فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۴۱ تا ۲۶۰ مورد از کل ۷٬۵۱۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
رشد و گسترش انقلابی تکنولوژی اطلاعات و ارتباطات (ICT) در سال های اخیر، ظرفیت های ویژه ای را در اختیار برنامه ریزان و تصمیم گیران شهری قرار داده و آن ها را در جهت رفع عیوب و چالش های برنامه ریزی سنتی یاری نموده است. بدین ترتیب، کاربرد این دسته از تکنولوژی ها به عرصه تصمیم سازی و تصمیم گیری مشارکتی نیز ورود پیدا کرده و ضمن شکل گیری مفهومی به نام مشارکت الکترونیک یا آنلاین، تلاش شده است که با استفاده از کاربست ابزارهای تکنولوژی محور در عرصه برنامه ریزی مشارکتی، ضمن کاهش وابستگی فرایندهای مشارکت شهروندی به زمان و مکان، فرصت های بیشتری نیز برای تمامی اقشار اجتماعی و اقتصادی جامعه به منظور مشارکت در تصمیمات شهری فراهم شود.
در همین راستا و با توجه به ضرورت ارتقاء نرخ مشارکت شهروندی در فرایند تهیه طرح های توسعه شهری، بررسی نحوه کاربست رویه های مشارکت الکترونیک در طرح تفصیلی مناطق 1 و 22 شهرداری تهران به عنوان هدف اصلی این پژوهش در نظر گرفته شده است. به منظور دستیابی به این مهم، روش بهترین-بدترین (BWM) مورد استفاده قرار گرفته و پرسش نامه هایی مبتنی بر روش مذکور و بر اساس روش گلوله برفی در میان 43 نفر از متخصصان برنامه ریزی و توسعه شهری مناطق 1 و 22 شهرداری تهران توزیع گردید.
ضمن تجزیه و تحلیل داده های گردآوری شده، مشخص گردید که معیار کارایی مهم ترین معیار و غنای بسترهای علمی کم اهمیت ترین معیار در زمینه انتخاب ابزارهای مشارکت الکترونیک هستند. علاوه بر آن، نرم افزارهای تعاملی نیز به عنوان متناسب ترین ابزار با شرایط زمینه ای مناطق مذکور و سیستم های مشارکتی اطلاعات جغرافیایی به عنوان نامتناسب ترین ابزار تشخیص داده شدند. در ادامه، به بررسی نقاط قوت و ضعف ابزارهای مختلف پراخته شده و مشخص شد که به علت پتانسیل های متفاوت این ابزارها در پاسخگویی به معیارهای مربوطه، ایفای نقش مکمل آن ها در فرایندهای مشارکت الکترونیک بهترین راه حل به منظور دستیابی به اهداف مشارکت شهروندی بهینه خواهد بود.
واکاوی رفتار گله ای کاربران شبکه های اجتماعی در اشتراک و استفاده از اطلاعات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در بسیاری از مواقع، ناآگاهی افراد نسبت به موضوعی سبب می شود که تحت تأثیر افراد دیگر، نسبت به استفاده از اطلاعات یا اشتراک آن اقدام کنند. این رفتار به نوعی نشان دهنده رفتار گلّه ای آنان است. رفتار گلّه ای در زمینه های مختلف اجتماعی و در انواع اجتماعات از شبکه های اجتماعی برخط قابل مشاهده است. بر این مبنا، هدف پژوهش حاضر بررسی رفتار گله ای کاربران شبکه های اجتماعی در اشتراک و استفاده از اطلاعات است.
این پژوهش به شیوه کیفی انجام شد و 38 دانشجوی دوره های مختلف تحصیلی به روش نمونه گیری هدفمند مورد مطالعه قرار گرفتند. داده های مورد نیاز با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته گردآوری شد. روایی ابزار با نظر متخصصان و پایایی آن نیز با روش ضریب کاپا مورد تأیید قرار گرفت.
عوامل مؤثر بر بروز رفتار گله ای کاربران عبارت بودند از: اهداف اشتراک و استفاده از اطلاعات (شغلی، سفر و گردشگری، خاطرات شخصی، اطلاعات علمی، تماس با دیگران، اخبار و مسائل روز، مذهب، تغذیه، هنر و ...)، و روش های کسب اطلاعات برای اشتراک گذاری (همان شبکه اجتماعی، تولید محتوا، و سایر شبکه های اجتماعی). همچنین، الگوی استفاده از اطلاعات (با توجه به اطلاعات و بدون توجه به اطلاعات)، مهارت های فردی (سواد انتقادی، سواد رسانه ای، سواد اطلاعاتی، مهارت های ارتباطی)، و الگوبرداری در اشتراک اطلاعات (حس رقابت، کسب شهرت، انتشار اطلاعات قطره ای، مشاهده نتایج اقدامات دیگران، اطلاع رسانی ناکافی) نیز بر بروز رفتار گله ای مؤثر بودند. شمار زیاد پسندیدن/ نپسندیدن، شمار اعضا، اسکرین شات، شمار زیاد نظرات، شمار زیاد شکلک ها، دوباره پست کردن، اشتراک گذاری، شمار زیاد بازدیدها و مواردی از این دست از جمله نشانگرهای رفتار گله ای هستند.
نتایج پژوهش بیانگر آن است که تفاوت در اهداف اشتراک و استفاده از اطلاعات و همچنین تفاوت های دیگر در زمینه الگو و روش های کسب و اشتراک اطلاعات می تواند زمینه ساز رفتار گله ای کاربران باشد. به هر میزان که کاربران تلاش نمایند مهارت های مربوط به تفکر انتقادی و سواد اطلاعاتی خود را ارتقا دهند، امکان و زمینه بروز رفتار گله ای آنان نیز کاهش پیدا می کند. در این راستا، تلاش برای ارتقای توانمندی کاربران در تحلیل اطلاعات و همچنین مهارت های سواد اطلاعاتی در زمینه شناخت منبع اطلاعات، تشخیص اطلاعات درست و موثق از اطلاعات نادرست سبب خواهد شد که این رفتار کاهش یابد. کسب مهارت های سواد رسانه ای نیز می تواند عامل مؤثر دیگری باشد؛ چرا که در این نوع سواد، افراد می آموزند هر پیام با چه هدفی تهیه شده و از چه ساختاری تبعیت نموده است.
ساخت و اعتباریابی ابزار سرریز اطلاعات در کتابخانه های دانشگاه های علوم پزشکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش ها نشان می دهند مدل های محدودی برای اندازه گیری سرریز اطلاعات در کتابخانه ها طراحی شده اند، ولی تا کنون ابزار معتبر و پایایی برای اندازه گیری سرریز اطلاعات در کتابخانه های دانشگاهی ارائه نشده است. شناسایی عوامل مؤثر بر سرریز اطلاعات و مدیریت صحیح آن در کتابخانه های مورد نظر در ارتقای کارآیی و اثربخشی و درنتیجه موفقیت و رشد آن ها از اهمیت خاصی برخوردار است. هدف از انجام پژوهش حاضر، ساخت و اعتباریابی ابزاری برای تعیین عوامل مؤثر بر سرریز اطلاعات در کتابخانه های دانشگاهی علوم پزشکی است.روش: پژوهش حاضر در دو بخش کیفی (فراترکیب و دلفی) و کمی (پیمایشی تحلیلی) صورت گرفت. جامعه مورد مطالعه در بخش کیفی کلیه مقالات مرتبط از پایگاه های اطلاعاتی معتبر بود که پس از استخراج و غربال گری و با در نظر گرفتن معیارهای ورودی و خروجی 20 مقاله فارسی و لاتین انتخاب شدند. جامعه آماری در بخش دلفی شامل 20 نفر از استادان و خبرگان در زمینه فناوری های اطلاعات و ارتباطات وسرریز اطلاعات در دانشگاه های علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی استان مازندران بود که به روش غیراحتمالی هدفمند و در دسترس انتخاب شدند. در بخش کمّی بر اساس فرمول کوکران 375 نفر از کاربران کتابخانه های علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی استان مازندران به روش طبقه ای تصادقی به عنوان نمونه انتخاب شدند. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی و تحلیل عاملی تأییدی و تحلیل مسیر، با استفاده از نرم افزار آماری اسمارت پی. ال. اس. بهره برده شد.یافته ها: بر اساس یافته های بخش فراترکیب تعداد 7 مؤلفه اصلی به علاوه گویه های آنها (94 گویه) در مورد سرریز اطلاعات استخراج شد. سپس برای تأیید در اختیار پنل دلفی با 20 عضو قرار گرفت. پس از سه مرحله دلفی و پس از انجام اصلاحات و حذف گویه های نامرتبط، با مقدار آماره کندال سه مرحله دلفی به ترتیب 0/672 و 0/713 و 0/721 به اجماع نظری رسید. تحلیل عاملی تأییدی 74 گویه پرسشنامه سرریز اطلاعات در 7 مؤلفه اصلی شناسایی شدند: عامل ایجاد با بار عاملی (0/874)، عوامل فردی با بار عاملی (0/863)، عوامل مؤثر بر کنترل سرریز با بار عاملی (0/877)، عوامل محیطی با بار عاملی (0/902)، راهکارهای تعدیل با بار عاملی (0/698)، تأثیر سرریز بر کاربران با بار عاملی (0/863)، زیرساخت های فناورانه با بار عاملی (0/789). تحلیل عامل تأییدی نشان داد ابزار از برازش مطلوب برخوردار است. پایایی ترکیبی همه عوامل از 0/7 بالاتر بود. مثبت و معنادار بودن همبستگی رتبه مؤلفه های پرسشنامه نشان دهنده روایی همگرای پرسشنامه بود.نتیجه گیری: ابزار ساخته شده معیارهای تعیین وضعیت سرریز اطلاعات را در حوزه علوم پزشکی در اختیار محققان قرار می دهد. عوامل کشف شده شامل عوامل ایجاد، عوامل فردی، عوامل مؤثر بر کنترل، عوامل محیطی، و راهکار های تعدیل سرریزی اطلاعات بودند که با سنجش در محیط آزمایشیِ علوم پزشکی مازنداران، ضمن تأیید کارایی آن ها در محیط دانشگاهی و علوم پزشکی مشخص شد که ابزار ساخته شده از نظر کیفی و کمی قابلیت سنجش متغیر مورد نظر را دارا است.
واکاوی نقش عوامل اثرگذار بر هم آفرینی ارزش از طریق فناوری های مجهز به هوش مصنوعی و مدیریت دانش در صنعت گردشگری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کتابداری و اطلاع رسانی دوره ۲۶ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۱۰۱)
115 - 142
حوزههای تخصصی:
هدف: در قرن بیست و یکم رشد فناوری های نوین در همه حوزه ها به ویژه گردشگری امری اجتناب ناپذیر است. همچنین در عصر حاضر، بسیاری از تئوری های خدمات در حال بازخوانی و ارائه عملی آن ها نیز مطابق با منطق جدید در حال تغییر است و پیشرفت مداوم در توسعه فناوری اطلاعات و ارتباطات هم موجب تحولات چشمگیر در رفتارهای گردشگری شده است. هوشمندسازی در گردشگری، نسل جدیدی از فناوری اطلاعات و ارتباطات برای پیش بینی و پاسخگویی مناسب به نیازهای فردی گردشگران و استفاده مؤثر از منابع گردشگری در مقصد (ها) گردشگری، به اشتراک گذاری عمومی اطلاعات و تجربه گردشگری و ترویج یکپارچکی منابع اجتماعی است. از این رو، در پژوهش حاضر به واکاوی عوامل مؤثر بر هم آفرینی ارزش از طریف فناوری های مجهز به هوش مصنوعی و مدیریت دانش در صنعت گردشگری پرداخته می شود.روش: این مطالعه از نظر هدف، کاربردی است و از دیدگاه نحوه گردآوری داد ه ها نیز، این بررسی در حوزه تحقیقات توصیفی از نوع پیمایشی قرار دارد. جامعه آماری پژوهش حاضر متشکل از مشتریان و خبرگان صنعت گردشگری و مهمان نوازی است که تعداد ۱۹۰ نفر از اعضای نمونه در دسترس قرار گرفته و پرسشنامه ها تکمیل شد. در این پژوهش برای گردآوری داده ها از دو روش کتابخانه ای و میدانی استفاده شده است و متغیرهای مورد بررسی در مطالعه حاضر از طریق نظرخواهی با استفاده از «پرسشنامه الکترونیکی بومی سازی شده» مورد سنجش قرار گرفته اند. جهت سنجش عوامل مبتنی بر مشتری با ۸ گویه؛ فناوری های مجهز به هوش مصنوعی با 5 گویه؛ مدیریت دانش با 4 گویه و نهایتاً اثربخشی هم آفرینی ارزش با ۶، بر اساس طیف 5 گزینه ای لیکرت استفاده شده است. همچنین روایی صوری این پرسشنامه با نظر اساتید و صاحبنظران متخصص در این حوزه و روایی محتوای آن با شاخص روایی محتوای نسبی با تکیه بر نظرات 10 نفر از خبرگان آگاه به موضوع پژوهش و پایایی یا اعتبار آن نیز با کمک آزمون ضریب آلفای کرونباخ تأیید شده است.یافته ها: عوامل مبتنی بر مشتری با ضریب ۳۶۴/۰ بر اثربخشی هم آفرینی ارزش، فناوری مجهز به هوش مصنوعی با ضریب ۸۰۲/۰ بر عوامل مبتنی بر مشتری و با ضریب ۰۹۷/۱ بر اثربخشی هم آفرینی ارزش و نهایتاً مدیریت دانش با ضریب ۵۴۰/۰ بر اثربخشی هم آفرینی ارزش تأثیر معنی دار دارد. عوامل مبتنی بر مشتری با ضریب ۲۹۲/۰ توانست رابطه بین فناوری مجهز به هوش مصنوعی و اثربخشی هم آفرینی ارزش را میانجی گری کند. نتیجه گیری: بررسی نتایج این تحقیق نشان داد که تأثیر معنی دار عوامل مبتنی بر مشتری، فناوری های مجهز به هوش مصنوعی و مدیریت دانش بر اثربخشی هم آفرینی ارزش مورد تأیید قرار گرفت و عوامل مبتنی بر مشتری توانست رابطه بین فناوری های مجهز به هوش مصنوعی و اثربخشی هم آفرینی ارزش را میانجی گری کند. نهایتاً فناوری های مجهز به هوش مصنوعی توانست رابطه بین عوامل مبتنی بر مشتری و اثربخشی هم آفرینی ارزش را میانجی گری نماید.
تنوع ساختاری و موضوعی نسخه های خطّی طبّی دورۀ قاجار موجود در کتابخانه های ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: در ایران مانند سایر جوامع، علم طب از اهمیت ویژه ای برخوردار بوده و در ادوار تاریخی مختلف، نسخ خطی بسیاری در زمینه طب نگاشته شده است. از آنجا که دوره قاجار در تاریخ علم طب و پزشکی ایران یکی از مهم ترین ادوار تاریخی است، هدف این پژوهش شناخت و بررسی نسخه های خطّی طبّی این عصر از نظر ساختاری و موضوعی آن ها است.روش: این تحقیق، به شیوه کتابخانه ای و با روش تحقیق پیمایشی از نوع تحلیل محتوا انجام شده است. جامعه آماری این پژوهش نسخه های طبّی عصر قاجار موجود در فهرستگان نسخه طبّی ایران (فنخا) است که با جست وجو در بیش از 320000 نسخه معرفی شده در آن فهرستگان به شیوه سرشماری، تعداد ۱۱۳۵ عنوان کتاب طبی دوره قاجار در 3136 نسخه، شمارش و جدا شده و مورد بررسی قرار گرفته است. ابزار گردآوری داده ها، سیاهه وارسی است. تجزیه و تحلیل داده ها نیز با کمک جداول و نمودارهای آماری انجام شده است.یافته ها: در میان نسخه های خطی مورد تحقیق، تعداد ۱۱۳۵ نسخه خطی دارای عنوان غیر تکراری یافت شد که ۲۶۵ مورد از این نسخه ها تألیفات عصر قاجار بودند و مابقی آن، استنساخ های متعدد از این نسخه ها است. از نظر محتوایی، موضوعات داروسازی و داروشناسی (21/1 درصد) و شناخت بیماری ها (21/1 درصد) و درمان بیماری (19/3 درصد) از موضوعات پرکاربرد در این نسخه ها هستند.موضوعات گیاهان دارویی، مامایی، طب کیمیاوی و طب در سفر هر کدام کمتر از 2 درصد از نسخه ها را به خود اختصاص داده است. از میان ۱۱۳۵ عنوان نسخه طبی غیرتکراری در عصر قاجار 49/9 درصد از کل این نسخ برابر با ۵۶۷ مورد با ساختار رساله بوده اند و تعداد ۴۷۴ نسخه برابر با 41/7 درصد از کل نسخه ها نیز با ساختار کتاب بوده اند. تعداد ۶ نسخه 0/5 درصد از کل) از لحاظ کتاب یا رساله بودن مشخص نشدند. ۸۸ مورد از نسخه های طبی مورد بررسی قرارگرفته (۷/۷ درصد) نیز بدون اطلاعات بودند.نتیجه گیری: با توجه به بیماری های موجود در عصر قاجار مانند طاعون، وبا، حصبه و آبله، جلوگیری از این بیماری ها و درمان این بیماری ها بسیار مورد توجه اطبا قرار می گرفته و رساله ها و کتب مختلفی در این باب نوشته شده است. چنانکه با ورود داروسازی نوین به ایران و ظهور و رواج داروهای غیر گیاهی (شیمیایی)، داروسازی و داروشناسی در این دوره از موضوعاتِ پرکاربرد است. در عصر قاجار تألیف و استنساخ نسخ خطی بسیار مهم بوده است و کاتبان اغلب خود را با القابی مانند حکیم و طبیب معرفی می کردند. این امر نشان دهنده فعالیت گسترده طبیبان در سنت کتابت و نسخه نویسی است. بیشترین تعداد نسخ خطی در این عصر با ساختار رساله بوده است. موجز و تخصصی بودن رسالات و همچنین سرعت زیاد در نشر موضوع در قالب رساله را می توان دلیل این موضوع دانست. همچنین با رواج سیستم آموزشی ساختار رساله به دلیل مناسب بودن برای جزوات درسی بیش از پیش مورد توجه قرار گرفته بود. علاوه بر زیاد بودن رساله های خطی، تألیف و استنساخ ساختار کتاب نیز بسیار مورد توجه طبیبان این دوره بوده است. نسخه های خطی با ساختار کتاب نیز به دلیل آنکه مفصل هستند و نویسنده قادر است در موضوعی کلی چندین باب را بیان کند، همین طور برای نگارش کتب مرجع مورد توجه بوده اند. بسیاری از کتب پیشینیان نیز در این دوره مورد توجه و استنساخ قرار گرفته اند.
بررسی میزان آشنایی کتابداران دانشگاه های علوم پزشکی با مهارت های فردی و سازمانی مدیریت زمان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
دانش شناسی سال ۱۶ بهار ۱۴۰۲ شماره ۶۰
37 - 49
حوزههای تخصصی:
هدف: مدیریت زمان از جمله اصول مدیریت اثربخش است که نیازمند برخى مهارت هاست. می توان آن را به دو مقوله کلی مهارت فردی و سازمانی تقسیم کرد. این پژوهش به دنبال بررسی چگونگی رابطه بین مقوله های مهارت فردی، سازمانی در مدیریت زمان و میزان آشنایی کتابداران شاغل درکتابخانه های دانشگاه های علوم پزشکی مستقردر شهر تهران با این مولفه ها می باشد.روش پژوهش: در این پژوهش روش تحقیق توصیفی و از نوع کاربردی بود. جامعه آماری شامل تمامی کتابداران کتابخانه های دانشگاه های علوم پزشکی تهران که با روش نمونه گیری تمام شمار در دسترس135 نفر از آنها انتخاب شدند. جهت گردآوری داده ها از پرسشنامه ی پژوهشگرساخت دو قسمتی جمعیت شناختی و سنجش مهارت فردی و سازمانی مدیریت زمان استفاده شد. داده های گردآوری شده با استفاده از شاخص های آماری توصیفی، آزمون همبستگی پیرسون و t تک نمونه در نرم افزار SPSS19 تجزیه وتحلیل شدند.یافته ها: رابطه بین مهارت فردی با رفتار سازمانی با ضریب همبستگی192/0 مثبت می باشد (05/0>p) میزان آشنایی کتابداران با مهارت فردی مدیریت زمان در وضعیت خوب و مهارت سازمانی بسیار خوب بود. از نظر جنسیت و نوع دانشگاه کاربرد مهار ت های مدیریت زمان تفاوتی نداشت و تقریباً برابر بود.نتیجه گیرى: آشنایی کتابداران با مولفه های مهارت های سازمانی بیش از مهارتهای فردی بود و بین مهارت های فردی مدیریت زمان با ابعاد ششگانه مهارت های سازمانی رابطه مثبت و معناداری وجود داشت و در مولفه هدف گذاری، بیشترین رابطه و تفویض اختیار کمترین ارتباط دیده شد.
واکاوی عوامل موثر بر سازماندهی منابع در سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: شناسایی و تحلیل عوامل درونی و بیرونی مؤثر بر سازماندهی منابع کتابی در سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران.روش: پژوهش حاضر از نوع کاربردی است و با روش مطالعه کتابخانه ای اسنادی و پیمایشی انجام شد. جامعه پژوهش شامل دو گروه خبرگان حوزه سازماندهی داخل سازمان (10 نفر) و متخصصان سازماندهی از داخل و بیرون سازمان(40 نفر) بودند که به دلیل تجربیات و تخصص آنها به صورت هدفمند انتخاب شدند. در این پژوهش اطلاعات از طریق مطالعه کتابخانه ای، جلسات طوفان فکری و بحث و گفت وگو، و پرسشنامه گردآوری شد. تحلیل داده ها با استفاده از ماتریس SWOT انجام شد.یافته ها: مجموع امتیاز عوامل درونی ۳/۵۱۲۸ و عوامل بیرونی ۳/۳۸۸۶ به دست آمد.عوامل درونی شامل این موارد است: فهرستنویسی پیش از انتشار و بازبینی و تکمیل رکوردهای فیپا، سازماندهی استاندارد منابع، تدوین استانداردها و ابزارهای تخصصی، توسعه منابع مرجع سازماندهی کنترل کیفیت سازماندهی،تولید قالب فراداده ای مارک، مشارکت متخصصان موضوعی در تحلیل موضوعی منابع، توسعه مارک ایران، عدم کاربست عملی یافته های پژوهش های سازماندهی منابع، ضعف همکاری با کتابخانه ها و موسسات فعال در حوزه سازماندهی، مشکلات ساختاری داده های کتابشناختی و مستند برای مهاجرت به محیط داده های پیوندی و وب معنایی، مشکلات فناورانه توسعه پیاده سازی استانداردهای جدید، عدم جذب و تربیت کارشناسان جدید در حوزه سازماندهی، کمبود نیروی انسانی متخصص،مشکلات برون سپاری سازماندهی، تأثیر منفی تمرکز بر کمیت بر کیفیتِ سازماندهی منابع کتابی، مشکلات دورکاری،مشکلات فضای کاری.عوامل بیرونی شامل این موارد است: نقش حاکمیتی سازمان و ارائه الگوها و استانداردهای سازماندهی، قانون واسپاری، امکان مهاجرت داده های کتابشناختی به محیط وب معنایی و داده های پیوندی، همکاری متخصصان حوزه سازماندهی سازمان در زمینه آموزش دانشجویان و راهنمایی و مشاوره پایان نامه های دانشجویی، توسعه پژوهش های کاربردی سازماندهی، آمادگی مدیران و کارشناسان در پذیرش الگوها و قالب های جدید سازماندهی منابع کتابی، حمایت از متخصصان برای مشارکت در مجامع بین المللی، همکاری با سایر مؤسسات و اشتراک تجارب و ظرفیت ها برای توسعه سازماندهی، امکان افزایش مشارکت کاربران در سازماندهی، عدم اختصاص بودجه مناسب برای پروژه های کاربردی حوزه سازماندهی، عدم ارتقا و توسعه نرم افزار جامع کتابخانه (رسا) برای پیاده سازی استانداردهای جدید، ضعف در ارائه آموزش های روزآمد، نبود راهبرد یکپارچه در سازمان برای سازماندهی منابع (چاپی و دیجیتال)، عدم تمرکز فرایند سازماندهی، نگرانی های شغلی کارشناسان.پیاده سازی الگوهای جدید، سازماندهی قالب های جدید منابع، تعامل با ذی نفعان، انتشار داده ها در وب معنایی، سازماندهی هوشمند، پالایش فراداده ها، امکان مشارکت کاربران، نظارت کیفی، آموزش روزآمد، حضور در مجامع تخصصی، و بهبود شرایط کاری، از راهبردهای پیشنهادی است.نتیجه گیری:روزآمدسازی روش ها و ابزارها برای انتشار فراداده ها در وب معنایی در قالب داده های پیوندی و توسعه هستی نگاری ها، تأکید بر سازماندهی اجتماعی، و فراهم کردن زمینه های تعامل با ذی نفعان به منظور اشتراک دانش و امکانات، باعث روزآمدی و توسعه آموزش کارشناسان می شود، و انجام پژوهش های کاربردی و بهبود مدیریت نیز باعث افزایش کیفیت این حوزه خواهد شد.
تحلیلی بر محتوای ارائه شده توسط کتابخانه های عمومی در شبکه های اجتماعی در دوران همه گیری کووید-19(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات اطلاع رسانی و کتابخانه های عمومی دوره ۲۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۱۱۴) ویژهنامه کووید-۱۹
۳۱۵-۲۹۸
حوزههای تخصصی:
هدف: شیوع کرونا و تعطیلی کتابخانه های عمومی موجب شد فعالیت های کتابخانه ها در فضای مجازی ادامه یابد و کتابداران به دنبال تولید محتوا برای کتابخانه های خود باشند. کتابخانه های وابسته به نهاد کتابخانه های عمومی کشور در این مدت در بستر شبکه های مجازی فعالیت داشتند و به ویژه تولید محتوا توسط کتابداران مورد حمایت و تشویق قرار گرفت. هدف پژوهش حاضر تحلیل محتوای تولیدشده توسط کتابداران کتابخانه های عمومی ایران در شرایط دورکاری ناشی از شیوع کرونا در بستر اینستاگرام است. روش : پژوهش حاضر توصیفی و کاربردی است و با استفاده از روشِ اسنادی ازطریق مراجعه به محتوای صفحات مجازی کتابداران کتابخانه های عمومی در شبکه اجتماعی اینستاگرام صورت گرفته است. از میان 2700 کتابخانه عمومی وابسته به نهاد کتابخانه های عمومی کشور، نمونه ای شامل 336 کتابخانه با استفاده از جدول مورگان به صورت طبقه بندی شده و با رعایت توزیع نمونه در استان های مختلف انتخاب شد. اطلاعات مربوط به پست ها، دنبال کنندگان و تگ های موضوعی استخراج و در نرم افزار اکسل وارد شد. برای این منظور، پست های موجود با توجه به تاریخ انتشار هر پست (پیش از دوران همه گیری کرونا، دوران تعطیلی کتابخانه ها در همه گیری کرونا و پس از آن) تفکیک شدند. در بخش تحلیلی، آزمون های هم بستگی و رگرسیون برای آزمون فرضیه های پژوهش به کار گرفته شد. یافته ها: محتوای تولیدشده در چهار گروه اصلی کارگاه ها، کلاس های آموزشی، برنامه های فرهنگی و برنامه های مناسبتی دسته بندی شد. از نظر محتوای تولید شده، در بخش کارگاه های آموزشی، استان تهران با 804 پست بیشترین و استان قم با 98 پست کمترین تعداد را داراست. در بخش کلاس های آموزشی، استان تهران با 75 پست بیشترین و استان چهارمحال و بختیاری با 3 پست کمترین تعداد را به خود اختصاص می دهد. در بخش اطلاع رسانی فراخوان های فرهنگی-ادبی، استان تهران با 112 پست بیشترین و استان آذربایجان شرقی با کمترین تعداد پست را داراست. در بخش برنامه های مناسبتی، استان تهران با 121 پست بیشترین و استان های کردستان وکهگیلویه و بویراحمد با 11 پست کمترین تعداد پست را به خود اختصاص دادند. آزمون فرضیه های پژوهش نشان داد که بین درجه کتابخانه و میزان محتوای تولیدشده، تعداد دنبال کنندگان و میزان تولید محتوا، درجه کتابخانه و فاصله بین انتشار پست ها و تعداد دنبال کنندگان و فاصله پست ها رابطه ای معنادار وجود دارد. اصالت/ارزش: شرایط کرونا و قرنطینه در دوره همه گیری کرونا باعث شد تا کتابخانه های عمومی فعالیت های خود را در بستر فضای مجازی ادامه دهند و اطلاع رسانی برنامه های آموزشی، فرهنگی و هنری کتابخانه ها از این طریق افزایش یابد. در پژوهش حاضر، مشخص شد که کتابخانه های کوچک تر، مطالب بیشتر و متنوع تری در بستر اینستاگرام عرضه کرده اند. به نظر می رسد که ارتباط نزدیک تری بین جوامع محلی و کتابداران کتابخانه های کوچک تر وجود دارد و مخاطبان این کتابخانه ها علاقه ای بیشتر به دنبال کردن صفحات کتابخانه های خود دارند، و این امر نیز به نوبه خود می تواند زمینه ساز تولید بیشتر مطالب و اخبار مرتبط با کتابخانه ها شود. تجربه حاصل از تولید محتوای آنلاین در شرایط همه گیری کرونا می تواند در گسترش دامنه خدمات غیرحضوری کتابخانه ها، مدیریت شرایط بحران و ایجاد انگیزه در کتابداران برای تولید محتوا به کار گرفته شود.
تخمین تعداد موضوعات در مدلسازی موضوعی روی مقالات علمی فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با افزایش داده ها در سال های اخیر که عمدتا غیرساخت یافته هستند، بدست آوردن اطلاعات دلخواه و مرتبط با پیچیدگی هایی همراه می شود. هوش مصنوعی با ارائه تکنیک هایی کمک می کند تا بتوان اطلاعات ارزشمندی را از داده ها استخراج کرد. یکی از تکنیک های قوی برای تحلیل مجموعه بزرگی از متون، مدلسازی موضوعی است که در واقع فرآیند تشخیص خودکار موضوعات در یک متن با هدف کشف الگوهای پنهان می باشد. بزرگترین چالش موجود در مدلسازی موضوعی، تشخیص تعداد موضوعات موجود می باشد که نتیجه نهایی به این پارامتر وابسته است. این پژوهش با مقایسه دو روش، یکی مبتنی بر گریدی و دیگری مبتنی بر نظریه بازبهنجاری، این پارامتر را برای مقالات نشریات فارسی تخمین زده است. روش گریدی با تعریف یک معیار برای ارزیابی مدل موضوعی و بدست آوردن این معیار با توجه به مقادیر مختلف تعداد موضوعات، می تواند تعداد موضوعات بهینه را تخمین بزند. الگوریتم دیگر مبتنی بر نظریه بازبهنجاری است که در واقع یک فرمولاسیون ریاضی برای ساخت یک رویه برای تغییر مقیاس سیستم تحت بررسی می باشد؛ به صورتی که رفتار سیستم حفظ شود و تغییری در روند آن ایجاد نشود. با استفاده از این نظریه و استفاده از اطلاعات مرحله قبل، می توان تعداد موضوعات را با سرعت تخمین زد. همچنین مدت زمان اجرای هر دو الگوریتم روی مقالات نشریات مختلف فارسی، ارائه و با یکدیگر مقایسه شده است. یافته ها نشان دهنده سرعت روش مبتنی بر نظریه بازبهنجاری در تخمین تعداد موضوعات موجود در مقالات نشریات فارسی است. به عنوان دستاورد دیگری از این پژوهش، لیستی از ایست واژه هایی که منحصرا مربوط به مقالات فارسی هستند، استخراج و ارائه گردید.
تاثیر فرآیند جستجوی اطلاعات مبتنی بر وظایف کاری در یادگیری دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه، در پژوهش های علوم کتابداری و اطلاع رسانی، پیوندِ بین فرایند جستجو و یادگیری بسیار مورد بحث و تبادل نظر قرار می گیرد. بنظر میرسد جستجو برای یادگیری سبب جستجوی اکتشافی شده و جستجوی اکتشافی به کاربران در کشف مفاهیم کمک نموده تا بر عدم قطعیت خود غلبه کنند و در نهایت به یادگیری منجر شود. آنچه که به ندرت مورد توجه قرار گرفته است، میزان تاثیر فرایند جستجو بر یادگیری و میزان تغییر دانش تا رسیدن به سطح خبرگی است. از این رو، مقاله حاضر بر اساس یافته های پژوهشی با هدف تعیین تاثیر فرآیند جستجوی اطلاعات مبتنی بر وظایف کاری در یادگیری تدوین گردید. برای این منظور از یک طرح نیمه تجربی از نوع تک گروهی با پیش آزمون- پس آزمون در سال 1400 استفاده شد. جامعه آماری دانشجویان ترم شش پرستاری دانشگاه علوم پزشکی بوشهر بودند که در این پژوهش 38 نفر از این دانشجویان بطور تصادفی در پژوهش مشارکت کردند. در ابتدا، یک کارگاه آموزشی به منظور آشنایی با ترسیم نقشه مفهومی و کارگاه جستجو در منابع اطلاعاتی برگزار گردید. سپس، به دانشجوها دو وظیفه کاری (پیچیده و ساده) داده شد و از آنها خواسته شد تا قبل و بعد از جستجو نقشه های مفهومی خود در ارتباط با وظیفه کاری ترسیم نمایند. برای توصیف و تحلیل اطلاعات در این پژوهش، از نمره گذاری نقشه مفهومی (نوعی آنالیز محتوای کمی) برای تعیین میزان یادگیری، روش اقلیدسی برای بررسی میزان تغییر دانش تا رسیدن به سطح خبرگی و روش مقایسه زوجی برای بررسی تفاوت میزان یادگیری قبل و بعد از جستجو استفاده شد. یافته ها نشان داد که تفاوت میانگین قبل و بعد از جستجو در هر دو سناریو معنی دار بود (001/0P<). همچنین با اطمینان بالا تفاوت معنی دار میانگین نمرات قبل و بعد از جستجو با نمره نقشه مفهومی داشت؛ ولی در مقایسه با میزان رشد یادگیری با توجه به نمره خبره پایین بود. همچنین، تفاوت میانگین نقشه مفهومی بین سناریوی پیچیده و ساده معنی دار نبود. نتایج نشان دهنده اثربخشی جستجو بعنوان یک روش یادگیری بود بنابراین پیشنهاد می شود اساتید کتابداری و اطلاع رسانی ضمن معرفی جستجو بعنوان یک روش یادگیری در کنار سایر روش های برای افزایش آگاهی و پرورش مهارت های تفکر خلاق در جامعه دانشگاهی معرفی نمایند.
ارائه چارچوب پیشنهادی الزامات فنی حمایت از کپی رایت منابع اطلاعاتی در سامانه های اطلاعاتی سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران (با تکنیک دلفی فازی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی الزامات فنی حفاظت از کپی رایت منابع اطلاعاتی در سامانه های اطلاعاتی سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران و سپس ارزیابی آنها انجام شده است. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی است به این دلیل که شناسایی الزامات فنی می تواند به بهبود حفاظت از حقوق پدیدآورندگان در سامانه ها کمک کند. برای گردآوری داده ها از رویکرد کیفی استفاده شده و روش تحلیل اسنادی، تحلیل مضمون و فن دلفی فازی به کار رفته است. جامعه پژوهش شامل سامانه های سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران و تعداد 21 نفر (10 نفر در مصاحبه و 11 نفر در پنل دلفی) از متخصصان حوزه کتابخانه های دیجیتال، فناوری اطلاعات و سامانه های اطلاعاتی برای شرکت در مصاحبه و پنل دلفی هستند. سامانه های موردمطالعه عبارتند از: سامانه منابع دیجیتال، شبکه کتابخانه های کشور، شبکه مراکز اسناد کشور، بانک نشریات ایران، فهرستگان نسخ خطی، سنا (سامانه نشریات ایران)، سامانه نشریات علمی ایران. برای تحلیل داده ها از کدگذاری و مقوله بندی مفاهیم در قالب کدگذاری باز برای تحلیل اسنادی و تحلیل مضمون استفاده شد. تحلیل کیفی داده ها با روش تحلیل مضمون به صورت دستی و با استفاده از نسخه 2020 نرم افزار مکس.کیو.دی.ای انجام شد. همچنین برای تحلیل شاخص ها در روش دلفی فازی، از پیمایش توصیفی استفاده شد و محاسبات با استفاده از اکسل صورت گرفت. برای نمایش و ترسیم بهتر شاخص ها، نرم افزار Tableau نسخه 2018 به کار رفته است. یافته ها با استفاده از روش تحلیل مضمون بیانگر شناسایی 70 شاخص الزامات فنی پیشگیرانه است. این شاخص ها در اختیار 11 خبره قرار گرفت و پس از دو دور انجام پنل دلفی فازی، توافق بر روی 69 شاخص که شامل 12 مولفه بودند، صورت گرفت. در نهایت شاخص "استفاده از آدوب ریدر و سایر ابزارها" از سیاهه وارسی حذف شد. استفاده از رویکرد مثلث سازی روش شناختی تاییدی بر اعتبار پژوهش است. یافته ها نشان می دهد، در سامانه های موردبررسی، اغلب شاخص های فنی مربوط به الزامات فنی پیشگیرانه استفاده نمی شود. امنیت شبکه؛ استانداردها و چارچوب ها؛ احراز هویت؛ ابزارهای خوانش دیجیتال؛ حفاظت دیجیتال؛ سیستم های پرداخت؛ فراداده حقوقی؛ کنترل دسترسی؛ کنترل کپی؛ مجوز؛ مخزن دیجیتال و نقل و انتقال، 12 مولفه الزامات فنی پیشگیرانه را شکل داده اند. همچنین یافته های پژوهش حاکی از آن است که سامانه های دیجیتالی و کتابشناختی از نظر بهره گیری از الزامات فنی پیشگیرانه برای رعایت کپی رایت نیز در سطح ضعیفی قرار دارند. نتایج این پژوهش استفاده از الزامات فنی از جمله: ریزدانگی، تدوین سیاست کپی رایت و استفاده از فراداده حقوقی، توسعه و روزآمدنگه داشتن سامانه ها و ارتباط و تعامل با شرکت پشتیبان نرم افزار، استاندارد متس و بهره گیری از مخزن دیجیتالی را در سامانه-های مورد مطالعه به منظور حفاظت از حقوق پدیدآورندگان و ذینفعان آثار پیشنهاد می دهد.
توسعه سیستم پیشنهاددهنده بر مبنای استدلال نمونه محور برای نمایه سازی مستندات علمی فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
استخراج کلیدواژه یکی از مهمترین قدم های فرآیند نمایه سازی مستندات است. کلیدواژه ها توصیفگرهای مفهومی هستند که می توانند در جستجو و بازیابی اطلاعات و نیز اشاعه آنها بکارگرفته شوند. در پایگاه های دربردارنده اسناد علمی مانند پایگاه علمی گنج پژوهشگاه علوم و فناوری اطلاعات ایران، کلیدواژه ها نقش مهمتری دارند و تخصیص کلیدواژه های تخصصی چالش برانگیزتر است چرا که این پایگاه ها دربرگیرنده اسناد تخصصی با حوزه های علمی مختلفی هستند. فرآیند نمایه-سازی دستی بسیار زمان بر است و با توجه به افزایش حجم تولید و ثبت مستندات علمی، نیاز است که این فرایند با سرعت بیشتری صورت گیرد. لذا استفاده از روش های ماشینی هوشمند برای پیشنهاد و تخصیص کلیدواژه ضروری است. تحلیل آماری و معنایی اسناد و استفاده از روش های یادگیری ماشین از جمله روش های پرکاربرد در بسیاری از پایگاه های اطلاعات علمی دنیا است. بر همین اساس، در این پژوهش روشی برای پیشنهاد کلیدواژه به مستندات علمی فارسی بر مبنای روش های هوشمند پردازش متن و یادگیری ماشین ارائه شده است. این روش بر مبنای سیستم های پیشنهاددهنده و استدلال نمونه محور است که براساس آن، مجموعه ای از کلیدواژه های مرتبط با یک سند به نمایه ساز پیشنهاد می شود تا او سریعتر بتواند کلیدواژه های مناسب را انتخاب کند. به بیانی دیگر، ابتدا اسناد مشابه با سند جدید براساس روش های TFIDFو روش های بازنمایی کلمه-به-بردار، بازیابی شده و سپس کلیدواژه های کاندید از بین اسناد مشابه براساس یک تابع رتبه بندی انتخاب می شوند. روش پیشنهادی بر مجموعه ای از اسناد پایگاه گنج در سه حوزه فنی و مهندسی، هنر و ادبیات، و علوم انسانی، پیاده سازی و نتایج آن با معیارهایی نظیر دقت، فراخوانی و نظرات متخصصین ارزیابی شده است.
خدمات داده های پژوهشی در کتابخانه های مرکزی دانشگاه های دولتی وابسته به وزارت علوم، تحقیقات و فناوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بازیابی دانش و نظام های معنایی سال ۱۰ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳۷
67 - 112
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف شناسایی وضعیت خدمات داده های پژوهشی در کتابخانه های مرکزی دانشگاه های دولتی وابسته به وزارت علوم، تحقیقات و فناوری (عتف) و تعیین وضعیت و شناسایی اهمیت و ملزومات آن انجام شد. پژوهش از نظر هدف کاربردی است که به روش توصیفی-پیمایشی انجام شد. جهت گردآوری داده ها از پرسشنامه محقق ساخته با 49 گویه استفاده شد. نمونه پژوهش را 72 نفر از مدیران کتابخانه های مرکزی دانشگاه های دولتی وابسته به وزارت عتف تشکیل دادند. طبق یافته ها نگرش مدیران کتابخانه ها نسبت به اهمیت انجام این خدمات توسط کتابخانه مثبت است و همه ملزومات ذکرشده، اهمیت دارند. وجود زیرساخت های فناوری مناسب، با میانگین 85/8؛ تهیه و توسعه نرم افزار مخزن سازمانی برای مدیریت داده های پژوهشی، با میانگین 85/8؛ وجود برنامه ای مدون برای انجام این خدمات، با میانگین 76/8؛ توسعه دانش و مهارت کتابداران در زمینه خدمات داده های پژوهشی، با میانگین 42/8 و تمایل کتابداران به توسعه دانش خود مهم ترین ملزومات انجام خدمات داده های پژوهشی، با میانگین 33/8 هستند. تعداد زیادی از کتابخانه ها قصد انجام خدمات داده های پژوهشی بین یک تا سه سال آینده و یا بیش از سه سال آینده را دارند، تعدادی از آن ها هیچ برنامه ای برای انجام این خدمات ندارند، تعداد اندکی این خدمات را تا حدودی انجام می دهند. شمار خیلی کمی این خدمات را به طور کامل انجام می دهند. از دید مدیران کتابخانه ها میانگین میزان مهارت کتابداران کتابخانه های موردمطالعه در حد متوسط است. با توجه به اهمیت انجام خدمات داده های پژوهشی توسط کتابخانه های دانشگاهی، تمهید کردن ملزومات انجام این خدمات می تواند در بهبود وضعیت انجام این خدمات در کتابخانه های دانشگاهی مؤثر واقع شود.
شناسایی مؤلفه های تحول دیجیتال کتابخانه های دانشگاهی با استفاده از روش فرا ترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کتابداری و اطلاع رسانی دوره ۲۶ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۱۰۲)
156 - 186
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از انجام پژوهش حاضر شناسایی مؤلفه ها و ابعاد تحول دیجیتال کتابخانه های دانشگاهی است.روش شناسی: رویکرد پژوهش حاضر کیفی است و از روش هفت مرحله ای فراترکیب سندلوسکی و باروسو (2007) استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه آثار علمی مرتبط با مبانی و ابعاد تحول دیجیتال کتابخانه های دانشگاهی مشتمل بر اثر بازیابی شده از 12 پایگاه اطلاعات علمی در بازه زمانی 2004 تا 2022 میلادی (مصادف با 1383 تا 1401) است که از این میان با انجام فرایند غربالگری، 32 اثر به منظور بررسی و تحلیل بیشتر انتخاب شدند.یافته ها: در مجموع تعداد 7 مقوله اصلی و 24 مفهوم شامل فرهنگ دیجیتال (نگرش دیجیتالی، کاربرمحوری، چابکی، مشارکت و همکاری، خلاقیت و نوآوری، یادگیری مهارت های دیجیتالی کارکنان)، کتابدار دیجیتال (شایستگی فردی، شایستگی دانشی، شایستگی ارتباطی، شایستگی مهارتی)، مدیر دیجیتال (شایستگی فردی، شایستگی دانشی، شایستگی مهارتی)، خدمات و منابع دیجیتال (سازماندهی مجدد و مطلوب منابع کتابخانه، ارائه خدمات دیجیتالی به کاربران، ارائه خدمات دیجیتالی به دانشگاه)، فناوری های دیجیتالی (زیرساخت دیجیتالی، آمادگی فناورانه، استفاده از فناوری های دیجیتالی)، حمایت و همکاری نهادهای بالادستی و دانشگاه (جهت تأمین نیروی انسانی، جهت تأمین منابع و تجهیزات فناورانه، جهت سیاست گذاری کلان) و فرایند کاری و توسعه استراتژی دیجیتال (دیجیتال سازی فرایندها و توسعه استراتژی دیجیتال کتابخانه) مشخص شدند.نتیجه گیری: این پژوهش نخستین پژوهش در داخل و خارج از ایران است که به طور جامع، مؤلفه های تحول دیجیتال کتابخانه های دانشگاهی را ارائه کرده است. نتایج این پژوهش می تواند راهنمای خوبی برای درک آسان از عوامل مؤثر و الزامات تحول دیجیتال کتابخانه های دانشگاهی و اهمیت درک آن برای مدیران و کتابداران باشد.
A Mixed Methods Approach to Social Control of Cybercultural Transgressions: An Iranian Perspective(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
International Journal of Digital Content Management, Vol. ۴, No. ۶, Winter & Spring ۲۰۲۳
1 - 30
حوزههای تخصصی:
Cyber transgressions (non-normative behaviors, attitudes and conditions) are growing, hence we employed a three-study exploratory sequential mixed method designed to make a taxonomy of Instagram cybercultural transgressions, and cyber social control means; to examine the effects of low self-control, depression, negative interpersonal relationships, computer/ Internet self-efficacy, netiquette, and normative beliefs, and also sociodemographic factors, and media use habits on cybercultural transgressions; and to explore the effectiveness of jurisdiction, non-anonymity, filtering, and forced user migration to domestic social media platforms as cyber social control means. The quantitative findings from 989 participants showed that nondepressed, older, married, middle-income, university educated, non-student users (especially women) with high self-control, more positive interpersonal relationships, moderate levels of computer/ Internet self-efficacy, normative beliefs, and with more years of Internet use experience, and less daily Internet use, who are knowledgeable about netiquette, are parents, have a job (also retired individuals and housewives), do not use VPNs, psychotropic medications, and alcoholic beverages and/ or recreational drugs, do not have previous experience of online victimization, do not associate with online transgressors, and do not feel being in minority, are less likely than others to commit online transgressive behaviors, or consume transgressive content. The importance of jurisdiction and non-anonymity as social control means, and the failure of filtering and forced user migration to Iranian social media platforms are discussed. These findings can be useful in devising new non-coercive policies and initiatives to socially control cybercultural transgressions.
بررسی تجربۀ کاربران در تعامل با پایگاه اطلاعات علمی ایران (گنج) بر پایۀ مؤلفه های مدل لانه زنبوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش، بررسی نحوه تعامل کاربران (دانشجویان دکتری دانشگاه خوارزمی) با پایگاه گنج است تا عملکرد این پایگاه را با توجه به مدل لانه زنبوری تجربه کاربری مورد ارزیابی قرار دهد. این پژوهش از نوع کاربردی و به روش پیمایشی انجام شده است. جامعه مورد مطالعه در این پژوهش 210 نفر از دانشجویان دکتری دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه خوارزمی بودند که با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای تصادفی، 132 نفر به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. ابزار پژوهش، پرسشنامه ای بود که طراحی آن با استفاده از 7 مؤلفه مدل لانه زنبوری مورویل یعنی سودمندی، دسترس پذیری، کاربردپذیری، جست وجوپذیری، اعتبار، مطلوبیت و ارزشمندی پایگاه اطلاعات علمی ایران (گنج) انجام گرفت. تجزیه و تحلیل داده های پژوهش با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی و نرم افزار اس پی اس اس و همچنین نرم افزار ایموس برای تأیید مدل پژوهش با استفاده از روش تحلیل مسیر انجام گرفت. یافته های پژوهش نشان داد که میان دسترس پذیری و کاربردپذیری، سودمندی و دسترس پذیری، مطلوبیت و اعتبار پایگاه گنج تأثیر مثبت زیادی وجود داشته است؛ یعنی با افزایش میزان متغیر دسترس پذیری، میزان متغیر کاربردپذیری و با افزایش میزان متغیر سودمندی، میزان متغیر دسترس پذیری و بالعکس افزایش پیدا می کند. درنتیجه در صورت عدم دسترسی به پایگاه گنج از کاربردپذیری و سودمندی این پایگاه که هدف آن نشر اطلاعات برای پژوهشگران است و همچنین سودمندی خدمات ارائه شده برای محققان توسط این پایگاه کاسته می شود. با افزایش میزان متغیر مطلوبیت، میزان متغیر اعتبار و بالعکس افزایش پیدا می کند. درنتیجه، در صورت نارضایتی دانشجویان از ویژگی های مطلوبیت (طراحی ظاهری، طراحی قابلیت های اجزای جست وجو ...)، اعتمادشان نسبت به پایگاه اطلاعاتی از دست خواهد رفت و اعتبار پایگاه گنج در ارائه خدمات بهتر کاسته می شود. از یافته های این پژوهش این گونه می توان نتیجه گرفت که متغیر «ارزشمندی» به عنوان یک متغیر قوی و نیرومند بر روی سایر متغیرهای پژوهش هم تأثیر مثبت مستقیم و هم تأثیر غیر مستقیم مثبت می گذارد. این یافته نشان می دهد اگر یک پایگاه اطلاعاتی همانند گنج برای کاربران ایجاد ارزش نکند سایر مؤلفه های مرتبط با تجربه کاربری نیز وضعیت مناسبی نخواهند داشت و عکس آن نیز صادق است. در این میان، متغیر دسترس پذیری نیز از اهمیت ویژه ای برخوردار است که سایر متغیرهای پایگاه اطلاعاتی گنج را تحت تأثیر قرار می دهد. در نتیجه عدم دسترسی به پایگاه اطلاعاتی گنج از کاربردپذیری آن کاسته می شود. اگر قابلیت های استفاده از پایگاه اطلاعاتی گنج دچار مشکل گردد از اعتبار و سودمندی آن نیز کاسته می شود و بنابراین کاربران اعتماد خود را نسبت به آن از دست می دهند و کار با این پایگاه برای کاربرانش رضایت بخش و سودمند نخواهد بود.
بررسی رابطه هوش سازمانی و توانمندی مدیران و کارکنان کتابخانه های دانشگاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کتابداری و اطلاع رسانی دوره ۲۶ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۱۰۱)
167 - 190
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه میان هوش سازمانی با توانمندی مدیریتی مدیران و کارکنان کتابخانه های دانشگاهی شهر کرمان است.روش: این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش، توصیفی از نوع همبستگی است. ابزار گرآوری اطلاعات پرسشنامه هوش سازمانی (حاوی 37 پرسش) و پرسشنامه توانمندی های مدیریتی مدیران و کارکنان (حاوی 31 پرسش) است. برای تحلیل داده ها از آمار توصیفی استفاده شده است. جامعه آماری این پژوهش را مدیران و کارکنان کتابخانه های دانشگاهی شهر کرمان تشکیل می دهد. با توجه به محدود بودن آن از روش سرشماری استفاده شد و تمامی جامعه آماری مورد بررسی قرار گرفت.یافته ها: با توجه به یافته های پژوهش می توان اظهار کرد که رابطه معنی داری بین توانمندی های مدیریتی مدیران و کارکنان کتابخانه های دانشگاهی شهر کرمان، با هوش سازمانی وجود دارد. یعنی با افزایش و یا کاهش هوش سازمانی، توانمندی های مدیریتی مدیران و کارکنان افزایش یا کاهش می یابد. همچنین یافته ها حاکی از آن است که ارتباط معنی داری بین توانمندی های مدیریتی مدیران و هوش سازمانی وجود دارد. علاوه بر آن، مشخص شد که بین توانمندی های رفتاری مدیران و کارکنان کتابخانه های دانشگاهی شهر کرمان، با هوش سازمانی، ارتباط معنی داری برقرار است.نتایج: نتایج پژوهش حاکی از آن بود که از نظر مدیران و کارکنان این کتابخانه ها، مدیریت، تأثیر مناسبی در فعالیت حرفه ای آن ها داشته است. رعایت مؤلفه های اثرگذار در برنامه ریزی، اجرا و بازخوردهای مؤثر، تا حد زیادی موجب بهبود فعالیت کتابخانه ها می شود. کارکنان کتابخانه ها نسبت به سازمان خود حس مطلوبی دارند و محیط کاری را دارای شرایط مناسب ارزیابی کرد ه اند. آنان همچنین احساس نسبتاً مناسبی در فعالیت حرفه ای خویش دارند.
شاخص ها و سنجه های موثر در اندازه گیری سطح هوش اطلاعاتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقطه مشترک همگرایی مهارت های اطلاعاتی و ارتباطی، سواد اطلاعاتی، رفتار اطلاعاتی، خلاقیت های فردی-جمعی، هوش و مباحث شناختی-ادارکی، در مقوله ی هوش اطلاعاتی است. اندازه گیری هوش اطلاعاتی در جوامع اطلاعاتی، از اهمیت زیادی برخوردار است. پرداختن به شاخص های مؤثر در این موضوع، از مباحث تعیین کننده در میزان استفاده از اطلاعات و داده در جوامع اطلاعاتی است. پژوهش حاضر با هدف شناسایی شاخص ها و سنجه های مؤثر در اندازه گیری هوش اطلاعاتی انجام شد. پژوهش از نوع کاربردی و با استفاده از روش کیفی شامل مطالعات کتابخانه ای، تحلیل محتوا و تحلیل نظرات خبرگان انجام شده است. ابزار جمع آوری داده ها شامل مطالعه متون تخصصی مرتبط با موضوع پژوهش، کدگذاری محتوا، و مصاحبه با متخصصین آشنا با مبحث هوش اطلاعاتی ( 8 نفر متخصص علم اطلاعات و دانش شناسی و 7 نفر متخصص روانشناسی) بود. جامعه پژوهش شامل متون تخصصی منتشر شده ی مرتبط، نظریات علمی مرتبط، و متخصصین حوزه علم اطلاعات- دانش شناسی و روانشناسی است. در مبحث هوش از نظریه هوش چندگانه گاردنر و در مبحث رفتار اطلاعاتی از نظریه های مختلف علمی استفاده شده است. طبق یافته های پژوهش، در نهایت 14 شاخص و 97 سنجه ی مؤثر برای اندازه گیری هوش اطلاعاتی در دو بُعد مدیریت و بازیابی اطلاعات شناسایی شد. همچنین در پایان یک چارچوب پیشنهادی برای اندازه گیری هوش اطلاعاتی ارایه شده است. از یافته ها چنین نتیجه گیری شد که در جوامع اطلاعاتی، سیاست گذاران و مدیران سازمان یا سازمان های مسئول درارتباط با افزایش سطح هوش اطلاعاتی جامعه، بایستی در تدوین راهبردهای کلی خود، راهبردهای خاص هوش اطلاعاتی جامعه را در نظر بگیرند. یکی از این اهداف راهبردی می تواند افزایش سطح هوش اطلاعاتی افراد، سازمان ها و جامعه باشد. برای این کار باید شاخص های مؤثر برای اندازه گیری و راهکارهای افزایش سطح هوش اطلاعاتی جامعه ی مورد نظر مشخص شود. پیشنهاد می شود این امر در اولویت های جامعه اطلاعاتی قرار گرفته و ابزار اندازه گیری بومی هوش اطلاعاتی بر اساس یافته های این پژوهش تهیه شود.
ارائه روشی مبتنی بر تحلیل مراجع کتابشناختی برای شناسایی مقالات علمی مرتبط در کتابخانه های دیجیتال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حجم مستندات و مقالات علمی در دهه اخیر افزایش بسیار زیادی کرده است که این امر، شناسایی مقالات مرتبط در کتابخانه های دیجیتال را با چالش هایی روبرو کرده است. هدف این پژوهش، ارائه روشی مبتنی بر تحلیل مراجع کتابشناختی برای شناسایی مقالات علمی مرتبط در کتابخانه های دیجیتال است. جامعه آماری این پژوهش، مقالات منتشر شده در 5 سال اخیر در نشریات فارسی و انگلیسی نمایه شده در پایگاه استنادی علوم جهان اسلام در حوزه علوم کامپیوتر می باشد. روش پیشنهادی قادر است با تحلیل مراجع مقالات، مقالاتی را که بیشترین شباهت با مقاله داده شده دارند، پیدا کند و آنها را بر اساس میزان شباهتشان، مرتب نماید. در این راستا بعد از استخراج عنوان و بدست آوردن شباهت میان مراجع موجود میان مقالات، آن دسته از مقالاتی که بیشترین شباهت را با یک مقاله دارند، شناسایی شده و بر اساس میزان شباهتشان مرتب می شوند. به منظور مقایسه، روش پیشنهادی با روش های دیگر مقایسه شد که نتایج بدست آمده روی هم داده های فارسی و هم داده های انگلیسی نشاندهنده کارایی روش پیشنهادی در شناسایی مقالات مرتبط است.
Designing a Comprehensive Model for Developing a Smart Organizational Knowledge Map: A Hyper-Hybrid Approach Based on Meta-Ethnography(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
International Journal of Digital Content Management, Vol. ۴, No. ۶, Winter & Spring ۲۰۲۳
225 - 252
حوزههای تخصصی:
This study aimed to design a comprehensive model for intelligent organizational knowledge mapping with a hyper-hybrid approach based on meta-ethnography. In this article, various sources and theories about the knowledge map have been examined and analyzed using the meta-combined and meta-ethnography methods. Using the results of the work, a comprehensive model of knowledge map has been developed. Based on the qualitative approach in this research, the meta-hybrid method based on meta-ethnography has been used. The tool used has been articles related to mapping knowledge for smart organizations. A total of 34 pieces of research were found with the keywords related to designing and developing the knowledge map in the title field. Finally, after 4 stages of refinement, out of 34 studies, 8 were excluded and 26 studies were selected for data analysis. In this article, by examining and analyzing various patterns of knowledge map development, finally, an 11-step model was developed. The proposed model of eleven basic steps, respectively, includes: determining the knowledge objectives of these centers by developing knowledge maps and identifying users of knowledge maps, identifying definitions and terminology of knowledge centers, identifying the basic processes of these centers, and drawing and analyzing its process maps, Knowledge extraction from the activities in the processes of smart organizations according to the process map, creating a profile for the extracted knowledge, creating knowledge connections and relationships and integrating these connections into an illustrated interface, and finally validating the developed knowledge map.