ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین
فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۰۱ تا ۵۲۰ مورد از کل ۱٬۷۲۸ مورد.
۵۰۱.

اثر پیش آماده سازی تمرین هوازی به همراه مصرف ویتامین D3 بر سطوح VEGF موش های پارکینسونی شده با تزریق شش- هیدروکسی دوپامین(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: پارکینسون تمرین هوازی VEGF ویتامین D3 شش- هیدروکسی دوپامین

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
تعداد بازدید : ۸۲۹ تعداد دانلود : ۹۳۵
هدف پژوهش حاضر، بررسی اثر پیش آماده سازی تمرین هوازی همراه با مصرف ویتامین D3 بر سطوح فاکتور رشد اندوتلیال عروقی (VEGF) جسم مخطط موش های پارکینسونی شده با شش- هیدروکسی دوپامین می باشد. 48 موش صحرایی نر هفت هفته ای با وزن 300 250 گرم به صورت تصادفی به شش گروه کنترل سالم، کنترل پارکینسون، شم، تمرین پارکینسون، ویتامین پارکینسون و تمرین + ویتامین پارکینسون تقسیم شدند. گروه های تمرینی به مدت چهار هفته و هفته ای پنج روز به مدت 30 دقیقه روی نوارگردان با سرعت 15 متر در دقیقه با شیب صفر درجه به تمرین پرداختند. همچنین، گروه های دریافت کننده ویتامین D3، به مدت چهار هفته، هفته ای دو روز و با دوز یک میکروگرم در کیلوگرم وزن بدن ویتامین دریافت نمودند. پس از چهار هفته تمرین و دریافت ویتامین، ایجاد مدل تجربی پارکینسون با استفاده از جراحی استریوتاکسی و تزریق شش- هیدروکسی دوپامین به داخل جسم مخطط انجام گرفت. سه هفته پس از تزریق شش- هیدروکسی، تست چرخشی آپومورفین به منظور تأیید پارکینسونی شدن موش ها انجام شد و پس از کشتار و استخراج جسم مخطط از مغز موش ها، سطوح VEGF به روش الایزا اندازه گیری گردید. یافته ها نشان می دهد که چهار هفته تمرین هوازی همراه با مصرف ویتامین D3 پیش از القای شش- هیدروکسی دوپامین توانسته است به شکل معنا داری سطوح VEGF جسم مخطط را افزایش دهد (005.P≤0). به طور کلی، نتایج پژوهش بیانگر آن است که پیش آماده سازی با استفاده از تمرین هوازی به همراه مصرف ویتامین D3 می تواند با افزایشسطوح VEGF، سبب افزایش محافظت نرون های دوپامینرژیک در برابر تخریب ناشی از شش- هیدروکسی دوپامین گردد و نقشی حفاظتی در برابر بیماری پارکینسون ایفا نماید.
۵۰۲.

اثر 12 هفته تمرین ترکیبی بر ادیپونکتین و اینترلوکین شش پلاسمای زنان دارای اضافه وزن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اضافه وزن تمرینات ترکیبی اینترلوکین شش ادیپونکتین

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
تعداد بازدید : ۹۹۵
هدف از این پژوهش، بررسی اثر 12 هفته تمرین ترکیبی بر ادیپونکتین و اینترلوکین شش پلاسمای زنان دارای اضافه وزن می باشد. بدین منظور، 40 دانشجوی غیر ورزشکار با BMI بالاتر از 25 و کمتر از 30، از میان بیش از 400 دانشجوی واجد شرایط فوق، پس از تکمیل رضایت نامه و پرسش نامه سلامت جسمانی و فعالیت بدنی انتخاب شدند و به وسیله جدول اعداد تصادفی به دو گروه تجربی و کنترل تقسیم شدند. پروتکل تمرینی گروه تجربی به مدت 12 هفته و هفت جلسه فعالیت در هفته شامل چهار جلسه تمرین استقامتی تناوبی با شدت 75 55 درصد ضربان قلب بیشینه، دو جلسه تمرین مقاومتی دایره ای و یکجلسه تمرین هندبال بود. نمونه گیری خون از دو گروه پس از 12 ساعت ناشتایی، در دو نوبت پیش از شروع برنامه تمرینی و 72 ساعت پس از پایان برنامه تمرینی انجام پذیرفت. مقادیر ادیپونکتین و اینترلوکین شش پلاسما توسط روش الایزا اندازه گیری شد و به منظور مقایسه متغیر ها بین گروه ها از آزمون آماری ANOVA با اندازه گیری های مکرر (2×2) در سطحP
۵۰۳.

مقایسة تأثیر سه شیوة تمرین ترکیبی بر غلظت تستوسترون، کورتیزول و قدرت عضلانی زنان سالمند(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: قدرت کورتیزول تستوسترون تمرین ترکیبی نسبت تستوسترون به کورتیزول

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی علم تمرین
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
تعداد بازدید : ۱۲۸۴ تعداد دانلود : ۶۰۰
هدف این مطالعه مقایسه تأثیر سه شیوه تمرین ترکیبی بر غلظت تستوسترون، کورتیزول، نسبت تستوسترون به کورتیزول و قدرت عضلانی زنان سالمند بود. به این منظور 40 نفر از زنان سالمند (دامنه سنی 82/0±34/60 سال) به طور تصادفی ساده در یکی از چهار گروه تمرین استقامتی+ قدرتی (E+S) (n=9)، قدرتی+ استقامتی (S+E) (n=10)، ترکیبی چرخشی (ACT) (n=12) و کنترل (n=9) قرار گرفتند. برنامه های تمرینی به مدت 8 هفته و 3 روز در هفته انجام گرفت. برنامه تمرین استقامتی شامل کار روی دوچرخه ثابت و برنامه تمرین قدرتی شامل چندین تمرین منتخب بالاتنه و پایین تنه بود. از آزمون تی وابسته و آزمون آنالیز واریانس یکطرفه به منظور تجزیه وتحلیل داده ها استفاده شد. نتایج نشان داد 8 هفته تمرین تغییری در میزان تستوسترون گروه S+E و ACT نداشت، اما کاهش معناداری در میزان تستوسترون در گروه E+S مشاهده شد (007/0=P). نتایج نشان دهنده وجود اختلاف معنادار در میزان تستوسترون بین گروه های E+S و ACT بود (01/0=P ). علاوه بر این، در میزان کورتیزول و نسبت تستوسترون به کورتیزول (T/C) پس از تمرین تغییر معنا داری مشاهده نشد. همچنین، افزایش معنادار قدرت بالاتنه فقط در گروه های E+S و ACT و قدرت پایین تنه در همه گروه های تمرین مشاهده شد. با توجه به عدم تغییر شایان توجه در سطح پایه هورمون ها در سه گروه تمرین ترکیبی، این افراد وضعیت کاتابولیکی مزمنی را تجربه نکردند و از آنجا که قدرت در همه گروه ها افزایش یافته است، به نظر می رسد بین وضعیت هورمونی و کسب قدرت در این مطالعه رابطه ای وجود ندارد.
۵۰۴.

بررسی اثر تمرین استقامتی شنا و مصرف کادمیوم بر نشانگرهای درون زاد هیپوکسی و رشد اندوتلیال عروقی قلب موش های صحرایی باردار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کادمیوم تمرین شنا فاکتور رشد اندوتلیال عروقی فاکتور یک القایی هایپوکسی

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی تغدیه ورزشی و مکملها و مواد نیروزا
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی قلب و عروق و تنفس
تعداد بازدید : ۸۶۳ تعداد دانلود : ۵۵۱
هدف مطالعه حاضر بررسی اثر یک دوره تمرین زیربیشینه شنا و مصرف کادمیوم بر HIF-1α و فاکتور رشد اندوتلیالی در قلب موش های باردار بود. 32 سر موش صحرایی ویستار باردار به طور تصادفی به چهار گروه کادمیوم، شنا، شنا + کادمیوم و کنترل تقسیم شدند. پروتکل تمرین شنا در سه هفته به صورت پنج بار در هفته و به مدت 60 دقیقه در هر جلسه در گروه شنا و شنا + کادمیوم تکمیل شد. کادمیوم به صورت کادمیوم کلراید محلول در آب توسط گروه کادمیوم و شنا + کادمیوم مصرف شد و سطوح HIF-1α و فاکتور رشد اندوتلیال عروقی بافت قلب به روش الیزا اندازه گیری شد. نتایج نشان داد مصرف کادمیوم به تنهایی یا به همراه تمرین شنا به افزایش معنا دار سطوح HIF-1α و فاکتور رشد اندوتلیالی منجر شد (001/0=P). تمرین شنا به تنهایی به کاهش معنا دار HIF-1α و افزایش معنا دار فاکتور رشد اندوتلیالی منجر شد (001/0=P) و ترکیب تمرین شنا با مصرف کادمیوم موجب کاهش آثار کادمیوم بر متغیرHIF-1α (046/0=P) و فاکتور رشد اندوتلیالی (002/0=P) شد. بنابراین، مصرف کادمیوم ممکن است به افزایش غیرطبیعی HIF-1α و فاکتور رشد اندولیالی قلب موش های باردار منجر شود و تمرین ورزشی شنا با تعدیل آثار کادمیوم ممکن است از بافت قلب آنان محافظت کند.
۵۰۵.

تأثیر مکمل دهی کوتاه مدت بولاغ اوتی بر میزان تخریب DNA پس از فعالیت ورزشی وامانده ساز در مردان غیر ورزشکار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مکمل دهی کوتاه مدت بولاغ اوتی تخریب DNA فعالیت ورزشی وامانده ساز

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۰ تعداد دانلود : ۱۱۱
مقدمه و هدف: هدف از مطالعه حاضر، بررسی تأثیر مکمل دهی کوتاه مدت بولاغ اوتی بر میزان تخریب DNA پس از فعالیت ورزشی وامانده ساز در مردان غیرورزشکار می باشد. روش شناسی: 18 مرد غیرورزشکار با دامنه سنی 20-22سال، وزن65-75کیلوگرم، قد 175- 185سانتی متر و اکسیژن مصرفی بیشینه 38 -42 میلی لیتر بر کیلوگرم در دقیقه در قالب یک طرح نیمه تجربی به صورت تصادفی در دو گروه دریافت کننده گیاه بولاغ اوتی(روزانه80 گرم به شکل خام در روز به مدت 14 روز) به تعداد 8 نفر و کنترل به تعداد 10 نفر قرار گرفتند. همه ی آزمودنی ها پس از مکمل دهی، آزمون وامانده ساز بروس را انجام دادند. نمونه های خونی طی سه مرحله( قبل و بعد از مکمل دهی و پس از فعالیت ورزشی) جهت اندازه گیری میزان پلاسمایی 8-هیدرکسی 2-دزوکسی گوانوزین گرفته شد. جهت تجزیه و تحلیل آماری از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی و آزمون تی مستقل در سطح معنی داری 05/0 استفاده شد. یافته ها: نتایج تحقیق نشان داد مکمل دهی کوتاه مدت بولاغ اوتی موجب کاهش شاخص پلاسمایی 8-هیدروکسی 2 دزوکسی گوانوزین در حالت پایه شده است(p<0.05). هم چنین، این مکمل دهی توانست از افزایش 8-هیدروکسی 2 دزوکسی گوانوزین پس از انجام فعالیت ورزشی وامانده ساز بکاهد. بحث و نتیجه گیری: با توجه به نتایج تحقیق می توان از مکمل دهی بولاغ اوتی برای کاهش آسیب های اکسایشی ناشی از فعالیت های ورزشی شدید استفاده کرد. با این وجود، با توجه به مطالعات اندک انجام شده در این حوزه، تحقیقات بیشتری مورد نیاز است. 
۵۰۶.

اثر حفاظتی چهار هفته تمرین روی نوار گردان همراه با مصرف مکمل ویتامین D3 بر سطح عامل رشد عصبی در جسم مخطط موش های پارکینسونی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: پارکینسون 6- هیدروکسی دوپامین مکمل ویتامین D3 تمرین روی نوار گردان فاکتور رشد عصبی

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی تغدیه ورزشی و مکملها و مواد نیروزا
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی عصبی ـ عضلانی
تعداد بازدید : ۱۱۹۱ تعداد دانلود : ۶۹۶
هدف از اجرای این پژوهش، بررسی اثر حفاظتی چهار هفته دویدن روی نوار گردان همراه با مصرف مکمل ویتامین D3 بر روی سطح فاکتور رشد عصبی جسم مخطط موش های پارکینسونی شده با شش هیدروکسی دوپامین می باشد. 48 سرحیوان (با وزن 10± 276 گرم و سن 12 هفته) به شش گروه شم، کنترل، کنترل پارکینسون، ورزش و پارکینسون، مکمل ویتامین D3 و پارکینسون، مکمل ویتامین D3 و ورزش و پارکینسون تقسیم شدند. گروه تمرینی به مدت چهار هفته و هفته ای پنج روز به صورت دو جلسه در روز و به طور مجزا، 15 دقیقه با فاصله زمانی یک ساعت و درمجموع به مدت 30 دقیقه روی نوار گردان با سرعت 15 متر در دقیقه با شیب صفر درجه به تمرین پرداختند. گروه مکمل ویتامین D3 به مدت چهار هفته و هفته ای دو روز مکمل با دوز یک میکروگرم در کیلوگرم به صورت درون صفاقی مکمل دریافت کردند. سپس، مدل تجربی پارکینسون با استفاده از جراحی استریوتاکسی و تزریق 6- هیدروکسی دوپامین با دوز تزریقی 250 میکروگرم در حجم پنج میکرولیتر به داخل جسم مخطط ایجاد شد. همچنین، سطح عامل رشد عصبی جسم مخطط موش ها با روش الایزا اندازه گیری گردید. نتایج نشان می دهد که ورزش به تنهایی با شدت پروتکل تمرینی ارائه شده در این پژوهش می تواند سطح عامل رشد عصبی را افزایش دهد؛ اما این افزایش معنادار نمی باشد (P=0.372). از سوی دیگر، مصرف مکمل ویتامین D3 به تنهایی توانسته است سطوح عامل رشد عصبی را به طور معنا داری (P=0.002) افزایش دهد. علاوه براین، ترکیب آن با ورزش به طور برجسته ای از کاهش سطح عامل رشد عصبی در جسم مخطط موش ها جلوگیری می کند (P=0.001). یافته های ما نشان می دهد که پیش درمان با استفاده از تمرین روی نوار گردان به همراه مصرف مکمل ویتامین D3می تواند سبب افزایش محافظت نرو ن های دوپامینرژیک در برابر تخریب ناشی از 6هیدروکسی دوپامین شود، از این رو می تواندنقش حفاظتی در برابر بیماری پارکینسون داشته باشند.
۵۰۷.

تأثیر هشت هفته تمرینات تناوبی شدید بر بیان ژن های PGC-1α وVEGF در عضله قلبی رت های نر سالم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تمرین تناوبی شدید فاکتور رشد اندوتلیال عروقی عضله قلبی فعال کننده تکثیر پروکسی زوم آلفا

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی علم تمرین
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی قلب و عروق و تنفس
تعداد بازدید : ۱۱۲۲ تعداد دانلود : ۶۷۵
این تحقیق با هدف تعیین تأثیر هشت هفته تمرین تناوبی شدید بر بیان ژن VEGF و 1α–PGC در عضله قلبی رت های نر سالم انجام گرفت. دوازده سر رت نر بالغ از نژاد ویستار به دو گروه آزمون (تمرین تناوبی شدید) و کنترل تقسیم شدند. گروه آزمون، به مدت هشت هفته و هر هفته پنج جلسه، تمرینات شامل دویدن با شدت 100-90 درصد VO2max را به مدت 4 دقیقه روی نوار گردان انجام دادند و همزمان، گروه کنترل به مدت پانزده دقیقه روی تردمیل با سرعت دو متر در دقیقه قرار گرفتند. در روز بعد از آخرین جلسه، رت ها تشریح و نمونه ها به منظور استخراج RNA به آزمایشگاه منتقل شدند. بیان ژن PGC-1α و VEGF در گروه آزمون نسبت به گروه کنترل به ترتیب 2/1 (79/0=P) و 4/1 برابر (29/0=P) بود. نتایج نشان دهنده افزایش غیرمعنادار میزان بیان ژن PGC1-α و VEGF در عضله قلب در پی هشت هفته تمرین تناوبی با شدت بالاست.
۵۰۸.

تعیین میزان همبستگی ظرفیت حیاتی دانش آموزان دختر 11 تا 17 ساله تهرانی سنجیده شده به دو روش اسپیرومتری و معادله آلومتری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: روایی ظرفیت حیاتی اسپیرومتری دآنش آموزان دختر معادله آلومتری

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی قلب و عروق و تنفس
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی فیزیولوژی ورزشی کاربردی
تعداد بازدید : ۱۰۸۵ تعداد دانلود : ۶۴۷
این پژوهش با هدف اجرای تعیین میزان همبستگی ظرفیت حیاتی دانش آموزان دختر 11 تا 17 ساله سنجیده شده به دو روش اسپیرومتری و معادله آلومتری انجام گردید. بدین منظور، 311 دانش آموز با میانگین سنی 3± 14 سال، وزن 9± 83/48 کیلوگرم و قد 63/7±153 سانتی متر انتخاب شدند و ظرفیت حیاتی آن ها توسط دستگاه اسپیرومتر و نیز از طریق معادله آلومتری محاسبه گردید. جهت تعیین میزان همبستگی بین دو روش مذکور نیز ضریب همبستگی پیرسون مورد استفاده قرار گرفت. همچنین، تفاوت بین میانگین های ظرفیت حیاتی گروه ورزشکار و غیر ورزشکار با استفاده از آزمون تی در گروه های مستقل مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان می دهد که معادله آلومتری در تعیین ظرفیت حیاتی دانش آموزان دختر 11 تا 17 ساله از روایی 0.83= r و 0.86= α برخوردار است و بین میانگین های ظرفیت حیاتی گروه ورزشکار و غیرورزشکار تفاوت معناداری وجود ندارد. علاوه براین، یافته ها حاکی از این هستند که در شرایط عدم دسترسی به آزمایشگاه و دستگاه اسپیرومتری، می توان از معادله آلومتری برای تعیین ظرفیت حیاتی دانش آموزان دختر 11 تا 17 ساله استفاده نمود.
۵۰۹.

مطالعه اثر یک دوره تمرین مقاومتی و مصرف عصاره گیاه خار مریم بر لپتین و آدیپونکتین پلاسما در مردان دارای اضافه وزن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تمرین مقاومتی اضافه وزن آدیپونکتین لپتین خار مریم

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی تغدیه ورزشی و مکملها و مواد نیروزا
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
تعداد بازدید : ۱۲۴۱ تعداد دانلود : ۹۴۸
هدف از پژوهش حاضر، بررسی تأثیر تمرین مقاومتی و مصرف عصاره خارمریم بر سطوح پلاسمایی لپتین و آدیپونکتین در مردان جوان دارای اضافه وزن می باشد. در این پژوهش نیمه تجربی، 36 مرد دارای اضافه وزن (با شاخص تودة بدنی 1/15±1/27 کیلوگرم بر مربع متر و میانگین سنی 1/2±1/ 24 سال) به شکل تصادفی به چهار گروه تمرین مقاومتی ، گروه عصاره خار مریم ، گروه تمرین مقاومتی + عصاره خار مریم و گروه دارونما تقسیم شدند. تمرین مقاومتی در این مطالعه شامل: حرکات پرس سینه ، درازو نشست کرانچ ، پرس پا، باز کردن تنه ، خم کردن زانو ، کشش جانبی و پرس بالای سر بود که در قالب سه روز در هفته انجام شد. مصرف روزانه عصارة 120 میلی گرمی گیاه خار مریم نیز طی هشت هفته صورت گرفت. همچنین، سطوح گلوکز ناشتا، لپتین و آدیپونکتین خون، 48 ساعت قبل از تمرین و نیز پس از دوره تمرینی اندازه گیری گردید. علاوه براین، تجزیه وتحلیل آماری داده ها با استفاده از تحلیل واریانس و کوواریانس (آنکووا) و نیز آزمون بن فرونی توسط نرم افزار اس پی اس اس نسخه 18 صورت پذیرفت. یافته ها نشان می دهد که پس از هشت هفته، سطوح لپتین پلاسما در هر چهار گروه بدون تغییر می باشد. سطوح آدیپونکتین پلاسما در گروه عصاره خار مریم نیز تغییر معناداری را نشان نمی دهد. با این وجود، در گروه های تمرین مقاومتی و تمرین مقاومتی با مصرف عصاره خار مریم در مقایسه با گروه کنترل، افزایش معناداری به چشم می خورد. براساس یافته ها به این نتیجه می رسیم که هشت هفته تمرین مقاومتی و مصرف عصاره خار مریم، تأثیر معناداری بر سطوح لپتین پلاسمایی در مردان دارای اضافه وزن ندارد، اما تمرین مقاومتی با/ یا بدون مصرف عصاره خار مریم، سطوح آدیپونکتین را در این افراد افزایش می دهد. همچنین، به نظر می رسد که مصرف روزانه 120 میلی گرم گیاه خار مریم، تأثیر معناداری بر سطوح پلاسمایی این آدیپوکاین ها ندارد و این احتمال وجود دارد که مقدار دوز مصرفی این مکمل، در کسب این نتیجه تأثیر گذار باشد.
۵۱۰.

تأثیر یک دوز مصرف مکمل کافئین بر لیپولیز به دنبال فعالیت استقامتی بیشینه در زنان تمرین کرده(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کافئین لیپاز کورتیزول فعالیت ورزشی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۳ تعداد دانلود : ۸۵
مقدمه و هدف: برخی مطالعات قبلی حاکی از آنند که مکمل سازی کوتاه مدت کافئین ممکن است بر عملکرد ورزشی و افزایش اکسیداسیون چربی تأثیر داشته باشد. هدف از تحقیق حاضر بررسی اثرات حاد مصرف مکمل کافئین بر لیپولیز و عملکرد استقامتی بیشینه در زنان تمرین کرده بود. روش شناسی: ۹ زن تمرین کرده (با میانگین سنی ۸/۲±۳/۲۲ سال، وزن: ۱/۸±۷/۶۱ کیلوگرم،  قد۷/۶±۷/۱۶۷ سانتی متر و شاخص توده بدنی ۲/۲±۲۲ کیلوگرم بر متر مربع) به صورت داوطلبانه و در یک طرح کارآزمایی بالینی متقاطع، در سه جلسه و به صورت تصادفی تحت دریافت mg/kg/d ۶ مکمل کافئین ،mg/kg/d  ۶ مکمل کافئین+ mg/kg/d ۳ کربوهیدرات و یا دارونما (دریافت ۲۵۰ میلی گرم مالتوز) قرار گرفتند. در هر جلسه، دریافت مکمل یا دارونما به صورت کپسول و یک ساعت قبل از اجرای آزمون بروس انجام گرفت. بین جلسات نیز یک هفته فاصله به منظور پاکسازی در نظر گرفته شد. در هر جلسه ۳ نوبت خون گیری: ساعت ۸ صبح و در حالت ناشتا (قبل از دریافت مکمل)، یک ساعت پس از دریافت مکمل (و بلافاصله پس از اتمام آزمون بروس) و یک ساعت پس از اتمام آزمون بروس انجام گرفت. یافته ها: تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر نشان داد که هیچ یک از متغیرهای نیمرخ لیپیدی (TG،CHOL،HDL،LDL) هورمون کورتیزول و لیپاز حساس به هورمون (HSL)، تحت تأثیر یک دوز دریافت مکمل کافئین یا ترکیب کافئین کربوهیدرات قرار نگرفتند، و تغییرات ایجاد شده در هر یک از این متغیرها ناشی از فعالیت شدید هوازی بود و نه دریافت مکمل. از طرف دیگر زمان رسیدن به خستگی طی فعالیت بروس و حداکثر اکسیژن مصرفی آزمودنی ها تحت تأثیر دریافت مکمل قرار نگرفت. بحث و نتیجه گیری: یافته های حاضر در کل بیانگر آن است که مصرف یک دوز مکمل کافئین یا کافئین –کربوهیدرات منجر به تغییرات معناداری در متابولیسم چربی ها و عملکرد هوازی نمی گردد.  
۵۱۱.

تأثیر چهار هفته مصرف امگا3 با منشأ گیاهی (عصاره کتان) و جانوری (روغن ماهی)، بر غلظت سرمی فاکتور نروتروفیک مشتق از مغز (BDNF)، پس از چهار هفته تمرین پلیومتریک در مردان فعال(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تمرین پلایومتریک امگا3 مردان فعال فاکتور نروتروفیک مشتق از مغز

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی علم تمرین
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی تغدیه ورزشی و مکملها و مواد نیروزا
تعداد بازدید : ۱۰۷۷ تعداد دانلود : ۷۸۸
عامل نروتروفیک مشتق از مغز(BDNF)،نقش مهمی در رشد نرونی، انتقال پیامهای عصبی،تغییرپذیری عصبی و به طور کلی سلامت دستگاه عصبی انسان ایفا می کند. به همین منظور در این تحقیق، تاثیر چهار هفته مصرف امگا3 با منشأ گیاهی(عصاره کتان)، و جانوری(روغن ماهی)، با و بدون تمرینات منظم پلیومتریک بر غلظت BDNF،در دانشجویان مرد فعال بررسی شد. 42 دانشجوی پسر رشته تربیت بدنی به طور تصادفی به شش گروه تقسیم شدند. آزمودنیهای گروه های ترکیبی و گروه تمرین به مدت 4 هفته تمرینات گوناگون پلایومتریک را اجرا کردند. همچنین گروههای ترکیبی و مکمل در طی دوره تحقیق، روزانه 3000 میلی گرم مکمل امگا3 مصرف کردند. از آزمون واریانس یکطرفه و روش تعقیبی توکی برای بررسی تفاوت بین گروهها و سطح معنی داری 05/0P< استفاده شد. سطوح سرمیBDNF پس از 4 هفته تمرین پلایومتریک همراه با مصرف امگا3 گیاهی در مقایسه با گروه کنترل، افزایش معناداری یافت (014/0=P). همچنین در گروه تمرین همراه با مصرف امگا3 جانوری سطوح سرمیBDNF پس از 4 هفته در مقایسه با گروه کنترل،افزایش معناداری یافت (042/0=P).نتایج پژوهش حاضر نشان داد که به هنگام اجرای تمرینات پلایومتریک مصرف مکمل امگا3 گیاهی یا جانوری می تواند به دلیل افزایش غلظت سرمیBDNF سبب بهبود عملکرد عصبی و روانی شود.
۵۱۲.

بررسی اثر پیش آماده سازی ایسکمی در اندام های مختلف بر عملکرد جودوکارن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: عملکرد بی هوازی متابولیسم ورزشی ایسکمی رپرفیوژن آزمون ویژه جودو

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
تعداد بازدید : ۸۸۷ تعداد دانلود : ۴۹۵
هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثر مداخله پیش آماده سازی ایسکمی با سه وضعیت اعمال در بالاتنه، پایین تنه و ترکیب بالاتنه با پایین تنه بر اجرای آزمون ویژه جودو و عملکرد بی هوازی جودوکاران بود. 13 جودوکار به صورت داوطلبانه در این مطالعه شرکت نمودند. هر آزمودنی در چهار جلسه مجزا و به صورت تصادفی و موازنه متقابل، دو آزمون ویژه جودوی متوالی با فاصله 90 ثانیه و پس از 15 دقیقه و نیز یک آزمون بی هوازی رست را در چهار وضعیت بدون اعمال ایسکمی (وضعیت کنترل)، اعمال ایسکمی در دست، اعمال ایسکمی در پا و نیز اعمال ایسکمی به صورت هم زمان در دست و پا اجرا کرد. شایان ذکر است که مداخله پیش آماده سازی ایسکمی در سه دور پنج دقیقه ای انسداد با پنج دقیقه رپرفیوژن متعاقب انجام شد. همچنین، درادامه از روش آماری آنالیز واریانس با اندازه های تکراری و آزمون تعقیبی بون فرونی استفاده گردید. نتایج نشان می دهد که در وضعیت اعمال ایسکمی هم زمان در دست و پا، شاخص آزمون ویژه جودوی دوم کمتر از وضعیت های دیگر و تعداد اجراها در آزمون دوم جودو و همینطور حداکثر و میانگین برون ده توان به صورت معناداری بیشتر از دیگر وضعیت ها بود (P≤0.05). همچنین، میزان درک فشار در وضعیت اعمال پیش آماده سازی ایسکمی هم زمان در دست و پا کمتر از سایر وضعیت ها بود(P≤0.05). طبق یافته های پژوهش به نظر می رسد که اگر پیش آماده سازی ایسکمیک در اندام های بیشتر و با حجم عضلانی بزرگ تری اعمال شود، بر اجرای آزمون ویژه جودو و عملکرد بی هوازی جودوکاران اثر بیشتری دارد.
۵۱۳.

تأثیر دوازده جلسه تمرین با شدت زیاد در وضعیت هایپوکسی و نورموکسی بر عملکرد بی هوازی افراد ورزشکار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تمرین تناوبی شدید هایپوکسی نورموکسی Wmax

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی علم تمرین
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی قلب و عروق و تنفس
تعداد بازدید : ۱۰۵۵ تعداد دانلود : ۷۱۶
هدف تحقیق حاضر مقایسه تأثیر یک دوره تمرین تناوبی شدید در وضعیت هایپوکسی و نورموکسی بر عملکرد بی هوازی افراد ورزشکار بود. آزمودنی های این تحقیق 16 نفر دانشجوی داوطلب مرد بودند. آزمودنی ها به دو گروه هشت نفره تمرین در وضعیت هایپوکسی (ارتفاع 3300) و نورموکسی تقسیم شدند. عملکرد بی هوازی (اوج توان،میانگین توان) ازطریق اجرای آزمون وینگیت و غلظت لاکتات قبل و بعد از آزمون وینگیت اندازه گیری شد. 24 ساعت بعد، Wmax در وضعیت هایپوکسی مشخص و 48 ساعت بعد میزان Wmax در وضعیت نورموکسی تعیین شد. برنامه تمرین هر دو گروه ازنظر شدت (یک دقیقه با شدت80درصد-85درصدWmax و دو دقیقه با شدت 50درصد Wmax) و مدت تمرین (30 دقیقه) یکسان سازی شده بود. برنامه تمرینی شامل دوازده جلسه پی در پی بود. بعد از آن، متغیرهای پیش آزمون مجدداً اندازه گیری شد. پس از تعیین توزیع طبیعی داده ها به وسیله آزمون کلموگروف- اسمیرنوف، آزمون t وابسته و مستقل با سطح اطمینان 0.05≥p نشان داد این دوره تمرینی باعث بهبود در عملکرد بی هوازی در هر دو گروه شد. همچنین غلظت لاکتات در 5 دقیقه بعد از آزمون وینگیت در هر دو گروه کاهش داشت، اما تفاوتی بین دوازده جلسه تمرین تناوبی در وضعیت هایپوکسی و نورموکسی بر عملکرد بی هوازی مشاهده نشد. درنتیجه می توان بیان کرد دوره تمرینی به کارگرفته شده در این تحقیق می تواند باعث بهبود عملکرد بی هوازی شود، اما مدت و شدت هایپوکسی در این تحقیق به اندازه ای نبوده است که بتواند عملکرد بی هوازی را در گروه هایپوکسی نسبت به نورموکسی بهبود بخشد
۵۱۴.

پاسخ حاد شاخص های خستگی به یک جلسه فعالیت ایزومتریک با شدت های مختلف با و بدون کاهش جریان خون(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اکتات مقیاس خستگی بورگ MPF EMG

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی علم تمرین
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی فیزیولوژی ورزشی کاربردی
تعداد بازدید : ۹۱۱ تعداد دانلود : ۶۴۹
ایجاد خستگی در تمرینات مقاومتی شاخص مهمی برای افزایش حجم و قدرت عضلانی است. بنابراین این تحقیق با هدف بررسی پاسخ حاد شاخص های خستگی به یک جلسه فعالیت ایزومتریک با شدت های مختلف با و بدون کاهش جریان خون طراحی شد. آزمودنی ها 10 دانشجوی پسر سالم با میانگین سن 5/2±9/24 سال بودند. پروتکل تحقیق شامل 6 انقباض ایزومتریک 10 ثانیه ای با 60 ثانیه استراحت بین انقباض ها بود. از آزمون کولموگروف اسمیرنوف به منظور تشخیص نرمال بودن داده ها و از آزمون تحلیل واریانس مکرر دوطرفه برای تشخیص معناداری بودن تغییرات MPF، لاکتات خون، مقیاس بورگ، اختلاف MVC قبل و بعد از فعالیت بین 3 جلسه استفاده شد. کلیه این شاخص ها در جلسه دوم با دو جلسه تفاوت معنادار داشت، اما اختلاف معناداری بین جلسات اول و سوم وجود نداشت. نتایج نشان داد انجام فعالیت ایزومتریک همراه با کاهش جریان خون نسبت به انجام همان فعالیت و با بار یکسان اما بدون کاهش جریان خون می تواند موجب خستگی بیشتر شود. همچنین شاخص های خستگی در فعالیت ایزومتریک با 65 درصد MVC همراه با کاهش جریان خون برابر با فعالیت ایزومتریک با 100 درصد MVC بدون کاهش جریان خون است.
۵۱۵.

تأثیر 12 هفته تمرینات هوازی با شدت متوسط (W-WJMIEP-R) بر سطوح سرمی ویتامین D، هورمون پاراتیروئید، کلسیم و فسفر در زنان یائسه اضافه وزن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تمرینات هوازی ویتامین D هورمون پاراتیروئید کلسیم فسفر زنان یائسه

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۳ تعداد دانلود : ۱۱۴
مقدمه و هدف: پوکی استخوان بیماری متابولیکی استخوان است که کاهش عمومی و شدید چگالی استخوان را به همراه دارد. بنابراین، هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر دوازده هفته تمرینات هوازی با شدت متوسط بر سطوح سرمی ویتامینD، هورمون پاراتیروئید، کلسیم و فسفر در زنان یائسه کم تحرک بود. روش شناسی: این مطالعه از نوع تحقیقات نیمه تجربی با دو گروه تجربی و کنترل بود. 20 زن یائسه کم تحرک داوطلب و واجد شرایط با میانگین سنی 12/2±60سال و شاخص توده بدن 24/3±46/29کیلوگرم بر مترمربع به صورت تصادفی در دو گروه تجربی (10زن) و کنترل (10زن) در این پژوهش شرکت نمودند. گروه فعالیت ورزشی در برنامه 12 هفته ای، هر هفته سه جلسه و در هر جلسه به مدت زمان 50 تا 60 دقیقه تمرینات هوازی با شدت 65 الی 70 درصد حداکثر ضربان قلب ذخیره را اجرا کردند، درحالیکه گروه کنترل در هیچ مداخله ای شرکت نداشتند. از گروه تجربی و کنترل 24 ساعت قبل و بعد از 12 هفته برنامه تمرینی در حالت ناشتا به منظور اندازه گیری متغیرهای وابسته نمونه گیری خون به عمل آمد. اطلاعات مربوطه با روش آماری توصیفی و استنباطی تی همبسته و آنکوا در سطح معناداری (05/0≥p ) و با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 23 تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج بین گروهی نشان داد که پس از 12 هفته تمرینات هوازی با شدت متوسط سطوح سرمی ویتامینD، کلسیم و فسفر تفاوت معناداری نداشت (05/0<P )، درحالیکه سطوح سرمی هورمون پاراتیروئید افزایش معناداری داشت (05/0≥p ). بحث و نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر بیانگر آن است که 12 هفته فعالیت ورزشی هوازی پیاده روی و دوی سبک با شدت متوسط 65 الی 70 درصد حداکثر ضربان قلب ذخیره سطوح سرمی ویتامین D، کلسیم و فسفر را تحت تأثیر قرار نمی دهد، درحالی که هورمون پاراتیروئید را افزایش می دهد که احتمالاً ناشی از دوگانگی اثرات آن برای بهبود توده استخوانی در زنان یائسه 50 الی 70 سال است.
۵۱۶.

تأثیر دو نوع تمرین مقاومتی با و بدون انسداد عروق مستقل از رژیم غذایی بر ترکیب بدنی، پروفایل لیپید و پروتئین واکنشی C زنان جوان غیر ورزشکار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تمرین مقاومتی پروفایل لیپید التهاب سیستمیک تمرین با انسداد عروق

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۰ تعداد دانلود : ۱۲۷
مقدمه و هدف: هدف از پژوهش حاضر، تأثیر دو نوع تمرین مقاومتی با و بدون انسداد عروق مستقل از رژیم غذایی بر ترکیب بدنی، پروفایل لیپید و پروتئین واکنشی C زنان جوان غیر ورزشکار بود. روش شناسی: 45 زن جوان غیر ورزشکار (سن 7/3±5/26 سال، قد 8/3±4/167سانتی متر، وزن 1/4±66 کیلوگرم و شاخص توده بدنی 7/0±5/23 کیلوگرم بر مترمربع) به صورت هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه تمرین مقاومتی سنتی، تمرین مقاومتی با انسداد عروق و کنترل (هر گروه 15 نفر) قرار گرفتند. دو گروه تجربی به مدت 24 هفته و هر هفته چهار جلسه در برنامه تمرینی خود شرکت کردند. گروه مقاومتی سنتی، تمرینات را با شدت 70 تا 80 درصد یک تکرار بیشینه تا حد خستگی؛ و گروه تمرین مقاومتی با انسداد عروق، تمرینات را با شدت 20 تا 30 درصد یک تکرار بیشینه تا حد خستگی انجام دادند. یافته ها: نتایج نشان داد هر دو نوع تمرین مقاومتی باعث کاهش معنادار تری گلیسرید، کلسترول تام، کلسترول، لیپوپروتئین با چگالی کم، لیپوپروتئین با چگالی خیلی کم و پروتئین واکنشی C و نیز افزایش معنادار کلسترول و لیپوپروتئین با چگالی بالا در این زنان شد (P<0.05)؛ اما تفاوت بین دو گروه معنادار نبود (P>0.05). بحث و نتیجه گیری: تمرینات مقاومتی با انسداد عروق اگرچه با شدت کمتری انجام می شوند، اما به دلیل ایجاد هیپوکسی و لذا نیازهای متابولیک مشابه، احتمالاً همان تأثیرات تمرینات مقاومتی شدید را بر پروفایل لیپید و التهاب سیستمیک به عنوان عوامل خطرزای قلبی ایجاد می کنند. 
۵۱۷.

تأثیر دوازده هفته تمرین مقاومتی بر سطوح سرمی واسپین و پروتئین واکنشگرC در مردان میانسال چاق(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: چاقی پروتئین واکنشگر C مردان میانسال واسپین

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی علم تمرین
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
تعداد بازدید : ۸۷۸ تعداد دانلود : ۶۵۲
واسپین به عنوان یک آدیپوسایتوکاین، دارای تأثیرات حساسیت انسولینی است. با وجود تأثیرات ورزش بر هموستاز انرژی و تغییرات بافت چربی، مطالعات کمی به بررسی تأثیر ورزش بر میزان واسپین پرداخته اند. مطالعه حاضر به بررسی تأثیر تمرین مقاومتی بر سطح سرمی واسپین و CRP پرداخته است. بدین منظور 20 مرد چاق کم تحرک با میانگین و انحراف استاندارد سن، وزن و شاخص توده بدنی (1/2 ± 1/50 سال، 8/5 ± 6/92 کیلوگرم، 4/1 ± 3/30 کیلوگرم بر متر مربع) انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه فعالیت ورزشی (10نفر) و کنترل (10نفر) تقسیم شدند. برنامه تمرینی گروه تجربی به مدت 12 هفته و هر هفته 3 جلسه تمرین بود. مرحله اول خون گیری پس از 12 ساعت ناشتایی و مرحله دوم خون گیری 48 ساعت پس از خاتمه تمرینات در شرایط تجربی اجرا شد. سطح سرمی واسپین و CRP در گروه تجربی پس از 12 هفته تمرین به ترتیب 8/8 و 5/2 درصد کاهش یافت (05/0>P). وزن، شاخص توده بدن، درصد چربی و اندازه دور کمر به ترتیب 7/0-، 8/0-، 08/2 - و 01/1- درصد و گلوکز خون و مقاومت انسولینی به ترتیب 4/4 و 01/5 درصد کاهش معنا داری داشت (05/0>P). بین تغییرات واسپین با شاخص های آنتروپومتریکی، مقاومت انسولینی و CRP رابطه معنا داری مشاهده نشد.
۵۱۸.

تأثیر تعاملی تمرین استقامتی و مصرف ویتامین E بر سطوح آدیپونکتین و شاخص مقاومت انسولین در زنان غیرفعال(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: انسولین فعالیت هوازی ویتامین E آدیپوکاین

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی علم تمرین
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی تغدیه ورزشی و مکملها و مواد نیروزا
  4. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
تعداد بازدید : ۱۳۰۰ تعداد دانلود : ۷۹۳
هدف از تحقیق حاضر بررسی تأثیر تمرین استقامتی و مصرف ویتامین E بر غلظت آدیپونکتین و شاخص مقاومت انسولین بود. به این منظور 30 زن سالم غیرفعال (سن 7/3±8/24 سال، وزن 3/1± 3/60 کیلوگرم، قد 3/1±9/161سانتی متر) به سه گروه ورزش و ویتامین E (VE)، ویتامین E (V) و کنترل (C) تقسیم شدند. آزمودنی های گروه ورزش و ویتامین سه بار در هفته با شدت 65 تا 80 درصد حداکثر ضربان قلب تمرین کردند و مکمل ویتامین E را به مدت چهار هفته روزی IU 400 همراه با ناهار مصرف کردند. آزمودنی های گروه ویتامین E هیچ گونه فعالیت ورزشی نداشتند. آنالیز آماری داده ها نشان داد که غلظت آدیپونکتین در هر سه گروه کاهش معنا دار (05/0P<) مشابهی نشان داد، با این حال، بین سه گروه تفاوت معنا داری (05/0P>) مشاهده نشد. مقایسه درون گروهی و بین گروهی برای غلظت انسولین و همچنین شاخص مقاومت انسولین در سه گروه تفاوت معنا داری نشان نداد (05/0P>). اگرچه غلظت گلوکز در سه گروه کاهش معنا داری داشت، بین سه گروه تفاوت معنا داری یافت نشد. بنابراین می توان نتیجه گرفت که ترکیب تمرین استقامتی و مصرف ویتامین E در کوتاه مدت تأثیری بر غلظت آدیپونکتین و شاخص مقاومت انسولین زنان سالم ندارد.
۵۱۹.

تاثیر پنج هفته تمرین مقاومتی بر برخی عوامل رشد عروقی مردان غیرفعال(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تمرین مقاومتی هورمون رشد رگ زایی فاکتور اندوتلیال رشد عروقی

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی قلب و عروق و تنفس
تعداد بازدید : ۱۱۷۹ تعداد دانلود : ۹۱۵
هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثر تمرین مقاومتی بر سطوح سرمی فاکتور رشد اندوتلیال عروقی (VEGF)، فاکتور رشد فیبروبلاست پایه (bFGF) و سطوح پلاسمایی هورمون رشد (GH) و کورتیزول در مردان سالم غیر فعال می باشد. بدین منظور، از میان دانشجویان دانشگاه تهران، 20 دانشجوی غیرفعالبه صورت تصادفی به دو گروه تمرین مقاومتی دایره ای(n=10) ( با میانگین سنی 24/1 سال، قد 7/172سانتی متر،وزن 20/67 کیلوگرم،شاخص توده بدنی 93/18 کیلوگرم بر مترمربع و درصد چربی 6/17)و کنترل (n=10)( با میانگین سنی 6/23سال، قد 3/173 سانتی متر، وزن 2/66 کیلوگرم، شاخص توده بدنی 66/20 کیلوگرم بر مترمربع و درصد چربی 59/20) تقسیم شدند. پس از نمونه گیری اولیه (تعیین میزان پایه سرمی)، گروه تمرین مقاومتی دایره ای به مدت پنج هفته به فعالیت پرداختند. به منظور حذف پاسخ آخرین جلسه تمرینی، نمونه گیری خونی 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین به عمل آمد. کلیه تجزیه و تحلیل داده ها در سطح معناداری P≤0.05 و با استفاده از نرم افزار اس. پی. اس. اس 18 انجام شد. نتایج آزمون تی مستقل نشان می دهد که به دنبال تمرینات مقاومتی، مقادیر VEGF(P=0.033) و هورمون رشد (P=0.001) به نسبت گروه کنترل، افزایش معنا داری داشته است؛ در حالی که در کورتیزول (P=0.266) و bFGF (P=0.086) تغییر معناداری مشاهده نمی شود. همچنین، نتایج آزمون هم بستگی حاکی از آن است که پس از پنج هفته تمرین مقاومتی، ضریب هم بستگی بالاییبین تغییرات هورمون رشد و VEGF در پس آزمون وجود دارد (r=0.74) که این ضریب هم بستگی معنا دار می باشد (P=0.014). به نظر می رسد پنج هفته تمرین مقاومتی با افزایش عامل رشد اندوتلیال عروقی و هورمون رشد بتواند افزایش رگ زایی را به دنبال داشته باشد.
۵۲۰.

مقایسه اثر یک جلسه تمرین شنا در دماهای مختلف آب بر اشتها، کالری دریافتی، کالری مصرفی، علاقه مندی به غذا و میزان لاکتات خون در دختران دانشجو(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: لاکتات اشتها کالری دریافتی شنا در دماهای مختلف آب علاقه مندی به غذا

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی علم تمرین
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی تغدیه ورزشی و مکملها و مواد نیروزا
تعداد بازدید : ۹۸۳ تعداد دانلود : ۵۶۶
هدف تحقیق حاضر مقایسه اثر یک جلسه تمرین شنا در دماهای مختلف آب (23، 33 و 38 درجه سانتی گراد) بر اشتها، کالری دریافتی، کالری مصرفی، علاقه مندی به غذا و میزان لاکتات خون در دختران دانشجو بود. طرح تحقیق نیمه تجربی بود و 12 داوطلب دختر (میانگین سنی3/1 ± 83/20 سال، شاخص توده بدنی 68/2 ± 46/20 کیلوگرم بر متر مربع، وزن 46/5 ±6/53 کیلوگرم) از دانشجویان دانشگاه، پروتکل شنای کرال سینه را در سه دمای 23، 33 و 38 درجه سانتی گراد (آب سرد، آب طبیعی، آب گرم) به مدت 45 دقیقه با شدت 80 تا 85 درصد ضربان قلب بیشینه اجرا کردند. میزان اشتها و علاقه مندی به غذا از طریق پرسشنامه اشتها و یادآمد 24 ساعت مواد غذایی توسط خود آزمودنی ها ثبت شد. همچنین کالری دریافتی و انرژی مصرفی در روزهای اجرای پروتکل، قبل و بعد از اجرای پروتکل در پرسشنامه های مربوط توسط خود آزمودنی ها ثبت و به ترتیب با استفاده از کتاب آلبوم مواد غذایی و جدول خلاصه فعالیت بدنی محاسبه شدند. غلظت لاکتات خون قبل، بلافاصله بعد، 3و9 ساعت پس از اجرای پروتکل تحقیق با استفاده از دستگاه لاکتومتر اندازه گیری شد. نتایج نشان داد که یک جلسه ورزش شنا در دماهای مختلف آب (23، 33 و 38 درجه سانتی گراد) بر اشتها، علاقه مندی به غذا، کالری دریافتی و انرژی مصرفی اثری ندارد و دمای آب به تنهایی نمی تواند روی کاهش یا افزایش وزن در این نوع از شرکت کنندگان اثرگذار باشد.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان