فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۸۱ تا ۳۰۰ مورد از کل ۱٬۴۴۸ مورد.
۲۸۱.

تأثیر تمرین ترکیبی ایستگاهی بر مقادیر آدیپونکتین وhs-CRP زنان دارای اضافه وزن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: HS-CRP آدیپونکتین التهاب تمرین ترکیبی ایستگاهی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی علم تمرین
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
تعداد بازدید : ۷۹۲ تعداد دانلود : ۵۴۰
هدف پژوهش حاضر بررسی اثر هشت هفته تمرین ترکیبی ایستگاهی بر میزان آدیپونکتین و hs-CRP زنان دارای اضافه وزن بود. در این پژوهش 22 زن دارای اضافه وزن (میانگین ± انحراف معیار، سن 43/4±04/26 سال، وزن 56/6±10/73 کیلوگرم و نمایه توده بدنی 53/2±35/29)، به صورت داوطلبانه شرکت داشتند و به صورت تصادفی به دو گروه کنترل (11=n) و تمرین ترکیبی ایستگا هی (11=n) تقسیم شدند. آزمودنی های گروه تمرین ترکیبی ایستگاهی به مدت هشت هفته و هر هفته چهار جلسه با شدت 90-70 درصد حداکثر ضربان قلب، تمرین کردند. نمونه خون قبل از شروع تمرین و 48 ساعت بعد از آخرین جلسه تمرین در حالت ناشتا گرفته شد. برای اندازه گیری متغیرهای هورمونی از روش الایزا استفاده شد. همچنین، برای تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون تحلیل کوواریانس استفاده شد. پس از هشت هفته تمرین ترکیبی ایستگاهی، سطوح آدیپونکتین در گروه تجربی به طور معناداری (001/0 P =) افزایش یافت، درحالی که سطوح hs-CRP دراین گروه کاهش یافت (001/0 P =). به نظر می رسد که تمرین ترکیبی ایستگا هی با شدت بالا، به دلیل تأثیرات ضد ا لتهابی شیوه درمانی مؤثری برای جلوگیری و بهبود عوامل خطر بیماری ها ی مزمن مرتبط با چاقی مانند بیماری قلبی- عروقی، دیابت و ... در زنان جوان کم تحرک و دارای اضافه وزن باشد.
۲۸۲.

تأثیر تمرین استقامتی شنا بر سطح VEGF ریه موش های باردار در معرض مسمومیت کادمیوم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: شنا کادمیوم فاکتور رشد اندوتلیال عروقی دوران بارداری

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی علم تمرین
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی قلب و عروق و تنفس
تعداد بازدید : ۷۷۸ تعداد دانلود : ۵۳۵
هدف پژوهش حاضر، بررسی اثر یک دوره برنامه تمرینی شنا بر سطح VEGF ریه موش های باردار در معرض مسمومیت با کادمیوم بود. 32 سر موش ماده ویستار پس از دو هفته آشنایی با محیط جدید و آب و سپس بارداری، به گروه شنا، کادمیوم، کادمیوم – شنا و کنترل تقسیم شدند. تمرین شنا از روز اول بارداری شروع شد و در هفته دوم به 60 دقیقه در روز رسید. نمونه گیری از بافت ریه دو روز پس از زایمان انجام گرفت. VEGF ریه با استفاده از روش الایزا (ELISA) تعیین شد. تجزیه وتحلیل آماری با استفاده از آنالیز واریانس یکطرفه و آزمون توکی در سطح معناداری 05/0 P≤ انجام گرفت. نتایج نشان داد سطح VEGF ریه مادران بعد از زایمان در گروه کادمیوم به طور معنا داری نسبت به گروه کنترل کاهش یافت (001 /0 P≤). تفاوت VEGFریه گروه شنا و گروه کنترل معنا دار نبود. اما VEGF ریه گروه کادمیوم – شنا نسبت به گروه کادمیوم به طور معنا داری بالاتر بود (001 /0 P≤). با توجه به مهار فعالیت آنژیوژنز ریه توسط کادمیوم در دوران بارداری، می توان گفت تمرین ورزشی شنا برای حفظ سطح VEGF به عنوان شاخص رگ زایی، مفید است.
۲۸۳.

تأثیر شش هفته فعالیت کاهش یافته به شکل درد نوروپاتیک بر بیان ژن پروتئین راننده یکشنبه عصب سیاتیک رت های نر ویستار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: درد نوروپاتیک فعالیت کاهش یافته اختلال انتقال آکسونی پروتئین راننده یکشنبه

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی ایمونولوژی ورزشی
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی عصبی ـ عضلانی
تعداد بازدید : ۹۱۱ تعداد دانلود : ۵۱۸
هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثر شش هفته فعالیت کاهش یافته به شکل درد نوروپاتیک بر بیان ژن پروتئین راننده یکشنبه در عصب سیاتیک رت های نر ویستار می باشد. جهت انجام پژوهش، 10 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار (با میانگین وزنی 30±250 گرم) به دو گروه کنترل سالم (تعداد=5) و گروه فعالیت کاهش یافته (تعداد=5) تقسیم شدند. طی شش هفته پس از آن، آزمون های رفتاری درد نوروپاتیک در گروه های پژوهشی به صورت مستمر انجام شد و در پایان شش هفته، تغییرات بیان ژن پروتئین راننده یکشنبه در عصبسیاتیک با تکنیک ریل تایم اندازه گیری گردید و با روشΔΔCT-2 و آزمون تی مستقل محاسبه شد. تحلیل واریانس یک طرفه نشان می دهد آستانه تحریک درد که با آزمون های رفتاری درد نوروپاتیک آلوداینیای مکانیکی و پردردی حرارتی سنجیده شده است، در گروه لیگاتور بندی نسبت به گروه کنترل به شکل معناداری کمتر می باشد (P≤0.05). همچنین، میزان بیان ژن پروتئین راننده یکشنبه در عصب سیاتیک در گروه لیگاتوربندی شده به طور معناداری نسبت به گروه کنترل افزایش داشته است (P≤0.05). یافته های پژوهش حاضر بیانگر این است که فعالیت کاهش یافته در اثر درد نوروپاتی با افزایش بیان پروتئین راننده یکشنبه همراه بوده است که احتمالاً این افزایش با آسیب ها و اختلالات مرتبط با تخریب عصب و انتقال آکسونی در فعالیت کاهش یافته به شکل درد نوروپاتیک مرتبط می باشد.
۲۸۴.

تأثیر تمرین مقاومتی همراه با هایپرتروفی عضلانی بر فعال سازی مسیر کالسی نورین و بیان مایوکاین IL-6 در عضله تند تنش موش های صحرایی دیابتی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تمرین مقاومتی دیابت نوع یک عصبی و عضلانی کالسی نورین اینترلوکین - شش عضله اسکلتی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی عصبی ـ عضلانی
تعداد بازدید : ۱۱۷۰ تعداد دانلود : ۴۱۰
با توجه به نقش این فسفاتاز در سیگنالینگ کلسیم در عضله اسکلتی، هدف از پژوهش حاضر، بررسی فعال سازی این فاکتور به دنبال تمرینات هایپرتروفیک مقاومتی در عضله خم کننده بلند انگشتان در موش های صحرایی دیابتی با آتروفی عضلانی می باشد. بدین منظور، موش های صحرایی با محدوده وزنی 30±250 گرم به گروه های کنترل سالم، تمرین سالم، دیابتی کنترل و دیابتی تمرین تقسیم شدند. گروه های تمرین جهت انجام تمرین مقاومتی، بالا رفتن از یک نردبان یک متری با وزنه ای که به دم آن ها آویزان بود را به مدت 17 جلسه اجرا کردند و میزان بیان اینترلوکین -شش و تنظیم کننده کالسی نورینی-یک به عنوان شاخص فعال سازی کالسی نورین در عضله تند تنش خم کننده طویل انگشتان با روش ریل تایم پی سی آر اندازه گیری شد. نتایج پژوهش بیانگر افزایش بیان تنظیم کننده کالسی نورینی-یک در اثر دیابت می باشد (P<0.05) براساس نتایج مشخص می شود که تمرین باعث کاهش این فاکتور در گروه دیابتی شده است و دیابت سبب افزایش بیان اینترلوکین-شش در عضله گردیده است. قابل ذکر است که تمرین مقاومتی، تغییری را در بیان این فاکتور در عضله تند تنش ایجاد نکرده است. علاوه براین، دیابت باعث آتروفی عضلانی در نمونه های دیابتی گشته است و تمرین مقاومتی سبب حفظ توده عضلانی در دیابت و به صورت هم زمان، تعدیل تنظیم کننده کالسی نورینی-یک در عضله گردیده است. شایان ذکر است که افزایش هم زمان در بیان اینترلوکین-شش و تنظیم کننده کالسی نورینی-یک در نمونه های دیابتی پژوهش حاضر مشاهده می شود. به نظر می رسد تمرینات ورزشی مقاومتی با تعدیل بیان هم زمان این دو فاکتور، در حفظ توده عضلانی نقش داشته است.
۲۸۵.

تأثیر یک جلسه تمرین هوازی بر سطوح سرمی آدیپولین و برخی عوامل التهابی در زنان یائسه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: زنان یائسه TNF-α متابولیسم ورزشی آدیپولین فورین TGF-β1 یک جلسه تمرین هوازی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
تعداد بازدید : ۱۱۲۶ تعداد دانلود : ۵۷۳
در پژوهش حاضر، تأثیر یک جلسه تمرین هوازی بر سطوح سرمی آدیپولین، فورین، فاکتور رشد تغییر دهنده بتا1 (TGF-β1)، فاکتور نکروز کننده تومور آلفا (TNF-α) و شاخص مقاومت به انسولین (HOMA-IR) در زنان یائسه مورد بررسی قرار گرفت. بدین منظور، 18 زن چاق یائسه و غیر فعال (با شاخص توده بدنی 2/7±30/2 کیلوگرم بر مترمربع و میانگین سنی 4±57/8 سال ) به طور تصادفی به دو گروه تجربی و کنترل تقسیم شدند. گروه تجربی به مدت 30 دقیقه در یک جلسه دویدن روی تردمیل با شدت 70 60 درصد ضربان قلب بیشینه شرکت نمود و سطوح سرمی آدیپولین، فورین، TGF-β1، TNF-α، انسولین و گلوکز ناشتای آن ها پس از پایان جلسه تمرین اندازه گیری شد . تجزیه و تحلیل داده ها نیز با استفاده از آزمون تی زوجی، تی مستقل و آزمون هم بستگی پیرسون در سطح معناداری (P<0.05) انجام گرفت. نتایج نشان می دهد که اجرای یک جلسه تمرینات هوازی به ترتیب موجب کاهش و افزایش معنا دار سطوح آدیپولین (P=0.049) و فورین (P=0.001) شده است، اما تغییر معنا داری در سطوح TGF-β1، TNF-α، انسولین، گلوکز و HOMA-IR مشاهده نمی شود (P>0.05). قابل ذکر است که تنها تغییرات آدیپولین بین دو گروه تجربی و کنترل معنا دار می باشد (P=0.046). علاوه براین، پس ازیک جلسه تمرین هوازی، بین تغییرات آدیپولین با تغییرات انسولین ارتباط منفی و معنا داری مشاهده می شود (P=0.001). چنین به نظر می رسد که تغییرات نیم رخ التهابی و متابولیکی نمی تواند علت اصلی تغییرات آدیپولین در پاسخ به یک جلسهتمرین هوازی با شدتمتوسط در زنان چاق یائسه و کم تحرک باشد و انجام مطالعات بیشتر جهت درک سازوکار درگیر، ضروری می باشد.
۲۸۶.

تأثیر سابقه تمرینی بر پاسخ هموسیستئین و مقاومت به انسولین نسبت به فعالیت هوازی در زنان یائسه چاق(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: هموسیستئین مقاومت به انسولین فعالیت بدنی منظم زنان یائسه چاق

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
تعداد بازدید : ۶۵۵ تعداد دانلود : ۴۷۵
در زنان یائسه میزان هموسیستئین و مقاومت به انسولین به دلیل کاهش سطح استروژن، کم تحرکی و افزایش وزن بالا می رود که باعث افزایش بیماری های قلبی- عروقی می شود. هدف تحقیق حاضر بررسی تأثیر سابقه تمرین هوازی بر پاسخ هموسیستئین و مقاومت به انسولین نسبت به فعالیت هوازی در زنان فعال و غیرفعال چاق یائسه بود. به همین منظور، 21 زن چاق یائسه با دامنه سنی 65- 48 به طور داوطلبانه در تحقیق همکاری کردند و در دو گروه فعال (11n=) و غیرفعال (10n= ) قرار داده شدند. یک جلسه فعالیت هوازی پس از 10 ساعت ناشتایی، با انجام دو مرحله خون گیری قبل و بعد از آزمون پیاده روی بریسک با 75-70 درصد ضربان قلب بیشینه صورت گرفت. نتایج نشان داد که سطح پایه هموسیستئین (003/0p=) و مقاومت به انسولین (003/0p=) در گروه زنان فعال به طور معنی داری نسبت به گروه غیرفعال کمتر است. با وجود این، پاسخ هموسیستئین در زنان فعال از مقدار بیشتری نسبت به گروه غیرفعال برخوردار است (028/0p=). هرچند تفاوت معنی داری در پاسخ مقاومت به انسولین نسبت به آزمون بریسک در دو گروه مشاهده نشد (05/0p>)، می توان گفت فعالیت بدنی منظم سبب بهبود سطح هموسیستئین و مقاومت به انسولین در زنان یائسه چاق می شود، ولی یک جلسه فعالیت هوازی با شدت متوسط نمی تواند بر مقاومت به انسولین تأثیر گذارد، هرچند پاسخ هموسیستئین نسبت به فعالیت هوازی در گروه فعال بیشتر بود. به نظر می رسد رفتار این دو متغیر نسبت به فعالیت هوازی متفاوت است
۲۸۷.

تأثیر تمرین هوازی در هوای آلوده به ذرات کربن سیاه بر بیان ژن های TLR4 و IL-1β در بافت قلب موش های صحرایی نر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ورزش هوازی PM10 التهاب بافت قلب

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی قلب و عروق و تنفس
تعداد بازدید : ۸۵۹ تعداد دانلود : ۵۰۵
پژوهش حاضر اثرات تمرین هوازی بر فاکتورهای التهابی قلب موش های در معرض ذرات کربن سیاه را مورد بررسی قرار داده است. در این پژوهش، 24 سر موش نر بالغ نژاد ویستار 10 هفته ای با میانگین وزنی 97/26±29/279 گرم به چهار گروه شش تایی تقسیم شدند که عبارت هستند از: گروه کنترل (بدون تمرین هوازی و قرارگیری در معرض PM10)، گروه تمرین هوازی (پنج جلسه در هفته و به مدت چهار هفته)، گروه قرارگیری در معرض PM10 کربن سیاه (پنج میلی گرم در متر مکعب) و گروه تمرین هوازی همراه با قرارگیری در معرض PM10 کربن سیاه. شایان ذکر است که بیان ژن های TLR4 و IL-1β در بافت قلب با استفاده از روش Real-Time PCR سنجیده شد. همچنین، جهت تعیین اختلاف معنادار بین گروه ها از آزمون تحلیل واریانس دو سویه و آزمون تعقیبی LSD با سطح معناداری 05.0≥P استفاده گردید. یافته ها نشان می دهد که تمرین هوازی توانسته است افزایش بیان ژن IL-1β ناشی از PM10 را در بافت قلب مهار کند، اما در مقایسه با گروه کنترل، بیان ژن IL-1β تنها در گروه آلودگی به شکل معناداری بالاتر می باشد (046. P=0). نتایج به دست آمده حاکی از آن است که چهار هفته قرارگیری در معرض PM10کربن سیاه، به شکل معناداری بیان ژن IL-1β را در بافت قلب افزایش می دهد و این وضعیت با انجام تمرینات هوازی وخیم تر نمی گردد.
۲۸۸.

بررسی ویژگی های آنتروپومتریک و برخی فاکتورهای آمادگی جسمانی مردان نخبه اپه، فلوره و سابر تیم ملی شمشیربازی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: آمادگی جسمانی شمشیربازی آنتروپومتریک

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی فیزیولوژی ورزشی کاربردی
تعداد بازدید : ۱۸۰۹ تعداد دانلود : ۱۰۶۲
هدف از تحقیق حاضر، بررسی ویژگی های آنتروپومتریک و برخی فاکتورهای آمادگی جسمانی مردان نخبه اپه، فلوره و سابر تیم ملی شمشیربازی ایران بود. جامعه آماری 30 شمشیرباز عضو تیم ملی با دامنه سنی 67/3 ± 2/22 سال در سه اسلحه (اپه 10 نفر، فلوره 10 نفر و سابر10 نفر) بودند. از ویژگی های آنتروپومتریکی قد نشسته، طول دست ها، شاخص توده بدن و درصد چربی بدن و از فاکتورهای آمادگی جسمانی توان هوازی، توان بی هوازی، نیروی عضلانی، سرعت، چابکی، انعطاف پذیری و زمان واکنش مورد سنجش قرار گرفت. تست ها در مرکز سنجش کمیته ملی المپیک انجام گرفت. برای تجزیه وتحلیل آماری داده ها از آزمون آنالیز واریانس یکطرفه (ANOVA) استفاده شد. نتایج نشان داد بین ویژگی های آنتروپومتریکی شمشیربازان سه اسلحه مرد نخبه ایران تفاوت معناداری وجود ندارد، اما از نظر فاکتورهای آمادگی جسمانی شمشیربازان فلوره از نیروی عضلانی (پا) و سرعت (40 یارد) بالاتر و شمشیربازان اسلحه سابر از انعطاف پذیری (ران) بهتری نسبت به دو اسلحه دیگر برخوردارند.
۲۸۹.

اثر حاد تمرین مقاومتی کاتسو بر هورمون رشد، عامل شبه انسولینی – 1 و لاکتات مردان جوان سالم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: لاکتات تمرین کاتسو فاکتور رشد شبه انسولینی-1 (IGF-1) هورمون رشد انسانی (hGH)

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
تعداد بازدید : ۱۲۷۹ تعداد دانلود : ۴۸۰
تمرینات کاتسو تمرینی مفید و مؤثر برای بهبود فاکتورهای جسمانی مختلف بوده و با آسیب و التهاب عضلانی کمتری همراه است. ازاین رو هدف از تحقیق حاضر مقایسه اثر دو روش تمرینی کاتسو و عدم محدودیت جریان خون بر تغییرات هورمون رشد، IGF-1 و سطح لاکتات مردان جوان سالم بود. این تحقیق از نوع تحقیقات نیمه تجربی با طرح اندازه های تکراری و همچنین استفاده از روش موازنه بود. در این مطالعه 10 مرد جوان 25 - 20 ساله با نمایه توده بدنی 36/21 کیلوگرم بر متر مربع به صورت فراخوان عمومی انتخاب شدند. 72 ساعت پس از تعیین یک تکرار بیشینه (1RM) افراد و همچنین ارزیابی فشار خون عضلات ناحیه ران، اولین جلسه تمرین مقاومتی کاتسو آغاز شد. سپس با گذشت یک هفته از اولین جلسه تمرین کاتسو، همان افراد تمرین مقاومتی بدون محدودیت جریان خون را انجام دادند. به منظور بررسی متغیرهای مورد نظر از افراد در سه وهله متفاوت نمونه گیری خونی به عمل آمد. نتایج نشان داد که سطوح لاکتات و هورمون رشد در هر دو گروه و طی وهله های دوم به طور معناداری افزایش می یابد (05/0 P <). با وجود این، نتایج بیانگر آن بود که بلافاصله پس از فعالیت ورزشی، IGF-1 طی تمرین کاتسو نسبت به تمرین بدون محدودیت به طور معناداری افزایش می یابد (05/0>P). از این نتایج چنین برمی آید که الگوی تغییرات غلظت لاکتات خون و هورمون رشد در هر دو گروه شبیه به هم بود. ضریب همبستگی پیرسون بین سه فاکتور نیز نشان داد که تنها ارتباط بین hGH و لاکتات گروه تمرین کاتسو معنادار است. همچنین تمرین کاتسو به افزایش معنادار IGF-1 نسبت به گروه دیگر منجر شده بود.
۲۹۰.

تأثیر فعالیت ورزشی استقامتی بر بیان ژن SYD در نورون های حرکتی رت های مبتلا به نوروپاتی دیابت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: دیابت تمرین استقامتی بیان ژن نوروپاتی SYD

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
تعداد بازدید : ۸۷۶ تعداد دانلود : ۴۱۹
هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر فعالیت ورزشی استقامتی بر بیان ژن SYD در نورون های حرکتی رت های مبتلا به نوروپاتی دیابت بود. بدین منظور، دوازده سر رت صحرایی بالغ نر نژاد ویستار به طور تصادفی در سه گروه چهارتایی دیابتی تمرین کرده (DT)، دیابتی تمرین نکرده (DC) و کنترل سالم (HC) قرار گرفتند. دو هفته پس از تزریق STZ برای القای دیابت، با اثبات نروپاتی دیابت توسط آزمون های رفتاری، پروتکل تمرین استقامتی اجرا شد. سپس نورون های حرکتی L4-L6 بافت نخاع استخراج، و بیان ژنSYD به روش Real time-PCR بررسی شد. نتایج نشان داد میانگین بیان ژن SYD در گروه DCنسبت به گروه HC به طور معنا داری بالاتر بود. بیان ژن SYD در گروه DT نسبت به گروه DCنیز به طور معنا داری کمتر بود. به طور کلی می توان نتیجه گرفت در نورون های حرکتی رت های دیابتی، تنظیم افزایشیmRNA SYD در پیام رسانی آسیب نورونی درگیر است و ورزش به عنوان یک راهبرد غیردارویی، می تواند آن را تعدیل و به سطوح نرمال نزدیک کند.
۲۹۱.

سنجش اعتبار معادلات راه رفتن و دویدن (ACSM) در برآورد حجم اکسیژن مصرفی در مردان جوان فعال ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: راه رفتن معادلات سوخت و سازی ACSM حجم اکسیژن مصرفی برآورد شده دویدن مردان جوان فعال

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی قلب و عروق و تنفس
تعداد بازدید : ۱۱۴۸ تعداد دانلود : ۸۲۹
هدف از پژوهش حاضر، ارزیابی هم گرایی بین حجم اکسیژن مصرفی برآورد شده با استفاده از معادلات ACSM و روش تجزیه و تحلیل گازهای تنفسی به عنوان روش مبنا در مردان جوان فعال بود. بدین منظور، 50 مرد جوان فعال (با میانگین ± انحراف معیار سنی 609/2 ± 04/21 سال، وزن 825/5 ± 11/70 کیلوگرم، شاخص جرم بدن 21/3 ± 36/22 کیلوگرم بر مترمربع و حداکثر اکسیژن مصرفی 67/3 ± 08/51) به عنوان آزمودنی انتخاب شدند و حجم اکسیژن مصرفی آن ها با استفاده از معادلات ACSM و روش مبنا در سرعت های مختلف دو، چهار، شش، هشت، 10، 12، 14، 16 و 18 کیلو متر بر ساعت ( 495 مورد) برآورد شد. به منظور ارزیابی هم گرایی حجم اکسیژن مصرفی برآورد شده، از آزمون آماری بلاند آلتمن و ضریب همبستگی درون طبقه ای استفاده شد. یافته های پژوهش بیانگر عدم هم گرایی حجم اکسیژن مصرفی برآورد شده با روش مبنا و معادلات ACSM در سرعت های دو تا 18 کیلومتر بر ساعت می باشد ( راه رفتن: ICC=0.422, ±1.96, 95% CI = -15 to +7.2 ml/kg/min؛ دویدن: ICC=0.045, ±1.96, 95% CI =-28 to -1.3 ml/kg/min). بر پایه این نتایج می توان ذکر کرد که معادلات ACSM در برآورد حجم اکسیژن مصرفی در مردان جوان فعال ایرانی، فاقد اعتبار بوده و نیازمند بازنگری است.
۲۹۲.

تأثیر مصرف مکمل اسید های آمینه ی شاخه دار بر نشانگرهای آسیب عضلانی به دنبال فعالیت برون گرا در بازیکنان بسکتبال مرد(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: بازیکنان بسکتبال آسیب عضلانی تمرین برون گرا اسید آمینه شاخه دار

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی تغدیه ورزشی و مکملها و مواد نیروزا
تعداد بازدید : ۹۲۵ تعداد دانلود : ۴۹۲
هدف از پژوهش حاضر، ارزیابی اثرات مصرف مکمل اسید های آمینه شاخه دار بر نشانگر های آسیب عضلانی به دنبال فعالیت برون گرا در بازیکنان بسکتبال مرد می باشد. بدین منظور، 26 بازیکنان مرد نخبه بسکتبال (با میانگین سنی 55/3± 04/29 سال، وزن 98/8 ± 54/89 کیلوگرم، شاخص توده بدنی 44/1 ± 43/25 و درصد چربی بدن 60/3 ± 30/14) به شکل داوطلبانه در پژوهش شرکت کردند و به طور تصادفی در دو گروه مکمل (13 نفر) و دارونما (13 نفر) قرار گرفتند. برنامه تمرینی شامل فعالیت برون گرا (15 ست با 10 تکرار) بود. کراتین کیناز، لاکتات دهیدروژناز، حداکثر انقباض ارادی و کوفتگی عضلانی به عنوان نشانگر های آسیب عضلانی پیش از آزمون، 24، 48، 72 و 96 ساعت پس از پروتکل تمرینی اندازه گیری شدند که سطح معناداری آزمون ها با استفاده از نرم افزار تحلیل آماری اس.پی.اس.اس نسخه 18 کمتر از 05/0 در نظر گرفته شد. براساس نتایج، اثرات بین گروهی کاهش معناداری را در متغیرهای کراتین کیناز، لاکتات دهیدروژناز و کوفتگی عضلانی در گروه مکمل اسید های آمینه شاخه دار در مقایسه با گروه دارونما نشان می دهد. علاوه بر این، بازیافت بیشتری در حداکثر انقباض ارادی گروه مکمل اسید های آمینه شاخه دار در مقایسه با گروه دارونما مشاهده می شود. همچنین، یافته ها بیانگر آن است که مصرف مکمل اسیدهای آمینه شاخه دار، نشانگر های آسیب عضلانی ناشی از تمرینات برون گرا را کمتر کرده و دوره بازیافت پس از تمرینات شدید عضلانی را کاهش می دهد.
۲۹۳.

اثر هشت هفته تمرینات تناوبی با شدت بالا (HIIT) بر سطوح آدیپونکتین سرمی و مقاومت به انسولین زنان دیابتی نوع دو(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ورزش آدیپونکتین مقاومت به انسولین دیابت نوع دو

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی علم تمرین
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
تعداد بازدید : ۱۳۳۱ تعداد دانلود : ۶۰۲
دیابت، اختلال متابولیکی است که به وسیله هیپرگلیسمی به دنبال نقص در ترشح انسولین، مقاومت به انسولین یا هر دو مشخص می شود. هدف از این مطالعه بررسی اثر تمرینات تناوبی با شدت بالا (HIIT) بر سطوح آدیپونکتین سرمی و مقاومت به انسولین زنان دیابتی نوع دو بود. به همین منظور 35 نفر از زنان دیابتی نوع دو دارای اضافه وزن (BMI بین 30-25 کیلوگرم بر متر مربع) با دامنه سنی 45 تا 60 سال داوطلبانه در تحقیق حاضر شدند و در دو گروه تمرین HIIT (17n=) و کنترل (18n=) قرار گرفتند. گروه HIIT به مدت هشت هفته (سه جلسه در هفته، 6-4 تکرار 30 ثانیه ای با حداکثر تلاش با شدت 250 درصد و استراحت 4 دقیقه ای بین تکرارها) تمرینات چرخ کارسنج را انجام دادند. نتایج تی وابسته نشان داد بین میانگین داده های پیش آزمون و پس آزمون مقاومت به انسولین و درصد چربی بدن گروه HIIT کاهش معنا دار و بین میانگین سطوح آدیپونکتین سرمی و حداکثر اکسیژن مصرفی افزایش معناداری مشاهده شد (05/0P<). همچنین نتایج تحلیل کوواریانس تفاوت معنا داری را بین گروه های تمرینی در میزان آدیپونکتین (026/0P= و 21/3F=)، مقاومت به انسولین (007/0P= و 28/5F=) و درصد چربی (041/0P= و 60/2F=) نسبت به گروه کنترل نشان داد. از طرفی میزان وزن و شاخص توده بدنی آزمودنی ها تغییر معناداری نداشت (05/0< P). احتمالاً می توان گفت که انجام هشت هفته تمرینات سرعتی شدید (HIIT) بدون تغییر در مقدار وزن و شاخص توده بدنی می تواند تأثیرات مثبتی بر مقاومت به انسولین، درصد چربی و سطوح آدیپونکتین زنان مبتلا به دیابت نوع دو داشته باشد.
۲۹۴.

توصیف نیم رخ ترکیب بدن و پیکرسنجی داوران لیگ برتر فوتبال ایران و رابطه این عوامل با آزمون های ویژه آمادگی جسمانی آنها(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: فوتبال توان هوازی پیکرسنجی ترکیب بدن نیم رخ داوران لیگ برتر

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی فیزیولوژی ورزشی کاربردی
تعداد بازدید : ۱۰۵۰ تعداد دانلود : ۵۶۸
حضور فعال و هماهنگ داوران در تمامی لحظات رقابت فوتبالبه منظور مشاهده، تشخیص مناسب و اعمال مقررات، نیازمند داشتن آمادگی جسمانی بالایی می باشد؛ از این رو، هدف از پژوهش حاضر، توصیف نیم رخ ترکیب بدن و پیکرسنجی و نیز بررسی ارتباط آن ها با نتایج آزمون های آمادگی جسمانی ویژه داوران لیگ برتر فوتبال ایران می باشد.آزمودنی های این پژوهش، 70 داور مرد لیگ برتر فوتبال ایران (با میانگین سنی 45/37±4/36 سال، قد 05/6±59/179 سانتی متر، توده بدن 2/6±53/75 کیلوگرم، درصد چربی 97/11±3/15 درصد، VO2MAX برابر با 82/2±57/54 میلی لیتر بر کیلوگرم بر دقیقه و اوج و میانگین توان بی هوازی به ترتیب 98/40±66/532 و 72/37±50/518 وات) بودند. آزمون های بی هوازی، هوازی، ترکیب بدنی و پیکرسنجی با استفاده از روش های استاندارد در آکادمی ملی فوتبال ایران اندازه گیری شدند. همچنین، در بخش تجزیه و تحلیل داده ها به منظور تعیین رابطه بین متغیرهای پژوهش، از ضریب هم بستگی پیرسون استفاده شد. نتایج نشان می دهد که بین شاخص های پیکرسنجی، قد ایستاده، وزن، طول اندام تحتانی، قطر مچ دست، آرنج و زانو با توان بی هوازی و بین قد ایستاده و قطر مچ پا با توان هوازی رابطه معنا داری وجود دارد (P≤0.05)؛ بنابراین، به نظر می رسد که داوران لیگ برتر ایران از قد بلند، BMI پایین، VO2MAX و توان بی هوازی بالایی برخوردار هستند و این شاخص ها می توانند اهمیت قابل توجهی در شناسایی استعدادهای داوری و تعیین ملاک های ورودی برای گزینش داوران زبدهفوتبال داشته باشند.
۲۹۵.

مقایسه سلامت عمومی و نیمرخ حالات خلقی در ورزشکاران پرورش اندام با و بدون مصرف استروئید های آنابولیک(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: سلامت عمومی پرورش اندام استروئید های آنابولیک نیمرخ حالاتی خلقی مصرق کننده

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی تغدیه ورزشی و مکملها و مواد نیروزا
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی روانشناسی ورزشی آموزش و پژوهش در روانشناسی ورزشی
تعداد بازدید : ۹۳۴ تعداد دانلود : ۵۳۸
هدف از پژوهش حاضر مقایسه سلامت عمومی و نیمرخ حالات خلقی در ورزشکاران پرورش اندام با و بدون مصرف استروئیدها بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی ورزشکاران پرورش اندام شهر تهران در سال 1394 بود که برحسب نمونه گیری در دسترس 200 ورزشکار از باشگاه های ورزشی تهران انتخاب شدند و پس از حذف پرسشنامه های غیرمعتبر 192 پرسشنامه تحلیل شد. داده ها توسط دو پرسشنامه سلامت عمومی و نیمرخ حالات خلقی به همراه ضمیمه ای از پرسشنامه دموگرافیک محقق ساخته در باشگاه های ورزشی توسط دو گروه از ورزشکاران با و بدون مصرف استروئیدهای آنابولیک جمع آوری شد. برای تحلیل داده از آمار توصیفی و آزمون تحلیل واریانس چندمتغیری توسط نرم افزار اس.پی.اس.اس 20 استفاده شد. نتایج تحلیل داده ها نشان داد که ورزشکاران مصرف کننده استروئیدهای آنابولیک در سلامت عمومی و سه زیرمؤلفه جسمانی، اضطراب، اختلال در عملکرد اجتماعی به همراه دو زیرمؤلفه تنش و خشم در متغیر نیمرخ حالات خلقی تفاوت معناداری با گروه دیگر دارند. مطابق بر این مصرف استروئیدهای آنابولیک علاوه بر نقش فیزیولوژیک در بدن، تأثیرات مخربی بر سلامت عمومی و خلق ورزشکاران دارد.
۲۹۶.

اثر چهارهفته بی تمرینی پس از یک دوره تمرین قدرتی با دو الگوی باردهی متفاوت بر عوامل هورمونی و فیزیولوژیکی کشتی گیران جوان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: هورمون بی تمرینی قدرت و استقامت عضلانی الگوهای باردهی قدرت

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی علم تمرین
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
تعداد بازدید : ۱۳۹۱ تعداد دانلود : ۴۸۱
هدف از پژوهش حاضر، تعیین تأثیر چهارهفته بی تمرینی پس از هشت هفته تمرین قدرتی با دو الگوی باردهی متفاوت (هرمی دوگانه و پلکانی معکوس) بر قدرت، استقامت، ترکیب بدنی و تغییرات برخی هورمون ها در کشتی گیران جوان بود. به همین منظور، 14 نفر از کشتی گیران که دارای حداقل شش ماه سابقه تمرین در کشتی بودند (با میانگین سنی 42/2±30/17 سال، قد 14/6±41/ 170 سانتی متر، وزن 18/13±29/72 کیلوگرم و چربی بدن 39/7±39/12 درصد) به صورت داوطلبانه در این پژوهش شرکت کردند. آزمودنی ها به صورت تصادفی در دو گروه تمرینی تقسیم شدند و قدرت و استقامت ایزوتونیک و ایزومتریک بالا تنه و پایین تنه، ترکیب بدنی و مقدار برخی هورمون های آنابولیکی و کاتابولیکی کشتی گیران قبل از تمرین، بعد از هشت هفته تمرین و پس از چهارهفته بی تمرینی اندازه گیری گردید. برمبنای یافته ها مشخص شد حداکثر قدرت و استقامت ایزومتریک وایزوتونیک در هر دو گروه پس از تمرین افزایش، اما پس از دوره بی تمرینی، فاکتورهای یاد شده نسبت به پس از تمرین کاهش معناداری داشت، همچنین میزان تستوسترون در هر دو گروه کاهش یافت، اما مقدار کورتیزول، اپی نفرین و نور اپی نفرین افزایش یافت وتنها افزایش کورتیزول در گروه هرمی دوگانه به شکل معناداری نسبت به گروه پلکانی معکوس افزایش داشت. در ارتباط با درصد چربی بدنی نیز در هر دو گروه تفاوت معنا داری مشاهده نشد. یافته های فوق نشان می دهد علی رغم این که پس از بی تمرینی، غلظت هورمون های آنابولیکی، استقامت ایزوتونیک و ایزومتریک و حداکثر قدرت در کشتی گیران کاهش می یابد ، درمقابل غلظت هورمون های کاتابولیکی افزایش را نشان می دهد، اما استفاده از الگوی هرمی دوگانه برای حفظ فاکتور های ذکر شده، مناسب تر به نظر می رسد.
۲۹۷.

تأثیر تمرین ترکیبی و مکمل چای سبز بر میزان غلظت تستوسترون و گلوبولین متصل شونده به هورمون های جنسی پلاسما در مردان دارای اضافه وزن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تستوسترون تمرینات ترکیبی مکمل چای سبز مردان دارای اضافه وزن گلوبولین متصل شونده به هورمون های جنسی پلاسما

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی تغدیه ورزشی و مکملها و مواد نیروزا
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
تعداد بازدید : ۲۲۳۳ تعداد دانلود : ۴۳۵
هدف پژوهش، بررسی تأثیر تمرین ترکیبی و مکمل چای سبز بر میزان غلظت تستوسترون و گلوبولین متصل شونده به هورمون های جنسی پلاسما در مردان دارای اضافه وزن (25<BMI<29.8) می باشد. بدین منظور، 24 مرد (03/5±35/36 سال) غیرفعال به صورت تصادفی در سه گروه مکمل چای سبز + تمرین ترکیبی، دارونما + تمرین ترکیبی و مکمل چای سبز قرار گرفتند. گروه اول و سوم هر روز یک عدد کپسول چای سبز (500 میلی گرم) و گروه دوم نیز هر روز یک عدد کپسول نشاسته را به مدت 10 هفته مصرف کردند. همچنین، گروه اول و دوم هم زمان با مصرف مکمل یا دارونما، به مدت 10 هفته و به شکل سه جلسه در هفته (هر جلسه دو ساعت) به اجرای تمرین ترکیبی (تمرینات مقاومتی با شدت 75 60 درصد یک تکرار بیشینه به مدت 20 دقیقه و تمرین هوازی با شدت 75 60 ضربان قلب بیشینه) پرداختند. نمونه های خونی قبل و پس از دوره تمرینی و مکمل گیری گرفته شد. آزمون تحلیل واریانس 2×3 در سطح معناداری (P≤0.05) مورداستفاده قرار گرفت. نتایج نشان می دهد که پس از 10 هفته دویدن روی تردمیل به همراه تمرینات با وزنه، تغییر معناداری در غلظت تستوسترون کل، تستوسترون آزاد و گلوبولین متصل شونده به هورمون های جنسی پلاسما مشاهده نمی شود. همچنین، تغییر معنا دار در این غلظت ها پس از 10 هفته مصرف چای سبز نیز مشاهده نگردید. به طورکلی، می توان گفت انجام 10 هفته تمرین ترکیبی و مصرف مکمل چای سبز ، بر غلظت تستوسترون پلاسما تأثیری ندارد. با توجه به این که اثربخشی تمرینات ورزشی و بسیاری از مکمل های گیاهی در مدت زمان های طولانی ظاهر می گردد، توصیه می شود مطالعات بعدی با مدت زمان طولانی تری انجام شود.
۲۹۸.

تأثیر هشت هفته تمرین ترکیبی بر عملکرد عضلانی و حرکتی و درجه ناتوانی بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: مولتیپل اسکلروزیس تمرین مقاومتی تمرین تسهیل عصبی عضلانی گیرنده های عمقی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی علم تمرین
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی آسیب شناسی ورزشی و حرکات اصلاحی ورزش معلولین
تعداد بازدید : ۱۰۸۷ تعداد دانلود : ۶۴۷
هدف از این پژوهش، تعیین تأثیر هشت هفته تمرین ترکیبی (مقاومتی و تسهیل عصبی عضلانی گیرنده های عمقی) بر عملکرد عضلانی و حرکتی و نیز درجه ناتوانی بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروز می باشد. بدین منظور، 37 زن و مرد مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس به صورت هدفمند و تصادفی به دو گروه تمرین (تعداد 19 نفر با میانگین سنی 51/6±53/34 سال، وزن 4/13±02/67 کیلوگرم و درجه ناتوانی 21/1±55/2)و گروه کنترل (تعداد 18 نفر با میانگین سنی 93/4±78/36 سال، وزن 13/10±92/66 کیلوگرم و درجه ناتوانی 97/0±88/2) تقسیم شدند. گروه تمرین به مدت هشت هفته در یک برنامه تمرین ترکیبی (تمرین قدرتی و تمرین تسهیل عصبی عضلانی گیرنده های عمقی) شرکت کرد. همچنین، پیش و پس از پروتکل تمرینی، عملکرد عضلانی و حرکتی و نیز درجه ناتوانی بیماران ارزیابی گردید. به منظور تحلیل داده ها از آزمون تی مستقل و وابسته استفاده شد. نتایج نشان می دهد هشت هفته تمرین ترکیبی موجب افزایش معنادار قدرت پایین تنه (P=0.001)، قدرت بالاتنه (P=0.001)، تعادل پویا (P=0.001)، انعطاف پذیری (P=0.001)، استقامت راه رفتن (P=0.001) و سرعت راه رفتن (P=0.001) گردیده است؛ اما هیچ تفاوت معناداری در فاکتور درجه ناتوانی (P=0.32) مشاهده نمی شود؛ بنابراین، یک دوره تمرین ترکیبی (مقاومتی تسهیل عصبی عضلانی گیرنده های عمقی) باعث افزایش قدرت، تعادل، انعطاف پذیری، مسافت و سرعت راه رفتن در بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس بدون تغییر درجه ناتوانی آن ها می گردد؛ لذا، پیشنهاد می شود این نوع تمرینات به عنوان بخشی از مداخله درمانی در برنامه توانبخشی و بهبود این بیماران مورد توجه قرار گیرد.
۲۹۹.

تأثیر تمرینات هوازی همراه با مصرف مکمل زردچوبه بر شاخص التهابی قلبی- عروقی و ترکیب بدن در زنان غیرفعال(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: CRP تمرین هوازی بیماری های قلبی-عرقی پودر زردچوبه

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی علم تمرین
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی تغدیه ورزشی و مکملها و مواد نیروزا
  4. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی قلب و عروق و تنفس
تعداد بازدید : ۷۸۴ تعداد دانلود : ۵۱۹
هدف پژوهش حاضر بررسی شش هفته تمرین هوازی و مصرف مکمل پودر زردچوبه بر میزان CRP پلاسما و ترکیب بدن در زنان غیرفعال بود. بدین منظور 32 زن غیرفعال 25-23 ساله داوطلب شرکت در پژوهش شدند و و به طور تصادفی در چهار گروه 8 نفری تمرین هوازی، تمرین هوازی –مکمل، مکمل و گروه کنترل قرار گرفتند. برنامه تمرینی به مدت شش هفته و هر جلسه به مدت 40 دقیقه با HR max 55% شروع و به صورت فزاینده اجرا شد.گروه مکمل روزانه یک گرم پودر زردچوبه مصرف کردند. از همه گروه ها قبل و بعد از اتمام برنامه تمرینی در شرایط ناشتا خون گیری به عمل آمد. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS19، آزمون آنالیز واریانس یکطرفه و آزمون تعقیبی Benferoniدر سطح معناداری 05/0 P< تجزیه وتحلیل شدند. یافته ها نشان داد در همه گروه ها مقدار ) CRP000/0 (P=نسبت به گروه کنترل و مقادیر) BMI 35 5 /0P=) نسبت به قبل از مداخله کاهش معناداری یافت، این در حالی است که بین گروه های تمرین، مکمل و تمرین، مکمل و کنترل تفاوت معنا داری مشاهده نشد (355/0 P=). مقادیر WHR نسبت به قبل از مداخله کاهش معناداری یافت، ولی از نظر آماری معنادار نبود (458/0 (P= . به طورکلی یافته ها نشان داد که شش هفته تمرین هوازی و مصرف مکمل زردچوبه، اثر مثبتی بر کاهش مقادیر CRPدارد و به نظر می رسد ترکیب فعالیت و مکمل گیری زردچوبه در درازمدت بر ترکیب بدنی افراد تأثیرات سودمندی دارد.
۳۰۰.

تأثیر هشت هفته تمرین هوازی تناوبی بر سطوح ایمونوگلوبولین A،G وM پلاسمای مردان چاق و طبیعی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: چاقی سیستم ایمنی تمرین تناوبی ایمونوگلوبین

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
تعداد بازدید : ۹۳۵ تعداد دانلود : ۵۷۱
این پژوهش نشان داد که هشت هفته برنامه تناوبی هوازی با شدت 60 تا70 درصد حداکثر ضربان قلب، به طور یکسان موجب کاهش IgA,IgM,IgG گروه چاق و گروه طبیعی شد، و تفاوتی از این نظر بین بین دو گروه چاق و طبیعی مشاهده نشد و فعالیت تناوبی هوازی تأثیر متفاوتی در گروه چاق و طبیعی ایجاد نکرد. در نتیجه احتمالاً مدت زمان پژوهش آنقدر کافی نبود تا سازگاری مناسب حاصل شود، بنابراین مدت زمان تمرین، شدت تمرین و سطح فعالیت اولیه شرکت کنندگان می تواند بر نتایج پژوهش تأثیر بگذارد. هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر تمرینات متناوب هوازی بر سطوح ایمونوگلوبولین های پلاسمای30 مرد جوان چاق و طبیعی بود که به صورت در دسترس به دو گروه چاق (15= n)(با میانگین سنی23 سال، قد 173 سانتی متر، وزن 98 کیلوگرم و درصد چربی 6/28 درصد) و طبیعی (15=n)( با میانگین سنی 21 سال، قد 177 سانتی متر، وزن 69 کیلوگرم و درصد چربی 5/12درصد) تقسیم شدند. برنامه تمرینی تناوبی هوازی به مدت 8 هفته، 3 جلسه در هفته و هر جلسه 90 دقیقه شامل 10دقیقه گرم کردن، 5 مرحله 9 دقیقه ای دویدن با شدت 60 تا 70 درصد حداکثر ضربان قلب همراه با چهار دقیقه ریکاوری غیرفعال و 5 تا 10دقیقه سرد کردن به اجرا درآمد. نمونه های خون آزمودنی ها به منظور اندازه گیری سطوح ایمونوگلوبولین A,M,G، پیش و پس از برنامه تمرینی گرفته شد. برای مقایسه تفاوت های درون گروهی از روش آماری t وابسته و مقایسه تفاوت های بین گروهی از روش آماری t مستقل استفاده شد. همچنین داده ها در سطح معناداری 05/0 P≤ تجزیه و تحلیل شد.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان