فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۸٬۵۸۱ تا ۴۸٬۶۰۰ مورد از کل ۵۲٬۵۲۲ مورد.
منبع:
تحقیقات تمثیلی در زبان و ادب فارسی دوره ۶ بهار ۱۳۹۳ شماره ۱۹
187 - 208
حوزههای تخصصی:
تقریباً از صد و هشتاد و پنج عنوان شعر در کلّیّات اشعار نیما دو سوم آن ها مستقیماً از طبیعت الهام گرفته است؛ بنابراین طبیعت را باید آیینه تمام نمای روحیّات و ذهنیّات و تفکّرات او دانست. از میان سه نوع طبیعت گرایی توصیفی، تقلیدی و تألیفی (تأویلی)، رویکرد نیما به طبیعت از نوع تألیفی می باشد. در این نوع از طبیعت گرایی، شاعر با طبیعت همراه است؛ خواه به صورت تألیفی یعنی دوست بودن و الفت داشتن با طبیعت و خواه به صورت تأویلی یعنی تأویل و تفسیر کردن آن. از این رو می توان نیما را شاعری دانست که آن چنان با طبیعت آمیخته است که خود را از آن جدا تصوّر نمی کند.
تحلیل ژانر ادبی فرامتن در گلستان سعدی
منبع:
پژوهش های نوین ادبی (شیرین و شکر) سال اول بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
171 - 186
حوزههای تخصصی:
فرامتن از ژانرهای مطرح امروز و جزء ژانرهای تئوریزه نشده و احیاگری است که تبدیل به سیستم شده و ساحتی از ادبیات به شمار می آید که در هیچ ژانر و دیدگاه شعری و داستانی طبقه بندی نشده. فرامتن بازگشتی آوانگارد به وجوه فرارونده تمام متون منثور مکتوب -حتی منظومِ غیرشاعرانه- در سنت تاریخ ادبیات ملل کهن جهان است که با تمام عظمت هنری خود هیچ گاه در پارادایم جنسیت های ادبیِ شعر و داستان تعریف نشده اند.<br />کلام سعدی در عین ایجاز، آیینه تمام نمای فصاحت و بلاغت است. از همین رو ما در این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی و بهره گیری از منابع کتاب خانه ای، در پی آنیم که دیباچه گلستان و بسیاری از سطور تعلیمیِ آن (جدا از سطور داستانی_شعری اش) در کدام جنسیتِ ادبی جای می گیرند؟ با احترام به تمام پژوهش گران، معتقدیم که این دست آوردها تماما تک وجهی بوده و شأن و اصالت کلمه آن چنان که باید در آنها حفظ نشده است. بنا بر مولفه های مکتب اصالت کلمه، متون موردنظر از چارچوبه های موجود فرارَوی کرده و در نهایت شاهد هم افزایی منسجمی هستیم که در یک متن عریان، خود را از قید و بندها رها کرده و از یکایک پتانسیل های کلمه بهره می برد. بنابراین بنیان روایتِ اینگونه متون هرگز در تعاریف کلاسیک و امروزینه ی شعر یا داستان قرار نمی گیرند بلکه آثاری فاخر، ادبی اما خارج از هستی شناسی شعری و داستانی اند. بر همین اساس این آثار بر پایه ی سیستم پیشنهادینِ آرش آذرپیک در ژانر فرامتن قرار دارند و هیچ تعریف دیگری جز فرامتن را نخواهند پذیرفت.
«فرم» رمان و ساخت اجتماعیِ آگاهی تأملی لوکاچی در کریستین و کید گلشیری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد و نظریه ادبی سال هفتم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۱۳)
137 - 158
حوزههای تخصصی:
در مقاله حاضر هم عرضیِ فرم رمان کریستین و کید از هوشنگ گلشیری، با ساخت اجتماعیِ سازنده آگاهی در دوران آن بررسی می شود. رمان، در نگاه نخست، اثری شخصی و شدیداً فرمالیستی و صناعت مند به نظر می آید و انگار باب هرگونه تحلیل جامعه شناختی به روی آن بسته است؛ اما این مقاله، در جهتی وارونه، در پی آن است تا خصلت ذاتاً اجتماعیِ فرم این رمان را نشان دهد. این مقاله هم وفاداری به روش شناسی لوکاچ است، هم تلاشی است برای حرکت دادن اندیشه او به جانب رمان مدرنیستی. در اینجا سخنی از «محتوای اثر ادبی» و «محتوای اجتماعی» به میان نمی آید و تمام بحث مبتنی بر «فرم» است. بخش نظری، صورت بندی تاریخی اندیشه لوکاچ بر مبنای پنج اثر اصلی او در باب جامعه شناسیِ ادبیات است. در طرح این بحثِ نظری و تاریخی، تلاش بر آن بوده است تا نسبتی «درونی» با آنچه در بخش نقد رمان آمده است برقرار باشد؛ در ادامه، ساختِ اجتماعی در زمانه نگارش رمان کریستین و کید بر مبنای مسئله «مواجهه با غرب» صورت بندی شده است؛ در رویارویی با این مسئله، سه گروه اجتماعی از هم تفکیک گردیده است: دو گروه غرب گرا و غرب ستیز که با رویکردی «ذات گرایانه» به مسئله نگریسته اند؛ و گروه سوم که کوشیده است از این دوگانه سازی رها شود و خصلت «پیشامدی» مسئله را پیش چشم بدارد. تبیینِ چگونگیِ پیوند فرم این رمان با ساختِ آگاهی گروه سوم، هدف این مقاله بوده و این نتیجه حاصل شده است: کلیت فرم، برآمده از ترکیبِ مؤلفه های «فرایند شناخت، اکنونیت، تکّه تکّگی، وجه انشایی، تعلیق، و دیالکتیک جذب/دفع» است؛ و این فرم، هم عرض با ساخت اصلی آگاهی در گروه سوم است که این مسئله را «گشوده»، «اکنونی»، «متکثر»، «موضوع شناخت» و «در فرایند» می دانستند.
مصطفی لطفی منفلوطی؛ نبذه من حیاته وأدبه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات الادب المعاصر سال هفتم پاییز ۱۳۹۴ شماره ۲۷
107 - 121
حوزههای تخصصی:
هو مصطفی لطفی بن محمد لطفی بن محمد حسن لطفی المنفلوطی وهو من الأدباء الذین کان لطریقتهم الإنشائیه أثر فی الجیل الماضی. وُلِدَ فی منفلوط، من صعید مصر وتلقّی علومه فی الأزهر، وکان یمیل إلی مطالعه الکتب الأدبیه کثیراً، ولزم الشیخ محمد عبده فأفاد منه. فانفرد بأسلوب نقی فی روایاته وکتبه، کما تمیز شعره برقه وعذوبه، قام بترجمه العدید من الأعمال الأدبیه والإقتباس من بعض روایات الأدب الفرنسی الشهیره بأسلوب أدبی ممیز، کما تمیز بصیاغه عربیه فی غایه الجمال والروعه. لم یحظی بإجاده اللغه الفرنسیه لذلک استعان بأصحابه الذین کانوا یترجمون له الروایات ومن ثم یقوم هو بصیغتها وصقلها فی قالب أدبی فذ. کتاباه النظرات والعبرات یعتبران من أبلغ ما کتب بالعربیه فی العصر الحدیث.
بررسی فرآیندها و نقش آن در گفتمان ایدئولوژیکی فتوت نامه سهروردی با رویکرد نقش گرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فتوت نامه ها به جهت احتوا بر انواع گفتمان های اهل فتوت با نگره های متفاوت، از اهمیت بسیاری در پژوهش های سیاسی، اجتماعی، اخلاقی، عرفانی و ادبی در موضوع فتوت و تاریخچه و تأثرات و تأثیر همه جانبه آن بر جوامع اسلامی، برخوردارند. در این میان تحلیل گفتمان فتوت نامه ابوحفص عمر سهروردی، به جهت جنبه اجتهادی و نظریه پردازانه شیخ در ایجاد پیوستاری بین مفاهیم اخلاق و عرفان از یک سوء، و توسعه دیدگاه های شیعی در نظریه پردازی اهل تصوف و فتوت از سویی دیگر، اهمیتی مضاعف می یابد. در این پژوهش، بهمنظور تحلیل گفتمانی متن فتوت نامه سهروردی و کشف سازوکارهای میان ذهن و زبان نویسنده و بافت فرهنگی-اجتماعی متن و نیز تحلیل مؤلفه های اندیشگانی مستتر در آن، به روش زبان شناسان سیستمی-نقشی (نقش گرا)، از تحلیل فرآیندها استفاده شده است. از تحلیل انواع فرآیندها در این متن دریافتیم که فراوانی فرآیندهای ذهنی (و گونه های آن) و نیز بسامد بالای فرآیندهای رابطه ای (شناسایی-وصفی) و فرآیندهای وجودی در این متن، نشانگر غلبه کنش ایضاحی و اثباتی در گفتمان مؤلف است که اهدافی چون تشریع نهاد فتوت، یک سویگی بخشیدن به نهادهای اخلاق، عرفان و سیاست و نیز مشروعیت بخشی به پایگاه شیعی این نهاد را (تحت حمایت مستقیم خلیفه الناصر لدین الله) تقویت می کند. فراوانی معنادار فرآیندهای مذکور، موجب کاهش کنش های ارتباطی و تعاملی گفتمانی در متن و عاملی برای تقویت منظورهای گفتمانی تک صدایی و جنبه های ارزشی/ ایدئولوژیکی موجود در سازه های تجربی (تشریعی، مشروعیت بخشی و کنش های اثباتی و ایضاحی) متن است.
بررسی فراشعر به عنوان ژانر مادر در مکتب اصالت کلمه (عریانیسم)
منبع:
پژوهش های نوین ادبی (شیرین و شکر) سال اول تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
189 - 214
حوزههای تخصصی:
با آغاز دهه ی ۸۰ در ایران آرش آذرپیک در کتاب «جنس سوم» برای نخستین بار تمام محدودیت های شعرانگارانه و داستان انگارانه را با معرفی ژانر «فراشعر» درهم شکست. وجود سیستم انضمامی ، تغییر مسیر طریقت ادبی به حقیقت ادبی با اتخاذ ارتباط بی واسطه ، فراروی و رسیدن به جنس سوم و کلمه – کاراکتر مولفه هایی هستند که کشف جدیدی را در حوزه ادبیات ایران و جهان به مطرح میکند. فرا شعر با ایجاد فضای نوین و هم افزایی ساحتهای نگرش و نگارشی قادر است که تمام قالب ها و سیستمهای شعری چون آزاد، سپید، کلاسیک و... را در کنارهم به نگرگاهی صلح آمیز دعوت کند همچنین فراشعر بدون نفی یا تحقیر ظرفیت های ادبی دیگر همچون نمایش نامه ، فیلم نامه و دیالوگ و مونولوگ … را با آغوشی باز بدون قید و شرط درخود می پذیرد و جلوه ای از وجود بی پایان کلمه را برای خواننده عیان می سازد. «فراشعر» به عنوان یک ژانر مادر آنچنان منعطف و قدرتمند است که شاعر میتواند بدون غل و زنجیر یک اثر بدیع و بکر خلق نماید. «فراشعر» با رها کردن خود از ابزارگونگی کلمه بر خلاف دیگر سبک ها و مکاتب از تمام سیستمهای شعر محورانه و داستان محورانه عبور می کند و در جهان شعر به سوی کلمه محوری یعنی مقام جامع وجودی کلمه (لوگوس) حرکت میکند و در یک قلم و هنر متعالی در دنیای ادبیات و هنر تجلی می یابد.
بررسی و تحلیل حوزه نفوذ طرز وحشی بافقی در شعر فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه زبان و ادبیات فارسی سال ۲۱ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۴۵
123 - 162
حوزههای تخصصی:
وحشی بافقی با آفرینش آثاری ماندگار به خصوص در طرز وقوع و واسوخت در شعر فارسی، از نظر فکری، زبانی و ادبی در ادبیات روزگار خود و پس از خود تأثیرات بسیار داشته است. شعر او از زمان شاعر شهرت داشته و در تذکره ها با صفت «سهل و ممتنع» خوانده شده که آسان می نماید ولی پیروی از آن مشکل است؛ شعری که ساده، بی پیرایه و خالی از هر گونه صنایع لفظی متکلفانه و اغراق های شاعرانه است. این ویژگی ها به همراه عشق گرایی و با بسامد بیش تر واسوخت، درون گرایی، صراحت بیان و زبانی آتشین برخاسته از درونی ملتهب، مورد توجه بسیاری از شاعران و شعردوستان قرار گرفته و تلاش کرده اند از جنبه های گوناگون از آثار او پیروی کنند. در این نوشتار تلاش خواهد شد تا با مقایسه آثار او و شاعران هم عصر و پس از او و ارزیابی شباهت های لفظی و معنوی بین آنها، تا حد امکان، جایگاه وحشی در طرز واسوخت و میزان توجه به او را بسنجیم؛ جنبه های مورد توجه و پیروان این شاعر را ارزیابی کنیم و دلایل مقبولیت او را نزد عامه و شاعران، روشن تر سازیم.
تحلیل تطبیقی میان دو موجود اسطوره ای سیمرغ و گارودا در دو اثر حماسی شاهنامه و مهابهارات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حماسه کهن هندیان (مهابهارات) با حماسه برجسته و جهانی ایرانیان (شاهنامه) اشتراکاتی دارد که از تشابهات فرهنگی و تمدنی بین هندیان و ایرانیان حکایت می کند. پژوهش حاضر می کوشد تا این دو اثر حماسی و ماندگار را بکاود و دو موجود اسطوره ای از این دو اثر را از منظر اسطوره ای بازشناسد و وجوه اشتراک و افتراق آن ها را دریابد. نتایج این پژوهش به روش تحلیلی-توصیفی، درصدد پاسخ به اشتراکات و افتراقات در وجوه دو موجود اسطوره ای از آثار مذکور و معیارهای نزدیکیِ بین این دو اثر است و نشان از این دارد که در میان شخصیت های پرشمار این دو اثر حماسی، مشابهت های میان سیمرغ و گارودا شایان توجه است. مشترکات و مشابهات این دو در زمینه های گوناگونی قابل بررسی هستند؛ از جمله: جایگاه ویژه آن دو میان پرندگان اسطوره ای، شکل ظاهری، حضور یافتن به محض طلبیده شدن و زندگی بر فراز کوهی مقدس. از نتایج دیگر این تحقیق آن است که وجوه افتراق قابل توجهی نیز بین این دو موجود اسطوره ای وجود دارد؛ برای مثال تفاوت چشمگیری میان این دو پرنده اسطوره ای یافت می شود: در سیمرغ تکیه بر دانایی و خردمندی اوست، اما گارودا دارای قدرت بدنی سرشار معرفی می شود.
تطور مطالعات ادبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۶۳
۲۰۹-۱۷۹
حوزههای تخصصی:
رشته ادبیات در دانشگاه های معتبر دنیا با سرفصل هایی به روز و کاربردی پیش می رود. دانشگاه در عصر جدید به نهادی تبدیل شده است که بر کارآفرینی، تولید فکر، نوآوری، ایده محوری و خلاقیت محوری، استفاده از ظرفیت های بینارشته ای و برخوردار از تفکری در تعامل با جهان تأکید دارد. در این میان رشته دانشگاهی ادبیات نیز در بسیاری از دانشگاه های پیشرفته در تلاش است خود را به رویکردهای جدید دانشگاه نزدیک کند؛ موضوعی که بررسی سرفصل های ادبیات در این دانشگاه نمایانگر آن است. با وجود این، این دانشگاه ها همچنان به دنبال کسب مشروعیت آکادمیک بیشتری هستند. بحث هایی که از 150 سال پیش در زمینه هایی همچون تعریف ادبیات به مثابه رشته ای آکادمیک و ماهیتِ علمیِ پژوهش های ادبی آغاز شد، هنوز هم ادامه دارد. استین هاوگم اولسن استاد ادبیات انگلیسی و نویسنده کتاب ها و مقالات زیادی در مجلات معتبر جهان در زمینه فلسفه ادبیات، زیبایی شناسی ادبی و ... است. او در این مقاله بر آن است که سیرِ تطور «مطالعات ادبی» را بررسی کند و این بحث را از گفت وگوهایی که در دهه 1880 در دانشگاه های آکسفورد و کمبریج در زمینه ماهیتِ آکادمیک رشته ادبیات و نقد ادبی آغاز شد تا دهه های اخیر دنبال می کند. تأکید مقاله اولسِن بر این است که مطالعات ادبی اگر بخواهد به دنبال کشف معنای آثار ادبی باشد، این معنا را از هر راهی با هر نظریه ای بخواهد به دست بیاورد، درنهایت چیزی است که هر خواننده خوبی می تواند انجام دهد.
Psychocritique de la traduction persane de “Réfléchissez et devenez riche” de Napoléon Hill(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Réfléchissez et devenez riche l’œuvre la plus célèbre de Napoléon Hill, auteur américain, sur le développement personnel n’a pas été étudiée auparavant en Iran, alors que ce livre occupe une place particulière dans le domaine philosophique, sociologique et psychologique. Notre recherche a pour objectif de faire une lecture psychocritique de la traduction réalisée par Gharaché Daqi. Pour atteindre ce but, il nous faut isoler et étudier, dans la trame du livre, des structures exprimant l’inconscient du texte, les intentions sous-jacentes de l’auteur, la signification et la valeur de ses écrits. Pour la critique du texte, nous allons suivre la démarche psychologique de Jean-Bellemin Noël basé sur la textanalyse et pour l’analyse traductologique, afin de donner des interprétations et des propositions justifiables pour chaque traduction, nous allons confronter des extraits du texte original et la traduction des passages correspondants et dans cette étape, après avoir relevé les éléments psychologiques dans le texte source, nous allons voir si ceux-ci sont correctement transmis dans la langue cible. À travers des exemples cette étude montre que d’une part le traducteur a fait une interprétation libre du texte et d’autre part il a supprimé certaines phrases, ce qui ne transmet pas «l’inconscient du texte» dans la langue cible.
تقابل اکوفمینیسم و فرافمینیسم در ادبیات طبیعت
منبع:
پژوهش های نوین ادبی (شیرین و شکر) سال اول تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
103 - 135
حوزههای تخصصی:
در بررسی رویکردهای ادبی و خلق سیستم های نگرشی و نگارشی، با چهار انگاره سیستم های کاهشی- افزایشی، سیستم های التقاطی، سیستم نماها، سیستم افزایشی- انضمامی رو به رو هستیم. آرش آذرپیک ضمن ارائه این تقسیم بندی، عامل آن را کشف و ارائه افقی، پراگماتیک و همچنین پروبلماتیک توسط این انگاره می داند؛ لذا در این مقاله با بیان و بررسی این چهار سیستم بیان خواهیم کرد که رویکرد اکوفمینیسم رویکردی التقاطیست که همواره در تلاش است زن و زمین را پدیدارهایی ستمدیده در سیستم های مردسالارانه قلمداد کند. رویکرد انتقادی فرافمینیسم با عنایت به سیستم افزایشی- انضمامی فراتر از تمام چهارچوبه های بسته زن محورانه و مردمحورانه در پی ارائه تقسیم بندی انواع سوژه از دیدگاه آذرپیک بوده و معتقد است اکوفمینیسم تنها با تغییر سوژه مرد به سوژه زن، در تلاش است در ساحتی دیگر و با دیدی زنانه محورانه تمام هستی مندان –از جمله زمین- را در رویکردی سلسله مراتبی فصل بندی کند. در ادبیات طبیعت گرا با توجه به دو رکن بنیادین «عدم هرگونه ثنویت گرایی» و «عدم هرگونه صفت دهی»، اصل و بنیان زمین سوژگی در عریانیسم مطرح میشود. زمین سوژگی رویکردیست انتقادی به تمام انگاره هایی که در آن انسان به عنوان سوژه فاعل شناسا –که همواره در پی ارزش گذاری است- شناخته می شود. در این مقاله که به شیوه توصیفی تحلیلی و با استفاد از منابع کتاب خانه ای انجام گرفته؛ ادبیات طبیعت گرا با عنایت به رویکرد جنس سوم و بیان نگره های زنانه نگرِ انسان محورانه و مردانه نگرِ انسان محورانه بررسی می شود.
از وحدتِ عددی تا وحدتِ احدی تحلیل دیدگاهِ عطار نیشابوری در بابِ حقیقتِ توحید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نخستین اصلِ کلامی، فلسفی و عرفانیِ موردِ اجماعِ قاطبه ی مسلمانان و جمله ی پیروانِ ادیانِ ابراهیمی، اصلِ توحید است که بی گمان، باور به این اصلِ خدشه ناپذیر، محصولِ حقیقتِ وحدت است که بر سراسرِ هستی، حکمرانی می کند؛ لکن این مسأله را نمی توان نادیده گرفت که حصولِ معرفتِ تامّ نسبت به این قاعده ی متقن و بنیانِ مستحکم، امری به مراتب، صعب الوصول و دیریاب است و به گواهیِ عقل و نقل، تنها، بهره ی اوحدیِّ از اولیای الهی گشته است؛ و به بیانِ دقیق تر و مطابق با فرموده ی عرفای شامخِ ممالکِ اسلامی و مناطقِ ایمانی، وجهِ اتمّ و صورتِ اصحِّ توحید، در یدِ اختیار و حدِّ اقتدارِ انسانِ کاملِ اکمل، یعنی جنابِ ختمی مرتبت است. به باورِ اندیشمندانِ اسلامی، شناختِ مرزِ میانِ وحدتِ احدی با وحدتِ عددی، از عهده ی غالبِ آحادِ بشر خارج است؛ و آن چه که اربابِ معرفت از آن با عنوانِ فناء فی الله یاد می کنند، در واقعِ امر، استغراق در اقیانوسِ ناپیداکرانِ وحدتِ احدی است؛ وحدتی که خدای واحدش، به هیچ وجهِ من الوجوه، قبولِ ثانی نمی کند. مقاله ی حاضر، عهده دارِ بررسیِ موضوعِ مذکور در آثارِ فریدالدین محمّد عطار نیشابوری است.
تحلیل روان شناختی رمان آتش، بدون دود بر اساس نظریات انسان گرا (آبراهام مزلو، ویکتورفرانکل)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر، رمان هفت جلدی آتش بدون دود از نادر ابراهیمی را بر اساس دو نظریه مهم در روانشناسی انسان گرا (مزلو ، فرانکل) مورد تحلیل قرار داده است؛ هدف از انجام این پژوهش، بررسی میزان تطبیق نظام فکری انسان گرایی با رمان آتش بدون دود است، بدین منظور، نخست محتوای رمان بر اساس هرم نیازهای اولیه مزلو، طبقه بندی و مشخص شد ابراهیمی در جلد نخست بیشترین تمرکز را بر نیازهای زیستی داشته است حال آنکه در جلد های بعدی، نیاز به امنیت عزت نفس و خودشکوفایی بیشترین فراوانی را دارند، سپس در بخش دوم پژوهش، انواع معناجویی و پذیرش رنج در رمان آتش بدون دود مبتنی با نظریه لوگوتراپی ویکتور فرانکل مورد تحلیل روان شناختی قرار گرفته است، نتیجه آن که می توان رمان آتش بدون دود را به عنوان اثری منطبق با مولفه های روانشناسی انسان گرا معرفی کرد، هم چنین پژوهش حاضر ثابت می کند نظریه انسان گرایی در روان شناسی می تواند ابزار فکری لازم جهت خلق متون اجتماعی- سیاسی را در اختیار بگذارد.
اما و اگرهای برشتی وغیربرشتی در نمایشنامه های جنگل دیوانه اثر ادوارد باند و سرخ، سیاه و نادان اثر کاریل چرچیل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۱ پاییز و زمستان ۱۳۹۵ شماره ۲
361 - 378
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به تلاش کاریل چرچیل و ادوارد باند برای پیاده سازی شگردهای بیگانه سازی برشت در نمایشنامه های آنان - به ترتیب جنگل دیوانه و سرخ، سیاه و نادان – می پردازد. به منظور ایجاد تفکر نقادانه و عینی، و نیز حصول عمل برای تحول مثبت، هر دو نمایشنامه نویس از شگردهای بیگانه سازی برشتی، شامل شخصیت پردازی، پایان گشودگی، ساختار اپیزودیک و رسانه های سمعی و بصری مدد می جویند. این شگردها به نمایشنامه نویس اجازه می دهند تا موقعیت ها، اعمال داستانی، و نگرش های مأنوس را چنان نامأنوس ارائه دهند که برای شنوندگان و خوانندگان، بیگانه سازی شده و با بینشی نقادانه سنجیده شوند. این پژوهش علاوه بر بررسی عناصر برشتی در این دو نمایشنامه، به بحث پیرامون نکته ای می پردازد که منجر به راندگی سرخ، سیاه و نادان از فن درام نویسی برشتی و نیز از جنگل دیوانه می شود. منشأ این تفاوت، وجود جنبه های شخصیت پردازی غیر-برشتی در سرخ، سیاه و نادان و نیز عدم وجود رسانه های سمعی و بصری برشتی در آن است.
ظلم و بی عدالتی در اشعار معروف الرصافی و فرخی یزدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پانزدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۶۰
127 - 146
حوزههای تخصصی:
دو کشور عراق و ایران در طول تاریخ مبارزاتی خود همواره در برابر استبداد داخلی و خارجی ایستادگی کرده اند. معروف الرصافی (1875م) شاعر عراقی تبار و فرخی یزدی (1889م) شاعر آزادیخواه ایرانی همواره مردم را به قیام علیه ظلم و استعمار خارجی و دفاع از وطن خود فرا می خواندند تا جایی که احساسات وطن پرستانه و دعوت به مبارزه با ظلم و بی عدالتی به وضوح در دیوان آن ها موج می زند. این دو شاعر به عنوان نماینده قشر روشنفکر و آزادی خواه جامعه به خوبی از اهداف شوم دشمنان آگاهی داشتند و به دنبال عدم پذیرش ظلم و استبداد خواه در کشور خود و خواه در سایر سرزمین ها، در اشعار خود اقدامات تجاوزگران را محکوم و مردم را به قیام علیه آنان فرا خواندند. پژوهش حاضر با روش توصیفی- تحلیلی و استفاده از منابع کتابخانه ای به رشته تحریر نوشته شده است تا مظاهر مبارزه این دو شاعر علیه ظلم و بی عدالتی را با استناد به دیوان های شعری آن ها تبیین کند.
بررسی انتقادی برخی از پژوهش ها و اظهارنظرها درباره شاهنشاهنامه صبا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب حماسی سال ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۵
117 - 142
حوزههای تخصصی:
شاهنشاهنامه، منظومه ای حماسی از فتحعلی خان صبا است که تاریخ ایران در دوره سلطنت فتحعلی شاه قاجار را دستمایه آفرینش اثری ادبی قرار داده است. البته دامنه تاریخی اثر از سقوط اصفهان تا اواخر دوره اول جنگ های ایران و روس را در بر می گیرد. این منظومه طولانی، به رغم اهمیت، تا کنون چنان که باید مورد توجه و بررسی قرار نگرفته است. نقدهای نوشته شده بر شاهنشاهنامه، کمتر به کل اثر نظر داشتند و به نظر می رسد، بیشتر نویسندگان آن به طور کامل متن این منظومه را نخوانده اند. این نقدها بیشتر براساس متن گزیده منظومه نوشته شده و به این علت دچار خطاهای فاحش محتوایی و تاریخی شده اند. این مقاله، به مطالعه حدود بیست پژوهش انجام شده در صد سال اخیر، درباره شاهنشاهنامه پرداخته و کوشیده است تا با بررسی اشکالات و خطاهای آن متون، نقدهای شاهنشاهنامه را نقد کند. دستاورد پژوهش، بیانگر آن است که عمده نقدها، بدون توجه به کل اثر و نکات تاریخی مرتبط با آن، اشتباهاتی مرتکب شده و این اشتباهات از طریق نقدهای هر عصر، به نقدهای دوران سپسین راه یافته اند.
تحلیل کنش های سه گانه شخصیت های اساطیری در ساختار روایی داراب نامه طرسوسی از منظر اسطوره شناسی کنشگر ژرژ دومزیل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کهن نامه ادب پارسی سال ۱۴ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۳۶)
374 - 404
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به روش توصیفی - تحلیلی تلاش می کند با توجه به نظریه کنشگرای ژرژ دومزیل به شناخت ساختار روایی داراب نامه طرسوسی به عنوان یکی از کهن ترین متون اساطیری ایران بپردازد و از این طریق میزان مشابهت کنش های شخصیت های آن را با متون اساطیری هندواروپایی بسنجد. یافته های پژوهش نشان می دهد که ساختار روایی این اثر با متون حماسی هندواروپایی قابل انطباق است و کنش های سه گانه مطرح شده در رویکرد کنشگرای دومزیل (فرمانروایی، جنگاوری و باروری) کنش های اصلی شخصیت های اساطیری در این روایت به شمار می روند. اسکندر، داراب، همای، طمروسیه و بوراندخت هر کدام دارای ویژگی های بارزی هستند که در زیرمجموعه کنش های سه گانه طبقه بندی می شوند. در این اثر «پادشاهی مطلق» از آن خداوند است و خدای مطلق با استفاده از ابزارهای گوناگون از قبیل «خواب دیدن»، «به کارگیری عوامل طبیعی» و «به یاری فرستادن موجودات افسانه ای» به آنان مدد رسانده است. کنش جنگاوری در این روایت با اهداف مختلفی ازجمله گسترش قلمرو، دفاع از سیطره حکومت، برقراری امنیت، انتقام و گسترش دین و عدل و داد جایگاه ویژه ای دارد و شخصیت های اساطیری همواره در میدان های رزم آزموده می شوند. فراوانی نعمت، خزینه های انبوه، آبادانی، آرامش و رفاه، زیبایی و جوانی، دلبستگی و مشاهده امثال این موارد در توصیف شخصیت های اساطیری این روایت نیز نشان از کنش سوم یعنی باروری دارد.
ادبیات فراتر از جهانِ صفر و یک؛ بررسی ادبیات از دیدگاه منطق فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش زبان و ادبیات فارسی بهار ۱۴۰۱ شماره ۶۴
21-50
حوزههای تخصصی:
دانستن این موضوع که ادبیات دارای سرشتی فازی است و نه ارسطویی، کمک می کند تا مخاطبان و تحلیلگران در مواجهه با متون، نگاه بازتری داشته باشند. ادبیات مانند هر دانش و هنر دیگری، قابلیت ارزیابی دارد و با توجه به منطق حاکم بر آن می توان درباره ادبی بودن یا نبودن یک متن داوری کرد. ازاین رو، در این پژوهش ابتدا مفاهیمی چون: ادبیات، ادبیات عرفانی، منطق ارسطویی و منطق فازی تبیین شده اند و سپس رابطه ادبیات با منطق ارسطویی و فازی بررسی شده است. در این سنجش، با روش تحلیلی، چهار عنصر اصلیِ ادبی بودن یک متن (عاطفه، تخیل، چندمعنایی و فرم) در نموداری فازی همراه با شواهد مثالی از ادبیات فارسی تحلیل شده اند. در هر چهار مورد، نتیجه حاصل شده نشان می دهد که یک متن می تواند با دربرداشتن درجه ای از هر یک از این چهار عنصر، در دایره ادبیات قرار بگیرد و متناسب با درجه برخورداری از این عناصر، نسبت ادبی آن مشخص می گردد؛ در نتیجه لزومی ندارد که به شکل منطق دوارزشی و مطلقِ صفر ویک در منطق ارسطویی، همه عناصر را در بالاترین درجه ممکن دارا باشد. به این ترتیب ثابت می شود که منطق حاکم بر ادبیات، منطق فازی است.
تحلیل گفتمان انتقادی شخصیت زنان در داستان «مالیخولیای محبوب من»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال دوازدهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴۸
205 - 224
حوزههای تخصصی:
تحلیل گفتمان انتقادی یکی از روش های تحلیل گفتمان و شیوه ای نو در بررسی مسائل اجتماعی است که از طریق مطالعات تحلیل متون ادبی و نقد ادبی با ادبیات مرتبط است. تحلیل گران گفتمان انتقادی بر این باورند که متون ادبی، داستان ها و رمان ها نیز مانند سایر متون در راستای برقراری ارتباط هستند. از این رو می توان با نگرش و روش انتقادی آن ها را تحلیل نمود. پژوهش حاضر با استفاده از راهکارهای ارائه شده در زمینه تحلیل گفتمان انتقادی و با توجه به الگوی ون لیوون (2008) که الگویی جامعه شناختی- معنایی است، به بررسی بازنمایی شخصیت زنان در داستان «مالیخولیای محبوب من» می پردازد. در این پژوهش، از روش کیفی استفاده شده است و همچنین جهت بررسی دقیق تر داده ها، از روش کمی نیز استفاده شده است. هدف از انجام این پژوهش، تحلیل و تبیین چگونگی نگرش نویسنده داستان نسبت به بازنمایی شخصیت زنان جامعه امروزی به عنوان کنش گران اجتماعی است. نویسنده کتاب در پی این است که دختران امروزی در نسل بعدی، زنان قدرتمندتری به لحاظ عاطفی و اجتماعی باشند تا بتوانند پا به پای مردان از چالش های عاطفی عبور کنند.
باب برزویهِ طبیب و درون مایه هایِ مانویِ آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نثرپژوهی ادب فارسی دوره ۲۶ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۳
33 - 74
حوزههای تخصصی:
از گذشته تاکنون، میان پژوهندگان درباره این که باب برزویهِ طبیب دربردارنده آرای مانویان است یا خیر و نسبت دادن آن به ابن مقفّع که به مانوی بودن شهره بود، اختلاف نظر است. پژوهش پیشِ رو، با تحلیل باب برزویه و قراردادن آن در ترازوی سنجش با آموزه های مانوی، درپی مشخص کردن چنین آموزه هایی در باب برزویه است. برای این هدف، به سه موضوعِ کلان؛ یعنی شکاکیتِ دینی، زُهدگرایی و تمثیل ها توجه شده است. آنچه از بررسی و تحلیل درون مایه های مانوی در ذیل سه گانه یادشده به دست خواهد آمد، نخست این که در بحث شکاکیت دینی، گزاره گزینشِ ماحصلِ دین ها، یعنی تعبیرِ «زبده همه ادیان» در باب برزویه، در پیوند با گزینش گری مانویت و استفاده مانی از آثار و باورهای همه ادیان در جهت ساماندهی کیش خود است. در پیوند آموزه های زُهدگرایانه باب برزویه با عقاید مانوی نیز باید به آفرینش اهریمنیِ تنِ انسان، آرزویِ رهایی از زندان تن، باور به رنج آمیز بودن زندگی، ترک همبستری با زن، ترک جادوگری، پرهیز از آزار رساندن به انسان و حیوان اشاره کرد. در موضوع تمثیلات نیز هشدارِ باب برزویه درباره توجه به لذت های حواس به عنوان مانع اصلی سعادت، در تناسب با آموزه های مانوی و دنیاگریزی آنهاست. با تکیه بر شواهد متنی و سنجش آنها با آموزه های مانوی، در سراسر باب برزویه، بیننده مضمون هایی هستیم که در پیوند و همسویی با باورهای مانوی است