حمید آقاعلی نژاد

حمید آقاعلی نژاد

مدرک تحصیلی: دانشیار فیزیولوژی ورزشی، دانشگاه تربیت مدرس

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۵۵ مورد.
۱.

تاثیر یک وهله فعالیت مقاومتی بر پاسخ های هورمونی و ایمنی در محیط گرم(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۴۹ تعداد دانلود : ۱۱۶
زمینه و هدف : ورزش در محیط گرم منجر به تغییر واکنش هورمون های استرسی و عوامل ایمنی متفاوت از محیط معمولی می شود. هدف از تحقیق حاضر  بررسی تاثیر یک وهله فعالیت مقاومتی بر پاسخ های هورمونی و ایمنی در محیط گرم بود. روش تحقیق: تعداد 8 آزمودنی پسر با میانگین سنی 2±27 سال در فرآیند تحقیق شرکت کردند. برنامه تمرین ابتدا در محیط طبیعی (20 o C) و یک هفته بعد در محیط گرم (35 o C ) اجرا شد. یک ساعت پیش، بلافاصله و یک ساعت پس از فعالیت مقاومتی با شدت 70 درصد یک تکرار بیشینه که اجرای 3 نوبت با 10 تکرار را شامل می گردید؛ نمونه های خونی گرفته شد. در هر دو محیط، دمای بدن از ناحیه زیر بغل اندازه گیری شد. مقادیر اینترلوکین-15 (IL-15)، پروتئین شوکی گرمایی 70 (HSP70)، تستوسترون و کورتیزول سرم به روش الایزا اندازه گیری شدند. از آزمون تحلیل واریانس با اندازه های تکراری و آزمون تعقیبی بونفرونی برای استخراج نتایج استفاده شد و سطح معنی داری 0/05≥p منظور گردید. یافته ها: افزایش معنی داری در مقادیر کورتیزول (004/0p=)، تستوسترون (0/02=p)،HSP70  (p=0/001) و IL-15 (p=0/03) پس از فعالیت مقاومتی در محیط گرم نسبت به محیط معمولی؛ بدست آمد. نتیجه گیری: با این فرض این که محیط گرم با افزایش کورتیزول موجب سرکوبی IL-15 می گردد و کاهش این سایتوکاین، احتمالا هایپرتروفی عضلانی را محدود می کند؛ می توان گفت فعالیت مقاومتی حاد در محیط گرم اثرات مثبت فعالیت به منظور هایپرتروفی را کاهش می دهد.
۲.

تأثیر چهار هفته تمرین تناوبی شدید همراه با محدودیت جریان خون بر آمادگی قلبی عروقی و سطوح سرمی سایتوکاین های التهابی اینترلوکین-6 و اینترلوکین-17 در مردان جوان فعال فعالیت های ورزشی شدید، محدودیت جریان خون و التهاب(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تمرین اینتروال شدید حداکثر اکسیژن مصرفی سایتوکاین محدودیت جریان خون

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۰۹ تعداد دانلود : ۴۹۶
تمرینات تناوبی شدید و محدودیت جریان خون سبب ایجاد تغییرات فیزیولوژیکی زیادی در ورزشکاران می شود. هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر 4 هفته تمرینات تناوبی شدید همراه با محدودیت جریان خون بر آمادگی قلبی عروقی و سایتوکاین های التهابی اینترلوکین-6 و اینترلوکین-17 در دانشجویان مرد جوان فعال بود. 18 دانشجوی فعال شهر تهران با دامنه سنی 20 تا 30 سال به صورت نمونه گیری در دسترس به سه گروه 1. تمرین به همراه محدودیت جریان خون، 2. تمرین و 3. محدودیت جریان خون تقسیم شدند. آزمودنی ها تمرین به همراه محدودیت جریان خون را به مدت 4 هفته و 3جلسه در هفته اجرا کردند. نمونه های خونی، پیش و پس از آزمون به صورت ناشتا گرفته شد. براساس نتایج تمرینات ورزشی به همراه محدودیت جریان خون سبب ایجاد تغییرات معناداری در مقدار Vo2max یا vVo2max در گروه های پژوهش نشده است. با توجه به نتایج، آزمون های آماری در مورد میزان اینترلوکین 6 و اینترلوکین 17 در حالت استراحت بین گروه ها متفاوت بود. میزان این دو شاخص در گروه تمرین با دو گروه تفاوت معناداری را نشان داد (05/0>P). IL-6 در گروه تمرین به تنهایی، کاهش یافته و میزان IL-17 افزایش داشته است. کاهش میزان سایتوکاین التهابی IL-6 در حالت استراحت در گروه تمرین می تواند نشان دهنده کاهش نسبی میزان استرس در این گروه باشد. از سوی دیگر، کاهش مقادیر اینترلوکین-17 در گروه های محدودیت جریان خون را شاید بتوان به ضعف نسبی سیستم ایمنی و افت عملکرد سلول های T کمکی 17 در این گروه ها نسبت داد.   
۳.

هنجاریابی آزمون آمادگی جسمانی استاندارد کانادایی (CSTF) در دانش آموزان با کم توان ذهنی مقاطع متوسطه اول و متوسطه دوم استان همدان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آزمون کانادایی نورم سنجی کم توان ذهنی آمادگی بدنی قدرت استقامت انعطاف پذیری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۰۴ تعداد دانلود : ۴۷۸
هدف این پژوهش، نورم سنجی آمادگی جسمانی دانش آموزان کم توان ذهنی توسط آزمون آمادگی جسمانی استاندارد کانادایی ( CSTF ) بود؛ براین اساس، 314 دانش آموز (115 دختر و 199 پسر) کم توان ذهنی آموزش پذیر (دامنه بهره هوشی: 70-50، سن: 55/2 ± 53/18 سال)، ازطریق مدارس استثنایی استان همدان انتخاب شدند. نخست، قد، وزن، و نمایه توده بدنی دانش آموزان سنجیده شدند. سپس، آزمون های میدانی انعطاف پذیری، استقامت و قدرت ماهیچه ای و اکسیژن مصرفی بیشینه ( VO2max )، توسط مجموعه آزمون CSTF برآورد شدند. آمار توصیفی، آزمون آنوای یک سویه و صدک های 20، 40، 60 و 80، برای آنالیز داده ها و تدوین هنجارهای آن استفاده شدند. نتایج نشان داد که تفاوت معناداری بین دختران و پسران در هریک از متغیرهای استقامت عضلانی، قدرت ماهیچه ای و اکسیژن مصرفی بیشینه وجود داشت ( 0.05 > P )؛ اما انعطاف پذیری تفاوت معنا داری را نشان نداد ( 0.05 P > ). میانگین و انحراف استاندارد آزمون انعطاف پذیری 89/9 ± 85/19 (سانتی متر)، شنای سوئدی 48/8 ± 89/11 (عدد)، درازونشست 54/9 ± 26/19 (عدد در دقیقه)، قدرت پنجه 64/5 ± 74/14 (کیلوگرم) و ظرفیت هوازی 97/5 ± 51/60 (میلی لیتر بر کیلوگرم در دقیقه) بود. داده های پژوهش حاضر می توانند برای نمره دهی و درجه بندی دانش آموزان دختر و پسر کم توان ذهنی استان همدان به کار روند.
۴.

ویژگی های تیپ بدنی، ترکیب بدنی و فیزیولوژیک بازیکنان هندبال نوجوانان و جوانان مرد نخبه ایران به تفکیک پست بازی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: هندبال پیکرسنجی ترکیب بدنی توان هوازی پست بازی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۰۴۰ تعداد دانلود : ۹۱۲
هدف پژوهش حاضر، مقایسه ویژگی های تیپ بدنی، ترکیب بدنی و فیزیولوژیک بازیکنان تیم ملی هندبال نوجوانان و جوانان مرد نخبه ایران، به تفکیک پست بازی بود. براساس پست های بازی، بازیکنان در پست گوش (10 نفر)، پست بغل (11 نفر)، پست خط زن (11 نفر)، پست پخش (10 نفر) و پست دروازبان (هشت نفر) طبقه بندی شدند. میانگین سنی بازیکنان 3/2 ± 17 سال بود. ویژگی های پیکری (با استانداردهای انجمن بین المللی پیشبرد پیکرسنجی ورزشی و به وسیله کالیپر و متر پیکرسنجی) و فیزیولوژیک توان هوازی (آزمون یک مایل دویدن)، توان بی هوازی (آزمون وینگیت 30 ثانیه با کارسنج مونارک) و قدرت پنجه (قدرت گرفتن پنجه با دستگاه دینامومتر) نیز ارزیابی شدند. برای مقایسه ویژگی های موردبررسی در پست های مختلف، از آزمون تحلیل واریانس یک طرفه استفاده شد. یافته ها نشان داد که بازیکنان پست گوش با میانگین 6/5 ± 180 کوتاه قدترین بازیکنان هستند و این مقدار در مقایسه با دیگر پست ها معنادار است ( 0.05 ≥ P ). سایر متغیرهای پیکری دربین پست های مختلف معنادار نیستند ( 0.05 < P ). از متغیرهای فیزیولوژیک، توان هوازی دربین پست های گوش-خط زن، خط زن-پخش، پخش-دروازبان و دروازبان-گوش، تفاوت معنادار دارد ( 0.05 ≥ P ) (پخش < گوش < بغل < خط زن < دروازبان). نتایج نشان داد که بازیکنان تیم ملی هندبال نوجوانان و جوانان مرد نخبه ایران، شرایط فیزیکی و فیزیولوژیک مناسبی ندارند. با توجه به نقش های ویژه بازیکنان در هر پست و نیازمندی فیزیکی و فیزیولوژیک آن پست، استفاده از این داده ها به عنوان مرجع در کشف یا شناسایی بازیکنان در پست های مختلف مفید خواهد بود.
۵.

تاثیر یک دوره تمرین استقامتی اینتروال همراه با نانوذرات سلنیوم بر بیان فاکتورهای LC3 و mTOR در عضله EDL موش های مبتلا به سرطان پستان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سرطان ورزش نانوذرات سلنیوم اتوفاژی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۳۷ تعداد دانلود : ۳۷۶
هدف از مطالعه حاضر، بررسی تاثیر یک دوره فعالیت ورزشی تناوبی همراه با نانوذرات سلنیوم بر بیان فاکتورهای اتوفاژی در موش های مبتلا به سرطان پستان بوده است. بدین منظور تعداد 64 سر موش بالب سی با دامنه ی سنی 3 تا 5 هفته به شکل تصادفی به گروه های کنترل، تمرین اینتروال، نانوذرات سلنیوم و تمرین اینتروال همراه با مصرف نانوذرات سلنیوم تقسیم شدند. قبل از سرطانی کردن، 6 هفته تمرین به عنوان اثر پیشگیری کننده و آماده سازی بر روی موش ها اعمال گردید و بعد از آن برای القا سرطان از رده سلولی 4T1 و پروتکل تمرین تناوبی و مصرف نانوذرات سلنیوم به مدت 6 پس از القا هفته انجام شد. یافته های تحقیق با استفاده از آزمون تحلیل واریانس سه سویه آنالیز شد، تاثیر سرطان بر بیان mTOR و تاثیر تمرین بر LC3 معنی دار بوده است. با توجه به نتایج به دست آمده از مطالعه حاضر مصرف نانوذرات سلنیوم نتوانسته به تنهایی از آتروفی عضلانی ممانعت کند با این وجود مصرف نانوذرات سلنیوم در کنار تمرینات ورزشی تا حد زیادی توانسته از آتروفی عضلانی جلوگیری نماید. نهایتاً بر اساس این نتایج سازگاری در ژن های اتوفاژی احتمالا یک تقابل جبرانی برای تعدیل هموستاز بدن است.
۶.

تأثیر شش هفته تمرین تناوبی بر حجم تومور و سطوح آدیپونکتین و لپتین در بافت چربی و عضلانی موش های ماده مبتلا به سرطان پستان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کاشکسی تمرین تناوبی حجم تومور آدیپونکتین لپتین

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۶۷ تعداد دانلود : ۳۴۰
کاشکسی از عوارض اصلی سرطان است. تغییر در سطوح آدیپوکین هایی مانند لپتین و آدیپونکتین نقش مؤثری در تسریع یا کندشدن فرایند کاشکسی دارد. تمرینات ورزشی راهکاری مؤثر برای مقابله با کاشکسی هستند؛ بااین وجود، سازوکار آن هنوز مشخص نیست؛ براین اساس، هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر شش هفته تمرین تناوبی بر سطوح آدیپونکتین و لپتین بافت عضلانی و چربی در موش های مبتلا به سرطان پستان بود. تعداد 20 سر موش ماده Balb/c شش تا هشت هفته ای با میانگین وزن 15-14 گرم، حدود 10 روز بعد از سرطانی شدن با تزریق رده سلولی در دو گروه کنترل و تمرین تناوبی قرار گرفتند. موش های گروه تمرین تناوبی، 10 وهله دویدن دودقیقه ای با 70 درصد سرعت بیشینه و بلافاصله دو دقیقه ریکاوری فعال با 50 درصد سرعت بیشینه را اجرا کردند. این برنامه تمرینی پنج جلسه در هفته و به مدت شش هفته انجام شد. درنهایت، بافت چربی احشایی و عضله دوقلو برداشته شد و عوامل موردنظر به روش الایزا اندازه گیری شدند. حجم تومور با کولیس دیجیتال اندازه گیری شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون تی مستقل استفاده شد. نتایج افزایش معنادار آدیپونکتین را در بافت چربی (0.013P =) و کاهش لپتین بافت چربی (P =) و عضلانی (0.025P =) نشان داد. همچنین، کاهش آتروفی عضلانی و کاهش حجم تومور در گروه تمرین مشاهده شد. به نظر می رسد که بخشی از اثرگذاری مثبت فعالیت ورزشی در کاهش تحلیل توده عضلانی نمونه های سرطانی با تعدیل سطوح آدیپوکاین ها ازجمله لپتین و آدیپونکتین مرتبط است.
۷.

بررسی تفاوت دو شدت گرم کردن متوسط و شدید در پاسخ های پویایی اکسیژن مصرفی دوره ریکاوری پس از فعالیت پیشینه پیوسته در زنان بسکتبالیست

کلیدواژه‌ها: پویایی اکسیژن مصرفی دوره ریکاوری گرم کردن فعالیت بیشینه پیوسته

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۹۲ تعداد دانلود : ۳۱۰
مقدمه و هدف: با توجه به اهمیت انجام گرم کردن و تاثیر آن بر مکانیزم های فیزیولوژیکی پویایی اکسیژن مصرفی دوره ریکاوری ،پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر شدت گرم کردن بر پاسخ پویایی اکسیژن مصرفی دوره ریکاوری پس از فعالیت بیشینه ی پیوسته در بازیکنان بسکتبال زن انجام پذیرفت. روش: 7 بازیکن بسکتبال زن با میانگین سنی 52/1 ± 21 سال ، قد 72/3 ± 8/166 سانتی متر ، توده بدن 76/5 ± 85/60 کیلوگرم و میانگین شاخص توده بدن 72/1 ± 7/21 کیلو گرم بر متر مربع و حداکثر اکسیژن مصرفی برابر با 40/3 ± 44/41 میلی لیتر بر کیلو گرم بر دقیقه در این پژوهش شرکت کردند. پس از اندازه گیری Vo2max، آزمودنی ها در دو جلسه جداگانه، دو پروتکل گرم کردن متوسط و شدید را اجرا و سپس فعالیت بیشینه پیوسته (پروتکل بالک و ویر)، تا رسیدن به حد واماندگی انجام دادند. تمام گازهای تنفسی در طی فعالیت و 10 دقیقه از ابتدای دوره ریکاوری با استفاده از دستگاه تجزیه گاز های تنفسی جمع آوری شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تی همبسته استفاده شد. یافته ها: بر اساس یافته های پژوهش در نصف زمان ریکاوری و نصف زمان ریکاوری نبض اکسیژن تفاوت معنی دار مشاهده نشد (05/0<p). نتیجه گیری: گرم کردن بدون توجه به شدت آن، سبب بهبود اجرای ورزشی می شود اما روند تغییرات اکسیژن مصرفی در دوره ی ریکاوری پس از این دو نوع پروتکل ورزشی مشابه می باشد.
۸.

تأثیر تمرین هوازی و هوای آلوده به ذرات کربن سیاه بر بیان ژن IL-6 در بافت های هیپوکمپ و قشر قدامی مغز موش های صحرایی نر ویستار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تمرین هوازی هوای آلوده ذرات کربن سیاه IL-6 هیپوکمپ قشر قدامی مغز

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۷۳ تعداد دانلود : ۲۷۷
هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر تمرین هوازی و هوای آلوده به ذرات کربن سیاه بر بیان ژن اینترلوکین-شش در هیپوکمپ و قشر قدامی مغز موش های صحرایی نر بود. 24 سر موش نر نژاد ویستار هشت تا ده هفته ای به طور تصادفی در چهار گروه الف) کنترل، ب) آلودگی، ج) تمرین و د) تمرین- آلودگی قرار گرفتند. از دستگاه تزریق ذرات و اتاقک (فالونک) به منظور قرارگیری حیوانات در معرض ذرات کربن سیاه با قطر کمتر از ده میکرون استفاده شد. موش های گروه های آلودگی و تمرین- آلودگی به مدت چهار هفته (پنج روز در هفته، دو ساعت در روز) در معرض هوای آلوده به ذرات کربن سیاه قرار گرفتند. پس از هر جلسه آلودگی، گروه تمرین – آلودگی به همراه گروه تمرین به اجرای برنامه تمرین هوازی با 50 درصد سرعت بیشینه خود (60 دقیقه در هر جلسه) پرداخته و 24 ساعت پس از آخرین جلسه حیوانات قربانی شدند. با استفاده از روش ریل  تایم- Pcr ، بیان ژن اینترلوکین-شش بافت های هیپوکمپ و قشر قدامی مغز موش ها مورد ارزیابی قرار گرفت. جهت تعیین معنادار بودن تأثیر تمرین و آلودگی از تحلیل واریانس دوطرفه استفاده گردید. هوای آلوده به ذرات کربن سیاه منجر به افزایش معنی داری در بیان ژن اینترلوکین-شش بافت های هیپوکمپ ( 0.007 = P ) و قشر قدامی مغز ( 0.010 = P ) گردید، بااین وجود تمرین هوازی تأثیر معنی داری بر بیان این ژن نداشت. باوجود عدم معنی داری تأثیر تمرین هوازی بر بیان ژن اینترلوکین-شش نتایج این تحقیق نشان داد که میزان بیان این ژن در گروه های تمرین و آلودگی- تمرین کمتر از گروه آلودگی بود. بنابراین به نظر می رسد تمرین می تواند با کاهش اینترلوکین-شش در مغز اثرات التهاب عصبی ناشی از آلودگی را تعدیل کند.
۹.

اثر هشت هفته تمرین هوازی بر میزان اشتها، کالری دریافتی و رفتار تغذیه ای زنان غیر فعال دارای اضافه وزن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اضافه وزن تمرین استقامتی اشتها انرژی دریافتی رفتار تغذیه ای

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی تغدیه ورزشی و مکملها و مواد نیروزا
تعداد بازدید : ۱۱۶۵ تعداد دانلود : ۷۷۵
هدف از پژوهش حاضر، بررسی تأثیر هشت هفته تمرین هوازی بر میزان اشتها، کالری دریافتی و رفتار تغذیه ای زنان غیرفعال دارای اضافه وزن بود. بدین منظور، 30 دانشجوی دارای اضافه وزن به صورت تصادفی به دو گروه تمرین (با میانگین سنی 67/3 ± 73/22 سال، قد 65/6 ± 5/165 سانتی متر، وزن 03/10 ± 48/74 کیلوگرم و نمایه توده بدن 47/2 ± 50/27) و کنترل (با میانگین سنی 51/2 ± 91/22 سال، قد 55/3 ± 73/163 سانتی متر، وزن 15/8 ± 83/74 کیلوگرم و نمایه توده بدن 75/2 ± 20/28) تقسیم گردیدند. ابتدا، آزمودنی ها پرسش نامه رفتار تغذیه ای، بسامد غذایی و میزان اشتها را تکمیل نمودند و ویژگی های آنتروپومتریک آن ها اندازه گیری گردید. قابل ذکر است که گروه تمرین به مدت هشت هفته در برنامه تمرین هوازی با شدت متوسط شرکت کرد و گروه کنترل در این مدت زندگی روزمره خود را ادامه داد . 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین، آزمودنی ها مجدداً پرسش نامه های مذکور را تکمیل نمودند و ویژگی های آنتروپومتریک آن ها اندازه گیری گشت. تحلیل آماری با استفاده از آزمون تی وابسته و مستقل نشان می دهد که تمرین سبب کاهش معنا دار ( 0.01 > P ) انرژی دریافتی در گروه تمرین، همراه با کاهش معنا دار مصرف چربی ( 0.01 > P ) و کربوهیدرات ( 0.05 > P ) شده است؛ درحالی که تغییرات انرژی دریافتی بین دو گروه تفاوت معنا داری را نشان نمی دهد ( 0.05 < P ). علاوه براین، هیچ گونه تغییری در میزان اشتها در گروه ها مشاهده نمی شود ( 0.05 < P ). یافته ها بیانگر این است که هشت هفته تمرین هوازی با شدت متوسط منجر به کاهش انرژی دریافتی و میزان کربوهیدرات و چربی مصرفی در گروه تمرین می شود، اما این تغییرات به اندازه ای نیست که تفاوتی با گروه کنترل داشته باشد؛ از این رو، به نظر می رسد که ارائه برنامه غذایی یا آموزش تغذیه ای همراه با برنامه ورزشی می تواند نتایج مؤثرتری را در پی داشته باشد.
۱۰.

مقایسه ی پویایی اکسیژن مصرفی دوره ریکاوری پس از دو فعالیت بیشینه پیوسته و اینتروال در بازیکنان بسکتبال زن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: پویایی اکسیژن ریکاوری نصف زمان ریکاوری اکسیژن نصف زمان ریکاوری نبض اکسیژن کل اکسیژن مصرفی ریکاوری فعالیت بیشینه پیوسته فعالیت بیشینه اینتروال

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۷ تعداد دانلود : ۲۲
مقدمه و هدف: پویایی اکسیژن پس از تمرین به عنوان شاخص مهم آمادگی و سلامت قلب و عروق محسوب می شود. هدف از این تحقیق، مقایسه پویایی اکسیژن دوره ریکاوری پس از دو فعالیت بیشینه  پیوسته و اینتروال در بازیکنان بسکتبال زن است. روش شناسی: در این پژوهش 7 بازیکن بسکتبال زن انتخاب و در 3 جلسه جداگانه با فاصله 48 ساعت در این آزمون شرکت کردند. جلسه اول شامل پروتکل ورزش فزاینده جهت تعیین حداکثر اکسیژن مصرفی و جلسه دوم شامل پروتکل فعالیت بیشینه پیوسته بالک و ویر(1959) تا سرحد واماندگی و جلسه سوم شامل پروتکل فعالیت بیشینه اینتروال با وهله های 1 دقیقه دویدن روی نوارگردان با شدت 120 درصد  Vvo2 max و 2 دقیقه استراحت تا رسیدن به سرحد واماندگی اجرا شد. به منظور ارزیابی متغیرهای پژوهش، تغییرات گازهای تنفسی در تمام طول مدت فعالیت و 10 دقیقه از دوره ریکاوری ثبت گردید. یافته ها: تجزیه و تحلیل داده های تحقیق با استفاده آزمون t همبسته در سطح0/05< P انجام گرفت. یافته های پژوهش حاضر نشان داد پس از دو فعالیت بیشینه پیوسته و اینتروال در نصف زمان ریکاوری اکسیژن (0/330= P ) و نصف زمان ریکاوری نبض اکسیژن (0/821= P ) و کل اکسیژن مصرفی دوره ریکاوری (0/760= P )تفاوت معناداری مشاهده نشد. بحث و نتیجه گیری: با توجه به تحلیل داده ها مشخص می شود که روند تغییرات اکسیژن مصرفی در دوره ی ریکاوری پس از این دو نوع فعالیت ورزشی مشابه می باشد.
۱۱.

اثر تمرینات استقامتی، قدرتی و موازی بر مقادیر اینترلوکین-6 و کورتیزول پلاسمای مردان تمرین نکرده(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۷ تعداد دانلود : ۱۳
هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثر 10 هفته تمرین استقامتی، قدرتی و موازی بر میزان اینترلوکین-6 و کورتیزول پلاسمای مردان تمرین نکرده بود. به همین منظور، تعداد 38 آزمودنی مرد سالم (با میانگین سنی 21/1±89/24 سال و میانگین قد 52/6±87/175 سانتی متر و وزن 33/9±98/71 کیلوگرم) به صورت تصادفی در گروه های تمرین استقامتی(n=10)،  قدرتی(n=9)، موازی (n=10) و کنترل (n=9) جایگزین شدند. آزمودنی ها هفته ای سه جلسه به تمرین دویدن بر روی نوارگردان، تمرینات قدرتی با وزنه های آزاد و یا ترکیبی از این دو(تمرین قدرتی در ابتدای جلسه) پرداختند. پس از 10 هفته تمرین، افزایش معناداری در قدرت بیشینه حرکات اسکوات و پرس سینه در گروه های قدرتی و موازی مشاهده شد P=0.00)). افزایش مشابهی نیز در گروه های استقامتی و موازی ملاحظه گردیدP=0.00) ). تمرینات استقامتی منجر به تغییر معناداری در سطوح پلاسمایی اینترلوکین-6 (p=0.107) و کورتیزول (p=0.38) نشد. تمرینات قدرتی نیز تأثیر معناداری بر سطوح پلاسمایی اینترلوکین-6 نداشت(p=0.630) ، اما موجب افزایش معناداری در سطوح پلاسمایی کورتیزول شد (p=0.001). در نتیجه اجرای تمرینات موازی هم تغییرات معناداری در سطوح پلاسمایی اینترلوکین-6 مشاهده نگردید (p=0.162)  و سطوح پلاسمایی کورتیزول نیز افزایش غیرمعناداری داشت (p=0.38). با این حال، تنها تفاوت تغییرات (D) در میزان اینترلوکین-6 گروه موازی     به صورت معناداری پایین تر از گروه کنترل بود(475/1±71/0 در مقابل 31/1±855/0) (p=0.016). در مجموع، نتایج پژوهش حاضر نشان داد که افزودن تمرین قدرتی به برنامه تمرین استقامتی به عنوان عامل مخل در عملکرد دستگاه ایمنی افراد تمرین نکرده مطرح نیست و حتی می تواند در بهبود آن مؤثر باشد.
۱۲.

تأثیر تمرین هوازی در هوای آلوده به ذرات کربن سیاه بر بیان ژن های TLR4 و IL-1β در بافت قلب موش های صحرایی نر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ورزش هوازی PM10 التهاب بافت قلب

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی قلب و عروق و تنفس
تعداد بازدید : ۹۱۳ تعداد دانلود : ۵۴۸
پژوهش حاضر اثرات تمرین هوازی بر فاکتورهای التهابی قلب موش های در معرض ذرات کربن سیاه را مورد بررسی قرار داده است. در این پژوهش، 24 سر موش نر بالغ نژاد ویستار 10 هفته ای با میانگین وزنی 97/26±29/279 گرم به چهار گروه شش تایی تقسیم شدند که عبارت هستند از: گروه کنترل (بدون تمرین هوازی و قرارگیری در معرض PM10)، گروه تمرین هوازی (پنج جلسه در هفته و به مدت چهار هفته)، گروه قرارگیری در معرض PM10 کربن سیاه (پنج میلی گرم در متر مکعب) و گروه تمرین هوازی همراه با قرارگیری در معرض PM10 کربن سیاه. شایان ذکر است که بیان ژن های TLR4 و IL-1β در بافت قلب با استفاده از روش Real-Time PCR سنجیده شد. همچنین، جهت تعیین اختلاف معنادار بین گروه ها از آزمون تحلیل واریانس دو سویه و آزمون تعقیبی LSD با سطح معناداری 05.0≥P استفاده گردید. یافته ها نشان می دهد که تمرین هوازی توانسته است افزایش بیان ژن IL-1β ناشی از PM10 را در بافت قلب مهار کند، اما در مقایسه با گروه کنترل، بیان ژن IL-1β تنها در گروه آلودگی به شکل معناداری بالاتر می باشد (046. P=0). نتایج به دست آمده حاکی از آن است که چهار هفته قرارگیری در معرض PM10کربن سیاه، به شکل معناداری بیان ژن IL-1β را در بافت قلب افزایش می دهد و این وضعیت با انجام تمرینات هوازی وخیم تر نمی گردد.
۱۳.

اثر مصرف کافئین بر بازگشت به حالت نخست در فعالیت ارگومتر روئینگ(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کافئین استقامت عضلانی ارگومتر ارگوژنیک پاروزنان نخبه

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی تغدیه ورزشی و مکملها و مواد نیروزا
تعداد بازدید : ۱۰۳۵ تعداد دانلود : ۵۰۷
هدف تحقیق پیش رو تعیین اثر کافئین بر بازگشت به حالت اولیه در فعالیت ارگومتر روئینگ بود. به همین منظور، 9 پاروزن نخبه مرد (سن 1/1±3/18سال، قد 1/7±7/185سانتی متر، وزن 6/8±9/77 کیلوگرم و چربی بدن 5/1±4/8 درصد) پس از فعالیت 2000 متر ارگوروئینگ، 3 یا 6 میلی گرم بر کیلوگرم وزن بدن (mg.kg-1) کافئین یا دارونما مصرف کردند. آنها فعالیت را 24 ساعت بعد تکرار کردند. کافئین اثری بر توان (18/307 برای 6mg.kg-1، 00/301 برای 3mg.kg-1و 25/319 برای دارونما) و زمان (5/418 ثانیه برای 6mg.kg-1، 12/421 ثانیه برای 3mg.kg-1و 27/413 ثانیه برای دارونما) نداشت. تفاوت لاکتات در دو دوز مصرف کافئین و دارونما تفاوت معناداری نشان نداد. همچنین تفاوت معناداری در کراتین کیناز در دو دوز کافئین و دارونما پس از پیش آزمون و پیش از پس آزمون مشاهده نشد. بررسی نتایج فردی بهبود زمان اجرا در پنج نفر و تخریب آن را در چهار نفر پس از مصرف 6mg.kg-1 کافئین نشان داد. همچنین دو ورزشکار بهبود اجرا و هفت ورزشکار تخریب آن را پس از مصرف mg.kg-1 3 کافئین به ازای مصرف دارونما نشان دادند. نتایج نشان داد که کافئین بر بازگشت به حالت اولیه در فعالیت ارگومتر در شرایط تحقیق حاضر اثری ندارد.
۱۴.

تأثیر تمرین هوازی در هوای آلوده به ذرات کربن سیاه بر بیان ژن TLR4 و TNF-α بافت ریه موش های صحرایی نر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تمرین هوازی التهاب بافت ریه کربن سیاه

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی قلب و عروق و تنفس
تعداد بازدید : ۱۲۷۳ تعداد دانلود : ۴۷۶
هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر تمرین هوازی در هوای آلوده به ذرات کربن سیاه بر بیان ژن TLR4 و TNF-α در موش های صحرایی نر است. به این منظور 24 سر موش صحرایی نر از نژاد ویستار با میانگین توده بدنی 97/26±29/279 گرم به طور تصادفی در چهار گروه الف) کنترل، ب) تمرین هوازی، ج) آلودگی و د) آلودگی+ تمرین قرار گرفتند. از دستگاه تزریق ذرات و اتاقک (فالونک) به منظور قرارگیری حیوانات در معرض ذرات کربن سیاه با قطر کمتر از 10 میکروناستفاده شد. پروتکل تمرین هوازی با 50 درصد بیشینه سرعت هر گروه به مدت 4 هفته انجام گرفت و 24 ساعت پس از آخرین جلسه تمرینی و قرارگیری در معرض ذرات کربن سیاه حیوانات قربانی شدند. با استفاده از تکنیک Real time-Pcr بیان ژن TLR4 و TNF-α در بافت ریه موش ها ارزیابی شد. به منظور تعیین معنادار بودن تفاوت بین گروه ها از تحلیل واریانس چندسویه و آزمون تعقیبی LSD و آزمون ناپارامتریک فریدمن استفاده شد. تمرین هوازی، به کاهش بیان ژن TLR4 و TNF-α در موش های در معرض ذرات کربن سیاه منجر شد. همچنین، تمرین با کاهش معنا دار توده بدن در گروه های در معرض ذرات کربن سیاه همراه شد. چهار هفته تمرین هوازی در هوای آلوده به ذرات کربن سیاه به تعدیل عوامل التهابی TLR4 و TNF-α و توده بدن منجر می شود. به نظر می رسد این تغییرات در بخشی با کاهش خطر ابتلا به بیماری های ریوی همراه باشد.
۱۵.

تأثیر تمرین مقاومتی بر میزان اسفینگوزین -1- فسفات پلاسما و عضله قلبی موش صحرایی نر نژاد ویستار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اسفنگوزین-1-فسفات عضله قلبی تمرین مقاومتی موش صحرایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۳
مقدمه و هدف: S1P یک اسفنگولیپید بیواکتیو مشتق شده از پلاکت ها می باشد که در تنظیم تکثیر، تمایز، هایپرتروفی و مقابله با مرگ برنامه ریزی شده سلولی درگیر می باشد. هدف این تحقیق، بررسی اثر یک دوره تمرین مقاومتی 8 هفته ای بر میزان اسفینگوزین-1-فسفات (S1P) پلاسما و عضله قلبی موش صحرایی نر نژاد ویستار می باشد، مواد و روش ها: 24 موش صحرایی 8 هفته ای نر نژاد ویستار (190-250 گرم) بصورت دوتایی در یک محیط کنترل شده (22 درجه سانتی گراد، سیکل 12:12 خاموش و روشنایی) همراه با غذا و آب در دسترس نگهداری شدند. بعد از یک ماه آشنا سازی حیوانات بصورت تصادفی به گروه کنترل (12N=) و تجربی (12N=) تقسیم شدند. نردبان مقاومتی یک متری با فاصله میله های 2 سانتی متری با شیب 85 درجه به عنوان وسیله تمرین و وزنه های متصل شده به دم حیوان بعنوان مقاومت استفاده شد. تمام مراحل جراحی در یک جلسه انجام شد. موشها 48 ساعت بعد از آخرین جلسه تمرین(جهت از بین رفتن اثرات حاد تمرین) از طریق تزریق کتامین(mg/kg 75) و گزالایسین(mg/kg 20) بیهوش و سپس قربانی شدند و عضله قلبی خارج شد.. مقدار S1P عضله قلبی در لایه کلروفرم بوسیله دستگاه کروماتوگرافی مایع با عملکرد بالا(HPLC) اندازه گیری شد. یافته ها: تمرین مقاومتی محتوایS1P عضله قلبی (08/0=P) را در مقایسه با گروه کنترل افزایش داد که معنی دار نبود مقدار این فاکتور در پلاسما در پی تمرین مقاومتی افزایش معنی داری نشان داد(05/0=P).نتیجه گیری: با توجه به نقش ساختاری و عملکردی این اسفینگولیپید و از آنجا که این فاکتور بدنبال یک دوره تمرین مقاومتی تحقیق حاضر تمایل به افزایش نشان داد.
۱۶.

تأثیر شش هفته تمرین استقامتی بر سطوح برخی سایتوکاین های ریزمحیط تومور در موش های ماده مبتلا به تومور پستان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سرطان پستان تمرین استقامتی اینترلوکین 17 اینترفرون گاما

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی علم تمرین
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
تعداد بازدید : ۱۶۴۰ تعداد دانلود : ۷۸۲
هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیرات تمرینات ورزشی بر تعادل سایتوکاینی موش های ماده مبتلا به سرطان پستان است. بدین منظور 20 سر موش بالب سی ماده تصادفی در دو گروه کنترل و تجربی قرار گرفتند. پس از آشناسازی با محیط و تزریق سلول های سرطانی به همه موش ها، گروه تجربی به مدت شش هفته، پنج روز و با شدت متوسط تمرینات استقامتی را انجام دادند. موش ها روزانه از نظر تغییرات رشد تومور ارزیابی شدند. در پایان موش ها نخاعی شدند و بافت تومور برداشته شده و به سرعت فریز شد و در دمای 70- درجه سلسیوس نگهداری شد. نمونه تومور هموژنیزه شده و سپس با روش الایزا مقادیر سایتوکاین های IL-17 و IFN-g در نمونه ها بررسی شد. از آزمون Tمستقل برای تعیین اختلاف بین گروه ها استفاده شد. کاهش معنادار IL-17 در گروه تجربی نسبت به گروه کنترل مشاهده شد (03/0 P=). همچنین، سطوح IFN-γ افزایش نشان داد. ولی این افزایش از لحاظ آمار معنادار نبود. کاهش معنادار میزان رشد تومور نیز در گروه تجربی نسبت به گروه کنترل مشاهده شد (005/0 P=). از آنجا که IL-17 در رگ زایی، رشد و متاستاز تومور نقش دارد، کاهش سطوح این سایتوکاین که به موازات کاهش حجم تومور است نشان می دهد که تمرین از طریق کاهش سطوح این سایتوکاین موجب کاهش رشد تومور می شود. همچنین افزایش در سطح IFN-γ حاکی از تعدیل سایتوکاینی به وسیله تمرین در ریزمحیط تومور در راستای القای ایمنی سلولی ضد تومور است که نقش حمایتی تمرین در تحریک ایمنی ضد تومور را نشان می دهند. با توجه به نتایج پژوهش حاضر می توان نتیجه گرفت تمرینات استقامتی نقش مؤثری در بازداری از رشد تومور در سرطان های وابسته به استروژن دارد.
۱۷.

روایی و پایایی آزمون تناوبی ریکاوری یویو 2 در برآورد حداکثر اکسیژن مصرفی بازیکنان فوتسال زن نخبه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آزمون تناوبی ریکاوری یویو حداکثر اکسیژن مصرفی بازیکنان فوتسال زن نخبه روایی پایایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۷ تعداد دانلود : ۲۱
مقدمه: آزمون تناوبی ریکاوری یویو2(YIRT) که در ابتدا برای برآورد VO2max بازیکنان فوتبال طراحی شد، آزمونی است که برای ارزیابی توانایی بازیکنان برای ریکاوری از وهله های شدید و تکراری فعالیت بکار می رود. هدف: هدف از پژوهش حاضر تعیین روایی و پایایی آزمون تناوبی ریکاوری یویو 2(YIRT2) در برآورد حداکثر اکسیژن مصرفی(VO2max) بازیکنان فوتسال زن نخبه بود. روش شناسی: آزمودنی های پژوهش را 21 بازیکن (میانگین سن 04/3±46/22 سال؛ قد 85/4±1/164 سانتی متر؛ توده بدن 31/7±6/56 کیلوگرم) تیم ملی فوتسال بانوان ایران تشکیل می دادند. حداکثر اکسیژن مصرفی تمامی آزمودنی ها به طور مستقیم با استفاده از دستگاه تجزیه گازهای تنفسی (دستگاه K4B2 ساخت شرکت COSMED ایتالیا) اندازه گیری و با استفاده از YIRT2 برآورد شد. یافته ها: داده های آماری، همبستگی قوی و بالایی را بین VO2max برآورد شده از YIRT2 و تجزیه گازهای تنفسی نشان داد(r=0.88 r2=0.77,P=0.001)، که بیانگر روایی بالای آزمون YIRT2 در برآورد VO2max می باشد. هم چنین، همبستگی قوی و بالایی بین VO2max برآوردی در آزمون- آزمون مجدد YIRT2 به دست آمد (r=0.98, r2=0.96,P=0.001) که بیانگر پایایی بسیار بالای این آزمون در برآورد VO2max بازیکنان فوتسال زن نخبه می باشد. نتیجه گیری: نتیجه این که آزمون تناوبی ریکاوری یویو 2 (YIRT2) به عنوان آزمونی که توانایی سیستم های انرژی هوازی و بی هوازی ورزشکاران را مورد سنجش قرار می دهد، دارای روایی و پایایی بالایی در برآورد VO2max بازیکنان فوتسال زن نخبه می باشد.
۱۸.

ارتباط وضعیت تنه و تیپ بدنی با عملکرد بانوان تیم ملی قایقرانی دراگون بت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: بیومکانیک تیپ بدنی دراگون بت وضعیت تنه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۲۳ تعداد دانلود : ۸۵۱
موفقیت در اجرای فعالیت های ورزشی، علاوه بر وضعیت بدنی مطلوب، نیازمند شناخت ساختار و تیپ بدنی مناسب با آن رشتة ورزشی است. هدف از انجام این تحقیق، بررسی ارتباط بین وضعیت تنه و تیپ بدنی با عملکرد بیومکانیکی بانوان تیم ملی دراگون بت قایقرانی بود. آزمودنی های این تحقیق، بیست قایقران تیم ملی دراگون بت بودند. شاخص های وضعیت تنه (کایفوز، لوردوز، اسکولیوز پشتی و کمری و شانة نابرابر)، بیومکانیکی (سرعت، قدرت و توان) متغیرهای مورد بررسی در این تحقیق بودند. از آمار توصیفی، میانگین و انحراف استاندارد و آمار استنباطی، t تک گروهی، رگرسیون چند متغیره و تحلیل واریانس یکطرفه، در سطح معنی داری 05 /0≥ P برای تحلیل داده ها استفاده شد. نتایج نشان داد که بیشتر قایقرانان به درصدی از ناهنجاری های وضعیتی تنه مبتلا بودند. مقایسة میانگین متغیرهای وضعیت تنة قایقران با گروه کنترل نشان داد که متغیرهای لوردوز، اسکولیوز کمری و شانة نابرابر بیشتر از نرم جامعه بودند. بین سرعت و قدرت با شاخص های وضعیت تنه ارتباط معنی داری مشاهده شد، درحالی که بین توان با شاخص های وضعیت تنة بانوان قایقران ارتباط معنی داری مشاهده نشد. بین تیپ بدنی مزومورف قایقرانان با شاخص توان، ارتباط معنی داری مشاهده شد. نتایج به دست آمده مؤید وجود ارتباط بین درصدی از ناهنجاری ستون مهره ها و تیپ بدن قایقرانان تیم ملی بانوان دراگون بت با عملکرد قایقرانان بود. برای اینکه بتوان تفاسیر احتمالی در زمینة این تحقیق را به طور قطعی روشن تر بیان کرد، پیشنهاد می شود تحقیقات بیشتری در این زمینه، به ویژه از نوع طولی انجام گیرد.
۱۹.

اثر یک دوره تمرین تناوبی شدید بر منتخبی از شاخص های عملکرد هوازی، بی هوازی و هماتولوژیکی ورزشکاران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: هموگلوبین اجرای هوازی و بی هوازی تمرینات تناوبی شدید

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۳۳۶ تعداد دانلود : ۱۲۷۶
این مطالعه با هدف بررسی اثر یک دوره تمرینات تناوبی شدید بر منتخبی از شاخص های عملکرد هوازی، بی هوازی و هماتولوژیکی انجام شد. 15 کشتی گیر تمرین کرده به طور تصادفی به دو گروه (تجربی=8، کنترل=7) تقسیم شدند. پیش و پس از تمرینات آزمودنی-ها 1) آزمون فزاینده برای تعیین حداکثر اکسیژن مصرفی (VO2max)، سرعت در VO2max (vVO2max)، سرعت در آستان لاکتات (vLT) و حداکثر نبض اکسیژن (VO2/HRPeak)، 2) آزمون زمان تا واماندگی با vVO2max (Tmax) و 3) پروتکل RAST را برای تعیین حداکثر برون ده توان (PPO) و میانگین برون ده توان (MPO) اجرا کردند. نمونه های خونی استراحتی، در پیش و پس از تمرینات جمع آوری شد. هر 2 گروه برنامه تمرین کشتی مشابه را به مدت 4 هفته دنبال کردند در حالی که گروه تجربی در کنار برنامه تمرین کشتی، آزمون دویدن سرعتی بی هوازی (RAST) را به عنوان یک پروتکل تمرین تناوبی شدید، دو جلسه در هر هفته اجرا می کردند. اختلاف بین پیش و پس از تمرینات در گروه ها با آزمون تی زوجی و اختلاف بین گروه ها با آزمون تی مستقل و اندازه اثر برای همه متغیرها اندازه-گیری شد. پس از تمرینات، VO2max(4/5%)، vVO2max(1/3%)، vLT(1/4%)، حداکثر نبض اکسیژن (7/7%) و Tmax(1/32%) در گروه تجربی به گونه ای معنی دار افزایش یافت (05/0>P). حداکثر برون ده توان (9/34%) و میانگین برون ده توان (3/29%) در گروه تجربی به گونه ای معنی دار افزایش یافت، اما تغییری در گروه کنترل مشاهده نشد. همچنین افزایشی معنی دار در مقدار هموگلوبین (7/6%)، میانگین وزن هموگلوبین در گلبول قرمز (9/4%) و میانگین غلظت هموگلوبین در گلبول قرمز (4/4%) در گروه تجربی مشاهده شد (05/0>P). یافته های حاضر پیشنهاد می کند که یک دوره تمرینات تناوبی شدید در مدت زمان کوتاه و با حجم بسیار کم تمرینات (4 دقیقه در هر جلسه) موجب بهبود در اجرای هوازی و بی هوازی می-شود که این افزایش با تغییرات هماتولوژیکی نیز همراه است.
۲۰.

اثر تمرین پلایومتریک، استقامتی و ترکیبی بر نرخ آسیبهای حاد در بازیکنان فوتبال آماتور(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: پیشگیری فوتبال شیوع آسیب تمرین ترکیبی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۸۶ تعداد دانلود : ۷۰۲
به دلیل شایع بودن آسیب دیدگی در فوتبال، به روش¬های موثر برای پیشگیری از آن نیاز است. هدف از این پژوهش، مقایسه اثر تمرین پلایومتریک، استقامتی و ترکیبی بر نرخ آسیبهای حاد در فوتبالیست های مرد آماتور بود. 32 فوتبالیست با میانگین سن 72/4 ± 42/25 سال، میانگین قد 1/7 ± 6/177 سانتیمتر و توده بدن 59/6 ± 2/73 کیلوگرم، به صورت تصادفی در یکی از سه گروه تمرین پلایومتریک (11=n)، استقامتی (11=n) و ترکیبی (10=n) قرار گرفتند. تمرین استقامتی شامل چهار نوبت چهار دقیقه ای دویدن اینتروال با شدت 90 تا 95 درصد حداکثر ضربان قلب با سه دقیقه دویدن آرام بین آنها بود. تمرین پلایومتریک شامل نه حرکت پرشی و پرتابی برای سه نوبت با 10 تکرار بود که با شدت کم تا بیشینه انجام گرفت. تمرین ترکیبی هم شامل اجرای هر دو تمرین استقامتی و پلایومتریک در یک جلسه بود که ابتدا تمرین پلایومتریک اجرا شد. آزمودنی¬ها، برنامه¬های تمرین را به مدت هشت هفته، هر هفته سه جلسه اجرا کردند. از پرسشنامه گزارش آسیب فولر و همکاران برای جمع آوری داده¬ها استفاده شد. براساس نتایج، آسیب دیدگی در گروه تمرین ترکیبی به طور معناداری کمتر از گروه¬های تمرین پلایومتریک (037/0= (p و استقامتی (002/0= (p و نیز آسیب دیدگی غیربرخوردی در گروه تمرین ترکیبی و پلایومتریک به طور معناداری کمتر از گروه تمرین استقامتی بود )05/0 (p≤، اما تفاوت معناداری در سه گروه تمرین در متغیرهای محل آسیب (290/0= (p، برگشت به بازی(561/0= (p، نوع آسیب (352/0= (pو زمان وقوع آسیب (374/0= (p مشاهده نشد. بنابراین مربیان و پزشکان تیم¬ها باید به تمرینات توانی و پرشی توجه بیشتری داشته باشند.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان