فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸٬۷۶۱ تا ۸٬۷۸۰ مورد از کل ۲۹٬۵۴۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
خاک یکی از قدیمی ترین و گسترده ترین مصالح ساختمانی ﻣﻮﺭﺩ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ توسط ﺑﺸﺮ به ویژه در نواحی گرم وخشک بوده است؛ لذا شناخت روش های تاریخی تثبیت و استحکام بخشی مصالح خاکی که در اقلیم گرم وخشک مورد استفاده بوده، می تواند زمینه به کارگیری مجدد آن ها در بناهای معاصر را نیز فراهم نماید. در فرآیند فرآوری خاک برای تولید مصالح خاکی در اقلیم گرم وخشک، مرحله مهمی برای ورز دادن و با شدت افکندن گل وجود دارد که موجب تراکم نسبی، کاهش تخلخل و نتیجتاً بهبود رفتار مصالح خاکی می شود. این روش در دانش مهندسی ساختمان، تثبیت مکانیکی نامیده می شود و علی رغم آنکه قابلیت آن در بهبود خواص مکانیکی مصالح خاکی کاملاً شناخته شده و مورد مطالعه قرار گرفته، مطالعه در مورد قابلیت های ورز دادن و افکندن گل کمتر مورد توجه قرار گرفته است. در این راستا، مطالعه حاضر با هدف تبیین جایگاه تثبیت مکانیکی در ساختار مصالح بومی اقلیم گرم وخشک شکل گرفته است و مروری بر انواع روش های تثبیت مکانیکی و عوامل تأثیرگذار بر آن و همچنین مصالح خاکی تولید شده با این شیوه خواهد داشت. لذا این بررسی در قالب یک پژوهش کاربردی و با تکیه بر روش های ترکیبی (توصیفی و میدانی) انجام شده است. برای این منظور پس از انجام مطالعات کتابخانه ای و همچنین بررسی های میدانی، چرایی و چگونگی اعمال تثبیت مکانیکی بر مصالح خاکی مدنظر قرار گرفت. نتایج حاصل از مطالعه در حوزه تثبیت مکانیکی مصالح خاکی، بیانگر تأثیر مطلوب ورزدادن و افکندن گل با میزان رطوبت کافی در مقایسه با شیوه امروزی تثبیت مکانیکی یعنی تراکم خاک با رطوبت کم است؛ لذا می توان این گونه استنتاج نمود که معماران سنتی این اقلیم، به طور ضمنی با روش صحیح تثبیت مکانیکی و وجود رابطه مثبت بین این تکنیک و خصوصیات مکانیکی مصالح بومی در اقلیم گرم وخشک آگاه بوده اند. با توجه به تأثیر مطلوب تثبیت مکانیکی بر خواص مکانیکی مصالح خاکی، در صورت تلفیق صحیح این تکنیک با روش ساخت سنتی مصالح خاکی، در عصر حاضر نیز قابلیت بازکاربری این مصالح در معماری اقلیم گرم وخشک وجود دارد.
ارزیابی مؤلفه های مؤثر در نقش انگیزی و آسایش صوتی افراد در میدان نقش جهان اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه معماری و شهرسازی سال دهم پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۱۹
133 - 152
حوزههای تخصصی:
امروزه افزایش و تعدد منابع صوتی مانند صدای ناشی از ترافیک، فعالیت های انسانی و صداهای مزاحم، منظر صوتی ناخوشایندی را ایجاد کرده است به طوری که ادراک ذهنی صوتی مغشوشی را در شهروندان ایجاد می کند. میدان نقش جهان اصفهان به عنوان یک فضای شهری از این امر مستثنی نیست و پتانسیل های شنیداری بسیاری در آن شنیده می شود که ممکن است ادراک ناخوشایندی را از منظر صوتی میدان در بازدیدکنندگان ایجاد کند. هدف پژوهش حاضر ارزیابی ادراک افراد از منظر صوتی در میدان نقش جهان با رویکرد کیفی و تحلیل های کمّی است. جهت ارزیابی کیفی، از پرسش نامه های سایکوآستیک برای ارزیابی ادراک مردم (گردشگران داخلی، گردشگران خارجی، اهالی اصفهان، فروشندگان و کسبه میدان نقش جهان) از کیفیت منظر صوتی استفاده شد. تعداد 385 پرسش نامه پس از آوابرداشت توسط افراد حاضر در محدوده تکمیل شد. نتایج حاصل از پرسش نامه ادراک افراد از فضای شنیداری میدان نقش جهان را در قالب اصوات خوشایند از جمله صدای کالسکه اسب ها، صدای اذان، صدای فعالیت هایی مانند قلم زنی و همچنین اصوات ناخوشایند مانند صدای موتور و ماشین، صدای تأسیسات و تجهیزات محیط بیرونی نشان داد. همچنین مؤلفه های نقش انگیز همچون ریتم های صوتی، هویت صوتی، اصوات نشانه ای، اصوات پس زمینه و سیگنال های صوتی را روشن کرد.
تبیین حکمی و عرفانی "مراحل و نحوه صدور فعل از نفس" در فلسفه صدرالمتألهین شیرازی با تأکید بر "مراتب خلق اثر در هنر و معماری اسلامی"
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به بررسی مراتب و چگونگی صدور فعل از نفس انسان در اندیشه عرفانی صدرالمتألهین، با تأکید بر مراتب خلق آثار هنری اسلامی توسط هنرمند عارف می پردازد. در نگرش عرفانی فاعلیّت حق تعالی به طریق تجلّی است و صدرا به تأسی از آن و در تبیین نسبت حق با خلق، از تمثیل کیفیت ارتباط نفس و قوای آن بهره می برد. وی با بیان مماثلت نفس و ربّ در اوصاف ذات و افعال، مراتب و چگونگی صدور فعل از نفس را متأثر از مراتب و مراحل فاعلیت حق تعالی تبیین می کند. در این دیدگاه، نسبت نفس انسان با صور و ادراکات کلی عالم عقل و صور جزئی عالم مثال مانند نسبت فاعل به فعل و خالق به مخلوق است و خداوند نفس انسان را مثالا، لِذّاته، صفاته و افعاله خلق نموده است چنانچه رابطه ای که بین حق تعالی و مخلوقات برقرار است، بین نفس با معلومات نفس نیز وجود دارد. این پژوهش با روش توصیفی-تحلیلی، تطبیقی، به این نتیجه دست یافته که در نگرش عرفانی صدرا، نفس با ارتقاء و تعالی خود طی حرکت جوهری و با علم حضوری، قادر به ابداع و ایجاد صور عوالم بالاتر در نزد خود بوده، که پس از حصول ادراک صور عقلی و خیالی در نفس، صدور فعل از نفس، طی مراحل "عنایت"، "قضا"، "لوح" و "قدر"، مطابق با فاعلیّت ربّ، انجام می گیرد و به دلیل ارتباط هنرمند با حلقه های صوفیانه صنفی "فتیان"، مراتب خلق و صور آثار هنر و معماری اسلامی، نتیجه محاکات و تقلید اصول و سلسله مراتب صدور فعل از نفس در قاعده صدرالمتألهین است.
نقش عناصر منظر (آب و بستر جغرافیایی) در شکل گیری باغ بحرالارم بابل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
باغ های کرانه جنوبی دریای خزر از نمونه های برجسته باغ سازی ایرانی است که بر خلاف باغ های کویری ایران تضاد چندانی با محیط اطراف ندارد. مسئله پیش رو در تحقیق حاضر عدم شناخت و معرفی باغ های کرانه جنوبی دریای خزر و عوامل تأثیرگذار در شکل و هندسه آنان است که به دلیل آثار اندک به جا مانده از این باغ های تاریخی، مطالعه و پژوهش چندانی در این خصوص صورت نگرفته است و تنها می توان به توصیفات پراکنده تاریخی و سفرنامه های سیاحان اروپایی و تصاویر اندک از آنها اشاره کرد. بسیاری از باغ های دوره صفوی با الگوی هندسی و فضایی منطبق بر الگوی باغ ایرانی در این ناحیه احداث شده است و تفاوت آنها با باغ های نواحی مرکزی و جنوب ایران تنها در جزییات و نحوه استفاده از عناصر طبیعی است. لذا شناخت این باغ ها به عنوان گونه ای ویژه از باغ ایرانی در کنار سایر گونه های کالبدی ضروری به نظر می رسد. این پژوهش با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی به استناد کتب و تصاویر تاریخی در ترکیب با روش نمونه موردی به صورت برداشت میدانی و با هدف شناسایی خصوصیات باغ بحرالارم بابل انجام می شود و نقش عناصر طبیعی را در این باغ با اصول باغ ایرانی مقایسه می کند. مقاله حاضر در پی پاسخ به این سؤال است که نقش عناصر منظر از جمله آب در شکل باغ بحرالارم به چه صورت بوده است؟ در پاسخ فرضیه پژوهش بر این تأکید دارد که حضور گسترده آب در منطقه و تعامل کامل باغ با بستر، سبب ایجاد گونه ای از باغ به نام باغ-جزیره شده است. بازشناسی تصویری با توجه به شواهد تاریخی، نقل قول های مورخین و سیاحان و وضع موجود باغ حاکی از این است که باغ بحرالارم باغی جزیره ای است که با توجه به شرایط مناسب اقلیمی و فراوانی آب در منطقه احداث شده است. پهنه وسیع آبی و تعبیه کل باغ در جزیره مرکزی از نمونه های ویژه در باغ های ایرانی است. احترام به آب و ارزش آن در نزد ایرانیان علی رغم عدم توجیه اقلیمی، سبب شد که موقعیت فوق به صورت یک باغ و اقامتگاه و تفریح گاه سلطنتی درآید، وجود این باغ دال بر تنوع کالبدی باغ ایرانی با حفظ اصول اصلی آن است.
منظر محوطه بیمارستان: تداوم درمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۹ بهار ۱۳۹۶ شماره ۳۸
48 - 59
حوزههای تخصصی:
رویکردهای نوین در حل مسائل و مشکلات موجود در بخش درمان، سبب ورود سایر علوم مکمل به خصوص معماری منظر به این بخش شده است. امروزه در اغلب کشورهای پیشرفته، محوطه های بیمارستانی به عنوان بخشی از فرایند درمان مورد توجه ویژه قرار گرفته اند و دیگر مانند گذشته تنها به عنوان فضای منفی باقی مانده در میان ساختمان ها نیستند. با تزریق نقش درمانی به محوطه ها، مجموعه ساختمان ها و محوطه بیمارستان ها به عنوان فضاهایی مکمل در جهت تأمین اهداف درمانی بیمارستان ایفای نقش می کنند. با بررسی مشکلات بیمارستان های موجود و محوطه های آنها سؤالاتی مطرح می شود، ازجمله آنکه ابعاد طراحی منظر محوطه های درمانی چیست؟ محوطه های بیمارستانی کشورهای توسعه یافته با چه رویکردی طراحی می شوند؟ تحقیقات نشان می دهد قرارگیری در طبیعت و تعامل با آن تا حد بسیار زیادی سلامت روان بیماران را ارتقا می دهد. همچنین فضایی مناسب برای استراحت و تعامل کارکنان فراهم می کند که می تواند موجب کاهش خطاهای پزشکی شود. در این مطالعه ویژگی های عملکردی منظر محوطه های درمانی شفابخش مورد مطالعه قرار گرفته است و بیمارستان امام خمینی به عنوان نمونه موردی داخلی و بیمارستان سیدنی و لوئیز اسکنازی در کشور آمریکا به عنوان نمونه خارجی بررسی شده اند. در پایان چنین نتیجه گرفته می شود که توجه به محوطه های بیمارستانی و طراحی آنها به عنوان فضای مهم در روند درمان باید در دستور کار مسئولین کشور قرار گیرد و با اعمال ابعاد شفابخشی محوطه های درمانی، مطلوبیت عملکردی آنها به حداکثر برسد.
سیر دگرگونی فضای بسته، فضای سرپوشیده و فضای باز در خانه های تاریخی گرگان از دوره قاجاریه به پهلوی اول(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
معماری و شهرسازی ایران و به تبع آن معماری خانه در دو دوره قاجاریه و پهلوی اول دچار دگرگونی های زیادی شده است. بی شک معماری مسکونی هر دوره ای با تغییرات نیازها و خواسته های ساکنین تغییر می کند و این تغییرات بطور ویژه ای بر ابعاد و روابط فضایی خانه تاثیر می گذارد. همانند سایر نقاط ایران، معماری شهر گرگان نیز پذیرای تحولات گوناگونی بوده که ساختار خانه های تاریخی در دو دوره را متمایز نموده است. این تحولات در عرصه کالبدی منجر به تغییر در فضای بسته(توده)، فضاهای سرپوشیده(ایوان) و فضای باز(حیاط) خانه ها شده است. پژوهش حاضر با هدف بررسی روند تغییرات عرصه و اعیان خانه های بومی گرگان از دوره قاجاریه به پهلوی اول صورت گرفته است. بنابراین پرسش های اصلی پژوهش اینگونه تدوین شده اند: 1- روند تغیرات نسبت های عرصه و اعیان در بین خانه های تاریخی گرگان از دوره قاجاری به پهلوی اول چگونه بوده است؟ 2- چیدمان ارتباطی فضایی مسکن از قاجاریه به پهلوی اول چه تغییری کرده است؟ بدین ترتیب با بهره گیری از روش تحقیق توصیفی تحلیلی، از آزمون مقایسه میانگین ها در نرم افزار spss استفاده شده تا با تعیین خطای 5% معناداری تغییرات میانگین ابعاد فضایی داده ها ثابت شده و پس از آن روند تغییرات فضایی (فضای باز، سرپوشیده و بسته)از طریق توابع، تحلیل گردندکه نتایج به صورت نمودار تشریح شده اند. برای این منظور تمام خانه های ارزشمند و تاریخی گرگان با شرط اینکه از لحاظ کالبدی و برداشت میدانی قابل بررسی باشند به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. تعداد 10 خانه در گروه خانه های قاجاری و 8 خانه از دوره پهلوی اول انتخاب و ابعاد فضایی عرصه و اعیان آنها مورد آزمون قرار گرفت. نتایج تحقیق نه تنها معناداری روند تحولات ابعاد فضایی عرصه و اعیان خانه ها را طی دو دوره ثابت می کند بلکه تابعی ریاضی را نشان می دهد که می تواند روند تغییرات فضایی مسکن را از دوره قاجاریه به پهلوی اول تبیین کند.
ارزیابی تاثیر فرم مجتمع های بلندمرتبه بر آسایش اقلیمی با تاکید بر جریان هوا(نمونه ی مورد مطالعه شهرک اکباتان، تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال هفتم تابستان ۱۳۹۶ شماره ۲
1-10
حوزههای تخصصی:
بمنظور دسترسی به مکان های پایدار جهت حضور هرچه بیشتر انسان در فضا، باید در طرح ها به دنبال بهبود کیفیت فضاهای شهری و تامین آسایش انسان بود. برای این منظور انجام مطالعات مربوط به آب و هوا و همچنین استفاده از نتایج آن در بهینه گزینی ساختارهای فضایی، امری ضروری می باشد. هدف از انجام این پژوهش استفاده ی بهینه از جریان هوا، در ارتقا کیفیت فضاهای عمومی اطراف مجتمع های بلندمرتبه است، تا بدین ترتیب بتوان به فضاهای جمعی پایدار و پاسخو به نیازهای آسایشی انسان دست یافت. در این پژوهش، در مرحله شناخت از روش توصیفی-تحلیلی، بمنظور مشاهده و تحلیل ارتباط بین فرم مجتمع های بلندمرتبه و رفتار باد، از تکنیک شبیه سازی با استفاده از نرم افزار ENVI-met (که یک نرم افزار جهت تحلیل های اقلیمی می باشد) و در نتیجه گیری از استدلال منطقی استفاده شده است. جمع آوری اطلاعات نیز از طریق مطالعات کتابخانه ای و میدانی صورت گرفته است. در نهایت این پژوهش با ارزیابی فرم های مجتمع های مسکونی شهرک اکباتان در زمینه ی پاسخگویی به آسایش انسان در برابر باد، فرم بهینه را برگزیده و به ارائه راهبردهای عملیاتی منتج از تحلیل های نرم افزاری، برای توسعه های مشابه می پردازد. بطور کلی نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که فرم و ویژگی های کالبدی بلوک ها، تاثیر بسزایی بر نحوه ی رفتار باد دارد.
تبیینی نهادگرایانه از عدم تعادل منطقه ای در ایران
منبع:
برنامه ریزی توسعه شهری و منطقه ای سال دوم بهار ۱۳۹۶ شماره ۳
139 - 166
حوزههای تخصصی:
پس از تجربه سیاست ها و استراتژی های مختلف توسعه در کشورهای مختلف، کشورها با پدیده ای مواجه شدند که ادامه تلاش ها را مشروط کرده بود. این پدیده که با تفاوت معنادار سطح توسعه مناطق داخلی یک کشور شناسایی می شود با عنوان عدم تعادل منطقه ای مطرح شده و کاهش آن یکی از اهداف سیاست گذاران توسعه بوده است. اقتصاد ایران نیز در دهه های گذشته همواره با این معضل مواجه بوده و این پدیده موانع تعیین کننده ای در مسیر سیاست گذاری های توسعه در ایران ایجاد کرده است. اما زمانی می توان به توفیق سیاست ها و برنامه ها امید داشت که «تبیینی علمی» از پدیده مدنظر انجام شده باشد؛ چرا که تبیین علمی، با شناسایی عوامل اصلی در شکل گیری پدیده، شیوه کنترل و مدیریت آن را نیز آشکار می کند. در این چارچوب، باید افزود که زمانی تبیین از ویژگی علمی برخوردار خواهد بود که متکی و بر اساس یک نظریه علمی انجام شده باشد. بر این اساس، در این مقاله تلاش شده تا پس از ارائه تصویری از پدیده عدم تعادل منطقه ای در ایران، این پدیده را در چارچوب نظریِ نهادگرایی تبیین کند. نتیجه این مطالعه نشان می دهد که ظرفیت های نهادی (ضخامت نهادی) عاملی تعیین کننده در بروز پدیده عدم تعادل منطقه ای است.
بررسی تاثیر خصوصیات فیزیکی ساختمان های مسکونی بر میزان مصرف انرژی (مطالعه موردی شهر خرم آباد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر تلاش برای ارائه راه حلی جهت کاهش میزان مصرف انرژی در خانه های مسکونی است که در شهر خرم آباد صورت می گیرد. به منظور بررسی نحوه اثر خصوصیات فیزیکی ساختمان بر میزان مصرف انرژی آن، نخست هفت نمونه پلان ساختمانی با تناسبات متفاوت و مساحت یکسان انتخاب شده و فاکتورهایی چون ابعاد پلان (نسبت طول به عرض)، مساحت بازشوها، میزان شفافیت جداره های آن نسبت به سطح کدر و جهت گیری ساختمان نسبت به جهات جغرافیایی به عنوان عوامل موثر بر میزان مصرف انرژی در نظر گرفته شده اند. ابتدا به منظور بررسی عملکرد حرارتی و روشنایی گزینه های انتخابی، تمامی نمونه ها از صفر تا صد درصد پنجره در تمامی جداره ها را با فواصل ده درصدی تجربه کرده و میزان مصرف انرژی در هر کدام از آن ها در حالاتی همچون زمان اوج سرما و گرما، بازه آسایش و تهویه مطبوع بررسی و نتایج اولیه ثبت می شود. پس از آن میزان روشنایی طبیعی در نمونه ها سنجیده و با استاندارد روشنایی فضاهای داخلی مطابقت داده می شود. در مرحله بعد نتایج بدست آمده به نمودارهای ریاضی و قابل ارزیابی تبدیل شده و شفافیت و روشنایی بهینه در هر نمونه و متعاقب آن میزان مصرف انرژی در بهینه ترین حالت هر نمونه اندازه گیری می شود. در آخرین مرحله مصرف بنا بر حسب جهت گیری نسبت به جهات جغرافیایی نیز سنجیده شده و اطلاعات حاصله با نتایج حاصل از مراحل قبل تجمیع شده اند. نتایج نهایی نشان دهنده آنست که در این اقلیم و با کاربری یاد شده؛ تناسب مربع با نسبت یک به یک(طول به عرض) دارای کمترین اتلاف انرژی نسبت به دیگر نمونه ها بوده، هم چنین درصد بهینه شفافیت جداره ها در نمونه مربع 5/34 و جهت گیری بهینه ی آن 8 درجه به سمت شرق بوده است. هم چنین پس از انتخاب ابعاد ساختمان؛ با محاسبه ی مساحت بهینه بازشوها و تعیین جهت گیری مناسب بنا؛ میتوان اتلاف انرژی را کاهش داد.
مطالعه تطبیقی روش عیسی بهادری و جواد رستم شیرازی در طراحی فرش اصفهان با تأکید بر شگردهای نقش مایه سازی آنها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عیسی بهادری (1365-1284 ه.ش.) و جواد رستم شیرازی (1384-1298 ه.ش.)، نسل اول طراحان فرش هنرستان هنرهای زیبای اصفهان (تأسیس 1315 ه.ش.) هستند که هریک در این زمینه، روش طراحی انحصاری را دارند که در 9 مرحله شامل تعیین ایده، قالب طرح، نحوه تکرار، تقسیم بندی طرح، فرم غالب، تعداد و نوع گردش ها، تعیین نقش مایه های اصلی و فرعی و ساخت وساز نهایی قابل تطبیق هستند؛ نقش مایه سازی در این بین به عنوان نحوه چگونگی ترسیم و جایگذاری نقوش اسلیمی، ختایی (گل های شاه عباسی، خوشه ها، گل های گرد)، پرندگان و حیوانات، نقشی کلیدی در تمایز سبک فردی این دو طراح دارد. در این مقاله سعی شده که روش طراحی این دو طراح به ویژه در حوزه نقش مایه سازی موردبررسی قرار گیرد و به این سؤال پاسخ داده شود که شگردهای نقش مایه سازی این دو هنرمند، چه شباهت ها و تفاوت هایی با یکدیگر دارند. مقاله حاضر به روش تطبیقی سامان یافته و اطلاعات آن از طریق مطالعه کتابخانه ای و مصاحبه تهیه شده است. این مقاله در نوع خود اولین مقاله ای است که به جزئیات شگردهای نقش مایه سازی طراحان نسل اول هنرستان هنرهای زیبای اصفهان می پردازد و از این حیث ضروری می نماید. نتایج تحقیق نشان می دهد که چهار تکنیک تغییر ابعاد، ترکیب سازی، موضوعیت بخشی به اجزا و تکثیر اجزا در ایجاد نقش مایه های اصلی و فرعی در آثار این دو هنرمند قابل شناسایی است. شگرد نقش مایه سازی جواد رستم شیرازی مبتنی بر ساخت اسلیمی های پردندانه، خوشه های بزرگ، گل های گرد با گلبرگ های زیاد و استفاده مکرر از گل های برگ مو است. حال آنکه شگرد عیسی بهادری مبتنی بر طراحی حیوانات به صورت مجرد یا در ترکیب با نقوش اسلیمی و ختایی است و با بهره گیری از گونه های متنوع حیوانات، ترسیم نقاشانه آناتومی آنها از زوایای غیرمرسوم و بهره گیری از خطوط ملایم جهت ترسیم ظریف این نقوش در نقطه مقابل نقش مایه سازی نسبتاً خشن، درشت و اغراق آمیز جواد رستم شیرازی قرار می گیرد.
بررسی زمینه های شکل گیری ادبیات و کتاب آرایی فارسیهودِ کلیمیان ایران در عصر صفویه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش هنر سال هفتم بهار و تابستان ۱۳۹۶ شماره ۱۳
۱۰۸-۹۵
حوزههای تخصصی:
نوع نگاه و نحوۀ برخورد حکومت صفویان در جایگاه یک حکومت یکپارچه مرکزی در دنیای اسلام، با هنر و فرهنگ مذاهب، به ویژه کلیمیان، قابل تأمل و بررسی است. فضای حاکم بر اصفهان در سده 11 ه.ق. به شکلی بوده که کلیمیان این شهر توانسته اند با اقتباس از مضامین شاهکارهای ادبی ایرانیان مسلمان و با الگو گرفتن از فنون و سنت های کتاب آرایی رایج در کارگاه های هنری درباری یا کارگاههای خصوصی هنرمندان این عصر، کتب مصور خاص خود را تولید کنند. در این میان با توجه به حضور دیرینه کلیمیان در ایران، شاخص های خاصی به وجود می آیند که به عنوان فارسیهود، ویژگی های خاص زبانی و بیانی ویژه آنان را بازنمود می کنند که این شاخص ها در متون و ادبیات ویژه آنها و همچنین در حوزه کتاب آرایی، به صورت ویژه قابل بررسی است. این پژوهش در نظر دارد در راستایی توصیفی - تحلیلی، نقاط تاریک و مبهم فعالیت های کلیمیان به خصوص هنر کتاب آرایی آنها را در دو دسته بندی متون دینی و متون ملی موردبررسی قرار دهد و با خوانش دقیق 9 نگاره از کتابخانه مدرسه الهیات کلیمی امریکا، به شناخت هرچه بهتر این حوزه از فعالیت های هنری ایران در عصر صفویان بپردازد. آنچه از بررسی این متون و نگاره ها به دست می آید نشان از مردمی دارد که سعی دارند هم به زنده ماندن زبان و مفاهیم بنیادین خود بپردازند و هم با انتخاب شیوه های تصویری مشترک در سرزمین ایران ارتباط خود با دیگر مردمان این سرزمین را در قالب ادیان دیگر حفظ کنند و بر مفاهیم مشترک خود به عنوان یک ایرانی تأکید کنند.
تأثیر دوران تحول در منظر طبیعی شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۹ زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴۱
16 - 23
حوزههای تخصصی:
فضای سبز به گونه ای که در اختیار عموم مردم قرار داشته باشد و در کنار آن تعاملات اجتماعی و فرهنگی شکل بگیرد، از زمان های بسیار دور در ایران در قالب تفرج-زیارت در محل امام زاده ها وجود داشت. دو عنصر آب و گیاه که در اندیشه ایرانیان دارای تقدس و احترام خاصی است با همجواری در کنار بقاع متبرکه امام زادگان بر وجه تقدس و احترام آنها افزوده شد. اما در دوران گذار از سنت به مدرنیته، در دوره پهلوی فضاهای سبز عمومی در قالب فرم جدید به صورت پارک شهری و به تبعیت و تقلید از غرب در ایران شکل گرفت. علی رغم ایجاد فضاهای سبز در مقیاس گسترده تر، بیگانه بودن این فضاها با اندیشه و ذهنیت ایرانیان منجر به گسست ارتباط با این گونه فضاها شد. این مقاله با بررسی و مقایسه ویژگی های مختلف در ارتباط با نمونه های فضای سبز عمومی در دوران سنت و مدرنیته سعی بر واکاوی و تحلیل دلایل دور شدن انسان معاصر از فضای سبز علی رغم بالا رفتن سرانه آن در فضاهای شهری دارد.
بازخوانی و بازشناسی ساختار و سیر تحول تاریخی محله امام زاده جعفر (ع) یزد تا پیش از تغییرات دوران معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شهرهای تاریخی مشحون از آثار و لایه هایی هستند که در گذر زمان به تدریج در زیر لایه های جدید پنهان گردیده یا در اثر عوامل مختلف، در معرض فرسایش و دگرگونی قرار گرفته اند، اما با این وجود، قصه شکل گیری هسته های تاریخی شهرها و عناصر مهم و شاخص آنها در همین لایه ها مضبوط گردیده است. معمولاً در روند حفاظت عالمانه از شهرهای تاریخی جهان سعی می گردد از آثار و لایه های تاریخی شهرها به نحو شایسته ای صیانت گردد تا از طریق برقراری ارتباط معنادار میان آنها بتوان به سیر شکل گیری، تحول، تکامل و دگرگونی شهر در ادوار مختلف راه یافت، اما متأسفانه برخی از طرح هایی که در حوزه بافت های با ارزش شهرهای ایران به مرحله اجرا می رسند به دلیل عدم شناخت کافی منجر به پاکسازی لایه های تاریخی شهر می گردند که اثرات جبران ناپذیری بر ساختار شهرها به جا می گذارند. یکی از دلایل این امر را می توان در ضعف مطالعات و منابع مکتوب پیرامون هسته ها و مناطق تاریخی شهرها جستجو نمود. به عنوان نمونه طرح توسعه امام زاده جعفر(ع) یزد در سال 1392 یکی از نمونه طرح هایی بود که بدون درک زمینه و خطوط تاریخی به مرحله تصویب رسید و مداخلاتی نیز در راستای تحقق آن به اجرا درآمد که غالباً با تخریب هایی در بافت تاریخی پیرامون امام زاده همراه بود. با توجه به این مهم، این مقاله در پی آن است تا با بررسی محله تاریخی امام زاده جعفر(ع) از طریق مطالعات میدانی و کتابخانه ای و استناد به مفهوم و شکل شهر و محله ایرانی، ضمن معرفی عناصر شاخص و ساختار تشکیل دهنده محله، به تبیین لایه های پنهان محله و نسبت آن در ارتباط با توسعه شهر بپردازد که در طرح های بزرگ مقیاس در این محدوده، مغفول مانده و بعضاً پاکسازی شده است. پژوهش حاضر با به کارگیری ترکیبی از روش های تحقیق تاریخی و توصیفی تحلیلی به انجام رسیده است. نتایج اصلی این پژوهش، بیان دلایل و زمینه های توسعه و رونق شهر در محدوده محله امام زاده، شناخت گذرهای تاریخی شهر و روند توسعه بازار در ارتباط با عناصر ساختاری محله امام زاده و نظام های قابل شناسایی در این روند می باشد که باید در طرح های شهری مرتبط با این محدوده مورد توجه قرار گیرد.
نقش پروژه های محرک توسعه در بازآفرینی بافت مرکزی شهرها؛نمونه مطالعاتی: بافت تاریخی شهر یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از جمله اهداف اصلی پروژه های محرک توسعه، دستیابی به بازآفرینی شهری است؛ رویکردی که به عنوان یک راهبرد جامع، برای ایجاد تغییر در یک مکان با نشانه های زوال به کار می رود. تحقیق حاضر بر آن است تا با تدوین شاخص های تحرک و توسعه بافت های شهری از متون نظری و تجارب عملی، به تحلیل نقش این پروژه ها در سطح بافت تاریخی شهر یزد بپردازد. برای جامعیت این سنجش، از 27 شاخص عینی در سه پارامتر سکونتی، فعالیتی و کالبدی در برزن های نه گانه بافت مرکزی شهر استفاده گردیده است. روش تحقیق در این پژوهش، تلفیقی از روش های تحلیلی، استفاده از متون معتبر جهانی مرتبط از یک سو، و تحلیل داده های ثانویه مربوط به 850 بلوک شهری در محیط نرم افزارهای تحلیل آماری و سیستم های اطلاعات جغرافیایی از سوی دیگر است. یافته های پژوهش حاضر نشان می دهد که عوامل اصلی سنجش نقش پروژه های محرک توسعه در بازآفرینی بافت مرکزی شهرها شامل شأن سکونتی بافت، وضعیت کالبدی مسکن و محیط مسکونی، وضعیت فعالیتی، وضعیت اقتصادی، نوسازی کالبدی، تحرک ساخت وسازها، سرمایه گذاری دولتی و وضعیت عمومی بافت هستند. همچنین، در بافت تاریخی شهر یزد، برزن گنبدسبز به عنوان بهترین، و برزن زرتشتی ها نابسامان ترین وضعیت را در ارتباط با شاخص تلفیقی تحرک و توسعه دارد.
بررسی دما، رطوبت نسبی و سرعت جریان باد در ساختمان های سنتی مسکونی بوشهر در فصل گرما (نمونه موردی: عمارت گلشن و عمارت دهدشتی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - معماری و شهرسازی دوره ۲۲ زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴
93 - 105
حوزههای تخصصی:
در ساختمان های بومی از راهکارهای اقلیمی و غیر منفعل بسیاری برای ایجاد آسایش حرارتی در محیط داخلی استفاده شده است. معماری بومی شهر بوشهر نیز در پاسخ به شرایط نامطلوب آب و هوایی، موقعیت خاص فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی از ویژگی ها و عناصر خاصی برخوردار است. در بسیاری موارد بهره گیری از ویژگی های این معماری و الگو برداری از آن در ساختمان های مدرن می تواند در راستای ایجاد شرایط آسایش حرارتی مطلوب واقع شود. در پژوهش حاضر ابتدا ویژگی های اقلیمی خانه های بومی بوشهر معرفی شده و سپس دو عمارت گلشن و دهدشتی جهت اندازه گیری های تجربی و بررسی رفتار حرارتی انتخاب شد. سپس با استفاده حسگرها متغیرهای محیطی شامل دما، رطوبت نسبی و سرعت جریان باد در اتاق ها و حیاط مرکزی در بازه زمانی هفت روزه در ماه های مهر و آبان اندازه گیری شد. نتایج حاصل از مقایسه متغیرهای محیطی داخلی و خارجی نشان می دهد که شرایط حرارتی محیط داخلی ساختمان ها متعادل تر و مطلوب تر از اقلیم گرم و مرطوب خارجی است. آسایش حرارتی در این عمارت های تاریخی با استفاده از روش های سرمایش خورشیدی غیرفعال و تهویه طبیعی ایجاد شده که در ماه های گرم سال نیز همزمان با ایجاد رابطه سازگار با بستر ساختمان و شیوه زندگی ، محیطی مساعد را برای زندگی ساکنین فراهم می کنند.
مطالعات کانی شناسی روی سنگ های مادر فشنگیِ دوره نوسنگی در محوطه چیاسبزِ شرقی در سیمره لرستان
منبع:
دانش حفاظت و مرمت سال ۱ بهار ۱۳۹۶ شماره ۱
83 - 88
حوزههای تخصصی:
محوطه باستانی چیاسبز در حاشیه رودخانه سیمره و در بخش مرکزی رشته کوه زاگرس واقع شده است. این محوطه از معدود مجموعه های عصر نوسنگی بی سفال اواخر هزاره هشتم پیش از میلاد در زاگرس است که طی کاوش های نجات بخشی سد سیمره مورد بررسی قرار گرفت. طی حفاری باستان شناسی این محوطه، تعداد زیادی سنگ مادر فشنگی متعلق به دوره نوسنگی به دست آمد که بخشی از آن ها با روش پراش پرتو ایکس مطالعه شدند. بر اساس این مطالعات اغلب سنگ های به کارگرفته شده دارای ترکیب کانی شناسی مشابه و همگنی هستند. برای تأمین ماده خام مورد نیاز در تولید این سنگ مادرها نیز از منابع محلی استفاده شده است. در این مورد به نظر می رسد قلوه های سیلیسیِ سازندِ امیران که در بستر رودخانه و آبراهه های منطقه نیز یافت می شوند، منبع اصلی ماده خام مورد نیاز بوده اند.
مقایسه ترکیب بندی در دو کتیبه ثلث طوماری از محمد رضا امامی اصفهانی و محمد حسین شهیدمشهدی در صحن عتیق حرم امام رضا (ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴۴
21 - 39
حوزههای تخصصی:
صحن عتیق، از قدیمی ترین بخش های حرم امام رضا (ع) است که در آن شیوه های متنوع تزیین به کار رفته است. گروه مهمی از این تزیینات، کتیبه هایی است که بر ایوان ها و جرزهای آن نصب شده است. کتیبه های طوماری ثلث بیشترین کارکرد را در این مجموعه دارد. برخی از این کتیبه ها را هنرمندانی نظیر محمد رضا امامی اصفهانی از دوره صفوی و محمد حسین شهید مشهدی از دوره قاجار کتابت کرده اند. در کتیبه های این دو هنرمند از مبانی بصری ویژه ای جهت استواری ترکیب کتیبه ها استفاده شده است. در این نوشتار می کوشیم ترکیب بندی، عوامل تأثیر گذار در ترکیب نظیر ویژگی حروف، برخی کیفیت های بصری و کرسی بندی را مشخص کرده و تفاوت ترکیب در این دو کتیبه شناسایی شود. سؤالات این پژوهش عبارتند از: جنبه ها و عوامل بصری مؤثر در ترکیب دو کتیبه ثلث طوماری از محمد رضا امامی اصفهانی و محمد حسین شهیدی مشهدی چه مواردی را شامل می شود ؟ از کدام ویژگی های حروفِ قلم ثلث در ترکیب این دو کتیبه استفاده شده است؟ چه شباهت و تفاوت های بصری در این دو کتیبه وجود دارد؟ این مطالعه به روش توصیفی – موردی انجام شد و جمع آوری اطلاعات و تصاویر براساس مطالعات کتابخانه ای، مصاحبه و استفاده از بایگانی تصاویر آفرینش های هنری آستان قدس استوار است. نتایج بررسی نشان می دهد، در هر دو کتیبه از ویژگی های اصلی خط ثلث نظیر افراشته ها، حروف کشیده و حروف گرداندام در ایجاد صور بصری مهمی چون آهنگ بصری، تعادل، تباین و تناسب جهت پدید آوردن ترکیب استفاده شده است. استفاده از یاء راجعه، کرسی بندی، حرکت های افقی، عمودی و مورب نیز در هر دو کتیبه وجود دارد. در همه این موارد تفاوت هایی در نحوه استفاده از این کیفیت ها مشاهده می شود که در نهایت منجر به ایجاد فضایی آرام در کتیبه محمد رضا امامی اصفهانی و فضایی پرتحرک در کتیبه محمد حسین شهید مشهدی شده است.
ارزیابی مدل های تبیین گر طراحی معماری به منظور ارتقاء جایگاه محتوا در آنها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
علیرغم اقتضای ماهیت طراحی معماری در فرهنگ های مختلف و از جمله معماری سنتی ایران، نسبت به محتوا و معنا، مدل های طراحی موجود نارسایی هایی را در بکارگیری آن نشان می دهند. پرسش اصلی پژوهش حاضر چگونگی تکمیل و ارتقاء مدل های طراحی معماری از بعد محتوا و سازگار نمودن آنها با فرهنگ طراحی معماری متأثر از آموزه های محتواگرایانه اسلام است. این تحقیق قصد دارد از طریق اصلاح این مدل ها نتیجه ای کاربردی و مفید برای حوزه آموزش طراحی معماری، امکان نقد آثار و طراحی کمالگرایانه تری را فراهم آورد. پژوهش حاضر از نوع استدلالی و روش تحقیق آن «توصیفی - تحلیلی» و «استدلال منطقی» است. در راستای پاسخگویی به پرسش پژوهش بررسی و تحلیل برخی از مدل ها از نظر جایگاه محتوا در آنها صورت گرفته است. در این مقاله مدلی «راهبردی - مفهومی» پیشنهاد گشته است که فرآیند اثرگذاری محتوای طراحی بر طرح را با مشخص کردن عوامل مؤثر بر خلق اثر و تقدم و تأخر هریک، نشان می دهد. در این مدل برهم کنش سه عامل محتوا، مسائل طراحی و تأثیرات در یک مدل سه بعدی با تشریح اجزاء هریک بیان گردیده است. این مدل اگرچه از قابلیت تعمیم پذیری مناسبی در موضوعات مختلف طراحی برخوردار است، در اینجا بعد معمارانه آن مد نظر قرار گرفته است و به نظر می رسد بتوان به کمک آن زمینه بهتری را برای آموزش معماری فراهم آورد.
تحلیل عملکرد زبان بدن در انتقال مفاهیم بصری، به استناد چهره های عکس های پادشاهان قاجاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش هنر سال هفتم پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۱۴
۴۴-۳۵
حوزههای تخصصی:
آنچه بیان نمی شود، غالباً به اندازه آنچه بیان می گردد، اهمیت دارد. بدن نخستین چیزی است که با آن، جهان پیرامون را درک می کنیم و خود را نیز به وسیله آن بیان می نماییم. احساسات درونی ما اعم از شادی، غم و ترس به واسطه بدن، نماد بیرونی پیدا می کنند. همگی، به شیوه ای خاص، پیام های کوتاه به دنیای پیرامون خود می فرستیم و به ندرت این کار را آگاهانه انجام می دهیم. رفتار غیرکلامی از آغاز پیدایش بشر منبع درک بسیاری از ایما و اشاره های اندام و به ویژه کارکردهای چهره بوده که در عکس نیز نمود دارد. سابقه زبان بدن با تاریخ عکاسی پیوند دارد. این نکته ما را به واکاوی مجدد عکس هایی واداشت که با ورود عکاسی به ایران گره خورده اند. عکس های شاهانی که در طول تاریخ توجه ویژه ای به پرتره های خود داشتند و از هنر عکاسی برای به رخ کشیدن قدرت بهره می گرفتند. در این مقاله با مطالعه مفاهیم و الگوهای زبان بدن در عکس های چهره های شاهان قاجاری، این نظام مورد بازبینی مجدد قرار گرفته تا بتوان به سرنخ هایی از محتوای احساسی این آثار دست یافت. پرسش اصلی این است که: آیا می توان از عملکرد زبان بدن برای درک مفاهیم بصری در تحلیل عکس استفاده کرد؟ این پژوهش از نوع نظری و با روش تحلیل محتوای توصیفی است و با بهره گیری از منابع کتابخانه ای صورت گرفته است. نتیجه حاصل از تحلیل این آثار به عنوان متنی تصویری این است که شاهان قاجاری به واسطه میل به جاودانگی، جلال و شوکتِ حکومت دوران خود، عکاسی را برگزیدند؛ اگرچه تلاشی برای هویت پردازی و شناخت ویژگی های روانی صورت نگرفته است، اما واقع گرایی عکس ما را با درک جدیدی از عکس های این پادشاهان روبه رو کرده است. روشی که در آن به «خود بودنِ اشخاص» می رسیم. تفکیک ژست و شخصیت به یک چیز می رسند، «زبانِ تن» یعنی رفتارهای بدن، ژست ها و حالات صورت، به طور ناخودآگاه احساسات یا حالات روانی را نشان می دهند.
مطالعه تطبیقی سفال کوباچه ایران (صفویه) و سفال ایزنیک ترکیه (عثمانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۲ تابستان ۱۳۹۶ شماره ۲
55 - 66
حوزههای تخصصی:
شباهت سفالینه های کوباچه تبریز دوره صفویه با سفالینه ایزنیک ترکیه در دوره عثمانی این سؤال را پدید می آورد که علل تشابه این دو گونه سفالینه چه بوده و کدام یک بر دیگری تأثیر گذاشته است؟ شیوه ساخت این ظروف، تزئینات ظروف سفالی ایران و ایزنیک و رنگ های مشترک، حکایت از تأثیر متقابل آنها در دوره های زمانی خاص دارد. هدف تحقیق، شناسایی نمونه های مشابه در ایران و ترکیه و بررسی علل احتمالی تأثیر پذیری این دو گونه سفالینه از یکدیگر است. ظروف کوباچه که با نقوش ختایی و رنگ های متنوع تزئین شده ، در ایزنیک ترکیه نیز با اشتراکاتی در طرح و رنگ دیده می شود. این مقاله، ابتدا به معرفی دو گونه سفال کوباچه و ایزنیک پرداخته است. سپس با بررسی روابط و مراودات فرهنگی و سیاسی دو کشور، به عوامل احتمالی تأثیر گذار سفال کوباچه بر سفال ایزنیک و تبیین اشتراکات در تزئین و رنگ پرداخته است. یافته های تحقیق نشان داد مهاجرت عده ای از هنرمندان تبریزی به ترکیه و پس از آن، حمله عثمانی ها در چالدران و سپس، دستیابی آنها به خزانه دولت صفوی در تبریز و به غنیمت بردن آثار هنری و هنرمندان آن منطقه به پایتخت عثمانی، باعث تأثیرپذیری سفالینه های ایزنیک از سفال کوباچه شده است.