فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۶۲۱ تا ۲٬۶۴۰ مورد از کل ۹٬۸۳۶ مورد.
منبع:
معماری شناسی سال چهارم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۲۰
219-227
حوزههای تخصصی:
مسکن بعنوان یکی از نیازهای اساسی بشر، مستقیماً کیفیت زندگی ساکنین آنرا متاثر می سازد. از این رو تأمین مسکن مناسب، چالش مهمی در برنامه های توسعه کالبدی، اقتصادی و اجتماعی اکثر کشورها است. از طرفی، غالب طرح ها و سیاست های مسکن متمرکز حوزه مسکن شهری بوده و بخش عمده ای از ساکنین سکونتگاه های روستایی که در مساکن نامقاوم و نامناسب به لحاظ وضعیت سازه ای و معماری زندگی می کنند، کمتر مورد توجه دولت ها و نهادهای متولی امر قرار می گیرند. در ایران دولت به منظور بهبود کیفیت زندگی و کاهش خسارات بلایای طبیعی، طرح بهسازی و مقاوم سازی مسکن روستایی را در دستور کار برنامه های عمران روستایی خود قرار داد. به همین خاطر، لازم است به وضعیت موجود و آینده این طرح (پرسپکتیو طرح) در قالب بررسی و تحلیل چالش ها و موانع فراروی طرح بهسازی و مقاوم سازی مسکن روستایی در سطح روستاهای شهرستان گنبدکاووس پرداخته شود. این مقاله به لحاظ ماهیت موضوع و هدف از نوع مطالعات کاربردی و از نظر روش شناسی جزو تحقیقات توصیفی- تحلیلی است. واحد سطح تحقیق روستا بوده و جامعه آماری آن، خانوارهای روستایی است که در طرح بهسازی و مقاوم سازی مسکن روستایی ثبت نام کرده یا نکرده اند، که در مجموع شامل 51547 خانوار بوده که تعداد 240 خانوار بعنوان حجم نمونه به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شده اند. گردآوری داده ها و اطلاعات به دو روش کتابخانه ای و میدانی (مبتنی بر پرسشنامه محقق ساخته) انجام گرفته که برای تجزیه و تحلیل آنها از نرم افزار آماری Excel و SPSS استفاده شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد که اگرچه این طرح با استقبال فزاینده و چشمگیر روستاییان منطقه روبرو شده و موجب نوسازی، بهسازی و مقاوم سازی مساکن روستایی آنان شده است؛ لیکن این طرح با چالش های عدیده ای از جمله نداشتن ضامن معتبر بانکی، زمان بر بودن فرایند اخذ وام، بالا بودن مبالغ افتتاح حساب بانکی، طولانی شدن دوره ساخت مساکن روستایی، بروکراسی اداری، گران شدن مواد و مصالح ساختمانی و بالابودن هزینه های ساخت خانه و دستمزدهای کارگری، روبروست.
گونه شناسی فرم کلی و تراکم نسبی ساختمان های مسکونی تهران از منظر عملکرد اقلیمی و بهینه سازی مصرف انرژی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال یازدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
۷۸-۶۰
حوزههای تخصصی:
اهداف: این پژوهش میزان بار گرمایش، سرمایش، نورروز حداکثری و تهویه مطبوع را در گونه های مختلف ساختمانی تهران بررسی و بر مبنای تابع هدف بهینه، گونه ساختمانی را با درنظر گرفتن فرم کلی و تراکم نسبی محاسبه نموده و بر اساس نسبت پنجره به دیوار، نحوه توزیع پنجره به دیوار و جهت گیری معرفی می کند. ابزار و روش ها: ابتدا با بررسی منابع مختلف انواع گونه های ساختمان تهران استخراج گردید. گونه ها به روش مدولار چیدمان شده و پس از محاسبه تراکم نسبی دسته بندی شدند. سپس گونه ها با نرم افزار انرژی برای محاسبه بار گرمایش، سرمایش، نورروز حداکثری و تهویه در حالات مختلف مدل سازی و شبیه سازی شدند. برای هر گونه 60 آنالیز صورت گرفت و در انتها گونه ها مقایسه و گونه بهینه معرفی گردید. یافته ها: در گونه با تراکم نسبی ۰٫۹۵ و 10% WWR= و West 270، کمترین بار گرمایش و سرمایش بدست آمد. این گونه اگرچه دارای بار انرژی حداقل می باشد، اما دارای نور روز و تهویه حداکثر نمی باشد. بدین منظور پس از یکسان سازی واحد و نوشتن تابع هدف گونه ساختمانی با تراکم نسبی 0.54 و 40% WWR= و Uniform 180 کمترین بار مصرفی انرژی و بالاترین مقدار نورروز و تهویه به عنوان فرم بهینه انتخاب شد. نتیجه گیری: در نتایج اولیه پژوهش اگرچه گونه ساختمانی با تراکم نسبی بالا کمترین بار گرمایش و سرمایش داراست اما با درنظرگرفتن سایر متغیرها این گونه از منظر عملکرد اقلیمی حالت بهینه نمی باشد. از این رو میزان اهمیت متغیرها و ضریب وزنی آن ها در تابع هدف برای تصمیم گیری در مورد میزان مصرف انرژی گونه های ساختمانی بسیار حائز اهمیت است.
تأثیر حس تعلق به مکان ساکنان بر نمای بناهای مسکونی محلات مجاور مادی های اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۱۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۲
119 - 136
حوزههای تخصصی:
حاشیه مادی ها، مرز رویارویی انسان و طبیعت، قابل ترکیب با عناصر معماری و موثر بر طراحی سیما و منظر محلات شهری است. امروزه توسعه جوامع انسانی بر سکونت مردم بی تاثیر نبوده، چنانچه تغییر شیوه زندگی و آپارتمان نشینی، باعث ایجاد فاصله بین طبیعت مادی ها و ساکنان گشته است. ساکنان به عنوان گروه های جمعیتی جدید به محلات وارد شدند. استقرار در منازل آپارتمانی باعث قطع ارتباط با طبیعت شد و این عدم ارتباط بر ضعف حس تعلق مکان آنان افزود. به این ترتیب بناهای مسکونی جدید بدون توجه به بناهای پیرامون خود و بر اساس سلیقه های شخصی شکل گرفت و سیمای محلات از آشفتگی و نابسامانی ناشی از عدم هماهنگی در ترکیب عناصر نما متأثرشد. این پژوهش با هدف بررسی نحوه و چگونگی تأثیر حس تعلق بر مؤلفه های نمای محلات مسکونی، در مجاورت طبیعت مادی ها از دیدگاه ساکنان، به دنبال پاسخگویی به این سوال است که تأثیر حس تعلق مکان بر ویژگی های نمای محلات مسکونی مجاور مادی های اصفهان از دید ساکنان چیست؟ پژوهش از نظر جمع آوری اطلاعات، پژوهش میدانی و از نظر مسیر اجرا از نوع پژوهش های ترکیبی متوالی با پارادایم پراگماتیسم است. داده های کیفی با استفاده از مشاهدات مستقیم، مطالعه اسنادی و مصاحبه با متخصصین، گردآوری و تحلیل محتوای مضمون (تماتیک) انجام شد، سپس داده های کمی در بستری پیمایشی به روش تهیه پرسشنامه از ساکنان محلات مسکونی مجاور مادی ها گردآوری و توسط نرم افزار Spss و Amos تحلیل شد و تحلیل ها یکجا مورد تفسیر قرارگرفت. نتایج مطالعات نشان داد که حس تعلق و مادی ها بر نما تأثیر معنادار دارند. از دیدگاه ساکنان، حس تعلق بیشترین تأثیر را به ترتیب بر مؤلفه ی فرم و اندازه ، سپس بر اجزای نما و در درجه سوم بر مؤلفه مصالح دارد و مولفه های مادی ، به ترتیب با خاطره انگیزی، خوانایی، آرامش و آسایش اقلیمی و منحصر به فرد بودن باعث افزایش تأثیر طبیعت موجود بر نما شده اند. بنابراین توجه به زیر ساخت سبز مادی های اصفهان و جلب مشارکت ساکنان تحت تأثیر حس تعلق آن ها، ارتقای شاخص های کالبدی نمای بناهای مسکونی مجاور مادی ها را به همراه خواهد داشت.محاسبه گردید.
خوانش انواع حرکت در مسکن بر مبنای فرهنگ حریم معاصر (نمونه موردی: سه خانه برگزیده معماری معاصر ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۱۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۲
265 - 280
حوزههای تخصصی:
ارزش های فرهنگی متاثر از رفتار، نگرش و باورهای افراد در فرهنگ های جاری میان افراد، تنظیم حریم مطلوب افراد را در ارتباط دو سویه انسان-محیط، مهم ترین عنصر معرف حریم ارتباطات تفسیر می کند. انسان ها، در این تعامل، ترجیحات و تعاریف متفاوتی از حریم، ارتباط خود را با دیگران و دیگر فضاها دارند. هدف این مقاله، دریافت آرایش کالبدی مطلوب حریم متناسب با فرهنگ اسلامی جاری و موجود میان افراد در مسکن معاصر است. جامعه آماری براساس فرمول کوکران محاسبه شد که تعداد 78 معمار اسلامی را شامل می شود. در مرحله اول، جهت شناخت شاخصه های ارتباطی انسان- محیط و میزان معناداری ارتباط میان انسان و اجزای خانه، از ابزار پرسشنامه و نرم افزار SPSS و آزمون ناپارامتریک کروسکال والیس، استفاده شد. سپس برای سنجش میزان اثرگذاری الگوی پایه چیدمان حریم به دست آمده از آرا صاحب نظران معماری اسلامی، سه خانه برگزیده معاصر ایران انتخاب و در نرم افزارهای Depth Map و A-Graph، به ترتیب حریم دیداری و حریم ارتباط فضاها(حرکتی)، بررسی شد. یافته ها نشان می دهد که پذیرایی با اثرپذیری و اثرگذاری کم به نسبت سایر فضاها، نقش عنصر میانه در برقراری ارتباط(حرکت) و ایجاد حریم در خانه را دارد. همچنین در الگوی پایه از چیدمان حریم در خانه براساس آرا نظر معماران اسلامی، دو هسته درون(فضای خصوصی) و بیرون(فضای عمومی) و پذیرایی به عنوان هسته رابط فضاها هستند که سایر عملکردها با تعیین فاصله(عمق) و نوع هم جواری(هم پیوندی) با انواع عناصر کالبدی(طبقه، دیوار، پرده...) با هسته رابط در الگوی معاصر جایگذاری می شوند. بنابراین شناخت چیدمان فضایی مطلوب در فرهنگ اسلامی مورد پذیرش افراد در موقعیت های زیستی متفاوت، این امکان را برای معماران ایجاد می نماید تا در تعیین ارزش حریم هر جز خانه، چیدمان فضایی مطلوب حریم افراد در خانه معاصر ایرانی را پینشهاد نمایند.
تحلیل سبک معماری نما های آثار وارطان هوانسیان در تهران از سال 1339-1300
منبع:
رف سال اول پاییز ۱۴۰۰ شماره ۲
81 - 96
حوزههای تخصصی:
نماسازی و طراحی نما در فرایند طراحی معماری بنا همواره از اهمیت بنیادین برخوردار بوده است، در این راستا مفاهیم تأثیرگذار معماری غرب بر اندیشه معماران ایرانی و سیر و تحول سبک های مدرن، آرت دکو، سبک بین الملل و استریم لاین و تمایز هر یک از این سبک ها در طراحی نماهای آثار معماری وارطان هوانسیان تأثیر به سزایی دارد. مهم ترین هدف این مقاله تحلیل و ارزیابی سبک های به کاررفته در طراحی نماهای ساختمانی از آثار وارطان هوانسیان است. با این فرض که سبک نماهای به کاررفته در آثار وارطان چه تأثیراتی از سبک اروپایی گرفته است. این پژوهش با طرح تحقیق مطالعه تطبیقی به پرسش های تحقیق پاسخ می گوید. در این نوشتار ابتدا از لحاظ تاریخی به تحلیل نماهایی وارطان هوانسیان از سال 1339-1300می پردازیم سپس شباهت های هر یک از آثار را بررسی و نتایج حاصل از آن با سبک های اروپایی مقایسه می شود. از نظر تاریخی سبک معماری وارطان به چهار دسته نئوکلاسیک، آرت نوو، آرت دکو و مدرن تقسیم می شود. با تحلیل و ارزیابی آثار او به این نتیجه دست خواهیم یافت که در دوره اول 1319-1300، سبک طراحی نما بیشتر مدرن استفاده شده است. در دوره دوم 1329-1320، سبک طراحی نما پر تزئین تر و بدون تقارن، نسبت به دوره اول است و به سبک آرت دکو توجه شده است. در دوره سوم 1339-1330، سبک طراحی نما تزئینات کمتر و بدون تقارن، نسبت به دوره اول و دوم است و هم از سبک آرت دکو و مدرن بهره گرفته است. بیشتر آثار او شاخص های تقارن، پر و خالی، سایه روشن، گوشه های گرد در نما، تزئینات در پنجره ها و بالکن های بیرون زده مطرح است و هرکدام از این ویژگی ها مربوط به سبک های مختلف در آثار او است.
ریخت شناسی معماری معنامحور با استفاده از روش چیدمان فضا مطالعه موردی: مسجد علی اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هجدهم خرداد ۱۴۰۰ شماره ۹۶
29 - 44
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: معنای یک مکان عاملی است که باعث تمایز آن مکان خاص از سایر مکان ها و فضاها می شود. معنای مکان از دو حیث قابل بررسی است: بعد ذهنی و عینی یا فیزیکی. هدف از پژوهش پیش رو تبیین کردن معنا در معماری بناهای شاخص مذهبی دوره صفویه اصفهان، با استفاده از تحلیل ویژگی های کالبدی و فیزیکی فضای معماری آنهاست. اهداف پژوهش: پژوهش حاضر به دنبال پاسخ به این پرسش محوری است که کدام یک از فضاهای مسجد از بعد فیزیکی و کالبدی معنادهی بیشتری دارد و دلیل معناداری فضاهای مسجد چیست؟ به همین منظور از میان ادوار تاریخی، دوره صفویه که واجد ارزش های معناگرایانه بوده و از میان بناهای مذهبی، مسجد علی اصفهان که جهت اقامه نماز مورد استفاده قرار می گیرد به عنوان نمونه موردی انتخاب شد. روش پژوهش: روش تحقیق در پژوهش حاضر از نوع توصیفی-تحلیلی است. روش تحلیل آن نیز با استفاده از روش چیدمان فضا، تحلیل مصاحبه ها توسط نرم افزار «پروتژه» و تحلیل آماری توسط نرم افزار «Spss22» و آنالیز مؤلفه های ریخت شناسی معماری مانند هم پیوندی، نفوذپذیری، گوناگونی، خوانایی، شفافیت، مقیاس و تناسب، انعطاف پذیری و وحدت فضایی در فضاهای مختلف مسجد علی است. نتیجه گیری: پس از آنالیز نقشه ها توسط نرم افزار «دپس مپ»، توزیع و تحلیل پرسشنامه و مصاحبه در میان جامعه آماری مورد نظر، این نتیجه حاصل شد که حیاط با توجه به موقعیت استقرار مابین سایر فضاها و ایجاد ارتباط و دسترسی به آنها، علاوه بر داشتن شفافیت و تداوم دید بصری، دارای میزان بالاتری از هم پیوندی است. کاربران مسجد علی از میان فضاهای مسجد، حیاط را واجد آن دسته از مؤلفه های فیزیکی دانسته اند که به واسطه آن مؤلفه ها فضا را معنادار می نامند. از دستاوردهای این پژوهش می توان در طراحی معماری معنامحور با توجه به مؤلفه های فیزیکی آن و در طراحی مساجد جدید با توجه به الزامات و نیازهای جدید بهره جست.
رقص، سرمایه ای نمادین؛ گزینه ای برای توسعه گردشگری ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هجدهم خرداد ۱۴۰۰ شماره ۹۶
95 - 104
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: رقص، یکی از هنرهای هفت گانه که قدمتی همپای تمدن انسان دارد، دنباله ای از حرکات هدفمند و نمادین انسانی است که دارای ارزش زیبایی شناسانه است و کنشگران آن در فرهنگ های متفاوت، جلوه های گوناگونی از آن را به اجرا و نمایش می گذارند. این هنر انسانی ظرفیت بالایی در توسعه فردی، توسعه اجتماعی و فرهنگی دارد و قابل تبدیل شدن به سرمایه ای نمادین است؛ به طوری که می تواند توسعه گردشگری کشور را به همراه داشته باشد. هرچند رقص همانند دیگر عرصه های جلوه گری انسان می تواند طیفی از ابتذال تا تعالی را در برگیرد. هدف پژوهش: این پژوهش بدان سبب ضرورت دارد که نشان دهد چنانچه جنبه ها و آثار والای این هنر بازخوانی و ترویج شود، می توان از بی شمار فوائد اجرای آن در سطح جامعه سود جست و به عنوان سرمایه ای نمادین برای آن برنامه ریزی کرد و از قبل آن به شکوفایی در حوزه گردشگری فرهنگی و خلاق دست یافت. روش تحقیق: در این مقاله محقق با انجام مطالعات کتابخانه ای و روش تحقیق توصیفی-تحلیلی، به سؤال تحقیق پاسخ داده است. نتیجه گیری: نتایج این مقاله با واکاوی رقص در حوزه فردی و اجتماعی نشان می دهد که این هنر دیرپای انسانی غنای جسم و جان و جمع را افزون می کند زیرا سبب درک لذت زندگی در حال و تجربه حس رهایی و وارستگی شده و به افزایش نشاط، عقلانیت و تاب آوری اجتماعی می انجامد و شایسته است جامعه علمی، سیاستگذاری و اجرایی کشور با التفات بیشتر به این حوزه مغفول نظر کنند و از زیان های فردی، اجتماعی و ملی که تا کنون دامن گیرمان شده بکاهند.
واکاوی مؤلفه های پست مدرنیستی در مجسمه های شهری غرب و مقایسه تطبیقی همزمان آن با مجسمه های ایران
حوزههای تخصصی:
این پژوهش بر آن است تا ضمن شناخت رویکردهای پست مدنیستی مختلف در مجسمه سازی غرب و مقایسه همزمان آن با مجسمه های شهری ایران که مقارن با ظهور انقلاب اسلامی است، ریشه های فکری و مبانی نظری مؤلفه های آن را در ویژگی ها، صورت بیانی و مفهوم ضمنی این آثار مورد تحلیل قرار دهد. لذا این پرسش مطرح می شود که از 1980 میلادی همزمان با ظهور پست مدرنیسم در غرب، مجسمه سازی ایران دچار چه تحولاتی شد؟ اصول کلی و ویژگی های عمده مجسمه سازی در غرب و ایران چگونه بود؟ از این رو هدف این پژوهش، بررسی تحولات و مقایسه ویژگی های گسترده مجسمه های شهری غرب و ایران در جهت دستیابی به یک ساماندهی منسجم از چیستی و چگونگی این آثار در این دوره زمانی است. بدین منظور پژوهش حاضر با رویکردی کیفی و روش توصیفی- تحلیلی، آثار شاخص در این بازه زمانی را بر مبنای ویژگی های پست مدرنیستی مجسمه ها در قالب رویکردهای مختلفی معرفی کرده و سپس ویژگی های هر رویکرد را جهت بازشناسی مؤلفه ها مورد مقایسه قرار داده است. نتیجه پژوهش نشان می دهد که در مجسمه های غرب بحث موضوع محوری به عنوان نقطه اشتراک همه رویکردهای مجسمه سازی این امکان را به هنرمند داده است که بدون نگرانی رعایت هیچ آداب و ترتیبی صرفاً از انواع دغدغه های شخصی خود با نگرشی منتقدانه سخن بگویند. اما غالب مجسمه های ساخته شده در ایران تا1380شمسی به عنوان هنری متعهد در تلاش برای احراز هویت ایرانی- اسلامی بوده و به عنوان رسانه ای جهت تعامل معانی و محتوای مورد نظر هنرمند ایرانی سبب ساز نوعی هویت -ارزشی در این آثار گشته است. لذا به طور کلی دو مؤلفه پست مدرنیستی یعنی محتواگرایی و زمینه گرایی را می توان به عنوان نقاط مشترک مجسمه سازی ایران و غرب در این بازه زمانی معرفی کرد.
ساماندهی مصرف فضای شهری با تکیه بر یافته های ضرباهنگ کاوی زندگی روزانه؛ موردپژوهی: محدوده میدان کمال الملک کاشان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - معماری و شهرسازی دوره ۲۶ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
43 - 55
حوزههای تخصصی:
پاسخ به مسئله تولید و بازتولید آمرانه فضا و قبضه آن به دست قدرت، مستلزم توجه به شیوه های خلاقانه مردم در مصرف فضای شهری است. پژوهش حاضر، بر میدان کمال الملک در کاشان متمرکز است که از فضاهای مهم عمومی در این شهر به شمار می آید. این پژوهش، با تکیه بر کاوش ضرباهنگ های زندگی روزانه، در پی راهکارهایی حاصل پاسخ خلاقانه مردم در برابر نگاه تخصصی است تا مصرف فضای شهری ساماندهی گردد. بنابراین، با رجوع به آرای لوفور، به بررسی تأثیر سه مؤلفه اقلیم-فرهنگ-قدرت بر ضرباهنگ های فضای دریافته-پنداشته-زیسته پرداخته شد. این مطالعه با تکیه بر روش پیش رونده-پس رونده، در دو سطحِ پیچیدگی عمودی و افقی فضا انجام شد. در پیچیدگی عمودی، به تاریخ فضا در کاشان، مراجعه و از روش مطالعات اسنادی استفاده شد. در مطالعه پیچیدگی افقی فضا، ضرباهنگ های جاری در محدوده پژوهش از طریق پژوهش میدانی (مشاهده با روش ساده و غیرمداخله گر) و روش توصیفی مطالعه شد. سرانجام، نتایج حاصل از مطالعه هر سطح، در تفسیری کلی آمیخته گردید. یافته های پژوهش نشان داد که فضای زیسته شهر کاشان، همسو با اقلیم و فرهنگ و واجد چندین ضرباهنگ است که در تداخل با یکدیگر به سر می برند. قدرت ضرباهنگ های غالب موجب شده تا امر پنداشته نسبت به امر زیسته در برتری باشد.
الگوها و اصول کالبدی خانه های سنتی کاشان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۴۰ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱۷۶
۱۰۲-۸۷
حوزههای تخصصی:
خانه های سنتی در طول زمان و به صورت تجربی برای رسیدن به کارایی بیشتر، به اصول و الگوهایی دست یافته اند که به صورت پیدا یا پنهان در همه خانه ها تکرار می گردند و موجب می شوند به بهترین شکل با فرهنگ و اقلیم منطقه هماهنگ باشند. برخی از آن ها در محدوده مکانی یا زمانی بزرگ تر و برخی در محدوده کوچک تر استفاده می گردند. هدف از این پژوهش، شناخت و بررسی اصول و الگوهای کالبدی خانه های سنتی شهر کاشان و ارائه مصادیق آن است. نوع پژوهش کاربردی و کیفی است و با روش توصیفی و تحلیلی بر اساس مصداق پژوهی انجام یافته است. داده های این پژوهش از طریق برداشت های میدانی و مراجعه به منابع مکتوب گردآوری شده اند. جامعه بررسی شده، خانه های سنتی کاشان و محدوده مکانی آن، باروی جلالی و بازه زمانی آن، قاجاریه و پهلوی اول است. مورد پژوهی شامل هشت خانه اند که به صورت تصادفی از مجموعه خانه های میراث فرهنگی انتخاب شده اند. یافته های این پژوهش در سه الگوی اصلی از یکدیگر تفکیک شده اند: الگوی ارتباط با پیرامون و شهر؛ الگوی سازماندهی فضایی و شکل گیری؛ الگوی زیستی و عملکردی. این الگوها در مجموع شامل هشت اصل می گردند: هماهنگی با بافت زمینه؛ سادگی بدنه خارجی؛ فضای منفی هسته شکل دهنده؛ انسجام فضای مثبت؛ سازمان فضایی ترتیبی و مفصلی؛ محرمیت؛ تنوع فضای عملکردی؛ جبهه های متعدد برای فعالیت های مختلف. نتایج این پژوهش بیانگر نحوه شکل گیری خانه ها بر اساس الگوها و اصول ذکرشده اند که از حیاط شروع می شوند و تا ارتباط با شهر به صورت رفت وبرگشت تکامل پیدا می کنند. این تحقیق می تواند با تبیین این اصول زمینه را برای شناخت سایر اصول و الگوهای شکل دهنده خانه های سنتی هموار سازد.
ارزیابی مولفه های تاب آوری محلات شهری امن در مناطق کویری با بهره گیری از مدل دلفی (مورد پژوهی : محله نعیم آباد یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۴ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱۴
37 - 54
حوزههای تخصصی:
امروزه اکثر مناطق شهری و سکونتگاه ها در موقعیتهای جغرافیایی ساخته و بنا شده اند که از نظر خطرات طبیعی در معرض انواع تهدیدات و سوانح طبیعی و مصنوع توسط انسانها هستند. دیدگاهی که تا امروز در مدیریت شهری سانحه به آن توجه می شده است بیشتر دیدگاهی مقابله گرایانه و کم کردن خطرات بوده است. در این میان تاب آوری مفهومی است که اخیرا و در رویا رویی با عدم قطعیتها و ناشناخته ها بکار برده می شود . انگیزه و هدف از این مطالعه ، ارزیابی مولفه های تاب آوری محلات شهری امن در مناطق کویری با بهره گیری از مدل دلفی در محله نعیم آباد یزد بدون در نظر گرفتن تهدید مخاطره خاصی می باشد. بنابراین، ابتدا مؤلفه ها و ابعاد مطرح در تاب آوری شهری از بررسی تعداد زیادی از مقالات و پایان نامه های داخلی و خارجی مرتبط استخراج و تدقیق گردید. سپس با استفاده از مدل دلفی، نظرات خبرگان و مدیران ارشد شهرداری یزد، اساتید شهرسازی دانشگاهی یزد و نیز مطالعات مقایسه ای ، بعدها و مؤلفه های پایانی نگارندگان مقاله ارایه شد و با بررسی و مورد تحلیل قرار دادن پرسشنامه ها و مطالعه و ارزیابی دقیق مولفه های تاب آوری محلات شهری امن در مناطق کویری در ابعاد و مؤلفه های مختلف مورد اعتبار سنجی و سنجش قرار گرفت. مطابق تحلیل و محاسبات آماری و مطالعات انجام شده در مدل دلفی، شاخصهایی همچون میزان مشارکت شهروندان ، تمایل به حفظ معیارهای فرهنگی و پس اندازها و سرمایه خانوارها از عوامل موثر بر مولفه های تاب آوری محلات شهری امن در متاطق کویری می باشند.
مسیر یابی بهینه خطوط انتقال برق با استفاده از الگوریتم PSO و روش IHWP(نمونه موردی: خط انتقال نیروگاه کرمان به ارگ جدید بم)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۴ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱۴
55 - 64
حوزههای تخصصی:
در مسیریابی خطوط برق پارامترهای مختلفی به جهت هزینه احداث و تأثیرات مختلف محیطی، در نظر گرفته می شود. با توجه به گستردگی عوامل مؤثر در مسیریابی خطوط انتقال برق می توان روش های تصمیم گیری چند معیاره و الگوریتم های تکاملی را بعنوان ابزاری مناسب در نظر گرفت. روش تحقیق حاضر، توصیفی–تحلیلی می باشد. و با بهره گیری از مدل IHWP و الگوریتم PSO به بهینه یابی خط انتقال برق 400 کیلوولت نیروگاه کرمان به ارگ جدید بم در حوزه برق منطقه ای کرمان به طول 251 کیلومتر پرداخته می شود. جهت مسیریابی با استفاده از مدل IHWP در محیط GIS، از 12 شاخص مانند؛ نقاط ارتفاعی، شیب، فاصله از خطوط نفت، تیپ اراضی و غیره استفاده شد که نتایج نشان می دهد که مسیر پیشنهادی 58.26 درصد نسبت به وضع موجود بهینه و طول مسیر نیز 20 کیلومتر کاهش یافته است. در استفاده از الگوریتم PSO که در نرم افزار MATLAB پردازش گردید، مسیر پیشنهادی 55.33 درصد نسبت به وضع موجود بهینه گشته و طول مسیر نیز 18 کیلومتر کاهش یافت. نتایج هر دو روش نشان می دهد، شرایط بسیار مناسبی نسبت به وضعیت موجود ایجاد شده و مسیر پیشنهادی روش IHWP، 2.93 درصد از مسیر پیشنهادی PSO بهینه تر می باشد و همچنین طول مسیر پیشنهادی در روش IHWP به میزان 4 کیلومتر کمتر از روش PSO می باشد.
شهرسازی مبتنی بر محیط زیست، چالشهای بهداشتی شهرهای تالابی
حوزههای تخصصی:
افزایش سرسام آور جمعیت جهان طی چند دهه گذشته و روند توسعه ناپایدار جوامع شهری باعث تجاوزات آشکار به زمین ها و اکوسیستم های ارزشمند حاشیه شهرها شده است. تالابها مهمترین این اکوسیستم ها هستند که طی صده های اخیر با توسعه نامتوازن شهرها به کلی بلعید شده و نابود یا تخریب شده اند. تغییر دیدگاه در فرایند توسعه شهرها از شکل ها و الگوهای نامطلوب سازه ای به سوی توسعه ی دوست دار محیط زیست، باعث شکل گیری مفهوم جدیدی تحت عنوان شهرهای اکولوژیک شده است. در این شهرها سعی می شود تا ارزش های ذاتی محیط زیست در تصمیمات مدیریت شهری و برنامه ریزی های توسعه منعکس شده و بروز یابد. به این ترتیب، با ایجاد تعامل سازنده میان محیط زیست، اقتصاد، سیاست و فاکتورهای فرهنگی-اجتماعی، شهرها در هماهنگی با طبیعت به شکوفایی رسیده و توسعه خواهد یافت. توجه به نقش تالاب در بهبود فضاهای شهری، به دلیل واهمه همیشگی انسان از تاثیرات ناآشنای این محیط ها بر امنیت و سلامت انسان با تاخیری تاریخی همراه بوده است. تنها در سال های اخیر و آن هم از منظر محیط زیستی، کنوانسیون جهانی حفاظت از تالابها معروف به کنوانسیون رامسر ایده شهرهای تالابی را جهت حفاظت از تالابهای داخل و پیرامون شهرها پیشنهاد کرده است. در این تحقیق با تشریح مفهوم شهرهای تالابی، بهداشت آب که مهمترین چالش در بهره برداری مستقیم از تالابها است، با بررسی یک نمونه موردی در شهر بابل مورد بررسی و آزمون قرار می گیرد.
شناخت و سنجش مولفه های دخیل در فرسودگی بافت قدیم شهر گرگان
حوزههای تخصصی:
طی سال های اخیر، شهرها بخاطر ماهیت سرزندگی و پویایی از یک سو و مواجهه با ابعاد گوناگون کالبدی، اقتصادی، اجتماعی- فرهنگی و مدیریتی از سوی دیگر، همواره در راه تحول و توسعه خود با چالش ها و معضلات متعدد و نوظهوری از جمله بافت فرسوده شهری روبرو می شوند. به طوری که، بافت قدیمی و تاریخی شهرها بیش از دیگر نقاط شهری در معرض تاثیرات نامطلوب توسعه شهری قرار گرفته اند. تا آنجا که لزوم احیای بافت های قدیم و تاریخی شهری، امری ناگزیر می باشد. این در حالی است که به دنبال دگرگونی های جوامع شهری ایران و همچنین توسعه فیزیکی و ناموزون شهرها به دلیل رشد جمعیت و معضلات تأمین مسکن و ارائه خدمات شهری، باعث شکل گیری و تقابل دو بخش قدیمی و جدید شهر شده است. در این بین، در شهر گرگان به دلایل مختلف و تحت تاثیر مولفه های تاثیرگذار تحول شهری، فاصله رشد و کیفیت زندگی در این دو بافت شدت یافته و عدم تطابق این بافت ها با نیازهای نوظهور، اغلب بافت قدیمی و تاریخی این شهر تبدیل به بافت فرسوده شهری شده است. لذا این پژوهش به دنبال بررسی، شناخت عمقی و تحلیل مولفه های موثر در شکل گیری و تشدید فرسودگی بافت های قدیم و تاریخی شهر گرگان می باشد. این مقاله کاربردی با روش توصیفی- تحلیلی انجام پذیرفته که مبتنی بر مطالعات اسنادی و پیمایشی است. جامعه آماری مشتمل بر حدود 15000 نفر از ساکنین بافت های قدیمی و تاریخی شهر گرگان بوده که تعداد 300 نفر بعنوان حجم نمونه ابتدا به روش نمونه گیری خوشه ای- مکانی و سپس با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب گردید. روایی پرسشنامه های توزیعی با روش خرد جمعی دلفی تحت نظر گروهی از کارشناسان و متخصصین مطالعات شهری تایید شده و پایایی آن بر اساس ضریب کلی آلفای کرونباخ برابر با 86/0 می باشد. یافته های این پژوهش نشان می دهد که مولفه های چالشی از قبیل نبود فضای لازم و مناسب برای پارکینگ خودروها، وجود انواع آلودگی های محیطی، کمبود و کم توجهی به سازه ها و مصالح ساختمانی مناسب و گرانی روزافزون آنها با توجه به درآمد ساکنین بافت های قدیمی، کمبود امکانات و خدمات رفاهی و کم توجهی به معضلات روزافزون آن و همچنین عدم توجه کافی مسئولین شهری به احیا، مرمت و نوسازی اینگونه بافت ها، اغلب باعث تخریب فضاها و بناهای موجود و تشدید فرسودگی بافت قدیم و تاریخی شهر گرگان شده است.
دیالکتیک مفهوم صیرورت و پویایی با مسئله حفظ اثار و نشانه های گذشته از دیدگاه اندیشمندان پست مدرن.
منبع:
معماری شناسی سال چهارم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۱
95-103
حوزههای تخصصی:
دو مفهوم صیرورت و حفظ اثار و نشانه های گذشته هر کدام از نظر اندیشمندان پست مدرن (به عنوان یک اندیشه انتقادی نسبت به اندیشه مدرن) مورد توجه و تاکید قرار دارند. از این رو با بررسی عمیق این دو مفهوم به ظاهر متضاد از نگاه نظره پردازان پست مدرن و با در نظرگرفتن یک نمونه موردی و تطبیق مفاهیم یاد شده با شرایط ان در پی یافتن نحوه برخورد اندیشمندان پست مدرن با چنین دوگانگی هستیم. در شهر کرمانشاه یک خیابان به عنوان شریان اصلی و با بافت تاریخی وجود دارد که بدون تعریض و با عرض فعلی خیابان حتی با اعمال انواع محدودیت های ترافیکی باز هم جوابگوی رفت وآمد شهروندان کرمانشاهی نیست. از طرف دیگر، تعریض این خیابان باعث تخریب بافت سنتی و با ارزش بازار کرمانشاه می شود. دغدغه پیشرو در این تحقیق چگونگی حل این معضل با استفاده از نگاه اندیشمندان پست مدرن نسبت به مفاهیم به ظاهر دوگانه(صیرورت-پویای و حفظ اثار و نشانه های گذشته) می باشد. انچه مورد پرسش واقع می شود این است که اندیشمندان پست مدرن در مواجه با چنین شرایطی اگر دست به انتخاب بزنند کدامیک از مفاهیم گفته شده در بالا می تواند ارجحیت داشته باشد. در اینجا این فرض مطرح می شود که با بررسی دقیق و عمیق این مفاهیم در اندیشه پست مدرن بتوان به راه حلی برای رفع این دوگانگی دست یافت. در پایان باید گفت با بررسی عمیق مفاهیم یاد شده از نگاه اندیشمندان پست مدرن مانند دلوز می توان نتیجه گرفت نه تنها دوگانگی در بین این دو مفهوم وجود ندارد ، بلکه همسو بودن انها در حل معضل و دستیابی به راه حل منطقی و منطبق بر اندیشه پست مدرن می تواند به ما کمک کند. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی تحلیلی بوده و از نظر روش انجام تحقیق (متُد تحقیق) بررسی اسنادی و کتابخانه ای می باشد. این تحقیق از نظر روش شناسی، کیفیت گرا و یا تفسیری است و ابزار تحقیق بیشتر بر اساس فیش برداری از مطالب مطالعه شده در متون مرتبط با موضوع می باشد.
باز آفرینی الگوهای کیفیت بخش معماری سنتی گیلان؛ نمونه موردی خانه های شهرستان لاهیجان
حوزههای تخصصی:
با وجود پیدایش معمای مدرن و از بین رفتن هویت در ساخت و سازهای جدید، الگو شناسی یکی از موضوعات مهمی است که سعی در شناخت روش های کاربردی جهت دستیابی به عناصر و الگو های هویت ساز بومی گذشته و استفاده از آنها در معماری امروز به شکل نوین دارد. بافت های مسکونی سنتی به عنوان هسته اولیه تشکیل دهنده شهرها و نیز عناصر و ابنیه معماری موجود در آنها بدون تردید میراثی ارزشمند جهت بررسی، تحلیل و ارائه الگو های مناسب معماری بومی هستند. این پژوهش ابتدا با نگاهی توصیفی – تحلیلی مروری خواهد داشت بر مباحث کلیدی مطرح و مرتبط با باز آفرینی و الگو شناسی و سپس با توجه به مبانی نظری بدست آمده، فاکتورهای کالبدی، کارکردی و معنایی موثر بر الگو های بافت و ابنیه سنتی گیلان شناسایی می شود. در مرحله بعدی جهت شناخت و بررسی کالبد بناهای سنتی خانه های لاهیجان بعنوان نمونه مورد مطالعه قرار گرفته و بعد از تحلیل، موثرترین فاکتورها اولویت گذاری شده و با توجه به نتایج، اصول معماری سنتی و ضوابط موجود آن، به همراه راهکارها و الگو های طراحی جدید با هدف ارتقا ابعاد کیفی و کمی فضاهای مسکونی معرفی می گردند.
سیری در معماری سبز ایران
حوزههای تخصصی:
معماری سبز به ساختمان هایی اطلاق می شود که در آن از مصالح سبز و تکنولوژی های سبز(مواد و مصالح قابل بازگشت به چرخه طبیعی) استفاده می شود و اثرات منفی آن را بر روی محیط اطرافش کم می کند. هدف از این نوع معماری هم سو شدن با محیط زیست است. این تحقیق به شیوه توصیفی و تحلیلی و از نوع مطالعات عملی و کاربردی است که مبتنی بر مطالعه، کارهای انجام شده، تحقیق ها و پایان نامه های به روز و تجزیه و تحلیل آن ها می باشد. آلودگی زیست محیطی و بحران انرژی در سده بیستم، زمینه های پیدایش رویکردهای مختلف برای همسازی معماری با اقلیم را ایجاد نمود. به رغم نادیده انگاشتن نقش انسان در برخی از این رویکردها، اخیراً نقش سبک زندگی انسان در حل بحران های زیست محیطی مورد توجه قرار گرفته است. معماری کهن ایران زمین، با توجه به مصادیق فراوان قابل بحث و بررسی، به خوبی به مبانی پایداری وفادار بوده است. ساختمان های کهن ایران طوری طراحی شده اند که در زمستان به خوبی و سادگی گرم می شوند و در تابستان به راحتی خنک و این ساده ترین وکاربردی ترین مفهوم معماری پایداراست .دست کم از اصول معماری ایرانی خود بسندگی و پرهیز از بیهودگی را بدون کوچکترین کم و کاستی می توان با معماری پایدار(سبز) مطابق دانست و این یعنی معماری ایران خیلی قبل تر از آنکه دنیا به فکر نگرشی نو به معماری باشد اینگونه می آفریده است.
حفاظت از سازه های خشت و گلی سنتی در شهرهای کویری با استفاده از رویه های جاذب رطوبت و صدا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری اقلیم گرم و خشک سال نهم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱۴
117 - 137
حوزههای تخصصی:
حفظ آثار و بناهای معماری، امروزه بسیار موردتوجه جهانیان واقع شده است چراکه این بناها ثروت فرهنگی و نمایانگر قدمت، هویت، تاریخچه و تمدن هر سرزمین و از سوی دیگر رونق دهنده صنعت گردشگری در هر کشوری هستند. یکی از این بناهای معماری که به عنوان معماری خاکی نیز شناخته می شود، سازه های خشت و گلی است که در ایران نیز، مخصوصاً در شهرهای کویری با اقلیم گرم و خشک، بسیار به چشم می خورد. عوامل متعددی باعث خرابی این سازه های خشت و گلی می-شود که یکی از عوامل اصلی تخریب این نوع سازه ها، رطوبت است که منشأ اصلی آن، عمدتاً تجمع رواناب حاصل از باران در کنار دیوارهای خشت و گلی است. یک راه حل برای حفاظت از این بناها در برابر رواناب باران استفاده از رویه های جاذب رطوبت است که علاوه بر خاصیت نفوذپذیری، قابلیت جذب صدا، کاهش آلودگی صوتی و ایجاد تبخیر برای خنک شدن هوا را نیز دارد. این پژوهش به منظور بررسی عملکرد آسفالت متخلخل در معابر بافت سنتی به منظور نفوذ رواناب برای جلوگیری از رسیدن رطوبت به بناهای معماری خشت و گلی و درنتیجه حفاظت آن ها و همچنین بررسی خاصیت کاهش آلودگی صوتی برای تأمین آرامش روانی بافت سنتی، ایجاد فرایند تبخیر برای تأمین آسایش حرارتی بافت سنتی و میزان مقاومت آسفالت متخلخل و مقایسه آن با آسفالت معمولی (نفوذناپذیر) با ساخت نمونه های آزمایشگاهی انجام شده است. علاوه بر این ازآنجاکه در معابر بافت سنتی-گردشگری، زیبایی بصری نیز اهمیت ویژه ای دارد، با اجرای یک قطعه آسفالت متخلخل دریکی از معابر محلی، سرعت تغییر رنگ آسفالت متخلخل در طول زمان از رنگ سیاه به رنگ خاکستری به کمک پردازش تصویر با کد نویسی در متلب بررسی و با آسفالت معمولی مقایسه شد. نتایج نشان می دهد نفوذپذیری و تبخیر آسفالت متخلخل به ترتیب ۰۰۱۷۸/۰ متر بر ثانیه و ۶/۱۳ گرم در روز است درحالی که این مقادیر برای آسفالت معمولی صفر است. همچنین نتایج گویای آن است که میزان آلودگی صوتی تولیدشده حاصل از ترافیک آسفالت متخلخل و میزان مقاومت فشاری مارشال آن به ترتیب٪۸ و٪۲۳ کمتر از آسفالت معمولی است و سرعت تغییر رنگ در آسفالت متخلخل در جهت کاهش تیرگی رنگ، به مراتب بیشتر از آسفالت معمولی است.
بررسی عوامل موثر در چیدمان پلانی فضاهای خانه های تک حیاطِ شهر اصفهان (مطالعه موردی: خانه های ساخته شده قبل از 1300 هجری شمسی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری اقلیم گرم و خشک سال نهم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱۴
137 - 158
حوزههای تخصصی:
عوامل موثری در چیدمان و طراحی فضاهای معماری در خانه های تاریخی تاثیرگذار هستند، دراین بین بسیاری از محققین بر این باورند که شرایط اقلیمی همچون نور در جانمایی فضاها، نقش بنیادینی داشته است. این پژوهش در پی پاسخ به این سؤال است که: عوامل موثری که در چیدمان فضاهای خانه های تاریخی اصفهان در پلان به کار رفته اند، کدام اند؟ مطالعات گسترده ای در حیطه خانه های تاریخی در ایران انجام شده، ولی عوامل مؤثر در چگونگی چینش فضاها که شامل ویژگی شکلی زمین، محورهای طولی و عرضی قرار گرفته در زمین و ویگی های اقلیمی است، در این مطالعات نادیده گرفته شده است. این پژوهش برای نخستین بار به دنبال شناسایی عوامل تاثیرگذار در نحوه قرارگیری فضاها در اطراف حیاط خانه های تاریخی شهر اصفهان است. ابزارهای مورداستفاده شامل: جمع آوری اطلاعات به روش مطالعه اسنادی، کتابخانه ای و میدانی انجام شده است. تحقیق پیش رو از نظر هدف بنیادین است و روش تحقیق به صورت کیفی و روش تحلیل داده ها به صورت توصیفی-تحلیلی است. برای رسیدن به این منظور، ابتدا برداشت میدانی از خانه های تاریخی انجام گرفته است، سپس دسته بندی شکلی فضاهای اصلی، استخراج شده است و به صورت مقایسه ای ویژگی های شکلی و نحوه قرارگیری فضاها بر اساس نور پذیری در طول روز، شکل زمین و کشیدگی حیاط در جهت های مختلف، نوع عملکرد فضا و خلاقیت استادکاران معماری سنتی مورد تحلیل قرارگرفته است. نتایج حاصل از مطالعات انجام شده مؤید آن است که عوامل موثری همچون، شکل زمین، جهت طولی محور حیاط و عوامل اقلیمی مانند میزان نور پذیری به ترتیب در جانمایی و چیدمان فضاهای اصلی در پلان مؤثر بوده است. همچنین با تغییر جهت کشیدگی حیاط از حالت شمالی- جنوبی به شرقی-غربی، چیدمان فضاها در پلان تغییر کرده است.
واکاوی سرامیک های گتومونو ژاپن بر مبنای معیارهای زیبایی مینگی
منبع:
رهپویه هنرهای صناعی دوره اول پاییز ۱۴۰۰ شماره ۱
77 - 88
حوزههای تخصصی:
سرامیک های «گتومونو»، همان سفالینه های دست ساز ژاپنی است که توسط سفالگرانی ناشناس ساخته می شوند و از لحاظ معیارهای زیبای شناختی «مینگی» از امتیاز ویژه ای برخوردارند. مینگی، جنبش پیشه ی هنرهای مردمی ژاپن است که، جهت حفظ آثار دستی ژاپن در مقابل تحولات مدرن ژاپنی پایه گذاری شد. مینگی، در هنر- صنعت سفال و سرامیک در دنیا بسیار شناخته شده است، اما متأسفانه در ایران، به علت کمبود پژوهش و منابع، عموماً ناشناخته مانده است. این مقاله ضمن بررسی نحوه ی شکل گیری جنبش مینگی و ارتباط آن با حوزه ی سرامیک، درصدد است، معیارهای زیبایی شناختی مینگی را جهت شناسائی و ریشه یابی زیبایی های نهفته در سرامیک های گتومونو بومی و مردمی ژاپن مورد استفاده قرار دهد، و با بهره گیری از مفاهیم فلسفی و فرهنگی ژاپن، به تفسیر آن ها بپردازد. در این تحقیق، از روش توصیفی-تحلیلی جهت تبیین مطالب استفاده شده و گردآوری مطالب نیز به صورت کتابخانه ای بوده است. نتایج به دست آمده از پژوهش، نشان داده است: سرامیک های گتومونو که با هدف کاربرد روزانه، به صورت جمعی برای گروه های مختلف مردم ساخته می شود، از دیدگاه زیبایی شناختی از سایر نمونه هایی که به صورت فردی تولید می شوند، برترند؛ چرا که از نیروی سنت بهره مندند و زیبایی شان مدیون سادگی، طبیعت گرایی، کاربردی بودن و دارا بودن قابلیت تکثیر آن هاست، که تمام این موارد در طرح، فرم، و ساخت این آثار به صورت ناخودآگاه توسط سفالگر ناشناس برمبنای اعتقادات بومی، مذهبی و ملی گرایانه چون شینتوئیزم، تائوئیزم و بودیسم، فارغ از هرگونه ادعا و با نهایت خلوص حفظ شده است.