فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۹٬۳۶۱ تا ۴۹٬۳۸۰ مورد از کل ۵۲٬۹۰۷ مورد.
منبع:
نثرپژوهی ادب فارسی دوره ۲۶ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۳
315 - 346
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر بر آن است تا ضمن برشمردن ویژگی های نسخه خطی ِنزهه العقول فی لطایف الفصولِ ابوطاهر محمد بن محمد یحیی عوفی به بررسی سبک شناسانه متن در سه قلمروِ زبانی، فکری و ادبی با استفاده از داده های متنی بپردازد. از آن جایی که در تک نسخه نزهه العقول (کتابخانه آیت الله مرعشی به شماره: 9084)، نامی از کاتب و تاریخی برای کتابت ذکر نشده، این پژوهش بر آن است تا با توجه به مختصات سبک شناسی، به حدود تاریخی و گونه نثر آن بپردازد. این پژوهش به شیوه توصیفی- تحلیلی صورت گرفته است و بر اساس بررسی های صورت گرفته، مختصات زبانی این متن، به حدود قرن ششم تا هشتم باز می گردد. همچنین از نظر ادبی، نثری فنی است که در بخش اعظم متن به توصیف و ادبیت می پردازد. از صناعات ادبی به شکلی تازه و مبتنی بر نثر فنی بهره مند شده است؛ صناعاتی چون: تشبیه، استعاره، مضمون سازی های بدیع، تاویل حروفی، جناس سازی های خاصِ مصنف اثر. از نظر فکری نیز این اثر در ذیل متونی می گنجد که مبیّن مفاهیمِ اخلاق اسلامی است. احترامِ مصنف به امامان شیعه نیز در متن به چشم می خورد. ضمن این که بر مبنای پژوهش حاضر، انتساب متن نزهه العقول به صاحب جوامع الحکایات، جای تردید و تشکیک دارد.
بررسی ظرایف معنایی در بخش هایی از هفت پیکر بر پایه تحلیل لایه نحوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال سیزدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۳۶)
165 - 184
حوزههای تخصصی:
در آثار برجسته ادبی، ظرایف هنریِ خاصی در نحوه کاربرد واحدهای زبانی در لایه های مختلف وجود دارد. هفت پیکر نیز از آثاری است که در سطوح مختلفِ آن از ظرفیت های زبانی متنوّعی به منظورِ برجستگی، تولید و القای محتوا استفاده شده است. بعضی از تمهیدات زبانی در لایه نحوی، نوعی تشخّص سبکی را در این اثر ایجاد می کند . اثرِ ادبی متشکّل از لایه های درهم تنیده است؛ ازاین رو تحلیل هفت پیکر با رویکرد سبک شناسی لایه ای، شیوه مناسبی برای کشف ظرفیت های زبانی و کارکردِ هنریِ واحدهای زبانی است. ازآنجاکه بخشی از ظرایف سبکی و معنای متن، بسته به گزینش ساخت های نحوی و نحوه کاربرد آن هاست، واکاویِ لایه نحوی در کشف ظرفیت های زبانی و پیوند هنری زبان و معنا کارآمد است. در این پژوهش سعی بر آن است که با بررسی لایه نحوی، در بخش هایی از هفت پیکر به ویژه تحمیدیه و نصیحت فرزند، کارکردهای هنری واحدهای زبانی در تولید و القای مفاهیم کشف شود. کارکردهای معناشناسی در چینش عناصر زبانی، صدای نحوی، طول جملات، الگوهای نحوی نوبنیان و دلالت های ضمنی در وجهیت نمونه هایی از تمهیدات زبانی در سطح نحوی است که تحلیل آن ها سبب درک عمیق تری از محتوا می شود.
بینامتنیت اسطوره ای در شعر شاملو(بر اساس نظریه ژرار ژنت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
متون اساطیری، یکی از متون پیشین است که پیوندی تنگاتنگ با شعر فارسی دارد. اسطوره ها ماهیت بینامتنیتی دارند، زیرا در متونِ زمان های گوناگون ادبیات زبانی و نوشتاری پی در پی بازگویی می شوند. بینامتنیت و اسطوره شناسی تطبیقی دو دانش پیوسته هستند. شاملو از شاعران ایرانی و برجسته پای بند به اجتماع در ادبیات فارسی است. او با بهره گیری از اسطوره های یونانی، دینی و ایرانی به بیان پرسمان های اجتماعی و سیاسی در شعر خویش پرداخته است. فرضیه پژوهش این است که شاملو دلباخته فرهنگ غربی، و متون مسیحی است؛ از این رو گفتمان بینامتنیت با متونی که از این فرهنگ ها سرچشمه می گیرد در شعر او کاربرد بیش تری دارد. در این پژوهش کوشیده شده است افزون بر شناسایی رهیافت بینامتنیت با تکیه بر نگاره های ژرار ژنت و اسطوره شناسی تطبیقی، به بیان چگونگی کاربرد آن در شعر شاملو پرداخته شود. بر پایه یافته های این پژوهش، بازگشت به پیش متن ها، پایستن وجود پیوند تاریخی میان اساطیر نخستین یونانی، مسیحی و ایرانی با سروده های شاملو و برون آوری رویکردهای شاعر از یک اسطوره، جستار و پایه پژوهش بینامتنیت اسطوره ای شعر شاملو را ساخته است. این پژوهش نظری، با روش واکاوی و توصیفی و با رویکرد تطبیقی انجام شده است.
تحلیل بلاغی مجموعه اشعار محمّد علی بهمنی بر مبنای مولفه های هنجارگریزی معنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از موارد برجسته سازی در شعر، هنجار گریزی معنایی است.
بررسی روایت شناسی حکایت های اسرارنامه عطّار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در هر داستانی، همزمان با خلق داستان روایت نیز همراه آن خلق می شود؛ زیرا داستان در قالب کلمات و عبارات هویّت می یابد و از طریق صدایی درونی به متن منتقل می شود، این صدا متعلّق است به راوی یا فردی که روایت را برای ما بازگو می کند. راوی می تواند از دیدگاه های متفاوتی از درون یا برون، داستان را برای ما روایت کند که به این دیدگاه زاویه دید گفته می شود و انتخاب آن بسته به نظر و سلیقه نویسنده داستان است. عطار در اسرار نامه خود بسته به موقعیت های مختلف از دیدگاه های متفاوتی داستان را روایت می کند و در اغلب موارد زاویه دید و راوی را در یک داستان واحد چندین بار تغییر می دهد، در برخی موارد، عطار، روایتی را در دل روایتی دیگر قرار می دهد. بنابراین روایت چند سطحی ایجاد می شود که هر کدام را جداگانه می توان بررسی کرد. راوی در داستان های اسرارنامه اصولاً واضح و آشکار است، ولی اغلب در پایان داستان با دیگر راویان به گونه ای همانند می شود که نمی توان آن را باز شناخت. عطار به طور کلی در اسرارنامه از هفت راوی استفاده می کند که در این مقاله نوشته به آن به صورت مفصل پرداخته شده است.
روش علمی تحلیل روایت بر اساس دیدگاههای زبان شناسان و ساختارگرایان ضرورتی است که تا حدی در این مقاله دنبال می شود و به این نتیجه می رسد که: در داستان های عطار، روایت در خدمت درونمایه قرار می گیرد. علاوه بر آن، شیوه روایی عطار، عموما مستقیم و خطی است و کمتر از شیوه های موجی و حلقوی بهره برده است.
یادبود و بزرگداشت دکتر جمشید گیوناشویلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه فرهنگستان دوره هفدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۳ (پیاپی ۶۷)
153-155
حوزههای تخصصی:
نقد مضمونی اثری چند از کولت و آثاری از فروغ فرخزاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال ششم پاییز ۱۳۹۱ شماره ۲۳
51 - 70
حوزههای تخصصی:
ادبیات تطبیقی یکی از مهم ترین شاخه های ادبی است که به بررسی وجوه اشتراک یا افتراق آثار نویسندگان و یا شاعران مختلف می پردازد تا از این طریق به درک هر چه بهتر این آثار کمک کند. سیدونی گابریل کولت ( Sidonie Gabrielle Colette ) نویسنده فرانسوی و فروغ فرخزاد شاعر ایرانی ، اگر چه دست پرورد ه ی دو فرهنگ متفاوت هستند امّا به خلق مضامینی پرداخته اند که از رویکرد نقد مضمونی قابل مقایسه می باشد. آیا نوشتار زنانه شاخصه های معیّنی دارد؟ بر ای پاسخ به این سؤال به بررسی آثار این دو زن، یکی نویسنده و دیگری شاعر، از دو فرهنگ متفاوت پرداخته ایم. در این گوناگونی آثار به مضامینی برخورده ایم که به کرّات در آثار این دو بزرگ به چشم می خورد. حسرت گذشته، عشق به طبیعت، دلتنگی برای مادر و زادگاه مادری، احساس تنهایی و علاقه به انزوا از مضامین مشترک در اندیشه دو اندیشمند می باشد. در این مقاله علاوه بر بررسی مفاهیم فوق الذکر، به احساسات خاصّ زنانه نهفته در آثار نیز پرداخته شده است.
الإنزیاح الصوتی فی شعر أحمد مطر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات الادب المعاصر سال هفتم بهار ۱۳۹۴ شماره ۲۵
9 - 32
حوزههای تخصصی:
إن أحمد مطر الشاعر الثائر الساخر یدعو الجمیع عامه والعرب خاصه إلی الانعتاق عن العبودیه، والخضوع للسلطات التی تطمح إلی القضاء علی حریه الشعوب؛ فلغته الشعریه تمتاز بمیزات بارزه فیما بینها الانزیاح الذی یرمی به الشاعر خلق لغه شعریه مؤثّره تقمّص هموم شعبه وتمثّل أداه دعوه إلی الحریه المنشوده. فالانزیاح بأنواعه قد استخدم فی أدب أحمد مطر إلا أن المقاله تناولت الانزیاح الصوتی الذی یتمثل فی الوزن والقافیه والتدویر والانزیاح الفونیمی والوقفه العروضیه، وعالجت أسبابه التی دعت الشاعر إلی الظاهره هذه. فمن هذه الأسباب مسایره رکب الحداثه والتعبیر عن الأغراض والآلام بکلام یقرب من النثر، وتنسیق الإیقاع مع الدلاله وخلق الترابط والتعالق بین أشطر القصیده. إن المنهج الذی استفاد به البحث التوصیفی والتحلیلی.
تحلیل و بررسی عدالت اجتماعی با تکیه بر تاریخ و آگاهی طبقاتی لوکاچ و آئینه ای برای صداها و هزاره دوم آهوی کوهی شفیعی کدکنی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ششم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۰
173 - 197
حوزههای تخصصی:
کتاب های تاریخ و آگاهی طبقاتی از جورج لوکاچ و آئینه ای برای صداها و هزاره دوم آهوی کوهی از شفیعی کدکنی اگر چه از لحاظ صوری متفاوت و در قالب های غیر همگون به نظر می رسند، امّا در باطن دارای بنیانی همسان فکری هستند که حاصل تشابه دیدگاه های دو متفکّر غربی و شرقی در تبیین عدالت اجتماعی برای جامعه ای پویا است. هدف این پژوهش بررسی تطبیقی این آثار در جهت نشان دادن وحدت نیازهای انسان و جامه عمل پوشاندن به آرزو های انسان آرمانی با کرامت اجتماعی است که علی رغم تفاوت های مکانی به علّت همسانی مسائل زندگی در عصر حاضر است. روش انجام این پژوهش توصیفی– تحلیلی با بهره گیری از یاد داشت های کتابخانه ای است. هدف در پژوهش حاضر این است که با تکیه بر اساس نظریّه آگاهی طبقاتی فردی، واکنش عقلانی، ایجاد نیروی محرّکه و کاهش نابرابری ها برای توسعه اجتماعی و فرهنگی مورد کنکاش قرار گیرد. نتایج پژوهش حاکی از آن است که روند شکل گیری آگاهی های اجتماعی با محتوای اجتماعی و فلسفی روشن بینانه این آثار از سه مرحله برخوردار است. مرحله آگاهی که به شکل شئ وارگی آشکار می گردد. در مرحله دوم اعتراض وارد شکل های نمادین می شود و در نهایت بر مرحله تثبیت می انجامد که هدف متعالی دو متفکّر آزادمنش است.
عناصر انسجام بخش متن در دو حکایت بلند از بوستان و گلستان سعدی
منبع:
پژوهشنامه متون ادبی دوره عراقی دوره ۱ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
101 - 117
حوزههای تخصصی:
نظریۀ زبان شناسی نقش گرای هلیدی امروزه در تحلیل و نقد متون ادبی کاربر فراوانی دارد. او و همسرش رقیه حسن در سال 1976 نظریۀ «انسجام متن» را مطرح کردند؛ ارتباط معنایی، لفظی، نحوی و منطقی اجزای متن را «انسجام» و هماهنگی کلّی آن ها را در محور عمودی «پیوستگی» نامیدند. اساس این نظریه بر لفظ و معناست و با روشی علمی ثابت می کند که آثار ادبی تا چه حدّ از انسجام و پیوستگی برخوردارند. طبق این نظریه عناصر انسجام بخش متن به سه دستۀ دستوری، واژگانی و پیوندی تقسیم و زیرمجموعه هایی چون ارجاع، حذف، تکرار، باهمآیی، ادات ربط و... را شامل می شوند. سعدی با تسلّط بر زبان فارسی و آشنایی با واژگان و ظرفیّت های آن، در حکایت های منظوم و منثور خود از شگردهای انسجامی به نحو مطلوبی بهره برده است. عناصر انسجام بخش در حکایات بلند او چشمگیر تر است؛ زیرا انسجام در این حکایات ضرورت بیشتری دارد. در این پژوهش شگردهای سعدی در کاربرد عناصر انسجام آفرین در دو حکایت بلند منظوم و منثور او بررسی و تحلیل گردیده است. حکایت های مورد بررسی یکی باب سوم گلستان حکایت جوان مشت زن و دیگر باب نخست بوستان حکایت تدبیر و تأخیر در سیاست است. براساس نتیجۀ پایانی سعدی به عناصر انسجام آفرین متن، به ویژه در حکایت های بلند توجه داشته است، از بین آن ها عناصر ارجاع، تکرار و باهمآیی (تناسب) را بیشتر به کار برده و در آفرینش انسجام در متن حکایت های خود موفق عمل کرده است.
دراسه أسلوبیه فی قصیده «البحار والدرویش» لخلیل حاوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات الادب المعاصر سال هفتم بهار ۱۳۹۴ شماره ۲۵
45 - 65
حوزههای تخصصی:
تقدم نقد النصوص الأدبیه فی العصر الحدیث وتفرعت منه المدارس والمناهج النقدیه العدیده، منها المنهج البنیوی والمنهج التفکیکی والمنهج التلقی. لهذه المناهج دور بارز فی تحلیل النصوص الأدبیه إما نصوص قدیمه وإما المعاصره. إن االبنیویه التی تلیها الأسلوبیه تشتغل بدراسه کیان النص الأدبی فی عده مستویات منها الإیقاعیه، اللغویه، الترکیبیه والبلاغیه أو الدلالیه. تستهدف هذه المقاله أن تحلل قصیده «البحار والدرویش» لخلیل حاوی علی أساس تلک المستویات. إن الأبنیه الإیقاعیه والتصویریه واللغویه والترکیبه فی القصیده تکون فی خدمه مضمونها المزدوج والمتناقض الذی یرید أن یلقیه الشاعر ونشاهد تناغماً قویاً بین تلک المستویات. المنهج المستخدم فی هذه الدراسه هو المنهج الوصفی – التحلیلی.
از «ول کنید اسب مرا» تا «غرش دریا» (بررسی و تحلیل رمان تاریخی- اجتماعی «غرش دریا»ی حسن اصغری بر پایۀ عناصر داستانی)
حوزههای تخصصی:
حسن اصغری، یکی از چهره های فعال و پویای نسل سوم داستان نویسی معاصر ایران در عرصه داستان های سیاسی– اجتماعی به شمار می آید که درصدد کشف فرمی مناسب برای داستان های خویش است. رمان «غرش دریا»ی او که صورت بازنگری و بازنویسی شده رمان قبلی او یعنی «ول کنید اسب مرا» می باشد، به دلیل پرداختن به مسائل عصر مشروطه و مبارزات نهضت جنگل، جزء رمان های تاریخی قلمداد می شود که نویسنده در آن، تلاش مبارزان و انقلابیون نهضت جنگل را برای برپایی مجدد مجلس ملی و برکندن ریشه ظلم و استبداد در جامعه به تصویر کشیده است. در این پژوهش به شیوه توصیفی-تحلیلی، هم تغییرات ایجاد شده در نسخه بازنگری شده و هم عناصر داستانی آن مورد مطالعه و بررسی قرار گرفته است. این رمان هرچند یک رمان تاریخی به حساب می آید، اما بیشتر وامدار تخیل نویسنده است که در آن نویسنده با بیان ماجرایی واحد از دید راویان مختلف، کوشیده است امکان درک جنبه های گوناگون وضعیت را برای خواننده فراهم بیاورد. همچنین در این داستان، لحن و زبان، فضا و موقعیت جغرافیایی مطرح در آن، نشان از آگاهی نویسنده به تمام مسائل تاریخی عصر مشروطه دارد و بیانگر میزان مهارت وی در به کارگیری عناصر داستانی است.
بازنمایی معنای هویت در فیلمنامه «حقایق درباره لیلا دختر ادریس» اثر بهرام بیضایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های بین رشته ای ادبی سال ۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۰
289 - 347
حوزههای تخصصی:
هویت مفهومی سیال و بی ثبات است که متناسب با به کارگیری در هر متن، معنای آن تعریف می شود. در برخی تعریف های جامعه شناختی، تقابل میان هویت فردی و اجتماعی، ذیل نگاه کلی به مفهوم هویت رنگ می بازد. فردیت هر شخص که دربردارنده صفات منحصربه فرد و غالباً ذاتیِ اوست، تحت تأثیر هویت اجتماعی کمرنگ است و با امور اکتسابی در اجتماع و هر گفتمانِ غالب تغییر می کند. شناخت هویت هر فرد در سایه تمایزاتش از دیگری امکان پذیر می شود و به عبارت دیگر، هویت، برآمده از ارتباط و تعامل میان خود و دیگری است. در همه متون ازجمله متون ادبی، هویت به اقتضای ظرفیت های موجود در متن، بازنمایی می شود. در ادبیات روایی نیز شگردهای روایت پردازی این بازنمایی را محقق می کنند. در این پژوهش به بازنمودهای معنای هویت و واکاوی معنای ضمنی آن در فیلمنامه حقایق درباره لیلا دختر ادریس، پرداخته شده است. نتیجه اینکه: مفهوم هویت در روایت زندگیِ لیلا بر تأثیرپذیرفتنِ فردیتِ وی از ارتباطات اجتماعی و گفتمان های غالب جامعه تأکید می کند. اصلی ترین شگردهای روایی که این بازنمایی را به انجام می رسانند، رویدادهای اصلی داستان، عناصر روایی و تقابل های دوگانه هستند.
شناسایی گوینده خطبه مشهور به متقین
منبع:
م مطالعات ادبیات شیعی سال ۱ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۲
11 - 54
حوزههای تخصصی:
خطبه همام، متقین را توصیف کرده و برای آنان بیش از صد صفت برشمرده است. برای این خطبه، ترجمه های مستقل و شروح فراوانی نوشته شده؛ امّا در این میان و با پژوهش های جدید، روشن شده است که روایت یا خطبه متقین به سه مدل در منابع متقدم درج شده، و با هم اختلافات فراوانی دارند؛ به طوری که متن برخی منابع با متن نهج البلاغه، اساساً متفاوت هستند. با توجه به اهمیت خطبه متقین و برخی تشکیکاتی که نسبت به برخی از خطب و مطالب نهج البلاغه وجود دارد؛ اکنون لازم است از جهات مختلف، اصالت سنجی مستقلی پیرامون این خطبه صورت پذیرد؛ مثلاً بررسی شود که گوینده یا نویسنده خطبه متقین کیست؟ نوشته حاضر، به بررسی تطبیقی خطبه همام در منابع متقدم تا قرن هفتم، در این مسأله پرداخته است؛ که نتایج پژوهش نشان می دهد: نام راوی اصلی خطبه، مخدوش و شامل این افراد است: 1 راوی مجهول 2 ابن عباس 3 نوف بکالی 4 سلیم بن قیس 5 حسن بصری 6 اوفی بن دلهم 7 علی بن حسین(ع) 8 امام صادق(ع) 9 امام باقر(ع) 10 ذوالنون المصری. از سوی دیگر، گوینده خطبه نیز در این افراد، نامتعیین است: 1 علی(ع) 2 حسن بصری 3 عالم 4 ابن عباس 5 علی بن حسین(ع) 6 ذوالنون المصری. امّا با توجه به شواهد متنی و داستان همام، به نظر می رسد که خطبه متقین از تراث صوفیه باشد
بررسی و تحلیل شخصیت های تقابلی در حکایت های تمثیلی عرفانی و حکمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تمثیل داستانی یا الیگوری در اصطلاح ادبی به روایت گسترش یافته ای اطلاق می شود که در پس معنای ظاهری، دارای لایه های معانی متعدد باطنی دیگری نیز هست که هر کدام از این لایه های معنی نیازمند کشف، بررسی و رمزگشایی هستند. آنچه در راه این رمزگشایی مرکز ثقل قلمداد می شود و نقش عمده ای را در کشف و تأویل رموز و تصاویر پنهان در حکایت ها بر عهده دارد تحلیل یکی از عناصر مهم داستان پردازی، یعنی شخصیّت پردازی در این حکایت ها است. استفاده از شخصیّت های تقابلی نمادین یکی از انواع مهم این شخصّیت ها ست که برای القای معانی ثانوی ه ای که در بستر تحولات و القائات فرهنگی، دینی، اجتماعی تاریخی و... به وجود می آیند نقش چشم گیری در حکایات تمثیلی ادب فارسی آفریده اند. بررسی و تحلیل نقش نمادین شخصیّت های تمثیلی تقابلی در قالب سه نوع تقابل تک گانه، دوگانه و سه گانه و کشف روابط پنهان این شخصیّت ها با سایر عناصر داستانی و تطبیق آن ها در طول حکایت با درون مایه اصلی حکایت می تواند منجر به کشف معانی ثانویه و جدیدی از حکایت ها برای مخاطبان گردد. نتایج حاصل از این تقسیم بندی نشان از کارکردهای ویژه این نوع از تقابل ها برای موضوعات مخصوصی دارد که نویسندگان با نظر بدان کارکرد، هر کدام از این تقابل ها را به موضوعات ویژه مربوط بدان تقابل اختصاص داده اند. این مقاله می کوشد با روش (توصیفی-تحلیلی) به تحلیل شخصیّت های تقابلی در حکایت های تمثیلی عرفانی و حکمی بپردازد.
Царский и дворянский "парадиз" в русской поэзии XVIII –первой трети XIX вв.: эволюция предмета и смысла(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
В русской поэзии эпохи просвещенного абсолютизма второй половины XVIII в. царский и дворянский загородный «парадиз» выступал локусом «новой» природы, преображенной богоподобный монархом в земной «рай» вечной весны. После заката Екатерининской эпохи основные составляющие этого топоса получили в поэзии рубежаXVIII − XIX вв. новые значения. Природа вернулась в естественное состояние разомкнутого целого, управляющего необратимой историей. Для поэта разрушенный загородный «земной рай» стал полем осмысления собственной жизни как части необратимой жизни в целом. А божественный мир, исходно воплощенный в рукотворном «парадизе», становится сначала антитезом бренной природы, а затем ее духовным синтезом.
کارکرد معنایی و زیباشناختی موسیقی در کشف المحجوب هجویری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی زمستان ۱۴۰۲ شماره ۹۸
393 - 425
حوزههای تخصصی:
در تعریفات شعر از سه عنصر عاطفه، تخیل و موسیقی سخن می رود. متون نثر فارسی در دوره های گوناگون، کم و بیش از عناصر شعری بهره برده اند.آثار صوفیانه و عارفانه به اقتضای اهداف و مضامینشان، گرایشی بیشتر به شاخصه های شعری داشته اند تا آنجا که گاه درک ظرایف معنایی و نمودهای زیباشناختی این متون به تحلیل تصاویر و جلوه های موسیقایی آن ها وابسته است. بر اساس این اهمیت، هدف مقاله حاضر، بررسی کارکرد یکی از عناصر کلیدی شعر؛ یعنی موسیقی در کشف المحجوب هجویری به عنوان یکی از مهم ترین متون نثر عارفانه است تا میزان و کیفیت شعروارگی آن از این منظر مشخص شود. یافته های این پژوهش توصیفی- تحلیلی نشان می دهند، موسیقی درونی و معنوی، کارکردی تعیین کننده در نثر هجویری داشته و به القای مؤثرترِ مفاهیم و ذهنیات، مدد بارز می رسانند. نمود موسیقی درونی که تناسب و جذابیت لفظی- آوایی را ارتقا می بخشد، بیشتر از معنوی بوده است. سجع به خصوص متوازی، جناس به ویژه زاید، تکرار واژه، واج آرایی و نیز تضاد از مصادیق بارزتر موسیقی درونی و معنوی در کشف المحجوب هستند که غالباً در این مواضع نمود می یابند: ذکر نام اولیاء و توصیف شخصیت و احوالشان، حکایت ها و نقل سخنان مشایخ و ارشادهای آنان و نیز تبیین اصطلاحات عارفانه؛ اعم از مفاهیم مرتبط با توحید، معرفت نفس، مرگ، فنا و بقای عرفانی، مراتب سلوک و نکوهش نفس و دنیای مذموم.
سیری تحقیقی در احوال میر یحیی قزوینی و خاندان وی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ادبیات بهار و تابستان ۱۳۹۴ شماره ۷۶
91 - 108
حوزههای تخصصی:
میر یحیی قزوینی از مورخان بزرگ قرن دهم و صاحب کتاب برجسته لب التواریخ است که در اوخر عمر به دلایل سیاسی و بهانه های مذهبی مغضوب دربار صفوی شد.همین امر موجب گشت تا فرزندانش از ترس زجر مجازات راهی هند گردند.این مسأله افزون بر این که توفیقی برای دربار تیموریان هند به شمار می آمد تا از فضل و اعتبار علمی این خاندان بهره بجویند،موجب شد تا ایشان به یکی از خانواده های متنفذ سیاسی و فرهنگی به شمار آیند .از میان ایشان میر عبداللطیف و فرزندش ،میر غیاث الدین علی آخوند و نیز علاءالدوله کامی قزوینی نقش مهم تری در این برهه تاریخی ایفا کردند.با همه اهمیت این خانواده،هنوز تحقیق جامع و مستندی در باب ایشان نشده است.در این مقاله برای بار نخست با استفاده از منابع اصلی اطلاعات تازه ای از این خاندان و آثارشان ارایه می شود.
لغه الماغوط الشعریه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات الادب المعاصر سال ششم بهار ۱۳۹۳ شماره ۲۱
25 - 39
حوزههای تخصصی:
یعتبر محمد الماغوط أحد أهم رواد قصیده النثر فی الوطن العربی، کتب الماغوط الخاطره، والقصیده النثریه، وکتب الروایه والمسرحیه وسیناریو المسلسل التلفزیونی والفیلم السینمائی، وامتاز أسلوبه بالبساطه والبراغماتیه وبمیله إلی الحزن. حاول هذا المقال أن یلقی الضوء علی لغه محمد الماغوط الشعریه، من خلال دیوانه «بدوی الأحمر». تعتبر سذاجه الألفاظ و البعد عن تعقید الکلمات إحدی میزات شعر الماغوط. کما أن هناک سمه أخری لأشعاره، و هی تکرار ضمیر "أنا" بوصفه أحد السمات البارزه فی أسلوب الماغوط الشعری. کما أن هناک میزات أخری فی شعره، جدیره بالاهتمام بعد دراسه نماذج من أشعاره، وهی: استخدام النداء والاستفهام؛ یلقی هذا المقال الضوء علی هذه الظواهر اللغویه لدی الشاعر العربی الکبیر محمد الماغوط .
بررسی نگرش، چالشها و فعالیتهای آموزگاران ابتدایی در مناطق عرب نشین و تکزبانه (مطالعه موردی استان تهران و خوزستان در سال تحصیلی 1400- 1399)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبی سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۷۶
144-117
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش، بررسی و مقایسه میزان آشنایی آموزگاران دوره ابتدایی با سند برنامه درسی ملی در تهران و خوزستان و بررسی نظر آنان درزمینه محتوای سند ملی برنامه درسی، تأثیر منابع آموشی به زبان فارسی در مناطق عرب نشین بر آموزش و مشکلات و چالشهای آموزگاران ابتدایی در این مورد و فعالیتهای کلاسی آنان است. داده های پژوهش با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته و پرسشنامه برگرفته از تحقیقات مشابه به صورت میدانی گردآوری شد. 160 آموزگار کلاس اول ابتدایی خانم و آقا در تهران و خوزستان در پژوهش همکاری کردند. تحلیل توصیفی داده ها براساس آزمونهای مختلف آماری انجام شد. مقایسه میانگین نمره گویه های شاخص اطلاع از برنامه درسی ملی در آموزگاران تهران و خوزستان نشان داد، هرچند آموزگاران تهران و خوزستان از سند ملی برنامه درسی و محتوای آن اطلاعات و اگاهی کافی ندارند در مقایسه دو گروه مشخص شد آموزگاران تهران نسبت به آموزگاران استان خوزستان آشنایی بیشتری با سند برنامه درسی ملی و محتوای آن دارند. هم چنین نتایج مقایسه مدرسان درباره محتوای سند برنامه درسی ملی ارائه شد. براساس یافته های این مطالعه، آموزگاران ابتدایی خوزستان تأثیر محتوای زبان فارسی را بر آموزش نامطلوب ارزیابی کردند و سطح مهارت زبان فارسی آموزگاران و دانش آموزان را برای انتقال دانش و تدریس ناکافی دانستند و تأثیر زبان فارسی را بر آموزش و مشکلات در آموزگاران خوزستان بیش از حد متوسط ارزیابی کردند . از نظر آموزگاران خوزستان، کتابهای زبان فارسی نه تنها کارآمد نیست، بلکه به مشکلات آموزشی آنها می افزاید و آنان فعالیتهای گوناگونی برای رفع این چالش در کلاس انجام می دهند.