فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۲۸۱ تا ۱٬۳۰۰ مورد از کل ۲۹٬۵۴۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر با توجه به رشد روزافزون و وسعت تغییرات روش های آموزشی، سازگار نمودن بستر یادگیری با تمامی جوانب نیازهای یادگیرنده، در کانون توجه متخصصین آموزش قرار گرفته است. چرا که محیط فیزیکی به سبب ساختار خود می تواند تعاملات و در پی آن فرآیند یادگیری را تقویت و یا تضعیف نماید. از آن جا که "تعاملات مداوم انسان ها با یکدیگر و با منابع محیطی" و الگوی "یاد گیرنده-محوری"، جوهره نظام های آموزشی جهان امروز و فردا را شکل می بخشد، این اعتقاد وجود دارد که رویکردهای جدید، نیازمند حرکت، کار گروهی و پویایی دانش آموزان است. از این رو تعریف نیازها و چگونگی سازماندهی بستری که چنین نحوه یادگیری، در آن قابلیت ظهور داشته باشد، از اهمیت ویژه ای برخوردار است. نوشتار حاضر با تکیه بر ذات جستجو گر و تجربه پذیر جهان کودک و به منظور پاسخگویی به تحولات گسترده روش های آموزشی، ضرورت بهره گیری از عامل انعطاف پذیری در محیط های یادگیری را مورد تأکید قرار داده و در این رابطه برخی از راهکارهای انعطاف پذیر نمودن یک محیط یادگیری، قابلیت ها و مزیت های این عامل ارائه می گردد. در این راستا برای تبیین دقیق این ایده، برخی از مطالعات در زمینه فرآیند رشد کودکان و سیر طراحی محیط های یادگیری به سمت محیط های انعطاف پذیر، مورد بررسی قرار گرفته و در ادامه ضمن بررسی نیازهای یک کلاس ایده آل، الگوی کلاسی انعطاف پذیر به عنوان "ساختاری پاسخگو" ارائه می گردد. در نهایت چنین استنتاج می شود که خلق یک محیط یادگیری انعطاف پذیر، که همیشه در حال طراحی توسط کاربران آن است، به نوعی، سازگاری با تجربه پذیری جهان کودک و همسویی با تغییرپذیری روش های آموزشی نو به نو را سبب می گردد.
طبیعت شهر؛ رویکرد هویت گرا در پارک هوتن شانگهای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر بهار ۱۳۹۲ شماره ۲۲
حوزههای تخصصی:
رودها از مهم ترین عوامل شکل دهنده ریخت شهر و دوام و پایداری زیست آن هستند که به عنوان یکی از مهم ترین مؤلفه های طبیعی هر شهر نقش مهمی در تداوم هویتی آن بازی می کنند. این اندام های طبیعی از زمان صنعتی شدن شهرها تا مدت های طولانی مورد بی توجهی قرار می گرفتند و به فضایی آلوده و خالی از زندگی اجتماعی تبدیل شدند. در این میان در برخی موارد برای برطرف کردن آلودگی رودها تصمیمات نادرستی از سوی مدیران شهری گرفته می شود که تبعات منفی ناشی از آن پس از مدتی نمود پیدا می کند. نمونه بارز این برخورد، پوشاندن کامل رودهای آلوده در شهرهاست. در نتیجه نه تنها نقش رودها در ساختار شهر از بین می رود، بلکه جایگاهشان را نیز در ذهن و خاطرات مردم از دست می دهند. امروز اهمیت حضور طبیعت و مؤلفه های آن در شهر مدیران شهری را به سمت نگاهی متفاوت به این اندام های به ظاهر مخرب و تهدیدکننده در راستای بهره گیری و باززنده سازی اکولوژیک و اجتماعی آنها واداشته است. رودخانه هونگپو در شانگهای یکی از موفق ترین نمونه های این برخورد متفاوت با رودخانه ای درون شهری است. مشکل بزرگ این رودخانه، آلودگی بیش از حد آن بود به گونه ای که هیچ موجودی قدرت ادامه حیات نداشت. به این ترتیب مدیریت شهری در پروژه های مختلف حوزه این رود از جمله پروژه طراحی پارک هوتن، برطرف کردن و بازگشت نقش اکولوژیک و طبیعی رود در شهر شانگهای را هدف اصلی خود قرار داد. «کونگ جیان یو» طراح این پروژه که به واسطه رویکردهای ویژه اکولوژیک و زمینه گرایانه اش شهرتی جهانی دارد، ایجاد پیوندی پایدار میان مخاطب و بستر طبیعی رود را به عنوان هدف اصلی خود در پروژه در نظر گرفت. در این راستا برای باززنده سازی و احیای رود در شهر و زندگی مردم، از مؤلفه های مختلف فرهنگی و خاطره ای در مسیر رود بهره گرفت.
نمادگرایی و هویت ملی حاکم بر قالی های صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هنر در حیطه فرهنگ و محیط اجتماعی، زاییده اندیشه است که در این میان، هنر قالی بافی نیز بدین سان از تمایلات فکری و فرهنگی تاثیر می پذیرد. برخی هنرها مانند قالی بافی، با پیشینه ی دراز، اعصار و قرون متمادی را پشت سر نهاده، همچنان در عرصه زندگی نقش آفرینی می کنند. این هنرها از انواع رویکردها و اندیشه های مختلف در هر زمان بهره گرفته و با تاثیرپذیری از آیین ها و فرهنگ های جوامع به تکامل و غنای هنری رسیده اند. در این میان، قالی بافی از برجسته ترین نمادهای ملی، تاریخی و شاخص ترین عنصر هویت ایرانی محسوب می شود که آزمون زمان را پشت سر نهاده و هنرمندانه ترین و ماهرانه ترین طرح ها را که حاصل تلاش، اندیشه و ذوق هنرمندان ایرانی بوده را بر خود دیده است. از جمله ادواری که در آن به این هنر، بهایی دو چندان داده شد و طرح های ملی و باستانی به همراه نقوش اساطیری، زمینه قالی را مزین نمود، دوران حکومت صفویان است. در دوران صفوی هنر قالی بافی و تکنیک و تزیین این حوزه غنایی، بیش از پیش رونق یافت. شاهان صفوی که بعضاً خود هنرمند بودند، سعی زیادی در رشد و شکوفایی هنر و از جمله نساجی و هنرهای وابسته به آن داشتند و این امر را به عنوان مکمل فرایند تقویت قدرت و نفوذ خود در داخل و خارج مورد توجه قرار دادند. در این دوره، هنر و مذهب هماهنگ و هم رشد بوده و هر دو به سمت تعالی در حرکت بودند، کمااینکه هنر قالی بافی این دوران، نشات گرفته از باورهایی است که ریشه یابی آن ها، در دوران ملیت و مذهب ایرانی قابل پیگیری است. در این مقاله، نمادهایی چون اسلیمی و ختایی، نماد ترنج و لچک، باغ فردوس، درخت زندگی، نماد گرفت و گیر (شیر و گاو)، سیمرغ، طاووس، اژدها، نماد گُل به همراه تاویل ها و ریشه یابی فرهنگی آن در دوره صفویه مورد بررسی قرار گرفته و نمونه هایی از زیباترین قالی های دوران صفویه که در موزه هنرهای دستی وین، باکو، ویکتوریا و آلبرت، پولدی پتسولی میلان، مجموعه مک مولان، هنرهای تزیینی وین، هنرهای زیبا و هنرهای زیبای بوستون نگه داری می شود، شرح داده خواهد شد. اهداف مدنظر این مقاله به شرح زیر می باشد: - شناخت علایم و عناصر هویت ملی و مذهبی تفکر صفویه در قالی های این دوران. - شناسایی نوع کاربرد عناصر هویتی و مذهبی صفویه در قالی ها. در این مقاله به سوالات زیر پاسخ داده می شود: - آیا تفکرات ملیتی و مذهبی صفویه در نوع نقوش قالی های این زمان تاثیر گذارده است؟ - آیا ویژگی قالی های صفویه برگرفته از نوع کاربرد نمادین نقوش قالی های این دوران بوده است؟ روش تحقیق تاریخی، تحلیلی و توصیفی و انتخاب مطالب به شیوه کتابخانه ای است. کلیدواژگان: قالی بافی صفویه ، نقش و طرح ، مفاهیم ملیتی ، مذهبی ، هویت
تصنیف چیست؟
منبع:
موسیقی مهر ۱۳۳۶ شماره ۱۴
حوزههای تخصصی:
جولیان اشنابل، نقاش کاسه بشقابی
منبع:
گلستانه ۱۳۷۹ شماره ۱۹
حوزههای تخصصی:
بررسی تطبیقی عناصر ساختاری در معراج نامه احمد موسی و معراج نامه میر حیدر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ناسینما
منبع:
فارابی ۱۳۷۷ شماره ۳۰
حوزههای تخصصی:
سیری در زندگی و آثار ادوارد مانه مانه، آئینه تمام نمای تحولی بزرگ
حوزههای تخصصی:
نقش خدامحوری در شکلدهی به ساختار، اجزا و عملکردهای معماری اسلامی ایران
حوزههای تخصصی:
بررسی مفهوم دیالوگ فلسفی در ریگ ودا و اوستا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی ویژگیهای دیالوگ در ریگ ودا و اوستا نشان دهندهی گونه ای از دیالوگ به نام دیالوگ فلسفی است که مترادف عدم خشونت است . محقق معتقد است ریشهی اولیهی شکل گیری دیالوگ دراماتیک بر پایهی دیالوگ فلسفی است، یعنی نوعی سیالیت و جریان معنا بین دو سوی رابطه وجود دارد که از رهگذر این ارتباط، فهم و درکی نو پدیدار میشود. این دو سویه بودن ارتباط و بیان دیدگاه ها باعث سهیم شدن در تولید اطلاعات میشود که اساس دیالوگ دراماتیک را تشکیل میدهند. در دیالوگ فلسفی فضای سیال گفتگویی منجر به ایجاد آواهای چند گانه شده و تلاش برای ادراک و فهم دیگری چشم انداز جدیدی را در گفتگو ایجاد کرده و نوعی فهم فعال پدیدار میشود که نتیجهی اختلاط بینش های متفاوت است. در اوستا چشم انداز جدید و معناسازی کمتر بوده بر خلاف مرزهای سیال ریگ ودا دارای مرزهای قاطع و مشخصی است. در این پژوهش دو سرود یسنه هات 29 گاهان و تیر یشت از اوستا و سرود 183 از ماندالای دهم و سرودهای 125 و 165 از ماندالای اول ریگ ودا بررسی میشوند تا ریشه های شکل گیری گفتمان مدرن و دیالوگ دراماتیک را بر اساس دیالوگ فلسفی پیگیری نماید.
فرم و رنگ در هنر بلوچ
پژوهشی بر آلات موسیقی دوره اشکانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی تاریخ ایران باستان اشکانی فرهنگی
- حوزههای تخصصی هنر و معماری تاریخ هنر تاریخ هنر ایران پیش از اسلام هنرسلوکیان و اشکانی
- حوزههای تخصصی هنر و معماری هنرهای زیبا هنرهای نمایشی موسیقی و آواز ایران و اسلام تاریخچه ایران باستان
- حوزههای تخصصی هنر و معماری هنرهای زیبا هنرهای نمایشی موسیقی و آواز جهان سازها
ژرژ روئو تصویرگر وجوه تاریک و اندوهبار جهان
حوزههای تخصصی:
تصویرهای ذهنی و مفهوم مکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مکان عنصر اصلی هویت ساکنان آن است. انسان با شناخت مکان می تواند به شناخت خود نایل شود. یکی از علل سرگردانی انسان امروز نپرداختن به مفهوم مکان و از آن ره نبود هویت مکانی است. مکان های مدرنیستی امروزین بدون توجه به طبیعت پیرامون و نیازهای کیفی ساخته شده اند و به ناگزیر برآورده کننده ی هیجان ها و نیاز های زود گذر کمی انسان می باشد و به دور از هرگونه معنا و خصیصه ی اصیلی تنها ترویج دهنده ی نامکان ها هستند. در این مقاله واژه شناسی و مفهوم مکان از دیدگاه کلاسیک آن یعنی نظر حکمای ایرانی و فلاسفه ی یونان در روزگار کهن و از دیدگاه نظریه پردازان مکان (پدیدارشناس ـ روانشناس محیطی) در دوران معاصر بررسی و به رابطه ی مکان و خاطره و حافظه جمعی و تصویر ذهنی حاصل از مکان پرداخته می شود. این پژوهش به جست و جوی عوامل به وجود آورنده ی هویت و معنای مکان و تاثیر آن بر روی انسان پرداخته و آنچه حاصل شده، در خیابان نیاوران به عنوان موردپژوهی کاربست یافته است و عوامل تاثیر گذار در شکل گیری تصویر ذهنی از این خیابان و عوامل مخرب آن آزمون شده اند
تهران زیباست؛ زیبایی شناسی منظر شهری تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر بهار ۱۳۹۲ شماره ۲۲
حوزههای تخصصی:
نگاه زیباشناسانه و تحلیل ویژگی های زیبای یک شهر اگر منطبق بر اصول و معیارهای خاص زیبایی شناسی شهری باشد و علاوه بر رویکرد کالبدی، فرآیندها و زندگی جاری در این فضاها و حالی که القا می کنند را دربر بگیرد، بسیاری شهرها را می توان با دیدی متفاوت نگریست و به مراتبی از زیبایی در منظر و محیط آنها پی برد که شاید پیش از این ادراک نشده باشند. تهران اگرچه شلوغ و بی نظم است و زندگی در آن دشوار و طاقت فرساست، اما هیاهو و جنب و جوش آن از یک سو، حضور طبیعت با کوه، آب و درختان و منظر قدیم و جدید آن از سوی دیگر، ویژگی هایی است که به تهران زیبایی بخشیده است. هویت تهران امروز و زیبایی آن، واقعیتی است که به تهران زیبایی بخشیده و از همزیستی پایتخت قدیم و جدید با تمام ویژگی های امروزین آن شکل گرفته است.
بررسی رسانه های هنری جدید در آثار چهار هنرمند زن بین المللی معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جلوه هنر سال دهم بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۱ (پیاپی ۱۹)
21 - 33
حوزههای تخصصی:
رسانه های هنری جدید (ویدیو آرت، چیدمان، عکاسی، هنر مفهومی، هنر دیجیتال، هنر اجرا و ...) در بازگویی دغدغه های زنان هنرمند، نقش مؤثری داشته اند. هنرمندان زن معاصر با استفاده از امکانات رسانه های جدید ضمن نحوه ارائه هنرها فراتر از عرصه موزه ها و گالری ها با مخاطبین بیش تری ارتباط برقرار کرده و در بیان محتوا مؤثرتر عمل کرده اند. در این راستا، هنرمندانی از جمله مونا حاتوم[i] که دغدغه ذهنی او برقراری ارتباط میان سیاست و هنر با استفاده از هنر رسانه ای نو بوده است؛ همچنین سندی اسکاگلند[ii] هنرمندی که در آثارش به نقد زندگی و فرهنگ مصرف گرا و روزمره آمریکایی پرداخته است؛ و دیگری لورنا سیمپسون[iii]هنرمندی که نژادپرستی و جنسیت، موضوع اصلی آثارش را تشکیل داده است؛ و خانم جنی هولتزر[iv]که معتقد به آموزش توسط هنر بوده است، مورد بررسی و تحلیل قرارگرفته اند. اصلی ترین هدف این مقاله، بررسی تحولات ابزارهای بیانی هنری و چگونگی عملکرد هنر رسانه ای نو در هنر زنان معاصر است. این تحقیق درصدد پاسخ به این سؤالات است که مهم ترین آن ها عبارت اند از: رسانه های هنری جدید کدامند؟ کاربرد رسانه های هنری جدید در هنر زنان معاصر و تأثیرگذاری بیش تر در ذهن مخاطب چگونه بوده است؟ پس از پژوهش و تحلیل به نتایج ذیل دست یافتیم: رسانه های هنری جدید در بازگویی دغدغه های زنان هنرمند معاصر، به شکل مؤثری عمل نموده اند و به عنوان ابزار هنری باعث شده اند که هنرمندان زن، امکانات جدید و متفاوتی برای ارائه مفاهیم و پیام های خود داشته باشند. رسانه های هنری جدید، به دلیل امکانات متفاوت و بهره گیری از فنّاوری جدید باعث شده اند که پیام هنرمند صریح تر و واضح تر بیان شود و در ارتباط با اقشار متنوعی از مخاطبین قرار گیرد و تاثیرگذارتر باشد. تا کنون هنر زنان از دیدگاه فمینیسم و رسانه به طور عام در حوزه های علوم انسانی و رسانه های فرهنگی مانند تلویزیون، اینترنت و...مورد مطالعه قرارگرفته است؛ اما پژوهش حاضر منحصراً به رسانه های هنری جدید و تحلیل محتوایی آثار چهار هنرمند شاخص پرداخته است. این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی، به شیوه کیفی و با رویکرد تصویری انجام گرفته است. نحوه گردآوری اطلاعات به روش کتابخانه ای و از طریق بررسی اسناد و منابع موجود و مکتوب و مشاهده آثار از طریق منابع الکترونیکی بوده است.
نقدی بر پژوهش های تفسیری تاریخی درخصوص معماری معاصر ایران، نمونه موردی: معماری دوره پهلوی اول(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در دهه اخیر، نگارش آثار تفسیری تاریخی درخصوص معماری معاصر ایران و دوران مدرنیزاسیون، رشد چشمگیری کرده است. عدم تفکیک چارچوب های متفاوت استدلال و تحلیل، توسل به گونه های ناهمخوان تحلیل و توجه نکردن به معیارهای استناد در پارادایم های مختلف تحقیق، موانعی را در برابر علمی بودن این پژوهش ها و اعتبار آن ها ایجاد کرده است. تبیین ساختاری این معضل، هدف این نوشتار است. در این مقاله، ابتدا رویکردها و مبانی فکری در این نوشتارها، از منظر پارادایم های سه گانه تحقیق و دو عرصه درون نهادی و برون نهادی معماری با رویکرد استدلال منطقی بررسی می شوند. این بررسی به صورت تطبیقی با تاریخ نگاری دوره مدرنیسم معماری و تاریخ نگاری معماری عام معاصر در غرب انجام گرفته و فضاهای غفلت شده و عرصه های تحقیقی وسیعی که در این زمینه باقی مانده است، معرفی می گردد. پس از این مقایسه در دو دسته تاریخ نگاری نخبه گرا و عام گرا، این نکته بیان می شود که رویکرد نوین پژوهش تفسیری تاریخی درباره دوران معاصر، چگونه از گرایش به تحلیل تاریخی معماری عامه در دوران نزدیک، به رغم وجود شواهد استنادی، غفلت کرده است. سپس یکی از نمونه های گرایش نخبه گرا «معماری دوره پهلوی اول» مصطفی کیانی در کانون بحث قرار داده می شود. این تحقیق، در تاریخ نگاری کلّی معماری ایران نیز با ارائه پژوهشی جامعه محور و نه طبیعی گرا یا باستان شناسانه که شیوه رایج این گونه بررسی ها در ایران است، مسیری متفاوت را پیش روی پژوهش های تفسیری تاریخی در ایران باز نموده است. بررسی نقادانه ای که در اینجا ارائه شده، در راستای بهسازی نگاه تحلیلی به معماری تاریخی ایران، به تحلیل ویژگی های شکلی و محتوایی آن می پردازد. در انتها راهکاری برای بهبود پژوهش تفسیری تاریخی در این حوزه ارائه شده است.
امپرسیونیسم در عکاسی
حوزههای تخصصی: