فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۰۱ تا ۲۲۰ مورد از کل ۵۲٬۵۲۲ مورد.
منبع:
متن پژوهی ادبی بهار ۱۴۰۳ شماره ۹۹
283 - 318
حوزههای تخصصی:
ولادیمیر پراپ، فولکلورشناس روسی در نظریه ابداعی خود به بررسی ریخت شناسانه قصه های پریان روسی پرداخت. او با توجه به طبقه بندی داستان ها که بیشتر براساس محتوا و درون مایه آن ها بود، رده بندی خود را روی فرم و ساختار این داستان ها بنا نهاد. وی نخستین گام در تحقق فرضیه خویش را شناخت و تعیین عناصر ثابت و متغیر قصه ها دانست. این مقاله به بررسی و تحلیل ریخت شناسانه داستان موش و گربه شیخ بهایی می پردازد که از قصه های تو در تو و چندین لایه تشکیل شده است؛ به طوری که این داستان در مجموع، مرکب از 34 داستان فرعی است. این پژوهش بر اساس شیوه پژوهش های اسنادی و توصیفی کتابخانه ای و مبتنی بر روش تحلیل محتوا و هرمنوتیک صورت گرفته و سعی شده است بر مبنای اصول ریخت شناسی ولادیمیر پراپ به تحلیل خویشکاری و تعیین بسامد و مقایسه تطبیقی آن ها پرداخته شود. نتیجه، بیانگر این است که در میان این داستان ها روابط بینامتنی محکمی وجود دارد. از سی و پنج حکایت این اثر، علاوه بر ۳۱ خویشکاری پراپ، هفت خویشکاری در این مقاله برای اولین بار مورد بحث قرار گرفته است که عبارتند از: خویشکاری های «فرار»، «شایعه پراکنی»، «التزام کردن»، «تهدید کردن»، «مخفی شدن»، «شرط بندی» و «طرد».
تحلیل روان شناختی شخصیت در داستان کوتاه «درخت گلابی» از گلی ترقی بر اساس نظریه اناگرام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی بهار ۱۴۰۳ شماره ۹۹
377 - 405
حوزههای تخصصی:
واکاوی روان شناختی شخصیت های داستانی، زمینه را برای دستیابی به دیدگاه و نگرش نویسندگان ادبیات داستانی فراهم می کند و همچنین راه را برای شناخت صحیح شخصیت های داستانی هموار می سازد. نظریه روان شناسی اناگرام، یک تیپ شناسی نوین است که خلق و خوی انسان ها را در 9 تیپِ کمال گرا، امدادگر، موفقیت طلب، فردگرا، پژوهشگر، پرسشگر، خوش گذران، ریاست طلب و صلح طلب دسته بندی می کند. هدف اصلی این تحقیق، بررسی تطبیق پذیری شخصیت اصلی داستان «درخت گلابی» از مجموعه داستان «جایی دیگر» نوشته گلی ترقی با تیپ های نُه گانه اناگرام و همچنین تجزیه و تحلیل رفتار شخصیت اصلی بر مبنای الگوی اناگرام است. نتایج به دست آمده حاکی از آن است که غالب مؤلفه های رفتاری شخصیت اصلی داستان «درخت گلابی» با تیپ 5 (پژوهشگر) اناگرام مطابقت دارد و در برخی موقعیت ها، رفتارهای تیپ 4 (فردگرا) اناگرام را از خود به نمایش می گذارد و با الگوی اناگرام هم خوانی دارد و بر این اساس تحلیل پذیر است.
“Suddenly Afraid”: Challenged Identities and Disrupted Meaning in Lydia Davis’s Short Fiction(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Critical Literary Studies, Vol ۶, No ۲, Spring ۲۰۲۴
59 - 73
حوزههای تخصصی:
Implementing Julia Kristeva’s theory of abjection, the present study attempts to demonstrate that the short fiction of Lydia Davis, contemporary American writer, is, first and foremost, about the fragility of identity and the precariousness of its borders. Using a descriptive-analytical approach and Kristeva’s Powers of Horror: An Essay on Abjection, as the main source in which she delineates her theory, this paper studies four of Lydia Davis’s short stories in depth. Abjection is the process in which the subject casts aside anything foreign to the self, or the ‘abject,’ at an early stage, to safely procure a coherent I. By detecting and interpreting two of the abject’s main manifestations, namely women and corpses, the current article will contend that Davis’s characters/narrators are always already stuck in seemingly bottomless pits of identity crises, both inside and through their use of language. Analyzing Davis’s “The Thirteenth Woman,” “Suddenly Afraid,” “Grammar Questions,” and “Letter to a Funeral Parlor,” this research tries to unravel the intricacies of maintaining shaken identities and endangered subjectivities at the face of unimaginable horror. Although discarded repeatedly by the characters in these stories, the abject never vanishes; it keeps haunting the periphery of selfhood and the solidarity of meaning.
نسخه شناسی انتقادی آثار فارسی جلال الدین دوانی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن شناسی ادب فارسی سال ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۶۱)
73 - 92
حوزههای تخصصی:
جلال الدین دوانی یکی از دانشمندان بزرگ کانون فکری شیراز در دوره تیموری است که کتاب ها، رساله ها و نامه های بسیاری نگاشته است. با توجه به نگرش مؤثر او در پویایی و بالندگی ادبیات عرفانی فارسی، شناخت آثار فارسی وی که بیشتر در زمینه عرفان، فلسفه و کلام نوشته شده اند، از اهمیت ویژه ای برخوردار است و بی شک آشنایی با اندیشه های این دانشمند ادیب، زوایا و گوشه های پنهانی از تاریخ تطوّر ادب حکمی و عرفانی را روشن می گرداند. بدیهی است پیش از داوری درباره آرا و افکار او، تحقیق درباره اصالت آثارش ضرورت دارد؛ از این رو هدف پژوهش حاضر، نسخه شناسی انتقادی آثار فارسی منسوب به دوانی است تا از رهگذر آن، صحت و سقم آنها روشن شود. بررسی فهرست نسخ خطی کتابخانه ها نشان می دهد در بیشتر آنها درباره عنوان آثار دوانی، خطاها و اشتباهات کتاب شناختی فراوان وجود دارد که سلسله وار به آثار بسیاری از نویسندگان بعدی راه یافته است. در این مقاله به منظور رفع اشکالات و ابهامات کتاب شناختی مجموعه آثار فارسی دوانی، ابتدا جامع ترین فهرست مشترک در ایران یعنی فهرستگان نسخه های خطی ایران (فنخا) مبنای احصای عناوین آثار فارسی او قرار گرفته و سپس به استناد دست نویس های فارسی وی و سایر منابع، اصالت آثار فارسی منتسب به او در فهرست نسخ خطی کتابخانه ها بررسی شده است. در این جستار با استفاده از روش مطالعه تطبیقی دست نویس های فارسی دوانی در ایران، پاره ای از آگاهی های نسخه شناختی و کتاب شناختی ما درباره آثار دوانی به ویژه عنوان و تعداد آثار فارسی اصیل و غیراصیل او تصحیح شده است. نتایج نسخه شناسی انتقادی حاضر نشان می دهد دوانی دست کم بیست اثر فارسی اصیل دارد. همچنین با نظر به مدخل های آثار فارسی دوانی در فنخا مشخص شد دست کم نه اثر فارسی غیراصیل (برساخته) به او نسبت یافته است. بنابراین، حداقل نه اثر فارسی منسوب به دوانی در ایران، نادرست به نظر می رسد.
تحلیل ساختار و کارکردهای کلان روایت ها در قصاید مدحی( مطالعه موردی قصاید فرخی سیستانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال ۲۲ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۲
47 - 66
حوزههای تخصصی:
متن و معنی قصاید مدحی، در ساختاری روایی ساماندهی می شود. شاعر تلاش می کند تا بر اساس تاریخ، تجربه و علوم مختلف، روایت های خرد را که قدرت نظام سازی ندارند به حاشیه براند یا آنها را در روایتی جامع و واحد که سیاست و مذهب حاکم از آن حمایت می کنند، حل نماید. همین امر موجب شکل گیری کلان روایتهایی مانند آزادی و عدالت، رفاه و توسعه و در نتیجه «سایه خدا بودن پادشاه» در قصاید مدحی است. این روایت های ساخته شده، دیگر نیاز به تایید یا تصدیق علمی و بیرونی ندارد، بلکه بلاغت درونی شعر و قرارداشتن شاعر در ساختار قدرت، مشروعیتی درونی به آن ها می دهد. در این مقاله تلاش شده تا با روشی توصیفی و تحلیلی و با تأسی از اندیشه های فرانسوا لیوتار، به این پرسش پاسخ داده شود که ساختار و شیوه های شکل گیری کلان روایت ها در قصاید مدحی چگونه است؟. می توان کلیت سازی، بدیهی جلوه دادن حقیقت های ایدئولوژیک، مشروعیت بخشی های زبانی، طرد و جذب، گفتمان سازی و نفی تناقضات اجتماعی، از مهمترین پیامدهای زبانی و معنایی شکل گیری کلان روایت در قصاید مدحی دانست.
تحول سبک صائب تبریزی براساس اشعار دو دستنویس 1059ق و 1083ق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال ۱۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۵
191 - 243
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با استناد به اشعار دو دستنویس 1059 ق و 1083 ق دیوان صائب تبریزی، بیان می دارد که سبک شعری صائب پس از بازگشت از هند، تحولاتی را از سر گذرانده است، به گونه ای که دو طرز متفاوت در اشعار او قابل شناسایی است. این پژوهش با سبک شناسی بلاغی اشعار دو دستنویس، سیر تحول سبک صائب را ترسیم می کند و نشان می دهد که شاخصه های بلاغی شعر صائب در این دو طرز، تغییر یافته و از بیان استعاری به سوی نازک خیالی و بیان تمثیلی گراییده است. سپس به شاخصه هایی می پردازد که فردیت سبک صائب را نمایان می کند و درنهایت، عوامل مؤثر در تغییر طرز شعر صائب را بررسی می کند و بر این نکته تأکید دارد که تحول سبکی شعر صائب همسو با تغییر نگرش هستی شناختی او پدید آمده است.
اطلاعات آوایی در فرهنگ های عمومی یک زبانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فرهنگ ها از گذشته تا کنون برای بازنمایی انواع اطلاعات آوایی شیوه های گوناگونی را به کار گرفته اند که هریک از این شیوه ها دارای مزایا و معایبی هستند. امروزه در فرهنگ های عمومی علاوه بر صورت آوایی، اطلاعات آوایی بیشتری ارائه می شود که از آن جمله اند گونه های دیگر تلفظ، تکیه، ساخت هجایی و فرایندهای آوایی. این مقاله به بررسی انواع اطلاعات آوایی در فرهنگ های عمومی انگلیسی و فارسی اختصاص دارد و در آن، دو فرهنگ جدیدتر فارسی، یعنی فرهنگ فارسی و فرهنگ روز سخن ، از منظر بازنمایی اطلاعات آوایی بررسی شده اند.
نگاهی تطبیقی به شیوه تاریخ نگاری «طبری» و «مسعودی»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۹
14 - 27
حوزههای تخصصی:
تاریخ نگاری ایرانی، به مثابه بخشی از سنت تاریخ نگاری اسلامی، در قرون نخستین به ثمر نشستن دین مبین اسلام از دل مکتب تاریخ نگارانه عراق برآمد و برخی از بزرگ ترین مورخان مسلمان را در دل خود پروراند. هرچند تاریخ نگاری اسلامی ، هم زمان با تکوین تمدن اسلامی به سرعت رو به رشد نهاد، اما پویایی و رشد فلسفی چندانی نداشت. در بهترین حالت با رویکردی کلامی و با روشی متأثر از قاعده علوم حدیث و رجال بررسی می شد. البته چهره هایی استثنایی همانند طبری و مسعودی تا حدودی متفاوت تر از دیگران عمل کرده و نگاه مشخص تری به موضوع داشته اند . یکی از دلایل معروف بودن طبری را در طی قرون متوالی، می توان ثمره روش تاریخ نگاری او دانست؛ روشی که به شدت متاثیر از روش محدثان است؛ هم در جمع آوری داده های تاریخی و هم در نگارش آنها. از طرف دیگر مسعودی مورخ برجسته سده های سوم و چهارم هجری،یکی از بنیان گذاران تاریخ نگاری تحلیلی و عقلی به شمار می رود که با تالیف آثار خود، نگرش خاصی در تاریخ نگاری تحلیلی بر پایه عقل اعمال نمود. بر این مبنا در این پژوهش سعی خواهیم کرد با بهره گیری از روش تحلیلی- توصیفی به مقایسه سبک تاریخ نگاری طبری و مسعودی بپردازیم.
تحلیل رویکرد تربیتی طالبوف در «کتاب احمد»: استنباط و نقّادی کاربست های آن(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
زبان و ادب فارسی دانشگاه آزاد سنندج سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۹
240 - 272
حوزههای تخصصی:
زمینه: میراث مکتوب بر جای مانده از گذشتگان که در پس هر یک داستانی خاص نهفته است، در فهم مطالعه ی تاریخ تربیتی بشر مؤثّر هستند. نقّادی آن ها از منظرهای گوناگون، تلاشی است برای حفظ آن ها از راه کاربست شان در زمان کنونی. هدف پژوهش حاضر، تبیین رویکرد تربیتی طالبوف، بیان کاربست های امروزین و نقّادی آن در کتاب احمد، است. برای دست یابی به این هدف، از روش های پژوهش اسنادی- کتابخانه ای، موردپژوهی و تحلیل محتوای کیفی بهره برده شد. میدان پژوهش، کتاب سه جلدی کتاب احمد، نسخه ی چاپ دوم نشر شبگیر 1356، با مقدمه و حواشی محمدباقر مؤمنی است. یافته های پژوهش در چهار بخش تدوین شد. بخش نخست شامل معرفی کتاب احمد، بخش دوم به تبیین چگونگی تربیت در کتاب احمد در سه مرحله پرداخته است: ویژگی های متربی، سؤالات احمد و استخراج مفاهیم تربیتی از کتاب مذکور. در بخش سوم به استنباط کاربست های امروزین از نوع تربیت مدّنظر نویسنده پرداخته شد که کاربست های زیر حاصل شد: 1. شیوه ی برخورد مربی با متربیان، مهارت افزایی، اجازه ابراز وجود دادن 2. روش مند بودن در آموزش، مانند: روش گفت وگو، پرسش و پاسخ، سخنرانی و... 3. آموزش مسائل فراتر از کلاس و درس. 4. پیش برد آموزش های اخلاقی و دینی در کنار آموزش های علمی. در بخش چهارم، نقدهایی بر نوع تربیت طالبوف در کتاب احمد وارد شد از قبیل: توبیخ، سرزنش، نادیده گرفتن نقش مادر در تربیت متربی، عدم اجازه نقّادی به متربی، توضیحات طولانی و فراتر از درک مخاطب.از این رو، پیشنهاد می شود که معلمین از رویکرد تربیتی این کتاب در مدارس با دید انتقّادی بهره ببرند.
حکایت شیخ صنعان: بازگشتِ موقتِ امر سرکوب شده و تثبیت امر هنجاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در بخش نخست مقاله حاضر، حکایت «شیخ صنعان» بر مبنای برخی از مفاهیم در نقد روانکاوانه فرویدی بررسی می شود. نتایج این بخش نشان می دهد که که ساخت اصلی حکایت، بیان شاعرانه کشمکش میان سه ساحت روان است: شیخ صنعان، «خود»، زیر فشار دو نیروی متضاد و مصرّ «نهاد» و «فراخود» است و این دو ساحت در قالب دو شخصیت دختر ترسا و مرید بلندهمت، صورتی عینی و هنری یافته اند. در آغاز حکایت، خودانگیختگی جوشان «نهاد» از همه جانب می خواهد سیطره یابد؛ اما در ادامه، «فراخود» با نیروگذاری های هنجاری و دینی، دوباره جلو می آید و در نهایت پیروز می گردد. در بخش دوم مقاله، مسئله ای مهم تر و بنیادی تر در ارتباط با این تحلیلِ درون متنی آشکار می شود: بازخوانی و بازاندیشی متنی عارفانه از منظر روانکاوانه، در نهایت، و در نسبت با زمینه اجتماعی آگاهی، به کجا راه می برد؟ در پاسخ به این پرسش، عطار به منزله یک سوژه گفتمانی عارفانه و حکایت شیخ صنعان را نیز به مثابه بازنمایی استعاریِ آگاهیِ یک گروه اجتماعی در نظر گرفته ایم و به این نتیجه رسیده ایم: در این حکایت، جایگاه «سوژه» را «کلیت نظام نمادین» گرفته است و متن به مثابه بازنمایی هنریِ نیروگذاری های اجتماعی عرضه شده است.
بررسی تطبیقی جلوه های میراث دینی در شعر قیصر امین پور و فایز خضور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبیات تطبیقی دوره ۱۲ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۴۰)
159 - 187
حوزههای تخصصی:
مکتب امریکایی ادبیات تطبیقی ،امکان خوبی برای بررسی آثار ادبی ملل گوناگون فراهم می سازد.جنگ درون مایه ای است که ادیبان ایران و فلسطین به باز تاب آن در آثار خویش پرداخته اند. این پژوهش به بررسی نشانه های میراث دینی در شعر دو شاعر مقاومت، قیصر امین پور و فایز خضور می پردازد. این دو با هدف تربیتی و برانگیختن همت مردم برای مبارزه با دشمن، در اشعارشان، اقتباس هایی از داستان های قرآن داشته اند و از شخصیت های دینی و تاریخی نیز بهره گرفته اند و کوشیده اند از این طریق وضعیت غم انگیز جامعه ایران و فلسطین در زمان حاکمان را به تصویر بکشند، اما قیصر امین پور از طریق به تصویر کشیدن وقایع اجتماعی در زمان جنگ، در صدد دعوت جوانان به آزاد سازی بخش های اشغال شده کشور بود. همچنین هر دو شاعر به تصویر خرابی ها، ویرانی هاو کشتارو تأکید بر پیروزی حتمی مظلومان بر ظالمان پرداخته اند.
تمنای دوزخ: بازجست نگاه و نگرش عرفا به دوزخ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شطحیات در اصطلاح عرفان و تصوف، کلمات و سخنانی است که عارفان در حال وجد، ذوق، مستی و بی خودی بر زبان می آورند که گاهی کفرآمیز و خلاف آموزه های الهی است. یکی از این شطحیات تمنای دوزخ است. در واقع نگاه عارفان به دوزخ نگاهی متناقض نماست. آنان باور دارند که می توان با شکستن الگوهای منفی نسبت به دوزخ به حقیقت دست یافت. مشایخ متصوفه در موقعیت های مختلف با انگیزه های گوناگون این شطح را بر زبان رانده اند و دلایل و انگیزه های گوناگونی را برای ورود به دوزخ بیان داشته اند. نویسندگان پژوهش حاضر با روش تحلیلی تطبیقی و با هدف بازجست نگرش عرفا به دوزخ به بررسی و تحلیل متون مختلف نثر عرفانی تا قرن هفتم پرداخته اند. از دلایل و انگیزه های دوزخ طلبی عارفان می توان موارد ذیل اشاره کرد: طلب شفاعت برای خلق، ایثار و شفقت، مفاخره به قدرت معنوی، رضا به قضای الهی، بی اعتنایی به دوزخ، شوق وصال دوست؛ این طرز نگاه به دوزخ در میان اقوال عرفا، در تذکره الاولیا بیشتر از سایر کتب عرفانی به چشم می خورد و دوزخ طلبی در سخنان مشایخ بزرگی چون خرقانی، بایزید، شبلی نسبت به دیگر عرفا، بسامد بیشتری دارد.
هنرسازه های ترکیبی، مختص مختصات بلاغت فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال ۱۷ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۶۶
197 - 243
حوزههای تخصصی:
بلاغت فارسی پس از اسلام، نخست از آبشخور قرآن و بلاغت عربی سرچشمه می گیرد و در ادامه، توأمان با ترجمه آثار حکمای یونانی، بلاغت اسلامی و به تبع آن بلاغت فارسی به طور عمیق تحت تأثیر آثار و بلاغت غربی قرار می گیرد. از این رو، هنرسازه های ادبی، خاصه ابزارهای زیبایی شناختیِ دانش بیان در بلاغت فارسی متأثر است از دستگاه بلاغی عربی و غربی؛ و یا دست کم مشترک با آن ها. اما با غور و وارسی سامان بلاغت و مداقه در صناعات ادبی فارسی درمی یابیم که گونه ای از این شگردها، یعنی هنرسازه های ترکیبی علی رغم وابستگی و هم بستگی با شگردهای بلاغی عربی و غربی، از استقلال و انحصار ویژه ای برخوردارند که مانند آن را در سایر دستگاهای بلاغی نمی بینیم. این جستار که با شیوه توصیفی تحلیلی نوشته شده است، می کوشد تا با بررسی شباهت های شگردهای دستگاه بلاغت فارسی با دستگاه های بلاغی عربی و غربی، نشان دهد که هنرسازه های ترکیبی مختص مختصات بلاغت فارسی است و سایر دستگاه های بلاغی محروم از این گونه از ابزارهای زیبایی شناسی اند. نتیجه این جستار تأیید می کند که بلاغت فارسی با توجه به قابلیت بازتابندگی عناصر فرهنگی و قومی شگرد کنایه و نیز دوگانه خوانی ابعاد لازمی و ملزومی آن، و همچنین به سبب مختصات ذاتی زبان فارسی در حوزه ترکیب پذیری، با امتزاج شگردهای منفرد، صناعات مستقل و منحصری می سازد که خاص بلاغت فارسی است و به نظر می رسد که در دیگر دستگاه های بلاغی (عربی و غربی) نشانی از آن نمی بینیم. البته این موضوع بیش از آنکه ادعایی باشد، دعوتی است از متخصصان حوزه های مزبور، که درنهایت، چه نظر نگارنده رد شود و چه پذیرفته، دستاورد جدیدی برای حوزه بلاغت محسوب خواهد شد.
بررسی تطبیقی مضامین رمانتیستی در شعر هوشنگ ابتهاج و لطیف هلمت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۹
67 - 92
حوزههای تخصصی:
اشعار هوشنگ ابتهاج شاعر معاصر ادب فارسی و لطیف هلمت شاعر معاصر کرد از نظر محتوا و مضمون و در چارچوب ادب رمانتیستی دارای مشابهت هایی هستند. پژوهش حاضر بر آن است تا اشعار این دو شاعر را با رویکرد تحلیل محتوا و با پشتوانه ی تفسیری برگرفته از مکتب رمانتیسم در هر دو سطح رمانتیسم فردی و اجتماعی بررسی کند. به این منظور ابتدا تمام اشعار ابتهاج و هلمت مطالعه و بررسی شدند سپس اشعاری که دارای مضامین رمانتیستی (چه رمانتیسم اجتماعی، چه رمانتیسم فردی) بودند استخراج شدند. سپس به طبقه بندی مضمونی این اشعار ذیل دو سطح کلان رمانتیسم فردی و رمانتیسم اجتماعی پرداخته شده است. نتایج تحقیق بیانگر آن است که در مجموع، 103 نمونه ی شعری از مجموعه اشعار هر دو شاعر حاوی مضامین رمانتیستی بودند (52 مورد اشعار هلمت و 51 مورد شعر ابتهاج) که تعداد 27 مورد (26 درصد) آن دارای مضامین سه گانه ی رمانتیسم فردی (عشق، اخلاق فردی و ناپایداری دنیا) و تعداد 76 مورد (74 درصد) آن دارای مضامین رمانتیستی از نوع رمانتیسم اجتماعی بود که در پنج دسته اصلی طبقه بندی شدند و عبارتند از: تعهد و التزام شاعر، آسیب های اجتماعی چون فقر، گرسنگی و ...، بیدارگری و ستایش آزادی، نکوهش قدرت، ستم و جنگ، شکوه از جابه جا شدن ارزش ها و ضد ارزش ها. بر این اساس، هر دو شاعر، جنبه ی اجتماعی رمانتیسم را بر دغدغه های فردگرایانه و شخصی مقدّم دانسته اند و می توان به هر دو شاعر لقب شاعران تعهد و التزام اجتماعی را بخشید.
Enfermement : Une Écriture de Pouvoir Dans Le Passé simple de Driss Chraïbi(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Recherches en Langue et Littérature Françaises Année ۱۸, No ۳۳, Printemps & été ۲۰۲۴
213 - 225
حوزههای تخصصی:
Résumé—En tant que l’un des premiers romans modernes marocains, le chef-d’œuvre de Driss Chraïbi, *Le Passé simple*, a suscité la controverse en raison de sa révélation intempestive du côté obscur de la société marocaine. Un caractère de clôture se manifeste dans ce roman pour souligner la situation du Maroc à cette époque, enfermé dans le passé, où les traditions et les normes sociales pèsent lourdement sur les individus. L’œuvre reflète la forte volonté de l’auteur de détruire l’ancien et de créer le nouveau à travers le portrait impitoyable de cet enfermement, qui entrave la quête d'identité et d'émancipation. Cette situation d’enfermement découle d’une structure de pouvoir immuable qui garantit la stabilité de l’ordre établi, étouffant les aspirations de changement. Ainsi, cet article analysera la structure de pouvoir ainsi que la tentative de l’auteur de le briser en examinant l’enfermement dans le roman du point de vue de l’image spatiale et des techniques d’écriture employées.
بررسی و تحلیل کارکرد پی رفت ها در منظومه مجنون و لیلی اثر امیرخسرو دهلوی از دیدگاه رولان بارت(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
زبان و ادب فارسی دانشگاه آزاد سنندج سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۹
214 - 239
حوزههای تخصصی:
در ساختارگرایی از نظریه زبانی در زمینه موضوعات و فعالیت های غیرزبانی استفاده می شود. روایت-شناسی یکی از جنبه های موفقیت ساختارگرایانْ محسوب می شود. یک تحلیل ساختارگرا با بررسی عناصر روایی و قوانین ترکیب آن ساختار حاکم بر اشکال روایی را مشخص می کند. روایت و کیفیت آن از دید نظریه پرداز ادبی فرانسه، رولان بارت مبتنی بر سه عنصر کارکرد، کنش و روایت است. در این میان، آثار روایی شاعر و عارف پارسی زبان هند، امیر خسرو دهلوی از جمله مجنون و لیلی را می توان با کمک نظریه های جدید نقد مانند نظریه مذکور بارت بررسی و تحلیل کرد. در این مقاله که با روش توصیفی- تحلیلی و رویکرد روایت شناختی انجام شده، از نظریه رولان بارت در بعد کارکرد به منظور مطالعه منظومه مجنون و لیلی استفاده شده است. نتایج این تحقیق نشان می دهد که اثر امیرخسرو دهلوی قابلیت تطبیق با نظریه بارت را دارد و این مطابقت مفاهیم نهفته در متن و زیبایی های آن را نمایان تر می کند. در منظومه روایی مجنون و لیلی دو کارکرد عمده توزیعی – خود شامل بنیادین و کنشیار- و ترکیبی، به یاری هم متن کاملی را شکل می دهند. در داستان این شعر سیزده پی رفت با کارکرد بنیادین یا هسته ای حضور دارند که عبارتند از: تولد قیس(مجنون)، رفتن قیس(مجنون) به مکتبخانه، عشق قیس(مجنون) و لیلی، برملا
L’espace et l'(en)jeu de la représentation chez Proust(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Les études concentrées sur l’espace se trouvent intégrées dans les sciences de la société ainsi que dans la critique littéraire à partir des années 1960. Bien que nous puissions trouver diverses approches dans les deux domaines, la spatialité et les études spatiales se juxtaposent normalement au nom d’Henri Lefebvre. Philosophe français, il tente de proposer une nouvelle théorie spatiale, basée sur la logique dialectique hégélienne et le matérialisme dialectique marxiste, qui comprend l’espace par les éléments triples de la pratique spatiale, la représentation de l’espace et l’espace de représentation, qu’il résume par l’espace perçu, l’espace conçu et l’espace vécu. Dans cette recherche, une adaptation littéraire de la théorie lefebvrienne nous a aidé à comprendre la dynamique spatiale d’A la recherche du temps perdu. Cela se forme effectivement dans l’espace quotidien, marqué surtout par la ségrégation sociale des salons aristocratiques et bourgeois, mais, qui laisse malgré ceci, naître dans son sein, un nouvel espace symbolique, voire un espace « vécu ». L’espace de la représentation procure aux margines de la société codifiée, clandestines mais aussi réelles que cette société, un milieu de négation de ces codes, et finalement un milieu de la négation de sa morale, de ses éthiques. Bien que cet espace sous-terrain crée à nouveau ses valeurs et sa morale, celles-ci s’épuisent au cours du temps et s’installent encore une fois au sein de la codification sociale, et par là, un besoin d’avancer même au-delà de ces nouvelles valeurs devient crucial, d’où s’établit une dialectique perpétuelle de l’espace.
بررسی و تحلیل چگونگی بازتاب مشاغل عامه در اشعار یغمای جندقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال ۱۲ مرداد و شهریور ۱۴۰۳ شماره ۵۷
35 - 74
حوزههای تخصصی:
ادبیات آینه تمام نمای تحولات اجتماعی و اقتصادی است. برحسب همین نگاه کلان، فرهنگ کار و زندگی و مشاغلی که مردم به نوعی با آن ها سرو کار داشته اند، در شعر شاعران بازتاب یافته است. درحقیقت یکی از منابع مکتوبی که می تواند نمایانگر مشاغل سنتی و باورهای عامه در باب آن باشد، ادبیات است. چه بسا مشاغلی که در جامعه سنتی بسیار رایج بوده و امروزه با رشد جوامع و چیرگی صنعت یا در حال فراموشی هستند و کاربردی ندارند و یا جز در موزه ها نمی توان از آن ها نشانی یافت. در این مقاله به بررسی مشاغل عامه در اشعار یغمای جندقی می پردازیم. یغما از شاعرانی است که با توجه به تنوع منظومه ها و وجه محتوایی آثارش به فرهنگ عامه و مشاغل مردم کوچه و بازار توجه ویژه ای داشته و به میانجیِ یادکرد آن ها، معانی و مضامین بدیعی را پرورانده است. در اشعار او شغل های مختلفی چون آهنگری، باغبانی، بقالی، پاره دوزی، پرستاری و ... انعکاس یافته است. پژوهش حاضر به روش توصیفی تحلیلی صورت گرفته است. نتایج حاصل از بررسی مشاغل در اشعار یغما نمایانگر این امر است که شعر وی ضمن اینکه برخوردار از کاربرد ادبی زیباشناختی و معناآفرینی است، تصویری روشن از بنیان اقتصادی و معیشتی آن روزگار را هم نیز به دست می دهد که به نوبه خود می تواند باب بحث جدیدی را تحت عنوان فرهنگ کار در زیرمجموعه فرهنگ عامه بگشاید.
نیماپژوهی در ترازوی نقد دانشگاهی و غیردانشگاهی: بررسی انتقادی مبانی و رویکردها، مطالعه موردی: تقی پورنامداریان و رضا براهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جدال بر سر نظریه ادبی و شعر نیما سابقه ای طولانی دارد. منتقدان ادبی هرکدام از ظن خود یار نیما شده اند و تفسیر مخصوصی از او ارائه داده اند. مسئله این پژوهش بازخوانی انتقادی آرای پورنامداریانِ دهه هفتاد و براهنی، در جایگاه نمایندگان نقد دانشگاهی و غیردانشگاهی، خواهد بود. این پژوهش نشان داد که پورنامداریان و براهنی گاه در فهم خود از نیما دچار افراط شده اند. نتیجه آنکه پورنامداریان علی رغم تلاش برای فهم نو از نیما همچنان گرفتار سنّت های کلیشه ای نقد ادبی است که باعث می شود شعر نو را ذیل شعر سنّتی تعریف کند. در سوی دیگر نیز براهنی از فرآیند تاریخی نظریه پردازی و شعر نیما غفلت کرده، در بعضی آرای خود به افراط گراییده و از بحرانی خبر می دهد که در شعر دهه هفتاد به بعد شاهد آن هستیم. به عبارتی، سنّت و مدرنیته در آرای این دو منتقد به وضوح سر ناسازگاری با هم دارند. پورنامداریان می خواهد شعر مدرن را با نقد سنّتی بیامیزد و براهنی در نقد خود دچار جزم اندیشی می شود.
Poetry of Epiphany: James Wright and Sohrab Sepehri(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۰۰
113 - 132
حوزههای تخصصی:
This paper’s aim is to present a comparative study of the poetry of the American James Arlington Wright and the Persian Sohrab Sepehri in order to examine the main ground of convergence in their poetry, which is epiphany or sudden revelation of truth. This revelation is mostly informed by intuitive, as opposed to logical, thinking and a mystical union with nature and natural elements. The poetic art of both Sepehri and Wright precisely consists in reminding the readers of the necessity of redefining and reconstructing the self through an awakening based on spiritual moments. In both Sepehri and Wright, the magic moments are presented through epiphany whose mission is to alert the soul to the absence/presence of what matters, and to the ways of dealing with the problem.