فیلترهای جستجو:
                            فیلتری انتخاب نشده است.
        
نمایش ۵٬۶۴۱ تا ۵٬۶۶۰ مورد از کل ۷٬۷۰۶ مورد.
                منبع:
                شهر ایمن سال ۱ تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲                                    
                        104 - 117                    
                            
        
        
            	
                            
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                کارشناسان و برنامه ریزان شهری تخمین میزنند که تا سال 2050 بیش از 75 درصد جمعیت جهان در مناطق شهری زندگی خواهند کرد و بیش از 90 درصد این افزایش جمعیت شهری در کشورهای در حال تو سعه رخ خواهد داد. جایی که مهاجرت انبوه رو ستاییان با شتاب روزافزون ادامه مییابد. به دنبال تو سعه و گسترش روزافزون شهرها، آسیب پذیری این مناطق از جوانب مختلف افزایش مییابد. در این شرایط ضرورت توجه مدیران شهری به حوزه ایمنی مناطق شهری دو چندان گردیده ا ست. به گونه ای که در چارچوب رویکرد تو سعه پایدار شهری، شهرها نیازمند سیستم های مدیریتی کارآمد به منظورکنترل حجم وسیع فعالیت ها، خطرات و ریسک های موجود هستند. در شهر تهران از یکسو بر اثر عوامل طبیعی مانند قرارگیری بر روی کمربند زلزله و از سوی دیگر تحت تاثیر عوامل انسانی و مداخله های غلط که در نتیجه مدیریت شهری ناکارآمد حاصل شده است، تمرکز بر حوزه ایمنی شهر از ضرورت های نظام مدیریت شهری برشمرده میشود. باید توجه داشت انجام هرگونه برنامه ریزی در این حوزه نیازمند شناخت دقیق و صحیح از چگونگی وضعیت ایمنی و امنیت شهر تهران است تا به کمک اطلاعات حاصل از این شناخت بتوان برنامه ای کارآمد و موثر در جهت ارتقای ایمنی و امنیت شهر تهران طراحی نمود. به این منظور در تحقیق حاضر از گزارش وضعیت ایمنی شهرها که در سال 2017 در سطح 60 شهر جهان صورت گرفته، استفاده شده است. نتایج بررسی ها نشان میدهد، شهر تهران عمدتا در زمره 10 شهری است که کمترین امتیازها را به لحاظ شاخص ایمنی و امنیت کسب کرده اند. هدف اصلی تحقیق حاضر آن است که با استفاده از روش توصیفی تحلیلی، ابتدا وضعیت موجود شهر تهران را به لحاظ شاخص ها و استانداردهای ایمنی در سطح جهان بررسی نموده و سپس راهکارهایی را در جهت ارتقای شاخص ایمنی در آن ارایه نماید.            
            بازنگری تطبیقی برنامه آموزش پایه طراحی در دوره کارشناسی معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                پژوهش حاضر به بازنگری محتوای دروس پایه طراحی در دوره کارشناسی معماری می پردازد. در این دوره که هشت تا نه نیم سال تحصیلی به طول می کشد، کارگاه های سه نیم سال اول تحت عنوان دروس پایه شناخته می شود و با وجود طرح درس ارائه شده از سوی شورای عالی برنامه ریزی، تنظیم دقیق محتوای آنها به عهده مدرسان دروس پایه در دانشکده های مختلف است. برای به روزرسانی محتوای این دوره و تطابق آن با ضرورت های آموزشی، لازم است تا محتوای این برنامه به طور ادواری بازنگری شود. در این پژوهش روش بازنگری مقایسه تطبیقی برنامه دوره پایه در دانشگاه های اصلی کشور و دانشگاه های معتبر خارجی است. بر این اساس در بخش نخست، برنامه آموزشی دوره کارشناسی معماری در یازده دانشگاه معتبر خارجی (آمریکا، انگلیس، استرالیا و ترکیه ) بررسی شده است و سرفصل های اصلی آموزش پایه در هر دانشگاه استخراج شده است. در بخش دوم، دوره آموزش پایه و سرفصل های اصلی آن در سه دانشگاه اصلی کشور، به تفکیک مطالعه شده است. در بخش سوم، بر اساس مقایسه برنامه آموزش پایه در دانشگاه های خارجی و داخلی و بررسی موضوعات مشترک و متفاوت میان سرفصل ها، سرفصل های اصلی آموزش پایه در قالب سه بخش آموزش مهارت های پایه ، پرورش مهارت های تکمیلی و آموزش مقدماتی برای آغاز طراحی معماری تدوین شده است.
 
             
            بررسی نقش تعاملی دانشگاه و شهرداری در ایجاد و توسعه شهر یادگیرنده(مقاله علمی وزارت علوم)
                منبع:
                برنامه ریزی توسعه شهری و منطقه ای سال پنجم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱۲                                    
                        157 - 188                    
                            
        
        
            	
                            
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                پژوهش حاضر باهدف طراحی الگویی برای ایجاد شهر یادگیرنده با محوریت دانشگاه در کلان شهر اهواز انجام شده است. پژوهش از نوع مطالعات کیفی به روش داده بنیاد است. جامعه آماری شامل استادان دانشگاه شهید چمران اهواز و کارشناسان و مدیران شهرداری کلان شهر اهواز بوده و روش نمونه گیری به صورت هدفمند و گلوله برفی تا جایی ادامه یافت که پژوهشگر با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته با 23 نفر از اعضای نمونه به اشباع نظری رسید. با تحلیل محتوای مصاحبه های انجام گرفته، تعداد 834 کدباز استخراج و از تلفیق آن ها تعداد 38 مقوله احصاء گردید و طی سه مرحله کدگذاری، الگوی ایجاد شهر یادگیرنده با محوریت دانشگاه در شش مقوله اصلی ارائه شده است. الگوی طراحی شده می تواند به عنوان یک الگوی راهبردی یا عملیاتی در شهرداری کلان شهر اهواز مورداستفاده قرار گیرد. یافته ها نشان می دهد، پیامدهای ایجاد شهر یادگیرنده درنتیجه تعامل دانشگاه و شهرداری، رشد و بلوغ اجتماعی و یادگیری شهروندان، توسعه فعالیت های فرهنگی در شهر، توسعه انجمن ها و شبکه های علمی- فرهنگی، تصمیم گیری های علمی و مطلوب تر در سطح شهر، افزایش تعاملات دانشگاه و شهرداری، افزایش مسئولیت اجتماعی شهروندان، شهرداری، دانشگاه و سایر دستگاه های اجرایی برای توسعه یادگیری، تعالی فضا و منظر شهری و توسعه فضای یادگیری، ایجاد ضمانت ارائه پیوست آموزش شهروندی برای همه پروژه های شهر یادگیرنده، افزایش تعاملات شهرداری در سطح ملی و بین المللی است.            
            تحلیل کمی الگوی توسعه کالبدی شهر یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                امروزه رشد شتابان شهرنشینی از زوایای مختلف محیط های شهری را تحت تاثیر قرار داده؛ به گونه ای که توسعه ی کالبدی پویا و مداوم را در شهر ها رقم زده است. شرایطی که تعیین جهات توسعه شهر ها را بسیار چالش برانگیز ساخته است. توسعه کالبدی که تحت تاثیر نیرو های مختلفی پدید می آید و چنانچه بسط ناموزون را تجربه نماید، هزینه های فراوانی همچون تبدیل و تغییرکاربری اراضی کشاورزی و طبیعی، افزایش هزینه زیرساخت، افزایش مصرف سوخت های فسیلی و انتشار گاز های گلخانه ای، جدایی گزینی اجتماعی و... را در ابعاد گوناگون بر شهر و ساکنینش تحمیل می کند. این موضوع اهمیت هدایت و مدیریت گسترش کالبدی شهرها را دو چندان می کند. براین اساس هدف اصلی این پژوهش، تحلیل کمی الگوی توسعه کالبدی شهر یزد در دهه های اخیر می باشد. در پژوهش حاضر از مدل های تحلیلی کمی مختلفی همچون آنتروپی شانون، هلدرن، ضریب موران، مقایسه اراضی پر و خالی شهری و تصاویر ماهواره ای چند زمانه در بازه زمانی 2013-2000-1990 و 2021 برای بررسی الگوی توسعه کالبدی شهر استفاده شده است. نتایج تمامی تحلیل ها حاکی از رشد پراکنده و لجام گسیخته شهر یزد در طی دهه های اخیر می باشد و نتایج مبین آن است که چهره کنونی ساختار کالبدی شهر یزد با توجه به ظرفیت بالای اراضی قابل توسعه در شهر، خوشه ای و نامتوازن بوده و روند پراکنده ای را تجربه می کند. براین اساس پیشنهاد می شود از ظرفیت های درونی و سطوح غیرفعال شهری استفاده گردد.            
            بازشناسی مسکن بومی منطقه منوجان استان کرمان با رویکرد پدیده شناسانه شولتز و هایدگر(مقاله علمی وزارت علوم)
                منبع:
                مطالعات محیطی هفت حصار سال ۱۲ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۴                                    
                        113-128                    
                            
        
        
            	
                            
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                ازآنجاکه معماری بومی در هماهنگی با "تجربه زیسته" بومیان شکل می گیرد، معماری ای از مدخل فضای وجودی است که از منظر شاعرانگی، فضایی نامنتظر و درعین حال آزادکننده است که به واسطه خیال، کشف و فهم می شود. بنابراین مقاله حاضر، با رجوع به رویکرد پدیده شناختی که ریشه در فلسفه داشته و بر مفاهیمی چون "تجربه زیسته" و "ادراک" انسان از هستی اشاره دارد، موضوع را به گونه ای بررسی نموده که "چگونگی" در آن ممکن باشد. در راستای پاسخ به پرسش اصلی پژوهش: «چگونه می توان با معیارهای پدیده شناسی برآمده از نظریات هایدگر و شولتز، به تحلیلی وجودی (اگزیستانسیال) از تحقق سکونت در معماری بومی منطقه منوجان دست یافت؟»، معیارهای پدیده شناسانه برآمده از مطالعات نظری پایه، در فلسفه وجودیِ هایدگر و پدیده شناسیِ مکان در تحقیقات شولتز شامل: یک مورد متغیر وابسته مؤلفه "باشیدن" و ده مورد متغیر مستقل شامل: "مکانمندی"، "آشکارگی"، "خودبودگی"، "گردآوری"، "خصلت"، "دربرگیرندگی"، "نمادین سازی"، "مراقبت"، "معناداری" و"شاعرانگی" استخراج و تدوین شدند؛ سپس در جهت هدف تحقیق یعنی فهم عمیق تر و بهتر معماری بومی منوجان در توصیف و تفسیری پدیده شناختی با معیارهای ذکرشده ارائه شد. جامعه آماریِ این پژوهش، بنا و فضای زیستی بومیان -کپر و عناصر وابسته به آن- می باشد. آنچه این سکونتگاه/قرارگاه را به طرز چشمگیری از نمونه های مشابه متمایز می کند، نوعِ مصالح، شکل و نحوه استقرار کپرها از یک سو و از سوی دیگر شیوه سکونتی است که در آنجا محقق شده است. نتایج نشان داد سکونتگاه موردنظر در عین تمامی مشکلات اقتصادی و فقر شدید ساکنین آن، مؤلفه های لازم برای تحقق سکونت در تطابق با احراز هویت و پذیرش کاربری و درنتیجه در رابطه با فرم و فضا را در خود دارد. درنهایت سعی شد نشان داده شود این شیوه "سکناگزیدن/باشیدن" واجد امتیازاتی است که در پژوهش ها و مطالعات رایج معماری مغفول می ماند؛ امتیازاتی که معطوف به "تجربه زیسته" ساکنان و رابطه وجودی آن ها با محیط و مکان زندگی شان می باشد که به نظر می رسد با تحلیلی وجودی و رویکردی پدیده شناسانه بهتر به دید می آیند.            
            بررسی عملکرد اقلیمی دودکش های خورشیدی برای خانه های اهواز در اتاق های آفتابگیر جنوبی(مقاله علمی وزارت علوم)
                منبع:
                معماری و شهرسازی ایران دوره ۱۳ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۳                                    
                        245 - 257                    
                            
        
        
            	
                            
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                باوجود بحران های زیست محیطی و کاهش ذخایر سوخت های فسیلی نیاز به راهکارهای توسعه پایدار و معماری پایدار به منظور مدیریت مصرف انرژی و کاهش زیان های خطرناک انسانی بیش ازپیش احساس می شود. در این راستا به منظور افزایش آگاهی دانشجویان و طراحان بایستی آموزش های تخصصی معماری پایدار در حوزه دروس دانشگاهی قرار گیرد. ازآنجایی که ساختمان های مسکونی بخش مهمی از مصرف انرژی را در کشور شامل می شوند، بایستی میزان اثربخشی این راهکار بر نحوه طراحی ساختمان های مسکونی در شهر تهران موردبررسی قرار گیرد. این پژوهش از منظر روش شناسی پیمایشی است و دارای دو بخش کیفی و کمی است که در بخش کیفی به بررسی مبانی نظری مربوطه و در بخش دوم پرسشنامه هایی در اختیار 20 نفر از اساتید و دانشجویان معماری به منظور بررسی میزان اثربخشی آموزش های معماری پایدار بر نحوه طراحی خانه های مسکونی شهر تهران گذاشته شده است و برای تعیین اعتباریابی پرسشنامه از نرم افزار Smart PLS2 استفاده شده و به جهت اولویت بندی داده ها از آزمون فریدمن در نرم افزار SPSS استفاده شده است و درنهایت نتایج حاصله بیانگر آن است آموزش های معماری پایدار در سطح اجتماعی (دانشجویان، بالا بردن آگاهی مردم و درنهایت کارفرمایان) بیشترین تأثیر را داشته و در بالا بردن کیفیت محیط داخلی ساختمان به نسبت اثربخشی کمتری داشته است.            
            سرمایه اجتماعی به مثابه بسترِ زیست پایدار در میان ساکنان مسکن مهر؛ نمونه مورد مطالعه: مسکن مهر بهاران سنندج(مقاله علمی وزارت علوم)
                منبع:
                مطالعات شهری دوره ۱۲ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۷                                    
                        91 - 104                    
                            
        
        
            	
                            
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                یکی از متغیرهای مهم کیفیت زندگی در میان ساکنان یک جامعه، سرمایه اجتماعی است، این سازه تحت تأثیر عوامل مختلف دچار فرسایش یا افزایش خواهد شد. مسکن یکی از ابعاد مهم کیفیت زندگی است که می توان زیستِ ساکنان آن را بر حسب میزان سرمایه اجتماعی مورد سنجش قرار داد. مسئله پژوهش حاضر، ارتباط میان عوامل نرم زیست اجتماعی (جامعه شناختی) با وضعیت سرمایه اجتماعی در بین ساکنان مسکن مهر بهاران شهر سنندج است. متغیرهای عمده پژوهش بر اساس چارچوب نظری پاتنام، بوردیو، فوکویاما و کلمن صورت بندی شده و به لحاظ روش شناسی این پژوهش در سنت کمی و براساس روش پیمایش صورت پذیرفته و از ابزارِ پرسشنامه برای گردآوری داده ها استفاده شده است. جامعه آماری شامل تمامی خانوارهای ساکن در واحدهای مسکونی مسکن مهر شهر سنندج در سال 1399 است و  تعیین حجم نمونه براساس فرمول کوکران و شیوه نمونه گیری نیز به صورت دو مرحله ای، ابتدا نمونه گیری خوشه ای و سپس نمونه گیری تصادفی انجام شد که بر اساس آن 340 نفر افراد بالای 18 سال انتخاب شدند. صحت داده ها با استفاده از تکنیک های اعتبار صوری و آلفای کرونباخ مورد تأیید قرار گفت و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار آماریSPSS Ver23  انجام شد. یافته های پژوهش نشان داد که بین  متغیرهای سطح فرهنگ آپارتمان نشینی، درجه روابط همسایگی، سطح آشنایی با محیط اجتماعی، رضایت از محل سکونت، دسترسی به امکانات و کیفیت خدمات شهری و زیرساخت ها و متغیرهای زمینه ای (سابقه سکونت، درآمد و وضعیت تأهل) با سرمایه اجتماعی ساکنان مسکن مهر رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. نتایج حاصل از آماره نشان داد که بین متغیرهای روابط اجتماعی، نوع سکونت و متغیرهای زمینه ای (سن، جنسیت، شغل، تحصیلات) با سرمایه اجتماعی ساکنان رابطه معناداری وجود ندارد. نتایج حاصل از تحلیل رگرسیون چندمتغیره نیز حاکی از آنست که متغیرهای فرهنگ آپارتمان نشینی، روابط همسایگی و سطح آشنایی بر سرمایه اجتماعی ساکنان مسکن مهر تأثیرگذار بوده و حدود 32 درصد از تغییرات متغیر وابسته را تبیین نموده اند.            
            تحلیل جامعه شناختی رابطه سرمایه اجتماعی و کیفیت زندگی در شهر کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
                منبع:
                برنامه ریزی توسعه شهری و منطقه ای سال هشتم تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۵                                    
                        195 - 235                    
                            
        
        
            	
                            
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                کیفیت زندگی از اساسی ترین مقوله های علوم اجتماعی است که بر ابعاد عینی و ذهنی متمرکز است. محتوا، نوع و کیفیت شبکه روابط و تجربیات مشترک تأثیرات زیادی بر موفقیت افراد در حوزه های مختلف زندگی آن ها و کل کیفیت زندگی شان دارد. در شهر کرمانشاه وجود محورهای عبوری در بخش هایی از شهر تغییرات کالبدی و گسست اجتماعی را در پی داشته است. باهدف سنجش رابطه سرمایه اجتماعی و کیفیت زندگی در شهر کرمانشاه، مفاهیم سرمایه اجتماعی با ابعاد ساختاری، شناختی، هنجاری و کیفیت زندگی با ابعاد عینی و ذهنی بررسی شد. جامعه آماری ساکنان مناطق 1، 2 و 4 شهر کرمانشاه بوده اند و از روش پیمایش و ابزار پرسشنامه استفاده شده است. در بخش استنباطی و برای سنجش رابطه متغیرهای سرمایه اجتماعی و ابعاد آن و کیفیت زندگی با ابعاد آن از نرم افزار SPSS استفاده شد و رابطه همه متغیرها در فاصله اطمینان 95% معنادار و مثبت بود. با استفاده از نرم افزار AMOS و رسم مدل معادلات ساختاری مشخص شد که سرمایه اجتماعی شناختی بیش از متغیرهای دیگر در تغییرات کیفیت زندگی سهم دارد. درواقع افزایش سرمایه اجتماعی گامی در جهت ارتقای کیفیت زندگی است و روابط و الگوهای پیوندهای اعضای جامعه می تواند در کیفیت زندگی آن ها مؤثر باشد.            
            برنامه ریزی شهری درمانگر استرس؛ نمونه مطالعاتی: ناحیه 8 منطقه 1 شهرداری تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                استرس شهری یکی از مهم ترین عوامل افزایش اختلالات روانی در شهرهاست. به همین دلیل لازم است برنامه ریزان و طراحان شهری در برنامه ها و طرح های خود استرس شهری را به عنوان اصلی مهم در نظر داشته و از اقداماتی که به این آشفتگی ذهنی دامن می زند، بپرهیزند. ساکنین شهر تهران و به خصوص ناحیه 8 منطقه 1 بر اساس نظر متخصصان در معرض استرس شهری بالایی قرار دارد. به همین منظور این پژوهش با هدف تدوین برنامه ریزی شهری درمانگر استرس در این ناحیه انجام شده است. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی-تبیینی بوده و برمبنای هدف از جمله تحقیقات کاربردی محسوب می شود. برای جمع آوری اطلاعات از روش های کمی-کیفی و برای تحلیل آنها از روش تحلیل عاملی استفاده شده است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که عوامل استرس ناشی از نظام دسترسی، وضعیت اجتماعی و اقتصادی ضعیف، امنیت پایین، عدم انسجام و حمایت اجتماعی، تمایز و انزوای اجتماعی، تاب آور نبودن محیط شهری، عدم سرزندگی محیط، احساسات منفی ساکنان، تبعیض و جابه جایی اجتماعی، استرس ناشی از تراکم، احساس هویتمندی و تعلق پایین مهم ترین عوامل استرس زا محدوده مورد مطالعه می باشند. در نتیجه برنامه ریزی شهری با درنظر گرفتن این عوامل به عنوان اهداف خرد می تواند استرس شهری را درمحدوده مورد مطالعه تا حد بسیاری کاهش دهد.            
            تبیین صفات تأثیرگذار خانه در شکل گیری دلبستگی انسان به آن {ارایه یک مدل فرآیند علّی}(مقاله علمی وزارت علوم)
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                دلبستگی به خانه، پیوند عاطفی میان انسان و خانه است که افزایش کیفیت زندگی انسان ها و سکینه خاطر آنان در خانه را در پی دارد. این مقاله با هدف شناسایی نقش معماری خانه در ایجاد و یا ارتقای این پیوند عاطفی، به دنبال شناخت ویژگی ها و صفات مؤثر خانه در این زمینه می باشد. لذا در پی پاسخ به این پرسش است که «از میان صفات و کیفیات متعدد ملازم با مفهوم خانه، کدام یک نقش مؤثری در دلبستگی انسان به خانه دارد؟» از آن جایی که این صفات رابطه تنگاتنگی با فاکتورهای فیزیکی فضا دارند، این پژوهش می تواند به عنوان یک پژوهش پایه، مبنایی برای شناخت عوامل کالبدی تأثیرگذار بر دلبستگی انسان به خانه ارائه نماید. این پژوهش روش فرآیند علّی در خلق نظریات را به کار می گیرد و با برقراری ارتباط علّی میان مفاهیم حوزه های مورد مطالعه، در چند گام به پاسخ پرسش پژوهش نزدیک می گردد. بر این مبنا لنگرگاه بودن، شاخصی برای شأن اجتماعی، بستری برای شکل گیری خاطرات شیرین و بستری برای رفع نیاز رفتارها، صفاتی از خانه هستند که ارتباط علّی با دلبستگی به خانه داشته و دستیابی به راهکارهای خلق و تعالی این صفات در خانه، احتمال دلبستگی انسان به خانه را افزایش می دهد            
            پایش شبانگاهی اقتصاد: معرفی یک رویکرد نوین در برنامه ریزی منطقه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
                منبع:
                برنامه ریزی توسعه شهری و منطقه ای سال سوم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۷                                    
                        141 - 184                    
                            
        
        
            	
                            
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                وجود ارتباط مثبت میان سطح فعالیت اقتصادی و میزان نور اندازه گیری شده در تصاویر ماهواره ای در شب، قابل توجیه است و مطالعات متعددی این ارتباط را تأیید کرده اند. در این تحقیق برای اولین بار این ارتباط در اقتصاد ایران و در بازه زمانی سال های 1371 تا 1393 بررسی می شود. در ابتدا رویکرد تحلیلی بر مبنای داده های نور شبانگاهی ( NTL ) و فرآیند استخراج داده ها تشریح و سپس ارتباط میان NTL و سطح فعالیت اقتصادی بررسی می شود. نتایج برآورد الگوهای مختلف رگرسیونی، نشانگر وجود ارتباط مثبت و معنادار میان GDp حقیقی و NTL است و بنابراین انتظار می رود میان توزیع درآمد و توزیع NTL که نماگری از توزیع فعالیت های اقتصادی است، ارتباط مثبتی وجود داشته باشد. با توجه به کوواریانس میان ضرایب جینی یادشده در سطح استانی، رابطه مثبت بالا تأیید می شود که خود نشانگر مشابهت میان توزیع فعالیت های اقتصادی و توزیع درآمد در سطح استان ها است. بنابراین می توان با توزیع یکنواخت تر فعالیت های اقتصادی، توزیع درآمد را در سطح استان ها به سمت برابری بیشتر سوق داد. به عبارت دیگر بایستی در حوزه برنامه ریزی منطقه ای، توزیع فعالیت های اقتصادی در سطح هر استان به نحوی باشد که توزیع درآمد را به سمت برابری بیشتر سوق دهد.            
            اولویت بندی خیابان های شهری جهت ایجاد محورهای پیاده مدار؛ موردمطالعه شهر گز(مقاله علمی وزارت علوم)
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                یکی از چالش های اساسی شهرنشینی عصر حاضر، سلطه خودرو بر فضاهای شهری است. فضاهایی که زمانی بستر حیات جمعی شهروندان بودند، با نفوذ خودرو، تا حدود زیادی نقش سازنده خود را در ارتقای کیفیت زندگی شهروندان از دست دادند. یکی از مهم ترین سیاست هایی که در سال های اخیر جهت تقلیل این سلطه موردتوجه قرارگرفته است، پیاده مدار نمودن خیابان های شهری است. از آنجا که مدیریت شهری با محدودیت های مالی، فنی، عمرانی و ... روبه رو است، اولویت بندی پیاده مدارسازی خیابان های شهری حائز اهمیت است. نگارندگان این مقاله به دنبال رفع یک خلأ روش شناسانه در حوزه اولویت بندی پیاده مدارسازی خیابان های شهری بوده و بدین منظور شهر گز موردمطالعه قرار گرفته است. در این مقاله مدلی چندبخشی ارائه شده است که بر اساس شاخص های زیربنایی جریان حرکت پیاده (شاخص های چیدمان فضا) و سطح پوشش خدمات رسانی کاربری های شهری(دسترسی به اختلاط کاربری ها)، پایگاه داده جهت اولویت بندی پیاده مدارسازی خیابان ها را تولید می کند. سپس با اجرای مدل F’ANP بر روی پایگاه داده ها، وزن شاخص ها محاسبه شده و با ساخت شاخص مرکب اولویت بندی پیاده مدارسازی خیابان های شهری (PIMSW)، خیابان ها اولویت بندی شده اند. یافته ها نشان می دهد که اولویت ایجاد محورهای پیاده مدار در شهر گز تحت تاثیر سه مولفه زیر بنایی "چیدمان فضا"، "دسترسی به اختلاط کاربری های فراغتی" و "دسترسی به اختلاط کاربری های مرتبط با نیازهای روزمره یا کاری" قرار دارد.            
            الحاق شهری سکونتگاه های روستایی پیرامون شهر زنجان؛ مورد: روستاهای سایان و گاوازنگ(مقاله علمی وزارت علوم)
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                گرچه در سالهای اخیر آنچه که به ادغام یا الحاق شهری شهرت یافته، کم و بیش توسط کارشناسان شهری مورد اشاره قرارگرفته است، اما کوشش چندانی در سنجش دامنه یا هدایت دگرگونیهای برآمده از این فرایند در گذر زمان به انجام نرسیده است. بر مبنای اطلاعات و داده های پراکنده موجود، این پدیده طی یکی- دو دهه اخیر، در غیاب برنامه های متناسب شهری و به صورتی عمدتاً خودجوش، زمینه ساز الحاق و ادغام بسیاری از سکونتگاههای روستایی در کانونهای شهری به ویژه کلانشهرهای کشور شده است. این مقاله کوشش دارد تا ابعاد مختلف پدیده ادغام یا الحاق شهری و پدیده های وابسته به آن- پدیده های خزش و خورندگی شهری- را با نگاهی به رشد بی رویه شهر زنجان و ادغام دو نمونه سکونتگاه های پیرامونی آن، مورد بررسی قرار دهد. روش تحقیق، توصیفی - تحلیلی و مبتنی بر مطالعات اسنادی، کتابخانه ای و بررسی های میدانی است. یافته های پژوهش حاضر بیانگر آن است که تحولات سکونتگاه های روستایی ناشی از الحاق، عمدتاً موجب بروز مسائل متعددی در روستاهای مورد مطالعه شده است. گرچه روستاهای پیرامونی در فرایند الحاق به صورت کانونهای جمعیت پذیر در آمده اند، اما این افزایش جمعیت نه به سبب رشد طبیعی، بلکه به علت تصمیم سازیهای اداری- دولتی و گسترش بی رویه محدوده شهر و بروز پدیده های خزش و خورندگی بوده است. واقعیت این است که روند الحاق سکونتگاه های روستایی پیرامون زنجان، نه تنها موجب حل مسایل و مشکلات پیشین این روستاها نشده است، بلکه پیامدهای متعددی نظیر افزایش جمعیت به واسطه ورود مهاجران روستایی و شهری و به دنبال آن پیدایش حاشیه نشینی، تغییرکاربری اراضی کشاورزی به مسکونی و خدماتی، آلودگی و مسائل زیست محیطی سکونتگاههای ملحق شده به شهر و... را فراروی روستاهای سایان و گاوازنگ و همچنین شهر زنجان قرار داده است.            
            خوانش مسابقه کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران به زعم اندیشه هِگِل و مفهوم «روح زمان»
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                موضوع پژوهش بازخوانی مسابقه ایست که برگزاری آن بعنوان یکی از موثرترین جریانات معماری معاصر بعد از انقلاب مطرح بوده است. این بازخوانی براساس یک تئوری تاریخگرا با سوالاتی چون: پایه تاریخی اندیشه طراحان و داوران همچنین معیار انتخاب فرم در مسابقه؟ چگونگی دسته بندی تفکرات طراحان و داوران در تطبیق این معیارها با تاریخگرائی هِگِل بعنوان یکی از پارادایمهای پژوهش تفسیری- تاریخی و نحوه استخراج عوامل مداخله گر غیرمعمارانه در انتخاب رتبه برتر؟ آغاز میگردد. فرض براین است که در تمایز رتبه اول مسابقه با سایر آثار عواملی غیرمعمارانه دخیل بوده اند. پژوهش پس از پردازش تاریخگرائی هِگِل در سه نوع متمایز همچنین مطالعه در آثار و سوابق داوران، با استناد به دسته بندی تفکرات تاریخی در طراحی فرم در چهار گونه متمایز، نتیجه میگیرد که عوامل غیرمعمارانه ای همچون عوامل حکومتی- سیاسی در انتخاب رتبه برتر دخیل بوده است. وجود داورانی از جنس حکومت در فرایند انتخاب اثر مهندسین مشاور پیرراز موثر بوده و علی رغم توجه جامعه و معماران به تاریخ در پارادایمی غیرواقعی و غیراسلامی(روح زمان)، موجودیت تاریخگرائی با رنگ و بوی انتزاع، افسانه و تصوف در بدنه حکومتی جایگاهی نداشته و طراحانی که با پردازش غیرواقعی تاریخ در طراحی فرم توجه داشته اند، نتوانسته اند هیات داوران را اقناع کنند.            
            مطالعه ساختار معماری و سیستم آب رسانی حمام دستکند روستای تاریخی کهنمو شهرستان اسکو(مقاله علمی وزارت علوم)
                منبع:
                مسکن و محیط روستا دوره ۴۰ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱۷۴                                    
                        ۱۳۴-۱۱۹                    
                            
        
        
            	
                            
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                معماری دستکند دامنه کوه آتش فشانی سهند ازجمله گونه های کمتر شناخته شده معماری ایران است که به صورت جسته و گریخته برخی از بناهای شاخص آن موردمطالعه قرار گرفته است. ازجمله بناهایی که در معماری دستکند سهند در تمامی روستاها تقریباً نمونه هایی تاریخی و قابل توجه وجود دارد، حمام های دستکند هستند. ازجمله ویژگی های این حمام که موجب می شود ارزش گونه شناسی معماری حمام های دستکند دامنه سهند موردتوجه قرار گیرد و درواقع ضرورت و اهمیت این تحقیق حول آن است، می توان به سیستم های آب رسانی و چگونگی ارتباط فضایی با توجه به محدودیت هایی فضایی در بدنه صخره ای اشاره نمود. روش تحقیق در رابطه با این بنا استفاده از مطالعات میدانی با حضور در محل و همچنین استفاده از روش های مستندسازی برای فرایند ایجاد فضاهای معماری و همچنین سیستم آب رسانی در کنار روش های ساخت وساز بوده است. هدف این مقاله، معرفی یافته های جدید درباره ی معماری دستکند حمام کهنمو به عنوان یکی از حمام های خالص و دست نخورده دامنه سهند است و سؤالاتی از قبیل: ویژگی های معماری و کالبدی حمام کهنمو از لحاظ ساخت فضاهای دستکند چیست؟ سامانه تأمین آب و گردش آن در فضاهای داخلی حمام در این ناحیه کوهستانی چگونه بوده است؟ را پیگیری می کند. تحقیق پیش رو با استفاده از بررسی های کتابخانه ای، مطالعه میدانی و مستندنگاری انجام شده است. ازجمله ویژگی های قابل توجه حمام کهنمو سیستم آب رسانی و گردش آب آن است که به وسیله آب قنات و سیستم های گرمایشی آب را به طور مناسب برای کاربردهای گوناگون خزینه در فضای داخل حمام تهیه می نموده است. به علاوه عمده مصالح ترکیب شده با این گونه معماری در نمونه های اصیل، سنگ های پراکنده موجود در محیط کوهستان و قلوه سنگ های آتش فشانی در بستر رودخانه های دره های سهند هستند؛ و همچنین در ساخت فضاهای تکمیل کننده و یا تعمیری از ملاط های بوم آورد پایه گلی استفاده شده است. امروزه در نمونه های جدید در کنار مصالح قدیمی از ملاط ماسه و سیمان استفاده زیادی می شود.            
            جست وجویی در نقش و اهمیت بِقاع خیر در ایرانِ سده نهم هجری(مقاله علمی وزارت علوم)
                منبع:
                مطالعات معماری ایران پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۲                                    
                        155 - 171                    
                            
        
        
            	
                            
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                در طی سده نهم شاهد اقبال به ساخت بناهای عام المنفعه در شهرهای ایران هستیم. این بناها در متون «بقعه های خیر» نامیده شده اند. اقبال به ساخت و تعمیر بقعه های خیر در سده نهم نه فقط از سوی حکومت مرکزی، بلکه از سوی طیفی از غیردرباریان نیز زیاد شد. همین موضوع باعث افزایش چشمگیر تعداد این بناها در داخل و حومه شهرها شد. وجه انگیزه های اقتصادی این اقبال پیش تر بررسی شده، اما به نظر می رسد این رویداد وجوه دیگری هم داشته است. نیز، اینکه گسترش این بناها چه تأثیری بر شهرها داشت تا کنون بررسی نشده است. از همین رو، هدف ما در این مقاله بررسی بیش تر موضوع گسترش بقعه های خیر و تأثیر آنها در شهرهای سده نهم هجری است. در واقع، می کوشیم روشن کنیم بقاع خیر از نگاه مردم دوره چه اهمیتی داشته و چه نقشی را برای طبقات مختلف اجتماعی ایفا می کرده اند. این پژوهش را با راهبردی تاریخی و از طریق جست و جوی شواهد در منابع درجه اول (مانند تاریخ نامه ها، تاریخ های محلی و برخی وقفنامه ها و تذکره های دوره) و تحلیل و تفسیر آنها پیش بردیم. متون بررسی شده نشان می دهد که بقعه های خیر اغلب بنیاد هایی شکننده بودند و زمان رونقشان اکثراً محدود به دوره زندگی بانی می شد. با این حال این بناها نمادی از آبادی یک شهر و عدالت حاکم شمرده می شده اند. علت این اهمیت به نقش بقاع خیر در حیات اجتماعی و اقتصادی شهر باز می گردد. متون دوره نشان می دهد بقاع خیر همزمان هم سه قشر متولیان (صاحبان سرمایه) و علما و فقرا را در سه سطح مختلف تأمین معاش می کردند، هم با درآمد موقوفات در رونق اقتصادی شهر مؤثر بودند، هم به شکل گیری محلات تازه و گسترش شهر کمک می کردند و هم کانون انواع دیگری از روابط اجتماعی و فرهنگی بودند. محرکه ساخت این بناها احتمالاً ترکیبی از انگیزه های مادی و معنوی بوده است؛ اما تأثیر آنها بر شهرها چنان است که شهر سده نهم را بدون شناخت بقاع خیر نمی توان به درستی فهمید.            
            طراحی و شکل گیری خانه روستایی به روایت معماران قدیمی (مطالعه موردی: روستاهای شهرستان گرمسار)(مقاله علمی وزارت علوم)
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                مسکن روستایی که حدود یک سوم از جمعیت کل کشور را در خود جای داده است، دارای ویژگی های کالبدی مختلفی است که تحت تأثیر عوامل اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و محیطی مختلف و در پاسخ به مجموعه نیازهای زیست بوم روستا شکل گرفته است. در شکل گیری خانه روستایی دو رکن اصلی معمار و بهره بردار نقش اساسی دارند، از این رو مشارکت معمار ماهر با اهالی روستا، در شکل گیری خانه مطلوب روستایی نقش به سزایی دارد. امروزه اغلب خانه های روستایی کشور و به طور خاص روستاهای منطقه گرمسار با مشکلاتی از قبیل عدم هویت، فقدان آرامش و صمیمیت، عدم تأمین آسایش اقلیمی، ناپایداری زیستی و به طور محسوس با کاهش مشارکت ساکنان روستا در طراحی و ساخت خانه ها مواجه هستند. بررسی راهکارهای عملیاتی به منظور افزایش بازدهی و مدت بهره برداری از ساختمان های روستایی و همچنین طراحی خانه روستایی با تأکید بر «مشارکت فعال مردم» در روستاهای این منطقه از مهم ترین اهداف پژوهش حاضر است. پژوهش حاضر به ثبت و تحلیل روش های رایج در معماری منطقه دشت گرمسار و شناسایی زمینه های هویت بخش معماری روستایی منطقه پرداخته و روش تحقیق آن مبتنی بر روش تحقیق کیفی است. برای گردآوری داده های کیفی علاوه بر مشاهدات میدانی از روش مصاحبه عمیق و نیمه ساختاریافته در میدان مورد مطالعه، یعنی روستاهای دشت گرمسار استفاده شده است. مبنای تحلیل یافته ها قیاس تطبیقی بین ویژگی ها و الگوهای معماری خانه در گذشته و امروز در روستاهای منطقه گرمسار است تا از طریق مقایسه، ویژگی های شاخص معماری روستایی منطقه شناسایی شود. معماری روستایی قدیم منطقه گرمسار واجد شاخص ها و معیارهای ارزنده ای است که می تواند پس از شناسایی و دسته بندی از طریق مطالعات میدانی، در ساخت و سازهای جدید مورد بهره برداری قرار گیرد. به این ترتیب نه تنها ارتباط بین نسل ها در بستر اجتماعی روستا تداوم خواهد یافت بلکه هویت کالبد فضایی آن نیز در انطباق با نیازهای ساکنین روستا که خود مشارکت و نقش مستقیم در مراحل مختلف فرایند طراحی و احداث مساکن روستایی دارند، بازسازی و احیا خواهد شد. این مقوله موجب پیدایش احساس تعلق خاطر، باز زنده سازی سبک زندگی روستایی مبتنی بر تولید، کاهش مصرف انرژی و تأمین آسایش اقلیمی با استفاده از تکنیک های معماری، افزایش مشارکت ساکنان و در مجموع موجب ارتقای سطح کیفی زندگی در مساکن روستایی نوساز منطقه خواهد بود.            
            شناسایی نقوش و بررسی عناصر تشکیل دهنده خوون چینی های شوشتر(مقاله علمی وزارت علوم)
                منبع:
                مطالعات معماری ایران بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۳                                    
                        135 - 156                    
                            
        
        
            	
                            
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                هنر معماری در شوشتر محصول قرن ها تجربه زیستن در منطقه ای با آب وهوای گرم و نیمه خشک می باشد و حدی اعلی از همسازی با اقلیم را به نمایش گذاشته است. از ارزشمندترین خدمات معماری این شهر، نماسازی به وسیله آجر یا «خوون چینی» بوده که با کارکردی دوگانه، علاوه بر زیباسازی، وجهی اقلیمی نیز داشته است. مسئله اصلی در این پژوهش، شناخت نقوش، مستندنگاری و شناسایی دقیق اجزای تشکیل دهنده و میزان بیرون زدگی خوون های شوشتر است. این تحقیق با رویکردی کمی و به روش توصیفی تحلیلی، هفتاد نقش از نمای ساختمان های بافت تاریخی شوشتر (تزیینات سردر ورودی اصلی خانه ها و جداره های حیاط) را که غالباً مربوط به اواخر قاجار و دوره پهلوی اول هستند، بررسی کرده است. شیوه دستیابی به این نقوش از طریق مطالعه میدانی بافت تاریخی و اسناد کتابخانه ای بوده است. براساس تصاویر به دست آمده، نقشه آن ها به وسیله نرم افزار اتوکد ترسیم و داده های به دست آمده برای رسیدن به نمودارهای تحلیلی، در نرم افزار اِکسل بارگذاری گردید و نتیجه بررسی های کمّی به دست آمد. در این مقاله ضمن یافتن مساحت نقش های مورد مطالعه، مشخص گردید میانگین مساحت این نقوش 45 / 0 متر مربع است. در ادامه، اجزای تشکیل دهنده خوون ها معرفی و نقش هریک از آن ها در شکل دهی هر خوون مشخص شد. میزان بیرون زدگی هر نقش محاسبه و درنهایت، میانگین میزان بیرون زدگی نقوش، حدود 35% به دست آمد. به کمک یافته های این پژوهش، مسیر مرمت و بازآفرینی خوون ها تسهیل و کوتاه شده و با عنایت به محاسبه و تحلیل اجزای تشکیل دهنده آن ها، حجم مصالح مورد استفاده برای تولید هر نقش، از طریق مراجعه به جداول این مقاله قابل برداشت گردیده است. ازآنجاکه میزان بیرون زدگیِ هر نقش متغیری مهم در میزان تولید سایه توسط آن خوون است، داده های موجود می تواند در شناسایی کارایی حرارتی و ارزش گذاری آن ها نیز مورد استفاده قرار گیرد.            
            بازخوانی فرمی پوسته های سین کلا ستیک در طبیعت و معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                انسان همواره از فرم های طبیعی برای طراحی فضاهای خود الهام گرفته است و امروزه با بهره مندی از فناوری های نوین توانسته است به فرم های پیچیده تر طبیعت دست پیدا کند. پژوهش حاضر بر روی پوسته های سین کلاستیک (پوسته های همگون انحنایی) در طبیعت متمرکز شده است و به بررسی برتری پتانسیل های الگوهای فرمی و ساختاری این پوسته ها در معماری در مقایسه با سایر پوسته ها پرداخته است. روش تحقیق این پژوهش توصیفی-تحلیلی و تطبیقی است و از منابع اولیه این حوزه و نمونه های موردی استفاده نموده تا از طریق بررسی فرم و ساختار پوسته های سین کلاستیک طبیعی، به چگونگی استفاده حداکثری از ظرفیت های شاخص آنها در معماری معاصر بپردازد. در این راستا، مقاله ابتدا به گونه شناسی پوسته های سین کلاستیک و بررسی اصول فرمی آنها در طبیعت پرداخته، سپس گونه شناسی این پوسته ها در قالب پوشش های فضایی تاقی و گنبدی در معماری گذشته و معاصر مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج باز خوانی فرمی پوسته های سین کلاستیک حاکی از آن است که این پوسته ها به دلیل داشتن تعادل فرمی و پایداری حداکثری و نیز دارا بودن سطح حداقلی و پوشش حداکثری، الگوهای کاربردی تر و بهینه ای برای معماران نسبت به سایر پوسته ها، می باشند.            
            تأثیر مؤلفه های ذهنی بر آنالیز نحو فضا با بهره گیری از گراف وزن دار (نمونه موردی: خانه هنرمندان تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
                منبع:
                باغ نظر سال نوزدهم آبان ۱۴۰۱ شماره ۱۱۳                                    
                        105 - 122                    
                            
        
        
            	
                            
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                بیان مسئله : روش نحو فضای معماری به عنوان یکی از سامانه های منطقی پژوهش در دهه اخیر بسیار توسعه یافته است ولی با تمام مزایای آن نقدهای جدی نیز به آن وارد می شود. یکی از این نقدها کم توجهی به ویژگی های فردی و ذهنی محیط مصنوع و تمامیت وجودی انسان در فضا و قراردادن پیکره بندی فضا به عنوان اساس تحلیل الگوهای رفتاری است. سؤال اصلی پژوهش این است که چگونه می توان اثر چنین ویژگی هایی از فضا را همزمان با پیکره بندی فضا مورد بررسی قرار داد؟ در این مقاله فرض بر این است که با استفاده از گراف وزن دار به جای گراف ساده ارزش منحصر به فرد هر فضا تعیین می شود و نتایج حاصل دقیق تر و قابل استناد تر هستند.
 هدف پژوهش : هدف این مقاله، درنظرگرفتن تأثیر مؤلفه های ذهنی فضا در کنار پیکره بندی فضا بر حرکت و در نتیجه رفتار انسان در یک بنای معماری است. این تحلیل همزمان از وزن مؤلفه های ذهنی و آنالیز نحو فضا می تواند بخشی از نواقص روش فعلی در تحلیل های نحو فضا را برطرف سازد.
 روش پژوهش : تحلیل های این مقاله به دو روش کیفی و کمی صورت گرفته است. تحلیل هم پیوندی و تحلیل Agent-based به عنوان دو پارامتر مرتبط با موضوع مقاله به دو روش سازمان فضایی، خانه هنرمندان را بررسی کرده است. نخست به روش رایج و با بهره گیری از گراف ساده به وسیله نرم افزار «Depthmap» محاسبه شده و در روش دوم وزن مؤلفه های ذهنی به روش «AHP» تعیین شده و در محاسبات نحو فضا لحاظ شده است. در انتها به روش «دروازه شمارش» قابلیت استناد به نتایج قیاس شده است.
 نتیجه گیری : مقایسه دو روش ذکر شده نشان می دهد نتایج به دست آمده به وسیله گراف وزن دار توانسته است به صورت دقیق تری با جریان های حرکت در فضای خانه هنرمندان تطبیق داشته باشد.