فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۹۸۱ تا ۴٬۰۰۰ مورد از کل ۷٬۶۵۵ مورد.
منبع:
مطالعات معماری ایران بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۱
31 - 51
حوزههای تخصصی:
رباط سپنج در شمال شرق شهرستان شاهرود از جمله بناهای تاریخی ارزشمند با تزیینات فاخر آجرکاری در قرون میانه هجری است که در عمده منابع تحقیقی از آن به عنوان بنایی ایلخانی یاد شده است. بررسی دقیق تر تاریخچه اثر و تطبیق تزیینات آن با تعدادی از کاروان سراها و دیگر بناهای قرون میانه هجری این گمان را مطرح می کند که اثر به دوران پیش از حمله مغول تعلق دارد. با وجود این، تشخیص قدمت آن تا حدودی دشوار است زیرا بخش های زیادی از بنای اصلی تخریب شده و تنها قسمت ورودی و حصار پیرامون در شکل اولیه باقی مانده است. در واقع گرچه فرم اصلی پلان بنا به شکل حیاط مرکزی قابل تشخیص است، ساخت خانه های روستایی در محل میانسرا، در دوران متأخر، پلان را تا حد زیادی مخدوش کرده است. این پژوهش با هدف تعیین قدمت رباط سپنج انجام گرفته است و این پرسش اصلی را مطرح می سازد: آیا رباط سپنج را می توان با توجه به شواهد موجود و بررسی های تاریخی تطبیقی، اثری متعلق به پیش از حمله مغول تلقی کرد؟ شیوه انجام پژوهش پیش رو، به رغم محدودیت های موجود در بررسی میدانی (خاصه کاوش و پی گردی)، با تمرکز بر سه بخش اصلی انجام گرفت: نخست بازشناسی اثر در منابع تاریخی و پژوهش های پیشین؛ دوم بررسی تزیینات بنا و تطبیق آن با نمونه های مشابه از ابنیه هم دوره. سوم بررسی تطبیقی شواهد موجود از پلان و ورودی بنا با نمونه های شاخص و شناخته شده از کاروان سراهای هم دوره (مشخصاً سلجوقی و ایلخانی). در نهایت این پژوهش نشان می دهد با وجود آنکه اکثر منابع تحقیقی حکم به ایلخانی بودن رباط سپنج دارند، تعلق بنا به دوران پیش از حمله مغول محرز است و نزدیک ترین دوره تاریخی قابل حدس، اواخر عصر سلجوقی است.
تحول فضایی در معماری مسجد چهارایوانی نسبت به مسجد شبستانی (مطالعه موردی: مسجد جامع اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال نهم تابستان ۱۳۹۴ شماره ۲۲
75 - 86
حوزههای تخصصی:
الگوی «چهار ایوانی » از اوایل سده پنجم الگوی غالب در طراحی مساجد ایران بوده است. فارغ از علل تاریخی ترویج، بهبود کیفیت معماری مسجد در الگوی چهارایوانی نسبت به الگوی « شبستانی » که پیش از آن رواج داشت، موضوع بحث این نوشتار است. ملاک در تحلیل معماری این دو، «کیفیت فضا » است. بدین منظور از نظریه «نحو فضا » استفاده شده تا فضای معماری دو الگو مورد بررسی کیفی قرار گیرد. همچنین از لحاظ «کارکرد » و ویژگی های «بصری » نیز به قیاس دو الگو پرداخته شده است. به عنوان مطالعه موردی، بهبود کیفیت معماری مسجد «جامع اصفهان » براساس سیر تاریخی تغییر الگوی آن از شبستانی به چهارایوانی بررسی شده است. برای پیشبرد تحقیق از روش تحلیلی-توصیفی استفاده شده است. در نتیجه به نظر می رسد که الگوی چهارایوانی نسبت به الگوی شبستانی هم از لحاظ انسجام فضایی، هم از لحاظ کارکرد، و هم از نظر بصری کیفیت طرح را ارتقا می بخشد.
تحلیل فرایند مسیریابی با استفاده از روش نحو فضا در موزه هنرهای معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال یازدهم تابستان ۱۳۹۶ شماره ۳۰
43 - 52
حوزههای تخصصی:
دستیابی به راه کارهای مسیریابی بهینه ازجمله عواملی است که موجب شناخت فضا در محیط می شود. هدف از انجام این پژوهش، بررسی فرایند مسیریابی در فضاهای داخلی گالری ها و همچنین تبیین اصول شناخت فضایی و مؤلفه های موردنیاز به منظور تسهیل مسیریابی در این گونه فضاها است. در این راستا، از تکنیک نحو فضا بهره گرفته شد. بر این اساس مؤلفه های شناخت مسیر در دو مقیاس کمی و کیفی دسته بندی شده اند. به منظور سنجش یافته های حاصل، مؤلفه های مذکور در مجموعه موزه هنرهای معاصر در تهران به آزمون گذاشته شد. نتایج تحقیق نشان می دهد که به منظور ایجاد مسیریابی مناسب در فضای داخلی گالری های هنری، فضا هم از بعد شناخت فضایی و هم از بعد مؤلفه های اطلاعات محیطی موردبررسی قرار گیرد. درج اطلاعات بصری مطلوب در فضاهای داخلی و عدم وجود موانعی که از درک بصری محیط می کاهد، از جمله تمهیداتی است که به درک بهتر فضا (نقشه های شناختی)، کمک شایانی می نماید.
مدل یابی فرآیند ایده پردازی در آموزش طراحی معماری با رویکرد نشانه شناختی (نمونه موردی: طراحی مسکن)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از آسیب های معماری معاصر ایران تضعیف هویت و مولفه های آن مانند حس تعلق به مکان است که در نتیجه کم توجهی به ابعاد معناشناختی و خوانش اثر در ایده پردازی طراحی و آموزش ایجاد می شود.نشانه ها به عنوان شاخص ترین عوامل معنایی و موثر بر خوانش، می توانند عاملی تاثیرگذار در ارتقای حس مکان و هویت از طریق ارتباط با مخاطب باشند. این درحالی است که امروزه غالباً کپی برداری از نمونه ها، روش اصلی ایده پردازی در سطوح آموزشی است که به بی هویتی منجر خواهد شد. پیشینه پژوهش عمدتاً بر تحقیقاتی اشاره دارد که بر الگوهای طراحی، ادبیات موضوع نشانه و عوامل موثر بر خوانش و نیز منابع برداشت ایده و بررسی جایگاه آن در فرآیند طراحی تمرکز یافته اند و در این میان خلا رویکرد معنامحوری در ایده پردازی محسوس است. سوالات تحقیق بر چیستی عوامل موثر بر فرآیند ایده پردازی و نیز چگونگی روابط میان آن ها در جریان آموزش معنامحور طراحی از دیدگاه نشانه شناختی اشاره دارد. پژوهش در راستای دست یابی به هدف اصلاح فرآیندهای آموزش طراحی در مرحله ایده پردازی با بهره گیری از اصول نشانه شناسی در ساحت خوانش مخاطب، به تحلیل مسیر، تحلیل عامل و سپس مدل یابی می پردازد. از آن جا که بهره گیری از مبانی نشانه شناسی مستلزم توجه به عوامل «انسانی»، «زمانی» و «مکانی»ِ موثر بر تصورات ذهنی است، بر این اساس و از طریق روش های تحقیق کیفی درکنار روش های پیمایشی و همبستگی، مهم ترین مولفه های موثر بر فرآیند ایده پردازی "تحلیل پژوهش محور"، "ابعاد زیبایی شناختی"، "ابعاد روان شناختی"، "ارزیابی خوانش محور جمعی نشانه ها" شناسایی شد و مدل پیشنهادی، به صورت فرآیند چرخه ای با محوریت ارزیابی ادراک مخاطبان معرفی گردید.
بررسی مؤلفه های کارناوالی میخاییل باختین در نمایش هایی شادی آور ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال نوزدهم خرداد ۱۴۰۱ شماره ۱۰۸
55 - 68
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: کارناوال ها، جشن های مردمی و عامیانه هستند که در مقابل فرهنگ رسمی و خشک قرار می گیرند. در فضای کارناوالی طبقات اجتماعی واژگون می شوند. کارناوال با استفاده از ابزارهایی چون انتقاد، هجو، تمسخر و کنایه، قوانین و ارزش های حاکم بر جامعه را به چالش می کشد، در مقابل فرهنگ رسمی می ایستد، فضای تک صدایی را بر هم می زند و جامعه ای چندآوایی، همراه با گفتگوهای متنوع پدید می آورد. میخاییل باختین نظریه پرداز مهم قرن بیستم در حوزه نقد ادبی با نظریه منطق گفتگویی، فضای نوینی در حوزه های گوناگون از جمله ادبیات پدید آورد. یکی از شاخه های اصلی این نظریه کارناوال است. مؤلفه های کارناوالی باختین را می توان در مقوله نمایش نیز بررسی کرد. این پژوهش بر آن است تا نمایش های شادی آور ایرانی در اواخر دوره صفوی و دوره قاجار را با ذکر شواهد و نمونه ها، بر اساس انگاره های کارناوالی باختین مورد نقد و بررسی قرار دهد.هدف پژوهش: این تحقیق به دنبال آن است که با بررسی نمایش های شادی آور ایرانی و تحلیل ساختاری و محتوایی آنها، نسبت این گونه نمایشی را با نظرات باختین در زمینه کارناوال سنجیده و امکان به کارگیری نظریه کارناوالی باختین را در این نمایش ها بررسی کند. روش پژوهش: این مقاله به روش توصیفی- تحلیلی انجام شده است. در این پژوهش از منابع معتبر ایرانی و غیر ایرانی (به صورت کتاب، مقاله، یادداشت و گفتگو با صاحب نظران در دو مقوله متن و اجرا) استفاده شده است.نتیجه گیری: نمایش های شادی آور ایرانی به مثابه کارناوال، فضایی ایجاد می کنند تا مردم فارغ از طبقه اجتماعی گرد هم آیند و همراه با سرگرمی و شادی در کنار یکدیگر آزادانه، به انتقاد از فضای رسمی جامعه بپردازند. در آزادی و برابری، گفتگوی حقیقی شکل می گیرد و عامه مردم در مدتی هر چند کوتاه، به رهایی و آرامش می رسند.
بازآفرینی اندیشه اسلامی در دگرگونی مسکن تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال هفتم بهار ۱۳۹۶ شماره ۱
13-20
حوزههای تخصصی:
استفاده از الگوی غیر اسامی وارد شده به معماری مسکونی ایران، متن معماری مسکونی را دچار گسیختگی کرده است. این شرایط در مناسبات اجتماعی دیده شده: رضایتمندی بصری، تغییر ترکیب و نحوه توزیع بافت مسکونی در قالب تخلیه مرکز شهر و محات قدیمی، رشد حاشیه نشینی بدون توسعه شهروندی جنب ههایی از گسیختگی فضای شهری هستند. تحلیل ادراک بصری شهروندان اسامی، جهت گیری سا کنین را از تحولات کالبدی محله نشان م یدهد. در این تحقیق مولف ههای ارزیابی ادراک ناظر، با توجه به معیارهای فرهنگ اسامی انتخاب شده و با تحلیل پدید ههایی از قبیل: فراوانی رخدادهای ضد اجتماعی و غیر اسامی، کاهش تعلق خاطر، گسیختگی بافت، نابسامانی و آشفتگی محیط بررسی شده که در مجموع ارزش کیفیت محیط را بیان میک نند. مطالعات آماری در گون ههای نوین ساختما نهای مسکونی تهران که به صورت مجتمع های بلند مرتبه طراحی شده اند، دنبال می شود. تحقیق انجام شده در جزییات ناهنجاری های اجتماعی مسکن با روش عاملی تحلیل شده اند. بررسی شامل فضاهای سکونتی است که تحت تأثیر جوامع غیر اسامی وارد طراحی شهری ایران شده است و هنجارها و مغایرت های مشاهده شده در رفتار سا کنین خانه های تک خانواری، خانه های چند واحدی و بالاخره مجتم عهای مسکونی مقایسه شده است. نتیجه نشان می دهد که مجتمع های مسکونی بلند مرتبه با رفتارهای ضد اجتماعی قرینند. بدین ترتیب ا گر عوارض و دستاوردهای توسعه مسکن را در دو دسته متمایز قرار دهیم و روند تغییرات آ نها را در طول زمان بررسی کنیم مجموعه آ نها همچون دو جریان متضاد به نظر خواهد رسید که یکی فرایند پویایی زندگی شهری و دیگری فرایند گسیختگی آن است. همچنین بافت های محله ای بدون هویت شاخص فرهنگ اسامی دارای ناهنجار یهای اجتماعی هستند و در صورت عدم برنامه ریزی کالبدی م یتواند به بحران هویتی در شکل اجتماعی منجر شود.
بهره گیری از دیوارنگاری در جه ت ارتق ای کیفی فضاهای عمومی شهری بر پایه ترجیحات مردمی (نمونه موردی: شهر قزوین)
منبع:
پژوهش های معماری نوین دوره اول پاییز ۱۴۰۰ شماره ۱
85 - 108
حوزههای تخصصی:
هنرهای عمومی یکی از کم هزینه ترین، و در عین حال مؤثرترین ابزارها برای خلق و ارتقای کیفی فضاهای شهری است. همچنین در جوامع دموکراتیک امروز هنرهای عمومی از جنبه سفارشی و زیبایی شناختی صرف فاصله گرفته است و در کنار تحولات فناورانه موجود، به عنوان ابزاری مهم برای ارتقای کیفیت فضاهای شهری مود توجه قرار دارند. در این بین، دیوارنگاره ها یکی از ملموس ترین انواع هنری عمومی است که در چرخه ای دیالکتیکی، از تمایلات و ترجیحات مردمی، یا حداقل قشر روشن فکر، اثر گرفته و در طول زمان بر ادراک و ارزش های فرهنگی آنها اثر می گذارد. هدف این پژوهش که کشف ترجیحات مردمی در حوزه دیوارنگاره های شهری و استفاده از آن برای تدوین یک چارچوب اولیه طراحی شهری برای دیوارنگاری ها در شهر قزوین است؛ را می توان ذیل رویکردهای قدرتمند مشارکتی به طراحی و ساماندهی فضاهای عمومی در شهرسازی امروز قلمداد کرد. مقاله حاضر مبتنی بر رویکردی تحلیلی-تجویزی، از روش های جمع آوری اطلاعات بر پایه مطالعات اسنادی، پیمایش میدانی و مصاحبه بهره می گیرد و می کوشد در سه گام به مرور مبانی نظری متأخر پیرامون دیوارنگاری، اخذ ترجیحات شهروندان قزوینی و در نهایت تفسیر داده ها و ارائه تجویزی راهبردی بپردازد. یافته های پژوهش بر مبنای ترجیحات مردمی نشان می دهد شهروندان قزوینی از حیث موضوع و محتوا، به گونه های طبیعت محور و حماسی- اساطیری و از حیث سبک و طرح به کاشی نگاری و دیوارنگاری های نورپردازانه تمایل دارند. هم چنین بر پایه توجه توأمان به کاستی ها و قابلیت های موجود چارچوبی راهبردی برای اقدام تدوین شده که مشتمل بر اهداف کلان سه گانه، شاخص های یازده گانه و راهبردهایی برای خلق فضاهای شهری مطلوب تر با استفاده از دیوارنگاری در قزوین است.
بررسی جایگاه مشارکت اجتماعی شهروندان در ساختار مدیرت شهری
حوزههای تخصصی:
آن چه امروزه توسعه و بهره وری خدمات شهری را تضمین می کند، مشارکت کلی همه ی شهروندان در فعالیت های شهری است که میتواند مشروعیت، مقبولیت و رضایت مندی شهروندان را برای مدیریت شهری توأمان به ارمغان آورد. در این میان توجه به مشارکت مردم در اداره امور شهرها چندی است که در ایران به صورت علمی و عملی مطرح گردیده و اقدامات خوبی نیز در این راستا انجام گرفته اما به نظرمیرسد این فعالیت ها آنچنان که باید نتوانسته مشارکت های مردمی را به صورت واقعی در اداره امور شهری جذب نماید. با توجه به ماهیت این موضوع، در انجام پژوهش حاضر از روش مطالعه کتابخانه ای - اسنادی و تجزیه و تحلیل ثانویه بهره گرفته شده است. یافته های پژوهش بیانگر آن است که شهرداری ها در کشورهای پیشرفته، پتانسیل مدیریت مشارکتی، را به بهترین نحو برای ایفای بهتر وظایف خود به کار گرفته اند و بدین ترتیب خود را از یک سازمان صرفاً خدماتی، به یک نهاد اجتماعی تبدیل نموده اند؛ اما شهرداری در جامعه ما بیشتر به عنوان یک سازمان خدماتی مطرح است و اگر شهرداری بخواهد خود را به عنوان یک نهاد اجتماعی فعال مطرح نماید، به دو پیش نیاز احتیاج دارد؛ نخست اینکه نهاد اجتماعی شهرداری در عین وابستگی متقابل با 5 نهاد اصلی جامعه، تا حدودی نیز باید دارای استقلال کارکردی باشد. دومین پیش نیاز اینکه مشارکت اجتماعی شهروندان در شهرداری است و بدین طریق است که این نهاد می تواند در همه شهروندان نهادینه شود. در نهایت پیشنهادهایی ارائه می گردد که بدین طریق شهرداری های کشور بتوانند با نهادینه کردن مشارکت اجتماعی در بین شهروندان، باعث شکل گیری ایده شهرداری به عنوان نهاد اجتماعی گردند.
ارزیابی عوامل محیطی و اجتماعی اثرگذار براحساس امنیت زنان در فضای سبزشهری (نمونه موردی: پارک کوهستانی دراک شیراز)
حوزههای تخصصی:
امروزه، امنیت یکی از نیازهای اساسی اجتماعات انسانی بوده و در برنامه ریزی شهری به مقوله ی امنیت زنان در فضاهای شهری توجه می شود. بنابراین ارتقاء کیفیت فضاهای عمومی شهری، به ویژه از لحاظ امنیت اجتماعی زنان برای ایجاد سرمایه ی اجتماعی و تقویت یکپارچگی جامعه امری ضروری تلقی می شود. پژوهش حاضر با هدف کاربردی و با روش تحلیلی- توصیفی به ارزیابی عوامل محیطی و اجتماعی اثرگذار بر احساس امنیت زنان در پارک کوهستانی دراک شیراز به عنوان فضای سبز بزرگ مقیاس شهر پرداخته است. روش جمع آوری اطلاعات کتابخانه ای- اسنادی توام با مشاهدات عینی، مصاحبه می باشد. در این راستا نقاط قوت، ضعف، فرصت و تهدید جمع آوری و تدوین شده سپس مولفه های مذکور در غالب عوامل داخلی و خارجی با مقدارهای کمی تعیین وضعیت شده سپس نوع راهبردهای بهینه مشخص گردیده است. در ادامه متناسب راهبردهای بهینه سیاست های اجرایی تدوین شده است. یافته های تحقیق حاکی از آن است که پارک دارای ضعف هایی مانند راه های ارتباطی، نبود مدیریت صحیح، نور کافی، امکانات و زیرساخت های محیطی و کالبدی به عنوان موانعی جهت رسیدن به هدف می باشد. در نتیجه وجود استمرار چنین وضعیت در پارک موجب پایین آمدن مراجعات مردمی به پارک شده و بازدهی آن به شدت کاهش می یابد.
شناسایی و اولویتبندی شهرهای مناسب برای ساخت خانههای انرژی صفر با استفاده از روشهای تصمیمگیری چندشاخصه (موردمطالعه: ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
افزایش جمعیت و تقاضای بیشتر در زمینه انرژی، گرم شدن کره زمین و معضلات زیست محیطی، جنگل زدایی، تخریب لایه ازون و بروز مشکلاتی همچون خشک سالی توجه محققان را به روش هایی جدید برای استفاده از انرژی های تجدید پذیر جلب کرده است. احداث ساختمان های انرژی صفر در شهرهای ایران می تواند گام بزرگی در پیشروی اقتصادی و کاهش مشکلات آلودگی کلان شهرها باشد. هدف این پژوهش شناسایی و اولویت بندی شهرهای مناسب ایران برای ساخت خانه های انرژی صفر است. بدین منظور از روش دلفی فازی و روش های تصمیم گیری چندشاخصه استفاده شده است. با مصاحبه با متخصصین در زمینه معماری، شهرسازی، مدیریت انرژی و آشنا به احداث ساختمان های انرژی صفر و با در نظرگرفتن نتایج حاصل از تحقیقات پیشین و همچنین مشخصات شهرهای مختلف، شهرهایی که برای احداث خانه های انرژی صفر مناسب هستند انتخاب شدند. سپس با استفاده از روش دلفی فازی، شاخص های لازم برای اولویت بندی شهرهای منتخب مشخص شده و وزن آن ها تعیین گردید. پس ازآن با استفاده از روش های مختلف تصمیم گیری چندشاخصه، شهرها اولویت بندی شدند. نتایج نشان داد شهرهای یاسوج، شیراز و تبریز و اراک شهرهای مناسبی برای ساخت خانه های انرژی صفر در ایران هستند.
شفاف سازیِ ۷ باور نادرست در خصوص مدل سازی اطلاعات در صنعت ساختمان ایران
حوزههای تخصصی:
مدل سازی اطلاعات ساختمان پاسخی به چالش های پیش روی این صنعت در زمینه بهره وری و افزایش زمان و هزینه و کاهش کیفیت پروژه ها محسوب می شود. با وجودی که این امر در دنیا به طور جدی در پروژه های متعدد مورد توجه قرارگرفته و دستاورد های قابل توجهی هم با خود به همراه داشته است اما در ایران عملیاتی شدن آن با چالش های قابل توجهی همراه بوده است. پیش از شروع این پژوهش و بنا به تجربیات پژوهشگر روشن شد که برخی برداشت های نادرست در خصوص این مقوله در بین نقش آفرینان صنعت ساختمان وجود دارد که هدف این پژوهش شناسایی، تدقیق و شفاف سازی در خصوص آنهاست. این برداشت های نادرست عامل مهمی برای عدم کارایی و دستیابی به اهداف متصور از مدل سازی اطلاعات، در صنعت ساختمان است. برای این منظور بعد از تحلیل و بررسی تجربه های پیشین، مصاجبه هایی با نقش آفرینان صنعت ساختمان شامل مدیران و سرمایه گذاران انجام شد و بعد از پیاده سازی و تحلیل گفتگوهای انجام شده، ۷ برداشت نادرست شناسایی شد که با مراجعه به متون تخصصی مرتبط با مدل سازی اطلاعات ساختمان، برداشت صحیح و علمی در هر حوزه شناسایی گردید. این پژوهش نشان می دهد شفاف سازی در خصوص این برداشت های نادرست می تواند اثر قابل توجهی بر دست یابی به اهداف مدل سازی اطلاعات و افزایش بهره وری پروژه های ساختمانی داشته باشد.
مقایسه باز تعریف و باز به کارگیرى سنت در معمارى معاصر ایران و اروپا (مطالعه موردى: برخى آثار لوکوربوزیه و سید هادى میرمیران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال هشتم پاییز ۱۳۹۳ شماره ۱۹
35 - 48
حوزههای تخصصی:
در مباحث نظری معماری و شهرسازی ایران به جهت اهمیت، مفاهیم «سنت» و «هویت» بسیار بحث و جدل شده است. در این مقاله روش و رویکرد میرمیران در بازبه کارگیری سنت با بنیان گذار عملی نهضت مدرن یعنی لوکوربوزیه مقایسه خواهد شد. نوع رویکرد آنان در بازتعریف و باز به کارگیری از سنت هاى معمارى فرهنگ و بومی شان متفاوت است، همان گونه که در مقاله اشاره خواهد شد، لوکوربوزیه مانند جهان بینى مادى غربى به دنبال بازتعریف مظاهر ملموس و مادى سنت هاى کلاسیک معمارى غرب مانند ابعاد، اندازه و تناسبات و بازتعریف روابط مابین عناصر موجود در بنا مانند راه پله و سازه در قالب تفکر مدرن است؛ حال آن که میرمیران در فضای معنوى تر و مفهومى تر به دنبال ارائه باز تبیینى انتزاعى تر و غیر مادى ترى از سنن و عناصر تاریخى معمارى ایران مى باشد، به دنبال باز آفرینى مفاهیمى مانند تضاد درون و بیرون، نور، شفافیت و سبکى در شکل معاصر آن در معمارى ایران است.
Constructing Indicator System and Evaluating Regional Development in Iran by Analytic Hierarchy Process
حوزههای تخصصی:
One of the most fundamental executive policies of governments during development programs is creating balanced regional development. Regional inequalities are cited as reasons for growing social unrests, political instabilities, and disintegration. In Iran, these inequalities have been growing at an alarming rate leading to serious problems. So, analysis of development level of regions and consequently, identifying interregional and intraregional inequalities is of great importance in the way of adopting appropriate development policies. The aim of this study is evaluating development level of sub-provinces of Iran and exploring existent inequalities. A system of 54 indicators of different dimensions of regional development was constructed and submitted to Analytic Hierarchy Process (AHP) for this purpose. Analysis of Coefficient of Variation (CV) was also applied to reveal regional inequalities about different dimensions of development. The results of this research showed that there are obvious differentiations among sub-provinces in development level. In addition, spatial distribution of sub-provinces with regards development level indicates that an intensive system of core and periphery exists in the country. So, it is necessary to reduce regional inequalities in Iran to pave way for greater national integration, increase in economic growth and more political stability.
بازشناسی ویژگیهای معماری اسلامی در روستای کریک سی سخت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال چهارم زمستان ۱۳۹۳ شماره ۳
75-84
حوزههای تخصصی:
روستای کریک از توابع شهرستان دنا واقع در استان کهگیلویه و بویراحمد با مرکزیت یاسوج است، این روستا دارای اقلیم سرد و کوهستانی است که در شیب ملایم رشته کوه زاگرس قرار گرفته است. از جمله ویژگی های این روستا بافت متراکم و پلکانی است که به صورت طولی و در کنار رودخانه شکل گرفته است. از جمله عوامل مؤثر در شکل گیری معماری این روستا می توان به توپوگرافی زمین، اقتصاد حاصل از معیشت، عوامل اقلیمی و وضعیت اجتماعی و فرهنگی مردم اشاره کرد. معماری روستای کریک به دو بخش معماری بافت قدیم )اصیل( و معماری بافت جدید )نوساز( تقسیم می شود. معماری اصیل به جای مانده از نخستین تمدن های این منطقه و این سرزمین بوده و معماری نوساز متأثر از معماری سایر اقوام و جوامع اطراف است. روش تحقیق در مرحله بررسی تاریخی و فرهنگ روستا به شیوه تاریخی- تفسیری است و در مرحله بررسی نمون هها به شیوه میدانی و به شیوه توصیفی- تحلیلی مورد بررسی قرار گرفته اند. روش گردآوری داد هها به روش کتابخانه ای، مقالات الکترونیکی و در مرحله میدانی به شیوه مصاحبه نیم هسازمان یافته و مشاهده است. در این مقاله معماری اصیل منطقه به صورت نمونه موردی بررسی شده و ساختار و معماری این روستا پس از معرفی، مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته است. نتایج نشان می دهند که معماری روستای کریک دارای ویژگ یهای خاص و منحصربه فرد خود است، این ویژگی ها عبارتند از بافت پلکانی و فشرده، ساختار همساز با اقلیم و زمینه، نحوه ذخیره انرژی با استفاده از چیدمان فضایی سکونتی و فضاهای خدماتی خانه و موقعیت استراتژیک روستا به لحاظ قرارگیری در دامنه رشته کوه زاگرس.
تحلیلی بر توزیع فضایی سرانه مذهبی در محله های شهری (مورد مطالعه: شهر قم)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از مهم ترین اهداف طرح های تفصیلی، تأمین سرانه های استاندارد خدمات شهری در راستای رفع نیازهای شهروندان است. تحقق پذیری این طرح ها، موکول به انطباق با زمینه است که در یک جامعه اسلامی، الزامات خاص خود را طلب می کند. در آموزه های اسلام، پاسخ به نیازهای مادی و فرا مادی انسان مدنظر قرارگرفته و شهر به عنوان بستر حیات طیبه، باید این مهم را تسهیل کند. بنابراین فراهم نمودن سرانه کالبدهای متناظر با نیازهای فرا مادی (مانند کاربری مذهبی)، از اهمیت برخوردار است. این پژوهش در شرایطی که خلاً پژوهش های مختلف کیفی و کمی در خصوص سرانه مذهبی شهرها کاملاً محسوس است، ضمن ارائه الگویی برای آسیب شناسی توزیع فضایی سرانه مذهبی شهرها، به ارزیابی طرح تفصیلی شهر مقدس قم از این منظر پرداخته است. تحقیق از نوع توصیفی-تحلیلی بوده که گردآوری داده های آن با روش اسنادی و مشاهده میدانی انجام پذیرفته و در نهایت، داده های اطلاعات مکانی (GIS) حاصل از برداشت میدانی پژوهشگر در انطباق با طرح تفصیلی مصوب و اسناد فرادست، تحلیل محتوا شد. نتایج تحقیق، کمبود سرانه مذهبی در مقیاس محله های شهر قم را با روش های مختلف تحلیلی، اثبات می کند. از یک سو طرح تفصیلی، مساحتی حدود 7% کاربری های مذهبی محلات را در تعریض معابر قرار داده و از سوی دیگر، عدم توزیع استاندارد و نرمال فضاهای مذهبی موجود و پیشنهادی طرح تفصیلی، منجر به انحراف بین حداقل %34 تا 68% نسبت به اهداف طرح جامع شهر و مقررات موضوعه شده است.
تعیین ارزش روستاشهری محله کن شهر تهران از طریق مقایسه تطبیقی با نمونه های جهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره اول زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴
92-117
حوزههای تخصصی:
تهران پایتخت و بزرگترین شهر ایران با وسعتی حدود 614 کیلومتر مربع در شمال کشور و جنوب دامنه البرز در 112 کیلومتری جنوب دریای خزر واقع شده و در آغاز ( پیش از چهارصد سال پیش ) روستایی نسبتأ بزرگ بوده است . از روستاهای معروف آن زمان روستای کن که واقع در شمال غربی شهر تهران کنونی می باشد می توان نام برد؛ قدمت کن حداقل به 1200 تا 1400 سال قبل باز می گردد و یکی از بزرگترین رودخانه های قدیم ولایت ری که از کوه های امامزاده داود سرچشمه داشته و تا دریاچه قم می رود، از کنار بافت روستایی کن می گذرد و باغ های کن را آبیاری می کند و شاهد همین مدعاست. در چند دهه اخیر موج رشد و توسعه سریع شهر نشینی به این محدوده نیز سرایت کرده و کن در داخل کلان شهر تهران قرار گرفته است . گرایش برنامه های ساخت و ساز به گونه ای است که سمت و سوی تخریب روستا و باغات و پهنه های سبز و باز آن را دارند. به دنبال همین مسأله، تحقیق حاضر به دنبال یک تغییر رویکرد از رشد کمی به رشد کیفی است و پرسش اصلی این است که با توجه به اهمیت موضوع چگونگی حفظ منابع سبز طبیعی موجود، از طریق احیاء محله سبز، آیا می توان محله کن شهر تهران را به عنوان روستاشهر معرفی کرد؟ و از این طریق، به جای درآمد زایی از طریق تخریب باغات و ساخت و ساز، از این آخرین مجموعه باغات به هم پیوسته کلانشهر تهران، حفاظت کرد .
ارزیابی میزان بازگشت پذیری ساختارهای واجد قدمت به چرخه حیات دوباره پیشنهاد مدل «بالقوّگی بازکاربست همساز» در نمونه ای از بافتِ میانی تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال هفتم پاییز ۱۳۹۶ شماره ۳
15-34
حوزههای تخصصی:
ذخیره های ساختمانی، مهمترین ظرفیت کالبدی توسعه درون زای شهری بوده، و برنامه ریزی برای مرمّت، ارتقاء و استفاده دوباره از آن، یکی از مهمترین سرفصل های حفاظت شهری فعّال طی دهه های اخیر بوده است. این روند، عاملی مهم در راه صیانت از هویّت کالبدی، و تقویت مکان بودگی هسته های تاریخی شهرها است. در ادبیات معاصرِ مرمّت شهری نیز، ویژگی های مثبتی مانند پایداری اجتماعی و زیست محیطی، تقویت حسّ مکان، به روزرسانی سازوکار برنامه ریزی، بهره وری اقتصادی و حفظ اصالت محیط انسان ساخت، از جمله مزیّت های استفاده دوباره از ساختارهای ارزشمند و واجد قدمت، شناخته شده است. این مقاله، ضمن بازخوانی همین روند، و استفاده از واژه ترکیبی بازکاربست همساز به مثابه معادلی برای عنوان Adaptive Re-use ، به بازخوانی و تطبیق پذیر نمودن مدل «بالقوّگی بازکاربست همساز» یا ARP (Adaptive Re-use Potential) می پردازد. بازخوانی معادله منحنی فرسودگی، و شناخت دقیق عوامل فرساینده-منسوخ کننده ساختارهای واجد قدمت، مدل «بالقوّگی بازکاربست همسازی» را به برآورد عمر مفید ساختار، و بهترین زمان مداخله با هدف مرمّت و روزآمدسازی آن نائل می کند. حاصل پیاده کردن این مدل برای یک بنای مشخّص، فهم شرایط منسوخ شدگی آن، و موقعیت کیفی-زمانی ساختار در ارتباط با میزان بازگشت پذیری به چرخه حیات دوباره است. استفاده از این مدل، در تعیین شرایط فرسودگی و بالقوّگی بازکاربست همساز برای نمونه ای از بناهای واجد ارزش بافت میانی تهران، به این فرضیه قوّت می بخشد که بسیاری از ساختارهای ارزشمند در بافت های تاریخی و میانی، در شرایطی قرار گرفته اند که امروز همچنان می توانند هدف طرح های موفّق بازکاربست همساز باشند، ولی در صورت از دست دادن فرصت، امکان بازگشت به چرخه حیات، و ارتقاء به منظور استفاده دوباره و منطبق با نیاز روز را از دست خواهند داد، و منحنی فرسودگی را به سوی درغلتیدن به وادی بازسازی اجباری، پیش خواهند برد.
شاخصه سبک های متداول نماهای آپارتمان های مسکونی در تهران معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به جهت ورود و نفوذ عناصری از معماری دیگر مکان ها، همواره در تعیین سبک معماری نماهای آپارتمان های مسکونی، سردرگمی وجود داشته است. تشخیص و تمایز سبک ها و تعیین عناصر شاخصه آنها می تواند در تحلیل های آتی مبنی بر هدایتگری سلایق بصری جامعه و ایجاد هماهنگی منظر بصری در شهرها، کارایی داشته باشد. هدف این پژوهش شناسایی عناصر فیزیکی سبک های نماهای مسکونی رایج در شهر تهران است تا بدین لحاظ بتوان مبنایی برای دسته بندی نماها فراهم نمود. با این هدف نماهای آپارتمان های مسکونی میان مرتبه معاصر واقع در هفت منطقه شهرداری شهر تهران که نماینده سبک های پست مدرن، مدرن متأخر و نئوکلاسیک می باشند توسط دوربین ثبت گردیدند. سپس عناصر فیزیکی هر سبک با توجه به تصاویر در جدول هایی تنظیم و فراوانی هر عامل فیزیکی با روش استدلال و تحلیل منطقی تعیین گردید. این پژوهش از حیث روش تحقیق از نوع پژوهش موردی با راهبرد توصیفی-تحلیلی است و ماهیت بنیادی-کاربردی دارد. در مجموع 2303 نما مورد تحلیل قرار گرفتند که از این تعداد 1131 نمونه مدرن متأخر، 1086 نمونه نئوکلاسیک، 85 نمونه پست مدرن و 1 نمونه ترکیب سه سبک می باشند. همچنین، 40 عنصر فیزیکی در سبک پست مدرن، 39 عنصر فیزیکی در سبک مدرن متأخر و 44 عنصر فیزیکی در سبک نئوکلاسیک شناسایی شدند. از مجموع نماهای مورد تحلیل، سبک پست مدرن تنها 3.7% کل نماها را در بر می گیرد.
Energy Consumption Modeling in Residential Buildings(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
In recent years, the issue of energy consumption modeling techniques in the building sector has been widely considered by researchers and managers. Researches indicate that energy consumption in residential sector is one of the main parts of the total consumption. Moreover, the urban residence is supposed as a significant consumer of energy in every country and therefore a focus for energy consumption efforts. For over increasing building energy consumption there can be some causes including : climate change, increase in household electricity load, fast-growing household electrical appliances, huge energy consumption of the buildings, and the lack of strict government supervision. Recently the issue of assigning different prices to different time-periods of energy consumption has been taken into consideration for energy prices of consumers’ bills. Therefore, in this paper a model for multi-prices and multi-periods single-type energy consumption in urban residential sector is presented; also an efficient heuristic method is provided for solving the mentioned model.
سیر تحول کالبدی سینماهای تبریز
حوزههای تخصصی:
تاریخ هنر سینما در ایران و تبریز به بیش از صد سال می رسد، با رونق این هنر، نیاز به ساخت فضاهایی برای این عملکرد جدید احساس گردید و اولین ساختمان سینماها در حالی در شهرها شکل گرفتند که برای پیدایش و تکامل پیش زمینه ای و یا الگویی در میان بناهای سنتی ایرانی نداشتند. از این رو هدف این پژوهش مطالعه در زمینه چگونگی پیدایش سینماها و عوامل مؤثر بر تحولات کالبدی آنها از شروع تاکنون در شهر تبریز است. این مطالعه به روش توصیفی-تحلیلی و بهره گیری از مطالعات کتابخانه ای و مطالعات میدانی نظیر مصاحبه، بازدید از سینماها، برداشت پلان و عکسبرداری به بررسی روند مکان یابی و شکل گیری بناها، الگوی معماری و الزامات ساخت در این بناها پرداخته است. نتایج مطالعات منجر به دسته بندی سینماها به چهار بخشِ «پیدایش»، «رونق»، «رکود» و «احیا» از منظر تحول کالبدی گردید. سپس عوامل موثر در این سیر تحول در چهار حوزه سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی شناسایی شدند.