فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۵٬۷۲۱ تا ۴۵٬۷۴۰ مورد از کل ۵۲٬۹۰۷ مورد.
منبع:
تاریخ ادبیات پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۸۵
147-169
حوزههای تخصصی:
پژوهشگران تاریخ ادبیات در مواجهه با پدیده ادبی، ادبیت آن را به عنوان ارزش مستقل و فراتاریخی در نظرگرفته اند و نقطه آغاز خود را پدیده ادبی در وجه حاضروآماده آن قرار داده اند؛ یعنی دقیقا آنجایی که پایان کار است، جایی که متن ازپیش آن چیزی را که تاریخ در پی تقویم و اثبات آن است، به پژوهشگر بخشیده است. درحالی که پدیده ادبی پیش از جلوه حاضر وآماده خود، از طریق قرار گرفتن در سطح تطور ساختار متن، سنت ادبی و وجه کلامی خود در برخورد با سیاست و اجتماع، مسیری تاریخی را طی کرده است. مسیر تاریخی یک پدیده ی هنری، از وحدت با زندگی تا خودآیین گشتن ساختار را دربرمی گیرد. قصیده جاهلی هنر در وجه وحدت با زندگی است و هر بخشی از ساختار متن نشانه ای است به چیزی در حیات جاهلی و این امر خود برآمده از هم سازی هنر، اندیشه و زندگی در جاهلیت است. بر این اساس، در پژوهش حاضر با فهم هرمنوتیک و روش ساختارگرا، آغاز قصیده در جاهلیت به مثابه جایگاه ایجاد شکل های آن مورد بررسی قرار گرفته و سرشت آغازی نظام ادبی آن روشن گردیده است، و از این طریق تبیین شده است که ادبیت قصیده جاهلی برآمده از پیوند ضروری قصیده با زیست جاهلی است و همین پیوند در سطح دیگر موجب شده است فرم و محتوای قصیده جاهلی پس از ظهور اسلام، به عنوان عنصر ضروری فرم قصیده درون ماندگار شوند و در ادب کلاسیک عربی و فارسی برای بیان اهداف مغایر با زیست جاهلی، به کار روند.
«لیکن این هست که این نسخه سقیم افتادست» تصحیح یک ترکیب (گنج قناعت) در غزلیات حافظ و ابیاتی از دیگر شعرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نگداشتن نقطه و سرکج (سرکش) در نسخ قدیمی از طرف کاتبان، هم برای کاتبان و هم برای مصححان و محققان دردسرهایی را خلق کرده است. این علاوه بر تغییر تعمدی شاعرانی چون حافظ در اشعار خود و دستبرد تعمدی کاتبان امانت خوار در اشعار شعراست. نگذاشتن سرکج در دیوان حافظ در دو موضع و چند بیت مورد ادعای نگارنده در متن شعرای دیگر، باعث به اشتباه افتادن مصححان گردیده است. به خاطر همین موضوع (نگذاشتن سرکج)، در دو جا تعبیر «گنج قناعت» در دیوان حافظ به شکل «کنج قناعت» تصحیح و ثبت شده است. اما با توجه به شرایط کتابت و با در نظر گرفتن معنا و شرایط شعری در متن و همچنین در نظر گرفتن سابقة رواییِ ترکیب که در چندین حدیث به شکل «القناعه کنزٌ» آمده است، ترکیب درست همان «گنج قناعت» است که در دیوان حافظ در یک مورد برای جناس سازی و در یک مورد وجود عبارت هم شکل «کنج دنیا» باعث تصحیح سقیم گردیده است. این معضل (کنج قناعت) در چند موضع از شعرای دیگر هم وارد شده است.
تحلیل استعاره مفهومی ساختاری «هستی» در غزل های بیدل دهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی تابستان ۱۴۰۱ شماره ۹۲
253 - 283
حوزههای تخصصی:
شعر بیدل دهلوی، دیریاب و رمزآلود است و اندیشه های ژرف فلسفی و عرفانی و نگاه ویژه اش به جهان از عوامل پیچیدگی های معنایی شعراوست.یکی از واژه های پربسامد و کلیدی در شعر بیدل، مفهوم انتزاعی «هستی» است. دراین مقاله، ابتدا به تبیین استعاره های شناختی به عنوان یکی از رویکردهای جدید در حوزه تحلیل آثار ادبی پرداخته و سپس مفهوم «هستی» با استفاده از استعاره مفهومی ساختاری،تحلیل می شود. شعر بیدل از مفاهیم پیچیده و دور از ذهنی سرشار است که با استفاده از کارکرد استعاره مفهومی در عینیت بخشی به حوزه های انتزاعی، قابلیت شرح، توصیف و تحلیل پیدا خواهد کرد و دسترسی مخاطب عام برای فهم معانی به ظاهر پیچیده در شعر بیدل آسان تر خواهد شد. تحلیل بن مایه «هستی» در این مقاله بر پایه استعاره ساختاری انجام می شود. از آنجاکه در شکل گیری انواع دیگر استعاره های شناختی، یعنی استعاره های جهتی و هستی شناختی، عمده استعاره سازی براساس شباهت میان تجربیاتی است که از اشیای فیزیکی و جسم مان داریم، پایه های تجربی حسی سازی و مفهومی کردن تا حدود زیادی روشن است؛ در حالی که در استعاره های ساختاری بر پایه تجربیات و ادراکات فرهنگی و اجتماعی دست به مفهوم سازی می زنیم. از این رو، به نظر لیکاف و جانسون، استعاره های ساختاری پیچیده ترین نوع استعاره مفهومی هستند و به نظر می رسد تحلیل استعاره های ساختاری بن مایه هستی، ما را به تجربه های فرهنگی خاصی که بیدل دهلوی از آن برخوردار بوده و در شعرش منعکس شده است، رهنمون می کند.
بررسی ریشه های ایرانی و روابط بینامتنی در داستان «خلیل» اثر لئانید لئوناف نویسنده روسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال پانزدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۵۷
145 - 171
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسیروابط موروثی و بینامتنی داستان «خلیل» اثر لئانید لئوناف نویسنده سده بیست روسیه پرداخته است. این اثر تحت تأثیر آثار ادبیات عرفانی و کلاسیک ایران و با فضایی شرقی و ایرانی خلق شده است؛ بنابراین برای دستیابی به این هدف، ابتدا به توضیح بینامتنیت و چگونگی تلاقی متون در آثار خواهیم پرداخت و سپس اثر «خلیل» را به عنوان یکی از آثارمنعکس کننده این نظریه بررسی خواهیم کرد. الگوی اولیه (پروتوتیپ)، قهرمان (خلیل) از پادشاهان ایرانی دوره تیموری است و الگوی زمان ی مکانی (کرونوتوپ) داستان نیز مربوط به ایران باستان است. فضای شرقی داستان از طریق استفاده از تعداد زیادی از واژه های فارسی در متن، پرداختن به شخصیت اثر با ویژگی قهرمانان ادبی ایرانی و همچنین ساختار ظاهری و سبک زبانی مشابه آثار ایرانی به خواننده القاء می شود. این داستان با روایت های عرفانی، اسطوره ای و عامیانه از حیث مضمون و ساختار، دارای قرابت های معنایی و ساختاری است و مضامین، مفاهیم و بن مایه های آن از حکایت های گوناگون اقتباس شده است و هر یک بر قسمتی از داستان تأثیر نهاده است. در پایان به روش تحلیل ی تطبیقی نشان خواهیم داد که لئوناف تا چه میزان در آفرینش داستانی ویژه با گفتمانی چند سویه و تلفیق شده با سنت های روایی شرقی موفق بوده است.
رهیافت های تحلیلی- انتقادی مولوی در علم و عالم شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال دوازدهم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۳
183 - 210
حوزههای تخصصی:
موضوع علم و علم آموزی یکی از مباحث مهم و محوری جلال الدین محمد بلخی، عارف و اندیشمند بزرگ قرن هفتم است که در آثار خود با شناختی دقیق به معرفی و نقد علم و عالمان، و بیان آفات، غایات و آسیب شناسی آن پرداخته است. مولوی دانش های بشری و صاحبان علوم را به دو دسته حقیقی و دینی، و تقلیدی و دنیایی تقسیم می کند؛ اما ضروری ترین بحث با جنبه پیشینی و مقدماتی از نظر او آفت شناسی، غایت شناسی، انگیزه شناسی و وظیفه شناسی درباره انواع علوم و معارفی است که آدمی در این دنیا فرا می گیرد و یا به طالب علمان و متعلمان آن می آموزاند. در این پژوهش با روش تحلیل محتوا و با رویکردی منطقی-روش شناختی و هرمنوتیکی، رهیافت های نظری و انتقادی مولوی در علم و عالم شناسی در چهار عنوانِ نقدی و آسیب شناسانه، کارکردی و غایت شناسانه، روانی و انگیزه شناسانه، و اخلاقی و وظیفه شناسانه دسته بندی شده است. نخستین دستاورد پژوهش آشکار شدن این موضوع است که مباحث مولوی در حوزه علم و عالم شناسی شاید بیشتر و پیش تر از دیگر مباحث او ضرورت و قابلیت بررسی علمی و معرفتی دارد، دوم آنکه فواید و کارکردهای بالقوه یا بالفعل منطقی، انتقادی و اخلاقی این نوع علم شناسی معلوم می شود، و سومین کارکرد مهم و اخلاقی- معرفتی این رویکرد می تواند آن باشد که اهل علم را با توجه دادن به آسیب ها و انگیزه ها و وظایف، از آفات و عوارض ناشی از علم آموزی صرف برحذر دارد.
مَستورانِ قبابِ غیرت؛ مدخلی بر تاریخچه ی ملامتیهِ شیراز در قرن دوم تا چهارم هجری
حوزههای تخصصی:
یکی از جذاب ترین و دلکش ترین و مهم ترین فصول تصوف مربوط به ملامتیه است. بدون شک بی توجه به این فصل نمی توان به تجربه و تحلیل کاملی از تاریخِ تصوف رسید. ملامتیان نمایندگان واکنشِ باطن گرایانه در مقابلِ مقَّدس مآبانِ مُتِزهّد بودند که عنصرDominant و وجه غالبشان مبارزه بی امان با ریاکاری، عُجب، خودپسندی و چالش و کشمکش مداوم با نفس بود. اصل و خاستگاهِ ملامتیه را محققان از نیشابور می دانند و برآنند که این اندیشه در تقابل با مکتب بغداد شکل گرفته است. در این مقاله سعی بر آن شده تا این موضوع مورد تردید قرار گیرد و بر اساسِ مستنداتِ صوفیان نخستین به چالش کشیده و بر اساس آن به نتایج زیر دست یافته شود.
جایگاه پرندگان در تمثیل با توجه به دیوان صائب تبریزی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر، عه ده دار بررسی وتحلیل ابع اد به ک ارگیری پرندگان در تمثیل های این ش اع رنامی پارسی گوی می باشد؛ در این جستار باواکاوی دیوان صائب سعی شده تا بیش از پیش سحر بیان وی نمایانده شود؛ بیانی که با بهره گیری از صنعت تمثیل سبب اعجاز بسیاری ازادب شناسان و دانش پژوهان شده است. صائب با بهره گیری از ماده خام طبیعت وآمیختن آن ها با اندیشه و جهان بینی خاص خود دیوانی خلق نموده است. روش این مقاله، نظری و بنیادی می باشد. و از روش استدلال و تحلیل عقلانی برپایه ی مطالعات "کتاب خانه ای" انجام شده است. نتیجه ی این پژوهش بدین گونه است که صائب با بهره گیری از پرندگان در تمثیل خویش، بسیار بدیعانه، اغراض و مضامین اجتماعی، سیاسی و تعلیمی را بیان نموده وازهرپرنده سمبلی ساخته برای رشادت های فکری وروح متأثرشده از زمانه ی خویش وصائب بدین وسیله سبب بالندگی و انسجام کلام خویش شده است.
بررسی و تحلیل نمود مراسم آشناسازی در حماسه برزونامه بر پایه نظریه میرچا الیاده
حوزههای تخصصی:
مراسم پاگشایی یا آیین رازآموزی که در زیر مجموعه الگوی اسطوره قهرمان قرار می گیرد. در بردارنده مجموعه ای از آیین ها و فنون است که هدف غایی آن آشنا ساختن انسان با امر قدسی و موجودات برتر است. یکی از این مراسم و آیین ها ، آشناسازی سن بلوغ در میان اقوام مختلف است که در زیر ساخت ، دارای ساختاری مشابه و یکسان است ، ساختاری که برمبنای آن میرچا الیاده الگوی جهان شمول را برای آشناسازی سن بلوغ در میان آیین ها، مناسک و سایر متون ارائه می دهد. از این دیدگاه به نظر می رسد داستان حماسی برزونامه، اثر عطاء بن یعقوب ناکوک رازی، از لحاظ زیرساخت و پیرنگ روایی، روایتگر مراسم آشناسازی سن بلوغ باشد . بدین گونه که برزو ، نوآموز این حماسه ، با پشت سر گذاشتن موفقیت آمیز آیین های آشناسازی سن بلوغ، در میان طبقه جنگاوران پذیرفته می شود.
واکاوی «کهتری و مکانیسم های جبرانِ» شخصیتِ «معصومه» در رمان «سهم من» با تکیه بر روان شناسی آدلری(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال چهارم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۱۳
55 - 75
حوزههای تخصصی:
«آلفرد آدلر» بنیان گذار روان شناسی فردی و یکی از نخستین منتقدانِ برجسته نظریه پسیکانالیز و آفریننده یک حرکت مکتبی به موازات آن است . آدلر انسان را موجود اجتماعی تعریف می کند از دید آدلر مسائل روان شناسی با ترجمه مسئله ارتباط بین انسان ها قابل حل می باشد. احساس حقارت و عقده حقارت دو اصطلاح مشهور روان شناسی فردی است. آدلر احساس حقارت را نیرویی می داند که به انسان عنایت شده است تا بدین وسیله رو به جوانب مثبت زندگی حرکت کند و رشد و تکامل یابد از سوی دیگر تاکید کرده است که شرایط نامساعد محیطی می تواند این احساس حقارت را به عقده حقارت منتهی کند. آدلر مفهوم جبران کاذب را در قلمرو روان شناسی برجسته ساخته که فرد برای تعادل بخشی روان خود از آن بهره می جوید. در این مقاله با روش توصیفی- تحلیلی به نقد روانکاوانه رمان «سهم من» پرداخته می شود و نگارنده با توجه به نظریه آدلر برای تبیین سبک زندگی، به علل پیدایی عقده حقارت و مکانیسم های جبران شخصیت اصلی رمان «معصومه» خواهد پرداخت. یافته های پژوهش نشان می دهد محیط از عوامل اصلی به وجود آمدن عقده حقارت، در شخصیت اصلی بوده است که از شرایط محیطی نامساعد خانواده و رفتار دیالکتیک مادر و پدر با فرزندان نشات گرفته است بر این اساس احساس حقارت در وی شدت گرفته و پیدایش صورت عصبی در معصومه اشکال گوناگون عدم تعادل روانی را به وجود آورده است؛ لذا، برای تعادل بخشی تخیلی روان گسسته خود، جبران کاذب را در پیش گرفته که به بروز مشکلات عدیده در وی منتهی شده است
جایگاه بازی نمایشی در ادبیات ایران
حوزههای تخصصی:
بررسی تطبیقی الهی نامه و منطق الطیر عطار بر اساس سلسله مراتب نیازهای مزلو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عطار تجربه والای عشق، خودیابی، خودشناسی و معرفت الهی را در کتاب های خود در اختیار همگان قرار داده است. او راه رسیدن به کمال را عبور از وادی طلب، عشق، معرفت، استغنا، توحید، حیرت، فقر و فنا می داند، او با خودشناسی و نشان دادن وجوه مختلف آدمی، کمال انسانی و رسیدن به سرچشمه عشق را برای انسا ن ها تضمین می کند. مزلو با تعیین سطوحی برای نیازهای آدمی در تلاش است تا انسان خود شکوفا را معرفی نماید. عطار می کوشد تا جام وجود را از می صافی لبریز کند و از جامعه خود نیز غافل نمی ماند، با توجه به بیان خواست های آدمی از زبان پرندگان در منطق الطیر و شاهزادگان الهی نامه، بررسی تحلیلی - تطبیقی نظریه نیازهای مزلو و دو کتاب الهی نامه و منطق الطیر پرده ای دیگر از علم و شخصیت عطار و را برای ما بازگو خواهد کرد. عطار پس از تجربه های خود و رسیدن به من برتر، جامعه خود را نیز آگاهانه به رشد هرچه بیشتر و همه جانبه تر فرا می خواند، مزلو نیز با مطالعه بر روی اشخاص موفق در پی یافتن مفهوم کمی برای انسان کامل است. اشعار عطار، نمودار عملی و نظری او در رشد نیازها است.
پلی بر تصاویر بدیع، صنایع بدیعی و صور خیال در شعر خاقانی
حوزههای تخصصی:
شعر فنی یکی از دشوارترین و پیچیده ترین سبک های شعر فارسی است که در قرن ششم رواج یافت. خاقانی از بزرگترین شاعران این سبک به شمار می رود. یکی از سئوالاتی که مطرح می شود این که خاقانی به چه شیوه ای از علوم بلاغی بهره گرفته و این کاربرد چه تأثیری بر شعر او گذاشته است؟ کتاب ها و مقالات زیادی پیرامون سبک شعر خاقانی و دشواری های شعری او نوشته شده است ولی به دلیل گستردگی اشعار و مضامین متنوع و دیر فهم بودن اشعار خاقانی هنوز این ضرورت وجود دارد که پژوهش گران به تحقیق و تفحص بپردازند و پیچیدگی ها و دشواری های شعری او را برطرف نمایند. انجام پژوهش های جدید درباره خاقانی و اشعار او سبب می شود که خوانندگان بتوانند با زبان و شعر خاقانی ارتباط بیشتری برقرار کنند و آن ها را بهتر درک کنند. خاقانی برای خلق تصاویر بدیع و شگفت انگیز در اشعار خویش از صنایع بدیعی و صور خیال به شیوه هایی خاص بهره برده است. اگرچه این بدیع گویی سبب پیچیدگی اشعار او شده ولی به لحاظ هنری و آفرینش ادبی بسیار درخور توجه است. در این مقاله با ارائه نمونه هایی از اشعار خاقانی، لفظ پردازی های او در شعر تبیین شده و جایگاه این شاعر سترگ در سبک فنی نقد و بررسی شده است. در ادامه برخی از دشواری های شعری، علل این مغلق گویی و پیچیدگی بررسی شده است.
بازتولید کهن الگوی قربانی در چهار رمان نوجوان انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان (منتخب دهه ی60تا90)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کهن الگوها از طریق ناخودآگاه جمعی و فردی می توانند بر تفکر و کنش فردی و اجتماعی انسان اثر بگذارند، اما بعضی از کهن الگوها در ذهن یک ملت نقشی تعیین کننده تر دارند. «کهن الگوی قربانی» را می توان از کهن ترین باورهای ایرانیان دانست که همواره در پیوستاری بی گسست در فرهنگ ما حضور داشته است. این پژوهش می کوشد با تحلیل نقش شخصیت ها در داستان، چگونگی بازتولید «کهن الگوی قربانی» در چهار رمان دلیران قلعه ی آخولقه، راهزن ها، قلب زیبای بابور و سایه ی هیولا را بررسی کند. حاصل این واکاوی نشان می دهد تفسیر جهان در این داستان ها، همچنان بر پایه ی نگرش اساطیری استوار است و بدون درنظرگرفتن پیچیدگی های جهان واقعی و راه حل های دیگر، به مخاطب القا می کند که برای رسیدن به خیر یا دفع شر چاره ای جز قربانی شدن یا قربانی دادن وجود ندارد.
مکان های اسطوره ای در قصه های عامیانه ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش زبان و ادبیات فارسی بهار ۱۴۰۰ شماره ۶۰
23-45
حوزههای تخصصی:
بینش اسطوره ای، نوعی جهان بینی است که همواره جایگاه خود را در تفکر و نگرش انسان حفظ کرده است. خرد اسطوره ای با تقسیم پدیده های جهان به مقدس و غیرمقدس تمایز خود را نشان می دهد. مکان از مقولاتی است که در اندیشه اسطوره ای ماهیت ویژه ای دارد و با برداشت مادی بشر امروزی متفاوت است. مکان اسطوره ای، منطقه ای است که به سبب تقدس یافتن، با محیط کیهانی اطرافش تفاوت پیدا می کند. این تقدس خواه به شکل کهن الگو باشد، مثل کوه یا چشمه، و یا به سبب وقوع امری فرامادی و ارتباط با امری ماورائی حاصل شده باشد، نیرویی ویژه دارد و بر شخصیت ها و قهرمانانی که در آن واقع شوند، تأثیر می گذارد. قصه ها به عنوان یکی از گونه های کهن ادب شفاهی حاوی بینش و تفکر انسان های پیشین هستند. یکی از این مضامین اسطوره ای که در قصه ها بازتاب پیدا کرده است، مقوله مکان است؛ مکان هایی که هرچند در فضای فیزیکی جای دارند، اما به سبب دارا بودن کیفیات فرامادی در زمره امور اسطوره ای به شمار می روند. اکثر شخصیت های قصه ها با عبور از مکان اسطوره-ای، دچار دگردیسی روحی می شوند و سرنوشت و عملکردشان دگرگونه می شود. در این مقاله تلاش شده است تا با استفاده از نظریات اسطوره شناسانی چون میرچا الیاده و ارنست کاسیرر، چند مجموعه قصه عامیانه ایرانی واکاوی شوند. در این راستا، مکان هایی چون کوه، دریا، چشمه، رود، باغ و چاه مورد تحلیل قرار گرفتند و کیفیت اسطوره ای آنها تبیین شد. شیوه پژوهش در این مقاله، توصیفی تحلیلی است.
نکته هایی درباره ارتباط سرنویس ها با ساخت داستان در شاهنامه و پیشنهادهایی برای گزینش بسامان تر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن شناسی ادب فارسی سال چهاردهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۵۳)
111 - 125
حوزههای تخصصی:
سرنویس های شاهنامه عبارت های قرارگرفته در میان ابیات اند که بیانگر رخدادهای مهم در داستان هستند. سرنویس ها کارکردهای مختلفی دارند که مهم ترین آنها مشخص کردن بخش های داستان است. با خواندن داستان های طولانی، خواننده بیشتر پی می برد که به عنوان هایی نیاز دارد تا خط داستانی برای او مشخص شود. با حذف این عبارات از داستان های شاهنامه بخشی از هنر فردوسی در ساماندهی به توصیفات نیز مغفول می ماند. سرنویس ها مانند ابیات، ظرفیت داشتن وِیژگی های سبکی و هنری را ندارند؛ بنابراین مصحّحان در گزینش صورت صحیح آنها، عمدتاً به مطالب ثبت شده در نسخه ها بسنده می کنند. این شیوه از گزینش به سبب تک بُعدی بودن، مشکلاتی را به وجود می آورد. حال آنکه ساختار داستان و سرنویس با یکدیگر مرتبط است و می توان با شناخت ساخت داستان و عناصر اثرگذارش بر سرنویس ها، ضبط های دقیق تری ارائه داد. این رویکرد به متن و سرنویس، عناصری کمکی در اختیار مصحّح قرار می دهد که برای گزینش درست تر می توان از آن استفاده کرد. در این مقاله با در نظر داشتن ساختار داستان و پیوندی که با سرنویس ها دارد، راهکارهایی برای گزینش بسامان تر ارائه می شود؛ نیز در تصحیح متن، محل قرارگرفتن هر سرنویس مانند ضبط آن اهمیت دارد. با توجه به ساختار و محتوای ابیات شاهنامه، به انتخاب محل دقیق این عبارت ها اشاره، و برای ساماندهی به تصحیح سرنویس با رویکرد توجه به ساخت داستان، پیشنهادهایی ارائه خواهد شد.
نقدی بر تصحیح «مقالات» شمس تبریزی و ضرورت تصحیح مجدد آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله : شیوه بیان و روش تعلیمی مشایخ بزرگ عرفان که در محافل عرفانی غالباً به صورت وعظ و تذکیر بود، تحت عنوان «مجلس گویی» یاد شده است. شمس تبریزی نیز در بیان تقریرات عرفانی خود به این سنت عرفانی توجه داشته و بیشتر تعالیم و مقولات مهم عرفانی را با این شیوه به مخاطبان و شاگردان خود انتقال داده است. نسخه های متعدد و متنوع بازمانده از تقریرات شمس تبریزی به نوعی مانع از ارائه متنی منقّح و صحیح از مقالات شمس شده است؛ ازاین روی در تصحیح علمی انتقادی این اثر که موحّد انجام داده است، کاستی هایی در متنِ مصَحَّح آن دیده می شود که گاهی موجب ابهام هایی در متن شده و فهم آن را برای خوانندگان مشکل کرده است. روش: در این نوشته ضمن نقد تصحیح یادشده، براساس نسخه های موجود در موزه قونیه به شیوه تحلیلی و براساس اصول نسخه پژوهی به بررسی اهمیت و اعتبار نسخه های کهن مقالات پرداخته شده است و ضرورت تصحیح مجدد آن تبیین می شود. یافته ها و نتایج: از میان نسخه های کهن «مقالات» شمس، نسخه سوم موزه قونیه به شماره 2155 به دلیل قدمت و اعتبار تاریخی، جامعیّت و یکدست بودن متن و توالی منطقی سخنان شمس اهمیت خاصی دارد. عاری بودن نسبی این نسخه از الحاقات و تصحیف کاتبان نیز یکی دیگر از یافته های این تحقیق است. با اساس قراردادن این نسخه می توان تصحیحی مجدد و متنی یکدست از مقالات ارائه داد؛ دیگر نسخه های کهن نیز برای نسخه بدل برحسب ارجحیت و اولویت بندی آنها برای رفع نقایص و مشکلاتِ نسخه اساس استفاده می شود.
بررسی مضامین مشترک در نهج البلاغه و التوسل الی الترسل
حوزههای تخصصی:
کتاب التوسل الی الترسل تألیف بهاء الدین بغدادی از اندرزنامه های ادبیات فارسی، مشتمل بر مباحث حکمی و اخلاقی است که محتوای اصلی آن را اخوانیات و سلطانیات تشکیل می دهد و خطاب اصلی آن متوجه حاکمان و کارگزاران است و از مضامینی مشترک با اندیشه های امام علی (ع) در نهج البلاغه برخوردار است. این مقاله در صدد است با استفاده از روش توصیفی مقایسه ای میزان تاثیرپذیری مفهومی و محتوایی بهاء الدین بغدادی از نهج البلاغه در آفرینش التوسل الی الترسل را نمایان سازد، و ضمن پاسخ گویی به دو سؤال: مضامین مشترک نهج البلاغه و کتاب التوسل الی الترسل چیست؟ و کتاب التوسل الی الترسل از چه بخشی از نهج البلاغه بیشتر تأثیر پذیرفته است؟، با محوریت (حاکم و حکومت داری) به عمده ترین مضامین مشترک این دو کتاب از جمله: توصیه به عدالت و دادورزی، تقوی و پرهیزکاری، احسان و نیکوکاری و پرهیز از ظلم و ستم می پردازد.
بررسی مؤلفه های اصلی مشترک ترسیم شده از شخصیت زنان سنتی و مدرن در آثار زویا پیرزاد و فرخنده آقایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی تابستان ۱۴۰۰ شماره ۸۸
170 - 191
حوزههای تخصصی:
نگاهی به فرهنگ داستان نویسان ایرانی از تعداد قابل توجه نویسندگان زنی نشان دارد که از ظرف داستان و رمان برای بیان مسائل اجتماعی، فرهنگی و خانوادگی هم جنسان خود بهره جسته اند. زویا پیرزاد و فرخنده آقایی از نویسندگانی هستند که با شناختی که از وضعیت زنان جامعه عصر خود دارند به نوشتن داستان هایی با محوریت زنان اقدام کرده اند. هدف پژوهش حاضر، بررسی مؤلفه های اصلی ترسیم شده از شخصیت زنان سنتی و مدرن در آثار زویا پیرزاد و فرخنده آقایی است. این دو نویسنده، شخصیت زنان سنتی را با ویژگی هایی چون خانه داری، انجام نقش های جنسیتی، انفعال در برابر نظام مردسالار و تابعیت از سنن مرسوم، ترسیم می کنند و در مقابل چهره زنان مدرن آثارشان با اموری چون اشتغال، اثبات هویت زنانه و مبارزه با مردسالاری و زیر پا نهادن سنن و عرف مرسوم توصیف شده است.
حرفی از هزار «آن» شعر حافظ (کاربردشناسی و معنی شناسیِ واژه «آن» در شعر حافظ)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بی گمان حافظ شیرازی از بلندآوازه ترین شاعران زبان فارسی است؛ اما هنوز همه راز و رمزها و علل و عوامل این شهرت و مقبولیّت، با وجود پژوهش های شایسته و فراوان، کشف و بیان نشده است و همچنان پژوهشگرانِ حوزه های مختلف ادبیات و عرفان، به ویژه با روش ها و رویکردهای جدید نقد ادبی و سبک شناسی در این راه می کوشند. در این مقاله، با شیوه ای توصیفی تحلیلی یکی از خلاقیت ها و ظرایف زبانی و معنایی شعر حافظ بررسی می شود و ابعاد و نکته های ناگفته ای از آن کشف و بازنمایی خواهد شد. نگارنده در این پژوهش می کوشد تعبیر و اصطلاح «آن» را در شعر حافظ کاربردشناسی و منظورشناسی کند و با دو رویکرد صورتگرایی و تأویلی، رفتارها، خلاقیت ها و مقاصد شاعر را از کاربرد «آن» بررسی کند. نگارنده ضمن اشاره به کاربردهای «آن» در دستور زبان (ضمیر و صفت اشاره)، بیشتر به مفاهیم اصطلاحی و عرفانی «آن» در زبان عارفان و به ویژه غزلیات حافظ توجه دارد و به طور خلاصه و در حد توان تبیین می کند که چگونه واژه نشان دار «آن» در شعر حافظ می تواند معانی و کارکردهای مختلف هنری و زیباشناختی ای داشته باشد که پیشتر بیان نشده است. از نتایج عمده این پژوهش آن است که واژه «آن» در شعر حافظ به اغراض مختلفی به کار رفته و با هنر ایهام و ابهام، توسع معنایی یافته است؛ درواقع از این راه، ایجاز و انسجام شعر افزایش یافته و به تفخیم و تعظیم معانی کمک شده است.
بررسی و نقد تمثیل های حماسی و اسطوره ای در شعر محمد بیابانی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
محمد بیابانی یکی از شاعران نوپرداز معاصر به مقوله تمثیل نگاهی ویژه دارد و در اشعار خود کوشیده است تا با استفاده از عناصر بیانی به ویژه تمثیل برحسن تأثیر و زیبایی کلام خود بیفزاید. از این رو، در این پژوهش که به شیوه توصیفی- تحلیلی انجام پذیرفته، تمثیل های حماسی و اسطوره ای به کاررفته در سروده های بیابانی و اهداف و شیوه های کاربرد آن ها در این سروده ها بررسی و توصیف شده است. هدف از این پژوهش آن است که دانسته شود شاعر این تمثیل های حماسی و اسطورهای را چگونه و با چه هدف هایی در سروده های خویش به کار گرفته و این اشاره ها و تناسب های ذهنی چه تأثیری در پرورش معانی و مفاهیم مورد نظر شاعر داشته است. بدین منظور، این مفاهیم اسطوره ای و اشاره های داستانی را در سه بخش تمثیل های حماسی و اسطورهای ایرانی، اشارات و تلمیحات اسلامی، دسته بندی و بررسی نموده ایم که در این میان، تمثیل های حماسی و اسطوره های ایرانی سهم بسیار چشمگیری در سروده های شاعر داشته است. این تمثیل های حماسی و اساطیری با اهداف گوناگون در شعر بیابانی به کار رفته است؛ شاعر برای پرورش معانی و مفاهیم مورد نظر خود و اغلب برای بیان مفاهیم و مسائل سیاسی و اجتماعی روزگار خویش از آن ها بهره گرفته است. بهره گیری از این تمثیل های حماسی و اسطوره ای، زبان و بیان شعری او را نیز تشخّص و ویژگی بخشیده و بر قدرت تأثیر و القای آن افزوده است.