فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۸۱ تا ۶۰۰ مورد از کل ۱٬۷۱۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر، تأثیر تمرینات استقامتی، مقاومتی و ترکیبی را بر سطوح sICAM-1 و مقاومت به انسولین در زنان غیرفعال بررسی کرده است. 44 زن سالم با میانگین سنی 6/1±2/20 سال و شاخص توده ی بدنی3±8/20 کیلوگرم بر مترمربع در چهار گروه: استقامتی، مقاومتی، ترکیبی و کنترل (هر گروه 11 نفر) قرار گرفتند. تمرینات به مدت شش هفته و سه جلسه در هفته اجرا شد. تمرین استقامتی شامل بلوک های ایروبیک و تمرین مقاومتی به صورت کار با وزنه بود. در برنامه ی ترکیبی، افراد یک جلسه برنامه ی تمرین قدرتی و جلسه ی بعد، برنامه ی تمرین استقامتی را انجام دادند. خونگیری 36ساعت قبل و مجدداً 36 ساعت پس از خاتمه تمرینات انجام شد. یافته های پژوهش با استفاده از آزمون ANOVA با اندازه گیری های مکرر نشان داد که سطوح sICAM-1 در گروه مقاومتی (0.0001>P) و ترکیبی (0.0001>P) کاهش معنادار داشت، ولی در گروه استقامتی این کاهش معنادار نبود. تغییرات انسولین و شاخص مقاومت به انسولین در هیچ یک از گروه ها معنادار نبود. اما مقادیر گلوکز ناشتا در گروه ترکیبی افت معناداری داشت (0.01=P)، درحالی که در سایر گروه ها بدون تغییر بود. همچنین، در ارتباط با هیچ یک از متغیرها، تغییرات بین گروهی معناداری مشاهده نگردید. به نظر می رسد که تمرینات ترکیبی در مدت و شدت اعمال شده (در مقایسه با تمرینات استقامتی)، بر سطوح مولکول چسبان اثرگذاری بیشتری دارد. اما جهت بهبود مقاومت به انسولین، شدت برنامه ی تمرینی بیشتری مورد نیاز می باشد.
تأثیر یک جلسه تمرین تدوامی، تناوبی و مقاومتی بر غلظت مولکول چسبان سلولی-1 و پروتئین واکنشی C مردان دارای اضافه وزن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی پاسخ مولکول چسبان سلولی-1 (ICAM-1) و پروتئین واکنشی C(CRP) سرم مردان به یک جلسه تمرین تداومی، تناوبی و مقاومتی شدید انجام شد. 10 دانشجوی مرد دارای اضافه وزن، ﺑﻪ ﻃﻮر داوطلبانه در پژوهش شرکت کردند و هر سه نوع پروتکل تمرینی با فاصله 96 ساعت روی یک گروه اجرا گردید. تمرین تناوبی در نه مرحله روی نوار گردان با سرعت نه کیلومتر بر ساعت و استراحت فعالی معادل 2/7 کیلومتر بر ساعت در زمانی حدود 25 دقیقه اجرا شد. تمرین تداومی شامل 25 دقیقه دویدن روی تردمیل با سرعت هشت کیلومتر بر ساعت بود. تمرین مقاومتی نیز شامل سه نوبت، نه ایستگاه، زمان فعالیت 30 ثانیه و زمان استراحت بین ایستگاه ها 120 ثانیه بود که با شدت 80% یک تکرار بیشینه حدود 50 تا 55 دقیقه به اجرا درآمد. نتایج با آزمون تحلیل واریانس یک سویه و t وابسته در سطح P<0.05 استخراج گردید و نشان داد فعالیت حاد مقاومتی و تداومی، بر ICAM-1 مردان دارای اضافه وزن تأثیر معناداری (به ترتیب P=0.66 و P=0.08) ندارد. در حالی که فعالیت حاد تناوبی باعث کاهش معنادار 44% این شاخص گردیده است. همچنین، میزان ICAM-1 پس از یک جلسه تمرین حاد تناوبی نسبت به تمرین حاد مقاومتی با کاهش40% (P=0.000) و نسبت به تمرین حاد تداومی با کاهش 25% (P=0.02) همراه می باشد. علاوه براین، مشخص شد که پروتکل های تمرینی بر CRP تأثیر معناداری ندارند و اجرای یک جلسه تمرین تناوبی در مقایسه با یک جلسه تمرین تداومی و مقاومتی تقریباً یکسان از نظر مدت و شدت اجرا، با کاهش شاخص التهابی ICAM-1 همراه است.
مقایسه تأثیر یک جلسه تمرین پلایومتریک و قدرتی بر آنزیم کراتین کیناز و پروتئین واکنش گر-C سرمی مردان تکواندوکار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه تأثیر یک جلسه تمرین پلایومتریک و قدرتی با وزنه بر آنزیم کراتین کیناز تام و پروتئین واکنش گر-C سرمی مردان تکواندوکار بود. پژوهش حاضر از نوع نیمه تجربی دو گروهی بود و در آن بیست نفر مرد تکواندوکار به طور تصادفی در دو گروه همگن (قدرتی و پلایومتریک) دسته بندی شدند. آزمودنی های گروه قدرتی با وزنه، شش دوره تمرینات باز کردن زانو و پرس پا (شدت 70%) را تا رسیدن به واماندگی اجرا کردند. آزمودنی های گروه پلایومتریک نیز شش دوره از تمرینات پرش عمقی و پرش جانبی (شدت 70%) را تا رسیدن به واماندگی اجرا کردند. آنزیم کراتین کیناز تام و پروتین واکنش گر-C سرمی هر دو گروه طی سه مرحله (30 دقیقه قبل، بلافاصله و 24 ساعت بعد از تمرین) اندازه گیری شد. داده ها در قالب میانگین و انحراف استاندارد با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر و آزمون بونفرونی در سطح معناداری (p<0.05) تجزیه و تحلیل شد. با وجود این که فعالیت آنزیم کراتین کیناز تام و نیز سطوح پروتئین واکنش گر-C سرمی هر دو گروه بعد از تمرین به طور معناداری افزایش یافت، اما در تغییرات این شاخص ها بین دو گروه پلایومتریک و قدرتی تفاوت معناداری مشاهده نشد (P<0.05). در نتیجه با توجه به یافته های پژوهش حاضر به نظر می رسد این دو شیوه، فشار فیزیولوژیکی و آسیب عضلانی یکسانی به همراه داشته باشند و تمرینات پلایومتریک آسیب عضلانی و التهاب بیشتری در مقایسه با تمرینات قدرتی به همراه نداشت.
مقایسه اثر 8 هفته تمرینات مقاومتی با ترکیبی (مقاومتی-ماساژ) بر لپتین سرم، نیمرخ لیپیدی و ترکیب بدنی مردان جوان دارای اضافه وزن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف ازاینپژوهش مقایسه اثر هشت هفته تمرینات مقاومتی با ترکیبی (مقاومتی-ماساژ) بر لپتین سرم، نیمرخ لیپیدی و ترکیب بدنی مردان جوان دارای اضافه وزن بود.در این پژوهش 20 نفر مرد جوان دارای اضافه وزن (با دامنه سنی 6/1±1/22 سال و 2/1±3/28 BMI=) به صورتداوطلبشرکتکردند و به شکلتصادفیبه دو گروهتمرینات مقاومتی (10 نفر) و گروهتمرینات مقاومتی همراه با ماساژ (10 نفر) تقسیم شدند. برنامه تمرینات مقاومتی شامل اجرای هشت هفته حرکات جلو ران، پشت ران، نشر از جانب، پرس سینه، زیر بغل سیم کش از پشت و پشت بازو ایستاده با ماشین با شدت80% از یک تکرار بیشینه و سه جلسه در هفته بود. جلسات تمرینات ماساژ نیز در روزهای قبل از جلسات تمرین مقاومتی اجرا می شد. نمونه های خونی و ترکیب بدن آزمودنی ها قبل از شروع پروتکل و 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرینی اندازه گیری شد. برای تعیینتفاوتقبلوبعدازتمرین از آزمون t همبسته وازآزمون t مستقلبرای تعیینتفاوتبیندوگروه استفاده شد.هر دو گروه تمرینی بهبودهایی را در سرم لپتین، نیمرخ لیپیدی و ترکیب بدنی داشتند که گروه تمرین مقاومتی همراه با ماساژ به طور معناداری (P<0.05) اثرات بهتری را فقط در تری گلیسرید (TG) و توده چربی بدن در مقایسه با گروه مقاومتی داشت که به نظر می رسد اجرای هشت هفته تمرینات مقاومتی همراه با ماساژ با هدف کاهش تری گلیسرید و توده چربی بدن می تواند یک راهکار مناسب باشد.
اثر ۸ هفته تمرین هوازی بر شاخص های سردرد میگرنی و میزان نیتریک اکساید خون در زنان مبتلا به میگرن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی اثر ۸ هفته تمرین هوازی بر شاخص های سردرد میگرنی و سطوح نیتریک اکساید خون در زنان مبتلا به میگرن بوده است. در این پژوهش تعداد۲۹ زن مبتلا به میگرن شایع (بدون اورا) با دامنه سنی 25 تا 50 سال به طور تصادفی در دو گروه گواه(۱۴ نفر) و آزمایش(۱۵ نفر) مورد بررسی قرار گرفتند. گروه آزمایش علاوه بر درمان های دارویی مشابه با گروه گواه، به مدت ۸ هفته و هر هفته 3 جلسه با مدت و شدت مشخص (شدت بر اساس مقیاس درک فشار بورگ 6-20) به تمرین هوازی پرداختند. وضعیت میگرن، از جمله شاخص های سردرد میگرنی (تناوب، شدت و مدت سردرد) با استفاده از دفترچه ثبت یادداشت های روزانه (با مقیاس آنالوگ بصری(VAS)) مربوط به میگرن مورد ارزیابی قرار گرفت. نمونه خونی در حالت ناشتا برای تعیین سطوح نیتریک اکساید خون آزمودنی ها، قبل و بعد از مداخله گرفته شد. داده ها با آزمون کولموگروف اسمیرنوف، t مستقل و همبسته در سطح معنی داری ۰5/۰ تحلیل شد. 8هفته تمرین ورزشی هوازی باعث افزایش معنادار در سطوح نیتریک اکساید خون(P<0.001) و کاهش معنادار(P<0.001) در شاخص های سردرد میگرنی (تناوب، شدت و مدت سردرد)، در گروه آزمایش شد. این فاکتورها در گروه گواه هیچ گونه تغییر معناداری نداشتند. به نظر می رسد با توجه به یافته های پژوهش حاضر بتوان از تمرین هوازی به عنوان یک روش درمانی مکمل در کنار سایر درمان های دیگر در بیماران مبتلا به میگرن به منظور بهبود سردرد و کاهش علائم آن استفاده کرد.
تاثیر 8 هفته تمرین مقاومتی بر میزان پروتئین آیریزین پلاسما و بیان ژن های FNDC5 عضلانی وUCP1 بافت چربی موش های صحرایی نر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر 8 هفته تمرین مقاومتی بر میزان پروتئین آیریزین پلاسما و بیان ژن های FNDC5 عضله نعلی وUCP1 بافت چربی زیر جلدی شکمی موش های صحرایی نر بود. 16 سر موش صحرایی نژاد اسپراگ دولی(میانگین وزن 2/22±5/211 گرم و سن 8 هفتگی) به طور تصادفی به دو گروه 8تایی کنترل و تمرین مقاومتی تقسیم شدند. گروه تمرینی به مدت 8 هفته و هفته ای 3 جلسه روی نردبان های مخصوص به ارتفاع 2/1 متر با حمل یک وزنه به میزان 50 درصد وزن بدن که به دم آنها بسته می شد، تمرینات خود را آغاز نمودند و این میزان به 200 درصد وزن بدن در هفتة آخر رسید. تمرینات شامل 3 نوبت 5 تکراری با 3 دقیقه استراحت بین نوبت ها و 1 دقیقه بین تکرارها بود. جهت اندازه گیری میزان آیریزین پلاسما از روش ELISA و برای بررسی بیان نسبی mRNA ژن های FNDC5 و UCP1از روش real time PCR استفاده شد. از آزمون آماری تی مستقل به منظور بررسی تفاوت میانگین بیان نسبی ژن ها در گروه ها استفاده گردید(α=0.05). نتایج نشان داد میزان پروتئین آیریزین پلاسما پس از 8 هفته تمرین تمرین مقاومتی افزایش معنی دار یافت (p<0.001, t=4.48). همچنین میزان بیان نسبی mRNA ژن های FNDC5 (p<0.001, t=6.18)و UCP1 (p<0.001, t=14.26)پس از تمرینات افزایش معنی دار یافت. از نتایج حاضر می توان چنین نتیجه گرفت که تمرینات مقاومتی احتمالا محرکی جهت ترشح مایوکاین هایی مانند آیریزین است که می تواند بافت چربی سفید را تحت تاثیر قرار دهد.
اثر دستکاری حجم تمرین بر افزایش قدرت در افراد تمرین نکرده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: تعیین حجم تمرین از نکات کلیدی در طراحی تمرینات مقاومتی به حساب می آید. هدف از این تحقیق مقایسه اثرات دستکاری حجم تمرین مقاومتی بر قدرت عضلانی بالاتنه و پایین تنه در مردان تمرین نکرده بود.مواد و روش ها: 18 مرد تمرین نکرده با دامنه سنی 24-20 سال به طور داوطلبانه در این پژوهش شرکت کردند. آزمودنی ها پس از اندازه گیری قدرت (1RM) در دو حرکت (پرس سینه و پرس پا) با آزمون کولموگروف-اسمیرنوف در دو گروه دو ستی ثابت (9=n) و ست هایی با توالی و حجم متغیر (9=n) همگن سازی شد. همچنین وزن و محیط ران نیز اندازه گیری شد. آزمودنی ها به مدت چهار هفته برنامه تمرینی مشترکی را اجرا کردند و پس از چهار هفته مجدداً آزمون قدرت 1RM به عمل آمد و با رکوردهای جدید گروه دوستی همان برنامه را به مدت شش هفته دیگر ادامه دادند ولی گروه ست های متغیر در هر جلسه تمرینی ست های متغیری را در هر حرکت بر روی عضلات اعمال می کردند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون t وابسته و آزمون t مستقل به ترتیب برای مقایسه تغییرات درون گروهی و بین گروهی در سطح p<0.05 استفاده شد.یافته ها: قدرت یک تکرار بیشینه به طور معنی داری پس از پایان چهار هفته و پس از پایان شش هفته در تمام حرکات بالاتنه و پایین تنه در هر دو گروه به طور معنی دار افزایش یافت (P≤0.05). درصد افزایش قدرت بیشینه در پایین تنه و بالاتنه در گروه ست های با توالی و حجم متغیر بالاتر از گروه دو ستی ثابت بود. همچنین وزن در پایان چهار هفته و محیط ران در پایان ده هفته به طور معنی داری افزایش یافت (P≤0.05).بحث و نتیجه گیری: به نظر می رسد پس از سازگاری اولیه، بالاتنه و پایین تنه نسبت به یک حجم تمرینی مشخص پاسخ مشابهی می دهند. همچنین پس از سازگاری های اولیه، تمرینات با حجم بالا (سه ست) در مقایسه با حجم پایین (دو ست) سازگاری های بیشتری ایجاد می کند.
تأثیر یک دوره برنامه تمرینی منتخب بر کاهش عوارض هایپوتونی عضلانی و تغییر ترکیب بدنی مردان سندروم داون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از اجرای این تحقیق، بررسی یک دوره برنامه تمرینی منتخب در کاهش عوارض هایپوتونی عضلانی و تغییر در ترکیب بدنی مردان سندروم داون بود. در این تحقیق نیمه تجربی که در مرکز توانبخشی معلولان نمونه تهران انجام گرفت، 24 مرد سندروم داون به صورت تصادفی به دو گروه تجربی (سیزده نفر) و کنترل (یازده نفر) تقسیم شدند. کلیه اعضای گروه تجربی به مدت دوازده هفته و هر هفته سه جلسه یک دوره برنامه تمرینی منتخب را دنبال کردند. نتایج نشان داد که متعاقب دوازده هفته برنامه تمرینی منتخب متغیر های درصد چربی بدن کاهش معنادار ( 05/0P<) و توده بدون چربی بدن و عملکرد عضلانی (در پنج آزمون از شش آزمون برای سنجش قدرت، استقامت و توان عضلانی) افزایش معناداری داشتند (05/0P<) و کلیه این متغیرها در گروه کنترل تفاوت معناداری نشان ندادند (05/0P>). همچنین مشخص شد که یک برنامه تمرینی چندبعدی به شکل انجام گرفته در این تحقیق می تواند موجب بهبود سلامت جسمانی از طریق کاهش درصد چربی بدن و افزایش بافت و عملکرد عضلانی بزرگسالان سندروم داون شود و عوارض جسمانی ناشی از اختلال سندروم داون را به نفع بهبود سلامت جسمانی کاهش دهد.
تأثیر مصرف حاد کافئین بر کراتین کیناز و لاکتات دهیدروژناز پلاسما پس از یک جلسه فعالیت مقاومتی در مردان ورزشکار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
براساس برخی شواهد مصرف کافئین قبل از فعالیت ورزشی بر آسیب عضلانی بدن اثر می گذارد. هدف پژوهش حاضر بررسی مصرف 6 میلی گرم بر کیلوگرم کافئین متعاقب یک جلسه فعالیت ورزشی مقاومتی بر کراتین کیناز (CK) و لاکتات دهیدروژناز (LDH) در مردان فعال بود. 20 دانشجوی پسر رشته تربیت بدنی (سن 25/1±22/21 سال، قد 88/6±13/175 سانتی متر، وزن 10/7±22/69 کیلوگرم و شاخص تودة بدن 21/2±21/22 کیلوگرم بر متر مکعب، به صورت تصادفی در دو گروه دارونما (10n=) و کافئین (10n=) تقسیم شدند و یک ساعت پیش از فعالیت مقاومتی به صورت دوسوکور کافئین یا دارونما دریافت کردند. فعالیت مقاومتی شامل یک مرحله تمرین دایره ای در 5 ایستگاه و هر ایستگاه شامل 3 نوبت بود که هر نوبت با 75 درصد یک تکرار بیشینه در 8 تا 10 تکرار انجام گرفت. نمونه های خونی قبل از مصرف کافئین یا دارونما، بلافاصله پس از تمرین، 24 و 48 ساعت بعد از تمرین جمع آوری شد. نتایج نشان داد تمرین مقاومتی موجب افزایش معنادار سطوح آنزیمی CK (013/0P=) و LDH (001/0P=) شد. اما این تغییرات بین دو گروه تفاوت معناداری نداشت (05/0P≥). به نظر می رسد مصرف 6 میلی گرم بر کیلوگرم کافئین قبل از فعالیت مقاومتی نمی تواند موجب کاهش شاخص های آسیب عضلانی در خون شود.
تأثیر یک جلسه تمرین مقاومتی برون گرا بر اوره، کراتینین و تری متیل هیستیدین دفعی در دانشجویان مرد سالم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تمرینات مقاومتی نقش مهمی در برنامه های تمرینی و فواید بی شماری در سلامت جسم و روح دارد. تمرینات قدرتی برون گرا ممکن است با تغییرات فیزیولوژیکی منفی همراه باشد. هدف این تحقیق بررسی تأثیر یک جلسه تمرین مقاومتی برون گرا بر برخی شاخص های کاتابولیسم خالص پروتئین و آسیب عضلانی بود. 24 دانشجوی مرد غیرورزشکار با میانگین سن 54/1± 20 سال، وزن 01/12±95/56 کیلوگرم، شاخص توده بدنی 8/3± 6/22 کیلوگرم و چربی 21/4±41/13 درصد انتخاب و به دو گروه کنترل و تجربی تقسیم شدند. گروه تجربی یک جلسه تمرین مقاومتی برون گرا شامل 50 انقباض برون گرا با دست غیر برتر با 85 درصد قدرت بیشینه همان دست انجام دادند. نمونه های ادراری برای سنجش اوره، کراتینین و تری متیل هیستیدین پیش و پس از آزمون جمع آوری شد. داده ها با آزمون t مستقل در سطح 05/0 P< تجزیه وتحلیل شد. یک جلسه تمرین مقاومتی برون گرا موجب افزایش معنا دار شاخص های اوره، کراتینین و تری متیل هیستیدین ادرار گروه تجربی در مقایسه با گروه کنترل شد ( 05/0P<). یک جلسه تمرین مقاومتی برون گرا موجب فعال شدن کاتابولیسم پروتئین عضلانی، آسیب عضلانی و در نتیجه تجزیه پروتئین های انقباضی عضله می شود.
تاثیر مکمل گلوتامین و تمرینات آمادگی جودو بر پروتئین های مثبت و منفی فاز حاد در جودوکاران جوان.(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر مصرف مکمل گلوتامین و تمرینات آمادگی جودو بر پروتئین های مثبت و منفی فاز حاد در جودوکاران جوان بود. بدین منظور در یک مطالعه نیمه تجربی- دوسویه کور، 48 نفر جودوکار با میانگین سنی 13/5±34/26 سال، قد 7/3±54/173 سانتی متر و وزن 14/4±56/70 کیلوگرم به صورت غیر تصادفی و آماده در دسترس، انتخابوبهطورتصادفیدر4 گروه12نفریورزش- دارونما، ورزش- مکمل، مکمل و دارونماقرار گرفتند. مصرف مکمل گلوتامین به این صورت بود که قبل و بعد از هر جلسه تمرین به ازای هر کیلوگرم وزن بدن آزمودنی 1/0 گرم گلوتامین یا دارونما (مالتودکسترین) در ترکیب با 300 میلی لیتر آب به آزمودنی داده می شد. برنامه تمرینی شامل تمرینات آمادگی جودو به مدت 14روز و 5 جلسه در هفته بود. نتایج پژوهش نشان داد که نه تنها اثرات جداگانه مکمل و تمرین باعث کاهش هاپتوگلوبین سرم گردید بلکه مداخله توامان ورزش و مکمل اثر هم افزایی بر کاهش غلظت این پروتئین فاز حاد داشت(05/0>P). به علاوه آلبومین سرم در گروه تمرین- مکمل و گروه تمرین- دارونما به طور معنی داری در پس آزمون نسبت به وضعیت پایه افزایش یافت (05/0>P). مقدار CRP سرم در طول دوره تمرین در گروهای پژوهش بدون تغییر باقی ماند. به طور خلاصه نتایج پژوهش نشان می دهد که دو هفته تمرینات آمادگی جودو همراه با مصرف گلوتامین باعث کاهش سطوح هاپتوگلوبین و افزایش سطوح آلبومین پلاسما می شود و این امر ممکن است به ترتیب به دلیل همولیز ناشی از شدت و سختی تمرینات، افزایش بازگشت لنفاتیک آلبومین بینابینی و افزایش سنتز آلبومین باشد.
تأثیر تمرینات تناوبی شدید (HIT) بر سطوح سرمی آدیپونکتین و لپتین کودکان چاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شیوع چاقی در بین کودکان و همچنین تأثیرات مفید تمرینات ورزشی در کاهش وزن از طریق تعدیل فاکتورهای ترشحی بافت چربی مشخص شده است. هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر هشت هفته تمرینات شدید تناوبی (HIT) بر سطوح سرمی آدیپونکتین و لپتین در کودکان چاق است. آزمودنی ها شامل هفده کودک چاق با میانگین سنی 35/0±58/9 سال و شاخص توده بدنی (BMI) 95/0 ± 89/29 کیلوگرم به مدت 8 هفته و 3 جلسه تمرین در هفته، تمرینات HIT را که شامل وهله های 30 ثانیه ای دویدن شدید و 5/1دقیقه استراحت فعال بود، اجرا کردند. تعداد وهله ها از 6 وهله به 10 وهله افزایش یافت. داده ها نشان داد اختلاف معنا داری در سطوح لپتین (001/0P=) و آدیپونکتین (0001/0P=) و همین طور BMI ( 0001/0P=) قبل و پس از یک دوره تمرین HIT وجود دارد. همچنین همبستگی قوی مستقیم بین BMI با لپتین (85/0r=) و همبستگی معکوس با آدیپونکتین (68/0-r=) مشاهده شد. تمرینات HIT موجب کاهش BMI و توده بدنی می شود. به علت وجود رابطه قوی بین BMI و آدیپوکاین های سنجیده شده، می توان گفت تمرینات HIT احتمالاً از طریق کاهش توده چربی موجب کاهش سطوح سرمی لپتین و افزایش آدیپونکتین در کودکان می شود. ازاین رو اجرای تمرینات HIT با رعایت احتیاط های لازم در کودکان چاق می تواند تأثیرات مثبتی داشته باشد.
اثر چهار هفته بی تمرینی، پس از یک دوره تمرین هوازی، برسطح اپلین پلاسما و آستانه درد موش های صحرایی دیابتی نوع I(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: هدف از انجام این پژوهش، بررسی اثر چهار هفته بی تمرینی پس از ده هفته تمرین هوازی بر سطح اپلین پلاسما و آستانه درد موش های صحرایی دیابتی نوع یک بود. مواد و روش ها: 24 سر رت نر نژاد ویستار با محدوده وزنی 20±300 گرم ، در دو گروه تقسیم و به یکی از گروه ها، بوسیله تزریق زیرپوستی استرپتوزوسین (50 میلی گرم درکیلوگرم)، دیابت نوع I، القاء شد. سپس هر کدام از دو گروه سالم و دیابتی، در دو زیر گروه ورزش (تجربی) و بی تحرک (کنترل)، تقسیم شدند. گروه های تجربی، در یک دوره تمرین هوازی 10 هفته ایی، پنج روز درهفته، روزی یک ساعت، دویدن، بر روی تردمیل و متعاقب آن، در یک دوره چهار هفته ایی بی تمرینی شرکت داده شدند. از دستگاه تیل فلیک برای ارزیابی آستانه درد و برای محاسبه میزان اپلین، از کیت مخصوص ارزیابی اپلین پلاسما، استفاده شد. تجزیه تحلیل داده ها، بوسیله روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و t ستیودنت برای گروه های مستقل، انجام شد(P<0.05). یافته ها: اعمال یک دوره تمرین ورزشی هوازی، در موش های سالم و دیابتی، باعث کاهش معنی دار سطح اپلین پلاسما و افزایش معنی دار آستانه درد شد (p<0.05). این تغییرات، پس از دوره بی تمرینی، به سطح قبل از تمرین بازگشت. بحث و نتیجه گیری: در مجموع، یافته های این پژوهش، نشان داد، بی تمرینی برسطح اپلین پلاسما وآستانه درد، تأثیرگذار است.
بررسی شیوع، آگاهی و نگرش نسبت به پیامدهای منفی مصرف مکمل های غذایی در اندام پروران مرد شهر کرج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به منظور تعیین میزان شیوع مصرف مکمل ها و میزان آگاهی و نگرش از عوارض جانبی آن ها در میان اندام-پروران شهر کرج انجام گردید. جامعه آماری، همه اندام پروران شهر کرج بودند که پرسش نامه 25 سوالی (آلفا کرونباخ 84/0) بین 320 اندام پرور مناطق مختلف شهر کرج به عنوان نمونه آماری توزیع گردید. داده های پژوهش با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی در سطح 05/0≥P مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد 4/82% از این ورزشکاران مکمل مصرف می کنند. همچنین، مشخص شد که سطح تحصیلات، سابقه ورزشی و سابقه قهرمانی افراد شرکت کننده در مطالعه با شیوع مصرف هم بستگی معناداری دارد (05/0≥P)، اما بین سطح تحصیلات، سابقه ورزشی و سابقه قهرمانی با آگاهی و نگرش هم بستگی معناداری مشاهده نشد. بیش ترین مکمل مصرفی، به صورت ترکیبی (46%)، کراتین (9/21%) و پودرهای پروتئین (3/15%) بود. مهم ترین دلیل استفاده از مکمل، افزایش توده عضلانی (54%) و افزایش قدرت (6/25%) بود و مهم ترین منابع کسب آگاهی، مربی (62%) و هم تیمی ها (17%) بودند. اوج شیوع مصرف مکمل، در سنین 16 تا 20 سال مشاهده شد. بر این اساس، استنباط می گردد مصرف بی رویه این مواد در کلان شهر کرج به سبب عدم مشورت ورزشکاران با افراد متخصص و دریافت اطلاعات غلط از افراد حاضر در باشگاه های ورزشی افزایش یافته است. بنابراین، برنامه ریزی آموزشی و اطلاع رسانی برای حل این معضل با محوریت باشگاه های ورزشی و مربیان، ضروری به نظر می رسد.
آثار هشت هفته تمرین تناوبی بر سطح لاکتات (La) و فعالیت آنزیم لاکتات دهیدروژناز (LDH) خون موش های صحرایی نر نژاد ویستار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی آثار تمرین تناوبی بر سطح لاکتات و فعالیت آنزیم لاکتات دهیدروژناز خون موش های صحرایی بود. 20 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار (میانگین سن و وزن به ترتیب 3 ماه و 14± 224 گرم) تهیه شده و سپس، به طور تصادفی به دو گروه شاهد (10 = n) و تجربی (10 = n) تقسیم شدند. پروتکل تمرینی شامل 4 دقیقه دویدن روی نوار گردان و 2 دقیقه استراحت فعال در 10 مرحله تمرینی روی گروه تجربی اجرا شد. 48 ساعت بعد از آخرین جلسه تمرینی بعد از ناشتایی شبانه، موش ها با ترکیبی از کتامین و زایلازین بیهوش شدند. برای اندازه گیری لاکتات و فعالیت آنزیم LDH، خون گیری از قلب حیوان انجام گرفت. اطلاعات با استفاده از شاخص های پراکندگی میانگین و انحراف معیار (SE ±M) و آزمون t مستقل تجزیه وتحلیل شد. نتایج نشان داد که تفاوت معناداری در سطح لاکتات خون دو گروه وجود نداشت، ولی در میزان فعالیت آنزیم LDH، تفاوت معناداری بین دو گروه تجربی و شاهد مشاهده شد (05/0P <). این نتایج نشان می دهد، تمرین تناوبی به پاکسازی لاکتات منجر می شود. پایش لاکتات، موجب حفظ گلیکوژن عضلات شده و از تجمع +H که همراه با لاکتات تولید می شود، جلوگیری می کند.
تأثیر فعالیت متناوب با شدت بالا در شرایط هایپوکسی نورموباریک و نورموکسی بر پاسخ فاکتور رشد اِندوتلیال عروقی سرم در مردان غیرفعال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی تأثیر فعالیت متناوب با شدت بالا (HIE) در شرایط هایپوکسی و نورموکسی بر پاسخ VEGF سرم مردان غیرفعال است. به این منظور 9 مرد جوان غیرفعال (سن 5±50/24 سال، قد 6/4±22/174سانتی متر، وزن 5/4±75/70 کیلوگرم و حداکثر بازده کاری (Wmax) در شرایط هایپوکسی 04/29±185 و در شرایط نورموکسی 8/31±0/200) به عنوان آزمودنی انتخاب شدند. آزمودنی ها، پروتکل فعالیت متناوب با شدت بالا را در شرایط هایپوکسی نورموباریک (3/15 تا 5/15درصد اکسیژن تقریباً برابر ارتفاع 2500 متر) و همین پروتکل را در شرایط نورموکسی در دو هفته مجزا اجرا کردند. نمونه های خونی قبل، بلافاصله و 2 ساعت پس از فعالیت گرفته شد. نتایج آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر نشان داد که بین شرایط محیطی مختلف (هایپوکسی و نورموکسی)، در میزان اثرگذاری بر سطوح VEGF سرمی مردان غیرفعال اختلاف معنادار وجود ندارد (452/0P=). مداخلات تمرینی و مطالعات بسیاری برای مشخص شدن مویرگ زایی در بدن نیاز است؛ اگرچه سطوح بالای VEGF پس از فعالیت متناوب با شدت بالا ممکن است به افزایش آنژیوژنز و مویرگ زایی منجر شود. به هر حال برای مشخص شدن محرک ها و سازوکارهایی که برای رشد عروق جدید در تمرینات با شدت بالا گزارش شده، به تحقیقات بیشتری نیاز است.
تاثیر فعالیت استقامتی بر بیان ژن Hand2 بطن چپ رت های نر نژاد ویستار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی تأثیر فعالیت استقامتی بر بیان ژن Hand2 بطن چپ بود. بدین منظور 14 رت (نر نژاد ویستار با 20±113گرم و پنج هفته سن) تحت شرایط کنترل شده (دما، چرخه روشنایی و تاریکی و دسترسی آزاد به آب و غذا) نگهداری و بعد از آشناسازی با پروتکل تمرینی به صورت تصادفی به دو گروه کنترل و تجربی تقسیم شدند. گروه تجربی یک برنامه استقامتی (14 هفته ای) را روی تردمیل اجرا کرد و 48 ساعت پس از پایان آخرین جلسه تمرینی بی هوش و تشریح شدند، سپس قلب و بطن چپ آن ها خارج و با استفاده از روش Real time-PCR میزان بیان ژن Hand2 بطن چپ آن ها اندازه گیری شد. در پایان با استفاده از آزمون آماری t تک نمونه ایی اطلاعات به دست آمده ارزیابی شد. نتایج نشان داد میانگین بیان ژن Hand2 بطن چپ گروه تجربی به طور معناداری (P=0.007) بیشتر از گروه کنترل بود. بنابراین به نظر می رسد ژن Hand2 در نوع هایپرتروفی ایجاد شده تأثیرگذار باشد.
مقایسه تأثیر تمرین های مقاومتی با استراحت فعال و غیرفعال بر آمادگی هوازی و بی هوازی بازیکنان فوتبال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، مقایسه تأثیر تمرین مقاومتی با استراحت فعال و غیرفعال بر آمادگی هوازی و بیهوازی بازیکنان فوتبال بود. 61 بازیکن فوتبال جوانان )ب(
66/22±0/ 16 کیلوگرم، سن 68 /66±8/ 688 سانتیمتر، وزن 78 /86±1/ سپاهان اصفهان به صورت تصادفی به دو گروه تمرین مقاومتی با استراحت فعال ( قد 16
66 سال و چربی بدن ±0/ 16 کیلوگرم، سن 66 ±1/ 686 سانتیمتر، وزن 10 /78±1/ 20 درصد( و گروه استراحت غیرفعال )قد 77 /68±6/ سال و چربی بدن 60
در پیش و پسآزمون انجام AT و RAST، استقامت عضلانی، هاف ،Tmax ، 20/07±6/80 درصد( تقسیم شدند. آزمون حداکثر اکسیژن مصرفی، قدرت بیشینه
شد. برنامه تمرین به مدت 6 هفته و هفتهای 2 جلسه با 60 حرکت و از 80 الی 70 درصد قدرت بیشینه انجام شد. با این تفاوت که گروه استراحت فعال 8 نوبت
فعالیت 20 تکراری را در 80 ثانیه انجام میداد و فاصله بین 80 ثانیهها با 2 نوبت فعالیت 60 تکراری تکمیل میشد، اما گروه استراحت غیرفعال 6 نوبت فعالیت 20
تکراری در 80 ثانیه و 80 ثانیه استراحت غیرفعال بین نوبتها داشتند. پساز تعیین نرمالیتی از طریق آزمون کلموگروف- اسمیرنوف و آزمون همگنی تجانس
استفاده شد. پساز دوره تمرینی، اختلاف معناداری در تمام متغیرها بهجز توان بیهوازی اوج در α ≥ واریانس از آزمون تی وابسته و مستقل با سطح اطمینان 0.05
عملکرد آزمون هاف، استقامت عضلانی در حرکت پرس سینه و ،Tmax ،vVo2max ،AT گروه استراحت فعال پیدا شد، ولی در گروه استراحت غیرفعال فقط
استقامت عضلانی ،vVo2max ،AT ،Tmax ،Vo2max قدرت عضلانی در حرکت پرس پا افزایش یافت. نتایج بینگروهی تفاوت معناداری بین دو گروه در
در حرکت پرس پا و میانگین توان بیهوازی به سود گروه استراحت فعال نشان داد. درمجموع نتایج نشان داد که تمرین مقاومتی با استراحت فعال نسبت به تمرین
مقاومتی با استراحت غیرفعال سبب بهبود بیشتر در آمادگی هوازی و گاه بهبود بیشتر در آمادگی بیهوازی بازیکن فوتبال میشود
سازگاری های فیزیولوژیکی عملکرد در پی تمرینات تناوبی شدید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این مطالعه، انجام یک مرور روایتی از ادبیات برای تعیین سازگاری های فیزیولوژیکی عملکرد در پی تمرینات تناوبی شدید می باشد. تمرینات تناوبی شدید، به وهله های تکراری با فعالیت های تناوبی به نسبت کوتاه با شدت تمام یا شدتی نزدیک به شدتی که VO2peak به دست می آید نسبت داده می شود. با توجه به شدت تمرینات، یک تلاش HIT ممکن است از چند ثانیه تا چندین دقیقه طول بکشد که وهله های گوناگون، به وسیله چند دقیقه استراحت یا فعالیت با شدت کم از هم جدا می شوند. از ویژگی های بارز این گونه تمرینات، حجم خیلی کم آن و در عین حال، اثربخشی بر هر سه سیستم انرژی می باشد. هر چند یک وهله فعالیت شدید، نیاز به میزان بیشتری از بازسازی ATP از سیستم های تولید انرژی بی هوازی دارد، با افزایش تواتر تکرارهای شدید و اجرای آن به صورت متناوب با ریکاوری بین وهله های فعالیت، نیاز سلول عضلانی و مسیرهای متابولیکی را تغییر می دهد، به گونه ای که سهم بازسازی انرژی از سیستم بی هوازی، به سمت سیستم هوازی تغییر کرده و هم زمان، این دو سیستم درگیر بازسازی ATP می شوند. در مجموع، سازگاری های فیزیولوژیکی درگیر در بهبود اجرا در تمرینات تناوبی شدید را می توان به تعامل نزدیک و هم زمانی سه بعد مهم از بدن انسان؛ یعنی سازگاری های محیطی (درون عضله اسکلتی)، عصبی (واحدهای حرکتی و CNS) و سازگاری های قلبی عروقی نسبت داد؛ بنابراین، با به کارگیری این تمرینات می توان دامنه وسیعی از سازگاری های متابولیکی و عملکردی که موجب بهبود هر دو سیستم هوازی و بی هوازی و آمادگی دستگاه های عمده بدن می شود را انتظار داشت. این نتایج بیانگر این موضوع است که تمرینات تناوبی شدید با حجم بسیار کم، بدن را دستخوش تغییرات عمده ای می کند که حاکی از کارا بودن و مقرون به صرفه بودن این گونه تمرینات، به ویژه از لحاظ زمانی می باشد
تاثیر یک دوره تمرین اینتروال و کاهش بار تدریجی در دوره زمانی دو و سه هفته ای بر سطوح آکواپورین5 بافت ریه رت های نر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: آکواپورین5 پروتئین غشایی و انتگرالی است که نقش اساسی در حرکت آب، در سیستم تنفسی دارد. AQP5 می تواند در فشارهای فیزیولوژیکی مانند ورزش تعادل مایع ریوی را به طور بالقوه ای تغییر دهد و بر روی تبادل گاز و عملکرد ریه تاثیرگذار باشد. بنابراین هدف از مطالعه حاضر بررسی اثر یک دوره کاهش بار تمرینی بر سطوح آکواپورین5 بافت ریه رت های نر بود.مواد و روش ها: 40 سر موش صحرائی ویستار نر نوزاد پنج هفته ای با میانگین وزن 9±68 گرم به طور تصادفی به سه گروه پایه، کنترل و تمرین تقسیم شدند. گروه تمرینی به مدت شش هفته تمرین اینتروال را برای اجرای پروتکل تیپر انجام داده و گروه کنترل هم در طول این مدت بدون فعالیت در کنار گروه تمرینی قرار داشت. در انتهای هفته ی ششم آزمودنی ها به دو گروه شامل یک گروه کنترل که از ابتدا به عنوان گروه کنترل شناخته شده بود و گروه تمرینی که وارد دوره تیپر شد. تمرین اینتروال فزاینده به مدت شش جلسه در هفته، هر جلسه 30 دقیقه با سرعت 25 تا 70 متر بر دقیقه و سپس مرحله تیپر به مدت سه هفته با الگوی کاهش تواتر تمرینی انجام شد. اندازه گیری سطوح AQP5 با استفاده از کیت و به روشELISA انجام شد. تجزیه و تحلیل با استفاده از آنالیز واریانس دوطرفه و آزمون LSD در سطح 0.05≥α انجام شد.یافته ها: نتایج پژوهش حاکی از آن بود که سطوح AQP5 بافت ریه گروه های تیپر دو هفته ای و سه هفته ای در مقایسه با گروه پایه و کنترل افزایش معنی داری (P<0.001) داشته است. این در حالی است که تفاوت معناداری (0/55<P) بین سطوح آکوپورین5 گروه تیپر دو هفته ای در مقایسه با گروه تیپر سه هفته ای مشاهده نشد. همچنین افزایشی به میزان 73/07درصدی در میانگین سطوح AQP5 گروه تیپر نسبت به گروه اینتروال دیده شد.بحث و نتیجه گیری: به نظر می رسد یک دوره کاهش بار تمرینی با افزایش سطوح AQP5 تعدیل بار تمرینی احتمالا می تواند به تنظیم عوامل مرتبط بر تعادل آب ریوی و کاهش آسیب مجاری و اپی تلیوم تنفسی کمک کند.