فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۰۱ تا ۲۲۰ مورد از کل ۵۲٬۵۲۲ مورد.
حوزههای تخصصی:
مجالس سبعه، اگر چه در پرتو درخشان مثنوی و غزلیات شمس، تابش کمتری دارد، امّا یکی از آثار مولانا در القای اندیشه عرفانی او به مخاطب است، مولانا در این کتاب کم حجم، از طریق مناجات های دلنشین و زیبای خود، نمونه ای از رابطه روحانی و عرفانی انسان با خدا را نشان می دهد و از آن پس با استفاده از ابزار های بلاغی، اندیشه باطن گرایی خود را آشکار می سازد. در بیان این اندیشه ها تشبیه، استعاره مفهومی، روایت، تقابل های دوگانه، پارادوکس و تأویل نقش موثر تری در ساختن زبان عرفانی او داشته است. اطلاعات این مقاله به روش کتاب خانه ای گردآوری و با استفاده از روش تحقیق کیفی و توصیفی، تحلیل شده است. حاصل پژوهش نشان می دهد که زبان عرفانی زبانی مستقل و در برابر زبان های دیگر نیست، بلکه کاربری خاص از یک زبان عام است که نشانه های نظام عرفانی بدان تشخص می بخشد.
تحلیل بینامتنی روایت اسطوره ای رمان چاه بابل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بینامتنیت اصطلاحی مهم در نظریه های ادبی معاصر است که در آن به روابط بین متون اشاره می شود؛ بنابر، این نظریه متون ادبی در انزوا شکل نمی گیرند و نمی توان آن ها را بدون ارتباط با یکدیگر خواند و تفسیر کرد. بینامتنیت در آثار پست مدرن با دیگر ویژگی های این متون همچون گسست زمانی، روایت غیرخطی، دور باطل و... پیوندی جدانشدنی دارد. در این مقاله با استفاده از روش توصیفی تحلیلی و بهره گیری از نظریه بینامتنیت، اثرپذیری روایت چاه بابل از اسطوره هاروت و ماروت بررسی و تحلیل شده است. نتایج این بررسی نشان می دهد شخصیت ها، کنش ها و حوادث داستان چاه بابل هم در صورت و هم در مضمون مشابهت های فراوانی با روایت اسطوره ای هاروت و ماروت دارند و استفاده از عناصر اسطوره ای همچون بن مایه ها، شخصیت ها و نمادها، چاه بابل را به روایتی اسطوره ای تبدیل کرده که از اهمیت تحلیل بینامتنی برخوردار است. در این داستان سیال بودن ذهن راوی رمان در بینامتن های اسطوره ای، روایتی پسامدرن از دنیای پر از رنج و عذاب شخصیت ها آفریده است. هدف این پژوهش بررسی و بازنمایی نقش بینامتنیت در روایت پسا مدرن و رابطه آن با دیگر مؤلفه های این نوع متون در رمان چاه بابل است.
نقد نظریه مخاطب نهفته ایدن چمبرز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال ۱۷ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۶۶
109 - 150
حوزههای تخصصی:
در این مقاله، نظریه مخاطب نهفته ادبیات کودک و نوجوان از ایدن چمبرز را نقد کرده ایم. ایدن چمبرز در نظریه خود، برای شناخت مخاطب نهفته در ادبیات کودک و نوجوان، فنونی را پیشنهاد می کند. در طرح این نظریه که مفاهیم مفیدی ارائه می کند، ایرادها و خلأهایی وجود دارد که آن ها را ذیل چند عنوان توضیح داده ایم: کلی گویی و ابهام در تعاریف، هم پوشانی مقوله ها، رعایت نکردن مدعاها در مثال و سست بودن مبانی نظری. کاربست صحیح این نظریه در عمل، نیازمند بازنگری، تکمیل و اصلاح ایرادهایی است که در این پژوهش مطرح کرده ایم. در ادامه تلاش کردیم در جهت اصلاح نظریه پیشنهادهایی ارائه کنیم. با توجه به این که هدف نظریه چمبرز یافتن مخاطب نهفته است ما نیز به سراغ تکنیک هایی رفتیم که امکان یافتن این مخاطب را به ما می داد. در زبان شناسی رمان و روایت شناسی، روش ها و مفاهیم کارآمدی یافتیم و روشی براساس تحلیل ساختار متن و گفتمان روایت طراحی کردیم که با کمک آن می توان مخاطب نهفته را استنباط کرد. این روش شامل مفاهیم معنابن، کانونی سازی، صدا و فاصله است که درکی دقیق تر از مخاطب نهفته به دست می دهند.
بررسی تطبیقی ساختار تقابلی شعر «پادشاه فتح» از نیما یوشیج و «اسطوره آفرینش» بر پایه نظریه لوی استروس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۹
222-241
حوزههای تخصصی:
تقابل های دو گانه، ساده ترین و در عین حال مهم ترین رابطه میان واژه هاست که در علم ساختارگرایی مورد بررسی قرار می گیرد. اعتقاد به ستیز دو بُن مایه خیر و شرّ، در ساختار نظام خلقت که با اسطوره آفرینش آغاز می شود؛ در شعر نیما یوشیج به عنوان شاعری اسطوره ساز، جایگاه ویژه ای دارد. این پژوهش با هدف بررسی و تحلیل تقابل های به کار رفته در شعر پادشاه فتح نیما یوشیج و تطبیق آن با ساختار تقابلی اسطوره آفرینش، نوشته شده است. از آنجا که مشهورترین نظریه پرداز تقابل های دوگانه در اسطوره، لوی استروس، قوم شناس فرانسوی است؛ کوشیده شده تا این تقابل ها بر پایه نظریه او ارائه گردد. یافته های این پزوهش نشان دهنده آن است که در ساختار اسطوره آفرینش، تقابل های دو گانه، جایگاه نخست را به خود اختصاص داده است و نیما یوشیج با الگوپذیری از ساختار تقابلی این اسطوره، علاوه بر کاربرد انواع تقابل ها در شعر پادشاه فتح، کوشیده است تا با بازآفرینی این اسطوره در قالب شعر، نارضایتی خود را از اوضاع سیاسی و اجتماعی نشان دهد.
بررسی تطبیقی سروده های پروین اعتصامی و لنگستون هیوز با تکیه بر مقولۀ فرودست نگری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۸ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۷۱
46 - 73
حوزههای تخصصی:
لنگستون هیوز از مطرح ترین شعرای سیاهپوست آمریکاست که او را ملک الشّعرای سیاهان نامیده اند. او در آثارش به تشریح جنبه های گوناگون زندگی سیاهان پرداخته و برای احقاق حقوق مدنی آنان با بی عدالتی و تبعیض نژادی به مخالفت برخاسته-است. در این پژوهش برخی از مؤلّفه های شعر هیوز با سروده های پروین اعتصامی مقایسه می شود. هدف از پژوهش، تشریح این موضوع است که دو سراینده تلاش دارند، بخش هایی از رفتارها و ارزش های معرفتی را در پیوند با طبقات مختلف اجتماعی به-ویژه گروه های فرودست باز گویند. براساس نتایج پژوهش، هیوز و پروین اعتصامی به دلیل گرایش های اجتماعی و تفکّرات ایدئولوژیک، به خواست ها و آرمان های طبقات فرودست جامعه توجّه نشان داده اند. واکنش آن ها در برابر اختلافات طبقاتی، برخاسته از اندیشه ای است که در دامان آن پرورده شده اند. در سروده های هیوز، بازتاب گرایش های نژادپرستانه که در برنامه های اجتماعی خود بهبود زندگی فرودستان را خطر بزرگی می دانند، بیش تر نمود دارد، امّا براساس شعر پروین اعتصامی، در جامعه ایرانی که تفکّر نژادپرستی حاکم نیست، وضعیت محرومیّت افراد با تحلیل های ایدئولوزیک و نسبت دادن آن به قضا و قدر توجیه می شود.
حافظ و ارزش ها و ضد ارزش های اجتماعی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
در این تحقیق به روش تحلیل محتوا به پیروی از نظریه مارکس وبر، به بررسی ضد ارزش ها در جامعه عصر حافظ پرداخته شده است. هدف از این تحقیق شناخت نگرش اجتماعی حافظ و مسائل اجتماعی و فرهنگی شرایط سیاسی جامعه آن عصر است. برای دستیابی به این هدف، به بررسی آن دسته از غزلیاتی پرداختیم که در آن به ارزش ها و ضد ارزش های جامعه او اشاره شده است. یافته ها نشان داد که حافظ نسبت به ناهنجاری های موجود در جامعه خود واکنش نشان داده و منتقد ضد ارزش هایی است که پایه های جامعه آرمانی ساخته شده در ذهن صلح جوی او را متزلزل ساخته است. شاعر شیرین سخن ما، مخاطرات بی شماری را به جان خریده و با لحنی تند و گزنده از صوفی و محتسب و شیخ و مفتی و واعظ لب به سخن گشوده و در نکوهش ضد ارزش هایی چون ریا، فساد، فرصت طلبی، حرام خواری و مانند آن سخن سرایی کرده است تا رسالت اجتماعی خود را به تمام و کمال به سوی یک مبارزه سیاسی سوق دهد. او با کلام شیوا و شیرینش کوشیده تا همبستگی و هویت ملی را در میان اعضای جامعه قوام بخشد و با اتکا به نگاه ژرف خود، طرحی نو از انسان، آزادی، دین و دنیا دراندازد.
اطلاعات آوایی در فرهنگ های عمومی یک زبانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فرهنگ ها از گذشته تا کنون برای بازنمایی انواع اطلاعات آوایی شیوه های گوناگونی را به کار گرفته اند که هریک از این شیوه ها دارای مزایا و معایبی هستند. امروزه در فرهنگ های عمومی علاوه بر صورت آوایی، اطلاعات آوایی بیشتری ارائه می شود که از آن جمله اند گونه های دیگر تلفظ، تکیه، ساخت هجایی و فرایندهای آوایی. این مقاله به بررسی انواع اطلاعات آوایی در فرهنگ های عمومی انگلیسی و فارسی اختصاص دارد و در آن، دو فرهنگ جدیدتر فارسی، یعنی فرهنگ فارسی و فرهنگ روز سخن ، از منظر بازنمایی اطلاعات آوایی بررسی شده اند.
نگاهی تطبیقی به شیوه تاریخ نگاری «طبری» و «مسعودی»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۹
14 - 27
حوزههای تخصصی:
تاریخ نگاری ایرانی، به مثابه بخشی از سنت تاریخ نگاری اسلامی، در قرون نخستین به ثمر نشستن دین مبین اسلام از دل مکتب تاریخ نگارانه عراق برآمد و برخی از بزرگ ترین مورخان مسلمان را در دل خود پروراند. هرچند تاریخ نگاری اسلامی ، هم زمان با تکوین تمدن اسلامی به سرعت رو به رشد نهاد، اما پویایی و رشد فلسفی چندانی نداشت. در بهترین حالت با رویکردی کلامی و با روشی متأثر از قاعده علوم حدیث و رجال بررسی می شد. البته چهره هایی استثنایی همانند طبری و مسعودی تا حدودی متفاوت تر از دیگران عمل کرده و نگاه مشخص تری به موضوع داشته اند . یکی از دلایل معروف بودن طبری را در طی قرون متوالی، می توان ثمره روش تاریخ نگاری او دانست؛ روشی که به شدت متاثیر از روش محدثان است؛ هم در جمع آوری داده های تاریخی و هم در نگارش آنها. از طرف دیگر مسعودی مورخ برجسته سده های سوم و چهارم هجری،یکی از بنیان گذاران تاریخ نگاری تحلیلی و عقلی به شمار می رود که با تالیف آثار خود، نگرش خاصی در تاریخ نگاری تحلیلی بر پایه عقل اعمال نمود. بر این مبنا در این پژوهش سعی خواهیم کرد با بهره گیری از روش تحلیلی- توصیفی به مقایسه سبک تاریخ نگاری طبری و مسعودی بپردازیم.
تحلیل رویکرد تربیتی طالبوف در «کتاب احمد»: استنباط و نقّادی کاربست های آن(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
زبان و ادب فارسی دانشگاه آزاد سنندج سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۹
240 - 272
حوزههای تخصصی:
زمینه: میراث مکتوب بر جای مانده از گذشتگان که در پس هر یک داستانی خاص نهفته است، در فهم مطالعه ی تاریخ تربیتی بشر مؤثّر هستند. نقّادی آن ها از منظرهای گوناگون، تلاشی است برای حفظ آن ها از راه کاربست شان در زمان کنونی. هدف پژوهش حاضر، تبیین رویکرد تربیتی طالبوف، بیان کاربست های امروزین و نقّادی آن در کتاب احمد، است. برای دست یابی به این هدف، از روش های پژوهش اسنادی- کتابخانه ای، موردپژوهی و تحلیل محتوای کیفی بهره برده شد. میدان پژوهش، کتاب سه جلدی کتاب احمد، نسخه ی چاپ دوم نشر شبگیر 1356، با مقدمه و حواشی محمدباقر مؤمنی است. یافته های پژوهش در چهار بخش تدوین شد. بخش نخست شامل معرفی کتاب احمد، بخش دوم به تبیین چگونگی تربیت در کتاب احمد در سه مرحله پرداخته است: ویژگی های متربی، سؤالات احمد و استخراج مفاهیم تربیتی از کتاب مذکور. در بخش سوم به استنباط کاربست های امروزین از نوع تربیت مدّنظر نویسنده پرداخته شد که کاربست های زیر حاصل شد: 1. شیوه ی برخورد مربی با متربیان، مهارت افزایی، اجازه ابراز وجود دادن 2. روش مند بودن در آموزش، مانند: روش گفت وگو، پرسش و پاسخ، سخنرانی و... 3. آموزش مسائل فراتر از کلاس و درس. 4. پیش برد آموزش های اخلاقی و دینی در کنار آموزش های علمی. در بخش چهارم، نقدهایی بر نوع تربیت طالبوف در کتاب احمد وارد شد از قبیل: توبیخ، سرزنش، نادیده گرفتن نقش مادر در تربیت متربی، عدم اجازه نقّادی به متربی، توضیحات طولانی و فراتر از درک مخاطب.از این رو، پیشنهاد می شود که معلمین از رویکرد تربیتی این کتاب در مدارس با دید انتقّادی بهره ببرند.
حکایت شیخ صنعان: بازگشتِ موقتِ امر سرکوب شده و تثبیت امر هنجاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در بخش نخست مقاله حاضر، حکایت «شیخ صنعان» بر مبنای برخی از مفاهیم در نقد روانکاوانه فرویدی بررسی می شود. نتایج این بخش نشان می دهد که که ساخت اصلی حکایت، بیان شاعرانه کشمکش میان سه ساحت روان است: شیخ صنعان، «خود»، زیر فشار دو نیروی متضاد و مصرّ «نهاد» و «فراخود» است و این دو ساحت در قالب دو شخصیت دختر ترسا و مرید بلندهمت، صورتی عینی و هنری یافته اند. در آغاز حکایت، خودانگیختگی جوشان «نهاد» از همه جانب می خواهد سیطره یابد؛ اما در ادامه، «فراخود» با نیروگذاری های هنجاری و دینی، دوباره جلو می آید و در نهایت پیروز می گردد. در بخش دوم مقاله، مسئله ای مهم تر و بنیادی تر در ارتباط با این تحلیلِ درون متنی آشکار می شود: بازخوانی و بازاندیشی متنی عارفانه از منظر روانکاوانه، در نهایت، و در نسبت با زمینه اجتماعی آگاهی، به کجا راه می برد؟ در پاسخ به این پرسش، عطار به منزله یک سوژه گفتمانی عارفانه و حکایت شیخ صنعان را نیز به مثابه بازنمایی استعاریِ آگاهیِ یک گروه اجتماعی در نظر گرفته ایم و به این نتیجه رسیده ایم: در این حکایت، جایگاه «سوژه» را «کلیت نظام نمادین» گرفته است و متن به مثابه بازنمایی هنریِ نیروگذاری های اجتماعی عرضه شده است.
بررسی تطبیقی جلوه های میراث دینی در شعر قیصر امین پور و فایز خضور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبیات تطبیقی دوره ۱۲ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۴۰)
159 - 187
حوزههای تخصصی:
مکتب امریکایی ادبیات تطبیقی ،امکان خوبی برای بررسی آثار ادبی ملل گوناگون فراهم می سازد.جنگ درون مایه ای است که ادیبان ایران و فلسطین به باز تاب آن در آثار خویش پرداخته اند. این پژوهش به بررسی نشانه های میراث دینی در شعر دو شاعر مقاومت، قیصر امین پور و فایز خضور می پردازد. این دو با هدف تربیتی و برانگیختن همت مردم برای مبارزه با دشمن، در اشعارشان، اقتباس هایی از داستان های قرآن داشته اند و از شخصیت های دینی و تاریخی نیز بهره گرفته اند و کوشیده اند از این طریق وضعیت غم انگیز جامعه ایران و فلسطین در زمان حاکمان را به تصویر بکشند، اما قیصر امین پور از طریق به تصویر کشیدن وقایع اجتماعی در زمان جنگ، در صدد دعوت جوانان به آزاد سازی بخش های اشغال شده کشور بود. همچنین هر دو شاعر به تصویر خرابی ها، ویرانی هاو کشتارو تأکید بر پیروزی حتمی مظلومان بر ظالمان پرداخته اند.
تمنای دوزخ: بازجست نگاه و نگرش عرفا به دوزخ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شطحیات در اصطلاح عرفان و تصوف، کلمات و سخنانی است که عارفان در حال وجد، ذوق، مستی و بی خودی بر زبان می آورند که گاهی کفرآمیز و خلاف آموزه های الهی است. یکی از این شطحیات تمنای دوزخ است. در واقع نگاه عارفان به دوزخ نگاهی متناقض نماست. آنان باور دارند که می توان با شکستن الگوهای منفی نسبت به دوزخ به حقیقت دست یافت. مشایخ متصوفه در موقعیت های مختلف با انگیزه های گوناگون این شطح را بر زبان رانده اند و دلایل و انگیزه های گوناگونی را برای ورود به دوزخ بیان داشته اند. نویسندگان پژوهش حاضر با روش تحلیلی تطبیقی و با هدف بازجست نگرش عرفا به دوزخ به بررسی و تحلیل متون مختلف نثر عرفانی تا قرن هفتم پرداخته اند. از دلایل و انگیزه های دوزخ طلبی عارفان می توان موارد ذیل اشاره کرد: طلب شفاعت برای خلق، ایثار و شفقت، مفاخره به قدرت معنوی، رضا به قضای الهی، بی اعتنایی به دوزخ، شوق وصال دوست؛ این طرز نگاه به دوزخ در میان اقوال عرفا، در تذکره الاولیا بیشتر از سایر کتب عرفانی به چشم می خورد و دوزخ طلبی در سخنان مشایخ بزرگی چون خرقانی، بایزید، شبلی نسبت به دیگر عرفا، بسامد بیشتری دارد.
هنرسازه های ترکیبی، مختص مختصات بلاغت فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال ۱۷ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۶۶
197 - 243
حوزههای تخصصی:
بلاغت فارسی پس از اسلام، نخست از آبشخور قرآن و بلاغت عربی سرچشمه می گیرد و در ادامه، توأمان با ترجمه آثار حکمای یونانی، بلاغت اسلامی و به تبع آن بلاغت فارسی به طور عمیق تحت تأثیر آثار و بلاغت غربی قرار می گیرد. از این رو، هنرسازه های ادبی، خاصه ابزارهای زیبایی شناختیِ دانش بیان در بلاغت فارسی متأثر است از دستگاه بلاغی عربی و غربی؛ و یا دست کم مشترک با آن ها. اما با غور و وارسی سامان بلاغت و مداقه در صناعات ادبی فارسی درمی یابیم که گونه ای از این شگردها، یعنی هنرسازه های ترکیبی علی رغم وابستگی و هم بستگی با شگردهای بلاغی عربی و غربی، از استقلال و انحصار ویژه ای برخوردارند که مانند آن را در سایر دستگاهای بلاغی نمی بینیم. این جستار که با شیوه توصیفی تحلیلی نوشته شده است، می کوشد تا با بررسی شباهت های شگردهای دستگاه بلاغت فارسی با دستگاه های بلاغی عربی و غربی، نشان دهد که هنرسازه های ترکیبی مختص مختصات بلاغت فارسی است و سایر دستگاه های بلاغی محروم از این گونه از ابزارهای زیبایی شناسی اند. نتیجه این جستار تأیید می کند که بلاغت فارسی با توجه به قابلیت بازتابندگی عناصر فرهنگی و قومی شگرد کنایه و نیز دوگانه خوانی ابعاد لازمی و ملزومی آن، و همچنین به سبب مختصات ذاتی زبان فارسی در حوزه ترکیب پذیری، با امتزاج شگردهای منفرد، صناعات مستقل و منحصری می سازد که خاص بلاغت فارسی است و به نظر می رسد که در دیگر دستگاه های بلاغی (عربی و غربی) نشانی از آن نمی بینیم. البته این موضوع بیش از آنکه ادعایی باشد، دعوتی است از متخصصان حوزه های مزبور، که درنهایت، چه نظر نگارنده رد شود و چه پذیرفته، دستاورد جدیدی برای حوزه بلاغت محسوب خواهد شد.
ساختارشناسی داستان «اصلی و کرم» بر مبنای الگوی روایی گریماس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال ۱۲ مرداد و شهریور ۱۴۰۳ شماره ۵۷
137 - 168
حوزههای تخصصی:
ادبیات شفاهی درحقیقت تاریخ و فرهنگ گویای هر ملت است و داستان اصلی و کرم از داستان های معروف ادبیات ترکی است که به صورت شفاهی و سینه به سینه انتقال یافته و درنهایت به صورت مکتوب درآمده است. این پژوهش به تحلیل ساختار روایی این داستان، بر پایه الگوی روایی گریماس پرداخته و هدف از آن تشخیص و تحلیل عناصر روایی، و تبیین کارکردهای آن در ساختار این داستان است. از داستان اصلی و کرم چندین روایت و نسخه مکتوب وجود دارد که نسخه مورد استناد ما، نسخه سیروس قمری است. در این پژوهش به روش تحلیل کیفی و کمّی و با بهره گیری از مطالعات کتابخانه ای و اَسنادی زنجیره های روایی، الگوی کنشی و مربع معناشناسی را در داستان اصلی و کرم تحلیل و بر مبنای نظریه گریماس، روایت شناسی کرده ایم. دستاوردهای پژوهش گویای آن است که این داستان طرح و پی رنگی منسجم دارد و مؤلفه های شش گانه الگوی کنشیِ روایت شناسی گریماس، تطابق معناداری با اجزای روایت در آن دارد.
بررسی تطبیقی مضامین رمانتیستی در شعر هوشنگ ابتهاج و لطیف هلمت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۹
67 - 92
حوزههای تخصصی:
اشعار هوشنگ ابتهاج شاعر معاصر ادب فارسی و لطیف هلمت شاعر معاصر کرد از نظر محتوا و مضمون و در چارچوب ادب رمانتیستی دارای مشابهت هایی هستند. پژوهش حاضر بر آن است تا اشعار این دو شاعر را با رویکرد تحلیل محتوا و با پشتوانه ی تفسیری برگرفته از مکتب رمانتیسم در هر دو سطح رمانتیسم فردی و اجتماعی بررسی کند. به این منظور ابتدا تمام اشعار ابتهاج و هلمت مطالعه و بررسی شدند سپس اشعاری که دارای مضامین رمانتیستی (چه رمانتیسم اجتماعی، چه رمانتیسم فردی) بودند استخراج شدند. سپس به طبقه بندی مضمونی این اشعار ذیل دو سطح کلان رمانتیسم فردی و رمانتیسم اجتماعی پرداخته شده است. نتایج تحقیق بیانگر آن است که در مجموع، 103 نمونه ی شعری از مجموعه اشعار هر دو شاعر حاوی مضامین رمانتیستی بودند (52 مورد اشعار هلمت و 51 مورد شعر ابتهاج) که تعداد 27 مورد (26 درصد) آن دارای مضامین سه گانه ی رمانتیسم فردی (عشق، اخلاق فردی و ناپایداری دنیا) و تعداد 76 مورد (74 درصد) آن دارای مضامین رمانتیستی از نوع رمانتیسم اجتماعی بود که در پنج دسته اصلی طبقه بندی شدند و عبارتند از: تعهد و التزام شاعر، آسیب های اجتماعی چون فقر، گرسنگی و ...، بیدارگری و ستایش آزادی، نکوهش قدرت، ستم و جنگ، شکوه از جابه جا شدن ارزش ها و ضد ارزش ها. بر این اساس، هر دو شاعر، جنبه ی اجتماعی رمانتیسم را بر دغدغه های فردگرایانه و شخصی مقدّم دانسته اند و می توان به هر دو شاعر لقب شاعران تعهد و التزام اجتماعی را بخشید.
دلالت های متنی در باز تعریفی از خشونت کلامی دیوان حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اجتماعیات در ادب فارسی سال ۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷
29 - 46
حوزههای تخصصی:
خشونت کلامی به هر کلامی اطلاق می شود که در آن گوینده با بهره گیری از واژه ها و عبارت های زبانی خاص با رویکردی خصمانه به کنترل و تحقیر اجبار، توهین، تهدید، تحقیر، اتهام مسخره کردن، متلک، هرزگی در بیان مخاطب بپردازد. از آنجا که بخش مهمی از نظام کلامی منتقدان اجتماعی ساختاری خشونت آمیز دارد، پس می توان دیوان حافظ را در سطح مواجهه فردی او با دیگری و نقد نظام ایدئولوژیک حاکم بر جامعه، به عنوان سوژه ای جذاب در خوانشی نو از این منظر دانست. بنابراین در این پژوهش پس از بررسی تعاریف متعدد در حوزه خشونت، نخست به تعریف خشونت کلامی در دوره معاصر و سپس ارتباط آن با دیوان حافظ به صورت خاص پرداخته خواهد شد. در ادامه، ملاحظه خواهد گردید که خشونت به دو ساحت کلان کلامی و غیر کلامی و همچنین خشونت کلامی نیز به دو دسته خشونت کلامی صریح و خشونت کلامی غیر صریح بر ساخته از صور خیال شاعر تقسیم بندی می گردد و در نهایت نیز به بررسی وارونه گویی پرداخته خواهد شد . نتایج حاصل از تحلیل، بر میزان و انواع خشونت کلامی با توجه به انواع دلالت ها در پرداختن موضوع و مخاطب در شعر حافظ حکم خواهد کرد؛ مضاف بر اینکه حافظ در شعر بصورت مستقیم یا ضمنی، از توصیفات و واژگانی در قالب کلمات رکیک، تعریض و تهکم، در نسبت با دیگری چه در سطح مواجهه فردی و چه اجتماعی استفاده می کند که می تواند فرد مورد خطاب را دچار حس سرخوردگی، یأس، حس دست انداخته شدن، ناامیدی و تحقیر کند و با توجه به تعاریف مدرن از خشونت کلامی، شعر حافظ را می توان در رده آثاری با بسامد نسبتاً بالای خشونت کلامی قرار داد.
Enfermement : Une Écriture de Pouvoir Dans Le Passé simple de Driss Chraïbi(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Recherches en Langue et Littérature Françaises Année ۱۸, No ۳۳, Printemps & été ۲۰۲۴
213 - 225
حوزههای تخصصی:
Résumé—En tant que l’un des premiers romans modernes marocains, le chef-d’œuvre de Driss Chraïbi, *Le Passé simple*, a suscité la controverse en raison de sa révélation intempestive du côté obscur de la société marocaine. Un caractère de clôture se manifeste dans ce roman pour souligner la situation du Maroc à cette époque, enfermé dans le passé, où les traditions et les normes sociales pèsent lourdement sur les individus. L’œuvre reflète la forte volonté de l’auteur de détruire l’ancien et de créer le nouveau à travers le portrait impitoyable de cet enfermement, qui entrave la quête d'identité et d'émancipation. Cette situation d’enfermement découle d’une structure de pouvoir immuable qui garantit la stabilité de l’ordre établi, étouffant les aspirations de changement. Ainsi, cet article analysera la structure de pouvoir ainsi que la tentative de l’auteur de le briser en examinant l’enfermement dans le roman du point de vue de l’image spatiale et des techniques d’écriture employées.
تحلیل جایگاه «زن» به مثابه «دیگری» در ضرب المثل های فارسی با تأکید بر نظریه سپهر نشانه شناختی فرهنگِ یوری لوتمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات فارسی (دانشگاه خوارزمی) سال ۳۲ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۱ (پیاپی ۹۶)
133 - 153
حوزههای تخصصی:
ضرب المثل ها ابزاری فرهنگی هستند که به دلیل فشردگی زبان و الگوهای آوایی و ادبی ویژه، می توانند مقاومت فکری مخاطبان را تقلیل دهند و نوعی خاص از معنا و مفهوم را بر آنها تحمیل کنند. نشانه شناسی فرهنگی ضرب المثل های فارسی نشان می دهد که تبعیض جنسیتی و تقلیل جایگاه زنان ممکن است در هنجارهای فرهنگی ریشه داشته باشد. در بسیاری از ضرب المثل ها، زنان «دیگری» و حاشیه نشین و مردان «خود» و مرکزنشین تلقی شده اند. این مقاله با روش تحلیلی، توصیفی و کیفی، به بررسی انتقادی تعدادی از ضرب المثل های جنسیتی پرداخته است تا ضمن آسیب شناسی نشان دهد که تقابل دوگانه «مرد» و «زن»، چگونه مؤلفه هایی چون «مردسالاری»، «ازدواج»، «تولید مثل»، «زیبایی ظاهری»، «اقتصاد مردانه»، «قدرت ذهنی»، «رهبری و مدیریت» را تحت تأثیر قرار داده و زن را در حاشیه و مرد را در مرکز متن فرهنگ نشانده است. تحلیل نشانه شناختی فرهنگی ضرب المثل ها نشان می دهد که «زن»بودن محصول ایدئولوژی مردسالار است؛ تفکری که آگاهانه یا ناآگاهانه به دنبال آن است تا زن «دیگری» باشد. این تفکر با مراقبت و کنترل پنهان، زنان را از متن اصلی اجتماع کنار می گذارد و درنهایت به دنبال «انکار نمادین» آنها است.
بررسی "منظورهای ضمنی" در گفتمان های کتاب سووشون اثر سیمین دانشور: تکیه بر اصول همکاری گرایس واصول ادب لیچ(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به تجزیه وتحلیلمنظورهای ضمنی در گفتمان های کتاب سووشون اثر سیمین دانشور پرداخته و برای تفسیر آنها از اصول همکاری گرایس واصول ادب لیچ بهره برده است. همچنین این تحقیق کارکرد آنها را در گفتمان های متن مورد نظر آزموده است. در واقع در این تحقیق، سعی بر این است مشاهداتی مبنی بر این که چرا و چطور چنین منظورهای ضمنی استنباط و درک می شوند ارائه شود. جهت جمع آوری داده ها، ابتدا محققان مکالمات حاوی منظورهای ضمنی از کتاب سووشون را استخراج کرده و موارد نقض و رعایت اصول همکاری گرایس در این مکالمات شناسایی و گردآوری گردید و سپس موارد رعایت اصول ادب لیچ استخراج شدند و با استفاده از چارچوب نظری ذکر شده، مورد بررسی و تحلیل قرار گرفتند تا منظورهای ضمنی بیان شده در این اثر را تبیین کند. داده ها در جدول و نمودارهای آماری تحلیل شدند و نتایج بدست آمده از تحلیل داده ها بیانگر این بود که بیشترین موارد نقض اصول گرایس مربوط به اصل کمیت است. همچنین نتایج تحلیل ها بیانگر این بود که اصول ادب لیچ به صورت جامع قادر به تبیین موارد نقض اصول گرایس در متن مورد بررسی نیستند. همچنین با توجه به نتایج به دست آمده بیشترین مورد رعایت اصول ادب مربوط به اصل کاردانی است و کمترین مورد رعایت مربوط به اصل فروتنی است.
بررسی و تحلیل کارکرد پی رفت ها در منظومه مجنون و لیلی اثر امیرخسرو دهلوی از دیدگاه رولان بارت(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
زبان و ادب فارسی دانشگاه آزاد سنندج سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۹
214 - 239
حوزههای تخصصی:
در ساختارگرایی از نظریه زبانی در زمینه موضوعات و فعالیت های غیرزبانی استفاده می شود. روایت-شناسی یکی از جنبه های موفقیت ساختارگرایانْ محسوب می شود. یک تحلیل ساختارگرا با بررسی عناصر روایی و قوانین ترکیب آن ساختار حاکم بر اشکال روایی را مشخص می کند. روایت و کیفیت آن از دید نظریه پرداز ادبی فرانسه، رولان بارت مبتنی بر سه عنصر کارکرد، کنش و روایت است. در این میان، آثار روایی شاعر و عارف پارسی زبان هند، امیر خسرو دهلوی از جمله مجنون و لیلی را می توان با کمک نظریه های جدید نقد مانند نظریه مذکور بارت بررسی و تحلیل کرد. در این مقاله که با روش توصیفی- تحلیلی و رویکرد روایت شناختی انجام شده، از نظریه رولان بارت در بعد کارکرد به منظور مطالعه منظومه مجنون و لیلی استفاده شده است. نتایج این تحقیق نشان می دهد که اثر امیرخسرو دهلوی قابلیت تطبیق با نظریه بارت را دارد و این مطابقت مفاهیم نهفته در متن و زیبایی های آن را نمایان تر می کند. در منظومه روایی مجنون و لیلی دو کارکرد عمده توزیعی – خود شامل بنیادین و کنشیار- و ترکیبی، به یاری هم متن کاملی را شکل می دهند. در داستان این شعر سیزده پی رفت با کارکرد بنیادین یا هسته ای حضور دارند که عبارتند از: تولد قیس(مجنون)، رفتن قیس(مجنون) به مکتبخانه، عشق قیس(مجنون) و لیلی، برملا