مطالب مرتبط با کلیدواژه

گئورگ زیمل


۱.

تأملی بر مکان مندی صورت بندی اجتماعی در فضای شهری؛ بر مبنای «جامعه شناسی فضا»ی گئورگ زیمِل؛ مطالعه موردی: خیابان انقلاب (حدفاصل میدان انقلاب تا چهارراه ولیعصر)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: خیابان انقلاب گئورگ زیمل جامعه شناسی فضا مکان مندی منظر اجتماعی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۶۸ تعداد دانلود : ۵۱۵
بیان مسئله:متفکران بسیاری در رابطه با مقوله شهر، نظریات گوناگونی ارائه کرده اند. از این میان «گئورگ زیمِل» آلمانی، شهر را به عنوان یک ساخت اجتماعی می پنداشت تا یک واقعیت ماهیتاً فیزیکی و مادی. زیمل با ارائه پنج بُعد فضایی، شهر را واقعیتی ذهنی می داند که در بستری از برهم کنش های اجتماعی شکل می گیرد. خیابان انقلاب تهران علاوه بر اینکه به عنوان یکی از نمادهای گسست تاریخی در شکل رشد شهر تهران به شمار می رود، بستر مطالبات سیاسی کشور نیز بوده است و با به دوش کشیدن خصایصی چون وجوه تجدد و مدرنیته و همچنین با داشتن موقعیت جغرافیایی و نظام دسترسی ویژه در مرکز شهر و قابلیت جذب جمعیت، به مرزهای اجتماعی و انحصار فضایی که زیمل از آن صحبت می کند، دامن می زند.<br /> هدف:مقاله پیش رو سعی دارد با مداقه در صورت بندی های اجتماعی در خیابان انقلاب تهران، ابعادی از آرای زیمل را در رابطه با مکان مندی این صورت بندی ها در فضای شهری مورد بررسی قرار دهد.<br /> روش تحقیق:خیابان انقلاب تهران به واسطه سطح بالای کنشگری و تنوع صورت بندی های اجتماعی که محصول رویدادهای تاریخی، موقعیت جغرافیایی و ... است، به عنوان نمونه موردی برگزیده شد. نگارندگان با جمع آوری اسناد تصویری و متنی به شکل میدانی و کتابخانه ای، رصد اسناد مرتبط در فضای مجازی و سپس تحلیل اکتشافی-تطبیقی، سعی در تبیین کنش های اجتماعی این خیابان از خلال آرای زیمل را داشته اند.<br /> نتیجه گیری:با توجه به مبانی زیمل در رابطه با مفاهیم کلان اجتماعی چون یکتایی، مرز و ... و روش پیشنهادی او، یعنی کاویدن ظریف ترین برهم کنش های اجتماعی در راستای کشف قوی ترین پیوندهای اجتماعی، اسناد گردآوری شده همگی گواه شکافی اجتماعی از منظر تفکر سیاسی-مدنی در خیابان انقلاب تهران هستند. کنش و شکاف اجتماعی یافت شده، از رهیافت مبانی زیمل نه تنها قابل توضیح اند بلکه همان طور که او مطمح نظر داشت، همگی مکان مند هستند.
۲.

تفسیر زیملی «درْ» در فیلم های «خانه پدری» و «آشغال های دوست داشتنی»(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تاریخ اجتماعی اشیاء در مرز رهیافت دیالکتیکی گئورگ زیمل

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۸۳ تعداد دانلود : ۱۵۰
حیات فرهنگی اشیاء یکی از حوزه های مطالعات فرهنگی و جامعه شناسی فرهنگی و بینا رشته ای است که در پژوهش های ایرانی محدود و کم بضاعت است. ما در این مقاله با عنایت به این کاستی پژوهشی تلاش خواهیم کرد تا به موجودیت اجتماعی و فرهنگی «در» به مثابه یک شیء و پدیدار نظر کنیم. این امر از خلال مطالعه ی تفسیری دو فیلم «خانه ی پدری» (کیانوش عیاری) و «آشغال های دوست داشتنی» (محسن امیر یوسفی) محقق خواهد شد. رویکرد نظری و روش شناختی ما در این مقاله مبتنی بر آرا و نظریات زیمل است. نتایج این مطالعه با پذیرش این پیش فرض که «انسان موجودی است مرز آفرین و دارای قوه وصل و فصل» نشان می دهد که پدیده «در» در این آثار عامل ایستایی، توقف و فروبستگی است. در فیلم خانه ی پدری مردان درْ می سازند، دیوار می کشند و پرده پوشی می کنند اما این زنان هستند که دیوار برمی چینند و قفل درها را می گشایند و از حقیقت پرده دَری می کنند. همچنین در این فیلم ها به واسطه عنصر «در» شاهد دیالکتیک درون و بیرون، پنهان و آشکار بودگی و همچنین امر شخصی و غیرشخصی هستیم. مطالعه این دو فیلم نشان می دهد که «در» همچنین با مقوله جنسیت، فردیت، سلطه، رازداری و امر تاریخی، گره خورده است. همچنین در کنار عنصر «در» عناصری دیگر همچون دیوار، قاب، پنجره و قفل، چونان یک موتیف و منظومه ای معنایی عمل می کنند که باب تفاسیر اجتماعی و فرهنگی را به خوانش متن می گشایند.
۳.

زیبایی شناسی ملال و دلزدگی در سینما از منظر اندیشه های گئورگ زیمل و والتر بنیامین: مطالعه ی موردی فیلم گاوخونی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ملال دلزدگی گاوخونی والتر بنیامین گئورگ زیمل مدرنیته ی شهری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۲ تعداد دانلود : ۱۷۴
در سینمای ایران فیلم های مختلفی را می توان یافت که ساختار خود را بر ترسیمِ ملال و دلزدگی قهرمان های خویش بنا نهاده اند. در این آثار، شخصیت هایی منفعل، برآمده از وضعیت مدرن حضور دارند که با شخصیت-های کنش گرِ سینمای کلاسیک قرابتی ندارند. نکته ی مهم در اینجا است که علی رغم وجودِ فیلم هایی که بر ملال متمرکز بوده اند تا کنون کمتر پژوهشی در سینمای ایران انجام شده که بر چگونگی نمایشِ ملال و دلزدگی تمرکز کرده باشد. این مقاله تلاش دارد با تمرکز بر فیلم گاوخونی (بهروز افخمی،1381) چگونگی ظهورِ ملال و دلزدگی را در این فیلم، براساس اندیشه های متفکرانی چون والتر بنیامین و گئورگ زیمل مورد واکاوی قرار دهد. برای نیل به این هدف در ابتدا مفاهیم مذکور از منظر متفکرانی چون بنیامین و زیمل مورد واکاوی قرار می گیرد تا وجوه مختلفِ آن ها نمایان شود. در ادامه با تمرکز بر فیلم گاوخونی چگونگی نمایشِ ملال و دلزدگی در این اثر بررسی می شود تا مشخص گردد که فیلمساز به چه طریقی توانسته معادل های سینمایی مورد نظرش را برای ملالِ مدرن گزینش کند. یافته های این پژوهش آشکار می سازد که فیلم گاوخونی به شیوه های مختلف به ترسیمِ کرختی شخصیت اصلی اش پرداخته و موفق شده این حس را توسط عناصر مختلفِ سینمایی بازنمایی کند.