مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
اسم مصدر
حوزه های تخصصی:
در این مقاله به فرآیند شکل گیری دو گونه پسوند سازنده اسم مصدر در فارسی میانه، یعنی -išn و -išt و نیز پسوند سازنده مصدر، یعنی -dan-/tan پرداخته می شود. نگاه تاریخی و خاستگاه یکسان امکان می دهد که به دو پسوند -išn و -tan-/dan هم زمان پرداخته شود. هم چنین، نیم نگاهی هم به عنصر «ـ شن» در برخی از واژه های فارسی نو مانند «پاداشن» خواهیم داشت.
بررسی دو ساخت نحوی در زند اوستا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله دو نمونه از ساخت های نحوی زند اوستا بررسی شده است. نخست ساخت نحوی ایکه صفت مفعولی آینده مختوم به -iia- از اوستا به آن ترجمه شده و ظاهراً در آثار فارسی میانه زردشتی باقی نمانده و دربردارنده همان مفهوم صفت مفعولی آینده در اوستا است؛ سپس ساخت نحوی ای بررسی می گردد که افعال ساخته شده بر ماده تشدیدی بدان ترجمه می شوند و به آثار فارسی میانه زردشتی راه یافته است. مفهوم این ساخت نحوی مطابق با مفهوم مفعول مطلق تأکیدی در زبان عربی است.
نگاهی دوباره به پسوند نام آواساز /-ast/ در فارسی دری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پسوند نام آواساز /-ast/ از پسوندهای کهنی است که در متون دری حوزة خراسان به کار رفته است. جلال متینی، علی رواقی، نجیب مایل هروی و دیگران، با استناد به شواهد گویشی خراسانی، این پسوند را پسوندی خراسانی دانسته اند. پس از ایشان، حسن حاتمی به وجود صورت دیگری از این پسوند در گویش کازرونی اشاره کرده است؛ بی آنکه به پیشینه یا ریشة آن بپردازد. در مقالة حاضر، نگارندگان کوشیده اند ضمن ارائة شواهدی از کاربرد این پسوند در گویش های خوزستان و متون کهن فارسی، فرضیه ای درمورد چگونگی شکل گیری آن ارائه کنند. طبق این فرضیه، پسوند مذکور در پسوند اسم مصدرساز /-išt/ ریشه دارد؛ به نظر می رسد که پسوند اخیر (-išt) در برهه ای خاص به طور وسیع در ساخت نام آواها به کار رفته است. ازسوی دیگر، در «قرآن قدس» که از متون حوزة گویشی جنوب ایران (سیستان) است، شواهدی از کاربرد /-ast/ یا /-ist/ در مقام پسوند اسم مصدرساز دیده می شود. ظاهراً این شواهد شاذ، حلقة پیوند تاریخی پسوند نام آواساز خراسانی (-ast) و پسوند نام آواساز جنوبی (-ešt) هستند.
ساختار تصریفی فعل در بلوچی سرحدی گرنچین
حوزه های تخصصی:
بلوچی سرحدّی رایج در منطقه گرنچین زیر شاخه ای از بلوچی غربی (رخشانی) است که عناصر ساختواژی مختلفی در ساختار فعل به کار می برد. هدف از پژوهش حاضر ارائه توصیفی همزمانی از ساختار تصریفی فعل در قالب صورت های خودایستا و ناخودایستا در بلوچی سرحدّی گرنچین است. داده های پژوهش از طریق ضبط گفتار آزاد و مصاحبه با 10 گویشور بومی بیسواد با میانگین سنی 50-80 سال گرد آوری شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد در ساختار فعل خودایستای بلوچی سرحدّی چهار عنصر ساختواژی می توان یافت: (1) جزء فعلی ، (2) ستاک فعلی در قالب ستاک حال یا ستاک گذشته، (3) وند ها به صورت پیشوندی (پیشوند وجوه امری و التزامی، پشوند نفی و پیشوند نهی) و پسوندی (پسوند زمان گذشته، پسوند سببی، و شناسه های شخصی )، و (4) فعل ربطی اسنادی که به دو صورت کامل و پی بستی (کوتاه) به کار می رود. صورت های فعل ناخودایستای بلوچی سرحدّی شامل مصدر ، وجه وصفی (اسم فاعل و اسم مفعول ) و اسم مصدر است، که همه از ستاک فعل و پسوندهای خاصی ساخته می شوند.
مصدر، اسم مصدر و حاصل مصدر از دیدگاه سرنمون رده شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در دستورهای سنتی زبان فارسی در کنار مصدر، دو مقولة اسم مصدر و حاصل مصدر نیز مطرح شده اند. اختلاف نظرهای زیادی در مورد تعلق مصدر به فعل یا اسم در میان دستورنویسان و زبان شناسان وجود دارد. در مورد اسم مصدر و حاصل مصدر نیز دیدگاه های متفاوتی به چشم می خورد. در این مقاله این مقوله ها بر اساس سرنمون رده شناختی مورد مطالعه قرار خواهد گرفت. بر اساس رویکرد کرافت (2003) طبقة معنایی واژگان به تنهایی قادر به تعیین مقولة واژگانی کلمات به صورت بین زبانی نیست و علاوه بر آن نقش کنش گزاره ای نیز باید در نظر گرفته شود. در این تحقیق نشان داده می شود که مصدر از نظر داشتن کنش گزاره ای ارجاع مانند اسم است، اما از نظر طبقة معنایی به فعل شباهت دارد. اسم مصدر نیز از این نظر مانند مصدر است، اما ویژگی های اسمی بیشتری دارد. آنچه به عنوان حاصل مصدر در دستور سنتی مطرح است هیچ ارتباطی با طبقة معنایی مصدر و اسم مصدر یعنی کنش ندارد. نتیجة این پژوهش این است که در کنار سه مقولة واژگانی اسم، فعل و صفت مقوله های دیگری وجود دارد که از نظر طبقة معنایی و کنش گزاره ای ترکیبی از ویژگی های مربوط به این سه مقوله تلقی می شوند. این مقاله نشان می دهد که رویکرد سرنمون رده شناختی کرافت یک فضای مفهومی جهانی را به دست می دهد که بر همة زبان ها قابل اعمال است. با این وجود ترکیب های غیر سرنمون طبقة معنایی و کنش گزاره ای گاهی بیش از یک مقوله را در زبان های خاص در خود جای می دهند. نقشة معنایی مورد نظر کرافت قادر به تمایز مصدر و اسم مصدر در زبان فارسی نیست، زیرا این دو مقوله دارای مؤلفه های مشترکی هستند. در چنین مواردی با استفاده از معیارهای صوری و نقشی می توان این مقوله ها را متمایز نمود. این تحقیق نشان می دهد که بزرگترین ضعف سرنمون رده شناختی کرافت این است که فضای مفهومی مقوله های واژگانی را به دو بخش یعنی نقاط بی نشان و نقاط حاشیه ای تقسیم می کند و قادر نیست معیاری را برای درجه بندی میزان بی نشان بودن یا حاشیه ای بودن به دست دهد.
تاثیرات فقهی اصولی مترتب بر معنای مصدری و اسم مصدری وضو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آن چه بین فقهای امامیه معروف است، این است که «وضوء» دارای معنای اسم مصدری است، یعنی بر اساس رای مشهور، طهارت حاصل شده از افعال وضو (غسلات و مسحات ثلاثه) معنای وضو است. در مقابل این دیدگاه برخی از اصولیین بر این باورند که «وضوء» معنای مصدری دارد. در این مقاله از یک سو دلایلی که هر یک از دو گروه برای اثبات مدعای خود ارائه کرده اند و یا می توان ارائه کرد، ذکر می شود و از سوی دیگر با طرح آثاری که هر کدام از این دو مبنا دارند زمینه را برای تحقیق در برخی مسائل اصولی نظیر مسأله ی «دلالت نهی بر فساد» و مسأله ی «اخذ اجرت بر واجبات» فراهم می کند و در نهایت علاوه بر تقویت معنای مصدری برای طهارت و شاهد آوردن نظریه «پیرس» بر این مدعا، صحت و عدم صحت نتایجی که معنای مصدری و اسم مصدری در برخی مسائل به همراه دارد را نیز مورد بررسی قرار می دهد.
بررسی الگوهای معنای واژه سازی «برپایه اسم های مختوم به پسوند –(er)ei در زبان آلمانی»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از مقاله حاضر یافتن الگوهای مختلف معنای واژه سازی در واژه های مختوم به –(er)ei در زبان آلمانی می باشد. گرچه چنین الگوی واژه سازی اکنون چندان زایا نیست، اما درک معانی آن با توجه به تنوع واژه های مشتق برای زبان آموز از اهمیت خاصی برخوردار است. داده ها و یافته های اولیه مقاله حاضر از محدوده بررسی منابع شاخص در زمینه واژه سازی زبان آلمانی فراتر نمی رود و آنچه که نگارنده اقتباس نموده است، همین داده ها و یافته های اولیه است. یافته های ثانویه ماحصل تحقیق نگارنده است. توزیع هر یک از گونه های –ei و –erei تابع آخرین واج ستاک فعل یا اسم است. اسم های مختوم به پسوند –(er)ei از میان الگوهای گوناگون معنای واژه سازی، فقط از چهار الگوی اسم مصدر، حاصل مصدر، اسم مکان و اسم جمع بهره می-گیرند. گاهی اسم مختوم به پسوند –(er)ei حاوی یک یا چند معنای واژه سازی است. همچنین اسم مصدر علاوه بر معنای اصلی، گاهی به صورت معنای ضمنی ناپسند نیز به کار می رود.
واکاوی اسم های مختوم به e– در زبان آلمانی: براساس راهبردهای تعویض(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از مقاله حاضر یافتن الگوهای مختلف معنای واژه سازی در واژه های مختوم به –e در زبان آلمانی می باشد. بدین جهت درک معانی مشتقات این پسوند با توجه به تنوع آن ها برای زبان آموز از اهمیت خاصی برخوردار است. این پسوند ریشه در –ī زبان آلمانی باستان دارد و یکی از زایاترین پسوندهای بومی زبان آلمانی معاصر به شمار می رود. داده ها و یافته-های اولیه مقاله عمدتا از بررسی دو منبع شاخص در زمینه واژه سازی زبان آلمانی اخذ شده و آن چه که نگارنده اقتباس نموده است، همین داده ها و یافته های اولیه است. یافته های ثانویه ماحصل تحقیق نگارنده است. پسوند –e در بافت مقولات فعلی، صفتی، اسمی و قیدی توزیع می شود. همچنین مشتقات مختوم به پسوند –e از بیشترین فراوانی نسبت به الگوهای معنای واژه سازی برخوردارند: اسم های مختوم به این پسوند از میان الگوهای گوناگون، کمابیش از هشت راهبرد تعویض شامل اسم مصدر، حاصل مصدر، اسم مکان، اسم ابزار، اسم فاعل، اسم کیفیت، اسم تبدیل و اسم شخص بهره می گیرند. البته گاهی اسم مختوم به پسوند –e حاوی یک یا چند کاربرد ثانویه است.
تناظر یا تقابل ساختی مصدرهای مرکب و همتای فاقد همکرد تبیینی در چارچوب صرف توزیعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رابطه ساختاری و معنایی میان مصدر مرکب و همتای متناظر فاقد همکرد آن از موضوعات مورد توجه در حوزه صرف و نحو زبان فارسی است که عموماً بر فرض حذف همکرد در جفت متناظر استوار است، بدون آنکه در تأیید یا ردّ آن، پژوهشی انجام شده باشد. نوشته حاضر بر آن است با بررسی ساخت نحوی و ویژگی های اسم فعل گونه مصدر مرکب، فرض حذف همکرد در همتای متناظر بسیط را ارزیابی کند و بنابراین، در پی آن است که نحوه اشتقاق و تقابل یا تناظر احتمالی دو ساخت مذکور را مشخص و تبیین نماید. برای نیل به هدف مذکور، از چارچوب صرف توزیعی استفاده شده است؛ چراکه به دلیل فاقد مقوله بودن ریشه ها در بدو اشتقاق، رفتار دو یا چندگانه واحدهای واژگانی زبان به خوبی قابل توضیح است. نتایج حاصل از بررسی، مؤید آن بود که نه تنها ساخت نحوی یکی با حذف همکرد از دیگری به دست نمی آید، بلکه دو ساخت مذکور از نظر نحوی کاملاً متفاوت هستند. مصدر مرکب مراحل اشتقاق را طبق الگوی پیشنهاده پیموده و کلیه ویژگی های اسم فعل گونه را کسب می کند در حالی که ساخت های فاقد همکرد، در واقع ساخت های اسمی و بالطبع صرفاً با ویژگی های اسمی هستند. در این راستا تحلیلی برای تبیین میزان شفافیت و زایایی این دو ساخت و نحوه رفع محدودیت های ناشی از آن ارائه شد.