فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۳۴۱ تا ۳٬۳۶۰ مورد از کل ۵۲٬۹۰۷ مورد.
حذف ضمیر فاعلی در برخی از زبانهای ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رفتار ضمایر فاعلی و مفعولی در زبانهای مختلف متفاوت است و از این رو پارامتری به نام پارامتر ضمیر انداز ، زبانها را در این مقوله از هم جدا می کند . فارسی نیز این زبانهایی است که اجازه حذف ضمیر فاعلی را دارند . در این مقاله ویژگیهای زبانهایی که قابلیت حذف ضمیر فاعلی را دارند مرور می شود و سپس این پارامتر در گزیده ای از زبانهای ایرانی شامل فارسی ، گیلکی ، مازندرانی ، لری ، اورامی و سورانی بررسی می شود . در این بررسی از شش معیار رده شناسی استفاده شده است ...
نام سراینده: «زگهواره تا گور دانش بجوی»
حوزههای تخصصی:
بررسی شخصیت و اندیشه های عرفانی بایزید بسطامی بر اساس روش استعارة شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف نگارندگان این جستار آن بوده تا از رهگذر تحلیل استعاره های شناختیِ اقوال بایزید- به عنوان یکی از عرفای پیشرو و برجستة مکتب تصوف عاشقانه- مفاهیم کلیدی در عرفان او را تفسیر و تبیین نمایند و در ضمن آن به برخی ویژگی های شخصیت او نیز اشاره کنند. از جمله نتایج این تحقیق آن بوده که کاربرد قلمروهای شراب، آتش و سیل در اقوال وی، تأکید او را بر مسألة «فنا» در اندیشة عرفانی وی نشان می دهد. همچنین حضور مکرر و چشمگیر قلمرو تجربی «نور» در اقوال بایزید، حاصل تأثیر محیط فرهنگی و اجتماعی زرتشتی روزگار وی بوده است. علاوه بر این، تحلیل استعاره های شناختی وی نشان دهندة تردد او میان اندیشه های زاهدانه و عاشقانة تصوف می باشد.
انحراف از نرم در شعر صائب تبریزی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
داستان چیست؟
جوانمردی، مترادف ها و مؤلفه های آن در متون عرفانی
حوزههای تخصصی:
در متون عرفانی، جوانمردی و فتوت مترادف با عارف و صوفی به کار رفته است و جوانمردی را ویژگی انسان عارف وانسان آینه گون دانسته اند که اسما و صفات الهی را نشان می دهد. این پژوهش درصدد یافتن سابقه این تفکر و برداشت و نیز یافتن معانی مؤلفه های جوانمردی در متون عرفانی است.
از بررسی متون عرفانی به شیوه کتابخانه ای این نتیجه به دست آمد چنانکه اصول اعتقادی و بیشتر فروع رفتاری صوفیه، برگرفته از تعلیمات دین مبین اسلام است، این سجیه اخلاقی نیز از آموزه های قرآن مجید، احادیث نبوی و ائمه گرفته شده است و مهمترین مؤلفه های آن ندیدن خود، انصاف دادن و انصاف نخواستن، بخشش و بخشندگی، امانتداری، پاکدامنی و وفای به عهد، عیب پوشی و نگهداشت حرمت سالمندان و اکرام مهمان است.
تذکره مرآت الخیال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی کتب تذکره شاعران نکات مهمی را در حوزه زبانشناسی فارسی‘تاریخ ادبی‘ وضعیت سیاسی و اجتماعی ادوار گذشته معلوم می دارد. به همین جهت تذکره شعرای مرآت الخیال مورد بررسی قرار گرفته و ضمن شرح حال مؤلف به موضوعاتی در خصوص تذکره نویسی اشاره شده است. از آنجایی که بخش عمده یی از کتاب شامل دوره ظهور و رواج سبک هندی است همچنین به علت تقارن زمانی مؤلف با برخی از شعرایی که از آنان نام برده شده نیز رعایت ترتیب زمانی ظهور هر یک از آنان می توان زمینه های پیدایش سبک هندی و تحول زبانی و معنوی آن را دریافت . در این مقاله سعی شده ضمن معرفی کامل تذکره مورد نظر‘جستجویی نیز در باب تذکره نویسی در ایران و هندوستان شده باشد.
بررسی تفاوت ساختاری داستان مزدک در شاهنامه فردوسی با دیگر منابع تاریخی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ظهور مزدک در تاریخ عصر ساسانی، یکی از مهمترین حوادث تاریخ ایران در عهد پادشاهی ساسانی است که به جهت وجود اختلافات فراوان درگزارشهای مورّخان از این رویداد، همچنان موضوعی غامض و در خورتوجه و بازکاوی است. یکی از روایات اصیل و در عین حال متفاوت در این باره،گزارش شاهنامه فردوسی است که محتوای آن با دیگر منابع تاریخی؛ از جمله تاریخ طبری وکامل ابن اثیر دارای اختلافات ساختاری است. فردوسی در نقل حوادث مربوط به دوران قباد ساسانی که ظهور مزدک از جمله مهمترین این حوادث است؛ با جابهجایی و آمیختن وقایع تاریخی مربوط به پیش و پس از ظهور مزدک، روایتی نسبتاً متفاوت ازاین دوران به دست داده که مقایسه و سنجش آن با گزارش سایر تواریخ میتواند در جهت رفع ابهامات وپیچیدگی های مربوط به این حادثه منحصر بهفرد در تاریخ ایران مؤثّر باشد.
ترجمان تصویری «زمان اسطوره ای» در سینمای بیضایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سینمای بهرام بیضایی را می توان نوعی «ترجمان تصویری اسطوره» دانست؛ این البته ازجهتی، خود یکی از مشخصه های اصلی روایت و ادبیات (اینجا ادبیات نمایشی) مدرنیستی و پسامدرنیستی است. بیضایی در امروزی کردن اسطوره ها و برداشتی نو از آن ها، و گاه اسطوره سازی و اسطوره شکنی و نیز نزدیک کردن ساختار روایی آثارش به اسطوره اهتمام ویژه ای دارد. البته، کشف و تبیین جنبه های گوناگون شکلی و ساختاری اسطوره مانندی آثار سینمایی بیضایی بدون مراجعه به آرا و نظریه های اسطوره شناسان ساختارگرایی، مانند کلود لوی استروس ممکن نیست. در این نوشتار، با تکیه بر دیدگاه روایت شناسان و اسطوره شناسان ساختارگرا (ازجمله پراپ، برمون، تودوروف، بارت و استروس)، شکل و ساختار پرداخت زمان در چهار اثر سینمایی بیضایی: «چریکة تارا» (1357)، «مرگ یزدگرد» (1360)، «شاید وقتی دیگر» (1366) و «مسافران» (1370) با الگوی اسطوره ای آن سنجیده و نشان داده شده است که در روایتگری سینمایی او، زمان به ساختار اسطوره ای اش نزدیک و به بیان روشن تر، رویدادمحور، بی پایان، سنجه ناپذیر، ایستا، شکسته، مقدس و آیینی می شود.
خط در اسطوره ها
جایگاه و نقش حس آمیزی در شعر شفیعی کدکنی
حوزههای تخصصی:
حس آمیزی یکی از شگردهای تصویرسازی است که در آن امور مربوط به یکی از حواس با امور و وابسته های حسّ دیگری می آمیزد. این شگرد هنری در آثار ادبی از سه جهت حائز اهمیت است: 1. از نظر زبانی باعث خلق ترکیبات نو و تازه می شود و از این طریق منجر به توسّع زبانی می گردد. 2. از نظر معنایی آمیختگی امور مربوط به حسّی با حسّ دیگر بویژه با حسّ بینایی باعث عینی شدن و در نهایت فهم بهتر و راحت تر معنا می شود. 3. از نظر زیبایی شناسی هم تصاویر زیبا و بدیعی از رهگذر آمیختگی حواس، فراهم می آید. این شیوه در دوره های مختلف شعر فارسی گاه کم و گاهی فراوان دیده می شود. یکی از دوره هایی که این شیوه مورد استقبال بیشتر شاعران قرار گرفته، دوره معاصر است و شاعرانی مانند: فروغ فرّخزاد، سهراب سپهری و شفیعی کدکنی از این شیوه فراوان بهره برده اند. در این مقاله حس آمیزی در شعر شفیعی کدکنی بررسی و تحلیل شده است. برای این هدف نمونه ها از مجموعه های شعری «آیینه ای برای صداها»، «هزاره دوّم آهوی کوهی» و شعرهای چاپ شده در شماره های 74، 92 و 98 مجله «بخارا» استخراج و طبقه بندی شده و سپس مورد تحلیل قرار گرفته است. بسامد بالای نمونه ها که اکثر قریب به اتّفاق آن ها خلّاقانه و بدیع است، این شیوه هنری را به عنوان یک ویژگی سبکی شعر شفیعی کدکنی اثبات می کند. در این ترکیب ها از میان حس های پنجگانه، حسّ بینایی حضور چشم گیرتری دارد و بیشتر ترکیب ها از آمیزش رنگ ها بویژه رنگ سبز با حواسّ دیگر فراهم آمده است. این مقوله با بعضی زمینه های فکری شعر شفیعی مانند: طبیعت گرایی، علاقه مندی به عرفان و ادب صوفیه، و نیز روحیه امید و نشاط و سرزندگی غالب بر شعرها، ارتباط دارد.
هنر درک زمانه (تحلیل محتوای جامعه شناختی آثار آنتوان چخوف با تکیه بر آنالیز آماری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحلیل یکی از روش های غیر واکنشی (Non-reactive) و غیر مداخله ای (Unobtusive) است. چون اسناد مشاهده کردنی و متون تحلیلی قبلاً ثبت و ضبط شده اند. بنابراین تحلیل محتوا هم روشی برای تحلیل داده هاست و هم روش مشاهده اسناد. در این مقاله آثار آنتوان چخوف با استفاده از تکنیک فوق و آنالیز آماری با تکیه بر ایده های جامعه شناختی مورد بررسی قرار گرفت. 90 اثر چخوف به شیوه نمونه گیری تصادفی سیستماتیک از میان مجموعه آثار وی انتخاب شدند. از مجموع 4 فرضیه اصلی تحقیق 3 فرضیه توانستند از آزمون رد عبور نمایند. مفاهیم و شیوه های جامعه شناختی که در آثار نمونه بیشترین فراوانی را داشتند عبارت بودند از: بحران ارزش ها(آنومی)، انتقاد از طبقه بالا و متوسط اجتماعی، شیوه مشاهده چند لایه ای، شیوه عکس برداری بدون اطلاع سوژه.
نتایج تحقیق نشان دادندکه آنتوان چخوف بخوبی از عهده ترسیم اوضاع اجتماعی – اقتصادی – سیاسی دهه 1900 روسیه برآمده و اثرات مستقیم این دوران را بر زندگی خانوادگی مردم بخوبی نشان داده است.
همچنین در داستان نویسی نیز از شیوه بدیعی به نام عکس برداری بدون اطلاع سوژه استفاده نموده است. یعنی به عوض داشتن طرح داستان با بهره گیری از شیوه مذکور به درون شخصیت داستان نفوذ می کند. در واقع وی با تصویر یک لحظه نمونه از تمامی لحظات شخصیت داستان، خواننده را از ذات و جوهره این زندگی آگاه می کند و از طریق این زندگی او را به سمت موارد مشابه رهنمون می سازد.
مقیاس های شاعرانه و سبک هندی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقیاس های شاعرانه، یکی از آرایه های زیبای ادبی است که تاکنون ناشناخته مانده و کمتر کسی به واجست آن پرداخته است. این آرایه ادبی در دستور زبان فارسی هم چندان مورد بررسی قرار نگرفته است. برخی دستورنگاران متوجه آن شده و از آن با عنوان های وابسته های عددی، روشنگر، صفت شمارشی مرکب، ممیز، رابط های کلی عددی یاد کرده اند.در این مقاله، به بررسی مقیاس های شاعرانه از قرن پنجم تا قرن دوازدهم، سبک خراسانی تا سبک هندی پرداخته شده است.فراوانی این مقوله دستوری و آرایه ادبی، بیشتر در شعر قالب صائب تبریزی و بیدل دهلوی، دو شاعر نماینده حوزه های اصفهان و هند، در شعر قرن یازدهم و دوازدهم می باشد.
بی حرف روییدن کلام (بررسی اسباب و انواع خاموشی از دیدگاه مولوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از اصول اساسی و مهم عرفان، پنهان کردن راز یار و دم فرو بستن از بیان اسرار شهود و دیدار است و عجیب آنکه حرارت و شور این دیدار آنقدر قوی است که زبان عارف را بی اختیار به جنبش در می آورد و از زبان او راز می گوید. این حالت فقط وقتی پدید می آید که عارف کاملا خود را مخلوع الاراده کرده باشد و نه تنها زبان که حتی درون خود را هم خاموش کرده باشد. این خاموشی سه مرحله دارد: مرحله نخست وقتی است که زبان سالک خاموش می شود؛ ولی ضمیر گویاست، مرحله دوم وقتی است که ضمیر هم خاموش می شود، و مرحله سوم آن است که پس از خاموشی ارادی زبان و ضمیر، زبان عارف بی اختیار او، و در عین خاموشی ضمیر او، به سخن در می آید و بدون خواست و اراده او سخن می گوید، تا جایی که خود عارف نیز متحیرانه به سخن در می آید و می پرسد «آنکه گوید از لب من راز کیست؟ / بشنوید این صاحب آواز کیست؟» در این مقاله چگونگی این موضوع متناقض نما در عرفان و بخصوص در دیدگاه و اندیشه مولوی بررسی و تبیین شده و سرانجام نشان داده شده است که مولوی از کسانی است که ضمیرشان خاموش؛ ولی زبانشان گویاست.