فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۸۱ تا ۳۰۰ مورد از کل ۱٬۵۱۹ مورد.
Компьютерный сленг в лингвистическом описании (بررسی اصطلاحات حرفه ای در حوزه رایانه از دیدگاه زبانشناختی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حوزه فناوری های رایانه ای، زبان ویژه خود را می سازد. امروزه این حوزه هم به شکل سیستمی غنی از واژگان تخصصی و هم به شکل اصطلاحات حرفه ای نمود پیدا کرده است. در این مقاله به تاریخچه استفاده از اصطلاح «زبان حرفه ای» (Сленг) که از دهه هشتاد سده بیستم در روسیه رواج گسترده ای یافته، پرداخته شده است. در حوزه رایانه، مجموعه اصطلاحات حرفه ای بخش چندلایه ای از واژگان را تشکیل می دهند که می توان آن ها را با استفاده از شیوه تعیین ساختار حوزه معنایی ارائه نمود. ۲۷۸ واحد واژگانی از اصطلاحات حرفه ای در حوزه رایانه که با روش نمونه برداری مستمر از فرهنگ لغت «اصطلاحات حرفه ای جوانان: فرهنگ تفسیری» ت. گ. نیکیتینا استخراج شده اند، در پنج گروه موضوعی توزیع شده اند: ۱- برنامه ها و عملکردها؛ ۲- سیستم ها، سمبل ها و نشانه ها؛ ۳- اعمال و فرمان ها؛ ۴- قطعات و تجهیزات؛ ۵- انسان. در مقاله با استفاده از داده های درصدی، حوزه معنایی واژگان رایانه ای را تعیین می نماییم. گروه چهارم که تجهیزات رایانه را توصیف می کند در جایگاه اول، و اعمال و فرمان ها (گروه سه) که بخش مهمی برای کاربران به شمار می آیند، در جایگاه دوم قرار می گیرند. گروه اول در جایگاه سوم قرار می گیرد و درصد قابل توجهی را به خود اختصاص می دهد؛ زیرا هدایت عمل را تشریح می کند. گروه دوم که سهمی حدود ۹ درصدی در حوزه معنایی واژگان رایانه ای دارد و بی شک از اجزای مهم سیستم مورد اشاره به شمار می آید، جایگاه چهارم را به خود اختصاص می دهد. در جایگاه آخر، گروه «انسان» که این سیستم را به کار می اندازد، قرار می گیرد. به این ترتیب، به کمک ساختار حوزه معنایی، ویژگی های خاص مجموعه واژگانی اصطلاحات حرفه ای حوزه رایانه تعیین می گردد.
Прагматический подход к анализу произведения «Слово о полку Игореве» (رویکرد کاربردشناختی در تحلیل اثر «کلامی درباره هنگ ایگور»)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله به بررسی اثر «کلامی درباره هنگ ایگور» از دیدگاه کاربردشناختی خواهیم پرداخت. مبنای کار، ترجمه واژه به واژه لیخاچف از این اثر است. این اثر به عنوان گفتمان و در چهارچوب تئوری کنش گفتاری جان سیرل بررسی شده است و کنش های گفتاری به کاررفته در آن تفکیک شده اند. چنین رویکردی در تحلیل اثر، این امکان را فراهم می آورد تا بلوک های ارتباطی متن را تفکیک و مقاصد نویسنده را تعیین کنیم که چگونه از طریق تغییر استراتژی ارتباطی گفتار، سعی در تأثیرگذاری بر روی مخاطبان دارد. علاوه براین در مقاله حاضر اهداف منظوری گفتار سایر شخصیت های اثر تعیین شده و تحلیل آماری انواع کنش های گفتاری به کاررفته در آن ارائه می شود. نتایج این پژوهش می تواند برای ترجمه این اثر به زبان های دیگر و نیز برای اهداف آموزشی در کلاس های خارجی زبانان سودمند باشد.
معرفت شناسی زبانی درون ماندگار نزد سوسور و یلمزلف: یک بررسی تطبیقی
حوزههای تخصصی:
ایده پردازی های اساساً بدیع سوسور در باب زبان و مسئلة نشانه که با انتشار کتاب گردآوری شدة دورة زبان شناسی عمومیبه ساحت علوم انسانی معرفی شد، نوید چرخشی پایه ای در معرفت شناسی و ایجاد یک علم عمومی نوین جبرگون و رابطه بنیاد را می داد. این ایده ها را خیل عظیمی از زبان شناسان و دیگر دانشمندان علوم انسانی پی گرفتند که به طور کلی از ایشان با عنوان «ساختارگرا» (و بعضاً «پساساختارگرا») یاد می شود. در این میان، لویی یلمزلف از جایگاه بسیار ویژه ای برخوردار است. برخی اندیشمندان وی را خلف راستین سوسور می دانند. پیوندگاه راستین نظرگاه سوسور و یلمزلف پیرامون معرفت شناسی علم زبان (و متعاقباً معرفت شناسی عمومی) حول مفهوم «درون ماندگاری» قابل بازیابی است. در پژوهش حاضر، ما ابتدا مؤلفه های بنیادی معرفت شناسی زبانی سوسور را با تمرکز ویژه بر دست نوشته ها و دوره های درسی ارائه شدة وی و با توجه به پژوهش های جدید سوسورشناختی استخراج کرده ایم و آنگاه جرح و تعدیل های اساسی مربوط به هر یک را در نظرگاه گلوسم شناسی یلمزلف ردیابی نموده ایم. سپس اهمیت تغییرات معرفت شناختی اعمال شده از سوی یلمزلف را بررسی کرده ایم. در پایان، بر پیامدهای مثبت نظرگاه معرفت شناختی گلوسم شناسی برای نیل به «علم جبر زبانی درون ماندگار» صحه گذاشتیم و توجه دوباره به اندیشه های یلمزلف این مهرة کلیدی و مغفول ماندة نظریه پردازی زبان را پیشنهاد داده ایم.
بررسی معنی شناختی حسن تعبیرات مرتبط با مرگ در غزلیات حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مرگ واژه ای ناخوشایند و نامطلوب است و در اغلب زبان ها از گفتن صریح این واژه پرهیز، و برای اشاره به آن، از فرآیند حسن تعبیر استفاده می کنند. حسن تعبیر عبارت است از کاربرد عبارت و کلمه ای نیکو به جای واژه ا ی ناخوشایند. در این نوشتار، چگونگی سخن گفتن از مرگ در غزلیات حافظ براساس مقولة حسن تعبیر مورد بررسی قرار می گیرد. شگردهای بسیاری در ایجاد حسن تعبیر دخیل اند. مؤلفه هایی که حافظ برای ایجاد حسن تعبیر به کار می گیرد، عبارت اند از: وام واژه، واژگان کلی، عبارات اشاره ای، رد خُلف، استلزام معنایی، ترادف، متناقض نما، تلویح، لحن و قید حالت. این مؤلفه ها بیانگر غلبة شور زندگی بر مرگ در اندیشة حافظ است. قبح تعبیر هم که نقطة مقابل حسن تعبیر است، در سخن حافظ بسیار اندک است و عواملی چون شرایط نامساعد روحی، مقابله با دشمن، تذکر و هشدار و مبالغه در عشق در ایجاد آن نقش دارند.
A Study on Morpho-Syntactic Patterns: A Cohesive Device in Some Persian Live Sport Radio and TV Talks(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Morpho-syntactic patterns device encompasses a subcategory of the cohesive devices that assists hearers to have an adequate mental representation for understanding speech. This article investigates the morpho-syntactic patterns employed in some Persian live sport radio and TV programs adapting Dooley and Levinsohn’s theoretical and analytical framework. The research data includes around 30,000 words extracted from 20 live sport radio and TV recorded programs. The morpho-syntactic patterns functionality is presented via comparing their frequency using descriptive statistics. The t-test is run to evaluate whether the differences in the utilization of morpho-syntactic patterns used in live radio and TV talks is significant or not. The results show that such patterns in Persian can be studied in the same way as Dooley and Levinsohn’s perspective, among which consistency of inflectional categories receives the most frequency while echoic utterances do the least. The consistency of inflectional categories catches a meaningful difference between its applications in the research data. Furthermore, there are not significant differences between the application of echoic utterances and discourse-pragmatic structuring in the corpora. Finally, morpho-syntactic patterns device, generally speaking, is reported as not having any significant relation in its applications in Persian live radio and TV talks under study.
ترتیب واژه در سمنانی از منظر رده شناسی زبان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رده شناسی زبان هم بر همگانی های زبانی و هم بر تنوعات زبانی تأکید دارد وهمگانی های زبانی در رده شناسی زبان بر اساس ملاحظات معنایی، کاربردشناختی، گفتمانی، پردازشی و شناختی تبیین می شوند. در تحقیق حاضر، ترتیب واژة زبان سمنانی بر اساس مؤلفه های بسیت و چهارگانة درایر (1992) از منظر رده شناختی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. هدف این تحقیق تعیین ترتیب واژة زبان سمنانی از منظر رده شناسی است که نتایج تحقیق می تواند در مطالعات رده شناسی زبان تأثیرگذار باشد. داده های تحقیق نیز از طریق مصاحبه با گویشوران سمنانی جمع آوری شده است. داده های تحقیق حاکی از آن است که زبان سمنانی دارای 17 مؤلفه از مؤلفه های فعل پایانی قوی و 16 مؤلفه از مؤلفه های فعل میانی قوی در مقایسه با گروه زبان های اروپا- آسیا و همچنین دارای 16 مؤلفة فعل پایانی قوی و 14 مؤلفة میانی قوی در مقایسه با گروه زبان های جهان است. بنابراین زبان سمنانی گرایش به ردة زبان های فعل پایانی دارد. البته فاصلة چندانی بین مؤلفه های فعل پایانی قوی و فعل میانی قوی در تحقیق نیست که این نکته نشان دهندة تحول و تغییر زبان سمنانی به سمت ردة زبان های فعل میانی است. همچنین داده های تحقیق نشان می دهد که مطابقة جنسیت دستوری بین فاعل و فعل وجود دارد و تمامی مصدرها دارای نشانة نمود کامل هستند.
رویکردی زبان شناختی پیرامون چند معنایی واژه «رحمه» در قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زبان مجموعه ای از واژگان زنده و پویاست که همواره در حال نوزایی و گسترش معنایی هستند. در بررسی های معناشناختی مطالعات زبان شناسی، چند معنایی ««Polysemy یکی از مهم ترین موضوعات قابل طرح در همة سطوح زبانی بوده که از آن جمله، می توان به چند معنایی واژگانی یا همان چند معنایی جانشینی اشاره نمود. در رویکردهای زبان شناختی نسبت به مفهوم واژگان، همواره با معانی ای روبرو هستیم که تحت تأثیر عناصر هم نشین خود در یک نظام ساختاری قرار گرفته اند و تحلیل معناشناختی آن ها با توجه به رابطة دو سویه میان عناصر این نظام و فرایند گفتمان متن صورت می پذیرد. توجه به بافت زبانی و کلیت متن پس از بررسی ریشه شناختی و کشف میدان معنایی یک واژه، سیر معنایی و در نتیجه چند معنایی آن را به خوبی نشان می دهد.
یکی از مهم ترین محورهای بررسی و پژوهش قرآنی، کشف و تبیین دقیق معانی واژگان در ساختار کلام الهی است تا بدین طریق، درک و دریافت گزاره های دینی برآمده از آن ها هموار گردد. آنچه در این جستار بدان پرداخته می شود بررسی زبان شناختی
چند معنایی واژة «رحمة» در قرآن کریم است که سیر معنایی این واژه را در ساختار آیات قرآن تبیین نموده و وجوه متعدد معنایی آن را در ارتباط با هستة مرکزی معنا و همچنین تأثیر واحدهای هم نشین با تکیه بر کتب تفسیری قرآن کریم مشخص می نماید. در این بررسی، واژة «رحمة» در قرآن کریم وجوه معنایی متعددی چون دین اسلام، بهشت، ایمان، باران، روزی و ... دارد که همة این معانی در ارتباط با هستة اصلی معنا و روابط مفهومی با دیگر واحدهای زبانی در ساختار کلام پردازش می شوند.
جمله واره های متممی در کوردی سورانی و سلسله مراتب مرجع گزینی متمم ها(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
ترکیب فعلی و یکپارچگی واژگانی
حوزههای تخصصی:
بررسی ساختار موضوعی ترکیب های فعلی نشان می دهد که در زبان فارسی، علاوه بر موضوع درونی، ترکیب فعلی نیز از طریق انضمام موضوع بیرونی و مفعول غیرصریح با ستاک برگرفتة فعلی ساخته می شود. در ساخت ترکیب های فعلی، انضمام همزمان دو موضوع، افزوده، صفت، گروه اسمی، صفتی و حرف اضافه ای نیز مشاهده می شود. ترکیب های فعلی گروهی، ترکیب های فعلی با کلمات ربط، ترکیب های فعلی گسترش پذیر، وجود ساخت موضوعی و ارجاعی سازة غیرفعلی ترکیب های فعلی، ترکیب های فعلی ارجاعی و انضمام چندگانه، مؤید نادرستی دو فرضیة محدودیت بدون گروه و یکپارچگی واژگانی است و نشان دهندة تعامل دو حوزة زبانی صرف و نحو در واژه سازی می باشند. روابط یکسان بین سازه های جمله و ترکیب فعلی، از نظر ساختار موضوعی و غیرموضوعی، مؤید مشارکت نحو در واژه سازی و دسترسی قواعد نحوی به ساختار درونی واژه ها می باشد. داده های ترکیب فعلی نشان می دهند که نه تنها برونداد صرف، درونداد نحو در جمله سازی و گروه نحوی واقع می شود، بلکه برونداد نحو نیز درونداد واژه سازی در ترکیب های فعلی واقع می گردد. بنابراین، صرف و نحو، نه به صورت ترتیبی، بلکه به صورت دوسویه با هم ارتباط دارند. تغییر ظرفیت فعل و ارجاعی بودن سازة غیرهسته ترکیب های فعلی نیز مؤید تعامل صرف و معنی شناسی می باشد.
بررسی ساخت و شکلگیری قید اشتقاقی در فارسی معیار از منظر شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از زمینه های مطالعاتی رویکرد شناختی، بررسی ماهیت و چگونگی تغییرات درون زبانی و شکل گیری مقولات زبانی است. مقولات زبانی همواره در معرض تغییرات درون زبانی و برون زبانی هستند و بازنمود این تغییرات در صورت و کارکرد عناصر زبانی قابل مشاهده است. این در حالی است که در آن سوی تغییرات صوری و به موازات آن ها، تحولات شناختی نیز در ذهن گویشوران زبان در حال رخ دادن است که می تواند مبنای تغییرات صوری باشد.
هدف این مقاله بررسی و تبیین این نوع فرآیندهای شناختی و مقوله سازی زبانی دربارة مقولة قید اشتقاقی فارسی معیار (امروزی) است. گفتنی است که تنها عنصر هر زبان که می توان آن را به اصطلاح مقوله- نقش نامید، قید است که به جهت عملکرد و ساختار، منحصربه فرد است و این مسئله از دلایل اصلی پژوهش حاضر است.
در این مقاله ساخت و نیز سازوکار شکل گیری قیدهای اشتقاقی فارسی معیار از منظر زبان شناسی شناختی بررسی می شود و با بهره گیری از نگرش شناختی از دریچه ای متفاوت به فرآیند قید سازی در زبان فارسی پرداخته می شود که تبیینی است نوآورانه برای فرآیندهای اشتقاقی در حوزة صرف.
دراسه الخطبه الجهادیه لأمیر المؤمنین علی (ع)علی ضوء نظریه الأفعال الکلامیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کاربردشناسی در مرحله تکامل خویش شاهد وجود بزرگ دانشمندانی چون آستین و سرل بود، به خصوص جان سرل که با بهره گیری از عناصر تحلیل گفتمان و تکمیل نظریه کنشهای گفتاری آستین رویکرد تطبیقی کاملی را ارائه کرد. این جستار به بررسی خطبه جهاد نهج البلاغه از طریق تعیین کنشهای گفتاری پنج گانه وامور مانند میزان تکرار، و مفاهیم مستقیم و غیر مستقیم آنها، بافت خطبه می پردازد. پس از ارائه آماری در موارد مذکور با در نظر گرفتن دو طرف گفتمان خطبه تحلیل هایی را ارائه می دهد. در میان آمار به دست آمده، میزان کنشهای گفتاری با مفهوم غیر مستقیم رقم بالای 93 درصد را نشان می دهد. این امر بیانگر یکی از ویژگی های اهل ادب است، به گونه ای که به طور مستقیم از ما فی ضمیر خود سخن نمی گویند، بلکه روشی را برمی گزینند که به تفکر مخاطب بیانجامد. در این میان، بالاترین درصد متعلق به کنش عاطفی است، با توجه به بافت خطبه درمی یابیم امام از کوفیان به سبب سستی، عصیان امر مولای خویش، عدم شرکت در جهاد و جنگ با دشمن گله و شکایت می کنند. کنش تعهدی و اعلامی در آخرین رتبه قرار می گیرند، به گونه ای که حتی یک بار در خطبه به کارنرفته اند، زیرا امام علی (ع) در این خطبه به دنبال بیان تعهد خویش به موضوعی در برابر مردم نیست، همان طور که هدف ایشان از ایراد این خطبه بیان شرایط جدیدی نیست.
انطباق واجی واکه های وام واژه های زبان عربی در فارسی؛ رویکرد بهینگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعة انطباق وام واژه ها مدت هاست، توجه پژوهشگران را به خود جلب کرده است. در این پژوهش تلاش بر این است تا چگونگی انطباق واجیِ واکه های وام واژه های زبان عربی بررسی شوند. چارچوب نظری این پژوهش نظریه بهینگیِ پرینس و اسمولنسکی (2004) است. داده های بررسی شده، 1647 واژه است که از فرهنگ معین و سخن گردآوری شده اند. تلفظ وام واژه ها در زبان مبدأ (عربی) با بهره گیری از چهار فرهنگ زبان عربی آوانگاری شده اند و سپس تغییرات آوایی/ واجیِ رخ داده درباره هریک از وام واژه ها در زبان مقصد (فارسی) بررسی شده اند. تلفظ وام واژه های زبان عربی در فارسی با استفاده از فرهنگ های معین و سخن گرد آوری و آوانویسی شده اند. در این بررسی پس از معرفی نظام آوایی و واجی زبان های فارسی و عربی، فرایند های واجی دخیل در انطباق واکه های وام واژه ها، هریک به تفصیل بررسی شده اند. فرایند جایگزینی، پربسامدترین فرایند واجی دخیل در انطباق واکه های وام واژه های زبان عربی است.
بررسی معنایی و دسته بندی حروف اضافة زبان فارسی بر پایة نظریة لیبر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
لیبر (2004 & 2009) نظریه ای تجزیه مدار با هفت مؤلفه معنایی و یک اصل به نام اصل هم نمایگی ارائه کرده است. در این نظریه هر عنصر زبانی یک اسکلت معنایی و یک بدنه معنایی دارد. اسکلت از یک یا چند مؤلّفة معنایی و یک یا چند موضوع ساخته می شود. بدنه معنایی دو لایه دارد: 1. لایه ای که مانند اسکلت از یک گویشور به گویشوری دیگر نسبتاً ثبات دارد و می توان آن را نشان داد؛ 2. لایه ای که اطلاعاتِ کلی و دانش فرهنگ نامه ای دارد و بسیار روان است. اصل هم نمایه سازی، موضوع های دو یا چند عنصر واژگانی را با یکدیگر هم نمایه می کند و عنصری دیگر می سازد که به یک مدلول واحد دلالت می کند.
این نوشتار ویژگی های معنایی حروف اضافه زبان فارسی را برپایه مؤلفه های معنایی بررسی و سپس دسته بندی می کند. دستاورد این نوشتار این است که حروف اضافه نیز مانند سایر اقسام کلام، نقش معنایی دارند و در نتیجه اسکلت و بدنه معنایی آنان ضعیف است. همچنین می توان بر پایه نقش معنایی، آن ها را دسته بندی کرد.
ساخت هجا در گویش بلوچی سرحدی گرنچین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی ساختِ هجا در مطالعاتِ غیرِخطّیِ واج شناختی از اهمیتِ خاصّی برخوردار است. پژوهش حاضر، در قالبِ پژوهشی میدانی، به بررسی ساختِ هجا در گویش بلوچی سرحدّی گرنچین، براساسِ نظریه واج شناسی همخوان- واکه، به عنوان نظریه ای پسازایشی، می پردازد و شیوه واج آرایی همخوان ها در خوشه های دوهمخوانی آغازه و پایانه هجا و همچنین تأثیرِ واکه هسته هجا در انتخابِ همخوان های خوشه ناهمانندِ پایانه را بررسی می کند. داده های زبانی پژوهش از پیکره زبانی گردآوری شده در منطقه گرنچین، از توابعِ شهرستانِ خاش در استان سیستان و بلوچستان، استخراج شده است. گردآوری داده ها و تدوینِ پیکره زبانی براساسِ روش هدفمند، در قالبِ مصاحبه و گفتارِ آزاد انجام شده است. جامعه زبانی این پژوهش را 10 گویشورِ ساکنِ گرنچین، شاملِ 5 زن، و 5 مرد، از رده های سنّی متفاوتِ 60 تا 80 سال و بی سواد تشکیل می دهد. یافته های پژوهش نشان می دهند که هجا در گویش بلوچی سرحدّی گرنچین دارای یک عنصرِ هجایی، یعنی هسته، است که قبل از آن حدّاکثر سه همخوان و بعد از آن حدّاکثر دو همخوان می توانند واقع شوند. به علاوه، بر واج آرایی خوشه های دوهمخوانیِ آغازه و پایانه در این گونه زبانی محدودیت هایی حاکم است. همچنین، نوعِ واکه هسته هجا در گزینشِ خوشه پایانه نقش دارد.
بررسی ضبط و خوانش لغات هزوارش (زند و پازند) در برهان قاطع
حوزههای تخصصی:
ولین کسی که پس از سقوط ساسانیان و شکل گیری فارسی نو به جمع آوری و ثبت لغات فارسی میانه به ویژه در زبان و کتابت پهلوی در یک فرهنگ پرداخت، انجوی شیرازی بود. او در فرهنگ جهانگیری که تألیف آن از 1005 تا 1017 ه . ق. به طول انجامید تعدادی از لغات موجود در زبان و کتابت پهلوی را ضبط کرده است. پس از انجوی، این لغات در فرهنگ های دیگر به ویژه در برهان قاطع نیز وارد شده است. برخی از لغاتی که در فرهنگ ها ضبط شده اند با همان تلفظ در زبان کاربرد داشته اند. برخی از این لغات «هزوارش هایی» بوده اند که تلفظ آنها با آنچه در فرهنگ ضبط شده تفاوت دارد. این واژه ها را اروپاییان در قرن 19 و 20 با تردید و درصدی از خطا خوانده اند. اما با توجه به اینکه املای بسیاری از این هزوارش ها از قرن یازدهم در فرهنگ های هندی با خط عربی ضبط شده است بررسی دقیق و مقایسه املای آنها با یافته های علمی جدید بسیار راهگشا خواهد بود و مشکلات فراوانی را حل خواهد کرد. برای مثال آنچه در برهان «اسیا» (= ور، سینه) ضبط شده امروزه در فرهنگ هزوارش ها به صورت /āsyā/ نشان داده می شود. به علاوه به نظر می رسد برخلاف نظر رایج، برخی از این واژه ها از حوزه هزوارش ها بیرون آمده و وارد زبان شده اند. برخی از این لغات نیز با دو املا در فرهنگ های هندی ضبط شده اند.
پیوستگی معنایی متن از منظر نظریه آمیختگی مفهومی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله که بخشی از پژوهشی وسیع دربارة میزان کارایی نظریة آمیختگی مفهومی در تبیین مؤلفة شناختی فرآیند ساخت معنا در قصه های عامیانه است، می کوشیم با توجه به مبانی نظریة «آمیختگی مفهومی»، پیوستگی معنایی را که یکی از مهم ترین عوامل ساخت معناست، در قصه ای از قصه های عامیانه ایرانی بررسی کنیم. دو پرسش اصلی این مقاله عبارت اند از این که آیا به استناد مبانی و قواعد نظریه آمیختگی مفهومی می توان پیوستگی معنایی در قصه ها را تحلیل کرد؟ و دیگر این که تا چه اندازه یافته های حاصل از این تحلیل قابل تعمیم هستند؟
فرض ما بر این است که با استفاده از چارچوب نظریة آمیختگی مفهومی- که توسط ژ. فوکونیه و م. ترنر(2002) مطرح شده است- می توان چگونگی ایجاد و حفظ پیوستگی معنایی متن را در قصه های عامیانه تبیین کرد. نتایج این بررسی نشان می دهد که کاربست نظریة آمیختگی مفهومی می تواند در تحلیل پیوستگی معنایی و تفسیر متن از منظر معنا شناسی شناختی راهگشا باشد؛ علاوه برآن که با استفاده از انگارة چهار فضایی مطرح شده در این نظریه می توان چگونگی تصویرسازی در ذهن مخاطب و پیوستگی معنایی این تصاویر را با هم نشان داد.
بررسیِ تأثیر پوششِ صورت بر ویژگی های آکوستیکی سایشی های بی واک زبان فارسی: پژوهشی در چارچوب آواشناسی قضایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر در چارچوب آواشناسی قضایی به بررسی تأثیر پوشش های مربوط به صورت بر ویژگی های آکوستیکی سایشی های بی واک //f, s, ʃ در زبان فارسی می پردازد. این پژوهش به دنبال پاسخگویی به این پرسش است که آیا پوشش های مربوط به صورت بر ویژگی های آکوستیکی سایشی های بی واک //f, s, ʃ تأثیر می گذارد؟ به این منظور، صدای پنج گویشور زن فارسی زبان در محیط آزمایشگاهی و در پنج موقعیت عادی، دارای ماسک جراحی، ماسک پلاستیکی، کلاه اسکی و کلاه کاسکت موتورسواری ضبط شد. نمونه های آوایی با استفاده از برنامه ی PRAAT نسخه ی ۳۴، ۲، ۵ مورد تجزیه و تحلیل آکوستیکی قرار گرفت و تحلیل آماری داده ها و مقادیر به دست آمده از بررسی آکوستیکی نمونه های آوایی با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه ی ۰/۲۱ صورت گرفت. پارامترهای مربوط به مشخصه های طیفی و شدت سایش مانند مرکز تجمع انرژی، قله ی طیفی و شدت برای تحلیل انتخاب شد. تحلیل داده ها نشان می دهد که پوشش های صورت به طور معناداری بر مقدار شدت، قله ی طیفی و مرکز تجمع انرژی سایشی ها بی واک //f, s, ʃ تأثیر می گذارد که این امر به دلیل اختلالاتی است که برخی پوشاننده ها در جریان تولید آواها به وجود می آورند و در نهایت ویژگی های آکوستیکی آواها را نیز تحت تأثیر قرار می دهند. همچنین نتایج حاکی از آن است که بیشترین میزان تغییرات در شدت سایشی-های بی واک مورد بررسی در حالت دارای کلاه کاسکت و بیشترین میزان تغییرات در مرکز تجمع انرژی در حالت دارای کلاه کاسکت و ماسک پلاستیکی رخ داده است. نتایج نشان می دهد که قله ی طیفی سایشی های بی واک /f, s, ʃ/ نسبت به شدت و مرکز تجمع-انرژی شان تغیرات کمتری داشته است.
«حذف فعل» از منظر معنی شناسی شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمان و نمود در کردی موکریانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف جستار حاضر توصیف نظام زمان دستوری و تبیین ارتباط آن با نمود در کردی موکریانی است. لذا ابتدا زمان دستوری را توصیف کرده و سپس ارتباط آن را با انواع نمود دیدگاهی و موقعیتی روشن می سازیم. نتایج نشان می دهد که کردی موکریانی دارای یک نظام زمانی دوشقی (گذشته و غیرگذشته) است که در ترکیب با مفاهیم وجه نما و نمودنما می تواند ترکیبات زمانی متفاوتی را بسازد. ترکیب این نظام با مفاهیم وجهی صور متفاوتی از جمله ساختارهای آینده نما و پسایندی را به وجودمی آورد. علاوه بر این در ترکیب نمود و زمان ساختارهای کاملی از جمله کامل نتیجه ای، تجربی و متأخر پدید می آیند. همچنین نتایج نشان می دهد که زمان حال حاوی نمود ناقص بوده و زمان گذشته بی نشان ترین زمان برای نمود کامل است. تمام نمودهای موقعیتی به سهولت با گذشتة ساده همراه می شوند، اما برخی از آنها (لمحه ای، دستاوردی و در مواردی افعال ایستا) در زمان حال دچار نمودگردانی می شوند.