مقالات
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، مطالعه تأثیر دو شیوه تمرین «تناوبی با شدت زیاد» (HIIT) بر بیان ژن «پروتئین غیرجفت کننده یک» (UCP-1) در بافت چربی سفید زیرپوستی موش های صحرایی بود. 24 موش صحرایی به سه گروه «کنترل» (هشت سر)، «تمرین تناوبی با حجم متوسط» (هشت سر) و «تمرین تناوبی با حجم زیاد» (هشت سر) تقسیم شدند. آزمودنی های گروه های تمرینی به مدت هشت هفته (پنج جلسه در هفته) در دو شیوه تمرین تناوبی شدید در دو حجم متفاوت (متوسط و زیاد) روی نوارگردان قرار گرفتند. 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین، آزمودنی ها بی هوش شدند و بافت چربی زیرپوستی آن ها (منطقه ران) برداشته شد. برای اندازه گیری بیان ژنِ UCP-1 از روش Real Time–PCR با نمایان سازی سایبرگرین استفاده شد. برای تحلیل آماری داده ها از آزمون تحلیل واریانس یک طرفه با سطح معناداری کمتر از 05/0 استفاده شد. میزان بیان ژن UCP-1 در گروه «تناوبی شدید با حجم زیاد» در مقایسه با گروه کنترل تفاوت معناداری داشت ( (P = 0.04 .؛ اما مقدار بیان این ژن در گروه «تناوبی شدید با حجم متوسط» در مقایسه با گروه کنترل تفاوت معناداری نداشت ( (P = 0.52 . نتایج بیانگر این است که برای دستیابی به گرمازایی غیرلرزشی در بافت چربی سفید، افزایش زیاد حجم تمرین در «تمرینات تناوبی با شدت زیاد» اهمیت زیادی دارد.
تغییرات تحریک پذیری قشری – نخاعی و پاسخ پذیری موتونورون های نخاعی در حین و پس از انقباضات زیربیشینه وامانده ساز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی تغییرات تحریک پذیری قشری – نخاعی و پاسخ پذیری موتونورون های نخاعی عضله دوسربازویی در پاسخ به خستگی زیربیشینه بود. تعداد هشت آزمودنی مرد فعال به صورت داوطلبانه و در سه جلسه مجزا در این پژوهش شرکت کردند. پس از اندازه گیری یک تکرار بیشینه در جلسه اول، در جلسات دوم و سوم پتانسل برانگیخته حرکتی ( MEP ) و پتانسیل برانگیخته گردنی – بصل النخاعی ( CMEP )، قبل از خستگی، بلافاصله پس از اتمام هر ست پروتکل خستگی و در فاصله زمانی پنج و 10 دقیقه پس از اتمام پروتکل خستگی، با استفاده از تحریک مغناطیسی قشر حرکتی مغز و مسیرهای نخاعی اندازه گیری شدند. در این پژوهش، از سه ست سه دقیقه ای حرکت فلکشن و اکستنشن آرنج با 25 درصد یک تکرار بیشینه و فاصله یک دقیقه بین ست ها، به عنوان پروتکل خستگی استفاده شد. نتایج پژوهش با استفاده از روش آماری تحلیل واریانس با اندازه گیری تکراری نشان داد که MEP پس از پایان ست دوم ( P ₌ 0.006 ) و سوم ( P ₌ 0.001 ) و همچنین، پنج دقیقه پس از اتمام پروتکل خستگی ( P ₌ 0.000 ) به صورت معناداری کاهش یافته بود. همچنین، CMEP بلافاصله پس از ست اول ( P ₌ 0.014 )، ست دوم ( P ₌ 0.008 )، و ست سوم ( P ₌ 0.010 ) پروتکل خستگی به صورت معناداری کاهش یافت. به نظر می رسد که در خستگی زیربیشینه، کاهش تحریک پذیری قشری- نخاعی و پاسخ پذیری موتونورون های نخاعی، هردو در کاهش عملکرد تأثیرگذارند. همچنین، این انقباضات به زمان بیشتری برای ریکاوری سیستم عصبی پس از خستگی نیاز دارند.
اثر دوزهای مختلف عصاره ریشه شیرین بیان با یک دوره تمرین مقاومتی بر فعالیت آنزیم گلوتاتیون پراکسیداز و ظرفیت آنتی اکسیدانی تام خون مردان کم تحرک و دارای اضافه وزن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی اثر دوزهای مختلف ریشه شیرین بیان با تمرین مقاومتی بر فعالیت آنزیم گلوتاتیون پراکسیداز و ظرفیت آنتی اکسیدانی تام خون مردان کم تحرک و دارای اضافه وزن بود. در یک کارآزمایی نیمه تجربی- با طرح دوسویه کور، 90 مرد کم تحرک و دارای اضافه وزن به شش گروه 15 نفری (اول، تمرین مقاومتی غیرخطی با مصرف 250 میلی گرم مکمل شیرین بیان در روز؛ دوم، تمرین مقاومتی غیرخطی با مصرف 500 میلی گرم مکمل شیرین بیان در روز؛ سوم، مصرف 250 میلی گرم مکمل شیرین بیان در روز؛ چهارم، مصرف 500 میلی گرم مکمل شیرین بیان در روز؛ پنجم، تمرین مقاومتی غیرخطی با مصرف 250 میلی گرم دارونما در روز و ششم، کنترل با مصرف 250 میلی گرم دارونما در روز) تقسیم شدند. برنامه تمرین مقاومتی به مدت هشت هفته و هفته ای سه جلسه اجرا شد. نتایج درون گروهی بیانگر افزایش معنادار گلوتاتیون پراکسیداز و ظرفیت آنتی اکسیدانی تام در گروه تمرین- مکمل 250 میلی گرم ( 0.023 = P )، تمرین- مکمل 500 میلی گرم ( 0.014 = P )، و تمرین-دارونما ( 0.038 = P ) بود. بیشترین درصد افزایش معنادار گلوتاتیون پراکسیداز (10/4 درصد) و ظرفیت آنتی اکسیدانی تام (71/29 درصد) به گروه تمرین-مکمل 500 میلی گرم اختصاص داشت. نتایج بین گروهی نشان داد که اختلاف معنادار افزایشی بین گروه تمرین-مکمل 250 میلی گرم، تمرین- مکمل 500 میلی گرم و تمرین- دارونما با گروه های مکمل 250، 500 میلی گرم و کنترل در میانگین غلظت گلوتاتیون پراکسیداز و ظرفیت آنتی اکسیدانی تام وجود داشت ( P < 0.05 ). انجام تمرینات مقاومتی همراه با مصرف مکمل شیرین بیان احتمالاً می تواند در تقویت وضعیت آنتی اکسیدانی مردان کم تحرک و اضافه وزن مؤثر باشد.
اثر حفاظتی تمرین ورزشی تداومی و تناوبی بر کورتیکوسترون، وزن گیری و ناامیدی رفتاری در رت ها به دنبال یک دوره استرس مزمن غیرقابل پیش بینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
افسردگی یکی از شایع ترین اختلالات روانپزشکی است. احتمالاً انجام یک دوره تمرین ورزشی قبل از مقابله با شرایط استرس زا می تواند در کاهش علائم فیزیولوژیک و عملکردی افسردگی مؤثر باشد. با توجه به انواع روش های تمرین ورزشی، هدف این پژوهش بررسی اثر حفاظتی دو نوع تمرین تداومی و تناوبی شدید بر کورتیکوسترون، وزن گیری و ناامیدی رفتاری در رت ها به دنبال یک دوره استرس مزمن غیرقابل پیش بینی بود. تعداد 30 سر موش نر ویستار (نُه هفته، وزن20 ± 200 گرم) به سه گروه تمرین تداومی، تمرین تناوبی و بی تمرین تقسیم شدند. تمرین به صورت پیشرونده شامل دویدن روی نوارگردان بود که پنج روز در هفته و به مدت شش هفته به صورت فزاینده اجرا شد. تمرین تناوبی شامل دو تا شش وهله دودقیقه ای با سرعت 38 تا 42 متر بر دقیقه و تمرین تداومی نیز 22 تا 42 دقیقه با سرعت 23 تا 27 متر بر دقیقه بود. بعد از دوره تمرین، موش ها درمعرض سه هفته استرس قرار گرفتند. در پایان، آزمون شنای اجباری اجرا و میزان کورتیکوسترون پلاسما اندازه گیری شد. وزن موش ها نیز هر هفته اندازه گیری می شد. نتایج نشان داد که گروه تداومی نسبت به گروه بی تمرین به صورت معناداری کورتیکوسترون پایین تر و بی حرکتی کمتری در شنای اجباری دارند؛ بااین حال، موش های هر سه گروه به صورت معنا داری وزن گیری بسیار کمتری در دوره استرس نسبت به دوره تمرین دارند. درمجموع، تمرین تداومی اثر محافظتی قابل قبولی بر کورتیکوسترون ترشح شده و همچنین، بهبود ناامیدی دارد؛ بااین حال، هیچ یک از دو نوع تمرین بر بهبود وزن گیری موش ها مؤثر نیستند.
پاسخ حاد و سازگاری شاخص های فیزیولوژیک و انتزاعی اشتها و وزن بدن به فعالیت هوازی در زنان میان سال و سالمند چاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در مداخلات کنترل وزن با خنثی شدن هزینه انرژی ورزش توسط افزایش اشتها، کاهش وزن کمتر از حد انتظار است؛ بنابراین، در این پژوهش، پاسخ حاد و سازگاری مزمن شاخص های فیزیولوژیک و انتزاعی اشتها و وزن بدن را به فعالیت هوازی در زنان چاق میان سال و سالمند بررسی کردیم. در ابتدا و پس از هشت هفته تمرین هوازی(سه جلسه دویدن در هفته برای صرف 500 کالری با 50 درصد ضربان قلب لحظه واماندگی در GXT) وزن، اشتها، گلوکز، انسولین و گرلین پلاسمایی 26 زن میان سال و سالمند چاق غیرفعال (وزن: 9/36 ± 58/92 کیلوگرم، سن: 3/7 ± 19/56 سال، حداکثر اکسیژن مصرفی: 78/3 ± 07/32 لیتر در دقیقه) در دو گروه تجربی و کنترل، قبل و پس از صرف صبحانه و یک جلسه فعالیت هوازی، اندازه گیری (چهار سنجش) شدند. از آزمون های تی مستقل، تی همبسته و تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر برای تحلیل داده ها استفاده شد.با اینکه تمرین هوازی وزن گروه تجربی را کاهش داد(001.0 =P )؛ ولی وزن هر دو گروه دربین سنجش های اول با دوم و سوم با چهارم به دنبال صبحانه و یک جلسه ورزش افزایش یافت (P < 0.05). قبل از دوره تمرین، گرلین گروه تجربی پس از صبحانه و فعالیت حاد افزایش یافت (P = 0.023) و در گروه کنترل (فقط صبحانه) کاهش یافت (P = 0.001). همچنین در هر دو گروه تجربی و کنترل، انسولین (P = 0.001) و گلوکز خون (P = 0.003) افزایش یافتند؛ درحالی که احساس گرسنگی (P = 0.001) کاهش یافت. پس از دوره تمرین، بهره سیری صبحانه فقط در گروه تجربی افزایش معنا داری یافت (P = 0.018). پاسخ حاد گلوکز افزایش یافت (P < 0.05) و پاسخ حاد گرلین، انسولین و احساس گرسنگی در گروه تجربی کاهش یافت (P < 0.05)؛ اما در گروه کنترل، پاسخ حاد گلوکز و انسولین افزایش یافتند (P < 0.05)؛ اما گرلین و گرسنگی کاهش (P < 0.05) یافتند. افزایش گرسنگی ناشتایی ناشی از تمرین سبب دست نیافتن به کاهش وزن موردانتظار از تمرین می شود که پیشنهاد می شود حداقل در صبحانه، غذاهای کم کالری تر مصرف شود. همچنین، با توجه به اثر یک جلسه ورزش در افزایش بهره سیری غذا، پیشنهاد می شود که صبحانه به بعد از جلسه ورزش موکول شود.
تأثیر 12 هفته تمرین مقاومتی با شدت متوسط و مصرف عصاره چای سبز بر بیان کاسپاز 3 و محتوای آنزیم تلومراز بافت قلبی رت های نر مسن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با افزایش سن، شیوع، بروز و عوارض بیماری های قلبی افزایش می یابد. آپوپتوز سلول قلبی در پاتوژنز نارسایی قلبی نقش دارد. هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر 12 هفته تمرین مقاومتی و مصرف عصاره چای سبز بر بیان کاسپاز- سه و محتوای آنزیم تلومراز بافت قلبی رت های نر مسن بود. 20 سر رت نر مسن به طور تصادفی به چهار گروه پنج تایی کنترل، تمرین، مکمل و تمرین به اضافه مکمل تقسیم شدند. گروه های تمرینی 12 هفته و پنج روز در هفته فعالیت مقاومتی انجام دادند. در همین مدت، گروه های دریافت کننده مکمل، مکمل عصاره چای سبز دریافت کردند. برای اندازه گیری بیان کاسپاز- سه از روش ایمنوهیستوشیمی و برای اندازه گیری محتوای تلومراز از روش ساندویچ الایزا استفاده شد. داده ها با استفاده از آزمون آماری آنوا و آزمون تعقیبی توکی آنالیز شدند. نتایج نشان داد که بیان کاسپاز- سه در گروه های تمرین ( P = 0.011 )، مکمل ( P = 0.001 ) و تمرین به اضافه مکمل ( P = 0.000 ) نسبت به گروه کنترل کاهش معناداری دارد. بیان کاسپاز- سه در گروه تمرین به اضافه مکمل نسبت به گروه تمرین ( P = 0.004 ) و گ روه م ک مل ( P = 0.031 ) کاهش معناداری دارد. محتوای آنزیم تلومراز در گروه های تمرین ( P = 0.043 )، مکمل ( P = 0.015 ) و تمرین به اضافه مکمل ( P = 0.005 ) نسبت به گروه کنترل افزایش معناداری دارد. براساس نتایج پژوهش حاضر می توان گفت که انجام تمرین مقاومتی و مصرف عصاره چای سبز با کاهش بیان کاسپاز- سه و افزایش محتوای آنزیم تلومراز می تواند از پیری سلولی در بافت قلب رت های مسن جلوگیری کند.
آثار یک دوره تمرین هوازی و مصرف خوراکی استویا بر شاخص های گلیسمیک، مقاومت به انسولین و عملکرد سلول های بتای موش های صحرایی دیابتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از اجرای این پژوهش، بررسی اثر تمرین هوازی و مصرف عصاره استویا بر شاخص های گلیسمیک، مقاومت به انسولین و عملکرد سلول های بتای موش های صحرایی دیابتی بود. در این مطالعه، 28 ﺳﺮ موش صحرایی ﻧﺮ ﻧﮋاد ویﺴﺘﺎر ﺑﺎ میانگین وزنی 8/15 ± 86/188 ﮔﺮم به ﻃﻮر ﺗﺼﺎدﻓی به چهار گروه (کﻨﺘﺮل دیﺎﺑﺘی، دیﺎﺑﺘی ﺗﻤﺮیﻦ، دیابتی عصاره و دیابتی تمرین همراه با مصرف استویا) تقسیم شدند. ﺗﻤﺮینات هوازی ﺷﺎﻣﻞ دویدن روی نوار گردان، پنج روز در ﻫﻔﺘﻪ به مدت شش ﻫﻔﺘﻪ بود و دریافت عصاره نیز برای همین مدت ادامه یافت. در پایان مداخله ﺳﻄﻮح ﮔﻠﻮکﺰ، اﻧﺴﻮﻟیﻦ سرم برای سنجش شاخص HOMA-IR و HOMA-β اﻧﺪازه ﮔیﺮی شد. نتایج نشان داد که برنامه تمرینی هوازی و دریافت عصاره استویا سبب کاهش معنادار سطوح گلوکز و افزایش معنادار HOMA-β درگروه های تجربی نسبت به گروه کنترل دیابتی شد ( 0.05 P < ). سطوح مقاومت به انسولین، در گروه های تجربی پایین تر از گروه دیابتی بود؛ اما این تفاوت به لحاظ آماری معنادار نبود( P >0.05 )؛ بنابراین، می توان نتیجه گرفت ﮐﻪ تمرین هوازی و ﻣﺼﺮف ﻋﺼﺎره استویا، هرکدام ﺑﻪ ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ و ترکیبی می توانند ﺑﻪ ﺑﻬﺒﻮد ﻣﻌﻨادار گلوکز و ﻋﻤﻠﮑﺮد ﺳﻠﻮل ﻫﺎی ﺑﺘﺎی ﭘﺎﻧﮑﺮاس موش ﻫﺎی صحرایی دﯾﺎﺑﺘﯽ منجر شوند. افزون براین، ﻣﺼﺮف عصاره ﻫﻤﺮاه ﺑﺎ ﺗﻤﺮﯾﻦ در ﻣﻘﺎﯾﺴﻪ ﺑﺎ ﻣﺼﺮف عصاره استویا و تمرین هوازی، ﺑﻪ ﺗﻨﻬﺎیی می توانند تأثیر مضاعفی داشته باشند.
پیش بینی زمان رسیدن به واماندگی در سرعت های مختلف نوارگردان از روی برخی از متغیرهای فیزیولوژیک و جسمانی در مردان جوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، پیش بینی زمان رسیدن به واماندگی در سرعت های مختلف از روی برخی متغیرهای فیزیولوژیک و جسمانی در مردان جوان بود. تعداد 75 نفر از دانشجویان پسر (سن: 22/1 ± 74/20 سال، وزن: 78/10 ± 25/67 کیلوگرم، قد 06/0 ± 3/174 سانتی متر و توان هوازی 29/3 ± 1/47 میلی لیتر بر وزن بدن در دقیقه) به صورت نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. ارزیابی های تن سنجی و فیزیولوژیک شامل آستانه لاکتات، توان هوازی و بی هوازی، ضربان قلب استراحتی، سطح فعالیت بدنی، سرعت در حداکثر اکسیژن مصرفی، استقامت و قدرت پایین تنه و توان انفجاری پایین تنه انجام شد. برای ثبت ضربان قلب، اشباع اکسیژن و زمان دویدن، آزمودنی ها یک وهله فعالیت دویدن روی نوار گردان را با سرعت های 8، 10، 12 و 14 کیلومتر در ساعت و شیب صفر تا واماندگی انجام دادند. یافته ها نشان داد که سرعت حداکثر اکسیژن مصرفی، ضربان قلب حین فعالیت، ضربان قلب استراحتی، سطح فعالیت بدنی و توان انفجاری پایین تنه، عوامل پیش بینی کننده زمان رسیدن به واماندگی در سرعت هشت کیلومتر در ساعت هستند ( 0.05 P≤ )؛ سرعت حداکثر اکسیژن مصرفی، سابقه دویدن، ضربان قلب استراحتی، سرعت در آستانه لاکتات و وزن، پیش بینی کننده زمان رسیدن به واماندگی در سرعت 10 کیلومتر در ساعت هستند ( 0.05 P≤ ). سرعت در آستانه لاکتات، سابقه دویدن، وزن، ضربان قلب استراحتی و توان بیشینه، پیش بینی کننده زمان رسیدن به واماندگی در سرعت 12 کیلومتر در ساعت هستند ( 0.05 P≤ ) و سرعت حداکثر اکسیژن مصرفی، سطح فعالیت بدنی، وزن، توان بیشینه و سابقه دویدن، پیش بینی کننده زمان رسیدن به واماندگی آزمودنی ها در سرعت 14 کیلومتر در ساعت هستند ( 0.05 P≤ ). سرعت حداکثر اکسیژن مصرفی، ضربان قلب استراحتی و سابقه دویدن، در اکثر سرعت ها مشترک بودند. براساس نتایج، برای پیش بینی زمان رسیدن به واماندگی می توان از سرعت حداکثر اکسیژن مصرفی، سابقه دویدن، ضربان قلب استراحتی و آستانه لاکتات استفاده کرد.
اعمال سرمای موضعی به عنوان یک تکنیک جدید کاهش جریان خون: بررسی اثر هشت هفته تمرین مقاومتی با اعمال سرمای موضعی بر ضخامت، قدرت و فعال سازی عضلات اکستنسور ران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فواید بالقوه اعمال سرمای موضعی درطول تمرین شامل کاهش جریان خون، به تأخیرانداختن خستگی و اثرهای ضددرد هستند. هدف این پژوهش، بررسی اثر هشت هفته اعمال سرمای موضعی درطول تمرینات مقاومتی بر قدرت عضلانی، هایپرتروفی و فعال سازی عضلات اکستنسورزانو بود. در این مطالعه تجربی، دوازده مرد و زن فعال (با میانگین سنی 5/3 ± 1/24 سال، وزن 8/18 ± 3/69 کیلوگرم و قد 7/12 ± 2/175سانتی متر) به طور مساوی به دو گروه تمرین مقاومتی ( RT ) و تمرین مقاومتی- سرمای موضعی ( RT-Cold ) تقسیم شدند. هر دو گروه، هشت هفته تمرین مقاومتی پیش رونده (دو حرکت پرس پا و جلو پا، چهار ست، 12-6 تکرار، 85-70 درصد یک تکرار بیشینه، سه جلسه در هفته) انجام دادند. از یک دستگاه کرایوکاف با دمای مختلف (25 درجه برای RT و 10 درجه برای RT-Cold ) برای اعمال سرما روی ران آزمودنی ها به مدت 25 دقیقه قبل و درطی تمرین استفاده شد. قدرت دینامیک ( 1RM )، سطح مقطع عضلات اکستنسورران ( CSA ) و میزان فعال سازی این عضلات ( RMS نرمالیزه شده الکترومیوگرافی) در شروع پژوهش و پس از هشت هفته اندازه گیری شدند. تفاوت بین دو گروه با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس در سطح معناداری P 0.05 تجزیه وتحلیل شد. افزایش قدرت دینامیک ( 1RM ) تفاوت معنا داری بین دو گروه RT و RT-Cold ندارد. درمورد فعال سازی عضلانی، هیچ تفاوت معنا داری بین میانگین RMS عضلات اکستنسورران بین دو گروه وجود ندارد. اندازه گیری التراسوند نشان داد که میزان CSA عضو سرمادیده گروه RT-Cold به طور معنا داری بیش از گروه RT است. این نتایج نشان می دهد که سردکردن موضعی عضلات باعث افزایش هایپرتروفی ناشی از تمرین مقاومتی می شود؛ درحالی که این تکنیک بر قدرت و فعال سازی عضلات بی تأثیر است.
بررسی هشت هفته تمرین استقامتی تناوبی و تداومی بر MicroRNAs های مرتبط با انتقال معکوس کلسترول در موش های سالمند نژاد ویستار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سالمندی با تغییراتی در کلسترول خون و به دنبال آن، بیماری های قلبی- عروقی همراه است. هدف این پژوهش، بررسی تأثیر دو نوع تمرین تناوبی و تداومی بر MicroRNA های مرتبط با انتقال معکوس کلسترول در موش های سالمند بود. تعداد 30 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار مسن (23 ماه) با میانگین وزنی 75/441 گرم به صورت تصادفی در دو گروه تمرینی و یک گروه کنترل شامل گروه تمرین تداومی (تعداد = 10)، تمرین تناوبی (تعداد = 10) و گروه کنترل (تعداد = 10) قرار گرفتند. تمرین تداومی و تناوبی شامل هشت هفته تمرین روی تردمیل و پنج روز در هفته بود که گروه تداومی تمرین را با 60 درصد سرعت بیشینه و به مدت 16 دقیقه در هفته اول شروع کردند و با 70 درصد سرعت بیشینه و مدت 45 دقیقه از هفته چهارم به بعد ادامه دادند. گروه تناوبی تمرین را با شدت 40 تا 80 درصد سرعت بیشینه از هفته اول شروع کردند و با30 تا 110 درصد سرعت بیشینه از هفته چهارم به بعد ادامه دادند. بعد از دوره تمرین، بیان miR-33a و miR-144 و بیان ژن ABCA1 به روش RT –PCR اندازه گیری شد. تجزیه وتحلیل آماری با استفاده از آزمون آنوا با سطح معنا داری P < 0.05 انجام شد. نتایج نشان داد که بیان miR-33a و miR-144 در دو گروه تداومی و تناوبی نسبت به گروه کنترل کاهش داشتند؛ اما این کاهش در هر دو گروه نسبت به گروه کنترل تنها درمورد miR-33a معنا دار بود ( P < 0.001 ). بیان mRNA ژن ABCA1 در گروه تداومی و تناوبی پس از هشت هفته تمرین نسبت به گروه کنترل افزایش داشت؛ بااین وجود، این افزای ش تن ها در گ روه تناوبی نس بت به گ روه کنت رل م عن ادار ب ود ( P = 0.002 ). بین تأثیر تمرین تناوبی و تداومی بر بیان miR-33a و miR-144 تفاوت معنا داری وجود نداشت؛ اما درمورد بیان mRNA ژن ABCA1 تفاوت معنا داری در دو گروه تداومی و تناوبی مشاهده شد ( P = 0.028 ). با توجه به نتایج این مطالعه، به نظر می رسد که هر دو تمرین استقامتی تناوبی و تداومی می توانند باعث کاهش بیان miR-33a و به دنبال آن، افزایش بیان mRNA ژن ABCA1 شوند؛ اما این افزایش در تمرین تناوبی نسبت به تمرین تداومی بیشتر است.