فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۵٬۴۴۱ تا ۴۵٬۴۶۰ مورد از کل ۵۲٬۹۰۷ مورد.
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال هشتم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۳۲
133 - 145
حوزههای تخصصی:
من رموز الوحده الحضاریه بین المسلمین ذلک التفاعل الأدبی بین الإیرانیین والعرب بدءاً من حضور الإسلام فی إیران ومروراً بالعصور اللاحقه وخاصه فی القرنین الرابع والخامس الهجریین. أما خراسان وسجستان، وبوصفهما من البُقع ذات المکانه الأدبیه فی المشرق والقریبه من مراکز الحضاره العربیه، فلهما ازدهار عظیم للغه العربیه وآدابها فی القرنین الرابع والخامس؛ حیث أسَر شعراؤهما قلوبَ المشتاقین من أقاصی البلاد وعرضوا مفاهیمهم إلیهم مزیجه بالتعبیر عن ثقافتهم الفارسیه. کانت مجالس هؤلاء الشعراء من أمثال أبی بکر الخوارزمی، وأبی منصور الثعالبی، وأبی الفتح البستی، وغیرهم تجمع کبار المثقّفین والشعراء العرب؛ ولکنهم رغم تأثّرهم باللغه العربیه فقد اهتموا بالغه الفارسیه ونقلوا معارفها، وطقوسها، ویومیاتها، وأساطیرها إلى العرب وذلک عن طریق الشعر الذی نظموها باللغه العربیه؛ لغه العلم، والأدب فی تلک الأیام. جاء البحث للکشف عن البواعث التی دفعت الشعراء إلى هذا النقل وتبیین محاورها معتمداً على المنهج الوصفی- التحلیلی. تبیّن من خلال البحث أنّ النزعه الوطنیه، وحاجه الشعراء إلى إفهام معانیهم، والتعبیر عن مهاراتهم الأدبیه، والتملح والاستظراف مما جعل الشعراء الخراسانیین والسجستانیین ینقلون الثقافه الإیرانیه فی شعرهم العربی، ویتحقّقون ذلک عبر ذکر الأبطال الإیرانییّن، والمفردات الفارسیه، وترجمه الأمثال والأبیات الفارسیه.
بررسی آداب سلوکِ سالک از منظر سلسله کبرویه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آداب سلوک و تربیت در هر حوزه ای، اصول و روش های مشخصی دارد که تربیت کننده و سالک و آموزنده باید به این اصول آگاهی داشته باشند تا راه های رسیدن به مقصد و هدف اصلی برای سالک و مرید به آسانی هموار شود. در آموزه های عرفانی نیز این روش ها بسیار اهمیت دارد و همه مکتب ها و نحله های عرفانی به آنها پایبند هستند. در سلسله کبرویه نیز مبانی و روش های مشخصی برای تربیت سالک و رساندن او به مقصد اصلی، یعنی معرفت حق وجود دارد. این مقاله با روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از مطالعات کتابخانه ای به بررسی آداب سلوک سالک از نگاه سه تن از عارفان برجسته این سلسله، نجم الدین کبری و مجدالدین بغدادی و نجم الدین رازی، پرداخته است. نتیجه به دست آمده نشان می دهد عارفان این سلسله برای سالک در ابعاد مختلف فردی، اجتماعی و روحانی غیبی، توصیه ها و دستورالعمل های تربیتی مشخص و ارزشمندی دارند.
زمان فلسفی در شعر حافظ
منبع:
شفای دل سال سوم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۶
1 - 26
حوزههای تخصصی:
با تأمّل در آثار حکما و اندیشمندان و فلاسفه شرق و غرب، می توان فهمید که درک آن ها از «زمان» عمدتاً دو گونه بوده است: نخست زمان طبیعی و بیرونی، معدود و تاریخی، مستمر و برگشت ناپذیر که مستقل از وجود و تجربه انسان قابل فهم است؛ دیگر زمان انسانی و درونی، اساطیری و مقدّس، پایا و برگشت پذیر که انسان در درون خود آن را تجربه می کند. در این پژوهش، نگارندگان ضمن بیان مختصری از آراء حکما و صاحب نظران فلسفه غرب درباره هر دو مفهوم زمان، اشعار حافظ را نیز بررسی کرده، در پایان به این نتیجه رسیده اند که حافظ هر دو معنای زمان را در دیوان خود با ذوق شعری و عرفانی و دقّت فلسفی مورد توجّه قرار داده و در لابه لای اشعار خود از آن بهره برده است. از آن جایی که زمان (وقت) در عرفان جایگاه ویژه ای دارد و بی تردید حافظ دستی در عرفان نظری و عملی داشته است، بر این اساس به زمان استفاده شده در اشعار حافظ از دیدگاه عرفا نیز اشاره شده است.
تأملی در متن دیوان ظهیرالدین فاریابی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قافیه در شعر معاصر و نقش آن در هماهنگی شعر و انتقال مفاهیم
حوزههای تخصصی:
موسیقی شعر مجموعه ای از وزن عروضی،هماهنگی های صوتی و آوایی، و ردیف و قافیه را شامل می شود که با عنوان موسیقی بیرونی،موسیقی درونی و موسیقی کناری شناخته شده اند .هر کدام از این موسیقیهای چندگانه شعر ، علاوه بر غنای موسیقیایی شعر و آهنگین ساختن آن کارکردهای دیگری نیز برعهده دارند،که یکی از اساسی ترین این کارکردها کمک به انتقال مفاهیم و القاء معانی و اندیشه مورد نظر شاعر است.به این معنی که شاعر با بکارگیری اوزان مناسب،هماهنگیهای صوتی و آوایی کلمات ، ردیف و قافیه در پی انتقال اندیشه و مضمون و عاطفه مورد نظر خود است.در این میان نقش قافیه نیز برجسته است ،به این صورت که قافیه به عنوان یکی از انواع موسیقی شعر-موسیقی کناری-در انتقال معانی و مفاهیم نقش ویژه ای برعهده دارد و شاعران بزرگ، از این کارکرد قافیه در انتقال مفاهیم نهایت استفاده را برده اند و بدین صورت در شعر خود ،نوعی هارمونی و هماهنگی که خود مایه زیبایی و درخشش اثرشان شده است ، خلق کرده اند.در این مقاله به اهمیت قافیه در شعرمعاصر و نقش آن در انتقال مفاهیم مورد نظر شاعر و القاء احساس و عاطفه و اندیشه شاعر خواهیم پرداخت .
مساوی آفرید، زن و مرد را خداوند (گزارش بیست و پنجمین نشست نقد آثار غیر تخیلی کودک و نوجوان)
حوزههای تخصصی:
بررسی آموزه های تعلیمی رساله انیس الطالبین محمد بن محمود فارس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادبیات تعلیمی سال سیزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۹
70 - 94
حوزههای تخصصی:
متون و اشعار تعلیمی یکی از گسترده ترین و رایج ترین ژانرهای ادب فارسی است که گاه به صورت اثری کاملاً مستقل است. رساله انیس الطالبین محمد بن محمود فارس، از جمله آثار مشحون از آموزه های تعلیمی است. این رساله که یکی از آثار نفیس متعلق به سده یازدهم هجری است و در شمار متون ارزشمند اخلاقی حکمی فارسی جای دارد، تاکنون گمنام مانده است. این رساله مشحون از مضامین و معانی تعلیمی و حکمی فراوانی است که نویسنده، آن را به اقتضای زمینه انفعالی و ذوقی به کار برده است. نگارندگان در این پژوهش بر آن اند تا ضمن معرفی اجمالی رساله انیس الطالبین، تأثیر آموزه های اخلاقی به کاررفته در این رساله را در ذهن و درون مخاطب بررسی کنند. نتایج پژوهش حاکی از این است که نویسنده فردی آگاه بوده که با اصول روان شناختی آشنایی داشته و به اقتضای موقعیت از شگردهای مختلف تشویق، ترغیب، حکایت و تمثیل و استدلال و... بهره گرفته است.
زبان، صور و اسباب ایجاد طنز
منبع:
تحقیقات تمثیلی در زبان و ادب فارسی دوره ۱ پاییز ۱۳۸۸ شماره ۱
108 - 120
حوزههای تخصصی:
طنز و طنزپردازی یکی از شیوه های خاصّ برای بیان مسائل انتقادی جامعه است . از این رو،طنزآور پاسدار ارزش های انسانی است و با حربه بیان از تزلزل و تباهی معنویات در روزگار خود دفاع می کند. طنز بیش از هر چیز انسان را به ما می شناساند و هم آنان را که مورد طنز قرار گرفته- اند. از نظر اهل ادب، طنز شیوه خاص بیان مفاهیم تند اجتماعی و انتقادی و سیاسی و طرز افشای حقایق تلخ و تنفّرآمیز ناشی از فساد و بی رسمی های فرد یا جامعه است. عنصری که بیش از همه در بیان مسائل طنز کارآمد است، خود کلمه است که دردهای درونی را نشان می دهد. کلمه در طنز، هم ظرف معنی شاعر است و هم برانگیزنده خیال. در طنز باید کلمات دقیق و کم و با بیش ترین مفهوم انتخاب شود. عوامل ایجاد طنز، علاوه بر خنده که پایه و اساس آن است، عبارتند از: زبان خاص که با توجّه به انواع طنز و مقتضای حال فرق می کند ضرب المثل ها، گوشه و کنایه ها، تعریض ها، بهره جویی از انواع آرایه های لفظی و معنوی و بیانی چون ذمّ شبیه به مدح، تشبیهات، استعارات، مجازها، اغراق، تمثیل، کاربردهای عامیانه ای و لهجه ای و کنار هم قرار دادن دو چیز نامناسب در کنار هم که ایجاد خنده کند. همچنین هدف طنز استفاده از ترکیبات بجا و مناسب و درخور مقام و مقتضای حال برای شخصیت بخشی به مردمی است که در طی سال های طولانی در عرصه سیاسی و ... به بازی گرفته نشده اند.
پیکرگردانی و دگردیسی سنگ شدگی در قصه ها و افسانه های کُردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از بن مایه های اساطیری و نمادین در قصه ها و افسانه های کُردی پیکرگردانی به صورت جماد است. در پیکرگردانی شکل و ماهیت موجودات با استفاده از نیروی ماورء الطبیعی شخص یا شیء از حالتی به حالت دیگر تغییر می یابد. در واقع این نوع پیکرگردانی نماد از دست دادن پویایی و حیات روانی است که فرد را برای مدتی از مسیر کمال باز می دارد. در قصه ها و افسانه های کُردی پیکرگردانی و دگردیسی به اشکال مختلف دیده می شود، که یکی از موارد پیکرگردانی انسان به جماد است. پژوهش حاضر به شیوه توصیفی تحلیلی مبتنی بر منابع کتابخانه ای و نیز تحقیقات میدانی انجام شده، به این صورت که با بررسی پنجاه قصه از قصه ها و افسانه های کُردی، پنج مورد دگردیسی و تبدیل پیکره انسان به سنگ یافت شد که با بهره گیری از نقد اسطوره ای به بررسی ریشه های سنگ شدگی در آن ها پرداخته، سپس نحوه مواجهه افراد و نیز علل و ابزارهای لازم جهت رهایی از این تغییر تبیین شده است. از آنجا که مطالعه این قصه ها ما را با بستر اسطوره ای آن ها آشنا می سازد، لذا تلاش بر آن است تا با شناخت ساختار قصه ها وجه مشترک این بن مایه را با اساطیر سایر ملل مقایسه کنیم. نتایج تحقیق نشان می دهد که انعکاس باورهای اسطوره ای با گذر از تاریخ و رسیدن به عصر حاضر در قصه ها و افسانه های کُردی گویای نامیرایی و پویایی این باورهاست که با رمزگشایی و واکاوی می توان ریشه مشترک این دیدگاه اساطیری را کشف و تفسیر کرد.
منزوی در «زمین» حافظ زمینه های تأثیرپذیری منزوی از حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات فارسی (دانشگاه خوارزمی) سال بیست و هشتم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳۳ (پیاپی ۸۸)
۲۵۳-۲۷۷
حوزههای تخصصی:
منزوی در غزل پردازی و سخن پیرایی، به منظور آفرینش صور خیال و گسترش دایره معنا و مضامین سروده هایش، از میراث ادب غنایی، حماسی و تصاویر شاعرانه، داستان واره ها، تلمیحات و اشارات دینی بهره برده است. دیوان حافظ یکی از سرچشمه های آشکار شعر منزوی در صورت، معنا و انسجام موسیقایی است. منزوی از وام گرفتن ترکیبات، وزن غزل های حافظ و تضمین مصراع ها و ابیات حافظ دریغ نکرده است. مفهوم عشق و دشواری های طریق عشق، عهد امانت، شادخواری و مسائل اجتماعی از مفاهیم غزل های منزوی است که تأثیر حافظ در آفرینش آنها آشکار است. شیوه تصویرآفرینی منزوی در زمینه عشق و اطوار آن همانندی هایی با شعر حافظ دارد. در این جستار، تأثیرپذیری منزوی را از حافظ، به شیوه توصیفی و تحلیلی، در صورت شعر، وزن، معانی، عشق، سیمای معشوق و صور خیال بررسی کرده ایم. یافته ها نشان داد که منزوی در حدود دویست بار از مفردات، اوزان و مفاهیم اشعار حافظ بهره برده است.
تحلیل انتقادی رمان «شطرنج با ماشین قیامت» بر اساس نظریه تئودور آدورنو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رمان شطرنج با ماشین قیامت نوشته ی حبیب احمدزاده به واسطه ی روایتی دوم شخص که پیوندی میان راوی و مخاطب در عین ایجاد فاصله ایجاد می کند، به بازنمایی جامعه ی جنگ زده می پردازد. راوی روایتی متفاوت و گاه متناقض از جنگ _از گزارش واقعیت انضمامی تا فراهم نمودن بستری برای اندیشیدن انتقادی در رابطه با آن_ به مخاطب ارائه می دهد. این امر نشان می دهد که توجه به انواع و ابعاد روایات متن و قرار دادن آنها در کنش متقابل با یکدیگر، چگونه منجر به دریافت های متفاوت و نوین می گردد. در خوانش های ارائه شده از رمان شطرنج با ماشین قیامت پرداختن به جزئیات، منجر به نقد فردگرایانه ی متن و قرار گرفتن مسائل اجتماعی در ساحتی فردی شده است. در مواجهه ی حاضر با متن سعی بر آن است تا با توجه به درهم تنیدگی روایات و در نظر داشتن روایت شطرنج با ماشین قیامت در کنش با خرده روایات، وضعیت فرهنگی – اجتماعی به تصویر کشیده شده ی زمان جنگ مورد بررسی و نقد قرار گیرد. این نگاه به متن، در واقع فراخوانی مخاطب به تأمل در شکل روایت جهان توسط شخصیت ها و کنش و واکنش آنها نسبت به واقعیت القایی و در نتیجه چگونگی بازتفسیر آن است.
خیام در مقام اعتراض به سیاست های خردستیز عصر سلجوقی
منبع:
پژوهش های نثر و نظم فارسی سال دوم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۵
127 - 144
حوزههای تخصصی:
تاکنون بیشتر پژوهش هایی که پیرامون جهان بینی حکیم عمر خیام نیشابوری صورت گرفته است، بر بی تفاوتی اش نسبت به جهان هستی و جهان آخرت، اهمیت دم غنیمت شماری و مانند آن ها تأکید کرده اند و این سبب شده تنها یک قرائت از افکار او براین نوشته ها حاکم باشد. در این مقاله سعی گردیده از نگاهی دیگر به اندیشه ی خیام نگریسته شود و تلاش شده با توجه به فضای برخورد دولت سلجوقی با اندیشمندان، به ویژه با دگراندیشانی که با سیاست های حاکم بر نظامیه ها هماهنگ نبوده اند این سؤال را مطرح کند که آیا منظور خیام از به کار بردن واژه ایی مانند کوزه، لاله رخ ، نازنین، سبزه و مانند آن ها نمی تواند معنای استعاره ای و در واقع اشاره به دانشمندانی باشد که در این فضای سخت مورد بی مهری و آزار و احیاناً کشتار قرار گرفته اند. با بررسی اشعار خیام در بستر زمانی اش این پژوهش بر آن است که اشعار خیام در اعتراض نسبت به عملکرد دولت مردان سلجوقی و سرکوب هرگونه خردورزی و تفکر فلسفی و مبارزه آنان با دانشمندان علوم عقلی باشد. این مقاله تأکید دارد که اشعار خیام گویا به چنین قصدی سروده شده باشد و او کوشیده است از دانشمندانی که در گمنامی به سر برده اند با این تعابیر یاد کند و امیدوار به روزی باشد که جامعه ی ایرانی پی به ارزش آنان برده واز آنان قدر شناسی نماید.
اوحدی مراغه ای و راه ملامت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله تلاش شده است که جایگاه اوحدی مراغه ای در گونه ای از غزل سرایی، یعنی قلندریات و ادبیات ملامتی، بازشناسی شود. دقت و مطالعه در دیوان اوحدی به اثبات می رساند که او علاوه بر پرداختن به مضامین ساده ادبیات ملامتی همچون مجاهده نفس، بی توجهی به ردّ و قبول خلق، رهایی از بند تعلقات دنیوی، تأکید بر صدق و اخلاص و... اصراری ویژه بر افراطی ترین و بی پرواترین این گونه مضامین دارد. همچنین مطالعه در دیگر آثار اوحدی مانند مثنوی جام جم و قصاید دیوان وی نیز گویای این است که این مضامین مطرح شده در غزلیاتش دارای کاربردی ملامت جویانه است و بیشتر جنبه استعاری و شاعرانه دارد تا این که آن ها را بازگوکننده واقعیت احوال اوحدی بدانیم. همچنین اگر آثار ملامتیان را برخاسته از دو انگیزه درونی و فردی یا بیرونی و اجتماعی تلقی کنیم، بررسی غزلیات اوحدی نشان می دهد که گرایش او به انگیزه های بیرونی و اجتماعی در پرداختن به ادبیات ملامتی بیشتر از انگیزه های درونی است.
زن و جایگاه اجتماعی او در حوزه خانواده و اجتماع (براساس آثار زویا پیرزاد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نویسندگان زن طی چند دهه اخیر توانسته اند مسائل اجتماعی، فرهنگی و عاطفی مربوط به زن را در آثار خود به خوبی منعکس کنند. از جمله مضامینی که در آثار آنان به چشم می خورد، مردسالاری، روزمرگی و تنهایی، تلاش برای هویّت یابی و ... است. زویا پیرزاد یکی از نویسندگان زن معاصر به خوبی توانسته زن و دنیای زنانه را با اندیشه و قلمی زنانه به تصویر بکشد. در آثار او شخصیّت اصلی و محوری، زن است. زنی با تمام دغدغه ها و مسائل مربوط به دنیای زنانه. برخی از زنان آثار پیرزاد مانند زنان در رمان «عادت می کنیم»، حالت منفعلانه در پیش گرفته و صبورانه در برابر مشکلات سر خم می کنند. اما برخی دیگر با اراده در صدد رفع و حل مسائل زندگی فردی و اجتماعی و تثبیت جایگاه خود هستند. در این پژوهش به زن و جایگاه اجتماعی او با روش توصیفی- تحلیلی در آثار این نویسنده پرداخته می شود.
فورگراندینگ در سوره مبارکه «نور» از دیدگاه فرمالیستی
حوزههای تخصصی:
فورگراندینگ یکی از مباحث مهم فرمالیسم روسی است، این مکتب، اثر ادبی را با توجه به هماهنگی و تناسب بین فرم و محتوا بررسی می کند و علل زیبایی متن از جهت ادبی و هنری را مورد تحلیل قرار می دهد. در این مقاله سعی شده تا سوره نور به شیوه فورگراندینگ تحلیل شود. شایان ذکر است که فورگراندینگ به دو شاخه هنجارکاهی و هنجار افزایی تقسیم می شود که پژوهش حاضر این دو مقوله را تحت عنوان فراهنجاری مورد بررسی قرار داده است و سعی شده زیبایی های این سوره با استفاده از گونه های فراهنجاری مشخص شود؛ گونه های فراهنجاری شامل فراهنجاری آوایی، فراهنجاری واژگانی، فراهنجاری نحوی، فراهنجاری معنایی و فراهنجاری بافتی می باشد که هر کدام از این شاخه ها آیات سوره را به صورت دقیق، ادبی و عمیق مورد واکاوی و بررسی قرار می دهد و برجستگی ها و زیبایی های لغوی و ادبی سوره را تعیین می کند، به این جنبه ها که باعث تشخص و برجستگی هر چه بیش تر زبان می شوند فورگراندینگ گویند که با این تعریف اعم از آشنایی زدایی و برجسته سازی است. شیوه پژوهش نقد فرمالیستی است و هدف آن یافتن برجستگی های سوره نور و تحلیل آن ها براساس مفاهیم برجسته سازی می باشد. نتیجه حاصل از پژوهش این است که مفهوم فورگراندینگ در حجم بالا و با جایگیری عالی بروز یافته است.
کاربست نظریه مایکل ریفاتر در خوانش و مقایسه حکایت «خلیفه و اعرابی» مثنوی مولوی و مصیبت نامه عطار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال سیزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۳۵)
125 - 148
حوزههای تخصصی:
نشانه شناسی عنوان عامی است که مجموعه متکثّر و متنوّعی از رویکردهای نقادانه ذیل آن طبقه بندی می شوند. براساس نظریه ریفاتر متون ادبی کارکردی لزوماً غیرمستقیم دارد که معنا در آن به وسیله صناعات ادبی به خواننده القا می شود. تحقق نظریه مذکور مستلزم فرایندی متفاوت در خوانش شعر است. در این نظریه خاستگاه شعر ازطریق تحلیل مؤلفه هایی همچون: «انباشت، منظومه های توصیفی، تعیّن چندعاملی، تبدّل و بسط» از سطح محاکات فراتر رفته و به منظومه ای دلالتمند و واحد مبدّل می شود. به دلیل تنظیم نظریه ریفاتر برپایه اصول و قواعد جهانی، امکان خوانش اشعار تمام زبان ها در چهارچوب نظری او وجود دارد. حکایت «خلیفه و اعرابی» در زمره مهم ترین تمثیلات مثنوی مولوی است که ساختار بنیادین آن بر پایه «مصیبت نامه» عطار بنا شده و به دلیل ماهیت نمادین آن قابل تحلیل با نظریه نشانه شناسیِ شعر است. پژوهش حاضر به شیوه توصیفی تحلیلی به خوانش و مقایسه این دو حکایت در مثنوی و مصیبت نامه پرداخته و با ارائه قرائن در پی اثبات آن است که حکایت «خلیفه و اعرابی» در هردو منظومه، محصول بسط خاستگاه نسبتاً همسویی (قلّت معرفت و طاعت بشری) است که دلالتمندی شعر به آن وابسته است. این ماتریس در مثنوی به سه شاخه «جدال عقل و نفس، تلاش عقل جزئی برای گذر از وادی آزمون و درنهایت پیوستن به عقل کل» تقسیم می شود که در مصیبت نامه تنها به دو زنجیره آخر بسنده شده است. مولوی در« انباشت» به دلیل نگرش روان شناسانه به امور، زنجیره واژگانی عینی تری را برگزیده و در منظومه های توصیفی نیز با افزودن یک مدل فلکی نسبت به مصیبت نامه علاوه بر گسترش پیرنگ داستان در شرح تباین میان عقل و نفس موفق ترعمل کرده است.
تحلیل تطبیقی درونمایه های ادبیات پایداری در اشعار سلمان هراتی و بدرشاکر السیّاب با تکیه بر «أنشوده المطر»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این نوشتار انعکاس درونمایه های ادبیات پایداری را در آثار سلمان هراتی و «أنشوده المطر» بدر شاکر السیّاب به صورت تحلیلی- توصیفی مورد بررسی قرار می دهد. این دو شاعر به وطن خویش عشق ورزیده و آن را ستوده اند و سلمان هراتی عقل و عشق و دین را در ستایش وطن در هم آمیخته است. بدر شاکر السیّاب و سلمان هراتی به فردایی بهتر امیدوار هستند و این باور را در اشعارشان انعکاس داده اند. سلمان هراتی با زبانی تند و شدید از غفلت و رفاه طلبی مردم انتقاد می کند و السیاب با بهره گیری از نماد و مظاهر طبیعی به توصیف جامعه ظلمت زده خود می پردازد.
بررسی مقایسه ای عناصر نمایشنامه در آثار نمایشی محمود دولت آبادی و سعدالله ونوس براساس دیدگاه ارسطو (مورد پژوهانه: نمایشنامه تنگنا و نمایشنامه بائع الدبس الفقیر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال دوازدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴۶
91 - 111
حوزههای تخصصی:
ازآنجا که ساختار نمایش نامه بر پایه داستان است، هر نمایش نامه بایستی دارای ساختاری معین باشد تا خللی در داستان آن به وجود نیاید؛ بنابراین نمایش نامه ها نیز به مانند داستان ها دارای عناصری ویژه هستند که بررسی و تحلیل آن ها در پژوهش های امروزی، امری مهم تلقی می شود. پژوهش حاضر با روش تحلیلی- توصیفی به بررسی مقایسه ای عناصر نمایش نامه در دو نمایش نامه تنگنا اثر محمود دولت آبادی از نویسندگان بزرگ معاصر ایران و بائع الدبس الفقیر اثر سعدالله ونوس نمایش نامه نویس معاصر سوری، با تکیه بر دیدگاه ارسطو، می پردازد. بر اساس یافته های این پژوهش، هر دو نویسنده، نمایش نامه های خود را برمبنای یک سری اصول و عناصر نگاشته اند. در این میان، همه عناصر ارسطو در دو نمایش نامه وجود دارد مگر ریتم و آواز که جایگاه ویژه ای در نمایش نامه تنگنا ندارد امّا تفاوت هایی در برخی عناصر دیگر به چشم می آید؛ آنگاه که در عنصر شخصیت، تمام شخصیت های نمایش نامه دولت آبادی، فرعی هستند؛ در حالی که نمایش نامه ونوس، دارای شخصیتی محوری است که تمامی شخصیت های فرعی پیرامون وی می گردند و همچنین نوع بیان در دو اثر متفاوت است و اینکه منظره نمایشی نمایش نامه ونوس در چند پرده آمده در حالی که کلّ نمایش نامه دولت آبادی در صحن خانه ای قدیمی به نمایش درآمده است.
تصویرگر، اول به مخاطب ایرانی فکر می کند یا به مخاطب خارجی؟
حوزههای تخصصی: