فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷٬۲۴۱ تا ۷٬۲۶۰ مورد از کل ۲۹٬۵۴۵ مورد.
منبع:
هویت شهر سال سیزدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳۹
5 - 18
حوزههای تخصصی:
با گذشت بیش از چهاردهه از تهیه طرح های جامع و تعیین محدوده قانونی برای شهرهای ایران، هنوز ارزیابی دقیقی از موفقیت این ابزار صورت نگرفته است. همین عامل باعث شد این پژوهش به انجام این مهم پرداخته و به ارزیابی میزان موفقیت محدوده قانونی طرح جامع دوم تهران مبادرت نماید. روش تحقیق پژوهش بر پایه روش ارزیابی کمی و با هدف کاربردی است و تصاویر ماهوراه ای اصلی ترین داده مورد استفاده در این مقاله است. تجزیه و تحلیل و پردازش داده ها با بهره گیری از نرم افزارهای Envi و Arcgisصورت گرفته و انطباق مرز و محدوده رشد شهری طرح جامع و مرز واقعی بررسی شده است. یافته اصلی پژوهش دلالت بر این دارد که محدوده قانونی طرح جامع دوم کلانشهر تهران، نتوانسته بطورموثری توسعه شهری را کنترل کند. همچنین مشخص شد که ارزش شاخص «مهار مرز رشد» 15/0 است، که بر عدم توانایی مرز رشد شهری در محدود کردن توسعه شهری کلانشهر تهران اشاره دارد.
وجه اشتراک ما در منظر چیست؟(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۱ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴۹
58 - 65
حوزههای تخصصی:
تاریخ حاکی از آن است که «منظر»، نسخه ویژه ای از جهان بینی (نمودی از جهان در دید یک موجود به خصوص) است که مدت های مدید، امتیاز انحصاری قشر متخصص بوده است. اما در جهان کنونی، مفهومی مشترک میان گروه بزرگی از جامعه بشریت است. فیلسوفی چون جورجو آگامبن منظر را «پدیده ای که به صورت ذاتی به انسان مربوط می شود» دانسته و تا تسلط آن به جهان حیوانات نیز پیش می رود. نوشته حاضر تلاشی برای تبیین چند شاخص تاریخی و هستی شناسانه بر این ملغمه همگانی است.
تحلیلِ تطبیقی جایگاه نوشتار در کنش زیباشناختی سای تومبلی و فریدون آو بر اساس آرای دریدا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این تحقیق می کوشد تا جایگاه زیباشناختی نوشتار را با محوریت تقابل "نوشته/تصویر" در آثار دوره های مختلف کاری سای تومبلی و فریدون آو روشن کند. مسئله اصلی آن، چیستی جایگاه نوشتار بر اساس چگونگی رابطه تصویر و متن در کنش زیباشناختی هنرمندان انتخابی است. روش تحقیق، تحلیلی- تطبیقی است. هدف پژوهش، خوانش، تطبیق و توازی سازیِ تقابل های دوگانه دریدایی با محوریت تقابل گفتار و نوشتار در آثار دو هنرمند است تا مبنایی برای خوانش و البته مقایسه سبک فردی هر دو فراهم شود. مفاهیم طبقه بندی شده به هم مرتبطی چون؛ نوشتار و گفتار، حضور/غیاب: نگاه و لمس، سابژکتیل و رد ضربه قلمی، از میان آرای دریدا انتخاب شده اند. مطالعه شباهت های اجرا و محصول کنش زیباشناختی سای تومبلی و آو بر اساس آرای دریدا نشان می دهد هر دو نوشتار را به حالت خط خطی های عصبی و خطوط در هم تنیده، اثرگذاری و رد ضربه قلم، بسترسازی پشتیبان، خط زدن خودانگیخته نوشته های خودآگاه و کاربرد خط زدن به منزله "رد" و مانعی در برابر بازنمایی، به کار می گیرند. با وجود این، تمایزهای ظریفی در این تمایل و استفاده از مؤلفه های فرهنگی، اسطوره ها و آیین های مختلف بین گرایش های دو هنرمند وجود دارند. نتیجه اینکه فرم بیان آثار هر دو هنرمند با گذر از سلسله مراتب تصویر و نوشته و تکیه بر جنبه رد ضربه قلمیِ نوشتار، آن را به منزله فرآیند دلالت پذیری، بازی حضور و غیاب و مرزهای تصمیم ناپذیر تقابل های نقاشی/طراحی به کار می گیرد. هر دو بر اساس کارکرد استتیکی نوشتار و با حرکات خودانگیخته دست و لامسه ای کردن شیوه خلق آثار هنری، با نسبت های متفاوتی از هنرهای صرف بصری فاصله گرفته اند.
تحلیل عوامل و عناصر پایدار مساجد اولیه اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اثر دوره ۴۰ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳ (پیاپی ۸۶)
247-226
حوزههای تخصصی:
معماری شاخه ای از فنون و هنر تمدن بشری است که در هزاره های متمادی تا به امروز، به صورت خاص، مورد توجه جوامع انسانی قرار گرفته است. در میان شاخه های معماری، ساخت بناهای مذهبی از جایگاه ویژه ای برخوردار است. معماری در ایران از سابقه هزارساله برخوردار است که در طول زمان و تحت تاثیر عوامل مختلف جغرافیایی و فرهنگی شکل گرفته و تکامل یافته است. ایران با تجارب غنی و معماری پیشرفته و ریشه دار، در قرن اول هجری، در زمان حکومت ساسانیان، مغلوب اعراب تازه مسلمان شد که در نتیجه آن، بسیاری از ایرانیان زرتشتی، به اسلام گرویدند و ساخت مساجد متعدد جانشین ساخت آتشکده ها شد. معماری اعراب در ابتدا تحت تاثیر معماری ایرانی و بیزانسی بود؛ درنتیجه تصرف بین النهرین و ایران به وسیله اعراب، هنر و معماری ایرانی در قالب معماری اسلامی به شدت گسترش و تداوم یافت و مساجد بی شماری در گوشه کنار ایران ساخته شد که امروزه تنها آثار اندکی از آنها بر جای مانده است. پژوهش حاضر سعی دارد تا به تحلیل عوامل و عناصر پایدار مساجد اولیه اسلامی مطابق با مستندات موضوعی بپردازد. روش تحقیق در این مقاله، روش استقرائی و شیوه نگارش و تدوین آن به صورت توصیفی-تحلیلی است. استخراج اطلاعات و داده ها نیز به صورت کتابخانه ای و میدانی صورت گرفته است. نتایج حاصل از تحقیق نشان می دهد که بین عناصر و عوامل جغرافیایی هر منطقه و مولفه های دینی و فرهنگی آن با معماری برآمده از آموزه های دین اسلام ارتباط تنگاتنگ و ناگسستنی وجود داشته است. این اثرگذاری تا جایی است که به جرات می توان ادعا کرد، عمده عناصر و مولفه های ساخت مساجد و سازه های معماری غیر بومی در ایران، تحت تاثیر جغرافیا، عوامل و عناصر جغرافیایی و فرهنگ بومی هر منطقه بوده است.
نگرشی بر ژرفانمایی (پرسپکتیو) در نگارگری ایرانی برپایه آرای ابن هیثم در المناظر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۴ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴
77 - 90
حوزههای تخصصی:
ژرفانمایی در نسخه نگاره های ایرانی با آنچه امروز از پرسپکتیو دانسته می شود، بسیار متفاوت است. در نگارگری، پیکره های دورتر را هم اندازه پیکره های نزدیک تر، اما بالاتر از آن ها بازنموده اند. پژوهشگران این شیوه را در عبارتِ «بالاتر یعنی دورتر» خلاصه کردند. گمان می رود چنین عبارتی، گوناگونی ژرفای صحنه ها و مفاهیم در پس آن ها را بیان نمی کند، زیرا پذیرفتنی نیست هنری چندصدساله که در خدمت بازگفت دیداری روایات ادبی متفاوت بوده است، یکی از مهم ترین ارکان صحنه پردازی (ژرفا) را چنین ساده انگارانه بازنموده باشد. براین پایه، پرسش های جستار حاضر برمی آید: مبانی شکل گیری ژرفانمایی بالاوپایین چیست؟ آیا بربنیان این مبانی می توان گوناگونی ژرفانمایی را چندان که ایرانیان قدیم درمی یافتند، بازفهمید؟ رسالات مناظرومرایای کهن (المناظر ابن هیثم)، درک مفهوم ژرفا در نگاه ایرانیان و تبیین شیوه های بازنمایی آن را ممکن می سازد. براین بنیان، شش گونه ژرفانمایی در نقاشی ایرانی شناختنی است که هریک از جهتِ عمق صحنه ها، کاربرد و مفهوم با یکدیگر تفاوت دارد: انبوه نگاری؛ انجمن نگاری؛ بوستان نگاری؛ صحرانگاری؛ ژرفانمایی با لایه های میانجی؛ و ژرفانمایی های ساختمانی. پژوهش درپیِ فهم تاریخی اثر می کوشد دریافت مخاطب امروز را به فهم بیننده سده های پیشین نزدیک گرداند و چارچوب های نادیده نگارگری ایرانی را بازنمایاند. ازاین رو، پژوهشی بنیادین با رویکردی تاریخی است که اصول المناظر را به شیوه توصیف بازمی خواند و ژرفانمایی نگاره ها را با توصیف تحلیل و نیز سنجش چارچوب های علمی و هنری (تطبیق هم زمان) تبیین می کند.
بررسی میزان مشارکت مردم در بازسازی بافت فرسوده کلان شهرها مطالعه موردی: خیابان شاهداعی اله شیراز
حوزههای تخصصی:
چینی جاهای فرسوده و قدیمی شهرهای کشور که در اغلب موارد هسته اولیه و اصلی آن شهرها را تشکیل می دهند، ازیک طرف جزو میراث فرهنگی و تاریخی آن شهرها محسوب شده و حفظ، بهسازی کالبدی و توانمندسازی عملکردی آن ها اجتناب ناپذیر می باشد و از طرف دیگر اغلب این چینی جاها با گذشت زمان و عدم توجه و نگهداری مناسب، دچار فرسودگی و اضمحلال کالبدی و عملکردی می گردند. شهر شیراز نیز همانند این شهرها از بافت کهن برخوردار است. یکی از محله های این شهر محله شاه داعی اله است که منطبق بر بافت قدیم و هسته اولیه شکل گیری شهر شیراز می باشد. این محله با مشکلاتی از قبیل نابسامان بودن عرض شبکه معابر، وجود شیب در پارهای از معابر، فرسودگی شدید بناهای مسکونی، همجواری با گورستان، دانه بندی قطعات کوچک و خیلی کوچک مواجه است. در این جهت، هدف از تحقیق حاضر مشارکت مردمی در ساماندهی بافت فرسوده محله شاهداعی اله بود که از روش توصیفی- تحلیلی استفاده گردید و نیز روش گردآوری اطلاعات در این تحقیق، اسنادی و میدانی بوده است. ابزار گردآوری اطلاعات تحقیق حاضر نیز پرسشنامه، مصاحبه، مشاهده و مطالعات میدانی بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه شهروندان ساکن محله شاهداعی اله تعیین شد که با استفاده روش نمونه گیری کوکران 150 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب گردید. نتایج نشان داد، مشارکت مردم و شهروندان در تسریع روند بهسازی بافت فرسوده محله شاهداعی اله تأثیرگذار است و ساماندهی معابر محله مورد مطالعه باعث ارتقاء کارکرد و نقش پذیری جدید آن می شود.
راهکارهای افزایش تعاملات اجتماعی در مجتمع های مسکونی (مطالعه موردی: مجتمع مسکونی اکباتان، بهجت آباد و فرهنگیان تهران)
حوزههای تخصصی:
میزان موفقیت فضاهای معماری با میزان استفاده از آن فضا و حضور انسان در آن متناسب است. در واقع معماری باید به جای افتراق و جدایی در پی افزایش تعاملات اجتماعی و همبستگی انسان ها باشد. اما آنچه امروزه در اغلب فضاهای معماری با آن روبه رو هستیم کاهش روابط و مشارکت اجتماعی ساکنان در این فضاهاست. این تحقیق با توجه به پایین بودن سطح تعاملات اجتماعی در فضاهای معماری، سعی کرده به دنبال راه حل مناسب برای این مسئله با استفاده از روش های کتابخانه ای و مطالعات میدانی(پرسشنامه) باشد. هدف ازانجام این تحقیق تعیین رابطه میان ویژگی های کالبدی فضاهای معماری و تعاملات اجتماعی ساکنین در مجتمع های مسکونی می باشد. برای رسیدن به این هدف از روش همبستگی دو متغیره استفاده کرده ایم که در آن رابطه بین متغیرها براساس هدف تحقیق بررسی می شود. پرسش مطرح شده در این تحقیق این است که چه رابطه ای میان ویژگی های کالبدی فضاهای معماری و تعاملات اجتماعی ساکنین در مجتمع های مسکونی وجود دارد؟. جامعه آماری مورد نظر در این تحقیق کلیه ساکنین مجتمع های مسکونی می باشند که به دلیل بالا بودن تعداد مجتمع های مسکونی، سه مجتمع مسکونی اکباتان، بهجت آباد و فرهنگیان شهر تهران که به موضوع تحقیق نزدیکتر بود انتخاب گردید. نتایج حاصل از این تحقیق که به روش استنباطی و توصیفی و با کمک نرم افزار SPSS به دست آمده نشان می دهد که رابطه مستقیم و معنی داری بین ویژگی های کالبدی فضاهای معماری و تعاملات اجتماعی ساکنین مجتمع های مسکونی وجود دارد که با توجه به این نتایج یکسری راهکار برای افزایش تعاملات اجتماعی در مجتمع های مسکونی ارائه گردیده است.
واکاوی شکل گیری نقوش هندسی شکسته در کاشی کاری های مسجد جامع اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگارینه هنر اسلامی سال ششم پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۱۸
155 - 169
حوزههای تخصصی:
نقوش هندسی همواره بخش مهمی از هویت معماری سنتی ایران است. این نقوش که با استفاده از خطوط مستقیم شکل می گیرند، نقش مایه های گره را بوجود می آورند. نقش مایه هایی که هر یک دارای ویژگی های مخصوص به خود هستند. مسجد جامع اصفهان یکی از مهم ترین ابنیه معماری ایران، به لحاظ حجم تزیینات و استفاده از نقوش هندسی متعدد است. لذا در این مقاله به دلیل اهمیت ویژه ای که این بنا در تاریخ الگو های هندسی داراست به عنوان نمونه مناسب برای الگوی برداری انتخاب شد. در این راستا با جمع آوری اطلاعات از طریق مطالعه کتابخانه ای، اسناد معتبر و تحقیقات میدانی، ابتدا الگوشناسی پیشنهادی مبحث مورد نظر ارائه شد(آلات گره)، سپس نمونه های موجود از نقوش هندسی (گره) کاشی کاری مسجد برداشت، و پس از نام گذاری و ترسیم، زمینه، واگیره و قاب آنها مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج تحقیق نشان دهنده آن است که زمینه شکل گیری گره ها در کاشی کاری ها مسجد جامع اصفهان به ترتیب شامل زمینه پنج، شش، هشت، ده، یازده، دوازده، چهارده، هشت و گره هشت و دوازده و نه و دوازده است. واگیره های آنها شامل اشکال مستطیل، مربع، مثلث و متوازی الاضلاع است. همچنین شکل قاب ها شامل لچکی، مربع، مستطیل، مثلث، نیم دایره، ستاره چهار پر، ستاره پنج پر، ستاره هفت پر، ستاره هشت پر، پابزی است که قاب لچکی دارای بیشترین شکل قاب گره های موجود است.
بررسی تأثیر سیلیکات سدیم و آکریلیک بر مقاومت فشاری، خمشی و رطوبتی ملات کاهگل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۸ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۱۶۸
۶۰-۵۱
حوزههای تخصصی:
بهره گیری از منابع و مصالح محلی نقش بسزایی در کاهش قیمت مصالح و قطعات و نیز انطباق محصول با شرایط اقلیمی دارد. مصالح خاکی، پرمصرف ترین مصالح بکار رفته در اجزای سازه ای و پوششی بناهای تاریخی و همچنین روستاهای سراسر ایران محسوب می شوند. این در حالی است که پشت بام و دیوار های پوشیده شده با ملات های گلین به دلیل مقاومت کم در برابر بارهای جانبی و ترک خوردگی دیوارها، فرسایش سریع در اثر رطوبت، مقاومت کم در برابر سایش و ضربه سالانه نیازمند بازسازی و تعمیر مکرر می باشند که این امر، موجب اجتناب مردم از استفاده از این گونه مصالح شده است. لذا دوام مصالح گلین از جمله کاهگل به عنوان یکی از مصالح پایدار و سازگار با محیط زیست و اقلیم، بسیار حائز اهمیت است . هدف از پژوهش حاضر، یافتن طرح اختلاط بهینه ملات کاهگل براساس بررسی برخی پارامترهای فیزیکی و مکانیکی ملات کاهگل ساخته شده با افزودنی های مختلف می باشد. در این راستا ملات های ساخته شده از خاک، کاه به نسبت حجمی 80 و آب با نسبت حجمی 42 درصد با افزودنی های سیلیکات سدیم و آکریلیک، به نسبت های مختلف ترکیب می شوند و تفاوت مقاومت آن ها در برابر بارهای خمشی و فشاری و همچنین رطوبت بررسی می شود. همه مراحل تهیه، ساخت و آزمایش براساس استانداردها در آزمایشگاه مکانیک خاک دانشگاه یزد انجام شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که مقاومت کاهگل حاوی سیلیکات سدیم با نسبت 100 درصد حجمی آب به طور قابل ملاحظه ای افزایش می یابد که شاخص های مقاومت در برابر رطوبت، فشار و خمش کاهگل دارای افزودنی سیلیکات سدیم، خیلی بیشتر از کاهگل معمولی است. همچنین دوام اثر افزودنی کاهگل ساخته شده با افزودنی 100% سیلیکات سدیم در برابر فشار آب، بسیار بیشتر از نمونه های پیشین برآورد شد. از طرف دیگر با افزایش میزان آکریلیک در نسبت های بالاتر از 70 درصد حجمی خاک، چسبندگی سطحی بیشتری بین ذرات بوجود می آید.
بررسی اندیشه های جهانی در شیوه مداخله در بافت های مسکونی کم برخوردار داخل شهر (با مقایسه دو محله در ایران و اسپانیا)
حوزههای تخصصی:
در گذشته شکل گیری بافت های شهری با توجه به نیازهای زمانی- مکانی و شاخصه های فرهنگی- هویتی دوره خود بوده و طبعاً این شکل گیری در زمان خود هویت مشخصی داشته است، ولی با گذشت زمان و به وجود آمدن تکنولوژی های نوین و پیشرفت انسان به سوی زندگی ماشینی، این بافت ها که زمانی خود زیستگاه های بافت شهری بوده اند مبدل به بافت های فرسوده گردیده اند، بافت های فرسوده به قسمتی از شهر اطلاق می گردد که ارزش های زندگی شهروندی آن کاهش یافته و ساکنین آن از شرایط زندگی در محل خود رضایت نداشته و نیازهای اساسی آنان (نیازهای خدماتی و فرهنگی) برآورده نمی گردد. این فرسودگی های طبیعی عناصر و اجزای شهری در صورت عدم بهسازی به موقع، در اوقات بحران اثرات مخرب شدیدی بر انسان و محیط در پی خواهد داشت و آنجا که تحقق عدالت اجتماعی، ایجاد و شکل گیری محیط زیست امن و مطلوب از اهداف کلان چشم انداز کشور است، می طلبد با نگاهی ویژه به بهسازی و نوسازی این بافت ها توجه نمائیم؛ اما پیشینه توجه به بافت های قدیمی شهرها در سطح جهانی طی دهه های اخیر اشکال مختلفی به خود گرفته است، ظهور و بروز نظریات توسعه کالبدی و احیاء بافت های فرسوده غالباً از سوی اندیشمندان به نامی مطرح گردیده است، شایسته است این نظریات ارزشمند در روند اجرایی این کار (بهسازی و نوسازی بافت های فرسوده) منعکس گردد. پژوهش حاضر در نظر دارد که با بررسی آراء و نظریات مختلف محققین بنام در این عرصه، روند اجرایی این نظریات را در عمل نیز مورد بررسی قرار دهد و همچنین با تطبیق دو نمونه موردی از مداخله در بافت های فرسوده در تهران و مادرید، روشی مؤثر در انتخاب شیوه مداخله مناسب در بافت های مسکونی کم برخوردار داخل شهر ارائه شود.
شناسایی ریسک های حریق برای ساختمان های بلند: یک رویکرد تحلیل عاملی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۲ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۶
104 - 123
حوزههای تخصصی:
وقوع حریق در ساختمان های بلند ممکن است باعث خسارت زیادی به اموال و تلفات جانی شود. بنابراین شناخت ریسک های حریق یک گام مهم به منظور حفظ ایمنی حریق در ساختمان های بلند است. در این راستا، هدف اصلی این مطالعه شناسایی ریسک های حریق برای ساختمان های بلند است. پژوهش حاضر بر اساس هدف یک تحقیق کاربردی و به لحاظ روش اجرا یک تحقیق توصیفی – اکتشافی است. جامعه آماری تحقیق همه ایستگاه های آتش نشانی استان تهران است که فرماندهان عملیات حریق این ایستگاه ها به عنوان واحد تحلیل آماری انتخاب شدند. ریسک های فرعی حریق برای ساختمان های بلند بر اساس مطالعه عمیق ادبیات گذشته استخراج شدند و سپس به منظور شناسایی و تایید ریسک های اصلی حریق از تحلیل عاملی اکتشافی و تحلیل عاملی تاییدی استفاده شد. یافته های تحقیق نشان داد که هفت ریسک اصلی به نام های “ریسک عوامل فاجعه ساز” ، “ریسک تجهیزات ایمنی حریق در ساختمان” ، “ریسک تیپ اطفاء حریق” ، “ریسک وضعیت مدیریت ایمنی حریق” ، “ریسک رفتار انسانی” ، “ریسک عملکرد حریق ساختمان” و “ریسک تخلیه ایمنی حریق” شناسایی و تایید شدند. مطالعه حاضر میتواند ادبیات نظری درباره ریسک های حریق برای ساختمان های بلند را گسترش داده و بینش عمیقی درباره مجموعه ای از دستورالعمل های حفاظت از ایمنی حریق در ساختمان های بلند برای مهندسان حریق و آتش نشان ها فراهم سازد.
مقایسه فیلم با هنرهای سنّتی؛ نقدی فلسفی بر سنّت گرایی از منظر حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله به دنبال سنجش دیدگاه سنّت گرایی درباره هنرهای مدرن دارای شخصیت ها و ماجراهای زمانی-مکانی است. مسئله تحقیق اینست که نگرش سنّت گرایی درباره هنرهای مدرن، تا چه میزان از منظر حکمت متعالیه – که مورد تأیید سنّت گرایان است – قابل تصدیق است؟ بدین منظور ابتدا راهبرد نمادپردازی را از منظر سنّت گرایان تبیین می کند که به تناظر صورت های هنری با حقایق ازلی در عالَم مثل تکیه دارد و در نتیجه فرامکان و کلّی گراست. نویسنده با نقل اقوالی از بزرگان سنّت گرایی، تشریح می کند که جزئی سازی در شخصیت ها و ماجراها نمی تواند در این دیدگاه مشروع باشد. وی در انتها به سراغ هستی شناسی حقایق عالَم مثُل از منظر فلسفه اسلامی رفته و با تکیه بر «نحوه وجود کلّی ها» از دیدگاه حکمت متعالیه، به وجود سِعی آن ها در افراد جزئی متکثّر اشاره کرده است. او بر این اساس نتیجه می گیرد که صور متشخّص زمانی – مکانی هم می توانند ارجاع به حقیقت ربّ النّوع خویش در عالَم مثال افلاطونی داشته باشند و در نتیجه لازم نیست حتماً ارجاع مستقیم به وجود اعلای مثُل صورت بگیرد تا قدسیت هنر تأمین شود. بدین ترتیب مقاله به این جمع بندی می رسد که سینما (و رمان) هم با وجود ربط به شخصیت های جزئی و ماجراهای زمانی – مکانی، ظرفیت تحقّق هنر قدسی را دارا هستند.
آب، منشأ زیبایی در باغ ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۱ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۴۸
32 - 43
حوزههای تخصصی:
باغ ایرانی محصولی از فرهنگ و تفکر ایرانیان است با قدمتی چندین هزار ساله و دارای پیوندهای غیرقابل انکار با باورهای آیینی و دینی پیش و پس از اسلام کشور. باغ ایرانی از عناصر طبیعی و مصنوع تقریباً ثابتی تشکیل می شود که عبارتند از گیاهان مثمر و تزئینی، کوشک، نهر و جوی و حوض و آبنما و فواره، کرت ها، دیوار محصور کننده و خیابان. ترکیب این عناصر در فضاها به گونه ای است که یک محور اصلی تشکیل شده که خیابان باغ نام دارد و با کاشت خطی درختان در دو طرف و عبور جوی از میان آن، به کوشک ختم شده و منظره قاب بندی شده ای را به ناظر ارائه می دهد. به همین ترتیب، سایر عناصر یاد شده با نظامی کم وبیش یکسان، باغ های ایرانی نواحی مختلف سرزمین ایران را که محدوده ای وسیع تر از مرزهای کنونی کشور را شامل می شود؛ شکل داده اند. موضوع بحث این پژوهش، کنکاش در ادله گمانی است مبنی بر اینکه عناصر تشکیل دهنده باغ ایرانی در بسترهای زمانی، جغرافیایی، فرهنگی و اعتقادی مختلف، دستخوش تاثیرات هم وزن نمی شود و برخی عناصر در هر شرایط، نسبتاً ثابت می مانند و برخی، مانند آب، آنقدر متغیرند که در هر باغ، منحصر به آن می شود و می شود گفت زیبایی شناسی باغ ایرانی مبتنی بر آن است. این فرضیه در چارچوب نظریه اعتبارگیری جان دیووی ارزیابی شده است.
باز زنده سازی در تقابل دو رویکرد جایگزینی اقشار اجتماعی و ماندگاری ساکنین (مطالعه موردی: محله اوچدکان اردبیل)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال سیزدهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۳۸
81 - 92
حوزههای تخصصی:
ترک ساکنین بومی و اصلی محله های تاریخی و قدیمی شهر و جایگزینی مهاجرین با سطح درآمد پایین پیامدهایی چون شکل گیری کانونهای بزهکاری، بحران هویت، توسعه افقی شهر، ایجاد شهرک های پیرامونی و حومه ای، مشکل تامین زیرساخت ها را به دنبال دارد. بنابراین ضرورت دارد در تقابل دو رویکرد جایگزینی اقشار اجتماعی و ماندگاری آنها مطلوبترین رویکرد بازسازی بکار گرفته شود. این پژوهش برآن است که این مسئله را در محله اوچدکان اردبیل بررسی کند. ار نظر روشناسی بر اساس ماهیت پژوهش از نوع کاربردی و بر اساس هدف از نوع توصیفی – موردی و علی است. در گرداوری داده ها از روش اسنادی و مشاهدات میدانی و در تجریه تحلیل داده ها از روش t تک نمونه ای و آمار توصیفی استفاده شده است. از نتایج پژوهش می توان به ساخت اجتماعی و ساخت اقتصادی همگن در محله، کم بودن شکاف اجاره املاک و شکاف قیمت املاک در محله اشاره نمود
جایگاه مدارس در کیفیت آموزش ولایت قهستان (از سلجوقی تا صفویه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال پانزدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۳۶
222 - 253
حوزههای تخصصی:
قهستان منطقه ایی است در جغرافیای تاریخی ایران زمین که پیوندی عظیم و ناگسستنی با خراسان بزرگ دارد. گرچه که، امروزه بخش عمده ایی آن را خراسان جنوبی نامیده اند و برخی نواحی شمالی آن نیز جزء خراسان رضوی است، اما با این وجود، قهستان در سیر تاریخی خود شاهد وقایع مهم تاریخی بوده است. ولایت قهستان با توجه به موقعیت جغرافیایی و بافت فرهنگی اش در زمینه آموزش و تعلیم و تربیت نقش ویژه ایی در فرهنگ و تمدن اسلامی از سلجوقیان تا پایان صفویان داشته است، به گونه ایی که عالمان بزرگی از این ولایت سر برآوردند و عوامل مهمی چون سیاسی- اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی بر وضعیت آموزشی قهستان در این دوره تاثیرگذار بوده است. روش گردآوری اطلاعات در این تحقیق که بر پایه روش توصیفی- تحلیلی صورت گرفته، به شیوه جمع آوری منابع و اسناد کتابخانه ایی است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که وضعیت آموزش قهستان تابع وضعیت سیاسی ، اقتصادی و فرهنگی آن است که زمینه ساز تعالی و پیشبرد نهاد آموزشی شده است. به گونه ایی که از نظر سیاسی تاسیس مدارس دولتی و از نظر اقتصادی، شاهراه بودن آن و به لحاظ فرهنگی تکثر فکری و قومی از عمده عوامل ترقی وضعیت آموزشی قهستان و ثبات در این ناحیه محسوب می شود. لذا، جایگاه مدارس در کیفیت آموزش ولایت قهستان در ارتقاء بینش فرهنگی این ولایت از دوره سلجوقی تا صفویه نقش بسیار مهمی ایفاء کرده تا آنجا که بزرگان و علمای دینداری را در خود پرورانده است. اهداف پژوهش: بررسی عوامل سیاسی- اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی بر وضعیت آموزشی قهستان از دوره سلجوقیان تا صفویان. شناسایی عوامل مؤثر بر کیفیت مدارس از دیدگاه متخصصان تعلیم و تربیت و بررسی وضعیت موجود کیفیت مدارس در قهستان و تبیین نقش ولایت قهستان در بالندگی بزرگان و علمای دینی. سوالات پژوهش: چه عواملی بر وضعیت آموزشی قهستان از دوره سلجوقیان تا صفویان تاثیر گذار بوده است؟ ولایت قهستان چه نقشی را در بالندگی بزرگان و علمای دینداری در طول تاریخ ایفاء کرده است؟
رویکرد احیای بافت های تاریخی و ارزشمند شهری در حفظ هویت معماری بناها
حوزههای تخصصی:
بافت های قدیمی شهرها به واسطه دیرینگی بناهای ارزشمند تاریخی و وجود عناصر معماری آمیخته با هنر و هویت بناها ارتباط گسترده ای با فرهنگ یک جامعه و تأثر از ساختارهایی با کاربری های منحصربه فرد فضایی و عملکردهای مختلف سنجیده می شود. احیاء و سازماندهی سازگار با مرمت اصولی ابنیه های تاریخی در کالبد بافت های فرسوده شهری می تواند باعث رونق صنعت گردشگردی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی با باززنده سازی و نوسازی در حفظ و حفاظت با هویت اصلی بناها و میراث معماری و شهرسازی می توان جستجو کرد. تحولات تأثیرگذار در شهرهای تاریخی و رفع مشکلات ابنیه های بافت های فرسوده شهری در زمینه های مختلف در احیاء و هماهنگ با اجزاء در توسعه و باززنده سازی با یک تغییرکاربری سازگار و به هم پیوسته پرداخته می شود. بنابراین در این پژوهش تلاش شده هویت تاریخی با یک رویکرد مطلوب و واکاوی اجزای تشکیل دهنده با یک نگرش عمل گرایانه رهیافتی پایدار انجام صورت گیرد. روش تحقیق در این نوشتار با بهره گیری از «روش توصیفی – تحلیلی» به بررسی رویکردها و راهبردها در حفظ هویت بافت های فرسوده تبیین گردد شده است و هم چنین با استفاده از گردآوری داده ها مطالعات کتابخانه ای جمع آوری و بهره می برد. مقاله حاضر با بررسی های انجام گرفته شده و تدابیر صورت گرفته در احیاء و باززنده سازی بافت های تاریخی ارزشمند قابل تخصیص با یک تغییرکاربری همسو با نیازهای امروزی می توان شاهد عدم از بین رفت بافت های فرسوده تاریخی شهری با راهکارهای علمی در حوزه نوسازی پدیدار و معیارهای ساختار فضایی دست یافت.
مدیریت جلوگیری از تخلفات ساختمانی در کلان شهر تهران نمونه موردی منطقه 12 شهرداری تهران
حوزههای تخصصی:
کلان شهر تهران با مشکلات زیادی در زمینه مدیریت شهری روبرو می باشد که حل وفصل ریشه ای آن ها نیازمند کار کارشناسی و بر پایه مبانی علمی می باشد. یکی از این مشکلات موضوع تخلفات ساختمانی و نحوه کنترل و جلوگیری از آن می باشد. در طی سالیان متمادی و تجربه های گوناگون مدیریتی در شهر تهران، با زوایای دید مختلفی به این موضوع پرداخته شده و تدابیر گوناگونی در مواجهه با آن به کار گرفته شده است؛ اما همچنان شهر تهران با این معضل اصلی که بر منظر و نمای شهری تأثیر مستقیم گذاشته و در بسیاری از موارد ناقض حقوق شهروندی سایر شهروندان شهر می باشد دست به گریبان است. پژوهش حاضر به دنبال پاسخ به این سؤالات است که آیا تخلفات ساختمانی در نتیجه نگاه درآمدزایی به آن و عدم توجه به اجرای ضوابط و مقررات تعیین شده در طرح های شهری می باشد؟ آیا عدم وجود مدیریت یکپارچه شهری باعث بروز تخلفات ساختمانی گردیده است؟ تحقیق حاضر به شیوه توصیفی انجام شد و دیدگاه افراد مورد ارزیابی قرار گرفت، جامعه آماری شامل کلیه مدیران، کارکنان و کارشناسان شهرداری در منطقه 12 تهران می باشد که تعداد آن ها 190 نفر است نمونه گیری به صورت تصادفی ساده از لیست ارائه شده از سوی سازمان می باشد. حجم نمونه بر اساس جدول مورگان 123 نفر می باشد. روش گردآوری اطلاعات در قسمت ادبیات پژوهش به صورت کتابخانه ای و فیش برداری است و در قسمت نظرسنجی به صورت میدانی است. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه محقق ساخته می باشد به منظور اندازه گیری قابلیت اعتماد، از روش آلفای کرونباخ و با استفاده نرمافزار Spss انجام گردیده است. برای تجزیه و تحلیل داده های به دست آمده از نمونهها، از روش های آمار توصیفی و استنباطی استفاده شده است و با توجه به روش و هدف پژوهش از آزمون t تک متغیره و فریدمن برای آزمون فرضیه ها استفاده شد. نتایج نهایی نشان داد عدم وجود مدیریت یکپارچه شهری، عدم توجه به قوانین و مقررات ساختمانی و درآمدزایی از عوامل مؤثر بر تخلفات ساختمانی می باشند.
مفهوم حق به شهر و ارتباط آن با طراحی شهری شهروندمدار؛ تطبیق هنجارهای جامعِ بیان گر شهروندمداری، با شاخصه های کیفی طراحی شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۱ بهار ۱۳۹۸ شماره ۴۶
14 - 23
حوزههای تخصصی:
براساس ماهیت میان رشته ای طراحی شهری و بحث های نوین مربوط به آن، امروزه، لزوم توجه به مسائلی همچون مطالبه حق به شهر، شهروندمداری و عدالت شهری بیش ازپیش مطرح شده است. حق به شهر، مسئله ای با ماهیت اجتماعی، سیاسی و حقوقی است که با تعریف مجدد مفهوم حق شهروندی، مجموعه حقوقی را برای شهروندمدارتر کردن بستر زندگی شهری، به صورت شفاف و عادلانه مطالبه می کند. در این میان نقش فرآیند طراحی شهری در شکل دهی به محیط زندگی شهروندان، حائز اهمیت است و بنابراین با تأکید بر ماهیت میان رشته ای آن، مفهوم حق به شهر می تواند در سکونتگاه های شهری محقق شود. در راستای همین مسئله، این مقاله سعی دارد تا با اتخاذ پیش زمینه ای انسان مدارانه و با کنکاش در مفهوم حق به شهر، ارتباطی معنادار بین نظریه و عمل در طراحی شهری فراهم کند تا از نقش پررنگ مفاهیم اجتماعی، در کنار کیفیت های محیطی، برای توسعه کیفیت فضاهای شهری عمومی استفاده شود. بدین سبب، ابتدا با استفاده از مطالعات کتابخانه ای مربوط به حوزه های حق به شهر و عدالت شهری، هنجارهای جامع شهروندمداری استخراج شده است. سپس به واسطه روش های مقایسه ای، تحلیل محتوا، توصیفی-تحلیلی و تطبیق هنجارهای جامع شهروندمداری با شاخصه های کیفی مطرح شده توسط متخصصین طراحی شهری، سعی شده است تا یک چارچوب نظری متشکل از شاخصه های کیفی مؤثر در بروز طراحی شهری شهروندمدار، در دو حوزه فرآیند و تولید محصول طراحی شهری فراهم شود.
بررسی رابطه مولفه های آنتروفونیک صوت در فضاهای شهری با حس مکان و نقش آن در تبیین الگوهای ساختار ذهنی شهروندان (نمونه مورد مطالعه : بازارسنتی کرمان)
حوزههای تخصصی:
انسان معاصر در جهانی زندگی می کند که محیط صوتی آن در تفاوت اساسی با روزگار گذشته است. صداهای موجود در شهرهای معاصر ایران و جهان ازنظر شدت و کیفیت با صداهای موجود در شهرهای پیش از صنعتی شدن بسیار متفاوت است. مطالعات نشان داده که منظر صوتی می تواند تأثیر قابل توجهی بر کیفیات محیطی داشته باشد؛ بر این اساس در این پژوهش سعی شده از طریق تلفیقی از روش های عینی و ذهنی به بررسی تأثیر مؤلفه های شنیداری فضاهای شهری بر حس مکان پرداخته شود. در این راستا نقشه های شناختی مردم از طریق ترسیم های کروکی و لکه گذاری بر روی نقشه محدوده موردمطالعه، جمع آوری و ساختار موجود در آن در نظام های کالبدی، حسی و ادراکی استخراج شد. از طرف دیگر با استفاده از روش پیمایش صدا (اندازه گیری کوتاه مدت صوت و تحلیل گرافیکی نقشه های صوتی) منظر صوتی محدوده بررسی و نقشه میزان شدت صوت تولید گردید. درنهایت هم پیوندی فضایی بین ارزش های شنیداری، و تحلیل های عینی در سیستم اطلاعات جغرافیایی، نشان دهنده رابطه خطی مثبت میان حس مکان و منظر صوتی (Correlation=0.45933) بود. بر این اساس می توان نتیجه گیری کرد که میزان شدت صوت تأثیری مستقیم بر ساختار نقشه های شناختی داشته و تبیین کننده مناسبی برای کیفیت حس مکان است.
از مستند اجتماعی تا مستند شهری (بررسی تطبیقی بین آثار چند عکاس اروپایی که از ایران نیمه قرن 19 تا نیمه قرن20 عکاسی کرده اند)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله، گرایش«عکاسان مستند اجتماعی» با ملیت های مختلف اروپایی(روسیه، انگلستان، هلند، آلمان و ...) در بازه زمانی نیمه قرن 19 تا نیمه قرن20 با رویکردی بسترگرایانه به منظور تحلیل نگرش عکاسان مزبور که در پرشیا(ایران کنونی)عکاسی کرده اند، دستمایه تحقیق و بررسی قرار گرفته است. هدف اصلی این پژوهش، به دست آوردن«نگرش» هرکدام از عکاسان مزبور در محدوده زمانی مورد نظر و همچنین تعیین تفاوت ها و تشابهات آنان در نگرش های بازیابی شده بوده است. در مورد هر عکاسی ابتدا زندگی نامه کاری او آورده و سپس به تحلیل نگرش وی پرداخته شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که نگرش عکاسان منتخب که ماحصل کار آنان است در تولید و مصرف هم خوانی ندارند. عکاسان مورد بررسی بر سوژه های انسانی خویش در سرزمین ایران اعمال قدرت و سلطه گری داشته اند. داعیه اصلاح طلبی که وجه بارز و مشخص عکس های مستند اجتماعی قلمداد می شود فقط در رویه و سطح ظاهری آثار نمود دارد و به فرجام عملی نرسیده است و عمدتاً جلوه های جستجوگری وجهان گردی در کارهایشان بارز و شاخص می باشد. کارکردِ اسنادی و بایگانی که سرنوشت محتوم عکس های آرشیو شده در بایگانی هاست، از خلال آثار آنها قابل دریافت است. سویه چرخش از عکاسی«مستند اجتماعی» به سمت عکاسی«مستند شهری» وجه تمایز مشخص دیگری است که این تحقیق آن را هویدا و آشکار می کند.