فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۲۰۱ تا ۱٬۲۲۰ مورد از کل ۱٬۷۲۸ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف تحقیق حاضر پیش بینی موفقیت در اجرای مهارت های والیبال از روی شاخص های روان شناختی فیزیولوژیکی و پیکری در بازیکنان زن استان خراسان جنوبی حاضر در لیگ دسته اول کشور لیگ استانی و دانشجویان دانشگاهی است. اطلاعات مورد نیاز با وسایلی از قبیل کالیپر کولیس تخته انعطاف دینامومتر و چرخ کارسنج مونارک (مدل 839 و 894) تعیین و با استفاده از روش ضریب همبستگی پیرسون و آزمون رگرسیون گام به گام تجزیه و تحلیل شدند که در نتیجه این بررسی ارتباط معنی داری بین قد وزن قد بالاتنه قطر بازو انگیزش نوع گروه (موفق نیمه موفق یا مبتدی) سابقه بازی قدرت عضلانی چابکی انعطاف پذیری اوج توان بی هوازی پاها و تمرکز با مهارت سرویس بازیکنان مشاهده شد(05/0P<). به علاوه ارتباط معنی داری بین قد شاخص توده بدن انعطاف پذیری اوج توان بی هوازی پاها انگیزش نوع گروه سابقه بازی وزن محیط ساق پا قدرت عضلانی چابکی و تمرکز با مهارت پنجه (05/0P<) و همچنین رابطه معنی داری بین انعطاف پذیری سابقه ورزشی والدین نوع گروه سابقه بازی قدرت پنجه استقامت عضلات تنه چابکی و تمرکز با مهارت پاس بازیکنان (05/0P<) به دست آمد. از طرف دیگر رابطه خطی معنی داری بین وزن قطر بازو چابکی قدرت پشت و تمرکز با مهارت سرویس؛ و رابطه خطی معنی داری بین چابکی تمرکز و هدف گذاری با مهارت پاس بازیکنان (05/0P<) مشاهده گردید. در مجموع ارتباط قوی آماری (05/0P<) بین سابقه بازی و قدرت عضلانی با موفقیت در والیبال وجود داشت و شاخص های چابکی قدرت عضلات پشت و هدف گذاری دارای بالاترین قدرت پیشگویی )50/0(R2> برای اجرای موفقیت آمیز مهارت های والیبال بودند. از این رو به منظور کسب حداکثر موفقیت و گزینش بهتر بازیکنان توجه به این عوامل توصیه می شود.
تاثیر یک دوره فعالیت استقامتی بر سطوح ابستاتین پلاسما و معده موش های صحرایی نژاد ویستار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ابستاتین پپتیدی مؤثر بر تعادل انرژی است که در سال 2005 شناسایی شد و تحقیقات زیادی روی آن انجام نشده است. هدف تحقیق حاضر بررسی سطوح ابستاتین پلاسما و معده در پاسخ به یک دوره تمرین استقامتی در موش های صحرایی نژاد ویستار است. 14 موش (12-14هفته ای، 235–250 گرمی) به طور تصادفی به دو گروه مساوی تقسیم شدند. گروه تجربی با سرعت 25 متر در دقیقه، به مدت 60 دقیقه، 5 روز در هفته و برای 6 هفته روی نوارگردان دویدند. سپس معده، کبد، و پلاسمای آن ها جدا شد و سطوح ابستاتین، ATP، و گلیکوژن به روش آنزیم لینک ایمنواسی اندازه گیری شد. از آزمون های t مستقل و t وابسته برای بررسی تفاوت میانگین های متغیرهای وابسته در گروه های تجربی و کنترل و در هر گروه استفاده شد. نتایج نشان داد سطوح ابستاتین معده به طور معناداری در گروه تجربی کمتر از گروه کنترل است. گلیکوژن کبد به طور معناداری در گروه تجربی بیشتر بود (05/0>P). سطوح ابستاتین پلاسما و ATP معده بین گروه ها تفاوتی نداشت. یافته ها نشان داد تمرین استقامتی باعث کاهش ابستاتین معده می شود که این امر با افزایش گلیکوژن کبد در موش های گروه تجربی همراه بود. ورزش ممکن است از طریق بهبود سطح انرژی در تعدیل ابستاتین معده نقش داشته باشد.
مقایسه سطوح 17 بتا استرادیول سرم و ارتباط آن با برخی عوامل خطرساز سرطان سینه در زنان یائسه ورزشکار و غیرورزشکار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حرکت بهار ۱۳۸۸ شماره ۳۹
حوزههای تخصصی:
هدف تحقیق حاضر، مقایسه سطوح 17 ? استرادیول سرم (از نشانگرهای سرطان سینه) و ارتباط آن با برخی عوامل خطرساز سرطان سینه در زنان ورزشکار و غیروزشکار یائسه است. بدین منظور 19 زن ورزشکار بدنساز (87/7 ±57/53 ساله) و 21 زن غیرورزشکار (17/5 ±61/56 ساله) یائسه شهرستان ارومیه در این پژوهش شرکت کردند. مقدار 17 بتا استرادیول سرم به وسیله روش الکتروکمی لومینسانس اندازه گیری شد. همه آزمودنی ها پرسشنامه ای شامل سن، سن قاعدگی، سن یائسگی، سن حاملگی و عدم حاملگی، سابقه فامیلی ابتلا به سرطان سینه، مصرف الکل و سیگار را پر کردند، همچنین شاخص توده بدنی و درصد چربی با دستگاه ترکیب بدنی اندازه گیری شد. از t تست مستقل و ضریب همبستگی پیرسون برای مقایسه و بررسی ارتباط بین متغیرها استفاده شد. زنان ورزشکار غلظت استرادیول سرمی، شاخص توده بدنی و نسبت دور کمر به لگن کمتری نسبت به زنان غیرورزشکار داشتند، ولی این تفاوت ها معنی دار نبود (05/0 P<). تنها، درصد چربی بین دو گروه تفاوت معنی داری داشت (44/0 = P). بین وزن، سن، درصد چربی، نسبت دور کمر به لگن و شاخص توده بدنی با سطوح 17 بتا – استرادیول سرم آزمودنی هـا ارتباط معنی داری مشاهده نشد. سن بالا، منارک زودرس، یائسگی دیررس، اولین حاملگی در سنین بالا، مصرف الکل و سیگار در زنان ورزشکار کمتر از زنان غیرورزشکار بود. نتایج این بررسی نشان می دهد، با وجود اینکه جریان استرادیول داخلی پایین، منارک دیررس، یائسگی زودرس و درصد چربی کمتر در زنان ورزشکار نشان دهنده خطر کم ابتلا به سرطان سینه در آنهاست، ولی تفاوت غیرمعنی دار استرادیول سرم بین زنان ورزشکار و غیرورزشکار ممکن است ناشی از شدت و مدت نامنظم تمرینات در زنان ورزشکار باشد.
جایگزینی نادرست انحراف معیار و انحراف معیار از میانگین در مقالات علوم زیست پزشکی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ورزش و علوم زیست حرکتی سال ۱ بهار ۱۳۸۸ شماره ۲
65 - 69
حوزههای تخصصی:
بسیاری از محققین علوم پزشکی در ارائه داده های تحقیق خود در خصوص استفاده از انحراف معیار و انحراف معیار از میانگین اشتباه می کنند و یا در مورد این که استفاده از کدامیک صحیح است، دچار ابهام هستند. انحراف معیار شاخصی است که پراکندگی یا تغییرات داده مورد اندازه گیری در افراد شرکت کننده در مطالعه را نشان می دهد. ارائه آن در مورد تمام داده های اندازه گیری شده در تحقیق لازم می باشد. انحراف معیار میانگین، تغییرات میانگین داده های حاصل در زمان تکرار مطالعه مورد استفاده قرار می گیرد. به عبارتی انحراف معیار میانگین نشان می دهد که میانگین داده مورد اندازه گیری در افراد شرکت کننده تا چه حد به میانگین واقعی همان داده در جمعیت مورد نظر نزدیک می باشد. در بسیاری از گزارشات، نویسنده تغییرات یا پراکندگی داده ها در افراد شرکت کننده را اشتباهاًٌ بر اساس انحراف معیار از میانگین، بیان می کند. بر اساس انحراف معیار از میانگین می توان فاصله اطمینان را محاسبه نمود تا مشخص شود در صورت تکرار تحقیق، داده حاصل تا چه حد به مقدار واقعی نزدیک است. هدف از این مجمل پاسخ به دو سوال در خصوص داده هایی با توزیع نرمال است. سوال اول اینکه انحراف معیار با انحراف معیار از میانگین چه تفاوتی دارد؟ سؤال دوم اینکه، کی از انحراف معیار و چه زمانی از انحراف معیار از میانگین و فاصله اطمینان باید استفاده نمود؟
مطالعه ارتباط بین تغییرات اینترلوکین IL-6) 6) و کراتین کیناز (CK) سرم دختران فعال پس از دو نوع فعالیت زیربیشینه درون گرا و برون گرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر عبارت است از مطالعه ارتباط بین تغییرات اینترلوکین6 (IL-6) و کراتین کیناز (CK) سرم دختران فعال پس از دو نوع فعالیت زیربیشینه درون گرا و برون گرا. 30 دختر سالم فعال (76/1±07/23 سال، قد 83/4±50/163 سانتی متر، وزن 02/6±93/58 کیلوگرم، و max2VO برابر با 03/3±65/34 میلی لیتر بر کیلوگرم در دقیقه) از طریق نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه برون گرا (15 نفر) و درون گرا (15 نفر) تقسیم شدند و در فعالیت یک وهله ای دویدن روی نوارگردان با شدت70 تا 75 درصد ضربان قلب بیشینه و به مدت 30 دقیقه شرکت کردند، به طوری که شیب نوارگردان در گروه برون گرا 5- درصد و در گروه درون گرا صفر بود. نمونه های خونی جهت اندازه گیریIL-6 و CK سرم پیش، بلافاصله، و دو ساعت پس از فعالیت از آزمودنی ها گرفته شد. برای اندازه گیریIL-6 از روش الایزا و برای اندازه گیری CKاز روش IFCC/DGKC استفاده شد. از آزمون تحلیل واریانس با اندازه های تکراری و آزمون تعقیبی LSD برای مقایسه درون گروهی و آزمون t مستقل برای مقایسه بین گروهی و آزمون همبستگی پیرسون برای تعیین میزان همبستگی استفاده شد.
یافته ها نشان داد در گروه برون گرا میزان IL-6 سرم خون بلافاصله پس از فعالیت افزایش معناداری داشت، که این افزایش پس از دو ساعت قطع فعالیت نیز همچنان ادامه پیدا کرد (05/0p<). در هر دو گروه میزان CK پس از فعالیت افزایش معناداری یافت، که پس از دو ساعت قطع تمرین CK به طور معناداری در هر دو گروه بالاتر از پیش از تمرین بود (05/0p<). رابطه معناداری بین میزان IL-6 و CKدر دو گروه مشاهده نشد (05/0 < p). نتیجه اینکه در فعالیت های زیربیشینه برون گرا مقدار IL-6 افزایش می یابد و به نظر می رسد با وجود افزایش CK افزایش IL-6 مرتبط با آسیب عضلانی نیست.
تاثیر تمرینات ریتمیک بر عمق بخشی آرام سازی جودوکاران تیم ملی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی ارتباط بین آرام سازی و تمرینات ریتمیک با نظر به ساز و کارهای انعطاف پذیری – کارکردی سیستم عصبی، از موضوع هایی می باشد که در تحقیقات اخیر به آن اشاره شده است. هدف از تحقیق پیش رو، بررسی تاثیر تمرینات ریتمیک بر عمق بخشی آرام سازی جودو کاران تیم ملی بود. 30 ورزشکار مرد از تیم ملی جودو، در سه گروه ده نفرة کنترل، تجربی 1( گروه تمرینات آرام سازی) و تجربی 2 (گروه تمرینات آرام سازی و ریتمیک)، در این تحقیق مشارکت داشتند. بر اساس یک دورة اجرایی سه ماهه (دو دورة شش هفته ای که در شش هفتة اول، تمرینات آرام سازی برای دو گروه تجربی 1 و 2 در نظر گرفته شد و در شش هفتة دوم، برای گروه کنترل همانند دورة قبل، تمرینی در نظر گرفته نشد و برای دیگر گروه ها، تمرینات آرام سازی و ریتمیک به اجرا در آمد)، با استفاده از شاخص اندازه گیری EMG، داده ها ثبت شد و با به کارگیری آزمون های تحلیل واریانس یک طرفه و اندازه گیری های مکرر، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج حاصل از آزمون فرضیه ها، بیانگر این بود که بین آرام سازی گروه ها، اختلاف معنی داری وجود دارد. به عبارتی می توان گفت دوره های تمرینی و همچنین تمرین ریتمیک، در ارتقا آرام سازی تأثیر بسزایی دارد. یافته ها با توجه به فرضیه های اخیر و دیدگاه هایی که در زمینة تمرینات ریتمیک و آرام سازی مطرح اند، مورد بحث قرار گرفته است. نتایج پژوهش نشان داد که تمرینات ریتمیک آرام سازی را توسعه می دهد و موجب عمق بخشی آن می شود.
مقایسة اثر تعداد جلسات تمرین ایروبیک و یوگا بر مؤلفه های خودتوصیفی بدنی دانشجویان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از تحقیق حاضر، مقایسة اثر 5 و 10 هفته تمرین ایروبیک و یوگا بر مؤلفه های خودتوصیفی بدنی دانشجویان دختر بود. به این منظور 57 دانشجوی دختر غیرفعال دانشگاه فردوسی مشهد با دامنة سنی 25 – 19 سال که تجربه ای در روش های تمرینی منتخب نداشتند، انتخاب و به طور تصادفی و به تعداد مساوی به دو گروه تجربی ایروبیک و یوگا و یک گروه کنترل تقسیم شدند. آزمودنیهای گروه های تجربی، به مدت 10 هفته، 2 جلسه در هفته و 60 دقیقه در هر جلسه، در برنامة تمرینی مشخص شرکت کردند و آزمودنیهای گروه کنترل در این مدت در هیچ برنامة تمرینی سازمان یافته ای شرکت نداشتند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامة خودتوصیفی بدنی (PSDQ) در سه نوبت شروع، وسط و پایان برنامة تمرین استفاده شد. تحلیل واریانس یکطرفه و آزمون تعقیبی توکی نشان داد در پایان 5 هفته تمرین، مؤلفه های هماهنگی و لیاقت ورزشی در گروه یوگا نسبت به گروه ایروبیک و کنترل به طور معنیداری بیشتر بود (05/0P<). همچنین در پایان 10 هفته تمرین در گروه یوگا مؤلفه های هماهنگی و فعالیت بدنی نسبت به گروه کنترل، و مؤلفة قدرت نسبت به گروه ایروبیک و کنترل به طور معنیداری بالاتر بود (05/0P<). علاوه بر این، مؤلفة هماهنگی در گروه ایروبیک به طور معنیداری بیشتر از گروه کنترل بود (05/0P<). آزمون t گروه های وابسته نشان داد در گروه یوگا، مؤلفه های لیاقت ورزشی و قدرت در پایان 10 هفته تمرین به طور معنیداری بیشتر از 5 هفته تمرین بود (05/0P<). نتایج نشان داد در گروه یوگا، افزایش معنیدار مؤلفه های هماهنگی، فعالیت بدنی و لیاقت ورزشی به تأثیرات 5 هفتة اول و افزایش معنیدار قدرت به تأثیرات 5 هفتة دوم تمرین مربوط است. این نتایج به مزیت نسبی تمرینات یوگا و نیاز به تعداد جلسات بیشتر برای بهبود برخی از مؤلفه های خودتوصیفی بدنی اشاره دارد.
تاثیر روش درمان روان- فیزیولوژیکی ترکیبی بر قند خون بیمارن دیابتی نوع دوم(مقاله علمی وزارت علوم)
بررسی تاثیر هشت هفته تمرین هوازی بر FEV1 و FVC ریوی و رابطه آن با BMI در کارکنان مرد چاق شرکت ملی مناطق نفت خیز جنوب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی تاثیر هشت هفته تمرین هوازی بر حجم هوای بازدمی با فشار در ثانیه اول(FEV1)و ظرفیت حیاتی اجباری (FVC) ریوی و رابطه آن با شاخص توده بدن (BMI) در کارکنان مرد چاق شرکت ملی مناطق نفت خیز جنوب است. نخست آزمودنی ها برگه علاقه مندی پرسش نامه تعیین سلامتی و رضایت نامه را تکمیل کردند بدین منظور40 آزمودنی در دو گروه چاق نوع یک با میانگین سنی 5/2±47 سال قد 15/172 سانتی متر وزن5/2 ±87/78 کیلوگرم و شاخص توده بدن 5/3±56/26 کیلوگرم بر متر مربع و گروه چاق نوع دو با میانگین سنی 7±90/46 سال قد3±175 سانتی متر وزن4±17/100کیلو گرم و شاخص توده بدن 4±69/32 کیلوگرم بر متر مربع به صورت تصادفی انتخاب شدند. برای اجرای پژوهش وزن قد شاخص توده بدن و شاخص های اسپیرومتری (FVC و FEV1) اندازه گیری شد. پس از ثبت این اطلاعات به مدت 8 هفته دوگروه چاق نوع یک و دو تمرینات هوازی را با شدت 55 درصد VO2 max اجرا کردند که تا پایان هفته هشتم80 درصد VO2 max توان هوازی را انجام دادند که در این تحقیق شامل دویدن است. مجدداً از کلیه آزمودنی ها پس آزمون گرفته شد. نتایج پژوهش نشان داد بین نتایج FVC وFEV1 در مرحله پیش آزمون و پس آزمون در دوگروه چاق نوع یک و دو تفاوت معنی داری وجود دارد(05/0> P ). بعد از هشت هفته تمرین منتخب بین نتایج FVC و FEV1 در هر دو گروه تفاوت معنی داری وجود ندارد. بین شاخص توده بدن در دوگروه مذکور و شاخص های ریوی FVC و FEV1 رابطه معنی داری وجود دارد (05/0> P).
اثر تمرین استقامتی پیوسته بر IFN-γ ،IL-4و نسبت +CD4+/CD8 در موش های مبتلا به تومور سرطان سینه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش عبارت است از بررسی اثر تمرین استقامتی پیوسته بر میزان 4IL-، IFN-، و نسبت +8CD/+4CD در موش های مبتلا به تومور سرطان سینه. بدین منظور 80 سر موش بالب سی ماده (4 تا 5 هفته با میانگین وزنی54/167/17 گرم) خریداری و به شکل تصادفی در چهار گروه 20تایی ورزش- تومور- ورزش، ورزش- تومور- استراحت، استراحت- تومور- ورزش، استراحت- تومور- استراحت تقسیم شدند. تمرین استقامتی قبل از ایجاد تومور به شکل پیوسته و با شدت سبک تا متوسط به مدت هشت هفته روی دستگاه نوارگردان موش اجرا شد. این تمرینات در دو هفته اول با شدت 50 درصد max2VO و به مدت 20 دقیقه شروع شد و در نهایت در هفته هشتم به 75 درصد max2VO و مدت زمان 60 دقیقه در هر جلسه تمرینی رسید. تمرین استقامتی بعد از ایجاد تومور نیز به شکل پیوسته و با شدت سبک (50 درصد max2VO) به مدت20 دقیقه تا چهار هفته روی دستگاه نوارگردان موش اجرا شد. بعد از اتمام تمرینات و جداسازی طحال موش، تست اِلایزا برای سنجش میزان 4IL- و IFN- سرم و تست فلوسایتومتری برای سنجش نسبت +8CD/+4CD انجام شد. نتایج آماری نشان داد میزان تولید 4IL- به شکل معناداری در گونه های توموری به دنبال انجام ورزش استقامتی پیوسته کاهش یافت (05/0P<). با این حال میزان تغییرات IFN- و نسبت +8CD/+4CD به دنبال انجام ورزش استقامتی به لحاظ آماری معنادار نبود (05/0P>). طبق یافته های پژوهش حاضر در گونه های توموری، اجرای ورزش استقامتی پیوسته در کاهش عوامل التهابی توده سرطانی مؤثر است ولی به تنهایی قادر نیست اعمال افکتوری لنفوسیت های T را بهبود بخشد.
نیمرخ آنتروپومتریکی آمادگی جسمانی و مهارتی پسران 10 تا 20 سال و ظرفیت های قهرمانی شهرهای منتخب کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تعیین تفاوت زمینه های ورزشی (عوامل آنتروپومتریکی، آمادگی جسمانی و مهارتی) پسران 10 تا 20 سال پنج شهر کشور بود تا بر این اساس رشته های ورزشی مناسب هر شهر شناسایی شود. بدین منظور 230 نفر از پسران شهرهای تهران، مشهد، اصفهان، اردبیل و بابلسر (در مجموع 1150 پسر در چهار گروه سنی 10 تا 11 ، 12 تا 14، 15 تا 17 و 18 تا 20 سال) به روش تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. متغیرهایی مانند قد، وزن، شاخص توده بدن، قدرت پنجه دست و قدرت عمومی، انعطاف پذیری، توان انفجاری پاها، استقامت بی هوازی، توان هوازی و آزمون های مهارتی حمل توپ با دست، حمل توپ با پا و تبادل توپ تنیس با دیوار در آنها اندازه گیری شد. برای مقایسه هر کدام از متغیرها بین شهر های مختلف از روش ANOVA و آزمون تعقیبی LSD استفاده شد. یافته های پژوهش علاوه بر ارائه نیمرخ سلامتی، آمادگی جسمانی و مهارتی گروه های مورد مطالعه، تفاوت های معنی داری را بین برخی متغیرها در میان شهر ها نشان داد، به طوری که بعضی از شهرها برتری هایی از لحاظ عوامل آمادگی جسمانی و مهارتی داشتند. بر این اساس و با عنایت به خصوصیات جسمانی و مهارتی مورد نیاز رشته های ورزشی مختلف، به نظر می رسد بابلسر در رشته های ورزشی از جمله والیبال، بسکتبال، هندبال، واترپولو، کشتی، جودو و قایقرانی؛ اصفهان در رشته های ورزشی مثل پرتاب ها، شنا، فوتسال، فوتبال، دوهای نیمه استقامت، گروه ورزش های راکتی و گروه ورزش های رزمی؛ اردبیل در رشته های ورزشی از جمله دوهای استقامت، اسکی آلپاین و صحرانوردی، فوتبال و گروه ورزش های راکتی و مشهد در رشته های ورزشی مثل دوچرخه سواری استقامت، دوهای استقامت و نیمه استقامت دارای اولویت نسبی هستند. همچنین مقایسه نتایج تحقیق با طرح آمایش سرزمین و قطب بندی رشته های ورزشی نشان داد که یافته های تحقیق حاضر با نتایج طرح های مذکور در بعضی موارد همخوانی ندارد.
در مجموع، اطلاعات این طرح می تواند زمینه مناسبی را برای سرمایه گذاری هدفمند بخش های اجرایی ورزش کشور در عرصه ورزش قهرمانی فراهم آورد.
مقایسه هزینه انرژی راه رفتن در دامنه ای از سرعت ها بین دختران چاق و با وزن طبیعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدفِ پژوهش حاضر بررسیِ هزینه انرژی راه رفتن در دامنه ای از سرعت ها بین دو گروه دانشجویان دختر غیرورزشکار چاق و با وزن طبیعی بوده است. آزمودنی های این پژوهش را تعداد 19 دختر دانشجو که بر اساس شاخص توده بدن(BMI)به دو گروه چاق (9 n= 7/1±1/32=BMI کیلوگرم بر متر مربع) و با وزن طبیعی(10 n= 4/1±4/21= BMI کیلوگرم بر متر مربع) تقسیم شدند تشکیل دادند. برای اندازه گیری هزینه انرژی آزمودنی ها VO2 و VCO2 آزمودنی ها هنگامی که در شش سرعت (5/0 75/0 1 25/1 75/1 متر بر ثانیه؛ در دوره های پنج دقیقه ای و بین هر دوره پنج دقیقه استراحت) راه می رفتند توسط دستگاه تحلیل گر گاز اندازه گیری شد. هزینه انرژی ایستادن در ابتدای آزمون و در شرایطی که آزمودنی ها بدون هیچگونه تحرکی ایستاده بودند به مدت پنج دقیقه اندازه گیری شد. نتایج آزمون افزایش معناداری در میزان هزینه انرژی ناخالص (8/0± 31/4) و میزان هزینه انرژی خالص ( 6/0± 2/3) گروه چاق در مقایسه با میزان هزینه انرژی ناخالص (5/0± 13/3) و میزان هزینه انرژی خالص (5/0± 2/1) گروه با وزن طبیعی نشان داد. این در حالی است که وقتی داده ها را نسبت به وزن بدن استاندارد کردیم تفاوت بین دو گروه در رابطه با هر دو میزان هزینه انرژی ناخالص و خالص معنادار نبوده است. بر این اساس میزان هزینه انرژی ناخالص افراد چاق بیشتر از افراد با وزن طبیعی است؛ این تفاوت
در میزان هزینه انرژی خالص دو گروه نیز وجود دارد اما به دلیل میزان هزینه انرژی ایستاده کمتر در افراد چاق مقدار آن کمتر می باشد. با توجه به نتایج به دست آمده به نظر می رسد وزن بدن عامل اصلی تفاوت هزینه انرژی در سرعت های مختلف راه رفتن بین زنان چاق و با وزن طبیعی باشد اما موارد دیگری نظیر: عوامل بیومکانیکی و فیزیولوژیکی نیز نقش مؤثری در این افزایش دارند.
رابطه کم وزنی و اضافه وزن با آمادگی جسمانی و وضعیت اجتماعی - اقتصادی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی رابطه کم وزنی و اضافه وزن با آمادگی جسمانی و وضعیت اجتماعی – اقتصادی دانش آموزان بود. به این منظور 384 دانش آموز پسر و دختر مقاطع دبستان، راهنمایی و دبیرستان شهرستان اراک (با میانگین سن 6/3± 5/12 سال، وزن 4/13± 48/51 کیلوگرم و قد 27/11±163 سانتیمتر) به طور تصادفی به عنوان آزمودنی انتخاب شدند. برای تعیین کم وزنی و اضافه وزن از BMI – Cut off و صدک های آن استفاده شد. به این صورت که اگر BMI کوچک تر یا مساوی نقطه 15 درصد باشد، فرد کم وزن و اگر بین نقطه 15 تا 85 درصد باشد، فرد در رده وزنی قابل قبول است. اگر BMI بین نقطه 85 تا 95 درصد باشد، فرد اضافه وزن دارد و اگر BMI بزرگ تر از نقطه 95 درصد باشد، فرد چاق است. برای بررسی وضعیت آمادگی جسمانی از شاخص های استقامت عضلانی (دراز و نشست)، توان انفجاری (پرش ارتفاع)، انعطاف پذیری (رساندن دست در حالت نشسته به پا)، چابکی (دوی 4 ´ 9 متر) و استقامت قلبی تنفسی (دو 540 متر) و برای بررسی وضعیت اجتماعی اقتصادی خانواده ها از پرسشنامه وضعیت اجتماعی اقتصادی استفاده شد. در پژوهش حاضر، از ضریب همبستگی پیرسون برای بررسی ارتباط بین کم وزنی و اضافه وزن با وضعیت اجتماعی، اقتصادی و از روش ضریب همبستگی اسپیرمن برای بررسی ارتباط بین آمادگی جسمانی با کم وزنی و اضافه وزن و همچنین ارتباط آن با وضعیت اجتماعی – اقتصادی استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد، بین کم وزنی با آمادگی جسمانی دانش آموزان ارتباط معنی داری وجود داشت (05/0 P£)، درحالی که بین اضافه وزن با آمادگی جسمانی دانش آموزان ارتباط معنی داری مشاهده نشد. علاوه بر این، بین شاخص توده بدن (BMI) با آمادگی جسمانی دانش آموزان هم ارتباط معنی داری دیده شد (05/0 P£). از سوی دیگر، بین هر یک از متغیرهای وضعیت اجتماعی – اقتصادی دانش آموزان هم ارتباط معنی داری وجود داشت (05/0P£)، درحالی که به تفکیک جنسیت بین دانش آموزان پسر رابطه معنی دار (05/0P£)، ولی بین دانش آموزان دختر رابطه معنی داری مشاهده نشد. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد، دانش آموزانی که از نظر BMI پایین تر از وزن قابل قبول بودند، از نظر آمادگی جسمانی آماده تر از دیگر دانش آموزان بودند. همچنین وضعیت اجتماعی – اقتصادی ارتباطی با BMI دانش آموزان نداشت، ولی آمادگی جسمانی دانش آموزانی که وضعیت اجتماعی – اقتصادی بهتری داشتند، بهتر بود.
بررسی میزان آگاهی کشتی گیران باشگاه های شهر تهران در مورد دوپینگ و برآورد آنها از شیوع فعلی در کشور (1385 –1386)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه دوپینگ در ورزشکاران به معضل پیچیده ای تبدیل شده است. باتوجه به اینکه کشتی، ورزش ملی و بومی کشور محسوب می شود و با عنایت به اینکه احتمال سوء مصرف دارو باتوجه به ماهیت قدرتی این رشته زیاد است، بر آن شدیم تا میزان آگاهی کشتی گیران باشگاه های شهر تهران در مورد دوپینگ و برآورد آنها از شیوع فعلی در کشور را بررسی کنیم. به این منظور در یک مطالعه مقطعی، 426 نفر در دوره زمانی 86 – 1385 مورد ارزیابی قرار گرفتند. برای این کار از پرسشنامه ای که روایی و پایایی آن به صورت pilot بر روی 30 نفر مورد سنجش قرار گرفته بود، استفاده شد. برای اجرا، پرسشگران طرح به باشگاه هایی که با نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شده بودند مراجعه و پرسشنامه را بین ورزشکاران توزیع و پس از تکمیل، دریافت کردند. داده ها با برنامه SPSS آنالیز آماری شد.یافته های تحقیق نشان داد آگاهی کشتی گیران از سه حیطه دوپینگ، آشنایی با داروهای غیرمجاز و شناخت عوارض جانبی به ترتیب در 8/70، 8/95 و 5/99 درصد موارد ضعیف یا متوسط ارزیابی شد. در مورد مشاوران ورزشکاران، 8/40 درصد دوستان، 13 درصد مربی و 2/5 درصد پزشکان را عنوان کردند. به ترتیب 4/35 و 5/12 درصد کشتی گیران شیوع سوءمصرف در رقابت های لیگ و ورزشکاران هم باشگاهی خود را بیش از 50 درصد برآورد کردند. به طور کلی می توان نتیجه گرفت که کشتی گیران شهر تهران در حوزه دوپینگ دانش مناسبی ندارند، به همین دلیل تدوین برنامه آموزشی جامع با عنایت به کلیه مخاطبان و با هدف رفع ناآگاهی، اصلاح باورهای نادرست، هوشیار ساختن آنان در مورد تبعات دوپینگ و توجه به ارزش ها در مواجهه با دوپینگ، ضروری است.
تاثیر یک دوره تمرین هوازی منتخب روی چرخ کارسنج با برخی شاخص های تهویه ای در مصدومین شیمیایی گازهای جنگی (گازخردل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مطالعه تاثیر تمرین هوازی منتخب بر برخی شاخص های تهویه ای مانند حجم بازدمی اجباری در ثانیه اول( ) تهویه ارادی بیشینه (MVV) ظرفیت حیاتی (VC) و حجم جاری (TV) در مصدومین شیمیایی گازهای جنگی(گاز خردل) بود. به همین منظور 14 نفر از جانبازان شیمیایی ریوی که در اثر تماس با گاز خردل دچار ضایعه ریوی در حد متوسط (ملاک جهت ورود به تحقیق در دامنه بین 51 تا 65 درصد پیش بینی شده)دچار هستند با میانگین سنی 08/8±89/44 سال وزن57/12±41/77 کیلوگرم حجم بازدمی اجباری در ثانیه اول 42/9±81/61 درصد پیش بینی شده انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه کنترل (6 نفر) و تجربی (8 نفر) تقسیم شدند. ابتدا بیماران پیش آزمون اسپیرومتری مربوط به MVV VCو TV و سپس آزمون اصلاح شده بروس را برای تعیین اجرا کردند. آنگاه گروه تجربی به مدت 4 هفته برنامه تمرین هوازی منتخب را با چرخ کارسنج با شدت 70 تا 80 درصد به مدت 20 تا 30 دقیقه و سه بار در هفته اجرا کردند و سپس از هر دو گروه پس آزمون گرفته شد. پس از آنالیز آماری در سطح 05/ 0 < P نتایج تحقیق نشان داد که تمرین هوازی منتخب با چرخ کارسنج بر مقدار MVV VCو TV گروه تجربی در پس آزمون نسبت به پیش آزمون تاثیر اندکی داشته است که از نظر آماری معنی دار نبوده است (مقادیرp به ترتیب 361/0 528/0 063/0 187/0). همچنین تغییرات بین گروهی عوامل مذکور در مقایسه با پیش آزمون و پس آزمون نیز معنی دار نبوده است(مقادیرP به ترتیب 724/0 898/0 445/0 628/0). نتایج نشان می دهد تمرین هوازی منتخب با چرخ کارسنج به مدت 4 هفته ی بر شاخص های تهویه ای ( MVV VCو TV) جانبازان شیمیایی ریوی تاثیر ندارد.
تاثیر چرخه شبانه روزی بر پاسخ سگمانST الکتروکاردیوگرام قلب ورزشکاران به آزمون زیربیشینه 195PWC(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر با هدف بررسی تاثیر چرخه شبانه روزی بر پاسخ سگمان ST الکتروکاردیوگرام قلب ورزشکاران به آزمون زیربیشینه 195PWC انجام گرفته است. در این تحقیق تعداد 13 نفر آزمودنی مرد با میانگین و انحراف معیار سن 3/2± 7/23 سال وزن 2/4± 69 کیلوگرم و قد 3/2±5/176 سانتی متر از میان دانشجویان دو سال آخر رشته تربیت بدنی شرکت کردند. در ساعت 8 صبح از آزمودنیها نمونههای الکتروکاردیوگرام وضعیت استراحت ECG) استراحت( گرفته شد. سپس آزمون 195 PWC به اجرا درآمد و بلافاصله پس از آن الکتروکاردیوگرام آزمودنیها ECG) صبح( گرفته شد. در ساعت 17 همان روز مجدداً آزمون 195 PWC به اجرا در آمد و پس از آن الکتروکاردیوگرام آزمودنیها ECG) عصر( ثبت شد. آزمون 195 PWC باعث تغییر معنی دار پاسخ سگمان ST الکتروکاردیوگرام قلب ورزشکاران در هر دو نوبت صبح و عصر نسبت به حالت استراحت شد اما تفاوت معنیداری بین میانگین اندازههای صبح و عصر مشاهده نشد (استراحت: 017/0± 053/0 صبح: 011/0± 023/0 عصر:
004/0± 000/0 میلی ولت 05/0P<). یافتههای تحقیق نشان میدهد هر چند که آزمون 195 PWC باعث کاهش معنیدار (از لحاظ آماری) ولتاژ سگمان ST میشود اما این کاهش از لحاظ پاتولوژیک معنیدار نیست (کمتر از 1/0 میلی ولت)؛ ضمن اینکه وقت روز (صبح یا عصر) روی پاسخ سگمان ST تاثیر نمیگذارد.
اثرات یک جلسه تمرین موازی استقامتی- مقاومتی بر تغییرات هماتولوژیک مردان ورزشکار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ورزش و علوم زیست حرکتی سال ۱ بهار ۱۳۸۸ شماره ۲
17 - 26
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از این پژوهش، بررسی اثرات یک جلسه تمرین موازی استقامتی و مقاومتی بر تغییرات هماتولوژیک مردان ورزشکار بود. روش شناسی: بدین منظور، هشت دانشجوی تربیت بدنی دانشگاه گیلان با میانگین سن 51/1±21 سال، وزن 85/8±25/74 کیلوگرم و قد 57/5±2/178 سانتی متر به صورت داوطلب در پژوهش شرکت کردند. آزمودنی ها تمرینات موازی استقامتی و مقاومتی را در یک جلسه 90 دقیقه-ای انجام دادند. اندازه گیری تغییرات خون شناسی آزمودنی ها (WBC، RBC، HCT، HB، MCH، MCHC، MCV، PLT و PV) در فواصل زمانی قبل از تمرین، بلافاصله و سه ساعت پس از تمرین صورت گرفت. از آزمودنی ها خواسته شده بود حداقل 12 ساعت پیش از اولین خون گیری ناشتا باشند. در هر مرحله از خون گیری، پنج سی سی خون از ورید بازویی آزمودنی ها گرفته شد. نتایج: برای تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر و آزمون تعقیبی بن فرونی برای بررسی تغییرات هماتولوژیک در سطح 05/0 P < استفاده شد. نتایج تحلیل داده ها نشان داد مقدار RBC، HCT و HB بلافاصله پس از تمرین افزایش غیر معنی دار و سه ساعت پس از آن کاهش معنی داری نسبت به پیش از تمرین داشت (05/0 P≤). اما تفاوت معنی داری درشاخص های WBC، MCH، MCHC، MCV، PLT و PV مشاهده نشد (05/0 P>). نتیجه گیری: با توجه به کاهش شاخص های مؤثر در اکسیژن رسانی به عضلات فعال و تأثیر نامطلوب احتمالی بر اجرای ورزشکاران به مربیان توصیه می شود در تجویز برنامه های تمرین موازی بیشتر احتیاط نمایند.