فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۴۲۱ تا ۴٬۴۴۰ مورد از کل ۷٬۴۶۹ مورد.
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۵ پاییز ۱۳۹۵ شماره ۱۵۵
۳۶-۱۹
حوزههای تخصصی:
در دو سده گذشته بررسی های تطبیقی و گونه شناسی در علوم گوناگون از زیست شناسی گرفته تا معماری مطرح شده است. این بحث از لحاظ محتوایی اهمیتی در ردیف مباحث نظری پایه ای معماری مانند فضا، شکل و فرم یافته است. شناخت گونه ها در تمامی فعالیت ها، آثار مجسم، تکرارشونده و ریشه دار بشری می تواند کاربردی بس مؤثر داشته باشد. از این جهت در پژوهش حاضر قصد بر این است که آثار ارزشمند عشایر ایران با سابقه ای به قدمت تاریخ ایران مورد تفحص و جستجو قرار گیرد. سابقه تاریخی این اقوام نیز مسکن آنان را درخور توجه شایسته تر قرار می دهد. نکته دیگری که امروزه بررسی های مسکن عشایر ایران را حائز اهمیت و شایان توجه می نماید این است که امروزه نیاز به مسکن متحرک و غیردائمی برای اسکان موقت و غیر دائم به دلایل گوناگون ازجمله بحران های طبیعی، اجتماعی و مشابه رو به توسعه است. با عنایت به مسائل پیش گفته به نظر می رسد با مطالعه مسکن عشایری می توان تجربیات تاریخی مربوط به مسکن متحرک را ثبت و ضبط کرد. طبیعتاً مطالعه، بررسی و استخراج ویژگی های مسکن عشایر می تواند راهبردی برای معماران باشد. روش جمع آوری اطلاعات این تحقیق مطالعه اسنادی و برداشت های میدانی بوده و روش تحقیق با طبقه بندی و تحلیل محتوایی انجام می گیرد. در ادامه مقایسه تطبیقی بر اساس تفاوت های شکلی و کالبدی با توجه به فرهنگ قوم های متفاوت و جغرافیای زندگی آنان صورت خواهد گرفت. هدف جنبی پژوهش حاضر شناخت و بازخوانی مسکن عشایر با هدف طرح الگوی مناسبی برای مساکن متحرک و مورد استفاده در مواقع بحران است. چنین به نظر می رسد استفاده و تلفیق این اصول با تکنولوژی و فناوری های روز می تواند گامی در جهت غنای طراحی و اجرای مسکن متحرک و قابل حمل باشد. چه بسا که بتوان با تکیه به سنت و تجربیات تاریخی، راهی جدید و مؤثرتر در طراحی و تأمین مسکن متحرک ، پیش ساخته، سبک سازی ، ارزان سازی و سازگاری بیشتر با طبیعت گشود. رعایت اصولی از قبیل سازگاری حداکثری با محیط، سهولت واچینی و باز چینی و جابجایی ، سرعت کار، استفاده از مصالح بومی و غیره از جمله نکات قابل توجه در گونه های مختلف مسکن عشایری است.
مطالعه و بررسی معماری دستکند ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۵ زمستان ۱۳۹۵ شماره ۱۵۶
۱۱۰-۹۷
حوزههای تخصصی:
معماری دستکند گونه خاصی از معماری است که در آن هیچ مصالحی برای تولید فضا استفاده نمی شود و برخلاف اصول معماری متعارف مسائل ایستایی در این نوع معماری چندان مورد بحث نیست. این نوع معماری را می توان به نوعی تولید فضا از طریق ایجاد فضاهای منفی در بستر کوه و سنگ دانست که از ترکیب فضاهای پر و خالی متولد می شود و به نوعی پاسخگویی به نیازهای اقلیمی بشر است. فضاهای دلخواه در این نوع معماری با برداشتن توده صخره ای با روش کاستن از بستر اصلی خود به وجود می آید، بنابراین فضای مورد نظر به اشکال متفاوت می تواند ایجاد شود. این شاهکار معماری به گونه های متفاوتی در نقاط مختلف ایران زمین قابل مشاهده است. با توجه به مطالعات محدودی که در زمینه معماری دستکند انجام گرفته، نگارندگان در این نوشتار سعی بر آن دارند تا ضمن ارائه چیستی این نوع معماری بومی، به فلسفه و عوامل شکل گیری و گونه شناسی آن بپردازد تا زمینه مطالعاتی را برای محققان در این حوزه مطالعاتی به وجود آورد. روش تحقیق در این مقاله بر اساس فعالیت های میدانی می باشد که شامل بازدیدهای میدانی است که از تعداد زیادی از مجموعه آثار معماری دستکند در نقاط مختلف ایران به عمل آمده، همچنین مطالعات کتابخانه ای در راستای این موضوع نیز مکمل فعالیت های میدانی بوده است. نتایج این تحقیق نشان می دهد که ایجاد مجموعه آثار معماری دستکند به عوامل متعددی از جمله شرایط اقلیمی و جغرافیایی، دفاعی و امنیتی، ماندگاری و جاودانگی، دینی و مذهبی بستگی دارد که در بستری از شرایط فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی به وجود آمده است. همچنین معماری دستکند را به لحاظ شکل ظاهری (وضعیت قرارگیری)، فرم داخلی (نوع پوشش) فضاها و نوع کاربری (آیینی تدفینی، اقامتی سکونتگاهی و مخفیگاهی پناهگاهی) می توان به صورت های مختلف تقسیم بندی نمود.
بکارگیری فناوری های نوین در توسعه ی مجدد زمین های قهوه ای نمونه موردی: مسیل کن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال ششم پاییز ۱۳۹۵ شماره ۳
15-25
حوزههای تخصصی:
گسترش افقی شهرها پیآمد های مخربی به بار آورده که یکی از مهمترین آنها توسعه ناموزون و عدم استفاده صحیح از اراضی داخل شهر است که در این پژوهش از آن به زمین های قهو ه ای یاد می شود. این اصطاح اولین بار در دولت بریتانیا و در راستای سیاست های توسعه پایدار مطرح شد و بیشتر شامل اراضی بود که دچار آلودگیهای زیست محیطی بودند. در دو دهه اخیر، سیاست توسعه مجدد این اراضی به عنوان یکی از راهکارهای مهم برای کنترل رشد پرا کنده شهرها مطرح شده است. لذا با توجه به ضرورت موضوع، به کارگیری فن آوری های نوین در توسع همجدد اراض یقهوه ای با هدف بهر هبرداری بهینه از اراضی درون شهری و کاهش آلودگ یها و بهبود فضای اجتماعی اقتصادی ، به عنوان موضوع این پژوهش انتخاب و همچنین به عنوان نمونه موردی اراضی قهو ه ای مسیل کن واقع در شهر تهران بررسی گردید. روش تحقیق توصیفی تحلیلی است که با استفاده از مطالعات اسنادی پس از مطالعه مبانی نظری، تعاریف و مشخصات اراضی قهوه ای، ضرورت و مزایای استفاده از این اراضی ارائه میشوند. در مرحله بعد پس از بیان فرآیند توسعه مجدد اراضی قهو ه ای، به عنوان نمونه مطالعات میدانی، فرآیند بازتوسعه اراضی قهو ه ای مسیل کن مورد بررسی قرار می گیرد و در نهایت نیز تحلیل و جمع بندی مجموعه اقدامات لازم در فرآیند بازتوسعه اراضی مذکور با رویکردهای اجتماعی، اقتصادی، زیست محیطی و گردشگری ارائه می گردد.
الگوی سازه ای و حرکتی سقف های باز و بسته شونده منحنی شکل توسط میله های متحرک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال ششم پاییز ۱۳۹۵ شماره ۳
27-37
حوزههای تخصصی:
در دهه های اخیر سق فهای باز و بسته شونده به دلیل قابلیت های آن ها در دستیابی به یک معماری انعطاف پذیر و پویا مورد توجه معماران و مهندسان قرار گرفته است. مشارکت انواع ساختما نها از جمله مرا کز ورزشی، استخرها در ایجاد یک معماری پایدار، تطبیق پذیری با شرایط محیطی، کاهش مصرف انرژی، و پاسخگویی مناسب به الزامات عملکردی یک بنا در جهت آسایش کاربران آن، استفاده از این گونه سقف ها را در فضای معماری افزایش داده است. ساخت بسیاری از این بناها به دلایل سازه ای و زیباشناسی با انواع فرم های منحنی ساخته می شود. از سوی دیگر، طراحی سقف های باز و بسته شونده بر روی سقف با سطوح و سازه های منحنی به سبب ماهیت ظاهری آن ها نسبت به سطوح مسطح پیچیده تر می باشد. در این مقاله سعی شده است که الگویی از نحوه باز و بسته شدن سقف به همراه مجموعه ای از ساختار سازه ای و مکانیزم مکانیکی مناسب به عنوان استخوان بندی سازه ای و حرکتی که قابلیت استفاده در سطوح منحنی را داشته باشد، ارائه گردد. ایده طرح استفاده از میله های متحرک بر روی سقف با سطوح منحنی و قوسی با دهانه متوسط و حرکت دورانی آن ها می باشد.
Study about Water Sensitive Urban Design Mechanisms; with an Emphasis on Technologies for the Sustainable Management of Stormwater(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال ششم زمستان ۱۳۹۵ شماره ۴
1-14
حوزههای تخصصی:
Unsustainable growth of cities and creation a set of contiguous impervious surfaces have result on disorder of natural cycle of water in urban environments. This situation causes flooding and problems due it, pollution of groundwater resources and degrade the quality of the urban landscape by increase the speed, volume and frequency period of runoffs. conventional methods about the stormwater management have failed to demonstrate their effectiveness in this field. Thus, in recent years a new topic are created in the field of urban design that known as "water sensitive urban design". Water Sensitive Urban Design (short: WSUD) is the interdisciplinary cooperation of water management, infrastructer engineering, urban design, and landscape designing. WSUD develops integrative strategies for ecological, economical, social, and cultural sustainability. The purpose of Water Sensitive Urban Design is to combine the demands of sustainable stormwater management with the demands of urban designing, and thus bringing the urban water cycle closer to a natural one. This approach attempts to increase urban sustainability indicators, improve the quality of urban landscape and urban space amenities by offer operational mechanisms in relation to urban design and it attempts not only to close the urban water cycle in its natural cycle and achieve technical goals, but gain optimal utilization of runoff and change the vision of the issue from a threat to a valuable opportunity.The following is a description of some essential methods for sustainable stormwater management. These methods are grouped according to their primary function: water reuse, treatment, detention and infiltration, conveyance, and evapotranspiration. Here is the techniques of water sensitive urban design about stormwater management and link them to urban design concepts, till through that some methods to be introduced that they are more efficient than conventional stormwater management methods about performance, helping to complete the natural cycle of water, environmental sustainability of cities and urban design aspects.
شریعت - شهر اسلامی
حوزههای تخصصی:
با توجه به رابطه فرهنگ و هویت مکان های انسان ساخت(تجلی مکان به عنوان ظرف زندگی انسان ها) و طرح شریعت اسلامی به عنوان فرهنگ جامع و دستورالعمل سبک زندگی اسلامی در تحقق جامعه اسلامی، پرسش پژوهش، چیستی شهر از منظر شریعت اسلامی(شریعت- شهر اسلامی) است. هدف تحقیق از طرح پرسش یاد شده، با توجه به مطرح شدن بحران هویت به عنوان یکی از معضلات معماری و طراحی شهری معاصر دستیابی به انگاره شریعت-شهر اسلامی است. لزوم بازتعریف فضاهای شهری و معماری منطبق با دستورالعمل های شریعت اسلامی ضرورت تحقیق حاضر و بررسی تعالیم شریعت از منظر اندیشمندان معاصر شیعه ضمن توجه به مقتضیات زمان اهمیت تحقیق حاضر است. روش تحقیق، در دستیابی به سوال تحقیق، استدلال منطقی است که از طریق مطالعات اسنادی و تحلیل محتوایی متون اسلامی در انطباق با ساختار کالبدی -اجتماعی شهر مورد بررسی قرار گرفته است. نتیجه تحقیق مؤید این است که شریعت ضمن بهره گیری از مفهوم مقتضیات زمان، تعالیم و دستوراتی برای انسان ارائه داده که این تعالیم و دستورات قابلیت حصول و انطباق با شرایط زمانی و مکانی را داشته و جامعیت تعالیم اسلامی به حدی است که قابلیت تبیین چارچوبی نظری برای شهر که بستر فعالیت و رفتارهای انسانی است را داراست. در دستیابی به اصول و مولفه های تحقق پذیری شریعت-شهر اسلامی، با تعریف عقیده توحیدی و اخلاق کاربردی(بایدها و نبایدها و شایست ها و ناشایست ها)، اصول و مؤلفه های تحقق پذیری انگاره تحقیق در ارتباط انسان با معبود(اصول عقیده وحدت بخش، عبادت و وحدت معاد و معاش)، در رابطه انسان با جامعه(اصول امت واحده اسلامی، سلامت و امینت و تعامل مستحکم اجتماعی)، در رابطه انسان با طبیعت(اصول وحدت با طبیعت، قناعت و احیای طبیعت) و در رابطه انسان با تاریخ(اصول حقیقت در واقعیت، شباهت با خود و تمایز با غیر خود و تداوم در عین تحول) ارائه شده است.
برنامه ریزی راهبردی در راستای بهبود کیفیات فضایی منظر پیاده راه ها در شهر تهران (مطالعه موردی: پیاده راه 17 شهریور)
حوزههای تخصصی:
پیاده راه ها، به عنوان فضایی برای افزایش ارتباطات و تعاملات اجتماعی شهروندان، باعث تقویت زندگی جمعی، افزایش حس تعلق به مکان و دستیابی به اعتدال بین مفهوم سواره و پیاده می شود. همچنین پیاده راه ها، هم ابزار و هم مکان هایی برای تبلور و احقاق حق عابران و شهروندان می باشند. هدف پژوهش حاضر برنامه ریزی راهبردی برای بهبود کیفیات فضایی پیاده راه 17 شهریور تهران می باشد.برای این امر از مدل های SWOT و AHP استفاده شده است. نوع پژوهش حاضر، کاربردی– راهبردی و روش انجام آن توصیفی–تحلیلی است. در انجام پژوهش حاضر علاوه بر مطالعات کتابخانه ای از روش پیمایشی نیز استفاده شده است. برای جمع آوری و ارزیابی اطلاعات پیمایشی پژوهش حاضر، تکنیک دلفی و مصاحبه با کارشناسان و مسئولین امر به کار گرفته شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد که راهبرد تدافعی برای بهبود کیفیات فضایی پیاده راه 17 شهریور دارای اولویّت می باشد. بدین نحو که نقاط تهدید و ضعف باید کاهش پیدا کند و برای این امر نیز از نقاط قوت و فرصت در جهت افزایش اثرات مثبت کیفیات فضایی پیاده راه 17 شهریور در ابعاد اقتصادی، اجتماعی، کالبدی و محیط زیستی استفاده شود. برخی از راهبردهای تدافعی شامل برنامه ریزی در جهت هدایت راهبردی اقدامات لازم الاجرا در پیاده راه 17 شهریور و چشم اندازی سازی این اقدامات جهت جلوگیری از خرده اقداماتی که منجر به اغتشاش فضایی در محدوده می شود، شناسایی و حفاظت از بناهای ارزشمند در فضای پیرامون پیاده راه و نوسازی آنها به خصوص جداره های بلافصل محدوده، افزایش فعالیت های فرهنگی و آئینی و همچنین برگزاری مسابقات و جشنواره های فرهنگی، تدوین طرح زیست محیطی برای محدوده در جهت جلوگیری از آلودگی آب های زیرزمینی، دفع و جمع آوری مناسب پسماندهای بیمارستانی و سایر مسائل مربوط به کیفیّت و بهداشت محیط محدوده.
چیدمان کتیبه نگاری: کتیبه شناسی: کتیبه های عربی در ایران
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی هنر و معماری هنرهای زیبا هنرهای تجسمی مجسمه سازی و برجسته کاری ایران و اسلام
- حوزههای تخصصی هنر و معماری هنرهای زیبا هنرهای تجسمی خوشنویسی و کتابت ایران و اسلام
- حوزههای تخصصی هنر و معماری هنرهای کاربردی هنرهای صناعی تزئینی وغیره ایران و اسلام
- حوزههای تخصصی هنر و معماری هنرهای کاربردی معماری کاربردی ایران و اسلام
کتیبه نویسی در اصطلاح خوشنویسی از نخستین سده های دوره ی اسلامی رایج شد. در اوایلِ ایرانِ دوره ی اسلامی، همانند سایر کشورها، زبان عربی زبان پایه جهت نگارش متون منثور و مذهبی در ابنیه و اشیا بوده است. نشانه های به کار رفته بر روی قبورِ ایرانی در صدر اسلام نیز به زبان عربی کتابت شده بودند. قاعده ی کلی جهت ساختار متون کتیبه ها در مساجد، آرامگاه ها، مناره ها و سازه های شهری مانند دیوارها، پل ها و آب انبارها شامل : بسم الله، فعل (عموما اَمَرَ بِبَناها که به معنای ""دستور داده شد تا ساخته شود"" است)، اشاراتی به بنا، نام و عناوین حامی و پشتیبان، تاریخ و نام هنرمند است. علاوه بر کتیبه های تاریخی، کتیبه های مذهبی و دینی از جمله آیات قرآنی، احادیث، اشعار، ادعیه و عبارات پرهیزکارانه نیز به زبان عربی بودند. برخی از متون قرآنی در تمام ادوار تاریخی در انواع ابنیه استفاده میشده و محبوب بوده است. سپس احادیث نیز محبوب شدند. اکثر احادیث به این دلیل انتخاب می شدند که با کاربرد ساختمان ها مناسب تر بودند و اغلب براساس تعصبات مذهبی بر روی کتیبه ها نگارش می شدند و با روی کار آمدن فرقه ی بعدی، در متن کتیبه ها تغییراتی ایجاد می شد. اشعار مذهبی عربی نیز در کتیبه های بناهای ایرانی استفاده می شدند.
در قرون اولیه اسلامی، کتیبه های ابنیه با خط زاویه دارِ کوفی در دنیای اسلام نگارش می شدند. در آغاز قرن چهارم هجری قمری/دهم میلادی این خطِ ساده به شیوه های مختلف و با نقش و نگارهای متفاوت نگارش شد. جابه جایی از خط زاویه دار به خط منحنی در نگارش کتیبه ها در ابنیه را می توان پیش از قرن ششم هجری قمری/ دوازدهم میلادی مشاهده کرد. مشهورترین خط منحی جهت کتیبه نگاری در قرون بعدی خط ثلث بود.
بررسی مناسب سازی فضاهای عمومی شهر کوهدشت جهت استفاده جانبازان و معلولان و ارائه راهکارهای بهینه سازی
حوزههای تخصصی:
رشد و توسعه جوامع، ایجاد بسترهای فضایی کالبدی مناسب جهت استفاده همه اقشار جامعه از خدمات و امکانات عمومی به منظور تحرک و جابجایی بهتر انسان و دسترسی آسانتر در سطح شهر است. ناتوانان جسمی، معلولان و جانبازان، بخشی از افراد جامعه اند که همچون سایرین، نیازمند دسترسی و استفاده از امکانات و خدمات عمومی هستند. اما، وجود برخی موانع به خصوص در نحوه طراحی، معماری و شهرسازی، بسیاری از فضاهای شهری، به ویژه معابر عمومی، پارکها و فضاهای سبز را فاقد شرایط لازم برای برآورده ساختن نیازهای دسترسی افراد معلول نموده است پژوهش حاضر با بررسی مناسب سازی فضاهای عمومی شهر کوهدشت جهت استفاده جانبازان و ارائه راهکارهای بهینه سازی تدوین شده است روش به کار گرفته توصیفی-تحلیلی مبتنی بر منابع اسنادی-پیمایشی است. ابزار جمع آوری اطلاعات، پرسشنامه در قالب مدل تاپسیس بوده است. نتایج حاصل از روش تاپسیس نشان می دهد که در برخی فضاهای مورد مطالعه در شهر کوهدشت، با توجه به مولفه های مناسب سازی که بیان شد، برخی مولفه های مناسب سازی رعایت شده است و در این مدل به نوعی ارزیابی تطبیقی بین فضاهای مورد مطالعه به لحاظ مناسب سازی جهت استفاده جانبازان و معلولان صورت گرفته است. به لحاظ شاخص مناسب سازی آموزش و پرورش کوهدشت در رتبه1، شرکت برق در رتبه2 و دانشگاه آزاد-ملی در رتبه سوم قرار دارند و جایگاهی مطلوبتری نسبت به سایر فضاهای عمومی دارند و در همین راستا نتایج حاصل از مدل ویکور نشان می دهد که آموزش و پرورش در جایگاه نخست در بین فضاهای مورد مطالعه قرار دارد و شاخص دانشگاه آزاد- ملی در رتبه دوم و در نهایت اینکه شهرداری کوهدشت در جایگاه سوم قرار دارد
سازه، فرم و معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شکل گیری فرم در معماری، حاصل عوامل مختلف عملکردی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، اقلیمی و محیطی و همچنین شرایط ساخت و ایستایی است. ایستایی در این میان، نقش اساسی در شکل گیری فرم و پایداری در مقابل عوامل محیطی دارد، زیرا نقش ایستایی متضمن پایداری کل ساختار فرم معماری است؛ بنابراین، جایگاه سازه و اهمیت آن در طراحی و نقشی که در شکل دادن به فرم دارد، موضوعی است که به سبب اهمیت آن باید مورد مطالعه قرار گیرد.از سوی دیگر، آگاهی از چگونگی پیدایش و به وجود آمدن دانش سازه، رابطه این دانش با معماری را در طول تاریخ روشن می سازد. اگرچه فرم به منزله تجلی معماری در نظر گرفته می شود، شکل گیری فرم به سازه وابسته و پیوسته است؛ بنابراین، سازه و مفاهیم و شیوه عمل آن، نقش اصلی را در پدید آوردن فرم ایفا می کنند. ابتدایی ترین تعریف سازه، آگاهی از نظام پخشایش بارها، همچنین توجه به شیوه عمل نیروها و روش های انتقال آن ها به زمین است؛ بنابراین می توان پرسید که آیا نیروها بر شکل گیری فرم تأثیر دارند؟ در این مقاله، از میان وجوه گوناگون فرم، وجه سازه ای آن مورد تأمل قرار می گیرد. در این بین، نیرو به عنوان سیستم عامل و تأثیرگذار بر هر دو وجه معماری و سازه ای فرم مطرح است. به همین دلیل این مقاله، ضمن توجه به جایگاه و نقش سازه در معماری، به بررسی رابطه سازه و نیروها با فرم می پردازد. روش تحقیق مقاله، توصیفی و تحلیلی است و مقاله می کوشد با استفاده از منابع موجود و به روش استدلالی، نگاهی نو به ارتباط سازه و معماری به منظور افزایش درک سازه ای مهندس معمار فراهم آورد. بدین منظور ضمن جست وجوی ریشه های دانش سازه در تاریخ ساختمان و در پیوند با معماری، سعی می شود تا مفاهیم کنونی این دانش در قالبی مشترک با معماری تعریف شود؛ بنابراین ضمن تحلیل فرم های طبیعی، جریانات نیرویی در مصالح و فرم های مصنوع بررسی می شود که حاصل آن رسیدن به فرایند منطقی و ایدئال طراحی فرم در بستر معماری با توجه به مفاهیمِ پیچیده سازه ای است.
بررسی جایگاه خیال و اسطوره در نقاشی قهوه خانه ای (روش ژیلبر دوران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقاشی قهوه خانه ای از معدود هنرهای عامیانه برجامانده در ایران است که خاستگاه آن، نگرش های ملی و مذهبی مردم(عوام) در عصر قاجار است. پشتوانة این نقاشی ها خیال و اسطوره است که ریشه در ذوق فکری و روح جمعی دارد. خیال بن مایة صوری، نقاشی ها را شکل داده و اسطوره های ملی و مذهبی نیز بن مایه های محتوای آثار را می سازند که خود ریشه در فرهنگ غنی و روح جمعی ایرانیان دارد. نقاشی قهوه خانه ای که به دست هنرمندان مکتب ندیده پایه گذاری شد، بر پایه های تخیل و اسطوره مداری استوار است، چنان که نقاشان این شیوه کار خویش را خیال نگاری نامیده و ارتباط آن را با تخیل، منشأ آفرینش آثارشان اعلام می کردند. اسطوره مداری (ترسیم اساطیر ملی و مذهبی) نیز از ارکان مهم این هنر محسوب می شود و تقابل نیروهای خیر و شر، مفهوم اصلی این اسطوره مداری را شکل می دهد. این نمودهای تقابل گونه در ناخودآگاه هنرمند مکتب ندیده نهفته است و می توان با کمک نظریه منظومه شبانه و روزانه ژیلبر دوران آنها را رمزگشایی کرد. ژیلبر دوران این نمودهای متضاد را مربوط به ناخودآگاه آدمی و ترس وی از عالم ناشناخته مرگ که به واسطه زمان بر انسان تحمیل شده می داند، می توان این امر را در مورد هنرمندانی بررسی کرد که به واقع به ترسیماتی برخاسته از تخیل خویش دست زده و به شکل خودجوش و بدون آموزش، تخیلات خویش را نقاشی کردند. این مقاله بر آن است با توجه به نظریه منظومه شبانه و منظومه روزانه ژیلبر دوران و به روش اسنادی و کتابخانه ای، به واکاوی جایگاه تخیل و اسطوره و نقش سازنده عنصر خیال و اسطوره پردازی در نقاشی قهوه خانه ای بپردازد. نتایج حاصل از این تحقیق نشان می دهد که هنرمندان شیوه قهوه خانه ای با مدد از تخیل و نیروی آفرینشگری آن و با استعانت از اسطوره پردازی به ترسیم هراس های شخصی(ترس از مرگ) و ناخودآگاه جمعی ملت خویش دست زدند و هم زمان عناصر تقابل گونه ای در برابر این هراس ها ترسیم کردند.
چیدمان کتیبه نگاری: مطالعه ی ویژگی های تاریخی، هنری و سبک شناسی کتیبه های نستعلیق سنگی سردر بناهای قزوین (دوره ی قاجار)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی هنر و معماری هنرهای زیبا هنرهای تجسمی مجسمه سازی و برجسته کاری ایران و اسلام
- حوزههای تخصصی هنر و معماری هنرهای زیبا هنرهای تجسمی خوشنویسی و کتابت ایران و اسلام
- حوزههای تخصصی هنر و معماری هنرهای کاربردی هنرهای صناعی تزئینی وغیره ایران و اسلام
- حوزههای تخصصی هنر و معماری هنرهای کاربردی معماری کاربردی ایران و اسلام
بی شک، قزوین یکی از مهم ترین مراکز خوشنویسی و کتیبه نگاری ایران در دوران اسلامی است و وجود نمونه های متعدد و ممتاز از کتیبه های خوشنویسی باقی مانده (از روزگار سلجوقیان تا پایان عهد قاجار) در بناهای مختلف این شهر خود گواهی است بر این مدعا. در همین زمینه و بر اساس پژوهش های میدانی نگارنده، در زمینه تاریخچه و گونه شناسی کتیبه های نستعلیق در ایران، کتیبه های سنگی سردر بناهای شهر قزوین که در عهد قاجار تهیه و نصب شده اند، از نظر عیار خوشنویسی (ترکیب بندی حروف و کلمات)، کیفیت انتقال خط و گرته برداری، همچنین شیوه حجاری از جمله شاخص ترین نمونه های موجود ایران از دوره قاجار به شمار می آیند.
در این فرصت، با بررسی و معرفی کتیبه های نستعلیق سنگی سردر شش بنای شاخص شهر قزوین از دوره قاجار شامل: مسجد النبی (1223ه.ق)، مسجد مدرسه سردار (1231ه.ق)،آب انبار حاج کاظم(1256ه.ق)، حمام صفا(1259ه.ق) و مسجد سبز (1263ه.ق)،آب انبار خان(1285ه.ق)، ویژگی های تاریخی،هنری و محتوایی این کتیبه ها را مورد تجزیه و تحلیل قرار داده و علاوه بر شناسایی بانیان، معماران، خوشنویسان و حجاران کتیبه های قزوین، سبک کتیبه نگاری نستعلیق خوشنویس برجسته این دوران «ملک محمد قزوینی» را بر اساس نمونه های موجود بررسی خواهیم کرد.
محمدکریم پیرنیا و دونالد ویلبر؛ تفاوت مقاصد و عناصر روایت سبکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تاریخ معماری ایران رشته ای است که هرچند پیشینه ای در سده اخیر دارد، مبانی و موضوعات آن هنوز محل بحث است. یکی از مهم ترین ابزارهای تاریخ نگاری معماری و هنر، سبک شناسی است. در این مقاله، به مقایسه مقاصد سبک شناسیِ دو تن از مهم ترین مورخان معماری ایرانی، یعنی محمدکریم پیرنیا و دونالد ویلبر می پردازیم. هدف مقاله تأمل در سبک شناسی معماری ایرانی و نشان دادن اثر مقاصد سبک شناختی بر تجربه تاریخ نگاری معماری است. مقاله به روش تحلیل مایگانی، مفاهیم را از تاریخ نامه اصلی هریک از دو نویسنده، یعنی کتاب های سبک شناسی معماری ایرانی و معماری اسلامی ایران در دوره ایلخانان استخراج می کند. سپس با استدلال منطقی، آن مفاهیم را در مقابل یکدیگر قرار می دهد. برای این منظور، ابتدا مقدماتی را مقایسه می کنیم که پیرنیا و ویلبر برای تدوین روایت های سبکی شان از تاریخ معماری فراهم کرده اند؛ سپس عناصر روایی و اهداف سبک شناسی ایشان را تطبیق می دهیم. در مقدمات، تفاوت های ایشان را در طبقه بندی سبکی و تحدید مکانی و زمانی آثار نشان می دهیم و در مقایسه عناصر روایت، تفاوت های ایشان را در پرداختن به منشأ سبک ها، مراحل سبک ها، و تحول سبک ها بررسی کرده ایم. عناصر فرعی تر روایت ازجمله ارتباط های سبک ها را با یکدیگر و همچنین مقاصد و تفاوت های تاریخ نامه های ایشان را برای معماران روشن کرده ایم. یافته های مقاله نشان می دهد رویکرد پیرنیا و ویلبر به سبک شناسی یکسان نیست. به نظر می رسد غایت های متفاوتی در پس تاریخ نویسی پیرنیا و ویلبر وجود داشته که باعث استخدام دو دستگاه متفاوت سبک شناسی شده است. در سبک شناسی پیرنیا، توجه به نقش مناطق در شکل گیری سبک های معماری، مشوق معماران است برای روی کردن به معماری بومی به هدف حرکت در مسیر معماری ایرانی. بااین حال از نظر پیرنیا هریک از سبک ها، قوت و ضعف هایی دارند و در مقام الگو هم ارز نیستند. او تحولات درونی معماری را عامل مهم تغییر سبک ها می داند. ویلبر قائل به نوعی پیوستگی در سبک های ایرانی است؛ چنان که گویی هر سبک از سبک قبلی خود زاده می شود. او قضاوت ارزشی درباره سبک ها نمی کند و تغییر سبک ها را بازتاب تحولاتی در بیرون از معماری می بیند. به این نحو، سبک شناسی پیرنیا را می توان معلمانه و درونی نامید و سبک شناسی ویلبر را مورخانه و بیرونی.
تأثیر خط کوفی بر خط کوفی بنایی و تحول آن تا آرم نویسی های امروز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خط کوفی بنایی که ریشه آن از خط کوفی است، از تکرار واحدهای هندسی به صورت عمودی، افقی، موازی و غیره بر روی شبکه (مسطر) حاصل می شود و به دلیل جنبه های بصری منحصربه فرد و ارتباط تنگاتنگ آن با معماری قابلیت های بسیاری برای استفاده در هنر معاصر دارد. این مقاله پژوهشی است درباره شناسایی عوامل تأثیرگذار بر ماندگاری خط کوفی بنایی در دوره معاصر و روند استفاده از آن در طراحی آرم نوشتاری، با بررسی خصوصیات ساختاری و هندسی این خط می توان دلیل ماندگاری آن را به عنوان خطی سنتی با روحیه ای نو بررسی کرد و این ویژگی ها را در طراحی آرم نوشتاری تعمیم داد. قابلیت ساختاری این خط، روابط مشخص و تعامل بین سواد و بیاض در آن، سادگی و صراحت اجزا، داشتن نظم و ترتیب منطقی، خوانایی و فارغ بودن از تغییرات ضخامت، عدم اعراب گذاری، داشتن پیشینه سنتی و ظرفیت نوگرایی بالای آن، قابلیت تغییر فضاهای مثبت و منفی و بافت پذیری آن، مجموعه ای از ویژگی های منحصربه فردی را در این خط ایجاد نموده که آن را مستعد استفاده در هنرهای تجسمی می کند. بر این اساس در این تحقیق به روش توصیفی تحلیلی سعی شده تا عوامل تأثیرگذار بر ماندگاری این خط شناخته شود و روند استفاده از این قابلیت ها در طراحی آرم های نوشتاری معاصر مورد مداقه قرار گیرد. یافته های تحقیق نشان می دهد که بهره گیری از خطوط بنایی خصوصیت های ممتازی را در بر دارد که شامل سطوح تخت، حرکات عمودی، افقی، موازی و زاویه دارِ هندسی و ساختاری می باشد و توانایی بسیار زیادی در ایجاد فضاهای مثبت و منفی، قابلیت شکل پذیری فراوان و استعداد بسیاری در راز و رمزدار داشتن نوشته ها دارد.
The Assessment of the Community Capacity on the Urban Vulnerability Based on Community Disaster Risk Management (CBDRM) (Case Study : Yousef-Abad, Tehran City)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Disaster Management and current approaches in this field in one hand only has focused to physical vulnerabilities and in the other hand has included consequential action to reduce vulnerability and improve physical preparation as well as resistance institutional insignificant during the disaster. Therefore, these approaches usually have ignored the capabilities and capacities of residents to reduce vulnerabilities and consequently losses and damage. While recent approaches have entered, the field of disaster management emphasized that at first vulnerability is beyond the physical vulnerabilities and second vulnerabilities have an inverse relationship with the resident’s capacity in the face of disaster. So, community-based disaster risk management need to recognize indicators of vulnerability and community capacity and its relationship is essential. Accordingly, in the first step, the indicators of community capacity and community vulnerability are provided and in the second step based on these indicators, community capacity and vulnerability have been assessed. The assessment of community characters is based on GIS capabilities, spatial analysis tools and SPSS and correlation regression is used for analyzing the relationship of the variables. The results and findings of this research indicate that the vulnerability of urban areas is not only influenced by physical factors, but also social and organizational factors like community organizing and community educating have affected strongly the vulnerability.
بررسی کارآمدی طرح درس «بافت فرسوده و تاریخی» جهت ورود فارغ التحصیلان رشته شهرسازی به عرصه عمل بهسازی و نوسازی بافت های فرسوده و تاریخی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسائل و مباحث مختلف و مهم ناشی از رویکردهای متفاوت به دوگانه نظر و عمل، و به تعبیری دیگر دانشگاه و حرفه بخش قابل توجهی از ادبیات شهرسازی دو دهه اخیر را به خود اختصاص داده است. میزان ارتباط میان آموزش های دانشگاهی و توانایی های لازم در عرصه های حرفه ای یکی از مقولات مطرح در این میان است. اینکه به چه میزان عناوین مباحث مطرح در یک طرح درس می تواند دانش و مهارت موردنیاز حرفه مندان را در عرصه تجربه عملی پوشش دهد، پرسشی است که در پژوهش حاضر و برای درس نظری «بافت فرسوده و تاریخی» در مقطع کارشناسی مدنظر قرار گرفته است. مطالعه حاضر نشان می دهد ارتباط منسجم و مؤثری میان آموخته های دانشجویان در این درس و عرصه بهسازی و نوسازی بافت های فرسوده در کشور وجود ندارد. طرح درس «بافت فرسوده و تاریخی» با لحاظ دانش و مهارت موردنیاز در عرصه عمل، می تواند نویدبخش پرورش متخصصانی توانمند جهت مداخله در بافت های ناکارآمد شهری کشور باشد. شایان ذکر است در مرحله اول پژوهش، برای بررسی ادبیات نظری موضوع از روش مطالعه اسنادی و تحلیل محتوا بهره گرفته شد. در مرحله دوم نیز، برای شناخت وضعیت حال حاضرِ آموزش درس «بافت فرسوده و تاریخی» در دانشگاه های کشور و ارزیابی تأثیرگذاری آن بر نحوه عملکرد شهرسازان در دفاتر خدمات نوسازی، روش پرسشنامه مدنظر قرار گرفت.
الگوی آموزش معماری بر اساس نظریه قابلیت های محیطی گیبسون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال دهم تابستان ۱۳۹۵ شماره ۲۶
75 - 84
حوزههای تخصصی:
در این نوشتار، چالش مورد کاوش، یافتن ساختارهایی نظری، منتج از انگاره های علوم رفتاری به منظور بهبود روش آموزشِ فرایند طراحی معماری و ساخت چارچوبی نظری – عملی به منظور تغییر در رویکردها و تقابل با عدم تحول و سکون در نظریه پردازی حوزه روشِ آموزشِ معماری است. افزون براین، هدفِ پژوهش، تعریف و شناسایی شاخصه های منتج از نظریه قابلیت های محیطی گیبسون (افردنس) برای کاربرد در راستای مسئله یادشده است که با بازبینی نظریه ها و رویکردهای مرتبط با آن به حدود مطلوب و نامطلوب، همراه با شناسایی وجه های پنهان و آشکار قابلیت ها، پرداخته شده است. بر این پایه، ویژگی های به کاررفته از نظریه مذکور، دربرگیرنده محدودیت های شناختی، فرهنگی، منطقی، معنایی، ادراکی، کالبدی، طبیعی و انسانی است. روش در این پژوهش به کارگیری ره آوردهای برآمده از بررسی های توصیفی- استنتاجی به منظور دسترسی به نوعی تحلیل استنتاجی – مدل سازی سازمان دهی شده است و سرانجام به ارائه الگویی (مدل) فراگیر برای آموزشِ فرایند طراحی در کارگاه معماری پرداخته شده است.
انسجام بخشی کالبدی به محدوده مرکزی شهر شیراز ارائه راهکارهای طراحی شهری به منظور افزایش انسجام کالبدی بر اساس نظریه پیچیدگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال دهم زمستان ۱۳۹۵ شماره ۲۸
5 - 18
حوزههای تخصصی:
انسجام کالبدی کیفیتی است که در کالبد شهرهای معاصر به سختی یافت می شود. در پاسخ به این مسأله، هدف این پژوهش دستیابی به راهکارهای طراحی شهری است که با استفاده از آنها بتوان به کالبدی منسجم تر و پاسخگو به نیازهای معاصر شهروندان دست یافت. در این راستا، در قالب یک تحقیق کیفی و با مرور اسناد کتابخانه ای و پیمایش میدانی، اصول فرم شهر بر پایه نظریه ی سیستم های پیچیده در بافت تاریخی شهر شیراز مورد سنجش قرار می گیرد تا از این طریق امکان به کارگیری این اصول به عنوان پایه ای نظری برای راهنمای طراحی مورد ارزیابی قرار گیرد. نتایج حاصل نشان می دهد که محدوده قدیمی شهر شیراز بر اساس اصول فرم شهر در نظریه پیچیدگی از انسجام کالبدی برخوردار بوده و بنابراین اصول مذکور قابل تعمیم به این محدوده است و می توان بر اساس آنها، راهکارهایی را برای افزایش انسجام کالبدی شهرهای معاصر با توجه به شرایط زندگی امروز ارائه کرد.
تحلیلی بر تأثیر محیط های ساخته شده بر خلاقیت کودک (بررسی ویژگی های محیطی مؤثر بر خلاقیت کودک در مراکز کودک تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ماهیت و ویژگی های تفکر خلاق از دیرباز مورد توجه پژوهشگران بوده و از آنجا که شخصیت فرد از سنین کودکی شکل می گیرد، تمرکز پژوهشگران در مورد خلاقیت مرتبط با این مقطع سنی است. همچنین پژوهش ها حاکی از این است که محیط اطراف کودک نقش مهمی بر سلامت جسمانی، روانی و شکوفایی خلاقیت کودک بازی می کنند. در مطالعه حاضر با استفاده از روش تحقیق تحلیلی و کیفی در زمینه های روان شناسی محیط و طراحی معماری در مفاهیم خلاقیت و محیط های ساخته شده بر پرورش خلاقیت کودکان، همچنین ویژگی های محیطی مؤثر بر خلاقیت کودکان در مراکز کودک تهران مطالعه شده است. بدین منظور محتوای کیفی منابع و نظریات پژوهشگران مطرح در این زمینه، در جهت رسیدن به تفسیر و یافتن چهارچوبی برای ارزیابی ویژگی های محیطی مؤثر بر خلاقیت کودک، مورد بررسی قرار گرفت. در این راستا ابتدا، عوامل مؤثر بر خلاقیت کودک و ویژگی های محیطی شکل دهنده این عوامل تحلیل شد. سپس پنج مرکز کودک که با هدف پرورش خلاقیت فعالیت می کنند به طور تصادفی در شهر تهران انتخاب شدند و نتایج حاصل از تحلیل های انجام شده، در بناهای این مراکز مورد بررسی قرار گرفت. نتایج پژوهش، با توجه به عوامل مؤثر در رفتار محیطی نشان می دهد، محیط با ویژگی هایی نظیر پیچیدگی، تحریک کنندگی، انعطاف پذیری، بازی سازی و ایجادکننده تعامل بین کودکان در افزایش خلاقیت کودکان مؤثر است. همچنین اگر محیط به گونه ای طراحی شود، که در آن اصول روان شناسی محیط در رابطه با خصوصیات جسمانی و روانی کودکان رعایت شود می تواند بستر مناسبی جهت شکوفایی خلاقیت کودکان فراهم آورد. محیط در این پژوهش محیط کالبدی، به صورت ساخته شده است که فضاهای باز و محیط های طبیعی را نیز شامل می شود.
بازخوانی فرم حیاط و فضاهای وابستة آن با استفاده از دستور زبان شکل در معماری در یک صد خانة دورة قاجار شهرکاشان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عوامل متعددی در شکل گیری فضاهای مسکونی وجود دارند1 که در تمامی آنها حفظ روابط فضایی مهم و تأثیرگذار است. این پژوهش برآن است که در یکصد خانه از دوران قاجار در کاشان, روابط فضاهای باز، بسته و نیمه باز را با استفاده از دستور زبان شکل شناسایی کرده و براساس این روابط بتواند به طراحی های متنوع دست یابد. دستورزبان های شکلی نظام های تولیدکننده ای هستند که برپایة مجموعه ای از قاعده های شکلی به زایش طراحی منجر می شوند. یک دستورزبان شکلی که دارای دو بعد تحلیلی و طراحی است، شامل قاعده های شکلی و موتور زاینده ای است که از یک شکل پایه شروع شده و مکرراً قاعده ها را انتخاب و پردازش می کند. در این پژوهش سه فضای حیاط (فضای باز)، فضای بسته و ایوان مورد توجه قرار گرفته اند. بر مبنای این سه عنصر، پلان ها شامل سه حالت یک حیاطه، دوحیاطه، مجموعه ای خواهند بود2. روابط فضایی به وسیلة الگوریتم ها و قوانین سازنده تعریف شده و شکل های پایه و به دنبال آن مجموعه ای از قوانین، در دستورزبان شکل وارد می شوند. در واقع با مجموعه ای متشکل از تعداد متناهی قاعده و شکل، امکان تولید تعداد نامتناهی راه حل طراحی فراهم می شود. تفسیر خانه های سنتی شهرکاشان به وسیلة دستور زبان شکل منجر به ایجاد طرح های جدیدی می شود که در درخت تصمیم گیری، نمایش داده شده است. هدف از انجام این پژوهش نیل به طرحی نو با جوهره و معنای معماری سنتی خانه های قاجار است.