مطالب مرتبط با کلیدواژه

تمرین مقاومتی


۱.

تأثیر ده هفته تمرین مقاومتی همراه با مکمل دهی سیاه دار بر برخی عوامل خطرزای قلبی- عروقی زنان دیابتی نوع دو(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تمرین مقاومتی دیابتی نوع دو عوامل خطرزای قلبی- عروقی مکمل سیاه دار

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی تغدیه ورزشی و مکملها و مواد نیروزا
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی قلب و عروق و تنفس
تعداد بازدید : ۵۹۹ تعداد دانلود : ۵۴۷
دیابت نوع دو یک اختلال متابولیکی است که عوارض متعددی از جمله بیماری قلبی- عروقی را در پی دارد. برای پیشگیری از عوارض آن روش های مختلفی از جمله تغییر سبک زندگی و اصلاح رژیم غذایی پیشنهاد شده است. در این تحقیق اثر ده هفته تمرین مقاومتی و مکمل دهی سیاه دار بر برخی عوامل خطرزای قلبی- عروقی زنان دیابتی نوع دو بررسی می شود. به این منظور در یک طرح تحقیقی نیمه تجربی 31 زن میانسال مبتلا به دیابت نوع دو با میانگین و انحراف استاندارد سن 76/3±12/41 سال، وزن 9/7±15/79 کیلوگرم و شاخص توده بدنی 26/2±70/30 داوطلب شرکت در تحقیق شدند و به طور تصادفی در چهار گروه کنترل، تمرین، مکمل، ترکیبی (مکمل+تمرین) قرار گرفتند و به مدت ده هفته پروتکل تمرینی و مصرف مکمل ویژه خود را دنبال کردند. گروه تمرین، برنامه تمرین مقاومتی با وزنه را برای گروه عضلانی اصلی با شدت 40 تا 85 درصد یک تکرار بیشینه (IRM) سه جلسه در هفته به مدت ده هفته اجرا کردند. گروه مکمل در این مدت روزانه دو کپسول سیاه دار 500 میلی گرمی را در دو وعده صبحانه و ناهار صرف کردند. گروه ترکیبی هر دو برنامه تمرینی و مصرف مکمل را دنبال کردند. گروه کنترل نیز تحت هیچ گونه مداخله ای قرار نگرفت. نمونه های خونی در دو مرحله پیش از شروع تمرین و 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرینی برای اندازه گیری متغیرهای تری گلیسرید (TG)، کلسترول تام (TC)، لیپوپروتئین با چگالی پایین (LDL) و بالا (HDL)، قند خون ناشتا (FBG) و مقاومت به انسولین انجام گرفت. برای تحلیل داده ها از آنوای دوراهه ( 4*2) در سطح معنا داری کمتر از 05/0 استفاده شد. براساس نتایج تحقیق حاضر در شاخص های FBG و مقاومت به انسولین در هر دو گروه تمرین و مکمل سیاه دار کاهش معناداری گزارش شد (05/0>P). اما در شاخص های TG، TC، LDL و HDL اثر تمرین معنادار بود، اما تأثیر مکمل سیاه دار روی عوامل مذکور معنادار نبود (05/0<P). ازاین رو به نظر می رسد اجرای تمرین مقاومتی روی نیمرخ لیپیدی و مقاومت به انسولین و مکمل سیاه دار در بهبود عوارض دیابت مؤثر باشد.
۲.

تأثیر تمرین مقاومتی فزاینده بر سطوح سرمی برخی از هورمون های جنسی و تعداد اسپرم های اپیدیدیمی در موش های صحرایی تغذیه شده با محلول ساکاروز(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تمرین مقاومتی تعداد اسپرم مصرف شکر هورمون های جنسی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی تغدیه ورزشی و مکملها و مواد نیروزا
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
تعداد بازدید : ۷۱۰ تعداد دانلود : ۵۹۶
مصرف زیاد نوشیدنی های شیرین شده با شکر می تواند منجر به اختلال در سطوح برخی از هورمون های جنسی و اسپرماتوژنز گردد. دراین راستا، هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر تمرین مقاومتی فزاینده بر مقادیر سرمی برخی از هورمون های جنسی و تعداد اسپرم ها در موش های صحرایی تغذیه شده با محلول ساکاروز بود. بدین منظور، 32 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار هشت تا 10 هفته ای (با میانگین وزنی 36/8±93/158 گرم) به طور تصادفی ابتدا در دو گروه تغذیه با و بدون محلول ۳0 درصد شکر جای گرفتند و پس از گذشت چهار هفته، هریک از این گروه ها به دو گروه تمرین و کنترل تقسیم شدند. گروه های تمرینی به مدت هشت هفته تمرین مقاومتی فزاینده را به صورت سه روز در هفته و یک روز درمیان انجام دادند. وزن بدن، غلظت سرمی هورمون های تستوسترون و تحریک کننده فولیکولی و لوتئینی اندازه گیری گردید و تعداد اسپرم های اپیدیدیمی شمارش گشت. نتایج آزمون آنالیز واریانس دوسویه با سطح معناداری (P≤0.05) نشان می دهد که اثر تعاملی تمرین مقاومتی و تغذیه با محلول ساکاروز منجر به کاهش مقادیر سرمی هورمون لوتئینی (P=0.02) و تعداد اسپرم ها (P<0.01) شده است. همچنین، مصرف محلول ساکاروز موجب کاهش معنادار مقادیر سرمی هورمون های لوتئینی و تحریک کننده فولیکولی و تعداد اسپرم ها (P<0.05) گردیده است. علاه براین، تمرین مقاومتی فزاینده در گروه مصرف کننده محلول ساکاروز منجر به کاهش معنادار سطوح سرمی هورمون لوتئینی (0.01 P<) و تحریک کننده فولیکولی (P=0.04) درمقایسه با گروه کنترل شده است. این نتایج بیانگر آن است که تمرینات مقاومتی با شدت بالا ممکن است با تغییر در سطوح برخی از هورمون های جنسی، منجر به اختلال بیشتر در روند اسپرماتوژنز در افرادی شود که مصرف مداوم و بالای شکر دارند.
۳.

تأثیر یک جلسه فعالیت مقاومتی بر پاسخ به میزان MuRF1 و P70S6K عضلانی قبل و بعد از شش هفته تمرین مقاومتی و مصرف مکمل HMBدر مردان غیرفعال(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تمرین مقاومتی مکمل بتاهیدروکسی بتا متیل بوتیرات P70S6K MuRF1

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۸۹ تعداد دانلود : ۳۱۱
مصرف مکمل HMB به همراه انجام تمرین های مقاومتی به دلیل حفظ توده عضلانی، در بین ورزشکاران بسیار استفاده می شود؛ با وجوداین، در زمینه مسیر تأثیر این مکمل بر افزایش فاکتورهای هایپرتروفی و کاهش فاکتورهای آتروفی نتایج متناقضی مشاهده می شود؛ بنابراین، هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی تأثیر مصرف مکملHMB و تمرین مقاومتی بر پاسخ به میزان MuRF1 و P70S6K عضلانی در مردان غیرفعال بود. بدین منظور، 40 مرد غیرفعال با شاخص توده بدنی 1 ± 2/21 کیلوگرم بر مترمربع و سن 5 ± 5/25 سال به چهار گروه تمرین، تمرین+ مصرف HMB، مصرف HMB و کنترل تقسیم شدند. آزمودنی ها چهار روز در هفته و به مدت شش هفته تمرین های بدن سازی را (سه ست/ 8-12 تکرار/ 75 درصد تا 80 درصد 1RM) انجام دادند. گروه کنترل در این مدت هیچ تمرینی انجام ندادند. بیوپسی عضله پهن خارجی و مقادیر یک تکرار بیشینه از هر آزمودنی، یک جلسه قبل و بعد از یک دوره تمرین و مصرف مکمل انجام شد. نتایج آزمون آنوای یک طرفه نشان داد که تفاوت معنا داری (P = 0.001) بین افزایش یک تکرار بیشینه در قبل و بعد از شش هفته تمرین در حرکت پرس پا بود. همچنین، نتایج آزمون تحلیل واریانس مکرر با عامل بین گروهی نشان داد که افزایش معنا داری (P = 0.001) در مقادیر P70S6K بین گروه های تمرین، تمرین+ مصرف HMB، مصرف HMB با گروه کنترل وجود داشت؛ ه رچند این تف اوت در مق ادیر MuRF1 مع نا دار نبود (P = 0.22)؛ بنابراین، مصرف مکمل HMB در طول تمرین موجب افزایش پاسخ P70S6K به عنوان شاخص هایپرتروفی و افزایش در قدرت پرس پا بعد از شش هفته می شود.