ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین
فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۶٬۶۲۱ تا ۴۶٬۶۴۰ مورد از کل ۵۲٬۹۰۷ مورد.
۴۶۶۲۱.

بررسی و مقایسه آموزه های اخلاقی در غزلیات عبدالرحمان جامی و ملامحسن فیض کاشانی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

کلیدواژه‌ها: جامی فیض کاشانی غزل اخلاق عرفان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۰۲ تعداد دانلود : ۳۱۳
اخلاق مفهومی انسانی محسوب می شود و از آنجا که ادبیات ابزاری برای بازنمایی مقولات مرتبط با نوع بشر است، شاهد بازتاب گسترده این مفهوم در متون ادبی بوده ایم. یکی از نحله های فکری و شناختی که اخلاق را شرح داده و برای آن تعاریف و چهارچوب هایی تعیین کرده، عرفان اسلامی است. اهل تصوف با استفاده از ابزارهای گوناگون به ویژه شعر، مهم ترین افکار اخلاقی و اندرزی خود را بازگو کرده اند که از آن میان، جامی و فیض کاشانی برجسته هستند. این دو که از شاگردان مکتب عرفانی ابن عربی محسوب می شوند، در آیینه غزلیات، از شاخصه های انسان ساز اخلاقی سخن گفته اند که در این تحقیق، با تکیه بر روش توصیفی-تحلیلی، بررسی و مقایسه شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که دو شاعر از مسائلی چون: «ترک خودبینی، عشق مطلوب، خدامحوری، دنیاستیزی، نکوهش ریاکاری، خاموشی و کم گویی و نکوهش علوم دنیایی» سخن گفته اند. همچنین، مشخص شد که در غزل های جامی، به مواردی مانند: «توبه گریزی و پرهیز از مردم آزاری» توجه شده و در برابر، فیض کاشانی از «لزوم انجام مناسک عبادی، مواهب دوست نیکوسیرت و نکوهش غفلت ورزی» سخن گفته است. در مجموع، توصیه های اخلاقی شاعران، ریشه در دو منبع اسلام و عرفان اسلامی دارد و به این اعتبار، در یک راستا تعریف می شود.
۴۶۶۲۲.

ارزیابی ترجمه مجموعه «تولدی دیگر» فروغ فرخزاد برمبنای نظریه تغییرات صوری کتفورد (موردپژوهی مقایسه ترجمه عبدالمنعم و العطار)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نقد ترجمه شعر نظریه کتفورد مجموعه تولدی دیگر فروغ فرخزاد

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۰۲ تعداد دانلود : ۲۹۵
ترجمه متون ادبی به طور عام و برگردان شعر به طور خاص، ناگزیر از انجام تغییر است که در بخش های مختلف واژگانی، ساختاری، بلاغی و گفتمانی متن روی می دهد. فرآیند تعدیل، غالباً ناشی از تصمیم آگاهانه مترجم بوده و به ماهیت زبان مقصد بازمی گردد. یکی از نظریات برجسته در این حوزه، نظریه جی. سی کتفورد (1965) است که در دو گروه کلی و چهار زیرشاخه، تغییرات واژگانی و دستوری را مورد بررسی قرار می دهد. در پژوهش حاضر تلاش شد با تکیه بر نظریه کتفورد، اقسام تعدیل های عبدالمنعم و العطار در تعریب سروده های مجموعه «تولدی دیگر»فروغ فرخزاد، مقایسه و تحلیل شود. نتیجه این بررسی بیانگر این است که تغییر طبقات دستوری، نسبت به دیگر اقسام تغییر در تعریب هر دو مترجم، فراوانی بالایی دارد. تعریب مریم العطار به دلیل تقید به زبان مبدأ و التزام به ترجمه تحت اللفظی از تعدیلات ساختاری کمتری برخوردار است که این امر باعث نامأنوسی ترجمه شده است. این درحالی است که ترجمه عبدالمنعم به دلیل معادل یابی های مناسب و التزام به تصریح و تعدیل واژگانی و ساختاری، روان تر به نظر می آید. همچنین حذف ها و افزوده های نابجا در تعریب العطار گاه موجب تغییرات معنایی و مفهومی ترجمه وی شده است.
۴۶۶۲۴.

مذهبی نگاری در نسخه مصوّر حمله حیدری باذل مشهدی (نسخه مورّخ ۱۲۲۲، نگهداری شده در کتابخانه ملّی فرانسه)(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: حمله حیدری نگارگری مذهبی نگاری نگاره های هندی شمایل نگاری حضرت محمد (ص) حضرت علی (ع)

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۰۴ تعداد دانلود : ۳۳۳
مذهبی نگاری به معنی ترسیم صحنه های دینی و مذهبی اعم از صحنه های جنگ، شمایل نگاریِ ائمه و روایات مربوط به زندگی آنان، جنگ های حضرت علی (ع) و حوادث کربلاست. شمایل نگاری مذهبی در ابتدا بیشتر به قصه های پیامبران اختصاص داشت؛ اما به مرور به مضامینی با رنگ شیعی، به ویژه داستان های کربلا و تعزیه خوانی، توجه بیشتری نشان داده شد. اثر باذل مشهدی درقرن دوازدهم به سبک و شیوه شاهنامه سروده شده و از آثار مهم در حوزه مذهبی نگاری است.حمله خوانی ازجمله سنن نقّالی شیعی با درون مایه حماسی است. به دنبال حمله خوانی، حمله نگاری نیز شیوه ای برای تجسّم و ترسیم نگاره های حضرت علی (ع) به شمار آمد. یکی از نسخ مصوّر نفیس حمله حیدری موّرخ ۱۲۲۲، در کتابخانه ملّی فرانسه نگهداری می شود و ۲41 تصویر به سبک نگاره های هندی دارد. این پژوهش افزون بر معرفی این نسخه و آرایه های هنری آن، به بررسی نگاره های مذهبی می پردازد. نسخه یادشده نسبت به نمونه های مشابه آن ویژگی هایی دارد که سبب می شود معرفی و بررسی آن ضرورت داشته باشد. از امتیازات این نسخه کمیّت بالای نگاره ها و نفیس بودن هنری آنهاست. از دیگر وجوه برجسته آن، سبک نگارگری هندی است که کاربرد آن برای نگاره های مذهبی کم سابقه یا شاید بی سابقه است. افزون بر این، تصویرگری زنان در نگاره های این نسخه جایگاه ویژه ای دارد؛ به گونه ای که این نسخه را از نگاره های مذهبی دیگر متمایز می کند. این ویژگی ها سبب می شود این نسخه نسبت به نمونه های مشابهی که بررسی کردیم، جایگاهی منحصربه فردی به خود اختصاص دهد. پرسش پژوهش این است که شمایل نگاری حضرت محمّد (ص)، حضرت علی (ع) و اهل بیت (ع) در این نسخه چگونه صورت گرفته و نگارگر برای شمایل نگاری چه شیوه های خلاقانه ای ابداع کرده است؟ روش بررسی بر مبنای تحلیل شکل و ویژگی های برجسته تصویری نگاره هاست. حاصل پژوهش نشان می دهد که نگارگر شیوه ای خاص را برای شمایل نگاری برگزیده که تاکنون در نگارگری سابقه نداشته است.
۴۶۶۲۵.

آیا متن می تواند کودک را به آغوش گیرد؟ کندوکاو خواننده ی نهفته در داستان های کتاب های درسی فارسی دوره ی اول دبستان (اول تا سوم)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ایدن چمبرز خواننده ی نهفته داستان کتاب های درسی فارسی دبستان کودک

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۰۲ تعداد دانلود : ۳۷۱
آیا متن می تواند کودک را به آغوش گیرد؟ کندوکاو خواننده ی نهفته در داستان های کتاب های درسی فارسی دوره ی اول دبستان (اول تا سوم)   سودابه شکراله زاده*     چکیده هدف کلی این تحقیق  بررسی خواننده ی نهفته در داستان های کتاب های درسی فارسی دوره ی اول دبستان (اول تا سوم) بر اساس نظریه ی «خواننده ی درون کتاب» ایدن چمبرز است. به دنبال این هدف کلی بر سه هدف جزئی تمرکز می شود: بررسی توانایی داستان های به کاررفته در این کتاب ها در به درون متن کشیدن مخاطب؛ کشف مفهوم کودک نهفته در این داستان ها و بررسی این موضوع که آیا این داستان ها را می توان اثر کودک دانست یا خیر. این تحقیق نشان می دهد کیفیت شگردهای خواننده ی نهفته (سبک، زاویه ی دید، طرفداری و شکاف های داستانی) در این داستان ها به صورتی است که احتمال اینکه بتواند خواننده را درون متن بکشد اندک است. کودک نهفته در داستان ها، کودکی ناآگاه و ناقص از نظر شناختی است که زیر سایه ی سنگین اقتدار بزرگ سال باید به تعلیمی گراییِ غلیظی تن دهد تا به نقطه ی غایی رشد مدنظر بزرگ سال دست یابد. کودک باید به هنجار شود و کدهای اخلاقی، دینی، فرهنگی و اجتماعی جامعه ی بزرگ سال را اجرا کند و همانند بزرگ سال سخن گوید و بیندیشد. کودک در جایگاه وسیله ای بازنمایی می شود که باید در سویه ی تجربه، آگا هی و جامعه پذیری محض گام بردارد. گرایشی به کودک زدایی به چشم می خورد که این گرایش با شیوه هایی مانند آموزش مستقیم، تن ندادن به گفت وگو با کودک، زیبایی شناسی زدایی، انتقال مستقیم کدهای اخلاقی، دینی و اجتماعی بزرگ سالانه، عاری بودن داستان ها از تخیل، عاطفه، بازی گونگی و شیطنت های کودکانه و رقیق کردن طنز اعمال می شود. به جز دو داستان پری کوچولو و روباه و خروس به دشواری می توان دیگر داستان ها را آثار کودکی دانست که بتوانند با کودک ارتباط گیرند. واژه های کلیدی: ایدن چمبرز، خواننده ی نهفته، داستان، کتاب های درسی فارسی دبستان، کودک.   * استادیار گروه آموزش و پرورش دانشگاه علامه طباطبائی Shokrollahzadeh.sue@atu.ac.ir تاریخ دریافت مقاله: 18/3/1400             تاریخ پذیرش مقاله: 9/9/1400
۴۶۶۲۶.

اپونیم «نام بخش»، گونه ای بلاغی در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اپونیم استعاره نماد ژانر ادبی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۰۲ تعداد دانلود : ۲۸۰
اپونیم اسم و صفتی است که به یک مفهوم تبدیل شده و در واقع مفهوم با مصداق یکی شده است و اینک در مفهومی به کار می رود که ناخودآگاه جمعی آن را پذیرفته است. اپونیم برخلاف استعاره، در زبان ادبی به کار نمی رود؛ بلکه بیشتر در زبان عامیانه کاربرد دارد و برخلاف استعاره که قرینه ای برای فهم آن لازم است، اپونیم ریشه در ناخودآگاه جمعی قوم یا فرهنگی خاص دارد. در واقع اپونیم ها، استعاره های کلیشه شده ای هستند که فهم آنها منوط به همسانی فرهنگی است. اینگونه واژه ها در زبان، کاربرد فراوان دارد؛ اما در زبان فارسی تا کنون تحقیقی در باب این ژانر یا صنعت ادبی انجام نشده و حتی به عنوان یک آرایه ادبی نیز مطرح نشده است. این تحقیق به دنبال آن است که این نوع کاربرد را به عنوان یک ژانر، معرفی و نیز اینگونه اسم ها را بر اساس قلمرو معنایی و نوع کاربرد آنها تقسیم بندی کند. روش این پژوهش کیفی بوده است و داده های آن بر مبنای روش توصیفی- تحلیلی و با بهره گیری از ابزار مطالعات کتابخانه ای به دست آمده است. نتیجه این تقسیم بندی قرار دادن اپونیم ها در هشت گروه مختلف است: مذهبی و غیرمذهبی، حیوان و انسان، مثبت و منفی، سیاست و مکان. از طرفی دیگر در شش دسته: نام اشخاص، جانوران، مکان، لوازمی مربوط به بزرگان مذهبی و اسطوره ای، در معنای صفت و دنیای مجازی قرار داده شده اند. پربسامدترین اپونیم ها در زبان فارسی اسم هایی خاص هستند که به صفت تبدیل شده اند؛ مانند: ابلیس و دجال. بعضی از اپونیم ها نام حیواناتی است که به صفت تبدیل شده اند؛ مثل: لاشخور و کفتار. برخی از نام های مکان نیز به صفت تبدیل شده اند؛ همچون: صحرای کربلا و قیامت.
۴۶۶۲۷.

L’Aporie de la Traduction des Noms des Animaux Symboliques dans les Langues Française et Persane(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: traduction Symbole Animal Français Persan

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۰۴ تعداد دانلود : ۳۲۵
Depuis toujours la mise en application des animaux en tant que symbole reste un fait habituel universel dans les œuvres littéraires et artistiques. Sans doute, chaque pays, ayant son propre trésor culturel et langagier, saisit une image particulière de tout animal selon l’Histoire, les mythes, la religion, les archétypes, les expériences vécues, etc. Certains animaux jouent un rôle plus marquant que d’autres. Cependant, lors de la traduction, cet écart entre les points de vue des nations poserait souvent des problèmes qui varient d’une langue à l’autre en fonction des caractéristiques de chaque langue. Au cours de cette recherche, on tend à confirmer cette différence et son impact négligé sur le lecteur de la traduction, ainsi on va montrer les difficultés de restitution de ces symboles et leurs sens implicites en langue source. Quant à la traduction des symboles, la tâche du traducteur sera doublée : d’une part, il joue le rôle de porte-parole de la langue source, qui devrait porter sa particularité à la connaissance des autres nations et d’autre part, il est obligé de donner une signification tant détaillée dans des formats tels que note de bas de page, image, etc.
۴۶۶۲۸.

The Levinasian Responsible Subject’s Breaching the Face’s Command: An Inversion of the Master-Slave Relationship in Margaret Atwood’s "MaddAddam" Trilogy(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: Subject Post-Apocalyptic Levinas’s Ethics of the Other Margaret Atwood Utopia

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۰۲ تعداد دانلود : ۲۶۱
In accordance with Emmanuel Levinas’s ethics, the interconnection between the subject and its Other is equated with the master-slave relationship, which is not by any means absolute. This article aims at illustrating an oscillating state of master-and-slave relation with regard to Levinas’s ethics in Margaret Atwood’s MaddAddam trilogy. The Face of the Other becomes a ‘poor master’ who needs help and yet gives a serious order to the subject, one that he should obey. Subsequently, the Other deprives the subject of his/her wealth, thus overcoming its own poverty; therefore, the Other as a ‘poor master’ and the subject as a ‘wealthy subject’ constitute an ethical relationship. Founding the argument on the above-mentioned Levinasian principles, this paper approaches the altruistic intentions of Atwood’s post-apocalyptic characters, and inspects how the post-apocalyptic world of her MaddAddam trilogy is ultimately orientated towards, if not also predicting, a return to now bygone humanistic, ethical and communal society.
۴۶۶۲۹.

نقد روانکاوانه شخصیت «وهاب» در رمان «خانه ادریسی ها» بر اساس طرح واره ناسازگار اوّلیه با تکیه بر رویکرد «جِفری یانگ»(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تحلیل رمان خانه ادریسی ها طرحواره های ناسازگار در رمان تحلیل شخصیت های رمان فارسی روانشناسی و تحلیل رمان فارسی معاصر

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۰۲ تعداد دانلود : ۲۹۴
در این پژوهش، شخصیت وهاب در رمان خانه ادریسی ها با تکیه بر نظریه جفری یانگ بررسی شده است. شخصیت وهاب بر اساس طرحواره های ناسازگار اوّلیه تحلیل، و نشان داده شده است که طرحواره های ناسازگار اوّلیه، چگونه بر ادراک وهاب از خود و دیگران اثر می گذارد و چگونه رفتار وهاب را به رخدادهای محیطی کنترل می کند. از جمله اهدافی که در این نوشتار دنبال می شود، این است که مهمترین علل پیدایی طرحواره های ناسازگار در شخصیت وهاب شناسانده، و معلوم شود که کدام طرحواره ناسازگار در شخصیت وهاب نمود بیشتری یافته است. روش این پژوهش، توصیفی – تحلیلی است و داده ها با استفاده از شیوه محتوا و کتابخانه ای بررسی شده است. از جمله نتایج این پژوهش، این است که مهمترین علل پیدایی طرحواره های ناسازگار در وهاب، بی مهری و غفلت مادر از تولد نسبت به او است؛ در نتیجه مهمترین نیاز هیجانی، که شامل نیاز به امنیت، ثبات، محبت و پذیرش است در وهاب ارضا نشده است. از بین پنج حوزه اصلی طرحواره، که توسط یانگ تقسیم بندی شده است، حوزه دوم، «خودگردانی و عملکرد مختل» در شخصیت وهاب فعالیت بیشتری دارد و این حوزه در قالب «وابستگی، خویشتنِ تحوّل نیافته و گرفتار و شکست» در شخصیت وهاب به منصه ظهور رسیده است.
۴۶۶۳۰.

شخصی سازی و روند عدول از خودکاری زبان در شعر احمد عزیزی

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: احمد عزیزی شخصی سازی زبان فراهنجاری زبان معیار شعر معاصر

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۰۲ تعداد دانلود : ۱۷۱
فراهنجاری یکی از شگرد های برجسته سازی زبان در شعر و عدول از خودکاری آن است که کاربرد گونه های متعدد آن در شعر معاصر اهمیّت یافته، سیمایی متمایز به سبک آن بخشیده، موجبات تازگی در بیان و درنگ در دریافت معنای آن را فراهم آورده و عواطف و هیجانات شاعرانه را بدون ملاحظه معمول به زبان در چنین فضایی برای مخاطب نمایش می دهد. شعر احمد عزیزی یکی از نمودهای این تحوّل زبانی است که اصول ثابت زبان را شکسته، گستره این نوزایی و عادت گریزی گشته و توجّه مخاطب را با دگردیسی در لایه های کاربردی زبان شعرش به شخصی سازی آن جلب می نماید. این پژوهش با هدف تبیین شگردهای فراهنجاری زبانی در شعر احمد عزیزی، عناصر زبانی سبک ساز را در سروده های شاعر به روش توصیفی- تحلیلی بررسی کرده و رهیافت های زبان شخصی شعرش را در آشنایی زدایی و عدول از خودکاری زبان تحلیل کرده است که چشم انداز کلّی تحقیق نشان می دهد، احمد عزیزی با بهره برداری از آرایه های تصویری نوین، کاربردهای ترکیبی نامعمول و تصرّف در اصول آوایی و گویشی، غبار عادت را از کلام عادی زدوده و ساحت شعرش را از آفرینش های دیگرگون سرشار نموده است، چنان که بار احساسات شاعرانه اش را بر دوش شخصی سازی زبان شعرش نهاده و درنگی مفهومی در نظام سخن پردازی و شاعری ایجادکرده است.
۴۶۶۳۲.

بررسی تطبیقی استعاره شناختی عشق در مثنوی های عطار و مثنوی مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: استعاره شناختی عشق مثنوی عطار مولانا

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۰۲ تعداد دانلود : ۲۶۸
نظریه استعاره های شناختی یا مفهومی اولین بار توسط لیکاف و جانسون مطرح شد. طبق نظر ایشان، استعاره دیگر تنها عنصری بلاغی و مختص زبان شعر نیست، بلکه اساس تفکر انسان، استعاری است. ابتدا استعاره های شناختی ابتدا در زبان روزمره بررسی شد، اما با توجه به انتزاعی بودن آثار هنری، ادبی و عرفانی، آرام آرام جای خود را در مطالعات عرفانی باز کرد. عشق به عنوان کلید ی ترین عنصر عرفان، نقش مهمی در متون عرفانی به ویژه عرفانه عاشقانه و ذوقی دارد. این پژوهش برمبنای نظریه استعاره شناختی لیکاف و جانسون، به دنبال شناخت عمیق تر تبیین/فهم عشق در مثنوی های عطار و مثنوی مولانا از منظر شناختی است. در این مقاله عشق به عنوان حوزه مقصد در نظر گرفته شده و حوزه های مبدأ آن در مثنوی های دو شاعر بررسی شده اند. سپس مقایسه ای بین حوزه های مبدأ عشق در آثار ایشان صورت گرفته است. نتایج تحقیق نشان می دهد که علی رغم شباهت دیدگاه دو شاعر نسبت به عشق، بین نگاه مولانا و نگاه عطار، تفاوت هایی وجود دارد. عطار بیشتر به جنبه های قهاریت عشق توجه داشته است، حال آنکه مولانا بیشتر به جنبه های فنا، سرمستی و لذت و ذی شعور بودن عشق توجه دارد. در واقع، سیر تلقی عشق از عطار به مولانا، از قهاریت، کشندگی و نابودگری عشق، به سمت اتحاد، درد و رنج آمیخته با لذت، و شمولیت عشق بوده است.
۴۶۶۳۳.

نشانه شناسی فرهنگی رمان های هم نوایی شبانه ارکستر چوب ها و واحه غروب (خوانشی تطبیقی برپایه الگوی طبیعت و فرهنگ یوری لوتمان)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نشانه شناسی فرهنگی یوری لوتمان الگوی طبیعت و فرهنگ بهاء طاهر رضا قاسمی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۰۳ تعداد دانلود : ۳۲۲
یوری لوتمان نشانه شناسی فرهنگی را برپایه تقابل های تعاملی در سه الگوی طبیعت و فرهنگ، آشوب و نظم، خودی و دیگری تبیین کرده است، چنان که نشانه شناسی فرهنگی وی توانسته است پیوند ساختارهای مبتنی بر رمزگانی ویژه را در یک نظام تقابلی - تعاملی تفسیر کند. لوتمان تأثیر و تأثّر طبیعت، فرهنگ و رمزگان آن ها را روی شخصیت ها و کنش های آنان با سه الگوی یادشده نشان داده است. هدف نشانه شناسی فرهنگی، مطالعه مناسبات بینافرهنگی نظام تقابلی و تعاملی الگوی طبیعت و فرهنگ است که گستره فرهنگ خودی و رمزگان آن را دربرابر نافرهنگ یا فرهنگ دیگری تبیین می کند. رمان های مهاجرت گستره مناسبی برای مطالعه تقابل، تعامل، تنگناهای طبیعت و فرهنگ و رمزگان آن ها هستند. نوشتار پیش رو مؤلّفه های اساسی ساختار شخصیت ها و کنش های آنان را در رمان هم نوایی شبانه ارکستر چوب ها از رضا قاسمی و رمان واحه غروب از بهاء طاهر برپایه الگوی طبیعت و فرهنگ لوتمان با خوانشی تطبیقی به روش توصیفی - تحلیلی بررسی کرده است. هدف پژوهش تبیین جایگاه شخصیت ها و کنش های آنان مبتنی بر تقابل و تعامل بینافرهنگی فرهنگ مبدأ و مقصد در رمان های مورد مطالعه است. دستاورد پژوهش نشان می دهد، این دو نویسنده فرهنگ خودی را در تلاطم مهاجرت شخصیت ها به فرهنگ میزبان مبتنی بر مؤلّفه های طبیعت و فرهنگ حفظ کرده اند، چنان که رمان های این دو نویسنده در مؤلّفه های اجتماعی جنسیت، ازدواج و غلبه قدرت (قتل) با الگوی نسبی طبیعت - فرهنگ هم خوانی دارند. بافت مکانی و فضاسازی واحه غروب با الگوی طبیعت سازگار است، امّا رمان هم نوایی شبانه ارکستر چوب ها با الگوی فرهنگ هم گرایی دارد.
۴۶۶۳۴.

بررسی و تحلیل سی غزلِ بیدل دهلوی از منظر علم معانی (اطناب)

کلیدواژه‌ها: بیدل دهلوی بررسی بلاغت اطناب غزلها

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۰۲ تعداد دانلود : ۳۰۷
علم معانی چگونگی تناسب سخن، با مقتضای حال و مقام گوینده، مخاطب، مکان، موضوع و نوع ادبی را بررسی و ارزیابی می کند. این دانش، از معانی ثانویه جمله ها بحث و یک زبان را به همان زبان ترجمه می کند؛ یعنی معنی ضمنی جمله ها را توضیح می دهد و باید به مقتضای حال و مقام باشد. بیدل دهلوی غزل سرای مشهور سبک هندی است. یکی از جلوه های دانش معانی در غزل های بیدل اطناب است که تا کنون چنان که باید به آن پرداخته نشده است؛ به همین منظور، پژوهش حاضر می کوشد سی غزل آغازین از بیدل را از منظر اطناب بررسی نماید. روش این پژوهش توصیفی- تحلیلی است و داده های آن با استفاده از منابع کتابخانه ای جمع آوری شده است. جامعه مورد مطالعه سی غزل آغازین( 338 بیت) از غزل های بیدل دهلوی به تصحیح اکبر بهداروند است که انتشارات نگاه سال 1392 آن را منتشر کرده است. یافته های پژوهش بیانگر این است که« تکمیل» بیشترین بسامد و« ذکر خاص پس از عام» پایین ترین بسامد را در سی غزل آغازین بیدل دهلوی دارند. بیدل دهلوی برای اطناب آفرینی از توصیف، تمثیل، تنسیق الصفات، تشبیه( بخصوص تشبیه تفضیلی) کنایه، مراعات نظیر و انحراف از نُرم( هنجار گریزی) بسیار به جا بهره برده و به این وسیله بر غنای سخن خود افزوده و ذهن مخاطب را به تکاپو انداخته است.
۴۶۶۳۵.

تحلیلِ ارکان و شگردهای بلاغی اخوانیات در نسخه خطی مخزن الانشاء(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

کلیدواژه‌ها: مخزن الانشا نامه نگاری اخوانیه اخوانیه سرایی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۰۲ تعداد دانلود : ۳۳۳
اخوانیه و اخوانیه سرایی یکی از گونه های دیرپای ادبیات فارسی و جزو زیرشاخه های ادب غنایی است که نویسندگان از سده هایِِِِ نخستین ادب فارسی، بدان توجه داشته اند. درونمایه اخوانیه ها بسیار گسترده است؛ امّا بیشتر حول محورهایِِِ ستایش از دوستان اهل فضل و ادب، احوالپرسی های دوستانه، شکوه و گلایه های خصوصی، شکایت از روزگار و اهل روزگار، طنز وطیب ... می چرخد. پژوهشگران و محققان ادب فارسی اعتنای چندانی به این خرده ژانر ادبی نداشته اند و تحقیقات بسیار کمی در این زمینه به سامان رسانده اند در این پژوهش، ضمن بررسی اجمالی تاریخچه اخوانیه، نمونه های آن را در نسخه خطی مخزن الانشاء اثرعلی اکبرخوانساری و به خط محمدرضا بن محمدرحیم کلهر، بررسی و گونه های مختلف آن دسته بندی و برخی شگردهای بلاغی آن نشان داده شده است. استنتاج این پژوهش نشان می دهد گسترش ابزارهای گوناگون ارتباطی در گذر روزگار، از رونق اخوانیه سرایی کم نکرده است و با وجود دگرگونی های بسیاری که ساخت و درونمایه نامه ها و رقعه های دوستانه در سده حاضر به خود دیده است هنوز به سنت اخوانیه سرایی توجه می شود. از منظرادبی، برآیند پژوهش نشان می دهد که نویسنده این کتاب و مشخصا در نامه های اخوانی توجه خاصی به جناسها خصوصا جناس های اشتقاق که در سجع سازی اهمیت دارند و جناس نقطه بسامد زیادی است. توجه به عناصر طبیعت، واج آرایی و تکرار از دیگر شگردهای تأثیر گذار متن است. همچنین اطناب های ممل و استعمال افعال بیشتر به سبک خراسانی، از ویژگی های سبکی و زبانی این اخوانیه است.
۴۶۶۳۶.

نفس و نمادهای مرتبط با آن در شعر عطار نیشابوری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فریدالدین عطار نیشابوری نماد نفس آثار منظوم عطار

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۰۴ تعداد دانلود : ۳۱۰
یکی از موضوعات پرتکرار در حوزه ادبیات عرفانی، نفس است. در آثار عرفانی، نفس با تعابیر مختلف و عناوین متعددی توصیف شده که اغلب آن ها نمادین و رمزی است. این پژوهش در پی رسیدن به این نکته است که عطار نیشابوری در آثار منظومش ( الهی نامه، اسرارنامه، منطق الطیر، دیوان اشعار، مصیبت نامه و مختارنامه) برای نفس چه نمادهایی را به کار برده و کدام یک از این نمادها ابداعی خود شاعر است. این پژوهش که مبتنی بر مطالعه اشعار عطار و گزینش شواهد شعری است به شیوه توصیفی و تحلیلی به بررسی نمادهای مربوط به نفس در همه آثار منظوم وی پرداخته است. بررسی این اشعار نشان می دهد نمادهای جانوری و همچنین شخصیت های منفی تاریخی- اسطوره ای، بیشترین نمود را در رابطه با موضوع نفس داشته است و علاوه بر این، عطار در بیان مفهوم نفس نمادهای تازه ای به کار برده که پیش از وی رایج نبوده است.
۴۶۶۳۸.

بررسی آراء افلاطون و ارسطو در نقد محاکات و هنر شاعری(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: افلاطون ارسطو محاکات خلاقیت ادبی نقد اخلاقی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۰۲ تعداد دانلود : ۲۰۹
ارسطو و افلاطون با آنکه درباره ماهیّت محاکاتی هنر، و بویژه صناعت شاعری اتّفاق نظر دارند، امّا درباب نحوه تبیین این ماهیّت و نیز در مورد ارزیابی آثار هنری کاملاً با یکدیگر در تقابل هستند. افلاطون به اقتفای استادش سقراط و برای برپایی عدالت در مدینه فاضله، محاکات را نوعی الهام ماوراءالطبیعی تلقی کرده و شاعران را از دریافت حقیقت اصلی، که به زعم او در عالم مثل است، ناتوان می بیند و آثارشان را در تضاد با خرد و اخلاق و آموزه هایشان را مایه تباهی و گمراهی جوانان می داند؛ بدین روی هنرمندان وشاعران را در جمهوری او راهی نیست. در تقابل با نقد اخلاقی افلاطون، ارسطو نقد زیبایی شناسانه را مطرح می نماید و با کمرنگ کردن عنصر الهام در خلق شعر، شاعری را صناعتی با قواعد منطقی معرفی می کند و درصدد است به روشی دست یابد تا بدان وسیله ارزش های زیبایی شناسی یک اثر هنری را مشخص نماید. از دید ارسطو، شعر به دلیل توجّه به کلّیّات، از تاریخ، فلسفی تر و والاتر است و خطایایی که در بعضی از سروده های شاعران بزرگ دیده می شود، از منظر زیبایی شناسی قابل توجیه است. هر دو فیلسوف متفق القولند که شعر تأثیر قابل توجّهی بر روحیّات افراد دارد؛ با این تفاوت که افلاطون این تأثیر را عامل روان پریشی وانحراف اخلاقی می داند و آن را تحقیر می کند؛ اما ارسطو با تحسین این تأثیر، آن را عامل مهمّ پالایش روان می انگارد.
۴۶۶۳۹.

شناخت الگوواره های فرهنگی و ادبی غالب در ترجمه های گلستان سعدی: تحلیل تطبیقی سه ترجمه از راس، رهاتسک و دوفرمری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ترجمه گلستان سعدی الگوواره فرهنگی- ادبی جیمز راس رهاتسک دوفرمری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۰۳ تعداد دانلود : ۵۸۶
قابلیت گلستان از حیث پذیرفتگی فرهنگی و نیز غلبه عناصر آزاد از فرهنگ و مبتنی بر منطق انسانی و همگانی در آن، شاخصه ای مهم است. در این مقاله، به منظور درک و دریافت بهتر این خصیصه، سه ترجمه معروف و قدیم از گلستان سعدی برای پژوهش انتخاب شدند؛ دو ترجمه به زبان انگلیسی از جیمز راس و ادوارد رهاتسک و سومی به زبان فرانسه از شارل دوفرمری. روش تحقیق مبتنی بر بررسی الگوواره ذهنی مترجم و نحوه درک مطلب و درجات پذیرش یا مقاومت در برابر آن است. بدین منظور از نظریات دو زبان شناس و مترجم، یعنی فرغال و آنتوان برمن، به گونه ای تلفیقی و براساس مبنایی نو استفاده شده و در انتهای بحث نیز نتیجه بررسی ها در ترجمه باب هفتم گلستان (در تأثیر تربیت)، به صورت کمّی ارائه شده است. نتایج این تحلیل، افزون بر مقایسه و ارزیابی ضمنی متون مقصد، نشان می دهد که در چهارچوب سه الگوواره مقید به فرهنگ، پذیرای فرهنگ و آزاد از فرهنگ، مترجمان در موارد بسیار کمی نسبت به فرهنگ زبان مبدأ مقاومت نشان داده اند و غالباً الگوواره ذهنی آزاد از فرهنگ یا پذیرای فرهنگ، ساختار ذهنی آنان را شکل داده است؛ حتی موارد کم شمار مقاومت فرهنگی نیز تأثیر چندانی در کل دریافت آنان نداشته و خواننده به درک لازم و درست معنا رسیده است. همچنین در خصوص دو الگوی ادبی-زبانی (یعنی همخوانی و ناهمخوانی)، موارد نسبتاً اندک عدول از هنجار زبانی بیشتر ناشی از بدخوانی متن یا نارسایی در ترجمه بوده است نه غرابت معنایی یا دوریابی لفظی در متن مبدأ.
۴۶۶۴۰.

تحلیل تقابل ها در اندیشه شمس تبریزی از منظر روان شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: شمس تبریزی تقابل فروید لکان و لیبیدو

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۰۲ تعداد دانلود : ۴۲۴
در فرایند رشد روانی هر سوژه انسانی و به منظور اجتماعی شدن او، ذهن، ناگزیر از آموختن مقوله بندی ها و دسته بندی هاست. سوژه اجتماعی یاد می گیرد که اشیا، پدیدارها و مفاهیم را در قالب تقابل ها و جفت های مخالف دسته بندی کند و این مقوله بندی، یکی از شرایط الزامی ورود به حیات اجتماعی و دنیای نشانه هاست. وجوب این مقوله بندی ها ضرورت پذیرش قواعد ساختارمندی را در پی دارد؛ تا جایی که می توان گفت: انسان برای مفهوم سازی، نخست باید جهان را ساختار ببخشد و ساختاربخشی جز در قالب جفت های متقابل ممکن نیست. این نکته، یکی از بنیان های اصلی ساختارگرایی و دیگر نحله های مشابه آن در حوزه زبان، ذهن و امر اجتماعی است. اما اگر روان را در حالتی اصیل و پیشافرهنگی بررسی کنیم، این تقابل ها نشان از تقلیل و ساده سازی دارد و فقط به جهت دهی نیروی لیبیدو در جریان اجتماعی شدن اشاره می کند. به دیگر سخن، نیروی روان در حالت پیشافرهنگی خود، امری همگن و وحدتمند و یکه است که در جریان اجتماعی شدن، شقاق را تجربه می کند. این میل بازگشت به جهان وحدت، در تفکر شهودی و در نظام معرفتی عارفان مسلمان ما در قالب اندیشه های وحدت وجودی ظهور و بروز داشته است. تصویر این جهان وحدتمند که عمده تقابل های آن در زیرساختشان رو به وحدت و یگانگی دارند، در قالب زبان که هستی یافته از تقابل هاست، سبب شده است تا برخی از متون عرفانی، خصلتی پارادوکسیکال یابد و امکانات شگرفی در آنها به وجود آید. از این نظر، مقالات شمس تبریزی، یکی از متون شاذ و برجسته است. در مقاله حاضر، بر پایه مفاهیم روان کاوانه یادشده، نشان داده ایم که در زیرساخت اندیشه شمس، تقابل های موجود در سطح امر خودآگاه و اجتماعی کنار گذاشته می شود و شمس در رویکرد معرفتی جدیدی، آنها را به مثابه امورِ ذاتاً هماهنگ می نگرد.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان