فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۲۴۱ تا ۱٬۲۶۰ مورد از کل ۱٬۷۵۹ مورد.
حوزههای تخصصی:
شناسایی کاراتهکاری با پتانسیل و توانایی بالا راه را برای رسیدن به قله افتخار هموار میکند. یکی از
پارامترهای مؤثر در موفقیت کومیت هکاران سرعت اجرای تکنیکها در مسابقات کاراته است. هدف این مطالعه
بررسی رابطه شاخصهای آنتروپومتریکی با میزان سرعت اجرای تکنیک گیاکوزوکی کاراتهکاران زن جوان
بود. بدینمنظور، 31 نفر کومیتهکار زن نخبه از تیم کاراته فولاد مبارکه سپاهان اصفهان انتخاب شدند. تیپ
بدنی و برخی از شاخصهای آنتروپومتریکی کومیتهکاران اندازهگیری شد و همچنین سرعت میانگین تکنیک
گیاکوزوکی با نرمافزار کوئینتیک 1 ارزیابی شد. یافتههای تحقیق حاکی از آن است که سرعت اجرای تکنیک
7 متر بود. نتایج نشان میدهد که سرعت اجرای ضربه گیاکوزوکی /05 ±0/ گیاکوزوکی در کاراتهکاران نخبه 7
با مؤلفه مزومورف همبستگی مثبت و معناداری دارد و مقادیر قد، قد نشسته و طول استخوان بازو با سرعت
تکنیک گیاکوزوکی رابطه معکوس و معناداری دارد. مجموع اطلاعات حاصل از این پژوهش، اهمیت و نقش
تیپ بدنی و برخی از ویژگی های آنتروپومتریکی را بر سرعت تکنیک گیاکوزوکی برجستهتر کرده است
بررسی شیوع، آگاهی و نگرش نسبت به پیامدهای منفی مصرف مکمل های غذایی در اندام پروران مرد شهر کرج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به منظور تعیین میزان شیوع مصرف مکمل ها و میزان آگاهی و نگرش از عوارض جانبی آن ها در میان اندام-پروران شهر کرج انجام گردید. جامعه آماری، همه اندام پروران شهر کرج بودند که پرسش نامه 25 سوالی (آلفا کرونباخ 84/0) بین 320 اندام پرور مناطق مختلف شهر کرج به عنوان نمونه آماری توزیع گردید. داده های پژوهش با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی در سطح 05/0≥P مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد 4/82% از این ورزشکاران مکمل مصرف می کنند. همچنین، مشخص شد که سطح تحصیلات، سابقه ورزشی و سابقه قهرمانی افراد شرکت کننده در مطالعه با شیوع مصرف هم بستگی معناداری دارد (05/0≥P)، اما بین سطح تحصیلات، سابقه ورزشی و سابقه قهرمانی با آگاهی و نگرش هم بستگی معناداری مشاهده نشد. بیش ترین مکمل مصرفی، به صورت ترکیبی (46%)، کراتین (9/21%) و پودرهای پروتئین (3/15%) بود. مهم ترین دلیل استفاده از مکمل، افزایش توده عضلانی (54%) و افزایش قدرت (6/25%) بود و مهم ترین منابع کسب آگاهی، مربی (62%) و هم تیمی ها (17%) بودند. اوج شیوع مصرف مکمل، در سنین 16 تا 20 سال مشاهده شد. بر این اساس، استنباط می گردد مصرف بی رویه این مواد در کلان شهر کرج به سبب عدم مشورت ورزشکاران با افراد متخصص و دریافت اطلاعات غلط از افراد حاضر در باشگاه های ورزشی افزایش یافته است. بنابراین، برنامه ریزی آموزشی و اطلاع رسانی برای حل این معضل با محوریت باشگاه های ورزشی و مربیان، ضروری به نظر می رسد.
اثر پیش آماده سازی تمرین هوازی به همراه مصرف ویتامین D3 بر سطوح VEGF موش های پارکینسونی شده با تزریق شش- هیدروکسی دوپامین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی اثر پیش آماده سازی تمرین هوازی همراه با مصرف ویتامین D3 بر سطوح فاکتور رشد اندوتلیال عروقی (VEGF) جسم مخطط موش های پارکینسونی شده با شش- هیدروکسی دوپامین می باشد. 48 موش صحرایی نر هفت هفته ای با وزن 300 250 گرم به صورت تصادفی به شش گروه کنترل سالم، کنترل پارکینسون، شم، تمرین پارکینسون، ویتامین پارکینسون و تمرین + ویتامین پارکینسون تقسیم شدند. گروه های تمرینی به مدت چهار هفته و هفته ای پنج روز به مدت 30 دقیقه روی نوارگردان با سرعت 15 متر در دقیقه با شیب صفر درجه به تمرین پرداختند. همچنین، گروه های دریافت کننده ویتامین D3، به مدت چهار هفته، هفته ای دو روز و با دوز یک میکروگرم در کیلوگرم وزن بدن ویتامین دریافت نمودند. پس از چهار هفته تمرین و دریافت ویتامین، ایجاد مدل تجربی پارکینسون با استفاده از جراحی استریوتاکسی و تزریق شش- هیدروکسی دوپامین به داخل جسم مخطط انجام گرفت. سه هفته پس از تزریق شش- هیدروکسی، تست چرخشی آپومورفین به منظور تأیید پارکینسونی شدن موش ها انجام شد و پس از کشتار و استخراج جسم مخطط از مغز موش ها، سطوح VEGF به روش الایزا اندازه گیری گردید. یافته ها نشان می دهد که چهار هفته تمرین هوازی همراه با مصرف ویتامین D3 پیش از القای شش- هیدروکسی دوپامین توانسته است به شکل معنا داری سطوح VEGF جسم مخطط را افزایش دهد (005.P≤0). به طور کلی، نتایج پژوهش بیانگر آن است که پیش آماده سازی با استفاده از تمرین هوازی به همراه مصرف ویتامین D3 می تواند با افزایشسطوح VEGF، سبب افزایش محافظت نرون های دوپامینرژیک در برابر تخریب ناشی از شش- هیدروکسی دوپامین گردد و نقشی حفاظتی در برابر بیماری پارکینسون ایفا نماید.
مرور نظام مند و فرا تحلیل پژوهش های انجام شده در حوزه شیوع مصرف مواد نیروزا در ورزشکاران ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فیزیولوژی ورزشی زمستان ۱۳۹۶ شماره ۳۶
17 - 38
حوزههای تخصصی:
هدف از این تحقیق مرور نظام مند و فراتحلیل پژوهش های انجام شده در زمینه شیوع مصرف مواد نیروزا در ورزشکاران ایرانی بود. در این مطالعه مروری و فراتحلیل تعداد 15 تحقیق واجد شرایط برای ورود به این مطالعه انتخاب شدند و تعداد 8078 ورزشکار در بیش از 20 رشته ورزشی در دوره های سنی نوجوانی و جوانی در این 15 مطالعه مورد بررسی قرار گرفت. پس از جمع آوری و کد گذاری اطلاعات این 15 تحقیق ،با استفاده از نرم افزار CMA همه داده ها کدگذاری و با استفاده از دو مدل ثابت و تصادفی مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج فراتحلیل انجام شده در این زمینه نشان داد برآورد نقطه ای مصرف مواد نیروزا بر اساس مدل تصادفی در مردان ورزشکار ایرانی 9/63 درصد و در دامنه ای بین 6/50 تا 3/75 درصد در نوسان است. همچنین شیوع مصرف مواد نیروزا در زنان ورزشکار جامعه ایرانی در یک برآورد نقطه ای بر اساس مدل ثابت برابر با 3/28 درصد و در برآورد دامنه ای در دامنه 3/25 تا 4/31 درصد بود. بیشترین میزان شیوع مصرف این مواد به ترتیب بین ورزشکاران رشته بدنسازی، وزنه برداری، کشتی، شنا و دو و میدانی بود. نتایج این تحقیق نشان داد مصرف مواد نیروزا و دوپینگ واقعیتی انکار ناپذیر بوده و امروز تنها مختص مردان ورزشکار در برخی از رشته ها نیست. دامنه این شیوع در زنان ورزشکار و جمعیت بسیار گسترده ای از ورزشکاران رشته های مختلف می باشد.بنابراین در صورت عدم توجه مسئولین، سیاستمداران و برنامه ریزان به این موضوع هر روز شاهد آسیب بیشتر جوانان و نوجوانان کشور خواهیم بود.
تأثیر حفاظتی هشت هفته تمرین هوازی تناوبی بر بیان دکورین، TGF-β و حجم تومور در مدل حیوانی سرطان پستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دکورین مایوکاینی است که ازطریق تعامل با فاکتور رشد تومور بتا (TGF-β)، رشد و تکامل سلول های سرطانی را تعدیل می کند. هدف مطالعه حاضر بررسی اثر حفاظتی هشت هفته تمرین هوازی تناوبی بر بیان دکورین TGF-β و حجم تومور در مدل حیوانی سرطان پستان است. در این تحقیق تجربی40 سر موش آزمایشگاهی ماده نژاد بالب سی به روش تصادفی و به طور مساوی در چهار گروه کنترل، تومور، ورزش و گروه ورزش به همراه تومور تقسیم شدند. تمرین اصلی، چهار هفته قبل و چهار هفته بعد از کاشت تومور با 50 تا 70 درصد توان بیشینه موش ها اجرا شد. موش های دو گروه تومور و گروه ورزش به همراه تومور، ازطریق جراحی زیرجلدی با تومور آدنوکارسینومای پستان موشی سرطانی شدند. رشد تومور به صورت هفتگی اندازه گیری شد و در پایان مطالعه تومورها و بافت عضله سولئوس ازطریق جراحی استخراج شدند. برای بررسی بیان ژن دکورین و TGF-β از روش Real-Time PCR استفاده شد و داده ها به روش آزمون های تی تحلیل واریانس یک طرفه و به دنبال آن آزمون تعقیبی توکی با سطح معنی داری 05/0P< تجزیه و تحلیل شدند. میزان رشد تومور درگروه تومور به طور معنی داری بیشتر از گروه ورزش به همراه تومور بود و تفاوت معنی داری در میزان بیان دکورین در عضله سولئوس بین چهار گروه وجود داشت .(F=12/30,P=0/0023) همچنین، آزمون تعقیبی توکی نشان داد که هشت هفته تمرین هوازی تناوبی سبب افزایش معنی دار بیان ژن دکورین در بافت عضله سولئوس در دو گروه ورزش نسبت به گروه کنترل و گروه ورزش به همراه تومور نسبت به گروه تومور شده است (P=0/02)، اما میزان بیان TGF-β در بافت تومور در گروه ورزش به همراه تومور نسبت به گروه توموری کاهش معنی داری نشان داد. نتایج نشان داد که تمرینات هوازی تناوبی احتمالاً با افزایش بیان دکورین و کاهش بیان TGF-β، در کاهش رشد سلول های سرطان پستان نقش دارد که اهمیت این نوع تمرین ورزشی را در مهار رشد تومور در سرطان پستان نشان می دهد.
فقط پیاده روی کافی است!
حوزههای تخصصی:
اثر محدود کردن حرکت قفسه سینه در آب بر عملکرد قلبی تنفسی، توان هوازی و عملکرد دختران شناگر نخبه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف تحقیق حاضر بررسی اثر محدودکردن حرکت قفسه سینه در آب بر عملکرد قلبی تنفسی، توان هوازی
و عملکرد دختران شناگر نخبه بود. 24 دختر شناگر نخبه داوطلبانه در این تحقیق شرکت کردند. آزمودنیها
به صورت تصادفی به دو گروه کنترل (تمرین شنا بدون بستن باند) و تجربی (تمرین شنا با بستن باند) تقسیم
شدند. هر دو گروه در برنامه تمرین شنای یکماهه (سه بار در هفته برای چهار هفته) شرکت کردند و در هر
شنا کردند. توان هوازی، عملکرد ریوی، زمان رسیدن (HRmax % جلسه حدود 3.5 تا 4 کیلومتر ( 70 تا 85
استفاده t به واماندگی و عملکرد شنا اندازهگیری شد. برای تجزیه و تحلیل دادهها از آمار توصیفی و آزمون
نتایج .(P=0/ شد. نتایج نشان داد زمان رسیدن به واماندگی در گروه تجربی افزایش معنیداری داشت ( 012
بیست نیز بهبود معنیداری را برای همین گروه نشان داد. در مقایسه بینگروهی نیز تغییر t آزمون عملکردی
معنیداری مشاهده نشد. در مجموع، استفاده از باند الاستیکی به منظور افزایش میزان بار وارد بر عضلات
تنفسی در هنگام تمرین هوازی باعث ایجاد سازگاریهایی در این عضلات میشود و این امر مزیتهایی
برای بهبود عملکرد ورزشی به ارمغان میآورد
بررسی پاسخ سطوح FABP5 پلاسمایی به هشت هفته فعالیت هوازی در زنان یائسه و غیریائسه با وزن بالا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف بررسی پاسخ سطوح پلاسمایی FABP 5به هشت هفته فعالیت هوازی در زنان در شرایط پیش و پس از یائسگی انجام گرفت. 10 زن غیریائسه (میانگین BMI، kg/m 203/2±8/27) و 10 زن یائسه (میانگین BMI، kg/m 25/1±6/28) در دو گروه تمرینی قرار گرفتند. تمرین شامل هشت هفته فعالیت هوازی و هر هفته 3 جلسه با شدت 40 تا 80 درصد حداکثر ضربان قلب ذخیره بود که به مدت 25 دقیقه در هفته اول اجرا شد و در هفته هشتم به 45 دقیقه رسید. پیش و پس از تمرین، سطوح پلاسمایی FABP 5و مقادیر نیم رخ لیپیدی خون اندازه گیری شد. تمرین سبب افزایش معنادار FABP 5در گروه یائسه شد (05/0>P). مقادیر LDL نیز در گروه یائسه و کلسترول در هر دو گروه افزایش معنادار یافت (05/0>P). افزایش سطوح FABP 5در یائسگی ممکن است از مکانیسم های دیگری تبعیت کند و با تغییرات متابولیکی پس از تمرین در ارتباط باشد.
اثر هشت هفته تمرین تناوبی شدید بر فعالیت سیستم یوبی کویتین – پروتئازوم در عضله تند انقباض موش های صحرایی پس از انفارکتوس میوکارد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فیزیولوژی ورزشی زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴۴
89-106
حوزههای تخصصی:
از مشخصه های مهم بیماران با نارسایی قلبی می توان به ضعف عضلانی، تحمل نکردن اجرای فعالیت ورزشی و آتروفی عضلا نی اشاره کرد؛ بنابراین، هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی تأثیر هشت هفته تمرین تناوبی شدید (HIIT) بر فعالیت سیستم یوبی کویتین-پروتئازوم در عضله تند انقباض موش های صحرایی پس از انفارکتوس میوکارد (MI) بود. MI با بستن شریان کرونری نزولی چپ (LAD) به مدت 30 دقیقه انجام شد. 32 موش صحرایی نر نژاد ویستار به طور تصادفی به چهار گروه کنترل MI(MI-CTL) ، گروه MI-HIIT ، گروه کنترل HIIT و گروه کنترل جراحی ( Sham ) تقسیم شدند. تمرین تناوبی شدید به مدت هشت هفته، سه روز در هفته و هر جلسه 30 دقیقه دویدن با شدت 85 تا 90 درصد Vo2max انجام شد. 24 ساعت بعد از آخرین جلسه تمرینی رت ها بی هوش شدند و بافت عضله بازکننده طویل انگشتان پا (EDL) خارج شد. برای سنجش بیان متغیرها ( Murf-1 ، P38 MAPK ، NF-KB ، TNF-a و NOX2 ) از روش RT-PCR استفاده شد. همچنین، از آزمون آماری تحلیل واریانس یک راهه و آزمون تعقیبی توکی برای تحلیل داده ها استفاده شد (P < 0.05) . یافته های پژوهش نشان دادند که تمرین HIIT موجب کاهش بیان NOX2 و TNF-a در گروه MI-HIIT نسبت به گروه کنترل و Sham شد (P = 0.03) . این کاهش ها با کاهش معنا دار در بیان ژن های Murf-1 ، P38 MAPK و NF-KB در گروه MI-HIIT نسبت به گروه کنترل و Sham موازی بود (P < 0.05) . همچنین، تغییر NOX2 در گروه HIIT نسبت به گروه کنترل و Sham معنا دار بود (P < 0.05) . با توجه به نتایج، تمرین HIIT احتمالاً به عنوان یک روش درمانی مؤثر موجب کاهش آتروفی عضلانی در عضلات تند انقباض بیماران قلبی می شود.
تأثیر 10 هفته تمرین استقامتی روی چرخ کارسنج بر سطوح نسفاتین- 1 و مقاومت به انسولین در زنان مبتلا به دیابت نوع 2(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر 10 هفته تمرین استقامتی بر سطوح نسفاتین-1 و مقاومت به انسولین زنان مبتلا به دیابت نوع 2 بود. 16 زن مبتلا به دیابت نوع 2 به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه تجربی ( 8 نفر) و کنترل (8 نفر) تقسیم شدند. گروه تجربی، تمرین استقامتی را به مدت 10 هفته، سه جلسه در هفته (با شدت 50-40 درصد ضربان قلب بیشینه به مدت 25-20 دقیقه شروع و با افزایش تدریجی به 80-70 درصد ضربان قلب بیشینه و مدت زمان 45-40 دقیقه در جلسات پایانی) انجام دادند. گروه کنترل در طول دوره پژوهش هیچ گونه فعالیت ورزشی نداشت. نمونه های خونی در حالت 12 ساعت ناشتایی و به منظور بررسی سطوح نسفاتین-1، انسولین و گلوکز در مراحل پیش و پس آزمون جمع آوری شدند. داده های حاصل با استفاده از آزمون های کولموگروف- اسمیرنوف، t مستقل و وابسته با نرم افزار Spss نسخه 21 در سطح معنا داری 05/0>α تجزیه وتحلیل شدند. 10 هفته تمرین روی چرخ کارسنج در گروه تجربی، سبب کاهش گلوکز و مقاومت به انسولین شد (05/0P<)، درحالی که سطوح نسفاتین-1 و انسولین تغییر معنا داری نکرد (05/0P>). تغییرات پیش تا پس آزمون فقط در مقادیر گلوکز گروه تجربی در مقایسه با گروه کنترل معنا دار بود (05/0P<). در نتیجه تمرین روی چرخ کارسنج یک شیوه درمانی غیردارویی به منظور کاهش گلوکز خون و مقاومت به انسولین در بیماران دیابتی است.
بررسی تغییرات متابولیسم نور اپی نفرین و شاخص هامیلتون به دنبال تمرینات منظم هوازی در آب و ارتباط آنها در دختران با افسردگی متوسط(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعات زیادی اثر تمرینات ورزشی را در دختران افسرده بررسی کردهاند، با وجود این، تأثیر تمرینات مننم
در محیطهای مفرح بهویژه بر شاخصهای مرتبط با متابولیس نوراپینفرین در دختران افسرده کاملاً مشخص
سولفات ادراری و شناخص MHPG نیست. برای بررسی تأثیر شش هفته راه رفتن تناوبی در آب بر تغییرات
81 سناله بنا درجنه - امتیاز هامیلتون و همچنین ارتباط آنها در دختران افسرده، 42 داننشآمنوز دختنر 81
افسردگی متوسط به صورت تصادفی به دو گروه تمرینی و کنترل تقسی شدند. آزمودنیهنای گنروه تمریننی،
پروتکل تمرینی پیاده روی تناوبی پیشرونده در آب را به مدت 6 هفته و هفتهای 3 جلسه با شندت 66 تنا 06
درصد حداکثر ضربان قلب اجرا کردند. شاخص هامیلتون و نمونههای ادراری به مدت 42 ساعت قبل و پس از
HPLC-flurometric سولفات ادراری از روش MHPG 6 هفته تمرین جمعآوری شد. برای اندازه گیری
و ضنریب همبسنتگی پیرسنون در سنط t اسنتفاده شند. داده هنا بنا اسنتفاده از آزمنونهنای detection
سولفات ادراری و حداکثر اکسیژن مصنرفی MHPG تحلیل شد. نتایج حاکی از افزایش معنیدار P 0/05
و کاهش معنیدار نمرات مقیاس هامیلتون در گروه تمرینی به دنبال 6 هفته تمرین در مقایسه با گروه کنترل
و حداکثر اکسیژن مصرفی مشاهده شد. MHPG بین ) r=6/ بود. به علاوه، همبستگی مثبت معنیداری ) 61
و نمنرات مقیناس هنامیلتون در MHPG بنین )r= - 6/ همچننین، همبسنتگی معکنوس معننیداری ) 14
پیشگویی افسردگی بهدست آمد. این یافتهها از نقش فعالیت منم بدنی بهویژه در محیطهای مفرح در بهبود
سنولفات ادراری منیتنوان از آزمنون MHPG وضعیت افسردگی حمایت میکند. به علاوه، به جای سننشش
هامیلتون نیز استفاده کرد
پاسخ ظرفیت تامپونی و تنظیم یون هیدروژن خون به سه نوع بازیافت حین انجام تمرین استقامتی شدید تکراری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف تحقیق حاضر بررسی تأثیر اجرای سه نوع بازیافت به صورت فعال، غیرفعال و حرکات کششی
حین انجام تمرین استقامتی شدید تکراری بر ظرفیت تامپونی و تنظیم یون هیدروژن خون و ارائه راهبردهایی
برای بهبود پاسخهای فیزیولوژیکی در رابطه با سیستمهای بافری بدن میباشد که ممکن است موجب تأخیر
در بروز خستگی و بهبود اجرای ورزشی در مورد برخی از رشتههای ورزشی که الگوی فعالیت بدنی آن ها
شبیه به پروتکل انجام شده در این تحقیق است، خواهد شد. به همین منظور، محقق 10 نفر از دانشجویان
رشته تربیتبدنی ورودی سال 86 دانشگاه تریت معلم تهران را تحت عنوان گروه تجربی یا آزمایش انتخاب
کرده و این موضوع را طی پژوهش خود مورد بررسی قرار داده است. گروه آزمایش سه نوع بازگشت به حالت
اولیه را حین اجرای پروتکل ورزشی آزمون استقامتی شدید تکراری 2 طبق الگویی خاص و با اجرای یکی از
سه نوع بازیافت ذکر شده به صورت متقاطع 3 طی سه روز متوالی به مدت یک هفته انجام د ادند . بلافاصله
،4PH پس از آخرین مرحله بازیافت از آزمودنی ها نمونه خون شریانی گرفته شد و با دستگاه گازومتری
PCO2
5 HCO3 ،6BB ،
8BE ،7 - 9 اندازهگیری شدند. نتایج تحلیل واریانس برای O2-sat و
اندازه گیری های تکراری نشان داد که بین بازیافت فعال و حرکات کششی و نیز بین بازیافت غیرفعال و حرکات
0/ تفاوت معناداری در سطح آلفای 05 O2-sat بین بازیافت فعال و غیرفعال برای ،BB و PH کششی در مورد
HCO3 ،PCO وجود دارد. بین بازیافت فعال، غیرفعال و حرکات کششی در مورد 2
-
در سطح آلفای BE و
0/05 تفاوت معناداری مشاهده نشد. نتایج پژوهش نشان میدهد که انجام انواع بازیافت حین تمرینات استقامتی شدید تکراری بر روی ظرفیت تامپونی خون شریانی تأثیرگذار است و با توجه به معنادار بودن اختلاف
میانگینها در مورد برخی اجزای سیستم بافری بدن حین بازیافت غیرفعال نسبت به دو نوع دیگر بازیافت انجام
شده، ظرفیت تامپونی خون شریانی طی بازیافت غیرفعال نسبت به بازیافت فعال و حرکات کششی کمتر
تضعیف میشود
تأثیر تمرین مقاومتی فزاینده بر سطوح سرمی برخی از هورمون های جنسی و تعداد اسپرم های اپیدیدیمی در موش های صحرایی تغذیه شده با محلول ساکاروز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مصرف زیاد نوشیدنی های شیرین شده با شکر می تواند منجر به اختلال در سطوح برخی از هورمون های جنسی و اسپرماتوژنز گردد. دراین راستا، هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر تمرین مقاومتی فزاینده بر مقادیر سرمی برخی از هورمون های جنسی و تعداد اسپرم ها در موش های صحرایی تغذیه شده با محلول ساکاروز بود. بدین منظور، 32 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار هشت تا 10 هفته ای (با میانگین وزنی 36/8±93/158 گرم) به طور تصادفی ابتدا در دو گروه تغذیه با و بدون محلول ۳0 درصد شکر جای گرفتند و پس از گذشت چهار هفته، هریک از این گروه ها به دو گروه تمرین و کنترل تقسیم شدند. گروه های تمرینی به مدت هشت هفته تمرین مقاومتی فزاینده را به صورت سه روز در هفته و یک روز درمیان انجام دادند. وزن بدن، غلظت سرمی هورمون های تستوسترون و تحریک کننده فولیکولی و لوتئینی اندازه گیری گردید و تعداد اسپرم های اپیدیدیمی شمارش گشت. نتایج آزمون آنالیز واریانس دوسویه با سطح معناداری (P≤0.05) نشان می دهد که اثر تعاملی تمرین مقاومتی و تغذیه با محلول ساکاروز منجر به کاهش مقادیر سرمی هورمون لوتئینی (P=0.02) و تعداد اسپرم ها (P<0.01) شده است. همچنین، مصرف محلول ساکاروز موجب کاهش معنادار مقادیر سرمی هورمون های لوتئینی و تحریک کننده فولیکولی و تعداد اسپرم ها (P<0.05) گردیده است. علاه براین، تمرین مقاومتی فزاینده در گروه مصرف کننده محلول ساکاروز منجر به کاهش معنادار سطوح سرمی هورمون لوتئینی (0.01 P<) و تحریک کننده فولیکولی (P=0.04) درمقایسه با گروه کنترل شده است. این نتایج بیانگر آن است که تمرینات مقاومتی با شدت بالا ممکن است با تغییر در سطوح برخی از هورمون های جنسی، منجر به اختلال بیشتر در روند اسپرماتوژنز در افرادی شود که مصرف مداوم و بالای شکر دارند.
تأثیر فواصل استراحتی بین دوره های فعالیت مقاومتی بر تغییرات ظرفیت آنتی اکسیدان پلاسمایی و شاخص آسیب سلولی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف تحقیق حاضر بررسی تأثیر فواصل استراحتی بین دوره ها متعاقب دو فعالیت مقاومتی با حجم و شدت برابر بر تغییرات ظرفیت آنتی اکسیدانی پلاسما و آنزیم کراتین کیناز بود. به همین منظور 20 آزمودنی تمرین نکرده داوطلبانه در تحقیق شرکت کردند و به طور تصادفی در یکی از دو گروه فعالیت مقاومتی با فاصله استراحتی دو دقیقه و دیگری فعالیت مقاومتی با فاصله استراحتی چهار دقیقه قرار گرفتند. فعالیت مقاومتی با شدت حداکثر شش تکرار بیشینه در چهار دوره انجام گرفت. نمونه گیری قبل از شروع پروتکل فعالیت، بلافاصله بعد از اتمام، 6، 24 و 48 ساعت بعد از آن نیز دنبال شد. نتایج نشان داد که هر دو فعالیت مقاومتی با فواصل استراحتی متفاوت موجب تغییر سطوح ظرفیت آنتی اکسیدان پلاسما و تغییرات آنزیم کراتین کیناز شدند (05/0≥ P). با وجود این، بین دو گروه در هیچ کدام از مراحل اندازه گیری تفاوت معنا داری در CK و TAC دیده نشد (05/0< P). به طور کلی می توان گفت فاصله استراحتی بین دوره ها در فعالیت مقاومتی نمی تواند متغیر تأثیرگذار مهمی بر تغییرات ردوکس و نیز آسیب سلولی باشد و آنچه اهمیت بیشتری دارد، شدت فعالیت مقاومتی است.
تغییرات تحریک پذیری قشری – نخاعی و پاسخ پذیری موتونورون های نخاعی در حین و پس از انقباضات زیربیشینه وامانده ساز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فیزیولوژی ورزشی پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳۹
33 - 50
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی تغییرات تحریک پذیری قشری – نخاعی و پاسخ پذیری موتونورون های نخاعی عضله دوسربازویی در پاسخ به خستگی زیربیشینه بود. تعداد هشت آزمودنی مرد فعال به صورت داوطلبانه و در سه جلسه مجزا در این پژوهش شرکت کردند. پس از اندازه گیری یک تکرار بیشینه در جلسه اول، در جلسات دوم و سوم پتانسل برانگیخته حرکتی ( MEP ) و پتانسیل برانگیخته گردنی – بصل النخاعی ( CMEP )، قبل از خستگی، بلافاصله پس از اتمام هر ست پروتکل خستگی و در فاصله زمانی پنج و 10 دقیقه پس از اتمام پروتکل خستگی، با استفاده از تحریک مغناطیسی قشر حرکتی مغز و مسیرهای نخاعی اندازه گیری شدند. در این پژوهش، از سه ست سه دقیقه ای حرکت فلکشن و اکستنشن آرنج با 25 درصد یک تکرار بیشینه و فاصله یک دقیقه بین ست ها، به عنوان پروتکل خستگی استفاده شد. نتایج پژوهش با استفاده از روش آماری تحلیل واریانس با اندازه گیری تکراری نشان داد که MEP پس از پایان ست دوم ( P ₌ 0.006 ) و سوم ( P ₌ 0.001 ) و همچنین، پنج دقیقه پس از اتمام پروتکل خستگی ( P ₌ 0.000 ) به صورت معناداری کاهش یافته بود. همچنین، CMEP بلافاصله پس از ست اول ( P ₌ 0.014 )، ست دوم ( P ₌ 0.008 )، و ست سوم ( P ₌ 0.010 ) پروتکل خستگی به صورت معناداری کاهش یافت. به نظر می رسد که در خستگی زیربیشینه، کاهش تحریک پذیری قشری- نخاعی و پاسخ پذیری موتونورون های نخاعی، هردو در کاهش عملکرد تأثیرگذارند. همچنین، این انقباضات به زمان بیشتری برای ریکاوری سیستم عصبی پس از خستگی نیاز دارند.
تأثیر سابقه تمرینی بر پاسخ هموسیستئین و مقاومت به انسولین نسبت به فعالیت هوازی در زنان یائسه چاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در زنان یائسه میزان هموسیستئین و مقاومت به انسولین به دلیل کاهش سطح استروژن، کم تحرکی و افزایش وزن بالا می رود که باعث افزایش بیماری های قلبی- عروقی می شود. هدف تحقیق حاضر بررسی تأثیر سابقه تمرین هوازی بر پاسخ هموسیستئین و مقاومت به انسولین نسبت به فعالیت هوازی در زنان فعال و غیرفعال چاق یائسه بود. به همین منظور، 21 زن چاق یائسه با دامنه سنی 65- 48 به طور داوطلبانه در تحقیق همکاری کردند و در دو گروه فعال (11n=) و غیرفعال (10n= ) قرار داده شدند. یک جلسه فعالیت هوازی پس از 10 ساعت ناشتایی، با انجام دو مرحله خون گیری قبل و بعد از آزمون پیاده روی بریسک با 75-70 درصد ضربان قلب بیشینه صورت گرفت. نتایج نشان داد که سطح پایه هموسیستئین (003/0p=) و مقاومت به انسولین (003/0p=) در گروه زنان فعال به طور معنی داری نسبت به گروه غیرفعال کمتر است. با وجود این، پاسخ هموسیستئین در زنان فعال از مقدار بیشتری نسبت به گروه غیرفعال برخوردار است (028/0p=). هرچند تفاوت معنی داری در پاسخ مقاومت به انسولین نسبت به آزمون بریسک در دو گروه مشاهده نشد (05/0p>)، می توان گفت فعالیت بدنی منظم سبب بهبود سطح هموسیستئین و مقاومت به انسولین در زنان یائسه چاق می شود، ولی یک جلسه فعالیت هوازی با شدت متوسط نمی تواند بر مقاومت به انسولین تأثیر گذارد، هرچند پاسخ هموسیستئین نسبت به فعالیت هوازی در گروه فعال بیشتر بود. به نظر می رسد رفتار این دو متغیر نسبت به فعالیت هوازی متفاوت است
مقایسه اثر یک دوره برنامه تمرین مقاومتی با شدت های مختلف بر سطوح سرمی آیریزین زنان جوان غیرفعال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از مطالعه حاضر، بررسی مقایسه اثر یک دوره برنامه تمرین مقاومتی با شدت های مختلف بر سطوح سرمی آیریزین زنان جوان غیرفعال بود. در این مطالعه نیمه تجربی، 21 زن جوان غیر فعال 20 تا 30 سال با نمایه توده بدن 22 تا 25 کیلوگرم برمترمربع به روش نمونه گیری در دسترس و هدفمند انتخاب شدند. سپس داوطلبان به صورت تصادفی به دو گروه تمرین مقاومتی کم شدت (60-40 درصد یک تکرار بیشینه) و شدت بالا (90-70 درصد یک تکرار بیشینه) تقسیم شدند. برنامه تمرینی به مدت هشت هفته سه جلسه ای اجرا شد. نمونه خونی پیش از شروع و 48 ساعت پس از پایان مداخله تمرینی جمع آوری شد. با استفاده از نرم افزار SPSS ویرایش 16 مقایسه میانگین های درون گروهی و بین گروهی توسط آزمون آماری به ترتیب تی استیودنت همبسته و مستقل حساب شد و نتایج در سطح معنی داری 0.05>p آزمایش شدند. نتایج این تحقیق نشان داد، مقادیر آیریزین، شاخص توده بدن و توده چربی در گروه تمرینی کم شدت معنی دار نبود (0.05<p). همچنین، تغییرات معنی داری در شاخص توده بدن و توده چربی درگروه تمرینی شدت بالا مشاهده نشد (0.05<p)؛ در صورتیکه، مقادیر آیریزین در گروه با شدت بالا کاهش معنی دار یافت(0.034=p). تغییرات واریانس بین گروه ها در متغیرهای آیریزین، شاخص توده بدن و توده چربی بدن معنی دار نبود (0.05<p). این نتایج حاکی از آن است که یک دوره تمرین مقاومتی با شدت های کم و زیاد نمی تواند سبب افزایش سطوح آیریزین در زنان جوان غیر فعال با نمایه توده بدن22 تا 25 کیلوگرم بر متر مربع شود.
تأثیر تمرینات هوازی بر سلامت عمومی و مقادیر سروتونین جانبازان غیرفعال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه در جوامع مختلف، از ورزش بهعنوان یکی از روشهای درمانی در بهبود سلامت روان معلولان و
جانبازان استفاده میشود که نتایج مفید و ثمربخشی به همراه داشته است. بنابراین، هدف پژوهش حاضر
بررسی تأثیر تمرین هوازی بر سلامتی عمومی و مقادیر سروتونین جانبازان غیرفعال بود. براساس طرحی
40 به صورت تصادفی در دو گروه 20 نفری /3±1/ نیمهتجربی، 40 نفر جانباز 25 درصد با میانگین سنی 4
تجربی و شاهد تقسیم شدند. آزمودنیهای گروه تجربی در یک دوره تمرین هوازی منظم به مدت 12 هفته،
3 جلسه در هفته و با شدت 50 تا 65 درصد اکسیژن مصرفی بیشینه شرکت کردند. گروه شاهد طی این دوره
فعالیت بدنی منظمی نداشت. میزان سلامتی عمومی آزمودنیها و خردهمقیاسهای مربوط به آن به وسیله
و درصدچربی BMI ،VO2max ، محاسبه گردید. مقادیر سروتونین (GHQ) پرسشنامه سلامت عمومی
قبل و بعد از تمرین برای هر دو گروه اندازهگیری شد. تحلیل دادهها با استفاده از آزمونهای تی همبسته و
نسخه 18 انجام شد . نتایج حاصل از SPSS تی مستقل در سطح خطای آلفای 5 درصد و توسط نرمافزار
تحلیل دادهها اختلاف معنیداری را در سلامتی عمومی بین دو گروه تجربی و شاهد نشان داد. این اختلاف
در خردهمقیاسهای روانتنی، اضطراب و بیخوابی، کارکرد اجتماعی و افسردگی بین دو گروه دیده شد.
نیز BMI و سروتونین نیز در مقایسه با گروه شاهد افزایش معنیدار نشان داده، درصد چربی و VO2max
در نتیجه، تمرینات هوازی برای جانبازان غیرفعال می تواند در .(P < 0/ کاهش معنیداری نشان داد ( 05
افزایش سلامتی عمومی مؤثر باشد و در ردیف برنامههای ارتقای سلامت قرار گیرد
اثر تمرینات استقامتی با شدت متوسط بر تغییرات سطوح سرمی فاکتور مهارکننده ماکروفاژ و ارتباط آن با تغییرات گلبول سفید، گلوکز و انسولین پلاسما در زنان دیابتی نوع دو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثر تمرین استقامتی بر تغییرات سطوح سرمی فاکتور مهارکننده ماکروفاژ و ارتباط آن با تغییرات گلبول سفید، گلوکز و انسولین پلاسما در زنان دیابتی نوع دو بود. بدین منظور، 24 زن مبتلا به دیابت نوع دو مصرف کننده متفورمین (با میانگین سنی 6/6±55 سال؛ وزن 1/5±73 کیلوگرم) به دو گروه 12 نفری کنترل و تمرین تقسیم شدند. گروه تمرین هشت هفته تمرین استقامتی مشتمل بر دویدن با شدت 55 تا 75 درصد حداکثر ضربان قلب را به مدت 40 تا 60 دقیقه انجام داد . نمونه خونی نیز قبل از اجرای تمرین و 72 ساعت پس از اتمام آخرین جلسه تمرین جمع آوری شد . همچنین، غلظت گلوکز با روش گلوکز اکسیداز و غلظت فاکتور مهارکننده ماکروفاژ سرم و انسولین پلاسما با روش الایزا اندازه گیری گشت. برای مقایسه متغیرهای بین گروه ها نیز از آزمون آماری آنالیز کوواریانس استفاده شد و جهت بررسی ارتباط بین تغییرات گلبول سفید، گلوکز و انسولین پلاسما با تغییرات سطوح سرمی فاکتور مهارکننده ماکروفاژ و تعیین اشتراک احتمالی این عوامل در تغییرات فاکتور مهارکننده ماکروفاژ سرم، آزمون رگرسیون چندگانه مورداستفاده قرار گرفت. نتایج نشان می دهد که پس از هشت هفته تمرین استقامتی، غلظت فاکتور مهارکننده ماکروفاژ سرم (P=0.03)، غلظت گلوکز پلاسما (P=0.02)، غلظت انسولین پلاسما (P=0.04)، تعداد گلبول های سفید پلاسما (P=0.002) و شاخص مقاومت به انسولین (P=0.01) در گروه تمرین نسبت به گروه کنترل کاهش معناداری داشته است. همچنین، ارتباط معناداری بین تغییرات تعداد گلبول های سفید پلاسما و غلظت فاکتور مهارکننده ماکروفاژ سرم (P=0.05) مشاهده شد. شایان ذکر است که 63 درصد از تغییرات فاکتور مهارکننده ماکروفاژ سرم تنها با تغییر در تعداد گلبول سفید پلاسما قابل پیش بینی بود. به طور کلی، می توان گفت که انجام تمرین استقامتی با کاهش در تعداد گلبول های سفید سرمی همراه است و این تغییرات تا حدی می تواند کاهش در سطوح سرمی فاکتور مهارکننده ماکروفاژ پس از تمرین استقامتی را تبیین نماید.
مقایسه عوامل خطرزای قلبی- عروقی مردان میانسال با سطوح مختلف فعالیت بدنی و چاقی شکمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این تحقیق مقایسه عوامل خطرزای قلبی - عروقی مردان میانسال با سطوح مختلف فعالیت بدنی و
چاقی شکمی بود. 40 نفر از مردان میانسال شهر ساوه در محدوده سنی بین 35 تا 55 به صورت هدفمند در
این تحقیق نیمهتجربی با طرح پسرویدادی شرکت کردند. برای تعیین سطح فعالیت آزمودنیها از پرسشنامه
استفاده (WHR) فعالیت بدنی بک و برای تعیین سطح چاقی شکمی از محاسبه نسبت دور کمر به دور لگن
،(0/ بالا (بیشتر از 94 WHR شد. آزمودنیها به ترتیب در چهار گروه 10 نفره، فعال (امتیاز بک بالای 10 ) با
بالا (بیشتر از WHR 0)، غیرفعال (امتیاز بک زیر 10 ) با / پایین (کمتر از 94 WHR (امتیاز بک بالای 10 ) با
0) تقسیم شدند. گروهها جهت خونگیری / پایین (کمتر از 94 WHR 0/94 ) و غیرفعال (امتیاز بک زیر 10 ) با
(TC وHDL،LDL و چربی سرم (لیپوپروتئینهای (CRP) C – و اندازهگیری سطح پروتئین واکنشدهنده
به آزمایشگاه معرفی شدند. تحلیل آماری از طریق روش تحلیل واریانس دوعاملی (سطح فعالیت، چاقی
C انجام شد. نتایج تحقیق نشان داد که سطح پروتئین واکنشدهنده (P≤ 0/ شکمی) در سطح معناداری ( 05
LDL-C) سطح کلسترول لیپوپروتئین کمچگال ،(HDL-C) سطح کلسترول لیپوپروتئین پرچگال ،(CRP)
در مردان میانسال فعال و غیرفعال با سطوح متفاوت چاقی شکمی اختلاف معناداری (TC) ) و کلسترول تام
بالا و پایین اختلاف WHR در مردان با (CRP) C تنها میان میزان پروتئین واکنشدهنده .(P≥0/ ندارد ( 05
با توجه به نتایج تحقیق میتوان گفت که چاقی شکمی صرفنظر از فعالیت بدنی .(P≤0/ معنادار داشت ( 05
اثرگذار است