فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۸۲۱ تا ۲٬۸۴۰ مورد از کل ۲۹٬۵۴۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
هنر انتزاعی، به عنوان بخش مهمی از هنر مدرن شکوفا شد و تأثیر زیادی بر آثار هنرمندان در رشته های مختلف گذاشت و سبب پیدایش آثار متنوعی گردید. انتزاع به عنوان یکی از مفاهیم هنر، در هنرهای تصویری، همان طور که انتظار می رود، اثری بصری دارد، اما در آثار عکاسی به واسطه دوربین وجوه نمایه ای و شمایلی، با چالش روبرو است. این مقاله با بهره گیری از روش گردآوری اسنادی و تحلیل کیفی، به دنبال معنای فضای خالی در تصاویر عکاسی مبتنی بر مفهوم روان کاوانه فضای بالقوه است. برای توضیح مفاهیم روان کاوانه، مدل های مختلفی از انتزاع در تصاویر بررسی می شود. در نهایت، یافته های بخش نظری در آثار عکاس معاصر آلمانی، اوتا بارت به دقت مورد بررسی قرار گرفت. این پژوهش نشان می دهد که فضا در آثار بارت همان مناظر شهری و داخلی است که بر وی تأثیر روانی دارند، از این رو، با آن ها روبرو می شود و در آن ها فانتزی ها و خواسته های ناخودآگاه خود را نشان می دهد و با درونی کردن آن ها در قالب تجسم بخشی وارد شده و برای رسیدن به حالت یکپارچگی با آن ها، تلاش می کند. می توان گفت که کار بارت همانند آن چه وینیکات مطرح کرده، بازی با واقعیت است. این کار از اجرای شخصی او با فضای اطرافش، یعنی دنیای واقعی شروع می شود و به بازی بین جنبه های شمایلی و نمایه ای عکاسی تبدیل می گردد.
جستجوی مفاهیم بینافرهنگی در آثار هنرمندان معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال نوزدهم مرداد ۱۴۰۱ شماره ۱۱۰
67 - 78
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله : درباره مضامین بینافرهنگی معمولاً نشانه شناسان، از منظر بینامتنیت و بیناگفتمانی صحبت کرده اند. به موضوعات بینافرهنگی، در میان شاخه های مختلف علوم به صورت بینارشته ای، نگاه می شود. اینکه قلمرو مباحث بینافرهنگی در چه حوزه ای قابل طرح است را می توان موضوع یک تحقیق قرار داد ولی در متن حاضر، فرض براین است که هنر معاصر به دلایل مختلف از جمله ضرورت های دنیای امروز، نزدیکی فرهنگ را از طریق دسترسی تقریباً بدون محدودیت، فراهم آورده است، لذا جایگاه مفاهیم فرهنگی و ارزش های سازنده فرهنگ، متفاوت از گذشته مطرح و حفظ می شوند. هدف پژوهش : در این مقاله از طریق مطالعه تا حد امکان عمیق، به تفسیر و تحلیل موضوع پژوهش یعنی کنکاش مفاهیم بینافرهنگی در میان آثار سه تن از هنرمندان معاصر (انسلم کیفر، احمد نادعلیان و ژان میشل بسکیت) پرداخته می شود تا از این رهگذر برای هنرمندان جوان و جستجوگران دستمایه های آثار هنری، زمینه های اندیشه ورزی و تفکر عمیق تر با توجه به شرایط موجود جهانی را در هنر معاصر فراهم کند. روش پژوهش : ماهیت پژوهش حاضر، توصیفی – تحلیلی و روش گردآوری مطالب، کتابخانه ای است. نتیجه گیری : هنر معاصر به گستره بی پایانی از مضامین پرداخته و تنوع زبان های به خدمت گرفته شده و رسانه های فراوان در اختیار هنرمند، مفاهیم بینافرهنگی را به شیوه های گوناگون به مخاطب خویش ارائه می کند. شاید بتوان گفت همین امر باعث ظهور تعاریف جدید از هنر، هنرمند، مخاطب، اثر هنری و حتی ابزار را باعث شده است.
پارادایم معماری پارامتریک در آثار معماری اسلامی ایران
حوزههای تخصصی:
تزئینات در آثار معماری اسلامی ایران علاوه بر زیبایی، القای مفاهیمی چون نظم و وحدت وجودی است که در قالب نقوش هندسی و ... دیده می شود. طراحی پارامتریک یکی از رویکردهای فراگیر در فضای طراحی امروز جهان است. این رویکرد، معماری را وارد قلمروهای جدید فرم شناسی و روش شناسی کرده است. بعد از تحولات انقلاب صنعتی و با پیشرفت تکنولوزی و ظهور نیازهای جدید، بافت سنتی و ارگانیک شهرها که بر اساس اصول اقلیمی و محیط پیرامون شکل گرفته بود، به تدریج به دست فراموشی سپرده شده و اندیشه های جدید جایگزین آن شده است. مدرنیزه بدون توجه به هویت بومی و اجتماعی، با استفاده از فرم های افلاطونی به خلق فضاهای بی روح و ناکارآمد کرده است. رویکرد مدرن به فضاهای شهری بر مبنای کانسپت فضای ایزوتروپیک شکل گرفته است؛ در حالی که شهرهای سنتی در بافت های قدیمی دارای هندسه های ارگانیک می باشند که در ادامه به بررسی نمونه ها و کاربرد هندسه و فراکتال اقلیدسی در آثار معماری اسلامی با کاربرد معماری پارامتریک خواهیم پرداخت که نشان دهنده ارزش های پنهان معماری اسلامی است که سال ها به دلیل حاکمیت تفکر ناشی از غرب زدگی و معماری مدرن، مورد بی توجهی قرار گرفته بود.
Vernacular Architecture of Bakhtiari Tribal Black Tents(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Architecture and Urban Development, Volume ۱۲, Issue ۳ - Serial Number ۴۵, Summer ۲۰۲۲
31 - 42
حوزههای تخصصی:
The Iranian tribes have their unique architecture due to their lifes tyle. They resort to a portable shelter type, the black tent, that can be carried and assembled easily. This article introduces this shelter type applied in the Bakhtiari tribe, which has a his tory dating back to the Iranian civilization. This s tructure has retained its identity due to its ability to meet the needs of its inhabitants for centuries and remains a valuable legacy of Iranian architecture. The field s tudy of Bakhtiari tribes is run by assessing their spatial conditions and adapting them to the library s tudies. The uniqueness of this architecture is in its flexibility and compatibility with the environment. The harmony and rhythm used in interior decoration are directed by climate, culture, cus toms, and living conditions, thus forming temporary architecture. According to the given site, the natural material type consumed in this s tructure is feet, creating comfort in the inhabitants' lives. The seasonal and functional condition flexibly dictates the size and plan of the black tent. In this context, to preserve this heritage running in-depth s tudies on this issue is of the essence.
بررﺳﯽ عوامل تأثیرگذار در تناسبات نورگیرهای ساختمان های مسکونی در فضای معماری؛ نمونه موردی: آپارتمان های مسکونی 210، 111، 106
حوزههای تخصصی:
معماری ایران در پیشینه خود به لحاظ الگوی بهره گیری از نور روز، سابقه درخشانی را به جای گذاشته است و همچنین از دیرباز گرایش انسان به نور خورشید، حاکی از اهمیت و ارزشمندی آن برای زندگی بوده که منجر به نفوذ نور در فضاهای معماری گشته است. از نمونه های مورد مطالعه در این پژوهش، پروژه آپارتمان های مسکونی مهرشهر که از بزرگ ترین و زیباترین آپارتمان های مسکونی با معماری خارق العاده می باشند. وجود بازشوهای متنوع، چرخش ساختمان، خلل و فرج برای نورگیری بهتر در این نوع آپارتمان ها شاهد این ادعاست. هدف اصلی این پژوهش ارزیابی انجام یک تحقیق جهت بررسی نورگیرها در فضاهای مختلف ساختمان ها بر اساس عوامل تأثیرگذار در مهرشهر کرج است. نتایج حاصل از این مقاله نشان می دهد که برای بهره مندی از نور طبیعی و طراحی نورگیرها بر حسب ابعاد و تناسبات لازم است تا این مهم از اولین مراحل طراحی و ایده های نخستین طرح مورد توجه قرار داشته باشد. همچنین با پیشرفت مراحل طراحی دقت در جزئیات نورپردازی فضاها، خلاقیت، ایده پردازی در این طراحی بر حسب ابعاد و تناسبات امری ضروری است و بدون رعایت این ملاحظات استفاده مناسب از نور روز به خوبی میسر نخواهد شد.
چگونگی برقراری تعادل میان مفاهیم (( خلوت و تعامل )) در طراحی مجتمع های مسکونی
حوزههای تخصصی:
از میان فضاهایی که انسان در آن حضور می یابد، خانه، فضایی است که به طور روزمره از آن تأثیر می گیرد و بر او تأثیر می گذارد. همچنین انسان همواره دارای دو بعد فردی و اجتماعی است ، از این رو مفاهیم خلوت و تعامل با دیگران تاثیرگذارترین عوامل در طراحی خانه های مسکونی به شمار می روند . خلوت از مهمترین ویژگی های خانه است و هر فرد برای رسیدن به آرامش نیازمند محیطی برای خلوت با خود و دور از مزاحمت بیگانگان و تعرض آن ها به فضای شخصی فرد است اما اگر در میزان بهره گیری از آن افراط کنیم منجربه انزوا و گوشه گیری در افراد می شود. علی رغم نیاز انسان به سکوت ، سکون و آرامش نباید فراموش کرد که اساسا انسان موجودی اجتماعی و نیازمند به ارتباط و تعامل با همنوعان خود بوده و لازم است به بهترین نحو با محیط پیرامون خود ارتباط برقرار کند. بنا براین طبق مطالب گفته شده برقراری تعادل در خلوت و تعامل اجتماعی امری ضروری است که به وسیله عناصر کالبدی و در بستر فردی و اجتماعی هر جامعه و مبتنی بر ارزش های فرهنگی آن میسر می شود . حال این پرسش مطرح می شود که تعادل میان مفاهیم خلوت و تعامل در فضاهای مسکونی چگونه می تواند محقق گردد و امروزه در طراحی مجتمع های مسکونی با استفاده از چه اصولی به این مفاهیم موثر پرداخته می شود ؟ هدف این پژوهش ، دستیابی به اصول و مبانی طراحی معماری و ارائه راهکار هایی جهت برقراری تعادل در مفاهیم خلوت و تعاملات ساکنین مجتمع های مسکونی میباشد که در نتیجه باعث افزایش احساس رضایتمندی و پویایی ساکنین مجتمع ها می شود. این تحقیق از نظر رویکرد از نوع کیفی می باشد چرا که در این پژوهش بررسی اطلاعات مورد نظر بیشتر از نوع مفهومی است و مقولات کیفی مورد بررسی قرار می گیرد . روش تحقیق اصلی این پژوهش توصیفی و تحلیلی بوده و روش گردآوری اطلاعات با استفاده از مطالعات کتابخانه ای صورت گرفته و ادبیات و مبانی نظری در زمینه خلوت فردی و تعاملات اجتماعی تبیین گشته است.
واکاوی الگوهای هندسی پنهان در تزئینات گچ بری کاخ عالی قاپو در اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کاخ عالی قاپو، یکی از بناهای شاخص عصر صفوی در اصفهان است که از حیث معماری و تزئینات، اهمیت بسیار داشته و علی رغم مطالعات انجام شده درباره این بنا، هنوز از قابلیت های ممتازی بالأخص در موضوع بررسی انواع تزئینات و آرایه های معماری برخوردار است. با نگاهی دقیق تر به نقوش موجود در تزئینات گچ بری (کُشته بری) این کاخ درمی یابیم که الگوهای هندسی تکرارشونده ای در لابه لای نقوش گیاهی وجود دارند که به دلایلی از قبیل؛ تراکم نقوش، ساییدگی و کم رنگ شدن گچ بری ها مغفول مانده اند. لذا هدف از این تحقیق، واکاوی و ترسیم گره های موجود در تزئینات گچ بری کاخ عالی قاپو و یافتن ویژگی های نقوش به کاررفته در آنها است. پرسش اصلی پژوهش این است که شاخص ترین گره ها و الگوهای هندسی پنهان به کاررفته در تزئینات گچ بری کاخ عالی قاپو کدام است؟ جمع آوری داده ها به صورت میدانی و کتابخانه ای انجام شده و روش تحقیق، توصیفی- تحلیلی است. با تجزیه و تحلیل نقوش مورد بررسی درمی یابیم که کاربرد الگوهای هندسی (گره ها) گاه به صورت واضح (مثلاً در گره چینی های سقف و پنجره ها) و گاه به صورت نامشهود در لابه لای نقوش اسلیمی و گل و بوته های ختایی در گچ بری های کاخ عالی قاپو وجود دارد. این الگوهای هندسی و گره های پنهان شامل؛ شبکه لوزی و شبکه مربع قناس و گره های فرفره سر و ته، موج، هشت و چهار لنگه، سینه باز، سرمه دان قناس، هشت و چهار لنگه طبل دار و شمسه و چهار سلی هستند که به واسطه تبدیل خطوط شکسته به منحنی و پوشیده شدن سطح گره توسط اسلیمی ها و ختایی ها، دچار تغییرات ظاهری شده و ویژگی های بصری آنها تغییر نموده اند.
بوم شناسی گیاهی و جانوری در سفال نگاره های قرون 11 تا 13 هجری کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره تابستان ۱۴۰۱ شماره ۶۲
131 - 147
حوزههای تخصصی:
کرمان در عصر صفوی و در طی قرون 11 تا 13 ه.ق (16 تا 18م) یکی از مهمترین پایگاه های تولید سفال در ایران بود و تولیدات کارگاه های آن علاوه بر مصارف داخلی به بازارهای اروپایی نیز صادر می شد. به طور کل مصنوعات سفالی این دوران متاثر از چینی های وارداتی و پر طرفدار مینگ و یوان است و بسیاری از الگوها و نقوش آن را تکرار می کند. با این حال سفال نگاره های کرمان با پرهیز از تقلید گری و مثنی سازی صرف، برخی از مولفه های فرهنگ بومی و نیز جلوه هایی از جغرافیای زیستی منطقه را تصویر و تلفیق کرده است. هدف این مقاله پی جویی تاثیر محیط جغرافیایی و زیست بوم گیاهی و جانوری در سفال نگاره های صفوی کرمان است. از این رو پرسش اصلی این پژوهش چنین طرح شده است: جغرافیا و زیست بوم جنوب شرق ایران چه تاثیری بر طرح و نقش سفال نگاره های صفوی کرمان داشته است؟ این مقاله به روش توصیفی- تحلیلی انجام شده وداده ها به شیوه کتابخانه ای و میدانی گردآوری شده است. روش تجزیه و تحلیل داده ها کیفی است و سفال نگاره ها و کاشی نگاره های صفوی کرمان، با نمونه های طبیعی گیاهی و جانوری منطقه مقایسه و تحلیل شده اند. ضرورت انجام این پژوهش شناسایی بخشی از تاریخ نقاشی ایران و آگاهی از مولفه های اثر گذار در شکل گیری آن است؛ نتایج حاصل آشکار می سازد هنرمندان از جغرافیای زیستی به طریق مستقیم و گاه تلویحی متاثر بوده اند؛ از جمله نقش گل های قرنفل وحشی و برگ های تاک و درختان سرو و بید و پرندگان مهاجر و نقش پر تکرار آهوان متاثر از زیست بوم گیاهی و جانوری منطقه است.
تحلیل تطبیقی عناصر بصری آرایه های گچی گنبد سلطانیه و دو بنای بقعه سید رکن الدین و بقعه سید شمس الدین در یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره تابستان ۱۴۰۱ شماره ۶۲
149 - 171
حوزههای تخصصی:
یکی از فنون و آرایه های وابسته به معماری، استفاده از گچ و آرایه های گچی است که در هر دوره تاریخی قبل و بعد از اسلام از خصایص منحصر به فردی برخوردار بود. هنر گچبری فنی است که توانست با تکیه بر تزئینات اعم از نقوش انتزاعی، هندسی و خوشنویسی شاهکارهای گوناگونی را در هنرهای متعدد از جمله معماری برجای گذارد. از این رو آرایه های گچی گنبد سلطانیه دوره ایلخانی در زنجان و همچنین دو بنای بقعه سید رکن الدین و بقعه سید شمس الدین دوره آل مظفر واقع در یزد نمونه هایی تاریخی شاخص و نفیسی از کاربرد این هنر در معماری به شمار می روند. همچنین ناشناخته ماندن و عدم تحقیق بر این هنر به مرور زمان باعث فراموشی و از بین رفتن آن خواهد شد. اهداف پژوهش حاضر شناسایی، تحلیل و تطبیق ساختارشناسانه ی عناصر بصری به کار رفته در آرایه های گچی و عوامل تأثیرگذار در بناهای مزبور و بررسی تاثیر پذیری آنها از یکدیگر است تا با شناختن آنها هم به باز آفرینی نقوش و هم به شناخت تمایزات شیوه های طراحی و اجرایی آرایه های گچی بپردازد؛ زیرا نبود شناخت کافی از تاثیرات متقابل بناهای دوره ایلخانی باعث شده است تا خلأ ای در دسته بندی آرایه های گچی دوره ایلخانی به وجود بیاید لذا پژوهش حاضر به رفع این خلأ موجود در گونه شناسی آرایه های گچی این دوره و آشکار شدن نکات پوشیده از هنر دوره ایلخانی کمک کند. این پژوهش حول محور سه سؤال اساسی سازماندهی شده است:1- آرایه های گچی در گنبدسلطانیه و دو بقعه ی سید رکن الدین محمد و سید شمس الدین از چه عناصر بصری تشکیل شده است و دارای چه ویژگی هایی هستند؟ 2-وجوه اشتراک و افتراق در سه بنای مذکور چیست؟ 3- امکان چه اثرات متقابلی در این سه بنا وجود دارد؟وش تحقیق، توصیفی-تحلیلی و «تطبیقی-مقایسه ای» و شیوه ی گردآوری اطلاعات بصورت میدانی و کتابخانه ای است. نتایج مطالعات نشان داد: عناصر بصری آرایه های گچی بناهای نامبرده در سه دسته نقوش گیاهی، هندسی و خوشنویسی طبقه بندی می شوند. ویژگی های عناصر بصری آرایه های گچی دو بنای دوره آل مظفر در یزد متاثر از گنبد سلطانیه و تنوع کتیبه های گچی گنبد سلطانیه بیشتر از دو بنای منتخب در یزد بوده و در هر سه بنا نقوش اسلیمی، گره های هندسی، خطوط ثلث و کوفی مشاهده شده است.
تبیین شاخص های سنجش عدالت اجتماعی در معماری مسکن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۵۰
97 - 110
حوزههای تخصصی:
عدالت اجتماعی از مهمترین حقوق شهروندی محسوب میشده اما تاکنون تعریف جامعی از آن در معماری مسکن ارائه نگردیده است. هدف این پژوهش، تبیین وپالایش شاخصهای سنجش عدالت اجتماعی در معماری مسکن ایران بوده است. پژوهش با هدف کاربردی، به روش ترکیبی کیفی و کمی با کمک تکنینک دلفی و تحلیل سلسله مراتبی انجام شده است. پس از مطالعات کتابخانه ای و تحلیل آراء فلاسفه شرق و غرب و تطبیق آن با دیدگاه معماران معاصر از الگوی بومی سکونت، شاخصها در پنج حوزه: مفهومی، کالبدی، اقلیمی، اجتماعی و بصری دسته بندی شده اند. نهایتاً معیارها از طریق پرسشنامه میان صاحب نظران اعتبارسنجی گردیده و نتایج پژوهش نشان داده است که: دسترسی واحدها به نور، تهویه و منظر مناسب، پیش بینی فضاهایی برای معلولین، توجه به سلسله مراتب فضایی، انعطاف پذیری و مشارکت ساکنین درروند توسعه مجموعه مسکونی و تنوع فضاهای مشاع، امنیت فضا و متراژ متنوع واحدها مهم ترین عوامل ارتقا عدالت اجتماعی در معماری مسکونی ایران می باشند.
بررسی گرافیک شهری با مباحث اجتماعی و اقتصادی و تاثیر ان بر بی تفاوتی سیاسی شهروندان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال هجدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۵
239 - 259
حوزههای تخصصی:
گرافیک شهری یکی از مقوله های مهم در شکل دهی به فضای اجتماعی و سیاسی باشد. ﺩﻭﻟﺖﻫﺎ ﻭ ﺟﻮﺍﻣﻊ ﻣیکﻮﺷﻨﺪ ﺗﺎ ﺍﺯ ﺣﺪﺍکﺜﺮ ﻣﺸﺎﺭکﺖ ﺳیﺎﺳی ﺷﻬﺮﻭﻧﺪﺍﻥ ﺧﻮﺩ ﺑﺮﺧﻮﺭﺩﺍﺭ ﺷﻮﻧﺪ. ﺭﻭی ﺩیﮕﺮ، ﺑیﺗﻔﺎﻭﺗی ﺳیﺎﺳی ﺍﺳﺖ کﻪ ﻣیﺗﻮﺍﻧﺪ ﺑﻪ ﺗﻀﻌیﻒ یﺎ ﺣﺘی ﺗﻮﻗﻒ ﻓﺮﺍیﻨﺪ ﺗﻮﺳﻌﻪ ﻣﻠی ﻣﻨﺠﺮ ﺷﻮﺩ. ﻫﺪﻑ ﭘﮋﻭﻫﺶ ﺣﺎﺿﺮ ﺑﺮﺭﺳی ﻋﻮﺍﻣﻞ ﻣﺆﺛﺮ ﺑﺮ ﺑیﺗﻔﺎﻭﺗی ﺳیﺎﺳی ﺷﻬﺮﻭﻧﺪﺍﻥ ﺷﻬﺮ ﺍﻫﻮﺍﺯ ﺩﺭ ﺳﺎﻝ ۱۳۹۸ ﺑﻮﺩ. ﺭﻭﺵ ﭘﮋﻭﻫﺶ، ﺗﻮﺻیﻔی- ﻫﻤﺒﺴﺘﮕی ﻭ ﺍﺯ ﻧﻈﺮ ﻫﺪﻑ ﻧیﺰ ﭘﮋﻭﻫﺸی کﺎﺭﺑﺮﺩی ﺑﻮﺩ. ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺁﻣﺎﺭی ﺷﺎﻣﻞ ﺷﻬﺮﻭﻧﺪﺍﻥ ۱۸ ﺳﺎﻝ ﺑﻪ ﺑﺎﻻی ﺷﻬﺮ ﺍﻫﻮﺍﺯ ۸۰۰) ﻫﺰﺍﺭ ﻧﻔﺮ) ﺑﻮﺩﻧﺪ کﻪ ﺣﺠﻢ ﻧﻤﻮﻧﻪ ﺑﺮ ﺍﺳﺎﺱ ﻓﺮﻣﻮﻝ کﻮکﺮﺍﻥ ۳۸۵ ﻧﻔﺮ ﺗﻌییﻦ ﻭ ﺑﺎ ﺭﻭﺵ ﻧﻤﻮﻧﻪﮔیﺮی ﺗﺼﺎﺩﻓی ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﺷﺪﻧﺪ. ﺍﺑﺰﺍﺭ ﭘﮋﻭﻫﺶ ﺷﺎﻣﻞ ﭘﺮﺳﺸﻨﺎﻣه ﻣﺤﻘﻖ ﺳﺎﺧﺘﻪﺍی ﺑﻮﺩ کﻪ ﺍﻋﺘﺒﺎﺭ ﺁﻥ ﺍﺯ ﻃﺮیﻖ ﺍﺳﺎﺗیﺪ ﻣﻮﺭﺩ ﺑﺮﺭﺳی ﻗﺮﺍﺭ ﮔﺮﻓﺖ (ﺍﻋﺘﺒﺎﺭ ﺻﻮﺭی) ﻭ ﭘﺎیﺎیی ﺁﻥ ﻧیﺰ ﺑﺎ ﺁﺯﻣﻮﻥ ﺁﻟﻔﺎی کﺮﻭﻧﺒﺎﺥ (۰/۸۴) ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﺁﻣﺪ. ﺑﺮﺍی ﺗﺠﺰیﻪ ﻭ ﺗﺤﻠیﻞ ﺩﺍﺩﻩﻫﺎ ﻧیﺰ ﺍﺯ ﺁﺯﻣﻮﻥﻫﺎی ﺁﻣﺎﺭی ﻫﻤﺒﺴﺘﮕی ﻭ ﺭﮔﺮﺳیﻮﻥ ﭼﻨﺪﮔﺎﻧﻪ ﺩﺭ ﻧﺮﻡﺍﻓﺰﺍﺭ SPSS 24 ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﺷﺪ. یﺎﻓﺘﻪﻫﺎ ﻧﺸﺎﻥ ﺩﺍﺩ ﺟﻨﺴیﺖ، ﺩیﻨﺪﺍﺭی (ﺍﻋﺘﻘﺎﺩی، ﭘیﺎﻣﺪی، ﻣﻨﺎﺳکی، ﻋﺎﻃﻔی، ﺗﺠﺮﺑی)، ﮔﺮﺍیﺶ ﺑﻪ ﻫﻮیﺖ ﻣﻠی، ﺍﻋﺘﻤﺎﺩ ﺍﺟﺘﻤﺎﻋی، ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻋﺪﺍﻟﺖ ﺍﺟﺘﻤﺎﻋی ﻭ ﺭﺿﺎیﺖ ﺍﺯ کیﻔیﺖ ﺯﻧﺪﮔی ﺑﺎ ﺑیﺗﻔﺎﻭﺗی ﺳیﺎﺳی ﺭﺍﺑﻄﻪ ﻣﻌﻨیﺩﺍﺭی ﺩﺍﺭﻧﺪ ﻭ ﻓﻘﻂ ﺳﻦ ﺑﺎ ﺑیﺗﻔﺎﻭﺗی ﺳیﺎﺳی ﻓﺎﻗﺪ ﺭﺍﺑﻄﻪ ﺑﻮﺩ. ﻧﺘﺎیﺞ ﺭﮔﺮﺳیﻮﻥ ﻧیﺰ ﻧﺸﺎﻥ ﺩﺍﺩ ﻣﺠﻤﻮﻉ ﻣﺘﻐیﺮﻫﺎی ﻣﻮﺭﺩ ﺑﺮﺭﺳی ﺗﻮﺍﻧﺴﺘﻨﺪ ﺑﻪ ﻣیﺰﺍﻥ R 2 =۰/۳۸ ﻭﺍﺭیﺎﻧﺲ ﻣﺘﻐیﺮ ﺑیﺗﻔﺎﻭﺗی ﺳیﺎﺳی ﺭﺍ ﺗﺒییﻦ ﻧﻤﺎیﻨد. اهداف پژوهش: شناخت تأثیر گرافیک شهری بر اوضاع اجتماعی و اقتصادی. بررسی بی تفاوتی سیاسی و دینداری در شهروندان. سؤالات پژوهش: جایگاه گرافیک شهری در ترسیم فضای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی جامعه چیست؟ چه عواملی در بی تفاوتی سیاسی شهروندان تأثیر دارد؟
مطالعه تطبیقی سنگ افراشت های منطقه تاریخی شَهریری واقع در مشگین شهر استان اردبیل و سَن سرنن آویرون واقع در جنوب فرانسه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال نوزدهم شهریور ۱۴۰۱ شماره ۱۱۱
75 - 90
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: شباهت ظاهری بین سنگ افراشت های متعلق به عصر آهن II (1000- 586 ق. م.) در منطقه شَهریری واقع در مشگین شهر استان اردبیل و سَن سرنن آویرون واقع درجنوب فرانسه با وجود مسافت بسیار زیاد بین این دو منطقه، مسئله مهمی است که تاکنون به آن پرداخته نشده است. بررسی چگونگی شباهت های این سنگ افراشت ها که از آداب تدفین مشابه رایج در این دو منطقه نشأت گرفته است، ضرورت این مطالعه را به وجود آورده است. هدف پژوهش: پژوهش فوق با هدف اصلی مطالعه چگونگی شباهت های سنگ افراشت های دو مکان باستانی شَهریری و سَن سرنن آویرون و هدف فرعی تطبیق شباهت ها و تفاوت های این سنگ افراشت ها و همچنین، شناخت ماهیت آنها، به مطالعه گستردگی فرهنگ و آیین تدفین ترکان باستان (مکتب اوشاقلاری) در غرب ایران می پردازد. لذا این مطالعه محققین را به جنبه های دیگری از هنر سوق می دهد. روش پژوهش: این نوشتار به شیوه کیفی تاریخی- تطبیقی و گردآوری اطلاعات از طریق کتابخانه ای (اسنادی) و تصاویر شَهریری به صورت میدانی توسط نگارندگان بوده است. نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان می دهد شباهت در سنگ افراشت های شَهریری و سَن سرنن آویرون ناشی از ذهن دوساحتی یا تکامل در ساختارهای عصبی زیربنای ادراک بشر است. به این ترتیب ذهن بشر با دریافت الهامات ذهنی به تکامل دست یافت و به آگاهی مشترک ذهنی رسید و این تفکر و آگاهی یکسان منجر به پدیدآوردن آثار هنری مشابه در نقاط مختلف جهان شده است. این آثار علی رغم بُعد مکانی متفاوت دارای شباهت در کلیات و تفاوت در جزییات است.
بررسی تطابق ساختار بصری دو اثر منسوب به شیخ محمد از هفت اورنگ جامی نسخۀ گالری فرییر واشینگتن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کتاب هفت اورنگ جامی نمایانگر صلابت و شکوه در ساختار نگاره های دوره صفوی است. با وجود تلاش های محققان در تشریح ساختار نگاره ها، کماکان نیاز به پژوهش در خصوص روابط مخفی حاکم در میان عناصر و سازه های آثار نگارگری مشاهده می گردد. مسئله، نحوه ارتباط سازه های مختلف یک نگاره در کنار هم، چگونگی پرداختن به ساختار و سامان یابی آن توسط هنرمند نگارگر در آثار موردبحث است؛ لذا بدین منظور دو نگاره از یک هنرمند از کتاب هفت اورنگ جامی انتخاب شدند. این نگاره ها با عناوین «یوسف برای ندیمان زلیخا در باغ خود موعظه می کند» و «یوسف به افتخار ازدواج خود ضیافتی شاهانه برگزار می کند» منسوب به شیخ محمد است. شیوه انتخاب این آثار، وجود اشتراکات فراوان در صورت ظاهری دو نگاره می باشد که به نظر عامدانه بوده و در مقاله به آن مواردی پرداخته می شود که منجر به این تشابه شده است؛ لذا یافتن این موارد و اینکه هنرمند بنا به دلایلی، آگاهانه از ساختار مشابه استفاده نموده؛ ضرورت این تحقیق می باشد. هدف، تطبیق ساختاری و فرمی در این دو نگاره است. سؤالات شامل این موارد است: از لحاظ ساختاری ویژگی های مشترک دو نگاره شیخ محمد چیست؟ کدام نگاره را می توان به عنوان پیش متن و یا پیش درآمد برای نگاره دیگر دانست؟ استفاده از ساختار مشابه در آثار چه کارکردی می تواند داشته باشد؟ این پژوهش به عناصر درون متنی و روابط آن ها پرداخته است. روش تحقیق توصیفی - تحلیلی و تطبیق ساختار بصری نگاره ها بنا به اصل نه گانه چارلز جنسن بوده که تحلیل عناصر و اصول کیفیِ بصری را دربرگرفته و در صدد پاسخ گویی به سؤالات پژوهش است. بر اساس رویکرد پژوهش، مشخص گردید که از لحاظ ساختاری، مجلس اول به نوعی پیش متن مجلس دوم می باشد. در هر دو نگاره یک نفر ناظر بر صحنه وجود داشته و شیخ محمد قاب/کادر خود را در مجلس دوم توسعه داده است.
نشانه شناسی تصویری شاهزادۀ ایرانی در نگاره های هندی «داراب نامه» (نسخه کتابخانۀ بریتانیا)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پیکره دوره یازدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۲۹
46 - 58
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: «داراب نامه» افسانه ای عامیانه از قهرمانی داراب و پسرش فیروزشاه است که در خلال آن، عشق شاهزاده ای ایرانی به شاهدخت یمن روایت می شود. این داستان در میان گرایش های ایران گرایانه گورکانیان هند مورد توجه بوده و در پروژه های نگارگری دربار «اکبرشاه» در دستور کار قرار گرفته و اجرا شده است. به همین منظور در این پژوهش مقرر است به سوال؛ چیستی شکل، نشانه های تصویری و ترکیب بندی ها، در نگاره های نسخه داراب نامه طرسوسی کتابخانه بریتانیا پاسخ داده شود. هدف: شناسایی عناصر تصویری و ترکیب بندی داستان های عامیانه ایران در نسخه مصور «داراب نامه» طرسوسی محفوظ در کتابخانه بریتانیا هدف این پژوهش است. روش پژوهش: این پژوهش ماهیتاْ بنیادی است و به شیوه توصیفی-تحلیلی و بر پایه مطالعات اسنادی و چارچوب نشانه شناسی تصویری شکل گرفته است. روش نمونه گیری هدفمند بوده و تعداد ۷مجلسِ منتخب از ۱۵۷ نگاره داراب نامه طرسوسی است که با رویکرد کیفی بررسی می شوند. یافته ها: عناصر تصویری نسخه داراب نامه کتابخانه بریتانیا سرشار از نشانه های فرهنگی هستند و در مؤلفه هایی همچون «نماد»، «رنگ» (حاکمیت رنگ های گرم؛ کاربست رنگ نارنجی در بازنمایی قهرمان داستان؛ بهره گیری از جنبه های بیانی و نمادین رنگ ها)، «ترکیب بندی» (سامان دهی عناصر تصویری در راستای رویداد داستانی و تأکید بر شخصیت محوری از طریق موقعیت قرارگیری در صفحه و نیز استفاده از ترکیب بندی های دایره ای، مثلثی و خطی برای ایجاد فضای پویا، مهیج و آرام) و «زاویه دید» (روبه رو، هم سطح و بالا)، پدیدار شده اند.
معرفی نسخه خطی دیوان حسینی به رقم سلطانعلی مشهدی 890 هجری و تحلیل آرایه های تذهیب آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جلوه هنر سال چهاردهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۳۶)
21 - 34
حوزههای تخصصی:
دیوان اشعار سلطان حسین بایقرا، مشهور به دیوان حسینی ، از جمله آثار ادبی است که در دربار تیموریان و ادوار پس از آن، به کرات به رشته تحریر درآمده است. یکی از رونوشت های آن، سند 12148، موجود در دپارتمان نسخ خطی موزه ملی پاریس، مورخ 890 قمری است. این نسخه سلطنتی (استنساخ در دارالسلطنه هرات) به جهت برخورداری از عناصر کتاب آرایی از قبیل نگارگری، خوشنویسی (به قلم سلطانعلی مشهدی)، تجلید، تذهیب، تشعیر، جدول کشی و در دسترس بودن تمامی صفحات، نمونه ای شاخص و درخور مطالعه ساختاری به ویژه از حیث تزیینات تذهیب به نظر می رسد؛ بنابراین تحلیل فنی-هنری عناصر تذهیب این دیوان، هدف اصلی پژوهش حاضر است. بر همین مبنا، مقاله پیشِ رو، با رویکردی سبک شناختی و روشی توصیفی تحلیلی، ضمن رجوع به منابع کتابخانه ای، آرایه های تذهیب نسخه مذکور را بررسی و تحلیل خواهد کرد. در این روند پس از معرفی نسخه خطی دیوان حسینی (890ق)، به توصیف ساختاری مؤلفه های تذهیب آن پرداخته، سپس این عناصر به تفکیک رنگ، نقش و ترکیب بندی تحلیل خواهند شد. ضمناً این پژوهش مترصد پاسخ به این پرسش است که ویژگی های بصری تذهیب نسخه دیوان حسینی چه بوده و در چه سبکی گردآوری شده است. در نهایت یافته های پژوهش، نشان می دهند که ویژگی های سبکی تذهیب این نسخه با ویژگی های تذهیب سایر نسخه های دوره تیموری مطابقت دارد. تنوع و غنای تزیینات در کتیبه ها، استفاده از رنگ طلایی و طلایی در کنار لاجوردی، کاربست نوعی رویکرد طبیعت گرایانه در استفاده از نقوش ختایی، گرایش به تزیینات چینی و ترکیب بندی پیچیده و هماهنگ، از جمله این موارد است.
بیش متن های نگاره «ولادت غازان خان» در دو نسخه از جامع التواریخ مصور دوره بابری هند (قرن 16م)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جلوه هنر سال چهاردهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۳۶)
48 - 62
حوزههای تخصصی:
دوره اکبرشاه بابری (قرن دهم قمری) یکی از شکوفاترین دوره های تاریخی هند به شمار می رود که شاهد خلق نسخ خطی ادبی تاریخی متعددی بوده است. هنرمندان درباری بسیاری از این نگاره ها را با اقتباس از آثار هنری ایرانی خلق کرده اند. از میان این آثار، می توان به دو نسخه مصور از جامع التواریخ اشاره کرد که حاصل این دوره است. یکی از نگاره های مصورشده این دو نسخه، با موضوع «ولادت غازان خان» بوده و دارای یک پیش متن دوره تیموری است. هدف از پژوهش حاضر مطالعه چگونگی ارتباط میان دو اثر یادشده و نگاره ولادت غازان خان (پیش متن) در جامع التواریخ نسخه پاریس (دوره تیموری) است. در این مقاله تلاش شد تا به این پرسش پاسخ داده شود که شکل روابط برگرفتگی در آثار نقاشی بررسی شده چگونه تبیین می شود و در فرایند اقتباس این آثار از نگاره نسخه پاریس چه تغییراتی صورت پذیرفته است؟ این نوشتار به روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از رویکرد بیش متنیت انجام شده است. گردآوری داده ها برآمده از مطالعات کتابخانه ای و وبگاه های اینترنتی انجام شده است. بررسی های این مقاله نشان می دهد که ارتباط بین بیش متن ها و پیش متن از نوع درزمانی و بینافرهنگی بوده و متن های پسین یعنی هر دو نگاره نسخه رامپور و نگاره موزه وورستر با تغییر و تراگونگی در پیش متن خلق شده اند. البته فرایند اقتباس در دو اثر منتخب به یک صورت نبوده و علی رغم وجود تغییرات بسیاری، چون تغییرات فرهنگی، نشانه ای و زمانی، هم راستا بوده و انتقال فرهنگی- هنری را نیز در پی داشته است.
مطالعه تطبیقی روایت «یوسف» در متون مقدس، ادبیات فارسی و نگارگری ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره پاییز ۱۴۰۱ شماره ۶۳
75 - 93
حوزههای تخصصی:
متنهای ادبی- هنری در بستر شکل گیریشان بهتر شناخته و رمزگشایی می شوند. رمزهای اثر بطور جدی متاثر از حوضچه های معنایی است که در آن تکوین می یابد. ازهمین رو یک متن در دوره های گوناگون دارای دلالت پردازیهای متفاوتی می شود. داستان یوسف، از داستانهایی است که در متون مقدس تورات و قرآن، هنر، ادبیات و عرفان دوره های مختلف مورد توجه قرار گرفته و در طول زمان و مستمر، هنرمندان نگارگر، شاعر و فیلمساز زیادی به آن پرداخته اند. این پژوهش با اهداف 1- شناسایی عناصر مورد توجه و مولفه های بکار رفته در روایت یوسف در متون مقدس، ادبیات فارسی و نگارگری ایرانی و 2- شناسایی شباهتها و تفاوتهای این روایت در متون متفاوت ادبی، هنری و مقدس، به مطالعه این روایت می پردازد و به دنبال پاسخ به این سوالات است که 1- خرده روایتها و عوامل تاثیرگذار بر نحوه ارائه روایت یوسف در متون متفاوت کدامند؟ و 2- چه شباهتها و تفاوت هایی در ارائه این روایت در متون متفاوت ادبی، هنری و مقدس دیده می شود؟ این پژوهش به شیوه تحلیلی و تطبیقی انجام و جمع آوری مطالب به شیوه ی اسنادی می باشد. در تجزیه و تحلیل داده ها استفاده از روایت و خرده روایتها در قرآن و تورات، نسخه های طغانشاهی، قمی و جامی در ادبیات، نگاره بهزاد و سه نگاره از فرشچیان بررسی و با یکدیگر تطبیق داده شدند. نتایج نشان می دهد استفاده از خرده روایتها در طول زمان و بنا به مقتضیات فرهنگی-اجتماعی متفاوت بوده و هنرمندان ضمن تاکید بر اصل داستان ذکر شده در تورات و قرآن، عواملی مانند تاثیر متقابل جامعه و اسطوره بر یکدیگر، تغییر جامعه و فرهنگ و تاثیر آن بر دیدگاه هنرمند را در نظر گرفته و خرده روایت های متفاوتی را وارد گونه های هنری کرده اند.
بررسی ادراکات طبیعت در باغ تاج آباد نطنز از منظر اکولوژیک ادراک
حوزههای تخصصی:
باغ ایرانی را می توان یکی از شاخص ترین و بهترین الگوهای منظرسازی در ایران دانست که حاصل تعامل میان انسان در مواجهه با طبیعت می باشد؛ زیرا که تعامل شکل گرفته بین انسان و طبیعت منجر به تأثیر متقابل این دو بر یکدیگر می گردد. هدف اصلی این پژوهش بررسی ارتباط بین تحریک حواس، ادراکات و هندسه باغ ایرانی می باشد. در حقیقت سه عامل اساسی انسان، محیط و روابط بین انسان و محیط موردبررسی قرار می گیرد تا چگونگی کنش و واکنش و تأثیرگذاری هریک را بر دیگری مشخص کند. روش شناسی در پژوهش حاضر به صورت کیفی و با رویکردی قیاسی به ارائه ی ساختار کلی از یک نمونه جز که همان باغ تاج آباد نطنز است، به بیان مبانی نظری کلی برآمده از ادراکات محیط و روان شناسی مربوط به آن می پردازد. روش گردآوری اطلاعات نیز به صورت مشاهده میدانی و استفاده از اسناد کتابخانه ای می باشد. نتیجه ی حاصل گردیده بیان گر این موضوع است که باغ ایرانی به مثابه یک کل، محصول پیوستگی مؤلفه هایی است که هریک به تنهایی معنا و مفهوم خاصی را به مخاطب القا نمی کنند و هم نشینی این عناصر و مؤلفه ها در کنار یکدیگر مفهوم باغ ایرانی را شکل می دهد. ازاین رو در بازآفرینی باغ ایرانی در محیط کالبدی زندگی ازجمله در شهرهای معاصر باید توجه فزاینده ای به فرآیند ادراکی آن توسط انسان امروزی گردد، زیرا در این صورت می توان به نیازهای انسان معاصر پاسخ مناسبی داد که در گام نخست موجب ارتقاء بهداشت روان جامعه گردد و در گام بعدی به پیوند حیطه معنا بیانجامد و اسباب خودشکوفایی فردی را فراهم آورد.
بررسی میزان همبستگی میان اندازه ی بناها در بلوک های شهری و بار سرمایشی و گرمایشی سالانه ی آن ها در شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۶ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
71 - 91
حوزههای تخصصی:
طراحی بلوک های شهری، متاثر از پارامترهایی چون اندازه ی بناها، تعداد، شکل، هندسه و آرایش آن ها است که بر میزان مصرف انرژی ، تاثیر زیادی دارند. در این میان، بار گرمایش و سرمایش سالانه ی ساختمان ها، یکی از مهمترین شاخص ها در میزان تقاضای انرژی است. در پژوهش های پیشین کمابیش، اطلاعاتی در خصوص تاثیر تراکم، فشردگی، تخلخل و نظایر آن، فراهم شده است؛ اما، تصویر روشنی از تاثیر اندازه ی بناها در مصرف انرژی مجموعه های متشکل از چند بنا، در دست نیست. در این چارچوب، هدف این پژوهش، یافتن رابطه ی احتمالی میان نحوه ی توزیع اندازه ی بناها در یک مجموعه ی متشکل از چند بنا و بار گرمایش و سرمایش سالانه ی آن مجموعه می باشد. این پژوهش در سه مرحله انجام شده است. در مرحله ی اول، متغیرهای پژوهش، از جمله پارامترهای اندازه و چیدمان بناها و همچنین، بار گرمایش و سرمایش سالانه ی ساختمان، تبیین شده است. مرحله دوم به طراحی الگوریتمی مناسب جهت تولید اندازه ی بناها و چیدمان های مختلف در سایت، بررسی عوامل مداخله گر و حذف آن ها، شروط مسئله و شبیه سازی بار گرمایش و سرمایش چیدما ن ها اختصاص یافته است. این مرحله، با برنامه نویسی به زبان پایتون در محیط افزونه ی گرس هاپر در نرم افزار راینو و شبیه سازی مدل ها با استفاده از افزونه ی هانی بی و لیدی باگ در این نرم افزار انجام شده است. در مرحله ی سوم، به بررسی همبستگی میان این دو متغیر پرداخته شده است. تحلیل یافته های حاصل از آزمون همبستگی، حاکی از آن است که در منطقه ی مورد مطالعه، سرمایش فصول گرم نسبت به گرمایش فصول سرد بیشتر حائز اهمیت است. رابطه ی همبستگی منفی قوی میان بارهای سرمایش با واریانس اندازه ی بناها، نشان دهنده ی این است که هرچه تنوع اندازه ی قطعات در یک مجموعه بیشتر باشد، بار سرمایشی کمتری خواهد داشت. همچنین، رابطه ی مثبت بارهای سرمایش با کشیدگی اندازه ی قطعات، نشان دهنده ی این است که هرچه قطعات یک مجموعه، از نظر اندازه پراکنده تر باشند، در کاهش بار سرمایشی، مناسب تر عمل خواهند کرد.
رهیافتی نو در توسعه شهری مبتنی بر رویکرد حق به شهر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۶ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
61 - 85
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: حق به شهر مفهومی فضایی- اجتماعی و فراخوانی به سوی ایجاد شهری قابل زیست و عادلانه است؛ اما همان طور که مارکوزه بیان کرده است، مشخص نیست این شهر درنهایت چگونه خواهد بود. هدف: در این مقاله از طریق کاوش در مفهوم حق به شهر به دنبال ترسیم چارچوبی برای توسعه شهری هستیم، شهری که لوفور از آن به عنوان اثر هنری یاد می کند. روش: تحقیق حاضر از نوع کیفی است و از روش تحلیل محتوای کیفی جهت دار برای ترسیم چارچوبی جهت بسط مفهومی توسعه شهری از منظر نظریه حق به شهر استفاده شده است. منبع گردآوری داده ها، اسنادی است و از روش نمونه گیری هدفمند جهت گردآوری داده ها بهره گرفته شده است. رسیدن اشباع نظری برای رسیدن به هدف تحقیق با بررسی تعداد 155 مورد حاصل شد. یافته ها : نتایج نشان می دهد حق به تصاحب، حق به مشارکت و حق به تفاوت به ترتیب سه ضرورت اقتصادی، سیاسی و اجتماعی توسعه شهری را شکل می دهند. حق به تصاحب از دو مقوله کارکرد اجتماعی املاک و اراضی و حق به توزیع فضایی عادلانه تشکیل می شود. همچنین، حق به شهروندیت شهری، مشارکت دموکراتیک و حکمروایی دموکراتیک مقوله های اصلی حق به مشارکت را تشکیل می دهند. سرانجام حق به تفاوت بعد نمادین توسعه شهری است که شامل مقوله های اولویت اجتماعی-فضایی، عدالت زیست محیطی، فضای شهری متنوع و سرزنده و حق به خلاقیت است. این مقوله ها تضمین کننده عدالت فضایی، دموکراسی و سرزندگی در توسعه شهری را فراهم می سازد. نتیجه گیری: الگوی توسعه شهری مبتنی بر حق به شهر مجموعه ای از مفاهیم و ابزارها را برای تغییرات بنیادین در فضای شهر بسط می دهد که امکان تصاحب و تولید جمعی فضا توسط ساکنان را بر اساس ارزش استفاده از آن فراهم کند. برای رسیدن به این اصل شهروندان باید عدالت فضایی، دموکراسی شهری و سرزندگی شهری را از مفاهیم حق به تصاحب، حق به مشارکت و حق به تفاوت مطالبه کنند. این حق هرچند به بخش های مختلفی اشاره دارد اما کاملاً درهم تنیده هستند و حق به یک کلیت است، نه مجموعه ای از حقوق منفرد و مجزا.