فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۷۸۱ تا ۳٬۸۰۰ مورد از کل ۵۲٬۹۰۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله، بررسی خوش طبعی های اکسیر با شاعران بزرگ کلاسیک و معاصر زبان فارسی است که در طنزسروده های وی جریان دارد. برای این منظور، شاعرانه هایِ طنزآمیز مجموعه اشعار اکبر اکسیر که با مهم ترین نظریه های طنز از قبیلِ «برتری»، «مغایرت» و «روان کاوی» مطابقت دارند، به روش توصیفی تحلیلی بررسی و تحلیل شده است. نتیجه پژوهش نشان داد که او با خلق موفقِ لطیفه و به کارگیری شگردهای طنز، با ابزارهایی مانند جناس ها، ایهام ها و واژه های ناسازگار و متناقض، تشبیه و اغراق شدید، اندیشه های انتقادی و برخی دیدگاه های سازنده و اجتماعی خود را ارائه می دهد.
از نظام نشانه ای تا نظام ابژه ای در شازده احتجاب گلشیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نشانه شناسی در فرایندی تحولی، از نشانه شناسی ابژه محور به نشانه شناسی سوژه محور و سپس به نشانه شناسی پدیدارشناختی گرایش می یابد. حاصل چنین بینشی، شکل گیری رابطه ای مبتنی بر چالش یا تطبیق میان سوژه و ابژه و جهان هستی است. برپایه این، شاهد نوعی تأثیر و تأثّر ابژه ها و سوژه ها هستیم. معنی نیز در اثر درهم آمیختگی سوژه و ابژه به طور سرایتی از یکی به دیگری منتقل می شود. ابژه ها نیز در نقشی بیناابژه ای در تعامل یا چالش با یکدیگر قرار می گیرند و این امر بر عملکرد و رفتار فرهنگی و اجتماعی سوژه های انسانی تأثیر می گذارد و نوع تبادلات آنها را تعیین می کند. درواقع، ابژه بر صدر می نشیند و با وجه مشروعیت بخش و اقتدارگرای خود می تواند به فروپاشی ساحت حضوری سوژه یا بازاستقرار آن منجر شود. مسأله مقاله این است که این فرایند چگونه و مبتنی بر کدام ویژگی ها و گفتمان ها تحقق می یابد. برپایه این، در پژوهشِ حاضر به بررسی این دو پرسش مهم پرداخته می شود که ویژگی ها و بایسته های گذر از نظام نشانه ای به نظام ابژه ای و کارکردهای گفتمانی آن در شازده احتجاب گلشیری چگونه است؟ همچنین جایگاه فرایند معنایی ابژه و نقش آن در وضعیت حضوری سوژه چیست؟ درواقع هدف اصلی این مقاله بررسی سیر تحول از نظام نشانه ای به نظام ابژه ای و استقرار نظام ابژه ای و جایگاه های فرایند معنایی آن است. نتیجه نشان می دهد ابژه ها در فرایند گذر از نشانه تا ابژه شدگی، جایگاه اقتدارگری، پروتزی، مکانی، کنشی، نمودی، طنزگونگی، ارجاعی، فرهنگی، تاریخی و مشروعیت بخشی پیدا می کنند.
نقد جامعه شناسانه شخصیت های زن در رمان های سیمین دانشور براساس نظریه انواع سرمایه پیر بوردیو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد و نظریه ادبی سال ۷ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۱۴)
287 - 316
حوزههای تخصصی:
رمان حاصل مدرن شدن جوامع است و به خوبی می تواند احوال جامعه را انعکاس دهد. در این پژوهش تلاش شده است تا با نقد جامعه شناسانه رمان های سووشون (1348)، جزیره سرگردانی (1372) و ساربان سرگردان (1380) از سیمین دانشور، به جایگاه اجتماعی زنان در جامعه قبل از انقلاب پرداخته شود. برای رسیدن به این مهم، از منظر نظریه انواع سرمایه پیر بوردیو، جامعه شناس، فیلسوف، مردم شناس و منتقد فرانسوی که سرمایه را نه فقط در حیطه اقتصادی، بلکه از زوایای دیگری چون سرمایه فرهنگی، اجتماعی و نمادین نیز می نگرد، به بررسی و تحلیل مؤلفه های انواع سرمایه ها در شخصیت های زن هر داستان، با رویکردی تطبیقی می پردازیم و با مقایسه چگونگی برخورداری زنان کنشگر داستان ها با هم، میزان تولید، بازتولید و تحول انواع سرمایه ها در شخصیت های زن در جامعه را می کاویم.براساس یافته های این پژوهش، زنان در برخورداری از انواع سرمایه توفیق چندانی نداشته اند، تنها «زری» و «هستی»، کنشگران اصلی داستان ها، نمونه های متمایزی، ازاین جهت محسوب می شوند. ضمن اینکه هردو معرف زنی آرمانی در جامعه خود به شمار می آیند؛ «هستی» که حدود سه دهه متأخر از «زری» است، سرمایه های فرهنگی و اجتماعی محسوس تری دارد و در کسب سرمایه اقتصادی نیز پویاتر ظاهر شده است.
بازتاب جایگاه اجتماعی زن در بوم سروده های شاهرودی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زن از دیرباز در فرهنگ ها و تمدن های گوناگون موضوع بحث و نزاع فراوان فلسفی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و ادبی بوده است. این موضوع بارها از نظرگاه های مختلف، به ویژه در حوزه ادبیات بررسی شده است. ترانه های عامیانه و بوم سروده ها به مثابه پاره مهم فرهنگ شفاهی و یکی از جنبه های مهم فرهنگ عامه، در این باب دارای مضامین ضدونقیض و گاه تأمل برانگیز فراوانی است که تا به حال به طور جدی به آن پرداخته نشده است. نوشتار پیش رو بر آن است تا به شیوه توصیفی تحلیلی و از خلال معرفی و تحلیل محتوای ترانه های رایج در حوزه جغرافیایی شهرستان شاهرود، نقش مندی های زن در این سروده ها را بازیابی، تبیین و تحلیل جامعه شناختی کند. بر همین اساس دریافت شد که جایگاه زن در این گونه بوم سروده ها در نقش هایی همچون: عاشق، معشوق، مادر مثالی، نماد زایندگی و باروری و گاه زن فریب کار ظاهر می شود. از منظر جامعه شناختی، گرچه گاهی عنصر زن در ردیف «دیگری فرودست» نشسته، اما عموماً مظهر همکاری و همیاری و نیز سمبل نسل پروری است. زن از نظرگاه ادبی، بازتاب های والایی یافته و نقش مندی هایی چون: سوژه درد هجران و دوری، نماد پارسایی و وفاداری، نماد مهرورزی، و بالأخره محبوبه دست نایافتنی را پذیرا شده است.
نویافته هایی از حیات و آثار نجم رازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: ادعای اصلی مقاله این است که در نسخه نویافته ای از تفسیر بحرالحقایق (نسخه شماره 37 از کتابخانه حسن حُسنی پاشا) اطلاعات ارزشمندی از حیات و آثار نجم الدین رازی می توان یافت. نجم رازی در این گزارش مفصل، نخست استادان طریقت خود را به تصریح با این ترتیب معرفی می کند: 1) شیخ مجدالدین بغدادی؛ 2) نجم الدین کبری؛ 3) تاج الدین اُشنُهی؛ 4) شهاب الدین سهروردی. او به سبک عالمان رجال و حدیث، نوع و مدت مصاحبت، نوع اجازه نامه دریافتی از شیخ، تاریخ تلمّذ و حتی سبب تقدم و تاخّر آنها در ذکر را می آورد که دربردارنده اطلاعاتی تازه درباره این استادان است. آنگاه گزارشی از سفرهای طولانی خود قبل از حمله مغول و پس از آن عرضه می دارد. روش: اطلاعات مستخرج از نسخه نویافته تفسیر بحرالحقایق ، به شیوه تحلیلی با دیگر یافته های معاصران در این باب، مقایسه شده است. یافته ها و نتایج: براساس این شرح حال، معلوم می شود که نجم رازی از همان سال های نخستِ سیرِ آفاقی خود، در سال 601 ق. در خدمت سهروردی بوده؛ چندین نوبت در شهرهای مختلف از خدمتش بهره برده و چندین اجازه نامه از او دریافت کرده است. همنشینی دایه با تاج الدین اُشنهی در همدان و ردّ این پندار که او به هنگام حمله مغول از ری فرار کرده باشد و... از فروعات دیگر مقاله است. نیز طرح احتمال بازگشت نجم الدین از آناتولی به ایران (پس از استقرار مغول) و اقامت در خوزستان از دیگر یافته های این پژوهش است. به نظر می رسد این نسخه از تفسیر، با توجه به تاریخ کتابت آن، باید رونویسی از نخستین نگارش های نجم دایه در تفسیر خود باشد. نجم الدین در این مرحله از نگارش تفسیر، بسیار وابسته به الکشف و البیان ثعلبی است و از همان ابتدای مقدمه با ذکر منبع، نقل قول های بسیاری دارد.
دلایل نقشی خروج جمله واره موصولی و ارتباط آن با عوامل سبکی در متون روایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های دستوری و بلاغی سال ۱۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۲
205 - 221
حوزههای تخصصی:
خطای نامه سفرنامه ای است منثور متعلق به دوران سلطان سلیم بایزید عثمانی در سال 911 هجری قمری که سید علی اکبر، ملقب به خطایی، بازرگان و به قولى «ایلچى ایرانى» همزمان با سلطنت شاه اسماعیل صفوی در شرح سفرش به سرزمین خطای (همان چین و خطا) تحریر نموده است. مطالعه حاضر با در نظر گرفتن فرایند خروج جمله واره موصولی، در پی بررسی انگیزه ها و علل این فرایند در این اثر تاریخی است. براین مبنا با نمونه گیری نظام مند از متن این سفرنامه، تمام جمله واره های موصولی آن استخراج شده و ازحیث عواملی چون: نسبت خروج جمله واره به حفظ آن در جایگاه کانونی، جایگاه گروه اسمی مرجع جمله واره موصولی در هر دو بند پایه و پیرو، شیوه نمایش ارتباط جمله واره موصولی با گروه اسمی مرجع، تأثیر ساخت اطلاعی و تأثیر وزن دستوری جمله واره موصولی بر فرایند خروج مطالعه شد. یافته های پژوهش نشان می دهد که از مجموع 173 جمله واره موصولی کتاب، تنها 39 بند یعنی چیزی کمتر از 23 درصد خروج یافته اند که هرچند از این تعداد بیشترین موصولی سازی از جایگاه سازه های اصلی جمله (جایگاه فاعل و مفعول) صورت گرفته است، لیکن در جملات پیرو، حضور گروه اسمی مرجع در جایگاه های افزوده (متممی، مضاف الیهی و قیدی) با افزایشی دوبرابری نسبت به جملات پایه به 36 درصد می رسد. پرکاربردترین روش نمایش ارتباط جمله واره موصولی با گروه اسمی مرجع خود در این کتاب، استفاده از خلأگذاری بوده و تأثیر ساخت اطلاعی فعل، بر خروج جمله واره موصولی مؤثر قلمداد می شود. همچنین وزن دستوری جمله واره های خروج یافته در این اثر برابر 4 بوده و نمایانگر آن است که در این کتاب، به طور میانگین جمله واره های موصولی که طولی چهار برابر گروه فعلی داشته اند، خروج یافته و جملات کوتاه تر در جایگاه کانونی خود باقی مانده اند. در کنار سایر عوامل مورد پژوهش، نرخ پایین خروج جمله واره های موصولی و حفظ آنها درجایگاه کانونی خود، عاملی است که به نظر می رسد به دشواری درک این متن از سوی خواننده افزوده است و می تواند در کنار سایر شاخص های سبک شناسی مطرح در زمینه متون دوره مورد بحث، مورد توجه و مطالعه قرار گیرد.
تبیین عدالت ادبی بر اساس دو رویکرد همگرا در منظومه ی ویس و رامین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سیده زیبا بهروز* حسن ذوالفقاری** چکیده از منظری کل گرا و غایت محور، اصل عدالت ادبی که منبعث از ایده ی قانون طبیعی است، ساختار بنیادین غالب داستان ها و منظومه های کهن را شکل می دهد و درحقیقت لذت داستان از بیان هنری این قانون ایجاد می شود. یکی از ناب ترین آثار عاشقانه ی کهن که جامع این دو ویژگی است، منظومه ی ویس و رامین است؛ از همین رو در این مقاله قصد داریم ضمن پرهیز از یک جانبه نگری تقلیل گرایانه، با استفاده از دو رویکرد ریخت شناختی و پدیدارشناختی که اتفاقاً در این داستان مؤید یکدیگر در مسیرهایی همگرا هستند، این مدعا بررسی شود. در تحلیل ریخت شناختی اثر که با تأکید بر نقش ویژه ی انواع عشق انجام شده، ساختار حرکت ها و نحوه ی چینش رخدادها در قالب انداموار داستان، حاکی از اندیشه ی محوری آن مبنی بر سرانجامِ پیروز و نیک عواطف برحق انسانی و نابودی و زوال امیال ناشایست و غیرانسانی است. این اندیشه با ماهیت اصلی و هدف کلی قصه ها، در این رویکرد همسوست. نتایج نگاه پدیدارشناختی بر حوادث و رویدادهای طبیعی و ماوراءطبیعیِ مؤثر در سیر داستان و نحوه ی ادراک معانی آن ها در تجارب زیسته ی شخصیت ها و نیز دریافت های حاصل از بررسی محتوای شناختی عواطف عشق و مهرورزی در این منظومه نیز نظام عدالت محور آن را نشان می دهد. در این زمینه و به منظور تبیین و تحلیل بهتر پدیدارهای عشق که در این داستان به شکلی هنرمندانه جمع آمده، از برخی دیدگاه های فلسفی نیز بهره گرفته شده است. درمجموع این اثر ارزشمند که در میان عاشقانه های زبان فارسی جایگاه ویژه ای دارد، خواننده ی ژرف بین را با مفاهیمی چون عشق و هوس، باور و عقلانیت و نقش اراده ی انسانی در برابر اصل قانون طبیعی آشنا می کند. این امر با نگاهی نو و درنظرگرفتن کلیت و هدف غایی آن به جای نگرش سطحی و مقطعی حاصل می شود. * پژوهشگر پسادکترای فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی bseyede@ymail.com (نویسنده ی مسئول) ** استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تربیت مدرس zolfagari@modares.ac.ir تاریخ دریافت مقاله: 7/9/1400 تاریخ پذیرش مقاله: 30/1/1401
پیام رسانی بدنی در مقتل فدایی مازندرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال چهاردهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۵۳)
151-174
حوزههای تخصصی:
پیام رسانی بدنی در مقتل فدایی مازندرانی جمشید داس زرین* نرگس اسکویی ** حسین داداشی*** مقتل نویسی، مقتل سرایی و مقتل خوانی، یکی از مظاهر و بازتاب های ایدئولوژی شیعی در تاریخ نگاری، ادبیات و هنرهای تجسّمی و نمایشی ایرانی- اسلامی است. مقتل سرایی فارسی، نمایشی از خالصانه ترین عواطف غنایی آدمی در مرثیت است که در کالبد زبان و تصاویر این گونه ی شعری گنجانده می شود؛ اما گاهی لبریزی عاطفی، از گنجایی کلامی فراتر می رود و در چنین هنگامی است که عناصر غیرکلامی و پیام های بدنی نیز به یاری زبان فراخوانده می شود. مسئله ی مقاله ی حاضر، تبیین نقش عناصر ارتباطیِ بدنی در مقتل میرزامحمود فدایی مازندرانی، به عنوان یکی از غنایی ترین و طولانی ترین مقاتل منظوم فارسی است. این تحقیق، با روش تحقیق ترکیبی (توصیفی- تحلیلی- آماری) انجام شد و این نتایج به دست آمد: در هشتاد درصد مواقع، پیوند بین عناصر کلامی و غیرکلامی از نوع جانشینی است که نشان از اهمیت و گستره ی پیام رسانی بدنی در مقتل فدایی مازندرانی دارد. نشانه ها و پیام های بدنی در مقتل فدایی در خدمت ساختار روایی و دراماتیک این متن است و در جایگاه عناصر روایی و نمایشی مختلف (فضاسازی، کنش مندی شخصیت ها، توصیفات روایی، گره افکنی و گسترش طرح و پیرنگ) ایفای نقش می کند. این نشانه ها بار غنایی- عاطفی جنبه ی رثایی این مقتل را بسیار تقویت می کنند و در حسی تر شدن مفاهیم و جان بخشی به تصاویر بسیار مؤثرند. کارکرد مهم دیگر پیام رسانی بدنی در این اثر، کمک به انتقال و تقویت گفتمان عاشورایی و منظورهای اعلامی و تبلیغی مهم این گفتمان ایدئولوژیکی است. * دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی واحد بناب، دانشگاه آزاد اسلامی، بناب، ایران zarrin_1350@yahoo.com **دانشیار زبان و ادبیات فارسی، واحد بناب، دانشگاه آزاد اسلامی، بناب، ایران noskooi@yahoo.com(نویسنده ی مسئول) *** استادیار زبان و ادبیات فارسی، واحد بناب، دانشگاه آزاد اسلامی، بناب، ایران hossein.dadashi53@yahoo.com تاریخ دریافت مقاله: 17/12/1400 تاریخ پذیرش مقاله: 5/4/1401
بررسی و تحلیل قربانی حیوانات در متون نظم روایی بر اساس نظریه های قربانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال هجدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۶۶
91 - 121
حوزههای تخصصی:
آیین قربانی، به عنوان رفتاری دینی اجتماعی ازجمله آیین های کهنی است که در میان اقوام مختلف به شیوه های گوناگون وجود داشته است. پژوهش حاضر به روش توصیفی تحلیلی می کوشد به تحلیل قربانی های حیوانی در متون نظم روایی (تا قرن هفتم) بپردازد. نتایج پژوهش، نشان می دهد که تعدیل قربانی های انسانی به قربانی های حیوانی از آثار نیک پایه گذاران ادیان الهی است. در متون مختلف ادب فارسی، اغلب حیواناتی مانند: گاو، شتر، گوسفند، اسب و گاه مادیان، گورخر، الاغ و ماکیان به مناسبت های گوناگونی مانند بلاگردانی، دفع نحوست و چشم زخم، شکرگزاری، کامیابی در اُمور، تولّد فرزند، تقویت روان مرده، دفع جادو و ابطال طلسم قربانی می شوند. آیین قربانی در متون حماسی و عرفانی به طور یکسان بازتاب یافته است، اما در متون غنایی با توجه به فضای عاشقانه این متون، اغلب سخن از تقدیم و بخشیدن حیوانات به معابد و آتشگاه ها است و به ندرت از ریختن خون حیوانات سخن می رود و نمود برجسته ای ندارد. نظریات بلاگردانی فریزر و خشنودی ایزدان از بویس و تایلور در تحلیل مصادیق قربانی، کارآمدتر و انعطاف پذیرتر از سایر نظریه ها در این باره است.
روایت خرد محور و قدرت محور بازپیوند قهرمان در قصّه های ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به خوانش کهن الگویی قصّه های ایرانی و بررسی فرآیند فردیّت و چگونگی رخدادهای شکل دهنده به این فرآیند پرداخته است. پرسش این است که؛ در طی فرآیند فردیّت، روند پیوند قهرمان با آنیما و آنیموس چگونه است؟ با تحلیل محتوای متن قصّه های ایرانی ابتدا نمود کهن الگوها را یافتیم و سپس دو مرحله ای بودن فرآیند فردیّت آشکارشد که دوگونه تحقّق خردمحور و قدرت محور داشت. یافته ها نشان می دهند؛ من (قهرمان) یا بخش آگاه و دیگر اجزای ناخودآگاه روان چون؛ آنیما، آنیموس، پیرخرد و سایه، پیوندهای پیچیده ای دارند. سایه همجنس قهرمان و جزء ناشناخته، سرکوب شده و چالش آفرین روان است. رخدادهای پروسه فردیّت بر بنیاد چالش آفرینی های سایه برای قهرمان رخ می دهد و قصّه ها هم با ساختار دو بخشی و گاه قصّه درقصّه و همانند فرآیند فردیّت هم دو مرحله پیوند و بازپیوند دارند که در جستار پیشِرو به آن پرداختیم. افزون بر آن، دو روایت زنانه و مردانه از روند تحقق فردیّت داریم؛ در روایت خردمحور زنانه؛ قهرمان با راهنمایی و یاریگری پیرخرد و تکیه بر خردورزی بر سایه پیروز می شود و به آنیموس می پیوندد و اغلب پس از شکست سایه، او را می بخشد و می پذیرد. در روایت قدرت محور مردانه؛ قهرمان همچنان از راهنمایی و یاریگری پیرخرد برخوردار است، ولی با تکیه بر قدرت و جنگیدن رویاروی بر سایه غلبه می کند و اغلب سایه را می کُشد و گاه می راند.
نفحات نفت (انعکاس تحولات اجتماعی حاصل از نفت در ادبیات بومی خوزستان)
منبع:
اجتماعیات در ادب فارسی سال ۱ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱
85 - 96
حوزههای تخصصی:
نفت در سده اخیر یکی از مضمون های تازه و بکر پیش روی جامعه ی ایرانی بوده که آثار عمیق و دوران سازی ب ر خوزستان و ادبیات آن برجای گذاشته است. خصوصاً انعکاس مسائل و مناسبات اجتماعی مرتبط با نفت در آثار داستانی نویسندگان خوزستانی قابل توجه است. به همین جهت در این پژوهش تلاش شده است تا نفت و مسائل و پیامدهای آن از ادبیات بومی خوزستان تا پیش از دهه هفتاد شمسی استخراج گردد و آن چنان که نتیجه این پژوهش نشان می دهد پیامدهای استخراج نفت و ایجاد شرکت نفت در خوزستان در قالب مضامینی چون اضمحلال شیوه های سنتی و اقتصاد بومی، رشد مناسبات س رمایه داری، تغییر در انگاره های قشربندی اجتماعی، گ سیختگی و ناموزونی رشد اقتصادی-اجتماعی و گسترش حاشیه نشینی ، دام ن زدن ب ه مهاجرت های وسیع روستایی، گسترش زندگی حاشیه ای، گسترش و دامن زدن به تضادهای ف رهنگی- اج تماعی، برخورد تحقیرآمیز و استعماری فرنگیان، بیداری ملی(خودآگاهی ملی) و هویت های تازه در ادبیات بومی خوزستان انعکاس داشته است که از دید این آثار مهم ترین آن ها تضعیف شدید هویت های عشیره ای و قومی و شکل دادن ب ه هویتی جدید در قالب شرکت- شهرهای نفتی ب وده است .
کلیشه های جنسیتی نقش های خانوادگی در چند متن تعلیمی منثور
منبع:
اجتماعیات در ادب فارسی سال ۱ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱
1 - 12
حوزههای تخصصی:
بازخوانی و بازاندیشی مفاهیم و تعاریف نهادها و روابط میان- فردی و جمعی در متون کهن فارسی با دیدگاه کشف و نقد سنت ها یکی از کارکردهای نقد اجتماعی در روزگار معاصر است. نهاد خانواده، قدیمی ترین نهادی است که کلیشه های جنسیتی از گذشته تا امروز در آن بازتولید شده است. متون منثور تعلیمی بخش مهمی از این تعاریف را در روایتی برساخته و به هم پیوسته آشکار می سازد. در این روایت ها می توان مشاهده و تحلیل کرد که مفاهیم و مناسبات میان افراد و تعاریفی که برای زن و شوهر، پدر و مادر و فرزندان و حقوق آن ها بر یکدیگر طرح می شود، در مقایسه با جهان امروز چه تفاوت های بنیادینی یافته است و چه مفاهیمی همچنان بر بستر سنت ها بازتعریف می شود. در کلیشه های جنسیتی تکرار شونده در این متون بر اساس دیدگاه سلسله مراتبی قدرت و فرهنگ پذیرفته شده آن روزگار، مردان متکفل و مخاطب« تدبیر منزل» بودند و زنان و کودکان بر اساس نقصان عقل و صغارت، تحت قیمومیت آنان بودند. روابط میان اعضای خانواده نه بر اساس «محبت» که بر اساس «وظیفه» و «قدرت» تعریف می شد و آداب و سیاست خاصی بر آن حکم فرما بود. تلاش در برقراری یک نظام از پیش تعیین شده و یک طرفه که مجری آن مرد خانواده است، دیده می شود و برای کودکان دختر و پسر بر اساس جنسیت، پرورش و نقش های از پیش تعیین شده و متفاوتی در نظر گرفته می شود
کارکردهای حسن تعلیل در منطق الطیر عطار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه متون ادبی دوره عراقی دوره ۳ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
13 - 27
حوزههای تخصصی:
در آثار ادبی، سخنور به مقتضای حال مخاطب، با استفاده از شگردهای ادبی متعدد و درخور، سخن را بر قوۀ تخیل بنیان نهاده، در نهایت با به کارگیری آرایه های بدیعی بر گیرایی و لطف کلام می افزاید. حسن تعلیل به عنوان آرایۀ بدیعی نه تنها در حسن و زیبایی کلام مؤثر است، از ارکان اصلی تخیل در کلام نیز به حساب می آید و شاعر زمانی از آن بهره می گیرد که بخواهد قوانین رایج علی و معلولی را بر هم بزند و مخاطب را همراه خویش، وارد دنیای خیالی و شاعرانه کند. در پژوهش حاضر به روش توصیفی تحلیلی با نگاهی به منطق الطیر از دریچۀ حسن تعلیل، ضمن بیان نمونه های بارز کاربرد آن در کلام عطار، کارکردهای آن نیز به روشنی بیان می شود تا افق روشنی در مقابل دیدگان مخاطبان و علاقه مندان آثار عرفانی، به ویژه کلام عطار قرار بگیرد و در نهایت نیز به این نتیجه رهنمون می شود که هرچند حسن تعلیل در منطق الطیر بسامد بالایی ندارد، اما همین مقدار بهره گیری از آن، برای بیان مفاهیم هنری و ادبی، عرفانی، اجتماعی و روان شناسی و... سبب برجسته سازی و تأثیر مضاعف رویۀ معنایی کلام می شود و این گونه شاعری که با نگاهی متفاوت به جهان و قوانین آن می نگرد، مخاطب غرق در دنیای عادی و تکراری را با دنیای خیال آشنا می سازد؛ دنیایی که برخلاف انتظار اوست و همین عادت شکنی، تشخص ویژه ای به کلام می بخشد.
مکان یابی نام های جغرافیایی در منطقه کهگیلویه و بویراحمد با تأکید بر اسطوره سفر کی خسرو به کوه دنا، براساس منابع تاریخی و پژوهش های باستان شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اسطوره ها در نگاهداشت فرهنگ و آداب و رسوم کهن ایران زمین جایگاه خاصی دارند. یکی از مهم ترین اسطوره های رایج در میان ساکنان بومی شهرستان های بویراحمد و دنا، اسطوره سفر کی خسرو، پادشاه کیانی ایران زمین به کوه دنا واقع در نزدیکی شهر سی سخت است . پژوهش حاضر براساس شیوه تاریخی تحلیلی و تطبیقی است که براساس مطالعات کتابخانه ای و مستندات و باستان شناسی انجام شده است. با توجه به اینکه اسطوره سفر کی خسرو نه تنها در افواه و اذهان مردم منطقه بویراحمد و دنا، بلکه در مناطق جغرافیایی و اسامی اماکن آن به وضوح می توان آن را دید و شنید و ازجمله اسطوره هایی به شمار می آید که نه تنها قرابت ماهوی آن را در اسطوره های سایر ملل می توان یافت بلکه در کتب تاریخی به ویژه شاهنامه فردوسی می توان آن را مطالعه کرد؛ به همین سبب پرداختن به مطالعه اسطوره ذکرشده ضروری به نظر می رسد. بنابراین مکان یابی نام های جغرافیایی اسطوره کی خسرو با اهداف و پاسخ به پرسش های اصلی پیش رو انجام پذیرفت: مهم ترین منابع مکتوب موثقی که به اسطوره سفر کی خسرو به کوه دنا اشاره کرده اند کدام اند؟ تا چه حد می توانیم درمورد اسطوره سفر کی خسرو به کوه دنا، به مدارک باستان شناختی استناد کنیم؟ علاوه بر شاهنامه فردوسی، در منابع دست اول تاریخی که در قرون سوم و چهارم هجری توسط مورخان اسلامی نوشته شده اند ازجمله ابن اثیر، حمدالله مستوفی، حمزه اصفهانی و گردیزی به اسطوره کی خسرو از منظر واقعه تاریخی اشاره شده است. از مهم ترین مدارک و شواهد باستان شناختی مرتبط با اسطوره کی خسرو، تل خسرو در نزدیکی یاسوج است که هانیس گاوبه، باستان شناس اتریشی آنجا را کاوش کرده است.
بررسی مکتب رمانتیسم اجتماعی در شعر شاملو(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ششم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱۹
108 - 129
حوزههای تخصصی:
شاملو سردمدار شعرسپید، نویسنده و مترجم ایرانی ست. شعر شاملو از ابعاد گوناگون به ویژه مکتب های ادبی قابل تحلیل و بررسی ا ست. هرچند در زمینه ی مولفه های مکتب رمانتیسم در شعر شاملو بررسی های زیادی انجام شده اما مکتب رمانتیسم اجتماعی در شعر شاملو تحلیل و بررسی نشده است.در این جستار به شیوه ی توصیفی، تحلیلی و ارزیابی کمی به بررسی مهم ترین مشخصه های مکتب رمانتیسم اجتماعی، همچون: اومانیسم، ذهنیت غنایی و پرداختن به مسائل اجتماعی، ناسیونالیسم، طبیعت نمادین در مفهوم سیاسی و اجتماعی پرداخته شده است. بسامد ذهنیت غنایی و پرداختن به مسائل اجتماعی و طبیعت نمادین در شعر شاملو نمود زیادی دارد. اومانیسم نیز در شاملو قابل توجه است. ناسیونالیسم در شعر او جایگاه چندانی ندارد، زیرا که شاملو خود را به سرزمین مادری محدود نکرده بود او به همه دنیا تعلق داشت. به طورکلی از میان اشعار رمانتیسم شاملو، ۱۷۴ شعر(86/40 درصد) رمانتیسم اجتماعی و در این میان، ۵۹ مورد(۹۰/۳۳ درصد) نگرش اومانیستی و۱۱ مورد (۳۲/۶ درصد) نیز نگرش ناسیونالیستی مشاهده شد.
ارزیابی ترجمه بنگالی شاهنامه فردوسی از منیرالدّین یوسف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شاهنامه فردوسی یکی از بزرگ ترین حماسه های جهان است که در سرزمین ایران، حدود هزار سال پیش به زبان فارسی سروده شده و همچنان یکی از بزرگ ترین متن های حماسی دنیا به شمار می رود. تعداد کمی از آثار ادبی جهان به اندازه شاهکاری چون شاهنامه فردوسی، مورد توجه مردم جهان قرار گرفته اند. این شاهکار عظیم تا کنون به بیش از سی و پنج زبان جهان ترجمه شده است. منیرالدّین یوسف (1919-1987م.)، مصنّف ادبیات جدید بنگالی و مترجم مشهور بنگلادش، متن کامل شاهنامه را در شش جلد، به زبان بنگالی ترجمه کرده است. نکته قابل توجه این که یوسف، بسیار مراقب بوده تا وزن شعری شاهنامه اصلی را در ترجمه خود حفظ کند؛ یعنی این یک نثر معمولی نیست، بلکه وزن شعر آزاد در ترجمه هر سطر از این حماسه عظیم وجود دارد. یوسف حتی توضیحات مربوط به اسامی شخصیت ها را به درستی ترجمه کرده است. شخصیت های معروفی مانند رستم و سهراب نیز در ترجمه او به خوبی مورد توجه قرار گرفته اند. با خواندن این متن ترجمه شده شاهنامه، به نظر می رسد که ما شعر یک شاعر حماسی بنگالی را می خوانیم. گرچه شاهنامه فردوسی به زبان های گوناگون جهان ترجمه شده، اما کار منیرالدّین یوسف نمونه بارز یکی از بهترین ترجمه های شاهنامه فردسی در جهان شمرده می شود. هدف از این نوشتار، معرّفی منیرالدّین یوسف، ادیب و مترجم بنگالی، و بررسی عملکرد او در ترجمه شاهنامه فردوسی است.
دردانه عشق (شرح بیتی از حافظ)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادب فارسی سال ۷۵ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۴۵
15 - 23
حوزههای تخصصی:
نسج و بافت بیان در شعر حافظ، علی رغم سادگی و روشنی بیشینه ابیات و تعابیر، بر شبکه معنایی پیچیده و عموماً پنهانی مبتنی است که گاه معانی عمیق و دقیق مستتر در آن، چندان در بادی امر رخ نمی نماید. به همین سبب، ابیات متعددی از دیوان وی، تنها با تأملات و بازخوانی های مکرر است که در معرض فهم و منصه ظهور قرار می گیرد. ازجمله این ابیات، این بیت مشهور است که «عشق دُردانه است و من غواص و دریا میکده/ سر فروبردم در آنجا تا کجا سر برکنم» (از غزل مشهورِ «من نه آن رندم که ترک شاهد و ساغر کنم»)؛ بیتی که شارحان و حافظ شناسان به گواهی آثارشان، معنای آن را روشن و سرراست تلقی کرده اند. نویسنده جستار حاضر، علی رغم این تلقی عمومی، با تکیه بر بازخوانی دقیق تر و تأمل در شبکه معنایی پیچیده و به هم تافته اجزا و مفردات بیت، می کوشد در عین نقد تلقی مذکور، معنای مستنبط خود را از بیت با خوانندگان در میان نهد. تبارشناسی تعابیرِ شاعرانه و مفاهیم صوفیانه بیت مذکور، ارتباط مکتب عرفانی حافظ با اندیشه های احمد غزالی و کتاب سوانح او را نشان می دهد.
تحلیل ترامتنیّت حکایت های برگزیده اسرارنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از راه های شناخت دقیق متون، بررسی تعامل بین آن ها است و ترامتنیّت یکی از رویکردهای خوانش متن است که به روشی نظام مند، روابط بین متون را نشان می دهد. بیشتر حکایت های اسرارنامه ، ریشه در آثار پیش از آن دارد ولی شیوه تغییر و بازتولید آن بسیار سنجیده و هدف مند بوده است. در این پژوهش به روش تحلیلی- تطبیقی بر اساس نظریه ترامتنیّت ژرار ژنت، به بررسی میزان و چگونگی ارتباط اسرارنامه با زیرمتن های آن پرداخته ایم. یافته های پژوهش نشان می دهد که بهره گیری عطّار از زیرمتن ها به شکل ارتباط بینامتنی از نوع صریح و ضمنی و به منظور اعتباربخشی به روایت و تأیید مطلب صورت گرفته است. بیش ترین نوع رابطه ترامتنی اسرارنامه با زیرمتن های آن، از نوع زبرمتنی و از نوع همان گونگی و تراگونگی به روش گشتار کمّی و کاربردی است . فرایندهایی چون گشتار انگیزه، گشتار ارزش، گشتار کیفی، فزون سازی، انبساط، برش و تلخیص متن سبب تغییر گفتمان حکایات، برجسته کردن مطلب، افزودن عناصر داستانی و خارج کردن متن از حالت گزارشی به گونه روایی، ارزش کاهی یا ارزش گذاری شخصیّت های حکایات و متناسب کردن اهداف در روایت عطّار شده است. فرامتنیّت در اسرارنامه از نوع تفسیری است و در تبیین دیدگاه های عرفانی عطّار، بسط بن مایه و نمادین کردن حکایاتی که در مآخذ اسرارنامه به صورت سطحی و تک معنا نقل شده اند، موثّر بوده است.
رمزگشایی کهن الگویی داستان های هفت پیکر نظامی با توجه به سیر بهرام برای رسیدن به «مادر مثالی»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی بهار ۱۴۰۱ شماره ۹۱
315 - 341
حوزههای تخصصی:
می توان هفت پیکر نظامی را کتاب یگانگی قهرمان و پیوند مقدس او با آنیما دانست که در گستره نمادها یا استعاره هایی معنادار به نوعی «خویشتن شناسی» منجر می شود. جلوه کهن الگوهای ناخودآگاه جمعی موجود در این کتاب، آن را در هاله ای از ابهاماتی قرار می دهد که جز با راهکارهای روان شناختی اسطوره قابل درک و تبیین نیست. کهن الگوی «زن نخستین» یا «مادر ازلی» در سفر سمبلیک بهرام و در مراحل آزمون های خودشناسی او، حرکتی از اعماق سیاهی به دل روشنایی است. در داستان های این کتاب، نقصان و کمبودی در روان تمامی قهرمانان، موجبات حرکت و سفر آن ها را برای گشودن دریچه های ناشناخته فراهم می سازد. زندگی پر رمز و راز شاه در گزارش نظامی از او یک قهرمانان اسطوره مند ساخته که در فرجام زندگانی خویش به عنوان یک انسان آگاه به شعورِ شورمندِ خویش به نوعی فردانیت متافیزیکی دست می یابد. مسأله اصلی پژوهش در این مقاله، سیر بهرام است که خود در قالب سفری به قصد نوزایی رُخ می دهد و تسلسل وقایع و ارتباط درونی آن ها با یکدیگر فرایند خویشتن شناسی قهرمان را تقویت می کند. هدف این است تا با نشان دادن رویکرد روان شناختی اسطوره با واکاوی عناصرِ نمادینِ موجود در قصه های هفت گنبد، ارتباط درونی آن ها با داستان اصلی بررسی شود و تمامی کنش ها و واکنش های داستانی را در جهت استعلای متافیزیکی قهرمان معنا بخشد. گفتنی است که شیوه تحقیق در این مقاله، تحلیلی- توصیفی است.
شناختِ فوکو؛ پراکتیسی که باید رهایش کرد ملاحظاتی انتقادی درباره کتاب «فوکو در ایران»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه انتقادی متون و برنامه های علوم انسانی سال ۲۲ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱۰ (پیاپی ۱۱۰)
329-357
حوزههای تخصصی:
نگاه فوکو به انقلاب اسلامی چه در زمان حیاتش و چه پس از آنْ بحث ها و واکنش های متفاوتی را در پی داشت و آثار متنوعی در این باره به رشته تحریر درآمد. یکی از جنجالی ترینِ این آثار، کتاب «فوکو و انقلاب ایران: جنسیت و اغواگری های اسلام گرایی» نوشته «ژانت آفاری» و «کوین اندرسون» است که می توان آن را ازیکسو واکنشی سیاسی به اسلام گرایی و ازسوی دیگر، نقدی معرفت شناختی به آن چه نویسندگان «نسبی گرایی فرهنگی» می نامند، به شمار آورد. بهروز قمری تبریزی در کتاب «فوکو در ایران» کوشیده است ضمن ارائه پاسخی مناسب به آفاری و اندرسون، نشان دهد که حقیقتِ آرای فوکو درباره انقلاب ایران چیست. به بیان دیگر، «فوکو چگونه انقلاب ایران را معنا کرد؟» در مقاله حاضر به این موضوع پرداخته شده است که از منظری خاص هر دوِ این آثار درون یک پراکتیس گفتمانی شکل گرفته اند و بنابراین، جملات متفاوتی از یک گزاره اند و باید به یک اندازه از دستِ هر دوِ آن ها رها شویم.