فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۱٬۶۶۱ تا ۴۱٬۶۸۰ مورد از کل ۵۲٬۹۰۷ مورد.
منبع:
پژوهش زبان و ادبیات فارسی پاییز ۱۳۹۸ شماره ۵۴
21-43
حوزههای تخصصی:
پیشگویی یا آپوکالیپس، کشف و شهود و اعلان واقعه¬ای در آینده، بدون در نظر گرفتن وقوع یا عدم وقوع آن است. اغلب اندیشه¬های آپوکالیپسی در افسانه¬های ایرانی و در باور عامه، به سبب نگرانی انسان از آینده و دفع اضطراب به وجود آمده و انگیزه اصلی پیدایش این نوع مکاشفه¬ها، فشارهای روانی واردشده بر آدمی است؛ به گونه¬ای که این اندیشه¬ها در ارتقای روحیه امید به آینده ایفای نقش می¬کنند. در افسانه¬های ایرانی، نقش¬های متفاوت آپوکالیپسی و کارکردهای متعدد آن به سبب وجود خود افسانه پدید آمده¬اند. اکثر این مفاهیم با ویژگی-های مادی و طبیعی افسانه، پیوندی ناگسستنی دارند. تناسب حالت¬های طبیعی با نقش¬های آنان در باور عامه، سبب اصلی بروز این مکاشفه¬هاست. این پژوهش به شیوه توصیفی- تحلیلی و استواری بر چارچوب نظری می کوشد به این پرسش پاسخ دهد که شاخص ترین قِسم مکاشفه¬ها در افسانه¬های ایرانی چیست؟ مطابق دستاوردهای تحقیق، بیشترین نوع مکاشفه موجود در افسانه¬های ایرانی، مربوط به «الهام» و کمترین آن، استفاده از زبان خواب و رؤیا به عنوان مهم¬ترین ابزار تجلی آن در این¬باره است.
معرفی کتاب
حوزههای تخصصی:
عمید لومکی
حوزههای تخصصی:
تحلیل نشانه شناختی گفت وگو در فیلمنامه های داستانی «روز واقعه»، «عیارنامه» و «طومار شیخ شرزین»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پس از رواج چاپ فیلمنامه داستانی، پاره گفتار (گفت وگو) به عامل مهمی برای انتقال درون مایه و پیشبرد داستان تبدیل شد. اولین نظریة منسجم که با توجه به نظم نشانه های متفاوت درام مقابل گونه های ادبی به بررسی عنصر پاره گفتار (گفت وگو) در آن می پردازد، نظریة معنی شناسی کاربردی یا همان رویکرد گردآوری شدة سطح اول نقش گرای گفتمانی «کر الام» است. کنش گفتاری، واحدی از معنی شناسی کاربردی است و بخشی از بررسی های پاره گفتار فیلمنامة داستانی را تشکیل می دهد. مقالة حاضر قصد دارد با مطالعة کنش های گفتاری در سه فیلمنامة داستانی «روز واقعه»، «عیارنامه» و «طومار شیخ شرزین»، پاسخی برای سؤال اصلی خود مبنی بر چگونگی عملکرد آن در نشانه شناسی گفت-وگونویسی حماسی بیابد. یافته های پژوهش نشان می دهد که نوع یکسانی از بیان پنج کنش زبانی «سرل» به صورت کلیتی تکرارشونده در گفت وگوهای این سه اثر وجود دارد. در هر سه اثر، عامل پیش برندة داستانی، دو کنش اعلامی و تعهدی است. نشانة کنش اعلامی در این سه اثر، تمهید زبانی ویژه برای آفرینش معنا و سبک حماسی در فیلمنامه های داستانی است. سه شخصیت اصلی با کنش اعلامی و زمینه سازی همراهی شنوندگان و مخاطبان با خودشان درصدد تغییر جهان خارج و حماسه آفرینی هستند. شخصیت عبدالله (شبلی) در فیلمنامة «روز واقعه»، اعلامی را درباره امام حسین(ع) بیان می کند. شخصیت سها و عیدی (شاگرد شیخ شرزین) در دو فیلمنامة دیگر همراه با شخصیت پهلوان و شیخ شرزین سوگند یاد می کنند. در این سه فیلمنامه کنش های اظهاری، حکمی و بیانی به تمامی، واکنش به کنش اعلامی هستند.
از ترانه های محلی افریقائی
حوزههای تخصصی:
آمدند، دیدند گفتند و...
حوزههای تخصصی:
نصاب الصبیان
حوزههای تخصصی:
تحلیل شخصیت «گل محمّد» در رمان کلیدر بر اساس نظریه معنامحور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبی سال شانزدهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۶۴
31-55
حوزههای تخصصی:
نظریه معنامحور یکی از رویکردهای نوین تحلیل شخصیت پردازی در روایت شناسی است. جستار حاضر بر آن است تا بر اساس این نظریه به تحلیل شخصیت «گل محمّد» در رمان کلیدر بپردازد و با بهره گیری از شیوه توصیفی تحلیلی به این پرسشها پاسخ دهد که 1. مطابق مؤلفه های نظریه معنامحور، گل محمد چه صفات و ویژگیهایی دارد؛ 2. این صفات در کدام قرینه های متنی بازنمایی شده اند. نتیجه پژوهش بیانگر آن است که مطابق اصول تعمیم پذیری، تکرار، تشابه، تضاد و استلزام، گل محمد صفات و ویژگیهای متناقضی دارد که این صفات و ویژگیها در قراین متنی ای چون توصیف مستقیم، ظاهر بیرونی شخصیت، کنش، گفتار، قیاس موقعیّت بازنمایی شده است.
رواج بازار شعر و شاعری
منبع:
ارمغان ۱۳۵۵ شماره ۳
حوزههای تخصصی:
آینه: کوتاه با نویسندگان
حوزههای تخصصی:
گذار از نیهیلیسم منفعل در شعر مهدی اخوان ثالث(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال چهاردهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۵۳
117-149
حوزههای تخصصی:
گذار نیهیلیستی در شعر اخوان مسئله اصلی این پژوهش است. شعر اخوان با داشتن جان مایه های فلسفیِ مدرن، دربردارنده معانی ژرفی است که آن را درخور تحلیل هایی فراتر از مرز معمول می کند. یکی از بارزترین این معانی دیالکتیک امید و ناامیدی است. آشنایی اخوان با اندیشه های جریان ساز عصر مدرن اروپا، ازجمله اندیشه های فلسفی فریدریش نیچه، نگارندگان را برآن داشت تا در تحلیل این دیالکتیک، گرایش های گذار نیهیلیستی شعر او را در رهیافت «گذر از نیهیلیسم منفعل به نیهیلیسم فعال» نیچه ای بررسی کنند. این واکاوی نشان می دهد اندیشه شعری اخوان در این مقوله به طرزی شگفت بازتاب شیوه هایی از رهیافت گذار نیهیلیسم نیچه ای، همچون انکار گرایش متافیزیکی و تکیه بر اراده انسانی، نگره های اخلاقی، صیرورت، عدم جزمیت و بازگشت جاودان است که راه آفرینش ابرانسان و تصدیق همه جانبه زندگی است. براساس یافته های پژوهش، شعر اخوان اگرچه ابتدا بازتاب گونه ای نیست انگاریِ منفعل به نظر می رسد، در تحلیلی ژرف تر معلوم می گردد که اشعار او از ویژگی های فرمی و معنایی خاصی برخوردارند که عاطفه یأس و اندیشه نیهیلیستی را از چشم اندازی منفعل به ساحتی فعال می کشاند تا مخاطب نکته سنج آن را از جریان گذاری نیهیلیستی درمقابل جمودِ یأسی ساکن آگاه سازد. روش تحقیق کیفی و رویکرد ناظر بر تحلیل ها رویکرد نقد فلسفی از گونه فلسفه غیرمفهومی و گاهی رویکرد توصیفی با تکیه بر گزاره های شاعرانه آن دو است.
کیفیت انسجام متن در اشعار روایی کودکانه احمد شاملو با تکیه بر شعر «پریا» و «دخترای ننه دریا»
حوزههای تخصصی:
احمد شاملو در میان شاعران معاصر به علت تشخص سبکی و زبانی، و نقش او در پیدایی جریان شعر سپید از اهمیت و جایگاهی ممتاز برخوردار است. توفیق شاملو در استفاده از این نوآوری شکلی، در ساختار اشعار کودکانه و استفاده نمادین و تمثیلی از زبان کودکانه برای القای زیست جهان فکری و عاطفی خویش، قابل تأمل است و چه بسا موجب تحریک و تحریض عواطف جمعی مخاطبان(اعم از کودک و بزرگسال) می شود. استفاده از رویکرد هلیدی در کشف عوامل انسجام متن اشعار او می تواند وجوه امتیاز و کیفیت شکل گیری زبان شاعرانه و همسویی آن را با معنا و محتوای اشعار کودکانه اش بازگو نماید. نظر به اهمیت این موضوع، این پژوهش به شیوه توصیفی-تحلیلی مبتنی بر نظریه نقش گرایی هلیدی تلاش کرده است به قصد بازنمایی چگونگی «عوامل انسجام متن» به واکاوی کودکانه های شاملو بپردازد. از نتایج تحقیق برآمده است که از میان عوامل انسجامی متن در اشعار کودکانه شاملو ارجاع درون متنی، تکرار و هم آیی و حروف ربط افزایشی و علّی بیشترین بسامد را داشته است که خود گواه التزام شاملو به نقش ارجاعی زبان شعر و همگرایی و پیوستگی متنی اشعار کودکانه او و نمودار جلب توجه و هدایت ذهنی مخاطب از طریق تأکید و بسامد است.
تحلیل ساختاری دو حکایت از عجایبنامه همدانی بر اساس الگوی روایی تودوروف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حکایت پردازی یکی از روش های بسیار مهم در بین صوفیان بوده است. افزون بر صوفیان، نویسندگان کهن نیز همواره از حکایت برای گسترش اندیشه های خود استفاده می کردند. محمد بن محمود همدانی یکی از نویسندگان قرن ششم هجری، مؤلف کتاب عجایب المخلوقات و غرائب الموجودات یا عجایب نامه ، برای بیان مقاصد خود از حکایت پردازی بهره گرفته است. در این مقاله، برای دریافت شیوه نویسندگی همدانی در عجایب نامه و تحلیل دو حکایت از حکایات این اثر، از روش ساختارگرایی تودوروف بهره برده می شود. یکی از عمده ترین اجزای نقد یک داستان در الگوی روایتی تودوروف پی رفت های آن و یکی از کارکردی ترین عوامل مؤثّرْ انسجام نظام مندی این شبکه است. مسئله بنیادی این پژوهش بررسی و تحلیل میزان و چگونگی کاربست عنصر پی رفت در ساختار دو حکایت نامبرده است. در این راستا بازشناسی اجمالی الگوی روایتی تودوروف با تکیه بر شناخت پی رفت و همچنین تحلیل و بررسی این عنصر مؤثّر در طرح دو حکایت از عجایب نامه همدانی بدنه اصلی مقاله را تشکیل می دهد. روش کار در این پژوهش خوانش دو حکایت و تحلیل ساختاری طرح آنها بر مبنای الگوی یادشده است. نتایج کلی به دست آمده نشان می دهند بر مبنای کنش ها، گزاره ها و خطّ سیر منطقی حوادث، پیرنگ و شبکه پی رفت ها در هر دو حکایتِ منظور به طور ساده و متناسب با شخصیت حکایات طراحی شده است. در روایتِ هر دو حکایت، ساختار منسجمی وجود دارد که با وضعیت متعادل و پایدار شروع می شود؛ در میانه این تعادل با کنش شخصیت ها برهم می خورد و در ادامه، حکایت به اوج خود می رسد. در پایان نیز پس از پشت سر گذاشتن حوادث، وضعیت پایدار تازه ای شکل می گیرد و سرنوشت شخصیت های حکایات مشخص می شود.
دیدگاه سعدی پژوهان ایرانی درباره حقوق و قواعد اجتماعی مورد استفاده و تأکید سعدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی بهار ۱۴۰۰ شماره ۸۷
140 - 166
حوزههای تخصصی:
ایران مهد ادب، فرهنگ و سجایای اخلاقی است. توجه به لزوم اخلاق از دیرباز مورد توجه شاعران و نویسندگان بوده است. در این میان شاعرانی بودند که با تکیه به نکات اخلاقی و اجتماعی به عنوان یک جامعه شناس به اجتماع اطراف خود نگاه می کردند. سعدی از آن دسته شاعرانی است که در این حیطه، گوی سبقت را از هم طرازان خود ربوده است. او همچون جامعه شناسی آگاه به ریشه یابی آسیب های اجتماعی می پردازد و آموزه های خود را به زبانی ساده برای اقشار مختلف مردم بیان می کند. در این پژوهش قواعد اجتماعی مورد تأکید سعدی از دیدگاه سعدی پژوهان بررسی شده است. در ادامه به بررسی این مسأله می پردازیم که پررنگ ترین مسأله جامعه شناختی مورد تأکید سعدی چیست؟ کدام قواعد اجتماعی مورد تأکید سعدی قابل تطبیق با نظریات جامعه شناسی امروز است؟ بنیان های فکری و حقوق شهروندی سعدی در سه اصل انسان، حق و عدالت و دولت استوار است. او بر آرمان هایی چون صلح، تساهل، عدالت و برابری حقوق انسانی تأکید می ورزد. سعدی به نوعی، تعاون و مشارکت اجتماعی را باور دارد؛ او مردم را به مشارکت بیشتر در امور حکومت ترغیب می کند و حاکمان را به رعایت حقوق مردم و رهنمون کردن آن ها به سعادت ترغیب می کند. یکی از پربسامدترین موضوعات در زمینه فرهنگی و اجتماعی آثار سعدی، بشردوستی و اومانیسم است.
کدام آفتها؟
حوزههای تخصصی:
تحلیل شیوه های گیراسازی زبان در مقالات شمس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نثر خلق ر می تون دست یبی به حدکثر کریی زبن نوشتر ز طریق جبه جیی رکن جمله، به ویژه فعل، و همهنگی زبن ب نحوه وقوع وقعیت ذهنی و خرجی دنست که مروزه در جهن طرفدرن بسیر درد و در برخی دنشگه ه رشته و گریشی به همین نم وجود درد. در متون منثور فرسی نوشته هیی ر می تون دید که ب هوشیری عمیق نویسنده و چیرگی بی منندش بر زبن، و نیز رعیت قوعد ین شیوه نگرش به نثر خلق دست یفته ند. یکی ز مهم ترین نه، مجموعه نوشته هیی ست که مروزه به نم مقلت شمس تبریزی مشهور و منتشر گشته ست. دقت در نحوه کربرد رکن جمله ه و جبه جیی نه در موضع مختلف و توجه به بسمد وقوع ین جبه جیی ه و همچنین شیوه ستفده شمس ز شگردهی بینی کلم، بسیری ز موضع مقلت ر نمونه علی نثر خلق در زبن فرسی می سزد. هدف ین مقله ریه تعریفی ز نثر خلق و نمیش قوعد و مصدیق ن در مقلت شمس و تقویت و کریی بیشتر ن در زبن و دب فرسی ست. دقت در ین شیوه خص نثر نشن می دهد که شمس تبریزی ز طریق فریند تجسیم، تصویرسزی و دیدری سختن کلم، همهنگی وقعیت کلمی ب وقعیت خرجی، ستفده فرون ز فعل، بزی هی هنری ب متمم ه و جبه جیی رکن، قدرتی فوق لعده به نثر فرسی بخشیده ست.
نقد، وجدان ادبیات
حوزههای تخصصی:
نام ترکی افراسیاب در دو متن فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی بازتاب مؤلفه ها و ویژگی های رمانتیکی و غنایی در داستان های ترجمه فرج بعد از شدت
منبع:
علوم ادبی سال نهم بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱۵
41 - 69
حوزههای تخصصی:
فرج بعد از شدّت، از جمله آثار ارزنده قرن ششم به شمار می رود که در بردارنده مسائل اخلاقی و اعتقادی همانند: صبر در برابر سختی ها، توکل به خداوند در حل مشکلات، ایثار و از خودگذشتی، انسان دوستی، امیدواری در نیل به آرزوها با توکل به خداوند است. همان گونه که از عنوان کتاب برمی آید، نویدبخش گشایش و فرج برای انسان هایی است که خود را در معرض مصائب و سختی ها می بینند. درواقع، نویسنده، با بهره گیری از آیه شریفه «إنّ مع العُصرِ یُسری» راه رهایی از سختی ها را در قالب حکایات و داستان های دینی و تاریخی آموزش می دهد. فرج بعد از شدت، علاوه بر اشتمال بر درون مایه ها ی اخلاقی و تعلیمی، دارای جنبه های ادبی و هنری به منظور تأثیرگذاری بیشتر در ذهن خواننده نیز است. یکی از جنبه های هنری و ادبی کتاب، بهره بردن نویسنده از ویژگی ها رمانتیکی و غنایی در داستان هاست که می توان این ویژگی ها را در درون برخی از حکایات و روایات های کتاب مشاهده نمود. تعمیم دادن عناصر رمانتیسم به کتاب هایی از این قبیل با توجه به این که در دوره های قبل از پیدایش این مکتب هستند، خارج از تسامح نیست و نمی توان آن ها را مطابق با ویژگی های رمانتیسم غرب که در قرن هجدهم پدید آمد، بررسی نمود؛ امّا ویژگی های رمانتیکی همچون: بیان آزادانه احساسات و عواطف انسانی، توصیف های مخیّل و هنری، قهرمان گرایی، فردیّت گرایی، عشق و مغازله را در معنای غالب آن، یعنی ویژگی های عاشقانه که در ادبیّات فارسی از آن به ادبیات غنایی تعبیر می شود، می توان در حکیات فرج بعد از شدت بررسی و تطبیق نمود.
نگاهی به مفهوم سوژگی و بیناسوژگی در رمان ادسون آرانتس دوناسیمتنو و خرگوش هیمالیایی اش از جمشید خانیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، واکاوی مفهوم سوژگی با رویکردی پروبلماتیک و بررسی نسبت آن با نقد و نظریه ی ادبیات کودک و نوجوان است. در بررسی جریان تفکر درباره ی سوژگی، آگاهی و کنش گری، ویژگی های اصلی این مفهوم قلمداد می شوند. اندیشه و عمل آگاهانه در دیالوگ با دیگری، مستلزم فرض دو طرف در این رابطه است. من در برابر تو، که در این رابطه یک قطب بر قطب دیگر غالب می شود و این غلبه به شکلی پنهان رخ می دهد. به این ترتیب اگرچه آگاهی هر دو طرف، به دلیل انباشت و تعامل آگاهی هایشان، ارتقا می یابد و می بالد، اما هویتی برساخته پیدا می کنند و طرف ضعیف تر، مغلوب هژمونی گفتمان غالب می شود. در نتیجه طرف مغلوب در واقع نمی اندیشد بلکه اندیشیده می شود و با اینکه فکر می کند مختار بوده، تنها در میان امکان های موجود انتخاب کرده است. مفهوم کلیدی در فهم بهتر این رابطه که این پژوهش با نگاهی باختینی به آن می پردازد، بیناسوژگی است که بر فرایندی بودن این رابطه تأکید می کند و حرکت از بودن به شدن را در مذاکره ای سودمند پیشنهاد می دهد. توجه به مفهوم سوژگی در نقد و نظریه ی ادبیات کودک جهان در سال های اخیر چالش برانگیز بوده است، اما در ایران، پژوهش مشخصی در این زمینه یافت نشد. پرسش اصلی پژوهش این است که چطور می توان رابطه ی بین دوگانه ها را بهبود بخشید و رابطه ای بیناسوژگانی را جایگزین نگاه دوقطبی به سوژه ها کرد؟ در پایان، با نگاهی به کتاب ادسون آرانتس دوناسیمنتو و خرگوش هیمالیایی اش ، اثر جمشید خانیان، تلاش شد تا فرایند بیناسوژگی میان نویسنده و قهرمان داستان بررسی شود تا به این ترتیب کارایی این بحث ها در قلمرو ادبیات کودک و ظرافت های نقد با این رویکرد آشکار گردد. به نظر می رسد خانیان توانسته با آگاهی بخشیدن و کنش مند کردن سوژه های داستانش به آن ها تشخص ببخشد و آن ها را توانمند کند تا در دل یک مذاکره ی بیناسوژگانی واقعیت داستانی را بسازند.