فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۸۱ تا ۳۰۰ مورد از کل ۴۱۹ مورد.
حوزههای تخصصی:
در راستای تحقیقات صورت گرفته در رابطه با تأثیرات طبیعت بر بهبود روند آموزشی و نقش آرامبخش ارتباط با طبیعت بر جسم و روان آدمی، بررسی کیفیت تعامل با طبیعت در مکان های آموزشی ضروری به نظر می رسد. در شرایط فعلی کشورمان حیاط مدرسه به عنوان مکانی جدای از بنای مدرسه مدنظر قرار می گیرد و بستری منسجم و هماهنگ با فضاهای بسته در محیط آموزشی را ایجاد نمی کند این در حالی است که در بسیاری از کشورهای دنیا حیاط مدرسه به مثابه عنصری مکمل در برنامه آموزشی و پرورشی مورد توجه قرار می گیرد. در حال حاضر توجه به نقش آموزشی حیاط مدارس و بررسی کیفیت های مرتبط با آن از جایگاه ویژه ای در سیاست های آموزشی کشورها برخوردار است. در این راستا ابتدا به بررسی تأثیرات رابطه انسان با طبیعت، نقش و جایگاه طبیعت و منظر در محیط های آموزشی و سپس به بررسی یکی از نظریه های معماری منظر مرتبط با این موضوع ( نظریه بازسازی تمرکز ذهنی) پرداخته شده است. نتایج به دست آمده حاکی از آن است که با شناسایی مولفه های نظریه بازسازی تمرکز ذهنی در محیط های آموزشی و تقویت آنها می توان از فضای باز و حیاط مدارس و محیط های آموزشی به عنوان فضایی مکمل و همگام با فضاهای بسته آموزشی و در جهت تقویت قدرت تمرکز و یادگیری دانش آموزان بهره گرفت
جایگاه منظر در برنامه ریزی و طراحی جاده ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر پاییز ۱۳۹۵ شماره ۳۶
حوزههای تخصصی:
تغییر ساختارهای اجتماعی، افزایش جمعیت شهرنشینی، اهمیت نقش جاده ها در ارتقا اقتصاد و کیفیت زندگی امروزه شهروندان از سویی و مسائلی چون توسعه پایدار و مقابله با تغییرات جهانی آب و هوایی از سوی دیگر ضرورت بهینه سازی طراحی جاده های بین شهری را دوچندان نموده است. این ملاحظات موجب تغییر تدریجی ماهیت تک بعدی راه ها به عناصری چندبعدی شده که تحولات زیادی را در رویکردهای برنامه های استراتژیک جاده ها به همراه داشته است. چهار رویکرد رایج در برنامه های مرتبط با طراحی جاده ها نشان می دهد که در طول چند دهه گذشته نقش منظر در برنامه ریزی ها گسترش یافته است و رویکرد مکان سازی و مشارکت با ساکنین و منتفعان طرح درحال توسعه روزافزون است. این در حالی است که معیارهای بهینه سازی طراحی برای جابه جایی کالا باارزش های طراحی برای ارتقا تجربیات بصری انسان ها از مسیر، کاملاً در تضاد با یکدیگر قرار داشته و چالش های فراوانی در ساماندهی چندبعدی جاده های بین شهری به همراه داشته است.
زیرساخت های حمل ونقل زمینی، اکوسیستم ها و مناظر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر پاییز ۱۳۹۵ شماره ۳۶
حوزههای تخصصی:
در سال ۱۹۹۸ وزارت «اکولوژی، انرژی و توسعه پایدار و منابع دریایی فرانسه» برنامه ای پژوهشی با هدف پاسخگویی به پیامدهای اجرای زیرساخت های حمل ونقل زمینی بر روی منظر و اکولوژی تعریف کرد. در این راستا طی دو برنامه تحقیقاتی با عناوین «سیاست های عمومی و منظر: تحلیل، ارزیابی و مقایسه1» بین سال های ۱۹۹۸ تا ۲۰۰۵ م.؛ و پروژه «منظر و توسعه پایدار2» بین سال های ۲۰۱۱ تا ۲۰۰۵ م. به تدوین چارچوبی علمی برای منظر و توسعه پرداخته شد. این دو برنامه به جامعه علمی برای شکل دادن به بدنه ای شناختی از دانش منظر کمک می کند و به دنبال ارتقاء همکاری اروپایی در این حوزه چه از طریق سنجش روند کار با گروه های اروپایی و یا مستقیماً کار با گروه های غیرفرانسوی، است. در طی سالیان، بعد اقتصادی منظر در مباحث نظری مغفول مانده بود و از این رو تلاش گروه محققان بر راهکارهای توسعه ای بود که هم ازنظر اکولوژیک مطلوب باشد و هم مباحث اقتصادی را پاسخ دهد. اعتقاد گروه محققان بر این بود که «منظر» می تواند قابلیت های جدیدی را برای توسعه اقتصادی و اکولوژیک به صورت توأمان ارائه نماید. از سوی دیگر، درواقع «منظر» محصول یک فرآیند اقتصادی است بدین معنی که مجموعه ای از فعالیت های مرتبط با اقتصاد همچون اشتغال، سرمایه گذاری، تولید، صادرات و واردات و خدمات بهداشتی در یک بستر طبیعی را شامل می شود. این برنامه مطالعاتی با توجه به عوامل تأثیرگذار بر اکوسیستم ها و منظر در جریان توسعه زیرساخت های حمل ونقل به تدوین دستورالعمل هایی کلیدی می پردازد. این نوشتار گزارشی از روند انجام و نتایج حاصل از این پروژه است و تلاش در شناخت وجوه مختلف ملاحظات منظرین در برنامه ریزی و توسعه راه ها و زیرساخت های حمل ونقل جاده ای در کشور فرانسه را دارد.
طراحی پیاده راه و تأثیر آن بر کیفیت زندگی در بافت تاریخی شهرها، مطالعه موردی پیاده راه تربیت تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کیفیت زندگی به عنوان مفهومی پیچیده در ارتباط با علوم مختلف، بسته به حوزه علمی مورد بحث، معانی متعددی دارد. امروزه کاربرد پیاده راه ها به ویژه در حفاظت از بافت های کهن شهری، جایگاه خود را در مباحث شهرسازی یافته و به عنوان ابزاری مفید در جهت حفظ فضاهای بافت شهری کهن و آشتی آن با فضاهای مدرن شهری و ساکنان آن استفاده می شود. فضایی که فرد در آن آزادانه بدون خطر تصادف با وسایل نقلیه حرکت می کند، مخصوص پیادگان است و برای ایجاد پیاده روی آسان، ضمن حفظ بافت تاریخی شهری خلق شده اند. توجه به عابران پیاده به عنوان عامل حیات بخش فضاهای شهری در طراحی این فضاها و مانعی بر متروک شدنشان ویژگی مشترک پیاده راه ها است. نمونه موردی مقاله، پیاده راه تربیت تبریز است که با روش توصیفی موردی تحت بررسی قرار گرفته است. ابتدا با استفاده از روش های کتابخانه ای اطلاعات جمع آوری شده، سپس از طریق روش میدانی، با مصاحبه و پرسشنامه، نظر عابران پرسیده شده است. در مرحله میدانی، جامعه آماری با استفاده از نرم افزار G Power با احتمال عدم برگشت پذیری برآورد شده است. شاخص های کیفیت زندگی مورد بررسی پرسشنامه شامل دیدگاه نظریه پردازان شهرسازی است که در مرحله کتابخانه ای بررسی شده و در دسته بندی های جزئی عناصری چون سرزندگی شهری، حفط هویت شهری، حفظ امنیت و... را در بر می گیرد. در نتایج، شاخص ها در دو دسته کیفیت کالبدی و اجتماعی جمع بندی شدند که نشانگر بهبود کیفیت زندگی اجتماعی در تربیت پس از اجرای این فناوری نوین است. نتایج حاصل از کیفیت های کالبدی هرچند نشان دهنده اثرات سازنده بر کیفیت زندگی از نظر کالبدی پس از کاربرد پیاده راه است، ضعف هایی نیز در برخی از شاخص ها دیده می شود. در پایان با توجه به کیفیت زندگی حاصل شده در این نمونه، راه حل هایی در بستر کیفیت های کالبدی برای این پیاده راه پیشنهاد شده است تا با افزایش کیفیت زندگی در این بافت، ضمن حفظ ماندگاری حیات بافت، بتوان آن را به عنوان الگویی زنده در بافت های مشابه مطرح ساخت.
طبیعت انسانی در نگاه عرفانی باغ در منظر حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برای تبیین جایگاه باغ در منظر حافظ و بیانِ این مسئله که نسبت و ارتباط هنر باغ و شعر از حیث آفرینش هنری باهم چیست که مفهوم باغ به نحوی پربسامد در شعر حافظ حضور می یابد، باید ساحت ادراکی این دو مورد مداقه قرار گیرد. مقایسه این دو هنر بر اساس مؤلفه های بصری، شکلی صرف یا وجوه تعقلی صرف امکان پذیر نیست و در این زمینه تعلق این دو هنر به دو ساحت ادراکی مختلف هنرهای تجسمی و غیر تجسمی و سلسلهِ تحولات نگاه درونی و انفسی به طبیعت را در جریان شعر فارسی باید موردتوجه قرار گیرد. هدف این مقاله کشف چگونگی این رابطه درونی است و می خواهد نشان دهد استفاده فراوان از واژگان مرتبط با باغ در شعر حافظ را باید محصول قرابت نحوه آفرینش هنری در رابطه با تبیین حکمت آفرینش در نگاه او دانست. قرابتی که نه از هم نشینی باغ ساز و شاعر در عالم بیرون که از ارتباطی درونی و انفسی حاصل می شود. طبیعت در شعر حافظ به طورکلی و باغ به طور خاص، توصیف عینیات نیست و برای شناخت آن باید جهان بینی شاعر را مورد مداقه قرار داد. برای شناخت جهان بینی عارف، شناخت سیر تحول نگاه به طبیعت در نزد عارفان و تبدل مفهوم زهد در تاریخ تصوف ضرورت می یابد. در چنین بینشی است که بهشت زمینی می شود و زمین بهشتی. از طرفی بنیان فکری هنرمند هر دو وجه فاعلی و مفعولی طبیعت را می شناسد. وجه فاعلی آن که آفرینش هنری در قالب شعر، باغ و ... از آن سرچشمه می گیرد و هنر را بااخلاق مربوط می کند. قلمرو هنر آنجا آغاز می شود که طبیعت و اخلاق درهم آمیخته و باهم یگانه شوند. طبیعتی که چنان به اخلاق خود درآمیخته که وجودش را نمی توان بی آن تصور کرد، هنر نیز همین احساس لذت وجود دارد. طبیعتی که در هنر، اخلاق خود را یافته است و از منطق درونی خویش پیروی می کند. در این کشاکش، همچنان که طبیعت درون آرایش می یابد و زبان، طبع شاعرانه پیدا می کند، طبیعت سرکش بیرون نیز به دست انسان از نو آرایشی می یابد و نیروهای وحشی از آن رانده می شود و طبیعتی می شود آرایش یافته به دست انسان و برای انسان، یعنی- یک باغ، یک طبیعت انسانی.
بازطراحی بوستان های شهری با تأکید بر توسعه اجتماع پذیری (مورد مطالعه: بوستان های شهر مهاباد)
حوزههای تخصصی:
فضاها و عرصه های عمومی یکی از عناصر ضروری و اساسی زندگی روزمره شهری و مهمترین بخش شهرها به شمار می روند، در این میان پارک های شهری به عنوان بخش مهمی از فضاهای عمومی و بازنمود زندگی مدرن شهری، محیطهایی برای لذت، تفریح،گذران اوقات فراغت، زندگی اجتماعی وتبادل فرهنگ، افکار، دیدگاه ها،عقاید و نظرات هستند. در دوران معاصر با افزایش فردگرایی، عملکرد اجتماعی بسیاری از فضاهای عمومی ازجمله پارک های شهری از بین رفته است، لذا توجه به محیط کالبدی پارکها به عنوان محملی برای بازیابی همجواری از دست رفته انسانها، درجهت نزدیکتر کردن آنان به یکدیگر و جبران بخشی از تعاملات اجتماعی از دست رفته اهمیت بیشتری یافته است. این پژوهش با هدف شناسایی ابعاد مؤثر بر اجتماع پذیری پارکهای شهری، قصد دارد با سازگاری هرچه بیشتر شرایط کالبدی و معنایی محیط پارکهای شهری منطبق بر نیازها و خواسته های کاربران فضا، پارکها را تبدیل به فضایی جامعه پذیر سازد. لذا پس از بررسی سوابق موضوع در بخش مبانی نظری، با استخراج شاخص های مؤثر اجتماع پذیری در محدوده مورد مطالعه از طریق نظرسنجی ارزیابی گردید.در بخش نظرسنجی پاسخ دهندگان به صورت تصادفی ساده، و به تعداد 384 نفر انتخاب گردیدند. داده ها با استفاده از نرم افزار آماری spss تحلیل گردیدند و روابط معنادار بین متغیرهای دخیل در اجتماع پذیری، استنباط گردیدند. براساس نتایج به دست آمده از پرسشنامه ها، بین شاخص های اجتماع پذیری که شامل معیارهای خوانایی و کیفیت محیط، الگوهای فرهنگی- اجتماعی،منظروعناصرگیاهی،حیات جمعی و سرزندگی،مدیریت،کاربری های همجوار و آسایش و امنیت روانی و ...را شامل می شودومطلوبیت اجتماع پذیری در فضای پارک های شهری ارتباط معناداری وجود دارد. به معنای اینکه با ارتقای ویژگی های کالبدی پارک های شهری، اجتماع پذیری نیز بهبود خواهد یافت. بین شاخص های معنایی محیط نیز که معیارهای سرزندگی، خاطره، آسایش و راحتی، زیبایی، ایمنی و امنیت را دربر می گیرد و اجتماع پذیری پارکهای شهری همبستگی ارتباط معنادار وجود دارد.
Redesigning Bazaar Based on Formation Capability; and Recording of Collective Memories;Case Study: Bazaar Khan, City of Yazd (بازطراحی بازار مبتنی بر قابلیت شکل گیری و ثبت خاطره جمعی؛نمونه موردی : بازار خان شهر یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خاطره انگیزی یکی از کیفیت های قلمروهای عمومی فضا و مشتمل بر چهار مرحله شکل گیری، ثبت، تداعی و انتقال است. نقش قلمروها و فضاهای عمومی در دو مرحله اول از اهمیت بیشتری برخوردار است. بازارها، مکان هایی هستند که در آن فرد تعاملات اجتماعی را تجربه، فضا را احساس و به ادراک محیط نایل می آید. نتیجه این گونه فعالیت ها و رفتارها، شکل گیری و ثبت خاطرات جمعی است. به نظر می رسد در سال های اخیر، بازار محمدعلی خان یزد معروف به بازار خان که از جمله نقاط دیدنی و قدیمی شهر به شمار می آید این نقش را کمتر ایفا کرده باشد. بازنمایی خاطره در بستری نوین به گونه ای که بتواند در برابر فرهنگ معاصر مقاومت کرده و راهی جدید در درون مایه به سوی آینده پیدا کند، ضروری است لذا، تحقیق حاضر با هدف ایجاد بستری مناسب مبتنی بر دو مرحله اول یعنی قابلیت شکل گیری و ثبت خاطره جمعی در این بازار انجام شد. سؤالات تحقیق عبارتند از : مراحل شکل گیری و ثبت خاطره در اذهان عمومی در فضای بازار به عنوان مکانی برای آفرینش خاطرات جمعی چگونه است؟ عوامل مؤثر در مراحل شکل گیری و ثبت خاطرات در بازارها چیست و چگونه می توان بستر شکل گیری و ثبت خاطرات را در بازار خان یزد فراهم کرد؟ روش پژوهش توصیفی- تحلیلی و پیمایشی است و برای گردآوری داده ها از مطالعات اسنادی و میدانی استفاده شد. در روند پژوهش مشخص شد : خاطره جمعی واجد ابعاد اجتماعی، مکانی، زمانی و احساسی است. برای ابعاد، مؤلفه ها و برای مؤلفه ها، شاخص هایی شناسایی شد. همچنین، مراحل مختلف شکل گیری و ثبت خاطره جمعی شناسایی و مشخص شد این مراحل نسبت به هم همپوشانی داشته و شروع یک مرحله الزاماً در نقطه پایانی مرحله قبل نیست. به علاوه، مشخص شد : بازار خان یزد کماکان از این دو قابلیت بهره مند است. لذا، بازطراحی اجزاء بازار در جهت تقویت این قابلیت انجام و راهبردهایی برای حفظ این قابلیت ارایه شد.
زیباشناسی نورپردازی چنارهای خیابان ولیعصر(عج)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نورپردازی هویت مند منظر طبیعی شهر کیفیت زندگی شبانه را ارتقاء می دهد. شناسایی عناصر هویتی و نورپردازی مناسب آن ها هنری شهری محسوب می شود. عناصر طبیعی شهر به واسطه مشارکت در ساخت خاطره جمعی، واجد هویت هستند و مهم ترین آن ها در منظر شهر تهران را می توان درخت دانست. چنارهای خیابان ولیعصر (عج) هویت مندترین درختان این شهر شناخته شده اند. حفظ هویت چنارهای ولیعصر در نورپردازی آن ها، به جهت پایداری منظر روزانه و شبانه، از طریق رعایت نکات زیبایی شناسانه امکان پذیر است. بسیاری از نکات زیبایی شناسی تجسمی قابلیت انطباق با نورپردازی را دارند، زیرا نورپردازی منظر شبانه مانند تابلویی نقاشی انرژی عناصری چون خط، نقطه، سطوح، بافت و غیره را داراست که از طریق نور بر سیاهی شب ایجاد می شود. همانند نقاشی کنترل این عناصر به همراه کنترل زمینه می تواند به بیانی متفاوت از موضوعاتی یکسان منجر شود. بررسی نقش زیبایی شناسی در حفظ هویت عناصر بصری شهر و ارتقاء منظر شبانه هدف این پژوهش را تشکیل می دهد.
کوچاس (پلازا) به مثابه تئاتر شهری در منظر شهری غیر رسمی ارگ- شهر لاهور (انگلیسی) Koochas (piazzas) as street theatres In historic urban informal landscape of Haveli nau nihal singh, the walled city, lahore
حوزههای تخصصی:
According to a demographical study conducted in 2012, Lahore is the largest city of the Punjab, Pakistan with a population of about 10 million. The study also suggests that the population of this striving metropolis has been growing at a growth rate of about 3% per annum. The growth of population as compared to designed residential spaces is unbalanced. Lahore is facing a shortage of housing authenticated by the statistical data of 1980 and 1998. With the increasing number of people we have a rapidly decreasing designed residential landscape required for the socialization of such a large population due to the profit-making strategy employed by the real estate developers merely observing human clusters as money machines. Our urban settlements are gradually becoming dead, lifeless spaces with no attraction, zeal and activity areas for all age groups. Question remains that how should we design our urban settlements especially residential clusters catering the growing population simultaneously having the same spatial qualities, urban benefits and aspiring planning techniques that are present in historically grown informal settlements. This manuscript analyzes an urban cluster located in the historic city center of the Walled City Lahore and documents those qualities and uncountable benefits that are being offered by the “Koochas” (piazzas or squares) of this historic informal settlement to its residents. The role of a “Koocha” in this informal settlement has been analyzed particularly in order to emphasize their importance in providing a luxurious space for routine gatherings and cultural events. Informal settlements like these are the most appropriate socio-culturally built environments that were developed (and are still developing) gradually with the passage of time over a period of several hundred years without the services of professionals. On the basis of characteristics of “Koochas” discussed different guidelines are developed in the form of conclusions so as to propose a basis for planning of futuristic urban settlements of Lahore.
نمونه قبلی : زمینه ساز خلاقیت یا تقلید در طراحی منظر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عقاید متفاوتی در رابطه با تأثیر نمونه های قبلی بر آموزش دانشجویان وجود دارد . درحالی که برخی این امر را عاملی برای افزایش خلاقیت دانشجویان تلقی می کنند برخی معتقدند که نمونه های قبلی تنها زمینه ساز تقلید از ایده ها و نه خلق ایده های نوین اند . گرچه بررسی نقش نمونه های قبلی در طراحی دانشجویان در زمینه های مختلف طراحی سنجیده شده کمتر تحقیقی به نقش آن در آموزش منظر پرداخته ست . تحقیق حاضر بر آن ست که در ابتدا طی یک تحقیق کیفی الگوهای متفاوت استفاده از نمونه های قبلی را توسط دانشجویان بسنجد و در ادامه دلایل کپی برداری از ایده ها را در طراحی منظر از زاویه دید دانشجویان بیان کند . برای دستیابی به اهداف تحقیق از روش تحقیق ترکیبی ( کیفی و کمی ) استفاده شده است . نتایج بخش کیفی تحقیق سه الگوی استفاده از نمونه های قبلی را در پروژه های دانشجویان مشخص کرد . گروه A به طور خلاقانه ای از نمونه های قبلی در ارائه راه حل های جدید استفاده کرده بودند . گروه B برخی از عناصر نمونه های قبلی را برای استفاده جدا کرده یا برخی از ویژگی ها را به طور کامل مدل سازی کرده بودند . گروه C کل نمونه را کپی کرده بود . به دنبال مشاهده و مصاحبه های متمرکز دلایل شیوه های متفاوت استفاده از نمونه های قبلی با دانشجویان به بحث گذاشته شد . نتایج این بخش از تحقیق به عنوان مبنایی برای بخش کمی تحقیق مورداستفاده قرار گرفت . نتایج بخش کمی تحقیق نشان داد که کمبود وقت، نداشتن تجربه کاری، علاقه مندی به یک طرح خاص و مهارت در سه بعدی سازی با نرم افزارهای طراحی از مهم ترین دلایلی ذکر شدند دانشجویان را به کپی برداری صرف از تمام و یا بخشی از نمونه های قبلی ( نمونه های اجراشده ) ترغیب می کنند .
یادمان شهدای گمنام؛ بررسی دو رویکرد منظره پردازی در ایران و عراق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر بهار ۱۳۹۵ شماره ۳۴
حوزههای تخصصی:
جنگ ایران و عراق که در ایران با نام دفاع مقدس و در عراق و کشورهای عربی با عنوان «قادسیه صدام» و «جنگ اول خلیج فارس» شناخته می شود، از رویدادهایی است که بازآفرینی یادمانی آن در سال های بعد از جنگ در شهرهای مختلف ایران و همچنین عراق منظر شهرها را تحت تأثیر قرار داده است. جنگ ایران و عراق برای ایرانیان نسبت به عراقی ها یک تفاوت اصلی داشت؛ در جنگ ایران و عراق کشور ما مورد حمله قرار گرفت و مردم ما موضع دفاعی گرفتند. تفاوت دیگر جنگ برای ایرانیان، وجه اصلی و انسانی آن است. به همین دلیل تعریف انسان ایرانی از جنگ یک تعریف دم دستی و مطلق نخواهد بود و ادبیات جنگ در ایران با این مشخصات همیشه معنادار خواهد بود. تفاوت معنای جنگ در دو جامعه ایران و عراق، علی رغم شباهت های اجتماعی و تاریخی زیاد، منجر به رواج دو دیدگاه و دو رویکرد مختلف در ساخت یادمان های شهدا شد. مقاله حاضر ضمن ارزیابی نمونه های ساخته شده مزار شهدای گمنام در عراق و ایران نشان می دهد بازآفرینی خاطرات حماسه و غرور یک ملت، نقش بسزایی در اتصال خاطره فرهنگی مردم آن ملت برای نسل های بعدی دارد. نتایج پژوهش در جدولی به جمع بندی ویژگی های یادمان شهدای ایران در مقابل شهدای عراق پرداخته و نشان می دهد تفاوت دیدگاه چگونه باعث تفاوت در نمودها، ظاهر و محتوای یادمان های یک جنگ در دو کشور مدافع و مهاجم شده است.
نتیجه بررسی این مقاله نشان می دهد که مشکل قابل توجه المان های یادمانی شهدا در ایران، عدم استفاده از تخصص منظر و کم توجهی به پتانسیل فضاهای شهری مناسب در جذب مخاطبان است که علی رغم ضعف های تکنیکی، به دلیل مردمی بودن، ماندگار و معنادار بوده، در بلندمدت می تواند ارتباط خود با فضا و زندگی روزانه را اصلاح و تقویت کند. در مقابل یادمان های شهدای عراق علی رغم ویژگی های کالبدی برتر، به دلیل رویکرد اقتدارگرایانه، بعد معنوی ضعیفی دارد و قابلیت اصلاح پذیری در آن کمرنگ است.
سهم شاخص های زیبایی محیط در شناخت منظر شهر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فهم زیبایی همواره یکی از دغدغه های اندیشمندان و فلاسفه در طی قرون مختلف بوده است. در دهه های اخیر زیبایی شناسی منظر به عنوان رویکردی مؤثر در شناخت و ادراک محیط توانسته است نقشی برجسته در ادبیات موضوعی منظر ایفا نماید. به همین دلیل شناخت جهت گیری های گوناگون در طراحی زیبایی شناسی منظر و شاخص های ترجیح زیبایی شناسی در منظر شهر ازجمله ضروریات مورد بررسی در این زمینه است. این مقاله با طرح این سؤال آغاز می شود که نسبت شاخص های زیبایی شناسی محیط در منظر شهر چیست؟ جهت پاسخ به این سؤال این فرضیه که می توان با مدون ساختن شاخص های زیبایی شناسی به مدلی جهت فهم و درک زیبایی محیط بر مبنای اجزاء شکل دهنده آن رسید شکل گرفته است. روش تحقیق این مقاله از نوع کیفی بوده و با استدلال منطقی به واسطه مطالعات کتابخانه ای به مرور ادبیات موضوع در حوزه زیبایی شناسی منظر شهر پرداخته است که از طریق مطالعات منابع مرتبط و مرور جامع آن شاخص های زیبایی شناسی به دست آمده است. ضمناً رویکردهای مختلف زیبایی شناسی در منظر شهر نیز بررسی و تحلیل شده است تا بتوان به ارتباطی معنادار بین شاخص های به دست آمده و رویکردهای اشاره شده دست یافت. جهت پیشنهاد کردن مدلی مفهومی در این مقاله، چهار کلیدواژه اصلی شامل حس، ادراک، مفهوم و قضاوت زیبایی شناسی که به شناخت زیباشناسی منظر شهری اشاره دارند شناسایی شد. در پایان مدل پیشنهادی تحقیق، برگرفته از ادبیات موضوع تدوین شده است که نشان می دهد زیباشناسی منظر شهری شامل چهار مرحله : مطالعه عناصر عینی منظر شهری؛ مطالعه عوامل سازمانی عناصر که منجر به پتانسیل برانگیختگی می شوند؛ مطالعه ویژگی های ذهنی مشتق شده شکل محیطی و مطالعه پاسخ زیباشناختی انسان به محیط است.
مواجهه شهر اردبیل با دریاچه شورابیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توسعه شتابان شهر در مسیر خود ناگزیر از تهاجم به طبیعت اطراف است این امر مجال تفکر پارادایمی و پرداختن به ابعاد مختلف در مکان گذار را نمی دهد . در هرلحظه از فرآیند توسعه، برآیند مابه ازای برخورد شهر و طبیعت، مکانی با ویژگی های زیباشناختی خاص است که شتابِ طرح های توسعه توان انطباق با ظرفیت های موجود را نمی دهد، در این هنگام وجهی از منظر - عمدتاً با غلبه زیبایی کارکردی و کالبدی - بر جنبه های دیگر پیشی می جوید . عرصه این توسعه، لبه شهر و طبیعت را به مثابه فضای میانجی متأثر از ویژگی و ارزش های هردوی آن ها تعریف می کند؛ استحاله این لبه، متأثر از روح زمان، خود را گاه در سویه هایی از تهاجم و تقابل و گاه تعامل و تبادل نشان می دهد . در این مقاله لبه گذار توسعه شهر اردبیل و برخورد آن با طبیعتِ دریاچه شورابیل در مقام تنهاترین دریاچه طبیعی داخل شهری ایران، از بعد زیباشناسی موردبررسی قرار می گیرد تا سمت و سوی آن در مطالعات طرح های شهری مشخص شود . می توان تأکید بر رویکرد کارکردی - کالبدی را در طرح های شهری اطراف دریاچه مشاهده کرد که با نادیده گرفتن ابعاد معنایی متأثر از تاریخ و ظرفیت طبیعی، نقش دریاچه را با مرکزیت قوی تفریحی مورد غفلت قرار می دهد . این در صورتی است که هرگونه مداخله و توسعه لبه باید همواره متوجه زیبایی یکپارچه باشد تا علاوه بر پاسخگویی به نیازهای کمی، از خلال مدیریت کیفیت و ظرفیت پنهان، نقش قلمروهای فضایی در سازمان شهر را در نظر گیرد .
باغ کهنه فین و محدوده میان آن تا باغ فین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ناحیه فین، ییلاقی برای شهر کاشان محسوب می شود و به سبب نزدیکی به کوه و برخورداری از حضور چشمه تاریخی فین از وضعیت اقلیمی مناسب تری نسبت به شهر کاشان برخوردار است. این ناحیه دربردارنده باغ های پرشماری است. هم اکنون بقایای باغی قدیمی تر از باغ فین در پایین دست آن قرار دارد که باغ کهنه نامیده می شود. براساس پاره ای از مستندات تاریخی، باغ یادشده در زلزله ای که در اواخر حکومت شاه تهماسب رخ داده، آسیب دیده است. درنتیجه این تخریب، باغ شاهی جدیدی در جایی نزدیک تر به مظهر چشمه فین ساخته شده است. به دلیل انتقال باغ به مکان کنونی آن، به نظر می رسد بعد از این تاریخ باغ کهنه از اقبال کمتری بهره برده باشد؛ علاوه بر آن مستندات تاریخی در خصوص این باغ و محدوده مابین آن تا باغ فین، بسیار محدود هستند. این تحقیق که با روشی تفسیری تاریخی انجام گرفته، به دنبال آن است تا با استفاده از منابع تاریخی و مقایسه آن ها با عکس های هوایی دوره های گوناگون و انجام مطالعات میدانی، طرح باغ کهنه، نحوه اتصال دو باغ و محدوده پیرامونی باغ فین را بازیابی کند. نتایج تحقیق حکایت از آن دارد که باغ کهنه تا اوایل دوره پهلوی همچنان به حیات خود ادامه می داده است و پس از آن با عبور خیابان میان فین و کاشان، باغ کهنه به دو بخش تقسیم شده است. حد میان دو باغ کهنه و فین، پیش از احداث خیابان یادشده، خیابانی شاهی بوده است که احتمالاً از بقایای دوره صفویه بوده است. در محدوده بلافصل باغ فین نیز باغ ها و محوطه هایی بوده اند که وجود خیابان فعلی خارج از باغ موازی با جبهه سردر خارج باغ را دست کم در جبهه سردرخانه باغ فین نفی می کنند.
منظر یادمانی جنگ : از واقع نمایی تا استعاره(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر بهار ۱۳۹۵ شماره ۳۴
حوزههای تخصصی:
جنگ پدیده ای خوشایند نیست که یادآوری آن به جامعه، امری مطلوب باشد. اما در ورای جنبه های تلخ و سیاه هر جنگ می توان به جنبه های سفید این پدیده نیز نظرکرده و حتی آن ها را به نسل های نو یادآوری کرد. هر نبردی بی شک شاهد دلاوری، ایثار و میهن پرستی عده ای بوده است که برای این ارزش ها از جان خود گذشته اند. در این حالت، یادآوری جنگ در قالب یادمان ها باید به پررنگ کردن یاد این افراد، مکان های خاطره انگیز و ارزش های فطری و انسانی مرتبط با جنگ بپردازد. یادمان های جنگ به عنوان نمادهایی در زندگی روزمره نسل های جدید، قرار است خاطراتی از جنگ را زنده نگه دارد. اما این نمادها چگونه باید باشند؟ آیا روایت مستقیم یک اثر هنری از جنگ، به عنوان مثال، مجسمه یک رزمنده پاسخ مناسبی به امر «یادآوری» است؟
نمونه های متنوعی در سراسر جهان با این موضوع اجرا شده است. مقاله حاضر به بررسی این نمونه ها می پردازد و از خلال آن ها دنبال پاسخ ا مناسبی برای این پرسش است.
نتایج تحقیق حاکی از آن هستند که در موضوع یادمان های مرتبط با جنگ، با یک طیف مواجه هستیم که یک سوی آن واقع نمایی و نگاه موزه ای است و سوی دیگر آن نگاه انتزاعی و استعاره ای. هرچند واقع نمایی ارتباط سریع تری با مخاطب برقرار می کند اما ماندگاری اثر در ذهن مخاطب به دلیل سادگی آن اندک خواهد بود. در مقابل یادمان هایی که دارای لایه های پیچیده تری بوده و تفسیرپذیر هستند اگرچه ممکن است در جذب اولیه مخاطب ضعیف باشند اما درگذر زمان کارکرد بهتری را به عنوان یک اثر یادمانی ایفا می کنند.
بنابراین به نظر می رسد یادمان های جنگ متناظر با جنبه های حماسی و ارزش های ملی باید با بیان تمثیلی و استعاره ای ارائه شوند و آثاری که به یادآوری خاطرات مربوط است می تواند از بیان واقع گرایانه بهره گیرد. بررسی نمونه ها حاکی از آن است که انتخاب رویکرد مناسب با موضوع یادمان، در جذب مخاطب و انتقال پیام به نسل جدید موفق تر خواهد بود.
جایگاه باغ مجسمه در فضای شهری تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
باغ مجسمه یکی ازکامل ترین نمونه های تعامل هنر و طبیعت در شهر است که پیشینه ای در غرب و فرهنگ اروپایی دارد و شکل کلاسیک آن به دوران باستان می رسد. پس از دوران مدرن، باغ مجسمه گونه ای جدید از هنر محیطی به شمار می رود که رابطه انسان، طبیعت و منظر را به تجربه می گذارد. در دوران قاجار، تحت تأثیر هنر غرب، مجسمه به عنوان گونه ای از هنر عمومی وارد فضای شهری شد و بعضاً به عنوان نمادی از تجدد در باغ های خصوصی قرار گرفت. همچنین باغسازی، در مواجهه با تغییرات الگوهای شهرسازی به شیوه غربی کم کم جای خود را به پارک اروپایی داد. در دوران پهلوی نیز با قوت گرفتن جریان تجددمآبانه بر رونق پارکسازی و از طرفی حضور مجسمه در فضاهای شهری افزوده شد اما نمونه ای از باغ مجسمه به معنای اصلی خود در شهر تهران ساخته نشد. پس از گذشت حدود یک دهه از پیروزی انقلاب اسلامی به مرور بر تعداد مجسمه های شهری افزوده شد. تفکر جایابی مجسمه ها در فضای عمومی اگرچه موجب شد در چند پارک و محوطه سبز از جمله محوطة موزة هنرهای معاصر تهران و بوستان خانة هنرمندان ایران این ایده عملی شود، اما به نظر می رسد نمونه های شهری تهران همچنان از ساختار و معنای اصلی باغ مجسمه دور هستند. این مقاله به دنبال پاسخگویی به این پرسش که چرا باغ مجسمه پس از گذشت حدود یک قرن نتوانست در فضای شهری تهران جایگاهی بیابد و با قبول این نظر که باغ مجسمه گونه ای در امتداد سنت باغ سازی بوده و بیانی هنرمندانه از رابطه مردمان هر سرزمین با طبیعت است چنین نتیجه می گیرد که با جایگزینی باغ با پارک در ایران و از بین رفتن بستر شکل گیری باغ مجسمه به نظر می رسد هیچ گاه نتوانسته ایم این پدیدة وارداتی را بومی کنیم و باغ مجسمه به معنای حقیقی و با هویت ایرانی داشته باشیم.
از منظر نزاع تا منظر دفاع؛ مفاهیم و گونه های پیوند منظر با جنگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر بهار ۱۳۹۵ شماره ۳۴
حوزههای تخصصی:
جنگ و نزاع بخش تاریک و تلخ تجربه بشری است که تلاش ها برای اجتناب از آن برخی مواقع غیرممکن بوده است. این نوشتار با نگرشی متنی به پدیده جنگ، منظر را از صرف قرارگاهی برای تحقق آن به مثابه محصولی برای درک واقعیت جنگ و انتقال تجارب و مفاهیم موجود در آن تلقی می کند. به این ترتیب، این نوشتار با مطالعه ادبیات موضوع حوزه منظر جنگ، با ایجاد تمایز میان دو مفهوم «جنگ» و «نزاع»، این فرضیه را مطرح می کند که در رابطه ای دیالکتیکی میان منظر و نزاع، در شرایط مختلف، گونه هایی از «منظر نزاع» تولید و بازتولید می شود که برخلاف دیگر دسته بندی های ا موجود، فرآیند محور بوده و به همین سبب تعریف پذیرتر و قابل ارزیابی تر است. با این رویکرد، رابطه منظر و نزاع طبقه بندی شده، دسته بندی جدیدی در حوزه رابطه منظر و جنگ ارائه و سه گونه منظر نزاع شامل «منظر نزاع پیشا-جنگ»، «منظر نزاع حین جنگ» (منظر جنگ یا منظر کارزار) و «منظر نزاع پسا-جنگ» معرفی می شود. دو نکته اساسی در این طبقه بندی یکی، مفهوم «ارزش منظر» در شناسایی و حفظ مناظر نزاع است که فهم آن نیازمند نگرش های متنی و میان رشته ای است و دیگری «قابلیت تغییرپذیری» این مناظر جهت تبدیل شدن از یکی به دیگری است که توجه به وضعیت نهایی منظر و پایش مستمر آن را طلب می نماید. درحالی که منظر نزاع پیش و حین جنگ با حذف عامل بیرونی نزاع، شکل اولیه خود را به دست می آورند و یا به عبارتی «تولید» می شوند، منظر نزاع پسا-جنگ با حذف آن عامل، خلق شده و به انحا و اشکال گوناگون ادبی، سینمایی، شهری، خاطرهای و مانند آن «بازتولید» می شود.
آشنایی، جلوه مقام باغ در شعر سعدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر پاییز ۱۳۹۵ شماره ۳۶
حوزههای تخصصی:
باغ در شعر سعدی کالبد چهاربخشی یا دوبخشی از گیاه، آب و کوشک که امروز متخصصان علوم مدرن در مقیاس دانه های معماری و یا شهر تبیین می کنند نیست؛ بلکه فهم و منظومه ای معنایی است که یک مقام عالی به صورت بی واسطه در انسان ایرانی را تداعی می نماید. درواقع پیش از آنکه یک نمود باشد یک مفهوم عالی است که هم منظم کننده سایر مفاهیم درون و هم عامل منظم کننده بیرون است. نمودِ بیرونی این فهمِ مدام نو شونده از عالم به صورت یک مقامِ عالی در پسِ ذهنِ هنرمند ایرانی است (باغ) که تحت تأثیر خودِ انواعِ باغ ها، شعرها، فرش ها، و به طورکلی انشاهای ایرانی (تجربه های زیسته)، خود به صورت پیوسته پدیدآورنده آن ها نیز بوده است. «آشنا بودن»، یکی از کیفیت های اصلی قابل شناسایی در شعر سعدی از مقام باغ است که در این مقاله به شرح این کیفیت پرداخته می شود. نتایج نشان می دهد «آشنا بودن» کیفیتی است که سعدی از طریق تذکر متعدد به بین الاذهانی ترین عناصر، روابط، وقایع و رفتارهای معمولِ مرتبط با باغِ «فعلیت یافته زمان» خود، به فهم و بیان تلویحیِ لزومِ اندیشه سرزمینی و تفاوت گذاری از بیگانه به عنوان اصلِ بنیادی در این کیفیت از مقام باغ پرداخته است. در سایه چنین کیفیتی، امکان حمایت از هویتی نو شونده و فعال شدنِ بُعد معنایی و اشتراکِ اجتماعی-ملی در زندگی جمعی در باغ ایرانی فراهم می شود. اصلی که امروز با عنوان لزوم پیوستگی با زمینه و جلوگیری از عینی پنداری حقیقت نزد دیگری (عمدتاً غرب) در طراحی از آن یاد می شود و البته کمتر به ریشه و محتوای تأمین کننده چنین کیفیتی پرداخته شده است.
ارزیابی پیوندهای اجتماعی-فضایی و بصری در مراکز شهری «نیوکاسل » و «گیتس هد » در ارتباط با منظر پل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر پاییز ۱۳۹۵ شماره ۳۶
حوزههای تخصصی:
گسترش راه ها و جابجایی انسان ها، موجب شکل گیری مناظر جدیدی ازجمله منظر پل شده است. تأثیرات اجتماعی، فرهنگی و بصری پل ها بر محیط اطراف آن ها به عنوان مؤلفه ها و نمادهای توسعه، اهمیت روزافزونی در مطالعات منظر راه به دست آورده اند. هدف این مقاله، ارزیابی نقش و طراحی پل ها در پیوند های اجتماعی-فضایی و بصری مراکز شهری نیوکاسل و گیتس هد واقع در شمال شرقی انگلستان، با بهره گیری از معیار منظر پل است. یافته های این مقاله نشان می دهد که پل ها تنها معابری برای جابجایی فیزیکی نیستند بلکه می توانند مقصدهای اجتماعی-فضایی باشند برای دیدار افراد با یکدیگر، انجام فعالیت های دسته جمعی و تقویت ادراکات محیطی. در محیط های شهری، نشانه ها تأثیرات غیر یکسانی بر پیوندهای بصری و منظر پل ها دارند. نشانه های شاخص و متضاد موجب بهبود منظر پل ها می شوند درحالی که نشانه های مخرب، نقشی تخریبی در منظر پل ایفا می کنند.
راه به مثابه منظر
منبع:
منظر پاییز ۱۳۹۵ شماره ۳۶
حوزههای تخصصی:
راه پدیده ای غریب در زندگی انسان است. ابتدا فقط مسیر دسترسی به «جایی» است. در این مسیر، آنچه مهم است، مقصد است. سؤال آن است که چگونه می توان زودتر به مقصد رسید؛ کوتاه ترین راه کدام است. قضیه حمار، حکایت این ماجراست. برای حیوان زودتر رسیدن تنها حکمی است که غریزه او می سازد. هر مقصود دیگر ضمن راه، با قضیه حمار ناسازگار است. اما برای انسان ماجرا در همین صحنه تمام نمی شود. بعد از طرح «مسیر»، رفت وآمد آغاز می شود. مسافرانی که به سوی آن مقصد می روند، روزانه از این «مسیر» می گذرند. این ها دیگر با سؤال روز اول مواجه نیستند؛ زیرا مسیر تعریف شده است. پرسش این ها، همچون مطالبه انسان متمدن است که از بند معیشت رسته و به ظرفیت های جدیدی توجه می کند که «زندگی» فراتر از «زیست» می تواند به او بدهد. انسان متمدن به رشد، معنویت، فرهنگ و هنر می اندیشد و تلاش می کند اوقات و محیط زندگی خود را به صورتی مدیریت کند که به نیازهای عالی او پاسخ دهد درحالی که انسان ابتدایی به مطالبات نخستین خود و حفظ حیات مشغول بود. راه، پس ازآن که پدید آمد، به مدد استفاده مداوم انسان ها، تجربه های نوبه نو و تولید خاطره های فردی و جمعی، تدریجاً علاوه بر اتصال دونقطه نقش های جدیدی پیدا می کند. راه، نظرگاهی برای «تماشای» طبیعت است که «بیرون» را از نقطه ای خاص برای ناظر تصویر می کند. در این نقش، راه یک قاب است؛ انتخابی خاص از بی نهایت امکان تماشای طبیعت نظرگاه، به نقش فاعلی ناظر جهت می دهد و او را مجبور به تماشای انتخابی خاص از محیط پیرامون می کند. درعین حال، راه با عبور از عرصه هایی خاص، دایره انتخاب را هر چه محدودتر می کند. از سوی دیگر، رهگذران، به جبر وسیله آمدوشد، ناگزیر از تماشای بیرون در موقعیتی نسبتاً ثابت و به مدت طولانی هستند. این وضعیت، نقش خاطره سازی «بیرون» را افزایش می دهد. تکرار این خاطره ها، منظر راه را به نمادهایی بدل می سازد که برای مخاطبان هویت سازند. همه رهگذران، سرزمین خود را از نقطه ای ثابت (راه) دیده اند. این اتفاق، شبیه کارکرد «خیابان» در منظره سازی باغ ایرانی است. باغ ایرانی، برخلاف نوع چینی یا انگلیسی آن، گزیده ای از منظر را در قاب خیابان اصلی خود به صورت کاملاً هدایت شده، با حصاری استوار از درختان، به ناظر نمایش می دهد و موجب می شود همه مخاطبان، باغ را «یک چیز» دیده باشند و خاطره ای مشترک پدید می آورد. بدین ترتیب راه، در امتداد عمر خود به منظری بدل می شود که علاوه بر آن که خود بخشی از محیط است، طبیعت پیرامون را هم «بازنمایی» می کند. در این حال دو نقش مفعولی و فاعلی در مواجهه با بیرون را می پذیرد : هم جزئی از آن است و هم آن را بازنمایی می کند. راه به مثابه منظر، دیگر عنصر اتصال دهنده دونقطه نخواهد بود و انسان ها، برحسب طبع و ذهن خود مطالبات افزون تری نسبت به قضیه حمار دارند. ازاین روست که «مسیر راه» دیگر تنها با معیار «کوتاه ترین» ارزیابی نمی شود و «منظره های راه» نیز به دست متصرفین حاشیه آن سپرده نمی شود. بلکه انتظار است که در هنگام طرح ریزی راه، عناصر طبیعی و تاریخی منظر مرتبط با آن در تعیین مسیر نقش داشته باشد و پس از ساخت راه، منظر پیرامون نیز با برنامه و طراحی کارشناسی شده، و نه سلیقه ای و مدیریتی، سازنده خاطره جمعی باشندگان راه باشد. در تصویر زیبایی که «میثم خلیل پور» از زبان راه، کوه و کویر روایت کرده، لایه های پی درپی زیبا سازنده و معرف سرزمین به روشنی پیداست؛ آن قدر که عکاس خوش ذوق، نور منظر را نیز در ارکستر و منظومه خود به نحو زیبایی به بازی گرفته است.