فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۰۱ تا ۵۲۰ مورد از کل ۱٬۷۱۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
واسپین به عنوان یک آدیپوسایتوکاین، دارای تأثیرات حساسیت انسولینی است. با وجود تأثیرات ورزش بر هموستاز انرژی و تغییرات بافت چربی، مطالعات کمی به بررسی تأثیر ورزش بر میزان واسپین پرداخته اند. مطالعه حاضر به بررسی تأثیر تمرین مقاومتی بر سطح سرمی واسپین و CRP پرداخته است. بدین منظور 20 مرد چاق کم تحرک با میانگین و انحراف استاندارد سن، وزن و شاخص توده بدنی (1/2 ± 1/50 سال، 8/5 ± 6/92 کیلوگرم، 4/1 ± 3/30 کیلوگرم بر متر مربع) انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه فعالیت ورزشی (10نفر) و کنترل (10نفر) تقسیم شدند. برنامه تمرینی گروه تجربی به مدت 12 هفته و هر هفته 3 جلسه تمرین بود. مرحله اول خون گیری پس از 12 ساعت ناشتایی و مرحله دوم خون گیری 48 ساعت پس از خاتمه تمرینات در شرایط تجربی اجرا شد. سطح سرمی واسپین و CRP در گروه تجربی پس از 12 هفته تمرین به ترتیب 8/8 و 5/2 درصد کاهش یافت (05/0>P). وزن، شاخص توده بدن، درصد چربی و اندازه دور کمر به ترتیب 7/0-، 8/0-، 08/2 - و 01/1- درصد و گلوکز خون و مقاومت انسولینی به ترتیب 4/4 و 01/5 درصد کاهش معنا داری داشت (05/0>P). بین تغییرات واسپین با شاخص های آنتروپومتریکی، مقاومت انسولینی و CRP رابطه معنا داری مشاهده نشد.
مقایسة اثر حاد انقباض های ارادی در شدت ها و زما نهای متفاوت بر توان انفجاری، سرعت و چابکی در بازیکنان فوتبال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این تحقیق مقایسه اثر حاد انقباض های ارادی (PAP) در شدت ها و زمان های متفاوت بر توان انفجاری، سرعت و چابکی در بازیکنان فوتبال است. به این منظور 13 نفر با میانگین سنی 63/0±7/17 سال، وزن 9/6±9/57 کیلوگرم و قد 4/5±9/167سانتی متر به عنوان نمونه در دسترس انتخاب شدند. برای هر یک از متغیرهای توان انفجاری، سرعت و چابکی طی هفت جلسه به صورت تصادفی پروتکل های گرم کردن بدون بار، اجرای نیم اسکات 45 درصد، 65 درصد، 85 درصد 1RMپس از 4 دقیقه و اجرای نیم اسکات 45 درصد، 65 درصد، 85 درصد 1RMپس از 15 دقیقه برگزار و آزمون های دوی سرعت 35متر، پرش عمودی سارجنت و چابکی ایلی نویز گرفته شد. داده ها با استفاده از آزمون آنالیز واریانس با اندازه گیری های مکرر (ANOVA) تجزیه وتحلیل شدند. نتایج نشان داد در اثر حاد تقویت پس از فعالیت با 05/0P≤ بین توان انفجاری بازیکنان با شدت های متفاوت بعد از 4 دقیقه اختلاف معناداری وجود ندارد، اما پس از 15 دقیقه در شدت های 65 و 85 درصد اختلاف معناداری در توان انفجاری نسبت به پروتکل گرم کردن مشاهده شد. بین سرعت بازیکنان در تقویت پس از فعالیت بعد راز4 دقیقه در شدت 65 درصد و بعد از 15 دقیقه در شدت های 65 و 85 درصد تفاوت معناداری نسبت پروتکل گرم کردن وجود دارد. بین چابکی بازیکنان در تقویت پس از فعالیت بعد از 4 دقیقه در شدت های 65 و 85 درصد و بعداز 15 دقیقه در شدت 65 درصد اختلاف معناداری بین شدت ها وجود دارد. به طور کلی زمان در اثر حاد تقویت پس از فعالیت (انقباض های ارادی) به خصوص پس از 15 دقیقه، نقش مؤثرتری در بهبود فعالیت های توانی و سرعتی ورزشکاران در شدت های متوسط و بیشینه و چابکی با شدت متوسط دارد.
تأثیر هشت هفته تمرینات تناوبی شدید بر بیان ژن های PGC-1α وVEGF در عضله قلبی رت های نر سالم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این تحقیق با هدف تعیین تأثیر هشت هفته تمرین تناوبی شدید بر بیان ژن VEGF و 1α–PGC در عضله قلبی رت های نر سالم انجام گرفت. دوازده سر رت نر بالغ از نژاد ویستار به دو گروه آزمون (تمرین تناوبی شدید) و کنترل تقسیم شدند. گروه آزمون، به مدت هشت هفته و هر هفته پنج جلسه، تمرینات شامل دویدن با شدت 100-90 درصد VO2max را به مدت 4 دقیقه روی نوار گردان انجام دادند و همزمان، گروه کنترل به مدت پانزده دقیقه روی تردمیل با سرعت دو متر در دقیقه قرار گرفتند. در روز بعد از آخرین جلسه، رت ها تشریح و نمونه ها به منظور استخراج RNA به آزمایشگاه منتقل شدند. بیان ژن PGC-1α و VEGF در گروه آزمون نسبت به گروه کنترل به ترتیب 2/1 (79/0=P) و 4/1 برابر (29/0=P) بود. نتایج نشان دهنده افزایش غیرمعنادار میزان بیان ژن PGC1-α و VEGF در عضله قلب در پی هشت هفته تمرین تناوبی با شدت بالاست.
مقایسه اثر یک جلسه تمرین شنا در دماهای مختلف آب بر اشتها، کالری دریافتی، کالری مصرفی، علاقه مندی به غذا و میزان لاکتات خون در دختران دانشجو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف تحقیق حاضر مقایسه اثر یک جلسه تمرین شنا در دماهای مختلف آب (23، 33 و 38 درجه سانتی گراد) بر اشتها، کالری دریافتی، کالری مصرفی، علاقه مندی به غذا و میزان لاکتات خون در دختران دانشجو بود. طرح تحقیق نیمه تجربی بود و 12 داوطلب دختر (میانگین سنی3/1 ± 83/20 سال، شاخص توده بدنی 68/2 ± 46/20 کیلوگرم بر متر مربع، وزن 46/5 ±6/53 کیلوگرم) از دانشجویان دانشگاه، پروتکل شنای کرال سینه را در سه دمای 23، 33 و 38 درجه سانتی گراد (آب سرد، آب طبیعی، آب گرم) به مدت 45 دقیقه با شدت 80 تا 85 درصد ضربان قلب بیشینه اجرا کردند. میزان اشتها و علاقه مندی به غذا از طریق پرسشنامه اشتها و یادآمد 24 ساعت مواد غذایی توسط خود آزمودنی ها ثبت شد. همچنین کالری دریافتی و انرژی مصرفی در روزهای اجرای پروتکل، قبل و بعد از اجرای پروتکل در پرسشنامه های مربوط توسط خود آزمودنی ها ثبت و به ترتیب با استفاده از کتاب آلبوم مواد غذایی و جدول خلاصه فعالیت بدنی محاسبه شدند. غلظت لاکتات خون قبل، بلافاصله بعد، 3و9 ساعت پس از اجرای پروتکل تحقیق با استفاده از دستگاه لاکتومتر اندازه گیری شد. نتایج نشان داد که یک جلسه ورزش شنا در دماهای مختلف آب (23، 33 و 38 درجه سانتی گراد) بر اشتها، علاقه مندی به غذا، کالری دریافتی و انرژی مصرفی اثری ندارد و دمای آب به تنهایی نمی تواند روی کاهش یا افزایش وزن در این نوع از شرکت کنندگان اثرگذار باشد.
مطالعه اثر یک دوره تمرین مقاومتی و مصرف عصاره گیاه خار مریم بر لپتین و آدیپونکتین پلاسما در مردان دارای اضافه وزن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی تأثیر تمرین مقاومتی و مصرف عصاره خارمریم بر سطوح پلاسمایی لپتین و آدیپونکتین در مردان جوان دارای اضافه وزن می باشد. در این پژوهش نیمه تجربی، 36 مرد دارای اضافه وزن (با شاخص تودة بدنی 1/15±1/27 کیلوگرم بر مربع متر و میانگین سنی 1/2±1/ 24 سال) به شکل تصادفی به چهار گروه تمرین مقاومتی ، گروه عصاره خار مریم ، گروه تمرین مقاومتی + عصاره خار مریم و گروه دارونما تقسیم شدند. تمرین مقاومتی در این مطالعه شامل: حرکات پرس سینه ، درازو نشست کرانچ ، پرس پا، باز کردن تنه ، خم کردن زانو ، کشش جانبی و پرس بالای سر بود که در قالب سه روز در هفته انجام شد. مصرف روزانه عصارة 120 میلی گرمی گیاه خار مریم نیز طی هشت هفته صورت گرفت. همچنین، سطوح گلوکز ناشتا، لپتین و آدیپونکتین خون، 48 ساعت قبل از تمرین و نیز پس از دوره تمرینی اندازه گیری گردید. علاوه براین، تجزیه وتحلیل آماری داده ها با استفاده از تحلیل واریانس و کوواریانس (آنکووا) و نیز آزمون بن فرونی توسط نرم افزار اس پی اس اس نسخه 18 صورت پذیرفت. یافته ها نشان می دهد که پس از هشت هفته، سطوح لپتین پلاسما در هر چهار گروه بدون تغییر می باشد. سطوح آدیپونکتین پلاسما در گروه عصاره خار مریم نیز تغییر معناداری را نشان نمی دهد. با این وجود، در گروه های تمرین مقاومتی و تمرین مقاومتی با مصرف عصاره خار مریم در مقایسه با گروه کنترل، افزایش معناداری به چشم می خورد. براساس یافته ها به این نتیجه می رسیم که هشت هفته تمرین مقاومتی و مصرف عصاره خار مریم، تأثیر معناداری بر سطوح لپتین پلاسمایی در مردان دارای اضافه وزن ندارد، اما تمرین مقاومتی با/ یا بدون مصرف عصاره خار مریم، سطوح آدیپونکتین را در این افراد افزایش می دهد. همچنین، به نظر می رسد که مصرف روزانه 120 میلی گرم گیاه خار مریم، تأثیر معناداری بر سطوح پلاسمایی این آدیپوکاین ها ندارد و این احتمال وجود دارد که مقدار دوز مصرفی این مکمل، در کسب این نتیجه تأثیر گذار باشد.
تأثیر شانزده هفته تمرین استقامتی و رژیم غذایی پرچرب بر سطوح پلاسمایی آمیلین رت های نر نژاد ویستار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از مطالعه حاضر، تعیین تأثیر 16 هفته تمرین استقامتی و رژیم غذایی پرچرب بر وزن و سطوح پلاسمایی آمیلین رت های نر ویستار بود. بدین منظور، 24 سر رت نر جوان نژاد ویستار (با دامنه سنی 50 تا 60 روز و میانگین وزنی 10±160 گرم) به سه گروه هشت نفره شامل: گروه پایه، گروه کنترل و گروه تمرین استقامتی تقسیم شدند. رت های گروه تمرین استقامتی به مدت 16 هفته و به شکل پنج روز در هفته، هر جلسه 15 تا 65 دقیقه با سرعت 15 تا 30 متر در دقیقه (پیش رونده) روی تردمیل بدون شیب دویدند، گروه کنترل طی شانزده هفته تمرین نداشتند و گروه پایه برای خون گیری اولیه انتخاب شدند. شایان ذکر است که رژیم غذایی پرچرب در دسترس دو گروه کنترل و تمرین شامل: 60 درصد چربی، 24 درصد کربوهیدارت و 16 درصد پروتئین بود. خون گیری نیز 24 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین با 12 ساعت ناشتایی انجام شد. درادامه، داده ها با استفاده از آزمون آنالیز واریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی توکی تجزیه و تحلیل شدند (0.05>P). یافته ها نشان می دهد که مقادیر آمیلین گروه کنترل نسبت به گروه پایه در حد معناداری بیشتر بود (0.0001>P). درمقابل، غلظت آمیلین گروه تمرین نسبت به گروه کنترل (بدون تمرین) در حد معناداری کم تر بود (0.0001>P) و نسبت به گروه پایه تفاوت معناداری نداشت (0.47=P). علاوه براین، وزن رت های کنترل و تمرین پس از 16 هفته تمرین افزایش معناداری را نشان داد (0.0001>P)، اما در گروه تمرین نسبت به گروه کنترل در حد معناداری کم تر بود (0.795=P)؛ لذا، مصرف طولانی مدت رژیم غذایی پرچرب منجر به چاقی و هایپرآمیلینمی می شود و اضافه کردن برنامه تمرین استقامتی به این رژیم غذایی از ابتلای به این وضعیت جلوگیری می کند.
تاثیر پنج هفته تمرین مقاومتی بر برخی عوامل رشد عروقی مردان غیرفعال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثر تمرین مقاومتی بر سطوح سرمی فاکتور رشد اندوتلیال عروقی (VEGF)، فاکتور رشد فیبروبلاست پایه (bFGF) و سطوح پلاسمایی هورمون رشد (GH) و کورتیزول در مردان سالم غیر فعال می باشد. بدین منظور، از میان دانشجویان دانشگاه تهران، 20 دانشجوی غیرفعالبه صورت تصادفی به دو گروه تمرین مقاومتی دایره ای(n=10) ( با میانگین سنی 24/1 سال، قد 7/172سانتی متر،وزن 20/67 کیلوگرم،شاخص توده بدنی 93/18 کیلوگرم بر مترمربع و درصد چربی 6/17)و کنترل (n=10)( با میانگین سنی 6/23سال، قد 3/173 سانتی متر، وزن 2/66 کیلوگرم، شاخص توده بدنی 66/20 کیلوگرم بر مترمربع و درصد چربی 59/20) تقسیم شدند. پس از نمونه گیری اولیه (تعیین میزان پایه سرمی)، گروه تمرین مقاومتی دایره ای به مدت پنج هفته به فعالیت پرداختند. به منظور حذف پاسخ آخرین جلسه تمرینی، نمونه گیری خونی 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین به عمل آمد. کلیه تجزیه و تحلیل داده ها در سطح معناداری P≤0.05 و با استفاده از نرم افزار اس. پی. اس. اس 18 انجام شد. نتایج آزمون تی مستقل نشان می دهد که به دنبال تمرینات مقاومتی، مقادیر VEGF(P=0.033) و هورمون رشد (P=0.001) به نسبت گروه کنترل، افزایش معنا داری داشته است؛ در حالی که در کورتیزول (P=0.266) و bFGF (P=0.086) تغییر معناداری مشاهده نمی شود. همچنین، نتایج آزمون هم بستگی حاکی از آن است که پس از پنج هفته تمرین مقاومتی، ضریب هم بستگی بالاییبین تغییرات هورمون رشد و VEGF در پس آزمون وجود دارد (r=0.74) که این ضریب هم بستگی معنا دار می باشد (P=0.014). به نظر می رسد پنج هفته تمرین مقاومتی با افزایش عامل رشد اندوتلیال عروقی و هورمون رشد بتواند افزایش رگ زایی را به دنبال داشته باشد.
تاثیر مصرف حاد کافئین بر قدرت و استقامت عضلانی در فعالیتهای مقاومتی با شدتهای متفاوت در مردان تمرین کرده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر،تعیین تأثیر مصرف حاد کافئین بر بیشینه قدرت،استقامت عضلانی(تعداد تکرارها تا رسیدن به واماندگی) و سطح لاکتات خون در دو شدت فعالیت مقاومتی در مردان تمرین کرده می باشد. بدین منظور، 16 ورزشکار پرورش اندام (با میانگین سنی 7/3±50/25 سال، قد 27/5± 37/177 سانتی متر و وزن 14/2 ±5/87 کیلوگرم) انتخاب شدند. در جلسه اول و پس از مصرف کپسول های دارونما، آزمودنی ها آزمون یک تکرار بیشینه حرکت پرس سینه و پرس پا را انجام دادند. در جلسه دوم نیز پس از مصرف کپسول حاوی کافئین (شش میلی گرم / کیلوگرم وزن بدن)، پروتکل جلسه اول را اجرا کردند. همچنین، در جلسه سوم پس از مصرف دارونما در هر دو حرکت، تکرارها را تا رسیدن به واماندگی با شدت 60 درصد یک تکرار بیشینه انجام دادند و بلافاصله سطح لاکتات خون آن ها از طریق لاکتومتراسکات اندازه گیری شد. در جلسه چهارم و پس از مصرف کافئین، همان پروتکل جلسه سوم اجرا شد و در جلسه پنجم نیز پس از مصرف دارونما در هر حرکت، تکرارها را تا رسیدن به واماندگی با شدت80 درصد یک تکراربیشینه نجام دادند و سطح لاکتات خون آن ها اندازه گیری شد. درنهایت، در جلسه ششم و پس از مصرف کافئین، پروتکل جلسه قبل را انجام دادند. نتایج با استفاده از آزمون تی مستقل (P=0.05) نشان می دهد که مصرف کافئین در مقایسه با دارونما بر تعداد تکرارها در حرکت پرس پا تا رسیدن به واماندگی با شدت 60 درصد یک تکراربیشینه تأثیر معنا داری دارد؛ اما در دیگر متغیرها تأثیر معنا داری در این رابطه مشاهده نمی شود؛ بنابراین، به نظر می رسد مصرف حاد کافئین موجب افزایش تعداد تکرارها تا رسیدن به واماندگی در شدت های پایین، به ویژه برای حرکات پایین تنه می شود.
بررسی اثر پیش آماده سازی ایسکمی در اندام های مختلف بر عملکرد جودوکارن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثر مداخله پیش آماده سازی ایسکمی با سه وضعیت اعمال در بالاتنه، پایین تنه و ترکیب بالاتنه با پایین تنه بر اجرای آزمون ویژه جودو و عملکرد بی هوازی جودوکاران بود. 13 جودوکار به صورت داوطلبانه در این مطالعه شرکت نمودند. هر آزمودنی در چهار جلسه مجزا و به صورت تصادفی و موازنه متقابل، دو آزمون ویژه جودوی متوالی با فاصله 90 ثانیه و پس از 15 دقیقه و نیز یک آزمون بی هوازی رست را در چهار وضعیت بدون اعمال ایسکمی (وضعیت کنترل)، اعمال ایسکمی در دست، اعمال ایسکمی در پا و نیز اعمال ایسکمی به صورت هم زمان در دست و پا اجرا کرد. شایان ذکر است که مداخله پیش آماده سازی ایسکمی در سه دور پنج دقیقه ای انسداد با پنج دقیقه رپرفیوژن متعاقب انجام شد. همچنین، درادامه از روش آماری آنالیز واریانس با اندازه های تکراری و آزمون تعقیبی بون فرونی استفاده گردید. نتایج نشان می دهد که در وضعیت اعمال ایسکمی هم زمان در دست و پا، شاخص آزمون ویژه جودوی دوم کمتر از وضعیت های دیگر و تعداد اجراها در آزمون دوم جودو و همینطور حداکثر و میانگین برون ده توان به صورت معناداری بیشتر از دیگر وضعیت ها بود (P≤0.05). همچنین، میزان درک فشار در وضعیت اعمال پیش آماده سازی ایسکمی هم زمان در دست و پا کمتر از سایر وضعیت ها بود(P≤0.05). طبق یافته های پژوهش به نظر می رسد که اگر پیش آماده سازی ایسکمیک در اندام های بیشتر و با حجم عضلانی بزرگ تری اعمال شود، بر اجرای آزمون ویژه جودو و عملکرد بی هوازی جودوکاران اثر بیشتری دارد.
تأثیر 10 هفته تمرین تناوبی شدید و مکمل چای سبز بر سطوح سرمی سیرتوئین یک و کاتالاز در زنان دارای اضافه وزن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین تأثیر 10 هفته تمرین تناوبی شدید به همراه مصرف چای سبز بر سطوح سرمی سیرتوئین یک و کاتالاز در زنان دارای اضافه وزن انجام گرفت. بدین منظور، 30 زن غیر ورزشکار دارای اضافه وزن (با میانگین سنی 2/1±07/21 سال، وزن 6/2±1/72 کیلوگرم و درصد چربی 5/1±1/34) به صورت تصادفی در سه گروه تمرین تناوبی شدید با مکمل، تمرین با دارونما و گروه مکمل تقسیم شدند و برنامه تمرین دویدن رفت و برگشتی در یک مسیر 20 متری در 30 ثانیه با شدت 85 تا 95 درصد ضربان قلب بیشینه را طی سه جلسه در هفته و به مدت ۱0 هفته انجام دادند. قابل ذکر است که گروه های مصرف کننده چای سبز، روزانه سه قرص ۵۰۰ میلی گرمی چای سبز را به مدت ۱0 هفته مصرف نمودند. سیرتوئین یک، کاتالاز، حداکثر اکسیژن مصرفی و درصد چربی آزمودنی ها نیز در ابتدا و انتهای پژوهش اندازه گیری گردید. یافته ها نشان می دهند که ۱0 هفته تمرین تناوبی شدید به همراه چای سبز موجب افزایش سطوح سیرتوئین یک و کاتالاز و نیز کاهش معنادار وزن و درصد چربی می گردد که این تفاوت ها در گروه تمرین به همراه چای سبز نسبت به دو گروه دیگر به طور معناداری بارزتر می باشد. همچنین، حداکثر اکسیژن مصرفی تنها در گروه تمرین به همراه چای سبز افزایش معناداری یافته است. احتمالاً مکمل چای سبز به همراه تمرینات تناوبی شدید می تواند با افزایش سطوح سیرتوئین یک و کاتالاز موجب ارتقای سیستم ضداکسایشی، بهبود ترکیب بدنی و حداکثر توان هوازی زنان دارای اضافه وزن گردد.
اثر حفاظتی چهار هفته تمرین روی نوار گردان همراه با مصرف مکمل ویتامین D3 بر سطح عامل رشد عصبی در جسم مخطط موش های پارکینسونی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از اجرای این پژوهش، بررسی اثر حفاظتی چهار هفته دویدن روی نوار گردان همراه با مصرف مکمل ویتامین D3 بر روی سطح فاکتور رشد عصبی جسم مخطط موش های پارکینسونی شده با شش هیدروکسی دوپامین می باشد. 48 سرحیوان (با وزن 10± 276 گرم و سن 12 هفته) به شش گروه شم، کنترل، کنترل پارکینسون، ورزش و پارکینسون، مکمل ویتامین D3 و پارکینسون، مکمل ویتامین D3 و ورزش و پارکینسون تقسیم شدند. گروه تمرینی به مدت چهار هفته و هفته ای پنج روز به صورت دو جلسه در روز و به طور مجزا، 15 دقیقه با فاصله زمانی یک ساعت و درمجموع به مدت 30 دقیقه روی نوار گردان با سرعت 15 متر در دقیقه با شیب صفر درجه به تمرین پرداختند. گروه مکمل ویتامین D3 به مدت چهار هفته و هفته ای دو روز مکمل با دوز یک میکروگرم در کیلوگرم به صورت درون صفاقی مکمل دریافت کردند. سپس، مدل تجربی پارکینسون با استفاده از جراحی استریوتاکسی و تزریق 6- هیدروکسی دوپامین با دوز تزریقی 250 میکروگرم در حجم پنج میکرولیتر به داخل جسم مخطط ایجاد شد. همچنین، سطح عامل رشد عصبی جسم مخطط موش ها با روش الایزا اندازه گیری گردید. نتایج نشان می دهد که ورزش به تنهایی با شدت پروتکل تمرینی ارائه شده در این پژوهش می تواند سطح عامل رشد عصبی را افزایش دهد؛ اما این افزایش معنادار نمی باشد (P=0.372). از سوی دیگر، مصرف مکمل ویتامین D3 به تنهایی توانسته است سطوح عامل رشد عصبی را به طور معنا داری (P=0.002) افزایش دهد. علاوه براین، ترکیب آن با ورزش به طور برجسته ای از کاهش سطح عامل رشد عصبی در جسم مخطط موش ها جلوگیری می کند (P=0.001). یافته های ما نشان می دهد که پیش درمان با استفاده از تمرین روی نوار گردان به همراه مصرف مکمل ویتامین D3می تواند سبب افزایش محافظت نرو ن های دوپامینرژیک در برابر تخریب ناشی از 6هیدروکسی دوپامین شود، از این رو می تواندنقش حفاظتی در برابر بیماری پارکینسون داشته باشند.
تأثیر فعالیت ورزشی پلیومتریک حاد با و بدون مصرف ویتامینC بر غلظت سرمی عامل نروتروفیک مشتق از مغز (BDNF) مردان غیرفعال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی تأثیر فعالیت ورزشی پلیومتریک حاد با و بدون مصرف ویتامینc بر غلظت سرمی عامل نروتروفیک مشتق از مغز (BDNF)مردان غیرفعال بود.در این مطالعه نیمه تجربی 36 مرد غیرفعال به طور تصادفی به چهار گروه (مکمل+ فعالیت ورزشی، مکمل، فعالیت ورزشی و کنترل) تقسیم شدند. آزمودنی های گروه های ترکیبی و گروه فعالیت ورزشی برنامه منتخب پلیومتریک را اجرا کردند. همچنین در دوره پژوهش، مکمل ویتامینc، روزانه به مقدار 500 میلی گرم، به صورت کپسول و به مدت یک هفته توسط آزمودنی های گروه ترکیبی و مکمل مصرف شد. خون گیری از افراد پیش و پس از برنامه تمرینات به منظور اندازه گیری BDNF به عمل آمد. سطوح BDNF با استفاده از کیت آزمایشگاهی و روش الایزا اندازه گیری شد. از آزمون های T مستقل و واریانس یکطرفه و آزمون تعقیبی توکی برای بررسی تفاوت بین گروه ها استفاده شد. سطوح سرمی BDNF پس از مصرف ویتامینc همراه با فعالیت ورزشی پلیومتریک حاد در مقایسه با گروه کنترل تغییر معناداری یافت. همچنین مصرف ویتامینc بدون تمرین سبب افزایش معنادار BDNF سرم شد. اما فعالیت ورزشی پلیومتریک به تنهایی نتوانست تغییر معناداری در غلظت سرمی BDNF ایجاد کند. به نظر می رسد انجام فعالیت ورزشی پلیومتریک همراه با مصرف ویتامینc برای گسترش فواید شناختی و عملکردی مغز مفید باشد.
اثر هشت هفته تمرین هوازی پس از پیوند سلول های بنیادی مغز استخوان بر سطوح فاکتور رشد اندوتلیال عروقی و دوپامین جسم مخطط موش های مدل پارکینسون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثر هشت هفته تمرین هوازی بر فاکتور رشد اندوتلیال عروقی و دوپامین جسم مخطط در موش های پارکینسونی، پس از پیوند سلول های بنیادی مغز استخوان بود. بدین منظور، 35 موش صحرایی نر هفت هفته ای با وزن 300 250 گرم به صورت تصادفی به گروه های کنترل سالم، پارکینسونی کنترل، سلول درمانی، تمرین و سلول درمانی + تمرین تقسیم شدند. برای ایجاد مدل پارکینسونی، تخریب جسم مخطط با تزریق پنج میکروگرم محلول شش- هیدروکسی دوپامین به صورت استریوتاکسی صورت گرفت و برای تأیید آن از آزمون چرخشی آپومورفین استفاده شد. علاوه براین، به منظور جداسازی سلول های بنیادی، از مغز استخوان ران و درشت نی موش های صحرایی نر شش تا هشت هفته ای استفاده شد که پس از کشت، حدود 105 سلول در دو میکرولیتر محیط از طریق کانال به داخل جسم مخطط گروه های دریافت کننده سلول تزریق شد. همچنین، تمرین شامل هشت هفته دویدن روی نوارگردان با سرعت 15 متر بر دقیقه در دو وهله 15 دقیقه ای و پنج روز در هفته بود. قابل ذکر است که فاکتور رشد اندوتلیال عروقی و دوپامین به روش الایزا اندازه گیری شد. یافته ها نشان می دهند که مقادیر فاکتور رشد اندوتلیال عروقی و دوپامین جسم مخطط در گروه تمرین، سلول و به ویژه تمرین + سلول، افزایش معناداری نسبت به گروه کنترل پارکینسون داشته است (0.05P≤). به طور کلی، نتایج پژوهش حاضر، اثر مثبت هشت هفته تمرین روی نوارگردان در موش های پارکینسونی پیوند شده با سلول های بنیادی مغز استخوان را مورد تأیید قرار داد که می تواند به عنوان یک روش کمک کننده به درمان غیردارویی مورد توجه قرار گیرد.
پاسخ حاد شاخص های خستگی به یک جلسه فعالیت ایزومتریک با شدت های مختلف با و بدون کاهش جریان خون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ایجاد خستگی در تمرینات مقاومتی شاخص مهمی برای افزایش حجم و قدرت عضلانی است. بنابراین این تحقیق با هدف بررسی پاسخ حاد شاخص های خستگی به یک جلسه فعالیت ایزومتریک با شدت های مختلف با و بدون کاهش جریان خون طراحی شد. آزمودنی ها 10 دانشجوی پسر سالم با میانگین سن 5/2±9/24 سال بودند. پروتکل تحقیق شامل 6 انقباض ایزومتریک 10 ثانیه ای با 60 ثانیه استراحت بین انقباض ها بود. از آزمون کولموگروف اسمیرنوف به منظور تشخیص نرمال بودن داده ها و از آزمون تحلیل واریانس مکرر دوطرفه برای تشخیص معناداری بودن تغییرات MPF، لاکتات خون، مقیاس بورگ، اختلاف MVC قبل و بعد از فعالیت بین 3 جلسه استفاده شد. کلیه این شاخص ها در جلسه دوم با دو جلسه تفاوت معنادار داشت، اما اختلاف معناداری بین جلسات اول و سوم وجود نداشت. نتایج نشان داد انجام فعالیت ایزومتریک همراه با کاهش جریان خون نسبت به انجام همان فعالیت و با بار یکسان اما بدون کاهش جریان خون می تواند موجب خستگی بیشتر شود. همچنین شاخص های خستگی در فعالیت ایزومتریک با 65 درصد MVC همراه با کاهش جریان خون برابر با فعالیت ایزومتریک با 100 درصد MVC بدون کاهش جریان خون است.
تأثیر 12 هفته تمرینات هوازی با شدت متوسط (W-WJMIEP-R) بر سطوح سرمی ویتامین D، هورمون پاراتیروئید، کلسیم و فسفر در زنان یائسه اضافه وزن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: پوکی استخوان بیماری متابولیکی استخوان است که کاهش عمومی و شدید چگالی استخوان را به همراه دارد. بنابراین، هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر دوازده هفته تمرینات هوازی با شدت متوسط بر سطوح سرمی ویتامینD، هورمون پاراتیروئید، کلسیم و فسفر در زنان یائسه کم تحرک بود.
روش شناسی: این مطالعه از نوع تحقیقات نیمه تجربی با دو گروه تجربی و کنترل بود. 20 زن یائسه کم تحرک داوطلب و واجد شرایط با میانگین سنی 12/2±60سال و شاخص توده بدن 24/3±46/29کیلوگرم بر مترمربع به صورت تصادفی در دو گروه تجربی (10زن) و کنترل (10زن) در این پژوهش شرکت نمودند. گروه فعالیت ورزشی در برنامه 12 هفته ای، هر هفته سه جلسه و در هر جلسه به مدت زمان 50 تا 60 دقیقه تمرینات هوازی با شدت 65 الی 70 درصد حداکثر ضربان قلب ذخیره را اجرا کردند، درحالیکه گروه کنترل در هیچ مداخله ای شرکت نداشتند. از گروه تجربی و کنترل 24 ساعت قبل و بعد از 12 هفته برنامه تمرینی در حالت ناشتا به منظور اندازه گیری متغیرهای وابسته نمونه گیری خون به عمل آمد. اطلاعات مربوطه با روش آماری توصیفی و استنباطی تی همبسته و آنکوا در سطح معناداری (05/0≥p ) و با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 23 تجزیه و تحلیل شد.
یافته ها: نتایج بین گروهی نشان داد که پس از 12 هفته تمرینات هوازی با شدت متوسط سطوح سرمی ویتامینD، کلسیم و فسفر تفاوت معناداری نداشت (05/0<P )، درحالیکه سطوح سرمی هورمون پاراتیروئید افزایش معناداری داشت (05/0≥p ).
بحث و نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر بیانگر آن است که 12 هفته فعالیت ورزشی هوازی پیاده روی و دوی سبک با شدت متوسط 65 الی 70 درصد حداکثر ضربان قلب ذخیره سطوح سرمی ویتامین D، کلسیم و فسفر را تحت تأثیر قرار نمی دهد، درحالی که هورمون پاراتیروئید را افزایش می دهد که احتمالاً ناشی از دوگانگی اثرات آن برای بهبود توده استخوانی در زنان یائسه 50 الی 70 سال است.
تأثیر تعاملی تمرین استقامتی و مصرف ویتامین E بر سطوح آدیپونکتین و شاخص مقاومت انسولین در زنان غیرفعال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از تحقیق حاضر بررسی تأثیر تمرین استقامتی و مصرف ویتامین E بر غلظت آدیپونکتین و شاخص مقاومت انسولین بود. به این منظور 30 زن سالم غیرفعال (سن 7/3±8/24 سال، وزن 3/1± 3/60 کیلوگرم، قد 3/1±9/161سانتی متر) به سه گروه ورزش و ویتامین E (VE)، ویتامین E (V) و کنترل (C) تقسیم شدند. آزمودنی های گروه ورزش و ویتامین سه بار در هفته با شدت 65 تا 80 درصد حداکثر ضربان قلب تمرین کردند و مکمل ویتامین E را به مدت چهار هفته روزی IU 400 همراه با ناهار مصرف کردند. آزمودنی های گروه ویتامین E هیچ گونه فعالیت ورزشی نداشتند. آنالیز آماری داده ها نشان داد که غلظت آدیپونکتین در هر سه گروه کاهش معنا دار (05/0P<) مشابهی نشان داد، با این حال، بین سه گروه تفاوت معنا داری (05/0P>) مشاهده نشد. مقایسه درون گروهی و بین گروهی برای غلظت انسولین و همچنین شاخص مقاومت انسولین در سه گروه تفاوت معنا داری نشان نداد (05/0P>). اگرچه غلظت گلوکز در سه گروه کاهش معنا داری داشت، بین سه گروه تفاوت معنا داری یافت نشد. بنابراین می توان نتیجه گرفت که ترکیب تمرین استقامتی و مصرف ویتامین E در کوتاه مدت تأثیری بر غلظت آدیپونکتین و شاخص مقاومت انسولین زنان سالم ندارد.
تأثیر دوازده جلسه تمرین با شدت زیاد در وضعیت هایپوکسی و نورموکسی بر عملکرد بی هوازی افراد ورزشکار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف تحقیق حاضر مقایسه تأثیر یک دوره تمرین تناوبی شدید در وضعیت هایپوکسی و نورموکسی بر عملکرد بی هوازی افراد ورزشکار بود. آزمودنی های این تحقیق 16 نفر دانشجوی داوطلب مرد بودند. آزمودنی ها به دو گروه هشت نفره تمرین در وضعیت هایپوکسی (ارتفاع 3300) و نورموکسی تقسیم شدند. عملکرد بی هوازی (اوج توان،میانگین توان) ازطریق اجرای آزمون وینگیت و غلظت لاکتات قبل و بعد از آزمون وینگیت اندازه گیری شد. 24 ساعت بعد، Wmax در وضعیت هایپوکسی مشخص و 48 ساعت بعد میزان Wmax در وضعیت نورموکسی تعیین شد. برنامه تمرین هر دو گروه ازنظر شدت (یک دقیقه با شدت80درصد-85درصدWmax و دو دقیقه با شدت 50درصد Wmax) و مدت تمرین (30 دقیقه) یکسان سازی شده بود. برنامه تمرینی شامل دوازده جلسه پی در پی بود. بعد از آن، متغیرهای پیش آزمون مجدداً اندازه گیری شد. پس از تعیین توزیع طبیعی داده ها به وسیله آزمون کلموگروف- اسمیرنوف، آزمون t وابسته و مستقل با سطح اطمینان 0.05≥p نشان داد این دوره تمرینی باعث بهبود در عملکرد بی هوازی در هر دو گروه شد. همچنین غلظت لاکتات در 5 دقیقه بعد از آزمون وینگیت در هر دو گروه کاهش داشت، اما تفاوتی بین دوازده جلسه تمرین تناوبی در وضعیت هایپوکسی و نورموکسی بر عملکرد بی هوازی مشاهده نشد. درنتیجه می توان بیان کرد دوره تمرینی به کارگرفته شده در این تحقیق می تواند باعث بهبود عملکرد بی هوازی شود، اما مدت و شدت هایپوکسی در این تحقیق به اندازه ای نبوده است که بتواند عملکرد بی هوازی را در گروه هایپوکسی نسبت به نورموکسی بهبود بخشد
تأثیر تمرین موازی، پلایومتریک و تناوبی شدید هوازی بر عملکرد استقامت هوازی ویژه بازیکنان فوتبال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: تمرینات مختلفی برای افزایش عملکرد استقامت هوازی در بازیکنان فوتبال پیشنهاد شده است. اما هنوز مشخص نیست که کدام برنامه تمرین مطلوب تر است. بنابراین، هدف مطالعه حاضر بررسی تأثیر تمرین پلایومتریک، تناوبی شدید هوازی و موازی بر عملکرد استقامت هوازی ویژه در بازیکنان فوتبال آماتور مرد بود.
روش شناسی: 32 بازیکن فوتبال حاضر در لیگ دسته سوم (سن = 7/4 ± 4/25 سال، قد = 1/7 ± 6/177 سانتی متر، توده بدن = 1/11 ± 2/74 کیلوگرم) در این مطالعه شرکت کردند. بازیکنان ابتدا بر اساس منطقه بازی و توان هوازی یکسان سازی شدند سپس به روش تصادفی در یکی از گروه های تمرین پلایومتریک (11 نفر)، تناوبی شدید هوازی (11 نفر) و موازی (10 نفر) قرار گرفتند. برنامه تمرین تناوبی شدید هوازی شامل 4 وهله 4 دقیقه ای دویدن با شدت 90 تا 95 درصد ضربان قلب بیشینه با 3 دقیقه استراحت فعال بین وهله ها بود. برنامه تمرین پلایومتریک شامل اجرای 9 حرکت جهشی و پرتابی در 3 نوبت با 10 تکرار بود که با شدت کم تا بیشینه انجام شد. برنامه تمرین موازی شامل اجرای همزمان دو برنامه تمرین پلایومتریک و تناوبی شدید هوازی در یک جلسه بود که ابتدا برنامه تمرین پلایومتریک اجرا شد. برنامه های تمرین به مدت 8 هفته و 3 جلسه در هفته اجرا شدند. پیش و پس از تمرین، آزمون استقامتی فوتبال هاف و هلگراد به منظور برآورد استقامت هوازی ویژه اجرا شد.
یافته ها: استقامت هوازی ویژه در همه گروه های تمرین به طور معناداری افزایش یافت (پلایومتریک: از 18 ± 1349 به 36 ± 1387، تناوبی شدید هوازی: از 29 ± 1359 به 42 ± 1412 و موازی: از 23 ± 1335 به 33 ± 1436 متر، 05/0 > P ). اما، این افزایش در گروه موازی بالاتر از گروه های دیگر بود (05/0 > P )، هرچند تفاوت معناداری بین گروه های تناوبی شدید هوازی و پلایومتریک مشاهده نشد (653/0 = P ).
بحث و نتیجه گیری: تمرین موازی نسبت به تمرین تناوبی شدید هوازی و پلایومتریک صرف در افزایش استقامت هوازی ویژه بازیکنان فوتبال آماتور مرد مؤثرتر است.
تأثیر تمرین مقاومتی حاد بر سطوح پلاسمایی عامل نوروتروفیک مشتق از مغز در موش های صحرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: عامل نوروتروفیک مشتق از مغز (BDNF) یکی از اعضای خانواده نوروتروفین هاست که نقش کلیدی در تنظیم بقاء، رشد و حفظ نورون ها دارد.BDNF مشتق از عضله در سازگاری عضله اسکلتی به تمرین مشارکت می کند؛ اما، اثرات مداخلات تمرین بر آن هنوز به خوبی درک نشده است. بنابراین، هدف این پژوهش، بررسی تأثیر تمرین مقاومتی بر محتوای فاکتور نوروتروفیک مشتق از مغز در عضلات اسکلتی موش های صحرایی بود. مواد و روش ها: 25 سر موش صحرائی ماده ویستار بطور تصادفی به دو گروه گواه و تمرین مقاومتی تقسیم شدند که بالا رفتن از نردبان همراه با حمل وزنه به عنوان تمرین مقاومتی در نظرگرفته شد. جلسه تمرین شامل سه نوبت با پنج تکرار بود. حیوانات، در گروه تمرین مقاومتی صفر، 24، 48 و 72 ساعت بعد از جلسه تمرین بیهوش و خونگیری انجام شد. برای سنجش محتوای BDNF از کیت الایزا و برای تحلیل داده ها از روش ANOVA و نرم افزار SPSS 18 استفاده و سطح معناداری P≤0/05در نظر گرفته شد.یافته ها: یافته های این پژوهش نشان داد که تغییرات سطوح BDNF پلاسما به دنبال یک جلسه تمرین مقاومتی در نقاط زمانی بلافاصله، 24 و 72 ساعت بیشتر از گروه کنترل بود (به ترتیب 0/001=p ، 0/0009=p و 0/027=p). . نتیجه گیری: تمرین مقاومتی BDNF پلاسما را تحت تاثیر قرار می دهد. بنابراین، تمرین مقاومتی را احتمالا می توان مدلی مناسب برای بررسی رفتار مولکولی این نوروتروفین بکار گرفت.
اثر هشت هفته تمرینات هوازی داخل آب بر سرعت راه رفتن و مقیاس وضعیت ناتوانی جسمانی توسعه یافته (EDSS) زنان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مولتیپل اسکلروزیس یا به اختصار ام.اس بیماری مزمن دمیلینه کننده (ازبین برنده میلین) سیستم عصبی مرکزی است که با اختلال در هدایت عصبی همراه می باشد و با مشخصه های کلینیکی متعدد ظاهر می شود. با توجه به بار مالی سنگین، عوارض جانبی و عدم درمان قطعی این بیماری به وسیله داروها، درمان های غیردارویی برای کنترل علائم ام.اس پیشنهاد می شود. هدف از این تحقیق بررسی تأثیر هشت هفته تمرینات هوازی داخل آب بر سرعت راه رفتن و EDSS زنان مبتلا به ام.اس بود. به این منظور 30 بیمار زن مبتلا با درجه 2 EDSSتا 5.5 و دارای فرم R-R(عودکننده-فروکش کننده بیماری و دامنه سنی 40-20 سال به عنوان نمونه های تحقیق انتخاب شدند و به طور تصادفی هدفدار در دو گروه تجربی (پانزده نفر) و کنترل (پانزده نفر) همتاسازی شدند. گروه تجربی برنامه تمرینی هوازی داخل آب را به مدت هشت هفته هر هفته سه جلسه و هر جلسه به مدت 60-40 دقیقه با 40 تا60 درصد حداکثر ضربان قلب انجام دادند. هر جلسه شامل سه مرحله حرکات کششی و انعطاف پذیری خارج از آب، حرکات نرمشی و حرکتی داخل آب، بازی و سرگرمی داخل آب بود.EDSS بیماران با استفاده از ابزار EDSS و توسط نورولوژیست و سرعت راه رفتن به وسیله آزمون 10 متر ارزیابی شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون T مستقل و وابسته استفاده شد. براساس نتایج بین نمره EDSS و سرعت راه رفتن بیماران مبتلا به ام.اس در دو گروه تجربی و کنترل تفاوت معناداری دیده شد (P<0.05) . بنابراین تمرینات هوازی داخل آب می تواند EDSS و سرعت راه رفتن افراد مبتلا به ام.اس را بهبود بخشد.