فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶٬۳۰۱ تا ۶٬۳۲۰ مورد از کل ۵۲٬۵۲۲ مورد.
منبع:
اضاءات نقدیه سال دهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۳۷
131-160
حوزههای تخصصی:
التماسک أو الربط المعنوی مصطلح یرتبط بلسانیات النص عامه والنصوصیه خاصه. إن دوبوغراند ودریسلر عند تعریفهما لأدوات النصیه أو خصائص تجعل مجموعه من الجملات کنص مقبول، یشیران إلى سبعه عوامل منها الاتساق والتماسک کعاملین أساسیین للنصیه أو النصوصیه. یتشکل التماسک فی مستوى المعنى أی البنیه التحتیه للنص على أساس عناصر مختلفه یمکن أن نعتبر السببیه أهم هذه العناصر. إن السببیه یشکل سلسله من الترابط الشدید بین وحدات النص الصغیره لإیجاد البنى المعنویه فی مستوى أعلى وتختلف أهمیتها ونسبه ورودها من نص إلى آخر. المقال هذا یبحث عن هذه الأدوات المهمه للتماسک فی قصه معاصره على المنهج الوصفی التحلیلی باستخدام أسلوب إحصائی ویتناول نسبه ورود السببیه وکیفیه ظهورها فی نص سردی معاصر؛ ونتائج التحلیل تشیر إلى أن السببیه تقل نسبتها وأهمیتها فی الأجزاء الوصفیه للقصه ولکنها تکثر نسبه ورودها فی أجزاء القصه ذات أحداث وتزداد أهمیتها فی مستویات التحلیل المختلفه.
تصحیح ترجمه رساله التحفه المرسله الی النبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هویّت و مهاجرت در رمان دال (محمود گلاب درّه ای) و عصفور من الشّرق (توفیق الحکیم)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«ادبیّات مهاجرت»، محصول سال های پس از جنگ های جهانی اوّل و دوم است و به آثاری اطلاق می شود که به تجربه زندگی در فضاهایی متفاوت از فرهنگ خود و مشکلات هویّتی اجتماعی ناشی از این زندگی پرداخته است. مهاجر، با سردرگمی در فرهنگ جدید دچار اختلال هویّت می شود و گویی از فرهنگ خویش گسیخته و به فرهنگ کشور میزبان تعلّق ندارد؛ بنابراین، برای یافتن هویّت حقیقی خود، همواره در تکاپو و سرگردانی است. پژوهش حاضر، بررسی تطبیقی رمان دال محمود گلاب درّه ای و عصفور من الشّرق توفیق الحکیم؛ از آثار ادبیّات مهاجرت است که در آن شخصیّت های شرقی رمان ها در تعارض و تقابل با فرهنگ غرب قرار می گیرند. نویسندگان با بیان مفاهیم بنیادین ادبیّات مهاجرت، درپی نشان دادن هویّت مبتنی بر آستانه بودن و پیوندبودگی از نظریّات هومی بهابها هستند. نوشتار پیش رو، به شیوه تحلیل - محتوایی و با رویکرد تطبیقی به مقایسه این دو اثر پرداخته و به این نتیجه رسیده است که پیوندخوردگی هویّت در مواردی ازجمله هویّت دینی، پوشش، زبان، نژاد، ارتباط خانوادگی، قریحه و سرگرمی در این آثار اتّفاق افتاده است.
کهن الگوی مرگ و تولد دوباره در شعر خیام و عبدالوهاب البیاتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال دهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳۹
111-129
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با تأکید بر اهمّیّت مطالعات بینارشته ای در تحقّق اهداف ادبیّات تطبیقی براساس مکتب امریکایی و با تکیه بر کهن الگوی مرگ و تولّد دوباره، به روش توصیفی - تحلیلی و شیوه استقرائی، ظرفیت های نظریّه ناخودآگاهی جمعی و کهن الگوهای یونگ را در تحلیل چرایی و چگونگی تشابهات ادبی میان ادبیّات ایران و عرب و به طور خاص در شعر خیّام و بیاتی واکاوی و از لایه های ژرف و مشترک کهن الگویی این دو متن، پرده برداشته است تا ضمن تأکید بر رابطه میان ادبیّات و روان شناسی، برکارکرد کهن الگوها در آفرینش آثار ادبی برتر ملل مختلف جهان صحه بگذارد و از همه مهم تر، نقش کهن الگو ها در تبیین تشابهات ادبی میان ادبیّات ایران و عرب را نشان دهد. نتایج پژوهش، بیانگر آن است که هردو متن، از شالوده های ژرف و مشترک کهن الگوی مرگ و تولّد دوباره برخوردارند که همین عامل، باعث تشابهات ادبی گسترده و نزدیکی متون پیش گفته شده؛ امّا تفاوت های جزئی نیز در نحوه تجلّی این کهن الگو در این میان دیده می شود؛ بدین صورت که در شعر بیاتی، کهن الگوی مرگ و تولّد دوباره، بیشتر در قالب اسطوره سومری ایشتار و تموز، اسطوره مصری ایزیس و اوزیریس و در نماد برساخته عایشه تجلّی می یابد؛ ولی در شعر خیّام، به طور عمده در تبدیل شدن آدمی به خاک و دگردیسی آن به سبزه و گیاه و سبو، نمود یافته است.
تحلیل أسباب الفروق الطبقیه فی صحافه الخمسینیات؛ أشعار أبی القاسم حالت أنموذجا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اضاءات نقدیه سال دهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳۸
175-190
حوزههای تخصصی:
تزامناً مع نشر الصحف، تأسّس فرع جدید عن أدب الفکاهه تحت عنوان الفکاهه الصحفیه، وهی معرّضه للتغیر والتطوّر حسب التطورات السیاسیه والاجتماعیه والثقافیه ولا ثبات لها فتتوقف حیناً وتُعلّق حیناً آخر. وکانت إیران فی فتره الخمسینیات للتقویم الهجری الشمسی من الدول التی واجهت مصاعب کثیره من حیث الفقر والتوزیع غیر المتساوی للدخل من بین دول العالم الثالث. یسلّط البحث الحالی الضوء على أسباب الفروق الطبقیه فی المجتمع الإیرانی فی فتره الخمسینیات للتقویم الشمسی لدراسه النشاطات الصحفیه التی قام بها أبوالقاسم حالت فی تلک الفتره. کما قام البحث باستخراج أشعار قاسم حالت الفکاهیه فی صحف تلک الحقبه لدراستها معتمداً المنهج الوصفی التحلیلی. تشیر نتائج البحث إلى أن "أبا القاسم حالت" اتخذ خطواتٍ هامّه لإصلاح وتقویم المجتمع بتطرقه إلى مشاکل الشعب والمجتمع، وعدم المساواه، ونقد السلطه الحاکمه، وتفوق العلاقات على المعاییر، والفجوه الاجتماعیه وإشاعه الفساد الاجتماعی، وعبر استخدامه اللغه البسیطه والسهله والمصطلحات المتداوله بین الناس. وقد تسبّب بنقده الساخر فی إحداث تطورات فی الأوضاع الاجتماعیه والثقافیه للمجتمع الإیرانی فی فتره الخمسینیات.
مقایسه مکتب ها و جریان های ادبیات داستانی معاصر در ایران و کشورهای عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قرن هجدهم میلادی شاهد آگاهی توده های مردم در جوامع گوناگون و اوجگیری فریادهای اعتراض نسبت به رژیم های حاکم بود. در بررسی سیر تحول جریان ها و مکتب های داستانی در ادبیات معاصر فارسی و عربی پژوهش هایی مختلف صورت گرفته اما دراین عرصه جای پژوهش های مقایسه ای خالی است. در این مقاله به بررسی این سیر در ادبیات داستانی معاصر فارسی و عربی پرداخته می شود؛ پس از تعریف مکتب، جریان و سبک در فارسی وعربی به تاثیرگذارترین جریان ها و مکتب های ادبی و نویسندگان مشهور آن در کشورهای عربی و ایران اشاره شده است. بررسی ها نشان می دهد که در ادبیات داستانی معاصر فارسی و عربی همسانی ها بیشتر از تفاوت ها بوده است و از نظر ادبی در مجموع چیرگی مکتب رئالیسم بیش از مکتب های دیگر در داستان نویسی این دو اجتماع بوده است. جریان های سیاسی، اقلیمی نویسی، زنانه نویسی و دو گرایش عمده رمان های تاریخی و اجتماعی از جریان ها و گرایش های نو ظهور در این دوره بوده است. همچنین باید گفت از جریان ادبیات مهاجرت که در داستان نویسی عربی رشدی چشمگیر دارد در ادبیات داستانی فارسی خبری نیست و ادبیات ملتزم یا متعهد در فارسی بسیار محدودتر از عربی است.
نسبت های بیناهنری، بینامتونی و تطبیقی (مقارنه ای) در شعر «خواندیدنی»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال سیزدهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۵۰
1-42
حوزههای تخصصی:
«خواندیدنی» شعری است که با هنرهای تجسمی و گرافیک پیوندی جدانشدنی دارد. مهرداد فلاح، شاعر معاصر، به جای وجه بیانی/ گفتاری در این شعر، برآن بوده است وجه نوشتاری/ اجراییِ شعر را کانون توجه خود قرار دهد. این توجه ویژه که از نوعی هدفمندی یا نیتمندی بیرون می آید، درنهایت در خود شعر و فرم اجرامحورِ آن تجلی و بروز بیرونی می یابد. فلاح «خواندیدنی» را « کشف مجدد نوشتار و علائم نوشتاری» در شعر دانسته است که در فرایند خواندن و دیدن شعر، به شعر «صحنه ای» تبدیل می شود. به عبارت دیگر، برهم کنش زبان و تصویر طی مناسباتی پیش اندیشیده، اجرای نهایی شعر را بر کاغذ یا صفحه نوری رقم می زند. فرض بنیادین مقاله حاضر این است که ایده اولیه شعر «خواندیدنی» تحت تأثیر شعر جهانی و به ویژه شاعری همچون گیوم آپولینر بوده که به شکل نوشتاری شعر و هنرهایی همچون نقاشی و سبک کوبیسم توجهی ویژه داشته است . گذشته از این، اگر در شعر کلاسیک فارسی بنگریم، برخی از شگردهای شعر «خواندیدنی» در صنعت توشیح مسبوق به سابقه است. در این مقاله، نسبت های هنری، بینامتونیِ تأثیری و تطبیقی ای که منجر به شکل گیری ایده شعر «خواندیدنی» در ذهن مهرداد فلاح گردیده، تحلیل و روشن شده است که فرایند خواندن و دیدن در هر دو قطب شاعر/ خواننده چگونه است و شعر در چه فرایندی خوانده و دیده ( خواندیده ) می شود.
بررسی و تحلیل تطبیقی دجال در شعر فارسی و روایات اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش زبان و ادبیات فارسی تابستان ۱۳۹۹ شماره ۵۷
27-45
حوزههای تخصصی:
مسئله دجال در بیشتر ادیان بیان شده و فتنه او به پیامبران یادآوری شده است. نخستین بار در رساله یوحنا به او اشاره شده است. مقصود یوحنا از دجال، کسانی هستند که درباره تجسم مسیح، آراء گوناگون دارند، و نیز هر روحی که تجسم عیسی را انکار کند، دجال است. اما پیش زمینه های شکل گیری مفهوم دجال را می توان در مباحث مکاشفاتی و فرجام شناسانه دوره های اولیه تاریخ یهود، به ویژه در کتاب دانیال یافت. این موضوع در متون اسلامی نیز به صورت-های گوناگون آمده و در مورد اصل آن احتمالاتی داده شده است. برخی معتقدند که شخص است، برخی معتقدند، نوع و وصف است. با ورود مضامین قرآنی و اسلامی به ادب فارسی، مضامین مربوط به دجال نیز مورد استفاده شاعران قرار گرفته و در شعرشان انعکاس یافته است. قصد شاعران از بیان این مضامین صرفاً تلمیح نبوده، بلکه از آنها برای بیان دیدگاه های خود در قالب تشبیه و استعاره ، نماد استفاده کرده اند. هر چند دجال شخصیتی منفور است و در شعر فارسی بازتاب گسترده ای نداشته است؛ با وجود این، همین بازتاب کم، ویژه و قابل توجه است.در شعر فارسی «شخص بودن دجال» غالب است و شاعران به احتمالات دیگری که در متون اسلامی درباره او داده شده است توجهی ندارند.این مقاله، چگونگی بازتاب دجال در دوحیطه متون اسلامی و شعر فارسی را دربخش های جداگانه بررسی کرده و درضمن نتیجه گیری، مقایسه ای میان این دو حیطه در این موضوع به عمل آورده است.
مقایسه پادشاهی بوران ساسانی در شاهنامه و منابع تاریخی (در بررسی انتقادی یک بیت چالش برانگیز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش زبان و ادبیات فارسی تابستان ۱۳۹۹ شماره ۵۷
47-76
حوزههای تخصصی:
بوران در آستانه فروپاشی ساسانیان به پادشاهی رسیده و در شاهنامه به نیکنامی ستوده شده است؛ با این همه، فردوسی در آغاز پادشاهی او می گوید: «یکی دختری بود بوران به نام/چو زن شاه شد کارها گشت خام». این بیت در تناقض با ابیات بعدی است و القا می کند تباهی اوضاع مملکت در آن زمان، ناشی از پادشاهی این زن بوده است. در پی پاسخ به این سؤال که «از دو سوی تناقض، کدام یک حقیقت دارد» و «علت تناقض یادشده چه می تواند باشد»، نویسنده مقاله، روایت شاهنامه از کشورداری بوران را به محک منابع تاریخی زده است. داده های تحقیق نشان می دهد هیچ گزارش منفی درباره بوران وجود ندارد و تمام مورخان، مفصل تر از فردوسی، کشورداری وی را به نیکی گزارش کرده اند. پس چرا فردوسی چنین سروده است؟ نویسنده، با طرح احتمالاتی، به این نتیجه رسیده است که بیت مزبور نه در ارتباط با چگونگی کشورداری بوران، بلکه ناشی از التزام فردوسی به پیش فرض هایی بوده که در سایه باورهای دینی روزگار وی شکل گرفته بود. ردیابی پیش فرض ها ما را به این حدیث منسوب به پیامبر (ص) می رساند: «قومی که زمام امور خود را به دست زنی بسپارد، هرگز رستگار نمی شود». اسناد حدیث، اعتبار آن را تأیید نمی کند و حدیث در منابع متقدم شیعی هم نیامده است؛ اما سایه فرهنگی اجتماعی آن در جامعه فردوسی موجب این پیش فرض شده است که اگر زن پادشاه شود، مملکت خراب می شود. پس شاعر در تناقض میان آن حقایق تاریخی و این پیش فرض اجتماعی مانده و نتیجه اش، تناقض در سرودن داستان بوران شده است؛ هرچند کلیت شاهنامه، نگاه منفی به زنان را تأیید نمی کند.
تطبیق جدایی دین و سیاست از نگاه حکیم ابوالقاسم فردوسی و سعدی شیرازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال چهاردهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۵۶
315 - 336
حوزههای تخصصی:
اگرچه به اعتقاد برخی، ادبیات پارسی بعد از ورود اسلام به سرزمین ایران «دو قرن سکوت» را در پی داشت اما سیاست و اندیشه ایرانشهری همچنان روند حرکت خود را طی کرد. کسانی که امپراطوری ایران را به دست آوردند، با ساختار حکومتِ نو، آشنایی نداشته، لذا برای حکومت بر سرزمین های در اختیار، مجبور به بهره مندی از ساختار نظام سیاسی این امپراطوری بودند. آثاری که به عنوان «سیاستنامه» نوشته می شد، روش حکومت داری را به صورت مستقیم و غیر مستقیم به حاکمان تازه وارد آموزش می داد. «شاهنامه» فردوسی را می توان نمونه ای از این سیاستنامه ها دانست. این پژوهش با روش تحلیلی- توصیفی، «جدایی یا پیوستگی دین از سیاست» را از نگاه حکیم ابوالقاسم فردوسی ، به عنوان موضوعی پر چالش در عرصه سیاسی کشور بررسی کرده است. فردوسی دین و سیاست را دوتافته در هم طنیده می داند که پادشاهی بدون دینداری و دینداری بدون حمایت پادشاهی را غیر ممکن می داند؛ دین از نگاه «شاهنامه» همان اعمال نیک و بد نیاکان بشری به حساب می آید که معنای اسطوره را در پی دارد اما به صورت مستقیم به دلیل بار معنایی اسطوره این واژه در «شاهنامه» کاربرد ندارد.
LLe langage en tant qu’un moyen de libération / psychanalyse du langage de la dépression dans Moderato Cantabile de Marguerite Duras(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Pour Julia Kristeva la raison principale de la dépression est la perte de l’Objet. La première expérience d’un nouveau-né dans ce monde est la perte de l’union avec sa mère, une expérience inévitable pour continuer la vie. Cette expérience va marquer l’imagination du futur sujet et se manifestera dans ses mots. Dans Le Soleil Noir, dépression et mélancolie, Kristeva explique comment étant déshérité d’un objet de valeur, le mélancolique cherche un moyen de communication et malgré sa grande méfiance à l’égard du langage pour dire le sens de ses sensations pré-signé, il l’utilise pour se libérer de la tristesse. Ces sensations vont émerger des rythmes, des sons et des formes de son discours. Ainsi deviennent la sémiotique et le symbolique des outils grâce auxquels on peut déchiffrer le sens du discours des mélancoliques. Cet article envisage de mettre en évidence les dimensions sémiotique, symbolique et biophysiologique de la dépression dans le Moderato Cantabile de Marguerite Duras afin de répondre à cette question primordiale, innée dans la trame de son intrigue: comment la protagoniste, et avec elle la romancière, réussissent-elles à se libérer de la dépression et à assumer leur nouvelle identité hybride de la mère et de la femme indépendante.
جلوه های پایداری در سروده های امیری فیروزکوهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با واکاوی دقیق متون فارسی به ویژه در دوره معاصر، می توان به نمونه های بسیار درخشانی از ادبیات پایداری دست یافت که نویسندگان و شاعران آنها، هر یک به شیوه خاص خود، مخاطب را به استکبارستیزی، پایداری و مقاومت در برابر ناروایی ها و دستگیری مظلومان فراخوانده اند. سیدکریم امیری فیروزکوهی از زمره شاعران سنت گرای معاصر است که بخشی از مضامین شعری او در مقوله ادبیات پایداری است. در پژوهش توصیفی و تحلیلی حاضر که به روش کتابخانه ای و با هدف تکمیل و تتمیم گستره پژوهش ها در ادبیات پایداری معاصر ایران و تحلیل و بررسی جلوه های پایداری در سروده های امیری فیروزکوهی صورت گرفته است، دیوان شعر این شاعر به دقت مطالعه و نمونه های ادبیات پایداری استخراج، دسته بندی و تحلیل شد. او با درک درست و عمیقی که نسبت به مسائل جهان اسلام و مسلمانان داشت، در چهار قصیده به پاره ای از مهم ترین مؤلفه های ادب پایداری همچون «وطن»، «رشادت و سلحشوری رزمندگان»، «مقام و منزلت شهیدان» و «جهان اسلام و جهاد مسلمانان» پرداخته است.
Nélida Le visage retouché de la mère-auteure(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Jouer le rôle de la mère et son incompatibilité avec le métier d'écrivain est l'un des sujets de discussion de la littérature française du XIXe siècle. Pourtant, il y a eu des femmes à combiner les deux et cela pour faire reconnaître leur rôle social en tant que mère cultivée. Elles l'ont fait avec des stratégies dont l'une et peut-être la plus efficace, est d'adopter un nom masculin pour publier des œuvres littéraires. Le nom masculin prive l'auteur de son identité maternelle et lui délègue la nature et le statut juridique d'un auteur. Pour cela, nous avons choisi Nélida, le roman publié par Marie d’Agoult en 1846 sous la fausse signature de Daniel Stern. Le titre de l’ouvrage, dans interaction avec l’alias de l’auteure, appelle le lecteur à une méta-lecture du texte et contribue à la réhabilitation du prestige de la mère-auteure. Dans ce processus de lecture, qui se fait à partir du nom de l’écrivain et de sa vie et de son choix du titre de l’œuvre, le lecteur atteint à une nouvelle conception de la littérature féminine qui se considérait jusqu’au présent comme immorale et hors norme. Au fait, ce que la mère-auteur entend par l'adoption d'un prénom masculin et ce que le lecteur en perçoit, reflètent à la fois les conditions qui régissent la vie sociale d'une femme intellectuelle qui, ironiquement, est aussi une mère.
Enjeu de l’interaction dans les classes virtuelles du FLE en Iran(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
L’introduction de l’utilisation des classes virtuelles dans l’enseignement supérieur et le sentiment de l’insatisfaction qui découlent des tentatives de sa mise en œuvre nous invitent à mettre la lumière sur les éléments influençant l’efficacité de l’enseignement/apprentissage dans ce nouveau modèle pédagogique. Dans cette contribution, en nous appuyant sur le théorème de l’équivalence d’interaction, nous avons essayé de vérifier et d’analyser le phénomène d’interaction (enseignant-étudiant et étudiant-étudiant) dans une classe virtuelle comparée à une classe en présentiel. L’objectif en est, non seulement de faire un état de l’art, mais aussi de faire des propositions dans l’intention de contribuer à l’optimisation des classes virtuelles et à la création à distance d’un espace de formation propice à l’apprentissage. L’hypothèse selon laquelle l’interaction enseignant-étudiant est la forme d’interaction la plus active dans les cours virtuels a été le point de départ de cette recherche. Par une méthodologie qualitative à savoir l’entretien directif, l’hypothèse de la recherche a été validée. 5 professeurs de français des universités iraniennes sélectionnés selon le modèle d’échantillonnage non probabiliste ont constitué l’échantillon de notre recherche. Selon les résultats de notre étude, étant donné que les interactions verticales (enseignant-étudiant) sont très présentes dans les cours virtuels actuels, le changement de l’approche pédagogique au profit des interactions entre les étudiants aboutirait à une meilleure qualité de l’apprentissage.
بررسی کارکرد استعاره های مفهومی در پرورش درون مایه رمان سمفونی مردگان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبی سال هفدهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۶۸
137-162
حوزههای تخصصی:
مقاله پیش رو می کوشد با تکیه بر «نظریه استعاره مفهومی» نظامهای استعاری حاکم بر رمان سمفونی مردگان (1368) را نشان دهد و بر اساس آنها برجسته ترین درونمایه های رمان را معرفی، و اثبات کند که این نظامهای استعاری قدرتمند، متن را به کل منسجم و یکپارچه ای تبدیل کرده است؛ از این رو با بررسی استعاره های خُردِ رمان، سه نوع استعاره مفهومی «جهتی»، «وجودی» و «ساختاری» در متن شناسایی و معرفی شده است که هر کدام یک مضمون محوری را پرورش می دهد. پژوهش به این نتیجه می رسد که مؤلّف بر اساس این سه استعاره، جهان نگریها و مضمونهای حاکم بر ذهن خود را در قالب سه «نگاشت کلانِ» «قدرت، بالا است/ ضعف، پایین است»، «انسان، حیوان است» و «زندگی، جنگ است» عرضه کرده است. این طرحواره ها نمودار نظام فکری مسلّط بر ذهن نویسنده است که به شکلی نامحسوس در سراسر متن گسترش یافته و سبب انسجام محتوایی آن نیز شده است.
تحلیل مؤلفه های موسیقایی در غزلیات حافظ
حوزههای تخصصی:
ارتباط ساختاری حافظ با موسیقی به شیوه های مختلفی در غزلیات او مشاهده می-گردد. ادراک موقعیت حافظ در مقابل موسیقی به شکل دقیق آن، با توجه به استفهام فنی موسیقی کاملا واضح نیست. اما با استفاده از نشانه های موجود در ابیات دیوان وی، می توان میزان خویشاوندی او را با موسیقی سنجید. این تمایل به صورت همگن در همه ی غزل ها به چشم نمی خورد. تجزیه وتحلیل در استفاده از بحور مختلف در شعر حافظ، تنها یکی از نمادهای این گرایش است؛ اگرچه اوزان عروضی غزل های مختلف با مقیاس های زمانی (وزنی) در موسیقی ایران، خواص ریتمی یکسانی را از خود نشان می دهد. درحالی که استفاده از واژگان موسیقی نیز یکی از مهم ترین نشانه-های موسیقایی موجود در غزل های حافظ است. این مولفه می تواند به عنوان یکی از نمادهای توجه حافظ به موسیقی قلمداد گردد. باید تاکید کرد که تحلیل تلفیق شعر و موسیقی کنونی کلاسیک ایران، بیانگر خواص واژگانی است که امکان این هم-پوشانی را قویا میسر می سازد. این تلفیق خصوصا در واژه های یک سیلابی به-کارگرفته در غزلیات حافظ مشهودتر است. واژه هایی که با تغییر در ماهیت هجا، تغییر در معنی ندارند. باید اذعان کرد که این رویه، عموما در آواز کنونی ایران بسیار رایج است. ساختار آواز ایرانی این مجال را برای انطباق جملات موسیقایی آواز ردیف دستگاهی با غزلیات حافظ فراهم می سازد. اگرچه می توان آشکارا بر این نکته تاکید نمود که همه ی ابیات یک غزل، ظرفیت های موسیقی پذیری را به شکلی یکسان ندارند. با وجود اینکه ساختار موسیقی ایران از عصر حافظ تا دوره ی موسیقی دستگاهی (موسیقی صدوپنجاه سال اخیر) تغییراتی داشته است، اما خواص موسیقی-پذیری شعر حافظ را می توان در بررسی تلفیق موسیقی در موسیقی امروز ایران جست وجو نمود و برای ادوار پیش از آن به خواص واژگانی مراجعه کرد.
نوفروشان بازار کهن نخستین واکاوی انتقادی گروهی از بزرگ ترین ادبای معاصر ایران درباره یکی از مهم ترین متون کهن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تلاش و مساعی بزرگان و صاحب نظرانی چون محمد قزوینی، علی اکبر دهخدا، سید حسن تقی زاده و مجتبی مینوی جهت معرّفی، تصحیح، شرح و نقد آثار ادبی گذشته از مهمترین پایه های نقد ادبی معاصر است. در این میان چهره مجتبی مینوی را می توان علاوه بر آثار منتشر شده، از طریق واکاوی یادداشت ها و مکاتبات ارزشمند و علمی او با بزرگان فرهنگ و ادب ایران و جهان، شناسایی و معرّفی کرد. این مقاله به بیان حواشی و یادداشت های مینوی بر مقدمه ای می پردازد که تقی زاده بر دیوان اشعار ناصرخسرو، چاپ سید نصرالله تقوی، نوشته است. مینوی طی مکاتباتی که با قزوینی داشت تلاش کرد تا از دانش و فضل او در تنظیم تعلیقات دیوان ناصر خسرو مدد بگیرد. بخش اعظم یادداشت ها و تقریظات ارزشمند او که از طریق مکاتبه به دستش رسیده بود با ذکر مأخذ در تعلیقات دیوان ناصرخسرو وارد کرد.
بررسی مؤلفه های شخصیت زنان در آثار مصطفی مستور(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
مصطفی مستور نویسنده ای واقع گراست و آثارش از جنبه های گوناگون قابل توجه و بررسی است.کُنِش های رفتاری زنان از مشخصه های بارزِ داستان های وی به شمار می رود. در این جستار به شیوه توصیفی، تحلیلی و کمی به انواع، شاخص ها و ویژگی های شخصیت زنان در داستان های مستور پرداخته و بازتاب کُنِش های رفتاری زنان و کارکردهای عمده آنان تحلیل و بررسی می شود. بدین منظور ابتدا داستان های مستور بازخوانی و شخصیت های مختلف زن تجزیه و تحلیل و طبقه بندی و مؤلفه های اصلی آنها بررسی شده و سپس داده ها و نتیجه های تحقیق به صورت کمّی ارزیابی و در جدول ارائه شده است.اصلی ترین مؤلفه ها و شاخصه های شخصیت زنان در داستان های مستور عبارتند از: جریان روسپی گری؛ زنان، زایمان و حسّ مادری؛ زنان بی هویت؛ زنان فعّال و مستقل؛ زنان ستم دیده ومظلوم؛ زنان شهدا و رزمندگان جنگ تحمیلی؛ زنان مقدس و معشوقه های خداگونه و پیرزن های مؤمن، ساده و چاره گشا.زنان، نقشِ اصلیِ را در شکل گیری بن مایه داستان های مستور دارند و شخصیت آن ها بیشتر پویاست و حتّی هنگامی که ایستا هستند، نقشی کلیدی در شکل گیری و پیش بردِ روایت داستان های وی دارند. از این رو، کارکرد زنان در داستان های مستور، برجسته تر از سایر شخصیت هاست و سرنوشت و روحیّات آنان در سنین مختلف از نوجوانی تا کهنسالی مورد توجه عمیق قرار گرفته و به وجودشان در کانون خانواده، اجتماع، پرورش فرزندان و دلبستگی و وابستگی مردان به آنان در موقعیت های مختلف مانند: مادری، همسری و حتی معشوق بودن اهمیت داده شده است.
پیوند تصویری می و چهره در دیوان حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یوری لوتمان، تأثیر شعر را حاصل برخورد نظام هایی مختلف می داند که به طور همزمان در متن عمل می کنند. البته وی از نظام تصاویر شعر سخن نگفته، ولی این نظام را نیز به دیگر نظام های مورد نظر لوتمان می توان افزود. کارکرد این نظام، حاصل پیوند میان تصاویر است. از این منظر، شبکه این تصاویر می تواند دلالت هایی معنایی و زیباشناختی نیز داشته باشد. در مقاله حاضر، با بررسی پیوند میان دو تصویر باده و چهره در شعر حافظ، پیچیدگی پیوند میان این دو تصویر در سه سطحِ وابسته های منفرد، تصاویر ترکیبی و پیوند تصاویر در سطح بیت نشان داده شده است. با تکیه بر این پیوندها، به دلالت هایی زیباشناختی و معناییِ نو و فراتر از دلالت های زبانی در دیوان حافظ می توان دست یافت. با این نگاه، افزون بر تکنیک های بلاغی و معنای لغوی ابیات حافظ، تکنیک ها و معانی ثانوی حاصل از این پیوندهای تصویری را نیز می توان دریافت. تحلیل این شبکه تصاویر شعری، بر ایده این همانی تصاویر در محور جانشینی تکیه داشته است.
بررسی فنا و بقا از منظر سنایی بر مبنای سنت اول عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال دوازدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۴۶)
65 - 90
حوزههای تخصصی:
فنا و بقا از مهم ترین مباحث سنت اول عرفانی است و در عرفان اسلامی جایگاه ویژه ای دارد و در آثار شعرا و عرفا به شکل های گوناگونی متجلی شده است. هریک از عرفا کوشیده اند تا با استفاده از تجارب شخصی خود به بیان این دو موضوع بپردازند. سنایی، شاعر و عارف بزرگ سده ی ششم هجری، نیز از این امر مستنثنی نیست. این پژوهش، کوشیده تا به بیان فنا و بقا از دیدگاه سنایی بپردازد. در سنت اول عرفانی، انسان و خدا، دو موجود متمایز از یکدیگرند که ذات و صفات و افعال یکی در دیگری فانی می شود. فنا و بقا به دو بخش عمده ی ظاهر و باطن تقسیم بندی شده است. در فنا، عارف از اراده و وجود خود فانی و نیست می شود و پس از آن به حق تعالی باقی می گردد. فنا، مقدمه ای برای دست یافتن به بقاست. بنده به صفات خداوند متصف می شود و به بقای حقیقی دست می یابد. روش تحقیق در این گفتار، اسنادی -کتابخانه ای و از نوع توصیفی-تحلیلی است. ابتدا مطالب مربوط به فنا و بقا یادداشت برداری، سپس به تفصیل درباره ی آن بحث شد. ارائه ی دیدگاه سنایی درباره ی فنا و بقا، بررسی انواع و اقسام فنا و بقا و درجاتشان، از نوآوری های این پژوهش است. وی از فنا و بقای ظاهر و باطن یاد می کند و برای هرکدام درجاتی را قائل است و بالاترین درجه را فنای ذات بنده و باقی شدن به ذات حق می داند که در آن تمامی حجاب ها از پیش چشم عارف برداشته می شود.