فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۶۲۱ تا ۵٬۶۴۰ مورد از کل ۵۲٬۹۰۷ مورد.
منبع:
ادبیات پایداری سال دوازدهم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۳
115 - 144
حوزههای تخصصی:
بافت، مجموعه عناصر و جزئیاتی از زمینه، مکان و زمان است که شرایط تولید و بازتولید معنا را در یک اثر ادبی مشخص می کند. تحلیل آثار خاطره نویسی پایداری با مختصه های زبان شناختی و فرازبانی دخیل در خلق معنا بیانگر کیفیت ارتباط دو سویه زبان و گفتمان، همچنین ارتباط بین شخصیت های روایت است. در این جستار با روشی تحلیلی توصیفی تلاش کرده ایم تا مهم ترین عوامل زبانی و فرازبانی (پیرازبانی) در کارکرد لایه های متعدد از عناصر و جزئیات بافت در خلق و بازتولید معنا را در مجموعه خاطرات «پایی که جا ماند» مورد بررسی قرار دهیم. هدف از این پژوهش نشان دادن کیفیت وحدت یا پراکندگی معنای اثر در زمان وقوع، تولید و بازتولید رویدادها از منظر زبان شناسی شناختی است. نتایج نشان می دهد راوی اثر ضمن تثبیت زمان و مکان روایی با کاربرد مجموعه ای از عناصر زبانی و فرازبانی بافت، نظیر اشارات، عبارت های کنایی، استعاری همچنین وجوه فرازبانی بافت فرهنگی و بافت موقعیت، زمینه را برای نزدیک شدن مخاطب به امر واقع پدید آورد.
جایگاه هجای کشیده در وزن شعر فارسی، بررسی تاریخی و تحلیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
وزن شعر فارسی کمّی است و درنتیجه بر تقابل میان دو امتداد هجایی (کوتاه/بلند) استوار است؛ اما زبان فارسی سه امتداد هجایی دارد. این امتدادها در دستگاه وزنی زبان باید به دو امتداد تقلیل یابد. در این مقاله کوشیده ایم جایگاه و ارزش امتداد سوم (هجای کشیده) را در وزن شعر فارسی، از مسیر بررسی و نقد آرای عروضیان قدیم و معاصر، تعیین کنیم. عروضیان قدیم انواع هجای کشیده را در میان شعر، متکلفانه و با قائل شدن به اندکی تسامح در رعایت وزن، معادل با توالی یک کمّیت بلند و یک کوتاه توصیف کرده اند و در پایان شعر، صامت(های) پایانی آن را به عنوان یک حرف ساکن پذیرفته اند. معاصران نیز با وجود تنوع در نحوه تبیین مسأله، از انکار وجود هجای کشیده در زبان یا حذف آن از توصیف وزن تا پذیرش آن به عنوان اختیار و گاه با تردید و تناقض و خطا در تبیین آن، با اجماعی نسبی، در تقطیع شعر هر سه ساخت هجای کشیده را در میان شعر معادل توالی یک کمّیت بلند و یک کوتاه گرفته اند؛ زیرا واقعیت شعر فارسی تنها همین را تأیید می کند؛ اما ارزش آن در پایان وزن، محل اختلاف است. اگر اختیار شعری را «آزادی شاعر برای انتخاب امتدادهای زبان در کار منطبق کردن آنها با کمّیتهای وزن» تعریف کنیم، استفاده از هجای کشیده، چه در میان و چه در پایان شعر، نوعی اختیار است؛ زیرا شاعر آزاد است در میان شعر به جای توالی یک بلند و یک کوتاه، و در پایان به جای هجای بلند، هجای کشیده بیاورد.
ورا نام بانوگشسپ گو است (معرّفی داستانی منظوم از ازدواج بانوگشسپ با گیو گودرز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال دوازدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۴۶)
219 - 250
حوزههای تخصصی:
بانوگشسپ، دختر رستم و همسر گیو، معروف ترین پهلوان بانوی ادب حماسی ایران است. در شاهنامه از این قهرمان نام برده نمی شود؛ امّا در چند متن پهلوانی پس از آن، از پهلوانی های او یاد می شود و در روایات عامیانه نیز داستان های بسیاری درباره ی پیروزی ها یا ناکامی ها او آمده است. یکی از حوادث مهم زندگی بانوگشسپ، داستان ازدواج او با گیو پسر گودرز است که از این پیوند، بیژن به دنیا می آید. از ازدواج این دو قهرمان، سه روایت منظوم به دست ما رسیده است: نخست، روایت کوتاهی که به برخی دستنویس های شاهنامه از قرن هشتم به بعد افزوده شده است؛ دوم، روایت معروفی که در بخش چهارم منظومه ی بانوگشسپ نامه آمده است؛ سوم، روایت کمتر شناخته شده ای که در یکی از دستنویس های شاهنامه کتابت شده و تاکنون پژوهشگران به آن توجه نکرده اند. در این مقاله پس از بررسی این سه روایت منظوم، متن پیرایش شده ی روایت سوم را می آوریم، سپس به تحلیل روایت اخیر خواهیم پرداخت.
Le Jeu et l’Enjeu de la Parodie dans Hamlet de Laforgue et Macbett de Ionesco(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
La parodie, cette notion confuse et souvent dévalorisée, a toujours fait partie de la littérature. Les théoriciens de ce domaine n’auront plus qu’à explorer jusqu’au vertige cette notion soit en la limitant, soit en la généralisant. Gérard Genette la situe dans Palimpsestes au cœur d’une méthode de recherche : «la transtexualité». Sa théorie, bien rigoureuse théoriquement mais pas très pratique limite la parodie au régime ludique. D. Sangsue, L. Hutcheon, M. Rose et d’autres théoriciens de la parodie, ont essayé de l'élargir. Pourtant, ils se mettent en désaccord sur la présence ou de l’absence d’effet comique. Au cours de cet article nous verrons dans quelle mesure Hamlet de Laforgue et Macbett de Ionesco - les réécritures parodiques de Hamlet et Macbeth de Shakespeare - peuvent être qualifiées de parodies, et en quoi elles répondent aux caractères de cette notion. Nous étudierons également comment la parodie fonctionne dans ces deux œuvres et quelle est la nature de l’intention de ces deux écrivains à choisir une démarche parodique. À travers ces ouvrages qui sont les éminents représentants de la parodie - en considérant les éléments partagés des deux textes et les caractéristiques qui les distinguent - nous pouvons expliquer la nature variée de cette notion. En étudiant ces œuvres éloignées dans le temps, nous mettrons en lumière la flexibilité et le dynamisme de ce concept plus théorisé qu’appliqué.
نقش نور در مفهوم سازی عشق در غزلیات حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
استعاره مفهومی از جمله نظریات زبان شناختی است که در سال های اخیر توسّط دو زبانشناس به نام های لیکاف و جانسون (1980) مطرح شده است.آن ها معتقد هستند که بستر استعاره در ذهن و اندیشه و ناخودآگاه بشر است؛ نظام ادراکی انسان،سرشتی استعاری دارد و تمام کنش ها و رفتار و گفتار انسان بر اساس همین قلمرو سازمان یافته و ناخودآگاه ذهنی صورت می گیرد. طبق این نگاه، استعاره انتقال یا نگاشت از قلمروی انتزاعی به سوی قلمروی عینی است. پاسخ به این پرسش که چگونه عشق با واژه ها و اصطلاحاتی که مفید معنای نورانیت هستند، تبیین شده است، محور اصلی این پژوهش است. بنابراین تلاش شده است تا بر اساس نگرش استعاره مفهومی، مقولهعشقو ارتباط آن با نور، در غزلیات حافظ بررسی و تحلیل گردد. بدین ترتیب نور و ملزومات آن که مفهومی عینی است، در قلمروی مبدأ و عشق که موضوعی انتزاعی است، در قلمروی مقصد قرار گرفته است. ارتباط گسترده این دو قلمرو در غزل حافظ، بیانگر آن است که شاعر برای محسوس کردن موضوع عشق از مجموعه نور و ملزوماتش استفاده کرده استکه خود این مساله نشان دهنده آن است که حافظ عشق را روشنگر می داند. این پژوهش به شیوه کتابخانه ای و روش تحلیلی توصیفی انجام شده است.
پژوهشی در دستنوشت های دیوان طالب جاجرمی با رویکردی تحلیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال دوازدهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲ (پیاپی ۴۴)
53 - 83
حوزههای تخصصی:
مولانا محمّدطالب جاجرمی (م 854 ق) از شاعران کمترشناخته شده ی شیراز در سده ی نهم هجری است که علاوه بر «دیوان اشعار»، منظومه ی «گوی و چوگان» نیز به او منسوب است. این شاعر شیعی که شاگرد آذری طوسی بوده، سلاطین تیموری و حاکمان فارس در قرن نهم را مدح کرده است. پیش از این درباره ی زندگی، آثار و اندیشه ی او آگاهی مبسوط و کافی در دست نبوده؛ اما با شناسایی دو دستنویس کتابخانه ی موزه ی ملی ایران و نسخه ی کتابخانه ی آیت اللّه مرعشی نجفی(ره) ضرورت انجام این پژوهش احساس شد. نگارنده، در مقاله ی حاضر، پس از مقدمه ای کوتاه در شرح زندگی و آثار شاعر با استناد به دست نویس های آثار او و براساس سنت تصحیح نسخ خطی، به بررسی و تحلیل ساختاری و محتوایی اثر توجه کرده و با نگاه توصیفی- تحلیل ی ض من معرف ی اجم الی طالب جاجرمی و آث ارش، به مذهب، اندیشه، ممدوحان، متن شناسی و دستنوشته های دیوان اشعار این شاعر پرداخته و نکات تاریک زندگی، سبک و ویژگی های شعر و دستنویس های موجود را شناسایی کرده است. او ابراهیم سلطان، عبداللّه پسر ابراهیم، خلیل سلطان، یونس خان، سلطان ویس، جهانگیر، سلطان حسن خداداد، مهتر حاجی بیگ، علی شاه، حسن شاه و محمود را مدح نموده است. همچنین در دستنوشته های او ارادت قلبی اش به سلطان محمد روزبهان، محمدبن سیدشریف جرجانی، شرف الدین علی یزدی و شیخ ابواسحاق کازرونی کاملاً مشهود است. واژه های کلیدی:ط مولانا محمّدطالب جاجرمی (م 854 ق) از شاعران کمترشناخته شده ی شیراز در سده ی نهم هجری است که علاوه بر «دیوان اشعار»، منظومه ی «گوی و چوگان» نیز به او منسوب است. این شاعر شیعی که شاگرد آذری طوسی بوده، سلاطین تیموری و حاکمان فارس در قرن نهم را مدح کرده است. پیش از این درباره ی زندگی، آثار و اندیشه ی او آگاهی مبسوط و کافی در دست نبوده؛ اما با شناسایی دو دستنویس کتابخانه ی موزه ی ملی ایران و نسخه ی کتابخانه ی آیت اللّه مرعشی نجفی(ره) ضرورت انجام این پژوهش احساس شد. نگارنده، در مقاله ی حاضر، پس از مقدمه ای کوتاه در شرح زندگی و آثار شاعر با استناد به دست نویس های آثار او و براساس سنت تصحیح نسخ خطی، به بررسی و تحلیل ساختاری و محتوایی اثر توجه کرده و با نگاه توصیفی- تحلیل ی ض من معرف ی اجم الی طالب جاجرمی و آث ارش، به مذهب، اندیشه، ممدوحان، متن شناسی و دستنوشته های دیوان اشعار این شاعر پرداخته و نکات تاریک زندگی، سبک و ویژگی های شعر و دستنویس های موجود را شناسایی کرده است. او ابراهیم سلطان، عبداللّه پسر ابراهیم، خلیل سلطان، یونس خان، سلطان ویس، جهانگیر، سلطان حسن خداداد، مهتر حاجی بیگ، علی شاه، حسن شاه و محمود را مدح نموده است. همچنین در دستنوشته های او ارادت قلبی اش به سلطان محمد روزبهان، محمدبن سیدشریف جرجانی، شرف الدین علی یزدی و شیخ ابواسحاق کازرونی کاملاً مشهود است. واژه های کلیدی:
بازکاوی حقوقی داستان سیاوش در شاهنامه در پرتو سنجه های دادرسی دادگرانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شاهنامه نه تنها یک اثر سترگ ادبی است، بلکه بخش بزرگی از فرهنگ و هویّت ایرانیان به شمار می آید. تحلیل و تفسیر این اثر با رویکردهای میان رشته ای و با بهره گیری از دانش های گونه گون، خاصّه علوم جنایی، می تواند منجر به نوزایی آن شود و شناختی دوچندان و ریشه ای را از زوایای مختلف برای خوانندگان ایجاد کند. هستی شناسیِ حقوقی جهانِ شاهنامه ما را با مفاهیم و نهادهای حقوقی و شبه حقوقی ایران قدیم آشنا می سازد و این آشنایی، در اصل خوانش و دریافتی از تاریخ حقوق ایران محسوب می شود. از این رو، با واکاوی داستان سیاوش در این جستار بر آن شده ایم که چگونگی انجام دادرسی کیفری را در شاهنامه بررسی کنیم و فرآیند رسیدگی به اتهام سیاوش را از دریچه ارکان دادرسی منصفانه وارَسیم؛ تا میزان نزدیکی آن دادخواهی را با یک دادرسی دادگرانه بسنجیم و نیز، زوایای مختصری از شیوه رسیدگی کیفری در ایران قدیم را آشکار سازیم. بر این اساس، داستان را با تکیه بر بررسی «اصل برائت»، «یگانگی نهاد تعقیب و تحقیق» و «آزمون وَر» سنجیده ایم و زوایای باریک بینانه ی آن ها را با چگونگی دادرسی سیاوش تطبیق داده و تفسیر کرده ایم.
خدای متشخّص در کشف الاسرار روزبهان بقلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خدایی که در عرفان، توسط عارفان مسلمان معرفی و تبیین شده است، دارای وجود و وحدت شخصی است. کشف الاسرار روزبهان بقلی شیرزای، درباره بیان مکاشفات او از تجلیّات و تمثلات حقّ در هدایت و کشش سالکان به سوی خویش است. روزبهان در این اثر، ظهورات و جلوات حقّ را بیان نموده است. هدف این پژوهش در پی پاسخ گویی به این پرسش هاست که روزبهان تا چه اندازه از اندیشه عرفا در خدای متشخّص پیروی کرده است؟ پیشینه معرفتی روزبهان در حوزه عرفان اسلامی، و آشنایی او با آیات و روایات، تا چه اندازه در شکل گیری مکاشفات او از خدای متشخّص مؤثر بوده است؟ اندیشه خدای متشخّص در کشف الاسرار، از نگاه معرفت شناختی چگونه قابل تحلیل است؟ نوشتار حاضر با روش تحلیلی توصیفی به نگرش این عارف، در رابطه با تجلّی خداوند و نحوه حضور او در جهان پرداخته است. خداوند برای هدایت و کشش روزبهان به سوی خویش به شکل خدای متشخّص و در قالب پیر و شیخ، چوپان، نوازنده، ترکان زیبارو، رقصنده، ساقی، مؤذن، قصاب، شیر، گل سرخ، نور، سنگ های قیمتی و خاص، تجلّی کرده است. نتایج به دست آمده، گویای آن است که روزبهان از اندیشه خدای متشخّص در سنت عرفا پیروی کرده و این تشخّص را در نمودها و گونه های مختلف بیان نموده است و قرآن کریم، روایات و عرفای گذشته در شکل گیری اندیشه او مؤثر بوده و از منظر معرفت شناختی، این اندیشه قابل توجیه است.
معرفی فرهنگ عربی - فارسی مشکاهالمصابیح(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شمس و طغرا، سازگاری در پیوند و پیکار کهنه و نو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ادبیات پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۸۷
147 - 170
حوزههای تخصصی:
نخستین رمان تاریخی فارسی، شمس و طغرا (کرمانشاه: 1288-1289ش./1327-1328ق.) اثر محمدباقرمیرزاخسروی (1266-1338ق.)، در زمان سلغریان روی می دهد و فضایی فراهم می آورد تا در شش زمینه روابط زبانی و بینامتنی، گونه ادبی، نظام روایتگری، شخصیت پردازی، زمان و مکان و سیاست و سازگاری پیکاری میان اندیشه ها، شگردها و شکلهای کهنه و نو دربگیرد. مسئله اصلی اینجاست که در جریان شکل گیری ادبیات نوین فارسی، شمس و طغرا چه چایگاهی دارد؟ آیا اثری نوگراست یا همچنان پایبند سنت؟ آیا می توان نگارش آن را گشودن راهی تازه در فضای داستان نویسی فارسی دانست؟ از یک سو، با وجود همه نوگراییها باز هم ساخت شکلی تازه همچون سیاحت نامه ابراهیم بیگ زین العابدین مراغی ممکن نیست زیرا که اثر فاقد قهرمانی مسئله دار است. اما از سوی دیگر، تصویر دنیای معاصر نویسنده به شکلی دیگر بر رویدادها بازتابانده شده و از خلال آن، تعارضات موجود در جامعه بازنمایی شده است؛ تعارضاتی که با سازگاری یک سویه به فرجام می رسد. در واقع، اگرچه رمان تاریخی شکلی تازه برنمی سازد اما آیینه ای است در مقابل دنیای معاصر. در مجموع تقریباً در همه زمینه هایی برشمرده، پیکارها بر پیوندها می چربند و شمس و طغرا را نمی توان اثری نوگرا دانست.
استعمار در دهه بیست و سی و بازتاب آن در رمان های منتخب معاصر فارسی
منبع:
مطالعات داستانی سال ششم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲ (پیاپی ۱۸)
111 - 129
حوزههای تخصصی:
در این جستار، به بررسی مسئله استعمار در دهه بیست و سی، رویکردها و گفتمان های شکل گرفته در این زمینه و شیوه بازنمایی آنها در رمان های منتخب معاصر فارسی با روش توصیفی- تحلیلی پرداخته شده است. بدین منظور ابتدا مسئله استعمار و حضور استعمارگران در دهه بیست و سی در ایران بررسی و سپس بازنمایی این حضور در رمان های منتخب فارسی واکاوی شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد در این رمان ها، بیشتر به تأثیر سیاسی و سپس اقتصادی حضور استعمار در ایران پرداخته و به مسائل فرهنگی و اجتماعی کمتر توجه شده است. سه گفتمان در این رمان ها برجسته شده است: گفتمان ضد استعماری که با «خوب»نمایی همراه و صدای غالب در این رمان ها بوده و گفتمان سلطنت طلبان و وابستگان به استعمارگران که بازنمایی این دو گفتمان، به صورت «بد» نمایی بوده است.
The Musical Components of Poetry in Nizami Ganjavi’s Khosrow and Shirin(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال دوازدهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲ (پیاپی ۳۱)
71 - 82
حوزههای تخصصی:
The certain components of rhythmic and musical features in poetry are on the focus of this study. Nizami Ganjavi (died 608 AH/1387AD) is the author of the melodic romantic and lyrical poems in Khosrow and Shirin poem collection in Persian Literature. To create this distinctive and prominent work, he masterfully and carefully used all the elements and techniques of poetical music. Many of the poems in this collection owe their unique harmony and attraction to this quality. In the present study, an inductive approach is adopted to analyze each of the musical components of poetry and the related components including the side music (including rhyme, refrain, and repetition), exterior music (metrics and prosody), spiritual music (the taxis and contradiction literary devices), and interior music (alliteration and repetition of consonants and vowels) to study the quality of these components in Khosrow and Shirin poem collection. For each component in the poetical music category, the related definitions and descriptions are presented based on the ancient and classical books of traditional rhetoric in Persian literature and the general knowledge of phonology. In this research, I have transcribed the verses in using the international phonetic alphabet to make it easier for foreigners to read the verses for obtaining the specific findings of this study.
ارزیابی ساختاری مقاله های حوزه ادبیات عربی در نشریه ادبیات پایداری
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش ارزیابی ساختاری مقاله های حوزه ادبیات عربی نشریه ادبیات پایداری است. روش پژوهش تحلیل محتوای تلفیقی (کمی و کیفی) است که داده های کیفی پس از جمع آوری از طریق پرسش نامه و با آمار توصیفی و نرم افزار اکسل به داده های کمی تبدیل شده اند. جامعه آماری این پژوهش مقاله های نشریه ادبیات پایداری در حوزه ادبیات عربی از سال 1388 تا 1396 است که درمجموع 16 شماره را شامل می شود که از این تعداد 72 مقاله به حوزه ادبیات عربی اختصاص دارد. نتایج پژوهش نشان می دهد که مقاله ها با توجه به معیارهای هفت گانه مطرح شده در پرسش نامه از سال 1388 تا سال 1396 روند رو به رشد داشته اند. بیشترین اشکال ها به سال های آغازین مجله برمی گردد و این مشکلات تا سال 1394 وجود داشت، ولی پس از آن، مقاله ها با ساختار تعریف شده مقاله های علمی پژوهشی مطابقت بیشتری دارند. بارزترین اشکال ها در قسمت مقدمه مقاله ها بود. نبودن انسجام بین هدف، سؤال، و پیشینه مقاله ها از مهم ترین کاستی های مقدمه مقاله ها بود.
نقد ساختاری مقالات حوزه ادبیات تطبیقی براساس اصول مقاله نویسی مطالعه موردی: دَه مقاله تطبیقی فارسی مجله ادب عربی دانشگاه تهران
حوزههای تخصصی:
با توجه به شتاب روزافزون تولید علم و انتشارات مقالات، گاهی شاهد شتاب زدگی و عدم رعایت اصول مقاله نویسی در این مقالات می باشیم. بدون شک مقالات چاپ شده در نشریات و مجلات علمی، خالی از عیب و اشکال نخواهد بود و نقد آنها، که به «نقدِ نقد» موسوم شده، زمینه یادگیری سایر نویسندگان را فراهم آورده و نیز سبب برطرف شدن ایراد و اشکال مقالات بعدی خواهد گشت. مجله ادب عربی که توسط دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران مدیریت می شود، یکی از مجلات معتبر علمی - پژوهشی به شمار می رود. نویسندگان پژوهش حاضر به منظور بررسی انتقادی این مجله، 10 مقاله تطبیقیِ نگاشته شده به زبان فارسی را که از ده شماره آخر آن انتخاب شده، به روش توصیفی- تحلیلی آنها را از جنبه های ساختاری مانند: عنوان، چکیده، کلیدواژگان، ارتباط نتیجه با سؤالات و نیز منابع و استناددهی مورد بررسی قرار داده و با استفاده از نرم افزارspss مورد تحلیل و ارزیابی قرار داده اند. نتایج این پژوهش نشان می دهد این مقالات از حیث اسلوب مقاله نویسی در سطحی قابل قبول قرار دارند امّا برخی کاستی ها در ساختار آنها مشاهده می شود مانند: 5 عنوان نادرست که بیشتر به استفاده از کلمه «بررسی» در عنوان برمی گردد. چکیده مقالات نیز دارای ضعف هایی مانند عدم طرح روش، هدف، نتایج و مکتب مورد استفاده است. در چندین مورد از مقدمه مقالات نیز روش، هدف و سؤال پژوهش مطرح نشده است. بارزترین نقص مقالات به کلیدواژگان و نیز عدم ذکر مکتب تطبیقی مورد استفاده برمی گردد.
پژوهشی تازه در جلوه های تأثیرپذیری از آیات قرآنی در مقامات حمیدی
منبع:
قند پارسی سال سوم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۷
4-20
حوزههای تخصصی:
مقامات حمیدی یکی از کتب ارزشمند نثر فنی و متکلف ادبیات فارسی است که قاضی حمیدالدین (ف.559) با دانش گسترده ی خود در زمینه های گوناگون بدان همّت گمارده است. این متن به همت استاد و محقق فقید دکترانزابی نژاد با تصحیح و افزودن تعلیقات به زیور طبع آراسته شده و هم اکنون از معتبرترین نسخ مورد استناد و در دسترس محقّقان و اساتید و دانشگاهیان است. در پژوهش حاضر تلاش گردیده تا با واکاوی متن مقامات با روش توصیفی و تحلیلی به بیان بازتاب مختلف آیات و مضامین قرآن کریم -که در هیچ مأخذی بدان اشاره نشده است- پرداخته شود. نتایج حاصل از پژوهش، بیانگر اشراف مصنف بر آیات در به کارگیری مستقیم آیات و نیز بهره گیری از مضامین و محتوای آیات، ترکیب چند آیه برای انتقال پیام خود و حتی استفاده از اسلوب ساختاری قرآن کریم است.
غربت کنایه در پژوهش های مکتب وقوع(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حقیقت نمایی در کنار بیان رفتارهای عاشق و معشوق، رکن رکین مکتب وقوع است. بیشتر پژوهش هایی که در زمینه بررسی مختصات ادبی این مکتب و طرز واسوخت انجام شده ، در کنار اشاره به «سادگی و روانی زبان» به «عدم استفاده از شگردهای بلاغی» نیز اشاره کرده اند. از آنجا که کشف و توضیح چگونگی یک موضوع و پدیده، رسالت تحقیقاتِ توصیفی است، این مقاله به شیوه توصیفی تحلیلی و با استفاده از ابزار کتابخانه ای نوشته شده است و می کوشد تا حضور گسترده و نقش مؤثر صناعت بیانی کنایه را در بازنمایاندن حالات وقوعی نشان بدهد و این خود نقیضِ فرضِ رایج در مطالعات مکتب وقوع است. حدود پژوهش، مطالعاتی است که در حوزه مکتب وقوع انجام شده، امّا به عنصر بیانی کنایه توجّه نکرده اند؛ خاصه کنایه های موجود در کتاب صد سال عشق مجازی. یافته های پژوهش نشان می دهد که شگرد کنایه نقش مهمّ و بایسته ای در آفرینش تصویرهای مکتب وقوع دارد و حضور گسترده این صناعت در شعر وقوع نه تنها منافاتی با زبان ساده این مکتب ندارد، بلکه به دلیل ماهیت کوچه و بازاری و مردمی بودنش، سبب روانی و سادگی زبان شعری وقوع نیز می گردد.
تطبیق اندیشه های مقاومت و پایداری در شعر خلیل مطران و شفیعی کدکنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال دوازدهم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۳
257 - 280
حوزههای تخصصی:
شعر مقاومت و پایداری و ادب اعتراض با هدف بیان نگرانی های اجتماعی و انسانی، بخشی از ادبیات است که به منظور روشنگری از اوضاع نامطلوب نسبت به ناهنجاری ها و مشکلات جامعه در ساختار اجتماعی و سیاسی ابراز می شود. خلیل مطران و شفیعی کدکنی دو شاعر توانمند و مشهور ادبیات معاصر عربی و فارسی هستند، که شعر آنها مفاهیم ارزشمند و قابل تأملی در زمینه اعتراض و مقاومت با مضامین نارضایتی از جامعه، تلاش برای مبارزه با استبداد، مدح و ستایش آزادی و یادبود آزادی خواهان در بردارد. این پژوهش، به دلیل انعکاس مطالب مشترک در شعر دو شاعر به واکاوی میزان هنرآفرینی شعر آن ها در حوزه شعر مقاومت و با تکیه بر روش تطبیقی–توصیفی پرداخته است، تا با بررسی وجوه اشتراک و افتراق خطوط فکری و شعری این دو شاعر بیان نماید، چگونه شرایط یکسان در دو منطقه جغرافیایی موجب ظهور و بروز وحدت اندیشه دو شاعر گردیده است. داده های مورد استفاده در این پژوهش دیوان خلیل مطران و کتاب آیینه ای برای صداها از شفیعی کدکنی است که با روش نمونه گیری تصادفی با در نظر گرفتن موضوع پژوهش انتخاب شده است. نتیجه حاصل از این بررسی نشان می دهد، با توجه به تفکرات سیاسی یکسان خلاقیت مطران در ادب مقاومت و اعتراض در ایجاد ارتباط میان روایت تاریخی با شرایط روزگار معاصر و ابتکار شفیعی کدکنی در خلق و استفاده از نمادهای سمبلیک در ادب پایداری و اعتراض است.
آشتی و پیوند ایرانیان و مغولان در افسانه «مغول دختر»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ایرانیان در هجوم های سخت تاریخِ خود با مقاومت و گاه با سازش و آشتی سعی بر آن داشتند تا سرنوشت خود را تغییر دهند. در این میان همراه با کوشش های پی گیر طبقه نخبه باید از تلاش عامه مردم نیز در برآوردن وضعیتی مطلوب برای هم زیستی با قوم غالب سخن به میان آورد. مردمی که کم تر از سواد برخوردار بودند و ذهنیت آرمان گرای آن ها واقعیت تاریخی را قلب می کرد تا آسوده تر به جریان رخدادها بنگرد، به دامن تخیل و افسانه سازی چنگ می زدند و با برساختن اندیشه ای نو ادامه زندگی را بر خود هموار می ساختند. افسانه «مغول دختر» که بر آمده از روزهای سخت تسلط مغولان بر ایران است، نمونه ای از تخیل جبران کننده است که با مضمون عشق و ازدواج سعی بر آن دارد تا با پیوندی عمیق و عاشقانه و نیز مملو از ایمان و پایداری، آشتی و نوعی یگانگی بین دو طرف را روایت کند، جهانی نو بسازد و حتی فراتر از آن حاکمیت و اقتدار از دست رفته ایران را بر جای مغولان بر گستره جغرافیایی وسیع از شرق تا غرب عالم به تصویر کشد. در پژوهش پیش رو با روش نقد تاریخی به موضوع مذکور پرداخته شده است.
آیین های زایش در فرهنگ و ادبیات عامه استان بوشهر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
باروری و هنجارهای قومی، دو مفهوم مرتبط به همدیگر هستند که در شیوه های قومی و مناسک جمعی معنا می یابند. هر ساختار قومی، مناسک و آیین زایش متناسب با خود را دارد که امری جمعی فرهنگی و دارای کارکرد اجتماعی است. تلفیق باورهای باروری به منزله پدیده ای زیستی فرهنگی در گروه های چند قومیتی قابل بررسی است. بر این اساس، در پژوهش حاضر کوشش شده با تمرکز بر مفهوم «آستانگی» نزد ویکتور ترنر و نظریه «تشرف» ون جنپ به بررسی آیین ها و مناسک مرتبط با زایش در استان بوشهر پرداخته شود. همچنین سعی شد این مسئله در مباحث فرهنگ عامه، از منظر فرهنگی و اجتماعی مورد مقایسه و تحلیل قرار گیرد. روش پاسخ به این پرسش، مبتنی بر روش تاریخی (اسناد دست اول مردم شناسی) و مصاحبه گروه کانونی بوده است. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که مطابق نظریه تشرف ون جنپ، ابعاد سه گانه زایش در فرهنگ بوشهری شامل مناسک الحاق (آش هف دنگرو، پا گرفتن، نون پوشی، توه ترسک، نذر گلال، ختنه سوران)، مناسک انتقال (مختک درآوردن، ناف بریدن، چله شورون، اُوسی و پریزگار) و مناسک جدایی (چله بر، گل مسه، کیزه انداختن، دریا مابر) هستند.
بازخوانی و تحلیل ابیات دشوار قصیده ای با التزام «صبح» از خاقانی شروانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن شناسی ادب فارسی سال دوازدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۴۵)
129 - 147
حوزههای تخصصی:
خاقانی شروانی به سبب داشتن ویژگی های منحصر به فرد، شیوه ای نو و غریب در ادب پارسی پدید آورده است. بهره گیری بسیار از ظرفیت های زبانی و ادبی، آگاهی از انواع علوم زمانه خود و کاربرد هنرمندانه آنها در شعر، توصیفات دقیق و گونه های تازه در صور خیال و ایجاد پیوندها و تناسبات لفظی و معنوی ظریف ازجمله این ویژگی هاست؛ البته این ویژگی های خاص بر پیچیدگی اشعار او نیز افزوده است. به همین سبب برای نمایان شدن همه نکته های پنهان و زیبایی های ادبی و فنی شعر او، خواننده باید دقت و کوشش بسیار داشته باشد. از همین روست که تاکنون شروح متعددی بر دیوان خاقانی نوشته شده است. با وجود این، هنوز گره بسیاری از مشکلات شعر او ناگشوده مانده است. یکی از قصاید دیوان خاقانی که اتفاقاً ابیات دیریاب و دشواری نیز دارد، قصیده ای است که خاقانی آن را در مدح خاقان اکبر منوچهر شروانشاه و بستن سد باقلانی و با التزام «صبح» در هر بیت سروده است. در این پژوهش، ضمن مطالعه و نقد همه شروح پیشین، کوشیده ایم تا با بررسی و تحلیل نُه بیت دشوار از این قصیده که به عقیده نگارندگان به تأمل بیشتری نیاز داشته است گام دیگری برای رفع پیچیدگی های شعری و ایضاح سخن خاقانی برداریم.