مطالب مرتبط با کلیدواژه

رمان سهم من


۱.

واکاوی «کهتری و مکانیسم های جبرانِ» شخصیتِ «معصومه» در رمان «سهم من» با تکیه بر روان شناسی آدلری(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

کلیدواژه‌ها: آلفرد آدلر ادبیات بینارشته ای رمان سهم من

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۷۳ تعداد دانلود : ۲۲۴
«آلفرد آدلر» بنیان گذار روان شناسی فردی و یکی از نخستین منتقدانِ برجسته نظریه پسیکانالیز و آفریننده یک حرکت مکتبی به موازات آن است . آدلر انسان را موجود اجتماعی تعریف می کند از دید آدلر مسائل روان شناسی با ترجمه مسئله ارتباط بین انسان ها قابل حل می باشد. احساس حقارت و عقده حقارت دو اصطلاح مشهور روان شناسی فردی است. آدلر احساس حقارت را نیرویی می داند که به انسان عنایت شده است تا بدین وسیله رو به جوانب مثبت زندگی حرکت کند و رشد و تکامل یابد از سوی دیگر تاکید کرده است که شرایط نامساعد محیطی می تواند این احساس حقارت را به عقده حقارت منتهی کند. آدلر مفهوم جبران کاذب را در قلمرو روان شناسی برجسته ساخته که فرد برای تعادل بخشی روان خود از آن بهره می جوید. در این مقاله با روش توصیفی- تحلیلی به نقد روانکاوانه رمان «سهم من» پرداخته می شود و نگارنده با توجه به نظریه آدلر برای تبیین سبک زندگی، به علل پیدایی عقده حقارت و مکانیسم های جبران شخصیت اصلی رمان «معصومه» خواهد پرداخت. یافته های پژوهش نشان می دهد محیط از عوامل اصلی به وجود آمدن عقده حقارت، در شخصیت اصلی بوده است که از شرایط محیطی نامساعد خانواده و رفتار دیالکتیک مادر و پدر با فرزندان  نشات گرفته است بر این اساس احساس حقارت در وی شدت گرفته و پیدایش صورت عصبی در معصومه اشکال گوناگون عدم تعادل روانی را به وجود آورده است؛ لذا، برای تعادل بخشی تخیلی روان گسسته خود، جبران کاذب را در پیش گرفته که به بروز مشکلات عدیده در وی منتهی شده است
۲.

بررسی روانکاوانه «نیاز مهرطلبانه» و تفاوت آن با «عشق سالم» در رمان «سهم من» بر اساس نظریه کارن هورنای(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

کلیدواژه‌ها: رمان سهم من عشق سالم عشق بیمارگونه مهرطلبی کارن هورنای

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۱۰ تعداد دانلود : ۳۲۷
نقد روانکاوانه نقدی نو در میان نقدهای بینارشته ای محسوب می شود. در این نقد پژوهشگر یا منتقد می کوشد تا زوایای پنهانی، تعارض های رفتاری و نشانه های روانی موجود در شخصیت مورد نظر را در یک اثر ادبی بکاود تا بدین وسیله شخصیت مورد نظر در متن برای تحلیل مهیا شود. کارن هورنای، پدیده عشق را به سه نوع طبیعی، روان رنجورانه و خودانگیخته تقسیم می کند و میان ماهیت بی اختیاری و خودانگیختگی، تمیز قائل می شود. هورنای در نیاز روان رنجویانه به عشق بر نظریه ی لیبیدوی فروید خرده می گیرد وبه اعتقاد هورنای، هسته اصلی این نیاز از اضطراب بنیادی تشکیل می-شود، اضطرابی که زاییده ی احساس یاس و تنهایی در جهانی متخاصم است، اضطراب بنیادی به اشکال گوناگون متجلی می شود و روان رنجور سعی می کند از احساساتش بگریزد. مقاله پیش رو مبتنی بر رویکرد تحلیلی روانکاوانه، تلاش خواهد کرد تا وجه تمایز بین موضوعِ عشق سالم و نیازِ مهرطلبانه، را با توجه به نظریه کارن هورنای در شخصیت اصلی رمان «سهم من» تببین نماید. آنچه از بازخوانی شخصیت معصومه در رمان منعکس شده است عشقی که او نسبت به اطرافیانش دارد عشق سالمی نیست بلکه عشقی است روان رنجورانه، که از نیاز مهرطلبانه معصومه منبعث شده است.