فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۸۴۱ تا ۱٬۸۶۰ مورد از کل ۱٬۹۱۱ مورد.
منبع:
جستارهای ادب عربی سال ۲ پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴
69 - 93
حوزههای تخصصی:
موسیقی ازمهمترین مؤلفه های شعر است که بازتاب آن بر دیگر عناصر بر کسی پوشیده نیست. توجه پیشگامان شعر وادب و ناقدان به معلّقات از دیرباز نشان از اهمیت آن دارد. این پژوهش توصیفی- تحلیلی به عوامل و انواع موسیقی، واکاوی آوای حروف، و چگونگی پیدایش پژواک اندیشه در معلقات عشر و کارکرد آن در خلق معانی و انگیختن احساسات پرداخته است. اصحاب معلقات به منظور غنای موسیقی شعر، به موسیقی خارجی و داخلی اهتمام داشتند؛ بدین ترتیب که برای خلق موسیقی خارجی از وزن و قافیه، و برای خلق موسیقی داخلی از تقسیم یا قافیه های متعدد داخلی و فنون بیانی وآرایه های بدیعی بهره گرفتند. همچنین آنان برای انتقال پیام و تأثیرگذاری برخواننده در پی تنوع موسیقایی وهم آوایی کلام با اغراض شعری برآمدند؛ در این راستا از تکرار آوایی حروف و تناوب آنها وحرکات متجانس در حالت های اعرابی مختلف در ساختاری منظم و متوازن برای معنا بخشیدن و به تصویر کشیدن احساسات بهره جستند. در پژواک اندیشه، واژگان علاوه برارزش معنایی بر دلالت مفهومی حروف نیز تکیه دارند، و به همراه خود دیگر معانی ضمنی را برای مخاطب تداعی می کنند. عوامل همگونی حروف، به احساسات لطیف شاعرانه، و سلاست و شیوایی واژگان، و جایگاه حروف مهموسه و مجهوره در چینشی مناسب باز می گردد، وناهمگون بودن آنها از دو جنبه بیرونی و درونی قابل درک است.
عناصر تيار الوعي في نجوم الأوريغامي في رواية «أدركةا النسيان» للكاتبة سناء شعلان بناءً على نظرية ويليام جيمز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات فی السردانیة العربیة جلد ۶ الخریف ۱۴۴۵ شماره ۱۴
۱۰۱-۱۲۲
حوزههای تخصصی:
تیار الوعی یعد من أسالیب السرد الحدیثه والمتطوره التی تحظى بشعبیه كبیره فی الأدب الروائی المعاصر. تكمن أهمیه هذه التقنیه فی قدرتها على تمثیل التدفق الداخلی للأفكار والمشاعر فی عقل الراوی وشخصیات الروایه بشكل واقعی وعمیق. أما الأوریغامی، أو فن طی الورق، فإنه یعود إلى قرون عده حیث نشأ منذ حوالی ألفی عام، وكان فی بدایاته یُستخدم كوسیله ترفیهیه وفنیه تعتمد على طی الورق لخلق أشكال وهیاكل مجسمه. ومع مرور الزمن، تطور هذا الفن لیصبح أداه تعبیریه فی ید الفنانین المعاصرین الذین استخدموه فی أعمالهم لتوجیهه نحو الفن المفهومی القابل للتنفیذ. قصه "أدرکها النسیان" التی كتبتها الكاتبه المعاصره سناء شعلان تُعد نموذجًا لدمج تیار الوعی مع الأوریغامی، حیث تتناول القضایا الاجتماعیه والنفسیه التی یعانی منها المجتمع المعاصر. تتألف القصه من ثلاثین فصلاً، یبدأ كل فصل منها بصوره أوریغامی تمثل نجمه، مما یضیف بعدًا رمزیًا إلى السرد. یهدف هذا البحث إلى دراسه تیار الوعی فی هذه القصه من خلال تقنیه الأوریغامی فی بدایه كل فصل، استنادًا إلى نظریه ویلیام جیمز حول الوعی، باستخدام المنهج الوصفی-التحلیلی. تُظهر النتائج أن هذه التقنیه توفر مساحه لبحث مواضیع مثل الحوار الداخلی، الشعریه، التداعی، السمات النفسیه، تجاهل الجمهور المعتاد، الحدیث مع الذات، الرمزیه، والزمن، وتتیح الاستفاده منها لتجسید التوترات النفسیه لشخصیات القصه بما یتماشى مع الفهم النفسی لویلیام جیمز.
رهیافت ادبی نو در علت اختلاف عددی منادا و جواب آن در آیه «رَبِّ ارجِعُونِ»
حوزههای تخصصی:
در نگرش بیشتر مفسران، واژه «ربِّ» در آیه «ربِّ ارجِعونِ» (سوره مؤمنون، آیه 99) منادا، و جمله «ارجِعُونِ» جواب آن است. به طور طبیعی جواب ندا باید از نظر عدد با منادی یکی باشد و فعل در این آیه، بایستی به شکل مفرد به کار می رفت. ازآنجاکه «ارجعونِ» به هیئت جمع آمده، هم نشینی این دو تعبیر در جمله پیش گفته سؤال برانگیز شده است. بیشتر مفسران شیعه و سنی بر این باورند که مخاطبِ «ارجعونِ» خداوند است و فعل به انگیزه احترام و تعظیم به صورت جمع آمده است؛ ولى با توجه به اینکه این تعبیر در زبان عربى به ویژه در قرون گذشته رایج نبوده است، تفسیر مزبور، از قبیل تحلیل ادبی قرآن با الگوی شاذ خواهد بود که شایسته نیست و ضعف این تفسیر را نشان می دهد. مقاله پیش رو بر آن است که با ارائه گزارشی کامل به روش توصیفی تحلیلی از دیدگاه دانشمندان شیعه و سنی درباره آیه و بررسی و نقد آن ها، رهیافتی نو و هم راستا با هنجارهای زبانی برای حل این مشکل ارائه کند. بر اساس الگوی گفتاری که در تفاهم عرفی بین کاربران زبان ثابت است، ، دو نفر که نمایندگی گروهی را برعهده دارند، هنگام گفت وگو و خطاب قراردادن یکدیگر از ضمیرهای جمع استفاده می کنند؛ درحالی که روی سخن هریک با شخص مقابل است و فقط از او نام می برد.
تجلیات السرد المتعدد الأصوات فی روایه «الاعترافات» لربیع جابر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات فی السردانیة العربیة جلد ۵ الصیف ۱۴۴۵ شماره ۱۳
۱۲۳-۱۳۹
حوزههای تخصصی:
جاءت الحداثه ومابعدها لتقدّم تحلیلات مختلفه وتجارب جدیده فی السرد، إذ قامت بتحطیم القواعد الفنیه المألوفه للروایه وتشکیل صیغ جدیده للتحرّر من قیود الصوت الأحادی للسرد متجاوزه التنمیط والنمذجه والأحادیه فی الأصوات. یتحقّق هذا الاتّجاه بکسر التماسک، واستبداله بمنطق التفکیک والتشتیت، وسیلان الحدود الفاصله بین الضمائر، وانتقال الراوی من هیمنه صوت الأنا إلى هیمنه صوت الآخرین؛ وهذا ما سمّاه النقاد بتقنیه الأصوات المتعدده. ولأهمیه هذا الأسلوب، اعتمد الباحثون علیه کموضوع للدراسه، هذا بالإضافه لقلّه تطبیقه فی العملیه النقدیه للنصوص السردیه فی نتاجات ربیع جابر (1972م)، الروائی اللبنانی الذی نال الجائزه العالمیه للروایه العربیه. وقف ربیع جابر بالأسلبه الروائیه عند حدود تعدد الأصوات فی روایه «الاعترافات» (2007م)، حیث تؤدّی معظم شخوصها دوراً فی روایه الوقائع وسرد مجرى الأحداث، فلا یبدو السارد سلطویاً بشخوص عالم السرد. وأهم ما توصّل إلیه البحث هو أنّ تعدد الأصوات یظهر فی هذه الروایه من خلال تقدیم وجهات نظر مختلفه، وتنویع الشخصیات وخلفیاتهم، واستکشاف قضایا اجتماعیه وسیاسیه من وجوه نظر متعدده. یساهم هذا التنوع فی إغناء الحبکه السردیه وتقدیم رؤى جدیده للواقع العربی. وتحتوی عملیه عرض شخوص الروایه على أسالیب کلامیه متعدده ولکن لیس ربیع جابر هو الذی یدلی باعترافاته، فهو لیس الراوی فی روایته، إنه المروی علیه والمروی له.
تقنیه التبئیر ودلالاتها فی روایه "ممرات" لفاتن المرّ وفقاً لآراء جیرار جینیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
إنَّ تقنیه التبئیر تقع ضمن مقوله الصیغه التی تتمّ فیها معرفه وجهه النظر فی الحکایه التی یسردها السارد، بعباره أخری إنّ هذه التقنیه تتمحور حول الذی یری ولیس الذی یحکی. لذلک کانت تقنیه التبئیر وفقاً لرؤیه جیرار جینت تتراوح بین ثلاثه مستویات، وهی: الحکایه ذات التبئیر الصفر، الحکایه ذات التبئیر الداخلی، الحکایه ذات التبئیر الخارجی. تأتی تقنیه التبئیر فی روایه "ممرات" لتعرض هویتین متعارضتین فی الظاهر من خلال شخصیتین راویتین؛ کلاهما تنتمیان لهویه خاصه سبّبها الاحتلال الصهیونی. لذلک جاءت شخصیه نجوى السارده لتعبّر عن مجتمعها الفلسطینی - المسلم والذی یعیش فی المخیمات، وشخصیه دارین السارده لتعبر عن المجتمع الفلسطینی - المسیحی فی لبنان. تعتمد هذه الدراسه علی المنهج الوصفی – التحلیلی بناءً علی نظریه جیرار جینیت فی التبئیر وتهدف إلى تحلیل أسلوب الکاتبه فی روایه "ممرات" التی تعکس الواقع فی العالم العربی إبان الاحتلال الصهیونی. وقد تمکن هذا البحث من الوصول إلی أنَّ التبئیر کان حاضراً بأنواعه الثلاثه ومعظمه کان خلال وجهه نظر الشخصیتین الأساسیتین فی الروایه اللتین عبّرا عن موقفهما تجاه المقاومه الفلسطینیه، لکن جاء التبئیر الداخلی فی معظم الروایه على لسان نجوی صاحبه المعرفه الکلیه بالقضیه الفلسطینیه التی أرادت أن تقرب صدیقتها المسیحیه إلی ما یجری فی فلسطین من مذابح ومجازر،وذلک عبر رسائل دارت بینهما.
ارزیابی برگردان تضمین های قرآنی در فعل های متعدی به حرف «الی»؛ مطالعه موردی ترجمه های شعرانی، صفوی، گرمارودی و صفارزاده
حوزههای تخصصی:
یکی از چالش های مهم مترجمان در ترجمه قرآن کریم، انتقال صحیح حروف جر به زبان مقصد است. این چالش به دلیل لزوم توجه به مثلث حرف جر، متعلق و مجرور، همراه با قرائن لفظی و مقامی از جمله بافت کلام است. با توجه به مثلث مذکور، پدیده زبانی به نام تضمین مطرح می شود. تضمین نحوی به معنای گنجاندن یک معنای حدثی در یک واژه دیگر به منظور ایجاز بلاغی است که بر قرائن مختلف از جمله حرف جر متکی است. عدم توجه به این پدیده می تواند منجر به ترجمه و تفسیر نادرست شود. پژوهش حاضر که با استفاده از الگوی دادز انجام شده، به روش توصیفی - تحلیلی میزان توجه ترجمه های شعرانی، صفوی، گرمارودی و طاهرزاده به پدیده تضمین در برگردان حرف جر «الی» و متعلقش و نیز بلاغت آن را ارزیابی کرده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که بیشتر ترجمه ها در یافت تضمین و انتقال آن در حرف «الی» به زبان فارسی دچار لغزش های فراوان شده اند و عملکرد موفقی نداشته اند. بلاغت تضمین نیز پدیده ای فراموش شده است که ترجمه ها ظرفیت کافی برای انتقال آن را ندارند.
البنية الإيقاعية في مجموعة "الملائکة تعود إلى العمل" لعبدالعظیم فنجان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات الادب المعاصر سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۹
167 - 187
حوزههای تخصصی:
تلعب الدلالات الصوتیه دوراً اساسیاً فی التعبیر عن جمالیّات، وذلک من خلال دراسه صفات الأصوات وتکرار الألفاظ و تناسبها مع معانی، لم یقتصر الشعر العراقی المعاصر علی رعایه حسن النظم فحسب وإنّما کان الإهتمام مع ذلک و قبله بالمعنی.عبدالعظیم فنجان (1955-) شاعر عراقی أنشد أشعاراً رومنطیقیاً فی الأدب العربی المعاصر وأبرز مجموعاته الشعریه هو "الملائکه تعود إلى العمل" یتألف من قسمین، الأول:"شعبٌ من الفراشات والبلور"، وهو احتفاء بالحب بکافه تنویعاته، أما الثانی فیحمل عنوان "أسطوره سارق الکتب" ویتناول أساطیر شخصیه لرجال ونساء، مع فقره مهمه اسمها "إنجیل ملفق" حیث تختلط الحکمه بالقصیده الیومیه.فی شعره نوعُ من الموسیقی التی لم یدرک الا بواسطه احساس رقیق و فهم دقیق. هذا الموسیقی داخلی تخفی فی ضمیر الألفاظ و التراکیب والجمل و تؤثر فی السامع تأثیراً خاصاً. یلتفت هذا البحث إلی الجمالیّه الصوتیه من خلال دلالات الاصوات، وبیان خصائص الأصوات الشعریه. اخترنا مجموعه الشعریه "الملائکه تعود إلى العمل" لکثره ما رأینا فیه من دلاله الأصوات علی موضوعه وبسبب دلالات هذه التقنیات الصوتیه فی شعر الشاعر. والغرض من هذه المقاله کشف عن أبعاد جمالیّه صوتیّه والوجوه الدلالیّه والمنهج المختاره فی هذا البحث هو المنهج الوصفی - التحلیلی وفقاً لطبیعه الموضوع الذی یحتاج الی التحلیل والبحث. أما أهمّ نتائج البحث: فمن أبرز سمات مجموعه شعریه "الملائکه تعود إلى العمل" رعایه القوافی والایقاع وکثره استخدام حروف اللین والمد التی تمنح قصیده موسیقی بارعه؛ کما أن ّالتکرار ظاهره أخری فی هذه المجموعه الشعریه تؤثر فی الایحاء و التوکید علی المعنی المراد.
بررسی ترجمه قرآن بر اساس راهبرد بومی سازی و بیگانه سازی
حوزههای تخصصی:
شکی نیست یکی از دلایل ترجمه قرآن کریم، نیازهای بشر به خصوص فارسی زبان به آگاهی از کلام خداوند بود. رشیدالدین میبدی در اثر ارزشمند «کشف الأسرار و عدهالأبرار» به این فن دست یافته و برای نخستین بار قرآن را در سه بخش، ترجمه، تفسیر و تأویل کرده است. بیشتر پژوهش های درباره این اثر به بررسی بخش سوم پرداخته اند؛ بنابراین پژوهش حاضر به بررسی بخش نخست این تفسیر خواهد پرداخت و ارزیابی کیفیت ترجمه آن که همواره اهمیت ویژه ای داشته، بررسی و تحلیل خواهد شد. گفتنی است باتوجه به وجود نگرش های گوناگون نسبت به ترجمه و تفاوت برداشت ها از مفهوم کیفیت، تفاوت در راهبردهای ارزیابی، امری اجتناب ناپذیر است. یکی از این راهبردها، بومی سازی و بیگانه سازی است که از راهبردهای کلان ترجمه و هدف از آن برجسته سازی متن مقصد یا متن مبدأ می باشد. در پژوهش حاضر کوشیدیم این ترجمه بر پایه کشف نمادهای راهبرد بومی سازی یا بیگانه سازی در ترجمه مزبور با روش توصیفی و تحلیلی استوار گردد. برآیند پژوهش نشان می دهد در میان نمادهای بومی سازی، بسط، گسترش، تصریح، هنجارگرایی و ترادف و در میان نمادهای بیگانه سازی، هنجارگریزی، رعایت نکردن اصل یکنواختی، وام گیری، معادل یابی ناهمگون اتصال ساختاری متن و ترجمه ناقص، بیشترین کاربرد را دارند. با کشف این نمادها روشن می شود نوعی تعادل میان آنها حکمفرماست و سمت و سوی ترجمه نیز به هیچ یک از راهبردها گرایش داده نشده است.
واکاوی معنای معنا در خطبهل شقشقیه، بر اساس نظریه نظم جرجانی (مطالعه موردی استعاره)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کشف لایه های نهفته وپنهان یک متن که با مشارکت پویا ونگرش خلاقانه خواننده حاصل می گردد، موجب ارزشمند شدن وبازتولید معانی مبهم و دورازذهن می گردد؛ ادیب ونویسنده حاذق وخلاق، از طریق شیوه غیرمستقیم کلام، خواننده را به تلاش فکری وا می دارد واینگونه میزان اثرگذاری سخن خویش به مخاطب را افزایش می دهد. جرجانی بین نظم ومعنا ارتباط مستحکمی برقرار می کند. وی با پایه گذاری نظریه نظم خود، مسئله معنای معنا را مطرح نمود ومتون را از یک ساختار ثابت وساکن به فرایندی زنده وپویا تغییر داد. در این میان استعاره به عنوان یکی از مهمترین نمودهای معنای معنا، نقش به سزائی در این فراگرد ایفا می کند. پژوهش پیش رو در پی بررسی معنای معنا در خطبه شقشقیه، بر اساس نظریه نظم جرجانی است که استعاره به عنوان محور اصلی آن مورد کنکاش قرار گرفته است. پی بردن به مقصود ومراد اصلی امام علی(ع)، در جمله هایی که دارای لایه های چندگانه می باشند، از جمله اهداف این پژوهش است؛ نتایج این مقاله که به روش تحلیلی – توصیفی انجام شده، حاکی از آن است که امیرمؤمنان (ع) در جای جای این خطبه، امور انتزاعی وغیرقابل فهم را در قالب استعاره و به طور ملموس تبیین نموده است. وجود عناصر انسجام بخش و نظم آفرین در عبارات، از جمله: نوع جملات به کار رفته، نحوه استفاده از اصطلاحات و واژگان، ارجاع و جایگزینی، حذف، ادات ربط و... منجر به ایجاد بافتی منسجم و روابطی متقابل در خطبه گردیده که در نتیجه آن معنا غنا یافته است.
واکاوی زیباشناسی لفظی در زبان زنانه سوزان علیوان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳۴
20 - 42
حوزههای تخصصی:
توجّه به جایگاه و ویژگی های ادبیّات زنان در نقد ادبی معاصر، همزاد گسترش و رونق زنانه نویسی و موضوعات مرتبط با این حوزه، به ویژه هویّت زنان، سبک گویشی و زبان آنان می باشد که هرکدام در قالب مؤلّفه های جزئی تر قابل تأمّل و مداّقه است. به طوری که در این فضا می توان به شناخت عناصر احساسی زنان و رویکردهای زیباشناسی گفتار آنان پی برد. از جمله شعرای معاصر زن که کلامش را با رنگ عاطفه و شور احساس آمیخته و به ویژگی های روح زنانگی پرداخته و آنها را با قلم وزین خود آراسته، خانم سوزان علیوان، شاعر لبنانی است. او در بیان اندیشه ها و تفکّرات خود بر آن است تا دیدگاه جامعه عصرش را نسبت به زنان متحوّل ساخته و زن را الگوی عاطفه ای صادق و کانون محبّت و سرزندگی معرفی نماید و جوّ جامعه اش را متوجّه قابلیت ها و توانایی های نهفته زنان گرداند. در این مقاله سعی شده است به روش توصیفی تحلیلی، به معرفی این شاعر و ابعاد زیباشناسی زبان وی در چهار سطح آوایی، واژگانی، نحوی و ارتباطی در اشعارش پرداخته شود و مهم تر اینکه زوایای شخصیّتی، هنر نویسندگی و روح زیبا و لطیف او در تبیین مقاصدش تشریح گردد. بی شک واکاوی جلوه های زیبای ادبیات این شاعر و سبک گویشی او در تبیین موضوعات و معرفی فرهنگ و اعتقادات، نشان روشنی از قدرت بیانی و ترسیم هنرآفرینی و اعجاز در سخن اوست که در قالب شعری لطیف و گفتاری دلنشین به جامعه ادبی، به ویژه زنان تقدیم می کند تا بدین وسیله جایگاه و منزلت زن را در اجتماع تشخّص بخشد و با رویکردی منطقی اندیشه جامعه را با حوزه فکری و عدالت خواهانه زن و باورهای فرهنگی را در قالب اشعاری لطیف بر پایه نظرات فمینیستی تحکیم بخشد.
بررسی گفتمان انتقادی در اشعار منسوب به امام سجاد
منبع:
جستارهای ادب عربی سال ۱ بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱
73 - 94
حوزههای تخصصی:
ثنائية الحياة والموت بين "أغنية الخريف" و"الحياة على شكل ورقة ميتة"(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات فی اللغه العربیه و آدابها بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۹
178 - 211
حوزههای تخصصی:
تعتبر ثنائیه الحیاه والموت من أهم الثنائیات التی أعار لها الشعراء اهتماماً خاصاً وهی من الثنائیات التی تجذب المتلقی لتثیر فیه شعوراً متفائلاً نحو الولاده المرتقبه. وقد کانت هذه الثنائیه محور قصیدتین لاثنین من الشعراء، الأولى "أغنیه الخریف" للشاعر الفرنسی بول فیرلین أو فیرلان والثانیه "الحیاه على شکل ورقه میته" للشاعر السوری وفیق سلیطین. ویتجلى هدف البحث فی محاولته البحث عن تلک الثنائیه فی القصیدتین، وذلک عبر منهج استقرائی تحلیلی مقارن. یتلخص أهم ما تناوله البحث فی تحلیل مقومات اللوحات الشعریه؛ الصوره السمعیه والصوره البصریه فی القصیدتین، ثم المحاوره بین النصین على أکثر من مستوى: مستوى الضمائر، ومستوى الأفعال والکلمات والعبارات، وصولاً إلى حوار الأفکار. وتتلخص أهم النتائج التی توصل لها البحث فی أنّ الإنسان هو ورقه ذات وجهین؛ فإن اختار الشاعر الغربی أن تکون حیاته فی الوجه الأول؛ عالم الواقع المادی، فإنَّ الشاعر المشرقی کان قد اختار أن یکون الوجه الآخر للورقه انطلاقاً من تثمینه وتقدیره وإیمانه بهذا الوجه. من هنا کانت نقطه الافتراق بین الشاعرین فی رؤیه کل منهما لمفهومی الموت والحیاه؛ فالأول یرى الموت نهایه الحیاه والثانی یراه بدایتها فی نظره صوفیه تقوم على الکشف. لکنهما یجتمعان على تجاوز حدود الانغلاق والتقیید فی التجربه الشعریه باتجاه الانطلاق وتحریر المعنى من القیود لیصبح الشعر قوه خلق جدید قادره على الکشف المستمر للأغوار، والانفتاح على أفق المعنى ورحاب التجاوز؛ تجاوز الظواهر نحو المکنونات وتجاوز الجسد نحو الروح.
إستراتيجيات الإقناع اللغوي في خطابات النبي (ص) السياسية(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در زبان و ادبیات عربی پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳۱
101 - 116
حوزههای تخصصی:
الإقناع هو التقنیه اللغویه الهادفه مع الآلیات والإستراتیجیات التواصلیه، من أجل تنظیم سلوک معین فی عملیه الخطاب؛ لذلک یسعی المتحدث إلی تغییر معتقدات الآخرین وسلوکهم باستخدام الإستراتیجیات اللغویه، باعتبارها أحد أهم مکونات القوه الناعمه، ویمکنه أن یحقق أهدافاً محدده، ویعید إنتاج الأسلوب الکلامی المثالی من خلال اختیار أنماط التواصل المتنوعه وأسالیب الکلام المدوّنه. فبما أنّ الإقناع یتوجه خطابیاً من مرسِل إلی مرسَل إلیه، ویکون قصد المرسِل هو التأثیر علی المرسَل إلیه عقلیاً وعاطفیاً لیسوقه إلی قبول رأیه أو معتقده فی شیء ما، فیقوم علی الحجه والبرهان من أجل إسکاته بحججه. لقد سعی هذا البحث علی ضوء المنهج الوصفی التحلیلی، إلی دراسه جوانب کفاءه النبی (|) التداولیه والبلاغیه، وشرح الاستخدام المهیمن للغته السیاسیه، وفق سیاق الموقف، مما یساعد فی حل الأزمات السیاسیه والمشاکل الاجتماعیه الراهنه. تدل نتائج البحث علی أنّ بنی اللغه السیاسیه للرسول الکریم فی شکل الآلیات اللفظیه والبلاغیه والقیاسیه، بالإضافه إلى فن التصویر، کانت لها وظیفه إقناعیه سهّلت عملیه إقناع المخاطبین وتوجیههم وهدایتهم فی عملیه الخطاب.
کاربست دانش بدیع در استنباط با تکیه بر آراء و آثار دانشمندان یکصد سال اخیر حوزه علمیه قم
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات عربی دوره ۱ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
107 - 124
حوزههای تخصصی:
علوم ادبی از پیش نیاز های اجتهاد است؛ اما درباره تعداد و عناوین علوم ادبی ای که پایه و اساس اجتهاد است، اختلاف است. برخی از فقها، هیچ یک از علوم بلاغی را از علوم پایه اجتهاد نمی دانند، همان طور که بیشتر موافقان ضرورت علوم بلاغی برای اجتهاد، دانش بدیع را از این ضرورت استثنا کرده اند. در مقابل این دو گروه، گروهی از دانشمندان علوم اسلامی و خصوصا عده ای از فقهای معاصر حوزه علمیه قم بر آنند که نه تنها علوم معانی و بیان، بلکه علم بدیع نیز از پیش شرط های لازم برای اجتهاد می باشد. آنان ضمن نقد دیدگاه مخالفین، در صدد ارائه استدلال عقلی بر ضرورت بدیع برای اجتهاد نیز بر آمده اند. علاوه بر این استدلال که در مباحث اصول خویش، عرضه کرده اند؛ مراجعه به آثار فقهی این بزرگان ما را به این نتیجه می رساند که در جایگاه های متعددی از فقه خویش به قواعد دانش بدیع استدلال نموده اند یا با استفاده از این دانش به نقد نظر مخالف نشسته اند. این نوشتار با تکیه بر آثار برخی از بزرگان حوزه علمیه قم در دهه های اخیر، ضمن نقد ادله مخالفان، استدلال ضرورت دانش بدیع برای اجتهاد را توضیح می دهد و با آگاهی از اینکه تا کنون کسی، رد پای دانش بدیع و آرایه های آن را در عملیات استنباط فقهی و اصولی گزارش نکرده است، نمونه هایی از استشهاد به آرایه های توریه و استخدام و مشاکله و تصحیف و جناس را، از لابلای متون فقهی و اصولی تدوین شده در حوزه علمیه قم در یکصد سال اخیر، گزارش می کند.
الروافد الفلسفية للسرديات الحديثة وإشكالية امتلاك المعرفة لتوظيفةا في الخطابات المقدّسة(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دراسه الأصول الابستیمولوجیه والفلسفیه التی رافقت المناهج النقدیه، هی السبیل الذی یمكّننا من استیعاب النظریات النقدیه الوافده والوقوف على أبرز مفاهیمها التنظیریه وإجراءاتها التطبیقیه قبل إعمالها فی الساحه النقدیه، حیث ینبغی أن لا ننظر إلى مناهج مثل السردیات على أنها مجرد أدوات نقدیه یتوسل بها فی تحلیل الخطابات الأدبیه، إذ هی استثمرت مجموعه من الروافد الفلسفیه فی بناء مشروعها النقدی، والتی تبدأ من أرسطو لتصل إلى آفاق حدیثه متجلیه فی نظریات ما بعدالحداثه، وتكمن جذورها فی مجموع الفلسفات الموضوعیه، والوضعیه المنطقیه، والظواهریه الهیجلیه، ومبادئ كانط الذاتیه. من هذا المنطلق، تتحدد غایه بحثنا فی بیان مدى أهمیه الوعی بالأسس الفلسفیه للسردیات وإشكالیه امتلاك المعرفه لفهم النصوص الأدبیه، خاصه الخطاب القرآنی المقدس بتوظیف إجراءاتها النقدیه، باعتماد المنهج الوصفی-التحلیلی وذلك عن طریق رصد لأهم الخلفیات الفلسفیه التی رافقت السردیات فی مسیرتها التاریخیه ودراسه توظیفها فی بعض النماذج النقدیه. ویصل البحث إلى أن هناك مقولات یستفید منها المنهج السردی فی بناء مشروعه النقدی مثل موت المؤلف، الإطاحه بالذات الإنسانیه التی أدت إلى دحض الشخصیه فی الروایه، لا نهائیه المعنى وغیرها من المقولات التی لا تتفق وبناء النص القرآنی، وحضور المؤلف فیه، والشخصیات الحیه الحاضره التی تتحرك فی فضاء قصصه، التی لایمكن عدها كائنات ورقیه منسوجه من التخیّل، کما تظهر هذه الإشکالیه فی دراسه موضوع السارد فی الخطاب القرآنی معتمده علی النموذج السردی؛ إذ مسّت بقدسیه هذا الخطاب نتیجه توظیف المنهج توظیفا میکانیکیاً دون الالتفات إلی تباعد طبیعه السارد القرآنی والإنسان المؤلف السارد فی النصوص البشریه. ورغم أن البحث لاینفی إمكانیه الاستفاده من الإجراءات التحلیلیه التی جاءت بها السردیات فی مرحلتی البنیویه وما بعدها، خاصه مع العلم بأن توظیفها یمكننا من تحقیق بعض النتائج الفنیه، ولكنه یؤكد على لزوم استیعاب النماذج النقدیه فی أصولها الفلسفیه وأبعادها الإبستمولوجیه للتطرق إلى دراسه الخطاب القرآنی على أساس استخدام آلیات البحث السردی الحدیث فی سبر أغواره، لأن توظیف هذا المنهج اختیار معرفی وإیدیولوجی لا تنفصل نتائجه عن مقدماته.
الگوی جدید واژه شناختی در سده اخیر حوزه علمیه قم
حوزههای تخصصی:
بهره گیری از علوم ادبی برای ورود به زبان قرآن و فهم صحیح پیام الهی ضروری است، پژوهش های انجام شده در دوره های مختلف نسبت به علوم ادبی، راه را برای بهره برداری بهتراز زبان قرآن و فهم پیام الهی هموار ساخته اند، بررسی تحولات سده اخیر حوزه علمیه قم در زمینه واژه شناسی زبان قرآن مورد اهتمام این پژوهش می باشد. برخی مفسران برای معنا شناسی دقیق واژگان قرآنی، از علوم لغت، صرف، نحو، بلاغت و... بهره جسته و بخش مستقلی با عنوان «اللغه و الصرف» به آن اختصاص داده اند، گرچه برخی علم صرف را به عنوان یک علم واقعی قبول نکرده و آن را نوعی ذوقیات نفسانی و استحسانات محافل علمی دانسته است. درعین حال روش معنا شناسی واژه های قرآنی آنان در تفسیر، تحوۤل جدیدی در صد سال اخیرحوزه علمیه قم می تواند به حساب آید. برخلاف روش رایج درعلم صرف، برای شناخت لازم و متعدی راهکار جدیدی ارائه داده اند، در قواعد اعلال روش جدید مبتنی بر «تبعیۤت حرکت» یا «سکون حرف» زمینه ساز تحوۤل بزرگی در قواعد اعلال می شوند. ارجاع معانی متعدد به یک معنا تحول دیگری در معنا شناسی است. با ارائه ملاک جدیدی برای اشتقاق کلمه (وجود دو وضع نوعی در مادّه و هیئت هر کلمه)، بسیاری از معانی ارائه شده برای اشتقاقات لغوی و صرفی را باطل دانسته اند. در این پژوهش تحوۤلات جدید سده اخیر حوزه در زمینه الگوی جدید معنا شناسی واژگان قرآن در تفسیر، بررسی می شود.
آموزه های قرآنی در دیوان جواهری
منبع:
جستارهای ادب عربی سال ۱ بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱
145 - 160
حوزههای تخصصی:
تقنية التوظيف واستدعاء التراث الديني في شعر أحمد بن علوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
إنّ المیراث یشكل ظاهره فنّیه بارزه فی شعر أحمد بن علوان، وذلك نظراً لحبه للتراث من جانب ورغبته فی التواصل مع مجتمعه الإسلامی والمتلقی العربی من جانب آخر؛ لذا استخدم المیراث فی دیوانه، ونحن نسعى فی هذا المقال تسلیط الضوء على استحضار المیراث ودوره الجمالی والدلالی فی شعره عبر المنهج الوصفی-التحلیلی. إنّ مظاهر التراث فی شعر أحمد بن علوان تعددت، وكان الشاعر یستقی التراث بمختلف أنواعه فی دیوانه، وانقسم التناص إلى أنواع مختلفه منها التناص الدینی بأنواعه القرآنی والروائی. ومن حیث المستوى الفنی، فإنه كان یندرج تحت ثلاثه أنواع من التناص: الحواری والامتصاصی والاجتراری. استخدم الشاعر التراث الدینی كثیراً، وكان التناص الدینی یأتی لأغراض متعدده، أبرزها تقدیس بعض الشخصیات مثل إدریس وأهل البیت(ع)، والقضایا التی یجسدها. وقد تجلى التناص الدینی بنوعیه القرآنی والروائی، إلا أنّ النوع الثانی ظهر أقل فی شعره. واستهدف الشاعر من التناص الدینی الكشف عن العزّ والإسلام القدیم بهدف ربط حاضر الأمه بقدمها وتوعیه المسلمین من مخططات الأعداء عبر تصویر تاریخها وإظهار المجد الإسلامی مع أبرز الشخصیات.
الدیستوبیا وتمظهراتها فی روایه دفاتر الوراق لجلال برجس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
أدب المدینه الفاسده أو الدیستوبیا أو الواقع المریر (Dystopia) هو مجتمع خیالی، فاسد تسوده الفوضی، فهو عالم وهمی لیس للخیر فیه مکان، یحکمه الشرّ المطلق، ومن أبرز ملامحه الخراب، والقتل والقمع والفقر والمرض. لقد ظهرت قصص وروایات مثل هذا المجتمع فی العدید من الأعمال الأدبیه، بعد ما أصبحت المدینه الفاضله فی مخیّله الأدباء ولم یحصلوا علی مدینه لائقه للعیش الکریمه فی ظلّ الظروف التی مرّت فی حیاتهم. لم یخلُ الأدب العربی من هذا النوع الأدبی، فقد اهتمّ شعراء العرب وروّادهبهذا المفهوم فی آثارهم الشعریّه ونصوصهم الأدبیه. ومن أولئک الذین جسّدوا المدینه الفاسده فی نتاجهم الأدبیه هو الروائی الأردنی جلال برجس کاتب روایه "دفاتر الوراق"، فقد نراه فیها یصوّر للمتلقّی مدینه خیالیه مُفزعه تدور أحداثها حول القتل والخراب والفساد. هذا الأمر ناتج عمّا یمرّ بلده الأردن من الواقع المریر والانشطار الطبقی جراء السلطه الفاسده وکذلک الصراعات الدائره مع الاحتلال الإسرائیلی التی أفضت البلدان العربیه إلی الدمار والاضطرابات والفوضی. هذا المقال یقوم وفقاً للمنهج الوصفی-التحلیلی بدراسه ظواهر الدیستوبیا کالفقر والحرمان وتفشی الفساد الحکومی والحروب والقتل والدمار وتجلیّات هذه المفاهیم فی روایه دفاتر الوراق. نظراً لأهمیّه البحث یحاول کاتبا المقال معتمداً علی عناصر الدیستوبیا، الاستقصاء فی روایه دفاتر الوراق للکشف والإیضاح عن المعلومات عن القضایا التی تؤدی إلی موجه الدیستوبیا فی المجتمع وکیفیه ظهور ملامح عناصرها فی هیکل الروایه لدی کاتبها. لقد أظهر المقال ملاحظه جلال برجس بالظروف النفسیّه الحاکمه فی شخصیّات روایته کالشذوذ الخلقی والتناقض فی الشخصیّه وقد أبان عن أمور اجتماعیّه مکتومه کالحیاه المحبطین والمتشردین والمنبوذین کما أنّه کأدیب ملتزم قد تمنی حیاه سعیده لشعبه وأبناء وطنه ولهذا ناقش فی أمور الحکومه ومدی تخلیها عن دورها الحقیقی فی تطبیق العداله والقانون وقمع الشعب اقتصادیاً وسیاسیاً.
القصه القصیره جداً والآلیات التکثیفیه فی مجموعه "خیوط متشابکه" "ل محمد محقق"(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
إنّ السرعه أصبحت تضع بصمتها على جمیع جوانب الحیاه البشریه بما فیها الجانب الأدبی، الذی یعدّ الصوره الکامله للمجتمع الإنسانی. ظهور القصه القصیره جدّاً لم یکن محض ظهور مباغت، وإنما کان بدافع متطلبات الحیاه الحدیثه التی ترید إنجاز الأمور بسرعه فائقه، فظهر هذا النوع القصصی القصیر جداً یحمل الأفکار المکثّفه والواسعه على أسس جوهریه لا غنى عنها. یعدّ التکثیف أحد هذه الأسس لبناء قصص حدیثه وقصیره ومکثفه کما یتضح من عنوانها، فالقاص ولکی یتوصل إلى التکثیف لا بدّ وأن یوظّف بعض الآلیات فی قصصه؛ لیتمکن من کتابه نص قصصی ممیز یجذب القارئ إلیه ویشدّه لقراءته. إنّ الاعتماد على المنهج البنیوی فی دراسه عیّنات قصصیه قصیره جداً أدّى إلى أنّ عدم اقتصار التکثیف على التقلیل من عدد الکلمات فحسب، وإنما شمل الفکره والشخصیه والزمکانیه، فضلًا عن التکثیف اللغوی والصوری والحدثی، فتمکن القاص محمد محقق باستخدام آلیات المفارقه وفعلیه الجمل أن یحقق نصوصاً قصصیه مکثفه، لکن الطرق التی اعتمدها القاص لم تختصر على هذه فحسب، بل إن التناص والرمزیه أیضاً یسجلان حضورهما کآلیتین تمکن القاص من خلالهما کتابه نصوص قصصیه مکثفه، ولکن بنسبه أقلّ عن المفارقه وفعلیه الجمل، وهذا ما یجعل الطرق المذکوره أکثر استخداماً فی المجموعه القصصیه موضع الدراسه، وذلک بإجاده وإتقان کبیرین.