کاوش نامه زبان و ادبیات فارسی
کاوش نامه زبان و ادبیات فارسی سال 20 تابستان 1398 شماره 41 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
در این دو بیت از دیوان حافظ: خیال آب خضر بست و جام اسکندر(کیخسرو) به جرعه نوشی سلطان ابوالفوارس شد اسم اعظم بکند کار خود ای دل خوش باش که به تلبیس و حیل دیو مسلمان(سلیمان) نشود ضبط های «جام کیخسرو یا اسکندر؟» و «دیو سلیمان نشود یا مسلمان؟» محلّ بحثِ محقّقان مختلف بوده است. در نمونه نخست، «جام اسکندر» مستند بر یک نسخه(خلخالی827ه.ق) است و همه دست نویس های معتبرِ دیگر «جام کیخسرو» دارند؛ ولی چون اسکندر نیز بنابر شواهد داستانی و شعری جامی ویژه با خصوصیّات شگفتِ کاسته نشدن آب آن و جهان بینی و رازگشایی داشته است، ضبطِ «جام اسکندر» بر اساسِ قاعده «ضبط دشوارتر برتر است» در تصحیح علمی- انتقادیِ دیوان حافظ اصیل تر از «جام کیخسرو» است. در مورد دوم هم با نادیده گرفتن نگاشته «مسلمان نشود» در اکثر و اقدمِ نسخ دیوان حافظ- که در بررسیِ ضبط هایی از این نوع، نباید به تنهایی معیار ترجیح و انتخاب باشد- طبقِ یک ضابطه دیگر در تصحیح انقادیِ متون یعنی «کدام صورت می تواند تغییریافته وجه دیگر باشد؟» همین وجه، نویسشِ درست است و به احتمالِ نزدیک به یقین، بعضی کاتبان ضبط «مسلمان نشود» را برای رفعِ تکرار قافیه در غزل، رعایت تناسب بیت و هماهنگی با اجزا و عناصر تلمیحیِ آن به «سلیمان نشود» تبدیل کرده اند.
تحلیل و بررسی سوگ سروده های واقعه منا (با تکیه بر گزیده اشعار «منا منهای بسیاران» و قالب غزل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رخداد واقعه منا در سال 1394 ه .ش، که به کشته شدن شمار زیادی از زائران بیت الله الحرام منجر شد، به عنوان یک فرامتن تاریخی مورد توجّه شاعران ایران قرار گرفت و به شکل گیری زیرجریانی نو در سوگ سرایی معاصر انجامید. مجموعه ای از این آثار با عنوان «منا منهای بسیاران» به همّت انتشارات «شهرستان ادب» منتشر شد. بسامد غزل در میان سروده ها، زمینه انجام پژوهشی پیرامون رابطه تناظری سطوح متنی آن با فرامتن تاریخی منا فراهم آورد. بر این اساس، سوگ سروده های منا در قالب غزل در سه سطح «موسیقایی، بلاغی(بلاغت سنّتی) وانگاره ای» مورد بررسی قرار گرفت. برآیند بررسی های متنی نشان می دهد این غزل ها آثاری معناگرا و فرامتن محورند و سطوح سه گانه آن در ارتباطی متقابل، بر انتقال صریح و روشن پیام به خواننده تمرکز دارند؛ به این صورت که دو سطح موسیقایی و بلاغی، با استفاده از ابزارهایی چون تلمیح به واقعه عاشورا، دوری از آرایه های لفظی، بسامد جملات امری با اغراض ثانوی اظهار تأسّف و اندوه و نیز بیان استعاری و تخییلی محدود، در راستای انگاره اصلی شکل گرفته اند که همان اِخبار و توصیف واقعه منا و پیامدهای آن است. زیرانگاره های دیگری نیز چون «تقدیس کشته شدگان»، «تقریب محتوایی با واقعه کربلا» و «توبیخ و تهدید دست اندرکاران واقعه منا» در مضمون پردازی و برقراری ارتباط میان متن و فرامتن مورد استفاده شاعران قرار گرفته اند.
سبک شناسی نقیضه در آثار طنز زرویی نصرآباد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ابوالفضل زرویی نصرآباد از برجسته ترین طنزپردازان پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران است. آثار وی در طنز، هر دو زمینه نظم و نثر را در بر می گیرد. زرویی کار خود را از مطبوعات طنز و بخصوص، گل آقا آغاز کرده است. یکی از مهمترین ویژگی های سبکی آثار او استفاده مناسب و ماهرانه از فنّ نقیضه است. نقیضه، لزوماً متنی است طنزآمیز به نظم یا نثر، در تقلید از متنی دیگر که از لحاظ ادبی، شهرت فراوان دارد و برای مخاطب آشناست. پژوهش حاضر به این پرسش پاسخ می دهد که آیا می توان نقیضه را ویژگی سبکی زرویی نصرآباد دانست؟ نقیضه های زرویی از لحاظ صوری، مضمونی و لفظی دارای اهمّیّت است. زرویی از این شگرد برای بیان انتقادهای سیاسی و اجتماعی، انتقال افکار خود به خواننده و بیان سخن مؤثّر، بهره می گیرد. وی به دلیل تسلّط کافی بر حوزه ادبیّات کلاسیک و معاصر فارسی توانسته است از فنّ نقیضه در هر دو زمینه نهایت استفاده را ببرد. با این حال، در نقیضه های به کار رفته در بعضی از آثار نخستین زرویی - بخصوص «تذکره المقامات»- به دلیل پرداختن به شخصیّت های سیاسی و اجتماعی مقطع زمانی خاصّ، باعث شده است که این آثار با گذشت زمان، کارکرد خود را از دست داده و دچار محدودیت تاریخ مصرف گردند. نقیضه های دیگری که زرویی در آن سعی در بیان وانتقال مضون و فضاسازی کلّی طنز داشته است، ماندگارتر و موفّق تر بوده اند. نکته دیگر اینکه زرویی در نقیضه، علاوه بر فرم و قالب ها به آثار مشخّصی از متون کلاسیک نظر داشته است؛ به طوری که در آثارش بسامد نقیضه گویی از آثار قدمایی چون سعدی و مولانا و در بین معاصرین، اخوان ثالث بیشتر از دیگر شعرا است.
آه، صیقلِ دل و روح(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«آه» یکی از عناصر مهم و محوری مضمون سازی در شعر فارسی است و شاعران و عارفان در شعر خود با استفاده از این واژه، مضامین عرفانی متنوّعی خلق کرده اند. ذکر و دعا زمانی که از مرحله زبانی به مرحله وجودی و قلبی می رسند، تأثیرگذارتر و بابرکت تر می شوند، علّت تأثیرگذاری فوق العاده آه هم در این است که آه ذکر و استغاثه ای وجودی و قلبی است، هرکس که آه می کشد، در حقیقت از ته دل، به خداوند تبارک و تعالی استغاثه و طلبِ نیاز کرده است. هرقدر انسان عاجزتر و درمانده تر باشد، آهش قوی تر و تأثیرگذارتر می شود و ترکیباتی چون «زورِ ناتوانی» و «قدرتِ عجز» که در متون عرفانی فراوان به کار رفته اند، اشاره به این امر دارند که قدرتِ افراد عاجز و ناتوان در آه تأثیرگذارشان است. در این جستار، اقسام آه و نقش آنها در آرامش و تکامل معنوی انسان و مضمون های خلق شده از این واژه در معرض نقد و بررسی قرار گرفته است. پژوهش، براساس نحوه کاربرد این واژه مضمون ساز در آثار مهمّ عرفانی و ملاحظه دیدگاه های صاحب نظران و دریافت بی واسطه از آنها به روش تحلیل محتوای این آثار صورت گرفته است. نتیجه کلّی مقاله این است که آه کشیدن، در تقویت سیستم ایمنی بدن و آرامش و سلامتی جسمی و روحی انسان نقش مهمّی را ایفا می کند و آه های احساسی و عاطفی در جلا و صفای آیینه دل و روح مؤثّر بوده و در نهایت، موجب تعالی و کمال آدمی می شود و همه اینها نشانه هایی از نظم شگفت انگیز هستی و آفرینش احسن است.
بایستگی تصحیحی نو از دیوان اوحدی مراغه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سامان دادن تصحیحی علمی و انتقادی از دست نویس های کهن، از بایسته ترین پژوهش های ادبی است؛ چه، نسخه های خطّی از ارزشمندترین میراث های فرهنگی ملّت ما به شمار می روند و پرداختن به این سرچشمه های گران مایه، بازشناسی هستی و کیستی خود و پاسداشتِ فرهنگ و زبانِ این مردمان است. دیوان اشعار اوحدی مراغه ای(یا اصفهانی) عارف و شاعر نامدارِ سده هفتم و هشتم هجری(738-673ﮬ)، در سال 1340 خورشیدی به دست شادروان سعید نفیسی تصحیح شده و همراه با برخی کاستی ها که در این گفتار از آنها یاد خواهد شد، به وسیله انتشارات امیرکبیر به چاپ رسیده و در سال 1375 نیز بدون بازنگری به همان گونه پیشین تجدید چاپ شده است. در سال 1391 هم انتشارات سنایی این تصحیح را چاپ کرده ولی تنها فرق آن با دو چاپ پیشین این است که غلط های چاپی بسیار نیز بر متن افزوده شده است. در سال های 1362 و 1392 نیز این دیوان به وسیله انتشارات پیشرو و اقبال چاپ شده، امّا این دو چاپ هم بر پایه همان چاپ زنده یاد نفیسی است -هرچند که در آنها نامی از استاد برده نشده است! به هرروی، به دست آمدن دست نویس هایی کهن که در آن سال ها در دسترس استاد نفیسی نبوده، تصحیح دوباره این دیوان را بایسته و گریزناپذیر ساخته است.
آیا گلستان سعدی مقامه است؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گلستان سعدی از مهمترین آثار نثر فارسی است که دیدگاه منسجم و واحدی درباب نوع شناسی آن وجود ندارد، امّا اغلب، از تأثیر مقامات بر سبک نگارش آن سخن گفته اند و این امر، بر پژوهش های درباره گلستان نیز تأثیر گذاشته است. این مقاله، تلاشی است در جهت نوع شناسی گلستان سعدی و تصحیح خطای رایجی که گلستان را اگر نه مقامات، تقلیدی از اسلوب مقامه نویسی عربی می داند. به این منظور، ابتدا ضمن تعریف دقیق مقامه و ویژگی های آن در سه سطح ساختار روایی، موضوع و درونمایه و انشای مقامات، روایت های گلستان سعدی را از این زوایا مورد بررسی قرار می دهد. نتایج این بررسی نشان می دهد که گلستان سعدی، در هر سه سطح یادشده، با مقامات تفاوت های آشکار و اساسی دارد و به این جهت، علی رغم شباهت هایی که در لحن بیان مطالب در مقامات و حکایت های سعدی دیده می شود، نمی توان گلستان را مقامه نامید. در ادامه بحث، ضمن برشمردن ویژگی های حکایت های اخلاقی، نشان داده می شود که گلستان سعدی، مجموعه ای از حکایت های اخلاقی است که در عین حال، با پیش نمونه های سنّتی این نوع حکایت تفاوت هایی دارد.
تحلیل بینامتنی تلمیحات در شعر محمّدکاظم کاظمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعات بینامتنی یکی از رویکردهای مهمّ در پژوهش های ادبی معاصر شناخته می شود. طبق نظریه بینامتنیّت ، هر متن ادبی، بازخوانش و زایشی از آثار ادبی پیشین یا معاصر با خود است. با عنایت به این تعریف، می توان تلمیح را یکی از مصادیق بارز بینامتنیّت تلقّی کرد. یکی از شاعرانی که به صورت گسترده از این آرایه در شعر خود استفاده کرده، محمّدکاظم کاظمی شاعر پرآوازه مقاومت افغانستان است که در این پژوهش شیوه های کاربرد تلمیح در اشعار او با روش توصیفی- تحلیلی بررسی شده است. چنانکه نتایج حاصل از این تحقیق نشان می دهد، تلمیحات شعر کاظمی غالباً در پیوند با موضوع ها و متون دینی از قبیل قرآن، حدیث، تاریخ اسلام، قصص انبیاء و ... شکل گرفته و روابط بینامتنی بر مبنای قواعد سه گانه کریستوا میان متن حاضر و غایب، به صورت نفی جزئی، نفی متوازی و نفی کلّی بروز یافته است که در این میان نفی جزئی در اشعار کاظمی از بسامد بیشتری برخوردار است.
بررسی شگردهای طنز موقعیّت در داستان مدیر مدرسه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
طنز موقعیّت طنزی برگرفته از تصویرها، تصوّرها و مفاهیم است که می تواند آمیزه ای از رفتار، موقعیّت، صحنه و گفتار باشد. امّا محوریّت در این گونه از طنز بر موقعیّت ایجادکننده آن استواراست. طنز موقعیّت جایگاه ویژه ای در ادبیّات داستانی دارد و از جمله در داستان «مدیر مدرسه»(1337) اثر جلال آل احمد که نمونه هایی از آن دیده می شود. او در این اثر فساد مالی و اخلاقی رایج در نظام آموزش و پرورش دهه سی را با زبان طنز به تصویر کشیده است. در پژوهش حاضر، تلاش می شود تا انواع موقعیّت های طنزآمیز در داستان، شگردهای ایجاد آنها و بازتاب های اجتماعی آنها مورد بررسی قرار گیرد. با تفحّص در موقعیّت های موجود در «مدیر مدرسه» می بینیم که عامل اصلی ایجاد موقعیّت های طنزآمیز در این اثر طرح آن است؛ زیرا همواره موضوعات فرعی به جای موضوع اصلی پررنگ می شوند و حاشیه روی یا پررنگ شدن موضوعات فرعی به جای موضوع اصلی در طول داستان بسیار است. توصیف جلوه ظاهری اشخاص، شغل و شبکه ارتباطی بین آنها هم نقش مهمّی در شکل گیری خصوصیّات طنزآمیز اخلاقی اشخاص دارد. گذشته از این، صحنه دورافتاده یک مدرسه که فضای اصلی داستان است به عنوان صحنه ای عجیب علاوه بر خنده انگیزی، با ظرافت خاص، نظام آموزشی را نیز به سخره می گیرد.
نمادینگی اژدها در عرفان و دین و بن مایه های اساطیری آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اژدها در اساطیر اغلب ملل، نقش های مهمّی ایفا می کند و دارای دو سویه منفی و مثبت است؛ در نمادگرایی منفی، موجود اهریمنی، دیو خشکسالی و بازدارنده آب ها، بلا و بیماری، هرج و مرج و آشوب ازلی است و در نمادگرایی مثبت، کارکردهایی چون مادر کائنات، نخستین آفریده که آفرینش بدان بستگی دارد، نخستین شهریار، آورنده باران، زایا، نامیرا، نیروی خورشید و پدیدآورنده فصول و شب و روز، نگهبان گنج های مخفی، خداگونگی، درمان بیماری، عامل کشف راز و آگاهی دهندگی دارد. مفهوم اساطیری اژدها در دو وجهه مثبت و منفی به عنوان نیروی اصلی اهریمن(شیطان)، دشمن آفرینش انسان و عامل هبوط و رمز تجلّی حقّ در دین های گوناگون نمود پیدا کرده است. در اغلب نحله های عرفانی نیز شاهد کارکردهای نمادین اژدها هستیم. در مقاله حاضر، نگارندگان با هدف کاویدن ریشه نقش های اژدها در عرفان و با استفاده از روش تحلیل محتوا، کارکردهای اژدها در اساطیر و عرفان را واکاوی نموده و به این نتیجه رسیده اند که در عرفان، اژدها در چهره منفی خود نماد نفس و در شکل مثبتش به عنوان مظهر طاعت و نیروی حق، رخ نموده است و با توجّه به پیشینه اژدها در اساطیر ملل مختلف: نمادینگی نفس در عرفان، ریشه در کارکرد اژدها در اساطیر، به عنوان نماد هرج و مرج، دشمنی حقیقت و جهل دارد و نمادینگی نیروی حقّ، از قداست و خداگونگی اژدها در اساطیر ملل مختلف، سرچشمه گرفته است.