فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۴۲۱ تا ۱٬۴۴۰ مورد از کل ۱٬۹۱۱ مورد.
حوزههای تخصصی:
التقنیات التعبیریه للفکاهه فی مسرحیه « مدرسه المشاغبین» الفکاهه من أهم رکائز الادب العربی فی التعبیر عن الواقع، وقد جذبت اهتمام الادباء على الصعید المسرحی وبادر الکثیر منهم فی انعکاس الواقع المریر عن طریق الفکاهه والکومیدیا بحیث یصعب التعبیر عنها فی الحیاه الواقعیه. « مسرحیه مدرسه المشاغبین» البارزه فی تاریخ المسرح العربی الفکاهی والتی تعتبر من تراث المسرح المصری. تدور احداث المسرحیه حول عدد من الطلبه المشاغبین الذی عجز المدرسون فی السیطره علیهم وترویضهم، حیث ان تصرفات المدرسین وسلوکهم وتعاملهم مع الطلبه أیضا لا یحمد عقباه. الکاتب علی سالم سلط الضوء على قضیه هامه وهی واقع تراجع هیبه المدرسه والمدرّس انذاک باسلوب تهکمی ساخر. تحاول الدراسه الخوض والبحث فی أهم التقنیات والاسالیب التعبیریه المضحکه الساخره فی المسرحیه. اعتمد هذا البحث على المنهج الوصفی التحلیلی وتوصلت الدراسه إلی أن التقنیات التعبیریه منها تجاهل العارف والتقابل والاغراق والتخفی وغیرها من أهم ممیزات الکاتب لیتناول من خلالها القضایا الثقافیه والاجتماعیه والاخلاقیه فی مصر و مناهج النظام التربوی والتعلیمی ومشکلاته.
تصمیم نموذج تسویق المعرفه مع الترکیز على القیم الإسلامیه فی مراکز التعلیم العالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
المعرفه هی أساس التنمیه والرفاهیه الاجتماعیه للدول، وتسویق المعرفه هو أحد الأهداف الاستراتیجیه وضرورات نظام التعلیم العالی. تعتبر القیم الإسلامیه من المفاهیم الأساسیه فی تصمیم نموذج تسویق المعرفه، وهو أمر مهم للغایه یجب الانتباه إلیه فی الدول الإسلامیه، بما فی ذلک إیران. ینتمی البحث الحالی من حیث نوع الهدف إلى الفئه التطبیقیه ومن حیث المنهج إلى فئه البحوث الوصفیه الاستقصائیه وتم إجراؤه على شکل ترکیب من الأسالیب النوعیه والکمیه مع استراتیجیه تحلیل المحتوى ونهج الشبکه المواضیعیه. یتمثل الهدف الرئیس فی تصمیم نموذج منهجی واستراتیجی لتسویق المعرفه فی مراکز التعلیم العالی. تتضمن بیانات هذا البحث الوثائق الوارده من البحث بالکلمات المفتاحیه فی ملف تعریف Scopus وإجراء المقابلات. فی هذا البحث أولاً، تم باستخدام طریقه تحلیل المحتوى وتطبیقه فی برنامج 2020MAXQDA وتنفیذ الترمیز المفتوح والمحوری، تحدید المکونات وتلخیصها، ثم تم تشکیل الإطار النهائی باستخدام الترمیز الانتقائی. یتمثل المجتمع الإحصائی لهذه الدراسه فی الخبراء الجامعیین بتخصصات ذات الصله، فی الجزء النوعی منها تم تضمین 9 أفراد فی الدراسه من خلال العینات الهادفه. بعد ذلک، للتحقق من صحه النموذج، تم توزیع 24 استبیاناً على العینه الإحصائیه بطریقه أخذ العینات العشوائیه وتحلیلها بواسطه برنامج SmartPLS. تُظهر النتائج أنه تم تحدید ناتج تحلیل المحتوى المکون من 26 مکوناً فی 5 أبعاد (عملیه تسویق المعرفه، والفوائد، والبیئه، والموارد، والتنظیم)، کما یُظهر ناتج تحلیل العوامل المؤکده انخفاض صلاحیه 27 مؤشراً من أصل 75 مؤشراً. . حصلت المؤشرات ال 48 النهائیه على الدرجات اللازمه فی اختبارات الصلاحیه والموثوقیه المتبقیه وتم تقدیم النموذج النهائی بخمسه أبعاد و 22 مکوناً.
روشنفکران از منظر عبدالوهاب بیاتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گرایش به ادب رئالیستی که پیامد جنگ جهانی دوم بود شاعران را با توجه به هدفی که در سرودن اشعار دارند در دو مسیر متفاوت قرار می دهد؛ عده ای با گرایش به اشعار توصیفی دنبال کننده هدفی اجتماعی بوده و تصویرگر وقایع بیرون هستند و میزان تأثیرپذیری مخاطبان این اشعار تنها براساس همین وقایع موجود در جهان بیرونی است نه آنچنانکه شاعر می خواهد. دسته دیگر با گرایش به نوعی ادبیات خطابی در راستای افزایش سطح شعور سیاسی مردم و ایجاد نوعی خودآگاهی در میان اقشار مختلف جامعه گام برداشتند. روشنفکران و به ویژه شاعران روشنفکر به عنوان نهاد آگاه جامعه مدنی افرادی هستند که با قرار گرفتن در خدمت خرد انتقادی در جهت ایجاد تعادل در جامعه و روشنگری ارزش ها، در مقابل جامعه خویش ایفای نقش می کنند. از جمله این شاعران روشنفکران متعهد عبدالوهاب البیاتی است. وی با ارتباط دادن گذشته به تجربه حاضر سعی در ایجاد نوعی هارمونی فکری دارد تا انسان را به تأمّل بیشتر نسبت به جایگاه خود در میان اجتماع بزرگ انسانی وادار کند. در این پژوهش نویسنده با بهره گیری از روش توصیفی- تحلیلی به دنبال پاسخ به پرسش های اساسی در سه محور چیستی نقش روشنفکران، چرایی وجود آنها در جامعه و ویژگی های روشنفکر متعهد و غیر متعهد از دیدگاه این شاعر معاصر است؛ نتایج پژوهش نشان می دهد که عبدالوهاب البیاتی با درکی درست از نقش روشنفکران در جامعه در پی رواج ارزش های والای بشری و گسترش اندیشه های آرمانخواهی و ستیز علیه فاصله طبقاتی، خواستار پی ریزی جامعه ای مبتنی بر عدالت و عشق است.
فاعلیه تآزریه الحواس (السمع والبصر) فی روایه "دفاتر الوراق" للروائی جلال برجس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بما أن الروایه لها حصه التأثیر على وقع المتلقی، فقد یستخدمها الروائیون لبث الواقع المعیشی لتواکب الحدثیات بشکل مفبرک یهتم بالجانب الملفت کالحواس أکثر من باقی الجوانب. ولکن ما بقی فی موضع الإهمال هو الحدیث عن فاعلیه التآزریه فی آلیه الحواس، حیث إنها لم تحظ بموضع اهتمام یصب علیها مرتکزات النقاد بصوره خاصه کما حظیت آلیه التراسل وغیرها؛ من هذا المنطلق اخترنا روایه "دفاتر الوراق" للکاتب جلال برجس نموذجاً حتى ندرس من خلالها الآلیات الحسیه التی تحمل صوره الحدثیات فی المقاطع السردیه بشکل متضافر، مع التدقیق على حاستی السمع والبصر حسب المنهج الوصفی التحلیلی. وتبیّن لنا من خلال النتائج بأنّ الکاتب ربط هذه التآزریه مع الواقع المعیشی لیصور المقاربه بینهما أکثر، وکان هذا من ناحیه ما لقصد التوسیع فی مساحه التأثیر على المتلقی، ومن ناحیه أخرى لیخلق إندماجاً بین عالمین مختلفین کالسردی والواقعی أثناء عملیه السرد. وهذا التوزیع بین الأحاسیس المتآزره على الجوانب المقسمه _الواقعی والمجازی_ أدى إلى تمثلات جمالیه تتراوح بمدلولاتها على ترابط الجانبین، وقد أبدع به برجس فی تضافر الخیال وواقع الأحداث فی روایته.
از خود بیگانگی در رمان «غداً یوم جدید» اثر عبدالحمید بن هدوقه با تکیه بر نظریه ملوین سیمن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ازخودبیگانگی، پدیده ای است به قدمت تاریخ بشر که معنای گسترده ای دارد. دامنه مفهوم این پدیده از غربت رمانتیک که حاصل دلتنگی و بازگشت به کودکی است، آغاز گشته و تا بیگانگی روان شناختی که نتیجه فرار از خویشتن به دنبال شرایط سیاسی و اجتماعی است، امتداد می یابد. این پدیده در برخی دوره ها به دلایل متعددی فزونی یافته است. در عصر معاصر، ملت الجزایر به دلیل حضور استعمار و بحران های اقتصادی و اجتماعی ناشی از آن، گرفتار این پدیده شده اند. عبد الحمید بن هدوقه، رمان نویس الجزایری که پیامدهای حضور استعمار در این دوره را احساس کرده، به انعکاس بیگانگی در آثار خود پرداخته است. این پژوهش با تکیه بر روش توصیفی- تحلیلی به دنبال آن است تا پدیده ازخودبیگانگی ذاتی و فرهنگی را با تکیه بر نظریه از خود بیگانگی ملوین سیمن در رمان «غداً یوم جدید» مورد بررسی قرار دهد. یافته های پژوهش حاکی از آن است که نویسنده توانسته نمودهای از خودبیگانگی را که دستاورد حضور استعمار و نتیجه برخی سنت های قدیمی است در قالب شخصیت های داستان ارائه دهد و ضمن نقد این پدیده تلاش نموده راه هایی نظیر بالا بردن روحیه نقد در شرایط موجود جامعه و ارزش گذاری به هویت و فرهنگ خودی را برای مقابله با آن پیشنهاد دهد.
تمازج الواقعی بالمتخیل لهندسه الشخصیات فی المجموعه القصصیه «حیاه محمّد (ص) فی عشرین قصه»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
إنّ تقدیم التاریخ للأطفال فی قالب قصصی بدلاً عن تقریره المباشر الجاف أمر فی غایه الأهمیه؛ لأنّ فی القصه من الأدوات السحریه، -خاصه فی هندسه الشخصیه، وهی تکوین فنی للشخصیات الروائیه،- ما یجذب انتباه المتلقّی ویجعلها أداه تربویه مناسبه لبیان التاریخ لهم. فقام عبدالتواب یوسف فی مجموعته القصصیه «حیاه محمّد (ص) فی عشرین قصه»، باستخدام الفن القصصی لتعلیم التاریخ الاسلامی للأطفال، وذلک عبر توظیف الأشیاء والحیوانات فی تصمیم الشخصیات القصصیه وهندستها؛ فإنّ هذه المجموعه القصصیه روایه تاریخیه عن حیاه رسول الله (ص): تحکی أحداثاً واقعیهً مستمده بالأبنیه الفنیه، مرکزهً علی هندسه الشخصیات بغیه الفهم البسیط. والراوی فی هذه القصص، حیوان أو جماد أضفی علیهما الکاتبُ الحیاهَ فی نزعه احیائیه مقصوده لیُنزلهما منزله البشر والکائن الحی، کشخصیه روائیه تروی أحداث القصه من خلال مشاهداتها. یهدف هذا البحث بالاعتماد علی المنهج الوصفی_التحلیلی إلی معالجه خمس قصص فی هذه المجموعه القصصیه ورصد کیفیه توظیف الشخصیات؛ لتسهیل معرفه التاریخ وتقدیمه بشکل میسر للأطفال. إنّ هندسه الشخصیات القصصیه فی هذه المجموعه تنقسم إلی الشخصیه الإنسانیه المقتبسه من تاریخ الإسلام وباسمها المضبوط فی التاریخ لتؤدی دور الرصد التسجیلی للحدث التاریخی؛ أو الشخصیه التخیلیه التی تؤدی دور الراوی الشاهد فتحکی الروایه کما حدث، وقد اختارهما الکاتب لیجذب انتباه الأطفال ویسهل لهم فهم التاریخ بتمازج الواقع بالخارق المتخیل، خاصه وإنّ بین تلک الحوادث التاریخیه وهندسه هاتین الشخصین صله وثیقه لتأدیه الوظیفه الروائیه التی عهدت الیهما.
الوصف فی السرد العربی القدیم: منظر صید لعبد الحمید الکاتب أنموذجاً(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات فی اللغه العربیه و آدابها بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲۹
115 - 136
حوزههای تخصصی:
یدرس هذا البحث الخطاب الوصفی، وموضوعه، وأسلوبه، ولغته المتسمه بالشعریه فی رساله فی الصید لعبد الحمید الکاتب، ویهتم بالنظام الداخلی للوصف، ومنطقه الخاص فی البناء والترتیب، ویحاول أن یثبت أن الوصف یتجاوز النظر إلیه على أنه مجرد ظاهره فنیه ودلالیه تثقل النص الأدبی، وتهدد بنیته بالحشو الذی لا یضفی جدیداً إلى عدّه فاعلاً فی إنتاج هذه الرساله، وتولید معناها، وصناعه صورتها؛ لذا سیمهد البحث لمصطلح الوصف قدیماً وحدیثاً، وینظر إلى بناء الرساله على الوصف، وإسهامه فی تشکیل عناصرها الفنیه والدلالیه، وسیبحث فی نظام الوصف، ومنطقه الخاص، والوحده الوصفیه، وخصائصها. وقد تبین لنا أن هنالک تلازماً بین الخطابین الوصفی والحجاجی فی الرساله، وأن ثمه لجوءاً إلى التکثیف الوصفی، وهو تکثیف یلائم الخطاب الإعلامی الرسالی، والخطاب الوصفی خطاب معرفه، یأتی مشبعاً بذاتیه الواصف، ولا یقتصر الوصف على الرؤیه البصریه فقط، وتأتی أهمیته من الجانبین المعرفی الإخباری والفنی الجمالی. وقد تبین لنا أن هنالک تلازماً بین الخطابین الوصفی والحجاجی فی الرساله، وأن ثمه لجوءاً إلى التکثیف الوصفی، وهو تکثیف یلائم الخطاب الإعلامی الرسالی، والخطاب الوصفی خطاب معرفه، یأتی مشبعاً بذاتیه الواصف، ولا یقتصر الوصف على الرؤیه البصریه فقط، وتأتی أهمیته من الجانبین المعرفی الإخباری والفنی الجمالی.
الحلول المقترحه للقضیه الفلسطینیه دراسه مقارنه لدور إیران والمنظمات الدولیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق الحضاره الاسلامیه سال بیست و چهارم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ (۱۴۴۳ه.ق) شماره ۲ (پیاپی ۴۸)
69-104
حوزههای تخصصی:
فلسطین هی القضیّه الأهمّ فی العالم الإسلامی، فهی مرکز الحضاره الإسلامیّه، وکانت -ولا تزال- متعلّقهً بجمیع المسلمین، وهذا ما تظهر أهمّیته الیوم فی ظهور مفاهیم من قبیل الوحده والمقاومه، والتی تؤدّی بدورها إلى نوعٍ من التلاقی فی العالم الإسلامی على الصعد الجدیده ثقافیًّا، اجتماعیًّا، وسیاسیًّا. لقد شدّت القضیّه الفلسطینیّه من البدایه أنظار العالم إلیها، وکان لإیران فی التعامل مع هذه القضیّه ومع تأسیس الکیان الإسرائیلی غیر الشرعی مرحلتان مختلفتان: تتمثّل الأولى منهما بما قبل وقوع الثوره الإسلامیّه، أی بزمن النظام الشاهنشاهی البهلوی، فیما تشکّل الثانیه مرحله ما بعد الثوره الإسلامیّه، أی حکومه الجمهوریّه الإسلامیّه. وهذا ملحوظٌ فی تعامل إیران ومواقفها فی المنظّمات الدولیّه أثناء تلک المرحلتین.ومع التسلیم بدور المنظّمات الدولیّه فی تأسیس الکیان الإسرائیلی ومنحه المشروعیّه، والجهود الحثیثه لحلّ هذه القضیّه منذ أکثر من 70 سنه، یحمل کاتب هذه السطور التساؤل التالی: کیف کان اقتراح إیران أمام المنظّمات الدولیّه لحلّ القضیّه الفلسطینیّه؟وفی سبیل التعرّف أکثر على هذا الموضوع ولتبیینه من زاویه معرفیّه، اعتمد الکاتب على المنهج التوصیفی-التحلیلی لیصل إلى جملهٍ من النتائج؛ منها: عدم فعالیه ما تم طرحه فی المنظّمات الدولیّه، ومن جملتها منظّمه الأمم المتّحده، فی حلّ القضیّه الفلسطینیّه حتى الآن.وفی المقابل نجد الحلّ الذی طرحته الجمهوریّه الإسلامیه الإیرانیه (مع تأکیدها على الاستفتاء الفلسطینی الداخلی)، حیث لم یحظَ حتى هذه اللحظه بالتأیید من قبل المنظّمات الدولیّه حتى یتمّ تقییمه وتوصیفه، ومن جههٍ أخرى، الحکومه فی إیران، بصفتها ممثله لنظام الجمهوریه الإسلامیه، لم تتابعه وتطالب به فی منظّمه الأمم المتّحده بشکلٍ مستمرّ.
تحلیل الشخصیه الرئیسه لراویه "کوابیس بیروت" علی أساس نظریه جاک لاکان النفسیّه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
لقد اهتم الباحثون بالتحلیل النفسی للأعمال الأدبیه کثیراً، وفی هذا الصدد، تم الاهتمام بعدید من النظریات والمدارس، بما فی ذلک نظریه لاکان النفسیه والذی یعتقد أن ضمیر اللاوعی البشریّ له ثلاثه أنظمه خیالیه ورمزیه وواقعیه وینبغی القیام بفحصها لمعرفه هذا الضمیر. یسعی کتّاب هذا المقال إلی دراسه روایه "کوابیس بیروت" لغاده السمان، وفقاً لنظریه لاکان النفسیه معتمدین علی المنهج الوصفی-التحلیلی بهدف الحصول علی قراءه جدیده لمستویاتها العمیقه والتحلیل النفسی لشخصیتها الرئیسه. ومن أهم النتائج التی توصلت إلیها المقاله أن الروایه تتناسب تماماً مع الأنظمه التی یعبر عنها لاکان لضمیر اللاوعی. والنظام الذی تقع فیه الراویه، أی ساحه المعرکه، یتوافق مع الخصائص التی ذکرها للنظام الرمزی، وأن تناقض الراویه وعدم تکیّفها مع البیئه وأهل الأسره وقیم المجتمع کلها تؤکد علی صحه ما نذهب إلیه، وأن الراویه هی شخصیّه ذهانیّه تدخل العالم الخیالی بذکریات زوجها، لکنها فی النهایه لا تستطیع تحمل الوضع الراهن وتهرب من العالم الرمزی، کما أن الحیاه الجدیده التی تفکر فیها تمثل الجانب الحقیقیّ الذی حلمت به.
دراسه قصیده "من وردتین اثنتین" لسعید عقل من منظر التداولیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یضم هذا البحث بین دفتیه دارسه قصیده "من وردتین اثنتین "مقطع من قصیده طویله ألقاها سعید عقل فی ذکری الشاعر"شبلی الملاط "،حیث کانت خاطره شعریه قبل أن تصبح قصیده. سعید عقل الشاعر العبقریّ، واعتُبِرَ شعره علامهً فارقهً فی الشعر العربیّ. وقد أتی رعشه جدیده فی جسم الشعر العربی. علی هذا الأساس تحاول هذه الدراسه أن تتناول جوهر الشعر وشعریّه الأسلوب، رغبه فی کشف جمالیات هذه القصیده التی تدلّ علی " ممثله للشّعر الصافی الذی من فروعه الشّعر الرمزی .اعتمدت الدراسه علی منهج التداولیه، لان التداولیه تهتمّ بالمعنى والاستعمال الوظیفی للغه ولا تقف عند حدود شرح جمالیات و وصف الأثر الفنی، بل تتجاوز ذلک إلى الوقوف على أغراض المتکلم وتبین مقصده من خلال المقام. ومن أهم ما وصل إلیه البحث من نتائج: کانت قصیده " من وردتین اثنتین" ممثله للشعر الرمزی وفیه الملامح الرومنسیه،جمال الموسیقیّ وبراعه التصویر، ودقّه النحت. سعید عقل ممثّل الرمزیّه الأکبر وشاعر الجمال" قبل کل شیء، و زعیم المدرسه الجمالیه فی الشعر. وهدف الشعر عنده أولاً: نقل الحاله الشعریه ولیس التفهیم وقصیده عنده معضله هندسیه" یحاول حلّها. ثانیاً:سعید عقل فی قصائده لا یرید أن یقول "بل یرید أن یبنی"،وبناء القصیده هو الذی یقول. ثالثاً: مع سعید عقل انتقل الهمّ الشعری من الصراع بین المحافظه والتجدید الی کتابه "قصیده جدیده" بل الی کتابه "القصیده". سعید عقل شاعراً جمالیاً یؤمن أنّ الفنَّ وجد،أصلاً،لتجسید الجمال. واتخذ الغزل وسیله لإطلاق نظریّته التی مازجت بین الفنّ والحیاه. کما جری فی حیاه سعید عقل" انقلاب جعله ینصرف من الریاضیات الی الآداب" غیر أنّ ولعه بالریاضیات بقی متجذراً فی نفسه فصارت قصیده عنده :معضله هندسیه" یحاول حلّها.
الإیقاع وتوظیفه الدلالیّ لأجواء النزول فی قصّه بعثه موسی (ع): سوره طه نموذجاً(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
الإیقاع هو جرس الألفاظ، وموسیقی الجمل والکلمات، وتناغم العبارات. وله أهمیّه بارزه فی خلق الأجواء العامه للآیات وتماسک بنیتها؛ حیث التناسق بین جوّ الآیات، وإیقاع الکلمات ومعانیها یعدّ من أهم الوجوه الإعجازیّه التی تزید الآیات القرآنیّه قیمهً جمالیهً. ومن هذا المنطلق، فإنّ للعنصر الإیقاعی بکافه أشکاله دور واضح فی إثراء البنیه الإیقاعیّه والبنیه الدلالیّه للآیات؛ ولاسیّما فی رسم الأجواء السائده علی النص من الناحیه العاطفیه والروحیه، فیرسم لطافه الجوّ ورهافته، حسب سیاق النص العام حیناً، ویجسّد خشونه الجوّ وصعوبته حیناً آخر. وتعتبر قصّه موسی (ع) أطول القصص القرآنیه وأکثرها تکراراً، وفیها مشاهد متعدده من حیاته (ع)؛ ومنها قصّه بعثته فی الوادی المقدّس طوی التی تمّ ذکرها فی سوره طه بالتفصیل. یتناول هذا المقال من خلال المنهج الوصفی- التحلیلی، دراسه العنصر الإیقاعی وتوظیف دلالته فی قصّه بعثه موسی (ع) القرآنیّه، لیسلّط الضوء علی أنواع الإیقاع وتوظیفه الدلالی الموافق لأجواء النزول. وانتهی بنا البحث إلی أن الإیقاع القرآنی فی هذه السوره إیقاع مرن یتغیر بتغییر الظروف، فیشتد وفق ما یتطلبه المعنی حیناً ویتسارع حیناً آخر، ویتبطأ أحیاناً ویهدأ حیناً آخر، کلّ ذلک لخلق جوّ موافق للآیات، إلا أنّ ما یغلب علی هذه السوره من الإیقاع هو الإیقاع الهادئ، نظراً لکون ما حدث فی الوادی المقدّس طوی مخیفاً؛ لیس فی طور قبول البعثه فحسب، بل فی طور إبلاغ الدعوه أیضاً. وقد خلق ترتیب الحروف والحرکات والفواصل والألفاظ فی هذه الآیات أجواءا ًهادئه لطیفه للنبیّ موسی(ع)، لیلطف بعض صعوبه الموقف فی مشهدی قبول الرساله وإبلاغ الدعوه.
عملیه التأویل فی نطاق تلقی المفارقه قصیده نزف الحبیب شقائق النعمان، لمحمود درویش أنموذجا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در زبان و ادبیات عربی پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۷
121 - 136
حوزههای تخصصی:
إنّ المفارقه أداه بید المؤلف یؤمئ إلى أغراض مختلفه بوسیط لغوی متکامل مستخدماً أسالیب ممتعه متقنه فی اللغه والفن، حتى یجعل المتلقی یفهم مغزى الکلام، دون استخدامه مباشرا ولیتنحّی عن الاستجابات السالبه التی یحتملها؛ ومن جانب آخر، یستطیع المستخدم أن یحول دون فهم المتلقی ویجعله ضحیه المفارقه باستخدام بعید عن الصور الذهنیه التی یفرضها المتلقی ویحتملها. وبما أنّ المفارقه تحتاج إلى عملیه التلقی فی کلا الموقفین، فالمتلقی یستعمل آلیه التأویل، إمّا على ما یؤوّل أو على أنّ التأویل غیر ناجح لقصد المؤلف. فمهما کانت المفارقه آلیه بید المؤلف فالتأویل یصاحب المتلقی، واستقباله یحتّم أمر المفارقه ناجحه. وهذه المقاله دراسه تحلیلیه تتناول قصیده نزف الحبیب شقائق النعمان ، للشاعر المعاصر، محمود درویش، لتعتنی بالمفارقه، على أنّها بحاجه ماسه إلى القراءه والتأویل والتفسیر، مما یجعل المتلقی عالماً بانعکاسات اللغه، ومما یأمله الجمهور المراقبون. فالمفارقه بکلا نوعیها تحتاج إلى تفاسیر وتأویلات من مستقبلها إن کان ضحیه المفارقه أو مراقبها، فهذه التأویلات تجعل الکلام أکثر تأنقاً وشفافیه والأغراض أوقع کفاءه وتدفقاً، وهی تحتاج إلى مهارات عملیه وخبرات لغویه وبلاغیه وقراءات متعدده وفهم سیمولوجی هرمنوطیقی، وأخیراً تحتاج إلى مهارات تفسیریه تأویلیه لتوصل المتلقی إلى محتوى المفارقه، کما فعلنا فی قصیده محمود درویش وألممنا بتلک المهارات، وقد تؤثر کثیر من العوامل النفسیه والاجتماعیه واللغویه فی تأویلات المتلقی فتجعله غیر ناظر بما یقصده المؤلف.
دراسه الهویه البصریه فی تصامیم أزیاء النساء فی مهرجان فجر للموضه والأزیاء(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یشهد قطاع التصمیم فی عصرنا الحاضر عرضا وتجسیدا للهویه والانتماء بحیث یصبح التصمیم للأشیاء قائما على تحقیق المصالح ومراعاه القوانین البصریه للأمم والشعوب التی تمثلها؛ وانطلاقا من هذه الأهمیه قام المصممون الإیرانیون بعرض أعمالهم فی مهرجان فجر للموضه والأزیاء اعتمادا على الفنون الإیرانیه -الإسلامیه، وقدموا رؤىً مبدعه وأفکارا جدیده فی هذا المجال. وهذه الأفکار والرؤى الجدیده جاءت لتسلط الضوء على ثقافه شعوب هذه الأرض وتنمّی هذه الثقافه وتبرزها للآخرین، وفی الوقت نفسه تحاول إحیاء وإعاده إنتاج الهویه الوطنیه وتعزیزها لتکون بمثابه سفیرا تشکیلیا على الصعید الدولی والعالمی. وعلى هذا الأساس قامت هذه الدراسه للإجابه على السؤال التالی: کیف وظّف المصممون فی أعمالهم المعروضه فی مهرجان فجر للموضه والأزیاء، الهویهَ البصریه الإیرانیه -لإسلامیه؟ وبناء على تحلیل البیانات فإن مکوّنات الهویه هنا یتمّ تصنیفها حسب أربعه اتجاهات. وکانت النتیجه النهائیه للبحث هی مراعاه التغطیه فی الزی واللباس فی الاتجاه الدینی من جانب المصممین فی کافه أعمالهم، وهی ظاهره خلقت تعارضا بین الأزیاء والغایه المنشوده، وذلک بسبب فقدان التنسیق بین العناصر البصریه للأزیاء مع بعضها البعض، ولم تتضمن من الناحیه البصریه دلالات عن الهویه الإیرانیه.
الإحاله الضمیریه ودورها في التماسک النصي (سوره الرعد أنموذجا)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
الملخص من أهم مباحث علم اللغه الوظیفی هی نظریه التماسک النصی التی تبحث فی العوامل التی تربط عناصر النص ومکوناته، وهذه النظریه تشتمل علی أدوات وعناصر مهمه ولازمه لتحلیل أی نص ما، من أهم هذه العناصر وأکثرها انتشارا وظهورا علی سطح النص عنصر الإحاله الذی یقوم بوظیفته الإحالیه عن طریق مجموعه من الأدوات، ویجعل النص وحده متلاحمه ومترابطه ومتماسکه. نحاول من خلال المنهج الوصفی التحلیلی، دراسه وتحلیل الإحالیه الضمیریه لسوره الرعد ومدى استخدامها فی ترابط وتماسک وانسجام نص السوره. من أهم النتائج التی توصل البحث إلیها أن الإحاله الضمیریه بکل أنواعها ساهمت بشکل فعال فی تحقیق الحرکه وال دوران بین آیات سوره الرعد وقامت بوظیفه هامه فی تحقیق التماسک النصی بین أجزاء الآیات من خلال رجوع اللفظ المحیل إلی المحال إلیه، وأن الإحاله فی السوره المدروسه استخدمت بکثیر بصوره نصییه قبلیه، کما أنه جاءت الضمایر المحیله إلی الله تعالی ورسوله الکریم والکفار و المؤمنین بکثیر؛ الأمر الذی یدل دلاله واضحه علی الاتساق الظاهر والترابط النصی لنص السوره، وکثره استخدام الضمائر المحلیه إلی الله والنبی والمؤمنین تدل علی الإصرار على تثبیت الربوبیه والخالقیه والتأکید له کما أن جمیع الإحالات إلی الکفار جاءت بصفه عامه قبلیه نصیه. الکلمات المفتاحیه: القرآن الکریم، سوره الرعد، التماسک النصی، الإحاله الضمیریه. الکلمات المفتاحیه: القرآن الکریم، سوره الرعد، التماسک النصی، الإحاله الضمیریه.
صوره "شیوخ العربان "قراءه فی النصوص الشعبیه الشفَهیه المصریه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یدرس هذا البحث صوره البدوی وشیوخ العربان فی الموروث الشعبی، من خلال استقراء وتحلیل عینه مختاره من النصوص الشعبیه الشفَهیه المتداوله، مثل العدیدِ وأغانی الأفراح وغیرها من النصوص، وتهدف هذه الدراسه إلى الوقوف على الصور المعقده والغامضه للبدو فی مصر، ورصد کیف رسم الوجدان الجماعی المصری صوره شیخ العرب فی التراث الشفهی الشعبی، ویرکز البحث أیضا على التعارض بین تلک الصوره وبین الصور النمطیه السالبه التی ترکها لنا التاریخ الرسمی عن العربان فی مصر. رسم المؤرخون العرب والمستشرقون صورا متناقضه وملتبسه للعرب والعربان الذین سکنوا مصر أو عبروا بها فی فترات تاریخیه متعدده، وقد ترک لنا المؤرخون والمستشرقون کتابات کثیره تصف نوعا من العنجهیه مع الشعوب والحضارات القدیمه و کیف خاضت هذه القبائل نزاعا وصراعا ثقافیا طویلا مع الشعوب الزراعیه المستقره وامتد هذا الصراع بین البداوه والعمران فی فترات تاریخیه طویله، رسم البعض صوره بالغه السواد لمظالم العربان وفسادهم فی أرض مصر ،کذلک کانت ملاحظات الکثیر من المستشرقین ترکز على الجور و المظالم التی ترتکبها جماعات البدو مع الفلاح المصری، لکن على العکس من ذلک أنتج التراث الشفهی الشعبی صورا مغایره للعربان فی مصر، وعبرت الثقافه الشعبیه المصریه بشکل أکثر تسامحا وترحیبا بوجود العنصر العربی فی النسیج الثقافی والاجتماعی المصری، کما أن صوره شیخ العرب فی الوجدان الجماعی الشعبی لم تکن سلبیه بالضروره، بل کانت محاطه بالتقدیر والتقدیس أحیانا أخرى. وفی ذلک البحث أقوم باستقراء بعض النصوص الشعبیه الشفاهیه من عدید واغانی وامثال، بغرض تحلیل تلک النصوص المتداوله ودراسه معالم صوره العربان فی الثقافه الشعبیه المصریه، وکیف رسم الوجدان الجماعی المصری صوره "شیخ العرب" فی التراث الشعبی وکیف أن تلک الصوره تبدو متناقضه مع الصور النمطیه والسالبه التی ترکها لنا التاریخ الرسمی عن الصراع السیاسی والاجتماعی بین الفلاحین و العربان فی مصر.
سیمیولوجیا الشخصیات فی روایه لیطمئن قلبی لأدهم شرقاوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در زبان و ادبیات عربی پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۷
69 - 82
حوزههای تخصصی:
تسعى السیمیولوجیه باعتبارها إحدى الفروع الجدیده نسبیا للمعرفه البشریه، إلى فتح آفاق بین النص والقارئ من خلال الاعتماد على النص وفک رموز العلامات وکیفیه عملها. فقد لفتت نظریات السرد الحدیثه أنظار الباحثین إلى دراسه مکونات الروایه، ومن أبرزها الشخصیه بوصفها جزءا لا یتجزأ من العملیه السردیه؛ فهی الحجر الأساس الذی یحتل فکر الروائی عند قیامه بإنتاج عمله. بما أن الدراسه المنهجیه للعوامل المشارکه فی إنشاء أو تفسیر العلامات أو فی عملیه الدلاله واحده من أهم مکونات السیمیولوجیه، فإن هذا البحث، معتمدا على المنهج الوصفی التحلیلی، یدرس علامات روایه لیطمئن قلبی للکاتب أدهم شرقاوی، والتی ترکز على تهدئه قلب الإنسان بسبب علاقته باللّٰه. من أهم النتائج التی توصل إلیها البحث، ما یلی: أن اختیار اسم الشخصیه من قبل شرقاوی واعٍ للغایه ویتماشى مع الخصائص الأخلاقیه والسلوکیه لشخصیات الروایه؛ وتکون بین مدلول هذه الأسماء وعنوان الروایه ثلاثه أنواع من العلاقات، وهی واضحه وخفیه ومتناقضه، من حیث السیمیولوجیه الصرفیه، فإن الصفه المشبهه نظرا لخصائصها الخاصه فی التعبیر عن ثبوت سمه فی الاسم، أکثر بنیه صرفیه یوظفها شرقاوی؛ لأن أکثر الشخصیات فی هذه الروایه بخصائصها وسلوکها تتجه نحو تحقیق الاطمئنان القلبی، فإن الروائی یحاول التعبیر عن هذه السمه بواسطه الصفه المشبهه؛ وأول وهله یظن أن أسماء الذکور أکثر فاعلیه من أسماء الإناث بسبب کثره تکرارها فی الروایه؛ لکن الدور الخاص لوعد باعتبارها إحدى الشخصیات النسائیه الرئیسه فی القصه یدحض هذا الادعاء.
تصویر التّوحّد بین الإنسان والوطن فی روایه «صخره الجولان» لعلی عقله عرسان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
العلاقه بین الإنسان والوطن فی روایه "صخره الجولان" تتبلور حین یسعی الأدیب السّوری علی عقله عرسان (1940م)، إلى إقناع القارئ بفکرته التی أُسّست علی التّوحّد بینهما. وقد تجلّت هذه الفکره عبر الصّور الفنّیّه التی استنفد الأدیب قوه تعبیرها من خلال استخدام أدوات المونولوج والتّداعی وتیّار الوعی. وفی هذا المسار، تهدف المقاله إلی دراسه الرّوایه فی المقاطع التی تعتنی بقضیّه التّوحّد بین الإنسان والوطن، عبر الصّور. واختار بحثنا الحالی المنهج الوصفیّ-التّحلیلیّ فی تبیین نماذج روائیه ترتبط بموضوعیّه التّوحّد، قائماً بتفکیک وحدات الصّور الموجوده فی طیّات الرّوایه، ثمّ یلیه بالشّرح الأدبی. والحصیله هی أنّ مواقف التّفاعل بین الطّرفین، الإنسان والوطن، تکثر ترداداً فی هذه الرّوایه، عبر صور التّشبیه، والاستعاره، والأسطوره، والرّمز. وقدترد صور التّشبیه والاستعاره مجزّأهً مستقلّه فی مقاطع روائیّه، وقدترد فی تداخل فنّی، وتکتمل الواحده منها بوجود الأخری عند تقدیم صوره کامله، وهذه سمه الکاتب الأسلوبیّه فی خلق الصّور المتمازجه. وقد یضفی الأدیب علی روایته عمقاً فکریاً، حینما یلجأ إلی عنصر الرّمز کنوع من الصّور الزّاخره بالدّلالات العدیده. وفی المواقف المتتالیه من نثر الرّوایه، تظهر مفرده الحجاره/ الصّخره بشکل مکرّر ومتکاثف، ویبدو أنّها ترمز إلی الوطن، والأشیاء، والأشخاص. وهی تعتبر دالاًّ تتعدّد مدلولاتها، ولها الصّوره الرّمزیه الأساسیه.
الغموض والتعامل بین النصّ والقارئ عند الجرجانیّ فی ضوء الفلسفه الظاهراتیّه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تهدف هذه الدراسه إلى معالجه نظریه الجرجانی من منظور الظاهراتیّه، فإن نظریته یجب أن تدرس ویستفاد منها، لیس لأنها کانت الأولى من عده جهات، بل لأنها لا تزال تعمل، ففیها شواهد لما یبحث عنه الظاهراتیون حالیا، خاصه فی ما یتعلق بقضیه التعامل بین النص والقارئ، وکذلک فی مسأله الغموض. وتعتمد الدراسه علی المنهج الوصفیّ والتحلیلیّ بالاستعانه بمعطیات الفلسفه الظاهراتیه التی تؤکد فی الأدب فکره مفادها: إن علی من یدرس عملا أدبیا ألّا یعنی بالنص الفعلی فحسب، بل علیه أن یعنی، أیضا، وبدرجه مساویه، بالأفعال التی تتضمنها الاستجابه لذلک النص. وفی هذا السیاق نستفید من آراء رومن انغاردن وولفغانغ أیزر. ویبدو أن نظریّه الجرجانی لا تخلو من الملامح الظاهراتیه فی صیغتها الانغاردنیه فیما یتعلق بأهمیه تجاوب المتلقی مع النص وعلاقه الحوار بینهما. وعنده نقطه التقاء بجمالیه التجاوب لأیزر فی دعوته القارئ إلى المشارکه الفعاله وإعاده بناء النص
بررسی فرآیندهای فرانقش اندیشگانی در قصیده «إلی دوده» میخائیل نعیمه (بر اساس نظریه نقش گرای هالیدی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از نظریات جدید حوزه زبان شناسی، نظریه نقش گرای نظام مند هالیدی است. طبق این نظریه، ساختار زبان، حاصل تأثیر نقش هایی است که زبان در بافت ارتباطی و در جهان خارج به عهده می گیرد. این تأثیر در سه سطح «فرانقش اندیشگانی»، «فرانقش بینافردی» و «فرانقش متنی» تحلیل می شود. فرآیندهای فرانقش اندیشگانی که امکان تحلیل جملات و سپس تحلیل متن را ممکن می سازند، از نظر معنایی در شش گروه قابل دسته بندی هستند و متناسب با معنای خود، مشارکین ویژه ای را می پذیرند. پژوهش حاضر کوشیده است تا با روش توصیفی- تحلیلی و با رویکردی زبان شناسانه، قصیده «إلی دوده» میخائیل نعیمه را از دیدگاه «فرانقش اندیشگانی» بررسی کند. پس از بررسی این قصیده که از دیوان «همس الجفون» انتخاب شده است، مشخص شد که از میان شش فرآیند مطرح شده در فرانقش اندیشگانی، فرآیند مادی با بیش ترین بسامد و بعد از آن نیز به ترتیب فرآیندهای ذهنی، رابطه ای، وجودی و بیانی قرار دارند. کاربرد فرآیندهای فرانقشی، آن هم با چنین ترتیب بسامدی، گویای آن است که این شاعر رمانتیسم در شعر خود، علاوه بر این که به بیان مفاهیم ذهنی، همچون مفاهیم فلسفی و عرفانی تمایل دارد، در پی اقناع مخاطب نیز هست؛ از این رو بیش تر مفاهیم و تجربیات پیچیده را در قالب فرآیند مادی بازنمایی می کند. بسامد کاربرد فرآیند ذهنی نشان داد که نعیمه از شخصیتی درون گرا و بسیار حساس برخوردار است. عدم به کارگیری فرآیند رفتاری در این شعر گویای ذهن گرایی نعیمه است. تکیه شاعر بر کاربرد فرآیند بیانی آن هم از نوع پرسشی، گواه دیگری بر شخصیت درون گرای او است. بنابراین بررسی فرآیندهای فرانقش اندیشگانی، به خوبی شیوه اندیشه و تمایلات فکری و روحی میخائیل نعیمه را هویدا می سازد.
مقارنه أسلوبیه للثروه المعجمیه ودلالتها بین السور المکیه والمدنیه فی القرآن الکریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در زبان و ادبیات عربی بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۴
75 - 100
حوزههای تخصصی:
إن الأسلوبیه إحدى المناهج الخاصه المستخدمه فی تحلیل النص. ومن أنواعها هی الأسلوبیه الإحصائیه التی ترکز على الإحصاء ونسبه ورود المفردات بصدد الوصول إلى نتائج قیمه ومتینه فی التحلیل اللسانی والأدبی. ومن أهم الطرق الإحصائیه هی مقاربه جونسون المهتمه بالثروه المعجمیه فی النص، حیث یقوم بإحصاء المفردات المتفرده (کلمات غیرمکرره) فی النصوص. إن هذه الطریقه قد وسع استخدامها فی أسلوبیه النصوص والمقارنه بینها. وبما أنّ النص القرآنی یعتبر نصاً أدبیاً، علاوه على ما فیه من الجوانب الدینیه والعقائدیه، فیساعدنا تحلیله فی ضوء المناهج الجدیده فی کشف بعض الجوانب اللسانیه فیه. وبناء على ذلک، یقوم هذا البحث بالاعتماد على المنهج الوصفی التحلیلی، بإحصاء الثروه المعجمیه فی السور المکیه والمدنیه والمقارنه بینهما، یهدف إلى تبیین الفرق بین هذا القسمین من السور مع وجود الفرق فی المضمون؛ وأما النتیجه الرئیسه فهی أنّه لیس هناک فرق ملحوظ بین السور المکیه والمدنیه على أساس السور المدروسه، من حیث الثروه المعجمیه على رغم من المواضیع المتفاوته.