داریوش مفلحی

داریوش مفلحی

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۹ مورد از کل ۹ مورد.
۱.

تاثیر هشت هفته تمرین تناوبی با شدت بالا همراه با محدودیت کالریک بر بیان ژن های SIRT1، ERRα و PDK4 در کبد رت های نر نژاد ویستار: مقایسه رژیم غذایی چرب و غذای استاندارد(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تمرین تناوبی با شدت بالا محدودیت کالریک متابولیسم انرژی بیان ژن

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۴ تعداد دانلود : ۹۳
زمینه و هدف: رژیم غذایی محدودکننده کالری، یکی از روش های کاهش دریافت کالری بدون سوء تغذیه است. هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر هشت هفته تمرین تناوبی با شدت بالا و رژیم غذایی چرب و یا استاندارد، همراه با محدودیت کالریک، بر بیان ژن های سیرتوئین ۱ (SIRT1)، گیرنده وابسته استروژن آلفا (ERRα) و پیروات دهیدروزناز کینا-۴ (PDK4) در بافت کبد رت های نر نژاد ویستار بود. روش تحقیق: تعداد 48 سر موش صحرایی نر به طور تصادفی به شش گروه (8n=) شامل کنترل، تمرین تناوبی با شدت بالا، رژیم غذایی چرب با محدودیت کالریک، رژیم غذایی استاندارد با محدودیت کالریک، رژیم غذایی استاندارد با محدودیت کالریک + تمرین تناوبی، و رژیم غذایی چرب با محدودیت کالریک + تمرین تناوبی تقسیم شدند. تمرین ورزشی به مدت هشت هفته با تکرار پنج روز در هفته با شدت ۹۰ تا ۱۰۰ درصد سرعت بیشینه به صورت دویدن روی نوارگردان اجرا شد. بیان ژن های SIRT1، ERRα و PDK4 در بافت کبد به روش Real-Time PCR اندازه گیری گردید و از روش آماری تحلیل واریانس یک راهه برای مقایسه بین گروهی در سطح 0/05>p استفاده شد. یافته ها: تمرین تناوبی با شدت بالا، منجر به افزایش معنی دار بیان ژن ERRα نسبت به گروه کنترل شد (0/001=p). رژیم غذایی چرب با محدودیت کالریک، باعث کاهش معنی داری بیان ژن SIRT1 نسبت به رژیم غذایی استاندارد با محدودیت کالریک (0/002=p)؛ و رژیم غذایی استاندارد با محدودیت کالریک، منجر به افزایش معنی داری بیان ژن PDK4 نسبت به گروه کنترل شد (0/02=p). نتیجه گیری: در شرایط محدودیت کالریک، تمرین تناوبی با شدت بالا از طریق بیش تنظیمی بیان ژن ERRα می تواند نقش کلیدی در افزایش گلوکونئوژنز کبدی داشته باشد. به طور جالب، رژیم غذایی پر چرب ممکن است حتی در شرایط محدودیت کالریک، با کاهش بیان SIRT1  - که نقش مهمی در ظرفیت آنتی اکسیدانی کبد دارد-، اثر منفی بر کبد داشته باشد.
۲.

تدوین و به روزرسانی هنجارهای عوامل آمادگی جسمانی مردان 18 تا 60 ساله شهر کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فاکتور های آمادگی جسمانی نورم مردان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۸ تعداد دانلود : ۱۰۷
هدف از مطالعه حاضر تهیه نورم فاکتورهای آمادگی جسمانی مردان سالم و غیرفعال 18 تا 60 سال شهرکرمان بود. 363 نفر مرد با روش نمونه گیری خوشه ای بر اساس پرسشنامه فعالیت جسمانی انتخاب و در 4 گروه (18 تا 29 سال)، (30 تا 39 سال)، ( 40 تا 49 سال)، (50 تا 60 سال) تقسیم شدند. اندازه گیری های قد، وزن، دورکمر و دور لگن، چربی زیر پوستی (شکمی، سینه ای و ران) انجام شد. سپس انعطاف تنه (جعبه انعطاف)، قدرت عضلات پنجه دست(دینامومتر)، استقامت عضلات شکمی (درازنشست)، استقامت عضلات سینه (آزمون شنای سوئدی) و توان هوازی (آزمون پله کوئین) اندازه گیری شد. برای ساخت نورم از نقاط درصدی 10، 70،30 و90 استفاده شد. در داده های پس رونده، کمتر از نقطه درصدی 10 به عنوان خیلی خوب، از نقطه درصدی 10 تا 30 خوب، از نقطه درصدی 30 تا 70 متوسط، از نقطه درصدی 70 تا 90 به عنوان ضعیف و بالاتراز نقطه درصدی 90 به عنوان خیلی ضعیف در نظرگرفته شد. در داده های پیش رونده بالاتر از نقطه درصدی 90 به عنوان خیلی خوب، از نقطه درصدی 70 تا 90 خوب، از نقطه درصدی 30 تا 70 متوسط، از نقطه درصدی 10 تا 30 ضعیف و کمتر از نقطه درصدی 10 خیلی ضعیف در نظرگرفته شد. نتایج نشان داد در تمام رده های سنی درصد چربی بالاتر از نورم ACSM، انعطاف پذیری و قدرت پایین تر و استقامت عضلانی مشابه نورم ACSM بود. پیشنهاد می شود با توجه به وضع موجود مطالعات بیشتری صورت پذیرد.
۳.

تاثیر مکمل تائورین بر انتخاب سوبسترای مصرفی در حین تمرین در زنان چاق(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: چاقی مکمل تائورین هورمونهای جنسی FATmax point نقطه تقاطع سوخت کربوهیدرات و چربی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۵ تعداد دانلود : ۱۰۶
اسیدآمینه تائورین می تواند بوسیله افزایش بیان ژنهای مربوط به تنظیم متابولیسم انرژی، استفاده از اسیدهای چرب و تحریک فرآیند لیپولیز را افزایش دهد. هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی تاثیر مکمل تائورین برتسهیل اکسیداسیون لیپید و انتخاب سوبسترای مصرفی حین تمرین در زنان چاق بود.15 زن چاق (سن 32/6 ± 53/34 سال، شاخص توده بدن 23/3 ± 12/33 کیلوگرم/مجذور متر) یک آزمون فزاینده استاندارد را قبل و بعد از مصرف 21 روزه مکمل تائورین (mg/kg 50 ) انجام دادند. نمونه خونی قبل و بعد از آزمون و پارامترهای تنفسی در تمامی طول آزمون به طور نفس به نفس اندازه گیری شد. نقاط FATmax (به عنوان نقطه ای که چربی بیشترین سهم را در انرژی مصرفی دارد) و نقطه تقاطع سوخت کربوهیدرات و چربی[1](به عنوان نقطه ای که سوخت غالب از چربی به کربوهیدرات تغییر پیدا می کند، COP) تعیین و ضربان قلب، بارکاری و اکسیژن مصرفی معادل با این نقاط استخراج و بین کوششهای قبل از مصرف مکمل و بعد از آن بوسیله آزمون t مستقل و آزمون تحلیل واریانس با اندازه های تکراری با هم مقایسه شدند. متعاقب مصرف 21 روزه مکمل تائورین، تغییرات سطوح سرمی هورمون های استروژن و پروژسترون، حداکثر اکسیژن مصرفی و زمان رسیدن به واماندگی در حین تمرین فزاینده نسبت به قبل از مصرف مکمل بطور معنی دار مقادیر بالاتری داشت. با وجود این، مصرف این مکمل بر متغیر های ضربان قلب، بار کاری و اکسیژن مصرفی معادل با نقاط FATmax و COP بدون تاثیر بود. علیرغم افزایش فاکتورهای عملکردی در حین تمرین، مکمل تائورین بر انتخاب سوبسترای مصرفی در حین تمرین در زنان چاق بی تاثیر است.
۴.

تدوین و به روز رسانی هنجارهای عوامل آمادگی جسمانی مردان 18 تا 60 ساله شهر کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فاکتور های آمادگی جسمانی نورم مردان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰۴ تعداد دانلود : ۱۷۴
هدف از مطالعه حاضر تهیه نورم فاکتورهای آمادگی جسمانی مردان سالم و غیرفعال 18 تا 60 سال شهرکرمان بود. 363 نفر مرد با روش نمونه گیری خوشه ای بر اساس پرسشنامه فعالیت جسمانی انتخاب و در 4 گروه (18 تا 29 سال)، (30 تا 39 سال)، ( 40 تا 49 سال)، (50 تا 60 سال) تقسیم شدند. اندازه گیری های قد، وزن، دورکمر و دور لگن، چربی زیر پوستی (شکمی، سینه ای و ران) انجام شد. سپس انعطاف تنه (جعبه انعطاف)، قدرت عضلات پنجه دست(دینامومتر)، استقامت عضلات شکمی (درازنشست)، استقامت عضلات سینه (آزمون شنای سوئدی) و توان هوازی (آزمون پله کوئین) اندازه گیری شد. برای ساخت نورم از نقاط درصدی 10، 70،30 و90 استفاده شد. در داده های پس رونده، کمتر از نقطه درصدی 10 به عنوان خیلی خوب، از نقطه درصدی 10 تا 30 خوب، از نقطه درصدی 30 تا 70 متوسط، از نقطه درصدی 70 تا 90 به عنوان ضعیف و بالاتراز نقطه درصدی 90 به عنوان خیلی ضعیف در نظرگرفته شد. در داده های پیش رونده بالاتر از نقطه درصدی 90 به عنوان خیلی خوب، از نقطه درصدی 70 تا 90 خوب، از نقطه درصدی 30 تا 70 متوسط، از نقطه درصدی 10 تا 30 ضعیف و کمتر از نقطه درصدی 10 خیلی ضعیف در نظرگرفته شد. نتایج نشان داد در تمام رده های سنی درصد چربی بالاتر از نورم ACSM، انعطاف پذیری و قدرت پایین تر و استقامت عضلانی مشابه نورم ACSM بود. پیشنهاد می شود با توجه به وضع موجود مطالعات بیشتری صورت پذیرد.
۵.

تأثیراعمال هم زمان 12 هفته تمرین ایروبیک و یوگا و مصرف امگا-3 بر سطوح کاتکولامین ها ی ادرار و درجه بیش فعالی دانش آموزان بیش فعال هفت تا 11 سال(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: امگا-3 بیش فعالی رفتار تکانشگری کاتکولامین ها ورزش هوازی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۳۰ تعداد دانلود : ۲۴۰
کاهش سطوح کاتکولامین ها عامل مؤثر در وقوع بیش فعالی  (ADHD)است. هدف از انجام دادن پژوهش حاضر، مطالعه اثر اعمال هم زمان 12 هفته تمرین ایروبیک، یوگا و مصرف امگا-سه بر درجه بیش فعالی و سطوح کاتکولامین های دانش آموزان بیش فعال هفت تا 11 سال بود. 43 دانش آموز به صورت تصادفی به گروه های کنترل سالم (تعداد = هشت)، کنترل بیش فعال (تعداد = هشت)، امگا -سه بیش فعال (تعداد = نُه)، تمرین بیش فعال (تعداد = نُه) و تمرین + امگا -سه بیش فعال (تعداد = نُه) تقسیم شدند. گروه های تمرینی 12 هفته تمرین ایروبیک و یوگا (پنج جلسه 35 تا 60 دقیقه ای) و گروه های مصرف مکمل، امگا -سه (روزانه 1200 میلی گرم) مصرف کردند. سطوح اپی نفرین و نوراپی نفرین ادرار و درجه بیش فعالی آزمودنی ها قبل و بعد از مطالعه اندازه گیری شد و با استفاده از آزمون تحلیل کواریانس در بین گروه ها مقایسه شد. در ابتدای مطالعه، سطوح اپی نفرین و نور اپی نفرین گروه کنترل بیش فعال به طور معناداری از گروه سالم پایین تر بود (P < 0.01). در انتهای مطالعه، سطوح اپی نفرین ادرار گروه امگا -سه (P < 0.01)، نوراپی نفرین ادرار گروه تمرین (P < 0.01) و هر دو یعنی اپی نفرین و نوراپی نفرین گروه ترکیبی در مقایسه با گروه کنترل بیش فعال (P < 0.01) به طور معناداری بالاتر بود. مقادیر پس آزمون درجه بیش فعالی در گروه های امگا -سه (P < 0.01)، تمرین (P < 0.01) و ترکیبی (P < 0.01) در مقایسه با گروه کنترل بیش فعال به طور معنا داری کم بود. همچنین در گروه ترکیبی مقادیر بیش فعالی از گروه ت مرین کمتر بود (P < 0.01). پژوهش حاضر نشان داد که مصرف امگا-سه و انجام دادن تمرین ایروبیک و یوگا به تنهایی، به ترتیب با افزایش سطوح اپی نفرین و نوراپی نفرین موجب بهبود بیش فعالی می شود و اعمال هر دو متغیر به طور هم زمان، با هدف قراردادن هر دو هورمون این اثرهای مفید را تشدید می کند.
۶.

اثر تمرینات استقامتی با شدت متوسط بر تغییرات سطوح سرمی فاکتور مهارکننده ماکروفاژ و ارتباط آن با تغییرات گلبول سفید، گلوکز و انسولین پلاسما در زنان دیابتی نوع دو(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تمرین استقامتی فاکتور مهارکننده ماکروفاژ گلبول های سفید خون دیابت نوع دو

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
تعداد بازدید : ۶۹۵ تعداد دانلود : ۴۹۷
هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثر تمرین استقامتی بر تغییرات سطوح سرمی فاکتور مهارکننده ماکروفاژ و ارتباط آن با تغییرات گلبول سفید، گلوکز و انسولین پلاسما در زنان دیابتی نوع دو بود. بدین منظور، 24 زن مبتلا به دیابت نوع دو مصرف کننده متفورمین (با میانگین سنی 6/6±55 سال؛ وزن 1/5±73 کیلوگرم) به دو گروه 12 نفری کنترل و تمرین تقسیم شدند. گروه تمرین هشت هفته تمرین استقامتی مشتمل بر دویدن با شدت 55 تا 75 درصد حداکثر ضربان قلب را به مدت 40 تا 60 دقیقه انجام داد . نمونه خونی نیز قبل از اجرای تمرین و 72 ساعت پس از اتمام آخرین جلسه تمرین جمع آوری شد . همچنین، غلظت گلوکز با روش گلوکز اکسیداز و غلظت فاکتور مهارکننده ماکروفاژ سرم و انسولین پلاسما با روش الایزا اندازه گیری گشت. برای مقایسه متغیرهای بین گروه ها نیز از آزمون آماری آنالیز کوواریانس استفاده شد و جهت بررسی ارتباط بین تغییرات گلبول سفید، گلوکز و انسولین پلاسما با تغییرات سطوح سرمی فاکتور مهارکننده ماکروفاژ و تعیین اشتراک احتمالی این عوامل در تغییرات فاکتور مهارکننده ماکروفاژ سرم، آزمون رگرسیون چندگانه مورداستفاده قرار گرفت. نتایج نشان می دهد که پس از هشت هفته تمرین استقامتی، غلظت فاکتور مهارکننده ماکروفاژ سرم (P=0.03)، غلظت گلوکز پلاسما (P=0.02)، غلظت انسولین پلاسما (P=0.04)، تعداد گلبول های سفید پلاسما (P=0.002) و شاخص مقاومت به انسولین (P=0.01) در گروه تمرین نسبت به گروه کنترل کاهش معناداری داشته است. همچنین، ارتباط معناداری بین تغییرات تعداد گلبول های سفید پلاسما و غلظت فاکتور مهارکننده ماکروفاژ سرم (P=0.05) مشاهده شد. شایان ذکر است که 63 درصد از تغییرات فاکتور مهارکننده ماکروفاژ سرم تنها با تغییر در تعداد گلبول سفید پلاسما قابل پیش بینی بود. به طور کلی، می توان گفت که انجام تمرین استقامتی با کاهش در تعداد گلبول های سفید سرمی همراه است و این تغییرات تا حدی می تواند کاهش در سطوح سرمی فاکتور مهارکننده ماکروفاژ پس از تمرین استقامتی را تبیین نماید.
۷.

تعیین نقش پپتید مرتبط با ژن کلسی تونین در اکسیداسیون چربی حین تمرین استقامتی در رت های نر نژاد ویستار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تمرین استقامتی متابولیسم ورزشی پپتید مرتبط با ژن کلسی تونین متابولیسم چربی هموستاز انرژی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
تعداد بازدید : ۸۸۰ تعداد دانلود : ۶۸۳
هدف از پژوهش حاضر، تعیین نقش پپتید مرتبط با ژن کلسی تونین در اکسیداسیون چربی حین تمرین استقامتی در رت های نر نژاد ویستار بود. بدین منظور، 30 رأس رت نر نژاد ویستار به شکل تصادفی به سه گروه کنترل (10 نفر)، تمرینی محض (10 نفر) و تمرین+ (CGRP(8-37 (10 نفر) تقسیم شدند. گروه های تمرینی محض و تمرین + CGRP(8-37)، یک جلسه تمرین استقامتی را با سرعت 26 متر بر دقیقه و به مدت 60 دقیقه انجام دادند و بلافاصله پس از تمرین، مایع مغزی نخاعی و نمونه خونی آزمودنی ها جمع آوری گردید. قابل ذکر است که پیش از انجام تمرین، گروه تمرین +(CGRP(8-37، تزریق درون صفاقی (CGRP(8-37 (منع کننده گیرنده های پپتید مرتبط با ژن کلسی تونین) را به مقدار (10 µg/kg) دریافت نمودند. شایان ذکر است که غلظت پپتید مرتبط با ژن کلسی تونین در مایع مغزی نخاعی و سطوح سرمی آن، غلظت اسید چرب آزاد و تری گلیسرید پلاسما با تکنیک الایزا اندازه گیری گردید. جهت مقایسه بین گروه ها نیز آزمون آماری تحلیل واریانس یک راهه و آزمون تعقیبی توکی مورداستفاده قرار گرفت. یافته ها نشان می دهند که بلافاصله پس از تمرین، غلظت پپتید مرتبط با ژن کلسی تونین در مایع مغزی نخاعی و سرم در گروه تمرینی صرف (P<0.01) و تمرین+ CGRP(8-37) (P<0.01) نسبت به گروه کنترل افزایش معناداری یافته است. علاوه براین، سطوح پلاسمایی تری گلیسرید کاهش معنادار (P<0.05) و اسید چرب آزاد افزایش معناداری (P<0.01) را در هر دو گروه تمرینی نسبت به گروه کنترل نشان می دهند. در انتهای جلسه تمرینی نیز تنها مقادیر اسید چرب آزاد در گروه تمرینی محض به طور معناداری بالاتر از گروه تمرین+ CGRP(8-37) می باشد (P<0.05). به طور کلی، انجام تمرین استقامتی منجر به افزایش غلظت پپتید مرتبط با ژن کلسی تونین سرم و مایع مغزی که عامل دخیل در آزاد سازی اسید چرب آزاد حین تمرین استقامتی است می باشد.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان