فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۸٬۵۴۱ تا ۴۸٬۵۶۰ مورد از کل ۵۲٬۸۹۵ مورد.
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال نهم آذر و دی ۱۴۰۰ شماره ۴۱
۲۵۲-۲۱۹
حوزههای تخصصی:
ابوطاهر طرسوسی از راویان توانمند قصه های عامیانه فارسی است که از میان قصه های او داراب نامه، ابومسلم نامه، قران حبشی، مسیّب نامه و قهرمان نامه تصحیح و چاپ شده است. در مقاله حاضر، پاره ای از لغزش های دو متن مصحح: داراب نامه و ابومسلم نامه که تا امروز درباره آن ها مقاله ای نوشته نشده، اصلاح شده است. در اصلاح این لغزش ها، استناد به ضبط های درست و اصیل نسخه های اساس مصححان، رجوع به دست نویس های این دو اثر، سبک این آثار و ارائه شواهدی از خود این متون کارساز بوده است. همچنین، با تحلیل محتوا، معانی ای برای واژه ها و ترکیبات نادر این دو اثر که پاره ای از آن ها، واژگان محلی و گویشی اند و از لغت نامه ها و واژه نامه های پایان متون مصحح فوت شده، پیشنهاد شده است. اعمال این اصلاحات و ضبط معانی واژه ها و ترکیبات نادر این دو متن می تواند چاپ های بعدی این دو اثر را منقح تر کند.
تحلیل تطبیقی شرم در دو منظومه ویس و رامین و خسرو و شیرین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پانزدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۶۰
107 - 125
حوزههای تخصصی:
شخصیت های یک منظومه غنایی، تصویرگر عواطف بشری هستند که از درون فرد و جامعه سرچشمه می گیرند. حس شرم به عنوان یکی از مهم ترین عناصر احساسی در فرهنگ ایرانی و نیز روابط عاشقانه، همواره مطرح بوده است. انعکاس این درونمایه منجر به شکل گیری انواع شرم می شود که هر یک واکنش های گوناگونی را نیز در پی دارند. در این پژوهش با بررسی تطبیقی دو منظومه «ویس و رامین» و «خسرو و شیرین»، در دو محدوده زمانی متفاوت(پیش از اسلام و پس از اسلام)، روابط عاشقانه مورد کاوش قرار گرفته و ضمن تحلیل مفهومی بازتاب شرم و انتخاب کلیدواژه هایی به مقایسه دو منظومه پرداخته شد. نتایج حاصل از این بررسی نشان می دهد که نوع شرم در این دو منظومه متفاوت است و ضمن داشتن بافتار متفاوت، در عملکرد میان عاشق و معشوق نیز به گونه ای متفاوت پدیدار می گردد که به دقت مورد بررسی قرار گرفت.
نشانه شناسی فرهنگی کشف المحجوب؛ بررسی فرایندهای معناورزی و الگوهای معنا ساز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال نوزدهم پاییز ۱۴۰۲ شماره ۷۲
149 - 181
حوزههای تخصصی:
در نسل سوم نشانه شناسی، توجّه خاصی به نظام های معناورزی، تولید و انتقال معنا شده و با رویکردهای مختلف، سازوکارهای معناپردازی مورد مطالعه قرار گرفته است. یکی از این رویکردها، نشانه شناسی فرهنگی است که با تمرکز بر نشانه های یک فرهنگ، فرایندهای فرهنگیِ معناساز را بررسی می کند. در این پژوهش با معرفی ابرالگوی معناساز «فرهنگ طبیعت »، سازوکارِ تولید معنا در متن عرفانی کشف المحجوب ، به روش توصیفی تحلیلی در چهارچوب دیدگاه نشانه شناسی فرهنگی تبیین می شود. نتایج حاکی از آن است که بنیان مطالب کشف المحجوب بر مدار ابرالگوی معناساز «فرهنگ طبیعت» و از عمق معتقدات ایدئولوژیکی و فرهنگی هجویری نشأت گرفته است. وی برای این کار از سه زیر الگوی «فرهنگ/ پادفرهنگ»، طرح «کوسموس» یا نظمی عرفانی در برابر غیاب یا نفی آن و «خود / دیگری» بهره برده است. به منظور تثبیت و هویت سازی، الگوی «فرهنگ/ پادفرهنگ» برای جناح بندی و ارزش گذاری دالّ های حوزه فرهنگ عرفانی و انباشت پدیدارهایی در قالب پادفرهنگ به کار برده می شود. چینشِ پرشمار دوگان های نظم مندی بی نظمی نیز در این متن، حکایت از غالبیّت و ارجمندی نشانه های حوزه عرفان داشته و حیطه مقابل را فضایی غیر اصیل و مغلوب نشان می دهد. همچنین از طریق ضبط کنش های مشایخ صوفیه در جایگاه آرمانی ترین «خود» و با برساختِ بیشترین میزان دشمنی با نفس انسانی و شرح دقایق شناخت و مواجهه با آن، دورترین دیگری در پرتو الگوی «خود/ دیگری» ساماندهی می شود.
بررسی و نقد ترجمه ی علی عباس زلیخه از کنایات شعر حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شعر حافظ فراتر از ارزش های ادبی و هنری آن به مثابه آینه دار فرهنگ و جهان بینی ایرانی شناخته شده است. ازاین رو آشنایی با آن از سوی اهالی زبان و فرهنگ های دیگر، دریچه ای به ادراک هنر، فرهنگ و ذائقه ایرانی خواهد گشود. از این منظر، کیفیت ترجمه سروده های حافظ به زبان های دیگر اهمیت ویژه ای پیدا می کند. تاکنون دست کم، نه ترجمه گزیده یا کامل از دیوان حافظ به زبان عربی منتشرشده که بیان گر اقبال عرب زبانان به شعر و اندیشه حافظ است. یکی از جدیدترین این برگردان ها، ترجمه علی عباس زلیخه است. با در نظر گرفتن این موضوع که هر عبارت کنایی، افزون بر معانی واژگانی، پیوست هایی فرهنگی، تاریخی و قومی را نیز در خود نهفته دارد، برگرداندن کنایات به زبان دیگر که در بستری متفاوت جاری است؛ یکی از دشواری های امر ترجمه به شمار می رود. در این جستار که با روش تحلیل محتوا و به شیوه توصیفی-تحلیلی انجام پذیرفت، تعداد ده غزل از دیوان حافظ مشتمل بر 29 کنایه به صورت تصادفی و با بهره گیری از جدول اعداد کندال و اسمیت برگزیده و تحلیل شد. برآیند پژوهش نشان داد که در 8 مورد، مفهوم عبارت به طرز قابل قبولی ترجمه شده و در 21 مورد دیگر، ترجمه عربی با اشکال جدی مواجه است. شایان توجه است که تعداد 5 مورد از 21 مورد ترجمه اشتباه، ناشی از بدخوانی متن فارسی بود به این ترتیب که مثلاً مترجم واژه «دُرد» را «دَرد» و واژه «بکِش» را «بکُش» خوانده و تبعاً به غلط ترجمه کرده بود.
دوگانگی مفهوم مرگ در آثار صادق هدایت و ادگار آلن پو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال نهم تابستان ۱۳۹۴ شماره ۳۴
109 - 133
حوزههای تخصصی:
در میان نویسندگان مرگ اندیش صادق هدایت ، نویسنده معاصر ایران، و ادگار آلن پو ،شاعر و نویسنده ی آمریکایی، از جمله کسانی اند که توجه بسیاری به این مفهوم داشته اند و مرگ اندیشی مضمون عمده آثارشان است. اما آنچه محتوای این آثار را به هم مشابه می سازد؛ حالت دوگانگی و تضاد در مفهوم مرگ است که این امر می تواند برگرفته از شخصیت واقعی ای باشد که با آن زیسته اند؛ از این رو چنین نگرشی به آثارشان راه یافته و قهرمانان داستان های شان هم چون نویسندگان شان با احساس دوگانه هراس و اشتیاق به مرگ، دست و پنجه نرم می کنند. مقاله حاضر به بررسی تطبیقی و تحلیل مفهوم مرگ در آثار صادق هدایت و ادگار آلن پو پرداخته است.
بررسی هنجارگریزی در شعر "دماوندیه" اثر ملک الشعرای بهار بر اساس الگوی زبان شناختی لیچ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال چهاردهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۵۴
231 - 255
حوزههای تخصصی:
هنجارافزایی و هنجارگریزی دو بخش عمده از برجسته سازی ادبی به شمار می آیند که بهره گیری از آن ها می تواند نقطه عطفی در زبان شعر یک شاعر محسوب گردد. در این راستا، بر آن ایم تا در پژوهشی توصیفی- تحلیلی به بررسی ابزارهای شعرآفرینی، بالأخص از نوع هنجارگریزی آن در یکی از اشعار شاعر برجسته ایرانی، ملک الشعرای بهار ، بپردازیم. برای این منظور، پس از گریزی کوتاه به الگوی هنجارگریزی زبانی که از سوی زبان شناسان صورت گرا، به ویژه جفری لیچ مطرح شد، شعر «دماوندیه» از نقطه نظر این الگو تحلیل گردید. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که بهار در سروده خود از تمامی گونه های هنجارگریزی، کم و بیش بهره برده است که در این میان، به ترتیب بسامد وقوع هنجارگریزی معنایی و زمانی از سایر انواع آن بیش تر می باشد و این امر می تواند از یک سو، ناشی از جو سیاسی حاکم در دوره حیات این شاعر و خاموشی و بی تفاوتی مردم نسبت به سرنوشت خویش و از سوی دیگر، مطالعه عمیق و توجه این شاعر به آثار شعرای پیشین و پای بندی به سنت های گذشه باشد.
الواقعیه فی شعر نزار قبانی السیاسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات الادب المعاصر سال پنجم تابستان ۱۳۹۲ شماره ۱۸
97 - 109
حوزههای تخصصی:
نزار قبانی شاعر کبیر بین الشعراء المعاصرین الذی اشتهر بشعر المرأه وشعره السیاسی؛ لکننا نجد فی شعره السیاسی بعض السمات الخاصه القریبه من الأدب الواقعی. فمن المعلوم بأنّ لجغرافیا الوطن العربی، ولعاداته ودینه وسننه وأفکار أفراد مجتمعه تأثیرات خاصّه علی المذهب الواقعی و هذا لأنّ مهمّه الأدب الواقعی تصویر واقع المجتمعات وبما أنّ واقع العالم العربی یختلف عن الواقع الأوروبی، فهناک اختلافات بینهما ولکنّ هذا لا یعنی بأنّه مختلف تماماً عن نظیره الغربی بل فضلا عن سمات اجتماعیّه الأدب، اتّسمت الواقعیّه العربیّه ببعض السمات المحلیه والمناسبه للأدب العربی. وهذا ما بعث الباحثین علی کتابه هذه المقاله التی تستهدف أن تظهر الواقعیه الأدبیه فی شعر نزار قبانی السیاسی وتثبته مستخدمه سمات هذا المکتب الأدبی الفنیه.
خوانش های اسطوره ای از «ماه» در شعر بدر شاکر السیاب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پدیده هایی طبیعی مانند ماه که هم در بردارنده ذائقه شعری و هم دارای نشانه های اسطوره ایی هستند، می توانند در روند تصویرسازی اجتماعی سیاسی شاعران معاصر نقشی اساسی داشته باشند؛ لذا خوانش هدفمند این تصویرسازی های اسطوره ای، که بر اساس کهن الگویی هایی که در ناخودآگاه شاعر نقش بسته، ضرورتی انکارناپذیر است. از همین رو، تصویرسازی از ماه برای شاعران، روشنگر نوع تفکر آن ها و بیان عقایدشان است. پژوهش حاضر به روش توصیفی تحلیلی به بررسی دلالت های تصویری از روایت اسطوره ای ماه در اشعار سیاب می پردازد. لفظ قمر 83 مرتبه، لفظ بدر3 مرتبه و لفظ هلال 5 مرتبه در این اشعار تکرار شده است. این تعدد تکرار، حکایت از اهمیت خوانش اسطوره ای ماه، نزد این شاعر معاصر است. اگر در مقام بیان گزیده ای از نتایج این پژوهش باشیم، می توانیم به تصویرسازی های اجتماعی سیاسی ماه که بازگو کننده جلوه اعتراض به نظام حاکم بر جامعه عراق است، اشاره کرد؛ این مهم در به کارگیری سیاب از اسطوره ماه و تحلیل کهن الگویی آنیموس (جلوه مردانه) و آنیما نمایان شده است. نمود بارز کهن الگویی آنیموس، خردورزی و راهنمایی و جلوه آنیمایی آن، نامیرایی و شور اشتیاق است.
واژه های هندی در تحفه العالم
منبع:
پژوهش های نثر و نظم فارسی سال اول زمستان ۱۳۹۶ شماره ۳
25 - 54
حوزههای تخصصی:
تحفهالعالم اثر میرعبداللطیف شوشتری، از اندیشمندان عهد زند و افشار است که از حیث نوع ادبی، در گونه ی ادبی سفرنامه ها و خاطره نویسی ها قرار می گیرد. مؤلف در بخشی از این کتاب که با نگاهی انتقادی نوشته شده ، مشاهدات خود را از هند، حکومت انگلیسیان و قوانین و آداب حکومت داری آنان با نثری شیوا بیان نموده است. با توجه به اقامت چندین ساله ی مؤلف در دیار هند، برخی واژه های هندی بنا به ضرورت یا به دلیل معاشرت با اهل هند، در نثر او راه یافته است. در این پژوهش که به شیوه ی توصیفی-تحلیلی انجام گرفته، پس از استخراج واژه های هندی از تحفهالعالم، با مراجعه به کتاب های لغت و... به معنی دقیق و ریشه یابی واژه ها پرداخته شده است. با توجه به پژوهش انجام شده، بیش از شصت واژه ی هندی در این اثر مشاهده شد که برخی هم چنان در زبان فارسی هم چون جنگل و چتر کاربرد دارند؛ و برخی نیز امروزه در زبان رسمی کاربرد ندارد نظیر کهار و مندل.
بررسی تطبیقی عناصر داستان سمرقند در مقامات حریری و مقامات حمیدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال دهم تابستان ۱۳۹۵ شماره ۳۸
9 - 30
حوزههای تخصصی:
«مقامات حریری» و «مقامات حمیدی» از جمله کتاب های نثر فنی و متکلف در دو زبان عربی و فارسی هستند که در این پژوهش «داستان سمرقندیّه» در هر دو اثر، از جهت ویژگی های داستان پردازی، چون پی رنگ، ساختار، بُن مایه، زاویه دید، صدا، زمان و مکان، توصیف، لحن، گفت وگو، شخصیت پردازی و درون مایه، مورد بررسی قرار گرفته و وجوه اشتراک و افتراق این داستان ها بیان شده است. داستان سمرقند در «مقامات حریری» درباره پیرِ رندی است که در روز، به وعظ مردم می پردازد و در پی جلب وجهه مذهبی در میان مردم است اما هنگام شب، تمام آنچه در روز، جماعت را بدان می خوانده نقض می کند. در داستان سمرقندِ «مقامات حریری» نیز پیری رند را مشاهده می کنیم که ابتدا از خسّت مردم سمرقند به تندی سخن می گوید ولی به مصلحت وقت، تغییر رویّه داده، به ستایش سمرقند و اهالی آن می پردازد. شباهت هایی که بین این دو مقامه وجود دارد بیانگر آن است که قاضی حمیدالدین در تألیف اثرش، به کتاب فاخر «مقامات حریری» نظر داشته و از آن به طرق مختلف بهره گرفته است.
هرمان هسه و شعر
منبع:
ادبیات متعهد دوره دوم مرداد ۱۴۰۱ شماره ۶
11 - 13
حوزههای تخصصی:
هرمان هسه، نویسنده، شاعر و نقاش آلمانی و برنده جایزه نوبل ادبیات، در دوم ژوئیه ۱۸۷۷ میلادی در شهر کالو واقع در کشور آلمان در خانواده ای فرهنگی دیده به جهان گشود. او تا سال ۱۹۶۲ زندگی و طی عمر ۸۵ ساله خود، زندگی پر فراز و نشیبی را تجربه کرد. وی به بحران های روحی و بیماری های روانی شدید دچار شد و طعم فقر را چشید، اما به رغم همه مسائل، هسه بیش از ۸۰ رمان، مجموعه شعر یا کتاب داستان کوتاه از خود به یادگار گذاشت. از او به عنوان پرخواننده ترین نویسنده آلمانی قرنEEWFK بیستم یاد می کنند. او علاوه بر جایزه نوبل، هشت جایزه ادبی دیگر از جمله جایزه جهانی گوته را به دست آورده است.
تحلیل ژانر ادبی فرامتن در گلستان سعدی
منبع:
پژوهش های نوین ادبی (شیرین و شکر) سال اول بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
171 - 186
حوزههای تخصصی:
فرامتن از ژانرهای مطرح امروز و جزء ژانرهای تئوریزه نشده و احیاگری است که تبدیل به سیستم شده و ساحتی از ادبیات به شمار می آید که در هیچ ژانر و دیدگاه شعری و داستانی طبقه بندی نشده. فرامتن بازگشتی آوانگارد به وجوه فرارونده تمام متون منثور مکتوب -حتی منظومِ غیرشاعرانه- در سنت تاریخ ادبیات ملل کهن جهان است که با تمام عظمت هنری خود هیچ گاه در پارادایم جنسیت های ادبیِ شعر و داستان تعریف نشده اند.<br />کلام سعدی در عین ایجاز، آیینه تمام نمای فصاحت و بلاغت است. از همین رو ما در این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی و بهره گیری از منابع کتاب خانه ای، در پی آنیم که دیباچه گلستان و بسیاری از سطور تعلیمیِ آن (جدا از سطور داستانی_شعری اش) در کدام جنسیتِ ادبی جای می گیرند؟ با احترام به تمام پژوهش گران، معتقدیم که این دست آوردها تماما تک وجهی بوده و شأن و اصالت کلمه آن چنان که باید در آنها حفظ نشده است. بنا بر مولفه های مکتب اصالت کلمه، متون موردنظر از چارچوبه های موجود فرارَوی کرده و در نهایت شاهد هم افزایی منسجمی هستیم که در یک متن عریان، خود را از قید و بندها رها کرده و از یکایک پتانسیل های کلمه بهره می برد. بنابراین بنیان روایتِ اینگونه متون هرگز در تعاریف کلاسیک و امروزینه ی شعر یا داستان قرار نمی گیرند بلکه آثاری فاخر، ادبی اما خارج از هستی شناسی شعری و داستانی اند. بر همین اساس این آثار بر پایه ی سیستم پیشنهادینِ آرش آذرپیک در ژانر فرامتن قرار دارند و هیچ تعریف دیگری جز فرامتن را نخواهند پذیرفت.
مروری بر زندگی و آثار اریش کستنر
منبع:
ادبیات متعهد دوره دوم مرداد ۱۴۰۱ شماره ۶
6 - 10
حوزههای تخصصی:
اریش کستنر کیست؟ برای برخی از ما، او سازنده بخشی از نوستالژی های کودکیمان است. برخی دیگر از ما حتی بدون این که بدانیم، او را از طریق فیلم ها و نمایش هایی که براساس آثارش ساخته شده است، می شناسیم و برخی نامی از او شنیده ایم و برخی هم هیچ....
توضیحِ دو ضبط از دیوان حافظ («جام اسکندر» و «دیو مسلمان نشود»)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این دو بیت از دیوان حافظ: خیال آب خضر بست و جام اسکندر(کیخسرو) به جرعه نوشی سلطان ابوالفوارس شد اسم اعظم بکند کار خود ای دل خوش باش که به تلبیس و حیل دیو مسلمان(سلیمان) نشود ضبط های «جام کیخسرو یا اسکندر؟» و «دیو سلیمان نشود یا مسلمان؟» محلّ بحثِ محقّقان مختلف بوده است. در نمونه نخست، «جام اسکندر» مستند بر یک نسخه(خلخالی827ه.ق) است و همه دست نویس های معتبرِ دیگر «جام کیخسرو» دارند؛ ولی چون اسکندر نیز بنابر شواهد داستانی و شعری جامی ویژه با خصوصیّات شگفتِ کاسته نشدن آب آن و جهان بینی و رازگشایی داشته است، ضبطِ «جام اسکندر» بر اساسِ قاعده «ضبط دشوارتر برتر است» در تصحیح علمی- انتقادیِ دیوان حافظ اصیل تر از «جام کیخسرو» است. در مورد دوم هم با نادیده گرفتن نگاشته «مسلمان نشود» در اکثر و اقدمِ نسخ دیوان حافظ- که در بررسیِ ضبط هایی از این نوع، نباید به تنهایی معیار ترجیح و انتخاب باشد- طبقِ یک ضابطه دیگر در تصحیح انقادیِ متون یعنی «کدام صورت می تواند تغییریافته وجه دیگر باشد؟» همین وجه، نویسشِ درست است و به احتمالِ نزدیک به یقین، بعضی کاتبان ضبط «مسلمان نشود» را برای رفعِ تکرار قافیه در غزل، رعایت تناسب بیت و هماهنگی با اجزا و عناصر تلمیحیِ آن به «سلیمان نشود» تبدیل کرده اند.
اوج و فرود داستان وارگی در شعر ژاله اصفهانی و سیمین بهبهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال چهاردهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۵۲)
59 - 88
حوزههای تخصصی:
اوج و فرود داستان وارگی در شعر ژاله اصفهانی و سیمین بهبهانی
مریم سادات دستغیب *
لیلا پژوهنده * *
چکیده
در ایران منظومه سرایی و شعر روایی از روزگار پیش از اسلام سابقه دارد. با توجه به میزان اثرگذاری زنان در عرصه ی شعر معاصر و حرکت شعر معاصر به سمت ساختار داستانی در قالب های مختلف، این پژوهش کاربرد عناصر داستانی را در شعر ژاله اصفهانی و سیمین بهبهانی به شیوه ی توصیفی – تحلیلی بررسی کرده و چگونگی کاربرد این عناصر و نسبت روایت با شاعرانگی را در شعر آنان نشان داده و پس از آن، شباهت ها و تفاوت های داستان پردازی را در آثار شاعران به شیوه ی تطبیقی و تحلیل آمار، موردبررسی قرار داده است. تحلیل آماری شواهد شعری، جدول ها و نمودارهای عناصر داستانی و یافته های پژوهش نشان می دهد با وجود داشتن شباهت، اما تفاوت های بنیادی در کاربرد عناصر داستانی دیده می شود. در اشعار ژاله، گاه روایت داستان به ساختار شعر آسیب رسانده و جنبه ی داستانی بر ویژگی شعری پیشی گرفته و از تخیل و شاعرانگی شعر کاسته است، در مقابل روایت های سیمین به شیوه ای نو و خلاقانه سروده شده اند. می توان گفت سیمین بهبهانی روایت را به حد شعر اوج و ژاله اصفهانی در مواردی شعر را به حد روایت تنزل داده است.
واژه های کلیدی: داستان وارگی، ژاله اصفهانی، سیمین بهبهانی، شعر روایی، عناصر داستانی.
* دانشجوی کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه قم maryamdastgeib@gmail.com
** دانشیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه قم leila.pazhoohandeh@gmail.com (نویسنده ی مسئول)
تاریخ دریافت مقاله: 17/7/1400 تاریخ پذیرش مقاله: 12/11/1400
تأثیر بلاغت کلام مولوی در تفضیل حقیقت بر عقل در مثنوی
حوزههای تخصصی:
در این نوشته جایگاه عقل را از دیدگاه مولوی بررسی کرده ایم در دو حوزه مربوط به معارف بحثی اهل استدلال و دریافت ها و تجارب شهودیِ متعلق به عرفان. از دریافتهای شهودی تنها به معرفت الله توجه کرده و از آن بنا به دلایلی به حقیقت تعبیر کرده ایم. ملاک بررسی ما صرفا مثنوی مولوی است نه تمام آثار او. در مثنوی عقل در آفرینش و جوهر، از نظر کارکرد و مدیریتِ معیشت مادی و کسب معارف بحثی و دانش های حسی و تجربی مقامی بسیار بلند و بی مانند دارد چنان که هیچ جوهری به شرف آن نمی رسد و مولوی از آن با اوصاف والا یاد می کند. با وجود این در دیدگاه وی عقل به حوزه «حس دیگر»، معارف ذوقی و شهودی، دریافت های ماورای منطق مادی، درک خوارق عادات و معجزات انبیا و خصوصا درک جمال حق و وصول به حقیقتِ معرفت که عشق ثمر عالی ترین درجه آن است، راه ندارد.
تحلیل روان شناختی رمان آتش، بدون دود بر اساس نظریات انسان گرا (آبراهام مزلو، ویکتورفرانکل)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر، رمان هفت جلدی آتش بدون دود از نادر ابراهیمی را بر اساس دو نظریه مهم در روانشناسی انسان گرا (مزلو ، فرانکل) مورد تحلیل قرار داده است؛ هدف از انجام این پژوهش، بررسی میزان تطبیق نظام فکری انسان گرایی با رمان آتش بدون دود است، بدین منظور، نخست محتوای رمان بر اساس هرم نیازهای اولیه مزلو، طبقه بندی و مشخص شد ابراهیمی در جلد نخست بیشترین تمرکز را بر نیازهای زیستی داشته است حال آنکه در جلد های بعدی، نیاز به امنیت عزت نفس و خودشکوفایی بیشترین فراوانی را دارند، سپس در بخش دوم پژوهش، انواع معناجویی و پذیرش رنج در رمان آتش بدون دود مبتنی با نظریه لوگوتراپی ویکتور فرانکل مورد تحلیل روان شناختی قرار گرفته است، نتیجه آن که می توان رمان آتش بدون دود را به عنوان اثری منطبق با مولفه های روانشناسی انسان گرا معرفی کرد، هم چنین پژوهش حاضر ثابت می کند نظریه انسان گرایی در روان شناسی می تواند ابزار فکری لازم جهت خلق متون اجتماعی- سیاسی را در اختیار بگذارد.
بررسی انتقادی برخی از پژوهش ها و اظهارنظرها درباره شاهنشاهنامه صبا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب حماسی سال ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۵
117 - 142
حوزههای تخصصی:
شاهنشاهنامه، منظومه ای حماسی از فتحعلی خان صبا است که تاریخ ایران در دوره سلطنت فتحعلی شاه قاجار را دستمایه آفرینش اثری ادبی قرار داده است. البته دامنه تاریخی اثر از سقوط اصفهان تا اواخر دوره اول جنگ های ایران و روس را در بر می گیرد. این منظومه طولانی، به رغم اهمیت، تا کنون چنان که باید مورد توجه و بررسی قرار نگرفته است. نقدهای نوشته شده بر شاهنشاهنامه، کمتر به کل اثر نظر داشتند و به نظر می رسد، بیشتر نویسندگان آن به طور کامل متن این منظومه را نخوانده اند. این نقدها بیشتر براساس متن گزیده منظومه نوشته شده و به این علت دچار خطاهای فاحش محتوایی و تاریخی شده اند. این مقاله، به مطالعه حدود بیست پژوهش انجام شده در صد سال اخیر، درباره شاهنشاهنامه پرداخته و کوشیده است تا با بررسی اشکالات و خطاهای آن متون، نقدهای شاهنشاهنامه را نقد کند. دستاورد پژوهش، بیانگر آن است که عمده نقدها، بدون توجه به کل اثر و نکات تاریخی مرتبط با آن، اشتباهاتی مرتکب شده و این اشتباهات از طریق نقدهای هر عصر، به نقدهای دوران سپسین راه یافته اند.
بن مایه های فکری مکتب نقد نو در نگاه الیوت و آدونیس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال هفتم زمستان ۱۳۹۲ شماره ۲۸
79 - 100
حوزههای تخصصی:
نمادپردازی نزد تی. اس. الیوت کارکرد ویژه ای دارد. الیوت زبان شعر را زبان ویژه ای می داند که از تناقض، طنز، ابهام، اسطوره و نماد به شیوه ای بهره می جوید که تصویری عینی و محسوس به دست دهد. این شیوه، همان کاربرد نماد در قالب نظریه به هم پیوستگی عینی است که نخستین بار، او آن را مطرح کرد. این نظریه ابعاد گوناگون دارد. جنبه نخست آن به شخصیت زدایی شاعر مربوط است که اساس و پایه مکتب نقد نو را تشکیل می دهد. دیگر، پیوند نزدیک آن با نماد است که آن را به مرزهای مکتب سمبولیسم نزدیک می سازد؛ و سوم، کاربرد سنّت در شعر است که بر جنبه نوکلاسیکی این نظریه نظارت دارد. ادونیس شاعر و منتقدی است که غیرمستقیم از نظریه او تأثیر پذیرفته است. این جُستار، نخست نظریه به هم پیوستگی عینی الیوت را تبیین می کند؛ آنگاه اصول و پایه های نظریه را نزد ادونیس بررسی کرده؛ به نمودهای عینی و واقعی آن می پردازد؛ در پایان آن دو را منتقدانی عین گرا و از پیش گامان مکتب نقد نو، معرفی کند.
بررسی محتوای سیاسی پنج سفرنامه عتبات عالیات در عصر انقلاب اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پانزدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۵۹
141 - 162
حوزههای تخصصی:
سفرنامه ها از جمله منابع مهم علمی در شناخت شهرها و کشورها محسوب می شوند. با توجه به اینکه سفرنامه نویس با هدف گزارشی از سفر خود، آن را می نگارد، یکی از بهترین منابع کسب اطلاعات سیاسی هستند. سفرنامه های عتبات عالیات با توجه به انگیزه مذهبی ای که اغلب مسلمانان جهان را به آن ها ترغیب می نماید، اطلاعات مفیدی را در اختیار خوانندگان قرار می دهد. موضوع این مقاله تحلیل سیاسی چند سفرنامه عتبات عالیات در عصر انقلاب اسلامی می باشد؛ چراکه پس از تغییر حکومت طاغوت به حکومت اسلامی در ایران، توجه به نگارش این دسته از سفرنامه ها پررنگ تر شده است که در نوع خود قابل توجه است. اهمیت این تحقیق آن است که نویسندگان مردمی سیاسی نیستند و هر آنچه را که در جهان اطراف خود می بینند، بیان می کنند. این سفرنامه ها راهنمای شناختی در ادبیات انقلاب اسلامی هستند. این پژوهش به شیوه توصیفی- تحلیلی و به روش کتابخانه ای انجام شده است.