فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۳۲۱ تا ۳٬۳۴۰ مورد از کل ۷٬۶۵۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
در این مقاله سعی شده به بررسی و سنجش سرمایه اجتماعی در دهستان قرق شهرستان گرگان در شمال کشور بپردازد. در چارچوب نظر ی مقاله، سابقه استفاده از سرمایه اجتماعی مربوط به چه زمانی است و توسط چه کسانی توسعه و تکامل یافته است. در سیر تکاملی نظریه سر مایه اجتماعی، در مورد سطوح سرمایه اجتماعی و جایگاه آن بررسی می شود. بخش بعدی به رابطه سرمایه اجتماعی و اعتماد و مشارکت و انسجام اجتماعی اختصاص دارد. مواد، روش ها و خصوصیات منطقه و ویژگی های جغرافیایی و وضعیت موجود دهستان قرق موضوعات بخش های بعد را تشكیل می دهند. نهایتاً در بخش آخر که نتیجه پژوهش می باشد، به تحلیل و تفسیر داده ها پرداخته می شود. این داده ها از طریق میدانی تهیه شده است و با استفاده از نرم افزار spss مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد. این مقاله با هدف بررسی و سنجش میزان سرمایع اجتماعی در مناطق روستایی تدوین شده است سئوال اصلی و فرضیه تحقیق عبارت است از: آیا میان سرمایه اجتماعی و رضایت ساکنین ناحیه مورد مطالعه ارتباط وجود دارد؟ نتایج این تحقیق به خوبی بیانگر رابطه همبستگی میان شش متغییر ویژگی های: شرکت در کارهای گروهی، اعتقاد به کارهای گروهی، اعتماد به همسایگان، اعتماد به مسئولین در اجرای وظایف، عضویت در شبکه های اجتماعی، تمایل به فعالیت یکپارچه در چارچوب سه مولفه اعتماد، مشارکت و انسجام اجتماعی در جامعه آماری مورد مطالعه است.
سنجش عوامل تاثیرگذار بر مشارکت کاربران فضا در محلات هدف
حوزههای تخصصی:
جنبش « توسعه محله ای » در چارچوب « توسعه پایداری شهری »، محله ها و سلولهای شهری را واحد برنامه ریزی خود قرار داده و در این راستا عمدتاً بر ابعاد اجتماعی، ظرفیتهای موجود در محله ها و سرمایه های اجتماعی تاکید می نماید. نتیجه این توجه شکل گیری رویکردهای مختلف از جمله برنامه ریزی محله – مبنا، رویکرد دارایی – مبنا (که بازآفرینی محله های شهری و توجه به ظرفیتها و سرمایه های اجتماعی در این محله ها و واحدهای شهری را محور توجه خود قرار داده است )، در عرصه برنامه ریزی شهری می باشد. هدف از این پژوهش بررسی عوامل موثر بر مشارکت ساکنان در توسعه محله به عنوان متغیر وابسته و سایر ظرفیتهای سرمایه اجتماعی بعنوان متغیرهای مستقل با استفاده از روش پیمایش است. جامعه آماری پژوهش را بر اساس فرمول ری و پارکر، 90 نفر از ساکنان محله هادی آباد شهر قزوین تشکیل می دهند. نتایج پژوهش حاکی از آن است که بین شاخصه های سرمایه اجتماعی و تمایل به مشارکت رابطه معناداری وجود دارد بطوریکه هرچه سرمایه اجتماعی در یک اجتماع محله ای بالاتر باشد میزان مشارکت ساکنان بیشتر و دست یابی به توسعه محله پایدار میسرتر است.
The livability measurements in the old urban fabric of Zone 1 in District 9, Tehran
منبع:
Socio-Spatial Studies, Vol ۳, Issue ۵, Winter ۲۰۱۹
50 - 65
حوزههای تخصصی:
Ever-increasing population and urbanization have had a detrimental effect on the cities and the continuing urbanization resulted in the social, economic, and environmental problems of the cities which is a crisis and the warning for the cities’ sustainability. This situation is also the case in many cities in Iran, which are faced with the consequences of urban rapid growth and the lack of sufficient financial and human resources in the management process. It is well understood that the livability based on the participation of residents in a neighborhood emphasizes on the social capital, public participation and the sense of belonging of the neighborhood residents. This, with an emphasis on the role of people and community in the neighborhood, can provide better outcome to the neighborhood in identifying neighborhood problems and subsequently decision making, planning and the related authorities in a neighborhood. Indicators of this study are socioeconomic, physical, and environmental indicators. The purpose of this research is to identify the threats, opportunities and capabilities of Zone1 in District 9 by using a survey in the form of a five-point Likert scale. This study was done by using the SWOT model and prioritizing them using a Quantitative Strategic Planning Matrix (QSPM). The results of the research show that the construction of class parking, the construction of a hangout, the rehabilitation of existing gardens and parks, defining of the incentive development projects in the state and municipal lands, are of the basic needs of the neighborhood and have the highest priority which are mostly physical and infrastructural.
تأملی بر مکان مندی صورت بندی اجتماعی در فضای شهری؛ بر مبنای «جامعه شناسی فضا»ی گئورگ زیمِل؛ مطالعه موردی: خیابان انقلاب (حدفاصل میدان انقلاب تا چهارراه ولیعصر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال شانزدهم تیر ۱۳۹۸ شماره ۷۳
65 - 76
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله:متفکران بسیاری در رابطه با مقوله شهر، نظریات گوناگونی ارائه کرده اند. از این میان «گئورگ زیمِل» آلمانی، شهر را به عنوان یک ساخت اجتماعی می پنداشت تا یک واقعیت ماهیتاً فیزیکی و مادی. زیمل با ارائه پنج بُعد فضایی، شهر را واقعیتی ذهنی می داند که در بستری از برهم کنش های اجتماعی شکل می گیرد. خیابان انقلاب تهران علاوه بر اینکه به عنوان یکی از نمادهای گسست تاریخی در شکل رشد شهر تهران به شمار می رود، بستر مطالبات سیاسی کشور نیز بوده است و با به دوش کشیدن خصایصی چون وجوه تجدد و مدرنیته و همچنین با داشتن موقعیت جغرافیایی و نظام دسترسی ویژه در مرکز شهر و قابلیت جذب جمعیت، به مرزهای اجتماعی و انحصار فضایی که زیمل از آن صحبت می کند، دامن می زند.<br /> هدف:مقاله پیش رو سعی دارد با مداقه در صورت بندی های اجتماعی در خیابان انقلاب تهران، ابعادی از آرای زیمل را در رابطه با مکان مندی این صورت بندی ها در فضای شهری مورد بررسی قرار دهد.<br /> روش تحقیق:خیابان انقلاب تهران به واسطه سطح بالای کنشگری و تنوع صورت بندی های اجتماعی که محصول رویدادهای تاریخی، موقعیت جغرافیایی و ... است، به عنوان نمونه موردی برگزیده شد. نگارندگان با جمع آوری اسناد تصویری و متنی به شکل میدانی و کتابخانه ای، رصد اسناد مرتبط در فضای مجازی و سپس تحلیل اکتشافی-تطبیقی، سعی در تبیین کنش های اجتماعی این خیابان از خلال آرای زیمل را داشته اند.<br /> نتیجه گیری:با توجه به مبانی زیمل در رابطه با مفاهیم کلان اجتماعی چون یکتایی، مرز و ... و روش پیشنهادی او، یعنی کاویدن ظریف ترین برهم کنش های اجتماعی در راستای کشف قوی ترین پیوندهای اجتماعی، اسناد گردآوری شده همگی گواه شکافی اجتماعی از منظر تفکر سیاسی-مدنی در خیابان انقلاب تهران هستند. کنش و شکاف اجتماعی یافت شده، از رهیافت مبانی زیمل نه تنها قابل توضیح اند بلکه همان طور که او مطمح نظر داشت، همگی مکان مند هستند.
فضا را چگونه بخوانیم؟ از خوانش پدیدارشناسانه تا خوانش انتقادی فضا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۳ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲
1 - 14
حوزههای تخصصی:
خوانشِ فضا به چه معناست؟ این واژه چه جایگاهی در نظامِ شهرسازیِ جامعه ایران دارد؟ مفاهیمی چون خوانش و خوانایی، چگونه با چیزی به نام نیروهای برسازنده ی فضا درگیر می شوند؟ گفتمان انتقادی فضا، چگونه فضا را خوانش می کند؟ نوشتار پیش رو تلاش می کند به سؤالاتی از این قبیل پاسخ دهد. در همین راستا نوشتار به چهار بخش تقسیم شده است. در بخش اول، نگاه نظری و مسأله ی نوشتار مطرح می شود؛ اینکه فضا در اینجا از کدام پنجره و با چه گفتمانی خوانش می شود. در بخش دوم از این صحبت می شود که چگونه چیزی به نام خوانایی در قلمروی دانش -در نظام دانشگاهی ایران- از خلال تعاریف، بمثابه ی یک ابزارِ سنجش و فهمِ جهان-فضا تولید می شود. در بخش سوم این مساله مطرح می شود که چگونه خوانشِ پدیدارشناسانه به کلیدواژه ی فهم فضا تبدیل شده و در قلمروی حرفه ای و مدیریتی به واسطه خوانا یا ناخوانا خواندنِ بازنمایی های فضا، وضعِ موجود را بازتولید می کند. در همین راستا گریزی به روش و نگاهِ کوین لینچ زده می شود و به این خاطر که نامِ او با خوانشِ فضا در متون شهرسازی ایران گره خورده است، مورد نقد قرار می گیرد. در این بخش همچنین با نگاه پدیدارشناسانه به خوانشِ نا- فضاها در شهر تهران پرداخته می شود. در بخش چهارم که در واقع همان نگاهِ نوشتار است، پژوهش حاضر می کوشد با صورت بندی خوانشِ انتقادی از فضا بمثابه یک بدیل، آن نظم و نظامِ مفهومی ای که همواره در قلمروی دانش و مدیریت شهری تولید و بازتولید می شود، نفی کند.
گونه شناسی ساختار فضایی خانه معاصر ایرانی با تکیه بر محرمیت و سلسله مراتب (نمونه موردی: خانه های تهران در دهه های 50، 60، 70 و 80)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
معماری خانه که تحت تأثیر فرهنگ جامعه شکل می گیرد، باید پاسخ گوی نیازهای زندگی ساکنان خود باشد. هدف از این تحقیق، تدوین الگوی ارتباطات فضایی خانه معاصر با توجه به فرهنگ است. برای نیل به این هدف، ابتدا شاخص های فرهنگی مؤثر بر ارتباطات فضایی خانه، شناسایی شدند. در مرحله بعد، با روش دلفی دو مرحله ای با پرسشنامه نیمه باز از شش خبره، شاخص ها اعتبار بخشی شده و دو شاخص محرمیت و سلسله مراتب، دارای بیشترین وابستگی با ارتباطات فضایی خانه معرفی شدند؛ سپس با روش نحو فضا، که یک روش استدلال منطقی است، از روی پلان 381 خانه در تهران، الگوهای محرمیت و سلسله مراتب ترسیم شدند. این خانه ها که به صورت تصادفی و از مناطق مختلف انتخاب شدند، تغییرات کالبدی ارتباطات فضایی خانه معاصر ایرانی طی 30 سال نشان می دهند. مشاهده تطبیقی الگوها نشان می دهد، الگوی غالب دهه شصت، یکی از الگوهای غالب دهه 50 است که در آن فضای هال نقش کلیدی دارد و تفکیک فضاها از این فضا صورت می گیرد. سرویس بهداشتی به مرور با یک گره از فضاهای اصلی جدا شده و در پلان خانه، جایگاه ثابتی یا در کنار ورودی و یا در کنار اتاق خواب یافته است. بدین ترتیب، با گذشت زمان، خانه ها دارای محرمیت و سلسله مراتب بیشتری شده اند.
تحلیل تطبیقی وظایف و کارکردهای شوراهای شهری در ایران بر اساس یافته های حاصل از مطالعه موردی شورای شهر آمل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فعالیت های اعضای شوراهای شهری در ایران را می توان در سه سطح وظایف،کارکردها و نقش ها مورد بررسی قرار داد. هدف این مقاله دسته بندی وظایف قانونی شوراهای شهر در ایران و نشان دادن خلاء وظایف و به تبع آن سوء کارکردهای مهم شوراها در ایران با ارجاع به ایده ال های مدل شورا-مدیر شهر و تحولات جدید در سیاست و اداره اثربخش حکومت های محلی(شهرداری ها) است. مقاله در تحلیل سطح اول به بررسی فهرست قانونی وظایف شوراها در ایران و مقایسه آن با وظایف شوراهای شهری که با مدل شورا-مدیر شهر کار می کنند می پردازد. در این بخش ابتدا تلاش می شود با مبنا قرار دادن فهرست وظایف ایده ال در این مدل، موارد مشابه و متفاوت و در نهایت خلاءِ وظایف شوراهای شهری در ایران با ارجاع به یک ساختار و مدل مدیریت شهری جدیدتر مشخص شود. در ادامه با استفاده از چند مولفه تلاش می شود تبیینی از تفاوت ها و تنوع های موجود در فهرست وظایف این دو شورا ارائه شود. در سطح تحلیل کارکردی با استفاده از یک مدل مفهومی چهار مولفه ای تلاش می شود سوءکارکردهای مهم شورای شهر آمل در سیاستگذاری و کنترل شهر مورد شناسایی و تحلیل قرار گیرند. به نظر می رسد اعمال سیاست و کنترل توسط شورای شهر آمل(قابل تعمیم به شهرهای هم رده خود) با موانع نهادی،سازمانی و مالی متعددی روبروست.
جستاری بر پدیده ناامنی و امنیت در استان سیستان و بلوچستان با رویکرد منطقه ای: تحلیل مبتنی بر عملکرد شهرستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۲ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۷
56 - 77
حوزههای تخصصی:
در فرآیند انزوا و در حاشیه قرار گرفتن مکانی مناطق پیرامونی خصوصیات آمایش سرزمینی نیز کم رنگ شده اند. بنابراین، حاشیه مناطق محل تلاقی دو پدیده ناامنی و توسعه نیافتگی می باشد. از آنجا که رویکرد این پژوهش کاربرد نظامی است به همین دلیل به ابعاد امنیت پرداخته شده است. مساله مورد توجه درباره جنوب شرق ایران این است که مناطق پیرامونی به عنوان یکی از بارزترین موارد نابرابری فضایی به لحاظ توسعه در کشور معرفی شده اند و به دلیل دورافتادگی و پرت بودن و بویژه گسستگی فضای سرزمینی آن از بقیه کشور تاثیرگذاری این منطقه در مقیاس کشوری را بسیار کم رنگ کرده است و باعث شده این استان از مناطقی باشد که جزء یکی از محرومترین استانهای کشور محسوب گردد. از این رو، هدف پژوهش ارزیابی امنیت در ابعاد کلی با توجه به رویکرد تحقیق می باشد. پژوهش حاضر بر اساس هدف کاربردی و از نوع تحقیقات علمی می باشد و بر اساس ماهیت و روش از روش توصیفی – تحلیلی استفاده شده است. ماهیت داده های مورد استفاده کمی است و شیوه گردآوری داده ها و اطلاعات میدانی و اسنادی می باشد. چارچوب نگارش بر پایه رابطه متقابل شاخص های امنیت در ابعاد اقتصادی، سیاسی، نظامی و اجتماعی، جمع آوری اطلاعات از طریق مطالعات کتابخانه ای و تحقیقات میدانی (مصاحبه) و تهیه پرسشنامه شکل گرفته است. در مجموع نتیجه گیری ها و بررسی شاخصهای امنیت شهرستانهای فنوج، دلگان، زابل، قصرقند و مهرستان (زابلی) دارای بیشترین میزان امنیت و کمترین میزان خطر می باشند.
تدوین سناریوهای تاب آوری در برابر زلزله بر مبنای پیوندهای روستایی-شهری (مطالعه موردی: شهرستان های شمیرانات، دماوند و فیروزکوه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۸ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱۶۶
۱۵۲-۱۳۷
حوزههای تخصصی:
تاب آوری برآیندی از عوامل مختلف است، طیفی از عوامل که در سطح منطقه ای تحت تأثیر پیوندهای روستایی-شهری ازجمله تحرک مردم، جریان اطلاعات و ایده ها، جریان های اعتباری و مالی قرار گرفته و قادر به تقویت یا تضعیف آن می باشند. با توجه به این مسئله، مطالعه حاضر با کاربرد نرم افزار "سناریوویزارد" در پی طرح سناریوهای تاب آوری زلزله با توجه به پیوندهای روستایی-شهری است. بدین منظور شهرستان های دماوند، شمیرانات و فیروزکوه به دلیل قرارگرفتن در حریم گسل ها و معرفی به عنوان آسیب پذیرترین مناطق تهران در طرح آمایش این استان و رواج جریان های مهاجرتی از شهر به روستا و جریان های معکوس به ویژه به دلیل گردشگری خانه های دوم به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها دیدگاه های مختلف تاب آوری در انطباق با پیوندهای روستایی-شهری قرار گرفته و تأثیرگذارترین شاخص ها با تحلیل تأثیرات متقاطع انتخاب شدند تا بدین ترتیب بر مبنای آن ها بتوان سناریوها را طرح نمود. نتایج در قالب ماتریسی با 46 وضعیت در دو بخش وضعیت موجود و سناریوها ارزیابی شدند. "وضعیت موجود" نشان دهنده غلبه وضعیت بحرانی بر مطلوب است. افزایش شهرنشینی، حاشیه نشینی و عدم استقرار مردم شهری در روستاها که عمدتاً برای گذارن اوقات فراغت به روستا مهاجرت می کنند، عدم تشکیل نهادهای مردمی با وجود وضعیت مناسب همکاری، همزیستی و اعتماد بین مردمی، عدم وجود قوانین در رابطه با آمادگی، واکنش و مقابله با زلزله علل اصلی پدیده آورنده و تشدیدکننده شرایط بحرانی هستند. "طرح سناریوها"، وضعیتی معکوس یعنی غلبه سناریوهای مطلوب بر بحرانی را نشان می دهد بدان معنا که اتفاق افتادن اکثر وضعیت ها، نه تنها وضعیت دیگر را محدود نساخته بلکه عمدتاً به تقویت و توانمندنمودن آن منجر می گردد. علت این امر آن است که شاخص های مطرح در طرح سناریوهای تاب آوری برمبنای پیوندهای روستایی-شهری، شاخص های هستند که تأثیر دوجانبه دارند یعنی در عین تأثیرپذیری از سایر شاخص ها بر آن ها نیز تأثیر می گذارند و هیچ یک شاخص وابسته نمی باشد. ضمناً قوانین شاخصی است که قادر به کنترل کل سیستم می باشند که در طرح سناریوها باید مورد توجه قرار گیرد. این دو نتیجه بار دیگر اهمیت توجه به برنامه ریزی منطقه ای و اجتناب از تفکیک فضایی سکونتگاه ها را آشکار می سازند.
چارچوب شاهد محور فرایند طراحی مشارکتی در بازسازی های مسکن دایم پس از زمین لرزه های گیلان- زنجان 69، ورزقان 91 و کرمانشاه 96(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۸ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۱۶۸
۵۰-۳۵
حوزههای تخصصی:
بازسازی ها به عنوان مهمترین فرایند پاسخگو به آسیب های حاصل از زمین لرزه ها مطرح می شوند. موفقیت در فرایند بازسازی نیازمند دانش کافی متولیان آن از بستر آسیب دیده و سطوح بالایی از مشارکت بازماندگان در بازسازی مسکن است. زمان نیز به عنوان عامل کلیدی در مراحل بازسازی نقش حیاتی داشته و تسریع روند آن را با وجود فشارهای سیاسی و اقتصادی میسر می نماید. در این میان در اکثر بازسازی های انجام شده، تفکر محصول گرا بیشتر مورد توجه قرار دارد. در تفکر محصول گرا نقطه پایان برای پروژه های بازسازی در نظر گرفته می شود و محوریت فرایند با رویکرد چرخه ای یا اسپیرالی ارتقا یابنده دیده نمی شود. این امر موجب ایجاد شکاف میان کاربران (بازماندگان)، طراحان و تأمین کنندگان مالی در بازسازی می گردد. عدم نظارت بر ساخت منطقه آسیب دیده نیز منجر به افزایش آسیب پذیری فیزیکی و عدم دستیابی به اهداف ساخت بهتر از قبل، می شود. در این مقاله چارچوب پیشنهادی فرایند طراحی مشارکتی بازسازی مسکن بازماندگان زمین لرزه بررسی شده است. روش تحقیق آمیخته (عمدتاً کیفی) و با استفاده از تحلیل محتوای برگرفته از مصاحبه های نیمه ساختارمند و عمیق با بهره برداران و مشاهدات در روستاهای بازسازی شده در سه دوره زمانی بلندمدت، میان مدت و کوتاه مدت می باشد. یافته ها نشان می دهند که تقلیل شکاف بین کاربران (بازماندگان) و طراحان، در سیاستگذاری بازسازی، با در نظر گرفتن سه مرحله امکان پذیر می باشد. در تبیین این مراحل، مرحله اول چرخه ای از طراحی با افزایش آسیب پذیری های عمدتاً کالبدی، پیش از وقوع زمین لرزه است. مرحله دوم روندی خطی از ساخت مسکن و افزایش نگرش های محصول گرا می باشد. این مرحله به منظور ارایه پاسخ سریع به حجم عظیم نیاز به ساخت وساز، پس از تخریب های گسترده در زلزله ها شکل می گیرد. در این راستا فشارهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی وارد بر منطقه آسیب دیده در زمان رسمی تعیین شده برای بازسازی از طرف متولیان آن مدیریت می شود. مرحله سوم که دارای ماهیتی مارپیچی ارتقا یابنده (اسپیرال) از فرایند طراحی مسکن است، پس از اتمام زمان رسمی بازسازی شکل می گیرد. باید توجه داشت که اقدامات بازماندگان در ایجاد تغییر به منظور تطبیق بیشتر کالبد با معیشت، فرهنگ و هویت افراد در این مرحله تأثیرگذار است.
آستانه یکتایی یا پیوندخوردگی آثار در معماری معاصر؛ در مرز میان آفرینش و برساختن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال شانزدهم فروردین ۱۳۹۸ شماره ۷۰
61 - 72
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: در نوشتار با ترفند پاورقی و ارائه منابع می توان حضور دیگری را در روایت بازتاباند، اما تاریخ معماری آثار مستندسازی شده و نشده ای را در برمی گیرد که حضور دیگری در آنها پیدا و پنهان است. بحث بر سر جعلی1 یا اقتباسی2بودن اثر از اموری است که در دهه های آخر قرن بیستم در هنر معاصر مطرح شده اند. از سویی کشمکش بر سر آفرینش متأثر از خودآیینی3 یا دگرآیینی4 اثر، در مقابل برساختگی (جعلی) آن، دغدغه ای دیگر است. هدف و پرسش: بنا بر ماهیت، پژوهش به بازشناخت آستانه هم پیوندی/یکتایی، آلوگرافی5 (چندامضایی)/ آتوگرافی6 (تک امضایی) و شناسایی مرز اقتباس/برساختن وابسته است. پرسش های پژوهش عبارتند از: الف. در گفتمان معماری خودانگیختگی متأثر از دگر نیرویی درونی را چگونه می توان تفسیر کرد؟ ب. مرز میان اقتباس و برساختن (جعل) کجاست؟ روش: پژوهش با ماهیت کاربردی، با راهبرد تحلیلی-تفسیری متکی بر استدلال منطقی است و بر پایه واکاوی چگونگیِ پیوندگونی و خویشاوندی آثار، با تکیه بر رهیافت درهم آمیزی افق ها، مبتنی بر فرایند «میان متنی» شکل گرفته است. برای روشن شدن پاسخ پرسش های پژوهش، نمونه هایی از تاریخ هنر و معماری معاصر ایران (دهه سی و چهل) مطرح می شوند. نتیجه گیری: پژوهش نشان می دهد فرایند میان متنی را می توان به عنوان رهیافتی نظری در مطالعات معماری به کار بست و تأکید دارد که متون (آثار) معماری خودآیین نیستند و هر اثری در گفتگومندی میان آثار پیش و پس از خود قرار دارد. این به معنای آن نیست که آثار جعلی را نیز بر مدار میان متنیت قرار دهیم چرا که آثار جعلی برخلاف آفرینش اثر در فرایند میان متنی بر پرسش های شناختی اصرار نمی ورزند و از مجال گفتگو میان آثار و همراهی مخاطب، تهی هستند.
مقایسه تطبیقی مضامین مشترک گیاهان مقدس در نقش مایه های گیاهی معماری پیش از اسلام ایران و آرایه های معماری دوران اسلامی (با تأکید بر دوره امویان و عباسیان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال شانزدهم اردیبهشت ۱۳۹۸ شماره ۷۱
35 - 50
حوزههای تخصصی:
در میان تمام ملت ها گیاهان و عناصر گیاهی از تقدس ویژه ای برخوردارند و این موضوع سبب شده است که مفاهیم آشکار و نهفته موجود در آنها در هنر و معماری ملل مختلف بروز و ظهور داشته باشد. در ایران باستان نیز جلوه هایی از عناصر و نقش مایه های گیاهی را می توان در تزیینات معماری مشاهده کرد که الگوی سایر ملل نیز شده است. بیان مسئله و هدف :پژوهش حاضر در پی استخراج مفاهیم نهفته در نقوش گیاهی به کاررفته در معماری ایران پیش از اسلام و بررسی اثرپذیری معماری دوره های امویان و عباسیان از معماری پیش از اسلام ایران است. به این منظور مفاهیم نمادین و اسطوره ای گیاهانی از جمله گل نیلوفر آبی، گیاه کنگر (آکانتوس) و درختانی مانند نخل و مو که به طور مشترک در معماری پیش از اسلام ایران و دوران اسلامی استفاده می شده، مورد بررسی قرارگرفته اند. روش :در این پژوهش تلاش شده است که دوام تأثیر این گیاهان در اندیشه و سپس در معماری دو دوره تفسیر شده و دلایل انتقال این نقوش از معماری پیش از اسلام ایران به دوران اسلامی بررسی شود. بنابراین با استفاده از روش مطالعه میان موردی نقش مایه های گیاهی بناهای شاخص معماری پیش از اسلام ایران در دوره های هخامنشیان (تخت جمشید) و ساسانیان (کاخ تیسفون، طاق بستان و کاخ بیشاپور) با نقوش گیاهی به کاررفته در بناهای دوره امویان از جمله مسجد قبه الصخره، قصرالحیر، قصرالمشتی و کاخ خربه المفجر و تزیینات نقوش گیاهی بناها و کاخ ها در دوره عباسیان از جمله کاخ بلکورا و مسجد سیمره مقایسه شد و با استفاده از تفسیر تاریخی بناها و مراجعه به متون مختلف، مضامین مشترک استخراج شده و نمود آن در معماری هر دو دوره تاریخی مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته است. نتیجه :نتایج حاصل نشان می دهد که وجود مفاهیم والایی چون پاکی، خلوص و نیروی مقدس حیات، دانش و معرفت در بطن این گیاهان سبب استفاده از آنها در معماری شده و این ویژگی به طور مشترک در معماری هر دو دوره وجود دارد. نتایج بررسی ها نشان می دهد وجود برگ های نخل و گل نیلوفر در قصر الحیر و کاخ خربه المفجر و همچنین برگ های تاک و خوشه های انگور در بنای قبه الصخره در کنار بهره گیری از فرم های مثلث و دایره در قصرالمشتی و سایر نقوش به کاررفته، همه نشان از حضور معماری و هنر ایرانی در معماری دوره اموی و عباسی دارند. همچنین هم جواری جغرافیایی، تعلقات به آرمان های یکسان، زبان، هنر و شراکت در ایجاد و پرورش مکاتب علمی از دیگر دلایل انتقال نقوش از معماری و فرهنگ ایرانی به معماری دوره اسلامی به طور خاص دوره اموی و عباسی است.
شناسایی گنبدهای گره دار در مساجد ایرانی
حوزههای تخصصی:
موضوع تزئین سطوح به طور پیوسته برای معمار ایرانی دارای اهمیت بوده و گنبد نیز به عنوان یکی از برجسته ترین عناصر در معماری فضاهای مذهبی بسیار موردتوجه معماران مسلمان بوده است که روش های مختلفی نیز برای تزئین گنبدها استفاده شده است، که یکی ازاین روش ها گره بوده است. اما گره ها نقوشی مبتنی بر ساختارهای ریاضی هستند که با سطح گنبدی همخوانی ندارند. ازاین رو انتقال گره به این سطوح نیازمند دانشی خاص است که حاصل همکاری معماران و ریاضی دانان است. هدف این تحقیق شناسایی گنبدهای ایرانی است که با گره پوشانیده شدند تا به این پرسش ها پاسخ دهد که سیر تحول پوشش گنبدها از چگونه بوده است؟ و چرا بسیاری از گنبدهای مختلف دارای تزئینی یکسان هستند؟ که اطلاعات لازم برای پاسخ به این پرسش ها روش توصیفی پژوهش شده است و از طریق مطالعات کتابخانه ای و پیمایش های میدانی بوده به گردآوری اطلاعات در این زمینه پرداخته شد. با توجه به تعداد زیاد فضای مذهبی، به دلیل دانش خاصی که برای انتقال گره در سطوح گنبدی موردنیاز است نمونه های بسیار اندکی از آن ها با گره پوشانیده شده اند. در این تعداد نمونه اندک مشاهده نمودیم که کاربست گره از طرح های ساده بر روی گنبد به سمت الگوهای پیچیدگی به پیش رفت. همچنین، گنبدهای مختلف در دوره های زمانی یکسان دارای گره های مشابهی بود که این احتمال را مطرح می نماید، تزئین این گنبدهای توسط یک هنرمند، نسل هنری انجام شد که نشان از انحصاری بودن این دانش بود.
نقش رویکرد منظرین در ارتقای رضایتمندی از محیط شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال شانزدهم مهر ۱۳۹۸ شماره ۷۶
45 - 56
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: رضایتمندی فرایند داوری مثبت نسبت به پدیده ها است و تحت تأثیر مؤلفه هایی ایجاد می شود که این مؤلفه ها به پایگاه نظری مورد مطالعه آن وابسته است. امروزه در شهرها شاهد افزایش کمّی پروژه های منظر شهری هستیم؛ اما این مسئله که چرا این پروژه ها از نظر کیفی نتوانسته اند رضایت مخاطب را جلب کنند و تأثیر عمده ای در کیفیت محسوس شهر و داوری مثبت شهروندان برجای بگذارند، محل پرسش است. بنابراین، سؤال اصلی این پژوهش این است که چه نسبتی میان مؤلفه های رویکرد منظرین و مؤلفه های رضایتمندی وجود دارد؟ هدف: هدف پژوهش، افزایش میزان رضایتمندی مخاطب از پروژه های منظر شهری و به تبع آن از شهر، و تعریف پایگاه اختصاصی برای پروژه های منظر شهری است.روش تحقیق: روش تحقیق به صورت کیفی و تحلیل محتوای آثار است. ابتدا مفهوم رضایتمندی و متغیرهای تأثیرگذار بر آن بررسی و تعریف جدیدی از رضایتمندی ارائه شده است. سپس در خصوص مفهوم منظر، به مطالعه دیدگاه متخصصان پرداخته شده و در نهایت ارتباط میان رویکرد منظرین و مؤلفه های تأثیرگذار بر رضایتمندی بررسی شده است.نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان داد که رضایتمندی و رویکرد منظر در توجه به ذهن مخاطب اشتراک دارند؛ اما، صفت اختصاصی رویکرد منظر، در توجه توأمان به هردو وجه عینی و ذهنی پدیده است که اصولاً قادر نیست آنها را به طور مستقل و جداگانه مورد توجه قرار دهد؛ در نتیجه، به این دلیل که حتی فاکتورهای عینی نیز برحسب تفسیر ذهنی دگرگون می شوند، رویکرد منظر برای کسب رضایتمندی شرایط بهتر و مناسب تری را فراهم می کند؛ زیرا براساس این رویکرد عین و ذهن برای معرفی یک پروژه عملکردی هم زمان دارند و اگر یک فضای شهری به عنوان یک منظر شناخته شود، دیگر قابلیت تفکیک ابعاد مختلف آن، از جمله ماده و معنا، وجود ندارد.
تحلیلی مفهومی از قلمرو محله بر پایه ادراک ساکنین با بهره گیری از سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) (نمونه مطالعاتی: محلات شهر مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۱۰ پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۱۸
193 - 209
حوزههای تخصصی:
محله دارای پیشینه ای طولانی در شهرنشینی ایران است. در حال حاضر محلات نقش مهمی را در برنامه ها و طرحهای محلی در شهرها و جایگاه مهمی را در توسعه شهری بر عهده دارند. یکی از موضوعات مهم در ارتباط با مفهوم محله ای، تعیین مناسب و صحیح از قلمرو محلات و نقش ساکنین محله در این میان است. در این زمینه با وجود مطالعات انجام شده در کشورهای غربی، مطالعات بسیار کمی در داخل کشور انجام شده است. هدف تحقیق این است که اولاً میزان جمعی بودن ادراک ساکنین از قلمرو محلات را مشخص نماید و ثانیاً چگونگی تاثیر متغیرهای جنسیت، سن،تحصیلات، اشتغال، مدت زمان سکونت، نوع مالکیت ،نحوه اقامت و داشتن روابط همسایگی را در ادراک ساکنین از قلمرو محلات بررسی و تحلیل نماید. روش تحقیق کمّی و پیمایشی به همراه تحلیل های آماری و تحلیل اطلاعات مکانی است. به این منظور تعداد 600 پرسشنامه ترکیبی به همراه نقشه ضمیمه در 6 محله از محله بندی طرح تفصیلی شهر مشهد توزیع گردید. روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای بود. نقشه های ادراکی به دست آمده از قلمرو محله با استفاده از GIS مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج آزمون های آماری نشان می دهد ادراک ساکنین از قلمرو محلات با محله های قراردادی که طرحهای توسعه شهری آن را تعریف می کنند، تفاوت دارد. میانگین مساحت قلمرو ادراکی محله در بافتهای مختلف شهری با یکدیگر دارای تفاوت معنی دار است. همچنین گروه مردان و مالکین واحد های مسکونی به صورت معناداری نسبت به گروه های دیگر ، قلمرو محله را بزرگتر ادراک می نمایند و ساکنینی که خانه دار هستند و محصّلین نسبت به گروه های دیگر شاغلین، به طور معنا داری قلمرو محله را کوچکتر ادراک می نمایند. همچنین مقاله توصیه هایی در مورد به کار گیری ادراک ساکنین در فرآیند تعیین قلمرو محلات را ارائه می نماید.
شناخت الگوی کارکرد فضا در حسینیه های شهر تفت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۱۶
181-203
حوزههای تخصصی:
ساختار فضاهای جمعی و به ویژه فضاهای مذهبی کشورمان در دوره اسلامی، تحت تبعیت از آموزه ها و اصول این دین مبین قرار گرفته و همواره الگوهای جدیدی از ابعاد کالبد و کارکرد این گونه از فضاها شکل گرفته است. حسینیه از مهم ترین این قبیل از فضاهاست و کارکردهای مطرح در این فضای جمعی، کارکرد مرتبط با رفتارهای برگرفته از آیین های جمعی با تأکید بر یکی از مهم ترین مناسک مذهبی یعنی عزاداری برای امام سوم شیعیان است، که به ادغام رفتار فردی و گروهی کمک کرده است. هدف اصلی این پژوهش، دستیابی به الگوی کارکرد با بررسی رفتارهای برگرفته از آیین های جمعی در حسینیه های شهر تفت است. با استفاده از روش توصیفی، پیمایشی و به وسیله برداشت میدانی و مطالعات اسنادی و کتابخانه ای، به مطالعه و شناخت الگوی کارکرد فضا در دوازده حسینیه شهر تفت پرداخته شده است. بدین ترتیب که پس از انتخاب نمونه های مورد مطالعه، وضعیت و مشخصات کالبدی هریک از طریق پیمایش ها و برداشت میدانی احصا شد. سپس در بازه زمانی مشخص (دهه اول محرّم) فعالیت ها و رفتارهای برگرفته از آیین های جمعی در حسینیه ها از طریق تکنیک های غیرمداخله گر همچون عکس برداری، یادداشت برداری و نیز ثبت نوع و موقعیت رفتارها بدون آگاهی شهروندان استخراج شد. در مرحله بعد تلاش شد تا نظام رفتاری استخراج شده بر مبنای نظریه گراف شکل بگیرد. با بررسی گراف های ترسیم شده، وجوه مشترک در گراف ها تعیین و پس از آن الگوی نهایی از رفتارهای برداشت شده به دست آمد. یافته های پژوهش نشان می دهد که برقراری «نسبت بین الگوهای رفتار حاصل از آیین های جمعی با فضای حسینیه»، باعث به وجودآمدن خاطره جمعی مشترک، حس تعلق به فضا و شکل گیری فرصت تعاملات و واکنش های اجتماعی شده است و در نتیجه منجر به تعامل میان کالبد و محتوای آیین ها می گردد.
نقش نیروی جاذبه و حواس غیر بصری بر تصویر سازی ذهنی و مکانی نابینایان در طراحی منظر
حوزههای تخصصی:
نابینایان به واسطه تنوع محیطی، به صورت خودآگاه یا ناخودآگاه قادر به کسب تجربیاتی می شوند که بسیاری از آنها توسط حواس ادراک می شوند. دریافت، ذخیره سازی و یاد آوری اطلاعات طی یک فرآیند پیچیده انجام می شود، ابتدا باید یک پدیده را احساس و ادراک کنیم، سپس آن را در حافظه خود ذخیره نموده، از آن یک تصویر ذهنی بسازیم وآن را تداعی کنیم. از آنجا که مفاهیم شناختی با استفاده از بینایی انسان شکل می گیرد، بدلیل اینکه نابینایان این چنین تجربه ای را کسب نکرده اند پس درک کردن شکل شی برایشان پرسش برانگیز است. حال آنکه برای ادراک و تصویر سازی ذهنی احتیاج به سایر حواس دارند یکی از این حس های غیر بصری که میتوان از آن استفاده کرد نیروی جاذبه است. بنابراین، این مقاله نقش نیروی جاذبه در منظر را از جنبه حواس غیر بصری براساس تجربیات و درک نابینا از محیط برسی کرده و آن را براساس فرآیند(ادراک با گذر کردن از مکان) تحلیل می کند. در واقع نیروهای فیزیکی در درک فضایی محیط و ارتباط انسان با لنداسکیپ بسیار تأثیرگذار تلقی شده و سازماندهی متفاوتی از درک فضا را فراهم نموده اند. همچنین، درک نیروی جاذبه به خودی خود تحت تأثیر بافت محیطی که در آن قرار گرفته اند، تشخیص داده می شود. و عاملی جهت تقویت حس مکان در نظر گرفته می شود. این مقاله با توجه به ماهیت و روش تحقیق توصیفی-تحلیلی، وتحلیل داده های بدست آمده از برسی اصول رفتاری و ادراکی نابینایان نگاشته شده است و تلاش انجام شده از بازخوردهای نتایج مصاحبه ها و پرسشنامه های حضوری، به جهت ادراک نابینایان از حواس غیر بصری،گشته است.
Explaining the effective features of open and semi-open spaces in availability and increase of social interactions in residential complexes(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
By increasing house demand for living, the urban development planning has turned to towers, which provides a platform for the growth of the city, regardless of the traditional Iranian's architecture. Among the vital elements in traditional architecture, there are a variety of open and semi-open spaces such as the central courtyard, pool, veranda, balcony, etc that have been provided the needs for social interactions, privacy and other values among the inhabitants, but it is almost destroyed by the contemporary architecture. Therfore the necessity is to turn social interactions into spaces of residential complexes. Since in the variety of the quality of spaces, the architect has the most effective role, in a branch of interactive architecture, the most important thing is the interaction with the external environment that countless theorists have focused on this. The purpose is to explain the effective components of open and semi-open spaces in the presence and increase of social interactions in residential complexes. The research method was qualitative and based on the experts' descriptions, the characteristics of open and semi-open spaces were extracted and then their impact and interaction on the quality of space were investigated and adapted to the final model of interactive residential complex. Factors such as quality, security, the possibility of the presence of children, sense of belonging to the place and social discipline in different types of open and semi-open spaces, can have an effect on the adaptation of the spatial structure of residential complexes on the more interactions of residents.
بهینه سازی عملکرد آکوستیکی جذب کننده های صوتی با تاکید بر تناسبات و ارتفاع فضا (مطالعه موردی: هنرستان زهرا مردانی آذر شهرستان تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال سیزدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۳۷
8 - 18
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر درصدد است تا با استفاده از تناسبات ارتفاعی فضا، بازدهی صفحات جذب کننده صوت را افزایش داده و حالت بهینه برای میزان مشخصی از جذب کننده ها را فراهم سازد. متغیرهای مورد مطالعه، ارتفاع صفحات جذب کننده، وضعیت و مکان نصب بوده و هدف اصلی، یافتن رابطه ای بین ارتفاع فضا، فاصله منبع از کف و ارتفاع صفحات جذب کننده است. پژوهش به روش تجربی و با برداشت میدانی از وضعیت موجود آکوستیکی هنرستان مردانی آذر تبریز و روش شبیه سازی به وسیله نرم افزار EASE4.4 انجام شده است. به عنوان نتیجه می توان گفت سقف مناسب ترین و کف نامناسب ترین مکان برای جذب صوت بوده و صفحات جذب کننده بایستی با فاصله برابر با ارتفاع صفحه از سقف و با زاویه 90 درجه نسبت به آن نصب شوند. درصورتی که دو برابر مجموع ارتفاع صفحه جذب کننده و فاصله منبع از کف برابر با ارتفاع کل فضا باشد، حداکثر میزان جذب صوت در فضا حادث خواهد شد.
تاثیرات گسترش پیراشهرنشینی در هاله کلانشهری تهران بر نظام شهری کشور در دوره 95 - 1335(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۲ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۷
14 - 30
حوزههای تخصصی:
شاخص های تمرکز و عدم تمرکز شبکه شهری عمدتا در مقیاس «شبکه شهری» کشور مورد استفاده قرار گرفته اند اما پژوهش حاضر برای نخستین بار این شاخص ها را در مقیاس «شبکه مجموعه شهری» مورد استفاده قرار تا تحولات گسترده در قلمرو موسوم به هاله کلانشهری تهران از جمله افزایش 11هزار درصدی جمعیت این محدوده را تبیین نموده و میزان موفقیت سیاست های ملی آمایش سرزمین و به تبع آن تحقق اهداف پدافندغیرعامل را طی دوره 95-1335 تحلیل نماید. نوع تحقیق حاضر کاربردی-توسعه ای بوده و روش مورد استفاده با توجه به نوع آن توصیفی-تحلیلی با استفاده از شاخص های نخست شهری و عدم تمرکز می باشد. قلمرو مورد مطالعه، 6مجموعه شهری تهران، مشهد، تبریز، اصفهان، قزوین و شیراز دربرگرفته که شامل 116شهر و جمعیتی معادل 24567327نفر می باشد. نتیجه نشان می دهد برخلاف نتایج سایر مطالعات که بر کاهش تمرکز در شبکه شهری کشور طی دهه های اخیر تاکید داشتند، تمرکز تنها در مقیاس شهر تهران کاهش یافته و به دلیل تمرکز غیرمتمرکز این شهر و توسعه پرشتاب هاله شهری پیرامون آن، تمرکز در مقیاس مجموعه شهری تهران نسبت به 5مجموعه شهری دیگر طی 30سال اخیر تقریبا ثابت بوده است و سیاست های تمرکززدایی ملی آنچنان به ایجاد تعادل فضایی و تحقق اهداف پدافندغیرعامل منجر نشده است بنابراین به منظور پیشگیری از تهدیدات پیش رو، تجدید نظر در مقیاس فضایی سیاستهای آمایش سرزمین به منظور تعادل بخشی در سطح «شبکه مجموعه شهری» کشور ضروریست.