فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۶۲۱ تا ۱٬۶۴۰ مورد از کل ۲۹٬۵۴۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
One of the ways to achieve high energy efficiency in buildings and an effective system is to utilize local architectural experiences. In this connection, the central courtyard is an element that was used in the past to create comfort in the hot and dry climates of Kashan, Iran. A large part of the literature in the past has focused on this space and investigated factors such as height, length, and presence of water in the courtyard, which are directly related to the studied space. This article concerns the hydrodynamic behavior of the wind under the effects of the length-to-height ratio to reduce the temperature of settlements in Kashan's hot and dry climate, aiming to yield the highest efficiency from this element. This study uses Fluent, Energy Plus, and Open Studio software using a descriptive-analytical method to analyze the data. In the end, it is determined that since the prevalent wind in Kashan comes from a northeast front, it can be utilized by placing the longitudinal direction of the central courtyard on its path. In addition, the optimal state in all models suggests the central courtyard has experienced a length-to-height ratio of 1to4, followed by a ratio of 1to5.
گونه شناسی خانه های دوره قاجار در شهر کرمان از منظر شکل و سازماندهی فضایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعه خانه های تاریخی به دلایل مختلف و موجهی همواره مورد توجه بوده است. محققین متأثر از پرسش ها و اهداف خود، از رویکردها و روش های متنوعی استفاده می کنند. تمرکز بر شکل و ترکیبات آن یکی از رویکردهایی است که به ویژه برای شناخت وجوه اشتراک ابنیه و طرح یک گونه یا الگو برای آنها کاربرد دارد. این پژوهش نیز برای مطالعه خانه های دوره قاجار در شهر کرمان بر شکل و وجوه هندسی آنها تمرکز کرده و تلاش می کند اشتراکات و تشابهات خانه ها را از منظر سازماندهی عناصر و چیدمان فضاها استخراج و درصورت امکان برای آنها الگویی مطرح نماید. به این منظور با اتحاذ روش ترکیبی (توصیفی- تحلیلی) و گونهشناسی کالبدی، نخست خانه هایی که از دوره مذکور در شهر کرمان باقی مانده و مدارک آنها موجود بود؛ شناسایی شدند و سپس برای بررسی مستدل و نظام مند، دو شاخص توده (در سطح خرد) و ساختار حیاط (در سطح کلان) که هر یک دارای مولفه هایی بودند؛ تعریف شدند. درنهایت بررسی نمونه ها براساس شاخص های مذکور نشان داد می توان برخی اشتراکات را نظیر چگونگی گسترش و توسعه خانه و نیز سازماندهی فضایی در خانه ها مشاهده کرد. لایه دوم فضایی اکثراً در جبهه شمال شکل می گرفت و ترکیب اتاق – راهرو ترکیب غالب پلان بود. عناصری که در جداره های حیاط قرار می گرفتند، اگرچه ازنظر تعداد با یکدیگر هماهنگ بودند اما ازنظر ابعاد یکسان نبوده و درنتیجه تقارنی که در نما وجود داشت در پلان دیده نمی شد. در نگاهی کلی می توان به آزادی عمل معماران و عدم التزام کامل به رعایت تقارن در سازمان دهی عناصر در پلان اشاره کرد.
بررسی نقش کیفیت قابلیت قدم زدن در توسعه گردشگری در محورهای شهری (نمونه موردی محور گردشگری قزوین)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فرسودگی بافت های تاریخی در ابعاد مختلف کالبدی و عملکردی آن زندگی شهری را در این فضاها با مشکلاتی مواجه ساخته است و این در حالی ست که چنین بافت هایی از ظرفیت بالایی به لحاظ گردشگری برخوردار بوده و در صورت توجه می توانند ضمن برآوردن نیازهای شهروندان و ساکنین، محیطی جذاب و مطلوب را برای آن ها و همچنین گردشگران فراهم آورند. قابلیت قدم زدن در مکان که در این تحقیق به آن پرداخته شده است، ازجمله کیفیاتی است که می تواند در محورهای پیاده من جمله محورهای گردشگری-تاریخی منجر به مطلوبیت بیشتر برای کاربران و گردشگران شده و زمینه تجربه مطلوب در این فضاها را فراهم آورد. فضای موردمطالعه در تحقیق حاضر خیابان سپه واقع در شهر قزوین می باشد که به دلیل اهمیت تاریخی آن و همچنین وجود جاذبه های مختلف تاریخی و گردشگری انتخاب شده است. به منظور بررسی مؤلفه های مؤثر در بهبود کیفیت قابلیت قدم زدن در فضای مورد مطالعه ابتدا ابعاد و مؤلفه های آن مورد بررسی قرار گرفته و برمبنای آن، تحقیق پیمایشی صورت گرفته است. در این پژوهش، 100 نفر از کاربران حاضر در فضای نمونه مشارکت داشتند و نتایج آن از طریق نرم افزار SPSS و بهره گیری از آزمون های آماری مرتبط مورد تحلیل و بررسی قرار گرفت. تحلیل های صورت گرفته حاکی از آن است که در میان مؤلفه های کالبدی مختلف که در رابطه با قابلیت قدم زدن مورد بررسی قرار گرفتند، مؤلفه ی آسایش و راحتی بیشترین تأثیر را داشته است. علاوه براین، بررسی و رتبه بندی صورت گرفته براساس نظریات و اولویت های مشارکت کنندگان در مورد نیازها و انتظارات خود در فضای مورد مطالعه نیز به نقش و اهمیت بعد زیباشناسانه فضا تأکید داشته است.
نقش هویت بومی و محلی در ارتقاء برندسازی شهر خلاق (مطالعه موردی: شهر رشت)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۷ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۵
51 - 64
حوزههای تخصصی:
برندسازی شهرخلاق رویکردی مهم در توسعه گردشگری شهری بوده که امروزه این رویکرد ذیل شناسایی ابعاد هویتی و فرهنگی شهر ها مورد توجه است. هدف از این پژوهش شناسایی موثرترین مؤلفه های هویتی و بومی در ارتقاء برندسازی شهر خلاق رشت است. برای دست یابی به هدف تحقیق، براساس مطالعات مبانی نظری، چهار شاخص کلیدی در زمینه هویت های بومی محلی شهر رشت مشخص شدند و تأثیر هر کدام در برندسازی شهر خلاق مورد تحلیل قرار گرفت. اطلاعات به دست آمده از 384 پرسشنامه، توسط نرم افزار SPSS و SmartPLS3 پردازش شد و نتایج پژوهش نشان داد که به ترتیب جاذبه های طبیعی و فرهنگ غذایی، جذابیت بیشتری در بین گردشگران و بازدیدکنندگان این شهر داشته اند؛ اما از سویی دیگر نتایج مدل سازی و بررسی تأثیر شاخص های مطرح شده، نشان از تأثیر بالای فرهنگ غذایی این محدوده بر برندسازی شهر رشت دارد. همچنین آداب و رسوم بومی و معماری و شهرسازی بومی در جایگاه بعدی شاخص های موثر بر برندسازی قرار می گیرند.
بررسی تطبیقی نقوش گچبری محراب در دوره سلجوقیان و ایلخانیان با مقایسه دو مورد محراب مسجد شاه ابوالقاسم یزد (سلج وقی) و محراب مسجد جامع ابرکوه(ایلخ انی)
حوزههای تخصصی:
در معماری ایران، تزئینات همیشه نقشی مهم را ایفا نموده اند و به دلیل منع شرعی صورتگری در دین اسلام، نقوش قرار دادی و انتزاعی جهت تزئین مساجد به وجود آمدند. اهمیت وجودی محراب و ضرورت مذهبی آن باعث شد که هنرمندان مسلمان، قبل از اجزای دیگر مسجد، به آن پرداخت کنند و برای تزئین آن از نقوش گیاهی و هندسی و کتیبه های قرآنی با شیوه های مختلف از جمله گچبری با نهایت دقت و ظرافت به کار برده که در این بین دوره سلجوقیان و ایلخانیان، نقطه عطفی در رشد و پیشرفت و اوج هنر گچبری و تزئین محراب به شمار می رود. در دوره سلجوقی این هنر راه تکامل خود را پیموده که از مشخصات این دوره کنده کاری و برجسته کاری و برش های عمیق همراه با استفاده فراوان از خط کوفی و ترکیب با انواع نقوش هندسی و گیاهی و فشردگی آن ها را می توان نام برد که ارزش این هنر و تنوع نقوش در این عهد باعث شد تا در دوره ایلخانیان، محراب های گسترده با انواع نقوش پرکار و پرپیچ و خم و انواع گره های هندسی و اسلیمی ها با شیوه های برجسته ، برهشته ، زبره ، مطبق و مجوف که قبلا در دوره سلجوقیان ابداع شده بود ، با مهارت تمام اجرا شود و این هنر را به اصلی ترین هنر دوره ایلخانیان تبدیل کرده و آن را به اوج کمال مطلوب برساند. بنابر تحقیقات انجام شده، در این مقاله ضمن بررسی عناصر تزئینی در محراب های گچبری دوره سلجوقیان و ایلخانیان عناصر تزیینی دو محراب گچبری شده مسجد شاه ابوالقاسم یزد، در دوره سلجوقی و مسجد جامع ابرکوه در دوره ایلخانی، مورد بررسی و تطبیق قرار داده می شود .
تحلیل تأثیر سبک زندگی نوگرا بر پیوستگی فضایی خانه های برونگرا دوره پهلوی دوم تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات محیطی هفت حصار سال ۱۲ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴۶
71 - 96
حوزههای تخصصی:
فرآیند نوسازی به شیوه ی غربی که در دوره پهلوی اول در برخی زمینه ها آغاز شده بود، در دوره ی پهلوی دوم نیز ادامه یافت و دگرگونی های عمده ای در عرصه های اجتماعی و فرهنگی جامعه بر جای گذاشت. نفوذ فرهنگ غربی و تحولات ناشی از آن تأثیرات انکار ناپذیری در عرصه معماری به جا گذاشت و از آنجایی که مسکن، بستری برای زندگی و به صورت روزمره با انسان در ارتباط می باشد، منعکس کننده بیش ترین تأثیرات فرهنگی در کالبد است. هدف از این پژوهش، شناسایی و چگونگی تأثیر مؤلفه های نوگرایی سبک زندگی در پیوستگی فضایی معماری خانه های مسکونی تهران در دوره پهلوی دوم است. سوال اصلی که برای این پژوهش مطرح می شود این است که با توجه به تحول در سبک زندگی، مؤلفه های نوگرایی سبک زندگی چگونه بر پیوستگی فضایی تأثیرگذارند؟ همچنین این سوالات نیز مطرح می شود که در خانه های متحول شده با فضاهای نوظهور و تغییر الگوهای روابط فضایی، چه فضاهایی عامل ایجاد پیوستگی در میان فضاها هستند؟ حضور افراد خدمه در خانه، چه تأثیری بر پیوستگی فضایی دارد؟ روش تحقیق از ترکیب دو روش، تاریخی-تفسیری و توصیفی-تحلیلی می باشد که با توجه به موضوع، در ابتدا جهت تعیین مؤلفه های نوگرایی سبک زندگی بر اساس نظرات اندیشمندان، از روش تحقیق توصیفی-تحلیلی و همچنین جهت شناسایی مصداق های عینی، مؤلفه های نوگرایی در دوران پهلوی دوم، با نگاه گذار از سنت به تجدد از روش تحقیق تفسیری-تاریخی استفاده شده است. جهت بررسی و مطالعه نمونه های موردی با استفاده از تکنیک نحوفضا، از روش توصیفی-تحلیلی استفاده شده است. در این پژوهش خانه های برونگرایی که در سال های حکومت پهلوی دوم ساخته شده اند به عنوان نمونه های مطالعاتی انتخاب شده اند و گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای و اسنادی بوده است. جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات از ابزار نمودار توجیهی تکنیک نحوفضا استفاده شده است و در انتها، استدلال و نتیجه گیری به صورت استدلال استنتاجی می باشد. نتایج این پژوهش نشان می دهد که از میان مؤلفه های نوگرایی سبک زندگی، مؤلفه های انسان، طبیعت، معماری (تعاملات) و جایگاه اجتماعی، مؤلفه های تأثیرگذار بر تغییر موقعیت و کارکرد فضاها در خانه هستند که می توانند باعث تغییر در پیوستگی فضایی شوند. در میان فضاهای اصلی داخلی، سالن پذیرایی، سالن غذاخوری و نشیمن و در میان فضاهای خارجی ایوان وحیاط موجب پیوستگی فضایی از نظر بصری و ساختاری شده اند. همچنین حضور و اسکان افراد خدمه در برخی از نمونه ها، باعث افزایش پیوستگی فضایی، شده است. بنابراین ساختار اجتماعی بر روی الگوی سکونت، سلسله مراتب و همچنین بر شکل کالبدی معماری تأثیر می گذارد. لذا هر گونه برنامه ریزی و طراحی معماری نیازمند شناخت خصوصیات فرهنگی و اجتماعی است.
خوانشی عرفانی از گل و بلبل(مرغ) با اتکاء بر رسالات کشف الاسرار فی حکم الطیور و الازهار، رمز الریاحین، بلبل نامه و مثنوی گل و بلبل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهپویه حکمت هنر دوره ۲ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۲)
99 - 107
حوزههای تخصصی:
گل و بلبل؛ تجلی جلوه ای عرفانی از استحاله دینی در هنر ایران است که بیش از سایر موضوعات در کتاب آرایی جولانگاه نگره های هنرمند و مکاتب فکری اوست. چنانچه شاعران با روایتی عاشقانه از داستان گل و بلبل –روایتی که در ادوار میانه ایران نزد عرفا و ادیبان مورد توجه قرار گرفت- در صدد بیان اندیشه برآمدند. نخستین بار عطار حکایتی مستقل از عشق بلبل به گل را در منطق الطیر آورده است و در ادامه این داستان در بلبل نامه و نزهت الاحباب وجوه صوفیانه آن مطرح می گردد. در بررسی داستان هایی که زبان حال الریاحین و مرغان است، نسخه عربی کشف الاسرار فی حکم الطیور و الاسرار و رمز الریاحین با قالبی مشابه به شرح و بسط زیبایی زیبارویان پرداخته اند ولی در بلبل نامه ها و خصوصا مثنوی گل و بلبل از شیخ ابوعلی قلندر به وجه صوفیانه آن اشاره شده است. داستان های گل و بلبل روایت های عاشقانه بود که دستمایه نگره های صوفیانه قرار گرفت و بی دلیل نبود که بن مایه تمام این متون عارفانه از منطق الطیرها نشات می گرفت. بلبل، مرغ سالکی بود که به منزل روح عاشق قلمداد می شد که در تلاش رسیدن به معشوقی دنیوی خود رابه خار و آتش کشیده است و مورد مذمت دیگر رهروان حقیقت قرار می گیرد تا به سوی عشق حقیقی رهسپار شود. این پژوهش با بررسی جمله منظومه هایی که به گل و بلبل پرداخته است، در پی پاسخ به این پرسش است که جایگاه گل و بلبل در ادبیات عرفانی ایران در دوره اسلامی چیست و ویژگی مرغ سالک را چگونه می توان تبیین کرد؟ دستاورد این نگارش طبقه بندی رسالات با محوریت گل و مرغان در دو وجه زبان حالی و عارفانه در پی فهم معنی گل و بلبل است. این نوشتار توانست با اتکا به تعابیر مذکور، مرغ خواب را در نقاشی گل و بلبل با بیان ادله ادبی تفسیر کند. این پژوهش با رجوع به منابع دست اول ادبی، جایگاه بلبل را شناخته و علت کاربرد فراوان آن را کنکاش می نماید. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی است و در گردآوری منابع از روش کتابخانه ای استفاده شده است.
مقایسه تطبیقی آثار رمدیوس وارو و گرترود ابر کرومبی در سوررئالیسم بر اساس نگرش هنر فمینیستی و جایگاه آن در تصویرسازی
حوزههای تخصصی:
هنر مقوله ای چند بعدی است و از جنبه های گوناگون می توان به موضوعات آن پرداخت. زن به عنوان یکی از موضوعات هنر، با توجه به موقعیتی که در آن قرار می گیرد، می تواند در جنبه های متفاوت هنری قرار گیرد. به عبارت دیگر، در بررسی نسبت بین زن و هنر، زن هم به عنوان آفرینش گر اثر هنری یا به مثابه ناظر و مخاطب و ارزیاب محصولات هنری و یا به عنوان موضوع و نماد در آثار هنری مورد بررسی قرار می گیرد. این مقاله با روش مشاهده آثار و تحلیل محتوا، در مورد هنر فمینیسم و جایگاه آن در تصویرسازی سوررئال، با نگاهی به جامعه زنان و میزان آزار و اذیت جنسی و روحی از جانب مردان، آن ها را به نقد می کشد. تاکید در این پژوهش بر آثار رمدیوس وارو و گرترود ابر کرومبی است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که از جنبه زیبایی شناسی و هنر فمینیستی هیچ گاه، هنر زنان به رسمیت شناخته نشده است و با سرکوب اندیشه های فمینیستی سعی در نادیده گرفتن خلاقیت هنری زنان گردیده است.
مراحلِ تولیدِ اثر معماری در ارتباط با طبیعت با هدف تربیتِ متخصصین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
۱۲۸-۱۰۲
حوزههای تخصصی:
اهداف: هدفِ اصلی این پژوهش شفاف سازی توانمندی هایِ مورد نیاز در یک فرد جهتِ موفقیت در حوزه های اصلی معماری و تبیین چگونگی مهارت و هوشِ افرادی که قصد ورود به این رشته را داشته و در نهایت کمک به اصلاح ساختار مشاوره های شغلی بود. ابزار و روش ها: با استفاده از روش دلفی و به وسیله پرسشنامه ای کیفی، از ده نفر خبره، هوش مورد نیاز نه گانه (گاردنر) برای مراحل و فازهای دوازده گانه حوزه معماری مورد سوال قرار گرفت سپس مطابق با روش قبل با استفاده از پرسشنامه ای کمی و ساختار یافته آشکار گردید که چه درصدی از هوش ها و زیرمجموعه های آن مبتنی بر طبیعت و یا تربیت است. سپس با استفاده از محاسبات ریاضی میزان تاثیرپذیری هر فعالیت معماری از مولفه های طبیعت و تربیت تعیین گردیده شد. یافته ها: یافتن مهارت در حوزه های اصلی معماری مبتنی بر هر دو مولفه طبیعت و تربیت بوده و میزان تأثیر پذیری از طبیعت و تربیت در کل موارد به یکدیگر نزدیک بود، به صورتی که حداقل این اختلاف مقدار 5/1 درصد (تربیت 25/49 و طبیعت 75/50) در اصول پیمان و حداکثر 7/16 درصد (تربیت 75/41 و طبیعت 25/58) در تهیه نقشه های اجرایی و برقراری ارتباط با کارفرما بود. نتیجه گیری: به دلیل تاثیرگذاری طبیعت و سرشت فرد می بایست انتخاب او برای طی مراحل آکادمیکِ آموزش معماری مبتنی بر شاخص هایی صورت پذیرد که مبینِ وجود مولفه ها و خصوصیاتی در ماهیت ژنتیکی فرد باشد. اهمیت تربیت در حوزه ایجاد متخصص توانمند در همه حوزه های معماری بیشتر بوده لذا به موضوع آموزش آکادمیک باید با حساسیت بیشتری پرداخته شود.
استراتژی های حمل بار در عصر هخامنشی با تکیه بر شناسایی روش های حمل مصالح سنگی در تخت جمشید(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۳
69 - 94
حوزههای تخصصی:
جابه جایی مصالح در محورهای افقی و عمودی،یکی از چالش های اساسی در ساخت همه ابنیه ازجمله بناهای تاریخی است. معماران و مهندسان تمدن های باستان،راهبرد های ساده ولی کاربردی برای حل این چالش ها توسعه دادند. در معدود پژوهش های محققان، حوزه فناوری تاریخی ساختمان موضوع حمل بار در دنیای باستان مورد توجه قرار گرفته، اما پاسخی قاطع برای ابزارها و روش های حمل مصالح در بخش های مختلف فرایند استخراج تا اجرا وجود ندارد. تمدن هخامنشی ازجمله تمدن های برجسته تاریخی بوده و مجموعه تخت جمشید به عنوان شاخص ترین پروژه این تمدن، دربرگیرنده دستاوردهای بدیع مهندسی و هنری است. با توجه به استفاده از قطعات سنگی بسیار بزرگ و سنگین در ساخت این مجموعه، و به ویژه مسیر های طولانی میان معادن برداشت سنگ و محلکاربرد آن ها، استفاده از راهکارهای هوشمندانه و ابزارهای کارآمد برای فائق آمدن بر مشکلات جابه جاییمصالح،اهمیتی ویژه داشت. در این مقاله،نویسندگان در جست وجوی شناسایی استراتژی های به کار گرفته شده توسط سازندگان هخامنشی برآمده اند؛بدین منظور با بررسی روش های حمل بار در تمدن های پیش از هخامنشی یا هم عصر با آنان، که مطابق با شواهد تاریخی تأثیر قابل توجهی بر شکل گیری فرهنگ معماری هخامنشی داشته اند، به فرضیه پردازی درخصوص روش های حمل مصالح در فرایند ساخت تخت جمشید پرداخته اند. شواهد باستانی، برداشت های میدانی، و داده های جغرافیایی در بستری از تاریخ فناوری معماری، پارامترهایی هستند که محققان حاضر برای شناسایی صحت فرضیات خود بر آن ها اتکاکرده اند.نتایج این تحقیق نشان از آن دارد کهبنا بر موقعیت شیب طبیعی زمین، ماشین هایساده متکی بر چرخ و سورتمه، برای حمل بار بر روی زمین مورد استفاده قرار گرفته اند. در دامنه های با شیب بسیار تند استفاده از صفه بندی های محدود نیز دور از انتظار نیست. مواجهه با آب برای سازندگان چالش برانگیز نبوده است و شناورها یا پل های موقت برای انتقال بار کاربرد می یافتند.جرثقیل هایی متشکل از قرقره مرکب و طناب محتمل ترین راه برای بالابردن مصالح سنگین در محور عمودی است.
بازنمایی طبیعت آذربایجان در آثار سلطان محمد تبریزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نگریستن به محیط اطراف میتواند بهسان اندوخته ی بصری در ذهن هنرمند وجود داشته باشد و این اندوختهی بصری در ذهن هنرمند خلاق میتواند منجر به آثار بدیعی گردد. یکی از هنرمندانی که در عرصه ی نگارگری ایرانی صاحب سبک و خلاقیت بوده، سلطان محمد است که با دیدن آثارش، به ویژه کوهها و صخره های این آثار، بی درنگ میتوان دریافت که اثر از آن اوست. از این رو با دست یازیدن به یکی از ماناترین منابع الهام در پرورش قوه ی تخیل سلطان محمد، یعنی طبیعت پیرامون زندگی وی (کوهها و صخرهها) و تطابق آن با نمونه آثاری که از او بجای مانده، میتوان به تأثیر محیط طبیعی بر آثار سلطان محمد دست یافت. این مطلب مهم ترین هدف از نگارش این مقاله هست. همچنین پرسش اصلی پژوهش این است که محیط پیرامون زندگی سلطان-محمد به چه میزان در خلق آثارش تأثیرگذار بوده است. روش انجام این مقاله توصیفی-تحلیلی است که به کمک منابع کتابخانهای و جستجوهای میدانی در طبیعت آذربایجان به انجام رسیده است. پس از بررسی صخرههای منطقه ی آذربایجان مشاهده گردید که کوههای این منطقه به دلیل وجود صخرههای تیز که در شرایط طبیعی خراشیده شده، به همراه رنگهای طبیعی خاک این منطقه، میتوانستند ویژگی منحصربه فردی را به جهت پروراندن قوه تخیل هنرمند فراهم آورد. همچنین بازی نور و سایه در این صخرهها در زمان های مختلف روز، تصورهای گوناگونی را به نگرنده مینمایاند. در راستای چنین جست وجویی؛ مشاهده گردید بسیاری از شکلهای ترسیمی در صخره نگاری آثار سلطان محمد میتوانست منبعی چون طبیعت آذربایجان (محل زندگی او) را داشته باشد. از این زاویه دیدن و بودن در چنین ناحیهای توانسته در پرورش قوه ی تخیل و هنرآفرینی سلطان محمد بهعنوان هنرمندی خلاق نقش پررنگی داشته باشد.
مطالعه روان سنجی «فیگور» در نقاشی های فرشید ملکی بر اساس نظر شارل مورون
منبع:
مطالعات هنر سال ۲ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۵)
117 - 134
حوزههای تخصصی:
هنر برای بخشی از افراد به ویژه برخی از هنرمندان دوره معاصر، راهی برای برون ریزی مسائل درونی آن ها بوده و آن چه درون آن ها بوده است به معرض نمایش می گذارد. این پژوهش به دنبال کشف درونیات هنرمند معاصر ایران، فرشید ملکی است. هنرمندی که با نمایش پیکره های متعدد و گاه تکراری، سعی در نمایش ناخودآگاه خود دارد. شارل مورون از نخستین افرادی است که به تلفیق هنر و روان کاوی پرداخته است. به همین علت در این مقاله فیگورهای فرشید ملکی با متد او تحلیل شده است. مورون به رویکرد «تکرار» در هنر و ادبیات تأکیده کرده و آن را ریشه در دوران کودکی افراد دانسته است. روان سنجی، نامی است که بر روی چهار مرحله تحلیل شارل مورون گذاشته شده است. این تحقیق به شیوه توصیفی- تحلیلی انجام پذیرفته و از منظر هدف، کاربردی بوده و جمع آوری اطلاعات آن به شیوه کتابخانه ای صورت گرفته است. فیگور در نگاه ملکی از واقعیت دور شده و با انتزاع و از شکل افتادگی عجین شده است. در این پژوهش، با توجه به آثار ملکی و بررسی فیگورهای تکراری، نتیجه بر آن شد که اسطوره شخصی وی که موجب برون ریزی درونی او است، اسطوره «پان» می باشد. پان، اسطوره ترس و اضطراب در یونان باستان بوده و اختلالاتی چون پانیک از آن نشئت می گیرد. این اسطوره را شوخ طبع و مورد علاقه پدرش می دانند. فرم های بدنی آثار ملکی نیز حاکی از حضور پان به عنوان اسطوره شخصی اش است.
همگامی متن و تصویر در نگاره های عاشقانه منقوش بر سفال سلجوقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اثر دوره ۴۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۱۰۲)
410 - 423
حوزههای تخصصی:
عصر سلجوقی، از درخشان ترین دوره های هنر سفالگری در جهان اسلام است و یکی از عوامل مهم این درخشش، همگامی تصاویر منقوش بر سفالینه های این دوران با ادبیات است. کتیبه ها و نقوش سفالینه های این عصر، تجّلی گاه فرهنگ و باورهای مردم زمانه خود بوده؛ به طوری که محمل مناسبی برای بازنمایی تاریخ، اساطیر، ادبیات و به ویژه روایت های ادبی همچون مضامین عاشقانه به شمار می آمده است. در این پژوهش درنظر داریم به شناسایی و تحلیل مضامین عاشقانه منقوش بر سفالینه های سلجوقی بپردازیم و برحسب نوع مضمون، پیوند و گسست متن و تصویر را در نمونه های منتخب، مورد ارزیابی قرار دهیم. پرسش این است: همگامی متن و تصویر در نگاره های عاشقانه منقوش بر سفال سلجوقی، با چه کیفیتی صورت گرفته است؟ هدف، شناسایی ارتباط مضامین عاشقانه با نقوش همان روایات بر سفالینه های سلجوقی است تا از این طریق تنوع مضامین عاشقانه ی مورد اقتباس در تصویرگری نقوش سفالینه های عصر سلجوقی شناسایی و ارتباط آنها با تصویر مشخص شود. این پژوهش با بهره گیری از روش تطبیقی- تحلیلی انجام گرفته و شیوه گردآوری مطالب کتابخانه ای_اسنادی است. جامعه آماری مبتنی بر 8 نمونه ممتاز از سفالینه های مینایی و زرین فام سلجوقی با مضامین عاشقانه پرتکرار ازجمله: بهرام و آزاده، لیلی ومجنون، خسرووشیرین، ورقه وگلشاه و بیژن ومنیژه است که براساس ویژگی های بصری و نوشتاری نمونه ها، دسته بندی و تحلیل شده اند. نتایج کلی تحقیق نشان می دهد که در اکثر نمونه های منتخب، همگامی متن و تصویر وجود دارد و بیشترین اقتباس در تصویرگری نقوش سفالینه های سلجوقی از متون داستانی پیش از اسلام بوده است.
گونه شناسی فضایی -کالبدی مساجد تاریخی استان فارس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۴
151 - 168
حوزههای تخصصی:
فارس همواره به عنوان یکی از مراکز مهم سیاسی، اجتماعی و مذهبی در ایران شناخته شده و بناهای متعددی با کاربری های مختلف در آن شکل گرفته اند. در دوران اسلامی نیز ساخت مسجد به عنوان یک پایگاه مذهبی در این منطقه جایگاه ویژه ای یافته که سبب تبدیل برخی آتشکده های آن به مسجد یا ساخت مساجدی با الگوهای ساده تا پیچیده شده است. با گذر زمان و رسیدگی نکردن به این بناها، برخی از آن ها ویران شده یا با مرمت غیراصولی، بنیان اولیه خود را از دست داده اند؛ اما تعدادی از آن ها همچنان حفظ شده و به ثبت رسیده اند. هدف نوشتار پیش رو، معرفی مساجد تاریخی ثبت شده در استان و گونه شناسی آن هاست. ازاین رو با بهره گیری از روش توصیفی تحلیلی و استدلال منطقی با بررسی 63 مورد از مساجد ثبتی استان، به گونه بندی نمونه ها براساس عناصر فضایی تشکیل دهنده و نوع آن ها به لحاظ محصوریت فضایی (بسته، باز و نیمه باز) پرداخته شده است. یافته های این پژوهش نشان می دهد که مساجد فارس به سه گونه اصلی شامل مساجد فاقد فضای باز و نیمه باز «تک شبستانه»، مساجد دارای فضای بسته و باز «شبستان و حیاط» و مساجد دارای فضای بسته و باز و نیمه باز «شبستان، حیاط و رواق ایوان » قابل تفکیک اند. علاوه بر این سه گونه ، شش مورد از مساجد مورد مطالعه نیز به دلیل برخی ویژگی های منحصربه فرد، جزء نمونه های خاص در نظر گرفته شده است که ازجمله آن ها به مسجد سنگی ایج، سنگی داراب، جامع داراب، ایزدخواست، شیدان بوانات و خان جهرم می توان اشاره کرد.
بررسی خطاوارگی در تبلیغات و ظرفیت های پوسترهای هنری در توسعه فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۱
681 - 705
حوزههای تخصصی:
تبلیغات اغلب با هدف انتقال پیامی مثبت به مخاطبان و درنتیجه، برای ادراک و همراهی آنان با موضوع صورت می پذیرند؛ اما زمانی که تبلیغ، علیه هدف خود نتیجه می دهد و تأثیر معکوس بر مخاطبان می گذارد، ضدتبلیغ اتفاق افتاده است.پیامدهای ناشی از به وجود آمدن ضدتبلیغ، به ویژه در تبلیغات فرهنگی، ممکن است جبران ناپذیر بوده و آثار مخربی را متوجه جامعه و توسعه فرهنگی در جامعه نماید. ازاین رو است که شناخت ضدتبلیغ و راه های تبدیل شدن یک تبلیغ به ضد خودش، امری بسیار ضروری است. بدین منظور علاوه بر مطالعه کتابخانه ای و اسنادی، برای فهم این مسئله و جهت گردآوری داده ها، نظر 11 متخصص در حوزه تبلیغات با روش مصاحبه هدفمند و نیمه ساختاریافته (نمونه گیری نظری) و با ارجاع زنجیره ای (روش گلوله برفی) مورد بررسی قرار گرفت. در نهایت از بین 523 کد اولیه 110 مفهوم کلیدی، 23 تم فرعی و 4 تم اصلی شکل دهی شدند و دستیابی به پاسخ نهایی با روش تحلیل تم انجام گرفت. این پژوهش واژه خطاوارگی را به جای ضدتبلیغ، پیشنهاد می دهد که شامل زیرمجموعه هایی چون مغالطه زبانی، مفهومی، عملکردی و ذهنی می شود. اگر مبلّغ در انتخاب تصویر و شعار به فرهنگ و نگرش حاکم بر جامعه بی توجه باشد، آن اثر از سوی مخاطبان مورد پذیرش قرار نخواهد گرفت، همچنین عدم رعایت ارزش انسانی، کلیشه های جنسیتی، تبعیض نژادی، در نظر نگرفتن حقوق کودکان، دروغ و فریب و از طرف دیگر عواملی چون زمان اکران تبلیغ، نوع رسانه انتخابی، تعداد تکرار تبلیغ، محل اکران تبلیغ، عناصر هم جوار با تبلیغ اکران شده، بسته بندی از سوی مبلّغ در ساخت خطاوارگی مؤثر خواهد بود.اهداف پژوهش:شناخت خطاوارگی در تبلیغات و چگونگی تبدیل شدن تبلیغ فرهنگی به خطاوارگی در تبلیغات.بررسی ظرفیت پوسترهای هنری در توسعه فرهنگی.سؤالات پژوهش:چه عوامل و دلایلی موجب تبدیل شدن یک «تبلیغ فرهنگی» به «خطاوارگی در تبلیغات» می شود؟پوسترهای هنری در توسعه فرهنگی نقشی دارند؟
ارزیابی معیارها ی مؤثر بر کاهش اضطراب در طراحی کلینیک ها ی دندان پزشکی
حوزههای تخصصی:
حضور در مطب دندان پزشکی و قرار گرفتن بر روی یونیت برای معاینه، چندان آسان و توأم با آرامش نیست. یکی از مشکلاتی که باعث عدم مراجعه به موقع افراد به دندان پزشکی می شود، ترس و اضطراب است. این پژوهش با هدف ارزیابی معیارها ی مؤثر بر کاهش اضطراب در طراحی کلینیک ها ی دندان پزشکی، انجام شده است. ازین رو برای انجام پژوهش از روش مقایسه ای - تطبیقی استفاده شده و اطلاعات مورد نیاز نیز با استفاده از روش کتابخانه ای و اسنادی جمع آوری شده است تا مؤلفه ها ی تاثیر گذار بر کاهش اضطراب در کلینیک ها ی دندان پزشکی مشخص و دسته بندی شود و پس از آن با توجه به این مؤلفه ها به بررسی چند نمونه از کلینیک ها ی دندان پزشکی پرداخته شده و در قالب جدول و نمودار در مقاله تحلیل گردیده اند و به طور مجزا در هر یک از نمونه موردی ها مطالعه و بررسی صورت گرفته است تا هدف پژوهش محقق گردد. نتایج حاصل از داده ها نشان می دهد که عوامل محیطی مانند نور، رنگ ، فرم و مبلمان دارای تأثیر بیشتری نسبت به عوامل انسانی همچون طراحی مناسب ورودی، خوانایی و دسترسی و ایجاد یکپارچگی بین فضای داخلی و خارجی، بر کاهش اضطراب در طراحی کلینیک های دندان پزشکی بوده و میزان این اثرگذاری در عوامل طبیعی مانند وجود آتریم و فضای سبز، طراحی حیاط متناسب با اقلیم، کنترل سروصدا با استفاده از موسیقی ملایم و تعامل با طبیعت به کمترین سطح خود نسبت به سایر عوامل می رسد.
بررسی محرک ها و موانع فعالیت سازمان های مردم نهاد (سمن ها) در ارتقاء عملکرد مدیریت شهری، نمونه مورد مطالعه: رشت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال بیستم خرداد ۱۴۰۲ شماره ۱۲۰
57 - 70
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: در سال های اخیر مدیریت شهری با تغییر رویکرد به سوی حکمروایی خوب شهری، بیش ازپیش بر ضرورت مشارکت و تعامل در جامعه تأکید داشته است. در این میان سازمان های مردم نهاد به عنوان نهادهای واسط میان مدیریت شهری و مردم با توجه به ماهیت و ویژگی های ذاتی خود و همچنین جلب اعتماد از سوی جامعه محلی، ایفاگر نقشی اساسی در ایجاد یک فضای مشارکت محور هستند. شهر رشت نیز به عنوان مرکز استان گیلان دارای سمن های متعددی است که در زمینه های مختلفی فعالیت می کنند. لذا شناخت عوامل محرک و مانع در زمینه تحقق مشارکت امری ضروری در جهت تحقق حمکروایی خوب شهری قلمداد می گردد.هدف پژوهش: هدف از این پژوهش شناسایی موانع و محرک های فعالیت سمن ها و بررسی شیوه های ارتقاء مشارکت سازمان های مردم نهاد در ساختارهای مدیریتی شهری به عنوان یک الگوی حاکمیت شهری است. در همین راستا این پژوهش به دنبال پاسخ به این سؤالات است: حضور سازمان های مردم نهاد و افزایش مشارکت مدنی در حوزه های شهری و شهرسازی در شهر رشت چگونه می تواند در راستای حل مشکلات و بهبود ساختار مدیریت شهری و تحقق حکمروایی خوب شهری عمل کند؟ کدام محرک ها می توانند در این زمینه مؤثر واقع شوند؟ و در این میان سازمان های مردم نهاد فعال در شهر رشت با کدام موانع مواجه هستند؟روش پژوهش: تحقیق حاضر از جهت روش، توصیفی- اکتشافی و دارای رویکرد کیفی است. به منظور گردآوری اطلاعات مورد نیاز از دو روش مطالعات کتابخانه ای و مطالعه پیمایشی از طریق انجام 12 مصاحبه به روش نیمه ساختاریافته و عمیق و در انتخاب مصاحبه شوندگان نیز از روش گلوله برفی استفاده شده است. همچنین در تحلیل مصاحبه ها با بهره گیری از تحلیل محتوا به کدگذاری سه سطحی مفاهیم و مقوله ها پرداخته شده است.نتیجه گیری: سمن ها به وسیله کار گروهی و تصمیم گیری های جمعی، نقشی واسط را بین شهروندان و مدیریت شهری ایفاد می کنند. در این زمینه مشارکت، مداخله مدنی و شهروندی به ترتیب مهم ترین محرک ها در ساختار مدیریت شهری هستند. همچنین براساس نتایج ساختارهای قانونی محدودکننده، بهره برداری سیاسی از سمن ها و منابع مالی محدود از مهم ترین موانع سمن ها به شمار می روند. در مجموع در ساختار مدیریت شهری ایران به سمن ها توجه نشده و امید است درصورت دیدگاه و رفع موانع، سمن ها تبدیل به عنصری حیاتی و مؤثر در ساختار مدیریت شهری شوند.
تحلیل و بررسی نقوش کاشی کاری تکیه معاون الملک کرمانشاه با استفاده از روش آزمون ناپارامتری آماری (کای اسکوئر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶۶
103 - 119
حوزههای تخصصی:
از ویژگی های معماری دوره قاجاریه در ایران از منظر آثار هنری، همگام شدن آن ها با مضامین مذهبی، ادبی و اساطیری است. بنای «تکیه معاون الملک» کرمانشاه یکی از شاخص ترین آثار معماری دوره قاجاریه با بهره گیری از تزئینات کاشی کاری با چنین مضامینی است. این پژوهش به منظور تبدیل کیفیت نقوش هنری یک بنای سنتی به کمیتی قابل سنجش است و از منظر آماری به تحلیل معنی داری ارتباط بین فضاهای معماری تکیه و زمینه و رنگ غالب کاشی کاری موجود در آن ها می پردازد. هدف اصلی آن تعیین میزان و نوع ارتباط بین فضای معماری تکیه و زمینه نقوش، رنگ غالب و تکرارپذیری آن ها با استفاده از یک روش آماری معین بوده است. مهم ترین سؤالات این پژوهش عبارت اند از: 1. دسته بندی نقوش تکیه معاون الملک کرمانشاه چگونه است؟ 2. رابطه آماری و معنی دار بین فضای معماری تکیه و زمینه نقوش و رنگ غالب آن ها چیست؟ تحقیق حاضر ازنظر نوع پژوهش، کاربردی بوده و ازنظر روش پژوهش در زمره تحقیق های کمی و آمار استنباطی است. ازآنجاکه نوع متغیرهای این تحقیق از نوع ناپارامتری ارزیابی است از آزمون کای اسکوئر در نرم افزار اس پی اس اس استفاده شده است. در این پژوهش در ابتدا تبیین مبانی نظری و تعریف متغیرهای تحقیق با استناد به مطالعات اسنادی و کتابخانه ای و به روش تحلیلی و توصیفی انجام شده و سپس با استفاده از مطالعات میدانی و پیمایشی، این متغیرها با استفاده از روش تحلیلی و توصیفی در قالب جداول تبیین و تلخیص گردیده است. با توجه به نتایج این پژوهش و مقادیر آزمون کای اسکوئر 63.96 می توان با قاطعیت گفت بین نوع فضاها در تکیه معاون الملک و زمینه نقوش کاشی کاری ها رابطه معنادار و سامانمند وجود دارد. همچنین نتایج حاصل از آزمون کرامر جهت نشان دادن شدت این رابطه با مقدار 0.906 نشان می دهد؛ که رابطه ای قوی و با شدت بالا بین این دو متغیر وجود دارد. همچنین بین دو متغیر زمینه و رنگ غالب نقوش کاشی کاری نیز با توجه به کوچک تر بودن از 0.05 رابطه معناداری وجود دارد که با توجه به ضریب 0.757 آزمون کرامر می توان گفت شدت این رابطه نسبتاً قوی است. بر اساس سایر نتایج حاصله، بین دو متغیر نوع فضای معماری و رنگ غالب نقوش کاشی کاری در تکیه معاون الملک ارتباط قوی وجود ندارد.
مقدمه ای بر فرضیه سُقایه ربع رشیدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنر و تمدن شرق سال یازدهم پاییز ۱۴۰۲ شماره ۴۱
6 - 15
حوزههای تخصصی:
در گمانه زنی های باستان شناختی سال 1386 جنوب شرقی ربع رشیدی فضاهایی کشف شده است که هرچند آن ها را بازمانده یک گرمابه ایلخانی توصیف و معرفی کرده اند، اما کاربری گرمابه هنوز تأیید نشده است؛ بنابراین درباره ساختار کشف شده در گوشه جنوب شرقی کاوش گاه ربع رشیدی این سؤالات و فرضیات مطرح است که کارکرد این ساختار چه بوده است؟ و گاه شناسی نسبی آن به کدام سده تاریخی بازمی گردد؟ در تحلیل و تفسیر پژوهش حاضر، دو فرضیه گازرگاه (رختشوی خانه) و سُقایه، مقابله و سپس براساس فرضیه سُقایه، قدمت سده هشتم هجری برای این ساختار پیشنهاد شده است.
شالوده روش شناختی این پژوهش بر تاریخ، یعنی بررسی متن الوقفیّه الرشیدیّه و دیگر منابع اولیه دوره ایلخانی، و هم چنین بررسی تطبیقی ساختار رایج گرمابه های سده های اسلامی، سُقایه و گازرگاه استوار است؛ بنابراین پس از تحلیل ویژگی های فنی، فیزیکی و معماری و فضاسازی اثر موضوع مطالعه، در گام دوم، ضمن استخراج اطلاعات مرتبط با بناهای ربع رشیدی و بالاخص بناهای مرتبط با دو فرضیه گازرگاه و سُقایه از منابع تاریخی ایلخانی و بالاخص وقف نامه ربع رشیدی، این اطلاعات با اطلاعات حاصل از مرحله معماری تطبیق داده می شود. در گام سوم نیز اطلاعات مستخرج از دو مرحله پیشین، تاریخ و معماری، با اطلاعات باستان شناختی تطبیق داده می شود تا نتیجه نهایی حاصل شود.
ابتنای شواهد تاریخی و معماری بر منطق قیاس محتمل، فرضیه سُقایه رشیدیه را بیش تر قریب به صدق می داند؛ آن گاه، با توجه به متن الوقفیّه الرشیدیّه، گاه شناسی نسبی این ساختار به دوره ایلخانی و نیمه اول سده هشتم هجری قمری می رسد.
جایگاه تقابل در شعر و نگاره های عاشقانه ی خمسه ی تهماسبی با تکیه بر نظریه ی ترامتنیت ژرار ژنت؛ مطالعه ی موردی نگاره ی شیرین در چشمه سار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ادبیات همواره همچون چراغ راهی برای هنر ایرانی- اسلامی بوده است و از میان هنرها، بیش از همه، نگارگری ایرانی متأثر و وام دارِ صورتِ نظم ادبیات است. نمونه هایی همچون خمسه ی تهماسبی ماحصل همگامیِ شعر و نگارگری ایرانی اند، که این درآمیختگی خاصیت چند بعدی به آن بخشیده است. براین مبنا در این پژوهش سعی شده است تا از منظری دیگر به مقوله ی عشق در داستان خسرو و شیرین پرداخته شود و از صورتِ شعر و نگاره ی شیرین در چشمه سار، به کمک نظریه ی بینامتنیت، به معنای درونیِ عشق دست یافته شود. از این رو هدف در این پژوهش، شناسایی و معرفی بن مایه ی تقابل و تأکید بر محوریت آن به عنوان اصلی ترین عنصر سازنده ی عشق در شعر و نگاره ی شیرین در چشمه سار است و پرسش اصلی عبارت است از: بن مایه ی تقابل در شعر و نگاره ی شیرین در چشمه سار چگونه بروز و ظهور نموده است؟ روش تحقیق در این پژوهش با رویکرد نظریه ی ترامتنیت، دارای ماهیت توصیفی- تحلیلی و تطبیقی است و گردآوری داده ها با استفاده از منابع کتابخانه ای- اسنادی انجام پذیرفته است. نتیجه بنیادین این پژوهش حاکی از آن است که در شعر، بن مایه تقابل در عناصر ساختاری و واژگانی و همچنین در ابعاد مختلف شخصیت ها نمود پیدا کرده است و در یک رابطه بینامتنی در نگاره نیز، عنصر تقابل از ارتباط عناصر تصویری و بصریِ متضاد حاصل گشته است. همچنین تقابل در قالب بیش متنی در شعر و نگاره، در صورت و پیکر شیرین و شیهه ی شبدیز نمایان گشته است و از حالت درونی به حالت بیرونی تغییر شکل داده است.