فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۸۶۱ تا ۱٬۸۸۰ مورد از کل ۲۹٬۵۴۲ مورد.
منبع:
نگارینه هنر اسلامی سال ۱۰ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۶
124 - 138
حوزههای تخصصی:
سجاده به عنوان یکی از منسوجات کاربردی برای اقامه نماز معمولاً با استفاده از بافت یا عملیات تکمیلی همچون سوزن دوزی و چاپ، با طرح محرابی تهیه می شود. جایگاه جغرافیایی و فرهنگی نمازگزاران و البته موقعیت اجتماعی آنها از جمله عوامل مهمی هستند که جنس، طرح و تزیین سجاده را تحت تأثیر قرار می دهند. ظاهراً بایست بهبود کیفی قالیچه های جانمازی را متناظر با رواج تشیع در عهد صفوی جستجو کرد اما به نظر می رسد سجاده های مبتنی بر بافت تار و پودی به روش ساده یا پیچیده (پارچه)، ابداع جدیدتری باشد که بر اساس نمونه های موجود، سابقه آن در ایران از عصر قاجار قابل بازیابی است. البته که پارچه با طرح محرابی، کارکردهای دیگری نیز دارد که مسئله پژوهش حاضر به حساب نمی آید. هدف این پژوهش، تحلیل و طبقه بندی انواع سجاده های قاجاری است که در موزه ویکتوریا و آلبرت لندن نگهداری شده و در قالب منسوجات دستگاهی درمقابل اقسام داری همچون قالی تعریف می شوند بنابراین پرسش آن است: چگونه می توان براساس شیوه های تولید و تزیین سجاده های پارچه ای محفوظ در موزه ویکتوریا و آلبرت در لندن، نسبت به تحلیل و طبقه بندی آنها اقدام کرد؟ جهت انجام این مطالعه تاریخی به شیوه توصیفی تحلیلی و با استفاده از اسناد کتابخانه ای، نسبت به نمونه گیری سیزده قطعه به شیوه هدفمند اقدام شد. نتیجه نشان داد بیشتر سجاده های پارچه ای موزه ویکتوریا و آلبرت لندن با استفاده از عملیات تکمیلی همچون انواع روش-های سوزن دوزی مبتنی بر نخ کشی تاروپود پارچه یا پنبه دوزی و چاپ قلمکار تولید شده و فقط تعداد نمونه معدودی با تکنیک-های حین بافت اجرا شده اند. سجاده های سوزن دوزی به شیوه نخ کشی تار و پود پارچه با بیشترین کمیت آماری و محدودیت رنگی (سفید)، کوچک ترین ابعاد را دارند و انواع پنبه دوزی که به لحاظ کمّی در مرتبه بعدی قرار می گیرند، بزرگ ترین اندازه ها را به خود اختصاص می دهند. سجاده های قلمکار از برخی جهات همچون ابعاد بزرگ، طبیعت گرایی و گستردگی رنگ پردازی نظیر انواع پنبه دوزی هستند. درباره نقش-پردازی سجاده ها، صور هندسی و گیاهی نسبت به دیگر اقسام پیشی دارد اما کتیبه نگاری و نقش مایه های انسانی و جمادی نیز قابل بازیابی است.
مقایسه تطبیقی شخصیتِ قهرمان در تعزیه شهادت امام حسین (ع) با الگوی سفرِ قهرمان جوزف کمبل
منبع:
مطالعات هنر سال ۲ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۴)
119 - 142
حوزههای تخصصی:
هدف بنیادین این پژوهش، تحلیلِ شخصیت قهرمانی دینی، بر بستری تطبیقی با قهرمان اسطوره ای است. لذا مسئله بنیادین این تحقیق آن است که شخصیت امام حسین(ع) به عنوان یک قهرمان دینی در نمایشِ تعزیه، تا چه حد با الگوی سفرِ قهرمانِ جوزف کمبل که یک روایتِ یگانه از ساختار مشترک میان تمام داستان های اسطوره ای است، همخوانی و قرابت دارد. برای یافتن پاسخ این پرسش، با استفاده از پژوهشی بنیادین، مبتنی بر شیوه کیفی و به طور اخص، با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی، بر بنیان مطالعه ای تطبیقی، و همچنین تحقیقی مستند بر اسنادِ کتابخانه ای انجام شده و داده ها به شیوه استقراریی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. پس از درک نظریه کمبل و بازخوانی مراحل آن از متن تعزیه، به رغم افتراق هایی که در این دو زیست قهرمانانه مبتنی بر ابعاد درونی شخصیت قهرمانِ اسطوره ای و دینی وجود دارد، اما یافته های این تحقیق بر آن اذعان دارد که قهرمانِ تعزیه شهادتِ امام حسین(ع) تا حد زیادی با قهرمان اسطوره ای در الگوی کمبل مطابقت دارد. قهرمانِ تعزیه مراحل «عزیمت» و «تشرف» را همانند قهرمانِ اسطوره ای طی می کند، اما در مرحله «بازگشت»، تفاوت هایی میان این دو دیده می شود که بنا بر اعتقادات شیعیان مبتنی بر زندگی و رستگاری بعد از شهادت قابل توجیه است. انطباق قهرمانِ دینی تعزیه با قهرمان اسطوره ای کمبل نشان از سیر حرکتی مشابه در جهت کمال میان دو وضعیت متفاوت از شخصیتِ قهرمان دارد. چنانکه حرکت، تغییر و رشد لازمه شخصیتِ قهرمان در هر بستری است. همچنین قهرمانِ تعزیه مراحل دیگری را در جهت سلوک روحانی خود طی می کند که منجر به تأثیرگذاری بیشتر و پایداریش در اذهان جامعه می شود.
همگامی ویژگی های کیفی فلزکاری در آثار مکتب خراسان عصر سلجوقیان با همتای آن در مکتب قاهرۀ عصر مملوکیان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اثر دوره ۴۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۱۰۰)
۷۷-۵۶
حوزههای تخصصی:
عصر سلجوقیان یکی از ادوار خلاقانه جهان اسلام و ایران در هنرهاست. از میان هنرهایی که توانست شکوفایی اش را در این عصر رقم بزند، فلزکاری است که با نام مکتب خراسان پیوند خورده است. قلمرو وسیع سلجوقیان و مبادلات سیاسی-فرهنگی آن با دیگر سرزمین ها، سبب شد سنت فلزکاری این مکتب به سایر مناطق از جمله عصر مملوکیان تسری یابد. مطالعات اجمالی نشان می دهد آثار فلزکاری قاهره در دوره مملوکیان ضمن حفظ هویت خاص خود، با آثار تولیدشده در مکتب فلزکاری خراسان عصر سلجوقیان دارای شباهت و ارتباطی نزدیک و تنگاتنگ در شیوه تزئین است. هدف این تحقیق که با بهره گیری از روش توصیفی-تحلیلی با رویکرد تطبیقی انجام شده، شناسایی ارتباط ویژگی های مضمونی و بصری آثار فلزکاری مکتب خراسان عصر سلجوقی با همتای آن در عصر مملوکیان است. مسئله این است که چه ویژگی های مضمونی و بصری مشابهی در آثار فلزی مکاتب خراسان عصر سلجوقی و مملوکی وجود دارد و وجوه تمایز آنها چیست؟ روش گردآوری اطلاعات کتابخانه ای-اسنادی است که با شناسایی و بررسی آثار فلزی محفوظ در موزه های معتبر جهان انجام پذیرفته و روش تجزیه و تحلیل، کیفی است. نتایج تحقیق نشان می دهد اگر چه تشابهات فراوانی در ویژگی های مضمونی و بصری در آثار این دو مکتب به چشم می خورد، مهم ترین تفاوت، استفاده بیشتر از دعا برای صاحب شیء و کاربرد نقوش انسانی و حیوانی در مکتب خراسان و در مکتب قاهره، کاربرد نام سلاطین و کاربرد نقوش هندسی و کتیبه ای است که مفهوم نمادین این ویژگی ها تلقین انرژی های مثبت ماورایی در زندگی انسان را در برداشته است.
اصفهان شهر نظاره: بازشناسی معماری نظرگاهی صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال بیستم آبان ۱۴۰۲ شماره ۱۲۵
5 - 22
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: ازآنجاکه هدف بنیادی منظر شهری تاریخی مبنایی از درک و رویکردی یکپارچه برای تشخیص، ارزیابی، حفاظت و مدیریت مناظر شهری تاریخی است، شناسایی پتانسیل ها و ارزش های مادی و معنوی که شخصیت تاریخی شهر را شکل می دهند از نخستین مفاهیمی هستند که در قالب مناظر شهری مورد شناسایی قرار می گیرند و پس از آن به رسمیت شناخته می شوند. تا کنون تحقیقات ارجمندی، در مورد معماری ایرانی، باغسازی و نظرگاه درون باغ ها یا کوشک ها انجام گرفته است. اما در مورد نقاط دیدگاهی یا نظرگاه های شهری به عنوان یکی از وجوه ارزشی منظر شهری به طور مستقل پرداخته نشده است؛ البته، در گزارش های تاریخی و یادداشت های اروپاییان در مورد اصفهان، اهمیت این نقاط از نظر دور نمانده و به طور ضمنی مورد اشاره قرار گرفته اند. نظرگاه های شهری، از آن جهت حائز اهمیت اند که در فهم و ادراک مناظر و رابطه دو سویه ناظر و منظره مؤثر و لازم هستند. ازآنجاکه بیشترین توسعه شهری اصفهان در دوره صفوی رخ داده و سرمشق مناسبی برای دستورالعمل سازی تولیدات معماری و کیفیت های منظرین در دیگر شهرهای ایران شده است به عنوان بستر مطالعات این تحقیق موردتوجه قرار گرفته است. اصفهان که تجربه پایتختی دو دوره تاریخی را داشته، امروزه بسیاری از عمارت ها و عناصر منظر شهری خود را از دست داده یا دچار تغییرات عمده شهرسازی شده است. بنابر شواهد موجود آنچه از منظر شهری تاریخی اصفهان برجای است عمدتاً از پایتختی دوره صفوی است.
هدف پژوهش: مقاله حاضر تلاش دارد تا به شناسایی مفاهیم و شأن نظرگاهی فراورده های معماری شهری در ساخت پایتخت صفویان بپردازد.
روش پژوهش: این مقاله در بستر مطالعات کتابخانه ای و میدانی با استناد به متون تاریخی، تدقیق گزارش ها و مفاهیم رایج و نافذ در ادبیات معماری شهری و شواهد برجامانده از دوره صفویه به شناسایی و خوانش معماری نظرگاهی اصفهان صفوی می پردازد.
نتیجه گیری: بررسی ها روی فراورده های معماری شهری اصفهان نشان می دهد که طراحان صفوی اراده ای قوی برای هم آغوشی فضاهای شهری با طبیعت داشته و با انتخاب هندسه مستطیل، ایجاد نهرهای آب و کاشت ردیف درختان در همه فضاهای شهری، خواستی مؤکد در ساخت مکان هایی با خصلتِ باغ داشتند. ازاین رو اصفهان را چون باغی گسترده و فراورده های معماری شهری را نیم باز و نیم بسته به مثابه نظرگاه طراحی و به اجرا درآورده اند و این تصور متجلی می شود که «کهن الگوی باغ ایرانی سرمشقی برای معماری شهری صفوی و نیز اصفهان صفوی شهری برای نظاره بوده است».
مطالعه پس زمینه سازی در نقاشی های دوران اول و دوم قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال بیستم دی ۱۴۰۲ شماره ۱۲۷
73 - 82
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: از جمله جنبه های مهم هنر قاجار که کم تر مورد توجه قرار گرفته پس زمینه نقاشی های این دوره است. پس زمینه یک اثر ممکن است از الگوها و قواعد خاصی پیروی کند. چیزی که مسئله پژوهش پیش رو را تشکیل می دهد.
هدف پژوهش: درک الگوها، قواعد و نقشی که پس زمینه در نقاشی های دوران اول و دوم قاجار ایفا می کند و نیز پاسخ به این پرسش که هنرمندان هر دوره از چه الگوها و یا قواعدی برای پس زمینه سازی آثار استفاده می کرده اند؟
روش پژوهش: تحقیق پیش رو براساس هدف از نوع تحقیقات بنیادی-نظری و براساس ماهیت از نوع تحقیقات توصیفی-تحلیلی است. با استفاده از سیزده نمونه از آثار نقاشی دوران قاجار به صورت انتخابی، داده های مربوط به سؤال های مطرح شده استخراج، طبقه بندی و مورد تحلیل و تطبیق قرار گرفته است.
نتیجه گیری: نتایج یافته ها دو شیوه کلی را در پس زمینه سازی های دو دوره نشان می دهد. پس زمینه سازی ها در دوران نخست بیش تر با استفاده از الگوی هندسی و منظره پردازی ها با الهام از نقاشی اروپایی و به صورت ذهنی صورت می گرفته است. در دوره دوم پس زمینه سازی با استفاده از فضای واقعی ایرانی و به شیوه واقع گرایانه و طبیعت پردازانه صورت می گرفته است. تفاوت در شیوه آموزش هر دو دوره باعث ایجاد تفاوت ها در آثار شده است، که در نتیجه آن پس زمینه ها در دوران نخست علی رغم بهره وری از عناصر اروپایی با تسلط عناصر ایرانی و در دوره دوم با تسلط کامل شیوه و عناصر غربی به وجود آمده اند.
شناسایی پیشران های کلیدی توسعه شهر هوشمند با استفاده از ترکیب روش های فراترکیب و ایداس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مدیریت شهری در دهه حاضر با پیچیدگی های بسیار زیادی در حوزه های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، زیست محیطی، مسایل قانون گذاری و تکنولوژیک همراه است. شهر هوشمند به عنوان یک چارچوب نوین مدیریت شهری می تواند بسیاری از چالش ها و مشکلات مدیریت شهری را کاهش دهد. در فرایند توسعه شهر هوشمند، روابط درهم تنیده بین عناصر اثرگذار بقدری زیاد می گردد که نوعی از سیستم های دینامیکی پیشرفته برای ارزیابی و سنجش تغییرات این عوامل و اثرات تبعی بالقوه آن ها لازم خواهد بود. برای تحقق توسعه شهر هوشمند، لازم است تا از ابزارهای آینده نگرانه جهت ایجاد و خلق آینده های موجه و مطلوب با مشارکت تمامی ذینفعان کلیدی استفاده نمود. این پژوهش، با رویکرد آینده نگاری راهبردی به شناسایی و اولویت بندی پیشران های مدیریت شهر هوشمند با استفاده از روش های فراترکیب و ایداس پرداخته است. در پژوهش حاضر برای گردآوری داده ها و اطلاعات از ترکیبی از روش های مختلف استفاده شده است. ابتدا با استفاده از روش فراترکیب با استفاده از مرور ادبیات و پیشینه پژوهش های صورت گرفته، شاخص های کلیدی مدیریت شهر هوشمند شناسایی شده اند. بر این اساس با استفاده از روش فراترکیب تمامی اطلاعات و داده های بدست آمده از پژوهش های پیشین در خزانه جمع آوری شده و پس از تحلیل، جدول فراوانی عوامل اثرگذار بر مدیریت شهرهوشمند شناسایی شده است و در ادامه خروجی های روش فراترکیب برای رتبه بندی و شناسایی پیشران های کلیدی در اختیار روش ایداس قرار می گیرد. در نتایج پژوهش حاضر، با استفاده از یک فرایند ترکیبی گام به گام نه پیشران اساسی برای توسعه شهر هوشمند استخراج شده است. EDAS
مطالعه صندوق های قبر چوبی استان مرکزی، از دوره آل بویه تا آغاز صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
صندوق قبر های چوبی ازجمله مهم ترین تولیدات چوبی دوران اسلامی ایران محسوب می شوند. تاکنون بسیاری از این صندوق ها در پژوهش های مختلف بررسی و معرفی شده اند؛ اما در محدوده استان مرکزی باوجود داشتن تعداد زیادی از این صندوق ها، در پژوهش های موجود، چندان بدان ها پرداخته نشده است؛ در عین حال که بسیاری از این آثار با گذشت زمان یا در حال تخریب بوده یا اینکه مفقود شده اند. از این روی ضرورت داشت که در یک پژوهش مستقل و هدفمند، به بررسی و مطالعه این صندوق ها پرداخته شود. با توجه به این تفاسیر، هدف اصلی پژوهش حاضر، بررسی ویژگی های ظاهری و تزئینی صندوق های چوبی استان مرکزی و مضامین کتیبه های به کار رفته در آنها است. پرسش های اصلی پژوهش حاضر نیز بدین شرح است، آثار چوبی مورد مطالعه چه ویژگی های ظاهری، فنی و تزئینی دارند؟ مضامین کتیبه های به کار رفته در آنها چیست؟ نظر به اینکه در بررسی های میدانی صورت گرفته تعداد زیادی از این صندوق ها شناسایی شد که عمدتاً مربوط به قرون متأخر اسلامی هستند، در پژوهش حاضر صرفاً آثار چوبی قبل از دوره صفویه بررسی شده اند. برای نیل به این هدف، از روش توصیفی - تحلیلی برای انجام پژوهش حاضر استفاده شده و شیوه گردآوری اطلاعات در آن بر پایه مطالعات میدانی و کتابخانه ای است. با انجام پژوهش حاضر تعداد نه عدد صندوق شناسایی شد که قدمت آنها در بازه زمانی قرن چهارم تا اوایل قرن دهم هجری قرار دارند. این صندوق ها از چهار فرم مختلف برخوردار بوده و شیوه های مختلف تزئینی در آنها به کار رفته که بعضاً قابل مقایسه با برخی آثار چوبی مناطق دیگر هستند. کتیبه های به کار رفته در این آثار نیز شامل برخی آیات قرآن، برخی اشعار فارسی مذهبی، معرفی صاحب قبر و ماده تاریخ است. این کتیبه ها به خط کوفی، محقق، نسخ و ثلث نگاشته شده و برخی از آنها توسط هنرمندان دو شهر سلطانیه و جوشقان، ساخته شده اند.
بررسی ویژگی های برج پناهگاه های تاریخی در اقلیم گرم و خشک ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری اقلیم گرم و خشک سال ۱۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۸
223 - 235
حوزههای تخصصی:
برج پناهگاه ها گونه ای از عناصر کالبدی هستند که توسط کشاورزان و افراد محلی در کنار زمین های کشاورزی، مزارع و در مسیر راه ها ساخته شده اند. اهالی روستاها و شهرها برای حفاظت از محصولات باغی، پایش راه ها، استراحت، دیدبانی و اقامت کوتاه مدت از آن ها استفاده می کردند. مطالعات میدانی نشان می دهدکه این گونه ها در محدوده شهرهای یزد و کاشان در اقلیم گرم و خشک ایران وجود دارند و تا قرن14 شمسی مورد استفاده قرار گرفتند و سپس بلا استفاده مانده و رها شده اند. مسئله تحقیق روند رو به رشد ویرانی و تغییر ماهیت برج ها در اثر فشار توسعه و تغییر سبک زندگی و نیاز به پژوهش در این باره است. این مقاله سعی کرده است تا با انتخاب 10 نمونه از برج پناهگاه ها در امتداد شهرهای کاشان و یزد در اقلیم گرم و خشک ایران و مقایسه با یکدیگر به شناخت عمیق تری نسبت به آن هادست یابد. به این منظور از رهیافت تفسیرگرایی و روش تفسیری تاریخی استفاده گردید و با شناخت ویژگی های کالبدی و کارکردی آن ها به گونه بندی برج ها پرداخته شد.بررسی ها نشان می دهد که برج پناهگاه ها دارای دو ویژگی کالبدی و کارکردی هستند و بر اساس 4 معیار؛ موقعیت، مالکیت، کارکرد، ساختار و هندسه گونه بندی می شوند. نتیجه این پژوهش در شناسایی دقیق تر برج های بیشتری در نقاط دیگر کمک خواهد کرد. با توجه به تأثیر برج پناهگاه های تاریخی در تأمین امنیت مجموعه های کشتخوانی و زیستی درگذشته می توان آن ها را به همین نام و ویژگی در فهرست آثار ملی کشور به ثبت رساند و چون در ارتباط با سایر ساختارهای مرتبط با میراث کشاورزی قرار دارند از منظر (GIAHS) و قرارگیری در فهرست (میراث کشاورزی با اهمیت جهانی) نیز قابل تحلیل و بررسی هستند.
از هویت تاریخی تا هویت فرهنگی؛ نگاهی به چگونگی روایت شهر در فیلم طهران تهران از منظر تصویرشناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهپویه هنرهای نمایشی دوره ۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۸
33 - 42
حوزههای تخصصی:
شهر به عنوان یک اصطلاح اجتماعی در شکل گیری فرهنگ، تاریخ و هویت مردم آن نقش بسزایی را ایفا می کند و به سبب همین کارکرد قابلیت تبدیل شدن به موضوع آثار سینمایی و داستان را دارد. در آثار سینمایی، شهر یا به صورت یک عنصر تاریخی مورد توجه است و سعی بر آن است تا روایتی از گذشته تاریخی آن ارائه شود یا به صورت یک عنصر فرهنگی مورد توجه قرار گرفته است که در این حالت شهر ماهیتی انسانی به خود می گیرد و در مرکز روایت است و حتی گاهی یکی از راویان داستان نیز می شود. پژوهش حاضر به شیوه توصیفی – تحلیلی و با بهره گیری از روش تصویرشناسی انجام گرفته است. در این پژوهش با نگاه به فیلم طهران تهران ساخته داریوش مهرجویی و مهدی کرم پور تلاش شده است تا چگونگی بازنمایی شهر در دو وجه تاریخی و فرهنگی بر اساس المان های به کارگرفته شده، تبیین شود. در این فیلم نخست تهران از زاویه تاریخی و حیات تاریخی آن به مخاطب معرفی می شود که در این حالت در جایگاه «من» تاریخی است تا هویت تاریخی گذشته را برای مخاطبان سالمند خود بازنمایی کند و یادآور خاطرات گذشته طهران باشد. در بخش دوم روایت، شهر تهران به عنوان هسته روایت مورد توجه قرار گرفته و تهران به عنوان «دیگری» برای گروهی از جوانان در نظر گرفته می شود که در تقابل با نسل گذشته خود قرار گرفته اند. در این حالت شهر تبدیل به راوی اصلی حوادث و مشکلات نسل جوان می شود.
کاربرد تکنیک نحو فضا در تحلیل بعد فضا (نمونه موردی: میدان رسالت تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
۷۰-۴۹
حوزههای تخصصی:
اهداف: پیچیدگی مسائل شهری امروزه به حدی است که پژوهشگران و طراحان شهری کمتر می توانند بر روی همه موضوعات به طور همزمان تمرکز کرده و عواقب تصمیم ساز ی های متبلور در طراحی های خود را بر فضاهای شهری تبیین کنند. منطق نحو فضا که یکی از سازوکارهایی است که می تواند در فائق آمدن به این نوع مسائل یاری رساند، از نرم افزارهایی استفاده می کند که دقت بالایی در محاسبات ریاضی و ارائه نقشه های گرافیکی دارد. هدف از این پژوهش بررسی کیفیت های بعد فضا و تجربه عابرین پیاده در میدان رسالت تهران می باشد. روش ها: در پژوهش حاضر، ضمن استفاده از نرم افزار DepthMap از طریق برداشت های میدانی و مصاحبه های صورت گرفته با ساکنین، کسبه و عابرین و مشاهده مشکلات موجود در دسترسی شهروندان به بخش های مختلف میدان، ضعف های تکنیکی نرم افزار مرتبط با منطق نحو فضا شناسایی شده و با شیوه منطقیSWOT نقاط قوت و ضعف آن به دست آمد. یافته ها: پس از بررسی نتایج اولیه و مشاهده مغایرت های شیوه شناختی، برداشت میدانی تجدید شد تا الزامات تکمیلی معلوم شود. نتایج به دست آمده از دو زاویه قابل تامل است. اول؛ برآمدن آگاهی های تکمیلی برای اصلاح منطق نحو فضا، شیوه ریاضی شناخت و نرم افزار DepthMap و دوم؛ دستیابی به شناختی نسبتا جامع از میدان رسالت در مدار نمایانگر فضا. نتیجه گیری: تجربه انسان از شهر می تواند با نتایج کمی به دست آمده متفاوت باشد. نتایج نهایی حاکی از آن است که محدوده جنوب و جنوب غربی میدان رسالت، دارای بهترین وضعیت همپیوندی و اتصال با سایر فضاهای شهری و به تبع آن بیشترین پتانسیل توسعه است.
بررسی نگاره های ورقه و گلشاه: یک تحلیل جامعه شناختی و تاریخی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ورقه و گلشاه منظومه ای عاشقانه سروده ی عیّوقی شاعر عهد غزنویست. نسخه ای از این منظومه متعلق به قرن ششم هجری محفوظ در موزه ی توپکاپی استانبول باقی مانده است. هنرمند این نقاشی ها محمد خویی است و به نظر می رسد نسخه جایی در آذربایجان در سال های پایانی قرن ششم و عصر فروپاشی سلسله ی سلجوقی (حک: 431 590 ه.ق) در ایران و به سبک نقاشی سلجوقی کشیده شده است. این پژوهش در پی تحلیل چگونگی بازتاب شرایط اجتماعی و تاریخی در نگاره های ورقه و گلشاه است؛ برای پاسخ به این دغدغه باید زمینه ی تاریخی و هنری و فرآیند رویدادهای معاصر با خلق اثر مورد بررسی قرار گیرد. از این رو این مقاله با رویکرد جامعه شناسی تأویلی و با روش پژوهش هرمنوتیک قصدگرای اسکینر به تحیلل نگاره ها به مثابه متن پرداخته است. جمع آوری داده ها نیز به شیوه اسنادی و مطالعات کتابخانه ای صورت گرفته است. نتایج این جستار نشان می دهد اگرچه نقاشی ها با هدف بهره مندی خواننده ی سوادآموز یا کم سواد کشیده شده اند اما وجود برخی ناهماهنگی ها میان متن و تصویر قصد و انگیزه ی دیگر هنرمند را بازتاب می دهند. در تصاویری که از جنگ های تن به تن وجود دارد، در حالی که شاعر توصیفی حماسی از نبردها و جنگ آوری قهرمانان داستان را ارائه می دهد، نگارگر کوشیده با بزرگنمایی صحنه های خون آلود، بر خشونت تصاویر بیافزاید. هنرمند به جای قبایل بادیه نشین عرب، تصویری از یک شهر با ویژگی های ایرانی را ترسیم کرده است. از این رو می توان نتیجه گرفت تلاش هنرمند برای ایجاد فضایی شهری و ایرانی و نشان دادن وضعیت نابسامان و خشونت آمیز جامعه ی ایرانی بازگوکننده ی قصد هنرمند در خلق تصاویری ناهماهنگ با متن هستند.
سنجش پایداری توسعه در کلانشهرها با رویکرد طراحی یک فضای رقابت پذیر در سطح منطقه ای و ملی؛ مطالعه موردی: منطقه بزرگ کلانشهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۷ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
113 - 129
حوزههای تخصصی:
رشد شهرنشینی و جهانی شدن شبکه شهرها، رقابت اقتصادی برای ارتقاء جایگاه رقابت پذیری را میان شهرها اجتناب ناپذیر کرده است. با توجه به اینکه جهانی شدن بستری برای تحلیل رقابت پذیری شهری فراهم کرده است، نادیده گرفتن آن تحلیل های بعدی در خصوص رقابت پذیری شهرها را ناقص می کند؛ از این رو در این پژوهش یک چشم انداز توسعه پایدار که ابعاد اقتصادی، اجتماعی ، کالبدی رقابت پذیری شهری را در بر می گیرد، در نظر گرفته شده است. هدف این پژوهش ارزیابی مقایسه ای شاخص توسعه پایدار شهری چهار کلانشهر(تبریز، مشهد، اصفهان و شیراز) می باشد، برای سنجش پایداری با رویکرد رقابت پذیری از 33 شاخص مختلف اقتصادی اجتماعی و کالبدی استفاده شد. در ابتدا شاخص ها به شیوه پایه اطلاعاتی، وارد سیستم اطلاعات جغرافیایی شد و با یکدیگر مقایسه گردید سپس با استفاده از مدل AHP هریک از مولفه ها وزن دهی شدند و با بکارگیری از مدل ویکور چهار کلانشهر از لحاظ توسعه پایدار رتبه بندی گردیده اند و در پایان از نرم افزار میک مک برای استخراج ماتریس تاثیر گذارشاخص ها بر یکدیگر با روش مستقیم و غیرمستقیم پیشران موثر و کلیدی از جمله: نرخ رشد جمعیت در آینده، بعد خانوار، میزان مهاجران وارد شده، میزان جوانی جمعیت، تراکم جمعیتی، افزایش نرخ فعالیت، افزایش درصد باسوادی در میان مردان و زنان، کاهش نرخ بیکاری وکاهش نرخ بیکاری در میان افراد تحصیل کرده و همچنین کاهش درصد مهاجران خارج شده به عنوان عامل و پیشران های موثر بر توسعه پایدار انتخاب شدند. یافته های پژوهش نشان می دهد کلانشهر مشهد با شاخص 0.00 در رتبه 1 و کلانشهر تبریز با شاخص 0.989در رتبه4و کلانشهر اصفهان و شیراز با شاخص 133/0و 989/0 به ترتیب در رتبه 3 و 4 قرار گرفته اند.
خاستگاه مینوی نقش اسلیمی در هنر اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از مهم ترین شاخصه های فرهنگ ایرانی، ارتباط نزدیکْ بین هنر و آداب معنوی برگرفته از مذهب می باشد. این ارتباط یکی از مهم ترین عامل شکل دهنده هنر ایران است. در هنر ایران قبل از اسلام، در آئین زرتشت هم این ارتباط کاملاً هویدا می باشد. ارتباط بین هنر و دین در طول دوره اسلامی بیشتر از هر زمان دیگر شکوفا و توسعه یافت. هنرمندان بسیاری از نقش و نماد های قبل از اسلام را اقتباس و معنا و مفهومی کاملاً نو و هماهنگ با جهان بینی اسلامی به آنها بخشیده اند. مصداق بارز این ادعا، پیدایش «نقش اسلیمی» در سده های آغازین هنر ایران در دوره اسلامی است. هدف اصلی این مقاله معرفی خاستگاه و مراحل شکل گیری نقش اسلیمی در سده های اول هنر اسلامی ایران است. علی رقم آرای قریب به اتفاق خاورشناسان که منشأ نقش اسلیمی را هنر کلاسیک باستان (هنر یونانی رومی) معرفی می کنند، این مقاله منشأ ایرانی برای آن تعریف نموده است. به نظر می رسد خاستگاه نقش اسلیمی در هنر دوره اسلامی، «نقوش بالی شکل» هنر ایران قبل اسلام است. با گذشت زمان، نقوش بال ساده و تلطیف شده تا حدی که اغلب هویت خود را از دست داد و به شکل تجریدی تبدیل شده، امروزه آن را بنام اسلیمی می شناسیم. این نقش از اصیل ترین و ناب ترین نقش در بین دیگر نقوش ایرانی به شمار می روند. بر اساس این نظر، نقش اسلیمی از ایده نقوش بالی شکل قبل از اسلام متولد شده است. انتقال و استمرار هنری نقش بال از دوره ساسانیان به دوره های اسلامی می تواند ناشی از کارکرد مذهبی آن نقش بوده که بیشتر به عنوان نمادی از قداست، فرازمینی و پیونددهنده عالم ملک به ملکوت بکار گرفته شده است. این پژوهش، به روش توصیفی تحلیلی و تطبیقی و بر اساس مطالعات میدانی و کتابخانه ای به سرانجام رسیده است.
تبارکاوی یک صحنه ی اسطوره ای-تاریخی: فانتزیِ مهمانی زلیخا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۸ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
65 - 76
حوزههای تخصصی:
داستان یوسف یکی از داستان هایی است که در تاریخ هنر و ادبیات ایران بسیار مورد نوگویی قرار گرفته است. مجلس مهمانی زلیخا یکی از نقاط اوج داستان بوده و مکرراً در تاریخ نقاشی ایران تصویرگری شده است. این صحنه ی دراماتیک، به مثابه یک فانتزی اجتماعی در بازنمایی جنسیت در ادبیات پساقرآنی و خاصه در ایران بسیار مورد توجه و به نحو مبالغه آمیزی بسط یافته است. بنابراین می توان چرایی این اهمیت و کارکرد دیداری آن را به پرسش کشید. این مقاله با یک روش توصیفی و تحلیِل ترکیبی، می کوشد این صحنه را در یک رویکرد روانکاوانه ی اجتماعی و در ساحت ناخودآگاه جمعی، مورد تبارکاوی-که یک ترکیب روش شناختی از اسطوره کاوی، روانکاوی و تحلیل گفتمان فراهم می آورد- قرار دهد. نتایج حاکی از آن بودند که صحنه ی اسطوره ای آفرینش در بندهش، تبار مجلس مهمانی زلیخا و همچنین نرسه و جهی شخصیت های کهن الگوییِ یوسف و زلیخا با همان کارکردها و ویژگی ها هستند. نقاشی های این صحنه، با داشتن یک سناریوی متراکم و چندگانه، مورد فرافکنی و فانتزی سوژه-مخاطب جمعی قرار گرفته و در نتیجه گردش چندجانبه ی امیال و نیز اضطراب او را به شکلی ناخوداگاه موجب می شود. از این منظر، یوسف پیش الگوی کاملی به جهت داشتن منبع قدرت (فره) و زیبایی (امر جنسی) محسوب شده است.
طرح و تزئینات رنگی در نشان های قرآن های موزه شیخ احمد جامی سده 8 تا 13 ه.ق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قاریان به منظور مکث و یا پایان تلاوت روزانه از علامت هایی بهره گرفتند و مذهبین به منظور زیباسازی آیات قرآنی این نشانه ها را تزئین کردند. هدف این پژوهش، مطالعه ساختار بصری طرح و تزئین در نشان های قرآن های موزه شیخ احمد جامی از سده 8 تا 13 ه.ق می باشد. حال این پرسش مطرح می شود که ویژگی های بصری تزئینی به کاررفته در نشان های آیات قرآن های موجود در موزه شیخ احمد جامی از سده هشت تا سیزدهم هجری چیست؟ رویکرد پژوهش، کیفی و روش تحقیق توصیفی و تحلیلی بوده و شانزده نمونه قرآن که دارای نشان بودند انتخاب گردید. یافته ها نشان داد که قرآن های خطی موزه شیخ احمد جامی دارای نشان های سرسوره، جزو، حزب، سجده، خمسه، عشره، ختم آیات و ترکیبی است. سیر تحول طرح و رنگ در نشان های مختلف قرآن های خطی موزه شیخ جام از شکل ساده و بدون تزئین به سوی انسجام گراییده است. این آرایه ها در بادی امر با رنگ مایه های محدود و به ویژه زرِ ناب شروع گردید و از قرن ششم هجری به بعد عناصر رنگی متنوع دیگر به آن اضافه شد و با حفظ زمینه طلا، رنگ های پرمایه و موثّر همچون لاجورد، شنجرف، سفیدآب، زرنیخی (زردروشن)، سرنج، سبز زنگاری پا به عرصه خودنمایی گذارده است. زیبایی و ظرافت تذهیب در قرون دهم و یازدهم به اوج رسیده و این تعالی و تکامل تا اواخر قرن سیزدهم تداوم یافته است.
اسطوره پنهان در نقد هنر و ادبیات با روش شناسی ژیلبر دوران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عبور از ساختارگرایی به پساساختارگرایی و دگرگونیِ پارادایم حاکم بر جامعه، حوزه نقد را دستخوش تغییر می کند و در عصر حاضر، رویکردهای اسطوره ای از روش های مهم نقد ادبی و هنری محسوب می شوند. نظریه ها و روش های نقد نزد ژیلبر دوران، این حرکت را از اسطوره سنجی به اسطوره کاوی در نیمه دوم قرن بیستم، نشان می دهد. در هدف پژوهش، چگونگی شکل گیری تعریف اسطوره و روش شناسیِ او در ترکیبی سازنده از تلاقیِ نقدهای ادبی و هنریِ قدیم و جدید و هم گرایی آن ها در یک سه وجهیِ دانش نقد، مد نظر قرار می گیرد. روش تحقیق توصیفی تحلیلی بوده و شیوه گردآوری اطلاعات با ترجمه و ارجاع به مآخذ اصلی صورت گرفته و مبانی نظریه های مورد بحث را به عنوان اسطوره پژوهیِ روشمند در هنر و ادبیات معرفی کرده است. بنابر نتیجه، ژیلبر دوران اساس درک ساختار متن را در کشف اسطوره های پنهان می داند که مؤثرتر از اسطوره های آشکار و صریح عمل می کنند و زنجیره تعاریف واژگان در مرز مفاهیم نظریه-روش های مورد نظر او طی مراحلی چند گانه مشخص می گردد. همچنین نشان داده شده است که از چهره ها و صورت های اسطوره ایِ اثر ادبی و هنری تا اسطوره پنهان آن، چه مسیری طی می شود تا مورد تحلیل و اسطوره کاوی قرار گیرد. روش آن در سه مرحله قابل تعریف است: 1. یافتن اسطوره های هسته ای؛ 2. زمان شناسیِ فرهنگ و جامعه 3. کشف اسطوره های جایگزین. با چنین روندی می توان به وسیله تطبیق و کاربرد روش ژیلبر دوران در ادبیات، در جهت پایه ریزی ساختاری مناسب در نقد هنر بهره گرفت.
تحلیل نشانه شناختی نقاشی داوری نهایی (رستاخیز) کلیسای وانک با تکیه بر آرا پیرس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کلیسای وانک واقع در منطقه ی جلفای شهر اصفهان، به دستور شاه عباس صفوی و به دست ارامنه مهاجر و ساکن در ایران ساخته شده است. حال بنابراین اصل که دین مسیحیت بر پایه نماد ها شکل گرفته و هنر اولیه آن شمایل نگاری است، نویسنده بر آن است که با بهره گیری از الگوی نشانه شناسی پیرس، نشانه های موجود در نقاشی داوری نهایی موجود در کلیسای وانک را بیابد و آن ها را تحلیل کند. ازاین رو پژوهش حاضر با توجه به سه گانه نشانه ها (نماد، شمایل و نمایه)، در پی پاسخ به این سؤال است که در دین مسیحیت حیات پس از مرگ انسان به چه شکل است؟ اطلاعات موردنیاز در این مقاله به شیوه ی مطالعات کتابخانه ای و میدانی جمع آوری شده و روش پژوهش آن توصیفی- تحلیلی است. یافته های پژوهش نشان می دهند، هر یک از سه وجه سه گانه نشانه ها در آفرینش اثر مورد نظر نقش داشته اند و قرار گرفتن هرکدام از آن ها در بخشی از تصویر و ارتباطشان با یکدیگر حائز اهمیت بوده و در تحلیل و تفسیر اثر تأثیر گذاشته اند؛ به طوری که برای دستیابی به معنای نماد ها، جهت های جغرافیایی و تقسیم بندی نقاشی به دو بخش بهشت و جهنم در نظر گرفته شده است و دو وجه نمایه و شمایل که از طریق مشاهده شباهت ها یافت می شوند و قابل استنتاج هستند، در تشخیص معنای نماد ها یا همان دال های اختیاری، اثرگذار بوده و سبب آن شده که نویسنده عناصر تصویر را به صورت جداگانه رمزگشایی و پیام نقاشی که آموزه های دین مسیحیت و جهان بعد از مرگ انسان است را بازگو کند.
بازآفرینی، آسیب نگاری و بررسی ساختاری کتیبه گریوار بقعه دوازده امام یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تاریخ ساخت بقعه «دوازده امام یزد» به عنوان یکی از کهن ترین بناهای کتیبه دار ایران، به اواخر دوره آل بویه و دیلمیان برمی گردد. تحقیقات انجام گرفته بر روی این بنا به معماری و مرمت جداره خارجی آن محدود می شود، درحالی که گنبدخانه آن دارای آرایه های ارزشمندی ازجمله کتیبه آیت الکرسی در گریوار گنبد است. هدف این پژوهش، مطالعه آسیب های وارده به این کتیبه و شناخت ساختار و نقوش به کار رفته در آن برای کمک به استفاده های بعدی ازجمله در مرمت کتیبه بوده است. نیل به این هدف در گرو پاسخ به این دو سؤال است: 1. آسیب های وارده به کتیبه گریوار بقعه دوازده امام شامل چه مواردی است؟ 2. ساختار کلی و تزئینات به کار رفته در این آرایه چگونه است؟ ضرورت این پژوهش از این روست که با توجه به قدمت بنا و تأثیرات مخرب جوی، کتیبه فوق دچار آسیب های جدی شده لذا نیازمند شناخت این آسیب ها جهت جلوگیری از آسیب های بیش تر و بازسازی بوده و احیای آن بسیار ضروری است. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی تحلیلی و براساس مطالعات کتابخانه ای و میدانی است. یافته های این پژوهش براساس بازآفرینی بخش های آسیب دیده، آسیب نگاری و پردازش تصویری با برنامه های رایانه ای، حاکی از آن است که بیش ترین آسیب ها عمدتاً به دلیل ریزش مصالح زیرساخت،ریزش رنگ و آلودگی های محیطی است. وسعت ریزش مصالح هفت درصد کل کتیبه است و ریزش تکه ای رنگ 5/6 درصد کتیبه را درگیر نموده درحالی که آلودگی های سطحی 100 درصد کتیبه را فراگرفته اند. تحلیل داده ها در آلودگی سطحی، گواه وجود میانگین 13 درصدی رنگ خاکستری روشن،34 درصدی خاکستری میانه و 14درصدی خاکستری تیره به جای دو رنگ سفید 55 درصدی و سیاه 45 درصد در طرح اولیه است که نشان از سطح بالای تخریب کتیبه دارد. هم چنین هرچند در همه کتیبه های معماری نظام های سه گانه نوشتاری، هندسی و گیاهی لزوماً به کار نرفته اند، براساس بررسی ساختاری کتیبه، این اثر هر سه بخش را به شکل ساختارمندی داراست به گونه ای که طراح، هریک از اجزاء را در هماهنگی هرچه بیش تر برای رسیدن به کلیتی منسجم طراحی نموده است.
تحلیل آسیب شناختی کتاب شناسی های توصیفی و تحلیلی حوزه اسطوره در ادبیات و هنر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۹
757 - 771
حوزههای تخصصی:
کتاب شناسی ها در جایگاه اساسی ترین منابع جست و جو و پژوهش، یاری گر محقّقان هستند. آن چنان که در دهه گذشته در زمینه های گوناگون شاهد روی آوردن پژوهشگران به نوشتن کتاب هایی در این زمینه بوده ایم. در این بین کتاب شناسی هایی که درباره یک رشته نوپا در کشورمان نگاشته می شوند، اهمیت دوچندان می یابند. اسطوره پژوهی در سال های متأخّر در بین پژوهشگران، علاقه مندان بسیاری یافته و چه در تألیف و چه در ترجمه از نظر کمّی و کیفی رشد قابل توجّهی پیدا کرده است. استقبال مؤلّفان و مترجمان و روی آوردن به موضوعات اسطوره، باعث چاپ و تعدّد کتاب های بسیاری درباره اسطوره های ایران و دیگر کشورهای جهان گشته و به تبع آن، برخی از محقّقان برای آسان کردن کارِ علاقه مندان به این حوزه، به سوی کتاب شناسی اسطوره رفته و سعی کرده اند تا با معرّفی و تحلیل آثار نوشته شده در این زمینه، کمک بیش تری به رشد این شاخه ارزشمند از علوم انسانی داشته باشند. مسئله ای که پژوهش حاضر دنبال می کند آسیب شناسی این نوع پژوهش ها است. پژوهش حاضر به روش توصیفی و تحلیلی و با تکیه بر داده های منابع کتابخانه ای به رشته تحریر درآمده است. یافته های پژوهش حاکی از این است که با وجود ارزشمندبودن این کار، کتاب شناسیِ اسطوره، گرفتار آسیب های فراوانی شده است: رویکرد متفاوت و غیرعلمی در بخش توصیف، عدم تحلیل و یا تحلیل های غیرعلمی و گزینشی کتاب ها، عدم تسلّط نویسندگان بر موضوع اسطوره، کاستی های دانشگاهی و علمی و فرهنگی که مهم ترین آن عدم توجّه به این نوع از دانش سودمند می باشد و هم چنین حجم بالای کتاب شناسی ها که احتمال خطاهای محتوایی و نگارشی را بالا می برد- و از سویی نقطه قوّت آن به شمار می آید- از جمله این آسیب ها می باشد.اهداف پژوهش:آسیب شناسی در حوزه کتاب شناسی توصیفی- تحلیلی اسطوره و دلایل به وجود آمدن آن ها.شناسایی عوامل رشد و بالندگی کتاب شناسی حوزه اسطوره در ادبیات و هنر.سؤالات پژوهش:کتاب شناسی اسطوره در ایران چه کاستی ها، نابسامانی ها و آفت هایی دارد و را حل آن چیست؟آسیب شناسی در این حوزه چه تأثیری بر بالندگی کتاب شناسی در زمینه اسطوره خواهد داشت؟
جایگاه هنر نقاشی در آموزش تفکر فلسفی به کودکان بر اساس آرای لیپمن (با تأکید بر سه عنصر خلاقیت، نقد و مراقبه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۰
24 - 39
حوزههای تخصصی:
ذات فلسفه، فلسفه ورزی و اندیشیدن است. تفکر جزء ذاتی رشد انسان است. یکی از روش های کارآمد در زمینه بهبود آموزش تفکر فلسفی به کودکان که در آرای لیپمن مورد توجه قرار گرفته است، هنر نقاشی است. هرچند لیپمن اشاره مستقیمی به هنر نقاشی نکرده است و به صورت کلی، اهمیت هنر در تفکر فلسفه برای کودکان را مورد توجه قرار داده است، می توان چنین استنباط کرد که هنر نقاشی از مهم ترین روش های بهبود آموزش تفکر فلسفی به کودکان تلقی می گردد. هدف اصلی این پژوهش بررسی جایگاه نقاشی در آموزش تفکر فلسفی به کودکان براساس آرای لیپمن است. این پژوهش ماهیتاً کیفی و با روش توصیفی- تحلیلی و به روش کتابخانه ای تئوری مقاله تدوین گردید و در مرحله بعد از انتخاب موضوعات در نقاشی های شاخص از کودکان 9 تا 11 سال برای ورود به بحث و بررسی آن نقاشی پرداخته شد و ابعاد آموزش تفکر آن ها بررسی گردید. نتایج نشان داد که هنر نقاشی یکی از روش های مؤثر در بهبود تفکرات کودکان تلقی می گردد و می تواند ذهنیات کودکان را تقویت کند. همچنین به واسطه نقاشی کودکان خوب دیدن و خوب اندیشیدن را یاد گرفته و تفکرات انتقادی خود را بهبود می بخشند. در نهایت، براساس تحلیل نقاشی ها دریافت گردید که کودکان مورد پژوهش به خوبی مفهوم را از دل نقاشی ها متوجه شده و ادراک مطلوبی را از نقاشی ها بیان کردند. آرای لیپمن نسبت به هنرها ازجمله هنر نقاشی، آرای مثبتی است و اذعان داشته که هنر بر بهبود تفکرات و خلاقیت کودکان مؤثر واقع می شود.اهداف پژوهش:شناخت جایگاه هنر نقاشی در آموزش تفکر فلسفی به کودکان براساس آرای لیپمن.بررسی جایگاه سه عنصر نقد، خلاقیت و مراقبه در آموزش تفکر فلسفی به کودکان.سؤالات پژوهش:در آرای لیپمن میان نقاشی و آموزش تفکر برای تغییر ذهن چه ارتباطی وجود دارد؟نقاشی بر بهبود تفکر فلسفی کودکان در آرای لیپمن چه تأثیری دارد؟