فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۱ تا ۶۰ مورد از کل ۲۰۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
صنعت محتوای دیجیتال ضمن آنکه در انتقال فکر و فرهنگ کشورها به سایر ملت ها نقش کلیدی دارد می تواند به لحاظ اقتصادی نیز منافع بسیاری را به همراه داشتهباشد. امروزه تولیدات صنعت محتوای دیجیتال به راحتی امکان انتشار در بستر اینترنت و حضور در بازار گسترده جهانی را دارا هستند. جهت استفاده هرچه بیشتر از منافع این حوزه لازم است تا ابتدا الزامات بین المللی شدن کسب و کارهای این حوزه با بهره گیری از نمونه های موفق احصا شود و سپس برای توسعه این موارد برنامه ریزی گردد. هدف این پژوهش شناسایی الزامات فعالیت بین المللی کسب وکارهای محتوای دیجیتال کشور است. بدین منظور مبتنی بر روش مطالعه موردی چندگانه ۶ کسب وکار حوزه محتوای دیجیتال و دارای تجربه حضور در بازارهای جهانی، در بازه زمانی اسفند ۱۴۰۱ تا اردیبهشت ۱۴۰۲ موردمطالعه قرار گرفت. تحلیل داده های حاصل از مصاحبه و سایر منابع مکمل با روش تحلیل مضمون صورت گرفته و درنهایت ۸ الزام کلی احصا گردید. در مرحله بعد موارد شناسایی شده با روش اهمیت-عملکرد اولویت بندی گردید. الزام های دارای اولویت عبارت اند از: "شناخت بازار (وجود بازار، تبلیغات مناسب و مخاطبشناسی) "، "تأمین و پرورش نیروی انسانی موردنیاز (نیروی متخصص داخلی و نیروی بومی در شعب خارج از کشور) " و "مناسب بودن و ثبات شرایط داخلی کشور".
تحلیل داده برای سیاست گذاری: کارب ست تحلیل شبکه های اجتماعی در تشکیل و تحلیل اکوسیستم وب سایت های ایرانی صنعت گردشگری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
صنعت گردشگری معاصر به دلیل عواملی مانند افزایش سفرهای جهانی، بهبود زیرساخت ها و پذیرش گسترده فناوری دیجیتال، در حال گذراندن یک مرحله تحول آفرین است. این رشد تصاعدی بخش گردشگری را به بستری مناسب برای تحولات نوظهور تبدیل کرده است. درک رفتار کاربر به یک عامل موفقیت حیاتی برای کسب وکارها در صنعت گردشگری برای جذب مخاطبان، افزایش رضایت و اطمینان از وفاداری تبدیل شده است. بااین حال، کمبود قابل توجهی در تحقیقات جامع در این زمینه وجود دارد که چالش هایی را برای تصمیم گیری مبتنی بر داده و انطباق با چشم انداز در حال تحول ایجاد می کند. این مقاله با استفاده از تحلیل شبکه های اجتماعی به بررسی و تحلیل شبکه ارتباطی وب سایت های گردشگری ایران و درک رفتار مصرفی کاربران ایرانی خدمات گردشگری می پردازد. این مطالعه هشت جامعه متمایز از وب سایت های گردشگری یعنی انجمن های خرید بلیت و تور، اقامت (هتل)، تاکسی اینترنتی، اقامت (سوییت و کلبه)، خوراکی و آشپزی، مکان یابی، بلیت اتوبوس و تورهای خارجی و مهاجرت را شناسایی می کند. این تحقیق از طریق تجزیه وتحلیل روابط بین این جوامع، بینش های ارزشمندی را در مورد ارتباطات متقابل و الگوهای ارتباطی در اکوسیستم گردشگری ارائه می دهد. این یافته ها با ارائه بینش های عملی و پیشنهادهای سیاستی برای ذی نفعان صنعت به هموارکردن راه برای آینده های پایدار و نوآور کمک می کند.
بررسی الزامات حاکم بر تأمین امنیت داده های کاربران توسط پلتفرم های ارائه دهنده خدمات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست علم و فناوری سال ۱۶ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۶۰)
83 - 98
حوزههای تخصصی:
تأمین امنیت داده های کاربران از دسترسی غیرمجاز یکی از چالش های اساسی در حفاظت از اطلاعات است. در اغلب خط مشی های حریم خصوصی پلتفرم های ارائه دهنده خدمات، اعلام شده که پروتکل، سرور و لایه های امنیتی پلتفرم و روش های مناسب مدیریت داده ها، تلاش حداکثری برای امنیت داده ها خواهند کرد؛ با این حال، سازوکار و معیاری جهت اتخاذ تدابیر امنیتی شناسایی نشده است. در قوانین لازم الاجرا تنها قانون تجارت الکترونیک است که مقررات کلی در این حوزه مقرر کرده است. نوشتار حاضر با روش توصیفی-تحلیلی در بستر حقوق ایران صورت گرفته و درصدد بررسی الزامات حاکم بر امنیت داده کاربران است. نتیجه پژوهش نشان می دهد پردازشگران داده باید ضمن مسئول بودن در برابر امنیت داده، با در نظر گرفتن نوع داده، هزینه های اجرا و ماهیت، قلمرو، موضوع و اهداف پردازش و همچنین خطرات متنوع و آثار آن بر حقوق افراد، معیارهای فنی و سازمانی متناسبی را برای تضمین سطح مناسبی از امنیت در نظر بگیرند. بررسی دوره ای و ارزیابی و تنظیم گزارش از وضعیت سطح حفاظت از داده های مصرف کنندگان در پلتفرم ها و نیز ارائه شریان نظارتی برای مرکز ملی فضای مجازی از الزامات حفاظت از داده است. کمیسیون عالی تنظیم مقررات فضای مجازی کلیه ارائه دهندگان خدمات را مکلف کرده که از طریق اصلاح سیاست های حریم خصوصی خود، داده هایی که منجر به شناسایی هویت کاربران می شوند را طی دو ماه رمزنگاری کرده و «حق حذف» اطلاعات را برای کاربران شناسایی کنند. نتیجه آن که با توجه به نواقص دستورالعمل، از جمله کلی گویی، عدم شناسایی بستر ویژه جبران خسارت، و ابهام و سکوت مفاد دستورالعمل در برخی موارد و نیز اتکای ضمانت اجرا به مسئولیت مدنی و کیفری، تصویب قانون حفاظت از داده های افراد در کنار تشویق نظام خودتنظیم گری پلتفرم ها، از جمله راهکارهای عملی به نظر می رسند.
اعتبار مالیاتی؛ ابزاری جذاب برای ارتقای شدت تحقیق و توسعه در کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اعتبار مالیاتی؛ ابزاری جذاب برای ارتقای شدت تحقیق و توسعه در کشور،اعتبار مالیاتی؛ ابزاری جذاب برای ارتقای شدت تحقیق و توسعه در کشور،اعتبار مالیاتی؛ ابزاری جذاب برای ارتقای شدت تحقیق و توسعه در کشور
تحلیل هزینه- فایده آموزش عالی در گروه علوم انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گرایش جهانی به سمت اقتصاد دانش محور در دهه های اخیر، سرمایه انسانی و نیروی کار مؤثر را به یکی از اصلی ترین متغیرهای مدل های رشد تبدیل نموده و باعث افزایش تمایل دولت ها و افراد به سرمایه گذاری درآموزش عالی شده است. به طور کلی، تلقی نمودن آموزش عالی به عنوان نوعی سرمایه گذاری و گسترش و توسعه نظام های آموزشی از یک سو و رشد فزاینده سهم آموزش از تولید ناخالص ملی و بودجه کشور از سوی دیگر، توجه اقتصاددانان و برنامه ریزان را به بررسی میزان اثربخشی فعالیت های آموزشی معطوف ساخته است. یکی از تکنیک های مؤثر در این زمینه تحلیل هزینه – فایده است که براساس آن برنامه ریزان می توانند در مورد تخصیص منابع به آموزش عالی در سطوح مختلف تصمیم گیری کنند. در این مطالعه بر اساس روش هزینه-فایده به برآورد نرخ بازده خصوصی و اجتماعی آموزش عالی در گروه علوم انسانی پرداخته شده است. برای این منظور از دو روش پیش از اجرا و پس از اجرا استفاده گردیده است. در روش پیش از اجرا با استفاده از اطلاعات جمع آوری شده از درآمد انتظاری دانشجویان کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکترای گروه علوم انسانی دانشگاه تبریز به برآورد نرخ بازده خصوصی انتظاری مبادرت شده است. همچنین در روش پس از اجرا بر اساس اطلاعات جمع آوری شده از کارمندان دولتی با مدرک تحصیلی گروه علوم انسانی، میزان نرخ بازده خصوصی تحقق یافته محاسبه شده است. در انتها و با محاسبه نرخ بازده اجتماعی برای دوره های کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکترا این نتیجه حاصل شده که نرخ بازده در هر سه سطح منفی است. این امر نشان دهنده عدم بازده مناسب سرمایه های انسانی در کشور است.
مدل پارادایمی نهادهای کلان واسطه علم و فناوری کشور (مطالعه موردی: معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری دولت دهم)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم انسانی نظام آموزشی در حوزه علوم انسانی علوم انسانی و نهاد های مدرسه ، دانشگاه و حوزه
- حوزههای تخصصی علوم انسانی نظام آموزشی در حوزه علوم انسانی سیاستگذاری ها در حوزه توسعه علوم و پژوهش و میزان اثر بخشی آنها
- حوزههای تخصصی علوم انسانی نظام آموزشی در حوزه علوم انسانی سیاستگذاری های مالی و ساختاری برای نهاد دانشگاهی کشور
هدف: معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری به عنوان نهاد واسطه ای کلان، نقش اساسی و تعیین کننده ای در نظام ملی نوآوری کشور دارد. کارآمدکردن این نهاد، تلاش مهمی برای تقویت نظام ملی نوآوری کشور است. هدف اصلی این پژوهش، استخراج مدل پارادایمی (فرایندی) حاکم بر معاون علمی و فناوری به منظور ایفای نقش واسطه گری این معاونت در نظام ملی نوآوری است. روش پژوهش: این، یک پژوهش کیفی است. از میان انواع راهبردهای پژوهش های کیفی، نظریه داده بنیاد انتخاب شده است. استفاده از روش داده بنیاد نیز با تمرکز بر رهیافت استراوس و کوربین انجام شده است. بدین منظور ابتدا مصاحبه های انجام شده از مسئولان و متصدیان مناصب حساس این سازمان در دولت دهم مطالعه شد و بر اساس تجربیات و آرای آنها، مقوله های مدل پارادایمی حاکم بر این نهاد واسطه ای احصا شدند. یافته ها: با طی مراحل پژوهشی داده بنیاد، بیش از 500 کد باز که مربوط به پرسش و هدف تحقیق بود، شناسایی شد. پس از آن، کدگذاری انتخابی انجام شد و 31 کد محوری استخراج شد که در ذیل مقوله های مدل پارادایمی ازجمله مقوله محوری، شرایط علی، زمینه ای، مداخله گر و راهبردها و درنهایت پیامدها قرار گرفت. نتیجه گیری: بر اساس مدل پارادایمی، مقوله محوری این مدل، واسطه گری علم و فناوری است که نیازمند شرایط علی همچون علل یکپارچه سازی، مدیریتی و ... است. شرایط زمینه ای همچون زمینه های سیاسی و قانونی، ساختاری، خط مشی و اجرایی و عملیاتی نیز در این مدل نقش اساسی دارند. ظرفیت سازی، شبکه سازی و آینده پژوهی و آینده نگاری نیز ازجمله راهبردهای شناسایی شده برای ایفای نقش این نهاد کلان واسطه ای تشخیص داده شدند. برای تحقق این راهبردها، بهینه هایی برای تضمین ایفای نقش، کارایی مدیریتی و شفافیت احصا شدند که منجر به تحقق پیامدهایی از قبیل تکمیل زنجیره علم تا ثروت، خودکفایی و اقتدار ملی می شود
بازسازی ساختار میان رشته ای ها در آموزش عالی (با تأکید بر شاخص ها)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
میان رشته ای های دانشگاهی استانداردهای تعالی خاص خود را می طلبند. هدف پژوهش حاضر طراحی مدل مفهومی و تدوین شاخص های ساختاری آن در دانشگاه بوده و در آن از روش توصیفی – تحلیلی استفاده شده است . به این منظور ابتدا ابعاد مفهومی ساختار میان رشته ای شناسایی شده و بر مبانی آن عوامل، ملاک ها و شاخص های مناسبی طراحی و تدوین شده است. جامعه آماری تحقیق شامل اسناد و مدارک موجود در پایگاه های اطلاعاتی قابل دسترس محقق در خصوص موضوع پژوهش بوده و نمونه آماری با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند مشخص شده است. نتایج تحقیق بیانگر آن است که برای ایجاد ساختار میان رشته ای دانشگاهی باید به پنج بعد مفهومی شامل: فلسفه ی میان رشته ای، شرایط و موقعیت ها، گزینش، توازن و مشارکت جمعی و همچنین پنج عامل اصلی راهبردهای ایجاد ساختار میان رشته ای شامل: خط مشی ها، مدیریت و ساختار سازمانی، حمایت زیر ساختی، رهبری، حمایت و سرپرستی، تأمین بودجه، رسمیت توجه کرد. بر این اساس در این تحقیق برای ایجاد ساختار میان رشته ای عامل ها، ملاک ها و شاخص های ویژه ای شناسایی و طراحی شده است.
سیاست به مثابه مکانیک درآمدی بر امکان تحلیل شرایط اجتماعی بر اساس معیارهای استاتیک و دینامیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی و مطالعه پدیده های اجتماعی حاکم بر جامعه، بدلیل شرایط خاص آن نیاز به توسعه و تعمیق دارد. اگرچه شبیه سازی پدیده های اجتماعی با پدیده های مکانیکی در نگاه اول درست به نظر نیاید و این امر هم به خاطر پیچیدگی های مسایل اجتماعی است، ولی نویسندگان این نوشتار قصد دارند با ساده سازی این شبیه سازی را انجام داده تا با ساده تر و ملموس تر جلوه دادن مشکلات اجتماعی و عواقب آن، تحلیل روشن تری از آینده ارائه دهند. برای رسیدن به نتایجی مناسب و متقن، روش انجام بررسی و مطالعه، وام گیری و استفاده از مفاهیم و تعاریف علم مکانیک است که قابل تطبیق با مفاهیم اجتماعی است. یعنی در این نوشتار با در انداختن مباحثی مانند تنش، خستگی و غیره تلاش شده است در حدّ اشارت های این مقاله مشکلات اجتماعی کشور از دو جهت مورد بازبینی و واکاوی قرار گیرد. در رویکرد نخست بیان مفاهیم استاتیکی و تبعات منفی و خسارات ناشی از آن اشاره خواهد شد و در ادامه با بازبینی و بازخوانی مفاهیم دینامیک به تبیین اعوجاجات و مشکلات دینامیکی اجتماع پرداخته شده است.
تلفیق الگوهای سنتی و متجدد آموزش عالی علوم انسانی در ایران: تحلیلی جامعه شناختی از تجربه دانشگاه امام صادق (ع) در اجرای میان رشته ای های اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پس از انقلاب شکوهمند اسلامی در ایران دغدغه تلفیق الگوهای سنتیِ آموزش عالی علوم انسانی که از حوزه های علمیه برآمده بودند با الگوهای مدرن که به دانشگاه ها تعلق داشتند به صورتی جدی توسط سیاست گذاران علم مطرح شد. این دغدغه ای بود که در بسیاری از کشورهای اسلامی که نهادهای سنتی دیرپایی در آموزش عالی علوم انسانی داشتند وجود داشت و در برخی به صورت عملی تجربه شده بود. برخی تجربه های عملی اولیه در ایران پس از انقلاب از آنجا که تلاش داشت شکل خاصی از تلفیق پیش گفته را اجرا نماید چالش هایی برانگیخت. با توجه به آنکه در طول سی سال حیات آموزش عالی در ایران پس از انقلاب اسلامی، تجربه هایی متفاوت از تلفیق میان الگوهای سنتی و متجدد آموزش عالی علوم انسانی به محک آزمون نهاده شده است این مقاله در تلاش است به مدد استفاده از مفهوم فضا در جامعه شناسی و روش تحلیل تأملی و با استفاده از برخی داده های تاریخی گونه ای خاص از این تجربه را که در دانشگاه امام صادق (ع) رخ داده است تفسیر نماید. نتایج نشان می دهد در دانشگاه امام صادق (ع) عدم اتکای صرف به تلفیقِ مبتنی بر طراحی برنامه های درسی میان رشته ای و تلاش برای خلق فضایی تلفیقی توانسته تجربه ای موفق در تلفیق الگوهای سنتی و متجدد آموزش عالی علوم انسانی در ایران به وجود آورد.
تحلیل و رتبه بندی عوامل موثر بر بهبود کیفیت آموزشی (مطالعه موردی: دانشگاه اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کیفیت آموزشی و پژوهشی از جمله دغدغه های اصلی نظام های آموزش عالی در اغلب کشورهای جهان است. بررسی ها نشان می دهد به رغم نقشی که دانشگاه ها در توسعه منابع انسانی داشته و دارند و همواره کوشش بر این بوده است که دانشجویان را تربیت کنند که بتوانند مشکلات جامعه را حل کنند، موضوع آموزش هنوز دچار کمبود ها و نارسایی های فراوانی بوده است. دانشگاه ها به عنوان سازمان هایی که نقش اساسی در رشد و توسعه علمی، فرهنگی و تربیت نیروی انسانی متخصص دارند باید هم گام با تحولات علمی، آموزشی و متناسب با نیاز ها و مقیاس های ملی و جهانی، فرایند کیفیت آموزشی خود را به طور مستمر بهبود بخشند. در این پژوهش به بررسی برخی از عوامل موثر بر بهبود کیفیت آموزشی پرداخته شده است. این عوامل شامل حمایت از دانشجویان و اساتید، اعضای هیئت علمی، خدمات اداری، خدمات کتابخانه ای، تهیه برنامه آموزشی و مکان، زیرساخت ها و امکانات هستند. برای رتبه بندی عوامل موثر بر اجرای بهبود کیفیت آموزشی با استفاده از رویکرد AHP گروهی از نظرات 130 نفر از اساتید و دانشجویان دانشگاه اصفهان استفاده شده است.با توجه به اطلاعات بدست آمده و تجزیه وتحلیل آنها با استفاده از نرم افزار expert choice تهیه برنامه آموزشی با وزن 0.338 دارای بیشترین تاثیر بر بهبود کیفیت آموزشی است و بعد از آن اعضای هیئت علمی با وزن0.246، حمایت از دانشجویان و اساتید با وزن0.122، مکان، زیرساخت ها و امکانات با وزن 0.103، خدمات کتابخانه ای با وزن 0.102، و خدمات اداری با وزن 0.089در اولویت های بعدی می باشند.
تسهیم دانش بین اعضای هیئت علمی در محیط های دانشگاهی؛ نگاهی میان رشته ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هم اکنون جدال اندیشه ای بر سر مفهوم سازی تولید، تسهیم، انتشار و کاربرد دانش در دانشگاه ها و مؤسسه های عالی کشور، موضوع پیچیده ای است که توجه زیادی را هم در ادبیات دانشگاهی و هم در حوزه مدیریتی به خود معطوف داشته است. بر این مبنا، تسهیم دانش در آموزش عالی به عنوان یک موضوع میان رشته ای که پیوند میان دو رشته اصلی «مدیریت دانش» و «آموزش عالی» به ویژه مدیریت آموزش عالی است، مطرح شده است. بسیاری از پژوهشگران و صاحب نظران کوشیده اند تا به این پرسش پاسخ دهند که عوامل تأثیرگذار بر افراد در تسهیم دانش کدامند؟ عوامل و دلایل احتمالی تسهیم و یا عدم تسهیم دانش افراد کدامند؟ در پاسخ به این پرسش، پژوهش های متعددی انجام شده که یافته های آن در برخی از موارد نظری و در برخی از موارد نیز دارای شواهد تجربی است. در این مقاله تلاش شده با روش توصیفی تحلیلی، تسهیم دانش بین اعضای هیئت علمی، به مثابه یک حوزه مطالعاتی میان رشته ای در عرصه آموزش عالی، بررسی و واکاوی شود. پژوهش حاضر، کاوش پدیدة تسهیم دانش در عرصه آموزش عالی را به بحث گذاشته و سپس با بررسی دقیق و ژرف نگری، عوامل مؤثر بر تسهیم دانش بین اعضای هیئت علمی را تحلیل کرده است.
این مقاله بر این نکته تأکید دارد که حوزه مطالعاتی میان رشته ای تسهیم دانش از علوم و دانش های مختلفی بهره برده و برای کاوش پدیده تسهیم دانش در محیط های آموزش عالی و نظریه پردازی در این زمینه، درک و تحلیل ماهیت دانش، انگیزش و فرصت تسهیم دانش در دانشگاه ضروری است. همچنین در این مقاله نتایج دو دهه پژوهش های مهم تجربی در ارتباط با عوامل مؤثر بر تسهیم دانش در محیط های دانشگاهی مرور شده است. در پایان، مقاله با ارائه مدلی مفهومی، جایگاه کنونی و زمینه های بالقوه پژوهش های آتی مرتبط با تسهیم دانش را پیش روی پژوهشگران قلمرو آموزش عالی قرار می دهد.
ارائه روشی برای اولویت بندی و بودجه بندی موضوع های تحقیقاتی با هدف توسعه فعالیت های اقتصادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله به مسأله اولویت بندی و بودجه بندی موضوع های تحقیقاتی مرتبط با فعالیت های اقتصادی پرداخته می شود. فعالیت اقتصادی به فعالیتی اطلاق می شود که از طریق آن فرد یا گروهی از افراد جامعه، با استفاده از فضا، تجهیزات، مواد اولیه و اطلاعات مورد نیاز،مبادرت به تولید کالا و یا ارائه خدمات نمایند. اولویت بندی و بودجه بندی موضوعهای تحقیقاتی بر اساس اولویت و امتیاز فعالیت های اقتصادی و همراستا نمودن تحقیقات با نیازهای اساسی جامعه، نوآوری و دستاورد مهم تحقیق می باشد. روش اولویت بندی پیشنهادی، شامل یک فرآیند دو مرحله ای بوده که در مرحله اول، امتیاز موضوع های تحقیقاتی هر فعالیت اقتصادی، به صورت مستقل تعیین می گردد. سپس با استفاده از امتیاز فعالیت های اقتصادی و نتایج حاصل از مرحله اول، امتیاز نهایی و اولویت آنها تعیین می گردد. همچنین از یک رویکرد سلسله مراتبی برای بودجه بندی موضوع های تحقیقاتی استفاده شده است. در پایان روش اولویت بندی و بودجه بندی ارائه شده، به صورت مطالعه موردی، برای اولویت بندی و بودجه بندی 21 موضوع تحقیقاتی استفاده و نتایج حاصل از آن ارائه شده است.
آموزش میان رشته ای در محیط های دانشگاهی با تاکید بر تجربه ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تاسیس و گسترش آموزش عالی میان رشته ای یکی از دغدغه های مهم ذهنی و برنامه ای وزارت علوم در طول سال های 1385 تا 1388 بوده است. نگاه اجمالی به برنامه ها، فعالیت ها و نتایج مربوط به طرح تاسیس و توسعه «رشته های میان رشته ای» نشانگر استقبال سرد دانشگاه ها، جامعه علمی و حتی بخش های ستادی ذیربط وزارت علوم از آن بوده است. از میان دلایلی که برشمرده می شود درسطح کلان، می توان به پیش افتادگی مفهومی و فراهم نبودن زمینه های عملی، ناوابسته بودن طرح به نیازهای محیط ملی و سازگارنبودن با بافت اجتماعی و دانشی، و در سطح خرد، کژراهه ترجیح آموزش به پژوهش میان رشته ای، در دسترس نبودن استاد- محتوا و روشن نبودن الگوی آموزش میان رشته ای اشاره داشت. در این مقاله تلاش می شود ابتدا با تامل درخاستگاه و منشاء ایده دانش میان رشته ای، موانع چرخش ازآموزش رشته ای به آموزش و یادگیری میان رشته ای در چارچوب گسترش مرزهای دانش و رویکردهای جدید یادگیری و تاکید ویژه بر تجربه ایران مورد بررسی قرارگیرد. سپس دو الگوی آموزش مبتنی بر رشته و میان رشته ای مقایسه و ویژگی های آموزش میان رشته ای به بحث گذاشته می شود. در پایان نیز علاوه بر طرح ایده هایی برای عمل در مسیر بهبود و تغییر در فرایند آموزش عالی میان رشته ای، الگوی آموزش الکترونیکی و یادگیری وب پایه به عنوان ظرفیتی جدید و تاثیرگذار برای پیشبرد مقاصد میان رشته ای ها مورد بررسی و پیشنهاد شده است.
کالبدشکافی دانش محتوایی-تربیتی به عنوان نوعی دانش میان رشته ای برای تدریس دانشگاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله معرفی نوعی دانش تلفیقی و میان رشته ای برای تدریس دانشگاهی است. این دانش تلفیقی خاص از دانش تعلیم و تربیت و محتوای تخصصی است که مدرس قرار است آن را تدریس کند و به آن دانش محتوایی-تربیتی می گویند. با آن که این دانش، اثر گذارترین دانش تدریس شناخته شده است که قادر است گفتمان تدریس دانشگاهی را تخصصی کند، هنوز ماهیت آن در برنامه درسی آموزش عالی در پرده ابهام است. علت این ابهام در ماهیت میان رشته ای این نوع دانش است. در این مقاله، به کالبد شکافی این نوع دانش که ماهیتی تلفیقی دارد پرداخته می شود. به این منظور، موضوع ریاضی به عنوان مورد مطالعاتی تدریس انتخاب شده است. داده های این پژوهش از 27 نفر از مدرسان ریاضی دانشگاه که در طیفی از تازه کار تا استادانی با سابقه بیش از 30 سال تدریس بوده اند از طریق مصاحبه نیمه ساختاری و مشاهده جمع آوری شده است. داده ها از طریق کدگذاری و مقوله بندی تحلیل شدند و نتایج نشان از یک الگو با چهار مقوله بود. این الگو قابلیت گفتمان بیشتری در خصوص این دانش و تدریس دانشگاهی فراهم می آورد. به علاوه آن که می تواند چارچوب مناسبی جهت طراحی رشته های میان رشته ای که حاصل از تلفیق دو دانش تعلیم و تربیت و حوزه های تخصصی مانند ریاضی و علوم هستند، فراهم آورد.
به سوی پارادایمی جدید از علم: تآملی انتقادی در باب ماهیت فراعلمی الگوی دوم(مقاله علمی وزارت علوم)
موج چهارم تحول در فضای علمی دانشگاه (نگاهی میان رشته ای)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسوولیت دانشگاه ها در امر توسعه سرمایه های انسانی با هدف حل مسایل روز، با مشکل روبرو شده و دانش آموختگان آموزش عالی در چارچوب تقسیم کار موجود، پاسخگوی نیازهای جامعه ایدئولوژیک ایران نیستند. این مقاله با هدف تبیین تحول در دانشگاه ها و ضرورت توجه به مطالعات میان رشته ای در جهت پاسخگویی به عدم کارآمدی ساختار اقتصادی به تحریر درآمده است. پوشش منطقی پیوند میان رشته ای به منظور انسجام تخصص های جدید، می تواند ساختار اقتصادی ایران را، که با عدم تعادل روبرو می باشد، از بحران خارج نموده، شرایط پویایی را در نظام سیاسی ـ اجتماعی، در جهت افزایش بهره وری، نوید دهد.
آزادسازی، فعال نمودن و انعکاس پذیری، سه اصل برای پویایی امر آموزش عالی است. ادغام دانش موجود با هدف ایجاد تخصص های جدید، ساختار دانشگاه ها را با تعییر روبرو خواهد کرد. این تغییر می بایست در یک چارچوب منطقی، اعتماد دانش پژوهان را به رشته های تحصیلی جدید بدنبال داشته باشد. آماده سازی جامعه برای کنش های پیش رو باید بهره وری نظام سیاسی ـ اجتماعی را افزایش دهد، تا پویایی به ساختار اقتصادی برگردد.