فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۸۱ تا ۶۰۰ مورد از کل ۷٬۵۱۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر شناسایی، تعیین و اولویت بندی مسائل و چالش های حق مؤلف منابع دیجیتالی متنی از دیدگاه مدیران کتابخانه های دیجیتالی دانشگاه های شهر تهران بود. روش شناسی: پژوهش از نوع کاربردی و با روش پیمایشی-تحلیلی انجام شد و جامعه آماری این پژوهش، 31 نفر از مدیران کتابخانه های دیجیتالی دانشگاه های شهر تهران است. به منظور گردآوری داده ها از دو روش مطالعه اسنادی (کتابخانه ای) و پیمایشی استفاده شد. داده ها با استفاده از روش های آمار توصیفی و استنباطی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند و از نرم افزارهای «اس پی اس اس» و «اسمارت پی ال اس» برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شد. یافته ها: مسائل و چالش های حق مؤلف منابع دیجیتالی متنی از دیدگاه مدیران کتابخانه های دیجیتالی دانشگاهی شهر تهران به ترتیب اهمیت و اولویت عبارتند از: کاستی های قانونی، استثنائات و استفاده منصفانه، ماهیت فضای دیجیتالی، فعالیت کتابخانه ها، فناوری های حفاظتی، سیستمی و شبکه ای، اقتصاد، قراردادها و مجوزها و ملاحظات اخلاقی. نتیجه گیری: مسائل و چالش های متعددی در حوزه حق مؤلف منابع دیجیتالی متنی وجود دارد؛ اما در این میان کاستی های قانونی تأثیرگذارترین مؤلفه بر حق مؤلف منابع دیجیتالی متنی است. در حالی که امروزه با گسترش استفاده از آثار دیجیتالی، نیاز مبرمی به حل مسائل و چالش های مربوط به کاستی های قانونی وجود دارد. بنابراین، نیاز است قانون حق مؤلف مورد توجه بیشتری قرار بگیرد. همچنین، توجه به شاخص های این بعد از جمله محدودیت های حقوق کتابخانه به علت مسائل حقوقی، مستعد تغییر بودن حق مؤلف آثار در قالب های متفاوت و در طول زمان، ابهام در نحوه و اجرای قوانین و پیگیری آن ها در محیط دیجیتالی، فقدان قرارداد نشر بین ناشر و پدیدآورندگان و عدم تنظیم قرارداد نشر یا عرضه اثر مطابق عرف حقوقی ایران به صورت شفاف، نبود ماده واحده ای در خصوص آثار دیجیتالی در قانون حق مؤلف و آئین نامه ها، برای رفع چالش ها ضروری است.
شناسایی مؤلفه های مدیریت دانش در استارت آپ های رشته علم اطلاعات و دانش شناسی و ارائه مدل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه، موفقیت حال و آینده در رقابت بین سازمان ها تا حدودی مبتنی بر تخصص راهبردی منابع فیزیکی و مالی و تا حد زیادی مبتنی بر مدیریت راهبردی دانش و دارایی های دانشی است. ظهور شرکت ها و سازمان هایی که شالوده اصلی آن ها مبتنی بر دانش و استفاده از ایده ها، خلاقیت ها و نوآوری هاست، از واقعیت های دنیای کسب وکار الهام می گیرد. هدف کلی این پژوهش شناسایی مؤلفه های مؤثر بر مدیریت دانش در استارت آپ های شاخه علم اطلاعات و دانش شناسی و ارائه مدلی در این خصوص است. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش در زمره تحقیقات آمیخته اکتشافی است. پژوهش حاضر در دو بخش کیفی (فراترکیب) و کمّی (دلفی و تحلیل عاملی اکتشافی) صورت گرفت. جامعه پژوهش در بخش کیفی شامل مقاله های فارسی و لاتین مرتبط با مدیریت دانش در استارت آپ هاست که با توجه به معیارهای ورود در روش فراترکیب انتخاب شدند. برای دستیابی به اجماع در خصوص مؤلفه های مستخرج از فراترکیب، از روش «دلفی» و نظرسنجی از ۳۰ نفر از اعضای هیئت علمی این رشته استفاده شد. بخش کمی نیز شامل ۳۲۳ نمونه از شرکت های مرتبط با استارت آپ در زمینه علم اطلاعات و دانش شناسی است که با روش طبقه ای تصادفی سیستماتیک انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه است که پایایی آن از طریق آلفای «کرونباخ» برای کل پرسشنامه برابر ۰/۸۱۱ تأیید شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل عاملی اکتشافی با استفاده از نرم افزارهای آماری «اس پی اس اس» استفاده شد. بر اساس تحلیل عاملی اکتشافی ۱۲۸ گویه پرسشنامه در ۹ مؤلفه اصلی و ۵۵ مؤلفه فرعی طبقه بندی شده است. نتایج تحلیل عاملی تأییدی نشان می دهد که ۹ مؤلفه کاربست دانش (۲۳/۸۷۵)، تسهیم دانش (۱۱/۲۶۱)، خلق دانش (۸/۸۰۵)، سازماندهی دانش (۴/۴۲۶)، شناسایی دانش (۲/۸۲۰)، ارائه دانش (۲/۶۸۴)، توسعه دانش (۲/۳۴۲) تغییر دانش (۲/۰۴۷) و حفاظت دانش (۱/۸۷۶) بر مدیریت دانش در استارت آپ های علم اطلاعات و دانش شناسی مؤثر هستند. بر این اساس «کاربست دانش» دارای بیشترین واریانس و «حفاظت دانش» از کمترین واریانس برخوردار است. با توجه به مطالعات محدود که در زمینه استارت آپ های علم اطلاعات و دانش شناسی در داخل کشور صورت گرفته، نتایج این پژوهش می تواند به عنوان مدلی برای پیاده سازی مدیریت دانش در تبیین و شناخت عوامل مؤثر بر استارت آپ های شاخه علم اطلاعات و دانش شناسی یاری کرده و زمینه را برای رشد و توسعه هرچه بیشتر این گونه استارت آپ ها فراهم آورد.
بررسی میزان اثر بخشی قصه گویی بر کاهش ترس های دوران کودکی و کمرویی در کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: مطالعه حاضر بررسی میزان اثربخشی قصه گویی بر کاهش ترس های دوران کودکی و کمرویی در کودکان است.
روش شناسی: روش پژوهش به شیوه پیش آزمون- پس آزمون است. جامعه این پژوهش شامل کودکان 3 تا 8 سال شهرستان اردکان است. نمونه مورد نظر با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شد و افراد به دو گروه آزمایش و گواه گمارده شدند. حجم نمونه بر اساس جدول کوهن برای هر گروه، 25 نفر انتخاب شد. ابزار گردآوری اطلاعات مقیاس های سنجش ترس کودکان و مقیاس کمرویی چک و بریگز بودند. ابتدا بر روی هر دو گروه پیش آزمون اجرا گردید؛ سپس مداخله آزمایشی قصه درمانی، به شیوه گروهی به اجرا درآمد و پس از اتمام برنامه درمانی، پس آزمون اجرا شد .
یافته ها: در این پژوهش پس از گردآوری داده ها به وسیله پرسشنامه های استاندارد شده، جهت تجزیه و تحلیل داده ها، از روش آماری تحلیل واریانس چند متغیریه استفاده شد.
نتایج: بر اساس یافته های پژوهش درمان قصه گویی بر کاهش ترس های دوران کودکی و کمرویی در کودکان 3 تا 8 ساله تأثیر مثبتی دارد؛ به طوری که گروه آزمایشی در مقایسه با گروه کنترل بعد از شنیدن داستان های کودکانه در قالب درمان، ترس و کمرویی کمتری نشان دادند. از این رو، توصیه می شود این نوع درمان به دلیل هماهنگی و همپوشی با نیازها و ویژگی های ذاتی کودکان، محدودیت های کارکردهای شناختی، هیجانی و رفتاری آن ها، از طریق معرفی به والدین، مراکز مشاوره و خدمات روان شناختی مهدکودک ها و مدارس مورد استفاده قرار گیرد.
نگرش مبتنی بر تسهیم دانش و واکاوی عوامل مرتبط با آن در بین اعضای هیات علمی دانشگاه یزد در سال 1399(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بازیابی دانش و نظام های معنایی سال نهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۳۰
119 - 137
حوزههای تخصصی:
تسهیم دانش یکی از فرایندهای دانشی است که چرخه حیات دانش درون سازمان به ویژه توزیع دانش را در سراسر دانشگاه شکل می دهد. هدف از این پژوهش بررسی نگرش اعضای هیئت علمی دانشگاه یزد پیرامون تسهیم دانش و واکاوی عوامل مرتبط با آن است. در این پژوهش از روش توصیفی و پیمایشی بهره برده شده است. جامعه آماری تحقیق شامل کلیه اعضای هیئت علمی دانشگاه یزد بود. که حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران، 115 نفر تعیین گردید. در تبیین عوامل مرتبط با نگرش اعضای هیئت علمی پیرامون تسهیم دانش، ویژگی های فردی شامل جنسیت، سن، سابقه کاری و مرتبه علمی موردتوجه قرار گرفت. همچنین رابطه نگرش با آگاهی، رفتار، ابزارها، ترغیب کننده ها، و موانع تسهیم دانش در بین پاسخگویان بررسی شد. در تجزیه وتحلیل داده ها از نرم افزار SPSS 21 استفاده شد. یافته ها نشان داد رابطه معناداری (05/0p˃) بین جنسیت، مرتبه علمی، سابقه کاری و سن پاسخگویان از نظر سه متغیر رفتار، نگرش و آگاهی وجود ندارد. اما، رابطه بین نگرش اعضای هیئت علمی و متغیرهای رفتار، آگاهی، ابزارها و عوامل ترغیب کننده و محدودکننده (001/0P˂) معنادار بود. با توجه به وجود رابطه مثبت و معنی دار بین عوامل مؤثر بر تسهیم دانش و نگرش پیرامون تسهیم دانش، می توان گفت که وجود فرهنگ سازمانی قوی منجر به افزایش تمایل به تسهیم دانش در افراد و موفقیت هر چه بیشتر آن ها در انجام این مهم با همکاران می شود.
مؤلفه های رابط کاربر و اثر آن بر استفاده کاربران از وبگاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر سعی دارد تا مؤلفه هایی از رابط کاربر را شناسایی کند که به منزله اجزاء کاربردی و دیداری آشنا و یا عناصر جدید، مورد توجه کاربر قرار گرفته اند. انتظار می رود که نتایج این پژوهش به طراحان رابط کاربر، متخصصان تعامل انسان- رایانه و انسان- اطلاعات کمک کند تا بر پایه یافته های به دست آمده از این پژوهش، مؤلفه هایی را در طراحی رابط کاربر به کار گیرند که ویژگی های لازم برای تمرکز چشم کاربران و در نهایت جلب توجه آن ها داشته باشند. روش پژوهش: این پژوهش از نوع کاربردی و به روش اکتشافی است؛ جامعه آماری را دانشجویان تحصیلات تکمیلی (ارشد و دکتری) تمامی رشته های تحصیلی دانشگاه فردوسی مشهد تشکیل دادند. از نمونه گیری تصادفی برای گردآوری داده ها استفاده شد و فناوری ردیاب چشمی به کار گرفته شد. صفحات ویکی پدیا به عنوان تکلیف ها (محرک در آزمون ردیاب چشمی) استفاده شدند. یافته ها: تعداد خیره شدن ها در مؤلفه محتوا از گرافیک و مسیریابی به طور معنی داری کمتر، در مؤلفه گرافیک به طور معنی داری از مسیریابی کمتر و از ساختار بیشتر و برای مؤلفه مسیریابی بیشتر از ساختار است. در مجموع، بیشترین و کمترین میانگین تعداد خیره شدن ها، به ترتیب برای مؤلفه مسیریابی (0/87) و ساختار (0/34) بود. مدت خیره شدن ها در مؤلفه محتوا از گرافیک و مسیریابی به طور معنی داری کمتر، در مؤلفه گرافیک به طور معنی داری کمتر از مسیریابی و در نهایت برای مؤلفه مسیریابی بیشتر از ساختار است. در مجموع، بیشترین و کمترین میانگین مدت خیره شدن ها، به ترتیب برای مؤلفه مسیریابی (0/81) و محتوا (0/42) بود. نتیجه گیری: تغییر الگوهای طراحی باعث شده که کاربران توجه کمتری به عناصر محتوایی یک وبگاه داشته باشند و در عمل سایر مؤلفه های داخل یک وبگاه، توجه دیداری آن ها را به خود جلب می کند.
Times Ranking versus ResearchGate’s Indicators: An Analysis of Presence and Activities of Political Sciences Field(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
International Journal of Digital Content Management, Vol. ۳, No.۴, Winter & Spring ۲۰۲۲
39 - 56
حوزههای تخصصی:
Purpose: This study analyzes the activities of top Times researchers in the field of political science with an emphasis on examining the ResearchGate network. Method: This study opted for altmetric approach. Two research communities have been surveyed. The number of 145 faculty members affiliated to the top 10 universities of the Times 2021 in the field of political science was stratified sampling randomly, selected. Participation in the ResearchGate network was examined, for them. For the attendees, the indicators of citations, RG-score, and reads were extracted and compared. For the top 15 best Times scientific institutes, the RG scores per member and publication per member were calculated and compared. Correlation between Times Ranking and ResearchGate's indicators, done too. For data analysis, LibreOfficeCalc, and SPSS22 were exploited. Findings: Only, 39% of all faculty members belong to the best Times centers in the field of political science, have seen by registration in the ResearchGate network. For 57 registered individuals, there was a significant correlation between ResearchGate's indicators with each other. But there was no significant relationship between the Times rankings and the mentioned indicators, except for the reads (P-value = 0.018) with a weak reverse correlation (Spearman coefficient= - 0.314). Furthermore, comparative analysis for the top 15 Times institutes had done from standpoint of RG-Score, too. Originality: The Correlation relationship between Times rank and ResearchGate’s indicators in the field of political science, in addition, the participation of faculty members of the best scientific centers in this mentioned field had not been done yet.
شناسایی عوامل مؤثر بر عدم مراجعه زنان به کتابخانه های عمومی روستایی: مطالعه موردی شهرستان کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: مطالعه حاضر باهدف شناسایی عوامل مؤثر بر مراجعه زنان ناکاربر به کتابخانه های عمومی روستایی شهرستان کرمانشاه انجام گرفت. روش: این پژوهش با رویکرد کیفی و با استفاده از روش تحلیل محتوا انجام شد. جامعه ی آماری زنان ناکاربر در ۸ کتابخانه روستایی شهرستان کرمانشاه می باشند. روش نمونه گیری پژوهش به صورت گلوله برفی است. ابزار گردآوری داده ها مصاحبه نیمه ساختاریافته می باشد. متن پیاده شده مصاحبه ها با سه روش کمی، ساختاری و تفسیری، تجزیه وتحلیل و در این راستا از نرم افزار مکس کیودا ۲۰۱۸ استفاده گردید. یافته ها: نتایج نشان داد ۴ بعد تأثیرگذار بر میزان و کیفیت مراجعه زنان ناکاربر به کتابخانه های روستایی عوامل محیطی، عوامل فردی، عوامل کتابخانه ای و عوامل فرهنگی و اجتماعی است. با توجه به فراوانی مفاهیم تکرار شده «عوامل تخصصی کتابخانه ای» بیشترین تأثیر بر عدم مراجعه زنان به کتابخانه های روستایی دارد و عامل «محیط» کمترین نقش در عدم مراجعه زنان به کتابخانه ها دارد. نتیجه گیری: جذب زنان ناکاربر به کتابخانه های روستایی می تواند منجر به ارتقاء دانش و معلومات این قشر به تبع آن تأثیر مستقیم در کانون خانواده و بهبود جایگاه کتابخانه در اذهان جامعه شود، لذا کتابخانه های روستایی باید نسبت به این مهم اهتمام ورزند و زمینه لازم برای خدمات دهی به این قشر را فراهم آورند. اصالت اثر: پژوهش حاضر با یک زاویه متفاوت به مقوله دسترسی زنان به اطلاعات نگاه کرده و زنان ناکاربر را مورد توجه قرار داده و عوامل مؤثر بر عدم مراجعه زنان به کتابخانه های روستایی را از دیدگاه این جامعه آماری بررسی می کند.
Analyzing Social Engineering Research through Co-authorship Networks Using Scopus Database during 1926-2020(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
International Journal of Digital Content Management, Vol. ۳, No.۴, Winter & Spring ۲۰۲۲
7 - 38
حوزههای تخصصی:
Purpose: Hacking the human brain and manipulating human trust to obtain information and get monetary gains is called social engineering. This study aims to visualize and analyze the co-authorship networks in the Scopus citation database's social engineering research from 1926 to 2020. Method: The present quantitative study used the bibliometric method and social network analysis. The study collected data from the Scopus database. A total number of 1994 records were taken as the sample of the study. Researchers used descriptive and inferential statistics and social network analysis to obtain results; to do this, different software types were used in the study (SPSS, Microsoft Excel, Text Statistics Analyzer, ISI.exe, Pajek, and VOSviewer). Findings: The findings indicate the top three sources of publishing and the related subject areas. Furthermore, the top three core authors and countries were identified. Also, the authors with high centrality measures in the co-authorship networks were identified. A large majority of papers had only one author. The Collaborative Coefficient among researchers was 0.36. Based on the results of Spearman's test, there was a significant association between the number of documents, the number of citations, and the rate of total link strength of the countries. Likewise, there was a positive and high significant association between degree and closeness centralities. Conclusion: The researchers' frequently used keywords in this area were social engineering, phishing, and information security; in addition, the frequency of keywords was not compatible with Zipf’s Law. A small sample of keywords will not properly follow Zipf’s distribution.
Modeling the Development of Future Managers Based on the Management of Talent and Personality Types in the Digital Age (Case Study: Social Security Organization of Iran)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
International Journal of Digital Content Management, Vol. ۳, No. ۵, Summer & Fall ۲۰۲۲
121 - 146
حوزههای تخصصی:
Purpose : The purpose of this study is to design and explain the development model of future managers based on talent management and personality types with the grounded theory approach in the headquarters of the National Social Security Organization. Method : This research was conducted with a qualitative-inductive approach and Strauss-Corbin's grounded theory method. The research tool was a semi-structured interview. Using the grounded theory method, the data obtained from interviews with 12 elites and qualified specialists of the Social Security Organization were analyzed in three open, axial, and selective coding stages. Findings : 19 general categories in the form of a paradigm model in which these factors include causal conditions (individual factors, organizational factors, lack of proper selection, knowledge and skills of employees), central phenomenon (future managers based on talent management and personality types), contextual conditions (Organizational context, Talent Selection, Talent utilization), intervening conditions (psychological (individual) factors, Individual factors, Management factors), and strategies (Talent sourcing, Empowerment of managers and employees, Proportion of job and employment, Succession, Foresight and Cognitive Strategy) and Consequences (Organizational results, Public satisfaction, Futurization). Conclusion : Conclusion: Recent developments in the field of human resources have made this field doubly important. Organizations try to employ the most specialized people at management levels, and therefore talent management, as a key king, examines the types of situations involved in this field. Proper use of talents leads to success and puts the organization on the right track.
بازنمایی رتبه درباری رجال و صاحب منصبان در مکاتبات رجال درباری ایران و هند در دوره شاه سلیمان صفوی (1077- 1105ق)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گنجینه اسناد سال ۳۲ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۱۲۶)
6 - 24
حوزههای تخصصی:
هدف : بررسی رابطه میان رتبه اجتماعی فرستندگان و گیرندگان مکاتبات رجال درباری ایران و هند هم عصر سلطنت شاه سلیمان صفوی (1077-1105ق) با محتوا و شکل ظاهری این دسته از اسناد. روش/ رویکرد پژوهش : در این مقاله در گام نخست با استفاده از تکنیک تحلیل محتوا (Content Analysis)، شواهد تاریخی موجود در کتب و سایر اسناد تاریخی و هم چنین اطلاعات یادشده در دست نویسِ شماره 5032 مجلس شورای اسلامی ذیل توصیفات مرتبط با مکاتبات دیوانی دوره شاه سلیمان صفوی استخراج شد و در گام دوم رابطه میان متن و مشخصات ظاهری این مکاتبات با رتبه اجتماعی فرستندگان و گیرندگان در قالب مطالعه تطبیقی (Comparative Study) بررسی شد. یافته ها و نتیجه گیری : شواهدی قوی بر وجود رابطه مستقیم میان محتوای متنی و غیرمتنی مکاتبات رجال درباری ایران و هند در دوره سلطنت شاه سلیمان صفوی و رتبه اجتماعی افراد دخیل در روند صدور این مکاتبات دیده می شود؛ بدین ترتیب که عناصر متنی مانند الگو و واژگان استفاده شده در متن مکاتبات و عناصر غیرمتنی مانند قطعِ نامه، نوع کاغذ، نوع خط، تزیینات و نوع بسته بندی بازنمایاننده رتبه اجتماعی افراد مرتبط با مکاتبات دیوانی اعم فرستنده و گیرنده یا مکتوبٌ الیه است و با تحلیل و بررسی آن می توان علاوه بر قضاوت درباره رتبه اجتماعی، به برخی از مشخصات این افراد ازقبیل منصب، سن و جنسیت پی برد.
اولویت بندی معیارهای مؤثر بر استفاده از پیشنهادهای پرسش با استفاده از فرایند تحلیل سلسله مراتبی فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف : هدف پژوهش حاضر اولویت بندی معیارهای تأثیرگذار بر استفاده از پیشنهادهای پرسش با استفاده از فرایند تحلیل سلسله مراتبی فازی است. روش پژوهش : این پژوهش از لحاظ رویکرد کمی، از نظر روش توصیفی و از لحاظ نوع، جزء پژوهش های کاربردی است. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه محقق ساخته ای است که روایی آن را 5 نفر خبره در حوزه بازیابی اطلاعات تأیید کردند و برای بررسی پایایی آن از نرخ ناسازگاری استفاده شد. این پرسشنامه در اختیار 12 نفر از خبرگان قرار گرفت. داده ها با روش فرایند تحلیل سلسله مراتبی فازی تحلیل شد که در آن خبرگان به مقایسه زوجی معیارهای اصلی، زیرمعیارهای هر یک از معیارها و اولویت نهایی زیرمعیارها پرداختند. یافته ها : از بین معیارهای مرتبط با کاربر، معیارهای «سطح تخصص و دانش حوزه جستجوگر» ، «سطح دانش زبان شناسی» و «پرسش کاربر» و از بین معیارهای مرتبط با سیستم، پیشنهادهای پرسش معیارهای «منبع ایجاد پیشنهادهای پرسش (اصلی و بافتی)»، «ویژگی های معنایی پیشنهادهای پرسش» و «سهولت و آسانی استفاده از پیشنهادهای پرسش» به ترتیب اولویت های اول تا سوم را به خود اختصاص دادند. همچنین بر اساس محاسبه وزن نهایی هر یک از زیرمعیارها، زیرمعیارهای «سطح تخصص کاربر در حوزه مورد جستجو»، «متفاوت بودن زبان اصلی کاربر از زبان اطلاعات مورد جستجو»، «نوع منبع اصلی مورد استفاده در ایجاد پیشنهادهای پرسش» در اولویت های اول تا سوم قرار گرفته است. نتیجه گیری : در پژوهش حاضر، معیارهای «منبع ایجاد پیشنهادهای پرسش» و «سطح تخصص و دانش حوزه جستجوگر» در اولویت بندی معیارهای اصلی، رتبه اول را به دست آوردند. این امر نشان می دهد طراحان پیشنهادهای پرسش در ایجاد پیشنهادهای پرسش باید منبع مناسبی را انتخاب نموده و سطح تخصص و دانش کاربران را مورد توجه قرار دهند.
شناسایی و اولویت بندی ذی نفعان کتابخانه های عمومی ایران با استفاده از ماتریس علاقه/قدرت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: ذی نفعان سازمان به عنوان کسانی که بر آن اثر می گذارند و از آن اثر می پذیرند نقش مهمی در خط مشی گذاری ها و برنامه ریزی های سازمان دارند. با وجود این، همه ذی نفعان به لحاظ علاقه و قدرتی که در ارتباط با سازمان دارند در یک سطح نیستند و لازم است آن ها را با توجه به این دو عامل دسته بندی کرد و اولویت سازمان در تعامل با آن ها را مشخص نمود. هدف این پژوهش شناسایی و اولویت بندی ذی نفعان کتابخانه های عمومی ایران و تعیین نوع تعامل متناسب با آن هاست.روش: این پژوهش به لحاظ هدف کاربردی و به لحاظ رویکرد کمی و اکتشافی است. از دو روش اسنادی و پیمایشی برای انجام پژوهش استفاده شده است. جامعه پژوهش، خبرگان حوزه کتابخانه عمومی بودند که از میان 50 خبره شناسایی شده، 41 نفر پرسش نامه میزان علاقه/قدرت ذی نفعان کتابخانه های عمومی را تکمیل کردند. پایایی این ابزار توسط آزمون آلفای کرونباخ به میزان 926/0 به تأیید رسید. پس از گردآوری پرسش نامه ها، یافته ها با استفاده از آمار توصیفی تحلیل شدند و در نهایت نتیجه گیری به عمل آمد. یافته ها: از میان 24 ذی نفع شناسایی شده، هیئت امنای نهاد کتابخانه های عمومی، مدیران ستادی و استانی، کتابداران، کارشناسان ستادی، خیرین و انجمن های کتابخانه های عمومی به عنوان ذی نفعان کلیدی دارای بیشترین قدرت و علاقه تعیین شدند. اعضاء، ساکنان محدوده خدمت، انجمن های علمی و فروشندگان تجهیزات کتابخانه ای به عنوان ذی نفعانی دارای علاقه زیاد و قدرت کم تعیین شدند. دولت و دستگاه قانون گذار، شهرداری ها، رسانه های عمومی و فضای مجازی به عنوان ذی نفعانی که دارای بیشترین قدرت و علاقه کمتر هستند شناسایی شدند. بقیه ذی نفعان نیز در دسته چهارم که از قدرت و علاقه کمتری برخوردارند جای گرفتند. نتیجه گیری: نهاد کتابخانه های عمومی کشور به عنوان متولی کتابخانه های عمومی در ایران، می تواند متناسب با جایگاه گروه های ذی نفع در ماتریس علاقه/قدرت، به تعامل با هر یک از آن ها بپردازد، بدین ترتیب که گروه اول را در تصمیم گیری ها مشارکت دهد، به گروه دوم اطلاع رسانی کند، گروه سوم را راضی نگه دارد و برای ذی نفعان گروه چهارم کمترین تلاش را صرف کند.
بررسی میزان آمادگی کتابخانه های دانشگاهی شهر اصفهان در مواجهه با همه گیری بیماری کووید-19(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه : شیوع مرگبار ویروس کووید-19 در اواخر سال 2019 م. بی سابقه ترین چالش برای جامعه انسانی است. کتابخانه ها نیز، مانند سایر نهادها و سازمان ها، برای مواجهه با آن تدابیری اندیشیده اند. در پژوهش حاضر، تدابیر اتخاذشده و میزان آمادگی کتابخانه های دانشگاهی شهر اصفهان در مواجهه با بیماری کووید-19 بررسی می شود. روش پژوهش : پژوهش حاضر به روش پیمایشی انجام شد. جامعه پژوهش حاضر، کتابداران کتابخانه های دانشگاهی شهر اصفهان و نمونه آماری 70 نفر از کتابداران جامعه بود. ابزار پژوهش، پرسش نامه خود ایفاء است و روایی آن توسط متخصصان کتابداری تأیید و پایایی آن با آلفای کرونباخ به مقدار 77/0 محاسبه شد. تحلیل داده ها با SPSS-26 و Amos-24 انجام شد. یافته ها : میزان آمادگی کتابخانه های موردپژوهش در مواجهه با بیماری کووید-19، معادل 66/66 درصد است که بالاتر از حد متوسط ارزیابی شد. برای مقابله با بیماری، الزام استفاده از ماسک، شیفت کاری، دورکاری، تمدید خودکار منابع دارای اولویت بیشتر و کاهش ساعت اداری، امکان جستجو، تمدید، رزرو منابع و پرداخت الکترونیکی جرائم دیرکرد نیز با کمی اختلاف در رتبه بعد قرار گرفت. در حالی که ضدعفونی منابع بازگشتی و تب سنجی کاربران موردتوجه واقع نشده است. نتیجه گیری : در حالی که همه گیری بیماری کووید-19 باعث کاهش فعالیت های اصلی کتابخانه ها گردیده است. لزوم دیجیتال سازی منابع، ارائه خدمات غیرحضوری، توسعه زیرساخت ها و افزایش سطح سواد دیجیتالی و رسانه ای، توسعه دسترسی به منابع اطلاعاتی، کنترل محتوای دیجیتالی و استفاده از منابع چندرسانه ای بایستی موردتوجه بیشتر قرار گیرد.
توسعه مدلی برای تخمین و دسته بندی عملکرد آموزشی دانشجویان کارشناسی با استفاده از ترکیب شبکه های عصبی چندلایه (مطالعه موردی: دانشگاه قم)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رشد و پیشرفت دانشجویان، به عنوان سرمایه های آینده این کشور، همواره مورد اهمیت و توجه نظام آموزش و پرورش بوده است. چه بسیار دانشجویانی هستند که خلاقیت و استعدادشان شکوفا شده است و در عوض، ما سالیانه با تعداد کثیری از دانشجو مواجه هستیم که استعدادهایشان تلف شده و از موفقیت دور شده اند. امروزه، با افزایش دانشجویان در مقاطع مختلف دانشگاهی و تنوع رشته های تحصیلی، لزوم هدایت صحیح دانشجویان بیش تر از قبل احساس می شود. بدین منظور داده کاوی آموزشی در سال های اخیر موردتوجه ویژه مسئولان نظام آموزش و پرورش قرارگرفته است. تاکنون روش ها و تکنیک های دسته بندی متنوعی در حوزه داده کاوی و یادگیری ماشین به منظور دسته بندی و پیش بینی عملکرد دانشجویان به کار گرفته شده اند. اما این دسته بندهای تکی برای پیش بینی عملکرد در فرآیند آموزش محدودیت هایی از قبیل پیچیدگی و عدم ثبات دارند. برای مقابله با این مشکل دسته بندهای جمعی به عنوان روش های نوین و کارآمد مطرح می شوند. سیستم های دسته بند جمعی نتایج چندین دسته بند تکی را ترکیب می کنند و مدلی با عملکرد بهتر ارائه می دهند. در این پژوهش یک دسته بند جمعی جدید با استفاده از شبکه های عصبی چندلایه و خوشه بندی SOM به منظور تخمین و دسته بندی معدل دانشجویان دوره کارشناسی ارائه شده است. همچنین از روش ترکیبی میانگین گیری و رأی اکثریت برای ترکیب نتایج دسته بندهای تکی استفاده شده است. نتایج ارزیابی بر روی داده های واقعی دانشگاه نشان می دهد که مدل پیشنهادی ارائه شده در این پژوهش دقت و کارایی بیشتری نسبت به روش های دسته بندی منفرد مشهور و پرکاربرد دارد. همچنین مدل پیشنهادی در مقایسه با روش های جمعی معروف، عملکرد بهتری در دسته بندی معدل دانشجویان داشته است.
شناسایی میزان استفاده جوانان تحصیلکرده از کتابخانه های عمومی شهر مشهد و اهمیت عوامل بازدارنده از دیدگاه آنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه : شناسایی عوامل بازدارنده بر سر راه استفاده جوانان از کتابخانه های_عمومی به اولویت بندی مهمترین راهکارهای اجرایی و اتخاذ راهکار مناسب به مسئولین کمک می کندتا بتوانند با تصمیم گیری های صحیح موجبات رشد، پیشرفت و سلامت جسمی و روحی جوانان را فراهم آورند. روش شناسی: پژوهش کاربردی حاضر با رویکردی توصیفی تحلیلی و به روش پیمایشی انجام شد. جامعه آماری از میان جوانان شاغل تا 48 ساله با مدرک کارشناسی در اداره های دولتی شهر مشهد بودند. به منظور جمع آوری داده ها، 170 پرسشنامه میان جوانان انتخاب شده به روش نمونه گیری تصادفی ساده، توزیع و جمع آوری شد. از شاخص های آمار توصیفی (فراوانی، درصد، میانگین، انحراف معیار و واریانس) و آزمون خی دو و آزمون تی تک نمونه ای برای تحلیل داده ها استفاده شد. یافته ها: تنها 9/32 درصد از جامعه پژوهش، عضو کتابخانه عمومی و53/36 درصد استفاده کننده خدمات کتابخانه عمومی بودند. جوانان به طور متوسط تمایل به استفاده از کتابخانه های عمومی داشتند اما استفاده از آنها را در حد کم ضروری می دانستند. بین زنان و مردان و در مقاطع تحصیلی مختلف درمیزان استفاده اختلافی دیده نشد. شناسایی حاکمیت رسانه های دیداری و شنیداری، کسب اطلاعات ازکانال هایی به غیر از کتابخانه ها، نبود زمان کافی برای مطالعه و «حاکمیت رسانه ها» مهمترین عامل بازدارنده استفاده از کتابخانه (27/28 %) بود و ضعیف ترین عامل، تأثیرگذاری کم کارکنان (86/7 %) بود. نتیجه گیری : پائین بودن میزان مطالعه قشر تحصیلکرده، از نهادینه نشدن فرهنگ مطالعه در جامعه حکایت دارد. موانعی مانند عدم کفایت تعداد کتابخانه ها، ناکافی بودن خدمات، تنوع آنها و بازاریابی برای خدمات از دیدگاه جوانان تحصیلکرده شناسایی شد. متناسب با این کمبودها نیز پیشنهاداتی نظیر سیاستگذاری برای بهینه سازی خدمات نظیر، بازاریابی خدمات همراه با افزایش تعداد کتابخانه های عمومی پشنهاد شد که می تواند از سوی سیاستکذاران و مجریان سیاستها مورد توجه قرار گیرد.
بررسی وضعیت کتابخانه های عمومی ایران از نظرِ ارائۀ خدمات به معلولان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف کشف وضعیت کتابخانه های عمومی تحت پوشش نهاد کتابخانه های عمومی کشور از نظرِ ارائه خدمات به معلولان (جسمی-حرکتی، نابینایان و کم بینایان، ناشنوایان و کم شنوایان) انجام گرفت. روش: پژوهش حاضر از نظرِ هدف کاربردی و از نظرِ روش اجرا پیمایشی است که به صورت مقطعی انجام شده است. جامعه آماری این پژوهش را کلیه کتابخانه های عمومی تحت پوشش نهاد کتابخانه های عمومی تشکیل می دهند که به صورت سرشماری مورد بررسی قرار گرفتند. ابزار گردآوری اطلاعات پرسش نامه ای محقق ساخته بود. برای تجزیه وتحلیل داده ها و ارائه آمار توصیفی، از نرم افزار SPSS 23 استفاده شد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که از نظرِ ارائه خدمت به گروه های مختلف معلولان، 50 درصد کتابخانه ها به معلولان جسمی-حرکتی ارائه خدمات می کنند اما تنها 11 درصد کتابخانه ها به ناشنوایان و کم شنوایان و 12 درصد به نابینایان و کم بینایان خدمات ارائه می دهند. وضعیت کتابخانه های موردبررسی در هفت مقوله سیاست گذاری و بودجه، دسترس پذیری ساختمان و فضای فیزیکی، تبلیغات و توسعه خدمات ، خدمات و برنامه های جانبی، مجموعه منابع، نیروی انسانی، و تجهیزات و فناوری های کمکی از نظرِ میانگین پایین تر از حد متوسط بود. در این میان، مقوله دسترس پذیری ساختمان و فضای فیزیکی کتابخانه ها، با میانگین 49/2 بالاترین و مقوله آموزش کارکنان با میانگین 49/1 در میان کتابخانه های عمومی کشور پایین ترین میانگین را داشتند. اصالت/ارزش: توجه کتابخانه ها به نیازها و انتظارات معلولان در زمینه خدمات و امکانات امری ضروری است. تاکنون، بررسی وضعیت کتابخانه های عمومی در زمینه ارائه خدمات به معلولان با این حجم از گستردگی انجام نگرفته است. یافته های این پژوهش می تواند راهگشای مسئولان، مدیران و کتابداران کتابخانه های عمومی به منظور ارائه خدمات بهتر به این گروه از جامعه باشد.
خط مشی ناشران در انتخاب موضوع کتاب های تألیفی چاپی کودکان و نوجوانان و تحلیل موضوعی آنها بر اساس نظام رده بندی دهدهی دیویی در فاصله زمانی 1400-1358(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: ناشران با انتشار کتاب هایی با موضوع های متنوع می توانند بر غنای مجموعه انتشاراتی خود بیفزایند. در میان انواع ناشران، ناشران کتاب کودک و نوجوان با توجه به اهمیت این دوره سنی، با انتشار کتاب هایی در زمینه های مختلف نقش بسزایی در پرورش و رشد قوه تخیل کودکان و نوجوانان و ارضای حس کنجکاوی آنها ایفا می کنند. هدف پژوهش حاضر واکاوی خط مشی ناشران در انتخاب موضوع کتاب های تألیفی چاپی کودکان و نوجوانان و تحلیل موضوعی آنها بر اساس رده بندی دهدهی دیویی در سال های 1400-1358 است. روش پژوهش: پژوهش حاضر به لحاظ هدف از نوع کاربردی است. این پژوهش با دو رویکرد کمی و کیفی انجام شده است. در رویکرد کمی، به منظور تحلیل موضوعی کتاب های کودکان و نوجوانان بر اساس رده بندی دهدهی دیویی از روش مشاهده سندی استفاده شده است. به منظور تحلیل خط مشی انتخاب موضوع ناشران کودک و نوجوان از روش نظریه داده بنیاد (گراندد تئوری) استفاده شده است. برای تحلیل موضوعی کتاب های کودکان و نوجوانان، فهرست برگه های کتاب های تألیفی چاپی ناشران مورد مطالعه، موجود در کتابخانه ملی و کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان مورد مطالعه قرار گرفت. همچنین، به منظور مطالعه خط مشی انتخاب موضوع ناشران، مصاحبه نیمه ساختاریافته با 12 ناشر انجام شد که داده ها در سه مرحله کدگذاری، تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج پژوهش حاضر نشان داد که در فاصله زمانی 1400-1358، ناشران کتاب کودک و نوجوان، در مجموع بیشترین تولید کتاب را در رده موضوعی 890 (رده ادبیات فارسی) داشته اند و نتایج بررسی محتوای کتاب های کودکان و نوجوانان بیانگر آن است که کتاب هایی با موضوعات اجتماعی و مذهبی همواره در انتخاب موضوع مورد توجه ناشران بوده است. همچنین نتایج نشان داد که کتاب های علمی، اخلاقی، تربیتی، روانشناسی و کتاب های مرجع برای انتشار کمتر مورد توجه قرار گرفته اند. مطابق با یافته های پژوهش، اقتضائات جامعه و درخواست های مخاطبان در انتخاب موضوع برای نشر کتاب همواره مورد توجه ناشران بوده است. علاوه براین، نتایج این پژوهش نشان داد که مقوله های انتخاب موضوع، خط مشی و برنامه ریزی، گرایش های موضوعی، تعامل و ارتباط و نگرش و دیدگاه ناشران از عوامل مؤثر در انتخاب موضوع است. نتیجه گیری: یافته های پژوهش تصویری از وضعیت نشر کتاب کودک و نوجوان در موضوع های مختلف در چهار دهه اخیر را نشان می دهد. همچنین نتایج حاصل از تحلیل مصاحبه ها، پس از کدگذاری، در قالب مدل پارادایمی قرار گرفته و مدل خط مشی انتخاب موضوع ناشران بر اساس آن شکل گرفته است که این خود می تواند تصویری از نشر کتاب کودک و نوجوان در سه دهه اخیر برای تحلیل و برنامه ریزی به دست دهد. شناسایی عوامل مؤثر بر نشر کتاب کودک و نوجوان، به ناشران کمک می کند تا ضمن شناخت این عوامل و نیز چالش ها و محدودیت ها، گام هایی در جهت بهبود وضعیت نشر کتاب کودک و نوجوان و تنوع موضوعی بردارند.
اثربخشی مداخله آموزشی سواد سلامت مبتنی بر شبکه های اجتماعی بر کیفیت زندگی بازنشستگان صندوق بازنشستگی کشوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف اصلی این پژوهش سنجش اثربخشی آموزش سواد سلامت بازنشستگان صندوق بازنشستگی کشوری مبتنی بر شبکه های اجتماعی است. روش پژوهش: پژوهش حاضر از نظر ماهیت یک پژوهش نیمه آزمایشی بوده و به صورت پیش آزمون پس آزمون انجام شد. جامعه پژوهش، از میان بازنشستگان صندوق بازنشستگی کشوری در کل کشور پس از سنجش کیفیت زندگی ایشان با استفاده از پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی، 80 نفر از میان بازنشستگانی که امتیاز کیفیت زندگی ضعیفی داشتند در دو گروه آزمون و کنترل انتخاب شدند. گروه آزمون به مدت 3 ماه و در 24 جلسه تحت برنامه آموزشی سواد سلامت مبتنی بر شبکه های اجتماعی واتس اپ و تلگرام، طراحی شده بر اساس الگوی طراحی منظم آموزشی جیمز براون قرار گرفتند. پس از آن مجدداً کیفیت زندگی هر دو گروه بررسی و مقایسه شد. برای تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS 23 و از آمارهای توصیفی و استنباطی و از آزمون های کولموگروف اسمیرنف، آزمون t، همچنین آزمون کوواریانس استفاده شد. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که آموزش سواد سلامت مبتنی بر شبکه های اجتماعی باعث تغییر در گروه آزمون شده است و این بدان معناست که برنامه آموزشی سواد سلامت مبتنی بر شبکه اجتماعی بر کیفیت زندگی بازنشستگان صندوق بازنشستگی کشوری تأثیر داشته است. نتیجه گیری: با توجه به یافته های این پژوهش و اثربخشی دوره آموزشی مبتنی بر شبکه های اجتماعی برای بازنشستگان، مدیران و برنامه ریزان حوزه سلامت کشور می توانند با برنامه ریزی های بلندمدت با بهره گیری از شبکه های اجتماعی، شبکه گسترده و یکپارچه ای در کل کشور برای ارتقای سطح سواد سلامت بازنشستگان ایجاد نمایند.
ارزیابی و رتبه بندی میزان التزام شبکه های رسانه ملی به دستور خط فارسی مصوّب فرهنگستان زبان و ادب فارسی با کاربست رهیافتی نوین از نظریه تصمیم گیری های چندمعیاره(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی و آسیب شناسی شبکه های تلویزیونی صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران از منظر بازنماییِ خط فارسی در این رسانه و میزان تبعیت آنها از دستورالعمل مصوب فرهنگستان زبان و ادب فارسی پرداخته است. در این راستا، استفاده از روش های متوالیِ لکسیکوگراف، تخصیص خطی و تاپسیس تعمیم یافته در چارچوب نظریه تصمیم گیری های چندمعیاره به غربالگری شبکه ها و رتبه بندی هفت شبکه بهینه با ترتیب مطلوبیتِ نزولیِ شبکه های دو، سه، تماشا، خبر، یک، چهار و آی فیلم منجر شد. یافته های این پژوهش حاکی از آن است که رسانه ملی در التزام به دستور خط مصوب فرهنگستان به ویژه شاخص های مرتبط با حوزه ذخیره و بازیابی اطلاعات مانند حرکت گذاری هم نام ها، پیوسته نویسی، جدانویسی، و همچنین ترویج آن چندان موفق نبوده و از این منظر در مجموع دارای مطلوبیتی در حد ۳۵ درصد است. در این مقاله، راهکارهایی برای ارتقاء این مطلوبیت نیز پیشنهاد شده است.
ارزیابی رفتار تصویر یابی پژوهشگران رشته معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر شناسایی رفتار تصویریابی در رشته معماری دانشگاه شهید بهشتی بوده است. ازاین رو با بررسی متون مرتبط با بازیابی، رفتار اطلاع یابی، بازیابی تصویر و معماری، به اهمیت تصویر در این رشته و ویژگی های بازیابی های تصویری و راهکارهای بازیابی مبتنی بر تصویر پرداخته شد. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش پیمایشی توصیفی بود. جامعه آماری پژوهش را دو گروه دانشجویان در همه مقاطع و استادان رشته معماری دانشگاه شهید بهشتی تشکیل داد. به دلیل اینکه تعداد استادان و دانشجویان، رشته معماری ۱۲۶۲ نفر بود و بررسی تمامی افراد گروه امکان پذیر نبود، ازاین رو از جامعه نمونه گیری شد. برای تعیین حجم نمونه از فرمول کوکران استفاده و حجم نمونه در این فرمول ۲۹۶ نفر تعیین شد، اما کمی بیش از حجم نمونه یعنی ۳۰۰ پرسشنامه توزیع گردید. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه محقق ساخته استفاده گردید. پس از آن با جمع آوری پرسشنامه ها و بررسی پاسخ ها به صورت داده های آماری در نرم افزار SPSS، خصوصیات رفتار تصویر یابی متخصصان رشته معماری شناسایی شد. یافته ها نشان داد که متخصصان معماری عمدتاً با هدف آشنایی با ایده های خلاق و بهره گیری از جزئیات سازه های معماری از تصاویر بهره گرفته اند و جهت شناسایی جزئیات نیاز تصویری و تصاویر موردنیاز خود نیز معمولاً از شبکه های اجتماعی و موتورها و پایگاه های جستجو تخصصی تصویر و مشورت باهم حرفه ای های خود استفاده کرده اند. نوع محتوای تصویری مورداستفاده آن ها نیز عکس، نقشه و نمودار بود که یافتن آن ها در موتورها و پایگاه های تصویر با محدودسازی اندازه تصویر و دنبال کردن پیونده های مرتبط، محقق می شد. با توجه به سهم کتابخانه در بازیابی تصاویر مبتنی بر داده های پژوهش، در جهت افزایش ارتقای نقش کتابخانه پیشنهاد می شود که کتابخانه و کتابداران در زمینه آگاهی رسانی به گروه های پژوهشی دانشگاه اقداماتی نظیر تهیه بروشور، برگزاری همایش، دوره های بازدید از کتابخانه و کارگاه های آموزشی انجام دهد.