مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
هایپوکسی
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از این مطالعه مقایسه تمرینات ترکیبی با و بدون انسداد عروق بر عوامل منتخب آمادگی جسمانی زنان یائسه غیر ورزشکار بود. روش ها: برای این منظور تعداد 28 زن یائسه غیر ورزشکار (سن بالاتر از 50 سال) انتخاب و به طور تصادفی به سه گروه کنترل (9 نفر) ، تمرینات ترکیبی (قدرتی - هوازی) با انسداد عروق (10 نفر) و تمرینات ترکیبی (قدرتی - هوازی) بدون انسداد عروق (9 نفر) تقسیم شدند. بخش قدرتی تمرینات ترکیبی با انسداد عروق و تمرینات بدون انسداد به ترتیب با شدت 1RM 30-20% و 1RM 80-65% و بخش هوازی تمرینات ترکیبی با شدت 70-50% ضربان قلب بیشینه انجام شد. همچنین برنامه تمرین هشت هفته و هر هفته سه جلسه بود. قبل و بعد از تمرینات، آزمون های قدرت عضلانی، استقامت عضلانی و استقامت قلبی تنفسی به عمل آمد. داده ها با استفاده از آنالیز واریانس چندگانه (MANOVA) بر تفاضل نمرات، به وسیله نرم افزار SPSS (نسخه 16) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. سطح معنی داری 05/0 P ≤ در نظر گرفته شد. یافته ها: افزایش معنی دار قدرت عضلانی، استقامت عضلانی و استقامت قلبی تنفسی در دو گروه تجربی در مقایسه با گروه کنترل مشاهده شد، اما بین دو گروه تمرین تفاوت معناداری وجود نداشت. نتیجه گیری: تمرینات ترکیبی با شدت پایین همراه با انسداد عروق اثری مشابه تمرینات ترکیبی سنتی با شدت بالا بر قدرت و استقامت عضلانی و استقامت قلبی تنفسی زنان یائسه دارد. بنابراین تمرینات ترکیبی همراه با انسداد با شدت پایین می تواند جایگزین تمرینات ترکیبی با شدت بالا در زنان یائسه گردد
تاثیر 6 هفته تمرین اینتروال بر سطوح HIF-1α ریه رت های در حال بالیدگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از مطالعه حاضر بررسی تاثیر6 هفته تمرین اینتروال فزاینده بر سطوح HIF-1α ریه رت های در حال بالیدگی بود. در پژوهش حاضر، برای بررسی اثر یک دوره تمرین اینتروال فزاینده بر پروتئین HIF-1α ریه، 30 سر موش صحرائی ویستار نر سه هفته ای با میانگین وزنی 9±68 گرم، بعد از دو هفته آشنایی به طور تصادفی به سه گرو ه پایه، تمرین اینتروال فزاینده و کنترل تقسیم شدند. برنامه ی تمرینی برای گروه تمرین اینتروال فزاینده به مدت 6 هفته به صورت تناوبی با 10 تکرار 1 دقیقه ای و استراحت فعال 2 دقیقه ای انجام شد. اندازه گیری HIF-1α با استفاده از کیت به روش ELISA انجام شد. نتایج مطالعه حاضر نشان داد تمرین اینتروال فزاینده سبب کاهش معنادار وزن بدنی و وزن تر ریه رت ها به ترتیب 8/17 و 02/42 درصد نسبت به گروه کنترل شد. هم چنین بین سطوح HIF-1α گروه تمرین اینتروال فزاینده در مقایسه با گروه پایه و کنترل افزایش معناداری (P
تأثیر یک دوره تمرین عضلات دمی در ارتفاع به همراه تمرین اختصاصی در ارتفاع بالا و پایین بر اشباع اکسیژن سرخرگی و عملکرد دوندگان استقامت تیم ملی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر یک دوره تمرین عضلات دمی در ارتفاع به همراه تمرین اختصاصی در ارتفاع بالا و پایین بر اشباع اکسیژن سرخرگی و عملکرد دوندگان تیم ملی استقامت بود. بدین منظور، 12 دونده مرد (با میانگین سنی 1/3±4/24 سال؛ قد 2/4±5/180 سانتی متر؛ وزن 4/3±7/66 کیلوگرم؛ شاخص توده بدن 0/1±5/20 کیلوگرم برمتر مربع) به طور تصادفی به دو گروه تمرین عضلات دمی و بدون آن، همراه با تمرین اختصاصی دویدن در ارتفاع پایین و بالا تقسیم شدند. جهت انجام پژوهش آزمون های 3000 متر، قدرت عضلات دمی، حجم ، جریان دمی و اشباع اکسیژن سرخرگی قبل و 24ساعت پس از دوره تمرین اجرا گردید. برنامه تمرینی شامل: تمرینات تداومی، تناوبی، هوازی و مقاومتی برای هر دو گروه بود. آزمودنی ها به طور میانگین 16 جلسه در هفته و به مدت چهار هفته زندگی در ارتفاع، تمرین در ارتفاع و تمرین در پایین (اجرای سه جلسه تمرین فقط در روزهای زوج در ارتفاع پایین و ادامه تمرینات به همراه خواب در ارتفاع بالا) را تمرین نمودند. تمرینات گروه عضلات دمی شامل 30 تکرار با بینی بسته به صورت دوبار در روز (صبح و عصر)، هفت روز در هفته و به مدت چهار هفته با 50 درصد حداکثر قدرت عضلات دمی در ارتفاع اجرا گردید. به منظور تحلیل داده ها از تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر با عامل بین گروهی در سطح معناداری (P≤0.05) استفاده شد. نتایج نشان می دهد که هایپوکسی منجر به کاهش معنادار زمان دوی 3000 متر در دو گروه و افزایش قدرت عضلات دمی و جریان دمی از قبل تا پس از تمرین در گروه تمرین عضلات دمی شده است؛ اما تفاوت معناداری در حجم و اشباع اکسیژن سرخرگی مشاهده نمی شود (P≤0.05). به طور کلی، به نظر می رسد که استفاده از تمرین عضلات دمی به همراه تمرین اختصاصی در هایپوکسی موجب افزایش قدرت عضلات و جریان دمی، کاهش تهویه و کاهش زمان دوی 3000 متر در ارتفاعات پایین تر می گردد.
تأثیر دوازده جلسه تمرین با شدت زیاد در وضعیت هایپوکسی و نورموکسی بر عملکرد بی هوازی افراد ورزشکار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف تحقیق حاضر مقایسه تأثیر یک دوره تمرین تناوبی شدید در وضعیت هایپوکسی و نورموکسی بر عملکرد بی هوازی افراد ورزشکار بود. آزمودنی های این تحقیق 16 نفر دانشجوی داوطلب مرد بودند. آزمودنی ها به دو گروه هشت نفره تمرین در وضعیت هایپوکسی (ارتفاع 3300) و نورموکسی تقسیم شدند. عملکرد بی هوازی (اوج توان،میانگین توان) ازطریق اجرای آزمون وینگیت و غلظت لاکتات قبل و بعد از آزمون وینگیت اندازه گیری شد. 24 ساعت بعد، Wmax در وضعیت هایپوکسی مشخص و 48 ساعت بعد میزان Wmax در وضعیت نورموکسی تعیین شد. برنامه تمرین هر دو گروه ازنظر شدت (یک دقیقه با شدت80درصد-85درصدWmax و دو دقیقه با شدت 50درصد Wmax) و مدت تمرین (30 دقیقه) یکسان سازی شده بود. برنامه تمرینی شامل دوازده جلسه پی در پی بود. بعد از آن، متغیرهای پیش آزمون مجدداً اندازه گیری شد. پس از تعیین توزیع طبیعی داده ها به وسیله آزمون کلموگروف- اسمیرنوف، آزمون t وابسته و مستقل با سطح اطمینان 0.05≥p نشان داد این دوره تمرینی باعث بهبود در عملکرد بی هوازی در هر دو گروه شد. همچنین غلظت لاکتات در 5 دقیقه بعد از آزمون وینگیت در هر دو گروه کاهش داشت، اما تفاوتی بین دوازده جلسه تمرین تناوبی در وضعیت هایپوکسی و نورموکسی بر عملکرد بی هوازی مشاهده نشد. درنتیجه می توان بیان کرد دوره تمرینی به کارگرفته شده در این تحقیق می تواند باعث بهبود عملکرد بی هوازی شود، اما مدت و شدت هایپوکسی در این تحقیق به اندازه ای نبوده است که بتواند عملکرد بی هوازی را در گروه هایپوکسی نسبت به نورموکسی بهبود بخشد
مقایسه تأثیر ایسکمی پیش آماده سازی قبل و هنگام تمرین تناوبی بر برخی فاکتورهای عملکردی و همودینامیکی دختران ورزشکار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فیزیولوژی ورزشی تابستان ۱۳۹۷ شماره ۳۸
97 - 110
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، تعیین اثر ایسکمی پیش آماده سازی ( IPC ) قبل و هنگام تمرین بر برخی فاکتورهای عملکردی بود. تعداد 30 ورزشکار دختر داوطلبانه انتخاب شدند. ابتدا، آزمون فزاینده از آزمودنی ها گرفته شد و براساس برون ده توان حداکثری به سه گروه نورموکسی ( 10 NOR = )، کاهش خون موضعی قبل تمرین ( 10 BHIT = ) و کاهش خون موضعی هنگام تمرین ( 10 DHIT = ) تقسیم شدند. تمرین تناوبی و IPC برای هر دو گروه کاهش خون موضعی قبل تمرین و کاهش خون موضعی هنگام تمرین، به مدت هفت هفته انجام شد. جمع آوری نمونه خون، آزمون عملکردی و قدرت عضلات پا، در هفته های پایه و هشتم اندازه گیری شدند. برای مقایسه تفاوت آماری مقادیر پایه و هشتم از تی همبسته و برای تعیین تغییرات متغیرهای بین گروهی از آزمون تحلیل واریانس یک سویه و آزمون تعقیبی بونفرونی استفاده شد. نتایج نشان داد که اثر تمرین در متغیرهای Pmax ، VO2max ، زمان رسیدن به واماندگی و قدرت عضلات پاها، در گروه های Nor و BHIT بهبود یافته است. مقایسه آزمون بنفرونی در متغیرهای VO2max ، Pmax ، قدرت عضلانی پا، لاکتات و کراتین کیناز در سه گروه در پس آزمون، بهبود معناداری در گروه BHIT نسبت به دو گروه Nor و DHIT به غیراز کراتین کیناز دارد. به نظر می رسد که هفت هفته تمرین IPC قبل از ورزش، برای بهبود توانایی جسمانی و فیزیولوژیک مفید است؛ اما احتمالاً IPC هنگام ورزش موجب بهبود توانایی فیزیوژیک نمی شود.
تأثیر تمرین هوازی در شرایط هایپوکسی نورموباریک بر سطوح سرمی آپلین و مقاومت به انسولین در مردان سالم دارای اضافه وزن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فیزیولوژی ورزشی زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴۴
73-88
حوزه های تخصصی:
با توجه به تأثیر اپلین بر متابولیسم گلوکز، انسولین و تغییر آن در شرایط هایپوکسیک، هدف از انجام این پژوهش، بررسی تمرین هوازی در شرایط هایپوکسی نورموباریک بر آپلین و مقاومت به انسولین بود. بیست نفر مرد سالم دارای اضافه وزن (میانگین ± انحراف معیار: سن: 7/6 ± 1/23 سال، BMI = 2.9 ± 28.1 کیلوگرم بر مترمربع) از طریق اطلاعیه و به صورت داوطلبانه در مطالعه حاضر شرکت کردند و به صورت تصادفی به دو گروه تمرین هایپوکسی و نورموکسی تقسیم شدند . تمرین هشت هفته ای گروه هایپوکسی در ارتفاع شبیه سازی شده 2700 متری در داخل چادر هایپوکسی و تمرین گروه نورموکسی در شرایط نورموکسیا با شدت 60 درصد حداکثر اکسیژن مصرفی انجام شد. نمونه گیری خون از دو گروه، قبل از تمرین و 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرینی گرفته شد و برای اندازه گیری اپلین، انسولین و سطح گلوکز استفاده شد. برای مقایسه متغیرها بین دو گروه، از آزمون تحلیل واریانس آمیخته در سطح معناداری ( P < 0.05 ) استفاده شد. در مقایسه تغییرات متغیرهای پژوهش در دو شرایط تمرینی، نتایج نشان داد که هشت هفته تمرین در شرایط هایپوکسی در مقایسه با تمرین در شرایط نورموکسی بر شاخص های ترکیب بدنی و Vo2max تأثیر نداشت ( P > 0.05 ) ، اما باعث افزایش معنادار آپلین و کاهش معنادار مقاومت به انسولین و انسولین در مقایسه با گروه نورموکسی شد ( P < 0.05 ). این پژوهش برای نخستین بار نشان داد که هشت هفته تمرین در شرایط هایپوکسی نورموباریک موجب افزایش سطح سرمی اپلین مردان دارای اضافه وزن می شود و تمرین در شرایط هایپوکسی نسبت به تمرین در شرایط نورموکسی باعث کاهش بیشتر مقاومت به انسولین می شود.
تأثیر 8 هفته تمرینات سرعتی تکراری در شرایط هایپوکسی و نورموکسی بر فاکتور رشد اندوتلیال عروقی شناگران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: تمرینات ورزشی در محیط های هایپوکسی اثرات فیزیولوژیک متفاوتی بر دستگاه های مختلف بدن می گذارند که می تواند سازگاری های مفیدی در بدن ورزشکاران ایجاد کند. هدف تحقیق حاضر بررسی تأثیر 8 هفته تمرینات سرعتی تکراری در شرایط هایپوکسی و نورموکسی بر میزان عامل رشد اندوتلیال عروقی (VEGF) شناگران بود. روش تحقیق: تحقیق حاضر از نوع مطالعات نیمه تجربی با طرح پیش آزمون و پس آزمون است که در آن 30 شناگر نخبه دختر شرکت داشتند. این افراد به صورت تصادفی در سه گروه 10 نفری شامل دو گروه تجربی (گروه تمرینی در شرایط هایپوکسی و گروه تمرینی در شرایط نورموکسی) و گروه کنترل قرار گرفتند. برنامه تمرینی برای هر دو گروه تجربی به مدت 8 هفته مشتمل بر 2 جلسه تمرین با ارگومتر شنا و 3 جلسه تمرین در استخر به اجرا درآمد. پروتکل تمرینی با شدت و مدت زمان یکسان (9 کوشش 30 ثانیه ای با شدت 80 درصد حداکثر اجرا، همراه با 2 دقیقه استراحت بین هر کوشش) بر روی ارگومتر شنا اجرا گردید؛ با این تفاوت که تمرینات گروه تمرین در شرایط هایپوکسی با فشار سهمی اکسیژن 14 درصد معادل شرایط فشار اکسیژن در ارتفاع 3500 متر انجام شد. گروه کنترل در این زمان فقط به اجرای 5 جلسه تمرین عادی شنای خود پرداختند. مقادیر VEGF هر سه گروه، قبل و بعد از 8 هفته به روش الایزا سنجیده شد. نتایج توسط نرم افزار آماری SPSS نسخه 16 با استفاده از آزمون آماری تحلیل واریانس در سطح معنی داری 0/05≥p استخراج گردید. یافته ها: در هر دو گروه هایپوکسی (0/01<p) و نورموکسی (0/04<p) میانگین پس آزمون VEGF بالاتر از پیش آزمون بود؛ اما این تفاوت بین گروه ها از لحاظ آماری معنی دار نبود (0/05<p). نتیجه گیری: شرایط هایپوکسی ایجاد شده بر اثر تمرین بر افزایش VEGF موثر نبود و بنظر می رسد برای تح ری ک این عام ل رشدی، نیاز به مدت بیشتر فعالی ت در ای ن محی ط و ش دت بالاتر تمرین می باشد.
آثار تحریک جریان مستقیم فراجمجمه ای و مصرف استازولامید بر تعادل کوهنوردان فعال در ارتفاع شبیه سازی شده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فیزیولوژی ورزشی تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۸
45 - 68
حوزه های تخصصی:
اهداف: تعادل عاملی مهم برای موفقیت و سلامت کوهنوردان است. هدف از پژوهش حاضر بررسی آثار جداگانه و توأمان تحریک الکتریکی مغز و داروی استازولامید بر تعادل مردان کوهنورد بود. مواد و روش ها: 12مرد کوهنورد (انحراف استاندارد±میانگین سن، قد و وزن به ترتیب: 6/4±8/39 سال، 8/7±4/177 سانتی متر و 9/1±1/79 کیلوگرم) در این پژوهش دوسوکور شرکت نمودند. آزمودنی ها تحت شش شرایط: 1)استازولامید و تحریک ناحیه قشر حرکتی اولیه(M1) 2)استازولامید و تحریک ناحیه قشر خلفی-جانبی پیش پیشانی(DLPFC) 3)استازولامید و شم 4)دارونما و تحریک M1 5)دارونما و تحریک DLPFC 6)دارونما و شم قرار گرفتند. در هر جلسه آزمودنی ها پس از 30 دقیقه نشستن در شرایط هایپوکسی (O2=13%)، به مدت 20 دقیقه تحت تحریک مغزی قرار گرفتند. سپس، هر آزمودنی با توجه به استقامت هوازی خود، یک وهله فعالیت وامانده ساز را با 60% سرعت هوازی بیشینه روی نوارگردان انجام داد. بلافاصله پس از فعالیت، تعادل پای تکیه گاه و غیرتکیه گاه اندازه گیری شد. برای تحلیل داده ها از آزمون آنوای دوراهه با اندازه گیری های تکراری استفاده گردید. یافته ها: در شرایط هایپوکسی، تحریک ناحیه M1 و DLPFC نسبت به شرایط تحریک شم اثر مثبت معناداری بر تعادل پای تکیه گاه پس از فعالیت وامانده ساز گذاشت (به ترتیب: 02/0=p و 03/0=p). اما بین این دو نوع تحریک تفاوت معناداری وجود نداشت. برای پای غیرتکیه گاه تفاوت معناداری بین شرایط تحریک نواحی مختلف مشاهده نشد. همچنین، بین مصرف استازولامید و دارونما بر تعادل پای تکیه گاه و غیر تکیه گاه تفاوت معناداری دیده نشد. نتیجه گیری: تحریک ناحیه M1 و DLPFC می تواند باعث بهبود تعادل پای تکیه گاه کوهنوردان هنگام کوهنوردی در ارتفاع شود.
بررسی تغییرات آنژیوژنز، هایپوکسی بافتی و جریان یونی کلسیم بافت قلبی رت های نابالغ، بالغ و پیر متعاقب تمرین ترکیبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف: در سطح سلولی تاثیرات حفاظت قلبی ناشی از ورزش بر بافت قلب در سنین محتلف متفاوت است. هدف از مطالعه حاضر بررسی تغییرات آنژیوژنز (VEGF)، هایپوکسی بافتی (HIF-1) و جریان یونی کلسیم (Calcineurin) بافت قلبی رت های نابالغ، بالغ و پیر متعاقب تمرین ترکیبی م ی باشد.مواد و روش ها: تعداد 30 سر رت نر نژاد ویستار در سه رده سنی 2 هفتگی، 8 هفتگی و 24 ماهگی تهیه (هر رده سنی 10 سر) و هر رده سنی به دو گروه کنترل و تمرین تقسیم شدند (هر گروه 5 سر). در گروه تمرین ترکیبی حیوانات به صورت یک روز در میان برنامه تمرینی مقاومتی یا هوازی را به مدت 6 هفته انجام می دادند. میزان اضافه بار در برنامه تمرین مقاومتی بر اساس وزن بدن حیوانات از 30% در هفته اول به 120% وزن بدن در هفته آخر تعیین شد. برای تمرین هوازی نیز شدت تمرین از 50 درصد حداکثر سرعت در هفته اول به 80 درصد در هفته آخر رسید. پس از 6 هفته تمرین، حیوانات قربانی و بافت قلب برای اندازه گیری فاکتورهای VEGF، HIF-1 و Calcineurin با روش RTPCr جدا گردید. برای آنالیز داده ها از روش آماری تحلیل واریانس یک راهه با معناداری 0.05>P استفاده شد.یافته ها: گروه تمرین 8 هفتگی مقادیر بالاتری در بیان ژن VEGF بافت قلب، نسبت به گروه کنترل خود (کنترل 8 هفتگی) نشان داد (0.02=P). با این وجود، بین گروه های تمرین در سه رده در بیان ژن VEGF تفاوت معنی داری وجود نداشت (0.05<P). همچنین، بین گروه های کنترل و تمرین در هر رده سنی و بین گروه های تمرین در سه رده در بیان ژن HIF-1 و Calcineurin قلبی تفاوت معنی داری وجود نداشت (0.05<P). بحث و نتیجه گیری: انجام تمرین ورزشی در سنین جوانی تاثیرات مطلوب تر سلولی (به ویژه تنظیم مثبت فاکتور رگ زایی) بر جای می گذارد. لذا برای داشتن یک دوره سالمندی با کیفیت پیشنهاد می شود از سنین جوانی تمرینات مقاومتی- هوازی منظم انجام شود.
تاثیر هشت هفته تمرین ورزشی در وضعیت هایپوکسی و محدودیت جریان خون بر برخی شاخص های آسیب میوکارد مردان فعال(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات کاربردی علوم زیستی در ورزش دوره ۱۲ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۰
104 - 118
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: غلظت بالای نشان گرهای آسیب میوکارد در برابر غلظت نسبتا کم در بافت غیر قلبی، ویژگی قلب را حفظ می کند. هدف از این مطالعه، بررسی تاثیر هشت هفته تمرین ورزشی در وضعیت هایپوکسی و محدودیت جریان خون بر برخی شاخص های آسیب میوکارد مردان فعال بود. روش تحقیق: تعداد 30 نفر از مردان فعال شهرستان اردبیل (میانگین سن 3/46 ± 38/56 سال و شاخص توده بدنی 1/77 ± 24/45 کیلوگرم/مترمربع) انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه تمرین هوازی در وضعیت هایپوکسی (10 نفر، A-Hypo)، تمرین مقاومتی با محدودیت جریان خون (10 نفر، R-BFR) و کنترل (10 نفر، Con) قرار گرفتند. دو گروه تمرین در وضعیت هایپوکسی (از 25 تا 40 دقیقه) و تمرین با محدودیت جریان خون (از شدت 50 درصد تا 85 درصد یک تکرار بیشینه) به مدت هشت هفته و سه جلسه در هفته به انجام تمرینات منتخب با شرایط ویژه گروه خود پرداختند. تروپونین T درون سلولی قلب (cTnT)، تروپونین I قلبی (cTnI)، هموسیستئین (HCY) و نسبت LDL/HDL پلاسما با روش های استاندارد اندازه گیری شدند. جهت تجزیه و تحلیل نتایج از آزمون تحلیل کوواریانس، آزمون تعقیبی بونفرونی، و آزمون t زوجی در سطح 0/05>p استفاده گردید. یافته ها: پس از هشت هفته تمرین در وضعیت هایپوکسی و محدودیت جریان خون، cTnI، cTnT و HCY مردان فعال افزایش معنی دار و نسبت LDL/HDL آنان، کاهش معنی داری داشت (100/0=p). نتیجه گیری: هر دو مداخله اعمال شده، بهبود عوامل آسیب میوکاردی (cTnI، cTnT) و HCY که در شیوع آسیب های میوکاردی نقش دارند، را در پی داشت؛ لذا می تواند اثرات سازگاری بر میوکارد قلبی داشته باشد.