مطالب مرتبط با کلیدواژه

تأثیر پژوهش


۱.

سنجه های مرکزیت در شبکه های هم نویسندگی: هم افزایی یا هم زدایی در عملکرد پژوهشی پژوهشگران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تأثیر پژوهش عملکرد استنادی سنجه های مرکزیت رویکرد فردمحور رویکرد جمع محور هم نویسندگی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۶۶ تعداد دانلود : ۱۰۰۵
در این پژوهش با استفاده از رویکرد فردمحور و جمع محور، ساختار شبکه های هم نویسندگی پژوهشگران تحلیل و در ادامه، به بررسی رابطه بین سنجه های مرکزیت و عملکرد استنادی پژوهشگران پرداخته شده است . نوع پژوهش حاضر کتاب سنجی است و به منظور دیداری سازی شبکه های هم نویسندگی از فن تحلیل شبکه استفاده شده است. جامعه آماری این پژوهش را نویسندگان 24308 مدرک نمایه شده در «وب آوساینس» تشکیل می دهد. برای گردآوری داده های مربوط به عملکرد استنادی یک پژوهشگر از مقاله هایی که وی در یک دوره زمانی 3 ساله منتشر کرده استفاده شده و داده استنادی (بدون احتساب خوداستنادی) برای یک مقاله 3 سال پس از انتشار آن مقاله گردآوری گردید. نتایج نشان داد که میانگین تعداد هم نویسندگان هر مقاله 8/2 نویسنده به ازای هر مقاله و درصد مقاله های هم نویسی شده نسبت به مقاله های تک نویسی شده 4/89 درصد است. همچنین، شبکه هم نویسندگی مذکور «جهان کوچک» و «بدون مقیاس» است. نتایج همچنین نشان داد که با افزایش در مقدار مرکزیت رتبه و مرکزیت بینابینی پژوهشگران، تعداد استنادات دریافتی آن ها نیز افزایش یافته، اما بین مرکزیت نزدیکی و تعداد استنادات دریافتی پژوهشگران رابطه ای معنا دار یافت نشد . در این بازه متغیر مرکزیت بینابینی با ضریب استاندارد بتا 289/0 توان پیش بینی معنا داری برای میزان عملکرد استنادی پژوهشگران داشته است (000/0 p> ). بنابراین، می توان گفت عملکرد استنادی پژوهشگران تحت تأثیر سنجه های مرکزیت بینابینی بوده و این سنجه نقش تعیین کننده ای در عملکرد استنادی پژوهشگران حوزه علوم و فناوری هسته ای در این بازه زمانی دارد. اشغال یک موقعیت مرکزی در یک شبکه هم نویسندگی، گرچه به پژوهشگر از لحاظ موقعیت نزدیکی اهمیت راهبردی می دهد، اما لزوماً موجب بهبود عملکرد وی نمی شود. اظهار نظر قطعی درباره رابطه مرکزیت بینابینی و عملکرد استنادی طلب می کند که پژوهش های بیشتری برای بررسی این رابطه به عمل آید که آیا برای بررسی رابطه مرکزیت بینابینی و عملکرد استنادی نیاز به پل بندی بین کل مؤلفه های موجود در شبکه وجود دارد یا نه.
۲.

ارزیابی تأثیر پژوهش با استفاده از دگرسنجی(مطالعه موردی: تولیدات علمی ایران در حوزه های علوم اجتماعی و علوم کامپیوتر، نمایه شده در پایگاه اسکوپوس)(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: تأثیر پژوهش دگرسنجه ها پایگاه اسکوپوس رسانه های اجتماعی علوم اجتماعی علوم کامپیوتر

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۸۳ تعداد دانلود : ۳۹۶
پژوهش حاضر مطالعه ای کاربردی است که با هدف ارزیابی تأثیر تولیدات علمی پژوهشگران ایرانی در دو حوزه علوم اجتماعی و علوم کامپیوتر با استفاده از شاخص های دگرسنجی(آلتمتریکس) و علم سنجی انجام شده است. در این پژوهش مقاله های منتشر شده پژوهشگران ایرانی در حوزه های موضوعی علوم کامپیوتر و علوم اجتماعی که در بازه زمانی 2014 تا 2018 در پایگاه اسکوپوس نمایه شده اند و به دلیل دارا بودن شناساگر شیء دیجیتال ( DOI ) امکان رصد فعالیت آلتمتریک آنها وجود دارد، مورد مطالعه قرار گرفته اند. برای بررسی حضور و میزان انتشار بروندادهای پژوهشی در رسانه های اجتماعی و نیز سنجش میزان تأثیر آنها از اطلاعات برخی از مهم ترین ارائه دهندگان خدمات آلتمتریکس از قبیل آلتمتریکس اکسپلورر و پلام آنالیتیکس استفاده شده است. همچنین ارتباط عوامل مختلف از قبیل(همکاری علمی پژوهشگران و دسترسی آزاد مجلات) با میزان تأثیر بروندادهای مورد مطالعه و نیز ارتباط بین فعالیت آلتمتریک و کیفیت مجلات پژوهشی با استفاده از آزمون های همبستگی مناسب مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است. یافته های این پژوهش نشان داد میزان حضور مقالات پژوهشگران ایرانی حوزه علوم اجتماعی در رسانه های اجتماعی حدود 12 درصد و در حوزه علوم کامپیوتر تنها حدود چهار درصد از مجموع مقالات بازیابی شده را تشکیل می دهد. مهم ترین رسانه های اجتماعی منتشرکننده مقالات پژوهشگران ایرانی در هر یک از دو حوزه موضوعی فوق به ترتیب عبارتند از: مندلی، توییتر و فیسبوک. با توجه به پایین بودن میزان ضریب همبستگی دو متغیر همکاری علمی پژوهشگران و میزان تأثیر تولیدات علمی، به نظر می رسد افزایش تعداد نویسندگان مقالات در دو حوزه موضوعی فوق، تأثیر قابل توجهی در نمره آلتمتریک این مقالات ندارد. نتایج آزمون همبستگی وجود رابطه آماری معنادار و ضعیفی را میان دو متغیر دسترسی آزاد مجلات و میزان تأثیر علمی مقالات(نمره آلتمتریک) در حوزه علوم اجتماعی نشان می دهد. در حالی که در حوزه علوم کامپیوتر رابطه آماری معنی دار بین دو متغیر فوق مشاهده نشد. همچنین با توجه به وجود همبستگی بین دو متغیر کیفیت مجلات منتشرکننده مقالات و عملکرد آلتمتریک آنها در هر دو حوزه موضوعی می توان نتیجه گرفت مقالات منتشرشده در مجلات با شاخص های کیفیت بالاتر، دارای نمره آلتمتریک بیشتری بوده و از میزان حضور بیشتری در رسانه های اجتماعی برخوردار هستند. نتایج اینگونه مطالعات نشان می دهد با بهره گیری از شاخص های آلتمتریکس می توان میزان تأثیر بروندادهای پژوهشی در حوزه های مختلف موضوعی را ارزیابی و با یکدیگر مقایسه کرد. در همین راستا سیاست گذاران علم و فنآوری می توانند در کنار شاخص های سنتی ارزیابی پژوهش، از شاخص های نوین آلتمتریکس به عنوان ملاکی برای ارزیابی علمی پژوهشی پژوهشگران و دانشگاهیان در سیاست گذاری علم استفاده نمایند.
۳.

نقش زبان علم در شمار استنادها و امتیاز آلتمتریک پژوهش های دانشگاهی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: استناد تأثیر پژوهش زبان شناسی ساده نویسی علم سنجی دگرسنجی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۶ تعداد دانلود : ۲۱
هدف: نگارش به زبان ساده در همه جوامع، از جمله جوامع علمی، توصیه می شود و پژوهشگران همواره تشویق می شوند که یافته های پژوهشی و نوشته های خود را ساده بنویسند. اصول ساده نویسی متنوع و متفاوت هستند، و یکی از این اصول به کار بردن واژگان ساده است. به گفته دیگر پژوهشگران تشویق می شوند که در نوشته های خود کمتر از اصطلاح های فنی/ تخصصی (تِرم) و ژارگون ها بهره گیرند و به جای آن از واژگان ساده و همه فهم استفاده کنند. با این حال، روشن نیست که آیا ساده نویسی می تواند افزایش تأثیر آثار پژوهشی را به دنبال داشته باشد یا خیر. این پژوهش برای پاسخ به این مسئله برخی از مقاله های مجله «زبان شناسی کاربردی» (Applied Linguistics) را انتخاب و بررسی کرد. از این رو، هدف اصلی پژوهش کنونی آگاهی از نقش زبان علم در شمار استنادها و امتیاز دگرسنجی (آلتمتریک) مقاله های پژوهشی مجله انگلیسی «زبان شناسی کاربردی» بود. روش پژوهش: این پژوهش در دو گام کلیدی انجام شد. (1) تحلیل محتوای مقاله های علمی از دیدگاه میزان بهره برداری از اصطلاح های فنی/ تخصصی (تِرم) و ژارگون ها؛ و (2) استخراج داده های در پیوند با میزان اثرگذاری مقاله های علمی، یعنی شمار استنادها و امتیاز دگرسنجی (آلتمتریک) آنها، و مقایسه این داده ها با میزان بهره برداری از اصطلاح های فنی/ تخصصی (تِرم) و ژارگون ها. مقاله هایی از مجله «زبان شناسی کاربردی» نخست به شکل هدف مند و سپس به شکل تصادفی گزینش شدند. برای شناسایی میزان واژگان دشوار آنها از نرم افزار «مکس کیودی ای» و برای شناسایی میزان تأثیرگذاری آنها از پلتفرم «دایمنشنز» بهره برداری شد. یافته ها: یافته ها نشان دادند که بیشترین نسبت آوردن واژگان دشوار در مقاله های بررسی شده میزان 76/1 و کمترین میزان 15/0 است. به گفته دیگر، در دشوارترین مقاله (از میان نمونه پژوهش) در هر هزار واژه نزدیک به 18 واژه دشوار بوده اند. از سوی دیگر، میانگین «نرخ استنادی زمینه علمی» برای مقاله های گزینش شده پیرامون 24 بوده است. نتایج آزمون های آماری نشان دادند که میان میزان استفاده از واژگان دشوار در مقاله ها و شمار استنادها/ امتیاز دگرسنجی (آلتمتریک) آنها رابطه معکوس برقرار است، اما این رابطه از دیدگاه آماری معنادار نیست و بر این اساس نمی توان فرضیه های پژوهش را تأیید کرد. نتیجه گیری: پژوهش کنونی نشان داد که ارتباط معناداری میان ساده نویسی و اثرگذاری و توجه به آثار دانشگاهی وجود ندارد. پس، نمی توان ادعا کرد که هرچه متون دانشگاهی ساده تر باشند بیشتر به آنها توجه می شود. اگرچه، از دلایل برقرار نبودن این رابطه می تواند رفتار استنادی پژوهشگران باشد که می تواند تحت تأثیر متغیرهای فراوانی قرار گیرد. با آنکه ارتباط میان ساده نویسی و اثرگذاری آثار علمی معنادار نیست، اما این مسئله نباید پژوهشگران را از ساده نویسی باز دارد، چرا که به شکل قطعی می توان گفت که آثار ساده تر آسان تر درک و دریافت می شوند و کاربران گسترده تری نسبت به آثار دشوارتر دارند.