فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶٬۵۰۱ تا ۶٬۵۲۰ مورد از کل ۵۲٬۵۲۲ مورد.
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۵ پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲
635 - 664
حوزههای تخصصی:
هوشنگ گنویسنده ای است با افکار پیچیده و در عین حال با لفظ پردازی های ساده که در پس این الفاظ صریح و قابل فهم، نمادهایی خاص و ناب، پنهان است که ذهن پژوهشگر با کشف آن ها به عظمت وسعت دید نویسنده پی می برد. از جمله داستان های قابل تأمل و نمادینِ او دست تاریک دست روشن است. در این داستان نویسنده با ژرف اندیشی یک نویسنده ایده آلیسم و با به کارگیری فنون نویسندگی غربی مانند زخم شمشیر بورخس و همچنین با استفاده از چارچوب داستان دختر قاضی از قاضی تنوخی، صاحب کتاب فرج بعد از شدت به صورت سمبلیک و راهبردی به بیان مفاهیم عمیق و تعیین کننده جامعه خویش می پردازد. در این جستار، تأثیر دو داستانِ دختر قاضی در کتاب فرج بعد از شدت و نیز زخم شمشیر از خورخه لوییز بورخس بر داستان دست تاریک دست روشن از هوشنگ گلشیری مورد تحلیل و واکاوی قرار گرفته شده است.
جایگاه و نقش اسطوره ها در حکمت خسروانی؛ با تأکید بر حکمت اشراقی، شاهنامه و مرصاد العباد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال چهاردهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۵۴
401 - 441
حوزههای تخصصی:
حکمت خسروانی منشوری بی بدیل و میراثی عظیم از آموزه های ایران باستان است که گستره ای فراگیر از حکمت و فلسفه، شعر و ادبیات و حتی عرفان و تصوف را در یک قاب به نمایش می گذارد. این پژوهش بر آن است تا با مقایسه آرای سه اندیشمند بزرگ ایرانی فردوسی حکیم ، شیخ اشراق و نجم الدین رازی به این پرسش بنیادین پاسخ دهد که اسطوره های جاودان حکمت خسروانی در اندیشه های شیخ اشراق ، «شاهنامه» فردوسی و «مرصاد العباد» نجم الدین رازی چگونه بیان شده است؟ روش انجام تحقیق حاضر مطالعه کتابخانه ای و به شیوه توصیفی- تحلیلی و تطبیقی است. این مهم میراث هزاران ساله ایرانیان برای نهادینه سازی عشق، نور، نیکی و زیبایی است. از جمله نتایج مهم این پژوهش عبارت اند از اسطوره ها از «شاهنامه» فردوسی تا «حکمه الاشراق» سهروردی همواره حامل پیام و نشانگانی عرفانی و پهلوانی هستند و بسیاری از آن ها برآمده از حکمت دیرپای حکمای فهلوی است. این قهرمانان آرمانی، با پیروزی بر پلیدی ها و سیاهی ها جلوه آشکار تقابل جاویدان خیر و شر هستند.
مقایسه لیلی و مجنون نظامی با لیلی و مجنون در دیوان قیس بن مُلَوّح(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال چهاردهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۵۴
441 - 460
حوزههای تخصصی:
داستان لیلی و مجنون در اصل، یکی از داستان های قدیمی صحرانشینان سرزمین نجد در شبه جزیره عربستان است که مجموعه روایاته آن را ابوالفرج اصفهانی در «الأغانی» با ارائه سند نقل کرده است. مشهورترین داستان منظوم لیلی و مجنون در زبان فارسی سروده نظامی گنجوی است. در این جستار، محیط و تأثیر آن بر دو شاعر، نظامی و قیس بن ملوح ، در سرایش منظومه شان مورد واکاوی قرار گرفته، شخصیت های هر دو داستان با هم تطبیق داده شده و اختلافات و اشتراکات نمایانده شده است. به نظر می رسد علی رغم اینکه نظامی بسیاری از مضامین موجود در دیوان قیس بن ملوح را به کار برده اما با بهره گیری از ذوق و هنر شاعری تصرفاتی بسیار زیبا در داستان نموده است، به گونه ای که توفیق یافته مکتبی در عشق بنا نهد که با ذوق خوانندگان بسیار سازگار باشد و لیلی و مجنون او سبب شهرت جهانی این داستان گردد. داستان لیلی و مجنون، فقط داستان عشقی ناکام نیست بلکه تصویر جامعه ای بسته و محکوم به سلطه بی رحم سنت ها و قوانین خشک قبیله است. نظامی در سرتاسر داستان نشان می دهد که باید به قانون پروردگار یعنی اخلاق و عفت گردن نهاد و بر خلاف روایت های عربی در تصویر چهره داستان به لیلی برتری داده است.
نگاهی به مکتب سور رئالیسم و جلوه هایی از آن در شعر قیصر امین پور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال چهاردهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۵۳
485 - 509
حوزههای تخصصی:
سور رئالیست ها معتقد به «نگارش خودکار»اند و بر این باورند که شاعر، باید حواس خود را مختل کرده و در حالت خلسه و ناخودآگاهی شعر بسراید. به رؤیا و خواب اهمیت می دهند و از دیدگاه آن ها اثر هنری باید رؤیاگونه باشد. آن ها ویژگی های فرا واقعی به اشیاء و پدیده ها نسبت می دهند. در دوره معاصر ادبیات فارسی نیز با تأثیر از ادبیات اروپا، از این مکتب تأثیر پذیرفته و شاعران جریان های شعری «موج نو» و «حجم» تحت تأثیر آراء شاعران این مکتب بودند. در کنار این دو جریان شعری، شاعران مستقلی نیز همچون سپهری از این مکتب تأثیر پذیرفته و شگردها و بوطیقای خاص این مکتب را در شعر خود وارد کرده و منطبق با تئوری های پذیرفته شده این مکتب شعر سروده اند. در شعر قیصر نیز بارقه هایی از تأثیر این مکتب دیده می شود که در مقاله حاضر نمونه هایی از این تأثیر ذکر شده و مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. اگرچه قیصر شاعری سور رئالیست نیست ولی تأثیر این مکتب در برخی از اشعار وی، انکار ناشدنی است.
بررسی ساختار و درون مایه رباعیّات انوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه زبان و ادبیات فارسی سال ۲۱ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴۷
227 - 254
حوزههای تخصصی:
هر یک از قالب های شعر فارسی از ویژگی های سبکی، ساختاری و محتوایی خاصّی برخوردارند که شناخت این ویژگی ها باعث درک درست تر از آن قالب ها می شود. اوحدالدّین انوری ابیوردی (575 ه .ق) یکی از شعرای بزرگ زبان فارسی در قرن ششم هجری است که دیوان شعری او در قالب های گوناگون قصیده، غزل، قطعه و رباعی سروده شده است. سبک انوری در اشعار و بخصوص در رباعیّاتش، حدّ واسط سبک های خراسانی و عراقی است. از آنجا که هر قالب شعری در ادبیّات نقش قراردادی خاص خود را ایفا می کند، رباعی نیز از قالب های اصیل زبان فارسی است که در خدمت مضامین مختلف از قبیل: گذرا بودن عمر، مضامین عشقی، موضوعات فلسفی، عرفانی و آموزه های تعلیمی قرار گرفته است. تحقیقات مربوط به رباعیّات، بیانگر این است که اغلب رباعیّاتی ماندگارند که از لحاظ ساختاری سه عنصر توصیف، توصیه و تعلیل و از لحاظ مفهومی، مفاهیم فلسفی، اغتنام فرصت، مضامین تعلیمی، عرفانی و عشقی را داشته باشند. در این جستار با روش توصیفی-تحلیلی و بر پایه منابع کتابخان ه ای به بررسی ساختار و درون مایه 100 رباعی از رباعیّات انوری پرداخته شده است. یافته های این پژوهش نشان می دهد که در ساختار رباعیّات انوری سه الگوی توصیف، توصیه و تعلیل بدرستی رعایت شده است. انوری از نظر درون مایه، نیز موضوع های مختلفی از جمله مفاهیم فلسفی، عرفانی، عشقی، اغتنام دم و مضامین تعلیمی را دستمایه مضمون سازی خویش قرار داده است که از این منظر رباعی های وی از تنوّع مضمونی برخوردارند. مجموع این ویژگی ها، باعث استواری رباعیّات این شاعر شده است، تا جایی که می توان رباعی های انوری را از جمله درخشان ترین رباعیّات شعر فارسی به شمار آورد.
تحلیل کاربست فعل حرکتی «أنزل» در قرآن بر مبنای نظریه زبان شناختی تالمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حرکت یک پدیده مهم و مؤثر در مفهوم سازی است که به واسطه فعل به عنوان یک گزاره پویا در جمله نمود پیدا می کند. لئونارد تالمی زبان شناس مطرح در حوزه زبان شناسی و معنا شناسی شناختی، فعل حرکتی را حاصل چهار مؤلفه رویداد حرکتی، پیکر، مسیر و زمینه می داند. در قرآن کریم، فعل حرکتی (أنزَلَ) یک فعل مسیرنما و پویا است که به واسطه موضوعاتی که به نزول قرآن و رحمت بر مردم می پردازد، از بسامد بالایی برخوردار است. در این پژوهش، سعی بر این است تا کارکرد فعل حرکتی (أنزَل) در قرآن کریم را با استناد به علم زبان شناسی شناختی و نظریه حرکتی تالمی، مورد کاوش قرار دهیم. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد مطابق با معنای لفظی، فعل “أنزَلَ» مسیر نزولی و از بالا به پایین دارد. کنش گر تمامی شواهد فعل مسیرنما (أنزَل) یکسان است و حرکت نزولی توسط خداوند اتفاق می افتد. حرکت نزول کارکردی ذهنی دارد، بدین صورت که پیکرها به صورت موجودیتی عینیت یافته مسیری نزولی را به سوی زمینه، یعنی زمین و مخلوقات می پیمایند. از سوی دیگر، فعل (أنزَلَ) به دلیل وسعت معنایی و ارتباط معانی حاشیه ای و کانونی آن انگاره ای شناختی را ترسیم می کند.
نمادشناسی مفاهیم شیر و انار در خسرو و شیرین نظامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال دوازدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۳۰)
105 - 116
حوزههای تخصصی:
منظومه خسرو و شیرین نظامی یکی از منظومه های برجسته ادب فارسی در قرن ششم هجری قمری است. بررسی و مقایسه تطبیقی هویت شخصیت های داستانی این منظومه با سایر منابع تاریخی و ادبی، نشان دهنده اختلاف روایت نظامی با روایت منقول دیگر مورخان و نویسندگان از این داستان است. برای نمونه شیرین و فرهاد در برخی از متون، برخلاف روایت نظامی، کنیز و سپهبد معرفی شده اند. محققان برای این اختلاف عللی چون اختلاف منابع روایی و همسان پنداری شیرین با آفاق (همسر نظامی) و ... ذکر کرده اند. جدای از چنین فرضیه هایی، به نظر می رسد سبب این تفاوت، فراموشی طرح و زیرساخت اولیه داستان در نگاه ناقلان منبع روایی نظامی باشد؛ زیرا با استناد به نشانه های درون متنی منظومه، شیرین و فرهاد همانند روایت مورخان و سایر شاعران، کنیز و سپهبد هستند که در اثر نظامی هویت آنها تغییر یافته است. سند ما برای این فرضیه اشاره به دو پدیده شیر و انار در ارتباط با این دو شخصیت در منظومه خسرو و شیرین است؛ دو ماده ای که بر اساس متن زراتشت نامه و گفته موله، ایرانشناس لهستانی، در ایران باستان مواد مخصوص به دو طبقه کشاورز – دامدار و جنگاور محسوب می شدند.
شالوده شکنی داستان زرگر و سیّاح کلیله و دمنه
منبع:
پژوهشنامه متون ادبی دوره عراقی دوره ۱ بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
77 - 93
حوزههای تخصصی:
شالوده شکنی خوانش داستان بر مبنای نشانه های درون متنی و بافت موقعیّتی و جنبه های فرهنگی - اجتماعی است که با واسازی ساختارها معانی جنبی و نهفتۀ متن را کشف می کند؛ زیرا ممکن است نویسنده معانی ای را به حاشیه براند یا حذف کند و تغییر دهد. شالوده شکنی اعتبار یکسان معانی (حاضر و غایب) و برتری نداشتن آنها را بر یکدیگر نشان می دهد. در این جستار توصیفی - تحلیلی به بررسی داستان زرگر و سیّاح (باب الصائغ و السیّاح) کلیله و دمنه پرداخته شده و در آن کوشیده ایم قابلیّت واسازی و شالوده شکنی این داستان را در لفظ و ساختار و معنا نشان دهیم و راستی اندیشۀ دریدا را در مورد متن ادبی فارسی بیازماییم تا به این شکل نشان دهیم که علاوه بر متن نوشته شده، معانی دیگری در پیش و پس این متن وجود دارد که آن را به متن باز تبدیل کرده است. یافته ها نشان می دهد که نشانه ها در حوزۀ ساخت و لفظ با شکل قصه در قصه، تمثیل، ابهام، استناد به آیات و روایات، ارسال المثل، عبارت بندی افراطی، واژگان متضاد و تقابل های دوگانه ، تفاوت های کنشی و کارکردی، معانی پنهانی چون نگرش دینی، غلبۀ ارباب - رعیتی و... از متن را آشکار می کنند و در حوزۀ معنایی، دلالت های شمایلی و... به معانی و اندیشه های حاشیه ای مؤلّف مثل شناخت خود از طریق شناخت دیگری، تقابل فقر و ثروت، توجّه ویژه به معنا، گرامی داشت حیوانات و ریاضت، رابطۀ سودمند ایرانیان و هندیان راه می گشایند و با این کار، متن کلیله و دمنه را از یک متن بسته به یک متن باز و خوانا تبدیل می کنند.
بافت موقعیتی و تحلیل روابط انسجامی متن در گزارش تذکرة الاولیای عطار از ابوحازم مکی بر اساس نظریۀ هلیدی
حوزههای تخصصی:
قرن ششم و هفتم هجری از ادوار مهم کمال و توسعۀ نثر پارسی و عصر رونق نثر صوفیانه است. این جستار بر آن است تا با فرض اهمیت نثر صوفیانۀ تذکرۀالاولیا و بر اساس نظریۀ نقش گرای زبان شناسان معاصر، «مایکل هلیدی» و «رقیه حسن»، عوامل انسجام متن را در گزارش عطار نیشابوری از ابوحازم مکی بررسی کند. هدف تحقیق پیش رو، نشان دادن امکان کاربست این نظریه برای مشخص کردن انسجام متن و هماهنگی انسجامی تذکر ة الاولیا و پاسخ دادن به پرسش چگونگی انسجام متن و هماهنگی انسجامی در این اثر است. پژوهش حاضر، با روش توصیفی تحلیلی انجام شده است. یافته های تحقیق بیانگر آن است که متن تذکر ة الاولیا ، بافتار روایی استواری ندارد، ولی از گونه های انسجام، انسجام معنایی بیشتر از همه و سپس انسجام نحوی و آوایی در آن مشاهده می شود. انسجام منطقی نیز به دلیل نقل کرامات عرفا و خوارق عادات، کمتر در آن وجود دارد. البته، بافت موقعیت در معانی منطقی، بر اساس ذهنیت فراواقعیت گرای مشایخ و مریدان و در روابط بینامتنی با پیوستگی این متن به قرآن مجید و آثار عرفا و در روابط بینافردی بر اساس رابطۀ اطاعت و تسلیم پی ریزی شده است.در این پژوهش، هر هفت نقش کارکردی زبان به کار رفته است.
کلان استعاره شناختی آزادی در زبان کُردی با تکیه بر اشعار شیرکو بیکه س
منبع:
قند پارسی سال سوم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۷
95-113
حوزههای تخصصی:
ازجمله نوین ترین رویکردهای نقد آثار ادبی، رویکرد شناختی می باشد. استعاره مفهومی یک مفهوم پایه ای در این رویکرد محسوب می شود که از طریق آن، مفهوم یک حوزه به حوزه دیگر نگاشت می شود و مفهوم حوزه دوم از طریق حوزه اول درک می شود. کلان استعاره ها که برای درک آثار ادبی مورد نیاز هستند و در فهم زبان و اندیشه منتقدین کاربرد دارند، از همین ساز و کارهای استعاره مفهومی بهره می برند. دراین جستار با تکیه بر مفهوم شناختی استعاره، نگارنده قصد دارد کلان استعاره آزادی را در اشعار بیکه س بررسی کند. داده های پژوهشِ حاضر، اشعار موجود در کتاب مجموعه شعر اینک دختری سرزمین من است (2011) می باشد که در آن استعاره های کلان و مفهومیِ متعدد و مختلفی مشاهده می شود. اینکه کلان استعاره آزادی چگونه در اشعار بیکه س نمود پیدا می کند و کدام یک از اشعار بیکه س حاوی بیشترین مفاهیم مرتبط با آزادی هستند، سوالات اصلی پژوهش می باشند. پژوهش حاضر براساس نظریات لیکاف و جانسون (1980) و کووچش (2010)، و به روش تحلیلی صورت گرفته است. یافته های پژوهش نشان می دهد که اولاً آزادی، آزادی بیان، آزادی زنان، ظلم ستیزی، آزادیخواهی و عدالت طلبی مفاهیمی بارز در آثار بیکه س می-باشند. همچنین، استعاره های خُرد به کار رفته در روساخت این آثار داری زیرساختی پایه ای به نام آزادی هستند که آنها را سامان می بخشد.
بررسی سبک آموزشی و شیوه های صحیح تدریس در شرح فصوص الحکم محب الله اله آبادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نثرپژوهی ادب فارسی دوره ۲۳ بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۴۷
29 - 51
حوزههای تخصصی:
فصوص الحکم، اثر ماندگار محیی الدین ابن عربی یکی از بزرگترین آثار عرفان نظری اسلامی است که از قرن هفتم هجری همواره مورد توجه طالبان علم و عرفان بوده است. بر این کتاب تا کنون بیش از یکصد شرح به زبانهای فارسی و عربی نوشته شده است. تمامی شارحان فصوص الحکم سعی در سهولت و رفع ابهام از غوامض این اثر و آموزش آن به طالبان عرفان نظری نموده اند. در این میان برخی شرّاح به مدد فهم بهتر از فصوص الحکم و استفاده از روشها و فنون تدریس برتر خود نسبت به دیگران برتری داشته اند. از جمله این شارحان، محب الله اله آبادی از عرفا و صوفیان هندی سده یازدهم هجری است. در این مقاله سبک آموزشی شرح فصوص الحکم اله آبادی با توجه به نظریات جدید در حوزه علوم و فنون تدریس در دو بخش مورد توجه قرار گرفته است. در بخش اول، مقدمات مطالعه شرح از لحاظ آموزشی تبیین گردیده و در بخش دوم به روشها و فنون تدریس اله آبادی پرداخته شده است، ضمن آن که نمونه ها و شواهدی از متن که نشان دهنده توجه شارح به هر کدام از این روشهاست، ذکر گردیده است. تأویل متن، رویکرد اکتشافی، هرم ساخت شناسی، ساختار آموزشی، تکرار مفاهیم و تفکر استدلالی از جمله مواردی است که این شرح با توجه به آنها بررسی و تحلیل شده است.
تفسیر ساختارگرایانه وضعیت آغازین افسانه های سحرآمیز ایرانی در الگوی پراپ در مقایسه با شاهنامه و اساطیر بندهشی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در ریخت شناسی افسانه های سحرآمیز، پراپ دو نوع وضعیت آغازین را تشخیص می دهد که یکی را کمبود می نامد و دیگری را شرارت و هر دو را وضعیت هایی خودبه خودی و اصیل می داند. در این مقاله، فرض بر این است که نخست این الگوها معنا دارند و دوم کمبود همواره در شرارت منشأ دارد و در اندیشه ایرانی وضعیتی مستقل و قائم به ذات نیست. برای کشف معنای این الگوها، افسانه های سحرآمیز به صورت تطبیقی با داستان های اسطوره ای و حماسه ملی ایران، مطالعه شده اند. روش تحلیل، ساختارگرایانه و درزمانی است. نتیجه پژوهش از این قرار است: اسطوره های آفرینش دو الگو دارند که هر دو مبتنی بر تنازع و تزاحم دو نیروی متضاد است که یکی آفریننده است و دیگری ویرانگر. در اولی، نیروی آفریننده به گوهر یا عنصری نیاز دارد که کیهان مادی از آن ساخته می شود یا وجود کیهان مادی به آن بازبسته است. این الگو در افسانه های سحرآمیز به صورت وضعیت کمبود نمایان می شود. در الگوی دوم، نیروی آفریننده، کیهان را در وضعیت ایدئال می آفریند؛ اما این کیهان مورد هجوم نیروهای ویرانگر قرار می گیرد و از صورت ایدئال خارج می شود. این الگو در افسانه های سحرآمیز به صورت وضعیت شرارت نمایان می شود.
از قوس هرمنوتیکی ریکور تا نوبت های سه گانه تأویلی در اندیشه و آثار عین القضات همدانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تأویل در گفتمان تصوف ذوقی، ازجمله در آثار و اندیشه های عین القضات، اصلی بنیادین به شمار می آید. در عرفان فلسفیِ او که دارای طرحی پلّکانی و مدرج است، هر مفهوم ابتدا و انتهایی دارد. سالک از ابتدا به انتها می رسد و در انتها نیز مدارجی را می پیماید تا به نهایت انتها برسد. نوبت های سه گانه تأویلی عین القضات در پرتو مراتب سه گانه معرفتی-ادراکیِ «خواندن»، «دانستن» و «رسیدن»، علاوه بر حیثیت معرفت شناختی، بُعد هستی شناختی نیز پیدا می کند؛ سلسله مراتبی تأویلی که درنهایت منجر به تحول باطنی و گشودگی چشم و دل به ساحت و افق تازه ای می شود. در قوس هرمنوتیکی پل ریکور نیز مفسریا خواننده در مواجهه با متن مراحلی را پشت سر می گذارد که عبارت اند از: «تبیین»، «فهم»، و «به خود اختصاص دادن». «تبیین» ساختار لفظ را بررسی می کند و به نشانه شناسی واژگان توجه دارد. در مرحله «فهم»، مفسر یا خواننده درصدد کشف ژرفای معنا و حصول به نیت مؤلف ضمنی متن است. «به خود اختصاص دادن» مرحله پایانی فهم است که داده های معنایی سبب تحول مفسّر گردیده، به فهمی متفاوت تر از خویش نائل می شود. ما در این پژوهش برآنیم تا میاننوبت های سه گانهتأویلی عین القضات و قوس هرمنوتیکی ریکور تناظر برقرار کنیم و ضمن اشاره به وجوه متشابه و متفاوت این دو رویکرد تأویلی/ هرمنوتیکی، از قوس تأویلی در نظام فکری عین القضات پرده برداریم.
تحلیل سبک شناختی قصیده انوری درباره حمله غزان به خراسان
منبع:
قند پارسی سال سوم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۸
35-52
حوزههای تخصصی:
این گفتار به تحلیل سبک شناختی قصیده انوری درباره حمله ترکان غز به خراسان در سه محور زبانی، بلاغی و ایدئولوژیکی خواهد پرداخت. پرسشهای پژوهش پیش رو عبارت است از اینکه انوری در این قصیده سیاسی از چه رمزگانی بهره جسته است؛ شگردهای بلاغی انوری برای گزارش اوضاع خراسان و اقناع مخاطبش، قلج ارسلان، کدام است و ایدئولوژی مسلط بر متن این قصیده شکوایی و اعتراضی چیست. برای پاسخ دادن به پرسش های تحقیق، داده های زبانی، بلاغی و فکری از متن قصیده به صورت استقرایی استخراج و در چهارچوب سبک شناسی شعر در سه محور زبان، بلاغت و ایدئولوژی به روش توصیفی تحلیلی بررسی و نقد شده است. نتیجه تحقیق نشان می دهد انوری در لایه زبانی با تکرار و موازنه و انواع جناس موسیقی کلام خود را دو چندان کرده است و با استفاده از رمزگان دینی و حکومتی با مخاطب سخن گفته است. در محور بلاغی ضمن به کار بردن آرایه های بدیعی معنوی از شگرد امر مؤدبانه، پرسش بلاغی برای تنبیه و تذکر و اطناب بهره برده است و در محور ایدئولوژیکی شاعر با ارائه تصاویر آفاقی و ترسیم فضای مصیبت بار جامعه خراسان و نمایش ستم ترکان غز از طریق تمسک به اعتقادات و باورهای دینی سلجوقیان و رسوم درباری ایشان از مخاطب یاری خواسته است.
شکوفایی نقد ادبی در دهه بیست(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با شروع جنگ جهانی دوم و خروج رضا شاه از کشور، در دهه بیست فضای نسبتاً باز سیاسی و اجتماعی در ایران شکل گرفت. با شروع فعالیّت های احزاب، مجلات ادبی با رویکرد تازه ای منتشر شدند و نخستین کنگره نویسندگان ایران تشکیل شد. مجموع این عوامل در کنار یکدیگر بستری مناسب را برای رشد نقد ادبی فراهم آوردند. امروزه که با گذشت زمان بهتر می توان تحوّلات آن دوره را ارزیابی کرد به وضوح قابل مشاهده است که تفکر چپ گرایانه عنصر غالب نقد ادبی در دهه بیست است به گونه ای که دو جریان دیگر نقد ادبی در آن دوره، یعنی نقد دانشگاهی و نقد رمانتیک نیز از آن متأثر می شوند. علاوه بر نقد ایدئولوژیک که نماینده شاخص آن در این دهه احسان طبری بود و در کنار او باید از مرتضی کیوان نیز نام برد، نقد دانشگاهی نیز که بر پایه نگاه علمی مستشرقان به متون کلاسیک ادبیات شکل گرفته بود در این دوره ظرفیت های تازه ای را تجربه کرد. نماینده شاخص این جریان در دهه بیست فاطمه سیاح بود. جریان دیگر نقد که تا حدی تازه نفس بود و محصولِ جدال هواداران سبک کهنه و نو محسوب می شد نقد رمانتیک بود. نماینده شاخص این جریان در دهه بیست نیمایوشیج بود. برای شناخت بیشتر جریان های نقد این دهه، آثار نمایندگان شاخص آن بررسی و تحلیل شده است و به دلیل تأثیرگذار بودن مرتضی کیوان به نقدهای او نیز اشاره و نشان داده شده است که چگونه این افراد مروّجان نقد ادبی جدیدی در ایران شدند که نخستین تلاش ها برای شکل گیری آن از مشروطه آغاز شده بود. روش انجام این پژوهش توصیفی تحلیلی است.
ویژگی های زبانی قرآن مترجم 2003(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ویژه نامه نامه فرهنگستان (فرهنگ نویسی) ۱۳۹۹ شماره ۱۵
207-218
حوزههای تخصصی:
غم غربت و عوامل شکل گیری آن در شعر «نزار قبانی»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«غم غربت» یا «یادمانه» یک احساس درونی تلخ و شیرین به اشیا، اشخاص و موقعیت های گذشته است که به دلیل رویدادهای سیاسی و اجتماعی پس از جنگ های جهانی، بسیار مورد توجّه روان شناسان، جامعه شناسان و بیش از هر قشری، شاعران قرار گرفت و مظاهر این پدیده بر شعر شاعران معاصر عربی و به ویژه «نزار قبانی» شاعر سوری غالب شد. پژوهش حاضر با روش تحلیلی – توصیفی و استفاده از منابع کتابخانه ای نوشته شده است و نگارندگان با در نظر گرفتن زندگی اجتماعی و سیاسی «نزار قبانی»، به واکاوی اشعار او از منظر «یادمانه» پرداخته اند. در رابطه با دستاوردهای پژوهش حاضر باید گفت نمود پنج قسم از یادمانه ها در شعر نزار قبانی قابل مشاهده است که عبارتند از: «یادمانه دوری از وطن»، «یادمانه دوران کودکی»، «یادمانه سوگ همسر» «یادمانه ناکامی اجتماعی» و «یادمانه از دست رفتن جامعه آرمانی». همچنین این دسته از اشعار وی در نتیجه عواملی چون مرگ همسر، دوری از وطن، مشاهده نابسامانی های جامعه و نیز سکوت مردم در برابر ظلم و بی عدالتی در دیوان وی تجلّی یافت.
تحلیل ارتباطات غیرکلامی در منظومه لیلی و مجنون نظامی
منبع:
شفای دل سال سوم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۶
65 - 86
حوزههای تخصصی:
حرکات بدن، خلق وخوی، ظاهر، نوع راه رفتن، حرکات چهره، تماس چشمی، نوع ایستادن، حرکات دست ها و تغییرات فیزیولوژی و نوع پوشش، همه به نوعی راهی برای ارتباط با سایرین است. این کنش ها و رفتارهای غیرکلامی زبان، پیچیده ترین مفاهیم انسانی را به دیگران منتقل می کند. در این مقاله نگارنده با پژوهشی درعلوم ارتباطات و بین رشته ای، ارتباطات غیرکلامی منظومه لیلی و مجنون را بررسی نموده و تلاش شده پیام هایی را که شاعر کوشیده است از طریق ارتباطات غیرکلامی به خواننده منتقل کند، آشکار نماید. نظامی با استفاده از کارکردهای غیرکلامی زبان علامات، زبان عمل و زبان اشیاء در این منظومه فضای دراماتیک ایجاد کرده است که در این مقاله به تحلیل این کارکردها پرداخته می شود. نتیجه بررسی ها نشان می دهد که از میان این فرایندهای ارتباطی، «حرکات و اشارات اندام» و «ارتباطات چشمی»، نقش به سزایی در جریان انتقال مفاهیم و پیام ها ایفا می کنند
دشواری های آموزش زبان های باستانی ایران ( مطالعه موردیاوستایی، فارسی باستان، سغدی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ادبیات پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۸۷
287 - 307
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی از آموختن زبان های باستانی دستیابی به توانایی خواندن و درک متون باستانی است و برخلاف زبان های امروزی، کسب چهار مهارت شنیدن، خواندن، صحبت کردن و نوشتن ضروری نیست، چون کسی این زبان های بدون گویشور را به منظور برقراری ارتباط یاد نمی-گیرد. تمرکز بر مهارت خواندن اهمیت یادگیری دستور زبان را افزایش می دهد، زیرا از یک سو برای درک پیچیدگی های متن تسلط بر دستور زبان لازم است و از سوی دیگر بخش مهمی از کسانی که قصد فراگیری این زبان ها را دارند در رشته زبان شناسی تاریخی تحصیل می کنند و با جنبه های دستوری متون باستانی سروکار دارند. در مقاله حاضر، ابتدا به تفاوت های میان آموزش زبان های باستانی و زبان های امروزی اشاره می شود و سپس با بیان دشواری های خاص آموزش سه زبان ایرانی اوستایی، فارسی باستان منابع اصلی آموزش این زبان ها در دانشگاه های ایران با یکدیگر مقایسه می-شوند. براساس این یررسی می بینیم که این کتاب ها از نظر روش اختلاف چندانی ندارند و همگی بر اساس روش «دستور-ترجمه» تألیف شده اند، اما کارآمدترین منابع با متن همراه هستند و هم زمان با آموزش دستور زبان و تمرینات دستوری، توانایی درک متن را هم افزایش می دهند.
تطبیق و بررسی کارکرد نظریه کنش گرای دومزیل(اسطوره شناس معاصر) بر داستان رستم و اسفندیار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۵ پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲
562 - 588
حوزههای تخصصی:
ادب معاصر جهان، دنیایی تسخیرناپذیر است که اندیشمندان آن توانسته اند مکتب ها، آثار و ادیبان دوره های گوناگون را به وادی پژوهش و نقد بکشانند. از میان این اندیشمندان، اسطوره شناسان شایان مداقه ای دوچندان اند؛ زیرا به چیستی اسطوره ها می نگرند، چرایی آنان را درمی یابند و سرانجام می توانند چراغی فرا راه یک قوم یا یک ملت برافروزند. از اسطوره شناسان مطرح معاصر، «ژرژ دومزیل» فرانسوی، با ارائه نظریه «کنش گرای سه گانه» خویش، بر تحلیل اسطوره های ایرانی نظری ویژه دارد. او معتقد بود که می توان اندیشه و زندگی انسان های هند و اروپایی و به تبع آن ایرانیان را در ضمن ساختار یا طبقاتی سه گانه تعریف کرد و در اصطلاح با سه «کنش»ِ «شهریاری»، «شهسواری» و «نوزایی پیشه وری» مطابقت داد. این پژوهش می کوشد تا با نگاهی تطبیقی، اسطوره های اسفندیار، رستم و سیمرغ را بر اساس نظریه دومزیل تحلیل کند و کنش هرکدام را یافته، اثبات نماید.