فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۳۴۱ تا ۴٬۳۶۰ مورد از کل ۴٬۴۶۷ مورد.
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۲ زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴
115 - 124
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این تحقیق پی بردن به رابطه میان برخی از متغیرهای بنیادین در آموزش هنر نظیر ویژگیهای شخصیت، خلاقیت و خودشکوفایی با در نظر گرفتن تفاوت های جنسیتی در میان دانشجویان هنر بوده است. دانشجویان رشته طراحی صنعتی هر چهار سال تحصیلی از میان دانشجویان دانشگاه هنر بصورت غیر تصادفی انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در تحقیق عبارنتد از: ابزار سنجش خلاقیت آزمون تفکر خلاق تورنس (TTCT)؛ آزمون پنج عاملی ویژگیهای شخصیت (NEO-FFI)؛ ابزار خودشکوفایی استعداد (MAP) میباشند. جهت تحلیل همبستگی در SPSS از ابزار پیرسون استفاده شد. تحقیق حاضر در پی یافتن پاسخ این پرسش است که چه رابطهای میان ویژگیهای شخصیتی و خلاقیت با خودشکوفایی در دانشجویان رشته طراحی صنعتی وجود دارد و همچنین چه تفاوتی میان دانشجویان پسر و دختر وجود دارد. یافته های تحقیق نشان میدهد که میان دانشجویان پسر و دختر تفاوتهای اندکی وجود دارد بدینصورت که تنها تفاوت میان دانشجویان پسر و دختر بین ویژگیهای شخصیت با خلاقیت در عامل روان آزردهخویی است. همچنین تنها تفاوت میان دو گروه بین شاخص خلاقیت و خودشکوفایی در وظیفه شناسی است. در نهایت، میان خلاقیت با خودشکوفایی میان دانشجویان دختر و پسر تفاوت وجود ندارد.
روح مصنوع: شخصیت سازی و جان بخشی در طراحی محصول(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای تجسمی دوره اول پاییز ۱۳۸۸ شماره ۳۹
103 - 112
حوزههای تخصصی:
نگاهی به عناصر تاثیرگذار در شکل گیری نگاره ایرانی؛ مطالعه موردی: نگاره زاری بر مرگ رستم در شاهنامه بایسنقری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۱۹ زمستان ۱۳۹۳ شماره ۴
47 - 54
حوزههای تخصصی:
در پدیدآیی نگاره ها، همانند تمام آثار فرهنگی دیگر، ساخت ها، زیرساخت ها و روساخت های مختلفی دخیل اند. از آنجا که این سه اصطلاح برخاسته از ایدئولوژی های مدرن هستند، قصد پژوهش گران، لزوما ًدرک اینها از طریق رمزگشایی اثر فرهنگی نیست، بلکه نگاهی طبقه بندی شده تر، روشن تر و عینی تر است. در این نوشته سعی شده تا از طریق مطالعه عوامل ایجادکننده اثر فرهنگی، پاسخی مقتضی به شرایط دوگانه تقابل فرمی و مضمونی داده شود. الگوهای مضمونی(کلیشه ها/ شمایل ها)، الگوهای فرمی(سنن فرمی/ سبک ها)، حامی، شرایط اجتماعی- اقتصادی- سیاسی- مذهبی، بافت بنیادین، هنرمند(چه کار گروهی چه اثر دست یک شخص) و مخاطب، 7 عامل کلیدی در مطالعه نگاره ها (حداقل در این مطالعه موردی) می باشند. در اینجا با مطالعه موردی نگاره زاری فرامرز بر تابوت رستم و عمویش زواره، سعی در جا یابی هر یک از این عوامل شده است. با توجه به این عوامل، ساخت نگاره مورد نظر تحلیل شده و هدف آن از طریق مطالعه دو سطح صریح و ضمنی اعاده مطلب تحلیل شده است. روش پژوهش در اینجا مطالعه ای کیفی براساس عناصر بصری موجود در تصاویر است و اینکه هر عنصر چه جایگاهی در طبقه بندی مورد نظر دارد. نتیجه حاصل از پژوهش این است که تک اثر مورد پژوهش بر مبنای طبقه بندی مضمونی/ فرمی و شناخت ساحت های دلالی مضمونی جبرگرایانه (تسلیم در برابر امر الهی) دارد.
زیبایی، دشمن سخاوتمند هنر! درآمدی تحلیلی بر مقاله «هنر پس از فلسفه» اثر جوزف کُسوث(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۳ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳
103 - 114
حوزههای تخصصی:
جوزف کُسوث در مقاله خود، «هنر پس از فلسفه»، نه تنها زیبایی شناسی به مثابه فلسفه هنر بلکه تمامی فلسفه پیش از ویتگنشتاین را سزاوار نفی و دورشدن از هنر می داند. کُسوث در این مقاله به طرح هنری می پردازد که فارغ از هر مدیوم و بی توجه به ظاهر و ریخت، از فلسفه گذر کرده و با تکیه بر کارکرد خود، زبانی فلسفی یافته است: هنری با عنوان «هنر مفهومی» که جایگزین فلسفه و هنر پیش از خود خواهد شد و تاریخ و تعریف هنر را دگرگون خواهد ساخت. در چنین هنری، «زیبایی» که تا پیش از این جزئی لاینفک از اثر هنری تلقی می شد، دیگر مورد ضمانت و تعهد هنر قرار نخواهد گرفت و هنر پس از این تلاش خواهد کرد با علم و گزاره های قابل استدلال تولید و تبیین شود. این مقاله با رویکردی تحلیلی، به بررسی سیر تطور تعاریف زیبایی شناسی و ارتباط آن با علم، فلسفه و هنر می پردازد تا بتواند مولفه های نظری کُسوث در مقاله «هنر پس از فلسفه» و نگرش نقادانه وی درباره زیبایی و هنر پیشادوشانی را مورد ارزیابی قرار دهد و تعریف محدود هنر ذیل گزاره های تحلیلی زبان و ماهیت پرسشگر آن نزد کسوث را آشکار کند. گزاره های منطقی ای که باید از زمینه خود جدا شوند تا امکان تبدیل شدن به اثر هنری را پیدا کنند.
نسبت سواد بصری و شکاف دیجیتال در میدان اجتماعی بر اساس نظریه پیر بوردیو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سواد بصری VL یا سواد بصری دیجیتال DVL، به واسطه تصویری شدن فناوری های نوین در عصر دیجیتال، به جزء جدایی ناپذیری از مجموعه مهارت های ضروری برای کاربران تبدیل شده و محدوده کاربران از متخصصان تا عموم مردم از نسل های گذشته و کودکانی که با این فناوری ها رشد می یابند نیز گسترده شده است. این تغییرات به واسطه مجموعه مهارت هایی که به آن سرمایه دیجیتال گفته می شود در میدان های اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی به وقوع پیوسته است. در تمامی میدان ها سرمایه دیجیتال به سان پلی برای کسب سایر سرمایه ها عمل می کند. بر اساس تلقی بوردیو از عادت واره و میدان، تغییر در یکی از آنها ضرورتا به تغییر دیگری می انجامد. بنابراین برای سازگاری، عادت واره عاملان در میدان که کاربران فناوری های دیجیتال محسوب می شوند باید هم راستا و مرتبط با تغییرات میدان باشد. از این رو این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی، بر پایه نظریه میدان پیر بوردیو، به تبیین رابطه بین مهارت سوادبصری به عنوان عادت واره ای برای سازگاری عاملان در میدان و شکاف دیجیتال در سه سطح، به عنوان مانعی برای کسب سرمایه دیجیتالی می پردازد. گردآوری داده ها به شیوه اسنادی- کتابخانه ای و تجزیه و تحلیل داده ها نیز به شیوه استقرایی انجام شده است. در نهایت چنین نتیجه گیری می شود که بنابر دیالکتیکی که بین عادت واره و سرمایه در میدان وجود دارد، سوادبصری در حکم عادت واره در کسب سرمایه دیجیتالی و بازتولید سایر سرمایه ها به عاملان در میدان کمک خواهد کرد. این امر عاملی در جهت کاهش شکاف دیجیتالی در بستر اجتماعی خواهد بود. از طرفی چون مهارت سواد بصری بیشتر از طریق تکرار در تجربه دیدن به دست می آید با افزایش شکاف دیجیتالی در سطح یک و دو بین عاملان، احتمال بروز نابرابری های اجتماعی و عدم دسترسی به سرمایه ها نیز افزایش پیدا خواهد کرد.
مطالعه تطبیقی ساختار شرفه در تذهیب مکاتب تیموری و صفوی و تأثیر آن بر شرفه های تذهیب گورکانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۸ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
21 - 33
حوزههای تخصصی:
تذهیب همواره در کنار کتاب آرایی قراردارد. در میان مکاتب مختلف تذهیب، مکتب تیموری حائز اهمیت است و حضور آن در تذهیب های قرآن صفویه نیز دیده می شود. از طرفی ارتباط سیاسی، اقتصادی و فرهنگی ایران در عصر صفوی با هند نیز باعث رشد تذهیب گورکانیان در آن دوره گردید. بر همین مبنا پژوهش کیفی حاضر، به روش توصیفی-تحلیلی، با استفاده از منابع کتابخانه ای، به بررسی نمونه هایی از قرآن های مُذَهَب تیموری، صفوی و گورکانی می پردازد. هدف این مقاله، دستیابی به ساختار شرفه در تذهیب های قرآن در دو دوره تیموری و صفوی و تأثیر آن بر شرفه های تذهیب در قرآن های گورکانی است. پرسش اصلی مقاله نیز به این صورت است که شرفه، از لحاظ بصری، در تذهیب های قرآنی ادوار تیموری و صفوی چه خصایصی داشته ؟ و این ویژگی ها بر شرفه های قرآنی گورکانی چه تأثیری داشته است؟ شرفه های تذهیب های قرآنی در دروه تیموری و صفوی با توازن، تعادل و نظم خاصی بودند که در تذهیب های قرآنی گورکانیان نیز دیده می شود. گورکانیان اجرای شرفه را از تیموریان و صفویان الهام گرفته اند؛ و سلایق هنری سرزمین خود را نیز اعمال می کردند. شرفه های نسبتاً شلوغ، شرفه های رنگی و فشرده، استفاده از فرم های اسلیمی و ختایی متنوع و پرکار در قرآن های هندی بسیار دیده می شود.
بررسی تطبیقی عناصر نمایشی در دو نگاره از میر مصوّر و سلطان محمّد با موضوع نبرد رخش و شیر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۲ زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴
53 - 62
حوزههای تخصصی:
از جمله ویژگی های مکتب تبریز صفوی، ایجاد فضای نمایشی برخاسته از احساس نگارگر، متأثّر از متن اصلی است. از نمونه های بارز این امر، تصاویر نقش شده در شاهنامه شاه طهماسبی و نسخ مصوّر ارزشمند دیگری از شاهنامه در این دوره است. پژوهش حاضر، به طرح پرسش: «ساختار روایت تصویری و به کارگیری عناصر تجسمی در فضاسازی خان اوّل رستم، در آثار دو هنرمند شاخص مکتب تبریز صفوی، میرمصوّر و سلطان محمد، دارای چه وجوه اشتراک و افتراقی است؟» پرداخته است. هدف از این جستار، کشف تمهیدات نمایشی در جهت ترجمان حالات توصیف شده در متن به تصویر، در دو نگاره با موضوع «نبرد رخش و شیر»، از میرمصوّر و سلطان محمّد نقاش است. این پژوهش، از نوع نظری بوده و به روش توصیفی-تحلیلی و با رویکرد تطبیقی به گردآوری داده ها به روش کتابخانه ای پرداخته است. نگارنده به مطالعه و بررسی پیشینه های مطالعاتی در رابطه با ویژگی های بیان نمایشی در نگارگری ایرانی و نیز سیاق هنری سلطان محمّد و میرمصوّر پرداخته است. نتیجه حاصل آنکه میزان بهره گیری دو نگارگر از مؤلّفه های زیباشناختی خاستگاه های سبکی پیشین خود به شکلی مشابه صورت پذیرفته است. امّا سلطان محمّد در بیان عاطفی داستان، رویکردی نمایشی تر داشته و میرمصوّر به توصیفات اصلی متن، وفادارتر بوده است.
بررسی بازنمایی صور طبیعی در کاشی های زرین فام کاشان در سده 6 تا 8 هجری بر مبنای آراء کوماراسوامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره پاییز ۱۴۰۲ شماره ۶۷
191 - 207
حوزههای تخصصی:
هنر کاشی گری در ایران سابقه کهن و اهمیت والایی دارد. توفیق هنرمندان ایرانی در بهبود نکات فنی، غنای مجموعه رنگ ها و گسترش انواع نگاره ها، تابش چشمگیری به کاشی های ایرانی بخشیده است. کاشی های زرین فام کاشان بخش ممتازی از گنجینه هنر ایرانی را تشکیل می دهند که از حیث نقش پردازی بسیار درخور توجه می باشند. مجموعه پیوسته ای از ستاره ها، چلیپا ها و شش ضلعی های در هم تابیده که هر یک به نقشی متمایز زینت یافته اند، در زمره ممتازترین نمونه های تصویرگری ایرانی قرار دارند. هنرمندان در این آثار، ذوق و احساسات لطیف خود را در رابطه با طبیعت به بهترین شکل بازنمایی کرده اند. از سوی دیگر، نگاهی اجمالی به نظریات مطرح شده در باب بازنمایی و محاکات طبیعت، حکایت از توجه نظریه پردازان و فلاسفه بدین موضوع دارد. آناندا کوماراسومی از جمله فلاسفه ای است که با جامعیت خاصی بدین موضوع پرداخته است. از نظر او طبیعت، سرمشق یا منبع الهام هنرمند می باشد. بر این مبنا سه نوع اقتباس از طبیعت در آثار هنری قابل ملاحظه است که عبارتند از: 1. شباهت مبتنی بر تقلید و تمثیل 2- شباهت بیانی 3- خیال. هدف این تحقیق تبیین شیوه بازنمایی صور طبیعی در کاشی های زرین فام کاشان بر مبنای آراء این فیلسوف است. در این راستا اصلی ترین سؤالات این مقاله عبارتند از: 1- عمده ترین عناصر طبیعی رایج در کاشی های ستاره ای کاشان شامل چه مواردی است؟ 2. در بازنمایی این عناصر در تطبیق با آراء کوماراسوامی چه معیارهایی مورد توجه بوده اند؟ روش تحقیق این مقاله توصیفی- تحلیلی بوده و با تکیه بر منابع کتابخانه ای تدوین شده است. برای رسیدن به پاسخی مناسب با سؤالات پژوهش، نمونه های انتخابی ابتدا بر مبنای مضمون، دسته بندی و سپس ویژگی های نقوش طبیعی در آن ها بررسی گردید. نتیجه این بررسی نشان از آن دارد که: بیش ترین نوع بازنمایی عناصر طبیعی در کاشی های زرین فام کاشان، در عرصه شباهت بیانی بوده و شاخصه بهره مندی، مهم ترین مؤلفه قابل توجه در این حیطه می باشد.
بازتاب جایگاه زن در نقوش سفالینه های ایلخانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای تجسمی دوره اول زمستان ۱۳۸۸ شماره ۴۰
63 - 70
حوزههای تخصصی:
طراحی فرمی کیف دستی بانوان بر اساس سلایق مشترک در گروه های ادراکی کاربران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۳ بهار ۱۳۹۷ شماره ۱
125 - 133
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این مطالعه و پژوهش، استفاده از فرآیند های طراحانه برای منطبق سازی بیشتر محصولات با گروه های ادراکی کاربران بود. برای دستیابی به هدف مورد نظر، از مطالعات کتابخانه ای و روش پیمایش توصیفی به منظور شکل دادن به یک مدل مفهومی و اعتبار سنجی آن استفاده شد. بر اساس تعاریف و روش های شناسایی گروه های ادراکی، وبا استفاده از مشاهده و پرسشنامه، ویژگی های مشترک فرمی محصولات مورد استفاده ی یک جامعه آماری 82 نفری از خانم ها استخراج شد. بر اساس اطلاعات استخراج شده در مورد ویژگی های مشترک محصولات مورد علاقه هر یک از گروه های ادراکی، تعدادی ایده بر همین مبنا طراحی شد و تصاویر این طرح ها در قالب جلساتی توسط گروهی از خانم ها به عنوان گروه هدف مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که انسان ها بواسطه ی گروه ادراکی که به آن تعلق دارند، دارای ویژگی ها و سلایق مشترکی در انتخاب محصولات مورد استفاده ی خود هستند و با مبنا قرار دادن این موضوع می توان به طراحی محصولی متناسب با گروه ادراکی ایشان پرداخت. یافته های این مطالعه می تواند در حال و آینده، به منظور طراحی محصولاتی متناسب تر با سلایق ادراکی کاربر انسانی استفاده شود.
تحلیل روایت شناسانه به بند کشیدن ضحاک در شاهنامه بایسنقری بر مبنای نظریه ژرار ژنت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۹ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
73 - 84
حوزههای تخصصی:
روایت شناسی یکی از روش های تحلیل روایت است. نظریه پردازانی در زمینه روایت شناسی به تحقیق پرداخته اند از جمله آنها می توان به ژرار ژنت اشاره نمود. از نظر ژنت برای تحلیل روایت پنج عامل وجود دارد: تداوم، بسامد، نظم که به زمان مربوط می شوند و دو عامل دیگر وجه و لحن هستند. هدف از این پژوهش، انطباق روایت تصویری به بند کشیدن ضحاک در شاهنامه بایسنقری بر اساس عوامل تحلیل کننده روایت در نظریه ژنت است. روش تحقیق توصیفی – تحلیلی بوده و گردآوری مطالب کتابخانه ای است. براین اساس این سؤال مطرح است که چگونه نقاش داستان ضحاک را بر اساس تصویر، روایتگری نموده است؟ عناصر روایت در نظریه ژنت چگونه با روایت تصویری نگاره منطبق می شود؟ از نتایج تحقیق چنین برمی آید که باتوجه به تفاوت های ساختاری میان متن کلامی و متن تصویری برای نگارگر این امکان وجود نداشت که همچون شاعر از پیوستگی تصویر برای نشان دادن رخدادها استفاده کند؛ بنابراین نگارگر تلاش کرده بود تا توالی زمان رخدادها را شکسته و با پیوند دو یا چند رخداد یک تصویر را به نمایش بگذارد. همچنین با مداخله در مواردی چون زمان و وجه، نقش مخاطب را پررنگ تر کرد. می توان گفت نقش نگارگر در لحن به مثابه بیان تصویری پررنگ تر بوده و به عنوان دانای کل عمل کرده است.
تاثیر نقوش ایرانی بر هنر قلمکاری هند در دوره ی صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای تجسمی دوره اول پاییز ۱۳۸۸ شماره ۳۹
85 - 94
حوزههای تخصصی:
بررسی نقش و جایگاه عنوان در کارکردهای بیانیِ عکس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۱۹ بهار ۱۳۹۳ شماره ۱
49 - 58
حوزههای تخصصی:
عنوان، در انتقال معنای عکس عنوان گذاری شده، می تواند چون عنصری مشخص کننده یا عاملِ سازنده و گاه تغییر دهنده ی معنا نقش ایفا کند و پیامِ آن در سطوح مختلفِ دستیابی به معنای نهایی اثر دریافت شود. از این رو نادیده گرفتن نقش آن در خوانش محتوای اثر، همچون حذف قسمتی از عکس است. مطالعات مختلفی با محوریت عنوان گذاری در دنیا انجام شده، اما تا کنون در ایران هیچ پژوهشِ منسجمی در این حوزه صورت نگرفته است. این مقاله برای اولین بار در ایران و با هدف ایجاد حساسیت در عنوان گذاری و خوانش آن، به بررسی نقش و جایگاه عنوان در انتقال معنای عکاسانه پرداخته و صحت بسطِ تعاریفِ پیشین از عنوان، به عکس را مشخص می سازد. این مقاله ابتدا با بررسیِ پیشینه ی ارتباطی ما با تصویر و متن به نمایندگی از عکس و عنوان، و طرح مباحث نشانه شناسیِ مرتبط، به اثبات جایگاه عنوان در کارکردهای بیانی عکس می پردازد. سپس با برهم گذاریِ تعاریف و تعمیم آنها به حوزه ی عکس، چارچوبی عملی و اثبات شده، برای شناخت انواع عناوین فراهم می آورد. برای ملموس نمودن این چارچوب، با مطالعه ی جامعه ی آماری در دسترس، به دسته بندی عناوین عکس های گالری های ایران پرداخته و در نهایت آنها را به دو گروه بیان گر و دلالت گر تقسیم می کند. روش تحقیق در این مقاله توصیفی و تحلیلی می باشد.
گذار از مدلِ فرمان بر به فرمان ده در رخ نگاره های سده نوزدهم میلادی فرانسه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۴ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲
103 - 112
حوزههای تخصصی:
در فرانسه ی سده ی نوزدهم میلادی، افراد برخاسته از طبقه ی متوسّط که خواهان نسخه برداری از شیوه ی زندگی اشراف بودند، رابطه ی سنّتی هنرمند با مدل را دچار دگرگونی ساخته و با استخدام رخ نگاران، به مدل های جدید ایشان بدل شدند؛ مدل هایی فرمان ده و نه فرمان بر. با این حال، واژه نامگان فرانسوی منتشره در این دوره، «مدل» را با همان تعریف قدیمی، مبتنی بر فرمان بردار بودنش، توصیف کرده اند. در متون عکّاسی منتشره در همین سده نیز، شاهد استفاده از واژه ی مدل هستیم؛ امّا این بار برای یاد کردن از «مشتری»های عکاس خانه ها. در این نوشتار منتج از یک پژوهش بنیادی نظری، تلاش شده تا با آزمودن فرضیّه هایی چند برای یافتن دلیل چنین رویکردی، تعریفی جدید برای مدل، متناسب با جایگاهش در عکّاسی، ارائه شود. بر اساس اسناد بررسی شده، در فرآیند ثبت عکس، تعامل میان عکّاس و مدل، منجر به کسب نتیجه ای مطلوب تر نسبت به عمل هر یک از طرفین به تنهایی می شود: بدین معنی که ابتدا رخ نگار مدل را در گرفتن حالت مورد نظر هدایت، و سپس مدل به واسطه ی هوشمندی اش، حالت اکتسابی را به حسّی مناسب آراسته و توفیق اثر نهایی را بیش از پیش تضمین می کند.
خوشنویسی ایرانی به مثابه نشانه دیاگرامی: تحلیلی مبتنی بر نشانه شناسی شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۹ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
25 - 39
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش قصد داریم با بررسی یک اثر خوشنویسی منتخب، به عنوان یکی از سرنمون های آثار فاخر خوشنویسی ایرانی، نشان دهیم که خوشنویسی ایرانی خصوصیاتی مشابه نشانه های دیاگرامی دارد. با این فرض، از آنجا که شناخت و ذهن انسان بدن مند است، ابتدا با استفاده از مفاهیم ساختاری خوشنویسی ایرانی و قوانین گشتالت سعی می کنیم به درکی حسی از این اثر برسیم. در بعد، برای واکشی معنای مفهومی از این اثر، مدل آمیزه نشانه شناختی برانت (2021) را به کار می گیریم و معنایی را که پس از مواجهه با اثر، ساخت فضای آمیزه و اعمال طرح واره ها به طور مفهومی ساخته می شود، با عنوان فضای معنا در این الگو پیشنهاد می دهیم. معنای مفهومی به مانند معنای حسی می تواند با تغییر در دیدمایه (مفهومی) تغییر کند؛ زیرا این دیدمایه، ماحصل درک حسی و طرح واره های مخاطب است. تحلیل اثر خوشنویسی مورد نظر از دو منظر فوق با تمرکز بر مفاهیم شناختی چون انتخاب، دیدمایه، برجستگی، پویایی و روابط هم نشینی و جانشینی به روشنی سؤال این پژوهش را پاسخ داد و مشخص نمود که این اثر خوشنویسی را می توان ماهیتاً یک نشانه دیاگرامی در نظر گرفت؛ چراکه نوع سازمان دهی فُرم های خوشنویسی بر پایه مفاهیم شناختی مورد نظر به گونه ای انجام گرفته است که درک مفهومی اثر را ضمانت می کند.
اکفراسیس به مثابه رویکردی کیفی در تحلیل متن تصویری، نمونه مطالعه شده: قالیچه تصویری بهرام گور و هفت گنبد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۹ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
61 - 72
حوزههای تخصصی:
از جمله رویکردهایی که با اتکا به آن می توان رابطه میان متن و تصویر را تحلیل و بررسی کرد؛ رویکرد کیفی اکفراسیس است. مقاله حاضر با اتکا به رویکردی دومرحله ای به این پرسش پاسخ می دهد که: متن تصویری (در اینجا قالیچه تصویری بهرام گور و هفت گنبد) تا چه میزان به متن مکتوب (هفت پیکر نظامی) وفادار بوده و درنهایت متن تصویری، متنی نقل قولی و تکراری است یا تلمیحی و خلاقانه؟ به منظور قضاوت در خصوص وفاداری متن تصویری به متن مکتوب و درک تکراری یا تلمیحی بودن آن، هر دو متن در مرحله اول با اتکا بر رویکرد اکفراسیس و در مرحله دوم با بهره گیری از دو مؤلفه زیرگروه بینامتنیت یعنی تلمیح و نقل قول، تحلیل شدند. تحلیل نقش مایه های قالیچه تصویری ذیل چهار مؤلفه رویکرد اکفراسیس (1. توصیف افراد 2. مکان ها 3. زمان و 4. رویداد ها) و به کارگیری روش توصیفی - تحلیلی نشان داد: باوجوداینکه متن تصویری (میزبان) در برخی عناصر به متن مکتوب (مهمان) وفادار بوده و ارتباط اکفراستیک بین این عناصر وجود دارد؛ اما این عناصر اکفراستیک به شکلی آگاهانه در برخی جزئیات با متن مکتوب تفاوت دارند و از متن تصویری حذف یا به آن اضافه شده اند. درنتیجه متن تصویری، متن مکتوب را بازآفرینی کرده و متنی خلاقانه و تلمیحی است.
پژوهشی در زمینه طرح، نقش و روش بافت گلیم چهل ماشوله ثبت ملیِ روستای بیدکُردوئیه شهرستان بافت استان کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
درکرمان بافت «گلیم» سابقه تاریخی طولانی دارد و به صورت گسترده در زیست عشایری و روستایی و برخی از جوامع شهری بافته می شود. در این منطقه، شیوه های بافت گلیم متنوع است. یکی از معروف ترین گلیم های این استان، "گلیم چهل ماشوله" روستای بیدکُردوئیه است که در سال 1397 ثبت ملی شد و درکنار گلیم های شیریکی پیچ، پود معلق وگلیم فرش جزء دستبافته های با ارزش ایران قلمداد می شود. بافت خاص و منحصر به فرد، نقوش و طرح های متنوع، ذهنی، تجریدی از مهم ترین شاخصه های این گلیم است. هدف از نوشتن این مقاله، شناسایی ویژگی های فنی روش بافت، دلایل نام گذاری و عوامل مؤثر بر شکل گیری و تنوع کاربرد دستبافته ها، نقوش و طرح ها در گلیم چهل ماشوله روستای بیدکُردوئیه می باشد. روش تحقیق این مقاله، توصیفی تحلیلی و شیوه جمع آوری اطلاعات به صورت میدانی و اسناد کتابخانه ای است. این پژوهش در پی پاسخ به این پرسش است که طرح، نقش و شیوه بافت گلیم چهل ماشوله چه خصلت های مهم و تکینه ای دارد که تاکنون تداوم داشته و ثبت ملی شده است؟ نتایج حاصل از این پژوهش، نشان می دهد ابتکار و مهارت بافندگان ایل افشار منجر به شکل گیری روش بافتی نادر، به صورت چپ بافی شده اند که حفظ و تداوم حیات فردی و اجتماعی آنان را به دنبال داشته و در زندگی روزمره آنها برای تأمین، شکل دهی و تزئین ملزومات و نیازمندی های زندگی، کار و استراحت شان کاربرد دارد.
رویکردهای عکاسی خیابانی در ثبت وقایع انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از ژانرهای عکاسی که وابسته به زندگی مردم است، عکاسی خیابانی است. این ژانر، شکلی از عکاسی مستند است، اما قطعاً گزارش نیست و به ندرت داستانی را بیان می کند. تحقیق حاضر بر آن است تا رویکردهای عکاسی خیابانی را در رویدادهای ثبت شده انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی ایران شناسایی و موردبررسی قرار دهد؛ رویدادهایی که مهم ترین مقاطع سیاسی و اجتماعی ایران را در سال های 1357 و 1360ه.ش در برمی گیرند و مجموعه ای از سوژه های ناب را فراهم می سازند. عکاسانی که از جوامع مختلف در این وقایع حضور داشتند؛ توانستند از ژانر عکاسی خیابانی به خوبی استفاده کنند و رویکردهای متنوعی را به نمایش بگذارند. به همین دلیل و با توجه به اینکه تاکنون، چه در نمایشگاه های عکاسی و چه در تحقیقات کاربردی، توجه بسیار کمی به این ژانر عکاسی در این مقطع زمانی خاص شده، مطالعه این آثار اهمیت می یابد. پرسش اصلی این است که: چه رویکردهایی در عکاسی خیابانی وقایع انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی ایران به کار گرفته شده است؟ این تحقیق در دسته پژوهش های کاربردی قرار می گیرد و به روش توصیفی-تحلیلی با رویکرد تطبیقی و شیوه گردآوری اطلاعات اسنادی، مطالعات کتابخانه ای و الکترونیکی تنظیم شده است. یافته های تحقیق نشان می دهند که از میان رویکردهای شش گانه، رویکرد تهاجمی در هر دو واقعه بیشتر مورداستفاده قرار گرفته و رویکرد کلاسیک و مستند اجتماعی در واقعه جنگ تحمیلی کمتر مدنظر بوده است. علت این امر را می توان در ماهیت و جز جدانشدنی این قبیل واقعه ها که درگیری و تهاجم است، جستجو کرد.
مطالعه تحلیلی و آیکونوگرافیک کهن الگوهای تزئینی نخستین کتیبه احداثی- روایی معماری اسلامی ایران، در گنبدخانه مجموعه شیخ جام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگارینه هنر اسلامی سال ۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۴
43 - 57
حوزههای تخصصی:
مجموعه آرامگاهی شیخ احمد جام در شهر تربت جام، در زمره آثار فاخر معماری ایرانی، در طول زمان یکی از کانون های عمده عرفان و تصوف در شرق ایران و سرزمین خراسان بوده است. بنیان های این مجموعه با نظر ارادت یا مصلحت های مذهبی و حکومتی، در طول زمان و از سده هفتم هجری تا دوره قاجار، پیرامون حظیره شیخ احمد جام(441 تا536 ه .ق) از عارفان خراسانی قرن پنجم و ششم هجری شکل گرفته و آیینه ای تمام نما از هنر ایرانی-اسلامی را به نمایش گذاشته است. در میان بناهای این مجموعه، گنبدخانه به لحاظ تمرکزگرایی در ایجاد تزئینات و وجود کتیبه ای با مضمون احداثی- روایی از دوره « ملوک آل کرت هرات»، مقارن با عصر حاکمان ایلخانی، از جایگاه مطالعاتی خاصی برخوردار است که هدف نگارندگان از این پژوهش بررسی، تحلیل و تبیین جامع این کتیبه به منظور دستیابی به گاه نگاری معماری، شناخت بیشتر بنای گنبدخانه از نظر دوره های ساختمانی و تفسیر هنری الگوهای تزئینی این اثر بوده است. بر مبنای این تحقیقات، کتیبه سرتاسری گنبدخانه از معدود نگاشته های نادر و تاریخی «آل کرت» است که در مقایسه با مضامین کتیبه های هم دوره با توجه به نوع نوشتار، سلسله مراتب تاریخی، روایت گونه بودن و از نظر معناشناسی و مفهوم، نخستین کتیبه شناسایی شده احداثی در معماری اسلامی ایران با ماهیت تاریخی-روایی است. پژوهش پیش رو برای پاسخ به این سوالات صورت گرفته است :(1) متن کتیبه حاوی چه مضامین تاریخی، سیاسی، مذهبی و احداثی مهمی است؟ (2) کدام کهن الگوهای ایرانی-اسلامی در تزئین این کتیبه قابل بررسی است؟ شیوه تحقیقات در این پژوهش با رویکردی توصیفی- تحلیلی و تطبیقی علاوه بر مطالعات اسنادی و میدانی، کاربرد روش آیکونوگرافیک، به منظور بررسی کهن الگوهای آرایه ای به عنوان بخشی از مؤلفه فرهنگی و تدقیق در آفرینش های هنری و بهره گیری از آنالیزهای آزمایشگاهی به منظور تعیین ماهیت رنگ های به کار رفته در کتیبه گنبدخانه و تغییرات و تأثیرات شیمیایی در آنها بوده است. نتیجه پژوهش این واقعیت را اثبات نمود، کتیبه گنبدخانه علاوه بر کاربرد تزئینی در این بنا، شامل پیام های سیاسی، مذهبی، تاریخ اولیه بنیان در قالب رمزگونه و روایتی از بانیان تجدید معماری این بنا است که زمینه ها و حاشیه آن با کهن الگوهایی برگرفته از هنر ایرانی، تزئین شده است.
بررسی تأثیر کارکردهای طراحی صنعتی کیوسک های راهنما در حرم امام رضا(ع)، بر میزان رضایتمندی زائران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۲ بهار ۱۳۹۶ شماره ۱
123 - 136
حوزههای تخصصی:
با توجه به اهمیت حرم امام رضا(ع) و فراوانی زائرانی که در این مکان حضور می یابند، انجام اقداماتی برای افزایش میزان رضایتمندی آنها ضروری است. هدف کلی از پژوهش حاضر، افزایش میزان رضایتمندی زائران حرم رضوی از طریق ارائه مناسب اطلاعات به وسیله کیوسک های راهنماست. این پژوهش توصیفی تحلیلی بوده و به روش پیمایشی انجام شده است. جامعه آماری را زائران حرم تشکیل می دهند که 420 نفر از آنها به عنوان نمونه، به روش داوطلبانه در این پژوهش شرکت کردند. ابزار گردآوری داده ها پرسش نامه بوده و از طیف لیکرت برای دریافت میزان رضایتمندی استفاده شده است. برای تجزیه وتحلیل داده ها از جدول فراوانی، میانگین و انحراف معیار و برای تحلیل فرضیات، از آزمون هم بستگی و میانگین جامعه آماری استفاده شده است. نتیجه تحلیل ها ثابت کرد بین عملکرد و ارائه مناسب اطلاعات از طریق کیوسک های راهنما، با میزان رضایتمندی زائران ارتباط وجود دارد. یافته های پژوهش نشان داد زائران از اطلاع رسانی در حرم و کارکرد کیوسک های موجود رضایت ندارند و این نارضایتی از کارکردهای فنی، بیشتر از کارکردهای زیبایی شناسی است. با توجه به مطالعات، رعایت ملاحظات طراحی و ساخت، اصول ارگونومی و آنتروپومتری، زیبایی شناسی، مکان یابی، استفاده از عناصر معماری اسلامی و فرم، رنگ و مصالح هماهنگ با محیط موجب کارکرد صحیح کیوسک ها و درنهایت، افزایش رضایتمندی زائران می شود.