فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۴٬۴۴۱ تا ۴۴٬۴۶۰ مورد از کل ۵۲٬۹۰۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
بنیاد حماسه عرفانی و مصداق های آن در مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اساس هر نوع حماسه ای بر ستیز ناسازها استوار است و در ادبیات ایران، انواع حماسه را در نگاهی کلی، بسته به این که پیکار دو ناساز، بیرونی باشد یا درونی می توان به دو نوع حماسه بیرونی و درونی تقسیم کرد. مثنوی مولوی، حاوی قصه های پیاپی و متنوع است اما هر یک از این حکایت ها با وجود تنوع ظاهری، اندیشه واحدی را دنبال می کند و عموما گزارشگر احوال روح پرشهامتی است که در بازگشت به ملکوت ، راه های پر خون و خطری را باید از سر بگذارند. از این دیدگاه، مثنوی مولوی، حماسه ای روحانی شمرده می شود که هسته آن، گذر دشوار روح از هفت خوان سلوک و بازگشت به موطن اصلی خویش است. واکاوی های انجام شده در شش دفتر مثنوی نشان می دهد که به دلیل سرشت حماسی عرفان مولوی ، برخی از عناصر و زمینه های اصلی حماسه، در سراسر این کتاب حضوری پررنگ دارد. این که حماسه عرفانی در مثنوی برچه بنیادی استوار است و چه عناصر و زمینه هایی از حماسه در این کتاب استعمال گردیده و دلایل حضور این عناصر در مثنوی چیست ، از جمله پرسش هایی است که در این مقاله، به روش تحلیلی بدان ها پاسخ داده خواهد شد.
Ethical Telling and the Aesthetic Told: Ethical Narratology of Arundhati Roy’s "The Ministry of Utmost Happiness"(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The present study seeks to argue the ethical values of the narrative strategies in The Ministry of Utmost Happiness, a post-postmodern novel by the Indian author Arundhati Roy. To carry out the research, the prominent features of James Phelan’s rhetorical theory of narrative and Charles Taylor’s ethical philosophy are examined. By applying such interdisciplinary approaches, the researchers investigate the characters' ethical positions in their quest for "authenticity" and "recognition" by focusing on the novel’s "ethics of the told" and "ethics of the telling." The study indicates the characters' attempt to reach full awareness of their in-depth inclinations and their quest to achieve an authentic self. Living in India's multicultural context, though suffering from non-/mis-recognition by others, Roy’s major characters can become authentic, free, and fulfilled through seeing the world and its people out of pure love for collective goodness. Eventually, highlighting the aesthetic strategies and authorial creativity provides a horizon to comprehend the different outlooks towards the ethical values and commitments that circulate freely within the novel's narrative world.
مقایسه تأثیر قصه گویی شفاهی و پرده خوانی در بازخوانی روایت های کودکان پیش دبستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال چهاردهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۵۳
187-191
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناخت تأثیر قصه گویی شفاهی و پرده خوانی در ویژگی های روایت های بازگفته کودکان پیش دبستانی انجام شد. بدین منظور با استفاده از طرح پژوهش پیش آزمایشی از نوع پس آزمون با گروه های نابرابر، 24 نفر از نوآموزان دختر پیش دبستانی به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. آزمودنی ها از طریق اجرای آزمون رشد زبان ( TOLD ) همتا و به تصادف در دو گروه گمارده شدند. برای گروه اول قصه عامیانه «کلاغ و کشاورز» از مجموعه قصه های صبحی به شیوه شفاهی و در گروه دوم همان قصه به روش پرده خوانی ارائه گردید. در مرحله پس آزمون، روایت های بازگفته هر کودک ضبط، ثبت و حرف نویسی شد . روایت ها در هر دو گروه از نظر فراوانی عناصر داستان، توالی این عناصر، بسامد نسبی عناصر دستوری پیونددهنده، طول روایت از نظر تعداد جمله و کلمه و همچنین انطباق روایت ها با روایت اصلی در سه بُعد حذف، اضافه و عدم صحت مورد بررسی قرار گرفت. براساس نتایج حاصل از روش تحلیل محتوا، طول روایت ها (تعداد کلمات و جملات) و بسامد نسبی عناصر دستوری پیونددهنده در روایت های بازگفته کودکان در گروه قصه گویی شفاهی به طور معناداری بیشتر از گروه پرده خوانی بود. اما فراوانی و توالی عناصر داستان و میزان انطباق روایت در بین دو گروه تفاوت معناداری نداشت.
خوانش بلاغی- کنشی (بوردیویی) داستان های مرغ انجیر، پیگمالیون و صداخونه غلامحسین ساعدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از جمله دست افزارهای پژوهشگر حوزه ادبیات در تحلیل یک متن، نقدِ بلاغی و نقدِ جامعه شناسی است. حال، اگر بتوان میان این دو نوع نقد ارتباطی روشمند و هدفمند برقرار کرد، مرز باریک میان جامعه شناسی ادبیات و نقدِ جامعه شناسی مشخص تر، پویایی و سیالیت دست افزارها تقویت و توانمندیِ خالقِ متن و ظرفیت-های اثرش، بیش از پیش، شناخته می شود. پرسش بنیادین این پژوهش را می توان چنین طرح نمود که ارتباط میان نقد بلاغی و نقد جامعه شناسی در انجام پژوهش-های ادبی تا چه میزان قابل اعتنا و بررسی است؟ و اساساً چگونه می توان از این رهگذار به سیالیت و پویایی نقد رسید؟ در این پژوهش کوشیده ایم به روش تلفیقی (بنیادی و کاربردی با محوریت کیفی و کمّی) و با بهره گیری از مطالعات کتابخانه ای، در سه داستان کم تر خوانده شده غلامحسین ساعدی (داستان های مرغ انجیر، پیگمالیون و صداخونه)، مرز میان جامعه شناسی ادبیات و نقد جامعه شناسی را در مقام عمل، مشخص کنیم و ارتباطی روشمند میان نقد بلاغی (دانش معانی، بیان و بدیع) و نقد جامعه شناسی(کنش پیر بوردیویی) برقرار کنیم. در مجموع، دستاوردهای پژوهش نشان می دهد: 1. به کمک دانش بلاغت می توان به عادت-واره افراد، سرمایه و موقعیت ایشان در میدان فضای اجتماعی پی برد. 2. به محض تغییر در سرمایه و موقعیت افراد در میدان، در بخش بلاغی نیز، تغییراتی هدفمند صورت می گیرد. 3. توجّه به این مسأله، متن داستان را صرفاً در لایه ادبیت متن بررسی نمی کند، بُعد کاربردی بودن و پویاییِ این ادبیت را هم تبیین و تحلیل می-کند. 4. بیش از پیش می توان به توانمندی های نویسنده ای چون غلامحسین ساعدی پی برد که هوشمندانه و جمله به جمله، مترصّد اوضاع است و جملات را به فراخور جریان روایت، رنگ و لعابی بلاغی می بخشد و با این تغییر، ویژگی های جامعه شناسانه متن هم دچار تغییر می شود. می توان گفت که این مقاله، درآمدی بر پژوهش های نوین حوزه ادبی است و پرتوی میان پرتوهای گوناگون.
مقایسه توصیفات تصویری خسرو شیرین نظامی با معشوق درغزل سعدی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال نهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳۲
45 - 54
حوزههای تخصصی:
مطالعه در ساختار روایت های عاشقانه در ادبیات فارسی نشان می دهد که در سازه های ساختار این نوع ادبی یک دستور زبان روایی متشکل از سه عنصر: عشق، معشوق و عاشق وجود دارد. بر همین اساس یکی از عناصر ابراز عشق در متون غنایی«تمسک به توصیف و تصویر» است. اما تعمق در متون غنایی ادب پارسی نشان می دهد که تصویر سازی و توصیف بسته به روایی یا غیر روایی بودن اثر و همچنین دیدگاه و نگرش شاعر متمایز است. مقایسه توصیفات در غزلیات سعدی (متن غیر روایی) با خسرو و شیرین نظامی(متن روایی) به وضوح نشان دهنده این امر است. این پژوهش به مقایسه توصیف در غزلیات سعدی و خسرو و شیرین می پردازد. نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که بررسی توصیفات تصویری در خسرو و شیرین و وصف معشوق در غزلیات سعدی بیانگر تحولی شگرف در شعر عاشقانه فارسی است. این تحول بیش از هر چیز ناشی از تغییر نگرش و دیدگاه های سبکی دو شاعر و همچنین نوع روایت دو اثر است. سعدی بیشتر پایبند به توصیف جزئیات ظاهری و حالات درونی معشوق بوده، در حالی که توصیف در شعر نظامی در خدمت صحنه و بیانگر یک امر روایی است. معشوق در شعر فارسی مقامی والا دارد شاعر در توصیف معشوق همانند دیگر تصاویر از توصیف های رایج در زبان بهره می برد.توصیفات غزل سعدی انتزاعی است. نظامی در تصاویر از عناصر داستانی و سینمایی استفاده می کند.
مقایسه مفاهیم و شیوه های آموزش در شاهنامه فردوسی بر پایه آموزه های زال و بزرگمهر
منبع:
نقد، تحلیل و زیبایی شناسی متون سال چهارم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱۱
118 - 139
حوزههای تخصصی:
شاهنامه فردوسی از جمله متون شاخص ادبیات فارسی است که در قالب داستان ها، مفاهیم آموزشی و اخلاقی را هم بیان می کند. از این روی برخی بخش های شاهنامه همچون متون ادب تعلیمی کاربرد آموزشی دارد. یکی از این بخش ها مجالس بزرگمهر در دوره پادشاهی نوشین روان است. مجلس گویی یکی از شیوه های پند و اندرز است که عموماً در دربار شاهان مورد استفاده بوده و در رأس آن فردی دانا حضور داشته که با نصایح خود حاضران را بهره مند می ساخته و این پندها برای بهره مندی دیگران ثبت می شده است. اندرزهای بزرگمهر با موضوع اخلاق فردی و اجتماعی، به صورت مدون و با استفاده از شگردهای سخنوری (که سخنش را تأثیرگذارتر می کند)، بیان می شود. در این مقاله محتوای مجالس بزرگمهر را با نگاهی توصیفی، تقسیم بندی و تحلیل کرده ایم. همچنین به بیان جایگاه آموزشی اخلاق آموزشی و آموزش اخلاق در شاهنامه پرداخته ایم.
تشریح جایگاه آتش در میان جامعه کُرد(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
در فرهنگ مردم ایران زمین همواره آتش تقدس داشته و گرامی و عزیز شمرده شده است. از زمان باستان تا قبل از اسلام و نیز تا زمان کنونی، این عنصر در میان کردها مورد احترام بوده است. جامعه اهل حق (یارستان) نیز از مردمان کردزبانی هستند که در گذشته در مناطق بیشتری از ایران بوده امّا امروزه بیشتر آنها در غرب شهرستان اسلام آبادغرب (از توابع استان کرمانشاه) و در شهرستان دالاهو و بخش گهواره و نیز در شهرستان صحنه زندگی می کنند. قربانی کردن، چهارشنبه سوری، جشن سده، اسفند سوزاندن و خاکستر آتش از مواردی است که بر جایگاه رفیع آتش در میان کردها دلالت دارد. توجه به زایایی آتش و تقدس آن در کنار استفاده از اسفند به جهت تبرک و حتی بهره گیری از خاکستر در جهت بیان عزا، از دیگر موارد استفاده از آتش در میان جامعه اهل حق (یارستان) است. مقاله حاضر می کوشد با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی به بررسی جایگاه آتش در میان مردمان مناطق مختلف کرمانشاه بپردازند.
واکاوی عوامل انسجام متنی در شعر«عقاب» خانلری بر بنیاد نظریه مایکل هالیدی و رقیه حسن(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال هشتم بهار ۱۳۹۷ شماره ۲۶
55 - 72
حوزههای تخصصی:
انسجام مفهومی معنایی است و به روابط معنایی که میان عناصر یک متن وجود دارد، اشاره می کند و به واسطه عمل آن ها، درک برخی از عناصر متن امکان پذیر می گردد؛ یک عنصر، عنصری دیگر را پیش انگاری می کند، به این معنا که عنصر دوم را نمی توان بدون عنصر اول درک کرد و در نتیجه، این روابط میان عناصر متن، به کلام وحدت، انسجام و یکپارچگی می بخشند. در این مقاله «شعر عقاب» خانلری براساس نظریه هلیدی و حسن مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت که ضمن شناسایی عوامل انسجام متنی آن و توصیف کیفی آنها، تبدیل به دادهای کمی هم شدند که نتیجه پژوهش نشان داد، عوامل انسجام دستوری شعر عقاب به مراتب بیشتر از سایر عوامل است، و غالب نمونه های انسجام دستوری نیز مربوط به ارجاع شخصی است، بعد از آن عامل پیوند است و چون متن شعر روایی است، عامل واژگانی نقش کمتری در انسجام متنی داشته و بسامد بالای عوامل انسجامی بیانگر این است که شعر از انسجام متنی بسیار خوبی برخوردار است.
سهراب در آیینه ی سیاوش (بررسی مکانیسم دفاعی جابه جایی در رفتار عاطفی رستم)
حوزههای تخصصی:
شاهنامه حکیم ابوالقاسم فردوسی، یکی از دقیق ترین و هنرمندانه ترین آثار منظوم تاریخ ادبیات ایران و جهان است. تعّدد شخصیت ها در شاهنامه و نحوه ی کنش و تعاملات میان آن ها مُبین این نکته است که خالق آن به بسیاری از نکات و دقایق روانی و شخصیتی آگاهی داشته و در پرداخت شخصیت های داستانی، توجه لازم را داشته است. رستم، قهرمان ملی ایران، از موثّرترین چهره هایی است که نقش های فراوانی برای ایران می آفریند و گره گشاترین پهلوان در شاهنامه می باشد. این مقاله رستم پیلتن را در ترازوی عاطفه بررسی می کند؛ زیرا او در تراژدی های رستم و سهراب و داستان سیاوش، رقیق ترین عواطف را از خود بروز می دهد و از آنجا که فردوسی نگران سرنوشت و حالات روحی شخصیت های شاهنامه است، با سپردن تربیت سیاوش به رستم و جابه جایی عاطفه ی او به سمت سیاوش، تسلّای روحی و روانی اش را خواستار است. این مسأله توجه و شناخت عمیق نویسنده را به مسائل روانی و شخصیتی آدمی نشان می دهد. ایفای نقش رستم در داستان سیاوش منطبق بر نظریه مکانیسم های دفاعی و مقابله با فشار روانی است. از آنجا که وی نتوانسته است مربّی فرزند خود باشد، حال بر این است که کاستی های وجودی و روانی خود را در مواجهه با سیاوش جبران کند. او سهراب را در آیینه ی سیاوش نظاره می کند و انگیزه ها ی ارضا نشده ی خود را با مکانیسم جابه جا سازی به مجرایی می راند که موجب کاهش تنش های روانی و حفظ عزت نفس او می گردد.
بازتاب جغرافیای وطن در ادبیّات منظوم کلاسیک و معاصر فارسی
منبع:
شفای دل سال چهارم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۷
85 - 100
حوزههای تخصصی:
از آن جا که اشعار مربوط به جغرافیای وطنی و سرزمین، جزء پیکره یک اجتماع و ملّت محسوب می شود، می توان گفت محتوای اشعار شاعران وطن دوست دربرگیرنده موضوعاتی است که به نوعی با مؤلّفه های جغرافیایی گره خورده است. شاعران در دوره های گوناگون پیوسته از ابراز عشق به میهن، سروده های بسیاری خلق کرده اند که قابل توجّه و تأمّل است. در این پژوهش سعی شده با تأکید بر شعر چند تن از شاعران ادبیّات کلاسیک و معاصر، به ویژه شاعرانی که به وطن ابراز عشق کرده اند، به چگونگی بازتاب مؤلّفه های جغرافیایی در ادبیّات شاعرانه آن ها توجّه گردد. نتایج حاکی از آن است که ناصرخسرو، سعدی، حافظ به عنوان شاعران کلاسیک و منوچهر آتشی، اخوان ثالث، علی معلّم و شهریار به عنوان شاعران معاصر، در سروده های خود، به گونه های مختلف از جغرافیای ایران یاد کرده اند و علّت یادآوری از سرزمین و مؤلّفه های جغرافیایی در سروده های شان را می توان همان عشق به وطن دانست. این مؤلّفه های جغرافیایی انعکاس یافته در سروده های شاعران مذکور عبارتند از: وطن، هویّت مکانی، اسامی جغرافیایی، فضای جغرافیایی و سرزمین. از میان این مؤلّفه ها، اسامی جغرافیایی مانند دریا ی خزر، مازندران، خراسان، شیراز، جنوب و آذربایجان از بسامد بالایی برخوردار است.
شخصیت ها، اصل کار هستند (گزارش هشتمین نشست نقد مخاطبان)
حوزههای تخصصی:
جستاری در ارتباط بینامتنی قصیده ایوان مدائن خاقانی و سینیه بحتری
منبع:
قند پارسی سال سوم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۷
21-40
حوزههای تخصصی:
یولیا کریستوا اصطلاح بینامتنیت را نخستین بار در سال 1966 مطرح کرد، امّا از نظر او و رولان بارت که بنیان گذاران اصلی این نظریه بودند، بینامتنیت به عنوان دیدگاهی روشمند برای بررسی و ردیابی تأثیر یک متن در متن دیگر نبود . بنابراین مطالعات آنها هیچ گاه به روشی برای مقایه و تحلیل ارتباط متون نینجامید. نسل دوم نظریه پردازان بینامتنیت مانند لوران ژنی، ژنت و ریفاتر تلاش کردند تا بینامتنیت را کاربردی تر کنند. آنها به دنبال جستجو و کشف تأثیر متون بر یکدیگر بودند. از این منظر، بینامتنیّت اخیر را می توان وجه متکامل ادبیات تطبیقی دانست که در تلاش بررسی تأثیر متون بر یکدیگر است؛ بدون توجّه به اینکه این متون به یک یا چند فرهنگ متعلّق باشند. در واقع، ادبیات تطبیقی نیز به دنیال دریافتن تأثیر و تأثر متون در ارتباط با یکدیگر است. در این مجال با بررسی سخن این دو شاعر پیرامون ایوان کسری در دو سطح فنون ادبی و مضمون ابیات و ترسیم نمودار آرایه های به کار رفته، سطح پرداختن به وصف در دو قصیده سنجیده شده است. بنابراین ضمن مقایسه و تطبیق این دو متن، این نتیجه حاصل شد که بر خلاف نظر پژوهشگران، قصیده ایوان مدائن خاقانی فاقد ارتباط بینامتنی با سینیه بحتری است.
رئالیسم انتقادی در زن سروده های فروغ فرخزاد و سعاد الصباح(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال دوازدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۵
49 - 79
حوزههای تخصصی:
شاعران معاصر برای بیان احساسات و تراوشات فکری خود که ناشی از اوضاع نابسامان جامعه است، از رئالیسم بهره می گیرند تا نارسایی های موجود در آن را در اشعار خود بازتاب دهند؛ فروغ فرخزاد و سعاد الصباح از شاعران بزرگ زن ایرانی و کویتی هستند که در زنانه سروده های خود به شکلی پربسامد، خصوصیات رئالیسم انتقادی را به کار گرفته اند. نوشتار پیش رو درصدد آن است که با تکیه بر شیوه توصیفی - تحلیلی، اشعار زنانه این دو شاعر زن را ازمنظر رئالیسم انتقادی بررسی کند. نتایج پژوهش نشان می دهد که زن سروده های این دو شاعر، نگاه بی پیرایه و منتقدانه آن ها را درباره مسائل زنان و تفکّر مردم ایران و کویت را درقبال زنان بازتاب می دهد؛ این اشعار به منظور انتقاد از رویکرد مردسالارانه غالب، نادیده انگاشته شدن نقش زنان، تلاش برای احقاق حقوق ازدست رفته آن ها و انتقاد از نقش و جایگاه کنونی زن در خانه و خانواده و یا بیان برخی رویکردهای زنانه در شعر مانند دلدادگی به معشوق و بیان گفت وگوهای عاشقانه زنان با آیینه، در شعر دو شاعر به کار رفته است. نیز شدّت نگاه مردستیزانه در شعر فروغ بسیار پررنگ تر از شعر سعاد است؛ زیرا سعاد شاهدختی بوده که در خانه شاهزاده ای کویتی طعم شیرین خوشبختی را چشیده است؛ ولی فروغ به واسطه زیستن فقیرانه در خانواده ای دیکتاتورمآب پدری و در پی آن، شکست در زندگی زناشویی، از نگرشی بدبینانه تر و تیره تری نسبت به جامعه برخوردار است.
احادیث تاریخ گزینده حمدالله مستوفی و مناسبت بیان آن ها
حوزههای تخصصی:
بررسی تطبیقی مفهوم مرگ و نمودهای آن در عرفان اسلامی و مکتب اصالت وجود( با تکیه بر مصیبت نامه عطار و رمان تهوع سارتر)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
عرفان اسلامی به عنوان نمود دینیِ معرفت باطنی، ساحتِ حیات مادی، پدیده مرگ و در نهایت، حیات آن جهانیِ او را مورد توجه قرار داده است. مکتب اصالتِ وجود یا اگزیستانسیالیسم(Existentialism) نیز با این دو ویژگی که وجود را بر ماهیت مقدم می داند و دیگر آنکه موضوعِ اندیشه را انسان می داند و نه موضوعاتِ فلسفیِ صرف، تحقق امکان های موجود انسانی را در این جهان مورد توجه قرار داده و مرگ را نیز همچون یک امکانِ وجودی به تصویر کشیده است. این پژوهش، مفهومِ مرگ و نمودهای آن در دو جهان بینی مزبور را بر اساس منظومه «مصیبت نامه» و رمانِ «تهوع» بررسی کرده و به یافته هایی از این دست نایل آمده است که با وجود تفاوت های بنیادین؛ هر دو مکتب فکری، جهانِ مادی را گذرگاهی محدود و فاقد ارزشی وجودی دانسته اند که مرگ همچون سرآغاز حیاتِ ابدی و یا امکانی وجودی می تواند انسان را در جهت آفریدن مفهومی متعالی تر برای حیات این جهانی اش یاری نماید. از منظرِ عطار، مرگ سرآغاز اتصال به ابدیت و پیوستنِ سیر الی الله به فی الله است و از دید سارتر ، مرگ امکانی وجودی است که با تشدید حسِ زندگی، می تواند در جهتِ اعتلای مفهومِ آن به کار گرفته شود.
رویکرد شاعران معاصر پارسی و عربی به تراژدی پاتریس لومومبا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال دهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴۰
41 - 63
حوزههای تخصصی:
واژه ظلم، مفاهیمی همچون منجی، قهرمان و ستم ستیزی را تداعی می کند؛ در همین راستا و حدود شصت سال پیش، ظلم استعمارگران بلژیکی و آمریکایی با حمایت عناصر خودفروخته داخلی در کشور کنگو، ذهن مردم این سرزمین را به جستجوی راهی برای رهایی سوق می داد تا آنکه «پاتریس لومومبا» این انتظار را به پایان رساند. پژوهش حاضر، به روش توصیفی- تحلیلی صورت گرفته و بر آن بوده است تا برپایه مکتب آمریکایی ادبیّات تطبیقی و با بررسی تأثیرات متقابل دو فرهنگ پارسی و عربی و نیز نگاه ادیبانه شاعران این دو زبان به حماسه این قهرمان، رخدادهای سیاسی زندگی لومومبا و سرنوشت مردم کنگو را بکاود. از رهگذر این مقایسه، نتایج زیر به دست آمد: الف: در شعر شاعران پارسی با محوریت پاتریس لومومبا، بعد عقلی بر بعد احساسی غلبه دارد درحالی که در شعر عربی، عکس این حالت صادق است. ب: واکنش به انقلاب لومومبا در شعر پارسی و عربی دو شکل مختلف دارد؛ به این قرار که بیشتر شاعران عرب به انقلاب هایی همچون انقلاب لومومبا امیدوار بوده و معتقدند فردایی روشن در انتظار انقلابیون است؛ حال آنکه در شعر پارسی، شاعران به فرجام انقلاب هایی همانند انقلاب لومومبا چندان خوش بین نیستند و از سرکوب انقلابیون و بدترشدن اوضاع بیم دارند. ج: شاعران برای توصیف لومومبا از نمادهایی همچون شمشیر، عقاب و ستاره راهنما بهره برده اند.
«نشانه های فراملی گرایی در اندیشه های ابوریحان بیرونی»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ادبیات پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۸۵
75-94
حوزههای تخصصی:
ابوریحان بیرونی دانشمند، ریاضی دان، ستاره شناس و آگاه به مسائل تاریخی و اجتماعی در نیمه دوم قرن چهارم هجری در بیرون خوارزم چشم به جهان گشود. باوجود اشتغال به کارهای سیاسی از جمله وزارت خوارزمشاه و منجّمی سلطان محمود، روحیّه کنجکاوی، تیزبینی و جستجوگری خود را نسبت به حقیقت ازدست نداد و در خلق آثار ارزشمند، خلاقیّت ذاتی خود را نشان داده است. مطالعه زندگینامه و ویژگی های اخلاقی شخصیت های برجسته، خصوصاً کسانی که در گستره جهانی درخشیده اند؛ ضمن اینکه روشنی بخش راه نسل های جدید است، در دریافت و شناختی علمی تر از آثار ایشان بسیار تأثیرگذار است. هرچند که در حوزه نقد ادبی، بعضی از نظریه ها تأکید بر متن، فارغ از مؤلف و زندگینامه او دارند. مهم ترین ویژگی شخصیّتی او آزاداندیشی، عدم تعصّب و افکار فراملی گرایانه اوست که در بیشتر آثارش، خصوصاً در کتاب «تحقیق ماللهند» تجلّی پیداکرده است. بدون شک نظام فکری او متأثر از باورهای دینی و آیات قرآنی نیز بوده است. اساسی ترین پرسش نگارنده در این مقاله این است که چه نشانه هایی مبنی بر اندیشه آزادمنشانه و فراملی گرایانه او در «تحقیق ماللهند» وجود دارد؟ این پژوهش به روش تحلیل محتوای متن انجام شده است.
بررسی لایه ایدئولوژیک سبک شعر حافظ با تأمل بر طنز (از منظر تحلیل گفتمان انتقادی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موضوع طنز در شعر حافظ، بارها مورد بررسی و تحلیل پژوهشگران قرار گرفته است اما هدف این مقاله آن است که نشان دهد، شعر حافظ از جمله، متون گفتمانی است که حامل ایدئولوژی است و در مواضعی چون طنز، این ایدئولوژی پنهان، بیشتر آشکار می گردد. پرسش اساسی که پژوهش حاضر به آن می پردازد، این است که تقابل دال های مرکزی شعر حافظ چون رند و صوفی در قالب طنز، چگونه به کشف لایه ایدئولوژیک سبکِ شعر او کمک می کند؟ این مقاله، بر این فرض استوار است که میان کاربرد ساختار بلاغی طنز در شعر حافظ با گفتمان حاکم روزگار، رابطه مستقیمی وجود دارد. در این مقاله، پس از تأمل بر روی چیستی لایه ایدئولوژیک سبک و معرفی نظریه تحلیل گفتمان، به عنوان ابزار تحلیل ایدئولوژی در متن، نشان داده ایم که یکی از مواضعی که ایدئولوژی در کلام حافظ، به طور کامل نمود می یابد، موضع طنزهای اوست. سپس به باز نمود طنز در شعر حافظ پرداخته ایم و برآن بوده ایم که طنزهای حافظ، با دو شیوه ناسازگاری واژگانی و ناسازگاری گفتمانی خلق شده اند. در پایان، این مقاله به این نتیجه می رسد که طنزهای ایدئولوژیک حافظ، اقتداربخش و تقویت کننده گفتمان آزاد منشی اند. این مقاله، به روش تحلیلی-توصیفی با استفاده از مطالعات کتابخانه ای به انجام رسیده است.
تحلیل و بررسی سوره مبارکه «ق» با تکیه بر مفاهیم آشنایی زدایی و برجسته سازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آشنایی زدایی، شیوه های بیانی متفاوت از زبان معمول با هدف تشخّص، برجسته سازی و زیبایی آفرینی در متن ادبی است. از آنجا که قرآن کریم به عنوان معجزه الهی، سرشار از ظرافت های ادبی، زبانی و معنایی است، پرداختن به زوایای ظاهر و پنهان آن، همواره یک ضرورت محسوب می شود. نوشتار حاضر می کوشد تا با بررسی سوره «ق» از منظر آشنایی زدایی و برجسته سازی، نمونه هایی از هنجارگریزی و قاعده افزایی در این سوره را به شیوه توصیفی-تحلیلی ارائه دهد و از این طریق، ضمن آن که بخشی از زیبایی ها و اعجاز ادبی قرآن کریم را به تصویر می کشد، تأثیر شگرف چنین نگرشی در کلام وحی را در نزدیک شدن به معنای مقصود و کسب التذاذ بیشتر از هم نشینی با این آیات نورانی بیان کند. حاصل پژوهش، بیانگر آن است که بهره گیری از تکنیک های قاعده کاهی، نظیر حذف، تقدیم و تأخیر، التفات، استعاره، کنایه و ... در این سوره در راستای آشنایی زدایی و برجسته سازی مضامین سوره برای تأثیرگذاری بیشتر و عمیق تر بر مخاطبین بوده است. به کارگیری اصول قاعده افزایی نیز با تکرار و توازن در سه سطح آوایی، واژگانی و نحوی آیات با فضای کلّی سوره، اعم از هشدار و تهدید منکران معاد و اثبات مسأله حشر و رد استبعاد آن از سوی معاندان، متناسب و هم سو است.