فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۹۰۱ تا ۱٬۹۲۰ مورد از کل ۹٬۷۲۲ مورد.
منبع:
معماری سبز سال هفتم تیر ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۲۴)
11-22
حوزههای تخصصی:
امروزه کمتر جایی می توان یافت که ردپای گرافیک محیطی در آن نباشد. ضرورت وجود گرافیک محیطی با پیچیده تر شدن شهرها و افزایش جمعیت آن ها افزایش یافته است، می توان اذعان داشت که گرافیک محیطی در شهرهای امروزی نقشی حیاتی را ایفا می کند. یکی از مهم ترین مسائل در جامعه امروز مسئله بی نظمی ها و آشفتگی های مناظر مختلف شهری است که مولد آلودگی بصری و روانی مردم می باشد و تأثیرات نامطلوبی بر روحیه انسان برجای می گذارد مهم ترین عناصر موجود دریک شهر بناها و ساختمان های آن می باشد که زیبایی و هماهنگی و موزون بودن آن ها می تواند سلامت ذهنی و روحی افراد را در پی داشته باشد دانش های گوناگون نظیر روانشناسی جامعه شناسی شهرسازی و محیط زیست به دنبال راه کارهایی مناسب برای حل این مسئله هستند در این میان مقوله هنر و در میان هنرها هنر تجسمی ازجمله گرافیک محیطی سهم بسزایی در این حیطه دارد گرافیک محیطی از طرق مختلف به زیباسازی فضاهای شهری و همچنین فضاهای داخلی بناها کمک می کند مسائل و مشکلاتی که امروزه در زندگی شهرنشینی وجود دارد ایجاب می نماید تا علم گرافیک قسمتی از فعالیت های خود را در حیطه معماری و محیط زیست انجام دهد به عبارت دیگر در نظم بخشیدن و زیباکردن فضاهای شهرها و اماکن عمومی و ساختمان ها و بناها باید فراهم آوردن محیط زیبای بصری هماهنگی مطلوب با محیط زندگی آرامش بخشی به افراد جامعه را در نظر داشته باشد. این گرافیک ها با توجه به ماهیت ارتباطی خود، قابلیت های فراوانی در ایجاد هویت ویژه مکانی، تقویت سواد بصری و تبیین ساختارها و ارزش های زیباشناختی، جامعه شناختی، روان شناختی مسائل فرهنگی، هنری، سیاسی و ... جامعه دارند. گرافیک محیطی به واسطه ارتباط مستقیم خود با ویژگی های کالبدی، بصری و معنایی فضاهای شهری، در ادراک و ارزیابی شهر و محیط های شهری از جایگاه ویژه ای برخوردار می باشد و به عنوان بخشی از هنرهای شهری، نمود عینی احساسات و تفکرات معاصر شهروندان و همچنین زندگی روزمره آن هاست که می تواند تأثیر بارزی در فعال سازی و پویایی سازی فضاهای شهری داشته باشد. در این مقاله تحلیلی-توصیفی سعی شده پس از پرداختن به گرافیک محیطی و طراحی شهری، آرمان ها و فصل مشترک آن ها مورد بررسی قرار گیرد.
بررسی نقش معلمانه جمشید در آموزش به صنعتگران در دو نگاره موجود در کتابخانه چستربیتی
منبع:
رهپویه هنرهای صناعی دوره اول زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲
123 - 138
حوزههای تخصصی:
جمشید از نام آورترین شخصیت های تاریخی برای ایرانیان بوده و دو وجه آسمانی و زمینی به جای مقام پیامبری او در ادبیات کهن مورد توجه بقرار گرفته است.، او که معلمی را برگزید تا در پرتو فره الهی، برای انسان رفاه و سعادت به ارمغان آورد، با بیتوجهی به محور مینوی، هرچند نیک نام باقی ماند، اما فره خود را از دست داد. صحنه های مختلفی از زندگی جمشید در نگارگری ایران بازتاب داشته که تعدادی از آنها در ادوار مختلف، مربوط به ویژگی معلمی او و آموختن فنون به صنعتگران است. از میان تصاویر نقش شده با این موضوع، دو نمونه موجود در کتابخانه موزه چستربیتی هر دو در دوره ایلخانی و با فاصله زمانی کمی از هم ترسیم شده اند. بررسی آن ها می تواند این پرسش اصلی را پاسخگو باشد که دو گانگی های شخصیتی روح انسانی مختار چون جمشید چگونه می تواند با زبان هنر جلوه تجسمی یابد و به غیر از موضوع واحد، مهمترین ویژگی های مشترک این دو اثر که موجب شباهت آنها گردیده در چیست؟ داده های پژوهش تحلیلی و تطبیقی حاضر، به صورت کتابخانه ای فراهم آمده و بررسی آنها نشان می دهد که نگاره های مورد نظر به گونه ای شمایل نگارانه این روایت را مصور کرده اند تلاش مصوران هوشمندانه به گونه ای بوده که در عرصه تصویر بازتاب حقیقت باشد. و این الگو برداری از اجزای تصویر شده در زندگی واقعی است که موجب شباهت نسبی در آن دو اثر بوده است. در کنار آن عملکرد هنرمندان با بهره بردن از ویژگیهای مبانی تجسمی و ترکیب بندی بصورت ساختاری برای نشان دادن دوگانگی های وجود در راستای همین هدف بوده است.
مقایسه عملکرد حرارتی شگردهای اقلیمی دُرچَه، کُلَک و خارخُنَه در دوره گرم سال در مسکن بومی منطقه سیستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۰
67 - 88
حوزههای تخصصی:
آسایش حرارتی یکی از مسائل مهم و مورد توجه در معماری است. مطالعه در این زمینه از اوایل قرن بیستم شروع شده و دستاوردهای قابل توجهی داشته است. با وجود این یکی از چالش های معماری امروز، تأمین آسایش حرارتی ساکنانِ بناها با کمترین وابستگی به انرژی های فسیلی است. در عین حال به نظر می رسد معماری بومی که حاصل قرن ها تجربه و برآمده از آزمون های واقعی است موفقیت های قابل توجهی در این زمینه داشته و به شگردهای پاسخ ده اقلیمی خاصی دست یافته است که می تواند به طراحی غیرفعال و ایجاد معماری پایدار در اقلیم های مختلف کمک کند. معماری بومی منطقه سیستان نمونه ای از این نوع معماری است که توانسته است شرایط اقلیمی محیط داخل را در اغلب اوقات برای ساکنان قابل پذیرش کند. ازاین رو پژوهش حاضر در یک نمونه پژوهی به بررسی عملکرد شگردهای اقلیمی و نقش آن ها در تأمین آسایش حرارتی در معماری بومی منطقه سیستان می پردازد. برای این منظور، یک بنای بومی انتخاب شده و از طریق تحلیل کیفی و کمّی، عملکرد شگردهای درچه، کلک و خارخنه که به تأمین آسایش حرارتی در دوره گرم سال کمک می کنند مورد بررسی قرار گرفته و میزان تأثیر آن ها بر سه پارامتر دمای هوا، رطوبت نسبی و سرعت باد در فضای داخلی و آسایش حرارتی مورد تحلیل قرار گرفته است. نتایج نشان می دهد اگرچه در دوره گرم سال، شرایط محیطی فضای داخلی معماری بومی منطقه سیستان در محدوده آسایش حرارتی کلاسیک (23 تا 27 درجه سانتی گراد) قرار ندارد ولی بهره گیری از شگردهای اقلیمی مورد اشاره تأثیر قابل ملاحظه ای بر بهبود پارامترهای محیطی فضای داخل در اوقات مختلف شبانه روز داشته است. علاوه بر آن، این پژوهش ثابت می کند پارامتر های محیط داخل حاصل از عملکرد شگرد خارخنه نتایج خوبی را برای اوقات گرم روز نشان داده و شگردهای درچه و کلک می توانند فضاهای داخلی را در مواقعی که محیط خارج خنک تر است قابل تحمل نمایند.
بررسی و الویت بندی عوامل مؤثر بر تأمین منابع درآمدی پایدار در شهرداری اراک(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
سیاست گذاری محیط شهری سال اول پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
63 - 74
حوزههای تخصصی:
کشورهای درحال توسعه اغلب دارای سیستم اقتصادی ناکارآمد و فاقد مکانیزم های مشارکت شهروندان در تأمین هزینه های شهرها هستند، لذا سیستم تأمین درآمد شهرداری ها در این کشورها معمولا به سمت منابع درآمدی ناپایدار معطوف می شود. هدف از این پژوهش بررسی و الویت بندی عوامل مؤثر بر تأمین منابع درآمدی پایدار شهرداری اراک بوده است. روش پژوهش حاضر بر حسب هدف از نوع تحقیقات توسعه ای، بر حسب دستاورد تحقیق از نوع کاربردی و به لحاظ استراتژی تحقیق مورد استفاده پیمایشی بوده است. جامعه آماری این تحقیق شامل220 نفر از مدیران، معاونین و کارشناسان ارشد شهرداری اراک بوده است. با توجه به محدود بودن جامعه مورد بررسی اقدام به نمونه گیری نشده و پرسشنامه بین تمامی اعضا توزیع شده است. یافته ها در این پژوهش به منظور الویت بندی عوامل مؤثر جهت تأمین منابع درآمدی پایدار شهرداری از آزمون فریدمن استفاده شده است. نتایج حاکی از آن بوده است که میانگین رتبه عوامل مؤثر بر منابع درامدی پایدار شهرداری به ترتیب شامل: افزایش نرخ عوارض بر ارزش زمین، عوارض عمومی، روابط مالی شهرداری و شهروندان، کمک های مالی دولت، عوارض آلودگی محیط زیست و عوارض بر ارتباطات و حمل و نقل بوده است.
تدوین چهارچوب نظری و مفهومی تبیین نقش حقوق مالکیت زمین در برنامه ریزی فضایی شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۵ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
189 - 211
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: تضاد بین حقوق مالکان خصوصی و منافع عمومی و تلاش برای ایجاد تعادل بین این دو همواره از مهم ترین چالش های برنامه ریزی فضایی بوده است. گسترش روزافزون شهرها و روند کاهنده عرضه زمین قابل توسعه، حق استفاده و توسعه زمین را به باارزش ترین منبع تبدیل نموده و ابهام در تعریف و عدم تعیین دقیق مالکیت این حقوق سبب رقابت غیرمولد مالکان زمین، توسعه گران و عاملان دولتی و عمومی برای کسب آن، تشدید تضاد منافع عمومی و خصوصی و نابرابری فضایی شده است که لزوم توجه به الزامات نهادی در برنامه ریزی فضایی را بیش از پیش ضروری ساخته است. هدف: ازینرو هدف این مقاله کشف چیستی حقوق مالکیت زمین و اجزاء آن و تبیین ارتباط و میان کنش بین نهادهای برنامه ریزی فضایی و حقوق مالکیت است. روش شناسی: این پژوهش براساس هدف، بنیادی و ماهیتاً کیفی است و با اتخاذ رویکرد تبیینی- اکتشافی به مرور و تحلیل سیستماتیک منابع و متون می پردازد. واقع گرایی انتقادی به عنوان موضع فلسفی و پس کاوی به عنوان منطق استدلال و راهبرد پژوهش انتخاب شده است. یافته ها: با استفاده از رهیافت نهادگرایی جدید و حقوق مالکیت و به کارگیری تحلیل نهادی، این مقاله علاوه بر تدوین چهارچوب نظری، یک چهارچوب مفهومی که رابطه و میان کنش بین دو نهاد برنامه ریزی فضایی و حقوق مالکیت زمین و چگونگی تخصیص این حقوق در شهر را تبیین می کند، ارائه می نماید. نتیجه گیری: تحلیل نهادی به کار رفته بیان می کند که محصولات نهایی نظام برنامه ریزی فضایی از قبیل پهنه بندی، ضوابط و مقررات و پروانه/مجوز ساخت، یک بسته حقوق مالکیت برای هر قطعه زمین است. ازینرو حل تعارض و تضاد منافع قابل توجه در توسعه زمین شهری نیازمند تعریف و تعیین دقیق و آشکار مالکان هر یک از اجزاء این بسته حقوق می باشد. بنابراین ضروری است برنامه ریزان فضایی، بازاندیشی در نحوه تخصیص حقوق زمین و تعیین مالکان این حقوق را در کانون توجه خود قرار دهند.
"نوزاینده رود" پژوهشی در بازشناسی رودخانه زاینده رود و تحلیل آن به مثابه سیستم یکپارچه اجتماعی-اکولوژیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هجدهم آذر ۱۴۰۰ شماره ۱۰۲
101 - 114
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: رودخانه زاینده رود به عنوان اصلی ترین و مهم ترین عامل اکولوژیک دشت اصفهان، عامل اصلی تداوم سکونت و تنظیم کننده اکوسیستم منطقه، طی چند سال اخیر به دلایل مختلف از جمله تغییرات آب و هوایی، خشکسالی، نگاه سنتی در سدسازی، افزایش جمعیت، اصرار بر الگو های کشاورزی سنتی، صنایع آب بر، برداشت های بی رویه و خارج از برنامه، تفکیک مدیریت یکپارچه و تصمیمات غیرکارشناسانه و غیرقانونی، با کم آبی و بحران خشکی مواجه شده است. این موضوع سبب قطع متناوب جریان آب رودخانه در شهر اصفهان، و به تبع آن نقصان هایی در ابعاد فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و گردشگری شهر شده است.هداف پژوهش: در همین راستا پژوهش حاضر با خاستگاه نظری دیسیپلین منظر و اتخاذ نگاه سیستمی به پدیده طبیعی؛ مهم ترین مسئله پیرامون بحران رودخانه زاینده رود در اصفهان را در تفکیک مؤلفه های سازنده کلیت آن در نتیجه فقدان نگاه سیستمی و کل نگر درتحلیل و مدیریت آن می داند. از این رو به عنوان راهبرد اصلی در مواجهه با این موضوع؛ نگاه کل نگر به رودخانه به مثابه یک سیستم یکپارچه، فهم پیوسته مسائل اکولوژیک و تحلیل تأثیر جامعه بر ادراک از یک رودخانه شهری را مطلوب خود قرار داده است.روش پژوهش: این پژوهش با استفاده از روش تحقیق مطالعه موردی با تکیه بر منابع کتابخانه ای، مشاهدات میدانی و اسناد تصویری و انطباق نظریه «فهم و تحلیل رودخانه شهری به مثابه سیستم یکپارچه اجتماعی-اکولوژیک»، به فهم زیرسیستم ها، کشف روابط درونی، شرایط، فشارها و جریان های آن در انطباق با وضعیت رودخانه زاینده رود می پردازد.نتیجه گیری: نتیجه این پژوهش نشان می دهد عدم تناسب میان فشارها و جریان های درونی میان زیرسیستم های اکولوژیک و اجتماعی در این ساختار، این مجموعه را از تعادل خارج و ویژگی تطبیق پذیری و خودسازمان دهی آن را با اختلال مواجه کرده است. موضوعی که می بایست با بازیابی روابط نادیده گرفته شده میان مؤلفه های اجتماعی اصلی (ارزش ها، مردم و حکومت) و روابط از بین رفته میان شرایط و فرآیندهای اکوسیستم و نقش زیرساخت های اجتماعی در تصمیمات کلان، مورد توجه قرار گیرد و با اجرای برنامه ای چندسطحی، زمان مند و راهبردی این تعادل به سیستم بازگردد.
تحلیلی بر زیبایی و کارکردهای معنایی قفل های مجسمه گونه ایرانی (نمونه ی موردی: قفل چالشتر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نیاز به امنیت در ایران مانند سایر نقاط جهان نقش عمده ای در گسترش و ایجاد دکانهای قفل سازی داشته است. با این وجود نیاز به امنیت تنها دلیل قفل سازی در ایران نبوده و قفل یکی از عوامل برآوردن نیازهای معنوی ایرانیان نیز بوده است. قفل از این منظر حاوی مفاهیم رمزی است و چون دفتری که گشوده شود، رازهای نهانی در سینه دارد. اما عامل زیبایی در قفل و نظایر این هنر-صنعت همیشه ارادی و تابع انتخاب نبوده است. بلکه ناشی از تهمید و شگرد هنرمندان ایرانی در گریز از محدودیتها و تحریمهای عمدتا مذهبی و ایدئولوژیک بوده که آزادی هنر را محدود میکرد. اگر منع شده بود برای ساخت مجسمه و شمایل نگاری، ابزارهایی همچون قفل را [که استفاده از آن ناگزیر می نمود] تبدیل به زمینه ای میکرد برای هنرنمایی. اگر در معماری یا جاهای دیگر نمی توانست مجسمه های عظیم بسازد و در جای جای بنا به نمایش بگذارد، از سرستونها و درون کتیبه ها گرفته تا قفل و ... آنها را با شگردهای زیبایی شناسانه با وجوه کاربردی در هم می آمیخت. از دیگر منظر، قفل به تبع درآمیختگی صناعت و زیبایی در ایران زمین، مشحون از بارقه های زیبایی شناسانه ایرانی است. ادغام این ظرائف و هنرورزی ها تا به حدی میرسد که قفل ایرانی همچون مجسمه مینماید. التفات بیشتر ما به قفلهای چالشتر در این تحقیق به علت دسترسی بهتر و همچنین ظرافت و زیبایی آن است. قفلهای چالشتر از این منظر شهرت جهانی دارند. این قفلها علاوه بر زیبایی و ظرافت، از کارکردهای نمادین نیز بی بهره می باشند. قفلهای مجسمه گونه مورد مطالعه نیز از کتاب قفلهای ایرانی پرویز تناولی تهیه شده است. این پژوهش قصد دارد با تحلیلی بر زیبایی های هنری و کارکردهای رمزی مندرج در قفل های مجسمه گونه ایرانی، مسیر بازشناخت بهتر کارکردهای هنری و زیبایی شناسانه هنر-صنعتهای ایرانی خصوصا آنهایی که به لحاظ محدودیتهای ایدئولوژیک برای هنرمند-صنعتگر ایجاد شده بود، را هموار سازد و بر تمهید و شگرد های صناعتی –هنری صنعتگر-هنرمند ایرانی نقبی بزند.
بررسی نقش مدل سازی اطلاعات ساختمان به همراه تکنولوژی واقعیت مجازی در طراحی ساختمان های پایدار
منبع:
رف سال اول تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱
95 - 106
حوزههای تخصصی:
صنعت ساختمان یکی از بیشترین تأثیرات منفی و مخرب در محیط زیست را به دنبال دارد که همین امر منجر شده تا کشورهای جهان در پی برطرف کردن این موضوع و مشکلات حاکی از آن باشند. تکنولوژی های نوین در صنعت ساخت وساز یکی از راه حل های رفع این بحران است. تکنولوژی هایی که در تمام مراحل ساخت ناظر بر کار طراح، مهندس سازه، محاسب، مدیر پروژه هستند باعث بهینه سازی پروژه در تمام مراحل ساخت می شود. فناوری پیشرفته مدل سازی اطلاعات ساختمان یکی از این تکنولوژی های نوین است که قادر است با مدل سازی چندبعدی تمام اطلاعات ساختمان، طراحی اولیه ساختمان را به صورت دقیق انجام دهد و روند تغییرات در اسناد و مدارک در حین اجرای پروژه ساختمانی را به درستی لحاظ کند. در این پژوهش به بیان اهمیت استفاده از ساختمان های پایدار جهت کاهش اثرات منفی و مخرب بر محیط زیست باتوجه به مدل سازی اطلاعات ساختمان و همچنین تکنولوژی واقعیت مجازی و واقعیت افزوده پرداخته شده است. باتوجه به نوظهور بودن و همچنین واقعیت مجازی درایران، شناخت قابلیت ها و کاربردهای آن در زمینه معماری که کمتر موردبحث و بررسی قرار گرفته ضروری است. در این خلأ علمی روش تحقیق به صورت توصیفی-تحلیلی و شیوه تحقیق مرور متون و منابع است. نتایج نشان می دهد بهره گیری از واقعیت مجازی و واقعیت افزوده در ساختمان ها می تواند منجر به تحقق بیشتر و بهتر اهداف معماری پایدار در راستای حفظ منابع طبیعی شود.
تحلیل پالت های رنگی دو نمونه از قالیچه های بلوچ با استفاده از طیف سنجی انعکاسی
منبع:
رج شمار دوره دوم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱
83 - 95
حوزههای تخصصی:
عنصر رنگ و هارمونیِ فام های رنگیِ مورد استفاده در یک دست بافته می تواند شخصیتی منحصربه فرد به آن بدهد و ارزش هنری آن را در کنار طرح و نقش مطلوب دو چندان کند. یکی از مناطق نام آشنای ایران که گویی ساکنان آن به خوبی با این دانش آشنایی دارند اقلیم زیبای بلوچستان است؛ چرا که با به کارگیری تعداد فام های رنگی محدود (حداکثر 6 تا 8 فام) در طرح و نقش دست بافته های خویش هر بار روح تازه ای به وجود آنها می بخشند. اگرچه برخی از پژوهش ها بر موضوع مطالعه و شناخت فام های رنگی در دست بافته های سیستان و بلوچستان متمرکز شده اند؛ با این وجود، جای خالی تحلیل پالت رنگی مورد استفاده در این آثار هنری به کمک یک ابزار دقیق آزمایشگاهی به چشم می خورد. مطالعه پیش رو، با استفاده از آنالیز جامع و شناخته شده طیف سنجی (یا اسپکتروفتومتر) انعکاسی که یک روش شناسایی غیرتخریبی است به تجزیه و تحلیل فام های رنگی موجود در دو قالیچه بلوچ با بیشترین تعداد فام های رنگی پرداخته است. با استفاده از این آنالیز، پارامترهایی نظیر: روشنایی (L*)، کروما (C)، زاویه رنگ (h˚) و اختلاف رنگ (E∆) فام های موجود در هر قالیچه برای نقاط مختلف (10 نقطه) محاسبه شدند. نتایج نشان می دهد که مواد رنگزای طبیعی، روش دندانه دادن و شرایط به کار گرفته شده (دما، زمان و شیوه شستشو) در فرآیند رنگرزی سنّتی می تواند بر پارامترهای رنگی یاد شده موثر باشد. علاوه بر این، تغییرات رنگی برای فام های غالب در قالیچه ها ناچیز بوده که نشان دهنده پایداری آنها در برابر عوامل محیطی (نور، رطوبت و سایش) است. این نتیجه حاکی از دانش ذاتی اقوام بلوچ پیرامون علم شناخت رنگ است، چیزی که یقیناً بافندگان خوش ذوق و هنرمند ساکن این منطقه آن را با نگریستن به اقلیم جغرافیایی زیبای اطراف محیط زندگی خویش آموخته اند.
قابلیت سنجی باغ های تاریخی برای توسعه کشاورزی شهری در بیرجند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هجدهم آبان ۱۴۰۰ شماره ۱۰۱
51 - 66
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: یکی از قابلیت های تاریخی شهر بیرجند وجود تعداد زیادی از باغ ها و حیاط های تاریخی است که علی رغم اهمیت زیادشان از دیدگاه معماری منظر، به برنامه ریزی آنها از دیدگاه کلان برنامه ریزی منظر شهری توجه کافی نشده است. یکی از جدیدترین رویکردهای جهانی به باغ های تاریخی احیای قابلیت های کشاورزی و تولیدی باغ ها از طریق روش ها و رویکردهای موسوم به کشاورزی شهری است که در عین حفظ ابعاد میراثی باغ ها، با درگیر کردن جامعه شهروندی با موضوع تولید ارگانیک و کشاورزی مدنی، باعث می شود که علاوه بر صاحبان و مالکان باغ ها، جامعه شهروندی از برنامه ریزی مشارکتی باغ ها منافع بسیاری ببرد. هدف پژوهش: مطالعه حاضر با هدف قابلیت سنجی باغ های تاریخی بیرجند در پی شناسایی نقاط قوت و ضعف باغ ها به منظور توسعه کشاورزی است و لذا در پی پاسخ به این سؤال است که برای توسعه کشاورزی شهری در بیرجند چه نقشی می توان برای باغ های تاریخی قائل بود؟ روش پژوهش: روش تحقیق در این مطالعه تحلیلی-توصیفی است و اطلاعات پایه از منابع کتابخانه ای، مصاحبه با مدیران، کارشناسان و مشاوران باغ ها و برخی باغبانان در مورد یازده باغ تاریخی جمع آوری شده است. به علاوه مطالعات میدانی در باغ های تاریخی توسط نگارندگان به انجام رسیده است. همچنین از ابزار پرسشنامه نیز جهت گردآوری اطلاعات شامل امکانات فیزیکی باغ ها، فعالیت های کشاورزی و تولیدی در باغ ها، اهداف کشاورزی و باغداری، بازاریابی محصولات باغی و اقتصاد کشاورزی استفاده شد. نتیجه + گیری: نتایج نشان می دهد که بخش بزرگی از مساحت باغ های تاریخی بیرجند به عملکرد کشاورزی اختصاص یافته است. بر اساس یافته های این تحقیق، باغ های تاریخی پتانسیل ایجاد فرصت هایی برای مشارکت عمومی در فعالیت های تولیدی، آموزشی و مصرف محصولات زراعی و باغی را دارند. ترکیبی از اهداف مختلف، اعم از تجاری، آموزشی، اجتماعی، درمانی و یا محیط زیستی، می تواند عامل موفقیت مکان سازی باغ های تاریخی از طریق کشاورزی شهری باشد. بر اساس این استراتژی باغ تاریخی می تواند مکانی برای تعامل بین گروه ها و کاربران مختلف باشد. لذا تشکیل منظومه سبز مولد شهری منوط به استراتژی مشارکت عمومی یعنی درگیر کردن شهروندان در برنامه ریزی مجدد باغ های تاریخی برای توسعه منظر و فضای سبز عمومی خوراکی است. به نحوی که همه باغ ها اعم از خصوصی، دولتی و یا وقفی زمینه حضور و مشارکت شهروندان در توسعه کشاورزی شهری باشد.
بررسی اصول معماری ایرانی در مسکن روستایی (نمونه موردی: روستای کلامو شاهرود)
منبع:
هویت محیط دوره دوم بهار ۱۴۰۰ شماره ۶
40 - 52
حوزههای تخصصی:
اصول معماری ایرانی برگرفته از فرهنگ و ارزش های این مرز و بوم می باشد. این اصول از گذشته، در مسکن روستایی ایران وجود داشته است. اما امروزه تحولات اجتماعی و اقتصادی، تغییراتی را در الگوی معماری مسکن روستایی ایجاد کرده و در معماری امروز به اصول معماری ایرانی کمتر توجه شده است. در این میان معماری مسکن روستایی قدیم واجد معیارها و شاخص های ارزشمندی است که می تواند پس از شناسایی و تحلیل، در طراحی الگوی مسکونی جدید مورد بهره برداری قرار گیرد. از این رو هدف اصلی پژوهش حاضر، بررسی اصول معماری ایرانی در مسکن روستایی است. این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ روش توصیفی-تحلیلی است. بدین منظور ابتدا با مطالعه منابع کتابخانه ای اصول معماری ایرانی (مردم واری،خودبسندگی،نیارش،پرهیز از بیهودگی و درون گرایی) مشخص شده و سپس با مطالعه میدانی، نمود این اصول در چهار الگوی شاخص مسکن روستای کلامو شاهرود بررسی گردید. نتایج پژوهش نشان می دهد که الگوهای شاخص مسکن روستای کلامو منطبق بر اصول معماری ایرانی بوده و در همه الگوها نمودی از این اصول و مولفه های آن دیده می شود. در اصل مردم واری مولفه پرهیز از تشخص و تأمین نیاز ساکنین و در اصل پرهیز از بیهودگی اعتدال در تزئینات و میانه روی در وسعت بنا و در اصل درونگرایی نهی از اشراف و ایجاد خلوت به طور ویژه در روستای کلامو مورد توجه بوده است. در نهایت استخراج الگو بر اساس اصول معماری ایرانی و مولفه های آن برای مسکن معاصر روستا ارائه شده است.
بررسی تناسبات حیاط خانه های دوره قاجاریه کاشان
حوزههای تخصصی:
حیاط خانه های سنتی به عنوان قلب خانه، فضایی آرام و بهشت گونه است. فضایی که معمار آن با خلق نوعی خاص از الگوی سکونت، سبزی، طبیعت، خنکی، پاکی هوا و آسایش روان را به زندگی ارمغان می دهد. در این خانه ها، حیاط آن طور خلق می گردید که بهترین مکان برای انجام عملکردهای فضای باز، نیازها و خواسته های کیفی زندگی انسان در مقیاس و اندازه مطلوب باشد.تناسبات خود مفهومی است ریاضی که در معماری بر رابطه اجزا با یکدیگر و با کل تأثیرگذار است که در همه آثار هنری کاربرد دارد و همه آثار در خود نوعی تناسب را دارا می باشند. در این مقاله سعی بر این است تا با بررسی حیاط مرکزی و تناسبات حاکم بر آن ها با روش تحقیق توصیفی تحلیلی به دنبال پاسخ به سؤال چگونگی تناسبات در حیاط این خانه ها است. نتایج نشان می دهد هرچه طول حیاط افزایش یافته تقریباً به همان نسبت عرض نیز افزایش یافته و در نهایت این نسبت بین ۱ تا 6/1 متغیر بوده است. حتی این تغییرات در بین خانه هایی با دو یا چند حیاط نیز صدق می کند و بیشترین تناسبات موجود در آن ها 5/1 می باشد.
بازخوانی نقش ارگونومی در آفرینش فضای داخلی مدرسه شهدای هویزه با رویکرد آموزش خلاق
منبع:
معماری شناسی سال چهارم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۲۰
1-10
حوزههای تخصصی:
آبشخور نظری پژوهش حاضر؛ هم پیوندی ارگونومی در آفرینش فضای داخلی است تا به اتکای مفاهیم و پیکربندی تئوریکی و عملی آن، بیش از پیش به حوزه ی مطالعات برنامه ریزی غنا بخشد. زیرا مطالعات نشان می دهند موارد زیادی میتواند به کاهش کیفیت اموزشی دامن زند و یکی از این مواردی که می تواند کیفیت اموزش را برهم زند، عدم توجه نکردن به اصول ارگونومی می باشد و لذا، عدم توجه به فاکتورهای ارگونومی و رعایت نکردن انها در فضای اموزشی،منجر به پرداخت هزینه های بسیار زیادی،توسط دانش اموز در محیط اموزشی خود می شود که نتجه ای جز اتلاف انرژی،وقت،هزینه و عدم پرورش دهی نیروی متخصص توسط مدرسه می گردد و از این رو موجب کاهش کارایی،کیفیت و افزایش تنش بین دانش اموزان یک محیط اموزشی می شود. پژوهش حاضر ازنظر هدف کاربردی و از نظر ماهیت و روش توصیفی- تحلیلی و به لحاظ قلمرو زمانی، مقطع حاضر (1400) بوده است. جهت تحلیل چگونگی عملکرد شاخص ها از مدل تحلیل سلسله مراتبی(AHP) با تعداد 4 گزاره اصلی و 19 گزاره فرعی(زیر مجموعه ها ) بهره برده شده است. نتایج حاصل از پرسشنامه می توان به این نتیجه رسید که عواملی چون نحوه ی قرار گیری ساختمان مدرسه، وجود فضای سبز و طراحی فضاهای موقت در حیاط مدرسه، تعداد و کیفیت مناسب فضاهای ورزشی و بهداشتی معیارهای مهمی در طراحی حیاط مطلوب است و میتواند کارایی آن را به شکل چشمگیری افزایش دهد. بنابراین ارائه راهکارهای متناسب با معضلات موجود در حیاط مدرسه میتواند زمینه افزایش خلاقیت کودک در زنگ تفریح را نیز در پی داشته باشد. بنابراین هرچه طراحی حیاط مدرسه هوشمندانه و مطلوب تر باشد، کودکان نیز تمایل بیشتری به شکوفایی خلاقیت خود دارند. یافته این پیام را درپی داشت که غالب مدرسه های فعلی ایران از زاویه معماری و فضا سازی های داخل آن بخصوص برای اعداد سنی محدوده این پژوهش نیاز به بازسازی و فضا سازی مناسب براساس روحیات کودکان دارند و انتخاب فضا هایی منطبق بر خواسته ایشان می تواند مدرسه را تبدیل به فضایی پر روح و اثر گذار بر رشد و بهبود آموزش کند.
تدوین شاخص ها و طبقه بندی کاربردی مدل های آموزش آتلیه ای طراحی معماری
منبع:
معماری شناسی سال چهارم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۲۰
103-121
حوزههای تخصصی:
هر آموزش طراحی معماری محوری ترین موضوع آموزش معماری است. اگرچه آموزش طراحی در ایران پس از انقلاب فرهنگی اصطلاحا بومی سازی شده، ولیکن اساس آن منطبق بر ساختار آموزشی بوزار، باهاوس و سپس شیوه های متاخر اروپایی و آمریکایی است. ضعف اساتید و مراکز آموزش عالی در دانش و فهم مدل های مختلف آموزشی منجر به انطباق آموزش طراحی معماری بر اساس سرفصل های سیال، منعقد نشده و سلیقه محور شده است. هدف مقاله حاضر شناسایی، تدقیق و طبقه بندی موثرترین شیوه های آموزشی است و فرض بر آن است که چنین طبقه بندی با شفافیت لازم می تواند تا حدود زیادی ضعف آموزشی دروس طراحی معماری را کاهش دهد. سوال اصلی پژوهش آن است که چه شیوه هایی در این زمینه تدوین و تجربه شده است؛ ویژگی های هر یک چیست و چه عواملی در انتخاب هر روش موثر است؟ این تحقیق از انواع پژوهش های ترکیبی است؛ علاوه بر تبعیت از روش های اسنادی و تاریخی، متکی بر روش های تحلیلی- مقایسه ای بوده ولیکن تجربیات آموزشی محققین در جمع بندی نهایی، روش های کیفی را بر ساختار تحقیق حاکم می کند. دستاورد پژوهش حاضر شناسایی پنج الگوی آموزشی بر مبنای شناسایی معیارهای کلان متمایز کننده می باشد.
مطالعه شش نگاره نبرد اسفندیار با اژدها از شاهنامه فردوسی دو مکتب شیراز و تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آنچه شاهنامه فردوسی را با فرهنگ مردم و نگارگری پیوند داده، داستانهایی با مضامین پهلوانی و اسطورهای هستند که سبب شده اند تا نگارگران طی سالیان طولانی در صدد به تصویر کشیدن آن درآیند. از جمله داستان هایی که نگارگران بدان توجه کرده اند، "نبرد اسفندیار با اژده ا" است، که خان سوم از هفتخان اسفندیار محسوب می شود. اژدها یکی از عناصری است که در تمامی فرهنگ ها بدان توجه شده است و معانی متعددی را شامل می شود. این موضوع، در میان نگارگری دو مکتب شاخص شیراز و تبریز حائز اهمیت است و نگاره های این دوران نسبت به نگارههای پیش از خود، ساختاری متمایز دارند. مسئله اصلی این جستار، مقایسه تطبیقی ارتباط بصری و ساختارشناسانه بین اسفندیار و اژده ا در نگاره های مکاتب شیراز و تبریز دوم است. پژوهش حاضر در راستای پاسخگویی به این سئوال ها که نگارگران از چه خصوصیات بصری در جهت به تصویر کشیدن اژده ا استفاده کرده اند؟ و نگاره های منتخب چه وجوه اشتراک و افتراق تصویری دارند؟ سازماندهی شده اند. این پژوهش از منظر روش، توصیفی و داده های آن نیز به شیوه کتابخانه ای جمع آوری شد. تفحص های صورت گرفته درباره نگاره های منتخب دو مکتب، نشان میدهد: نگارگران از ویژگیهای بصری همچون اندازه، تزیینات، فرم، ترکیب بندی، رنگ، خطوط، بافت و... بهره برده اند. ازجمله خصوصیات تصویری، تفاوت نگاره های دو مکتب از موارد مشابه بیشتری برخوردار بوده از جمله در تزیینات، جثه اژده ا و نوع ترکیب بندی، خطوط، فرم، رنگ و خشکسالی صحنه می باشد. نگاره های شیراز ساختاری تک وجهی دارند و هنرمندان در بهره گیری از این عناصر در مقایسه با نگارگران تبریز دوم، آنچنان موفق نبوده اند که ویژگی های تصویری متنوع تری به کار بگیرند.
ارزیابی آسیب پذیری سکونتگاه های روستایی ایران در برابر خطر زلزله(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۴۰ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱۷۴
۱۱۸-۱۰۳
حوزههای تخصصی:
زلزله یکی از مهم ترین مخاطرات طبیعی است که هر ساله آسیب های فراوانی را برای جوامع انسانی در پی دارد و بعضاً منجر به ایجاد بحران ها و فجایع بزرگی می شود. ایران به علت موقعیت زمین شناسی و قرارگیری بر روی کمربند زلزله دارای گسل های فعال متعدد و یکی از کشورهای لرزه خیز دنیا است و طی دوره های مختلف بر اثر وقوع زلزله، محتمل تلفات زیادی شده است. در این بین، سکونتگاه های روﺳﺘﺎیی نیز به دلیل شرایط خاص خود مانند تمرکز شدید جمعیتی در برخی از نقاط پرخطر کشور، سطح پایین تکنولوژی و عدم دسترسی به مصالح مقاوم، شخصی سازی مساکن و عدم رعایت اصول ایمنی در ساخت وسازها، تأسیسات زیربنایی غیراستاندارد، مکانیابی نامناسب و عدم دسترسی به امکانات و خدمات، سطح پایین آموزش و مهارت از ﻧﺨﺴﺘیﻦ ﻣﻨﺎﻃﻖ آسیب پذیر در برابر زﻟﺰﻟﻪ ﻫﺴﺘﻨﺪ. لذا داشتن شناخت کافی از میزان آسیب پذیری بالقوه سکونتگاه های روستایی در جهت برنامه ریزی و پیشگیری از آسیب ها، می تواند در فرایند مدیریت بحران بسیار کارآمد باشد. هدف از این پژوهش، ارزیابی آسیب پذیری سکونتگاه های روستایی ایران در برابر خطر زلزله است. جامعه موردمطالعه شامل تمام سکونتگاه های روستایی ایران است. داده های مورداستفاده در این مقاله از مرکز آمار ایران سال 1390 گردآوری شده است. در این مقاله بعد از مرور ادبیات 12 متغیر در قالب 3 معیار اصلی (جمعیت، نوع مصالح، سن مساکن) برای ارزیابی آسیب پذیری استفاده شده است. ابتدا پهنه بندی خطر زلزله (کم، متوسط، زیاد) براساس مطالعات پیشین، داده های موجود و نظر کارشناسان انجام شد. همچنین جهت ارزیابی آسیب پذیری سکونتگاه های روستایی از سیستم استنتاج فازی با ایجاد پایگاه قواعد دانش بنیان و تعریف 594 قاعده در محیط نرم افزار Matlab استفاده شده است و خروجی نهایی با نرم افزار Arc GIS نمایش داده شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد حدود 45 درصد جمعیت و مساکن روستایی در پهنه با خطر زیاد زلزله استقرار یافته اند. همچنین سکونتگاه های روستایی ایران براساس میزان آسیب پذیری در برابر زلزله در سه طبقه با آسیب پذیری کم، متوسط و زیاد قرار گرفته اند که بخش عمده آن ها، به عبارتی حدود 70 درصد سکونتگاه های روستایی ایران در طبقه با میزان آسیب پذیری زیاد قرار می گیرند.
سیر احیا و تحول هنر نگارگری معاصر ترکیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هجدهم اردیبهشت ۱۴۰۰ شماره ۹۵
37 - 50
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: نگارگری معاصرترکیه وام د ار میراث عظیم نقاشی عثمانی است. هرچند د ر طی مسیر پرفرازونشیبش بعد از شکل گیری جمهوریت ترکیه (1923 م.) د چار افول شد و تا د هه 1940 م. چند ان د ر هنر ترکیه قابل رد یابی نیست، ولی د ر نهایت توانسته است به کمک هنرمند انی که د ر پی احیای نگارگری بود ه اند ، امروزه به سبک های خاص و شیوه های شخصی د ست پید ا کند . این سبک شخصی و نوآوری ها بعد از 1970 م. د ر د و بخش تحول و نوآوری مضمونی نگاره ها و سپس تحول و نوآوری فرمی نگاره ها به وضوح قابل پیگیری است.هد ف پژوهش: این پژوهش د ر نظر د ارد تحولات و نوآوری های نگارگران معاصر ترکیه را مورد مطالعه قرار د هد و د ر طی پژوهش به این د و سؤال پاسخ د هد : «نگارگری ترکیه بعد از استقرار جمهوریت چه ویژگی هایی د ارد ؟» و «چه آثار نوآورانه ای د ر نگارگری معاصر ترکیه شکل گرفته است؟» و د ر همین راستا برای پاسخ به سؤالات مورد نظر د ر این پژوهش آثار د ه نگارگر معاصر که د ارای سبک شخصی هستند ، مورد مطالعه قرار گرفته است.روش پژوهش: این مقاله با استفاد ه از روش توصیفی-تحلیلی و با گرد آوری اطلاعات به روش کتابخانه ای و آرشیوی از طریق مکاتبات با خود هنرمند ان و جمع آوری آثار از مجموعه های شخصی آنها، به مطالعه و تحلیل آثار پرد اخته است.نتیجه گیری: نتایج نشان می د هد گروهی از نگارگران با بهره گیری از سبک و اسلوب مکتب نگارگری کلاسیک عثمانی د ست به نوآوری د ر مضمون زد ه اند و گروه د یگر نه تنها اسلوب رایج نگارگری کلاسیک را تغییر د اد ه اند ، بلکه نگارگری را د ر هنرهای اجرایی و مفهومی نیز اجرا کرد ه اند . به عبارت د یگر نگارگران معاصر د ر کنار حفظ سنت های نگارگری عثمانی توانسته اند مفاهیم معاصر را د ر قالب های بیانی امروزی به مخاطب ارائه کنند .
چگونگی ارتقای زندگی روزمره با درنظرگرفتن سویه های دور و نزدیک معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هجدهم خرداد ۱۴۰۰ شماره ۹۶
17 - 28
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: از اواخر قرن بیستم و با جریان جهانی شدن، معماری به مثابه ابزاری برای برندسازی شد تا شهرها را به مکان های جاذب سرمایه تبدیل کند. این سیاست معماری را به جدایی هرچه بیشتر از زمینه و ایجاد تباین تشویق کرد و نتیجه آن تبدیل معماری به یک علم تخصصی و یا به مثابه یک اثر هنری و جدایی هرچه بیشتر از زندگی روزمره شد.هدف پژوهش: معماری و زندگی روزمره دارای سویه های دور و نزدیک و محل بروز و ظهور نظم دور و نظم نزدیک هستند. این پژوهش به سویه دور معماریِ مدرن و پس از آن پرداخته است چراکه معماری می تواند با بهره گیری از حوزه های معرفتی علوم انسانی و علوم اجتماعی، به تقویت جنبه هایی از زندگی روزمره بپردازد که در لایه های زیرین وجود دارد و بر جامعه انسانی اثر بگذارد.روش پژوهش: پژوهش حاضر تلاش می کند به کمک راهبرد پسکاوی، ارتباط و اثر معماری و زندگی روزمره را تبیین کند. ابتدا در یک مطالعه توصیفی-تحلیلی و به کمک مطالعه اسنادی، مفهوم زندگی روزمره را مورد کنکاش قرار دهد و نمودهای فضایی زندگی روزمره را از نگاه اندیشمندان مختلف معرفی کند و با تحلیل محتوای کیفی، این آرا را بررسی کرده و به معرفی مقوله ها و مضامین آن بپردازد.نتیجه گیری: یافته های این پژوهش حاکی از آن است که معماری صرفاً یک پدیده ذهنی یا عینی نیست و نمی توان آن را به فرم و عملکرد تقلیل داد. دانش معماری واجد سه مؤلفه علم، هنر و ارزش است که در دوران پس از مدرن عمدتاً از بعد ارزش غفلت شده است. زندگی روزمره نیز سه مؤلفه کردار فضایی، بازنمایی فضا و فضای بازنمایی دارد و هرکدام از ابعاد دانش معماری بر سویه های زندگی روزمره اثر می گذارد. این تحقیق به مؤلفه های ارزش دانش معماری و جنبه فضای بازنمایی زندگی روزمره، به عنوان بخشی از سویه های دورتر معماری و زندگی روزمره پرداخته است. معماری کمک می کند تا سلطه نظام های گوناگون بر فضا کاهش یابد و زندگی روزمره درون فضاهای عمومی تقویت شود. از این رو معماری، یک علم تخصصی، یک هنر و هم زمان در پیوند با زندگی روزمره است.
گونه شناسی مزارع تاریخی در اقلیم گرم و خشک با تکیه بر ویژگی های کالبدی و کارکردی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پیرامون شهرهایی مانند قم، کاشان، اصفهان و یزد در اقلیم گرم و خشک ایران محل شکل گیری مزارع مسکون تاریخی بیشماری بوده است. این پژوهش از میان مزارع شناسایی شده تعداد هفت باب به نام های سورآباد، عباس آباد، گَوَرت، طِرازآباد، دولت آباد، نصرت آباد و قاضی بالا را برای بررسی دقیق تر انتخاب کرده است. آن ها دارای ویژگی های کالبدی و کارکردی برجسته ای هستند و برای شناخت گونه های مختلف مزارع تاریخی مورد مطالعه قرار گرفته اند. مسئله اصلی تحقیق، کمبود آگاهی درباره گونه های مختلف مزارع تاریخی در این اقلیم است. شناخت نادرست در این باره می تواند تأثیر نامناسبی در حفاظت از آن ها داشته باشد. هم اکنون تعدادی از مزارع در استان های یزد، قم، اصفهان و پیرامون کاشان و نیاسر با نام های دیگری در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیده اند و غالباً بدون شناخت کامل درحال مرمت هستند. در این تحقیق دو پرسش مطرح می شود: 1. مزارع مسکون تاریخی در اقلیم گرم و خشک بر چند گونه قابل تقسیم بندی هستند؟ 2. ویژگی های کالبدی و کارکردی مزارع چه تأثیری بر گونه بندی آن ها دارد؟هدف تحقیق معرفی گونه های مزارع مسکون تاریخی در اقلیم مرکزی ایران است و مطالعات میدانی و سندپژوهی در بستر اسناد تاریخی و جغرافیای تاریخی قالب های اصلی تحقیق را ذیل رهیافت تفسیرگرایی و راهبرد تفسیری تاریخی تشکیل می دهند. این تحقیق با بررسی ویژگی های کالبدی و کارکردی مزارع منتخب، از آن ها به عنوان معیارهایی برای دستیابی به گونه بندی در مزارع استفاده کرده است. ویژگی هایی چون 1. موقعیت قرارگیری و نظام دسترسی2. دوره بندی تاریخی3. استقرارعناصرکالبدی4. ساختار، مصالح و تزئینات 5. نوع مالکیت6. وسعت تقریبی7. نوع محصولات و تولیدات زراعی و دامی 8. ویژگی اجتماعی و فرهنگی به عنوان معیارهای گونه بندی مطرح شده اند و براساس این معیارها، گونه هایی چون 1.گُله ای و یَله2. قاجاری و پهلوی3. دساکر کشتخوانی و مجموعه های کشتخوانی4. مجلل و ساده 5. اربابی و رعیتی 6. کبیره (معتبر) و صغیره (کوچک) 7. شتوی و صیفی 8. مسکون و غیرمسکون در مزارع مسکون اقلیم گرم و خشک ایران قابل شناسایی هستند. این پژوهش نشان می دهد که مزارع تاریخی براساس نوع ویژگی هایی که درآن ها وجوددارد، قابل دسته بندی و گونه بندی هستند. هر ویژگی چه از منظرکالبدی و چه از منظرکارکردی به معرفی یک گونه منجر می شود.
تحلیل محتوای رساله های دکتری شهرسازی ایران با تأکید بر رابطه دانش و پژوهش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۵ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
1 - 20
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: مروری بر نقدهای صورت گرفته درباره ی شهرسازی ایران، نکات قابل توجهی را در رابطه باکیفیت فعالیت های حرفه ای شهرسازی، خروجی های پژوهشی و سیستم تولید دانش آن نشان می دهد. نقص ها و کاستی هایی که هر یک به صورت مجزا تجربه می کنند، حاصل یک نقص کلی در ارتباط میان آن ها است. برگزاری دوره های دکتری شهرسازی در دانشگاه های مختلف جهان از سابقه قابل توجهی برخوردار است و ماحصل پژوهشی آن تلاش در غنی ساختن پایه ی دانش این رشته دارد. دوره ی دکتری شهرسازی در ایران از سال 1347 در دانشگاه تهران آغاز شد و از سال 1388 دانشگاه های شهید بهشتی و تربیت مدرس و پس از آن دانشگاه های دیگر به این جریان پیوستند. اما سؤال این است که محتوای رابطه ی دانش-پژوهش در شهرسازی ایران چگونه تعریف می شود و برای بهبود دانش شهرسازی ایران، رساله های دکتری چه حیطه ی محتوایی را می بایست پوشش دهند؟ هدف: این پژوهش تلاش دارد تا دریابد رساله های دکتری در این سال ها چه تأثیر محتوایی در دانش شهرسازی ایران داشته و در سال های آتی چه نقشی را می بایست ایفا کنند. روش: با نوع پژوهش حاضر بنیادی بوده و روش تحقیق آن تحلیل محتوای کیفی است. نمونه های موردمطالعه در این تحقیق تعداد 461 رساله ی دکتری شهرسازی جهانی و 123 رساله ی شهرسازی دانشگاه های سطح یک کشور بوده است. یافته ها: مطالعات صورت گرفته حاکی از آن است که مقوله ی فلسفه و نظریه ها اولویت اول در دانش و پژوهش داخلی و جهانی در دوران معاصر بوده است. نتیجه گیری: درنتیجه ی مقایسه رابطه ی دانش-پژوهش داخلی و جهانی از خلال مطالعات صورت گرفته در این مقاله، می توان گفت که پژوهشگر دوره دکتری برای تعیین موضوع رساله خود می تواند سه هدف را دنبال کند. در پی غنی ساختن دانش شهرسازی ایران برآید؛ در راستای دانش شهرسازی جهانی گام بردارد یا تلفیقی از این دو هدف را مدنظر قرار دهد. مبتنی بر انتخاب هر یک از این اهداف، لیستی از اولویت های موضوعی برای پژوهشگران دوره دکتری پیشنهادشده است.