فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۱ تا ۸۰ مورد از کل ۷٬۵۱۴ مورد.
منبع:
بازیابی دانش و نظام های معنایی سال ۱۱ بهار ۱۴۰۳ شماره ۳۸
209 - 236
حوزههای تخصصی:
پیشینه های پژوهش نقش و جایگاه ویژه ای در بین پژوهش ها دارند و زمانی ارزش آن ها بیشتر خواهد شد که پژوهشگر منابع مرتبط را به صورت انتقادی موردبررسی و تحلیل قرار دهد. ازاین رو، هدف پژوهش حاضر، مرور انتقادی مطالعات و شناسایی مهم ترین مباحث و معیارهایی است که به بررسی پیشینه های پژوهش پرداخته اند، است. روش این پژوهش کتابخانه ای- اسنادی است که با استفاده از مرور نظام مند و با رویکرد تحلیل انتقادی، به بررسی و تحلیل منابع و مطالعات صورت گرفته پرداخته است. با استفاده از مراحل، مشخص کردن هدف پژوهش، جستجوی منابع، تجزیه وتحلیل منابع و استخراج دسته های موضوعی به بررسی منابع و تحلیل آن ها پرداخته شده است. در پایگاه های فارسی ایرانداک، سیویلیکا، پایگاه اطلاعات علمی جهاد دانشگاهی (SID)، نورمگز، پرتال علوم انسانی، مگیران و در پایگاه های غیرفارسی ساینس دایرکت، اریک و امرالد جستجو انجام شد و با بررسی منابع ، دسته های مطالعات نظری و راهنماها (تعریف، اهمیت، هدف و کارکرد) پیشینه های پژوهش، انتقادی بودن پیشینه های پژوهش و معیارهای ارزیابی پیشینه های پژوهش استخراج گردید. در دسته مبانی نظری پیشینه های پژوهش، از محاسن مطالعات آن است که به تشریح اهمیت، فواید و کارکردهای پیشینه پژوهش پرداخته اند، اما به دلیل قابل فهم نبودن راهنماها، عدم تشریح مسئله پژوهش و ارائه مطالب نامرتبط موجب سردرگمی مخاطب شده اند. در دسته معیارهای ارزیابی پیشینه پژوهش، پژوهش ها با تدوین معیارهایی جهت بررسی پیشینه ها به پژوهشگران این امکان را داده اند که منابع و مطالعات گذشته را با دیدگاهی عمیق تری موردبررسی قرار دهند، اما این معیارها نیز گاه به دلیل گویا و قابل فهم نبودن مشکلاتی را برای پژوهشگران به ارمغان آورده است و در دسته تحلیل انتقادی پیشینه ها، با این که در عنوان و متن پژوهش ها قصد داشته اند به بررسی تحلیل انتقادی بپردازند، اما آن ها نیز نه تنها به تشریح کامل موضوع نپرداخته اند، بلکه خود نیز منابع موردبررسی را با رویکردی انتقادی مورد تحلیل قرار نداده اند. نتایج نشان می دهد، پژوهش ها توجه به بحث تحلیل انتقادی در پیشینه های پژوهش را مورد کم توجهی قرار داده اند و این مسئله نشان دهنده ی آن است که پژوهشگران با دیدگاهی سطحی به این مسئله پرداخته اند و به عمق منابع و متون پیشینه های پژوهش نفوذ نکرده اند.
معرفی روش Iconclass و قابلیت های آن در مستند نگاری آثار هنری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کتابداری و اطلاع رسانی دوره ۲۷ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۱۰۷)
135 - 159
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش معرفی روش Iconclass و چگونگی استفاده از آن برای طبقه بندی آثار هنری است.
روش پژوهش: روش گردآوری اطلاعات در بخش نخست پژوهش حاضر، روش کتابخانه ای استنادی است. جستار حاضر سپس به تبیین ابعاد کارآمدی روش Iconclass در مستندنگاری و طبقه بندی آثار هنری پرداخته است.
یافته ها: یافته های این پژوهش نشان می دهد که روش مذکور در سه بخش اصلی دارای قابلیت های اساسی است: نخست آن که این روش برخلاف روش هایی که بر طبقه بندی فرمی و ظاهری آثار هنری تمرکز دارند، درک محتوای آثار هنری را ورای فرم ظاهری میسر می سازد. دوم این که با استفاده از این روش، مستندنگاری و طبقه بندی آثار هنری -بر اساس محتوای آثار شکل می گیرد و امکان معرفی و تحلیل نقوش و مضامین پیچیده و روابط متقابل آن ها- برای مستندنگار فراهم می شود. سوم این که پژوهشگر به مجموعه ای از منابع مرتبط با موضوع دسترسی می یابد که موجب سرعت و غنای بیشتر پژوهش می شود.
نتیجه گیری: روش فوق الذکر مشکلات دسترسی به منابع مرتبط با اثر هنری را مرتفع ساخته و به پژوهشگران در بازیابی هرچه ساده تر تصاویر کمک می کند. با استفاده از این روش، موزه ها و مجموعه های هنری می توانند اقلام موجود در مجموعه خود را طبقه بندی کرده و به تولید فهرست ها و کاتالوگ های کارآمد و در نتیجه توسعه پژوهش های تاریخ هنر نیز کمک شایانی خواهد کرد.
A Systematic Review of Innovation Ecosystem Subcategory Metaphors: Towards Evidence-Based Policymaking(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
In recent years, ecological metaphors have gained popularity in the field of innovation. Such excessive preoccupation of researchers with common ecological metaphors, such as ecosystems, and a lack of due attention to the development of other ecological principles, challenges the systematic conceptual framework of the field. This raises the metaphorical concept of a "boundary object," which could hinder the connection between theoretical discussions on innovation ecosystems and their practical applications and policy development. Therefore, there is a need for an evidence-based approach to define and map the innovation ecosystem metaphorically. The concepts deployed would form a part of the conceptual network of the innovation ecosystem. As part of an effort to implement evidence-based practice in the field of innovation ecosystems, this study employs Scaringella's and Radziwon's (2019) systematic review framework and the comparative-qualitative content analysis method. The analysis is based on a structured matrix that is rooted in metaphor mapping. Upon analyzing the content of the selected articles, the ecological metaphors grounded in innovation ecosystems can be classified into two general categories: metaphors related to actors (species, population, and community) and metaphors related to the environment (landscape, biome, and ecotone). The developed framework serves as a tool for innovation policymakers, enabling them to make informed decisions by gaining a comprehensive understanding of the seven hierarchical metaphorical layers within innovation ecosystems. Consequently, policymakers should not restrict their governance to the suggestions offered by the prevailing literature on ecosystems. Instead, they should also give equal attention to the various dimensions of innovation ecosystems, including actors, the environment, and the relationships between them, from an ecological perspective.
رابطه بین سایش اجتماعی و عدالت سازمانی با شفافیت نقش در میان کتابداران کتابخانه های دانشگاه های دولتی شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر تبیین رابطه بین سایش اجتماعی و عدالت سازمانی با شفافیت نقش در میان کتابداران کتابخانه های دانشگاه های دولتی شهر اصفهان بود.روش: این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش، توصیفی و از نوع همبستگی می باشد. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی کتابداران رسمی و تمام وقت کتابخانه های دانشگاه های دولتی شهر اصفهان در سال تحصیلی 1401-1400 بود. جامعه آماری این پژوهش شامل 134 نفر از کتابداران رسمی و تمام وقت دانشگاه های دولتی شهر اصفهان بود. به منظور نمونه گیری در این پژوهش از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای متناسب با حجم استفاده شد. با استفاده از فرمول کوکران و برآورد واریانس، حجم نمونه برابر با 99 نفر مشخص گردید. داده های پژوهش از طریق توزیع پرسشنامه سایش اجتماعی (دافی، 2002)، عدالت سازمانی (نیهوف و مورمن، 1993) و شفافیت نقش (حسن زاده، 1388) جمع آوری گردید. ضریب پایایی پرسشنامه ها با استفاده از روش آلفای کرونباخ مورد بررسی قرار گرفت. روایی محتوایی پرسشنامه ها نیز توسط 5 نفر از متخصصان رشته علم اطلاعات و دانش شناسی بررسی و مطابق با فرهنگ کتابخانه ها بومی سازی شد. داده های گردآوری شده در دو سطح مورد تجزیه و تحلیل (آمار توصیفی و آمار استنباطی) قرار گرفت. برای بررسی فرضیه های پژوهش، از آزمون مدلسازی معادله های ساختاری، همبستگی پیرسون و آزمون تحلیل واریانس چند راهه بهره جویی گردید. همچنین جهت انجام آزمون های آماری از نرم افزار اس.پی.اس.اس. نسخه 23 استفاده شد.یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که بین سایش اجتماعی و عدالت سازمانی با شفافیت نقش در بین کتابداران دانشگاه های دولتی اصفهان رابطه وجود دارد. بین سایش اجتماعی با عدالت سازمانی و ابعاد (توزیعی، رویه ای و تعاملی) رابطه منفی و معناداری وجود دارد. ضریب همبستگی بین شفافیت نقش با عدالت سازمانی و ابعاد آن معنادار است و بین آنها رابطه مثبت وجود دارد. ضریب همبستگی بین سایش اجتماعی با شفافیت نقش معنادار است؛ و بین آنها رابطه منفی و معناداری وجود دارد.نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش جاری، به مدیران کتابخانه ها پیشنهاد می شود تا در نقش کتابداران تجدید نظر شده و جنبه ه
بررسی وضعیت تولیدات علمی نمایه شده حوزه نوآوری باز در پایگاه استنادی وب آو ساینس و ترسیم نقشه علمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر تحلیل تولیدات علمی نمایه شده مرتبط با حیطه موضوعی نوآوری باز در پایگاه استنادی وب آو ساینس و ترسیم نقشه علمی این حوزه است.روش پژوهش: این پژوهش از نوع کاربردی بوده و با رویکرد علم سنجی انجام شده است. جهت استخراج داده ها از قسمت جستجوی پیشرفته پایگاه وب آو ساینس استفاده شد و کلیدواژه ای به شکل «نوآوری باز» جستجو و 6429 مدرک بازیابی شد. داده ها پس از پالایش و یکسان سازی وارد نرم افزارهای علم سنجی شده و نقشه های مورد نظر ترسیم شدند. جهت ترسیم نقشه ها از نرم افزارهای وس ویوور، یوسی نت و بیب اکسل استفاده شد.یافته ها: بر اساس داده های به دست آمده از پایگاه وب آو ساینس، نقشه علمی این حوزه ترسیم و مشخص شد که ساختار علمی نوآوری باز از 9 خوشه موضوعی اصلی تشکیل شده است. خوشه اول با 13 کلیدواژه بزرگ ترین خوشه شناخته شد. در بین کلیدواژه های مقالات نمایه شده، کلیدواژه تحقیق و توسعه و ظرفیت جذب دارای بیشترین هم رخدادی بودند. در این حوزه، کشورهای آمریکا، ایتالیا و انگلستان بیشترین تولیدات علمی و دانشگاه کالیفرنیا بیشترین بروندادهای پژوهشی را در این حوزه داشت. بیش از 96.9 درصد بروندادهای پژوهشی به زبان انگلیسی بوده و زبان اسپانیایی در رتبه دوم قرار گرفت.نتیجه گیری: این پژوهش ضمن بیان روابط مهم واژگانی، افراد و سازمان های برتر و همچنین گرایش پژوهشی این حوزه در سال های مختلف، پُرکاربردترین و پُرمراجعه ترین حوزه های موضوعی نوآوری باز را نیز نشان می دهد. بررسی پُربسامدترین هم رخدادی واژگان نشان داد که بیشترین هم واژگانی میان کلیدواژه های «تحقیق و توسعه - ظرفیت جذب» وجود داشت. همچنین در کاربرد نوآوری باز در حوزه های مختلف علوم، همبستگی وجود نداشت و شکاف هایی در ساختار علمی این حوزه مشاهده شد.
کاربردها و مزایای بهره گیری از شبکه های اجتماعی علمی در میان دانشجویان شهر خرم آباد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: شبکه های اجتماعی علمی فناوری های ابزارهای تعاملی هستند که ایجاد و اشتراک گذاری داده ها، اطلاعات، متن، تصاویر، ویدئو، دیداری ها، ایده ها، علایق و سایر شکل های اظهار بیان را از طریق شبکه های مجازی تسهیل می کنند. پیشرفت و توسعه سریع شبکه های اجتماعی و ابزارهای مرتبط با آن، انتشار اطلاعات را برای دانشجویان دانشگاه ها آسان کرده است. هدف پژوهش حاضر آشنایی با کاربردها و مزایای بهره گیری دانشجویان از شبکه های اجتماعی علمی در در میان دانشجویان دانشگاه های شهر خرم آباد است. روش: نوع پژوهش کاربردی و روش پژوهش پیمایشی- توصیفی است. جامعه آماری حدود 000/5 نفر دانشجو بودند. نمونه مورد بررسی 374 نفر از دانشجویان دختر و پسر شاغل به تحصیل در دانشگاههای دولتی و غیردولتی (آزاد، پیام نور، علمی کاربردی) شهر خرم آباد بودند. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه محقق ساخته بود. روایی پرسشنامه به شیوه روایی صوری، با بهره گیری از نظر متخصصان موضوعی به انجام رسید. پایایی نهایی پرسشنامه در نمونه 374 نفری به روش آلفای کرونباخ برای کل پرسشنامه برابر 94/0 تعیین شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار spss -21 استفاده شد. یافته ها: یافته حاکی از آن است که میزان استفاده کاربران از شبکه های اجتماعی علمی درکتابخانه های دانشگاهی شهر خرم آباد پایین تر از حد متوسط و در حد کم قرار دارد. کاربردهای بهره گیری از شبکه های اجتماعی علمی در کتابخانه های دانشگاهی شهر خرم آباد باتوجه به میانگین های رتبه ای از بیشترین به کمترین نشان داد که کاربرد شبکه های اجتماعی علمی در کتابخانه های دانشگاهی شهر خرم آباد به ترتیب در زمینه آموزشی، پژوهشی، علمی، اجتماعی، فراهم آوردن بستر مناسب برای ارتباط علمی دانشجویان با اساتید و محققان، فرهنگی و انتقال دانش و مفاهیم روز می باشد. همچنین مزیت های بهره گیری شبکه های اجتماعی علمی در کتابخانه های دانشگاهی شهر خرم آباد به ترتیب در زمینه صرف زمان استفاده از منابع، تلقی به عنوان یک سامانه مفید، مورد استفاده بودن برای افراد عادی و غیر دانشجو، افزایش آگاهی، افزایش یادگیری، کسب مطالب مفید و علمی، ارتقا علمی و پژوهشی دانشجویان، دسترسی به اطلاعات و تازه های کتابخانه و جذب دانشجویان و استفاده از این سیستم نوین می باشد.نتیجه گیری: با استفاده از شبکه های اجتماعی علمی مانند لینکدین، ریسیج گیت و آکادمیا می توان به راحتی کتابها، مقالات و فایل های کتابخانه را برای دسترس پذیری به اشتراک گذاشت. خدمات اطلاعاتی مناسب ارائه داد و فعالیت های آموزشی و پژوهشی را پشتیبانی کرد. همچنین فواید مهمی در استفاده از شبکه های اجتماعی شناسایی شد. از جمله: ارتباطات علمی و تعامل میان دانشجویان، اشاعه سریع اطلاعات، نزدیک کردن کاربران فراتر از موقعیت مکانی و جغرافیایی، تاثیرگذاری برای ارتباط بهتر در فضای مجازی، آگاهی نسبت به کارکرد مناسب شبکه ها، بهینه سازی زمان استفاده از منابع، نقش مفید این سامانه در کتابخانه های دانشگاهی و تقویت دانش تخصصی دانشجویان. یکی از مشکلات مهم در استفاده از شبکه های اجتماعی پایین بودن میزان سواد دیجیتال و سواد اطلاعاتی دانشجویان است.
نقش سازماندهی و مدیریت دانش سازمانی در بهبود شرایط آموزشی کارکنان دانشگاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کتابداری و اطلاع رسانی دوره ۲۷ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۱۰۶)
139 - 156
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف کاربرد مدیریت دانش در ارتقاء و بهبود وضعیت آموزشی مدیران و کارکنان دانشگاه آزاد اسلامی واحد بندرعباس انجام شد.
روش پژوهش: این پژوهش از نوع کاربردی است که به روش پیمایشی و به صورت توصیفی انجام شده است. جامعه آماری شامل تمامی مدیران و کارکنان دانشگاه آزاد اسلامی واحد بندرعباس است که طبق فرمول کوکران، 15 مدیر، 93 کارمند زن و 107 کارمند مرد به عنوان نمونه در نظر گرفته شد. روش نمونه گیری در هر دو گروه مدیران و کارکنان به صورت تصادفی- طبقه ای بود. به منظور جمع آوری داده ها از یک پرسشنامه محقق ساخته بهره گرفته شد. در این پژوهش به روش توصیفی به تحلیل داده های به دست آمده از پرسشنامه پرداخته شد. در سطح توصیفی با استفاده از مشخصه هایی نظیر فراوانی به تحلیل ویژگی های جامعه پرداخته شد و آزمون نرمال بودن کولموگروف- اسمیرنف، آزمون دوجمله ای برای بررسی فرضیه ها استفاده شد.
یافته ها: یافته ها نشان داد که مدیریت دانش در ارتقاء و بهبود وضعیت آموزشی مدیران و کارکنان دانشگاه آزاد اسلامی واحد بندرعباس مؤثر است. همچنین ایجاد دانش با میانگین 40/09 ، جذب دانش با میانگین 26/74 و سازماندهی دانش با میانگین 36/81 در ارتقاء و بهبود وضعیت آموزشی مدیران و کارکنان دانشگاه آزاد اسلامی واحد بندرعباس نقش تأییدکننده دارد.
نتیجه گیری: نتایج نشان داد که مدیریت دانش در افزایش توانمندی کارکنان و مدیران دانشگاهی حائز اهمیت است. ایجاد، ذخیره سازی، سازماندهی و اشاعه اطلاعات سازمانی در تقویت مهارت های آموزشی مؤثر است. حمایت های مؤثر از زیرساخت ها، توسعه فرهنگ سازمانی در اشتراک گذاری اطلاعات، گردآوری تجربه های حرفه ای، تعامل سازمانی در سطوح مختلف دانشگاه در کنار خلاقیت روش ها و به کارگیری سیستم های اطلاعاتی نقش مهمی در توسعه نظام مدیریت دانش دارد.
بررسی تطبیقی نسخه شناسی ویژگی های مصاحف قرآنی مکتب هرات در دوره های تیموری و صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کتابداری و اطلاع رسانی دوره ۲۷ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۱۰۶)
187 - 204
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش به بررسی تطبیقی ویژگی های مصاحف قرآنی مکتب هرات در دوره های تیموری و صفوی پرداخته است. روش پژوهش: این پژوهش از نظر هدف توسعه ای و به روش توصیفی و تحلیلی با نمونه گیری هدفمند از میان 21000 مصحف گنجینه قرآنی کتابخانه آستان قدس رضوی که جامعه آماری این پژوهش است، انجام گرفته است. با توجه به عدم دسترسی به اصل منابع، ابزار گردآوری اطلاعات، فهرست های کتابخانه و چک لیست اطلاعات به دست آمده از جامع هدف است که بر اساس تجزیه و تحلیل اطلاعات نسخه شناسی مصاحف مرجع و نفیس این دوره انجام گرفته است.یافته های پژوهش: بر اساس ویژگی ترقیمه کاتب و اطلاعات نسخه شناسی فهرست کتابخانه از دوره تیموری جزوه قرآنی 416 و مصحف شماره 153 و از دوره صفوی مصاحف شماره: 281، 206 و 210 از مکتب هرات به عنوان مصاحف مرجع و نفیس شناسایی شد تا اطلاعات نسخه شناسی آن ها به صورت تطبیقی مورد تحلیل قرار گیرد. در نهایت مشخص شد که از میان تمام ویژگی ها و ارکان علم نسخه شناسی، چهار ویژگی تزئینات لوح فاتحه الکتاب، خط سرسوره ها، تزئینات همراه متن قرآن و ترکیب بندی نقوش از مهمترین ویژگی هایی است که می تواند در بررسی تطبیقی مصاحف قرآنی این مکتب هنری در دوره های مورد پژوهش به کار گرفته شوند.نتیجه گیری: با مطالعه یافته های پژوهش مشخص شد که می توان بر اساس ارکان نسخه شناسی به شناسایی مصاحف مکتب هرات پرداخت. نتایج این پژوهش مشخص کرد که 1) طرح لوح فاتحه الکتاب، در دوره تیموری لوح فضای بیشتری برای کتابت متن قرآن دارد و دارای یک حاشیه پهن لاجوردی بوده و سر سوره به خط کوفی تزئینی کتابت شده است. این لوح در دوره صفوی با دو ستون در دو طرف متن فضای کمتری برای کتابت وجود داشته، حاشیه لوح دو قسمتی پهن با زمینه لاجوردی و باریک با زمینه سیاه رنگ است و یک نیم ترنج بر روی حاشیه ترسیم شده و سر سوره به خط رفاع است 2) تزئینات همراه متن قرآن، نشان خمس و عشر در دوره تیموری به ترتیب به شکل بادامی و دایره است، در حالی که در دوره صفوی به شکل دایره است. 3) ترکیب بندی نقوش، در دوره تیموری، تسلط با نقوش اسلیمی و بند رومی است اما در دوره صفوی، بندهای ختایی الوان محور نقوش ترسیم شده است.
اثربخشی آموزش مهارت های سواد اطلاعاتی بر هوش اجتماعی و سطح خودکارآمدی در مهارت حل مسئله(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بازیابی دانش و نظام های معنایی سال ۱۱ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۹
179 - 204
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش مهارت های سواد اطلاعاتی بر هوش اجتماعی و سطح خودکارآمدی دانشجویان در حل مسئله بود. پژوهش حاضر از نوع کاربردی و با روش آزمایشی با پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه (طرح سولومون) انجام شد. جامعه آماری دانشجویان کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد اسلامی در سال تحصیلی 1401-1400 و نمونه پژوهش بر اساس جدول کرجسی و مورگان 76 نفر تعیین گردید که به روش نمونه گیری تصادفی طبقه بندی شده در چهار گروه 19 نفری و درون گروهی تصادفی به دو گروه آزمایشی و گواه علوم انسانی و مهندسی تقسیم شدند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسش نامه هوش اجتماعی ترومسو و پرسش نامه خودکارآمدی عمومی شرر و همکاران استفاده شد؛ که روایی آن از طریق محتوایی و پایایی آن از طریق آلفای کرونباخ به ترتیب،78/0 و 73/0 مورد تأیید قرارگرفته است. ابتدا برای هر چهار گروه، پیش آزمون اجرا و سپس، مداخله آزمایشی به عنوان متغیر مستقل در 8 جلسه 45 دقیقه ای، روی گروه های آزمایش اجرا گردید. پس از پایان آموزش، از هر چهار گروه پس آزمون گرفته شد. جهت تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کوواریانس و تی استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که آموزش مهارت های سواد اطلاعاتی در افزایش میزان هوش اجتماعی در شرکت کنندگان گروه های آزمایش اثربخشی مثبت دارد، همچنین نتایج آزمون نشان داد آموزش مهارت های سواد اطلاعاتی بر خود کارآمدی دانشجویان در حل مسئله در مرحله پس آزمون تأثیر معناداری داشته است، ولی تفاوتی بین رشته ها ازنظر هوش اجتماعی و خود کارآمدی دانشجویان مشاهده نشد. نتایج پژوهش بر اثر سودمند آموزش مهارت های سواد اطلاعاتی در بهبود هوش اجتماعی و رویکرد شناختی دانشجویان در جهت افزایش سطح خود کارآمدی آن ها در حل مسئله، تأکید دارد.
رابطه سواد سلامت و استرس ادراک شده و نقش تعدیل گر اینفودمی کووید 19 در دانشجویان دانشگاه رازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: اهمیت سواد اطلاعات سلامت و اثرگذاری آن بر سلامت افراد به ویژه در شرایط بحرانی نظیر همه گیری کرونا که جامعه جهانی با انتشار غیرقابل کنترل اخبار و اطلاعات بعضاً نامعتبر روبه رو بود، بیش ازپیش مشهود شد. از سویی دیگر استرس ادراک شده عبارت است از احساس و ادراکی که فرد نسبت به میزان استرس خود دارد.روش شناسی: پژوهش حاضر ازنظر نوع در زمره پژوهش های کاربردی و ازنظر روش گردآوری داده ها پژوهشی پیمایشی است. برای محاسبه حجم نمونه از جدول مورگان استفاده و حجم نمونه 375 نفر تعیین شد. برای نمونه گیری از شیوه نمونه گیری تصادفی ساده استفاده شد. داده های پژوهش با استفاده از پرسشنامه گردآوری شدند. داده ها با استفاده از نرم افزار اسمارت پی ال اس در سطح توصیفی و استنباطی مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند.یافته ها: یافته ها نشان داد که رابطه بین ارزیابی اطلاعات و استرس ادراک شده مثبت و بالاست و در مقابل رابطه بین دسترسی و استرس ادراک شده منفی است. همچنین براساس یافته های پژوهش اینفودمی بر معناداری روابط بین سواد اطلاعات سلامت و استرس ادراک شده تأثیر دارد. همچنین یافته ها حاکی از آن بود که ابعاد سواد سلامت قدرت پیش بینی استرس ادراک شده را دارند.نتیجه گیری: در شرایط اینفودمی با توجه به این که کسب، تحلیل و ارزیابی اطلاعات سلامت در شرایطی غیرعادی و بحرانی رخ می دهد؛ می توان اثرگذاری متفاوت متغیر مستقل (سواد اطلاعات سلامت) بر متغیر وابسته (استرس ادراک شده) را انتظار داشت.
آینده نگاری حکمرانی دیجیتال در راستای هوشمند سازی شهری با رویکرد پایداری در سطح کلان شهرهای کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این تحقیق، محققان به دنبال ارائه سازوکاری برای آینده نگاری حکمرانی دیجیتال در راستای هوشمندسازی شهری با رویکرد پایداری مبتنی بر سناریونویسی در سطح کلان شهرهای کشور هستند. روش تحقیق از نظر نحوه بررسی داده ها آمیخته است؛ زیرا در آن هم از استراتژی های تحقیقات کمّی (در داده های خبرگانی) استفاده می شود و هم از استراتژی روش کیفی (در تحلیل محتوای مصاحبه). از نظر ماهیت داده ها در پژوهش حاضر، هم از شیوه کمّی و هم از شیوه کیفی بهره گیری می شود. این پژوهش در زمره پژوهش های بنیادی-کاربردی است؛ چون تحقیقِ اکتشافی است و هدف اصلی آن، شناسایی پیشران های محیطی مرتبط با موضوع تحقیق است. بنابراین، تحقیق از نوع بنیادی است. در ضمن، دستاوردهای آن ملاک عمل برای مدیریت شهری، به ویژه سازمان های ذی نقش شامل شهرداری است. این است که پژوهش حاضر کاربردی نیز محسوب می شود. جامعه آماری تحقیق، شامل 15 نفر از نخبگان، مدیران و کارشناسان ارشد است و می توان از نظرات آن ها در حوزه آینده نگاری حکمرانی دیجیتال و هوشمندسازی شهری با رویکرد پایداری بهره برد.بر اساس نتایج به دست آمده، سناریوی اول در بخش های هوشمندسازی، مشارکت محوری، شفاف سازی، تمهیدات ساختاری، یکپارچه سازی، فرهنگ سازی و پایدارسازی بهترین حالت است و سناریوی ششم (و تا حدودی سناریوی پنجم)، بدترین حالات ممکن را نشان می دهند. سناریوهای دوم تا چهارم بیشتر بر مبنای کمترین تغییرات در عوامل اصلی هستند و تنها در یک عامل، پیشرفت و در یک عامل پس رفت را نشان دادند.نتایج تحقیق نشان داد که ظرفیت سازی برای ایجاد حق دسترسی به اطلاعات، افزایش قانون مداری، انضباط بخشی به سازوکارهای مدیریت شهری، تقویت بسترهای داخلی به منظور شبکه سازی و ایمن سازی اطلاعات در راستای هوشمندسازی شهری می تواند از طریق پیاده سازی یک مدل حکمرانی خوب دیجیتال عملیاتی گردد.
تحلیل همپوشانی عناصر واسط در بازنمایی اسناد متنی: مطالعه ای به روش الگوریتم «RAKE»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی میزان همپوشانی کلیدواژه های استخراج شده از عناصر واسط در بازنمایی اسناد متنی با استفاده از الگوریتم «Rake» انجام شد.روش: در این پژوهش، با استفاده از الگوریتم «Rake» کلیدواژه های مجموعه داده ای شامل 500 مقاله علمی در پنج گروه موضوعی مختلف استخراج شد. سپس همپوشانی بین کلیدواژه های عنوان، چکیده و کلیدواژه های نویسندگان موردبررسی قرار گرفت.یافته ها: نتایج نشان داد که همپوشانی بین کلیدواژه های عنوان و کلیدواژه های نویسندگان حدود 45 درصد و همپوشانی بین کلیدواژه های چکیده و کلیدواژه های نویسندگان حدود 18 درصد بود. در ادامه مشاهده شد که کلیدواژه های عنوان دارای پوشش 22 درصدی کلیدواژه های چکیده بودند. نتایج همچنین نشان داد که همپوشانی و پراکندگی بین کلیدواژه های چکیده و کلیدواژه های نویسندگان و نیز بین کلیدواژه های چکیده و کلیدواژه های عنوان به طور متوازن و تقریباً یکسان بود؛ اما مشاهده شد که کلیدواژه های عنوان و کلیدواژه های نویسندگان دارای پراکندگی بیشتری بودند؛ که نشان دهنده احتمال همپوشانی بیشتر بین کلیدواژه های عنوان و کلیدواژه های نویسنده یک مقاله در مقایسه با کلیدواژه های چکیده و کلیدواژه های نویسنده و همچنین کلیدواژه های چکیده و کلیدواژه های عنوان است. بعلاوه درک خوبی از مفاهیم و مباحث حوزه پژوهشی در رشته های روانشناسی و مدیریت دولتی وجود داشت، درحالی که در رشته های فناوری اطلاعات و حقوق عمومی نیاز به بهبود و تقویت درک مفاهیم مشاهده شد. میزان همپوشانی بین کلیدواژه های چکیده و کلیدواژه های نویسندگان در پنج گروه موضوعی حدود 20 درصد بود.نتیجه گیری: استفاده مناسب از کلیدواژه ها، نوشتن چکیده هایی با محتوای هماهنگ با موضوع موردنظر و انتخاب عناوین متناسب می تواند به بهبود فرایند استخراج مفاهیم، ذخیره سازی و بازیابی مقالات علمی کمک کند، ازجمله اینکه کلیدواژه ها، چکیده ها و عناوین می توانند به عنوان ورودی برای الگوریتم های استخراج مفاهیم، همچنین به عنوان بخش هایی از ساختار ذخیره سازی اطلاعات در سرعت دسترسی کاربران به اطلاعات موردنیازشان و به عنوان ورودی برای الگوریتم های بازیابی اطلاعات برای دسترسی سریع به مقالات مرتبط کمک بسزایی داشته باشند.
مدل مفهومی مستندسازی تجربیات اعضای هیئت علمی دانشگاه بر اساس چارچوب بازی وارسازی اکتالیسیس چاو با استفاده از روش فراترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: بازی وارسازی رویکردی ابتکاری است که با استفاده از عناصر جذاب و سرگرم کننده بازی در دنیای واقعی باعث افزایش تعامل و انگیزه کاربران و ارائه تجارب پایدار می شود. مطالعه حاضر با شناسایی مؤلفه های مستندسازی تجربیات در صدد ارائه مدل مفهومی مستندسازی تجربیات اعضای هیئت علمی دانشگاه ها براساس چارچوب بازی وارسازی اکتالیسیس چاو است.
روش شناسی: پژوهش حاضر به لحاظ هدف از نوع کاربردی است که با رویکرد کیفی و با روش فراترکیب مبتنی بر الگوی هفت مرحله ای سندلوسکی و باروسو و نرم افزار مکس کیودا انجام شده است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه آثار علمی مرتبط با مستندسازی تجربیات، مدیریت دانش و بازی وارسازی در بازه زمانی 2006 تا 2023 ( مصادف با 1383 تا 1402) است که از این میان با انجام فرایند غربالگری، 85 اثر به منظور بررسی و تحلیل انتخاب شدند.
یافته ها: در نهایت از 187 کد، 75 شاخص مستندسازی تجربیات از منابع علمی مورد بررسی استخراج و در 16 مؤلفه و 8 پیشران چارچوب اکتالیسیس شامل معنای حماسی و ندای درون (پیشران اول)، پیشرفت و دستاورد (پیشران دوم)، توانایی بروز خلاقیت و بازخورد (پیشران سوم)، مالکیت و تصاحب (پیشران چهارم)، نفوذ اجتماعی و وابستگی (پیشران پنجم)، کمیابی و بی صبری (پیشران ششم)، غیر قابل پیش بینی بودن ( عدم قطعیت)، کنجکاوی (پیشران هفتم) و در نهایت از دست دادن و اجتناب (پیشران هشتم)، دسته بندی شدند و بر اساس آن، مدل مفهومی پژوهش شکل گرفت. در کل می توان گفت که مدل مفهومی ارائه شده با رویکرد بازی وارسازی می تواند برای ایجاد انگیزه در اعضای هیئت علمی برای مستندسازی تجربیاتشان کمک کند.
نتیجه گیری: در طراحی و پیاده سازی مدل مستندسازی تجربیات اعضای هیئت علمی، لازم است شاخص ها و مؤلفه های انگیزشی شناسایی شده مرتبط با چارچوب بازی وارسازی اکتالیسیس، نظیر شاخص ها و مؤلفه های مربوط به نگرش فردی، دستاوردهای نظام مدیریت دانش، دستاوردهای فردی و سازمانی، خودمختاری، خودکارآمدی، ارائه بازخورد، حساب کاربری، اعتماد، بسترهای رسمی و غیررسمی اشتراک تجربه، ارتباطات سازمانی، کنجکاوی، غیرقابل پیش بینی بودن پاداش و ترس از اشتراک تجربه در نظر گرفته شوند. پیاده سازی این شاخص ها، می تواند سبب تغییر رفتار، افزایش مشارکت، تعهد و تشویق اعضای هیئت علمی در به اشتراک گذاری تجارب، افزایش اثربخشی، کاهش دوباره کاری و هزینه های مالی در نظام آموزش عالی کشور شود.
بررسی تأثیر اعتماد بین فردی بر انتقال دانش ضمنی معلمان دوره متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: یکی از عوامل مهم در شکل گیری روابط شغلی و انتقال دانش ضمنی در سازمان اعتماد است. اعتماد عامل ضروری در فرایند انتقال دانش ضمنی بین افراد است. با توجه به نقش اعتماد بین فردی در انتقال دانش ضمنی، این پژوهش به بررسی ارتباط بین اعتماد بین فردی و انتقال دانش ضمنی در میان معلمان دوره متوسطه استان چهارمحال و بختیاری پرداخته است.روش شناسی: پژوهش حاضر ازنظر ماهیت، یک پژوهش کاربردی است که به روش توصیفی همبستگی به بررسی ارتباط میان اعتماد بین فردی و انتقال دانش ضمنی معلمان دوره متوسطه آموزش وپرورش استان چهارمحال و بختیاری پرداخته است. نمونه مورد پژوهش شامل 148 نفر از معلمان می باشند که به روش تصادفی انتخاب شده اند. به منظور گردآوری داده ها از پرسشنامه اعتماد بین فردی (1995) و پرسشنامه انتقال دانش ضمنی اسپاریتو (2000) استفاده گردید. پایایی پرسشنامه های مورد استفاده با کمک روش آلفای کرونباخ به ترتیب 88/0، و 86/0 به دست آمده است. علاوه بر آمار توصیفی، از آزمون کولموگروف اسمیرنوف و ضریب همبستگی پیرسون و آزمون رگرسیون جهت تجزیه وتحلیل داده ها استفاده شده است.یافته ها: نتایج نشان می دهد که بین اعتماد مبتنی بر شناخت و تمایل کارکنان برای اشتراک دانش و به کارگیری دانش ضمنی رابطه مثبت و معناداری به میزان همبستگی 744/0 و 631/0 وجود دارد. بین اعتماد مبتنی بر عاطفه و تمایل معلمان برای اشتراک گذاری و به کارگیری دانش ضمنی رابطه مثبت و معناداری به میزان همبستگی 789/0 و 784/0 وجود دارد. بنابراین، اعتماد مبتنی بر عاطفه نسبت به اعتماد مبتنی بر شناخت تأثیر قوی تری بر تمایل به اشتراک دانش و به کارگیری دانش ضمنی معلمان دارد. معلمان در مرحله عاطفی تمایل بیشتری به اشتراک و به کارگیری دانش ضمنی نسبت به مرحله شناختی دارند.نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که اعتماد بین فردی در هر دو بعد مبتنی بر شناخت و عاطفه تأثیر مثبت و معناداری بر اشتراک و به کارگیری دانش ضمنی معلمان دارد.
امکان سنجی استقرار سامانه پایش رضایت مندی کاربران در سازمان کتابخانه ها، موزه ها و مرکز اسناد آستان قدس رضوی از دیدگاه کتابداران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: امروزه سازمان ها به ویژه کتابخانه ها بر ارزش روابط با مشتریان خود و تغییر راهبرد های خود از محصول مداری به مشتری مداری متمرکز شده اند و سامانه پایش رضایت مندی کاربران به عنوان یک راهبرد موثر از اهمیت بسیار چشمگیری برخوردار است. از این رو پژوهش حاضر با هدف بررسی امکان استقرار سامانه پایش رضایت مندی کاربران در کتابخانه آستان قدس از دیدگاه کتابداران انجام پذیرفت.روش شناسی: این پژوهش کمّی از نظر هدف کاربردی و از لحاظ گردآوری داده ها جزء پژوهش های پیمایشی-توصیفی است. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته است. جامعه آماری پژوهش را کتابداران شاغل در کتابخانه مرکزی آستان قدس تشکیل می دادند که از میان آنها 130 نفر به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب و پرسشنامه بین آنها توزیع گردید. تجزیه و تحلیل با استفاده از نرم افزار SPSS در دو سطح توصیفی و استنباطی انجام پذیرفت.یافته ها: تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که امکان استقرار سامانه پایش رضایت مندی کاربران در کتابخانه مرکزی آستان قدس در سطح سازمانی از منظر بازاریابی (مشتری-مداری)، مدیریت (برنامه ریزی راهبردی، فرهنگ سازمانی، بازاریابی داخلی، مدیریت پروژه) و فناوری اطلاعات (نوآوری و مدیریت دانش) و نیز در سطح فردی از منظر پذیرش در سطح متوسط به بالا قرار دارد.نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش به نظر می رسد کتابخانه آستان قدس می تواند نسبت به استقرار سامانه پایش رضایتمندی کاربران اقدام نماید، هرچند جهت پیاده سازی موفقیت آمیز آن نیازمند ارتقای عوامل مطرح شده در سطح فردی و سازمانی است.
Decoding DQM for Experimental Insights on Data Quality Metadata’s Impact on Decision-Making Process Efficacy(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Decision-making processes are significantly influenced by a myriad of factors, with data quality emerging as a crucial determinant. Despite widespread awareness of the detrimental effects of poor-quality data on decisions, organizations struggle with persistent challenges because of the sheer volume of data within their systems. Existing literature advocates for providing Data Quality Metadata (DQM) to help decision-makers communicate data quality levels. However, concerns about potential cognitive overload induced by DQM may hinder decision-makers and negatively impact outcomes. To address this concern, we conducted an experimental exploration into the impact of Data Quality Management (DQM) on decision outcomes. Our study aimed to identify specific groups of decision-makers benefiting from DQM and uncover factors influencing its usage. Statistical analyses revealed that decision-makers with a heightened awareness of data quality demonstrated improved Data Quality Management (DQM) utilization, leading to increased decision accuracy. Nevertheless, a trade-off was observed as the efficiency of decision-makers suffered when employing Decision Quality Management (DQM). We propose that the positive impact of incorporating Data Quality Management (DQM) on decision outcomes is contingent on characteristics such as a high level of knowledge about data quality. However, we acknowledge that the inference of this positive impact could be more transparent and thoroughly explained. Our findings caution against a blanket inclusion of Data Quality Management (DQM) in data warehouses, emphasizing the need for tailored investigations into its utility and impact within specific organizational settings.
Challenges and Complexities in Leveraging Data for Evidence-Based Policy making A Scoping Review(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Evidence-based policymaking stands at the forefront of contemporary governance, where data and evidence have emerged as indispensable allies in shaping effective and informed decisions. This article embarks on a comprehensive exploration of the challenges and critical issues encountered when data assumes the role of evidence in policy formulation. The foundation of this investigation is rooted in the extensive body of literature on evidence-based policy-making. We delve into the scholarly discourse, tracing the evolution of policy formulation from relying on intuition to being guided by empirical insights. As we navigate through this intellectual landscape, the crucial role of data as a catalyst for this transformation becomes apparent. Delving deeper, we will explore the intricacies of data and the rise of big data. Once regarded as mere numbers, data now represents the currency of the information age. Its volume, velocity, and variety characterize it, making it a powerful tool for generating evidence and formulating policies. As we explore its features, we uncover the potential of data to unlock unprecedented insights and inform governance with empirical precision. To conduct a comprehensive examination of the difficulties encountered when utilizing data as evidence in policy-making, we employ a rigorous scoping review methodology. Through meticulous screening, we have identified and analyzed 36 exemplary articles that offer invaluable insights into the multifaceted landscape of data-driven governance. These articles provide a comprehensive overview of the challenges, which can be grouped into three distinct clusters: technical challenges arising from data complexities, legal and privacy dilemmas intertwined with governance, and the formidable issues faced by policymakers. Our discussion unravels the intricate web of challenges, ranging from data quality and integration to confidentiality, ethics, and governance issues. We delve into the intricacies of data access, the fight against bias, and the challenges posed by data volume and complexity. Simultaneously, we explore the complex legal landscape of data ownership, security, sharing, and compliance. The challenges policymakers face in fostering data-driven cultures, navigating resource constraints, and communicating data-driven insights are brought to the forefront. In conclusion, our exploration sheds light on the complex challenges and crucial issues that underlie the use of data as evidence in evidence-based policy-making. This research underscores the transformative power of data in governance and emphasizes the challenges and pressing issues associated with using data as evidence in policymaking.
ارائه نقشه راه پژوهش مصنوعات فناوری اطلاعات با رویکرد علم طراحی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
علم طراحی با ایجاد نظام مند دانش با طراحی ارتباط داشته و در پژوهش سیستم های اطلاعات به ایجاد مصنوعات برای حل یک مسئله عملی مربوط می شود. سیستم های اطلاعاتی و اجزای آن از دیدگاه علم طراحی به منزله مصنوع درنظر گرفته می شوند. مصنوعات فناوری اطلاعات در حوزه سیستم اطلاعات موضوع اصلی بوده و متشکل است از سخت افزار و نرم افزار، سیستم های اجتماعی-فنی با مشارکت کنندگان انسانی، فرایندها، و روش ها. از آنجا که پژوهش علم طراحی به عنوان یک رویکرد مهم در پژوهش های سیستم های اطلاعات ظهور کرده و در ساخت مصنوعات فناوری اطلاعات بخش مهمی از تحقیقات تجویزی در سیستم اطلاعات است، این مطالعه یک بررسی نظام مند از مبانی نظری با رویکرد تحلیل روایی برای ایجاد یک درک جامع از مفاهیم عملی و نگرش های تخصصی پیرامون روش پژوهش علم طراحی و ارائه نقشه راه برای بیان چگونگی استفاده از آن در راستای یافتن پاسخ سؤال(های) پژوهش طراحی مصنوعات فناوری اطلاعات است. این پژوهش با روش مرور نظام مند در دو گام اصلی انجام شد. در گام نخست، جست وجو برای دستیابی به منابع معتبر با استفاده از دو رویکرد خودکار و گلوله برف ی پیش رون ده و بازگش تی در پایگاه های اطلاعاتی معتبر انجام شد. پس از ارزیابی کیفی منابع به دست آمده، 52 مقاله بر اساس معیارهای مشخص تأیید و انتخاب شد. در گام دوم و در طول مطالعه، بر اساس روش تحلیل روایی، چهار روایت مبانی فلسفی پژوهش علم طراحی، رویکرد توسعه نظری پژوهش در علم طراحی، انتخاب روش شناختی پژوهش علم طراحی، و استراتژی پژوهش علم طراحی به همراه سایر مفاهیم اساسی موجود در هر روایت پدیدار شد. سرانجام، با استفاده از روایات و مفاهیم شناسایی شده موجود در هر روایت، نگاشتی از مفاهیم و موضوعات مرتبط با روایات پژوهش علم طراحی انجام و در قالب یک نقشه راه تجمیع و ترسیم شد. نقشه راه تدوین شده، فرایند استفاده از روش پژوهش علم طراحی در طراحی مصنوعات فناوری اطلاعات را به شکلی ساختاریافته و دقیق برای انجام پژوهش های علم طراحی ارائه می کند.
طراحی مدل حکمرانی داده مراکز مدارک علمی (مورد مطالعه: پژوهشگاه علوم و فناوری اطلاعات ایران (ایرانداک))(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه، مراکز مدارک علمی با تقاضاهای فزاینده در جمع آوری داده ها، ذخیره سازی، یکپارچه سازی، پردازش و تحلیل برای سیستم های اطلاعاتی و زیرساخت ها مواجه هستند. این مراکز مهم ترین و قابل اتکاترین منابع حکمرانی برای پیشبرد حوزه های مختلف هر کشور هستند و لازمه موفقیت آنها عملکرد مناسب آنهاست. پژوهش حاضر برای پیشنهاد مدل حکمرانی داده در مراکز مدارک علمی کشور انجام شد تا نشان دهد که حکمرانی داده متناسب با این مراکز علمی باید چگونه باشد. «پژوهشگاه علوم و فناوری اطلاعات ایران (ایرانداک)» به عنوان مورد مطالعه انتخاب شد. این پژوهش با روش فراترکیب به تحلیل محتوای متون در حوزه مراکز مدارک علمی پرداخته است. 15 مقاله و پایان نامه مرتبط با این حوزه به صورت هدفمند انتخاب شدند و برابر با مراحل فراترکیب «سندلوسکی و باروسو» تحلیل شدند. برای طراحی مدل حکمرانی داده مراکز مدارک علمی از مدل پایه ای استفاده شد. یافته های پژوهش 5 مؤلفه اصلی حکمرانی داده شامل «برنامه ریزی»، «سازماندهی و مدیریت»، «عملکرد»، «اجرا»، و «ارزیابی» را شناسایی کرد. این مؤلفه های اصلی هر یک دارای مؤلفه های فرعی هستند که سرانجام، 38 مؤلفه فرعی برای حکمرانی داده مراکز مدارک علمی با فراترکیب متون مشخص شد. این مؤلفه ها به اجرای حکمرانی داده برای مراکز مدارک علمی کمک زیادی می کنند.
نقش مدیریت دانش در ارتقای سواد اطلاعاتی کاربران کتابخانه های عمومی و ارائه الگوی مناسب (مطالعه کتابخانه های عمومی استان خوزستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بازیابی دانش و نظام های معنایی سال ۱۱ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۴۰
113 - 143
حوزههای تخصصی:
کتابخانه های عمومی با در اختیار داشتن منابع و مراجع مختلف، به یکی از بزرگ ترین نیروگاه های تولید دانش و اطلاعات تبدیل شده اند که مدیریت مؤثر و کارآمد آن ها می تواند تأثیر بسزایی در توسعه سواد اطلاعاتی کاربران داشته باشد. هدف پژوهش حاضر نیز بررسی نقش مدیریت دانش در ارتقای سواد اطلاعاتی کاربران کتابخانه های عمومی و ارائه الگوی مناسب بوده است. روش پژوهش، روش ترکیبی با استفاده از فن فراترکیب، تحلیل محتوا و دلفی برای شناسایی و دسته بندی مؤلفه های مدیریت دانش و سواد اطلاعاتی و سپس روش پیمایش بود. جامعه آماری شامل 284 کتابدار و 45582 کاربر بود که به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله تعداد 181 کتابدار و 497 کاربر انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها شامل دو پرسش نامه محقق ساخته مدیریت دانش و سواد اطلاعاتی برگرفته از پیشینه نظری و تجربی پژوهش بود که به تأیید گروه خبره رسید. روش تجزیه وتحلیل داده ها، مدل یابی معادلات ساختاری بود. یافته های پژوهش نشان داد که سطح استقرار چهار مؤلفه مدیریت دانش در کتابخانه های عمومی استان خوزستان بالاتر از متوسط است. همچنین سطح برخورداری کاربران از هشت مؤلفه سواد اطلاعاتی نیز بالاتر از متوسط است. درنتیجه، مدل پیشنهادی ضمن تأیید فرضیه های فرعی و اصلی پژوهش، نشان داد که اجرا و استقرار مدیریت دانش بر ارتقای سواد اطلاعاتی کاربران کتابخانه های عمومی استان خوزستان تأثیرگذار بوده است.